لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
انسان به عنوان اشرف مخلوقات خداوندی و شاهبیت خلقت، ضمن این که از بسیاری ویژگیها و زمینههای طبیعی سایر مخلوقات هستی بهرهمند است، دارای ویژگیهای خاصی است که در فطرت خدایی او نهفته است و تنها و تنها با تربیت و آموزش شکوفا میشوند. با این رویکرد، تربیت به مثابهی روندی است که آدمی را به مقام برخورداری از فرهنگ میرساند (نقیب زاده، 1383). آنچه مسلم است تربیتپذیری انسان به عنوان یک قابلیت بالقوه، بایستی در یک بستر فکری و فلسفی مشخص و مناسب به نحوی که همهی ابعاد و جنبههای وجودی او را مورد توجه قرار دهد با به کارگیری اسلوبهای خاص شکوفا شده و در سایهی برنامهی تربیتی معینی راه کمال را بپیماید تا در نهایت، محصول نهایی تربیتشدهی قابل تعریف، قابل الگوسازی، قابل تعمیم به نمونههای دیگر و به طور خلاصه قابلیت ارائه مدل تربیتی داشته باشد.
در شرایط بسیار متغیر جهانی که همه چیز میل به تغییر و حرکت به سمتوسویی معین دارد و متأسفانه ملاک و معیار این سمتوسو برتریهایی است که جایگاه ارزشمند و تعیینکنندهای برای فرهنگ و ارزشهای انسانی در آن پیشبینی نشده است، هویت ملی یکی از دغدغه های اساسی برای ملتهای دارای فرهنگ غنی و دیرین به شمار میرود. هرچه جهان به سوی یکسانی و بیمرزی پیش میرود در میان جوامع میل به جهانی شدن روز به روز بیشتر و بیشتر میشود و گویی جهان در یک حرکت کلان در حال تهیهی نسخههای واحدی برای همهی جوامع با هر فرهنگ و تاریخ و ملتی است و ملتها نیز خواسته یا ناخواسته در مسیر این سیلاب برگشتناپذیر قرار گرفتهاند. از اینرو جهانی شدن به عنوان یک فرآیند و جریان ناگزیر در حال انجام شدن است و با جهتگیری و حرکت و شتابی که دارد به نظر میرسد دستکم در حوزهی اقتصاد چارهای جز هم گامی و همراهی با آن نیست.
اما با آن که بنیان جهانی شدن به ظاهر اقتصاد و تبعات آن است به لحاظ شرایط خاص جوامع انسانی و ارتباط تنگاتنگ مقولههای سیاسی و فرهنگی به اقتصاد و قدرت اقتصادی، جهانی شدن عملاًدر حوزهی اقتصادی محدود نمیماند بلکه این امر به صورت یک جریان است و همچون یک سیلاب به راه افتاده و هر چه در مسیر است را با خود همراه میکند. در این میان ملتها به ویژه آنهایی که قدرت علمی، اقتصادی و تکنولوژیکی کمتری دارند در یک دو راهی که انتخاب میان آنها بسیار دشوار است، درماندهاند. اگر آنچه را که به عنوان جهانی شدن (یا به عبارت بهتر جهانی کردن!) مطرح است بپذیرند، یا توان علمی، اقتصادی و تکنولوژیکی لازم را دارند، که همراه این کاروان میشوند و یا ندارند که به عنوان یک بخش فرعی، پیرو و مصرفکنندهی افتان و خیزان میروند تا به یک بنبست برسند (در موارد نادری شاید خود قدرتی کسب کنند!). و اگر نپذیرند یا باید منفعلانه بایستند و شاهد رویدادها باشند تا زمانی که صدای ناقوس نابودی خود را بشنوند (برخورد واکنشی) و یا فعالانه به مبارزه و تلاش برخیزند (برخورد فراکنشی)، که البته کاری است بسیار دشوار، چرا که شاخصهای تعیینکننده در این مبارزهی نابرابر، قدرت است و قدرت غالب هم از آن اوست که توانمندی علمی و اقتصادی و... (به قول سعدی هر که را زر در ترازوست، زور در بازوست) دارد.
مقاله درباره شاهنامه، کتابی فردوسی