لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 133
منابع صنایع اسلامی
در زمان حضرت محمد (ص) اعراب صنایع و آثار هنری قابل ذکر نداشتند ولی پس از فتح سوریه و عراق و مصر و ایران صنایع راقیة این ممالک را اقتباس کردند. مراجع تاریخی و منابع ادبی نشان می دهد که خلفای اموی (749-661م. 132-41 ه.) برای ساختن مساجد و قصرها و شهرهای جدید بجلب مواد و مصالح و صنعتگران و هنرمندان از کلیة ممالک اسلامی پرداختند. مسجد دمشق بوسیلة یک معمار ایرانی طرح ریزی شد و کاش سازان سوریه در تزیین آن کار کردند. هنرمندان مصری در بیت المقدس و دمشق و مکه کار میکردند. در زمان بنی عباس (745-749م./334-132ه) این شیوه ادامه یافت و کارگران و هنرمندان ممالک مختلف در اغلب نقاط عالم اسلام بساختن ابنیه و آثار هنری مشغول بودند. طبری مورخ معروف میگوید که در تأسیس بنای شهر بغداد عباسیان از سوریه و ایران و موصل و کوفه و واسط و بصره کارگر آورند.
بتدریج یک اسلوب اسلامی بوجود آمد که از دو منبع هنری یعنی ساسانی و مسیحیت شرقی یا بیزنطه سرچشمه میگرفت. در بناهای اولیة اسلامی از قبیل کاشی کاری بیتالمقدس (102-69 ه) و جلوخان سنگی قصرالمشتی که بقرن هشتم (دوم هجری) تعلق دارد و نقاشی و تصاویر کاخ قصیر عمره (در حدود 712-م.94 ه) تعبیرات تزیینی و هنری ساسانی و بیزنطه در کنار یکدیگر مشاهده میشود.
آثار مسیحی مصر و سوریه و عراق نمونه های زیادی برای طرحهای تزیینی ابنیة اولیة اسلامی فراهم کرد. صنعت مسیحیان مصری یا قبطی از مجسمه سازی قبطی دارد که شامل سر ستون و طاق و الواح سنگی باندازه های مختلف است که در تزیین کلیساها و دیرها بکار میرفته است. سرستونهائیکه از تل بسطه و واحه های خارجه و اسوآن و سقاره و بویط بدست آمده تکامل این عنصر مهم معماری را از زمان یونان تا اسلوب قبطی قرن ششم میلادی بخوبی نشان می دهد. این آثار نشان میدهد چگونه اصول تزیینی شرقی جایگزین تمایلات طبیعی که خاص صنایع یونان بود گردیده است. این منظور نتیجة تحولاتی بود که در زندگی هنری مصر بوجود آمد و عناصر یونانی جای خود را بعناصر بومی قبطی داد.
یکی از مهمترین تعبیرات و شکل نمایان هنر مسیحی در مصر و سوریه گیاه اگنتس و برگ مو بود. صنعتگران قبطی گچ بری طومار شکل گیاه اکنتس را از سوریه گرفتند و در آنجا این شکل حتی در قرن اول میلادی بمنظور تزیین بکار میرفت.
اغلب برگ این گیاه را با اجزای مختلف آن با اشکال هندسی مشبک و بهم پیچیده ترکیب میکردند و طرحهای جدیدی بوجود می آوردند که فقط ارتباط دوری با هن یونانی داشت. وقتی مسلمانان شکل برگ کنگر را از سوریه و مصر اقتباس کردند, این انحراف و تغییر شکل ادامه یافت.
یکی از بهترین نمونه های سنگتراشی قبطی سرستونی است در موزة متروپوپلین نیویورک که دیر سنت جرمیاس از سقاره آمده و تاریخ آن بین قرن ششم و هفتم میلادی است.
