زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ترجمه شده امپراتوری ماد، پایان اورارتوها و جنگ کوروش کبیر در 547 قبل از میلاد (فهرست رویدادهای Nabonidus II 16)

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله ترجمه شده امپراتوری ماد، پایان اورارتوها و جنگ کوروش کبیر در 547 قبل از میلاد (فهرست رویدادهای Nabonidus II 16) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


چکیده
تمرکز این مقاله ابتدا بر روی خواندن توپونیم (نام گرفته شده از یک مکان) در فهرست رویدادهای Nabonidus II 16 است که فقط کاراکتر اول آن حفظ شده است و تمرکز بعدی این مقاله بر روی سنجش مجدد تاریخی است که در آن نمی توان یک قلمرو کنترل شده بصورت ضعیف توسط اتحاد مادها را نمی توان یک امپراتوری نامید. بر خلاف دیدگاه عمومی، کاراکتر اول را نمی توان بصورت “LU” خواند که نیازمند اینست که ما متن را بصورت lu-[ud-di] یا همان لیدیا (Lydia) باز نویسی کنیم. تطبیق دست خط ها بدون تردید نشان میدهد که این کاراکتر نشاندهنده است و تنها بازسازی قابل قبول یا همان اورارتو می باشد. بنابراین اورارتو در اواخر قرن هفتم قبل از میلاد توسط مادها سرنگون نشد بلکه بصورت یک نهاد سیاسی مستقل تا اواسط قرن ششم قبل از میلاد ادامه داشت. بنابراین فهرست رویدادهای Nabonidus II 16 نشان میدهد که این پیروزی کوروش کبیر بود که به سلطنت اورارتوها پایان داد.

 

مقدمه
در سال 1988، 1994 و 1995، هلین سانسیسی-ویردن برگ وجود امپراتوری مادها بعنوان یک نهاد سیاسی با ساختارهای قابل قیاس با ساختارهای امپراتوری های آشوری جدید، بابلی جدید و یا هخامنشی را زیر سوال برد. او یک راهکار روش شناسی جدید را درخواست کرد، اعتبار کلی مهمترین منبع ما (Medikos Logos هرودوت) را مورد شک قرار داد، و شکاف های موجود در منابع غیر کلاسیک را عمدتاً برای نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد شناسایی کرد. او همچنین مدلهای مردم شناسی تشکیل دولت ها و سیستم های مفهومی استفاده شده در علوم اجتماعی را بررسی کرد.
من و بورخارت کیناست بصورت مستقل از هم، وضعیت تابعیت منتسب به پارسیان اول یا مادها را زیر سوال برده ایم. امیلی کورت اخیراً نشان داده است که سرزمین مرکزی آشور و همچنین حاشیه های شرقی آن (منطقه اطراف عرفه) بخشی از امپراتوری بابل جدید بود. هر دو منطقه پس از سقوط حکومت آشوری قبلی،تحت کنترل کامل امپراتوری بابل بودند. یک کنفرانس بین المللی که در سال 2001 در شهر پادوا برگزار شد بر مسئله امپراتوری مادها از یک دیدگاه میان رشته ای تمرکز داشت، و خصوصاً به بررسی دیدگاه های تاریخی، باستان شناسی و زبان شناسی تاریخی پرداخت. اگرچه مشخص شد که حتی جدیدترین تلاش ها برای بازسازی زبان مادها بر پایه علمی محکمی استوار نیست، با اینحال اختلافاتی در مورد وجود امپراتوری ماد باقی مانده است. بعضی ها وجود چنین نهادی را زیر سوال بردند؛ البته بعضی ها هم گفتند که امپراتوری ماد وجود داشته است که نقش مهمی را در تاریخ خاور نزدیک باستان ایفا می کرده است. در هر صورت مشخص شد که دیدگاه های مدرن در مورد این امپراتوری تا حد زیادی به تصویر ترسیم شده توسط هرودوت در Histories خود بستگی دارد که حدود 420 قبل از میلاد تکمیل شد. همچنین جالب است بدانیم که منابع خط میخی مربوط به مادها از قرن نهم به بعد از دیدگاه وجود امپراتوری ماد پشتیبانی نمی کنند. این مسئله در مورد بقایای باستانی نیز درست است، که تفسیر آنها اغلب به منابع نوشتاری بستگی دارد. مطالعات جدیدتر نیز تردید در مورد وجود امپراتوری ماد را بیشتر می کنند و اثبات میکنند که ما باید بین امپراتوری های خاور نزدیک باستان بعنوان یک واحد کلی، و دولتی تمایز قائل شویم که مادها در نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد تشکیل دادند.
هدف مطالعه حاضر اینست که توجه شما را به یک مسئله خاص در رابطه با امپراتوری ماد و ابعاد جغرافیایی آن جلب کند که در کنفرانس پادوا فقط بصورت مختصر بیان شد و بنابراین بررسی های بیشتر را تضمین می کند: پایان حکومت اورارتوها، که موضوعی است که بدون تردید با سوال امپراتوری مادها مرتبط است.
ما در مورد این رخداد اطلاعات کمی داریم چون مدارک منابع نوشتاری در دهه چهلم قرن هفتم قبل از میلاد به پایان می رسد. با اینحال هنوز این همرایی وجود دارد که دولت اوارتو در پایان این قرن توسط مادها سقوط کرد. یک دلیل اصلی برای این گفته، همان گفته هرودوت است که امپراتوری مادها تا رودخانه هیلز (River Halys) در غرب پیشروی کرد. مرز هیلز که توسط هرودوت بیان شده است عموماً بعنوان یک حقیقت تاریخی پذیرفته شده است: مادها تا حدودی قادر بودند که حکومت خود را به سمت غرب پیش ببرند. البته تصویر هرودوت از امپراتوری ماد تا حد زیادی بر مبنای مدل بعدی امپراتوری هخامنشی است، و مرز هیلز نیز به نظر می رسد که یک ساختمان باشد.
مدارک رویدادهای تاریخی
ما جدا از هرودوت، هیچ منبع دیگری نداریم که این پیشروی مادها به غرب را نشان دهد. اطلاعات غیر کافی فراهم شده توسط منابع خط میخی ما، نفوذ بابلی ها (و نه مادها) را در آناتولی شرقی (eastern Anatolia) نشان میدهد. رخدادهای تاریخی بابلی و بیان اتحاد بین بابلی ها و مادها را نشان میدهد که البته ارتش بابلی ها عملیات جنگی بیشتری در آناتولی داشته اند. برای مثال در سال 609 قبل از میلاد، نابوپولاسار این سربازان را بسوی شمال به سمت منطقه ایزالا (Izalla) و تا منطقه اورارتو روانه کرد:
فهرست رویدادهای 3، خطوط 74-70:

 

شاه آکاد به کمک سربازان او آمد، اما وارد نبرد نشد. او به ایزالا رفت و در بسیاری از مکان های کوهستانی […] آتش افروخت. در این زمان سربازان [(؟) … ] تا منطقه اورارتو حرکت کردند. در […] آنها […] را غارت کردند. آنها پادگانی را که شاه […] در آنجا ساخته بود ویران کردند و به […] بالا رفتند.

 

این متن فعالیت سربازان بابلی را نه تنها در غرب بلکه در مناطق متعلق به قسمت شرقی آناتولی را نیز نشان میدهد.
فهرست رویدادهای 4، که با سال 18 ام از نابوپولاسار آغاز می گردد، نیز ثبت پیشروی های سربازان بابلی را ادامه می دهد. در سال های 608 و 607 قبل از میلاد، ارتش بابل بار دیگر در منطقه اورارتو مشغول جنگ شد:
فهرست رویدادهای 4، خطوط 4-1:

 

در سال 18 ام منطقه نابوپولاسار در ماه الول (Elul)، شاه آکاد سربازان خود را جمع کرد، در امتداد ساحل تیگریس (Tigris) حرکت کرد، از کوه بیت-حانونیا ( ) در منطقه اورارتو بالا رفت، و شهرها را به آتش کشید و غارت کرد. در ماه تبت ( ) شاه آکاد به کشور خود بازگشت.

 

این در سال بعدی نیز رخ داده است:
فهرست رویدادهای 4، خط 11:

 

… او (یعنی نابوپولاسار) تا اورارتو بر همه سرزمین ها پیروز شد.

