زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج


تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:25

 فهرست مطالب

 

تفسیر سوره بروج

سوره بروج مکى است و بیست و دو آیه دارد

 

ترجمه آیات

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 412

 

بیان آیات

 


اشاره به مضامین سوره مبارکه بروج
این سوره مشتمل بر انذار و بشارت است ، و در آن به سختى کسانى را انذار کرده که مردان و زنان مسلمان را به جرم اینکه به خدا ایمان آورده اند شکنجه مى کنند،

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 413

 

نظیر مشرکین مکه که با گروندگان به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) چنین مى کردند، آنان را شکنجه مى کردند تا از دین اسلام به شرک سابق خود برگردند، بعضى از این مسلمانان صبر مى کردند و بر نمى گشتند و لو شکنجه به هر جا که خواست برسد، و بعضى برگشته مرتد مى شدند، و اینها افرادى بودند که ایمانى ضعیف داشتند همچنان که دو آیه ((و من الناس من یقول امنا باللّه فاذا اوذى فى اللّه جعل فتنه الناس کعذاب الله ))، ((و من الناس من یعبد اللّه على حرف فان اصابه خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب على وجهه )). به وضع آنان اشاره مى کند. خداى سبحان در این آیات قبل از این مطالب اشاره اى به ((اصحاب اخدود)) مى کند، و این خود تشویق مؤ منین به صبر در راه خداى تعالى است ، دنبال این داستان اشاره اى هم به سرگذشت لشکریان فرعون و ثمود دارد، و این مایه دلخوشى رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) و وعده نصرت به آن جناب و تهدید مشرکین است ، و این سوره به شهادت سیاق آیاتش در مکه نازل شده .
مراد از ذات البروج بودن آسمان

 

وَ السمَاءِ ذَاتِ الْبرُوج

 


کلمه ((بروج )) جمع برج است ، و ((برج )) به معناى هر چیز پیدا و ظاهر است ، و اگر بیشتر در کاخهاى عالى استعمال مى شود، براى این است که کاخها در نظر تماشا کنندگان و بینندگان ظاهر و هویدا است ، ساختمان استوانه اى شکلى که در چار گوشه قلعه ها براى دفاع مى سازند نیز برج نامیده مى شود، و همین معنا منظور آیه است چون مى فرماید: ((و لقد جعلنا فى السماء بروجا و زیناها للناظرین و حفظناها من کل شیطان رجیم ))، پس مراد از کلمه بروج موضع ستارگان در آسمان است .
با این بیان روشن مى شود اینکه بعضى از مفسرین بروج را به دوازده برج اصطلاحى علم نجوم معنا کرده اند، درست نیست .

 

ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 414

 

و در آیه مورد بحث سوگند به آسمانى یاد شده که به وسیله برجها محفوظ مى شود، و مناسبت این سوگند با قصه اى که به زودى بدان اشاره مى کند، و با وعده و وعیدى که مى دهد بر کسى پوشیده نماند، و ما به زودى به این مناسبت اشاره مى کنیم .

 

وَ الْیَوْمِ المَْوْعُودِ


این جمله عطف است بر کلمه ((السماء))، یعنى سوگند به آسمان داراى برجها، و ((سوگند به روز موعود)) که منظور از آن روز قیامتى است که خداى تعالى وعده داده در آن روز میان بندگانش داورى کند.

 

وَ شاهِدٍ وَ مَشهُودٍ

 