گچ بری طوماری مشبکی که از چند گلدان خارج میشود یک سلسله منطقه ها یا قسمتهائی تشکیل میدهد که سطح سرستون را میپوشاند. یکی دیگر از نموهه های عالی سنگتراشی قبطی طاق سنگی است در موزة متروپوپلین که ظاهراً از شهر بویط آمده است. این اطاق سنگی با دو شکل طوماری تزیین شده که یکی برگ نخل است و دیگری ترکیبی است از چند تعبیر و اشکال مختلف مانند برگ مو و انار و انجیر که از دو گلدان خارج میشوند. اینگونه ترکیبات تزیینی صرف از گیاهها و موزه های مختلف, در هنر یونانی وجود نداشته و از خصائص صنعت شرقی بشمار می آید که بعدها در تزیینات اسلامی مورد توجه واقع شد. اشکال تزیینی این طاق صفات دیگری را آشکار میسازد که از خصائص صنعت سنگتراشی وحجاری قبطی و سوریه است. این اشکال تزیینی که در یک سطح مستوی قرار دارد تقریباً تمام سطح طاق را میپوشاند و بطور عمودی از زمینة پس رفته امتداد یافته است. در بسیاری از نقوش برجسته انند شکل 1 این طرز حجاری که جایگزین شیوة طبیعی صنعت یونانی شده است, اثر تزیینی تاریک و روشن بوجود می اورد. صنعتگران اسلامی این طریقه را اقتباس کردند و با هنر خود انرا تکمیل نمودند و پیشرفت دادند.
کنده کاری و قلمزنی بر عاج و جواهر هم که در صنایع مسیحی مشرق رواج داشت, در صنایع اسلامی تأثیر کرد. از نمونه های مشهور اسلوب سوریه ورقه های عاج کرسی اسقف ماکسیمیان در راونا است. در بعضی از قسمتهای این کرسی که با شکل طوماری است تقریباً حالت مشبک کاری به آن میدهد. این قسم مشبک کاری در جواهرات و طلا کاری سوریه در قرن پنجم میلادی مرسوم بود و بهترین نمونة آن در جواهرات گنجینة قبرس که در مجموعة مورگان در موزة متروپولیتن نیویورک است دیده میشود. دستبندی که در شکل 2مشاهده میشود با شکل طوماری مشبک کاری شده و یکی از نمونه های عالی صنعت جواهرسازی است که اگرچه در قبرس پیدا شده ولی ساخت سوریه است.
بطور کلی تزیین منسوجات قبطی از لحاظ اسلوب شبیه کارهای سنگی و حجاری است و این مطلب در مجموعة منسوجات قبطی موزة متروپولیتن بخوبی دیده میشود. این مجموعه شامل پرده و پارچة لباس و قطعات خرقه و ردا و البسة مختلف است. تزیین این منسوجات اغلب نقوسی است که از پشم یا کتان بافته شده و گاهی بافندگیهای مختلف در آن ها بکار رفته است. این نقوش که گاهی یکرنگ, برنگ ارغوانی, و گاهی رنگارنگ است باسلوب یونانی و قبطی شرقی و مراحل مختلف میان این دو ساخته شده است.
قدیم ترین منسوجات قبطی متعلق به قرن سوم و چهارم میلادی است و تزیین آنها اشکال هندسی یا انسانی یا نقوش گل و گیاه است. اشکال انسانی و مناظری که بکار رفته از اساطیر یونانی و رومی اقتباس شده و بشیوة طبیعی یونانی ساخته شده است. سایه زدن و بکار بردن نقوش مختلف در منسوجات چند رنگی از نقاشی و کاشی کاری یونانی اقتباس شده است. بافندگان قبطی قرن سوم و چهارم میلادی در بکار بردن طرحهای هندسی و نقوش گل و گیاه مهارت مخصوصی داشتند و انواع طرحهای متقاطع (شکل 3) بوجود آوردند که بعضی از آنها مبدأ تزیینات هندسی صنایع اسلامی قرار گرفت.
در منسوجات قرن پنجم موضوعهای یونانی بتدریج جای خود را بوقایع مسیحی و صور قدیس ها داد که بسلوب تقلیدی و بدون طرح ریزی ساخته میشد و نمونة آن در پرده ای که در موزة متورپولیتن موجود است دیده می شود. منسوجات قرن ششم و هفتم آخرین مراحل تطور سبک قبطی را نشان میدهد. در این منسوجات اشکال انسانی و حیوانی بطور مجمل و غیر دقیق بسبک شرقی ترسیم شده و برنگهای روشن در زمینة قرمز بکار رفته است از صفات برجستة منسوجات قبطی این دوره تعدد و تنوع رنگهای آن است.
