زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقق در مورد غدیر از دیدگاه اهل سنت

اختصاصی از زد فایل تحقق در مورد غدیر از دیدگاه اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقق در مورد غدیر از دیدگاه اهل سنت


تحقق در مورد غدیر از دیدگاه اهل سنت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه33

 

فهرست مطالب

 

پیش گفتار

   فصل اول : داستان غدیر

   عید

   غدیر

   غدیر خم

   گزارشى از حجة الوداع

   مراسم تبریک و تهنیت

   نصب على به خلافت , در روز غدیر

   فصل دوم : خلافت و وصایت

   خلیفه بر حق

   1ـ حکومت ظاهرى

   2ـ حکومت معنوى

   دلایل صریح بر خلافت على (ع )

   1ـ حدیث یوم الدار

   2ـ حدیث منزلت

      وصى

   وارث

   فصل سوم : معیارها

   1ـ محبت

عنوان                                                                                                                                         صفحه

   2ـ آزار على , آزار رسول (ص )

   3ـ سب على , سب رسول (ص )

   4ـ جدایى از على , جدایى از رسول

   5ـ جنگ با على , جنگ با پیامبر

   6ـ پرچم هدایت

   7ـ على و حق

   8ـ حق و على

   9ـ على , حق و قرآن

   10ـ على و قرآن

   11ـ على (ع ) به منزله کعبه

   12ـ على (ع ) باب آمرزش

   13ـ میزان ایمان

   14ـ جدا کننده حق از باطل

   15ـ نشانه ایمان

   فصل چهارم : یک آسمان فضیلت

   1ـ اشتراک گوهرى با رسول مکرم اسلام (ص )

   2ـ تربیت على (ع )

   3ـ سابقه در اسلام

   4ـ علم و آگاهى

   فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى

   سابقه عید غدیر در میان مسلمانان

   آداب و اعمال عید غدیر

عنوان                                                                                                                                         صفحه

   آداب عید غدیر در چند محور کلى عمل صالح

   عبادت

   روزه

   جشن و سرور

   محور دعاهاى غدیر

   عقد اخوت

    عقد اخوت در روز غدیر

   آثار عقد اخوت

   عقد اخوت بین زنان

   کتابنامه

منبع وماخذ

پیش گفتار

بـدون شـک شخصیت على بن ابى طالب (ع ) پس از رسول گرامى اسلام (ص ) ارزنده ترین وجودى است که پا به عرصه وجود نهاده و عالم امکان را با حضور خویش آراسته است .
شـخـصـیـت تابناک آن حضرت چنان در بلنداى انسانیت مى درخشد, که عقول بشرى را در طول تاریخ , مبهوت وحیران خود کرده است ره یافتن به ساحت قدس آن شخصیت عظیم الهى , هر چند ذائقـه طـبـع را تحریک و واهمه عقل را تشویق مى کند, ولى راهى است که جز به قدم عشق نتوان پیمود.
آنـچـه تا کنون بر قلم و زبان اهل ذوق و فضل , در شرح آن جمال نورانى گذشت , در حقیقت قدر معرفت ماست , نه حد شخصیت او ما با اعتراف و اذعان به بى کرانگى آن روح پاک , برآنیم که از طور حدیث نبوى , قبساتى برگرفته راه تقربى به ساحتش یابیم .
هـر چـنـد هدف اصلى در این نوشتار, اثبات عید بودن غدیر و بیان بخشى از آداب این روز مبارک است , به مناسبت فراتر رفته فصلى در شرح شخصیت آن جناب گشوده ایم و در آینه سخنان رسول مکرم اسلام , به تماشاى جمال پرفروغ على بن ابى طالب (ع ) مى نشینیم امید آنکه ما و خوانندگان را از این سیر معنوى بهره اى وافر باشد.
در پـایـان تـذکـر چند نکته ضرورى است بیشتر مطالب این تحقیق , از کتب معتبر اهل سنت است محل نقل

هرحدیث یا واقعه در کتابهاى مورد استناد, با ذکر مجلد هر صفحه تعیین , و در کتابنامه مشخصات هر کتاب از قبیل مؤلف , مترجم , ناشر, و تاریخ و محل نشر آمده است .
در مـواردى انـدک که کتب اهل سنت از ذکر مطلبى غفلت کرده اند, به کتب معتبر شیعه مراجعه شده و آنها نیز همانندکتب اهل سنت به طور دقیق معرفى شدند در مواردى که در ذیل یک حدیث بـه ذکـر یـک یـا چـنـد آدرس بـسنده شده , به این معنا نیست که آن حدیث در مراجع دیگر یافت نمى شود, بلکه تنگى مجال باعث شده است که به همین مقداراکتفا کنیم .
متن احادیث را بدون تغییر آورده ایم و در موارد لازم , توضیح و بیانى در ذیل حدیث افزوده ایم .
از آنـجـا کـه تالیف به زبان فارسى است , بیشتر به ترجمه احادیث اهتمام ورزیدم , و در مواردى که عبارت عربى راضرورى مى دانستم , از ذکر متن اصلى دریغ نشده است .
فصول پنجگانه این نوشتار عبارتند از:.
فصل اول : داستان غدیر.
فصل دوم : خلافت و وصایت .
فصل سوم : معیارها.
فصل چهارم : یک آسمان فضیلت .
فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى .
امید داریم این تحقیق کوتاه , قطره اى از فیض اقیانوس غدیر را در خود جاى داده باشد.

فصل اول : داستان غدیر

عید

اهل لغت ((عید)) را از مشتقات ماده ((عود)) مى دانند, و عود به معناى بازگشت است بنابراین هر عید به پاس رجعتى برگزار مى شود.
 مـاه مـبـارک رمـضـان مـوقـعـیـتـى اسـت که سالک روزه دار توفیق مى یابد با مقاومت در مقابل بادهاى سرکش تعلقات , آتش عشق الهى را که در یخبندان مادیت , خموده شده دوباره روشن کند و مـراقـبـت نماید تا زبانه کشیده تمام هستى اش را گرم , و ناخالصى هاى وجودش را ذوب کند, تا عبودیت ناب تجلى کند و غایت آفرینش محقق شود آنگاه عید ((فطر)) است .
حـج نـیـز فـرصـتى دیگر است که حاجى پس از طى مراحل متعددى توفیق مى یابد غیر دوست را درمـسـلـخ منى به تیغ کشد, و جان در بند کشیده خویش را آزاد کرده پا به قوس صعودى حرکت انسانى گذارد, و به

درجه بلند عبودیت بار یابد, آنگاه عید ((قربان )) است .
از هـمـین جا فرق عید با جشن باز شناخته مى شود: جشن بهانه اى است براى شادمانى , و عیدپاس داشـتـن حـیـات دوبـاره انسان است و هم به این دلیل است که برخلاف جشن , عید تشریعى است واعیاد اسلامى در اصل دین تشریع شده اند.
بنابراین , حقیقت عید اسلامى باز یافتن حیات دوباره است و تعیین آن به عهده شرع اقدس است .
مـا بـر ایـن بـاوریـم کـه روز غـدیـر, هم از ویژگى حقیقى یک عید اسلامى برخوردار است , و هم قانونگذاربزرگ اسلام , پیامبر عظیم الشان (ص ) آن را به عنوان عید به امت اسلامى شناسانده است .
نـوشـتـه اى کـه پـیـش رو داریـد به انگیزه اثبات این دو دعوى و بیان مختصرى از آداب این عید سعیدسامان یافته است .
مـطـالـعـه بـخـشـهـاى مـخـتلف این نوشتار, این باور را مى پرورد که روز عیدغدیر یکى از اعیاد بـزرگ اسلامى , بلکه بزرگترین عید مسلمانان است و اگر به دیده تحقیق بنگریم , پى خواهیم برد که بزرگترین عید انسان است .

غدیر

غـدیـر در لـغـت بـه معناى برکه , آبگیر و تالاب است چاله هایى که در بیابان به انتظار نشسته تا از ریزش باران یا گذر سیل دامنى از آب برگیرند و زلال کنند تا مگر مسافر تشنه صحرا بر این سفره همیشه گشاده باکفى از این نعمت ارزنده رمقى گیرد و مشک خشکیده خویش را از آن پر سازد, غدیر نامیده مى شوند.

غدیر خم

مـسافرى که از مدینه به سوى مکه حرکت مى کند, بیش از پانصد کیلومتر راه پیش رو دارد بعد از پیمودن270 کیلومتر از این مسافت , به منطقه اى مى رسد که ((رابغ )) نام دارد رابغ ((2)) شهرکى اسـت در نـزدیـکـى جـحفه , و جحفه یکى از میقاتهاى پنج گانه حج است , جایى که حاجیان شام و کسانى که مى خواهند ازجده به جانب مکه روند, در آن محرم مى شوند.
فـاصـلـه جـحـفه تا مکه تقریبا 250 و تا رابغ 26 کیلومتر است ((3)) و در آن غدیرى بوده است که آب گـنـدیـده و مـسموم آن قابل استفاده مسافران نبوده و قافله ها در آن وادى توقف نمى کردند ((4)) گـویا به همین دلیل خم نامیده شده است چرا که خم به هر چیز فاسدى گفته مى شود که بدبو باشد قفس مرغ رانیز به همین دلیل خم مى گویند.