 


ارتش بابلی ها باید در این میان، به تجربه زیادی در مبارزه در این مناطق کوهی دست پیدا کرده باشند. فهرست رویدادهای 6 که پیشروی نظامی نری گلیسار در سیلیسیا را نشان میدهد و بر توانایی ارتش بابل برای مبارزه در قلمرو کوهستانی تأکید دارد:
فهرست رویدادهای 6، خطوط 23-9:

 

او (یعنی نری گلیسار) تلفات زیادی به ارتش بزرگ وارد کرد، بسیاری از سربازان و اسب های آنها را اسیر کرد. او آپاشو را تا مسافت 15 دو ساعته در امتداد کوهستان های سخت دنبال کرد، و که مردان برای عبور از آنجا باید تا اورا (Ura) (اقامتگاه سلطنتی او) پشت سر هم حرکت کنند؛ اما او را اسیر نکرد، بلکه اورا را گرفت و آنجا را غارت کرد. (قسمت پاک شده) پس از طی یک مسافت 6 دو ساعته، در یک منطقه کوهستانی و با گذرهای دشوار، از اورا به کیرشی ( ) (اقامتگاه سلطنتی اجداد او)، او کیرشی (شهر قدرتمند و خانه شاهنشاهی) را تسخیر کرد. او دیوارهای اطراف آن، کاخ آن، و ساکنان آنرا با آتش سوزاند. او با کمک قایق ها پیتوسو را گرفت که سرزمینی در وسط اقیانوس است، و 6 هزار سرباز در شهر مستقر شدند. او شهر را ویران کرد و ساکنان آنرا بعنوان زندانی اسیر کرد…

 

این فهرست رویدادها، توپونیم های آناتولی شرقی را مانند ایزالا، بیت حنونیا و و همچنین "محل هایی با کوه های بسیار" در رابطه با ارتش بابل ذکر کرده اند. بخاطر اینکه این فقط یک عمل بابلی (و نه مادی) در کوه های اورارتو است و فقط فعالیت های ارتش بابل در آناتولی شرقی است که ثبت شده است، بنابراین به نظر می رسد که بابلی ها افراد نظامی اصلی در این مناطق بوده اند.
فهرست رویدادهای Nabonidus II 16
یک منبع دیگر نیز وجود دارد که تاریخ آناتولی شرقی را در نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد مشخص می سازد: برای برای سال نهم Nabonidus (547 قبل از میلاد) فهرست رویدادهای 7 (فهرست رویدادهای Nabonidus) II 16 جنگ کوروش کبیر با سرزمینی را گزارش می دهد که فقط کاراکتر اول آن در متن قابل تشخیص است. حتی با اینکه قبلاً گفته شده و هنوز نیز گفته می شود که این سرزمین لیدیا (Lydia) بوده است، بنابراین دیگر نمی توان از این محل دفاع کرد چون ساده است و توسط متن فهرست رویدادها پشتیبانی نمی گردد. در سال 1997 جواچیم اوسنر این متن را با نتیجه مشخصی دوباره مورد بررسی و مقابله قرار داد:

 

این تطبیق دست خط ها توسط متیو واترز در پاییز 2005 نیز تأیید شد: تطبیق اوسنر از واضح است. من نمی توانم آنرا به شیوه دیگری تصور کنم که خوانده شود.
این خواندن جدید باید اساسی برای همه بحث های آینده باشد. بخاطر اینکه خط II 17 به ما نشان میدهد که شاه کشور که در خط 16 ذکر شده است، از کوروش شکست خورد و خطوط 17-16 در مورد پایان یک ساختار سیاسی هستند و فقط مرجعی برای یک نهاد جغرافیایی نیستند. بنابراین این متن حاوی اطلاعات مهمی برای پایان اورارتوها است و هیچ ارتباطی با تاریخچه لیدیا ندارد. بنابراین ما باید فهرست رویدادهای 7، II 15-18 را بصورت زیر ترجمه کنیم:

 

در ماه نیسان، شاه کوروش (دوم) پارسو (Parsu) ارتش خود را جمع آوری کرد و از آربیلا ( ) به سمت تیگریس ( ) حرکت کرد، و در ماه ایار ( ) به سمت اورارتو حرکت کرد. او شاه آنجا را شکست داد (یا: شاه آنجا را کشت)، دارائی های آنجا را غارت کرد، و پادگان خود را در آنجا مستقر کرد. پس از آن، شاه و پادگان او در آنجا ماندند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ترجمه شده امپراتوری ماد، پایان اورارتوها و جنگ کوروش کبیر در 547 قبل از میلاد (فهرست رویدادهای Nabonidus II 16)