حتی پس از تسخیر مصر بوسیلة اعراب, صنعت قبطی از میان نرفت, بلکه بتکامل خود ادامه داد و منسوجات زیادی با اشکال و صور و مناطر مسیحی و موضوعهای متشابه از اوائل عصر اسلامی دیده می شود (شکل 4). در بسیاری از این منسوجات قبطی دورة اسلامی تزیینات قبطی و صور مسیحی با خط و کتابت عربی توأم شده است و چند نمونة آن در موزة متروپولیتن یافت می شود. بافندگان قبطی به سبب مهارتی که در کار خود داشتند, در کارگاههای دولتی که طراز نامیده میشد و از طرف خلفا در بعضی از شهرهای مصر تأسیس شده بود, استخدام شده بودند و کار می کردند. کارگاههای خصوصی نیز وجود داشت که برای قبطیان پارچه تهیه می کیرد. از آثار صنعتی که اخیراً در مصر کشف شده است میتوان چندین مجموعه از منسوجات قبطی را باز شناخت که یکی متعلق بع قرن هفتم و هشتم است (شکل 4) و دستة دیگر بقرن هشتم و نهم تعلق دارد و دستة سوم بقرن نهم و دهم که در آن اشکال انسانی با اسلوب هندسی ترسیم شده است. تأثیر قبطی در صنایع اسلامی قرنها ادامه یافت و این تأثیر در صنایع قرن یازدهم و دوازدهم میلادی (پنجم و ششم هجری) نه تنها در منسوجات بلکه در سایر فنون و صنایع مشهود است.
نکته ای که برای همة علاقمندان بمطالعه و تفحص در صنعت قالب بافی شرقی شایان اهمیت است, کشف قطعاتی از قالیهای متعلق به دورة پیش از اسلام در سوریه و مصر است. حفریاتی که در شهر دوره در سوریه و شهر کوم اوشیم در مصر بعمل آمده نشان میدهد که در اوائل عهد مسیحیت در این نواحی قالب بافی وجود داشته است. از مصر یک قطعه قالی پشمی با اشکال برجسته بدست آمده که ظاهراً در شهر شیخ عباده در مصر علیا پیدا شده است (شکل 5), سطح آن از چهار یا شش مستطیل تشکیل یافته که دارای اشکال و طرحهای هندسی است که از موزائیک کاری عصر رومی یا اوائل دورة مسیحیت اقتباس شده است. طرح حاشیه و رنگ آمیزی آن شبیه منسوجات قبطی است.
حاشیة داخلی آن دارای تعبیرات متنوع مانند اشکال مربع و شکل گل و غیره است که با اشکال صلیب قبطی بهم بافته شده است. حاشیة خارجی شامل شکل مو و طوماری است که برگ مو و خوشة انگور بسبک تزیینی پرده های قبطی قرن پنجم در آن بکار رفته است. طرز بافت این قالی که میتوان گفت آنرا در حدود سال 400 میلادی بافته اند, با هر نوع قالی دیگری که تا کنون بدست آمده فرق دارد. در قطعات قالی که در لولان آسیای وسطی متعلق به قرن دوم یا سوم میلادی و در قیزیل نزدیک کوچا متعلق به قرن پنجم یا شمم میلادی بدست آمده, جفت ها مانند قالیهای شرقی جداگانه بهم گره نخورده است. این طرز عمل قالی بافی حقیقی نیست, بلکه بکنوع نساجی و بافندگی است که قبطی ها بوجود آوردند و نمونة ان در موزة متروپولیتن دیده میشود.