گزارشى از حجة الوداع

سـال دهـم هـجـرت اسـت , و اسـلام سـراسـر جزیرة العرب را فراگرفته است همه قبایل عرب به آیـیـن مـسـلـمـانـى گـرویـده , به رسالت حضرت ختمى مرتبت (ص ) اقرار کرده اند اثرى از بت و بـت پـرسـتى در هیچ یک از قبایل به چشم نمى خورد زحمات صاحب رسالت (ص ) به ثمر نشسته و مـیـوه شـیرین خود را به بارآورده است بت از سریرالوهیت فرود آمده , و کلمه طیبه لااله الااللّه در گستره جزیرة العرب , طنین افکن شده است .
اعـلام عـمـومـى شد که رسول خدا(ص ) حج مى گزارد مردم از قبایل رو به سوى مدینه نهادند و آن حضرت در روز پنج شنبه شش روز, یا شنبه چهار روز به آخر ذیقعده ((5)) ابودجانه را در مدینه جـانـشین خود ساخته ((6)) در حالى که همه همسران و خاندانش او را همراهى مى کردند ((7)) و صد شتر قربانى همراه داشت , ((8)) از مدینه حرکت کرد.
در آن روزهـا بـیـمـارى سـخـتى (آبله یا حصبه ) در مدینه شایع بود که بسیارى از مسلمانان را از ایـن مـصـاحـبـت مـیـمون محروم مى داشت ((9)) با این حال دهها هزار نفر با پیامبر همراه شدند مـورخـان هـمراهان

پیش گفتار

   فصل اول : داستان غدیر

   عید

   غدیر

   غدیر خم

   گزارشى از حجة الوداع

   مراسم تبریک و تهنیت

   نصب على به خلافت , در روز غدیر

   فصل دوم : خلافت و وصایت

   خلیفه بر حق

   1ـ حکومت ظاهرى

   2ـ حکومت معنوى

   دلایل صریح بر خلافت على (ع )

   1ـ حدیث یوم الدار

   2ـ حدیث منزلت

      وصى

   وارث

   فصل سوم : معیارها

   1ـ محبت

عنوان                                                                                                                                         صفحه

   2ـ آزار على , آزار رسول (ص )

   3ـ سب على , سب رسول (ص )

   4ـ جدایى از على , جدایى از رسول

   5ـ جنگ با على , جنگ با پیامبر

   6ـ پرچم هدایت

   7ـ على و حق

   8ـ حق و على

   9ـ على , حق و قرآن

   10ـ على و قرآن

   11ـ على (ع ) به منزله کعبه

   12ـ على (ع ) باب آمرزش

   13ـ میزان ایمان

   14ـ جدا کننده حق از باطل

   15ـ نشانه ایمان

   فصل چهارم : یک آسمان فضیلت

   1ـ اشتراک گوهرى با رسول مکرم اسلام (ص )

   2ـ تربیت على (ع )

   3ـ سابقه در اسلام

   4ـ علم و آگاهى

   فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى

   سابقه عید غدیر در میان مسلمانان

   آداب و اعمال عید غدیر

عنوان                                                                                                                                         صفحه

   آداب عید غدیر در چند محور کلى عمل صالح

   عبادت

   روزه

   جشن و سرور

   محور دعاهاى غدیر

   عقد اخوت

    عقد اخوت در روز غدیر

   آثار عقد اخوت

   عقد اخوت بین زنان

   کتابنامه

منبع وماخذ

پیش گفتار

بـدون شـک شخصیت على بن ابى طالب (ع ) پس از رسول گرامى اسلام (ص ) ارزنده ترین وجودى است که پا به عرصه وجود نهاده و عالم امکان را با حضور خویش آراسته است .
شـخـصـیـت تابناک آن حضرت چنان در بلنداى انسانیت مى درخشد, که عقول بشرى را در طول تاریخ , مبهوت وحیران خود کرده است ره یافتن به ساحت قدس آن شخصیت عظیم الهى , هر چند ذائقـه طـبـع را تحریک و واهمه عقل را تشویق مى کند, ولى راهى است که جز به قدم عشق نتوان پیمود.
آنـچـه تا کنون بر قلم و زبان اهل ذوق و فضل , در شرح آن جمال نورانى گذشت , در حقیقت قدر معرفت ماست , نه حد شخصیت او ما با اعتراف و اذعان به بى کرانگى آن روح پاک , برآنیم که از طور حدیث نبوى , قبساتى برگرفته راه تقربى به ساحتش یابیم .
هـر چـنـد هدف اصلى در این نوشتار, اثبات عید بودن غدیر و بیان بخشى از آداب این روز مبارک است , به مناسبت فراتر رفته فصلى در شرح شخصیت آن جناب گشوده ایم و در آینه سخنان رسول مکرم اسلام , به تماشاى جمال پرفروغ على بن ابى طالب (ع ) مى نشینیم امید آنکه ما و خوانندگان را از این سیر معنوى بهره اى وافر باشد.
در پـایـان تـذکـر چند نکته ضرورى است بیشتر مطالب این تحقیق , از کتب معتبر اهل سنت است محل نقل

هرحدیث یا واقعه در کتابهاى مورد استناد, با ذکر مجلد هر صفحه تعیین , و در کتابنامه مشخصات هر کتاب از قبیل مؤلف , مترجم , ناشر, و تاریخ و محل نشر آمده است .
در مـواردى انـدک که کتب اهل سنت از ذکر مطلبى غفلت کرده اند, به کتب معتبر شیعه مراجعه شده و آنها نیز همانندکتب اهل سنت به طور دقیق معرفى شدند در مواردى که در ذیل یک حدیث بـه ذکـر یـک یـا چـنـد آدرس بـسنده شده , به این معنا نیست که آن حدیث در مراجع دیگر یافت نمى شود, بلکه تنگى مجال باعث شده است که به همین مقداراکتفا کنیم .
متن احادیث را بدون تغییر آورده ایم و در موارد لازم , توضیح و بیانى در ذیل حدیث افزوده ایم .
از آنـجـا کـه تالیف به زبان فارسى است , بیشتر به ترجمه احادیث اهتمام ورزیدم , و در مواردى که عبارت عربى راضرورى مى دانستم , از ذکر متن اصلى دریغ نشده است .
فصول پنجگانه این نوشتار عبارتند از:.
فصل اول : داستان غدیر.
فصل دوم : خلافت و وصایت .
فصل سوم : معیارها.
فصل چهارم : یک آسمان فضیلت .
فصل پنجم : آداب و سنن غدیرى .
امید داریم این تحقیق کوتاه , قطره اى از فیض اقیانوس غدیر را در خود جاى داده باشد.

فصل اول : داستان غدیر

عید

اهل لغت ((عید)) را از مشتقات ماده ((عود)) مى دانند, و عود به معناى بازگشت است بنابراین هر عید به پاس رجعتى برگزار مى شود.
 مـاه مـبـارک رمـضـان مـوقـعـیـتـى اسـت که سالک روزه دار توفیق مى یابد با مقاومت در مقابل بادهاى سرکش تعلقات , آتش عشق الهى را که در یخبندان مادیت , خموده شده دوباره روشن کند و مـراقـبـت نماید تا زبانه کشیده تمام هستى اش را گرم , و ناخالصى هاى وجودش را ذوب کند, تا عبودیت ناب تجلى کند و غایت آفرینش محقق شود آنگاه عید ((فطر)) است .
حـج نـیـز فـرصـتى دیگر است که حاجى پس از طى مراحل متعددى توفیق مى یابد غیر دوست را درمـسـلـخ منى به تیغ کشد, و جان در بند کشیده خویش را آزاد کرده پا به قوس صعودى حرکت انسانى گذارد, و به

درجه بلند عبودیت بار یابد, آنگاه عید ((قربان )) است .
از هـمـین جا فرق عید با جشن باز شناخته مى شود: جشن بهانه اى است براى شادمانى , و عیدپاس داشـتـن حـیـات دوبـاره انسان است و هم به این دلیل است که برخلاف جشن , عید تشریعى است واعیاد اسلامى در اصل دین تشریع شده اند.
بنابراین , حقیقت عید اسلامى باز یافتن حیات دوباره است و تعیین آن به عهده شرع اقدس است .
مـا بـر ایـن بـاوریـم کـه روز غـدیـر, هم از ویژگى حقیقى یک عید اسلامى برخوردار است , و هم قانونگذاربزرگ اسلام , پیامبر عظیم الشان (ص ) آن را به عنوان عید به امت اسلامى شناسانده است .
نـوشـتـه اى کـه پـیـش رو داریـد به انگیزه اثبات این دو دعوى و بیان مختصرى از آداب این عید سعیدسامان یافته است .
مـطـالـعـه بـخـشـهـاى مـخـتلف این نوشتار, این باور را مى پرورد که روز عیدغدیر یکى از اعیاد بـزرگ اسلامى , بلکه بزرگترین عید مسلمانان است و اگر به دیده تحقیق بنگریم , پى خواهیم برد که بزرگترین عید انسان است .

