لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه14
فهرست مطالب
وحدت آثار هنری اسلام
هنر تجریدی و روحانی
نور و سیر به باطن
توحید در طرحهای هندسی
آداب معنوی و سمبلیسم در هنرهای تجسمی اسلامی
دو قطب هنر اسلامی
هنر تشبیهی و هنر تنزیهی
“کریستین پرایس” در کتاب تاریخ هنر اسلامی دربارهی آغاز هنر اسلامی چنین مینویسند:
“داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و آوای سم ستوران در بیابانها و بانگ پیروزی الله اکبر آغاز میشود“
کلمات پایانی سخن پرایس، در واقع بیان حقیقت و باطن هنر اسلامی (الله اکبر) است. جهادی که در آغاز کلمات آمده است، مقام نفی کنندگی تفکر اسلامی را نسبت به صورت نوعی شرک آمیز هنر ملل و نحل بیگانه بیان میکند، و معطوف به روحالله اکبر علم الهی است. ظاهر جلوهگاه باطن است. هنرهای اسلامی نمیتواند مجلای باطن الله اکبر نباشد.
این دو ساحت ظاهری و باطنی، در همهی صور هنری عالم اسلامی کم و بیش متجلی شده، و تا آنجایی غالب گشته که چون “روحی کلی” در هنر اسلامی به نمایش در میآید. و به تعبیر حافظ از یک حقیقت مطلق نقشهای گوناگون در آیینه اوهام افتاده است، و از جلوهی چنین حقیقتی است که با وجود صور مختلف هنری در هنر اسلامی و تالیفاتی که از هنرهای ملل و نحل قدیم در حکم ماده برای صورت بهره گرفته شده، هنرهای اسلامی به وضوح قابل تشخیص است.
خاورشناس فرانسوی “ژرژمارسه“ که از هنرشناسان و پژوهشگران هنر اسلامی است، در مقدمهی کتابی که دربارهی این مبحث نوشته است، خواننده را به آزمایشی آموزنده دعوت میکند. وی میگوید: فرض کنیم شما در هنگام فراغت مجموعههای مختلف از عکسهای هنرهای بسیار گوناگون را که در اختیار دارید، بدون نظم و ترتیب خاص تماشا کنید. در میان این عکسها تندیسها و نقاشیهای مقابر مصری و تجیرهای منقوش ژاپنی و نیم برجستههای هندی دیده میشود. ضمن این بررسی و تماشا به تناوب به آثاری چون تصویر یک قطعه گچ بری متعلق به مسجد قرطبه و سپس صفحهای از یک قرآن تزیین شده مصری و آنگاه به یک ظرف مسین قلم زن کار ایران برخورد میکنید. در این هنگام هر چند ناآشنا به عالم هنر باشید، با این همه بلافاصله میان این سه اثر اخیر وجوه مشترکی مییابید که آنها را به یکدیگر پیوسته میسازد و همین عبارت است: از “روح هنر اسلامی“.
مطالب فوق موید این حقیقت است که تعالیم و عقاید اسلامی بر کل شئون و صور هنری رایج در تمدن اسلامی تاثیر گذاشته است، و صورتی وحدانی به این هنر داده و حتی هنرهای باطل نیز نمیتوانستهاند خود را از این حقیقت متجلی بر کنار دارند. بنابراین همهی آثار هنری در تمدن اسلامی به نحوی مهر اسلام خوردهاند چنان که اشتراک در دین باعث شده تا اختلافات و تعلقات نژادی و سنن باستانی اقوام مختلف در ذیل علایق و تعلقات دینی و معنوی قرار گیرد، و همه صبغهی دینی را بپذیرند وجود زبان دینی مشترک نیز به این امر قوت میداده است.
غلبهی وحدت دینی در هنر اسلامی تا آنجا پیش آمده که تباین هنر دینی و هنر غیردینی را برداشته و تباینی که بین هنر مقدس و غیرمقدس در مسیحیت به وضوح مشاهده میشود، در اینجا از بین رفته است. گرچه مساجد به جهاتی شکل و صورت معماری خاصی پیدا کردهاند، ولی بسیاری از اصول معماری و نیز تزیینات آنها درست مطابق قواعد و اصولی بوده که در مورد ابنیه غیردینی هم رعایت شده، چنان که در نقش و نقاشی و لحن و نغمه و موسیقی و کلا آثار هنرهای تجسمی و غیرتجسمی، متجلی است. از این رو روحانیت هنر اسلامی نه در تزیین قرآن، معماری مساجد، و شعر عرفانی بلکه در تمام شئون
تحقیق در موردمسجد سمبل هنر اسلامی