صنایع و هنر ایران قبل از اسلام از آثار و ساخته های دورة اشکانی و ساسانی که د موزه وجود دارد نمایان است. اشکانیان از 248 پیش از میلاد تا 226 میلادی بر ایران و عراق و قسمتی از سوریه حکومت کردند و اسلوب هنری که در عهد آنان رواج داشت ترکیبی از اسلوب یونانی و شرقی است. یکی از عالیترین نمونة هنر سنگتراشی عهده اشکانی که در موزة متروپولتین موجود است, قطعه ای از سر در سنگی است که از قلعه دوم میلادی باشد. اگرچه این سنگ سر در از نمونه های رومی اقتباس شده ولی تأثیر اسلوب شرقی در نقوش آن کاملاً هویدا است و این تأثیر در زمان سلسلة ساسانی که جانشین اشکانیان شدند قوت گرفت. ترکیب اسلوب هنری شرقی و یونانی در یک قلاب طلایی (شکل 6) که متعلق به زمان اشکانی است بخوبی آشکار است. این قلاب در مجموعة مورگان در موزة متروپولیتن است و لنگه و قرینة آن در موزة بریتانیا است.
روی صفحة این دو قلاب که در نهاوند پیدا شده تصویر عقابی دیده میشود که آهوئی در چنگال دارد. عقاب آن شاید علامت میترا خدای آفتاب است که هما مظهر آب و گیاه را به آسمان می برد. عقاب و آهو بطور برجسته کشیده شده و کلیة اجزای آن در دایره قرار دارد و دور قلاب با سنگهای فیروزه زینت یافته است. استعمال احجار کریمه و میناکاری در تمام ادوار مورد توجه هنرمندان ایرانی بوده و در صنایع و آثار دورة ساسانی و اوائل عصر اسلامی دیده می شود.
اگرچه در گذشته دانشمندان و محققان از تأثیر صنایع ساسانی در تکوین اسلوب صنایع اسلامی آگاهی داشتند, لیکن اهمیت واقعی آن اخیراً به ثبوت رسیده است و این امر مرهون حفریات و اکتشافاتی است که در مراکز هنر ساسانی مانند مداین نزدیک بغداد و کیش در عراق و دامغان در ایران بعمل آمده است و اینکه آثار عمده ای بخصوص از حجاری و گچ بری آن زمان در دست است که سرمشق صنایع تزیینی دورة اولیة اسلامی بشمار می آید.
عصر ساسانی (226 تا 637 میلادی) یکی از درخشانترین ادوار صنایع ایران است. در این دوره تحت حمایت شاهان ساسانی هنر و صنایع باوج کمال رسید. کاملترین تجلی اسلوب ساسانی در سنگتراشی و نقوش بر صخره است که بمنظور تجیل پادشاهان ساسانی و نمایاندن پیروزی آنان بر سلاطین روم بکار رفته است. از مختصات صنایع ساسانی ایجاد سبک و اسلوب جدیدی در تزیین خیالی و گل و گیاه نما است که بر اساس صنایع آشوزی و هخامنشی قرار دارد و اصول عمدة آن موزون بودن تکرار و تقارن است. همانطور که در هنر قدیم مشرق مرسوم بود, برگ نخل یکی از تعبیرات عمدة آرایش و تزیین ساسانی گردید.
این نوع تزیین بوسیلة برگ نخل در مجموعة لوحهای گچ بری که موزة متروپولیتن است مشاهده می شود. ان نمونه ها از حفریاتیکه بوسیلة موزة متروپولیتن و موزة دولتی آلمان در مداین بعمل آمده است, اشکال مختلف برگ نخل بصورت تمام و نیمه و بشکل قلب و بریده دیده می شود. در انواع بریده بریده هر بخش بطور عمیق کنده شده است, مانند شکل 7 که از چند برگ نخل دو نیم شده ترکیب یافته و هر دو نیم برگ بهم وصل شده است. در اینجا یکی از خصائص عمدة اشکال توریقی صنایع اسلامی یعنی ترکیب و تلفیق نیم برگ نخل و شاخة آن مشاهده می شود. نقوش طوماری برگ نخل و طرحهای مشابه دورة ساسانی سرمشق و نمونة آثار و ابنیة اولیة دورة اسلامی قرار گرفته است که در قصر المشتی و منبر مسجد قیروان و سر ستون مرمر سوریه (شکل 51) مشاهده می شود.
