زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   14 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

مقدمه:
یکی از عواملی که برای توسعه علم در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است، تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است. بیشتر فعالیت های تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیت ها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
به امید است که با توجه مسئولان به این امر مهم زمینه پیشرفت سریع علم در کشور ما فراهم گردد.
چکیده
در تحولات چند دههٔ اخیر، بویژه در کشورهایی که توانسته اند از نظر علوم در زمرهٔ کشورهای توسعه یافته محسوب شوند و یا در مرحلهٔ انتقال قرار گیرند، توجه ویژه به تولید علم و بهره برداری از آن مورد تاکید بوده است.
در سراسر جهان یک تردید عمومی در مورد مطلوب بودن کوتاه مدت و بلند مدت استفاده از تکنولوژی آموزشی در تولید علم وجود دارد. این تردید بصورت تکنوفیلی « دوست داشتن تکنولوژی» وتکنوفوبی « تکنولوژی گریزی» می باشد. بسیاری از افراد ادعا دارند که اتکای فزایندهٔ ما به تکنولوژی منجر به تخریب اجتماع می گردد، و دیگران معتقدند که تکنولوژی جاده ای به سمت جهان رویایی می باشد. اغلب مردم آن را پذیرفته اند و با ارزش آن مواجه شده اند و آن را نه مخرب و نه رؤیا بافی می دانند.
هدف این مقاله مروری بر تاثیر تکنولوژی آموزشی در توسعهٔ علمی است ؛ با توجه به تغییرات روز افزونی که در آموزش رخ می دهد، مشخصه اصلی و عمدهٔ عصر کنونی ، محوریت یافتن علم و تولید و بکار گیری آن می باشد. تلاش برای تولید و توسعهٔ علم با توانمندی و قدرتمندی کشورها در حوضه ها و عرصه های مختلف پیوند خورده است. میزان ونحوهٔ بهره مندی از علم از موضوعات و چالش های بسیار اساسی دولت محسوب می شود. بدین سان آیندهٔ کشورها و توسعه یافتگی آن ها با تولید علم و بسط و بهره مندی آن کاملاً متبط است و برتری کشورها نسبت به هم، به علم و نتایج و کاربردهای آن بستگی دارد. تردیدی نیست که به کار گرفتن طرق جدیدتر و بهره مند شدن از فواید تکنولوژی آموزشی و روش های نوین بستر مناسبی برای تولید علم و توسعهٔ آن فراهم می آورد.
در این مقاله پس از اشاره به تعریف تکنولوژی آموزشی و جهت گیری های فعلی آن، شاخص های اساسی علم، اهداف تکنولوژی آموزشی، اصول انتخاب رسانه های آموزشی و انتقال و توسعه ی تکنولوژی مورد توجه قرار گرفته است.

 

 

 


تکنولوژی
واژه تکنولوژی مرکب است از واژه یونانی (Tcekne) و (logic) که فن شناسی ترجمه شده است.(tekne) در برابر (Arke)است.این تمام آن چیزهائی است که از قدیم در زندگی انسان وجود داشته است.درحالی که (Tekne) در زبان یونانی به معنی فن و هنر است. یعنی چیزهایی که از قدیم وجود نداشته و توسط بشر بر طبیعت افزوده شده است.
به بیان دیگر، بشر در برابر محیط طبیعی، محیط فنی را به وجود آورد که مصنوع دست و مغز اوست. Loge از Logos آمده و معنی آن عقلی است که بر جهان و تکامل آن حاکم است.
تکنولوژی یعنی شناخت راهها و روش های کار و عمل.
تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارتهای لازم برای تولید کالا و خدمات که اصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود طبیعت می باشد.
تکنولوژی هر ابزار یا روش، محصول، فرآیند، تجهیزات فیزیکی و یا روش های انجام یا ساخت است که به وسیله آن قابلیت های بشری توسعه می یابد.
تکنولوژی عبارت است از مکانیزم، دانش یا فرآیندی که برای تبدیل ورودی ها و خروجی ها به منظور ارتقای قابلیت های افراد، گروههای کاری و سازمان ها به کار می رود.
تکنولوژی مفهومی است که به وسیله آن محصولات و یا خدمات اعم از ملموس و غیر ملموس، در بازار، تولید و عرضه می گردند.
تکنولوژی عبارت است از مجموعه ای از فرآیندهای فیزیکی، روش ها و فنون، ابزار و تجهیزات، ماشین آلات و مهارتهایی که توسط آنها کالایی ساخته می شود و یا خدماتی ارائه می گردد.
تکنولوژی آموزشی
یکی از عواملی که برای مقابله با مسائل و مشکلات آموزشی در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی بر رویکرد عملی در تدریس و یادگیری و بهره گیری از روشهای تکنولوژیکی و علمی مناسب و استفاده از یافته های روان شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی، دانش ارتباطات و سایر زمینه های وابسته، دلالت دارد. این دانش تلاش می کند تا اصول مدیریت هزینه - اثر بخشی و کارایی را مورد توجه قرار دهد و از منابع انسانی و غیر انسانی در آموزش استفاده کند.البته باید توجه داشت که تکنولوژی آموزشی به عنوان یک مفهوم، الزاماً دلالت بر استفاده ازماشین در آموزش نیست بلکه آنچه امروز از این مفهوم، استنباط می شود مشتمل بر توسعه، کاربرد و ارزشیابی سیستم ها، تکنیک ها و مواد کمک آموزشی در زمینه یادگیری است.
تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و استراتژی هایی است که با دیدی سیستمی به تجزیه و تحلیل برنامه های آموزشی می پردازد و پس از یافتن مشکلات و علل آن ها برای رفع موانع و حل معضلات راه حل ارائه می دهد.
در نتیجه آنچه تا کنون گذشت، تکنولوژی آموزشی مجموعه نظریه ها، روش ها و دستورالعمل هایی است که در طراحی، اجرا، ارزشیابی و حل مشکلات برنامه های آموزشی به کار گرفته می شود. تکنولوژی آموزشی در مقام علمی کاربردی و تلفیقی خود را در چهارچوب هیچ دیدگاه و حتی هیچ یک از حیطه های خاص علوم محدود نمی داند، زیرا این ویژگیهای علوم کاربردی است که از حاصل دست آوردهای سایر علوم برای هدف خاصی بهره جویند و همیشه بر دامنه کاربرد و تاثیر خود بیفزایند.
جی آرگاس تکنولوژی آموزشی را ((طراحی سازمان یافته واستقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روش های نوین ارتباط جمعی، ابزار و وسایل بصری، سازمان بندی کلاس و روش های جدید تدریس بهره گیری می کند))، می داند.
جیمز براون تکنولوژی آموزشی را «طراحی، اجرا و ارزشیابی سیستماتیک تمامی فرآیند یادگیری و تدریس بر اساس هدفهای مشخص و نتایج تحقیقاتی در زمینه های یادگیری و ارتباط و همچنین به کارگیری مجموعه ای ازمنابع انسانی و غیر انسانی به منظور ایجاد آموزش موثر» می داند. و ریچموند تکنولوژی آموزشی را «به کاربستن سیستماتیک اطلاعات علمی در موقعیت یادگیری» می داند.
مراحل تکوین تکنولوژی آموزشی
شاید انجام تعریفی دقیق در مورد تکنولوژی چندان مطلوب نباشد، زیرا بعضی ها معتقدند که این کودک هنوز به دنیا نیامده است، تا چه رسد به اینکه، سر و صدا داشته و یا به سن رشد رسیده باشد، با این حال عده زیادی معتقدند که تلاشهای آموزشی با صراحت هر چه بیشتر وجود دارد، و می توان تولد آن را سال 1945 م، یعنی سال انتشار اثر معروف اسکینر به نام «علم یادگیری وهنر تدریس»دانست. تولد تکنولوژی آموزشی را به سه گروه یا سه دوره تقسیم می کنند:
نخستین دوره: ما قبل تاریخ تکنولوژی آموزشی
یعنی تمام وقایعی که در این زمینه، پیش از نیمه اول سال 1950 اتفاق افتاده است.
دومین دوره: یا دوره کودکی این علم
که زمان انتشار اثر معروف اسکینر در سال 1945 می باشد که تا سال 66 ادامه پیدا می کند. این دوره عصر طلایی آموزش برنامه ای نام دارد و هنوز هم در این دوره واژه تکنولوژی آموزشی به گوش نمی خورد.
سومین دوره: (عصر حاضر)
که دوره تکامل این علم است و از سال 1966 آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در همین دوره است که تکنولوژی آموزشی نتایج مطلوب خود را نشان داده است.
تکنولوژی آموزشی در ایران
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است.بیشتر فعالیتهای تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیتها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
در گذشته در بعضی از مدارس ایران نسبت به ایجاد آزمایشگاههای علوم، شیمی، فیزیک و زیست شناسی اقداماتی به عمل آمد. اما این آزمایشگاهها به علل بی توجهی در فعالیتها و ارزشیابی از کار معلم و دانش آموز و کمبود وسایل آزمایشگاهی و مهارت کافی و عدم اعتقاد به کاربرد این مواد هنوز هم نا موفق باقی مانده است. درسال 1311 که مسئولیت تربیت دبیر کشور به دانشسرای عالی محول شد، برای نخستین بار دروسی از قبیل آموزش و پرورش و فلسفه آن، روانشناسی تربیتی در برنامه های تحصیلی دانشجویان گنجانده شد.
در سال 1341 اداره ای به نام اداره آموزش فعالیتهای هنری و سمعی و بصری به وجود آمد که بعداً به واحد مستقلی به نام دفتر آموزش سمعی و بصری تبدیل شد. توجه به اهمیت استفاده از فیلم های آموزشی در سطح جهانی، انگیزه ای بود که به پیروی از آن وزارت فرهنگ نسبت به تشکیل جشنواره های بین المللی اقدام کند.که از سال 1343 به بعد تعدادی از این جشنواره ها در ایران برگزار شده است. این فعالیتها همچنان ادامه داشت تا اینکه با ایجاد مراکز تربیت معلم در دانشکده های علوم تربیتی در ایران برنامه های درسی جدید تحت عنوان «وسایل کمک آموزشی» در خصوص معرفی نرم افزارها و سخت افزارها و امور سمعی و بصری برای دانشجویان در نظر گرفته شد، و بعد از آن بود که همگام با این تحول نیاز به خرید وسایل آموزشی از خارج افزون شد و مراکز آموزشی بدون مطالعه به این امر اقدام نمودند.
مشکلات روزافزون آموزشی، مسئولان تعلیم و تربیت مملکت را بر آن داشت تا برای نخستین بار در سال 1343 اقدام به تاسیس تلویزیون آموزشی کننده که در سال 1350 مقارن با تغییر نظام آموزشی کشور، کارخود را با پخش نوارهای درسی شروع کرد.تلویزیون آموزشی در سال 1352 فعالیت خود را با پخش دروس سالهای اول، دوم و سوم راهنمایی تحصیلی آغاز نموده ولی متاسفانه این سازمان علیرغم توفیقاتی که بدست آورد، به خاطر عدم تخصیص بودجه کافی برای ادامه فعالیتهای خود و مواجه شدن با مشکلات تعمیر و تعویض قطعات تلویزیونهای مدارس و مراکز خودش و همچنین رو به رویی با کار شکنی های سازمان تلویزیون عمومی کشور از ادامه کار خود بار ماند. اگر چه اکنون درحدی محدود در یکی از برنامه های سراسری تلویزیون (شبکه دوم) برخی مواد درسی بدون برنامه ریزی و ارزشیابی پخش می شود، ولی در حقیقت می توان گفت که «کشور ما در حال حاضر فاقد تلویزیون آموزشی است».
ازسال 1357 به بعد طبق مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی، رشته تکنولوژی آموزشی درسطح کارشناسی در دانشکده های علوم تربیتی دانشگاههای تهران، اهواز، تبریز دایر شد و هدف کلی این بود که تکنولوژیستهای فارغ التحصیل بتوانند در کلیه مدارس کشور و یا در فعالیتهای برنامه ریزی درسی و آموزشی مشغول به کار شوند. در سالهای اخیر انتشار مجلات آموزشی و کمک آموزشی مانند مجلات رشد معلم همراه با رشد تکنولوژی، و فصلنامه تعلیم و تربیت، مجلات رشد تخصصی، ترجمه و تالیف کتابهای جنبی آموزشی، جمع آوری و نگهداری رسانه های ساخته شده توسط معلمان و دانش آموزان رونق یافته است.همچنین شرکت صنایع آموزشی اقدام به تولید برخی از وسایل آموزشی می نماید.
به علت فعالیتهای تکنولوژیستهای کشور، مسئولان تعلیم و تربیت به مفاهیم صحیح تکنولوژی آموزشی تاحد زیادی پی برده اند. به طوری که هم اکنون برخی از رشته های علوم انسانی (فوق لیسانس) درسی در زمینه تکنولوژی آموزشی دارند. اگر چه اخیراً در کشور ما فعالیتهای زیادی در زمینه های مختلف تکنولوژی آموزشی صورت گرفته است.
ولی هنوز برای اکثر مردم و حتی طبقه فرهنگی کشور مفهوم صحیح تکنولوژی آموزشی بطور کامل روشن نشده است، و این خود یکی از مشکلات عمده در راه رشد لازم و مورد نظر در امر آموزش صحیح می باشد.
اهمیت تکنولوژی آموزشی
شک نیست که امروزه بکارگیری تکنولوژی آموزشی پیشرفته کارایی و بازدهی تعلیم و تربیت را به مراتب افزایش داده و رنج و زحمت کار را بسیار ناچیز ساخته است.
تکنولوژی آموزشی به عنوان ابزار موثر، کار انتقال تجارب و یافته های علمی را تسهیل ساخته و بدون شکل شتاب روز افزون و غیر قابل انتظار بشر در علوم و فنون، خصوصاً در دهه های اخیر، مرهون شناخت و استفاده از متدهای جدید و شیوه های تازه و بکارگیری ابزارهای آموزشی مدرن می باشد.
باتوجه به هدفها و روشهایی که تکنولوژی آموزشی برای حل مشکلات آموزشی و افزایش کیفیت آموزشی در نظر گرفته است، دیگر نمی توان آن را مترادف با کاربرد وسایل و ابزارهای کمک آموزشی دانست، بلکه تکنولوژی آموزشی مفهومی بسیار گسترده را در بر می گیرد که می توان آن را «مجموعه روشها، تکنیکها و وسایلی دانست که برای تسهیل یادگیری و افزایش کیفیت آموزش طراحی و اجرا می شود».

 


مفهوم علم
علم به معنای «کسب معلومات به صورت سیستماتیک وتنظیم یافته»، گرچه تعاریف بسیار زیادی می توان برای علم قائل شد. بعضی ها علم را به معنای «ایجاد خلاقیت»، برخی دیگر به معنای «یک نوع فعالیت فکری واجتماعی» وگروهی علم را یک «تحول فرهنگی» دانسته اند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تکنولوژی آموزشی و توسعه علمی

دانلود مقاله ورزش اسکواش

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله ورزش اسکواش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله12    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

ورزش اسکواش

 

اسکواش ،به انگلیسی : Squash ، ریشه گرفته از squeeze together ( فشار دادن، له کردن) و crush (خرد کردن، له کردن) است و در اصل صدای برخورد توپ با راکت و اصابت آن و برگشت توپ صدای اسکواش را به گوش می رساند.
اسکواش ورزشی راکتی است که به صورت تک‌نفره (۲ بازیکن) و یا دونفره (۴ بازیکن) در زمینی کاملا احاطه‌شده با دیوارهای معمولا شیشه‌ای بازی می‌شود. شیشه‌ای بودن دیوارها تماشای بازی توسط تماشاگران را امکان‌پذیر می‌کند. در مسابقه‌های بین‌المللی دیوارهای بیشتری از جنس شیشه در نظر گرفته می‌شوند.
یکی از دشواری‌های اسکواش این است که برخلاف دیگر ورزش‌های راکتی، توپ در اغلب اوقات از پشت سر بازیکن می‌آید. اسکواش با توپ و راکت مخصوص بازی می‌شود. هدف اصلی این بازی، زدن ضربه‌ای به توپ است که حریف نتواند به راحتی ضربه بعدی را به دیوار بزند و یا به دشواری واکنش نشان دهد.