این دو کلمه نیز عطف بر ((سماء)) است ، و همه این مذکورات سوگند بعد از سوگند است بر مطلبى که مى خواهد در این سوره بیان کند، و آن - همانطور که اشاره کردیم - تهدید شدید است به کسانى که مؤ منین را فریب مى دهند و یا شکنجه مى کنند که چرا ایمان آورده اید، و نیز وعده جمیلى است به کسانى که ایمان آورده و عمل صالح مى کنند.
پس گویا فرموده : سوگند مى خورم به آسمان داراى بروج که شیطانها به وسیله آن رانده مى شوند، که خدا کید شیطانها و اولیاى کافرشان را از ایمان مؤ منین دفع مى کند، و سوگند مى خورم به روز موعودى که هر انسانى به جزاى اعمالش مى رسد، و سوگند مى خورم به شاهدى که اعمال این کفار را و رفتارشان با مؤ منین را مى بینند، و سوگند مى خورم به آینده مشهودى که همه آن را به زودى خواهند دید که آن افرادى که مؤ منین را اذیت مى کنند چنین و چنان مى شوند، تا آخر دو آیه .
مقصود از ((شاهد)) در ((و شاهد و مشهود))رسول اللّه (صلى الله علیه و آله ) و مراد از ((مشهود)) شکنجه هاى کفّار به مؤ منین وثواب و کیفر اخروى هر کدام است
از اینجا روشن مى گردد که شهادت در دو کلمه ((شاهد)) و ((مشهود)) به یک معنا است ، و آن عبارت است از حاضر بودن و به چشم خود دیدن ، نه به معناى اقامه شهادت ، براى اینکه اگر به آن معنا مى بود جا داشت بفرماید: ((و مشهود علیه )) چون شهادت به این معنا حتما باید با حرف على متعدى شود.
بنابر این ، کلمه ((شاهد)) قابل انطباق است بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )، براى اینکه آن جناب امروز شاهد اعمال امت است ، و فرداى قیامت بدانچه دیده شهادت مى دهد. و کلمه ((مشهود)) هم قابل انطباق است با شکنجه اى که کفار به این مؤ منین مى دادند، و وضعى که در آخرت به خود مى گیرند، و یا به عبارتى جزاى آن رفتار، و یا به عبارتى دیگر آنچه در روز قیامت براى این ظالمان و مظلومان رخ مى دهد، چه ثواب و چه عقاب . و بنابر این احتمال نکره آمدن این دو کلمه به منظور تعظیم بوده و خواسته است بفهماند، شاهد و مشهودى که از حیطه تعریف بیرون است .

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره بروج

تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر


تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:28

 فهرست مطالب

 

ََآیه 1 - 9
آیه و ترجمه
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِذَا الشمْس کُوِّرَت (1) وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَت (2) وَ إِذَا الجِْبَالُ سیرَت (3) وَ إِذَا الْعِشارُ عُطلَت (4) وَ إِذَا الْوُحُوش حُشِرَت (5) وَ إِذَا الْبِحَارُ سجِّرَت (6) وَ إِذَا النُّفُوس زُوِّجَت (7) وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سئلَت (8) بِأَى ذَنبٍ قُتِلَت (9)

 

 

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 170

 

  ترجمه :

 


بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 -
در آن هنگام که خورشید درهم پیچیده شود.
2 -
و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ شوند.
3 -
و در آن هنگام که کوهها بحرکت در آیند.
4 -
و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشى سپرده شود.
5 -
و در آن هنگام که وحوش جمع شوند.
6 -
و در آن هنگام که دریاها بر افروخته شوند.
7 -
و در آن هنگام که هر کس با همسان خود قرین گردد.
8 -
و در آن هنگام که از دختران زنده به گور شده سؤ ال شود،
9 -
که به کدامین گناه کشته شدند؟!

 

 تفسیر :

 

 


آن روز که طومار کائنات پیچیده شود
در آغاز این سوره چنانکه گفتیم به اشارات کوتاه و هیجان انگیز و تکان دهنده اى از حوادث هولناک پایان این جهان ، و آغاز رستاخیز بر خورد مى کنیم که انسان را در عوالم عجیبى سیر مى دهد، و مجموعا هشت نشانه از این نشانه ها را بازگو مى کند.
نخست مى فرماید: ((در آن هنگام که طومار خورشید درهم پیچیده شود)) (اذا الشمس کورت ).
((
کورت )) از ماده ((تکویر)) در اصل به معنى پیچیدن و جمع و جور کردن چیزى است (همچون پیچیدن عمامه بر سر) این مطلبى است که از کتب مختلف لغت و تفسیر استفاده مى شود، و گاه آن را به ((افکندن )) یا ((تاریک شدن ))

 

 

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 171

 