دانلود مقاله مقاله ترجمه شده پنیر سفید پروبیوتیک با اسیدوفیلوس لاکتوباسیل

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله مقاله ترجمه شده پنیر سفید پروبیوتیک با اسیدوفیلوس لاکتوباسیل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
چکیده
هدف مطالعه حاضر اینست که اثرات اسیدوفیلوس بر روی خصوصیات حسی، زمان رسیدن (یک ماده نارس)، و ترکیب پنیر سفید ترکیه را تعیین کند و همچنین بقای ال. اسیدوفیلوس را در حین رسیدن پنیر نگهداری شده در خلاء یا شوراب بررسی کند. دو نوع پنیر سفید – پنیر سنتی (کنترل، ساخته شده با Lactococcus lactis ssp. lactis و Lactococcuslactis ssp. cremoris) و پنیر پروبیوتیک (ساخته شده با Lactococcus lactis ssp. lactis، Lactococcus lactis ssp. cremoris و L. acidophilus 593 N) – تولید شدند و در خلاء و یا شوراب در دمای 4 درجه سانتیگراد بمدت 90 روز رسیده شدند. نمونه های پنیر از لحاظ خصوصیات ترکیباتی میکرب شناسی،پروتئولیز، و ارزیابی حسی در مراحل مختلف رسیدن ارزیابی شدند. ال. اسیدوفیلوس با رسیدن در خلاء، تا تعداد باقی ماند، که برای اثرات مثبت بر روی سلامتی ضروری است. پروتئین، ماده خشک، محتوای نمک، و درصد اسید لاتیک در پنیرهای پروبیوتیک رسیده شده در خلاء و در شوراب تا حد زیادی متفاوت بود. همچنین، محتوای اسید لاتیک پنیرهای پروبیوتیک نیز کمی بیشتر از کنترل های پنیرهای رسیده شده در خلاء و در شوراب بود. پنیرهای پروبیوتیک رسیده شده در خلاء بالاترین سطوح پروتئولیز و بالاترین امتیازات حسی را در بین همه پنیرها داشتند. در نتیجه، ال. اسیدوفیلوس را میتوان برای تولید پنیر سفید پروبیوتیک برای کاهش زمان رسیدن استفاده کرد، و بسته بندی خلاء شیوه ذخیره سازی ترجیحی است.
مقدمه
پروبیوتیک ها میکرو ارگانیسم های زنده ای هستند که در هنگام جذب شدن به تعداد معینی، مزایای سلامتی فراتر از تغذیه مبنای ذاتی را به دنبال دارند. غذاهای حاوی این باکتری ها در طبقه "غذاهای کاربردی" قرار دارند و بصورت غذاهایی توصیف می گردند که گفته میشود تأثیر مثبتی بر روی سلامتی دارند. غذاهای کاربردی باید حداقل حاوی باکتری پروبیوتیک باشند و باید در سطوح بالاتر از مصرف شوند تا تأثیرات مثبتی بر روی سلامتی داشته باشند. محصولات حاوی پروبیوتیک بخاطر خصوصیات سلامتی خود، به انتخاب اصلی برای مصرف کننده تبدیل شده اند. بنابراین بازار این محصولات رشد سریعی دارد.
بسیاری از گونه ها و گونه های مختلف لاکتوباسیل ها و بیفیدو باکتریها بصورت تجاری بعنوان پروبیوتیک استفاده شده اند. کاملاً مشخص است که اسیدوفیلوس لاکتوباسیل تأثیرات مثبت برای سلامتی، و فعالیت ضد عاملان بیماری زای غذاها دارد.
ال. اسیدوفیلوس یک میکرو ارگانیسم پروبیوتیک موجود در غذاهای سنتی و مکمل تغذیه است. اغلب غذاهای پروبیوتیک موجود در بازار (مانند ماست و شیر تخمیر شده) از محصولات تازه هستند و عموماً چند روز یا چند هفته پس از تولید مصرف میشوند. پنیر ممکن است از لحاظ ارائه پروبیوتیک های ماندنی (مانند pH بالاتر پنیر، و محتوای بیشتر چربی و سازگاری بیشتر پنیر) مزایایی معینی نسبت به ماست داشته باشد و پنیر میتواند محافظت بیشتری را نسبت به پروبیوتیک ها در روده و معده داشته باشد. پنیر سفید یک پنیر نیمه سفت است و در خاورمیانه و سواحل دریای مدیترانه تولید میشود و نام های مختلف مانند برینزا، تلم، فتا، دانی، دومیاتی، جیبنا و پنیر سفید بلغاری دارد. پنیر سفید ترکیه یک پنیر رسیده شده در شوراب و یکی از پر مصرف ترین انواع پنیر در ترکیه است. با اینکه پنیر سفید در شوراب می رسد، اما اخیراً در خلاء نیز رسیده میشود. به همین دلیل، این مطالعه بر تولید پنیر سفید پروبیوتیک متمرکز است. مقالات اندکی ترکیب و بقای ال. اسیدوفیلوس را در پنیرها گزارش میدهند. اغلب مطالعات مربوط به تولید پنیر پروبیوتیک فقط با بیفیدو باکتری ها، یا فقط با ال. سیک، و یا با کشت ترکیبی بیفیدو باکتری ها و ال. اسیدوفیلوس ، و یا گونه های دیگر لاکتوباسیل انجام شده اند.
استفاده از ال. اسیدوفیلوس قبلاً برای تولید پنیر سفید گزارش نشده است. اهداف مطالعه حاضر اینست که پنیر سفید ترکیه را با اضافه کردن ال. اسیدوفیلوس تولید کند و بقای ال. اسیدوفیلوس را در حین تولید و رسیدن مطالعه کند، و همچنین تأثیرات ال. اسیدوفیلوس بر روی خصوصیات حسی، زمان رسیدن، و ترکیب شیمیایی پنیر را تعیین کند.
2- مواد و روشها
2.1- کشت ها
کشت آغازگر پنیر Chr. Hansen R 707 بعنوان کشت آغازگر در تولید پنیر سفید ترکیه مورد استفاده قرار می گرفت. کشت های غلیظ منجمد-خشک با غلظت های برابر (1:1) در شیر بی چربی سترون شده انجام شد، که در دمای 37 درجه سانتیگراد بمدت 16 تا 18 ساعت عمل آورده شد. 593NL. acidophilus از مؤسسه هیفزیسیها در وزارت بهداشت (ترکیه، آنکارا) بدست آمد. ال. اسیدوفیلوس در مایع کشت MRS مایه کوبی شد و در دمای 37 درجه بمدت 24 ساعت عمل آورده شد.
2.2- تولید پنیر
پنیرها مطابق با راهکار استاندارد تولید شدند. پنیر سفید سنتی ترکیه بعنوان کنترل استفاده شد، و پنیر سفید ترکیه با استفاده از کشت پروبیوتیک در یک کارگاه نمونه تولید شد. دویست لیتر شیر گاو سالم بدون آنتی بیوتیک (pH 6.8) از تحقیقات دامپزشکی و مزرعه آزمایشی دانشگاه آنکارا بدست آمد. شیر در دمای 72 درجه سانتیگراد بمدت 2 ساعت پاستوریزه شد. پس از اینکه شیر تا دمای 32 درجه سرد شد، کشت آغازگر R 707 و به شیر اضافه شد. سپس شیر به خمره های پنیر ساخته شده از فولاد ضد زنگ منتقل شد، که هر یک دارای ظرفیت 100 لیتر شیر بودند. شیر پنیر پروبیوتیک با ال. اسیدوفیلوس مایه کوبی شد. کیموسین به هر خمره پنیر در سطح کافی برای دلمه شدن شیر پس از 60 دقیقه اضافه شد. دلمه با چاقو به مکعب های کوچکی تقسیم شد و کشک ها بمدت 5 تا 10 دقیقه در آب پنیر باقی ماندند. سپس کشک ها (pH 6.4) به قالب های ساخته شده از فولاد ضد زنگ منتقل شدند، که با پارچه درشت باف پوشیده شده بودند. سطح پنیرها با پارچه درشت باف پوشانده شد، و بدون فشار بمدت 20 دقیقه آب آنها گرفته شد، و سپس بمدت (دقیقه) تحت فشار قرار داده شدند. سپس وزنه ها برداشته شدند، و پارچه ها باز شدند و پنیر بصورت مکعب های کوچکی بریده شد. مکعب ها بمدت 13 ساعت در شوراب قرار داده شدند. سپس هر دسته بمدت 6 ساعت در دمای اتاق (20 درجه) نگه داشته شد؛ این مرحله، مرحله ساکن تولید نامیده می شود. سپس هر دسته از کشک به دو گروه تقسیم بندی شد، که یکی از آنها در خلاء رسیده شد، و دیگری در قوطی های لاک و الکل زده حاوی شوراب (آب نمک) نگه داشته شد. پس از بسته بندی، 4 نوع وجود داشت، که دو نوع (CV و PV) بدون شوراب رسیده بودند و دو نوع (CB و PB) در دمای 4 درجه سانتیگراد بمدت 90 روز با شوراب رسیده شده بودند. اختصارات روبرو برای پنیرهای مختلف بکار میرود: CV = پنیر سفید سنتی ترکیه رسیده شده در خلاء و استفاده شده بعنوان کنترل 1؛ CB = پنیر سفید سنتی ترکیه رسیده شده در شوراب استفاده شده بعنوان کنترل 2؛ PV = پنیر سفید ترکیه تولید شده با استفاده از کشت پروبیوتیک (ال. اسیدوفیلوس) رسیده شده در خلاء؛ PB = پنیر سفید ترکیه تولید شده با استفاده از کشت پروبیوتیک و رسیده شده در شوارب .
2.3- نمونه برداری
در حین تولید پنیر، نمونه های شیر پس از مایه کوبی ال. اسیدوفیلوس ، از لحاظ باکتری های مزوفیلیک هوازی، ال. اسیدوفیلوس ، لاکتوباسیل آغازگر، و باکتری های کلیفرم تحلیل شدند. بر روی نمونه های پنیر در روزهای 1، 7، 15، 30، 60 و 90 ، اندازه گیری pH، شمارش باکتری، تحلیل شیمیایی و ارزیابی حسی انجام شد.
2.4- تحلیل میکرب شناسی
از هر نوع پنیر، 10 گرم پنیر به یک کیسه سترون شده در شرایط ضد عفونی شده پ منتقل شد و در 90 میلی لیتر از محلول سیترات تری سدیم سترون شده بمدت 2 دقیقه و با استفاده از Labblender 400 stomacher هموژنیزه شد.
محلول های ردیفی توسط اضافه سازی 1 تا 9 میلی لیتر آب پپتون سترون شده آماده شدند. نمونه ها از لحاظ شمارش باکتریهای مزوفیلیک هوازی، ال. اسیدوفیلوس ، لاکتوباسیل آغازگر، و باکتریهای کلیفرم با استفاده از روشهای استاندارد مورد آزمایش قرار گرفتند.
از آگار شمارش صفحه برای شمارش باکتریهای مزوفولیک هوازی استفاده شد. صفحات بصورت هوازی در دمای 30 درجه سانتیگراد بمدت 48 ساعت عمل آورده شدند. ال. اسیدوفیلوس بر حسب آگار MRS شمارش شد و بصورت ناهوازی در دمای 37 درجه بمدت 3 روز عمل آورده شد. لاکتوباسیل های آغازگر بر حسب آگار M17 شمارش شدند و بصورت هوازی بمدت 48 ساعت در دمای 37 درجه سانتیگراد عمل آورده شدند. برای شمارش باکتریهای کلیفرم، از آگار violet red bile (صفرای بنفش مایل به قرمز) استفاده شد و بصورت هوازی در دمای 37 درجه بمدت 48 ساعت عمل آورده شد.
2.5- تحلیل ترکیبات
نمونه های پنیر از لحاظ نمک مطابق روش استاندارد IDF، از لحاظ محتوای چربی توسط روش باتیرومتریک گالیک، و از لحاظ مقدار تحلیل شدند. محتوای پروتئین با یک تحلیل گر نیتروژن اندازه گیری شد، و از ضریب تبدیل نیتروژن به پروتئین، به اندازه 6.38 استفاده شد. قدرت اسیدی قابل عیارگیری مطابق با استاندارد بریتانیا تعیین شد و بصورت درصدی از اسید لاتیک بیان شد. همه تحلیل ها دوبار انجام شدند.
2.6- تحلیل پروتئولیز
عصاره های قابل حل در آب (pH 4.6) هر یک از پنیرها مطابق با شیوه ای که توسط کوچرو و فاکس (1982) توصیف شده است آماده شد. محتوای نیتروژن عصاره ها با تحلیل گر نیتروژن تعیین شد. نتایج بصورت نسبت نیتروژن حل شونده در آب به محتوای کلی نیتروژن بیان شد.
2.7- درجه بندی پنیرها از لحاظ مقبولیت
نمونه های پنیر بر حسب ورقه امتیازات پنیر مطابق استاندارد 591 ترکیه درجه بندی شدند. این ورقه ها 45 امتیاز به طعم، 30 امتیاز به غلظت و ساختار، 15 امتیاز به تاریخ انقضاء و ظاهر، و 10 امتیاز به رنگ اختصاص میدهند. نمونه های پنیر توسط 5 سنجشگر آموزش دیده در استفاده از صفحات امتیاز، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونه ها بمدت یکساعت در دمای 20 درجه سانتیگراد متعادل شدند، قبل از اینکه امتیازدهی شوند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  8  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقاله ترجمه شده پنیر سفید پروبیوتیک با اسیدوفیلوس لاکتوباسیل