غدیر

غـدیـر در لـغـت بـه معناى برکه , آبگیر و تالاب است چاله هایى که در بیابان به انتظار نشسته تا از ریزش باران یا گذر سیل دامنى از آب برگیرند و زلال کنند تا مگر مسافر تشنه صحرا بر این سفره همیشه گشاده باکفى از این نعمت ارزنده رمقى گیرد و مشک خشکیده خویش را از آن پر سازد, غدیر نامیده مى شوند.

غدیر خم

مـسافرى که از مدینه به سوى مکه حرکت مى کند, بیش از پانصد کیلومتر راه پیش رو دارد بعد از پیمودن270 کیلومتر از این مسافت , به منطقه اى مى رسد که ((رابغ )) نام دارد رابغ ((2)) شهرکى اسـت در نـزدیـکـى جـحفه , و جحفه یکى از میقاتهاى پنج گانه حج است , جایى که حاجیان شام و کسانى که مى خواهند ازجده به جانب مکه روند, در آن محرم مى شوند.
فـاصـلـه جـحـفه تا مکه تقریبا 250 و تا رابغ 26 کیلومتر است ((3)) و در آن غدیرى بوده است که آب گـنـدیـده و مـسموم آن قابل استفاده مسافران نبوده و قافله ها در آن وادى توقف نمى کردند ((4)) گـویا به همین دلیل خم نامیده شده است چرا که خم به هر چیز فاسدى گفته مى شود که بدبو باشد قفس مرغ رانیز به همین دلیل خم مى گویند.

گزارشى از حجة الوداع

سـال دهـم هـجـرت اسـت , و اسـلام سـراسـر جزیرة العرب را فراگرفته است همه قبایل عرب به آیـیـن مـسـلـمـانـى گـرویـده , به رسالت حضرت ختمى مرتبت (ص ) اقرار کرده اند اثرى از بت و بـت پـرسـتى در هیچ یک از قبایل به چشم نمى خورد زحمات صاحب رسالت (ص ) به ثمر نشسته و مـیـوه شـیرین خود را به بارآورده است بت از سریرالوهیت فرود آمده , و کلمه طیبه لااله الااللّه در گستره جزیرة العرب , طنین افکن شده است .
اعـلام عـمـومـى شد که رسول خدا(ص ) حج مى گزارد مردم از قبایل رو به سوى مدینه نهادند و آن حضرت در روز پنج شنبه شش روز, یا شنبه چهار روز به آخر ذیقعده ((5)) ابودجانه را در مدینه جـانـشین خود ساخته ((6)) در حالى که همه همسران و خاندانش او را همراهى مى کردند ((7)) و صد شتر قربانى همراه داشت , ((8)) از مدینه حرکت کرد.
در آن روزهـا بـیـمـارى سـخـتى (آبله یا حصبه ) در مدینه شایع بود که بسیارى از مسلمانان را از ایـن مـصـاحـبـت مـیـمون محروم مى داشت ((9)) با این حال دهها هزار نفر با پیامبر همراه شدند مـورخـان هـمراهان


دانلود با لینک مستقیم


تحقق در مورد غدیر از دیدگاه اهل سنت

پایان نامه مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی)

اختصاصی از زد فایل پایان نامه مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی)


پایان نامه مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی)

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات223

 

فهرست
عنوان صفحه
مقدمه و پیشگفتار 1
نخستین شناسندگان رودکی 4
نخستین شناسندگان نیما یوشیج 7
عقاید و افکار رودکی: 9
1- عقاید و افکار حکیمانه و اندرزگویی 9
2- رقیق القلب و باهوش بودن رودکی 11
3- حس بی‌نیازی 12
4- نیکنامی 12
5- مذهبی بودن 13
عقاید و افکار نیما یوشیج: 16
1- مهربانی و دلسوز بودن 16
2- اجتماعی و سیاسی بودن نیما 18
3- پند و اندرزگویی 25
4- پایبندی نیما به زادگاه و طبیعت و مظاهر آن 26
5- استواری و پایبندی به عقاید 30
6- اصول عقاید نیما در باب نظم و نثر 30
7- عقاید مذهبی نیما 31
معلومات رودکی و بازتاب آن در اشعارش 32
1- قرآن و حدیث 36
2- اشاره به داستانهای قرآن و اساطیر سامی 37
3- بهره‌گیری از مضامین شعر عرب و اشاره به سرایندگان آنها 37
4- اشاره به اساطیر ایرانی و داستانهای پهلوانی 38
5- اشارات علمی و فلسفی 38
معلومات نیما یوشیج و بازتاب آن در اشعار وی 39
1- آشنایی و تسلط بر زبان فرانسه 39
2- یاد‌گیری زبان عربی 39
3- تسلط بر سبک و اوزان اشعار قدما 40
4- آشنایی با هنر موسیقی 40
5- تدریس زبان فارسی و عربی 41
6- توانایی بر نویسندگی و داستان نویسی و نمایشنامه نویسی 41
7- آشنایی با نقد ادبی 42
8- تسلط بر سبک رمانتیسم و سمبلیسم 42
9- آشنایی نیما با فقه و اصول و حکمت 45
رودکی پدر شعر فارسی و علل و دلایل آن 46
نیما پدر شعر فارسی و علل و دلایل آن 53

نکات دستوری و صنایع ادبی در اشعار رودکی 60
1- ویژگیهای صرفی 61
1-1) افعال 61
2-1) اسمها 62
3-1) حروف 63
- استعمال حروف ربط یا اضافه مرکب 64
4-1) پیشوندها 64
استعمال و حذف به قرینة پیشوند « بـ » تاکیدی 64
استعمال پیشوند‌های کهن 65
استعمال پسوند (ومند) به جای مند 65
استعمال فراوان کاف تحبیب، تصغیر، تلطیف 65
ابدال حروف 66
2) ساختار نحوی 66
2-1) جمله 66
2-2) ضمایر 66
3-2) تکرار کلمه 67
نکات دستوری 68
اضافه تشبیهی 68
کاربرد دو حرف اضافه برای یک متمم 69
صفت جانشین موصوف 70
صفت فاعلی 70
صفت بیانی 71
صفت مفعولی 71
بدل 71
قید شک و تردید 71
قید تنبیه 72
صوت (شبه جمله تأسف) 72
ضمیر ملکی 72
پسوند دارندگی و اتصاف 72
انواع الف 72
الف ندا 72
الف زاید 73
الف تاکید 73
الف اطلاق 73
اسم مصدر 73
ی مصدری 73
فعل دعایی 74
جمله معترضه 74
اضافه استعاری 74
واو حالیه 74
که حالیه 75
قید حالت 75
کاربرد می برای تاکید 75
استفهام تقریری 75
حرف ربط برای تسویه 75
نمونه‌‌هایی از صنایع ادبی در اشعار رودکی 75
تشبیه 76
استعاره 78
استعاره کنائی (از نوع تشخیص) 79
کنایه 80
ایهام 81
تضاد، طباق 81
غلو 82
مجاز 82
ردالمطلع 82
جناس زاید 82
طرد و عکس 83
تمثیل 83
هجویه 83
ذو وزنین 84
حشو 84
نکات دستوری و صنایع ادبی در شعر نیما 85
استعاره 85
کنایه 86
مجاز 86
تشبیه 88
سمبل 89
صفت‌ مفعولی مرکب 91
کنایه 93
صفت فاعلی مرخم 94
تاثیر گذاری رودکی و کلام وی بر گویندگان پس از خود 97
1- سعدی 102
2- مسعود سعد- قطران تبریزی- ابوالمظفر مکی پنجدهی- سنایی- سعدی-
ادیب‌الممالک 102
3- سنایی 103
4- کسایی مروزی- رشید و طواط 104
5- دقیقی 104
6- سعدی 104
7- وزیر ابی‌طیب مصعبی 105
8- عنصری بلخی 105
9- ابوشکور بلخی- فردوسی 105
10- ابوطاهر خسروانی 106
11- ابوشکور بلخی 106
12- فردوسی 106
13- ازرقی هروی 107
14- رابعه- عنصری- سنایی غزنوی- قطران تبریزی- امیر معزی نیشابوری- رشید و طواط- ظهیر‌الدین فاریابی- فریدالدین عطار نیشابوری- خواجوی کرمانی- اوحدی مراغه‌ای 107
15- سنایی- ابن‌یمین 109
تأثیرگذاری نیما و کلام وی بر گویندگان پس از خود 110
1- شهریار 110
دو مرغ بهشتی 111
2- ضیاء هشترودی 112
3- میرزاده عشقی 112
4- اسماعیل شاهرودی 113
5- شین پرتو 114
6- فروغ فرخ زاد 114
7- نصرت رحمانی 116
گستردگی انواع قالب‌های شعری در شعر رودکی 120
گستردگی انواع قالب‌های شعری در اشعار نیما یوشیج 124
رودکی و مدیحه‌سرایی در اشعار او 136
نیما یوشیج و مدیحه‌سرایی 143
ویژگیهای اشعار رودکی 149
ویژگیهای اشعار نیما 160
مضامین اشعار رودکی 169
مدح 169
تغزل 171
توصیف 172
خمریات 173
مرثیه 174
هجو 176
زهد و پند 177
مضامین اشعار نیما یوشیج 180
طبیعت گرایی 180
شب 186
انسان دوستی 189
نمادگرایی (سمبولیسم) 191
راز و رمز جانوران در شعر نیما 196
1- آواز قفس 197
2- پرنده منزوی 197
3- توکا 198
4- خریت 199
5- خروس 200
6- داروگ 201
7- روباه 202
8- سیولیشه 202
9- شب‌پره‌ ساحل نزدیک 203
10- غراب 204
11- ققنوس 205
12- قو 206
13- کاکلی 206
14- کبک 207
15- کرم ابریشم 207
16- کک کی‌ (گاو نر) 207
17- گاو 208
18- گرگ 209
19- لاشخورها 210
20- مرغ شکسته‌پر 211
سبک اشعار رودکی 213
بررسی سبکی نمونه‌هایی از اشعار رودکی 217
شعر زندگانی و مرگ 217
شعر عصا بیار که وقت عصا و انبان بود 218
نتیجه‌گیری 224
سبک اشعار نیما 226
نمونه‌ای از شعر آزاد نیما «شعر مهتاب» 227
نتیجه‌گیری 231
فهرست منابع و مآخذ 233


