دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
7 و8 ص
تاملی بر نظریه های جامعه شناختی مهاجرت
و مهاجران افغانی در ایران
دو پدیده مهاجرت و شهرنشینی در جوامع مختلف در حد وسیعی به وقوع می پیوندد این دو پدیده به عنوان پیامدهای رشد جمعیت از یک طرف و تغییرات اجتماعی (1) از طرف دیگر، به طور وسیعی در نقاط مختلف جهان در جریان است. به طور کلی شهرنشینی و مهاجرت را تقویت کرده اند و حتی انقلاب صنعتی را می توان عامل اساسی رشد و توسعه مهاجرت و شهرنشینی قلمداد کرد. این جریان ابتدا در اروپای غربی و پس از آن یعنی از جنگ جهانی دوم به بعد در کشورهای رو به رشد صورت گرفته است این دو پدیده امروزه مشکلات فراوانی به ویژه در کشورهای رو به توسعه بر جای گذاشته اند تا جایی که امروزه از شهرنشینی و به ویژه مهاجرت به عنوان مسائل اجتماعی یاد می کنند چرا که جوامع نوین مخصوصاً جوامع در حال توسعه زیر بنای لازم را جهت پذیرش مهاجرین و توسعه شهرهای خود ندارند. در این مجال سعی بر این شده که به وسیله ای مهاجرت، از طریق بررسی زوایای مهاجرت مانند تعریف، تفاوت مهاجرت با پناهندگی، انواع مهاجرت و نظریات صاحبنظران اجتماعی اشاره ای کلی شود. مهاجرت چیست؟ و مهاجر کیست؟
مهاجرت = حرکت انسانها در سطح جغرافیا، که با طرح قبلی صورت می گیرد و به تغییر محل اقامت آنها برای همیشه یا مدت طولانی می انجامد. (ساروخانی، 1370 ص 45)
این تعریف نوعی شخیص مفهومی از مهاجرت است.
بروس کوئن مهاجرت را پدیده ای می داند که به دلایلی از قبیل ناکافی بودن عرضه مواد غذایی در یک منطقه خاص تعقیب و آزار عقیدتی یا سیاسی، جنگ، نفرتها و خصومتهای قومی و ملی صورت می گیرد (بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی. ص 284)
در لغت نامه جمعیت شناسی آمده است، مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا مکانی جمعیت است که بین دو واحد جغرافیایی انجام می گیرد. (امانی و دیگران 1354 ص 71)
برای فهم بهتر این پدیده باید دانست مهاجر کیست و چه تفاوتی با مفاهیمی چون پناهنده و... دارد.
از نظر اداره امور اجتماعی سازمان ملل مهاجر کسی است که
1- جهانگرد، بازرگان، دانشجو و یا مسافر عادی نباشد.
2- جزو ساکنان مراکزی که به طور عادی بین دو کشور رفت و آمد می کنند نباشند.
- وضعیت مهاجرت
با توجه به اینکه در اکثر روستا ها کمبود منابع و امکانات به چشم می خورد پس مهاجرت در این روستاها اکثرا جنبه اقتصادی دارد و مهاجرت کنندگان هم غالبا برای کار و فعالیت اقتصادی بهتر دست به مهاجرت می زنند تا در زندگی صاحب شرایط اقتصادی بهتر شوند و این روستا نیز از این قائده مستثنی نیست.
البته واضح است که برای مهاجرت پذیری نیاز به امکانات و استعدادهایی است که عاملی شود برای پذیرش مهاجران و همانطور که می دانیم در روستاها با توجه به شرایط سخت معیشتی (نسبت به شهر)، کمبود امکانات و فرصت های شغلی و کمبود درآمد کافی روستا شرایط کافی برای مهاجرت پذیری را از دست می دهد و اکثر مردم و مخصوصا جوانان مجرد آن به شهرها مهاجرت می کنند تا دارای شرایط زندگی بهتری شوند، البته ممکن است مهاجرت از شهر به روستا و یا از روستا به روستا وجود داشته باشد ولی در سطح بسیار محدود و به ندرت انجام می گیرد که با توجه به مهاجرت به شهر اصلا قابل ذکر نیست. پس با توجه به اینکه مهاجرت ها به طور کامل جنبه اقتصادی دارند و روستاها شرایط اقتصادی لازم را ندارند پس مردم برای کسب درآمد بیشتر و امکانات شغلی بهتر راهی شهرها می شوند.
به نظر بسیاری از جامعه شناسان یکی از مهمترین خصوصیت روستاهای کشور ما مهاجرفرستی آنهاست. به خاطر اینکه جوانان روستایی، شهر را مدینه ی فاضله ای می دانند که در آن می توانند به تمام آرزوهای خود دست یابند البته مهاجرفرستی بیشتر در بین خوش نشینان روستایی رواج دارد چون آنها در زندگی با توجه به گونه فکری و اندیشه ی خاص خود خوش نشینی را محور اصلی زندگی خود قرار داده و قصد دارند از زندگی خود لذت ببرند. در کل پدیده مهاجرت و مهاجرفرستی بیشتر شامل خانواده هایی است که از نظر امکانات در وضع متوسطی اند ولی در سر هدفهای بزرگی دارند. به همین خاطر و با توجه به وضعیت روستاهای ما دست به مهاجرت می زنند. جوانان روستا هم همانند سایر همتایان روستای خود دنبال وضعیت زندگی اجتماعی بهتر و بالاتر هستند پس دست به مهاجرت می زنند. البته در این روستاها همانند سایر روستاها که در آنها فرصت شغلی بندرت وجود دارد به همین دلیل جوانان فکر "سربار شدن" را همانند کابوسی در سر خود دارند و قصد رهایی از آن را دارند.
انگیزه های عمده ای برای مهاجرت وجود دارد که معمولا به صورت دافعه روستایی و یا جاذبه شهری و یا هر دو بروز می کند. محدودیت روستاها از یک طرف، وجود انگیزه های تحصیلی، شغلی، خدمت وظیفه، مرکزیت خرید، تمرکز اداری، موجودیت انواع موسسات تجاری، بانک ها، سازمان های دولتی و غیردولتی در شهرها از عوامل عمده جاذبه مهاجرت بیشتر روستاییان به شهرهاست.
میزان مهاجرفرستی
از دهه 1340 تا کنون 129 خانوار بصورت مستقیم از روستا مهاجرت کرده اند که این 127 خانوار شامل جوانان مجردی که با به دست آوردن شغل مهاجرت کردند نیز می شود اما فرزندان مهاجران را که پس از مهاجرت پدر، تشکیل خانواده دادند در بر نمی گیرد.
از این 129 خانوار 76 خانوار در نقاط مختلف شهرستان بابل ساکن شده اند و 42 خانوار نیز به تهران کوچ کردند. از دیگر مهاجران نیز 2 خانوار به آمل، 2 خانوار به سمنان، 2 خانوار به کرج، 1 خانوار به نور، 1 خانوار به اصفهان و 1 خانوار به چابهار عزیمت کردند.