در تطور و تکامل صنعت از دورة ساسانی تا عصر اسلامی پیوستگی وجود دارد. در بعضی موارد هنرمندان مسلمان تزیینات ساسانی را بدون هیچگونه تغییر و تبدیل اقتباس کردند و در موارد دیگر اشکال مجرد جدید بوجود آوردند که بتدریج از آن یک اسلوب اسلامی پدید آمد. از جمله تعبیراتیکه هنرمندان مسلمان از صنایع ساسانی اقتباس کردند, شکل اشجار و برگ نخل است که غالباً پر کار و ترکیبی از تعبیرات متجانس است.(شکل 8)
در تزیینات اولیة دورة اسلامی شکل بال زیاد بکار رفته است. در ایران این شکل بعنوان علامت سلطنت و شاهی بکار میرفت و غالباً مانند گچ بری مداین کتیبة پهلوی بهمراه داشت. گاهی این علامت برای پایه و قاعدة مجسمة نیم تنه یا اشکال حیوانات بکار می رفت. شکل بال روی سکه و ظروف نقره نیز دیده می شود و معمولاً بالای تاج بعضی از پادشاهان ساسانی قرار دارد. در صنایع اسلامی این شکل و تعبیر بصورت نقشی در آمد که اغلب هویت آن آشکار نیست و بعنوان شکل تزیینی بکار می رود.
ظروف نقرة دورة ساسانی از عالیترین نمونة فلزکاری خاورمیانه است. تزیین مخصوص ظروف نقرة ساسانی مناظر شکار و حیوانات و پرندگان است. یک ظرف نقرة مطلای عالی در موزة متروپولیتن وجود دارد (شکل 9) که فیروز اول پادشاه ساسانی (457 تا 463 میلادی) را نشان میدهد که با تیر و کمان بشکار بز کوهی مشغول است. پادشاه لباسی فاخر در بر و تاج کنگره دار بر سر دارد و بالای سر او هلال و کرة فلکی قرار گرفته که نمایندة الوهیت شخص پادشاه است. پادشاه بدین طریق و مطابق رسم شرقی بعنوان صیاد اعظم مورد تجلیل قرار گرفته است. اسلوب این منظره کلیة خصائص ممیزة صنعت ساسانی را مینمایاند و با وجود سعی در واقع پردازی, بعضی خصائص شرقی در آن دیده می شود. از جمله ترسیم منظره بنحوی که در آن واحد از جهات مختلف و متعدد مشاهده شود. در ساختن این ظرف اصول فنی مختلف از قبیل ریخته گری و برجسته کاری و مرصع کاری و قلمزنی و کنده کاری بکار رفته و ترکیب این اصول تأثیر صنعتی خاصی بوجود آورده است.
ایرانیان دورة ساسانی انحصار تجارت ابریشم را بین چین و مغرب زمین در دست داشتند و خود دستگاه های بافندگی پارچة ابریشمی ایجاد کردند که بزودی در تمام خاورمیانه شهرت و رواج یافت. مراکز عمدة ابریشم بافی و پارچة حریر در استان خوزستان (شوش سابق) قرار داشت. در شوشتر و شوش و جندی شاپور انواع مختلف حریر و پارچة ابریشمی بافته میشد که هم بمصرف داخلی میرسید و هم بکشورهای دیگر صادر میشد. در زمان شاپور اول (241 تا 272 میلادی) پس از فتح انطاکیه بافندگان آرامی بخوزستان آورده شدند. بعضی از پارچه های ابریشمی که در کلیساهای اروپا باقی مانده بطور قرع متعلق بدورة ساسانی است و این مطلب با مقایسة طرح این پارچه ها و طرح لباسهائکه در نقوش اق بستان نزدیک کرمانشاه دیده می شود و بزمان خسرو دوم (590 تا 629 میلادی) تعلق دارد ثابت می گردد. قطعات متعدد پارچة ابریشمی که دارای مناظر شکار است بدستگاههای بافندگی ایرانی قرن ششم و هفتم نسبت داده شده است.