دانلود مقاله ترجمه شده تئوری محدودیت ها و حسابداری به همراه متن انگلیسی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله ترجمه شده تئوری محدودیت ها و حسابداری به همراه متن انگلیسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تئوری محدودیت ها : یک ارزیابی مقایسه ای (ظرفیت حاشیه ای = حاشیه سود )
تغییر سازمان در اقتصاد جهانی که دردهه اخیر صورت گرفت با پذیرش مفاهیم تولید lean و سیستم انعطاف پذیر همراه بود . این مفاهیم به به صورت تلویحی معیاری از تولید و ظرفیت کاری را که با تقاضا و ظرفیت فعلی پذیرش هم خوانی داشتند را عرضه می کنند . سر منشاء وجود مدیریت ظرفیت محدود به دلیل تحقیق مستمر برای راندمان بالاتر و عدم توازن بین منابع و تقاضا برای منابع بیشتر بوده است . برای موسسات خصوصی و در تمام زمینه ها در اقتصاد ایرلند محدودیتهای مضاعفی اعمال شده است . موسساتی که در سطح بین المللی فعالیت می کنند با محدودیت های در سطح جهانی در مورد مدل های تولیدی lean مواجه هستند . موسساتی که در بخش های غیر تجاری فعالیت می کنند با مشکلات تازه ای که مربوط به کمبود کارمندان و سایر منابع می باشد مواجه می باشند در حالی که قبلا مشکل رکود و پایین بودن راندمان در مورد منابع وجود داشت .
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه حسابداری مدیریتی میتواند در مدیریت این گونه مشکلات و ارائه ظرفیت موجود به آنچه که مد نظر است مفید باشد . صرف نظر از این مطلب نبود تکنیک های برتر کمی به روز به آن نحوی که در گفته ها وجود دارد نیز از مشکلات است. روش بهینه سازی در برنامه ریزی خطی این امکان را به شما می دهد که مشکلات پیچیده ای که شامل محدودیت های مختلف ظرفیت هستند را حل کنید . علیرغم اصول شناخته شده و تفکر وجود مبانی بلند مدت حسابداری ، مدارک کمی وجود دارد که نشان دهنده کاربرد متداول این اصول و تفکر در حسابداری یا عملکردهای هیئت مدیره باشند .
Eli gold ratt در کتاب ((the goal)) با ارائه نظرات به صورت تئوری محدودیت ها جان تازه ای به دیدگاههای بهینه سازی تجاری داد . (گولدرات و کوکس 1993 ) . این نظرات مدیریتی بهترین فروشنده به صورت یک داستان مهیجی است که در آن تلاش مدیر شرکت ظرف مدت 90 روزبرای حفظ زیان ناشی از عملکرد جلوگیری از ورشکستگی پیگیری می شود . در این داستان گلدرات و دکوکس به حسابداری قیمت تمام شده به عنوان ((دشمنی برای بهره وری )) حمله می کنند به جای آن از تکنیک ها ی پیشرفته کلی نگری همانند MRP درست سر موقع jit و کنترل آماری پروسه استفاده می کنند .
در این مقاله به تفضیل کمک نسبی فرضیه محدودیت ها نسبت به روش های تجاری حسابداری مدیریتی برای بهره گیری از منابع و تصمیم گیری توضیح داده شده است . این مقاله همچنین اشاعه و ارزیابی تئوری محدودیت ها و واکنش هایی که در قبال آن در حسابداری و فرهنگ مدیریتی ایجاد شده نیز مورد بررسی قرار می دهد . تداوم بقای حسابداری قیمت تمام شده در برابر حملات مستمری که به آن می شود مشابه احتمالات گلدرات در بخش مربوط به توانایی مقررات برای ایجاد تغییر و قرار دادن پیشرفت های اجباری به صورت برنامه و برنامه های آموزشی است . یک نمونه در زمینه خود تئوری محدودیت ها است
leg horgren et al(1999) &morse &Zimmerman(1997) مدارک در طی پروسه نشان می دهند که چه عقاید جدیدی اساس این مثال جذب تفکر مدیریت سنتی شده است .

 