 

تاریخچه اسکواش در جهان
رشته ورزشی اسکواش تاریخچه ای خاص دارد. بازی هایی که با استفاده ازدیوار وپرتاب انواع توپ های دست ساز مثل توپ های پارچه ای و چوبی و... به سمت آن وکنترل آن دربرگشت ها دربسیاری از کشورها وجود داشته است. حتی امروزه دربرخی از بازی های سنتی وبومی کشورها، شکلی از این نوع فعالیت ها به چشم می خورد ، ازجمله بازی هایی که درآن با استفاده از مشت ، چوب یا راکت به توپی ضربه زده می شود. درحدود سال ۱۱۴۸ میلادی یک سرگرمی به نام لپوما به معنی کف دست میان فرانسوی ها متداول بود. اوایل قرن ۱۹ میلادی فکراستفاده از راکت وتوپ باعث به وجودآمدن گونه های مختلف از بازی ها شد. زندانی های زندان فلیت انگلستان برای سرگرمی با راکت توپ را به دیوارمی زدندو باعث ظهور بازی ای به نام راکتس شدند.
درسال ۱۸٢۰ میلادی بازی راکتس به طرزعجیبی به چندمدرسه در انگلستان راه یافت وبا رونق گرفتن این بازی درمدارس، درسال ۱۸۳۰ اسکواش درمدرسه هارو به وجودآمد. شاگردان این مدرسه به کمک راکت سعی می کردند با قدرت به توپ ضربه بزنند وهنگام برگشت آن از دیوار ، دوباره خودرا به آن برسانند واین عمل را تکرار کنند. جاذبه ها و هیجان بازی به زودی باعث رشد آن شد تا جایی که درسال ۱۸۴۶ میلادی اسکواش رسمیت یافت ونخستین زمین های اختصاصی آن ساخته شد. مانند بسیاری از ورزش های آن زمان ، اسکواش نیزاستاندارد مشخصی برای شیوه بازی، ساخت وابعادزمین و وسایل لازم خود نداشت. ازسال ۱۸۷۴ میلادی این بازی و مسابقاتش درانگلیس رسمیت پیدا کرد ودرسال ۱۸۸۳ میلادی اولین زمین اسکواش در آکسفورد انگلیس ساخته شدو درسال ۱۹۱۱ انگلیسی ها قانون بازی اسکواش وابعاد زمین آن را ضابطه مند کردند واین ضوابط به مرور به شکل امروزی درآمد. درسال ۱۹۶۷ فدراسیون بین المللی اسکواش با ۷ کشور مصر، انگلستان ،استرالیا ،آفریقای جنوبی، پاکستان، هندو زلاندنو شکل گرفت ودرسال ۱۹۹٢ نام آن به فدراسیون جهانی اسکواش تغییرکرد. کشورهای عضو این فدراسیون به مرور افزایش یافت تا جایی که درابتدای سال ٢۰۰۴ تعداد اعضای آن به ۱۵۰ عضورسید. این فدراسیون مورد تایید کمیته بین المللی المپیک وعضو انجمن عمومی فدراسیون های ورزشی بین المللی است.

 


تاریخچه اسکواش در ایران
اسکواش از سال ۱۳۲۰ با ورود کارکنان انگلیسی شرکت نفت آبادان و ساخت سالن اسکواش برای آنان وارد ایران شد. درسال ۱۳۴۵ در استان های خوزستان وتهران، سالن های تمرینی وجود داشت که با توسعه آن ها ، کورت ها درمکان های بیشتری ساخته شد. شهرهای آبادان، اهواز، مسجد سلیمان وتهران از اولین شهرهای ایران در راه اندازی این رشته بودند.

 

 

 


فدراسیون اسکواش
نخستین فدراسیون اسکواش ایران در سال ۱۳۵۳ به ریاست عباسقلی بختیار و به دبیری دکتر محمد نائینی بنیان نهاده شد، اما پس از یک سال منحل شد و در سال ۱۳۷۲ به ریاست آقای غلامحسِن فرزامی دوباره راه‌اندازی شد.
از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۶ ریاست این فدراسیون برعهده ی آقای حمید قاسمی ، از آن به بعد تا سال ۱۳۸۸ این مسئولیت بر عهده ی آقای ملک زاده بود و در سال ۱۳۸۸ سرپرستی این فدراسیون به آقای مسعود سلیمانی سپرده شد.
اسکواش در بیش از ۱۲ استان مانند یزد، کیش، تهران، مرکزی، کرمانشاه، خوزستان، گلستان، فارس، زنجان، اصفهان، گیلان و خراسان فعال است و دو بخش مردان و زنان به این رشته می پردازند.
در سال ۱۳۸۸ در زمینه ی توسعه ی این ورزش تلاش بسیار شد تا جایی که لیگ سراسری اسکواش کشور برگزار گردید و علاوه بر آن مسابقات داخلی و خارجی زیر نظر PSA (انجمن اسکواش بازان حرفه ای جهان)از قبیل مسابقات close (داخلی) ، رقابت های بین المللی جام خلیج فارس و جام نوروز اینترنشنال برگزار گردید که موفقیت های قابل توجهی برای بازیکنان ما داشت چنان که اولین مدال نقره ی مسابقات PSA تاریخ اسکواش کشور در مسابقات نوروز توسط علی رضا سنائی کسب گردید . به طور کلی شرکت در این رقابت ها باعث شد که بازیکنان این رشته بتوانند در جدول رنکینگ جهانی صعودی چشمگیر داشته باشند به گونه ای که در تاریخ اسکواش کشور بی نظیر بوده است چنان که ۵ اسکواش باز برتر ایران در رده بندی PSA ماه مارس سال ٢۰۱١ دارای رتبه بندی زیر شده اند:
۱.محمد رضا صادقپور : ١٩١
٢.سید محمد حسین سنائی : ٢١٩
۳.سید علی رضا سنائی : ٢٢٢
۴.نوید ملک ثابت : ٢٤١
۵.محمد حسین جعفری : ٢۵۶
در حال حاضر تیم ملی اسکواش ایران از سید علی رضا سنائی (کاپیتان) ، سید محمد حسین سنائی، محمدرضا صادقپور و محمد حسین جعفری تشکیل شده است.
در سال ١٣٨٩ با تلاش و زحمات بی وقفه ی جناب آقای سلیمانی و سایر اعضای زحمتکش خانواده ی اسکواش کشور، مسابقات در ایران و اعزام تیم های ملی در رده های سنی مختلف به مسابقات خارجی از جمله مسابقات انگلستان و اسکاتلند ادامه یافت و شاهد رشد و شکوفایی اسکواش کشور بودیم. استخدام مربیان خارجی، بازسازی کورت های قدیمی و اصافه شدن کورت های جدید، استعداد یابی در نقاط مختلف کشور، همه و همه سهم بزرگی در این پیشرفت داشتند. امیدواریم که با پیگیری این روند، بتوانیم اسکواش ایران را بر قله های افتخار ببینیم.

کورت اسکواش
معمولا سالن اسکواش از ۴ الی ۸ زمین بازی تشکیل می شود که هر زمین با ابعاد ۴۰/۶x۷۵/۹ متر و با ارتفاع ۷/۵ متر پیش بینی می گردد.
در بازی های بین المللی از دیوارهای شیشه ای نشکن برای دور زمین استفاده می شود که در این صورت حد اقل یک متر حریم در خارج دیوار ها منظور می گردد.
در سالنهای اسکواش، بسته به نیازهای منطقه ای ممکن است در پشت سر بازیکنان و با استفاده از شیشه های ضخیم سالنی با ظرفیت ۵۰ الی ۱۰۰ نفر با هزینه مختصر ایجاد نمود. در سالنهای ویژه که برای انجام مسابقات بین المللی در نظر گرفته می شود ممکن است با پیش بینی دیوارهای شیشه ای بیشتر امکانات تماشا را افزایش داد.
کورت دارای ۴ دیوار است. دو دیوار در پهلو، دو دیوار عقب و جلو. دیوارها با خط های به ضخامت ۵۰ میلی متر خط کشی شده است که ارتفاع خط دیوار جلو ۴/۵۷ متر است. این دیوار دارای خط سرویس است که از کف زمین ارتفاعش ۱/۷۸ متر تا ۱/۸۳ متر است. خط بورد دیگر خطی است که بر دیوار جلو کشیده شده است و ارتفاع آن از زمین ۴۳۰ میلی متر است. دیوار عقب ۲/۱۳ متر است.
کف زمین هم معمولاً از جنس کفپوش غیرلغزنده است که دارای خط کشی هایی است، شامل: شورت لاین، هاف کورت لاین و ۲ مکان سرویس در چپ و راست زمین. این خط ها در قسمت عقب زمین متصل به دیوار عقبی است.

 

لوازم اسکواش
راکت اسکواش
دو نوع راکت وجود دارد یکی راکت های سنتی که از چوب درخت زبان گنجشک ساخته می شود که در اوایل بازی ها بیش تر از این راکت استفاده می شد و برای استفاده از این راکت توپ حتماً باید به وسط صفحه راکت می خورد و برای زدن، نیروهای بیشتری صرف می شد. اما بعد از سال ۱۹۸۰ راکت ها از مواد مرکب مانند فلز، گرافیت، کولار، تیتانیوم، یا بور ساخته می شود که موجب شده راکت در دست راحت تر و سبک تر باشد. راکت های مدرن دارای طول ۶۸/۶ سانتی متر، عرض ۵/٢۱ سانتی متر است و طول فریم (قاب) آن ۳۹ سانتی متر است. وزن مجاز راکت حداکثر باید ۲۵۵ گرم باشد و به طور معمول میان ۱۱۰ تا ۲۰۰ گرم است. راکت های سبک تر برای افراد پیش رفته بیش تر ترجیح داده می شود، در حالی که راکت های سنگین تر برای افراد تازه کار مناسب ترند، به این دلیل که راکت های سنگین تر می توانند نیروی بیش تری تولید کنند( چون وزن بیش تری دارند) اما قابلیت مانور و کنترل راکت های سبک تر برای افراد پیش رفته ارزشمندتر است. البته راکت های سبک برای کسانی که دارای مشکلات مچ دست، بازو و شانه هستند و یا قدرت بدنی بالایی ندارند نیز مناسب است.

توپ اسکواش
توپ های اسکواش از دو تکه لاستیک که به هم چسبیده است ساخته می شود که کروی است و داخل آن توخالی است.
رنگ توپ سیاه و سبز است اما برای رقابت های کورت شیشه ای برای دیده شدن توپ از رنگ های سفید یا زرد استفاده می کنند.
توپ های اسکواش دارای ۴ سطح مختلف هستند که با خال های رنگی سطح آنها مشخص می شود.
۱ـ توپ دارای خال آبی که دارای حرکت جهشی وبسیار تندی است و بازیکن حرکاتش کند است. ( برای آموزش به کار می رود)
۲ـ توپ دارای خال قرمز که حرکتش از خال آبی کندتر است ولی حرکات بازیکن تندتر است. ( برای اصلاح تکنیک به کار می رود)
۳ـ توپ دارای خال سفید: حرکت و جهش آن کندتر از دوتای بالایی است در نتیجه حرکات بازیکن تندتر است.
۴ـ توپ دارای خال زرد: توپی است که احتیاج به ضربه های قوی و حرکات تندتری دارد.
۵ـ توپ دارای دو خال زرد که خیلی کندتر از خال تک زرد است که در مناطق خیلی گرم استفاده می شود که این توپ در سال ۲۰۰۰ تولید شد.
البته توپ هایی نیز وجود دارند که خال آنها نارنجی است و در مکزیک، دنور، ژوهانسبورگ استفاده می شود و در آمریکای شمالی از توپ هایی که دارای خال سبز هستند برای زدن در ارتفاع بالااستفاده می شود.
وزن توپ ها نیز میان ۳/٢۳ تا ۵/٢۴ گرم است و قطر آن ۳۹/۵ تا ۴۱/۵ میلی متر است.
کفش اسکواش
کفش اسکواش نیز مانند سایر کفش های ورزشی است با این تفاوت که کف آن باید بسیار انعطاف پذیر باشد تا مانع حرکات ورزشکار نشده و به پا فشار نیاورد. هم چنین کف آن باید به رنگی باشد که در اثر کشیده شدن روی پارکت کف زمین اسکواش بر روی آن ردی باقی نگذارد ، بنابرین معمولا کف این کفش ها را به رنگ کرم متمایل به نارنجی (هم رنگ پارکت) می سازند.
علاوه بر ابزار گفته شده، بازیکنان از ابزار دیگری مانند عینک اسکواش برای حفاظت چشمانشان از اصابت توپ استفاده می کنند. ناگفته نماند که توپ اسکواش به دلیل شتاب زیادی که در حین حرکت دارد، در صورت اصابت با چشم یا دیگر اجزای صورت، می تواند صدماتی جدی وارد کند.