پارچة ابریشمی ساسانی در قبرستان شیخ عباده و اخمیم در مصر پیدا شده است. تحقیقات اخیر نشان داده است که یکدسته از منسوجات ابریشمی که در شیخ عباده پیدا شده و مدها تصور می رفت ساخت محل باشد, متعلق به دورة ساسانی و قرن سوم تا ششم میلادی است. طرح و تزیین منسوجات اولیة این دسته عبارتست از اشکال لوزی که تعبیرات مختلف هندسی و نباتی در بر دارد. در بعضی منسوجات قدیم ساسانی اشکال طیور و نخل و نقاب انسانی طرحهای کلی را تشکیل می دهد, با اینکه این اشکال در داخل شکل مدور دندانه دار طرح و بردیف قرار داده شده است. در مجموعة موزة متروپولیتن چند قطعه از اینگونه منسوجات که برای تهیة لباس بکار میرفته دیده می شود. پارچه های ابریشمی جدیدتر که شاید بقرن ششم و هفتم تعلق داشته باشد, اسلوب کامل شدة ساسانی را نشان می دهد که دارای نقش مدور بزرگ است و در داخل آن اشکال اسب بالدار و اسب دریائی و پرندگان مختلف و تعبیرات گوناگون نباتی دیده می شود. موزة متروپولیتن یک قطعه از این نوع پارچه دارد که در داخل نقش مدور آن اردکی ترسیم شده که گردن بندی بمنقار دارد و این موضوع در نقاشی دیواری قیزیل در ترکستان شرقی و همچنین در نقاشی دیواری در سامره که در قرن نهم کشیده شده اقتباس شده است.
بعضی از پارچه های حریر که در اخمیم مصر پیدا شده غالباً بایران نسبت داده می شود. این پارچه ها فقط در دو رنگ بافت شده که عبارت باشد از زرد روی زمینة سبز یا سیاه یا پرتقالی یا قرمز و یا ارغوانی. طرح این پارچه ها عبارتست از تزیینات و اشکال مختلف گیاه مانند درخت نخل و اشکال لوزی شکل که غالباً از نقوش روی جواهر مه بعد از فتح اسلام شایع بود اقتباس گردیده است (شکل 1689. بعضی دیگر از پارچه های ابریشمی که در اخمیم پیدا شده دارای اشکال و طرحهائیست که بیشتر به پارچه های ساخت سوریه و عراق شباهت دارد تا بایران. منسوجاتی که از دره و پالمیر بدست آمده و شرح آن بوسیلة فیستر منتشر شده, حاکی از آنست که سوریه در تاریخ صنعت نساجی و پارچه بافی مقام شامختری دارد.
مجموعه ای از منسوجات ابریشمی دیگر که متعلق به قرن ششم و هفتم میلادی است نیز به صنایع سوریه نسبت داده می شود. این پاچه ها با اشکال انسانی و به رنگهای گوناگون بافته شده است و دکتر فالک آنها را به اسکندریه نسبت می دهد. از مشهورترین قطعات این دسته از پارچه های اسکندریه قطعه ایست در قدس الاقدس در رم که روی آن داستان بشارت و تولد حضرت مسیح دیده می شود. قطعة دیگر که به پارچة دیوسکوری معروف است در کلیسای سنت سرواتیوس در مساتریخت است و قطعة دیگر پارچه ایست که با مناظر شکار تزیین شده است.
نمونه هائی از دو قطعه اخیر در موزة متروپولیتن نیویورک و مجموعه های مختلف دیگر دیده می شود. حریری که مناظر شکار دارد (شکل 10) دارای طرح ترنجی است و در آن دو شکارچی سوار بر اسب دیده می شود که هر کدام با تیز و کمان به شیری نشانه گرفته اند. این پارچه سابقاً به سبب موضوع و زخم تیر بر شیرها بصنایع ساسانی نسبت داده می شد, زیرا این طرح را یکی از علائم سلطنتی ساسانی میدانستند؛ ولی اسلوب و تصاویر و تزیینات این پارچه و سایر پارچه های معروف باسکندریه حاکی از آنست که باحتمال قوی اینگونه پارچه های ابریشمی در سوریه بافته میشده است. تزیینات این پارچه های که از صمایع ساسانی اقتباس شده, بخصوص برای علاقمندان صنایع اسلامی شایان توجه است. درختاهائیکه طرحهای ترنجی مناظر شکار را از هم جدا میکند, دارای تعبیرات مختلف از جمله برگ بزرگ نخل است. چند نوع مختلف از اینگونه نخلها در کاشی کاری گنبد صخره در بیت المقدس دیده می شد که تاریخ آن 72 هجری یا 2-691 میلادی است و احتمال میرود که کار هنرمندان مسیحی سوریه باشد. شاخة درخت همراه گل و میوه که دز تزیین پارچه (شکل 10) دیده می شود شبیه تعبیراتیست که کاشی سازان گنبد صخره از صنایع قبل از اسلام سوریه اقتباس کرده اند.