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسة مبانی فکری و سنت شعری رودکی (پدر شعر فارسی) و نیما یوشیج (پدر شعر نو فارسی)

حقوق کودک در قرآن و سنت

اختصاصی از زد فایل حقوق کودک در قرآن و سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حقوق کودک در قرآن و سنت


حقوق کودک در قرآن و سنت

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات:181

 

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
کلیات 1
مقدمه 3
بیان مسأله 3
اهمیت مسأله 4
سؤال اصلی تحقیق 4
سؤال فرعی تحقیق 4
فرضیه اصلی 4
فرضیه فرعی 4
پیشینة تحقیق 5
روش تحقیق 6
محدودیت ها و مشکلات تحقیق 6
چکیده تحقیق 7
اعتذار 8
فصل اول : ایام کودکی، اهمیت انعقاد نطفه، ولادت و احکام آن
گفتار اول مفهوم کودکی 11
مفهوم اولاد 11
مفهوم نسب 12
گفتار دوم ایام کودکی در حقوق اسلام 13
شروع کودکی در حقوق اسلام 14
پایان کودکی در حقوق اسلام 15
گفتار سوم ملاک کودکی در حقوق ایران 19
شروع کودکی 19
پایان کودکی 20
اماره رشد و اثرات مترتب آن 23
گفتار چهارم حدود سنی لازم به تفکیک موارد 25
سن ازدواج 26
سن کار 27
سن اعمال کیفر و مجازات 28
گفتار پنجم اهمیت انعقاد نطفه 31
نسل پاک 32
مستحبات 34
مکروهات 36
گفتار ششم 1 : تولد و احکام ولادت 39
فرزند متعلق به کیست؟ 40
حقوق اولیه فرزندان 41
2 : مراسم اسلامی در زمان ولادت 43
غسل مولود 44
اذان و اقامه 44
مراسم تحنیک 45
تسمیه 46

فصل دوم : حقوق کودک در قانون مدنی
گفتار اول ثبت ولادت 53
اشخاصیکه مکلف به اعلام ولادت هستند 54
نحوة ثبت ولادت 54
ثبت ولادت اطفالی که والدین آنها قانوناً ازدواج نکرده اند 56
گفتار دوم نگهداری و تربیت کودک 59
شیر دادن طفل 59
آداب و احکام رضاع 62
گفتار سوم حضانت 78
تعریف حضانت 79
تغذیه طفل 80
حضانت هم حق و هم تکلیف ابوین است 81
حضانت حق مشترک والدین 82
حدود حضانت در ابوین 85
حضانت جد پدری 87
حضانت طفل در صورت فوت ابوین 90
شروط حضانت 91
گفتار چهارم موانع در حضانت 92
ضمانت اجرا در حضانت 93
اعاده حق حضانت 93
عوامل سقوط حضانت 94
وجوب رعایت حضانت 98
گفتار پنجم نفقه از ناحیه والدین 100
مفهوم نفقه 101
نفقه از ناحیه والدین 101
نفقه فرزند از دیدگاه فقهای امامیه 103
گفتار ششم ولایت 106
مفهوم ولایت 107
ولایت از ناحیه پدر و جد پدری 107
فصل سوم : حقوق کودک در آیات و روایات
گفتار اول حقوق کودک از نگاه قرآن 111
نظر اسلام درباره فرزندان 114
محبت به فرزندان و رعایت عدالت بین آنها 115
حق تربیت 116
حق و طلب فرزند 116
تعلیم احکام دینی 117
تکلیف و مسئولیت والدین 119
فرزندان شایسته تربیت کنیم 120
در انجام وظائف پدری 121
نکته ای در انجام وظائف پدر 123
مسئولیت مادری 123
نقش معنوی مادر 124
گفتار دوم حقوق کودک از نگاه روایات ائمه معصومین 125
حقوق کودک در هنگام خردسالی 126
ابراز محبت به فرزندان و رعایت عدالت بین آنها 127
احترام به فرزند 128
حق فرزند 129
تعلیم و تربیت فرزند 129
گفتار سوم رعایت آداب و اخلاق در فرزندان 131
1 : از کودکی تا بلوغ 132
حقوق کودک 133
پاکدامنی و عفت 143
عبادات تمرینی 145
آداب اخلاقی فرزند از راه تشویق و تنبیه 148
مراحل تربیت 156
مدرسه و تعلیم (معلم) 160
2 : رابطه والدین با فرزندان 169
روابط رفتار با فرزندان 170
تربیت صحیح فرزندان 173
حقوق فرزند از نظر امام علی (ع) و امام سجاد (ع) 175
حقوق فرزند از نظر فقهاء 176
نتیجه گیری 178
منابع و مآخذ 181