چیزى گفته شده ، و به نظر مى رسد که این دو معنى نیز باز گشت به همان ریشه اول مى کند.
به هر حال منظور در اینجا پیچیده شدن نور خورشید، و تاریک شدن و جمع شدن حجم آن است .
مى دانیم خورشید در حال حاضر کره اى است فوق العاده داغ و سوزان به اندازه اى که تمام مواد آن به صورت گاز فشرده اى در آمده و در گرداگردش شعله هاى سوزانى زبانه مى کشد که صدها هزار کیلومتر ارتفاع آنها است ! و اگر کره زمین در وسط یکى از این شعله هاى عظیم گرفتار شود در دم خاکستر و تبدیل به مشتى گاز مى شود!
ولى در پایان این جهان و در آستانه قیامت این حرارت فرو مى نشیند، و آن شعله ها جمع مى شود، روشنایى آن به خاموشى مى گراید، و از حجم آن کاسته مى شود، و این است معنى ((تکویر))
و لذا در لسان العرب آمده است ((کورت الشمس : جمع ضوءها و لف کما تلف العمامة : معنى تکویر خورشید این است که نور آن جمع و پیچیده مى شود، همانگونه که عمامه را مى پیچند)).
این حقیقتى است که در علم و دانش امروز نیز منعکس است و ثابت خورشید تدریجا رو به تاریکى و خاموشى مى رود.
سپس مى افزاید: ((و در آن هنگام که ستارگان بى فروغ گشته و افول کنند)) (و اذا النجوم انکدرت ).
((
انکدرت )) از ماده ((انکدار)) به معنى ((سقوط کردن و پراکنده شدن )) است ، و از ریشه ((کدورت )) به معنى ((تیرگى و تاریکى )) است ، و جمع میان هر دو معنى در آیه مورد بحث امکان پذیر است ، چرا که در آستانه قیامت ستارگان

 

 

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 172

 

هم فروغ و روشنایى خود را از دست مى دهند و هم پراکنده مى شوند و سقوط مى کنند و نظام جهان بالا درهم مى ریزد، همانگونه که در آیه 2 سوره انفطار آمده و اذا الکواکب انتثرت هنگامى که ستارگان فرو ریزند و پراکنده شوند و همانگونه که در آیه 8 سوره مرسلات آمده : و اذا النجوم طمست : ((و هنگامى که ستارگان محو و تاریک شوند)).
در سومین نشانه رستاخیز مى فرماید: ((و در آن هنگام که کوهها به حرکت در آیند)) (و اذا الجبال سیرت ).
همانگونه که قبلا نیز اشاره کرده ایم از آیات مختلف قرآن استفاده مى شود که در آستانه قیامت کوهها مراحل مختلفى را طى مى کنند نخست به حرکت در مى آیند، و در آخرین مرحله به غبار پراکنده اى تبدیل مى شوند (شرح بیشتر در این باره را در همین جلد در تفسیر آیه 20 سوره نبا مطالعه فرمایید).
سپس مى افزاید: ((و در آن هنگام که باارزشترین اموال به دست فراموشى سپرده شود)) (و اذا العشار عطلت )
((
عشار)) جمع ((عشراء)) در اصل به معنى شتر ماده باردارى است که ده ماه بر حمل او گذشته ، و در آستانه آوردن بچه است یعنى چیزى نمى گذرد که شتر دیگرى از او متولد مى شود، و شیر فراوان در پستان او ظاهر مى گردد.
در آن روز که این آیات نازل گشت چنین شترى باارزشترین اموال عرب محسوب مى شد.
((
عطلت )) از ماده تعطیل به معنى رها کردن بدون سرپرست و

 

 

 

تفسیر نمونه جلد 26 صفحه 173

 