تطور و تکامل اسلوب اسلامی تا حدی از اثر صنایع دستی قبائل ایرانی و ترک مشرق ایران و آسیای وسطی بهره مند شده است. در اثر تماس با صنایع دستی این قبائل, خصوصیات و طرز عمل و اسلوبهای جدید در صنایع اسلامی پیدا شد که صنایع ساسانی و مسیحی شرق از آن اطلاع نداشت. مثلاً کنده کاری اریب و کج که در پیکر تراشی اوائل دورة عباسی بر سنگ و گچ و چوب دیده می شود, شبیه به تزیینات سیت و سیبری است که بر روی چوب و یا استخوان و یا برنز و یا طلا حک شده است. این اشیاء متعلق بقرون مختلف است و تاریخ بعضی از آنها تا قرن سوم میلادی بما نزدیک است.
خط و تهذیب
صنعت خط یا خوشنویسی از دوره های اولیه میان مسلمانان مورد توجه بود و حتی بیش از نقاشی احترام و مقام داشت. خط عربی دو اسلوب عمده دارد, یکی اسلوب رسمی با حروف زاویه دار و دیگری اسلوب شکسته با حروف منحنی و قوس دار. اسلوب اول معروف بخط کوفی است که به شهر کوفة عراق که شاید اولین بار بطور رسمی در آن شهر این خط شایع شد, نسبت داده می شود؛ اسلوب دوم خط نسخ است. هر دوی این اسلوب ها از قرن هفتم یعنی از مبدأ تاریخ اسلامی در میان مسلمانان شایع بوده است.
خط کوفی مدت پانصد سال برای کتیبه نویسی و کتابت قرآن استعمال می شد. قدیمی ترین نسخة قرآن و یگانه نسخة قرن هشتم که تاریخ و قفیة مورخة 168 هجری (5-784 میلادی) دارد در کتابخانة قاهره است. اغلب نسخ قرآن دورة عباسی بقرن نهم تعلق دارد, و روی پوست برنگ طبیعی یا برنگ آبی یا بنفش یا قرمز بامر کب سیاه یا طلائی نوشته شده است و حروف کوفی آنها دارای مد کوتاه و جر طویل است. این نوع خط وفی در طی قرن نهم و قسمتی از قرن دهم در مصر و سوریه و عراق بکار می رفت. در موزة متروپولیتن جزئی از یک قرآن کوچک دورة عباسی و اوراقی از چند قرآن بزرگ وجود دارد. نسخة اول عبارت است از قسمت عمدة سورة دوم قرآن یعنی سورة بقره که متضمن مبادی اساسی اسلام است. چهار ورق مذهب این قرآن که دارای تزیینات مشبک و برگ نبات و اشکال نخلی است, مخصوصاً جالب توجه است. این طرحها با مرکب قهوه ای ترسیم و با رنگ طلائی و قرمز و سبز و آبی و زرد نقاشی شده است و اغلب این تذهیبات در متن کتاب ادامه یافته و نمونة آن در یک ورق از نسخه ای از قرآن که در مجموعة موزة متروپولیتن است, دیده میشود. تزیینات سر فصل ترتیبات معمولی را نشان می دهد که در آن عنوان سوره در داخل قسمت مستطیل شکلی قرار دارد که شکل درختی در کنار آن کشیده شده است. تزیین این سر فصل و سایر قرآنهای قرن نهم نمونة اسلوب دورة عباسی است که در آن بسیاری از تعبیرات صنعت دورة ساسانی از جمله اشکال نخلی دیده می شود.