دانلود با لینک مستقیم


حقوق کودک در قرآن و سنت

دانلود مقاله دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

دعا در زنجیرة علل و اسباب یکی از علتها و سببهایی است که خدا در کار انسان مؤثر قرار داد . یعنی اینکه آدمی باید تمام وجودش به خدا توجه کند ، و با او به راز و نیاز بپردازد .
خواسته خود را با او درمیات بنهد و از او مدد بخواهد ، درست است که خدا همه چیز را می داند و از خواست قلبی و از درونی مهمه کس آگاه است ولی همانطور که او در مناسبات بشر با طبیعت نظام مند ، کار و کوشش و عمل مو بازده عمل را مقرر کرده و نامبرده رنج گنجی و ناکرده کار مزدی میسر نساخته ، در مناسبات مستقیم انسان با خدا نیز نظام دعا و استجابت را مقرر ساخته است و از همین رووست که فرمود ، « اِذا اسئَلکَ عبادی عنّی فانّی قریبٌ اُحِبِبُ دَعْوَهَ الرّاعِ اذادعانِ فَلْیَسْتجیبوالی و لیُومِنوا بی لعلًّهم یَرشَدونَ » و چون بندگانم دربارة من از تو پرسند همانا من نزدیکم خواندن خواننده را آن گاه که مرا بخواند پاسخ می دهم پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند باشند که ره یابند ، چه بسا دعا می کنیم و منتظر اجابت هستیم ولی تو هم با آن است که دعا هنوز به هدف اجابت نرسیده است زیرا گمان می کنیم ما فقط دنیا را داریم و اگر دنیای ما بر حسب ایمال ما نباشد دیگر راه بر ما بسته است در حالی که هنوز ندانسته ایم افق بشر گاه ملائک را پشت سر می گذارد و در بی نهایت جای می گیرد بنابراین چه بسا دعای ما در افق پهنا و هستی انسان آبادانی وسیعی نموته که از آن بیخبریم و در حریم دوست مقامی را باز کرده که از آن آگاه نیستیم ، گذشته از همه اینها در زندگی دنیوی نیز مصالح و مفاسد ما بر حسب واقعیتهای این جهان است نه بر حسب دلخواه و نظر ما چه بسا توهم کرده ایم چیزی به نفع ماست و حال آنکه اگر وقوع می یافت به هلاکت ما منجر می شد . از این رو امام (ع) در فراز می فرمایند : « وامنن عَلَیَّ بِکلِّ ما یُصلِحُنی فی دنیائی و آخرتی» نیز چه بسا مسائلی که خواستن آن به صلاح ماست و ما از آن غافلیم از این رو در پایان فراز می فرماید : « ما ذَکَرْتُ فِیه و ما نیستُ ... » اعم از آنکه به یاد داشته باشیم یا فراموش کرده باشم (هرچه به صلاح من است به من اظهار دار ).
بحث پیرامون اجابت رغابتها مختص شیوة عمل یا ادعیة مخصوص و حالت دعا کننده نمی شود بلکه در سبب اجابت می تواند دیگری هم مؤثر باشد .
سبب اجابت گاه بازگشت می کند به : 1- زمان دعا
الف) شب و روز جمعه این رابطه رسول خدا (ص) فرموده اند . سِوم الجمعةِ سیِّدُ الاَیّام و اَعْظَمُ عندَ اللهِ من یومِ الاضحی و یوم الفطر . همانا جمعه آقای روزها و با عظمت ترین آنها نزد خدای تعالی است . بلکه از عید فطر و قربان هم برتر است . این روز پنج خصلت دارد :
اول : خداوند متعال حضرت آدم را در این روز خلق کرد . دوم : آن حضرت را در همین روز از بهشت بر زمین فرو آورد . سوم : در چنین روزی حضرت آدم را قبض روح کرد . چهارم : در این روز ساعتی هست که هر کس در آن ساعت از خداوند متعال چیزی طلب کند به او خواهد داد به شرط اینکه چیز حرام نخواهد . پنجم : ملائکه مقرب آسمان ، زمین بادها و کوهها و درختها همگی هراس دارند از اینکه قیامت در این روز واقع شود . در روز جمعه دو ساعت هست که زمان استجابت دهاست یکی وقتی که خطیب (دو امام) جمعه از خطبه فارغ شده تا صفوف نماز جمعه مرتب شود . دیگری آخرین لحظات روز جمعه است که در روایت آنرا به زمانی نصف قرص خورشید پنهان بیان کردند . و در جائی آمده است هنگام پنهان شدن نصف قرص آفتاب از روز جمعه (هنگام غروب روز جمعه) .
ب) روز چهارشنبه بین ظهر و عصر
ج) وقت نماز عشاء
1) یک ششم اول از نیمه شب اولاً روایاتی داریم که بیانگر فضیلت نماز شب هستند در حالی که مردم در خوابند ، ثانیاً روایاتی داریم که بیانگر فضیلت ذکر خداوند متعال در میان غافلین اند . شکی نیست که در این زمان مخصوص ، اکثر مردم به خواب می روند . به خلاف نیمة اول شب که در تداوم بیداری روز بسیاری از مردم در آن هنگام بیدارند . از طرف دیگر آخر شب (نزدیکیهایی طلوع فجر) نیز چه بسا مردم جهت رفتن به محل کار یا حرکت برای سفر بیدار شوند پس لحظه ای که اکثراً در خوابند همان اوایل نیمه دوم شب است بیدار ماندن در آن لحظات نتیجة مجاهدة با نفس ، ترک خواب ، دوری از بستر نرم و خلوت با مالک عباد و سلطان دنیا و معاد است .
هـ) یک سوم آخر شب
و) شب قدر : این شب در ماه مبارک رمضان قرار دارد و مشخص نیست کدام شب است ممکن است یکی از سه شب نوزدهم یا بیست و یکم یا بیست و سوم باشد لکن بر شب بیست و سوم تأکید شده است .
ز) شبهای احیاء (شب اول ماه رجب) ، شب نیمه شعبان ، شب عید فطر ، شب عید قربان .
ج) روز عرفه : این روز روز دعا و طلب حاجت به درگاه الهی است ، فلذا با ایلنکه روزه اش مستحب مؤکد است ولی اگر کسی در اثر روزه ضعیف شود و نتواند دعا کند روزه نگرفتن و دعا خواندن بهتر است .
ط) هنگام وزش باد
ک) هنگام نزول باران
ی) هنگام اذان ظهر
ل) هنگام ریزش اولین قطره از خون شهید
م) از طلوع فجر (واذان صبح) تا طلوع آفتاب
سبب دون : مکان دعا
الف) سرزمین عرفات
ب) حرم الهی (در مکه) و کعبه
ج) مسجد چون آنجا خانة خداست و کسی که به آنجا می رود مقصود و مطلوبش خداست و قصد زیارت او را دارد .
د) در جوار قبر مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) بلکه شرافت این مکان از سایر مکانها بیشتر است . در روایت آمده است : اِنَّ اللهَ سبحانَهُ و تَعالی عَوَّضَ الحسین علیه السلامُ مِنْ قبلِهِ بِاربع خِصالٍ جَعَلَ الشَّفاءُ فی تربتِهِ و اِجابَةَ الدُّعاءِ تحت ؟؟؟؟؟ و الأعة مِن ذریّتِهِ و دَنْ لا یَعةَ ایِامَ زائریه مِنْ اَعمارِهِم .
خداوند سبحان در عوض قتل آقا سید الشهداء (ع) چهار خصلت عطا کرده است : شفا را در تربتش نها ، اجابت دعا را زیر گنبدش قرار داد ، ائمه بعدی از نسل اویوند ، مدت زمانی را که زائرین آن حضرت سوم : دعاهای مستجاب
الف) دعایی که در بردارندة اسم اعظم الهی باشد خواه آن اسم اعظم معین و مشخص باشد ، و خواه نباشد غیر از ابنیاء و اولیاء کسی از آن اطلاع ندارد که بگوید حتماً فلان اسم ، اسم اعظم است .
بلکه در روایات اشاراتی به آن شده است . منجمله حضرت رسول (ص) می فرمایند : اسم اعظم در آیات آخر سورة حشر است . اسم اعظم در آیة الکرسی و اول آن عمران است لذا گفته شده که باید حتماً دو اسم (الحیّ القیوم) باشد . چون فقط این دو اسمند که هم در آیة الکرسی و هم اول سوره آل عمران وجود دارند . گفته شده : اسم اعظم در یا حیّ یا قیوم است . یا ذالجلال و الاکرام
می باشد . ( یا هُوَ یا مَن لا هُوَ اِلاّ هُوَ ) است) (الله) است این قول آخر که اسم اعظم الله است) بسیار قوی می باشد چون در این رابطه روایات زیادی وارد شده است و این اسم مقدس امتیازات و خواهی نسبت به سایر اسماء الهی و به غیر او نمی توان الله گفت نه حقیقتاً نه مجازاً ، دوم این که اسم دلالت بر ذات اقدس الهسی دارد اما سایر اسماء هر یک دلالت بر یک معنای بخصوصی می کنند ، مثلاً اسم قادر بر قدرت دلالت دارد ، اسم عالم بر علم دلالت دارد ، سوم : سایر اسماء را یم توانیم به این نام بخوانیم اما این نام را به آن اسماء گنمی توان خواندع مثلاً نمی توان گفت : الله اسمی از اسمائ مصبور است . ب) بعد از دعاء بار یا الله ! یا الله ! گفتن و نظیر آن است یا ربُّ یا ربُّ و یا سیّد ! گفتن می باشد .
ج) خداوند را به جق محمد و علی ستم دادن .
و ادعیه هایی مختلف که برای بدهکاری و ادای دین ، وسعت روزی ، افزایش علم و ... خوانده می شود . هر کدام در جایگاه دعاهای مستجاب قرار می گیرد .

 