 

قوانین بازی اسکواش
همان طور که می دانید بازی اسکواش بازی دو نفره است ولی در این روزها اسکواش چهار نفره هم داریم با این تفاوت که کورت چهار نفره حدود ۱/۲۰ متر عریض تر از کورت دو نفره است و فرق دیگر آن در زدن سرویس است که مثل تنیس سرویس زننده می تواند در صورت ارتکاب اولین خطا سرویس را برای بار دوم بزند.
بازی خانم ها دو گیم از ۳ گیم است و بازی آقایان ۳ گیم از ۵ گیم است که اصطلاحاً اولی را the best of three و دومی را the best of five می گویند .
Knock up or warm up : قبل از شروع بازی دو بازیکن ۵ دقیقه وقت برای گرم کردن خودشان دارند. در یک بازی سازمان یافتهReferee (داور) معمولاً ۵ دقیقه وقت برای گرم کردن بازیکنان در نظر می گیرد.
گاهی اوقات یکی از بازیکنان اصرار دارد به تنهایی خود را گرم کند . در این مواقع Referee با چرخاندن سکه ، اولین کسی را که باید از کورت برای گرم کردن خود استفاده کند معلوم می نماید ، که البته اولین نفر ۳/۵ دقیقه و دومین نفر ۵/٢ دقیقه فرصت برای گرم کردن خود دارند .
قبل از شروع بازی، بازیکنان به وسیلهMarker معرفی می گردند، هم چنین مرحله ی بازی و تعداد Game ها توسط او اعلام می شوند. راکت ، توپ ، لباس بازیکنان و کورت به وسیله Referee بررسی می شود و بعد با چرخاندن گریپ راکت ،زننده ی سرویس مشخص شده و اعلام Time وservice می شود.
انتخاب سرویس باکس در موقع زدن اولین سرویس در اختیار زننده سرویس است . اگر اولین امتیاز را گرفت به طور اجباری جای سرویس عوض می گردد . بازیکنی که زودتر به امتیاز ۱۱ رسید گیم را برده است.
در موقع شمارش امتیاز زننده ی سرویس اول گفته می شود . برای بازیکنی که امتیاز نگرفته است نیز با گفتن Love امتیاز او اعلام می شود . اگر هر دو بازیکن امتیاز مساوی داشته باشند اصطلاحاً به آن All گفته می شود. به طور مثال وقتی دو بازیکن امتیاز مساوی ٢ داشته باشند TWO all گفته می شود .
وقتی دو حریف در امتیاز ۸ برابر باشند ( در بازی ۹ تایی) MARKER از Receiver می پرسد set to one یا set to two. Receiver اختیاردارد با گفتن set to two بازی را تا امتیاز ۱۰ ادامه دهد و با گفتن no set بازی را در امتیاز ۹ تمام کند. وقتی Receiver عقیده اش را اعلام کردMARKER نظر او را بلند اعلام می کند، با گفتن Set to two eight all اولین بازیکنی که به امتیاز ۹ برسد برنده محسوب می شود. اما در بازی ۱۱ تایی، اگر دو بازیکن در امتیاز ۹ مساوی باشند، با اعلام :The Players Must Win By 2 Clear Points توسط داور، بازی تا برد یکی از طرفین ادامه پیدا می کند. در اسکواش بازیکنی که زننده سرویس است، اگر رالی را بنفع خود تمام کند امتیاز سرویس زدن برای او خواهد بود .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ورزش اسکواش

دانلود مقاله تخلیه عین مستاجره

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تخلیه عین مستاجره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله26    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

تخلیه عین مستاجره

 