چوپان است .
منظور این است شدت هول و وحشت آن روز به قدرى است که هر انسانى نفیسترین اموال خویش را فراموش مى کند.
مرحوم ((طبرسى )) در ((مجمع البیان )) نقل مى کند که بعضى ((عشار)) را به معنى ((ابرها)) گرفته اند، و ((عطلت )) به معنى تعطیل شدن باران آنها است ، یعنى در آن روز ابرها در آسمان ظاهر مى شود اما نمى بارد (ممکن است این ابرها ناشى از گازهاى مختلف یا ابرهاى اتمى و یا توده هاى گرد و غبار حاصل از متلاشى شدن کوهها در آستانه قیامت باشد که ابرهایى است بدون باران ).
ولى ((طبرسى )) مى افزاید: ((بعضى گفته اند تفسیر ((عشار)) به ((ابرها)) چیزى است که در لغت عرب شناخته نشده )).
اما با توجه به مطلبى که ((طریحى )) در ((مجمع البحرین )) آورده که ((عشار)) در اصل به معنى شتران باردار است ، و سپس به هر باردارى گفته شده ممکن است اطلاق آن بر ((ابرها))
نیز به خاطر آن باشد که آنها نیز غالبا باردارند، هر چند ابرهایى که در آستانه قیامت در صفحه آسمان ظاهر مى شود باردار نیست (دقت کنید).
بعضى نیز ((عشار)) را به معنى خانه ها یا زمینهاى زراعتى تفسیر کرده اند که در آستانه قیامت تعطیل مى گردد و از ساکنان و زراعت خالى مى شود.
ولى تفسیر اول از همه معروفتر است .
در آیه بعد مى افزاید: ((و در آن هنگام که حیوانات وحشى جمع مى شوند)) (و اذا الوحوش حشرت ).
همان حیواناتى که در حال عادى از هم دور بودند، و از یکدیگر مى ترسیدند

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر سوره تکویر

مقاله در مورد تفسر سوره فتح - آیه 8 تا 11

اختصاصی از زد فایل مقاله در مورد تفسر سوره فتح - آیه 8 تا 11 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تفسر سوره فتح - آیه 8 تا 11


مقاله در مورد تفسر سوره فتح -  آیه 8 تا 11

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:16

 

  

 فهرست مطالب

 

 

انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا (8) لتؤمنوا بالله و رسوله و تعزروه و توقروه و تسبحوه بکرة و اصیلا (9) ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث على نفسه و من اوفى بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما (10) سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفر لنا یقولون بالسنتهم ما لیس فى قلوبهم قل فمن یملک لکم من الله شیئا ان اراد بکم ضرا او اراد بکم نفعا بل کان الله بما تعملون خبیرا (11)

 

انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا: این آیه در سوره احزاب هم با همین عبارت اضافه‏اى وجود دارد.آنجا مى‏فرماید: یا ایها النبى انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا: اى پیامبر، ما تو را فرستاده‏ایم گواه بر مردم و گواه بر امت.«شاهد»و«شهید»معنى حضور را مى‏دهد.در زبان عربى به‏«گواه‏»از آن جهت‏«شاهد»مى‏گویند که کسى حق دارد در مورد واقعه‏اى گواهى بدهد که در آن واقعه حاضر باشد،یعنى انسان در مورد واقعه‏اى که در آن حضور دارد و احساس مى‏کند و بالعیان آن را مى‏بیند حق دارد شهادت بدهد.این مساله‏اى است در باب‏«قضاء»(قضاوت)،مى‏گویند شهادت به علم جایز نیست،شهادت به عین و به حس جایز است،یعنى اگر شما چیزى را یقین دارید و شک ندارید ولى ندیده‏اید،مثلا یقین دارید العیاذ بالله زید همسایه شما شراب مى‏خورد،از صد احتمال یک احتمال هم نمى‏دهید که شراب نخورد،یعنى هیچ احتمال اینکه بتوانید توجیه هم بکنید نمى‏دهید،یقین دارید شراب مى‏خورد،اما به چشم خودتان ندیده‏اید،یقین دارید که فلان مرد و زن زنا کرده‏اند ولى به چشم خود ندیده‏اید،حق ندارید که این را شهادت بدهید بگویید فلانى زنا کرده یا فلانى شراب خورده است،و اگر شهادت بدهید و قاضى از شما بپرسد که این را که تو شهادت مى‏دهى دیده‏اى یا ندیده‏اى،و شما بگویید من ندیده‏ام ولى یقین دارم،اگر شما عادلترین عادلهاى عالم هم باشید، اعدل عدول هم باشید، سلمان فارسى هم باشید قاضى حق ندارد بر این گونه شهادت ترتیب اثر بدهد. حدیثى هست، حضرت صادق علیه السلام فرمودند(با دستشان اشاره کردند):«على مثل ضوء الشمس‏»مثل اینکه نور خورشید را مى‏بینى،فقط اگر این طور باشد شهادت بده،غیر از این نه.به همین جهت براى آنچه که ما در فارسى مى‏گوییم‏«گواه‏»در زبان عربى کلمه‏«شاهد»به کار مى‏برند،یعنى حاضر،یعنى آن کسى که حاضر واقعه بوده نه آن کسى که عالم به واقعه است،چون غایب از واقعه هم گاهى عالم به واقعه مى‏شود،ولى کافى نیست.علم به واقعه ولى عن غیاب کافى نیست،حضور آن واقعه و شهود آن لازم است.