امام صادق (ع) می فرماید : تبحر و اقلوبکم انقاها الله من حرکة الواجس لسخط شیء من صنعه فاذا وجه تموها کذلک فاسئلوه ما شئتم دلهای خویش را خوب داری کنید ببینید آیا دستان پاک است یا در آن علاقه به غیر خدا نیز وجود دارد ، اگر در ان جز خدا نبود آنگاه هرچه خواستید از خدا مسئلت کنید که خدا می دهد ، چون دعای موحد مستجاب است و موحد کمی است که در قلبش جز اعتقاد به حق چیزی راه نیافته باشد . به هر اندازه که انسان موحد است دعای او مستجاب است . حال اگر مظلومی چشم کمک به احدی نداشت ، دعای او یقیناً مستجاب است .
دعای پدر نسبت به فرزند نیز از دعاهای مستجاب می باشد . نگاه جامع آموزه های آیین اسلام و پیشوایان روشن بین این دین به جلوه های نحاری زنذگی ، معادلاتی تمام عیار و کامل در ارتباطات فردی ، خانوادگی و اجتماعی ترسیم کرده است ، به گونه ای که در کنار دعای امام عادل ، دعای پدر در حق فرزند قرار گرفته است و از قبولی ، اجابت و استجابت آن دو سخن به میان آمده است گویی رایحة رحمنت و بارش مغفرت خداوند ، همراه با حکمت و مهر و او فرصت های ارزشمندی در کلام سعادت آخرین سرسلسله رسولان اسمی ، حضرت محمد (ص) « بِرّالوالدینِ افضلُ مِنَ الصلاة و الصومِ مَن اَصبحَ مَرضیة لِابویه اَصبَحش لَهُ بابان ؟؟؟؟؟ الی الجنة » هر که روز آغاز دو پدر و مادرش از او راضی باشند دو دراز بهشت براو گشوده باشد .
از آن سو حضرت رسول اکرم(ص) به پدر ان و مادرانی که فرزندان خود را درس درستی و راستی بیاموزند ، دعا فرمود تا هرگز ستمی از سوی آنان به فرزندان روا داشته نشود ، از جمله راههای گشایش درهای آسمان و سید سخن به سوی عرض ، دعای پدر در حق فرزند ، دعای مظلوم ، دعای عمره رونده و روزه دار است و ارزش دعای پدر به گونه ای است که همچون دعای نبی برای امت خویش دانسته شده است و پیامبر (ص) آن گوهر اسلام ، آن را دهایی به دور از غبار و حجاب و همراه با قبولی و پذیرش الهی معرفی فرمود و در مقابل مطرود والدین یا عاق پدر و مادر را از جمله کسانی بیان نمود که روز قیامت آن حضرا را نخواهند دید و افزون بر آن مورد لطف رحمت پروردگار قرار نمی گیرد و حتی عذاب قبر ، تلخی های مرگ و سختی های جان کندن به سراغ آنان خواهد آمد .
این نگرش ناب به ارزش دعای پدر در حق فرزند چنان عمیق و دقیق مطرح شده است که برنده تر از شمشیر و اوج گیرنده ای سریع بالاتر از ابرها معرفی شده است .
از جمله دعاهای مستجبا دیگر می توان به : دعای پیشوای عادل در مورد زیر دستان ، دعای فرد نیکوکار در حق خانواده و خویشان ، دعای فرزند شایسته در حق و الدین ، دعای غائبة مؤمن دربارة دیگر مؤمنان ، نفرین مظلوم در حق ظالم و کسانی که یاوران ناو هستند ، دعای مؤمن برای کسی که با او در سال مواسات کند ، دعای اطفال امت پیامبر (ص) تا وقتی به گناه آلوده نشده اند . دعای بیمار ، دعای شخص روز ، دار و شخص مسافر دعای کسی که برای جنگ در راه خدا رفته دعای سخاوتمند و توجه کننده و تعمیم دهنده در دعا اشاره کرد .
سبب چهارم : رابطة کارهای نیک با دعا
الف) بعد از نماز جمله نماز وتر ، بعد از صبح ، بعدازظهر و بعد از مغرب .
ب) دعای فقیر ، وقتی چیزی به فقیر می دهند اگر فقیر در حق آن دهنده دعا کند مستجاب است ، اما اگر در همان حال در حق خودش دعا نماید مستجاب نیست .
سبب پنجم : دعا در حالات خاص
الف) درحال جنگ ب) در حال حج ج) در حال عمره د) رد حال مریضی هـ) مریض برای عیادت کننده و) در حال روزه ز) کسی که برای چهل مبرادر دینی خود عا کند و تمام کآنان را بر زبان جاری نماید . ح) کسی که در دستش انگشتری از فیروزه عقیق باشد .
سبب ششم : انقطاع از خود و دیگران و انتظار از خداوند مهربان
آنگاه که انسان ، تمام دارایی ، مقام و موقعیت ؛ صفات و حخسنات خود را از خود ندید ، بلکه در هر آن ، نیازمند فیض جدید از سوی پروردگار مهربان باشد و به این حقیقت واقف باشد که
نعمت های بی شمار خداوند از هنگام آفرینش تا کنون همه و همه زمینه ساز آثار و برکات بسیاری شده است ، به یقین خود را هیچ می پندارد و خدا را مالک همه چیز می بیند ، در این حال امیدوار به غیبت حضرت حق و نیازمند به الطاف بی کران او می شود و حاجات و خواسته های چنین شخصی ، بر در خانة او قرار می گیرند و با چنین سرعت شگفت انگیزی مورد اجابت تواقع می شود . این بینش موجب می شود که هرگاه چیزی را خیر می پندارد اما واقعیت آن شر است ، خداوند با لطف خاص خود ، به جای نآن ، خیری در دنیا یا آخرت به او عطا می کند و بدون شک ، خیر اخروی برتر ، بهتر و پایدار تر است .
سبب هفتم : شناخت و معرفت نسبت به خدا
جهالت و غفلت دو عامل ویرانگری است که رضشد و شکوفایی و کمال و تکامل انسان را به نابودی می کشاند . سپیس زمانیکه بعد از دعا هنوز با ناکامی رو به رو می شویم باید علت عدم اجابت را در خود جستجو کنم . همانطور که امام علی (ع) می فرمایند : «یَقبلُ اللهُ دُعاءَ ؟؟؟؟؟ » خداوند دعای دل غافل را نمی پذیرد همانطور که هوشیاری نسبت به کسی که او را می خوانیم تأثیر بسیاری در ایجاد ارتباط معنوی فراهم می نماید .
آری برترین عامل اجابت و استجابت دعا و انتظار ما از خدا در سخن رسای معصوم (ع) نهفته است که می فرماید :
مَنْ اَرادَ اَن یَنْظُرَ منزِلَتَهُ عندَ اللهِ فَلینْظُر مَنزِلَةَ الله عنده فاِنّ اللهَ مَنزِلُ العبد مثلَ ما ینزلُ العَبد الله مِن نفسه . هر کس می خواهد منزلت خود را نزد خدا به بنده می دهد که بنده اش آن را نزد خود به خدا داده است .
سبب هشتم : پرداخت صدقه ، سپس دعا
دست یابی به مقام نیکوکاران و شایستکان ، باعث استجابت دعا می شود و یکی از راههای روشن این مقام انفاق دارایی و مگذشت از دوست داشتنی ها است ، قرآن کریم این ویژگی والا را در جمله ای کوتاه این چنین ترسیم یم کند « لن تنالوا البّر حتّی تنفِقُوا مِمّا تُحِبونَ » هرگز به مقام نیکان نمی رسد مگر از آنچه دوست می دارید انفاق کنید . بی شک آن هنگام که توفیق انفاق نصیب انسان گردید و شیوة همیشگی او شد ، به جایگاه نیکوکاران ترفیع مقام یافته و دست او با دست خدا تماس می یابد ، همین امتیاز الهی موجب گردیده دعای فقیر در حق کمک کنند و مددکار یکی از دعای های مستجاب محسوب می شود .
سبب نهم : دعا زبان روزه
دعا ارتباط گفتاری انسان با خدا و روزه ارتباط رفتاری بندگان با پروردگارست که در هنگامی که مختلف که بین این دو پیوندی قدسی برقرار شود کاری بزرگ و معجزه آسا رخ می دهد ؛ چنانکه ددر سیرة صالحان و عالمان والا مقام تا کنون ، به هنگام رخدادهای غیرمنتطره و تهدید کننده ، انجام این دو ، کیمیایی حیرت آور برای دوستان و دشمنان مرسوم بوده است . بی شک هرگاه خداوند روزه را برای خود بداند و پاداش آن را تنها و تنها از سوی خویش بغامه ، دعای روزه دار چنان ارجی در پیشگاه حق می یابد که با دستور خاص خداوند مورد پذیرش قرار می گیرد و یکایک اعمال عبادی بندگان وبه هنگام سنجش پاداش آن ، با عمل روزه دار مقایسه می شود .
سبب دهم : تلاش لازم ؛ عصاره اجابت دعاها .
معرف الهی به گونه ای شفاف ، متعادل و متکامل زمینه ها ، شرایط و لوازم اجابت دعاها را بیان کرده اند که از آن میان تلاش و کوشش مفید و شایسته از یک سو و دعای خاضعانه و خالصانه از سوی دیگر توصیه شده است که برای تهیه روزی تلاش کنید و نگوئید روزی ما تضمین شده است .
سبب یازدهم : پاکس از سیاهی معصیت و آلودگی گناه :
گناهان باعث تیرگی و تباهی خود ، خانواده و جامعه می شود وکعبة دل را از روشنی معنویت به تاریکی و آلودگی تبدیل می کند . در پاره ای از اوقات افزون بر آثار زیاتبار فردی که دوری از درگاه لطف و رحمت خداوند را پدید می اورد و سبب عدم استجابت دعاهای انسان می شود . پدیده های سوم اجتماعی که نشان از هلاکت و نابودی تمامی افراد دارد ، ایجاد می کند ، که در برخی موارد قابل جبران نخواهد بود . بنابراین بیداری و هوشیاری گام های نخست بندگی است و با این بیداری انسان از مسیر بندگی باز نمی ماند .
سبب دوازدهم : دعا در بین دیگران و آمین یکایک حاضران .
راز تأکید بسیار سخت به حضور در جمع صالحان در عبادت کنندگان و بهره مندی از نفس پاکان و خوبان در آمین گفتن آنان ، این است که گاه خداوند بنابر عزت و عظمت و یا معصومیت و مظلومیت اطرافیان دعای ما را مستجاب می کند ، چنانکه شیوة همیشگی معصومان چنین بوده است. امام صادق در سخنی ، چگونگی دعای پدر عزیز خود را در منزل این گونه توصیف می فرمود :
کان ابی اذا خزنه امر ، جمع النساء و الصبیان ثم دعا و آمنوا . پدرم هرگاه موضوعی تو را محزون و غمگین می کرد ، زنان و کودکان را جمع می کرد ، سپس دعا یم کرد آنان آمین می گفتند.
فلسفة این کار این است که در دعاهای جمعی چه بسا فردی در بین جماعت باشد که لیاقت بندگی حضرت حق را یافته یا از گروه مقربین باشد و آمین گفتن او سبب می شود خدای تبارک که همة خواسته هیا جمع را به مقام استجابت برساند به همین دلیل اولیاء و رهبران دینی بر این امر بسیار تأکید می کنند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موانع اجابت دعا
موانع بسیاری می تواند سر راه استجابت دعا شود و نگذارد خواسته های دعا کننده تحقق یابد و تمنیاتش برآورده شود . البته به هر نسبت که دعا کنندکان از تعالیم دینی آگاهی بیشتر داشته باشند و موانع استجابت را بهتر بشناسند و در موقع دعاکنندگان از تعالیم دینی آگاهی بیشتر داشته باشند و موانع استجابت را بهتر بشناسند و در موقع دعا آنها را برطرف سازد ، می توانند به گونه ای دعا کنند که خواسته ها و تمنیاتشان واجد صلاحیت استجابت شود . پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین علیه السلام که خود مربی مسلمین و معلم مدرسة انسان سازی بودند این نکات را کاملاً رعایت می نمودند . از این رو دعاهای آنان دربارة مردن دربارة خودشان مستجاب بود . حتی به موجب بعضی از روایات کسانی از ائمه طاهرین علیهم السلام در حکومت جباران گاهی در چند قدمی مرگ قرار گرفته اند و با دعا و توجه به حضرت باری تعالی خطر را گردانده اند و از مجلسی که بنا بود در آن کشته شوند به سلامت و در کمال عزت خارج شده اند . در واقع دعا و درخواست از خدا ، چونان نهال بندگی و دلدادگی است که در مزرعة امید و ایمان و اطمینان به لطف و رحمت الهی نهاده یم شود و از آغازین لحظه ها ، انتظار شکوفایی آن و اجابت دعاها در دل و دیده نمایان می گردد . با گذشت روزها و هفته ها ، این امید به یأس و نومیدی می انجامد و پرسشی درآینة ذهن ما نمایان می شود که :
به راستی راز تأخیر استجابت دعاهای ما چیست ؟
علت اینکه با رعایت شرایط دعا ، سخن ما به اسمان راه نیم یابد چیست ؟
آیا ما نزد خداوند محبوب نیستیم و پروردگار ما را دوست ندارد ؟ یا آن که ... ؟!
با اینکه خداوند در قرآن کریم وعدة استجابت دعا را داده و فرموده ادعونی استجب لکم ) چرا معمولاً دعاها مستجاب نمی شود ؟ برای مهمة کسانی که به امر الهی به دعا می پردازند این سؤال مطرح می گردد . علمای علم کلام می گویند : تخلفت در وعید ممکن است و چنین کاری عقلاً قبیح نیست ولی تخلف در وعده عقلاً قبیح است . به فرض آنکه هیچ دلیل عقلی نیز بر این مطلب نداشته باشیم ، خود قرآن کریم می فرماید : انَ اللهَ لا یخلُفُ المیعاد همین آیه کافی است که با منتظر اجابت همة دعاهای خود از سوی خداوند باشیم . با توجه به لزوم وفای به وعده و تأکید الهی بر این مطالب پس علت مستجاب نشدن دعاهای ما چسیت ؟
در دعای کمیل امیر المؤمنان (ع) با جملة (اللهمَ اغفرلی الذنونب التی تجسس الدعاء ) به این شرط مهم اشاره فرموده است :
1- گناهان و معاصی
گناهان کوچک و بزرگ ، نشان مخالفت با احکام الهی و رد کردن خواسته های خداوند است. از این رو برخی از روشن اندیشان هیچ گناهی را صغیره نمی شمرند ، بلکه بخاطر عظمت بی کران کسی که با او مخالفت می شود ، تمامی معاصی را کبیره و بزرگ قلمداد می کنند . با چنین نگرشی است که امام علی (ع) می فرماید : لا تستبطیء اجابةً دُعائکَ وَ قَدْ ؟؟؟؟؟ طریقة بالذنوب گمان کندی و کوتاهی در اجابت دعاهای خود نداشته باش زیرا ، تو خود راه اجابت آنها را با گناهانت مسدود کرده ای و وقتی سخنی از گناع در برابر آن حضرت به میان آمد ، امام گناه را درد و داروی آن را استغفار یعنی پشیمانی نسبت به گذشته تو تصمیم پاکی برای آینده و شفای آن را عدم بازگشت معرفی فرمود . بدون شک آن هنگام که سدی در مقابل سخن ما و دردی در روح و روان ما باشد ، هرگز سخن و درهواست از مانع عبور نمی کندو رایحة اجابت و استجابت به مشام جان نمی رسد . نفس ناپاک مردی که پیوسته با خدای خود ستیزد عناد می کند و تمام فضای سینه اش را غیر خدا اشغال کرده است ، به طوری که نمی تواند یک نفس پاک مکتبه پذیرفته و مسموع نیست بر ضاف آنکس که فضای سینه اش پر از عشق و محبت الهی است .
به دیگر سخن امیرالمؤمنان علی (ع) می فرمایند : انّ هذه القلوب ادعیه یعنی این دل ها ظرف هایی است که در نهاد انسانی قرار دارد نیز قرآن کریم می فرماید : ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِن قلبینِ من جوفِهِ یعنی هیچ کس در نهاد او دودل نهاده نشده است بلکه هر کس یک قلب دارد . براین اساس ظرف دل انسان از هر چه پر شود تچیز دیگر را راه نمی دهد و آنکه فضای سینة او را دنیا و محبت غیرخدا اشغال کرده است راه برای وصول ندارد که یکی از همین موانع دنیا گناهان هستند . در این زمینه روایتی نیز به ما رسیده است که معاذبن جبل از پیامبر اکرم (ص) اشاره به باطن اعمال فرموده اند ، آن هم باطنی که حتی از دید و علم ملائکه ی حامل اعمال مخفی می ماند از جمله موانع قبولی اعمال به طور مطلق ، که قطعاً شامل دعا نیز می شود این ها را می توان نام برد : 1- غیبت برادران دینی 2- عملی که بنده به وسبیه ی آن در پی کسب منفعت دنیایی باشد 3 تکبر بر خلایق - خود بزرگ بینی و عجب 5- حسد نسبت به آنان که به علم و عمل اشتغال دارند 6- عدم شفقت و ترحم نسبت به دیگران 7- عملی که بنده به واسطه آن قصد معروف شدن در بین حرام را دارد
8- عمل را به خاطر خدا به جا نیاورده است 9- زبان او موجب اذیت دیگران است 10- گناهان خود را برعهده دیگران می گذارد 11- با بزرگداشت خود دیگران را تحقیر می نماید 12- با پاک جلوه دادن خود به آلودگی دیگران اشاره می نماید 13- به واسطه ی دنیا می خواهد ، آخرت را تأمین کند 14- به دیگران فحاشی نمی آید 15- در حضور دیگران به نجوا می پردازد 16- در او نسبت به مردم حالت گزندگی است موارد ذکر شده مجموعه ای از موانع دعا هم هستند زیرا دعا خود عملی است که عبادت بوده و موجب قرب الهی می گردد و اگر مورد قبول واقع شود به دنبال خود اجابت هم دارد ولی اگر مردود گردد و مضمون آن نیز مقبول نشده و قهراً به اجابت نخواهد رسید .
راز اینکه گناه در نگاه مؤمن (چونان صخره ای سخت و سنگین) و نافرمانی های انسان به طور آشکار و بی پرده باعث (سختی ها و تلخی های فراوان در زندگی ) اوست و علت آنکه بزرگ ترین گناهان نزد خداوند ، گناهی است که انسان آن را کوچک بشمارد آن است که هرگز تیرگی ها و تاریکی های گناهان ، روشنای معنویت و عبودیت را از ما دور نکند و راه رشد و تکامل با چینن

