لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه
27
برخی از فهرست مطالب
به طور مساوی ، با فرض مطلق که بیشتر آزادیخواهان و ملت گرایان به آن اشاره کردند که با خاتمه استیلا و تفوق و تحکم قدرت بیشتر چیز مناسبی است و کسانی که با این کار به مبارزه برخیزند افرادی بسیار باتقوایی هستند و این می تواند ضربه ای برای عراق باشد . تروریسم مثل مافی ها، حرکات نژادپرستان و تنظیف قومی به عنوان بخشی از ناسیونالیست انتقال داده شده که بیشتر این روشهای بی خطر به آن مربوط به
می شود .
مارکسیستها و ساختار گرایان در این باره چیزهای گفتنی بسیاری دارند ، اما به نظر بی فایده می رسد . اگر جنگ مفارقتی به صورت جنگ “ امپریالیست ” بود ، پس مبنی بر این بود که صدام به هر نوعی منعکس می کند تمایلات مثبت بیشتر و مترقی در سیاستهای بین المللی که دارد .
تحت این قضاوت نه تنها در روابط شمال ـ جنوب تصورات کلی ایجاد می کند ، بلکه از نظر گسترش تاریخی در منطقه ای مثل عراق ، که رفتار بی رحم است برای دست یابی به توسعه بیشتر ، و میزان استعمار طلبان کمتر شود . این دیدگاه غایی گذشته ، که در بیشتر آزادیخواهان و انقلاب ها موجودست ، اگرچه دو کشور در این سالهای اخیر ضربات شدیدی وارد کرده اند ، اما حتی اگر این تکنولوژی در نظریه پذیرفته شود ، اغلب عراق کاندید ناآرامی خواهد بود برای برخی از نقشهای آزادی بخش : درکشور بی رحم است ، که کشورهای همسایه اش سلطنت خواه هستند ، در روابط با عربستان به کار می برد ، که پولی از نفتش می گیرد برای توسعه ممالک دیگر نیست ، اما از کارگران مهاجرش استفاده می کند ، مخصوصاً ،آنهایی که اهل مصر هستند .
این ایدئولوژی جزو حزب سوسیالیسم است اما ناشی از افکار اصلاح طلبان دیگر اروپایی است مثلاً فاشیست ها . تمام عقاید گذشته پیشرفت از میان ممالک آزادیخواه در اروپای شرقی در سال 1989 شکل گرفت . برخی عقاید به سختی شکل گرفته اند به حمایت از وقایع سال 1990 در خلیج شمالی اتفاق افتاد. به طور مساوی ، مذاکرات پارلمانی در میان بحث جنگ بسیاری از سیاستمداران که خود “ امپریالیسم ” مشکلی بود .
از زمانی که USA به عنوان کشور امپریالیست بود ، عراق با ان مخالفت کرد که جنگ هم به عنوان یک امپریالیست بود ، بنابراین ، این عمل ناروا و نادرستی می باشد . اما ، سوای از مشکلی که عراق در بعضی موارد رفتار امپریالیستی داشت ، این استدلالی در بر داشت که هر کاری که کشورهای امپریالیستی انجام می دهند از نظر تاریخی مورد قبول نیست و از نظر اخلاقی ناپسند است . این تکیه گاه اصلی افراد جناح چپ و ناسیونالیستها دراین دو دهه بوده است، که به این مسئله “ بیل وارن ” اشاره کرد که با دیدگاه خودش درباره عقیدة مارکس مغایرت داشت ، که دو جناحی بود و مشروطبر خط مشی بود که نقش در امپریالیسم اقتصادی و سیاسی دنیا داشت . مسئلة که پیرو عقیدة مارکس به درستی آن را مطرح کرد دربارة چگونگی امپریالیسم بود .
برحسب ارزشها ، برخی از قوانین کشورهای توسعه یافته و (امپریالیستی ) برتری دارد به آن جوامع سنتی که مغلوب شده بودند : که افسران زیر دست هم نسبت به آنها از نظر اصول اخلاقی برتری نداشتند . در بیشتر دوره ها ، که کوتاه ترین بررسی در قرن 20 صورت گرفت ، پیشنهاد کرد که هر آنچه که انگیزه و علتی وجود داشته باشد ، حتی آمریکا ممکن است برخی کارها را انجام دهد ، با قرار دادن معیارهایی برای بیشتر آنهایی که مود نکوهش و انتقاد قرار گرفتند در مدت جنگ خلیجی . “ وود رو ویلسون ” حمایت کرد از تصمیم ملیش و همچنین مداخله و شرکت US در ائتلاف ضد محوری به عنوان دو مثال هستند که در این باره ذکر شد .
ابتکارات اخیر US ازقبیل مداخله دیپلماتیک برای جلوگیری از جنگ هسته ای پاکستان و هند ، حمایت از استلال “ نامیبیا” و مذاکرة صلح آمیز “ مادرید ” به عنوان مسائل مفید واقعی توجه کرد ، هرچند که انگیزة US درگیری با هر کدام ازاین موارد می باشد . اغلب، در ابتدا فن انتقاد ماده گرا ( ماتریالیست) سیاست خارجی آمریکا جایگزین یک ایده آلیست می شد ، که به موجب آن آمریکا به صورت دشمن خونخوار جهانی بی انتها خواهد
شد .
اروپائیان فرهنگی ضد امریکایی دراین باره تحریک می شوند با جرات ، اما این انتقاد ایجاد شده با حضور مخالفانی در آمریکا صورت می گیرد . سپس ، درنتیجه ، هیچ کدام از این نمونه های اصلی نظریةIR این وقایع را بدون آسیب و خسارت نمی داند و برای اینکه دگرگونی
تحقیق و بررسی در مورد جنگ عراق