1 – 1 ساخت خانواده (گسترده، هسته ای، زن و شوهری ، پدری توسعه یافته از هم گسیخته ، پدر و مادی . . . ):
خانواده یکی از حساس ترین و فراگیر ترین واحدهای اجتماعی است زیرا تقریبا همه اعضای جامعه را در بر می گیرد و همچنین اکثریت وسیعی از مردم در عین حال به دو خانواده تعلق دارند خانواده ای که از آن برمی خیزند (خانواده خاستگاه یا راهبر Family of orientation) و خانواده که خود بنا می کند (خانواده فرزند آور Family of procreation) انسان در بدو تولد با اولین گروهی که سرو کار دارد و در آن قرار می گیرد خانواده است . خانواده نهادی است که در شکل گیری شخصیت فرد و تربیت و مراقبت از فرزندان نقش بسزایی دارد، جامعه شناسان تعریف های گوناگونی از آن ذکر کرده و آن را به گونه های مختلفی تقسیم کرده اند.
مک ایور می نویسد (خانواده گروهی است دارای روابط جنسی چنان پایا و مشخص که به تولید مثل و تریبت فرزندان منجر می گردد ( 196 . p 1937. - R.M. maclever )
برگ و لاک در اثرشمان خانواده به سال 1953 می نویسند (خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی، همخونی ویا پذیرش ( بعنوان فرزند ) با یکدیگر بعنوان شوهر ، زن، پدر ، مادر ، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند ( E.W. Burgess . H . j .Lock , 1953 , p . 99)
خانواده در نزد ایرانیان و به ویژه روستائیان جایگاه ویژه و خاصی دارد و برای آن ارزش بسیاری قائل هستند. از بعضی از جوامع نقش و جایگاه و پایگاه افراد بر اساس جایگاه خانواده آن مشخص می شود و این نشان از مهم بودن خانواده است. در طول تاریخ همراه با دیگر تغییر و تحولات اجتماعی، خانواده هم بی نصیب نبوده همواره شکل های گوناگونی به خود گرفته است مانند خانواده گسترده ، هسته ای ، زن و شوهری ، خانواده مرکب و خانواده پدر سری و خانواده مادر سری .
خانواده گسترده :
خانواده ای است که در درون آن چند نسل با یکدیگر زندگی می کنند و فرزندان پس از ازدواج از خانواده جدا نمی شوند و به همراه پدر مادر و پدر بزرگ و مادر بزرگ و برادران ازدواج کرده کنار هم زندگی می کنند و فاقد تحرک جغرافیای است.
خانواده هسته ای :
خانواده است کوچک، متشکل از زن و شوهر و احتمالا فرزندان یا فرزندانی چند که هنوز ازدواج نکرده اند. برای خانواده هسته ای ویژگی های ذکر کرده اند.
1- خانواده جدا از والدین یا اقوام زوجین حیات می گذارند.
2- محدودیت از نظر تعداد فرزندان
3- افقی بودن هرم قدرت
4- نو مکانی بودن
معیار های همسر گزینی:
با پنج ملاک مهم انتخاب همسر در فصل قبل آشنا شدید ، در ادمه بحث باز هم به ملاکهای دیگری اشاره می کنیم ، البته ممکن است برخی از این ملاکها ، مشابه ملاکهای قبل باشد اما در اینجا از زاویه دید و منظر دیگری و با دلایل متقن تر و مستقل تری به این مسئله می پردازیم .
تفاوتهای جسمی و روحی بین زن و مرد باعث پدید آمدن مباحث فراوان و سابقه دار در طول تاریخ بشر شده است و نظرگاههای مختلفی درباره هر یک از دو جنس ابراز شده است و مکتبهای متفاوتی پدید آمده است ، گروهی برآنند که جنس مرد را بر جنس زن برتری دهند و برخی در پی آنند که دو جنس را مساوی هم معرفی کنند و بعضی هم تلاش می کنند که اثبات نمایند زنان برتر از مردان هستند ، اما بنظر می رسد که ریشه و پایه این مباحث از اساس دارای اشکالات فراوانی می باشد و مقایسه بین این دو ، اصولاً از لحاظ فلسفی و منطقی دارای نواقصی جدی است ، اما موضوع بحث ما پرداختن به این مسائل نیست ، آنچه که ما به آن می پردازیم پیرامون انتخاب همسر است ، اما ناگزیریم درباره یکی از آیات قرآنی که عنوان این فصل است و یکی از مباحث گسترده تفسیری است و همیشه هم محل اختلاف و نزاع بوده و برداشتهای متعددی هم از آن شده ، وارد شویم .