 

دستمایه هایی در برابر ما باز و هموار باشد ؛ در این هنگام است که دعاهای ما چونان دعاهای پاکان و صالحان به اوج اجابت و استجابت راه می یابد و ما هیچ مانعی مقابل خود احساس نمی کنیم . امام باقر (ع) فرمودند : (اِنَّ العبدً یسألُ اللهَ الحاجة فیکونُ مِن شانه تضادها ) گاه بنده از خداوند حاجتی را می خواهد و از شأن خداست که آن را در آینده ای نزدیک یا با تأخیر برآورده سازد ؛ اما بنده بعداً مرتکب گناهی می شود . پس ، خداوند تبارک و تعالی به فرشته می گوید ، حاجت او را برمیاور و او را از آن محروم گردان ، زیرا که او خود را در معرض خشم من نهاد و مستوجب محرومیت از سوی من شد .
2- نقض معرفت در توحید و کمبود ایمان دعا کنندگان .
این مانع به قدری مهم و قوی است که اگر دعایی با وجود تمام شرایط استجابت ، فاقد توحید کامل و ایمان تمام باشد فیض استجابت شامل آن دعا نمی شود و این مهم در خلال روایات با تعبیرات مختلفی خاطرنشان گردیده است . از جمله در قطعه ای از دعای شریف مکارم الاخلاق ( و لا تردُّ دعائی عَلََّ ردّاً فاِنّی لا اَجَعَلُ لکَ خیراً و لا اَدْعو مَعَکَ ؟؟؟؟) . بار الها دعای مرا به خودم برنگردان و از استجابت محرومم مفرما . زیرا این در مقام توحید برای تو مخالف و ؟؟؟؟؟ قرار داده امو نه با تو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ را خوانده ام .
3- اعتقاد نداشتن افراد به قدرت خداوند
انسانها به واقع چیزی را از او نمی خواهند ، چرا که دعای واقعی به آن است که درخواست از خدا باشد و معتقد باشیم که اعطای مطلوب تنها به دست اوست وگرنه نوعی تشریفات خواهد بود .
زیرا که صرف تکلم الفاظ است و در واقع خواستن از خدا نیست بلکه به اسباب مادی و قدرت خود متکی می باشند .
4- مردمی که امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند خداوند آنها را به دو بلا گرفتار می کند .