مقدمه
اجاره از جمله عقود معوض و تملیکی است که به لحاظ اهمیت و نقشی که در روابط اجتماعی دارد، مورد توجه روزافزون قانونگذاران قرار گرفته است، به نحوی که مهم‌ترین مبحثی که بعد از بیع مواد متعدد و فراوانی را در بین عقود معین، به خود اختصاص داده، عقد اجاره است.
بخش قابل توجهی از شهروندان در شهرهای کوچک و بزرگ کشور با مشکل مستاجری اعم از مسکونی یا تجاری دست به گریبان هستند که چنانچه مالکین به‌عنوان طرف دیگر این موضوع را نیز به جمعیت آنها بیفزاییم به حدود40درصد از جمعیت در شهرهای بزرگ می‌رسیم. چنانچه موجرین و مستاجرین از حقوق خود و طرف مقابل آگاه باشند نه تنها انتظارات روشن و آرامش در روابط آنها جای هرگونه تنش و درگیری را خواهد گرفت بلکه از تعدد شکایت‌های اجاره نیز که نظام دادرسی را دچار مشکل تراکم پرونده می‌کند جلوگیری خواهد کرد.هدف ما در این مقاله بررسی کامل عقد اجاره نیست بلکه در صدد هستیم تا با بیان کلیاتی پیرامون عقد اجاره درنهایت به مواردی اشاره کنیم که امکان تخلیه را فراهم می آورند.
با بررسی قوانین مربوط به اجاره و موجر و مستاجر به سه دسته قوانین مهم بر می خوریم که کماکان قابلیت اجرایی دارند. پس باید این قوانین را شناخت و دایره شمول و مصادیق آن را مشخص کرد.
قانون روابط موجر و مستاجر سال 56
قانون روابط موجر و مستاجر سال 62
قانون روابط موجر و مستاجر سال 76
به طور خلاصه می توان گفت اماکن تجاری که قبل از سال56 یا بعد از سال56 تاقبل از سال 76 به اجاره یا به عنوان صلح منافع، داده شده باشند مشمول قانون روابط موجر و مستاجر سال 56 خواهند بود.
قانون روابط موجر و مستاجر سال 56فقط در نقاطی اجرا می شود که وزارت دادگستری لزوم اجرای آن را در این نقاط آگهی کرده باشد.آیین نامه ای وضع شده است که این نقاط رامشخص کرده است مثلا در نقاط روستایی این قانون اجرا نمی شود.
اماکنی که از قبل از سال 62 تا قبل از سال1376 برای سکنی به تصرف مستاجر داده شده اند مشمول قانون روابط موجر و مستاجر سال1362می باشند. درواقع قانونگذار اماکن مسکونی را از شمول قانون 56 خارج کرد.
کلیه اماکن مسکونی،تجاری ،کسب و پیشه، اماکن آموزشی،خوابگاه های دانشجویی، ساختمانهای دولتی و نظایر آن با قرارداد رسمی یا عادی بعد از سال 76 تابع قانون روابط موجر و مستاجر سال 1376و قانون مدنی خواهد بود.
البته به موجب ماده 2 قانون سال 76قرارداد های عادی اجاره باید در دو نسخه تنظیم،مدت اجاره قید شود،به امضای طرفین برسد و بوسبله دو شاهد گواهی شود. در غیر این صورت مشمول قانون 76 نمی شود.
به موجب ماده 2 آیین نامه اجرایی این قانون موارد ذیل از شمول قانون 76 خارج هستند:
1. روابط استیجاری قبل از اجرای قانون
2. روابط ناشی از انتقال حقوق قانونی مستاجر سابق به مستاجر جدید با اجازه موجر در صورتی که قرارداد اجاره قبل از لازم الاجرا شدن این قانون باشد.
3. روابط ناشی از صلح منافع یا هر عنوان دیگر و نیز تصرفات شفاهی با موجر به عنوان اجاره
موارد تخلیه ی اماکن استیجاری قبل از انقضای مدت قرارداد.مثلا قراردادی در سال 1380 به مدت دوسال منعقد می شود.قبل از اینکه دوسال تمام شود مستاجر ملک را تخلیه می کند.در اینجا نمی توان از مقررات قانون سال 1376 استفاده کرد.
در صورتی که سند عادی اجاره مطابق ماده 2 قانون تنظیم نشده باشد.
سوالی که در اینجا مطرح می شود ابن است که اگرقرارداد اجاره ای بعد از سال 76 منعقد شود اما شرایط مقرردر ماده 2 در آن رعایت نشود مشمول چه قانونی است؟در پاسخ می توان گفت اگر قرارداد اجاره مسکونی باشد مشمول مقررات قانون مدنی و قانون روابط موجرو مستاجر سال 62 می شود.اگر تجاری باشد مسئله اختلافی است.بعضی ها معتقدند که مشمول قانون سال 56 است و دکتر کاتوزیان مشمول قانون مدنی می دانندبا این استدلال که قانونگذار پس از تصویب قانون سال 76 قصد داشت برای همیشه خود را از قید و بند های مقررات سالهای 56 و 62 رها کند.
تعریف اجاره
مفهوم لغوی اجاره
«اجاره» به کسر و ضم و فتح همزه بکار رفته است، لیکن لفظ مشهورتر آن با کسر تلفظ می‌شود. از نظر برخی از اهل لغت، اجاره مصدر سماعی فعل «اجر» بر وزن ضرب و قتل می‌باشد که مضارع آن با کسر و ضم میم است.«اجر» یا «اجرت» از نظر لغوی و عرفی به معنای جزای به عمل است، امّا اجاره به معنای کرایه دادن است و معنی فقهی و شرعی آن نیز به این معنی نزدیک است. باید توجه داشت، بر خلاف آن‌چه که بعضی تصور می‌کنند، اجاره مصدر «آجر»، «یوجر» نیست بلکه مرادف با «اجر» است که به معنای جزای بر عمل است، ولی مصدر «آجر» یوجر، ایجار، است نه اجاره.
مفهوم حقوقی اجاره
در ماده 466 قانون مدنی ایران به بیان آثار اجاره پرداخته شده ولی تعریف جامعی محسوب نمی شود:«اجاره عقدی است که به موجب آن مستأجر مالک منافع عین مستأجره می‌شود. اجاره دهنده را مؤجر و اجاره کننده را مستأجر و مورد اجاره را عین مستأجره گویند.»
دکتر کاتوزیان تعریف این ماده از اجاره را کامل نمی دانند و اینگونه تعریفی از اجاره ارائه می دهند:«اجاره عقد معوضی است که به موجب آن مستاجر مالک منافع عین مستاجره به مدت معینی می شود.
انواع اجاره ها و قانون حاکم:
با بررسی قوانین موجر و مستاجر به سه گروه اجاره بر می خوریم که بایستی قوانین حاکم بر هر یک از آنها را پیدا کنیم.
اجاره محل سکونت:
تجربه قانونگذاری نشان داده است که محدود کردن آزادی اراده و حمایت دولت از مستاجران در بحث اجاره محل سکونت آثار نامطلوبی به بار می آورد چرا که دیگر مالکان میلی به انعقاد قرارداد با مستاجران ندارند که این خود باعث کم شدن عرضه محل های مسکونی می شود که از نتیجه های طبیعی آن بالا رفتن قیمت اجاره بها است. بهمین جهت دولت ناچار شد که آرام آرام به سوی قانون مدنی متمایل شود و از دخالت بی مورد در این رابطه اجتماعی پرهیز کند. که ابتدائا از قانون معاملات زمین مصوب سال 1354 شروع شد وسپس تاثیر خود را در قانون روابط موجر و مستاجر سال 1356 نشان داد. بدن ترتیب که اجاره محل های مسکونی از شمول قانون خارج و به حکومت قانون مدنی پیوست.از جمله مهمترین استثناها عبارتند از:
ساختمانها و محل هایی که به منظور سکونت عرفا بطور فصلی برای مدتی که از شش ماه تجاوز نکند اجاره داده می شود(بند 3 ازماده 2)
کلیه واحدهای مسکونی واقع در محدوده خدماتی شهرها و در شهرک ها که گواهی خاتمه ساختمانی آنها از تاریخ لازم الاجرا شدن قانون معاملات زمین مصوب سال 54 صادر شده و می شود.
خانه های سازمانی و سایر محل های مسکونی که از طرف وزارتخانه ها و موسسات دولتی و وابسته به دولت یا اشخاص، اعم از حقیقی یا حقوقی،بمناسبت شغل در اختیار و استفاده کارکنان آنها قرار می گیرد.(بند5 ماده2)
واحد های مسکونی که پس از اجرای این قانون(1356) به اجاره واگذار می گردد.
نتیجه اینکه : قانون روابط موجر و مستاجر تنها در مورد املاکی که قبل از سال 1354 ساخته و پیش از اجرای قانون(10/6/56) به اجاره واگذار شده است حکومت دارد و بقیه اجاره هاو از جمله اجاره املاکی که بطور فصلی و کمتراز شش ماه داده می شود تابع قانون مدنی و قرارداد های خصوصی است.
قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1362 این تحول را کامل ساخت و اجاره های محل سکونت را تابع قانون مدنی و قواعد استثنایی آن قانون و تراضی طرفین قرار داد.(مواد1و15)
البته قانون 1362 نیز بدون استثنا باقی نمانده است.چنانکه در بند ب از ماده 2 خانه های سازمانی تابع قوانین خاص خودقرار گرفت.پس باید پذیرفت که هنوز هم قواعد قانون 1356 در مورد تخلیه این گونه خانه ها حکم فرما است.
اجاره محل کسب،پیشه و تجارت:
در مورد اینگونه اجاره ها روابط موجر و مستاجر سال 1356 حکمفرما است؛ نظارت دولت بر رابطه طرفین قرارداد ادامه دارد و اجاره را به صورت یک سازمان حقوقی نگاه می دارد.البته دو استثنا نیز وجود دارد:
در گذشته دادگاه ها بطور قاطع باغ هایی که بمنظور پرورش گل و نهال اجاره داده می شود راتابع قانون روابط مالک و مستاجر می شناختند اما در وضع کنونی قانون مدنی و قواعد امری دیگر در این زمینه بر روابط طرفین حکومت دارد.
وا گذاریهای شهرداری تهران که بطور معمول برای کسب و پیشه و تجارت است تابع قرارداد است و شهرداری می تواند مستاجر را در پایان مدت یا در صورت فسخ موظف به تخلیه کند.
اجاره های به منظور دیگر:
قبلا تصور بر این بود که اجاره ها یا به منظور سکونت است یا برای کسب و پیشه و تجارت، ولی دادگاهها به مواردی برخورد می کردند که در هیچیک از این دو گروه نمی آمد: برای مثال،محل درمانگاه عمومی یا انجمن حمایت از هنرمندان و نویسندگان و ... که نه محل سکونت بشمار می آمد و نه در زمره محل های تجارت و پیشه بود.پس رویه قضایی به تردید می افتاد که اجاره این محل ها را تابع چه قانونی قراردهد،قانون مدنی یا قانون روابط مالک و مستاجر؟
در اثر همین تجربه در ماده یک قانون روابط موجر و مستاجر 1356 به « محل هایی که بمنظور دیگری اجاره داده می شود» اشاره شد و تبصره 2 ماده 14 قانون 1356 افزود که:« درصورتی که مورد اجاره بمنظوری غیر از کسب یا پیشه یا تجارت اجاره داده می شود،از هر حیث تابع مقررات مربوط به محل سکنی خواهد بود.»
در تبصره یک ماده 8 قانون روابط موجر و مستاجر1362 نیز آمده است:«در صورتی که عین مستاجره برای مقصودی غیر از کسب و پیشه و تجارت به اجاره داده شود از هر حیث تابع مقررات مربوط به اجاره محل سکنی است.»
فصل اول-بررسی اجاره محل کسب پیشه و تجارت و تخلیه آن:
اماکنی که برای کسب و کار و تجارت اجاره داده شده‌اند حسب مورد، تابع یکی از قوانین زیر خواهند بود:
محل‌هایی که تا تاریخ 27 /9 /1365 به موجب سند رسمی یا عادی یا توافق شفاهی اجاره داده شده باشند، مشمول قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356 هستند.
محل‌هایی که از تاریخ 27 /9 /1365 تا تاریخ 1 /7 /1376 برای کسب و تجارت و به موجب سند رسمی اجاره داده شده باشند و موجر از مستاجر هیچ وجهی به‌عنوان سر قفلی نگرفته باشد مشمول ماده واحد قانون الحاق یک ماده به قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 8/9/1365 هستند.
محل‌هایی که از تاریخ 1/7/1376 به بعد به اجاره واگذار شده‌اند مشمول قانون روابط موجر و مستاجر 17/6/1376 هستند.
این قانون یکی از قوانینی است که به پیروی از قوانین کشورهای اروپایی و برای رعایت مصلحت مستاجرین تصویب و اجرا شده است.
از آنجایی که تخلیه اماکن ازنتایج مستقیم انحلال قرارداد اجاره است ما در قالب انحلال اجاره به موارد تخلیه محل کسب ،پیشه و تجارت می پردازیم.
مبحث اول :انحلال اجاره
اجاره ممکن است در اثر درخواست ابطال یا فسخ یکی از دوطرف عقد یا جانشین آنان منحل شود.بحث درباره بطلان و فسخ اجاره تنها جنبه نظری ندارد.زیرا،نه تنها فسخ اجاره ناظر به آینده است و ابطال آن آثار عقد را از روز نخست از بین می برد،درخواست فسخ را تنها کسی می تواند بکند که قانون به او حق داده است ولی تقاضای ابطال از هر ذینفعی پذیرفته می شود.باید این نکته را یادآور شد که پایان یافتن مدت اجاره باعث انحلال رابطه حقوقی دوطرف نمی شود؛با وجود این نباید چنین پنداشت که سپری شدن مدت اجاره هیچ اثری در این رابطه ندارد.بنابراین موارد انحلال اجاره را در سه گفتار پی می گیریم:
گفتار اول :بطلان اجاره
از آنجایی که قواعد کلی معاملات برقرارداد اجاره حکومت می کند،قرارداد اجاره درصورتی باطل است که یا بطور صریح از طرف قانونگذار ممنوع شده باشد یا در ارکان اساسی آن خللی موجود باشد.اکنون باید دید کدامیک از موارد پیش بینی شده در مواد 12 و14 قانون روابط موجر و مستاجر56 ناظر به بطلان اجاره است.
بند اول: قابل استفاده نبودن عین مورد اجاره
موضوع عقد اجاره منفعت است و هدف از قرارداد این است که مستاجر بتواند استفاده ای را که مقصود دو طرف بوده است از عین ببرد.بنابراین،اگرمورد اجاره قابل استفاده نباشد،از لحاظ مستاجرو بر مبنای قراردادی که او با مالک بسته است،مانند موردی است که عین از بین رفته و توافق بدون موضوع باقی مانده است.(مواد481و483 و496 ق.م). عیبی هم که رفع نشود و قابلیت انتفاع را از بین ببرد در دید مستاجر به منزله تلف مورد اجاره است و عقدی که موضوع خود را از دست بدهد وجود ندارد تا قابل فسخ باشد.بنابر این نباید این مورد را از موارد فسخ پنداشت بلکه از موارد بطلان است.
بند دوم: انتقال به غیر از طرف مستاجری که این حق از او سلب شده است:
در مواردی که اجاره مقید به انتفاع شخص مستاجر باشد،بدین گونه که تنها او بتواندمالک منافع و متصرف عین باشد، یا حق انتقال به غیر بطور صریح از مستاجر سلب شود مالکیت او نسبت به منافع کامل نیست و نمی تواند آن را به دیگری منتقل سازد.طبیعی است که در چنین شرایطی، اگر مستاجر منافع را به دیگری انتقال دهد، این اجاره باطل است و موجر می تواند ابطال آن و تخلیه مستاجر دوم را از دادگاه بخواهد. ولی ابطال اجاره ای که با تجاوز از حق مستاجر منعقد شده،در پاره ای مواردبرای حفظ حقوق مالک کافی نیست.زیرا احتمال دارد که مستاجر اول همینکه سرنوشت اجاره دوم را در خطر ببیند عین مورد اجاره را خود تصرف و ادعا کند که ابطال اجاره دوم به رابطه حقوقی او با مالک خلل نمی رساند.این ادعا از نظر بطلان اجاره اول درست است،زیرا اعلام بطلان اجاره دوم به خودی خود اجاره اول را باطل نمی کند.ولی از آنجا که مستاجر برخلاف شرط صریح یا ضمنی اجاره اقدام کرده است، موجر حق پیدا می کند که عقد را فسخ کند و تخلیه عین را خواستار شود.
بنابراین مالک برای تخلیه کامل عین باید ابطال اجاره دوم را به منظور اثبات تخلف مستاجر از شرایط عقد، و فسخ اجاره نخست را درخواست کند،سپس بر مبنای این مقدمه تخلیه عین را بخواهد(ماده 489ق.م)
بهر حال بند2 از ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر،این فرض را در مورد محل کسب و پیشه و تجارت پیش بینی کرده و آن را از موارد فسخ اجاره شمرده است:
«در موردی که عین مستأجره به منظور کسب یا پیشه و یاتجارت خود مستأجره اجاره داده شده و مستأجر آن را به عناوینی ازقبیل وکالت یا نمایندگی و غیره عملاً به غیر واگذار کند بدون اینکه‌طبق ماده 19 این قانون با مستأجر لاحق اجاره‌نامه تنظیم شده باشد.»
در مورد این بند باید توضیح داد که،برطبق مستفاد از ماده 19، انتقال محل کسب از طرف مستاجر به دیگری، باید بوسیله سند رسمی وتشریفات خاص انجام پذیرد و بدیهی است که سردفتر اسناد رسمی از ثبت سند اجاره ای که در آن مستاجر حق انتقال به غیر ندارد خودداری می کند(تبصره 2 ماده19). بنابراین،تنها موردی که باقی می ماند این است که مستاجر بخواهد عناوین صوری برای انتقال به غیر بکار برد و قانونگذار بدین وسیله می خواهد از تقلب او نسبت به قانون جلوگیری کند.
گفتار دوم: فسخ اجاره
از نظر قواعد عمومی، فسخ اجاره ناظر به مواردی است که یکی از دو طرف برطبق اختیاری که قانون به او داده است، تمام یا بخشی از مبادله منافع و عوض را بر هم می زند.بنابراین، چون تملیک منافع برای مدت معین انجام می شود، فسخ اجاره ناظر به تمام یا بخشی از همان مدت است.پس از پایان مدت، عقد پایان می یابد و فسخ آن کاری بیهوده.
ولی در قانون روابط موجر و مستاجر، که پایان مدت اجاره رابطه ی حقوقی بین دو طرف را قطع نمی کند و موجر ناگزیر است به درخواست مستاجر اجاره را تجدید کند، فسخ اجاره از جانب موجر به معنی قطع رابطه نیمه قراردادی خود با مستاجر و رهایی از الزاماتی است که قانون بر او تحمیل کرده.برعکس،مستاجر هیچ الزامی خارج از قرارداد خود با موجر در باب ادامه اجاره ندارد و می تواند هرگاه بخواهد، به انتفاع خود پایان دهد و ملک را تخلیه کند.پس فسخ در مورد او تنها به معنی مرسوم خود،یعنی برهم زدن قرارداد اجاره، بکار می رود.
بدلیل همین تفاوت،قانون روابط موجر و مستاجر مواردی را که موجر می تواند اجاره را فسخ کند از مواردی که مستاجر چنین اختیاری دارد جدا ساخته است و مانیز همین نظم را در بررسی فسخ اجاره دنبال می کنیم.
بند اول: فسخ اجاره بوسیله مستاجر
الف) خیار شرط و خیار تخلف از شرط
ممکن است در اجاره به سود مستاجر شرط خیار شود.برای مثال،اجاره برای مدت یک سال منعقد شود و مستاجر در پایان شش ماه برای خود حق فسخ بگذارد.(بند 3 ماده 12.ق.م.م) البته به طور معمول در اجاره های محل های مسکونی اینگونه شروط می شود چرا که سرقفلی محلهای کسب پیشه و تجارت مانع از اینست که مستاجر نفعی در آوردن شرط خیار یا استفاده از آن داشته باشد.
از بند3 ماده 12 می توان امکان استفاده از خیار تخلف شرط را نیز استنباط کرد،زیرا به موجب قانون مدنی تخلف از شرط ایجاد خیار فسخ می کند(ماده496) و قانون روابط موجر و مستاجر استفاده از اینگونه خیارها را که متکی بر توافق طرفین است برای مستاجر مجاز شمرده است.
ب) خیار عیب
در موارد زیر مستأجر می‌تواند صدور حکم به فسخ‌اجاره را از دادگاه درخواست کند:
بند2 ماده12ق.م.م ـ اگر در اثنای مدت اجاره عیبی در عین مستأجره حادث شودکه آن را از قابلیت انتفاع خارج نموده و رفع عیب مقدور نباشد.
در بند 2 فسخ اجاره بر مبنای عیب مورد اجاره منوط به تحقق دو شرط است:
1)عیب چنان باشد که عین مستاجره را از قابلیت انتفاع خارج سازد
2)رفع عیب مقدور نباشد.
یکی از مصداقهای خیار عیب که در قانون جداگانه به آن اشاره شده،هنگامی است که:« مورد اجاره کلاً یا جزئاً در معرض خرابی بوده و قابل‌تعمیر نباشد و یا برای بهداشت و سلامت مضر بوده و باید خراب‌شود.(بند5 ماده 12)» از مفاد این بند امکان استفاده از خیار تبعض صفقه را می توان استنباط کرد.زیرا وقتی مستاجر می تواند بدلیل عیب در بخشی از مورد اجاره عقد را نسبت به تمام آن فسخ کند، بیگمان در فرض مربوط به بطلان عقد درباره همان بخش نیز از این حق بهره مند می شود.
ج) فوت مستاجر و درخواست تمام ورثه
اجاره عقدی است لازم وبنابراین به فوت موجر یا مستاجر منحل نمی شود.این قاعده کلی را قانون روابط موجر و مستاجر در موردی که مستاجر در مدت اجاره فوت می کند نپذیرفته و به ورثه او حق داده است که بطور اجتماع اجاره را فسخ کنند(بند 4 از ماده 12)ولی باید دانست که ای حق به مجموع وراث مستاجر تعلق دارد و تجزیه ناپذیر است.پس اگر مستاجر دارای دو فرزند باشد که یکی از آنها مایل به ادامه کسب د عین مستاجره است،دیگری حتی نسبت به سهم خود حق فسخ اجاره را ندارد.
د) خیار تخلف از وصف
بموجب بند اول ماده 12 قانون روابط موجر و مستاجر، در صورتی که عین مستاجره با اوصافی که در اجاره نامه قید شده منطبق نباشد، مستاجر با رعایت ماده 415 قانون مدنی حق درخواست فسخ اجاره را از دادگاه دارد.استفاده از این حق در صورتی امکان دارد که مستاجر پس از اطلاع از تخلف وصف، فوری برای فسخ اجاره اقدام کند.
ه) سایر خیارات
گذشته از مواردی که در ماده 12 قانون روابط موجر و مستاجر آمده است، در قانون مدنی احکام دیگری نیز فسخ اجاره را مجاز می شمرد که به حکم انصاف باید چنانکه هست اجراء شود:برای مثال در موردی که موجر عین مستاجره راتسلیم نکند و اجبار او به تسلیم نیز ممکن نباشد(ماده 476ق.م) یا پیش از قبض شخص ثالثی بدون ادعای حق مزاحم مستاجر و مانع از قبض شود(ماده 488) و همچنین است در رابطه با تدلیس موجرو غبن فاحش مستاجر.اجرای این خیارات با هدف قانون روابط موجر و مستاجر نیز منافات ندارد و رویه قضایی می تواند پاره ای از آنها را به سادگی بپذیرد. برای مثال، وقتی در نتیجه تدلیس موجر وجود وصفی در عین مستاجره وانمود شود که حقیقت ندارد، مستاجر می تواند به استناد خیار تدلیس نیز فسخ اجاره را درخواست کند.
بند دوم:فسخ اجاره بوسیله موجر
الف) انتقال ارادی به غیر
در مواردی که حق انتقال به غیر به مستاجرداده نشده یا عین مستاجره به منظورکسب یا تجارت یا پیشه خود مستاجر اجاره داده شده است، انتقال اجاره به غیر یا واگذاری عملی مورد اجاره به دیگران،به موجر حق فسخ اجاره اصلی را می دهد(بند1و2 ماده14)
ب) انتقال قهری به ورثه مستاجر که شرط مباشرت او شده است
می دانیم که در قواعد عمومی اجاره «.. اگر شرط مباشرت مستاجر شده باشد به فوت مستاجر باطل می گردد.»(ماده 497ق.م) ولی در ماده 14 قانون روابط موجر و مستاجر،شرط مباشرت مستاجر از مواردی شناخته نشده که به استناد آن موجر بتواند با فوت مستاجر بطلان اجاره را تقاضا کند.بنابراین،ممکن است گفته شود که، چون قانون در مقام بیان از این مورد نامی نبرده، باید پذیرفت که در اجاره های مشمول قانون روابط موجر و مستاجر تخصیص پیدا کرده است.پس اگر در عقد اجاره لزوم مباشرت مستاجر، بعنوان قید یا شرط،آورده شود، بعد از فوت او موجر نمی تواندبه استناد این شرط تخلیه ید وارث او را بخواهد.ولی، درخواست فسخ اجاره از طرف وارث مستاجر، در موردی که فوت او شرط ایجاد فسخ معین شده باشد، امکان دارد(بند 3 از ماده 12ق.م.م)
ج) تعدی و تفریط مستاجر- تغییر شغل
فسخ اجاره و تشخیص موارد تعدی و تفریط تابع قواعد عمومی اجاره است.(ماده 478ق.م). در قانون روابط موجر و مستاجر قید«موجر قادر بر منع آن نباشد» نیامده است. بنابراین، در صورت تعدی و تفریط مستاجر، موجر می تواند اجاره را فسخ کند، هرچند که قادر به منع او نیز باشد(بند8از ماده14).بنابراین هرگاه مستاجر خودسرانه بخشی از مورد اجاره را خراب کندو به میل خود بسازد یا در حفاظت از آن مواظبتهای متعارف را نکند،موجر حق فسخ پیدا می کند.یکی از مصداقهای تعدی و تفریط موردی است که مستاجر از مورد اجاره برخلاف منظوری که در اجاره نامه قید شده استفاده کند(بند6 ا ز ماده 14)پس اگر مستاجر نوع پیشه خود را تغییر دهد و در نظر عرفشغل جدید او مشابه شغل پیشین نباشد(بند 7 ماده 14)موجر حق فسخ اجاره را دارد.برای مثال، هرگاه دکانی که برای مبل فروشی به اجاره داده شده تبدیل به نانوایی و آهنگری شود،موجر حق فسخ اجاره را پیدا می کند.