کلمات کلیدی :
مدیریت ظرفیت ، تئوری محدودیت ها ، حسابداری مدیریتی
مقدمه :
تغییر سازمان در اقتصاد که در دهه اخیر صورت گرفت با پذیرش مفاهیم تولید lean و سیستم های انعطاف پذیر همراه بود . این مفاهیم به صورت تلویحی معیاری از تولید ظرفیت کاری را که با تقاضا و ظرفیت پذیرش فعلی همخوانی داشتند را عرضه می کنند . شکوفا شدن اخیر اقتصاد ایرلند نیز اهمیت در نظر گرفتن روشهای مدیریت ظرفیت را پر رنگتر نموده است . سر منشا وجود مدیریت ظرفیت به دلیل تحقیق مستمر برای راندمان بالاتر و عدم توازن بین منابع و تقاضا برای منابع بیشتر بوده است . مشکل مدیریت ظرفیت در سطح اقتصاد کلان و محلی یا در سطح موسسه وجود دارد .
سوالی که در اینجا مطرح می شود نحوه مشارکت حسابداری مدیریتی در مدیریت این گونه مشکلات است . صرفنظر از این مطالب نبود تکنیک ها ی برتر و به روز به نحوی که در گفته ها مطرح می شود نیز یکی از مشکلات است .
تئوری محدودیت ها :
Eli goldratt در کتاب((the goal)) با ارائه نظریات خود به صورت تئوری محدودیتها جان تازه ای به دیدگاه های بهینه سازی تجاری بخشید . (گولدرات دکوکس 1993 ) این نظرات مدیریتی بهتترین فروشنده به صورت داستان مهیجی است که در آن تلاش مدیر شرکت ظرف مدت 90 روز برای حفظ زیان ناشی از عملکرد جلوگیری از ورشکستگی پیگیری می شود . در این داستان گلدرات دکوکس به حسابداری قیمت تمام شده به عنوان ((دشمنی برای بهروری )) حمله کرده و به جای آن از تکنیک های پیشرفته کلی تری همانند MRT ، JIT و کنترل آماری پروسه استفاده می کنند . تداوم بقای حسابداری قیمت تمام شده در برابر حملات مستمری که به آن می شود مشابه به احتمالات گلدرات در بخش مربوط به توانایی مقررات برا ی ایجاد تغییر و قرار دادن پیشرفت های اجباری به صورت برنامه و برنامه های آموزشی است . یک نمونه در این زمینه خود تئوری محدودیت هاست . تئوری محدودیت ها (TOC) روش هایی را برای افزایش سود عملیاتی با شناسایی گلوگاههای عملیاتی ، و درک این مطلب که محدودیت منابع تعین کننده ظرفیت پذیرش مجموعه به صورت کلی است ، توضیح می دهد . گلوگاه را می توان با شناسایی عملیاتی که در آن حجم زیادی از کالا ها منتظر انجام تعیین کننده ظرفیت پذیرش مجموعه به طور کلی است ، توضیح می دهد . گلوگاه را میتوان با شناسایی عملیاتی که در آن حجم زیادی از کالاها منتظر انجام کار روی آن ها هستند شناسایی نمود . خلاصه ای از بهبود تئوری در مقاله jones & dugdale(1998) آمده است .
مدیر باید مطمئن شود که گلوگاه منابع همیشه مشغول بماند و سایر منابع طبق برنامه در مرحله بعد از گلوگاه قرار گیرند .
تئوری محدودیتها بر پایه سه معیار اصلی طراحی و ایجاد شده است :
1- سهم ظرفیت پذیرش = در آمد فروش- هزینه مواد مستقیم
2- سرمایه گذاری (سهام ) = موجوی کالا (مثل مواد خام ، wip ، کالای ساخته شده (فقط شامل مواد )+ هزینه های تحقیق و توسعه + ساختمان و تجهیزات
3- هزینه های عملیاتی = شامل هزینه های عملیاتی به غیر از مواد مستقیم ، هزینه های دستمزد و سر بارها و استهلاک .در ضمن به طور تلویحی فرض شده است که همه این مواد ثابت هستند این فرض ممکن است باعث شود که بسیاری از منتقدان تصور کنند که اندازه گیریهای TOC دارای کابردی کوتاه مدت هستند .
TOC قصد افزایش ظرفیت پذیرش را همراه با کاهش سرمایه گذاری و هزینه های عملیاتی را دارد . و این عمل با پیگیری یکسری مراحل مرتبط با مدیریت کمبود منابع انجام می شود .
پنج مرحله کلی :
مرحله 1 : تشخیص این که ظرفیت پذیرش کل مدرسه به وسیله محدودیت منابع محدود می شود.
مرحله 2: شناسایی محدودیت منابع که معمولا با مشاهده محلی که کالا ها برای انجام کار بیشتر معطل می مانند انجام می شود .
مرحله 3 : نگهداری مداوم گلوگاه تولیدی به صورت شغول و برنامه ریزی تمامی عملیات با توجه به آن نیاز به منابع محدود باعث می شود که برنامه تولید بر پایه سایر منابع طرح گردد و در این حالت جایگاهی برای سایر ماشینها یا عملیات در نظر گرفته می شود . افزایش تولید فقط باعث افزایش کالا بدون افزایش ظرفیت پذیرش می شود . TOC می خواهد که موجودی کار در جریان ساخت را محدود کند . با اینحال TOC طرفدار نگهداری حجمی از کالا قبل از گلوگاه ماشین است تا مطمئن شود که ماشین ناخواسته بیکار نمی ماند .
مرحله4 : ارزیابی تنگناهای سیستم با افزایش ظرفیت سیستم این عمل در صورت افزایش پذیرش بیش از هزینه صرف شده برای توسعه میسر می باشد .
مرحله 5 :اگر در هر کدام از مراحل بالا محدودیتی مشاهده شده به مرحله 1 برگردید .
Drum-Buffer,ropeگلدرات TOC را به سه قسمت Drum ، Buffer ، rope خلاصه نموده است . نتایج حاصل از سیستم های تولید ، آهنگی را برای تولید ایجاد می کند که از طریق آن می توان محدودیتهای ماشین ها را پیگیری نمود (Drum) از طریق این پیگیری قبل از این ماشین ذخایر احتیاطی انباشت نمود (Buffer) تا در صورت نیاز با توجه به سفارش مشتری مواد اولیه را جذب یا آزاد نمود (Rope)
تئوری محدودیت ها و حسابداری :
دلایل گلدرات دکوکس (1993)در شناسایی حسابداری هزینه ها به عنوان ((دشمن شماره یک بهره وری در داستان))درداستان "the goal" آمده است . قهرمان داستان (آلکس)کشف می کند که همزمان با توقف تولید در یک گلوگاه ماشینی (با پیگیری Drum) یک افت در میزان ظرفیت به رئیس دفتر مربوطه گزارش شده است . معیارهای جدید حسابداری همانند هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC) ممکن است ضعف حسابداری رایج را که بر پایه هزینه یابی جذبی عمل می کنند با ایجاد انگیزه بالاتر برای تولید بیشتر در هر فعالیت و با مراحل کمتر او شاید با اجرای طولاتر تولید و تولید خروجی با منابع بدون محدودیت جبران کند . در کل TOC به جای آنکه اطلاعاتی را برای کنترل مدیریت یا هزینه یابی تولید در دسترس قرار دهد اطلاعاتی راجع به تصمیم گیری را فراهم می کند .
همچنین طرفداران TOC اظهار می دارند که معیار های حسابداری رایج مخالف بهبود راندمان واحد در اثر نتایج TOC حاصل از حذف حساب سود و زیان از مانده قبلی کار در جریان ساخت از ماشین های بدون مشکل و محدودیت می باشند . (قبلا به صورت یک دارایی در تراز نامه عنوان می شد ) البته بایستی به این نکته توجه داشت که این تاثیر محدود به میزان سربار اختصاص داده شده به WIP می باشد و به علاوه این تاثیر یک اثر "منحصر بفرد" روی اولین اجرای TOC می باشد و تنها زمانی بروز می کند که کمیت WIP کاهش پیدا می کند .
آن چه جالب است اسن است که بدانیم حداقل در بخش تفسیر های حسابداری یا تحلیل های TOC چه توصیه هایی در زمینه حسابداری از تئوری محدودیتها مورد قبول قرار گرفته است . مثلا جونز و داگدال (1998)توجه خودداری تاثیر TOC و نحوه ارائه آن به صورت یک الگو متمرکز کرده اند به همین دلیل آن ها حسابداری مدیریتی ارائه شده بوسیله گلدرات را مورد بررسی قرار ندادند و یا اینکه خود مدل TOC را از نظر وجود نقطه ضعف مورد آزمایش قرار ندادند . با این وجود برخی از نقاط ضعف به وسیله جونز و داگدال (همچنین به وسیله گلدرات ) به هنگام ارزیابی TOC به صورت یک اندیشه جدید مدیریتی در مقالات منتشر شده بعد از "THE GOAL" همانند 'the Haystack syndrome" پذیرفته شده است در تعریف جدید اهداف موسسه از حداکثر سازی ظرفیت به یک سری اهداف سه گانه تبدیل شده است مثلا برآورده کردن احتیاجات (1)مالکان (2)کارمندان یا (3)بازار .یکی از سه گروه بایستی با توجه به محدودیت های در گروه دیگر به عنوان هدف موسسه مورد بررسی قرار گیرد . به طور مشخص این تغییر به سمت اهداف کمتر کیفی هستند که گفته می شود اجزاء مهم محاسباتی TOC را به عنوان یک "کنولوژی تفکری " یا "پروسه تفکری" جدید در نظر گرفتند اما این دلایل کمتر قابل اندازه گیری هستند . مشخصاً نورین ، اسمیت و ماکی (1995)گزارش کرده بودند که در مورد اکثر موسساتی که ادعا کرده بودند با TOC منطبق هستند یا به وسیله آن تحت تاثیر قرار گرفته اند ، نسخه به کار رفته از تئوری به صورت اولیه و بیشتر کیفی بود که به آن ها اجازه می داد هنوز هم مسائل را از دیدگاه حسابداری نگاه کنند . در حقیقت درگزارش نورین و دیگران آمده بود که "ما از این که ببینیم که آن (کاربرد پروسه تفکری)به طور متداول مورد استفاده قرار بگیرد مایوس شده بودیم ... در بیشتر موارد از آن استفاده نمی کردند " (صفحه138)این مقوله همچنین ظرفیت پذیرش در TOC را که دارد متون حسابداری مدیریتی شده بود را نیز تدوین کرد .
جونز و داگدال تکامل TOC را به صورت سازگار با مدل اولیه همانند قهرمان کتاب "هدف"که می خواست سود آوری موسسه را با حفظ مشاغل مرتبط افزایش دهد ، پذیرفتند با اینحال اخراج کارکنان در مدل اولیه به صورت تلویحی اشاره شده بود در این مدل خروجی بایستی در نقاط غیر گلوگاهی به گونه ای محدود شوند که هزینه ها کاهش یابند . در مدل بعدی همانند مغایرتها قبولانده شده بود که برای حذف محدودیت تتقاضای محدود بایستی تلاش شود که مشتریان جدید پیدا شوند یا فروش بیشتری برای مشتریان موجود داشته باشیم . با اینحال "این معاملات با مفهوم بهره متناقض بوده و روش های کنترل مدیریتی را نادیده می گیرند "(صفحه 88).