به دلیل اینکه آیه مورد نظر به موضوع ما ارتباط زیادی دارد ، ابتدا بحثی لغوی و معنایی درباره مهمترین کلمه این آیه که ((قوام))باشد را می آوریم سپس به مسائل مورد نیاز مبحث خودمان می پردازیم . در تفسیر المیزان امده است : ((کلمه(( قیم )) به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخص دیگر است و کلمه (( قوام )) و نیز(( قیام ))مبالغه در همین قیام است و مراد از جمله (( بما فضل الله بعضهم علی بعض )) آن زیادتهایی است که خدای تعالی به مردان داده ، به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند چون زندگی زنان یک زندگی احساسی و عاطفی است که اساس و سرمایه اش رقت و لطافت است ))1
انسان به هر کاری قیام کند ، یعنی به هر کاری بپردازد و آن کارش استقامت به خرج دهد بطوریکه آن کار بواسطه او پابگیردقوام و قیم همان کار است ، آن کار می تواند مصادیق مختلفی داشته باشد ، هم علم ، هم نماز ، هم زندگی ، هم ظلم ، هم عدالت ، هم … بنابراین هر فردی بواسطه کارهای مستمری که انجام می دهد قائم کننده و قوام همان کار بخصوص است ، با این تعبیر همه قیم اند یا همه جزء قوامین هستند و تنها مصادیق قیمومیت تفاوت دارد ، یکی مثل رضاشاه قوام حکومت پهلوی می شود، و یکی هم مثل امام خمینی ( ره )قوام حکومت جمهوری اسلامی ، یکی بواسطه تلاشهایش درجهت گسترش فرهنگ نماز، قوام نماز می شود و یکی هم بخاطر فعالیتهایش در جهت پخش فیلم های مبتذل ، قوام فحشا می شود، اشرار قوام ناامنی هستندو نیروهای امنیتی قوام امنیت، یکی قوام عدالت و احسان می شود و دیگری قوام ظلم و جنایت ، یکی قوام گسترش علم می شود و دیگری قوام گسترش فقر . در آیات دیگر قرآن از جمله (( کونوا قوامین بالقسط شهداء الله)) ( نساء / 135 ) و (( کونوا قوامین لله شهداء بالقسط )) ( مائده / 8 ) حضرت حق از آدمیان خواسته ، تنها قوام عدالت باشند و یا قوامیتشان برای خدا باشد و در جهت او باشد . بنابراین همه افراد بشر قیم و قوام همان کارهای مستمر و دائمی که انجام می دهند یا اموری مقطعی که به ثمر می رسانند ، می باشند ، نکته ای که در بحث قوامیت لازم به ذکر است اینکه در این بحث ، نمی توان از ارزشها صحبت کرد و نمی توان بین قوام و مقوم مقایسه بعمل آورد و گفت که کدامین افضل و ارزشمندتر است ، گرچه می توان گفت در یک یا چند خصوصیت ، قوام آن خصوصیت را بیشتر از مقوم دارد اما نمی توان استنتاج کرد که قوام مهمتر از مقوم است ، مثلاً اگر برای یک درخت تازه نهال شده یا درختی که محصول زیادی می دهد و در هر دو حالت تنه آن استقامت زیادی ندارد چوبی محکم یا میله فلزی بعنوان محافظ در کنار تنه درخت نصب کنند که تحت عنوان قیم از آن یاد می شود نمی توان استنتاج کرد بدلیل استقامتی که قیم ( که فی المثل چوبی خشک یا میله ای فلزی است ) بیشتر از تنه درخت دارد ، پس از خود درخت بهتر است .
شامل 10 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله تشکیل خانواده