 

یکى از نکات مهم و معارف بزرگ قرآن این مساله است که پیغمبر اکرم و به تعبیر قرآن گروهى از مؤمنین-که آن گروهى از مؤمنین این گونه جز اینکه در مقام عصمت باشند کس دیگر نمى‏تواند باشد-[شاهد امت هستند].خدا پیغمبر را«شاهد امت‏»نامیده است،شاهدى که در دنیا تحمل شهادت مى‏کند و در آخرت اداى شهادت،یعنى او حاضر و ناظر به افعال و اعمال امت است.همین طور که ما مى‏گوییم ملکین رقیب و عتید ناظر و شاهد اعمال ما هستند،همیشه پیغمبر یک امت‏شاهد و ناظر بر اعمال امت است،و این است که در مساله امامت گفته مى‏شود که شان اصلى امام این نیست که در میان مردم ظاهر باشد و حکومت در دست داشته باشد که اگر این شان را از او گرفته باشند دیگر امام نباشد و از امامت‏خلع شده باشد،نه،شان اصلى که از آن این شان نتیجه مى‏شود[این است که امام شاهد امت است]یعنى با وجود کسى که در باطن و از نظر باطن شاهد بر همه امت است دیگر نوبت به کسى که مثل همه افراد امت است و مثل افراد دیگر امت‏خطا کار است نمى‏رسد که او خلافت و حکومت را در دست بگیرد.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تفسر سوره فتح - آیه 8 تا 11

مقاله در مورد تفسیر سوره یوسف

اختصاصی از زد فایل مقاله در مورد تفسیر سوره یوسف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد تفسیر سوره یوسف


مقاله در مورد تفسیر سوره یوسف

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:18

 

  

 فهرست مطالب

 

 

نخستین مطلبى که در این سوره بیان شده، اشاره به روشنگرى آیات قرآنى است و اینکه قرآن به زبان عربى نازل شده است. مى فرماید: این، آیاتِ کتاب روشنگر است. این جمله یا اشاره به آیات همین سوره است که در آن قصه یوسف آمده و یا اشاره به مجموع قرآن است و در هر دو صورت خاصیت روشنگرى قرآن را بیان مى کند.

 

   صفت دیگرى که در اینجا براى قرآن ذکر شده، عربى بودن است، مى فرماید: ما قرآن را به زبان عربى فرستادیم تا شما بیندیشید; چون مردم مکه عرب زبان بودند و اگر قرآن به زبانهاى دیگرى مانند عبرى یا سریانى نازل مى شد، آنان به درستى آن را نمى فهمیدند ولذا به زبان عربى نازل شد تا براى آنان قابل فهم باشد. البته اسلام یک دین جهانى است و اختصاص به عربها ندارد ولى به هر حال باید قرآن به یکى از زبانهاى دنیا نازل مى شد وبهتر و کارآمدتر این بود که به زبان همان قومى نازل شود که پیامبر اسلام(ص) از آنها بود و باید دعوت خود را از آنان شروع مى کرد، از این رو قرآن به زبان عربى نازل شد تا مخاطبان آن بتوانند در آن اندیشه کنند و لذا در این آیه مى فرماید: قرآن را به زبان عربى نازل کردیم باشد که شما در آن بیندیشید. ضمناً زبان عربى زبان گسترده و پرواژه اى است و قابلیت آن را دارد که هرگونه مفهومى را برساند و به طورى که زبان شناسان اظهار مى دارند کمتر زبانى از چنین قابلیتى برخوردار است.