د)احتیاج موجر پس از پایان مدت اجاره
در بند 2 و3 از ماده 15 قانون روابط موجر و مستاجر و در زمره مواردی که موجر می تواند درخواست تخلیه محل کسب را بکند، چنین آمده است:«...2- تخلیه بمنظور احتیاج شخص موجر، برای کسب یا پیشه و تجارت 3- در صورتی که محل کسب یا پیشه یا تجارت مناسب بای سکنی هم باشد و مالک برای سکونت خود یا اولاد یا پدر یا مادر یا همسر خود درخواست تخلیه نماید.»
مفهوم بند 3 از ماده 15 در قانون روابط موجر و مستاجر تازگی دارد و مشکل کمبود مسکن باعث شده است که قانونگذار به مالک حق بدهد تا محل کسب و پیشه را نیز به دلیل نیاز به سکونت تخلیه کند.
در این موارد نیزموجر باید احتیاج خود را در دادگاه ثابت کند و ضمانت اجرای مقرر در ماده 16 نیز درباره موجری که پس از تخلیه مورد اجاره،« چنانکه مورد ادعا بوده است از آن استفاده نکند»، قابل اجرا است.در این ماده می خوانیم:« در موارد مذکوردر ماده قبل(15)... هرگاه مالک حسب مورد تا شش ماه از تاریخ تخلیه شروع به ساختمان نکند یا حداقل مدت یک سال از محل مورد اجاره به نحوی که ادعا نکرده استفاده ننماید، به درخواست مستاجر سابق، به پرداخت مبلغی معادل یک سال اجاره بها یا اجرت المثل مورد اجارهدر حق او محکوم خواهد شد، مگر آنکه ثابت شود تاخیر ساختمان یا عدم استفاده از مورد اجاره در اثر قوه قاهره مبتنی بر علل و جهاتی خارج از اراده مالک بوده است».
ه)تاخیر در پرداخت اجاره
در صورتی که مستاجر از پرداختن اجاره خودداری کند، موجر می تواند اجبار او را بخواهد. منتها،اگر اجاره نامه رسمی باشد،این اجبار از طریق اجرای ثبت بعمل می آید و در سایر موارد دادگاه باید،بوسیله صدور حکم،اجاره را از مستاجر بگیرد.برطبق قانون مدنی، تاخیر در پرداخت اجاره به تنهایی به موجر حق فسخ نمی دهد. ولی ،قانون روابط موجر و مستاجر، به موجر حق داده است که در موارد خاص با فسخ اجاره تخلیه مورد اجاره را بخواهد.تخلیه ملک بموجب حکم قطعی دادگاه انجام می شود، ولی منوط به تشریفات خاصی است که بدین شرح خلاصه می شود:
در مورد اجرت المسمی یا اجرت المثل ظرف 10 روز از موعد آن( بطورکلی در آخر هر ماه اجاری) پرداخته نشود، موجر می تواند بوسیله اخطار دفتر تنظیم کننده سند و درصورتی که اجاره نامه رسمی در بین نباشد، بوسیله اظهارنامه از مستاجر بخواهد که ظرف 10 روز قسط یا اقساط عقب افتاده اجاره بها یا اجرت المثل را بپردازد.درصورتی که در این مهلت نیز اجارره پرداخته نشود،موجر حق دارد، در موردی که اسناد اجاره رسمی است، از دفتر تنظیم کننده سند یا اجرای ثبت صدور اجراییه بر تخلیه مورد اجاره و وصول اجاره بها را بخواهد.ولی هرگاه پس از صدور اجراییه مستاجر اجاره بهای عقب افتاده را به صندوق ثبت بسپارد،اجراییه توقیف می شود،لیکن موجر می تواند به استناد این تخلف از دادگاه درخواست تخلیه کند.
«هرگاه اجاره نامه عادی بوده یا سند اجاره تنظیم نشده باشد، موجر می تواند برای تخلیه عین مستاجره و وصول اجاره بها به دادگاه مراجعه کند.»(بند9 ماده14ق.م.م)
و) ضرورت نوسازی مورد اجاره
در بند5 از ماده 15 قانون روابط موجر و مستاجر مواردی پیش بینی شده که موجر می تواند، بعلت ضرورت خراب کردن مورد اجاره یا احداث ساختمان جدید، تخلیه مورد اجاره را بخواهد.
شق1 ماده 15:« تخلیه به منظور احداث ساختمان جدید مشروط بر اینکه‌پروانه ساختمانی یا گواهی شهرداری مربوط ارائه شود. و شهرداریهامکلفند در صورت مراجعه مالک با رعایت مقررات مربوط پروانه‌ساختمان و یا گواهی مورد نظر را صادر و به مالک تسلیم نمایند.»
ماده 16:«... هرگاه مالک حسب مورد تا ششماه ازتاریخ تخلیه شروع به ساختمان نکند یا حداقل مدت یکسال ازمحل مورد اجاره به نحوی که ادعا کرده استفاده ننماید به درخواست‌مستأجر سابق بپرداخت مبلغی معادل یکسال اجاره‌بها یااجرت‌المثل مورد اجاره در حق او محکوم خواهد شد مگر آنکه‌ثابت شود تأخیر شروع ساختمان یا عدم استفاده از مورد اجاره دراثر قوه قاهره یا مبتنی بر علل و جهاتی خارج از اراده مالک بوده‌است‌.»
گفتار سوم: پایان مدت اجاره
در قانون روابط موجر و مستاجر مصوب1356 پایان مدت اجاره رابطه حقوقی میان مالک و مستاجر متصرف را از میان نمی برد:مستاجر از قید اجاره رها می شود و می تواند، هرگاه بخواهد، محل پیشه یا تجارت خود را تخلیه کند و به موجر تحویل دهد.ولی،موجر به عهد قانونی و قراردادی خویش پای بند است و نمی تواند به بهانه پایان مدت تخلیه مستاجر را درخواست کند و باید اجرت المثل دوران تصرف اورا برابر با اجاره بهابگیرد، مگر اینکه قانون درخواست تعدیل اجاره را به اوبدهد.(ماده4)
قانون الحاق یک ماده به قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1365 گامی در راستای پایان بخشیدن به حکومت قانون 1356 برداشت:
ماده واحده(مصوب 15 آبان 1365) ـ از تاریخ تصویب این قانون کلیه اماکن استیجاری‌که با سند رسمی بدون دریافت هیچ‌گونه سرقفلی و پیش‌پرداخت به‌اجاره واگذار می‌شود، در رأس انقضاء مدت اجاره‌، مستأجر موظف‌به تخلیه آن می‌باشد مگر آن‌که مدت اجاره با توافق طرفین تمدیدشود. در صورت تخلف دوایر اجرای ثبت مکلف به اجرای مفادقانون هستند.
در ماده الحاق شده برای اینکه مستاجر محل کسب و پیشه نیز در پایان مدت اجاره موظف به تخلیه باشد،سه شرط معین شده است:
1) اجاره باید بعد از تاریخ تصویب قانون باشد:این قانون در 15 آبان 65 به تصویب مجلس و در 21آبان به تایید شورای نگهبان رسیده است.رئیس جمهور در تاریخ 28 آبان قانون را امضا کرده و برای اجرا به نخست وزیری فرستاده است.قانون در 8 آذر1365 در روزنامه رسمی منتشر شده و 15 روز بعد،یعنی 24آذر1365 قابل اجرا شده است.
2) اجاره باید با سند رسمی باشد
3) هیچ گونه سرقفلی و پیش پرداخت نباید گرفته شود.
گفتار چهارم: اجرای حکم تخلیه محل های کسب،پیشه و تجارت
اجرای حکم تخلیه به خودی خود با خشونت همراه است.برای ملایم ساختن حکم و رفع عسروحرج مستاجر است که ماده 27 قانون روابط موجر و مستاجر دادگاه را مامور می کند تا بر مبنای انصاف مهلتی میان 10 روز تا 2ماه به مستاجر بدهد.این مهلت از تاریخ قطعی شدن حکم شروع می شود و میزان آن در پاره ای مواردتغییر می یابد و قانونگذارمهلتهای متناسب با موضوع معین می کند،بدین ترتیب:
1) «تبصره 1ماده 27 ـ در مواردی که حکم تخلیه با پرداخت حق کسب یاپیشه یا تجارت صادر می‌شود مهلتهای مذکور در این ماده از تاریخ‌تودیع یا پرداخت وجه مزبور شروع خواهد شد.» فرض قانونگذار این است که سرقفلی پس از قطعی شدن حکم و صدور اجراییه پرداخته می شود.لیکن،هرگاه در جریان دادرسی، همین که موجر احساس کند که در دعوی برنده می شود، سرقفلی را ایداع کند،نمی توان ادعا کرد که مهلت از همان تاریخ آغاز شده است.
2) «تبصره 2ماده 27 ـ در مواردی که حکم تخلیه به علت عدم پرداخت‌اجاره‌بها صادر می‌شود حداکثر مهلت 15 روز خواهد بود.» یکی از دلایل کوتاه کردن مهلت در این مورد شاید این باشد که اگر مستاجری توانایی پرداختن اجاره را نداشته باشد حق موجر کمتر در معرض تفویت قرار گیرد.
برای اینکه موجر نتواند حکم تخلیه را بعنوان حربه تهدید کننده به زیان مستاجر بکار برد، در قانون روابط موجر و مستاجر،مدت اعتبار حکم تخلیه محدود به یک سال از تاریخ ابلاغ آن شده است.بخش اخیر ماده 28 قانون در این باره مقرر می دارد:
«... هرگاه موجر ظرف‌یکسال از تاریخ ابلاغ حکم قطعی تقاضای صدور اجرائیه ننمایدحکم صادر شده ملغی‌الاثر است مگر اینکه بین موجر و مستأجربرای تأخیر تخلیه توافق شده باشد.»
بند اول: اجرای حکم تخلیه با پرداخت سرقفلی
در مواردی که حکم تخلیه به سود موجر صادر می شود ولی او نیز بایستی به مستاجر سرقفلی بدهد، معمول دادگاه ها این است که، پس از احراز شرایط لازم دعوی تخلیه، از کارشناس برای تعیین سرقفلی نظر می خواهند و دادگاه حکم تخلیه را صادر می کند، لیکن اجرای آن را منوط به پرداخت یا ایداع مبلغ سرقفلی در صندوق دادگستری می سازد.«ماده 28 ـ در مواردی که حکم تخلیه عین مستأجره با پرداخت‌حق کسب یا پیشه یا تجارت صادر و قطعی می‌شود موجر مکلف‌است ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی وجه معینه را درصندوق دادگستری تودیع یا ترتیب پرداخت آن را به مستأجر بدهدوالا حکم مزبور ملغی‌الاثر خواهد بود مگر اینکه طرفین به مدت‌بیشتری توافق کرده باشند....»
بند دوم: موارد پرداخت سرقفلی
با توجه به مفاد مواد 15و19 قانون روابط موجر و مستاجر سال56، مواردی را که دادگاه،ضمن صدور حکم تخلیه،موجر را نیز موظف به پرداختن سرقفلی می کند،بدین شرح می توان خلاصه کرد:
1) تخلیه به منظور احداث ساختمان جدید(بند1ماده15)
2) تخلیه به دلیل احتیاج موجر برای کسب یا پیشه(بند2 ماده15)
3) تخلیه محل کسب، به دلیل احتیاج موجر یا کسان نزدیک او به سکونت در آن(بند3 ماده 15)
4) در موردی که حق انتقال به غیر از مستاجر سلب شده یا اجاره نامه تنظیم نشده باشد و موجر با انتقال منافع به دیگری موافقت نکند و مستاجر بخواهد در برابر تخلیه سرقفلی بگیرد(ماده19)
5) در صورتی که مستاجر، بدون تحصیل اذن دادگاه یا موافقت موجر، در مواردی که حق انتقال به غیر را ندارد،منافع را به دیگری منتقل کند که در این صورت مستاجر یا متصرف در برابر تخلیه استحقاق دریافت نصف سرقفلی را دارد(تبصره 1 ماده19)
فصل دوم: بررسی اجاره محل سکونت و تخلیه آن
در اردیبهشت ماه سال 1362، قانونگذار اجاره محل سکنی را تابع قانون مدنی و تراضی طرفین قرارداده است:در ماده اول قانون روابط موجر و مستاجر 1362 آمده است:« اماکنی که برای سکنی با تراضی با موجر به‌عنوان اجاره‌یا صلح منافع و یا هر عنوان دیگری به‌منظور اجاره به تصرف‌متصرف داده شده یا بشود اعم از این‌که سند رسمی یا سند عادی‌تنظیم شده یا نشده باشد مشمول مقررات این قانون است‌.»
در ماده 15 همین قانون می خوانیم که:«ا ز تاریخ تصویب این قانون اجارة محل‌هائی که برای‌سکونت واگذار می‌شود، تابع مقررات قانون مدنی و این قانون وشرایط مقرر بین طرفین می‌باشد.». بدین ترتیب، روشن است که اجاره های آینده را حکومت تراضی و قواعد مدنی اداره می کند و قانون 1362 به عنوان استثناء یا کامل کننده آنها تلقی می شود.
مبحث اول: انحلال اجاره
گفتار اول: فسخ اجاره
فسخ اجاره در قانون 1362 همان مفهوم مرسوم خود در قانون مدنی را دارد بدین معنی که رابطه حقوقی بین موجر و مستاجر در پایان مدت اجاره از بین می رود و فسخ ناظر به موردی است که یکی از دو طرف عقد، بر مبنای شرط خیار یا حکم قانون،در زمان اجاره آن را برهم زنند.
بند اول: فسخ اجاره بوسیله موجر
بموجب ماده 8 قانون روابط موجر و مستاجر 1362:« موجر می تواند در موارد زیر اجاره را فسخ و حکم تخلیه را از دادگاه درخواست کند:
الف) « در موردی که مستأجر با سلب حق انتقال به‌غیر مورداجاره را کلاً یا جزئاً به هر صورتی که باشد به غیر واگذار نموده و یاعملاً از طریق وکالت و یا نمایندگی و غیره در اختیار و استفادة‌دیگری جز اشخاص تحت‌الفکالة قانونی خود قرار داده باشد.»:این حکم از بند اول ماده 14 قانون 1356 گرفته شده است،جز اینکه در آن قانون مستاجر حق انتقال به غیر را ندارد، مگر اینکه به او داده شده باشد، و در این حکم اعلام شده است که مستاجر حق انتقال به غیر را دارد، مگر اینکه از او سلب شود.
در هر حال، اگر مستاجری که حق انتقال به غیر از او گرفته شده است مورد اجاره را به دیگری واگذار کند،موجر می تواندبر مبنای خیار تخلف از شرط اجاره را فسخ کند.ولی، این فسخ به تنهایی برای تخلیه مورد اجاره از متصرف کافی نیست:برطبق ماده 489ق.م در مواردی که منافع به دیگری انتقال داده شده است، دعوی بایستی به طرفیت موجر و مستاجر هردو اقامه شود و حق در برابر هر دو اثبات گردد.بیگمان، اجاره دوم باطل است و مالک بایستی ابطال آن را همراه با فسخ اجاره نخستین از دادگاه بخواهد. ولی در جایی که منافع از آن مستاجر است و مباشرت در انتفاع به دیگری واگذار شده، کافی است که متصرف نیز به دادرسی دعوت شود تا با اثبات حق به طرفیت اودادگاه بتواند حکم تخلیه صادر کند.
ب) « در صورتی که در اجاره‌نامه حق فسخ اجاره هنگام انتقال‌قطعی شرط شده باشد.»: این اختیار چهره ای از خیار شرط است که موجر به سود خود می کند تا به هنگام فروش ملک از رغبت خریدار کاسته نشود.(ماده498ق.م)
ج) « در صورتی که از مورد اجاره برخلاف منظور و جهتی که درقرارداد اجاره قید شده استفاده گردد.»: مانند اینکه محل سکونت به محل کسب و پیشه تبدیل شود.یا محلی را که برای تشکیل انجمن حمایت از حیوانات اجاره داده شده است به کانون شکارچیان تبدیل کنند.(بند2ماده490 و ماده492ق.م)
در موردی که اجاره بدون قید و شرط انجام می پذیرد،قانونگذار فرض می کند که این اطلاق در حدود کارهای مباح است.بهمین جهت،در تبصره2 ماده 8 آمده است که:« اگر مستاجر مورد اجاره را مرکز فساد قرار داده باشد بمحض ثبوت آن، دادگاه به درخواست موجر مورد اجاره را تخلیه و در اختیار موجر قرار می دهد.»
د) « درصورتی که مستاجر با تعهد به پرداخت اجاره بها در مهلت مقرر از آن شرط تخلف نماید»: در حقوق ما خودداری یکی از دو طرف از انجام تعهدی که دارد به طرف دیگر حق فسخ نمی دهدملتزم را باید به آنچه برعهده گرفته است الزام کرد، مگر اینکه اجبار او ممکن نباشد.
هرگاه درباره چگونگی پرداخت اجاره بها شرطی نشده باشد، به استناد تاخیر در پرداخت نمی توان عقد را فسخ کرد.ولی در مواردشایع که طرز پرداخت اجاره بها ضمن شرایط در می آید،تخلف از آن به موجر حق فسخ می دهد.
بند دوم: فسخ اجاره بوسیله مستاجر
فسخ اجاره از طرف مستاجر بندرت انجام می شود و او بطور معمول مایل است که رابطه حقوقی را حفظ کند،مگر اینکه انتفاع از عین مورد اجاره ممکن نباشد.ماده 6 قانون، مواردی را که مستاجر می تواند اجاره را فسخ کند،بدین شرح معین کرده است:
«در صورتی که عین مستاجره با اوصافی که در اجاره نامه قید شده منطبق نباشد(با رعایت ماده 415 ق.م)»:این فرض ، تکرار بند اول ماده 12 قانون 1356 است و حکم تازه ای ندارد.بنابراین آنچه در خیار تخلف از وصف درباره اجاره محل کسب و پیشه گفته شد،در اجاره مسکن نیز مصداق دارد.
« در مواردی که مطابق شرایط اجاره حق فسخ مستاجر تحقق یابد»: این موارد را به دو گروه می توان تقسیم کرد:
الف)خیاری که بموجب شرط برای مستاجر بوجود می آید:مانند اینکه شرط شود، هرگاه در زمان اجاره در محل دیگری مامور خدمت اداری گردد، حق فسخ اجاره را تا 10 روز دارد(خیار شرط)
ب) خیاری که در نتیجه تخلف از شرایط عقد برای او ایجاد می شود:مانند اینکه موجر بر طبق تعهدی که کرده است حمام خانه را تعمیر نکند.
«هرگاه مورد اجاره کلا یا جزئا در معرض خرابی واقع شود،بنحوی که موجب نقص انتفاع گردد و قابل تعمیر نباشد»:این بند نیز تکرار بخشی از بند 5 ماده 12 قانون 1356 است.
البته این ماده ناظر به مورد غالب است و نمی توان فسخ اجاره رامحدود به این سه مورد پنداشت.برای مثال مستاجری که مغبون شده است می تواند بر مبنای خیاری که قانون مدنی به او داده است اجاره را فسخ کند.
گفتار دوم: تخلیه و تحویل عین
مستاجری که اجاره را فسخ می کند، باید مورد اجاره را به موجر تحویل دهد.قاعده این است که مستاجر تا هنگام فسخ اجاره بها را بدهد و پس از آن تا زمان تخلیه اجرت المثل بپردازد. با وجود این، ماده 7 قانون از این قاعده دست برداشته و مستاجر را تا زمان تحویل، آن هم در دورانی که موجر ممتنع است، مکلف به پرداخت اجاره بها کرده است.در این ماده می خوانیم:« هرگاه مستأجر به‌علت انقضاء مدت اجاره یا در مواردفسخ اجاره‌، مورد اجاره را تخلیه کند و موجر از تحویل گرفتن آن‌امتناع کند مستأجر می‌تواند به‌دادگاه محل وقوع ملک مراجعه وتخلیة کامل مورد اجاره را تأمین دلیل نماید و کلید آن را به دفتردادگاه تسلیم کند.»
«از این تاریخ موجر حق مطالبة اجاره‌بها را نسبت به آینده ندارد ودفتر دادگاه ظرف 24 ساعت به موجر یا نمایندة قانونی او اخطارمی‌کند که برای تحویل گرفتن مورد اجاره و دریافت کلید حاضرشود.»
مبحث دوم: اجرای حکم تخلیه محل های مسکونی
بنداول: عسر وحرج مستاجر
پس از پایان مدت اجاره یا فسخ آن،موجر الزامی ندارد که مستاجر را در محل سکونت باقی گذارد و این حق اوست که از دادگاه تخلیه را بخواهد.مستاجر نیز وظیفه دارد که مال دیگری را به قهر در تصرف نگیرد و اکنون که پیمانی آن دو را به هم مربوط نمی سازد، بیدرنگ مورد اجاره را به مالک بسپارد.پس دادگاهی که حکم به تخلیه می دهد عدالت را اجرا می کند. در ماده 9 قانون، که در واقع مهمترین حکم قانون 1362 است چنین می خوانیم : « در مواردی که دادگاه تخلیه ملک مورد اجاره را ، به لحاظ کمبود مسکن ، موجب عسر و حرج مستاجر بداند و معارض با عسر و حرج موجر نباشد، می تواند مهلتی برای مستاجر قرار بدهد».
لیکن توجه به چند نکته ضروری است :
1) مقصوداز«عسروحرج »به لحاظ کمبود مسکن ، این نیست که مستاجرتوانایی یافتن مسکن دیگری رانداشته باشدوبدون سرپناه بماند .عسروحرج مفهومی میانه آسانی وعدم توانایی دارد؛امری که به سختی میسر است وباعث فشاروتنگنای نامتعارف می شود.
2) دراثبات عسروحرج مستاجرمدعی است وبایستی وضع ویژه خود وفشاری را که اجرای حکم تخلیه بر او وارد می سازد اثبات کند. ولی، جایی که موجر ، در برابر ادعای مستاجر ، به عسر و حرج خود در صورت خودداری از تخلیه استناد می کند، مدعی محسوب می شود.
3) عسروحرج مفهوم عرفی و نوعی است؛بدین بیان که دادرس باید احراز کند،آیا آنچه مورد استناد قرار می گیرد موجب فشار و دشواری است یا نه؟پس،انسانی زودرنج و کم طاقت نمی تواند وضع روانی خاص خود را مانع اجرای حکم بداند.با وجود اینکه، بایستی شرایط زندگی مدعی را درنظر گرفت.برای مثال، برای مستاجری که توان اجاره دادن محدودی دارد و از داشتن فرزندی فلج و عقب افتاده رنج می برد،تلخی و دشواری از دست دادن سرپناه خانوده همانند توانگری سالم و فعال نیست.
بدین ترتیب، باید انسانی متعارف را که درشرایط خاص مدعی قرار گرفته است، معیار تمیز عسروحرج قرارداد:درجه شدت فشار و مضیقه را معیار نوعی«انسان متعارف» معین می کند، لیکن رسیدگی به شرایط نسبی و شخصی در هر دعوی خاص انجام می شود.
بنددوم: تزاحم دو عسروحرج
عسروحرج مستاجر در صورتی مانع از اجرای حکم تخلیه می شود که با عسروحرج موجر برخورد نکند. در صورت تزاحم این دو ضرورت، چون هیچکدام را بر دیگری نمی توان ترجیح داد ، باید از آن گذشت و به قاعده عمومی بازگشت (اذا تعارضا تساقطا). در فرض ما، قاعده اجرای عدالت (حکم دادگاه) است.
ولی، این سوال باقی می ماند که، اگر عسروحرج یکی از آن دو (موجر و مستاجر) شدیدتر از دیگری باشد، آیا بایستی پرهیز از ضرر شدیدتر ر ا مقدم داشت؟
در این حالت، هر گاه مضیقه مالک شدیدتر باشد، بیگمان باید وضع اورا که بااجرای قواعد عمومی سازگار است مقدم داشت. پس، باید وضعی را تحلیل وبررسی کرد که عسروحرج شدیتر است. مستاجر در این وضعد است که باید دید آیا شدت عسروحرج مستاجر می تواند مانع از اجرای حکم شود یا به هنگام تعارض با ضرر موجر بایستی بدان بی اعتنا ماند؟
از نظر اجرای قواعد و ظاهر ماده 9 ،بنظر می رسد که عسروحرج موجر ، همین اندازه که محقق شود واز حد متعارف بگذرد ، مانع اجرای حکم را از بین می برد واصل حمایت کننده از مستاجر را ساقط می کند. با وجود این، انصاف فرمان می دهد که ، اگر محروم ماندن از انتفاع مورد اجاره به واقع از طاقت موجر بیرون نباشد، به مستاجر مهلتی داده شود. منتها ، این مدت را بایست کوتاهتر معین کرد. این ندای انصاف بی گمان در روان دادرس اثر می گذارد و اورا به انعطاف وا می دارد.وانگهی ،چنان که گفته شود ، ماده 277 ق. م. می تواند مستندی برای پاسخ دادن به این ندای ملکوتی شود. به بیان دیگر، تساقط دو عسروحرج مانع از اجرای ماده277 و دادن «مهلت عادله» نیست.
بند سوم: موارد مربوط به نظم عمومی: تاخیر صدور حکم
اجرای حکم تخلیه گاه با نظم عمومی برخورد پیدا می کند و آثار آن از مرز تعارض با منافع خصوصی فراتر می رود. در این موارد خاص، قانونگذار نمی تواند سرنوشت نفع عموم را به تصمیم شکننده دادرس واگذارد و مایل است خود در آن دخالت کند، گاه با حکم قاطع تخلیه را به تاخیر می اندازد و گاه بر مهلت متعارف قضایی می افزاید. در قانون اصلاح تبصره 1 مصوب 28/6/1364 ماده 9 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 13/2/1362 مجلس شورای اسلامی، که در 24/مهر/1365 به تصویب رسید، از شیوه ی اخیر پیروی شده است:
ماده واحده: تبصره 1 مصوب 28/6/1364 ماده 9 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 13/2/1362 مجلس شورای اسلامی به شرح ذیل اصلاح می گردد:
تبصره 1- در مواردی که دادگاه صدور حکم تخلیة اماکن‌آموزشی و دولتی و مورد اجارة مهاجرین جنگی و رزمندگان را به‌علت کمبود جای مناسب عسر و حرج تشخیص دهد دادگاه موظف‌است تا رفع عسر و حرج به مدت پنج سال از تاریخ 28/6/1364 ازصدور حکم خودداری کند و مستأجرین اماکن آموزشی و دولتی‌مکلفند ظرف این مدت جهت رفع کمبود اماکن تدابیر لازم اتخاذنمایند. این قانون از تاریخ تصویب لازم الاجراء است‌.»
منتها، چنانکه ملاحظه می شود، قانون دادگاه را موظف کرده است که از صدور حکم خودداری کند، در حالی که در موارد عادی، عسر و حرج اجرا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تخلیه عین مستاجره