حسابداری مدیریتی و حسابداری ظرفیت پذیرش :
برغم اظهار نظر های مختلف ، TOC با حسابداری مدیریتی چه از نظر تئوری و چه از نظر علمی سازگار بوده که این مطلب قبلا در کتاب "هدف"(the goal) آمده است . هدف به حداکثر رساندن ظرفیت پذیرش همزمان با کاهش در سرمایه گذاری و هزینه های عملیاتی را میتوان همانند قانون قدیمی حسابداری که به صورت تصمیم گیری کوتاه مدت برای حداکثر عنوان ظرفیت پذیرش برای هر واحد از منابع محدود شده است ، دانست که قبل از انتشار کتاب "هدف" در کتاب ها آمده بود . روش گلدرات را اغلب حسابداری ظرفیت پذیرش می گویند .
البته برخی ابهامات زبانی در تعریف حسابداری ظرفیت پذیرش وجود دارد . در ایالات متحده و اتحادیه اروپا "حسابداری ظرفیت پذیرش"استفاده نمی کنند و به جای آن از واژه " TOC در حسابداری " استفاده می کنند . و علت آن هم اختلاف والدرون و گالودی بر سر منشاء واژه است.
حمایت گلدرات از سیستم ها ی هزینه یابی حاشیه ای نشان دهنده انتقاد وی از وجود نقص در هزینه یابی است که اغلب در فرهنگ حسابداری وجود دارد . انتقادات صحیح هستند ولی نو نیستند . آن ها همچنین صلاحیت کافی ندارند تا بتوانند تشخیص در حسابداری ممکن است از هزینه های مختلف برای مقاصد مختلف استفاده شود . واقعیت این است که موسسات دارای سیستم های هزینه یابی جذبی پیچیده ای برای سیستم های گزارشگری مالی هستند سیستم های گزارشگری موجودی مانع از استفاده آن ها از اطلاعات هزینه حاشیه ای یا هزینه یابی متغییر حداقل برای برخی تصمیم گیری ها نمی شود .
کلراک (1992)و پیرس داوده(1998)هر دو کشف کردند که میزان کاربرد واقعی تحلیل های هزینه –حجم –سود (CVP)82% یا 85% است البته Pierce و odea کشف کرده اند که استفاده متداول در بسیاری از موارد کم است و فرض بر این است که برای هر کاربردی در یک موسسه هزینه ها به دو بخش ثابت و متغییر تقسیم می شوند .
ادبیات toc نیز زیر نظر انتقادات حسابداری رفته شده است تا برتری آن را بر مدل حسابداری هزینه یابی حاسیه ای نشان دهند.به طور کلی toc توصیه می کند که انتخاب ترکیب بر اساس منابع محدود برای ظرفیت پذیرش هر واحد منبع محدود بجای سود تا ویژه حسابداری هر واحد از منابع محدود باشد.مثلاً alwater & gagne(1997) تلاش کردند تا نشان دهند چگونه می توان با استفاده از شیوه toc وبااستفاده از اطلاعات موجود در ضمیمه a ، بااستفاده از قانون toc تولید می شود(مدرک4و5) بهتر میگردد .در عوض محصول q طبق قوانین حسابداری تولید می شود (مدرک 7و8) در سند 9 مورد سودهای هفتگی هر محصول با toc مقایسه شده است که نشان دهنده برتری سود 1692 دلاری در مقابل 1630 دلار ترکیب محصولاتی که بوسیله روش حسابداری پیشنهاد شده ،می باشد .
نکته مهم برای درک اختلاف کاهش 3000 دلاری هزینه های عملیاتی در هر حالت است.تحلیلها بر پایه این فرض انجام می شود که هیچ هزینه متغییری بجز مواد مستقیم (ستون سوم در سند 7) وجود ندارد.هر چند این فرض ممکن است در برخی حالات صحیح باشد، toc فرض می کند که هزینه ای متغیر هرگز شامل عنصری از حقوق مستقیم یا سر بار متغییری نمی باشد.بعلاوه در مقاله همیشه از واژه (بایستی باشد) بجای (این است) استفاده شده است.در مباحث مورد استفاده کار هفتگی استاندارد،کارمندان با وجدانی که از بیکاری دوری می کند. وارزش دهی به کارگران آموزش دیده حتی اگر از طریق آموزش آنها
بهره وری ایجاد شود مدنظر قرار گفته است.در این تحلیل ها وصفیت دنیای واقعی همانند کار پاره وقت ،کارقراردادی ،اضافه کاری وتغییر محل کار پرسنل از محیطهای آرام به پرکار که می توانند هزینه های کارگی را به صورت متغییر در آورد نادیده گرفته شده است.
در حقیقت اگر نمونه atwater & gangne با وجود دستمزد مستقیم که به صورت متغییرات مجدداً طرح شود نتایج به صورت زیر خواهد شد .
جدول صفحه 8
در مقاله atwater &gagne (ضمیمه a،سند9) toc باعث افزایش سود هفتگی به میزان 62 دلار ($1630-1692) شده است این افزایش با این فرضی که هزینه های مستقیم دستمزد انتخاب نحوه تغییر نخواهد کرد واین وصفیت اگر هزینه دستمزد مستقیم کاملاً متغیر باشد به میزان 83$ خواهد رسید. این فاصله اگر هر سرباری به صورت متغیر فرض می شود بیشتر خواهد شد همانگونه که ضمیمه b نشان می دهد که چگونه سود هفتگی می تواند تا 120 دلار افزایش یابد.
Balder stone & keef(1999) چنین فرض می کنند که توصیف ظرفیت پذیرش به صورت فروش منهای هزینه مواد ناشی از قرائت اشتباه کار گلدرات است،اما اگر چنین باشد باز هم همین تعریف استاندارد از ظرفیت پذیرش در مقالات وکتابهای balderstone & keef آمده است .اوبیشتر موارد هزینه مواد مستقیم به طور مشخص اختصاص یافته است در حالیکه در مورد دستمزد مستقیم اینگونه نسبت در صورتیکه دستمزد مستقیم معمولاً به طور واضح وغیر واضح در هزینه های عملیاتی لحاظ شده است.در حقیقت آنهایکه به گزارش مستقل نورین وهمکارانش (1995) در مورد toc وتوصیه های آن برای حسابداری مدیرتی ایرادگرفتند (بوسیله مؤسسه حسابداران مدیریتی آمریکا حمایت می شدند )،در مقالات وانتشارات خود از مقدمه ای که بوسیله گلدرات تهیه شده است استفاده می کردند.
این نکته اهمیت دارد که نظرات غلطی که در مورد toc وتوانایی آن در ارائه ابزار برتری برای طراحی تولید وارائه قانون ظرفیت حاشیه ای به صورت سود محدود به نوشته های atwater & gagne نیست. این مسئله به کرات در حوزه مدیریت تولید وبوسیله بلکاستون (2001)Umble & umble(1998) مطرح شده است. بعلاوه زمانی که نتایج بحث ادبیات حسابداری بیا شود،هدف بیشتر به سمت نشان دادن عدم تازگی در شیوه toc تمایل پیدا می کند ونیز تلاش می شود تا گفته شده انحراف ناچیزی در ظرفیت حاشیه ای مبتنی بر شیوه حسابداری وجود دارد وروش toc درواقع در رده ایی پایینتر قرار داشته وباعث اشتباه وگمراهی می شود.
نقش بهینه سازی:
در برخی ارزیابیهایی که از toc بعمل آمده است بر این نکته تاکید دارند که نگرشهای تازه ای که toc عرضه می کند در پناه برنامه ریزی خطی (lp) می باشند مثلاً luebbe & fich (1992 , p1477) می گویند ‹‹البته،سطح تحلیل ایجاد شده بوسیله lp در مورد قیمت ها به کاملی و میزان این سطح بوسیله toc در مورد تحلیلهای بازده / محدودیت بر حسب $ نمی باشد›› این عبارت گمراه کننده است زیرا در حقیقت برنامه ریزی خطی بر اساس همان اصولی که هدفش افزایش سهم هر واحد از منابع محدود است،پایه ریزی شده است. هر مسئله تکراری دو روش سیمپلکس که در آن از برنامه ریزی خطی برای حل مسائل مر بوط به بهینه سازی استفاده می شود بر پایه این اصول طراحی شده اند . بر خلاف نقش toc برنامه ریزی خطی چندین بار تکرار می شود زیرا در برنامه ریزی خطی وجود چندین علت برای ایجاد محدودیت وجود دارد toc فرض می کند که انتخاب محدودیت مربوطه بطور فرضی بهنگام ایجاد کار در جریان ساخت در نقاط مختلف قابل تعیین است .
این انتخاب عینی یا برخی گلوگاه بوسیله مدارک تجربی ثابت نشده اند brausch & taylor(1997) مجموعه ای از مکالمات را روی 12 موسسه مختلف از نظر اندازه وصفت انجام دادند تا تعیین کنند موسسات چگونه مدیریت وچگونه برای ظریفی محدود برنامه ریزی می شوند.(مکالمه در حقیقت نه اسمی از toc ونه برنامه ریزی خطی برده شده بود وآنچه که انجام شده براساس ارزش طبیعی بود.)آنها کشف کردند که گلوگاهها مشکل واقعی 9 مؤسسه از 12 مؤسسه ای بود که محصولات مختلفی با کاربردهای مختلف و بردن پورسه ای مستمر تولید کردند. هر چند در برخی موارد گلوگاهها در نقاط خاصی وجود داشتند ولی در سایر موارد "آنها بر اثر تغییر در ساختمان تولید وترکیب تولید ایجاد می شوند "ویکی از مدیران ناموفق تولید در شرکت خود گفته بود که "گلوگاهها در تمام جاهها هستند"tollington(1998) بین محدودیتهای بلند مدت و"گلوگاههای سیار"که به علت وقایع غیر قابل پیش بینی ایجاد میشوند تمایز قائل شده است .شناسایی صحیح گلوگاهها احتمالاًً در عمل یک کار پیچیده است salafatinos(1995) مزایای بالقوه استفاده از تکنیکهایی همانند طرح ریزی فعالیت وشبکه های وابسته فعالیتی را در شناسایی صحیح گلوگاهها را خاطرنشان شده است زیرا بر خلاف فرهنگ وسیع toc،ایجاد wip برای یک ماشین ممکن است مسائل پیچیده ای را ایجاد کند.بعلاوه او نشان داد که چگونه نقشه ریزی را می توان برای بهبود یک سیستم طرح ریزی بر پایه فعالیت بکار گرفت.
در مجموع قیمت حاشیه ای (shadow) نسبت به toc یک روش اندازه گیری است زیرا در این روش ظرفیت حاشیه ای ناشی از منابع محدود اندازه گیری می شود در حالیکه در toc فقط ظرفیت متوسط اندازه گیری می شود.برای مشکلات ساده ظرفیت حاشیه ای ومتوسط برابر خواهد بود در حالیکه در مسایل پیچیده آنها با هم متفاوت هستند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله40    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ترجمه شده تئوری محدودیت ها و حسابداری به همراه متن انگلیسی