 

   در عین حال که قرآن به زبان عربى نازل شده است، در برخى از آیات قرآنى واژه هاى غیر عربى که از زبانهاى دیگر مانند فارسى و عبرى و یونانى و قبطى وارد عربى شده،نیز دیده مى شود مانند:

 

استبرق،سجّیل، اباریق، ارائک، تنّور، حوب، رسّ، سجّین، سرادق، سکر، سینا، فردوس، قراطیس، قسوره، قنطار، کافور، مرجان، مشکاة، و مانند آنها. کسانى در این باره کتابهاى مستقلى نوشته اند مانند سیوطى که کتابى تحت عنوان «المهذب فیما وقع فى القرآن من معرب» نوشته و تاج الدین سبکى که قصیده اى در این باره دارد.

 

   بدون شک اشتمال قرآن بر واژه هاى غیر عربى، در عربى بودن قرآن اشکالى به وجود نمى آورد چون نوع کلمات قرآن و شیوه آن عربى است و این مقدار در عربى بودن یک سخن کافى است.

 

 مطلب دیگر اینکه، در این آیات از قصه یوسف و یعقوب که دو تن از پیامبران الهى بودند، به عنوان «احسن القصص» یاد کرده وآن را زیباترین داستان معرفى نموده است و این اشاره به قصه هاى دیگرى است که در قرآن آمده است. توجه کنیم که قصه هاى قرآن که نوعا مربوط به پیامبران خدا و شرح مبارزات و روشنگریهاى آنان است، همگى زیبا ومفید و عبرت آموز است ولى داستان یوسف زیباتر و شیرین تر است.

 

 قرآن کریم قصه هاى پیامبران را نه براى سرگرمى بلکه به خاطر هدفهاى تربیتى مطرح مى کند تا روحیه پیامبر اسلام ومؤمنان را بالا ببرد وآنها مطمئن باشند که جبهه حق همیشه پیروزاست و اساسا نام و یاد پیامران مایه دلگرمى و نشاط است.

 

اِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یآ أَبَتِ اِنّى رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لى ساجِدینَ قالَ یا بُنَىَّ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ عَلى اِخْوَتِکَ فَیَکیدُوا لَکَ کَیْدًا اِنَّ الشَّیْطانَ لِلاْنِْسانِ عَدُوٌّ مُبینٌ وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ کَمآ أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ اِبْراهیمَ وَ اِسْحاقَ اِنَّ رَبَّکَ عَلیمٌ حَکیمٌ

 

هنگامى که یوسف به پدرش گفت: اى پدر من، من در خواب دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه در حال سجده کردن بر من هستند گفت: اى پسرک من! خواب خود را بر برادرانت بازگو مکن که به تو حیله اى مى کنند، همانا شیطان بر انسان دشمنى آشکار استو این چنین پروردگارت تو را برمى گزیند و از تعبیر خوابها به تو مى آموزد و نعمت خود را بر تو و بر خاندان یعقوب به پایان مى برد،همانگونه که آن را پیشتر بر پدرانت ابراهیم و اسحاق به پایان برده است. همانا پروردگار تو داناى فرزانه است

 

1 ـ «یوسف» نام یکى از فرزندان یعقوب. این کلمه عبرى است و نباید براى آن اشتقاق عربى درست کرد همانگونه که بعضى ها آن را مشتق از اسف دانسته اند اساسا وزن یُفْعُل در عربى وجود ندارد. بنابراین، این کلمه بخاطر علمیت و عجمیت غیر منصرف است.

 

   2 ـ «ابت» در اصل «ابى» با یاء متکلم بوده، یاء آن تبدیل به تاء شد و کسره یاء به آن انتقال یافت. شاید علت این تبدیل، ایجاد مشابهت میان کلمه ابى با کلماتى مانند اخت، بنت، عمه و خالة است که همگى در خویشاوندان به کار مى رود و در آخر آنها تاء وجود دارد. به گفته زمخشرى این تاء براى تانیث لفظ اب است هر چند که اب مذکر است و این کار در کلام عربى نظایرى دارد مانند شاة و حمامة.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد تفسیر سوره یوسف