دانلود مقاله خودکشی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله خودکشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

 

خودکشی عملی عمدی است که باعث مرگ فرد شود. خودکشی اغلب به علت یأس صورت می‌گیرد که علت آن اغلب به اختلال روانی نظیر افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اعتیاد به الکل، یا سوء مصرف دارو نسبت داده می‌شود. اغلب، عوامل استرس‌زا مانند مشکلات مالی و یا مشکلات ارتباط بین فردی در این میان نقش دارند. تلاش برای جلوگیری از خودکشی شامل موارد زیر است: محدود کردن دسترسی به سلاح گرم، درمان بیماری‌های روانی و سوء مصرف دارو و بهبود وضعیت اقتصادی.
رایج‌ترین روش انجام خودکشی در کشورهای مختلف متفاوت است و تا حدی به روش‌های قابل دسترس بستگی دارد. روش‌های معمول عبارتند از: حلق‌آویز کردن، مسمومیت با آفت‌کش، و سلاح گرم. سالانه حدود ۸۰۰،۰۰۰ تا یک میلیون نفر بر اثر خودکشی می‌میرند، و این امر دهمین علت اصلی مرگ در سراسر جهان است.میزان این کار در مردان بالاتر از زنان بوده و احتمال خودکشی مردان سه تا چهار برابر بیشتر از زنان است. تخمین زده می‌شود که هر سال ۱۰ تا ۲۰ میلیون اقدام به خودکشی غیرکشنده رخ می‌دهد. اقدام به این کار در جوانان و زنان شایع‌تر است.
دیدگاه‌های مربوط به خودکشی تحت تأثیر درون‌مایه‌های زیستی متنوعی نظیر مذهب، افتخار و معنای زندگی قرار دارد. ادیان ابراهیمی سنتاً خودکشی را وهن خداوند تلقی می‌کنند که دلیل این مسئله اعتقاد به تقدس زندگی است. در طول دوران سامورایی در ژاپن، سپوکو به‌عنوان جبران شکست و یا نوعی اعتراض شمرده می‌شد. ساتی، که در حال حاضر عملی غیرقانونی در مراسم تشییع جنازه هندو است، این انتظار را مطرح می‌کرد که بیوه دست به قربانی کردن خود بزند و برای این کار خود را خواسته یا ناخواسته و تحت فشار خانواده و جامعه، بر روی تل هیزم مراسم تشییع جنازه شوهرش بیندازد.
قبلاً خودکشی و اقدام به خودکشی جرم محسوب می‌شد و مجازات در پی داشت، اما اکنون دیگر در اکثر کشورهای غربی چنین نیست. این کار همچنان در بسیاری از کشورهای اسلامی جرم محسوب می‌شود. در قرن بیستم و بیست و یکم، از خودکشی به شکل قربانی کردن خود به‌عنوان روشی برای اعتراض استفاده می‌شود، و کامیکازی و بمب‌گذاری‌های انتحاری به‌عنوان تاکتیک‌های نظامی یا تروریستی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
تعاریف
خودکشی که به آن خودکشی موفق نیز گفته می‌شود، "عمل گرفتن جان خود" است. خودکشی ناموفق یا رفتار خودکشی غیرکشنده، نوعی آسیب زدن به خود با هدف پایان دادن به زندگی است که منجر به مرگ نشود. خودکشی با کمک دیگران زمانی است که فردی به‌طور غیرمستقیم به شخص دیگری کمک می‌کند تا باعث مرگ خود شود و این کار را از طریق ارائه مشاوره و یا تهیه ابزار انجام این کار صورت دهد. این کار در مقابل اوتانازی قرار داد که در آن فرد دیگر نقش فعال‌تری در مرگ شخص ایفا می‌کند. فکر خودکشی فکر کردن به خاتمه دادن به زندگی خویش است.

 

عوامل خطرآفرین

شرایط تسهیل کننده خودکشی در ۱۶ ایالت آمریکا در سال ۲۰۰۸.
عواملی که خطر خودکشی را تحت تأثیر قرار می‌دهند، عبارتند از اختلالات روانی، سوء مصرف دارو، حالات روانی، شرایط فرهنگی، خانوادگی و اجتماعی و ژنتیک.بیماری روانی و سوء مصرف مواد غالباً در کنار هم وجود دارند.سایر عوامل خطرآفرین عبارتند از اقدام به خودکشی قبلی، در دسترس بودن وسیله برای ارتکاب این عمل، سابقه خانوادگی خودکشی، یا وجود آسیب ضربه‌ای مغز. به عنوان مثال، میزان خودکشی در خانواده‌های دارای سلاح گرم بیش از خانواده‌های فاقد آن بوده است. عوامل اجتماعی و اقتصادی مانند بیکاری، فقر، خانه به‌دوشی و تبعیض نیز ممکن است فکر خودکشی را موجب شود. حدود ۱۵- ۴۰٪ مردم یادداشت خودکشی از خود بجا می‌گذارند. به نظر می‌رسد ژنتیک در ۳۸٪ تا ۵۵٪ از رفتارهای خودکشی دخیل باشد. سربازان جنگ در معرض خطر خودکشی بیشتری هستند که این امر تا حدی ناشی از میزان بالاتر بیماری‌های روانی و مشکلات سلامت جسمی مربوط به جنگ است.
اختلالات روانی
اختلال روانی اغلب در زمان خودکشی وجود دارد و میزان آن از ۲۷٪ تا بیش از ۹۰٪ برآورد می‌شود. در بین کسانی که در واحد روانی بستری شده‌اند، خطر خودکشی موفق در طول زندگی در حدود ۶/۸٪ است.نیمی از تمام افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست می‌دهند ممکن است دچار اختلال افسردگی شدید باشند؛ داشتن این بیماری یا یک اختلال خلقی دیگر مانند اختلال دوقطبی خطر خودکشی را ۲۰ برابر افزایش می‌دهد. . سایر بیماری‌های دخیل در این وضع عبارتند از اسکیزوفرنی (۱۴٪)، اختلال شخصیت (۱۴٪)، اختلال دوقطبی، و اختلال استرس پس از سانحه. حدود ۵٪ از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در اثر خودکشی می‌میرند.[۲۳] اختلال خوردن نیز از جمله بیماری‌های دارای خطر بالا است. سابقه اقدام به خودکشی قبلی مهم‌ترین عامل پیش‌بینی انجام موفقیت‌آمیز خودکشی است. حدود ۲۰ درصد از خودکشی‌ها با سابقه قبلی همراه بوده است و از بین کسانی که خودکشی کرده‌اند ۱٪ ظرف یک سال در خودکشی خود موفق هستند و بیش از ۵٪ پس از ۱۰ سال خودکشی می‌کنند.گرچه اقدام به خودآزاری اقدام به خودکشی تلقی نمی‌شود، وجود رفتار آسیب رساندن به خود با افزایش خطر اقدام به خودکشی مربوط است. در حدود ۸۰٪ خودکشی‌های موفق، فرد ظرف یک سال قبل از مرگ خود به پزشک مراجعه کرده است، و در ۴۵٪ موارد، افراد در یک ماه قبل چنین کاری را انجام داده‌اند. حدود ۲۵-۴۰٪ کسانی که خودکشی موفقی داشته‌اند در سال قبل با مراکز خدمات بهداشت روان تماس گرفته‌اند.