 

نخست دعای آنها را مستجاب نمی کند ، دوم بدترین و فاسدترین افرادرا بر آنان مسلط
می گرداند .
5- ناسازگاری دعا با حکمت خداوند و مصلحت بندگان
خواسته ای که در دعا مطرح می شود ، نباید با سنت های الهی که خداوند بر پایة حق و حکمت بنا نهاده است ، مخال باشد ، از جمله سنتهای خداوند ، قرار دادن اجل برای انسانهاست که در صورت حتمی بودن ، گریزی از آن نیست ، حال اگر کسی دعا کند که عمری بی پایان یابد اجابت چنین خواسته ای به معنای تعطیلی قانون قطعی الهی یا ورود استثنا در حریم آن است و این خود مانع اجابت دعاست .
محال است کسی چیزی از خدا بخواهد و مطابق حکمت هم باشد ولی ذات اقدس الهی آن را اجابت نکند . بنابراین شایسته است که دعا کننده به هنگام دعا این شرط را بر زبان بیاورد اگر این کار را نکرد لااقل مقصود قلبی اش این باشد که خدایا این حاجت را اگر خیر و مصلحت باشد عطا کن بنابراین اگر در واقع چنین باشد حتماً پروردگار متعال آن را اجابت می کند و اگر مصلحت در تأخیر باشد آن را به تأخیر می اندازد . بنابراین چون علم غیب بر بندگان پوشیده است چه بسا شخصی از روی غلبه قوای شهوانی بر عقلش چیزی را از خدا طلب کند یا خیالش باعث شود که کار فاسدی را اینک ببیند و آن را درخواست کرده و حتی اصرار و پافشاری نیز بکند ، در ناین صورت اگر خداوند منان پاسخ مثبت به او بدهد و خواهشش را برآورده سازد موجب هلاکت او خواهد شد .
اصل تشریع دعا ثواب بر آن از باب رحمت خدایی است که رحمتش بر غضبش پیش گرفته ، بنابراین نباید چنین دعایی را اجابت نماید چون غرض بنده از دعا این است که چیزی به او برسد و حالش اصلاح گردد ، نه اینکه روزگارش بدتر شود . بنابراین اگر چیزی را طلب می کند منظورش این نیست که هرچه هستند چه خوب و چه بد می خواهم بلکه مقصودش است است که اگر برای من نفع دارد می خواهم پس این شرط در خاطرة او استوار است گرچه به زبان نیاورد . باشد حتی اگر در ذهنش هم این شرط خطور نکرده باشد . در حقیقت چون حق تعالی حکیم و علیم است کارهای او البته منوط به حکمت و مصلحت ناست پس وعده ای که فرموده مشروط به حکمت است و این امور بر سه قسم است : بعضی آنست که بدون دعا مصلحت در عطای آن هست آنرا بدون دعا کرامت می فرماید و بعضی خواسته ها با دعا نیز مصلحت در دادن آن نیست آنرا مطلقاً منع می فرماید و بعضی دیگر که با دعا مصلحت در عطای آن هست و بی دعا مصلحت نیست چنین امری عطایش موقوف به دعاست و چون آدمی نیز میان این امور بعقل خود نتواند داد باید دعا کند و اگر حاصل نشود از دعا مأیوس نشود و بداند مصلحت او در آن چیز نبوده که حق تعالی دعایش را مستجاب نکرده با آنکه اصل دها کردن عبارتست البته بهترین عبادتها موجب قرب می شود . خداوند متعال در منتهای عنایت نسبت به بندگان شایستة خود می باشد و عنایت او اقتضا دارد که آن بنده را از آنچه واقعاض به زیان اوست مانع شود هرچند اعتقاد این بنده آن باشد که خیر واقعی اوست نه آنچه که خیر خود می داند و در آن هلاک است و این مساله در بین عاقلان معمول است خدای تعای از جهت عنایتی که به بندگان با ایمانش دارد چه بسا آنها را دچار به گناه صغیره می فرماید ، تا آنکه دچار عجب و خودپسندی که گناه بزرگتر از آن است نشوند . و هلاک نکردند و به طور کلی آنچه را که خداوند دربارة بندة مؤممن می کند همان خیر اوست وبالنسبه او و خصوصیات شئون او با رعایت تحکم حکمت تمامی خیر است که مخالف حکمت و عدل نیست و با مراعات آن ؟؟؟؟ به اقتضای شئون مؤمن ، خدای تعالی به عنایت خود ، به او عطا می کند هر چند نخواسته باشد . در اینجا لازم است به شریعت خداوند نیز اشاره ای بحکنیم که نیاز انسان نباید با برنامه هیا شریعت ناسازگار باشد ، چرا که خدای تعالی شریعت و مقررات دینی را نیز همچون مقررات مربوط به آفرینش جهان امری قطعی و بایسته دانسته است ، بنابراین دعایی که برخلاف شریعت باشد مانند اینکه از خدا بخواهیم حرامی را حلال و حلالی را حرام گرداند اجابت نخواهد شد و یا حتی با نظام عام عالم هماهنگی ندارد و اگر خدا بخواهد آن را مستجاب کند باید جمع بین دو نقیض کند . حضرت علی (ع) می فرمایند : « اِنَّ کَرَمَ اللهُ سبحانَهُ لا ینقُضُ حِکْمَتَهُ فَلِذلکَ لا یَقعُ الاجابَةُ فی کلِّ وَعدةٍ » کرم خدای سبحان با حکمت او تضاد پیدا نمی کند ، از این روست که هر دعایی مستجاب نمی شود ،

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   102 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دعا و نیایش از دیدگاه قران و سنت

بررسی خمس از دیدگاه فقهای امامیه و فقهای اهل سنت

اختصاصی از زد فایل بررسی خمس از دیدگاه فقهای امامیه و فقهای اهل سنت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی خمس از دیدگاه فقهای امامیه و فقهای اهل سنت


بررسی خمس از دیدگاه فقهای امامیه و فقهای اهل سنت

پایان نامه کارشناسی ارشد الهیات

گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی

122 صفحه

چکیده:

یکی از تدابیر دین مبین اسلام در رفع نیازهای مالی جامعه، فریضه خمس می‌باشد که در کنار زکات واجب گردیده است و از نظر مشهور فقها جهت تأمین هزینه‌های سادات که از زکات محرومند و نیز سهم امام (ع) مورد استفاده قرار می‌گیرد.

با توجه به اختلافاتی که در وجوب خمس در عصر غیبت، موارد آن و نیز مصارف خمس بین فقهای امامیه و اهل سنت وجود دارد هدف این پژوهش بررسی خمس از منظر مذاهب خمسه در قالب یک تحقیق نظری به شیوه کتابخانه‌ای می‌باشد به نحوی که وجوه افتراق و اشتراک مذاهب خمسه در سه محور حکم، منابع و مصارف خمس مورد بررسی قرار گرفته است. مهمترین یافته‌های این پژوهش عبارت‌اند از:

فقهای مذاهب خمسه معتقدند که خمس واجب است. دیدگاه غالب فقهای اهل سنت انحصار خمس به غنائم جنگی است اما خمس نزد فقهای امامیه در منابع هفت‌گانه (غنیمت، ارباح مکاسب، زمین منتقله به ذمی، معدن، کنز، غوص، مال حلاب آمیخته به حرام، معدن) واجب است. فقهای امامیه در شش چیز (سهم خدا، سهم پیامبر، سهم ذی‌القربی، سهم ایتام، سهم مساکین، سهم در راه‌ماندگان) و فقهای اهل سنت (حنیفه، شافعیه، مالکیه) مصارف خمس را در پنج چیز (سهم پیامبر، سهم ذی‌القربی، سهم ایتام، سهم مساکین، سهم در راه‌ماندگان) خلاصه کرده‌اند.

واژه های کلیدی: خمس، فقه امامیه، اهل سنت، منابع خمس، مصارف خمس


دانلود با لینک مستقیم


بررسی خمس از دیدگاه فقهای امامیه و فقهای اهل سنت