دانلود مقاله بررسی سیستم حسابداری بهای تمام شده

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله بررسی سیستم حسابداری بهای تمام شده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
استفاده از سیستم های پیشرفته و دقیق حسابداری و بهره و نتیجه گیری از روشهای استفاده شده شرکت یا مؤسسه را به اهداف مورد نظر نزدیک نموده و مدیران و صاحبان سهام دیگر استفاده کنندگان از صورتهای مالی از عملکرد شرکت در بهبود وضعیت مالی و رسیدن به اهداف عالی بهره گیری می نمایند . به منظور تحقق اهداف مطلوب و کنترل و جلوگیری از هر گونه زیان و خسارت احتمالی و رسیدن به سود روش حسابداری بهای تمام شده برای واحد مالی شرکت مورد نظر پیشنهاد و ارائه می گردد .
استفاده و بکارگیری از این روش مدیران و صاحبان سهام را در هر مقطعی که قصد تعیین هزینه ها و یا بالا بردن سود مورد انتظار را دارن کسب می نماید . در این روش بدلیل دقت موجود در ثبت اقلام هزینه بهای تمام شده در هر قسمت یا بخش عملیات می توان هزینه مواد ، سربار و …. کم نموده تا به کسر نقطه سر به سر میزان سود مورد انتظار بالا برده شود و موجب شکوفائی شرکت یا مؤسسه فراهم آید . بحث بهای تمام شده در هر شرکت یا واحد تجاری متناسب با نوع تولید و هزینه شناسائی و ثبت میگردد. روش حاضر پس از تحقیق در خصوص عملکرد تولید شرکت کار آمدن شدن عوامل تولید بدین شرح مرقوم می گردد .
تعریف مختصری از حسابداری بهای تمام شده
حسابداری بهای تمام شده یکی از شاخه های حسابداری مدیریت می باشد که عهده دار وظایف متعددی از جمله : 1ـ روش های کنترل هزینه 2ـ ارزیابی موجودی ها و غیره به منظور دستیابی به اهداف خاصی از قبیل رسیدن به بهای تمام شده مناسب و راهنمایی مدیران در جهت تصمیم گیریهای آتی می باشد . تعریف حسابداری بهای تمام شده : حسابداری بهای تمام شده به شاخه ای از حسابداری اطلاق می شود که وظیفه اش جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل هزینه ، محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات همچنین ارائه روشهای تقلیل بهای تمام شده و تولیدات ، از طریق تجزیه و تحلیل گزارشها و بررسی شیوه های تولید می باشد.
وظایف حسابداری بهای تمام شده :
1. یاری مدیران در ایجاد و اجرای برنامه ها .
2. برقراری روشها و شیوه های اعمال کنترل ، به منظور کاهش معقول هزینه ها .
3. راهنمایی مدیریت در تصمیم گیری های نهایی به منظور انتخاب بهترین راه حل از راه حل های موجود ارزیابی موجودی ها به منظور هزینه یابی و قیمت گذاری آنها و کنترل مقداری موجودی ها .
4. پیش بینی هزینه های تولید برای یک دوره معین.
5. جمع آوری ،‌تفکیک ، ثبت و تسهیم هزینه ها.
اهمیت حسابداری بهای تمام شده :
حسابداری بهای تمام شده با ابزار حسابداری ، مدیریت را برای برنامه ریزی ، کنترل و ارزیابی نتایج عملیات ، مجهز نموده و به عنوان بازوی مدیریت ، در برنامه ریزی و کنترل فعالیتها تلقی می شود . این شاخه حسابداری ، مدیریت را در برآورد و جمع آوری اطلاعات مربوط به هزینه مواد ، هزینه حقوق و دستمزد و سایر هزینه های تولیدی یاری می نماید . جمع آوری اطلاعات مربوط به هزینه ها می تواند مدیران را در تصمیم گیری برای توسعه ماشین آلات و تأسیسات به منظور افزایش تولید و فروش از طریق مختلف مانند :خرید ، تعویض ، ساخت و یا اجاره تأسیسات و ماشین آلات جدید یاری نمایر . کاربرد حسابداری بهای تمام شده : استفاده از حسابداری بهای تمام شده و تنایج حاصل از آن ، تنها به مؤسسات تولیدی محدود نمی شود ، بلکه مؤسسات غیر تولیدی مانند : ادارات دولتی ، شرکت های بیمه ، بیمارستانها ،‌دانشگاهها ، مؤسسات حمل و نقل ، شرکتهای هواپیمائی ، عمده فروش ها و خورده فروش ها و غیره نیز می توانند از حسابداری بهای تمام شده برای محاسبه بهای تمام شده خدمات ارائه شده و افزایش کارآیی فعالیتهای خود ، استفاده کنند . اطلاعات اولیه حسابداری بهای تمام شده شامل اسناد و مدارک و گزارشهایی است که برای رسیدن به اهداف حسابداری بهای تمام شده مورد نیاز می باشد مثل فاکتور خرید مواد ، برگ رسید مواد وارده به انبار ، حواله صدور مواد از انبار به قسمتهای مختلف تولید ، حواله نقل و انتقالات داخلی مواد بین دوایر ، گزارشهای ساعات کار انجام شده تولیدی و غیر تولیدی و اوقات تلف شده ، اطلاعات مربوط به ظرفیت اسمی و عملی کارخانه ، آمار مربوط به مشخصات فیزیکی کارخانه ، قطعات یدکی مورد نیاز ماشین آلات ، برق مصرفی و سایر نیروهای محرکه مورد نیاز ، آمار نیروی انسانی و غیره .
اصطلاحات متداول حسابداری بهای تمام شده :
علوم و فنون مختلف ، هر یک دارای اصطلاحات خاصی هستند که بکارگیری صحیح انها فرگیری را ساده تر خواهد نمود . حسابداری بهای تمام شده نیز دارای اصطلاحات گوناگونی است که هر یک بیانگر مفهوم خاصی می باشد . در این قسمت بعضی از این اصطلاحات را به طور خلاصه تعریف می نمائیم .
هزینه یابی ـ محاسبه بهای تمام شده کالای ساخته شده و موجودی کالای در جریان ساخت را هزینه یابی گویند .
کالای ساخته شده ـ به محصولاتی گفته می شود که جریان تولید را کاملاً طی کرده ، برای فروش آماده باشند .
کالای در جریان ساخت ـ به محصولات و یا موجوداهایی اطلاق می شود که ساخت آنها هنوز به اتمام نرسیده باشد .