در قرن بازدهم استعمال خط کوفی در کتابت قرآن رو به تنزل نهاد و بتدریج خط نسخ متداول گردید, معهذا عناوین سوره ها بخط کوفی نوشته می شود یعنی اواخر دورة حکومت فاطمیه بغایت درجة کمال خود رسید.
نسخ قرآن دورل ممالیک که نمونه های بسیار عالی آن در کتابخانة مصر در قاهره محفوظ است, انواع مختلف خط مدور را که با دقت بسیار و تزیین عالی نوشته شده, نشان می دهد. قرآنهای بزرگ که بخط طوماری است و آن نوع پیچیده تری از خط نسخ است. در موزة متروپولیتن یک نسخة عالی از قرآن که بقرن سیزدهم یا اوائل قرن چهاردهم تعلق دارد و با مرکب طلائی و علامات برنگ قرمز و آبی نوشته شده, وجود دارد. بعضی از صفحات آن مانند شکل 38 دارای طرحهای تزیینی است که از حروف نسخ و اشکال تزیینی برنگ طلائی و آبی ترکیب یافته است. عناوین سورها بخط کوفی است . در نسخ قرآن که در اسپانیا و شمال افریقا نوشته شده, نوع مشخصی از خط بکار رفته که به خط مغربی معروف است. این خط که گاهی آنرا آندلسی یا قرطبی نیز مینامند, دارای حروف دایره شکل است(شکل 39). این خط بعد از آنکه مرکز بلاد مغرب از قیروان, در شمال افریقا, به اندلس انتقال یافت رواج پیدا کرد. در موزة متروپولیتن چند ورق از قرآن بخط مغربی که به تقریبی متعلق بقرن دوازدهم یا سیزدهم است, محفوظ است. قرآنهائیکه در قرن چهاردهم و پانزدهم در غرناطه و قاس بخط مغربی نوشته شده, در کتابت آنها توجه بکار رفته نرفته ولی تزیینات آنها رنگارنگ و عالی است.
ایرانیهای مسلمانان خط و تذهیب را از اعراب اقتباس کردند. خطاهای ایرانی نوعی خط ابتکار کردند که از خط کوفی عباسی مشتق است و در آن مدها واضحتر از جرها است, یعنی قسمتهای عمودی حروف از قسمتهای افقی روشنتر و واضحتر است. چند ورق از یک نسخه قرآن خطی اوائل قرن دهم در مجموعه های مختلف محفوظ است. ورقی که در موزة متروپولیتن محفوظ است, عنوان یک سوره با تزیین و نقش برگ نخلی شبیه به قرآنهای دورة عباسی در آن دیده می شود. از این نوع خط کوفی خط دیگری ابداع شد که در آن حروف زاویه دار تر نوشته میشود. در قرآنهای عهد سلاجقه متعلق به قرن یازدهم و دوازدهم خط کوفی ایرانی حداکثر نمو و ترقی را نموده و تذهیبات آن نیز غنی تر است. یک نسخه قرآن که در موزة بریتانیا محفوظ است, حاوی چندین صفحة تذهیب شدة عالی است که تزیینات طوماری شکل اسلوب سلجوقی را دارد و شخصی بنام ابوالقاسم بن ابراهیم آنرا نوشته و تذهیب کرده و تاریخ آن جمادی الاولی سال 427 هجری (مارس 1036 میلادی) میباشد.
از نسخه ای از قرآن سلجوقی مورخ 1054 میلادی دو ورق در موزة متروپولتین موجود است. این اوراق که بخط کوفی ایرانی نوشته شده, دارای خصوصیات تزیینی اسلوب سلجوقی است. در یکی از اوراق عنوان سوره بطلا و رنگهای متعدد نوشته شده و در دیگری عنوان سوره فقط طلائی رنگ است. بعضی از آیات (شکل 40) بخط کوفی نوشته شده که حالت تزیینی دارد. در زمینة این خط کوفی اشکال کوچک گل و گیاه برنگ طلائی کشیده شده است. این نوع خط کوفی مزین در ابنیة سلجوقی و نقاشیهای بر دیوار آن دوره مانند داخل برج پیر علمدار دامغان که در سال 1026 میلادی (417 ه) تکمیل شده, دیده میشود.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود تحقیق کامل درمورد منابع صنایع اسلامی