 

 

 

مصرف مواد

پوستری مربوط به سال ۱۸۴۶ میلادی به نام سرانجام می‌خواره. در این اثر چنین تبلیغ شده که «اعتیاد به الکل می‌تواند منجر به خودکشی شود».
سوء مصرف مواد دومین عامل خطرآفرین شایع خودکشی پس از افسردگی شدید و اختلال دوقطبی است. هم سوء مصرف مزمن مواد و هم مسمومیت حاد در این کار دخیل است. در صورتی که این وضع با غم و اندوه شخصی نظیر داغداری همراه باشد، میزان خطر بیشتر افزایش می‌یابد. به علاوه سوء مصرف مواد با اختلالات روانی همراه است.
اکثر مردم زمانی که اقدام به خودکشی می‌کنند تحت تأثیر داروهای آرام‌بخش- خواب‌آور (مانند الکل یا بنزودیازپین‌ها) هستند و اعتیاد به الکل در ۱۵٪ تا ۶۱٪ موارد وجود دارد. به‌طور کلی کشورهایی که دارای میزان بالاتری مصرف الکل و تعداد بیشتر کافه‌های مربوط به این کار هستند، میزان خودکشی بالاتری دارند که این مسئله در درجه اول مربوط به الکل تقطیری است تا کل الکل مورد استفاده.حدود ۲/۲- ۴/۳٪ کسانی که به‌خاطر اعتیاد به الکل مورد درمان قرار گرفته‌اند در ادامه زندگی خود در اثر خودکشی درگذشته‌اند. افراد الکلی که اقدام به خودکشی می‌کنند معمولاً مرد و میان‌سال بوده و در گذشته تلاش کرده‌اند خودکشی نمایند. بین ۳ تا ۳۵٪ مرگ و میر در میان کسانی که هروئین مصرف می‌کنند به دلیل اقدام به خودکشی است (حدود ۱۴ برابر بیشتر از کسانی که از این ماده استفاده نمی‌کنند).
سوء مصرف کوکائین و متامفتامین همبستگی بالایی با خودکشی دارد. در بین کسانی که از کوکائین استفاده می‌کنند بیشترین خطر در مرحله ترک است. کسانی که از مواد استنشاقی استفاده می‌کنند نیز در معرض خطر قابل توجهی بوده و حدود ۲۰٪ اقدام به خودکشی کرده و بیش از ۶۵٪ به آن فکر کرده‌اند.استعمال سیگار نیز با خطر خودکشی مرتبط است. شواهد اندکی در خصوص علت وجود این ارتباط به‌دست آمده است؛ با این حال این فرضیه ارائه شده است که کسانی که مستعد سیگار هستند مستعد به خودکشی نیز هستند زیرا کشیدن سیگار باعث مشکلاتی برای سلامتی می‌شود که افراد پس از آن می‌خواهند به زندگی خود پایان بدهند، و همچنین سیگار کشیدن بر ترکیب شیمیایی مغز تأثیر می‌گذارد و تمایل به خودکشی را ایجاد می‌کند. با این حال به نظر نمی‌رسد شاهدانه به‌طور مستقل میزان خطر را افزایش دهد.
اعتیاد به قمار
اعتیاد به قمار با افزایش میزان فکر خودکشی همراه بوده و میزان اقدام به این کار در مقایسه با جمعیت عادی بیشتر است. بین ۱۲ تا ۲۴٪ قماربازان پاتولوژیک اقدام به خودکشی می‌کنند.میزان خودکشی در میان همسران آن‌ها سه برابر بیشتر از جمعیت عادی است. عوامل دیگری که خطر این کار را در قماربازان افزایش می‌دهد عبارتند از: بیماری‌های روانی، سوء مصرف الکل و مواد.
وضعیت پزشکی
بین خودکشی و مشکلات سلامت جسمی از جمله موارد زیر ارتباط وجود دارد: درد مزمن، آسیب ضربه‌ای مغزی سرطان، و یا کسانی که با دیالیز خون، اچ آی وی، لوپوس اریتماتوس سیستمیک دست به گریبان هستند.تشخیص سرطان خطر خودکشی متعاقب آن را حدود دو برابر می‌کند.شیوع افزایش خودکشی پس از اینکه شخص از بیماری افسردگی و سوء مصرف الکل رهایی می‌یابد نیز ادامه دارد. در افراد مبتلا به بیش از یک بیماری، میزان خطر بالا است. در ژاپن مشکلات بهداشتی به‌عنوان علت اصلی خودکشی در نظر گرفته می‌شود.
اختلالات خواب مانند بی‌خوابی و وقفه تنفسی هنگام خواب عوامل خطرآفرین ابتلا به افسردگی و خودکشی هستند. در برخی موارد اختلالات خواب ممکن است عامل خطرآفرین مستقلی از افسردگی باشند. تعدادی از بیماری‌های دیگر نیز ممکن است علایمی شبیه به اختلالات خلقی را سبب شوند از جمله: کم‌کاری تیروئید، آلزایمر، تومور مغزی، لوپوس اریتماتوس سیستمیک، و عوارض جانبی ناشی از تعدادی از داروها (مانند بتا بلوکر و استروئیدها).
ژن SKA2 و هورمون کورتیزول
ژن SKA2 در افرادی که در آستانه خودکشی هستند، به‌درستی فعالیت نمی‌کند. این ژن مسئول کنترل هورمون کورتیزول است. ترشح هورمون کورتیزول (هورمون استرس)، در جریان واکنش بدن به استرس بسیار افزایش می‌یابد. ژن SKA2 که در بخش فوقانی کورتکس مغز وجود دارد به پیشگیری از افکار منفی کمک می‌رساند و رفتارهای تکانشی را نیز کنترل می‌کند. اگر تغییری در این ژن رخ دهد، بدن نمی‌تواند میزان ترشح کورتیزول را کنترل کند. پیش از این مشخص شده بود در خون افرادی که دست به خودکشی زده‌اند، مقدار زیادی کورتیزول وجود دارد.
حالات روانی - اجتماعی
برخی از حالات روانی خطر خودکشی را افزایش می‌دهد از جمله: نومیدی، از دست دادن حس لذت در زندگی، افسردگی و اضطراب. توانایی اندک حل مشکلات، از دست دادن توانایی که فرد قبلاً داشته است، و کنترل ضعیف تمایلات نیز نقش ایفا می‌کنند. در افراد مسن، تشخیص اینکه باری بر دوش دیگران هستند، عامل مهمی است.
استرس‌های اخیر زندگی مانند از دست دادن یک عضو خانواده یا یکی از دوستان، از دست دادن شغل، یا انزوای اجتماعی (مانند به تنهایی زندگی کردن) این خطر را افزایش می‌دهد.کسانی که هرگز ازدواج نکرده‌اند نیز در معرض خطر بیشتری هستند. مذهبی بودن ممکن است خطر خودکشی را کاهش دهد. این مسئله را به موضع منفی بسیاری از ادیان در برابر خودکشی و به پیوند بیشتری که دین ممکن است فراهم کند، نسبت می‌دهند. در بین اشخاص مذهبی، به نظر می‌رسد افراد مسلمان میزان خودکشی کمتری داشته باشند.
بعضی‌ها ممکن است برای فرار از دست زورگویی یا تعصب دست به خودکشی بزنند. سابقه سوء استفاده جنسی دوران کودکی و زمان صرف شده در پرورشگاه نیز عواملی خطرآفرین هستند. . باور بر این است که سوء استفاده جنسی حدود ۲۰٪ از کل خطر را شامل می‌شود.
توضیح تکاملی برای خودکشی این است که این کار ممکن است باعث بهبود تناسب فراگیر شود. این وضع ممکن است در صورتی رخ دهد که فردی که اقدام به خودکشی می‌کند نمی‌تواند کودکان بیشتری داشته باشد و با زنده ماندن منابع را از دسترس بستگان خود دور می‌سازد. نقدی که مطرح شده این است که مرگ و میر نوجوانان سالم به احتمال زیاد تناسب فراگیر را افزایش نمی‌دهد. انطباق با محیط بسیار متفاوت اجدادی ممکن است با محیط کنونی ناسازگار باشد.
فقر با خطر خودکشی همبسته است. . افزایش فقر نسبی در مقایسه با اطرافیان فرد، خطر خودکشی را افزایش می‌دهد. بیش از ۲۰۰،۰۰۰ کشاورز در هندوستان از سال ۱۹۹۷ تاکنون مرتکب خودکشی شده‌اند که دلیل آن تا حدی ناشی از مسائل مربوط به بدهی است. در چین خودکشی در مناطق روستایی سه برابر بیشتر از مناطق شهری است و اعتقاد بر این است که این مسئله تا حدی به دلیل مشکلات مالی در این مناطق کشور است.
رسانه‌ها
رسانه‌ها از جمله اینترنت نقش مهمی دارند.نحوه به تصویر کشیدن خودکشی ممکن است اثر منفی داشته باشد زیرا پوشش این اقدام در حجم زیاد، به‌طور برجسته و مکرر به ستودن یا رمانتیک کردن خودکشی می‌انجامد و بیشترین تأثیر را دارد. هنگامی که شرح مفصلی از چگونگی خودکشی با استفاده از یک وسیله خاص به تصویر کشیده می‌شود، ممکن است این روش خودکشی در کل جمعیت افزایش یابد.
این کار موجب سرایت خودکشی و یا خودکشی تقلیدی می‌شود که به آن اثر ورتر گفته می‌شود و نام خود را از قهرمان اندوه ورتر جوان اثر گوته گرفته است که خودکشی کرد. این خطر در نوجوانانی که مرگ را رمانتیک می‌سازند، بیشتر است. به نظر می‌رسد که گرچه رسانه‌های خبری تأثیر مهمی دارند، اما تأثیر رسانه‌های سرگرمی مبهم است. نقطه مقابل اثر ورتر، اثر پاپاگنو است در آن ممکن است مکانیسم‌های مؤثر کنار آمدن اثر محافظتی داشته باشد. این اصطلاح بر اساس شخصیتی در اپرای فلوت جادویی اثر موتزارت نامگذاری شده که از ترس از دست دادن معشوقه خود قرار است خودکشی کند که دوستانش به او کمک می‌کنند. در صورتی که رسانه‌ها از دستورالعمل گزارش‌دهی مناسب استفاده کنند، خطر خودکشی را می‌توان کاهش داد.اما متعهد کردن صنعت رسانه به این کار به‌ویژه در درازمدت دشوار است.
منطقی
خودکشی منطقی گرفتن جان خود بنا به استدلال است، اگرچه برخی فکر می‌کنند خودکشی به هیچ عنوان منطقی نیست. عمل گرفتن جان خود برای نفع بردن دیگران خودکشی نوع‌دوستانه خوانده می‌شود. نمونه‌ای از این کار در مواقعی است که افراد مسن به زندگی خود خاتمه می‌دهند تا مقدار مواد غذایی بیشتری برای افراد جوان جامعه باقی بماند. در برخی از فرهنگ‌های اسکیمو این عمل، اقدامی است ستودنی و از سر شجاعت و یا خرد تلقی می‌شود.
حمله انتحاری یک اقدام سیاسی است که در آن مهاجم مرتکب خشونت علیه دیگران می‌شود و می‌داند که این کار منجر به مرگ خود خواهد شد. بعضی از بمب‌گذاران انتحاری در پی رسیدن به شهادت هستند. مأموریت‌های کامیکازی به‌عنوان وظیفه در برابر قدرتی برتر و یا الزام اخلاقی انجام می‌شد. قتل - خودکشی عمل قتل است که در عرض یک هفته بعد از آن کسی که قتل را انجام داد، خودکشی می‌کند.[۶۷] خودکشی دسته‌جمعی اغلب در زیر فشار اجتماعی انجام می‌شود که در آن اعضا استقلال خود را به یک رهبر می‌سپارند. خودکشی دسته‌جمعی می‌تواند تنها با مشارکت دو نفر رخ دهد، که اغلب به آن پیمان خودکشی گفته می‌شود.
در زمانی که شرایط به‌گونه‌ای است که ادامه زندگی غیرقابل تحمل است، برخی از مردم از خودکشی به‌عنوان وسیله‌ای برای فرار استفاده می‌کنند. برخی از زندانیان در اردوگاه‌های کار اجباری نازی عمداً با دست زدن به حصارهای برقدار خود را می‌کشتند.

 


روش‌ها

نرخ مرگ و میر موردی بر حسب روش خودکشی در ایالات متحده.
مهمترین روش منجر به خودکشی در بین کشورها متفاوت است. مهمترین روش‌ها در مناطق مختلف عبارتند از حلق‌آویز کردن، مسمومیت با آفت‌کش و اسلحه گرم. اعتقاد بر این است که این تفاوت‌ها تا حدودی ناشی از دسترس بودن روش‌های مختلف باشد. بررسی ۵۶ کشور نشان داد که حلق‌آویز کردن رایج‌ترین روش در بسیاری از کشورها بوده است، ، و معادل ۵۳٪ خودکشی در مردان و ۳۹٪ خودکشی زنان به این طریق صورت می‌گیرد.
در سراسر جهان ۳۰ درصد از خودکشی‌ها در اثر خوردن آفت‌کش انجام می‌شود. با این حال میزان استفاده از این روش به‌طور قابل توجهی متفاوت بوده و از ۴٪ در اروپا تا بیش از ۵۰٪ در منطقه اقیانوس آرام در نوسان است. این روش در آمریکای لاتین نیز با توجه به دسترسی آسان به آن در میان جمعیت کشاورز معمول است. در بسیاری از کشورها، دوز بیش از حد مجاز دارو حدود ۶۰٪ خودکشی در میان زنان و ۳۰٪ خودکشی در میان مردان را سبب می‌شودکه بسیاری از آن‌ها از قبل برنامه‌ریزی نشده بوده و در طول یک دوره حاد تزلزل رخ می‌دهد. میزان مرگ و میر بنا به روش مورد استفاده متغیر است: سلاح گرم ۸۰-۹۰٪، غرق شدن ۶۵-۸۰٪، حلق‌آویز کردن ۶۰-۸۵٪، دود اگزوز خودرو ۴۰-۶۰٪، پریدن از ارتفاع ۳۵-۶۰٪، سوزاندن زغال چوب ۴۰-۵۰٪، آفت‌کش‌ها ۶-۷۵٪، دوز بیش از حد دارو ۵/۱-۴٪.شایع‌ترین روش‌های خودکشی ناموفق با شایع‌ترین روش‌های موفق متفاوت است و بیشترین میزان عدم موفقیت به میزان ۸۵٪ از طریق دوز بیش از حد دارو و در جهان توسعه یافته می‌باشد. در ایالات متحده ۵۷٪ خودکشی‌ها شامل استفاده از سلاح گرم بوده و این روش در مردان نسبت به زنان تا حدودی بیشتری رواج دارد. شایع‌ترین علت بعدی در مردان حلق‌آویز کردن و در زنان مسموم کردن خود است. این روش‌ها در مجموع حدود ۴۰٪ از خودکشی‌های ایالات متحده را تشکیل می‌دهد. در سوئیس که در آن تقریباً همه صاحب یک اسلحه گرم هستند، بیشترین تعداد خودکشی‌ها از طریق حلق‌آویز کردن صورت می‌گیرد. پریدن از بلندی جهت مردن هم در هنگ کنگ و هم سنگاپور رایج بوده و به ترتیب ۵۰٪ و ۸۰٪ را تشکیل می‌دهد. در چین مصرف آفت‌کش‌ها رایج‌ترین روش است. در ژاپن، دریدن شکم خود که به آن سپوکو یا هاراکیری گفته می‌شود هنوز هم رخ می‌دهد، اما حلق‌آویز کردن شایع‌ترین روش است.
پاتوفیزیولوژی
هیچ‌گونه پاتوفیزیولوژی واحد و بنیادین شناخته شده‌ای برای خودکشی یا افسردگی وجود ندارد. با این حال اعتقاد بر این است که این امور نتیجه فعل و انفعال عوامل رفتاری، اجتماعی و زیست محیطی و روانی است.
سطوح پایین فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) هم به‌طور مستقیمو هم به‌طور غیر مستقیم از طریق نقش خود در افسردگی شدید، اختلال استرس پس از سانحه، اسکیزوفرنی و اختلال وسواسی جبری با خودکشی مرتبط است. مطالعات پس از مرگ کاهش سطح BDNF در هیپوکامپ و قشر پیش‌پیشانی را هم در افراد مبتلا به بیماری روانی و هم در افراد غیرمبتلا نشان داده است. اعتقاد بر این است که سروتونین که یک انتقال‌دهنده عصبی مغز است در کسانی که اقدام به خودکشی می‌کنند، پایین باشد. این امر تا حدی مبتنی بر شواهد افزایش سطح گیرنده ۵-HT2A پس از مرگ است. شواهد دیگر شامل کاهش میزان محصول ناشی از تجزیه سروتونین یعنی اسید ۵-هیدروکسی‌ایندولیستیک در مایع نخاعی مغز است. با این حال دستیابی به شواهد مستقیم است دشوار است. اعتقاد بر این است که اپی‌ژنتیک که به مطالعه تغییرات در بیان ژنتیکی در پاسخ به عوامل محیطی می‌پردازد که DNA اصلی را تغییر نمی‌دهد، نیز در تعیین خطر خودکشی به ایفای نقش می‌پردازد.

 


پیشگیری

این تابلو به‌عنوان یک طرح پیشگیری از خودکشی، تلفن ویژه موجود در پل گلدن گیت را که به یک شماره تلفن فوریتی بحران متصل است، تبلیغ می‌کند.
پیشگیری از خودکشی اصطلاحی است که در مورد همه تلاش‌ها به منظور کاهش شیوع خودکشی از طریق اقدامات پیشگیرانه انجام می‌شود. کاهش دسترسی به روش‌های خاص، مانند سلاح گرم و یا سموم این خطر را کاهش می‌دهد. سایر اقدامات شامل محدود کردن دسترسی به زغال چوب و موانع روی پل‌ها و سکوهای مترو است. ممکن است درمان اعتیاد به مواد مخدر و الکل، افسردگی، و کسانی که در گذشته اقدام به خودکشی کرده‌اند نیز مؤثر باشد.برخی پیشنهاد کاهش دسترسی به الکل را به‌عنوان یک استراتژی پیشگیرانه (نظیر کاهش تعداد کافه‌ها) ارائه نموده‌اند. اگرچه شماره تلفن فوریتی بحران به‌وفور پیدا می‌شود، شواهد کمی در خصوص تأیید و یا رد تأثیر آن وجود دارد. به نظر می‌رسد در جوانانی که به تازگی به فکر خودکشی افتاده‌اند، درمان شناختی رفتاری باعث بهبود نتایج شده است. ممکن است توسعه اقتصادی به دلیل توانایی خود در کاهش فقر قادر به کاهش میزان خودکشی باشد. ممکن است تلاش برای افزایش ارتباط اجتماعی به ویژه در مردان مسن مؤثر باشد.
غربالگری
اطلاعات کمی در مورد اثرات غربالگری جمعیت عمومی از حیث میزان نهایی خودکشی وجود دارد. از آنجا که میزان بالایی از افرادی که تست آن‌ها با استفاده از این ابزار مثبت بوده در معرض خطر خودکشی نیستند، نگرانی‌هایی در این خصوص وجود دارد که ممکن است غربالگری بهره‌برداری از منابع مراقبت‌های بهداشت روانی را به‌طور قابل توجهی افزایش دهد. با این حال توصیه می‌شود کسانی که در معرض خطر زیادی قرار دارند، ارزیابی گردند. به نظر می‌رسد طرح پرسش در مورد خودکشی خطر این کار را افزایش ندهد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خودکشی

دانلود مقاله زلزله ایران

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله زلزله ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

مـقـدمــه
زلزله از پدیدهای طبیعی است که درطول تاریخ حیات بشر بارها انسان را به وحشت انداخته و باعث تخریب شهرها وروستاهای زیاد همراه باتلفات انسانی شدید و داغ دار نمودن انسان بوده است . به گونه ای که انسان چون خود را در مقابل آن عاجز ودرمانده دیده ، آن را به پدیده های ماوراء طبیعت و خشم خدایان برانسان دانسته است .
دراین سال های اخیر شایعات زیادی مبنی براتفاق زلزله در برخی شهرها ازحمله درتهران ورد زبان هر کسی گشت ونگرانی های را ایجاد نمود. از طرف دیگر لرزش های گاه به گاه تهران این شایعات را تقویت می نمود .
در هر صورت این خطر، با توجه سابقه تاریخی زلزله تهران و مناطق اطراف و دوره بازگشت زلزله های بزرگ ، تهران را تهدید می کند .
هرکسی بنا به موقعیت خود موظف است تا بکوشد با این پدیده وراههای موثر در کاهش تلفات وخسارات ناشی از آن آشنا گردد وبه دیگران نیز آنهارا بیاموزد . لذا با توجه به این مطلب وشایعاتی که رواج یافت تلاش نمودم تا درحد توان آموخته ها واطلاعات خودرا به دانش آموزان خود بیاموزم که نتیجه ان تهیه این جزوه پیش رو شد .
در تهیه این نوشته از منابع وماخذ کتابخانه ای ومنابع اینترنتی و تجربیات آموزشی خود استفاده نموده ام که در پایان جهت آشنایی واستفاده این منابع ذکر شده است.

تعریف زلزله
برای شناخت هر پدیده ای درجهان واقع لازم است ابتداازآن تعریف مناسب ونسبتاً جامعی داشته باشیم ، چرا که بدون دانستن تعریفی مناسب ازآن نمی توان به کنه پدیده پی برد وآن رابه خوبی درک نمود.
مردم عامی درکلامی ساده زلزله راحرکت ناگهانی زمین ناشی ازخشم نیروهای ماوراء الطبیعه وخدایان می دانند که بر بندگان عاصی وعصیــــــانگر خودکه نافرمانی خداخود را نموده ومرتکب گناهان زیادی شده اند می داننــد .
اگر چه امروزه با گسترش دانش تجربی این تعریف در زمره اباطیل وخرافات قرارگرفته ،ولی هنوز در جوامع ومردم کم دانش وجاهل مورد قبول است.
درفرهنگ تک جلدی عمید زلزله را با فتح حروف‌‌ ‍‍‍‍‎‏« زَ» و « لَ » یعنی زَلزلَه برخلاف آنچه در زبان عامه مردم رایج است ، آورده ومی نویسید :
« زمین لرزه ، لرزش وجنبش شدید ویا خفیف قشر کره زمین که به نقصان درجه حرارت مواد مرکزی واحداث چین خوردگی وفشار یادر اثر انفجارهــای آتشفشانی بوقوع می رسد .»
در فرهنگ جغرافیا تالیف پریدخت فشارکی وهمچنین در فـــــرهــــنـگ جغرافیائی تالیف مهدی مومنی تعریفی مشابه هم به گونه زیر ارائه شده است:
«جنبش یا تکان پوسته زمین که به صورت طبیعی ناشی از زیر پوسته زمین است بعضی وقتها زلزله باعث تغییراتی در سطح زمین می شود ، اما اغلب زیان بوجود آمده ناشی ازتکان ها فقط محسوس است وممکن است زلزله بوسیلــــه یک انفجار آتشفشانی بوجود آید. زلزله در حقیقت در بیشتر نواحی آتشفشانی امری عادی است واغلب قبل ویا همزمان با انفجار اتفاق می افتد . اصل زلزلـــه تکتونیکی است واحتمالاً وجود یک شکست لازمه آن است . موجهای زلزلـــه دست کم در سه جهت اتفاق می افتد ودر یک مسافت قابل ملاحظه از مکــــان اصلی بطور جداگانه حس می شوند . وقتی امواج زلزله ازمکانی می گـــــــذرد زمین وساختمانها می لرزند وبه جلووعقب می روند .بالاترین زیان ناشی اززلزله همیشه در مرکز زلزله یعنی جائی که حرکت بالاوپائین است نیست امـــــــــا در مکانــــهائی که موجهای زلزله بصورت مایل به سطح می رسد ونزدیک مرکــز زلزلــــه باشند دارای بالاترین زیان می باشند .یک زلزله شدید معمولاً بوســـیله یکسری دیــــگر ازتکانها همراه می شود .زلزله ای که که در نزدیک یازیردریا اتفاق مـــــی افتد سبب حرکات شدیدآبها شده وبعضی وقتها امواج بــــــزرگی ازآن ناشی مـــی شود ودر مسافت زیاد این امواج ادامه پیــــدا می کنند وگاهگاهی باعث تلفات جــبران ناپذیر ومرگ ومیرمی شوند .طغیان نواحی ساحلی بیشتراز خود زلزلـــه بــــاعث خسارت می شوند ، در نواحی آتشفشانی زلزله عملاً هر روز اتفاق می افتـــد. به عنوان مثال در هاوائی هرساله صدهاتکانهای کوچک ثبت می شوند .»
درفرهنگ گیتا شناسی تالیف عباس جعفری آمده است:
«جنبش سریع ومحسوسی که درنتیجه جابجائی ویا جایگیری تخته سنگهای زیر پوسته زمین پدید می آید،در نتیجه این جنبش یـــــــک سری لرزش های موجی شکل پدید می آیدوگاه تغییرات ارتفاعی پوسته زمین راباعث می گرددواغلب ضایعات وزیان های جانی وفراوانی ازخود برجا میگذارد.زمین لرزه بیشتر مخصوص نواحی آتشفشانی بوده وگاه باخروش وفوران کوههای آتشفشانی همراه می گرددودرحالات شدیدشکستهاوبریدگیهای مهم ومشخص درروی پوسته زمین از خــودبجای میگذارد.غالب زمین لرزه ها حداقل با سه نوع موج لرزاننده همراه است .در مرکز وقوع زمین لرزه سه موج مزبور بطور همزمان اثرگذارده و ساختمانهاوتأسیسات واقع دراین منطقه را با نوسان های شدید به عقب و جلوومی برد و حد اکثر خسارت و زیان در محلی که امواج مزبور بطور مورب به سطح زمین می رسندوارد می سازد.....»
محمود صداقت درکتاب“ زمین شناسی برای جغرافیا ” تعریفی بدینگونه ارائة می دهد:
«زمین لرزه عبارت است ازحرکات ولرزش های ناگهانی و گذرا در زمین که از ناحیه محدودی منشأ می گیرد و ازآنجا درتمام جهات منتشر می شوند.»
در کتاب فیزیکال جئوگرافی [1] آمده است:
«زلزله یکسری ازتکانها ولرزشهای ناگهانی که از آزاد شدن فشار در طول گسل های فعال ودر مناطق آتشفشانی فعال ناشی می شود.تکانها ولرزشهای سطح زمین که در ارتباط با حرکات پوسته زمین در زیر زمین می باشد.»
در فرهنگ آکسفورد آمده است:
«حرکات ناگهانی وشدید سطح زمین.»
از تعاریف ذکر شده در فوق ومنابع دیگر می توان برداشت زیر را نمود:
«زلزله عبارت از حرکات و ارتعاشات نا گهانی سطخ زمین ناشی از شکسته شدن سنگهای پوسته زمین و رها شدن انرژی ذخیره شده در آنها است که در صورت شدت زیاد در مراکز انسانی موجب خسارتهاوزیانهای فراوان می شود.»
زلزله از یکطرف موجب شکسته شدن و جابجائی بین توده های سنگی پوسته زمین می شود و ازطرف دیگر همین جابجائی و شکسته شدن منجر به ایجاد امواج و انتشار در درون زمین می شود ، مانند انداختن قطعه سنگی در حوض یا دریاچه که منجر به ایجاد امواجی می شود.
زلزله مانند شکسته شدن قطعه چوب خشک شده ای می ماند که از یکطرف موجب گسیخته شدن چوب و از طرف دیگر موجب انتشار امواج در اطراف خود می شود.

 

توزیع جغرافیایی زلزله ها

 

1- کمر بند چین خورده آلپ – هیمالیا : جائی که پوسته آسیا – اروپا به صفحه افریقا – هند برخورد می کند .در کشورهای ایتالیا ، یونان ، ترکیه ، ایران ، شمال هند …..
گمر بند اطراف اقیانوس آرام : جائی که صفحه اقیانوس آرام به صفحه قاره آسیا – اروپا ـ امریکای جنوبی ـ استرالیا و امریکای شمالی برخورد می کند. در این ناحیه از کامچاتکا تا هکایدو شدیدترین زلزله ها اتفاق می افتد . عمق کانون زلزله در این منطقة به حدود 60 کیلومتر می رسد وامواج تسونامی در اثر زلزله دراین منطقه ایجاد می شود.
شکل 5 پراکندگی زلزله ها

2- کمربند میانی اقیانوس اطلس : جائی که صفحه اقیانوس اطلس در حال گسترش است این زلزله ها نسبتاً ملایم وآرامش مردم را چندان بهم نمی زند.به استثنای گودالهای اقیانوسی کانون زمین لرزه ها در عمق 50 کیلومتری پوسته زمین است . در گودالهای اقیانوسی کانون زلزله ها در عمق 300 تا 700 کیلومتر مشاهده شده است جائی که به صفحه ای موربی بنام “ سطح بنیوف ” [9] وجود دارد.البته زلزله ها در طول گسل ها ی تغییرشکل دهنده ( جائی که صفحه ها درامتداد هم می لغزند )نیز وجود دارند مثل زلزله ای که در طول گسل سن اندریاس اتفاق افتاد .‌ (سان فرانسیسکو 1906 )

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زلزله ایران