 

عوامل بهای تمام شده ـ عوامل بهای تمام شده عبارت است از هزینه هایی که برای ساخت محصول به مصرف می رسند و شامل مواد اولیه ، دستمزد و هزینه های غیر مستقیم تولید می باشد .
تولید ـ عبارت از تغییر شکل و ماهیت مواد طی مراحل مختلف به کالاست ، به طوری که پس از این تغییر شکل ، مواد خام به کالای ساخته شده تبدیل شود.
حسابداری بهای تمام شده و جایگاه آن : در مؤسسات تولیدی ، با توجه به حجم فعالیت ها ، تخصصی شدن موضوع هزینه یابی و تفکیک هزینه ها ، محاسبه بهای تمام شده محصولات ساخته شده و رسیدن به اهداف مورد نیاز ، ایجاد دایره حسابداری بهای تمام شده به موازات دایره حسابداری مالی ضرورت می یابد .
دایره حسابداری مالی ، وضعیت مالی مؤسسه در قالب گزارش منعکس می نماید و نشان دهنده این مسئله است که فعالیتهای مؤسسه در طول دوره زمانی ، چه نتایج کلی در بر داشته است ولی دایره حسابداری بهای تمام شده به جزئیات فعالیتهای دوایر تولیدی ، مراکز هزینه و قسمت های مختلف می پردازد و نتایج عملیات خود را در غالب گزارشهایی مانند گزارش مصرف مواد ، ساعات کار انجام شده ، اوقات تلف شده ، ضایعات ، قیمت تمام شده کالای ساخته شده ودر جریان ساخت و …. در اختیار مدیران قرار می دهد .دایره حسابداری بهای تمام شده ، دارای یک نفر مسئول می باشد که تحت نظر مدیر مالی انجام وظیفه می کند .
بهای تمام شده: عبارت است از مجموع ارزش عوامل تخصیص داده شده به تولید یک محصول.
هزینه‌های تولیدی: عبارت است از هزینه‌هایی که برای ساخت یک واحد محصول بکار می‌رود که شامل دستمزد مستقیم، مواد مستقیم و سربار ساخت می‌باشد.
مواد مستقیم: هر نوع موادی که برای تولید مستقیما بکار می‌رود و یک جزء اصلی و قابل شناسائی محصول تکمیل شده را تشکیل می‌دهد مواد مستقیم نامیده می‌شود.
دستمزد مستقیم: حقوق و دستمزد کارکنانی که بطور مستقیم در تولید محصول دخالت دارند و مواد مستقیم را به محصول تبدیل می‌کنند، دستمزد مستقیم نامیده می‌شود.
سربار ساخت: تمام هزینه‌های منظور شده در جریان تولید به جزء مواد مستقیم و دستمزد مستقیم، به عنوان سربار کارخانه تلقی می‌شود، از قبیل مواد غیر مستقیم، دستمزد غیر مستقیم و سایر هزینه‌های غیر مستقیم تولیدی.
تخصیص هزینه‌ها: عبارت است از منظور نمودن هزینه‌ها به حساب هر یک از محصولات.
نرخ جذب سربار: نرخی است که بر اساس آن هزینه‌های سربار ساخت به محصولات تخصیص داده می‌شود.
عناصر تشکیل دهنده بهای تمام شده:
عناصر تشکیل دهنده بهای تمام شده محصولات تولیدی به طور کلی شامل اقلام زیر می‌باشد:
1ـ مواد مستقیم
2ـ دستمزد مستقیم
3ـ سربار کارخانه
هر نوع موادی که برای تولید مستقیما بکار می‌رود و یک جزء اصلی و قابل شناسایی محصول تکمیل شده را تشکیل می‌دهد مواد مستقیم نامیده می‌شود مانند سیب زمینی آماده شده جهت کاشت.
حقوق و دستمزد کارکنانی که بطور مستقیم در تولید محصول دخالت دارند و مواد مستقیم را به محصول تبدیل می‌کنند، دستمزد مستقیم نامیده می‌شود، مانند حقوق کارگران قسمت برداشت گندم.
تمام هزینه‌های منظور شده در جریان تولید به جزء مواد مستقیم و دستمزد مستقیم، به عنوان سربار کارخانه تلقی می‌شود از قبیل مواد غیر مستقیم، دستمزد غیر مستقیم و سایر هزینه‌های غیر مستقیم تولیدی.
اصطلاحاً جمع هزینه‌های مواد مستقیم و دستمزد مستقیم و سربار کارخانه را بهای تولید یا بهای ساخت گویند و جمع هزینه‌های مواد مستقیم و دستمزد مستقیم را بهای اولیه و جمع دستمزد مستقیم و سربار کارخانه را هزینه‌های تبدیل گویند.
سایر هزینه‌هایی که در یک موسسه تولیدی واقع می‌شوند هزینه‌های دوره نامیده می‌شوند. مانند هزینه‌های توزیع و فروش و اداری و تشکیلاتی که در پایان سال مالی به حساب سود و زیان انتقال می‌یابند.

 

 

 

 

 

 

 

حسابداری بهای تمام شده:
چه چیزی را به چه قیمتی به دست آورده ایم؟ پاسخ این سوالات در حسابداری به وسیله تکنیکها و روشهایی داده می شود که به آن حسابداری بهای تمام شده یا حسابداری صنعتی می گویند.
شناخت و طبقه بندی صحیح هزینه ها، تعیین محل وقوع آنها و تخصیص درستشان به انواع فعالیتهای سازمان و نهایتا تجزیه و تحلیل نتایج بدست آمده را می توان به عنوان هدف اصلی سیستم بهای تمام شده نامید.
- قبول یا عدم قبول سفارش مشتریان
- تعیین قیمت فروش محصولات
- تولید یا عدم تولید یک محصول خاص
- افزایش یا کاهش حجم تولید محصولات
- ایجاد یک خط تولید جدید و یا توسعه واحد صنعتی
- حذف و یا ایجاد تغییر در خط تولید موجود
- تغییر در کیفیت محصولات و یا تغییر در فرآیند تولید
تصمیم گیری در مورد هر یک از موارد فوق و دهها مورد دیگر از این قبیل، بدون داشتن یک سیستم مناسب حسابداری بهای تمام شده، اگر غیر ممکن نباشد، بدون شک خالی از اشکال نخواهد بود. محاسبه بهای تمام شده در بدو امر کاری ساده به نظر می رسد. چرا در هر موسسه تولیدی، حداقل برای محاسبه سود و زیان سال، ناچارند که هزینه ها را ثبت و در مقابل درآمدها قرار دهند. حال کافی است که مشخص شود در طی سال چه محصولاتی و با چه کمیتی تولید شده است که با تخصیص این هزینه ها به تولیدات، قیمت تمام شده هر محصول بدست خواهد آمد. آنچه که گفتیم، اساس کار حسابداری بهای تمام شده است ولی انجام این کار به مراتب از گفتن آن مشکل تر است.
روشهای طبقه بندی هزینه ها:
الف: طبقه بندی هزینه ها به تفکیک عوامل اصلی بهای تمام شده
موسسات تولیدی در جریان عملیات خود، مواد اولیه را با کمک تکنولوژی و کار نیروی انسانی به محصول تبدیل می کنند . پس عوامل تشکیل دهنده بهای تمام شده محصولات یک موسسه تولیدی را می توان در سه بخش کلی هزینه مواد، هزینه کار و هزینه سربار طبقه بندی کرد.
ب: طبقه بندی هزینه ها به مستقیم و غیر مستقیم:
هزینه های مستقیم هزینه های هستند که بتوان آنها را به سهولت به واحد محصول تخصیص داد مثل هزینه مواد اولیه، هزینه پرسنلی که مستقیما با مواد و ماشین آلات سازنده محصولات کار می کنند و بقیه هزینه ها غیر مستقیم تلقی می شوند یعنی هزینه های مواد اولیه و پرسنلی که در تعریف فوق به صورت مستقیم تلقی نمی شوند.
ج: طبقه بندی هزینه های متغیر و ثابت
د: طبقه بندی هزینه ها با توجه به وقایع سازمانی : هزینه های تولیدی _خدماتی_اداری_فروش
ه: طبقه بندی هزینه ها به روش ترکیبی: در سطح حسابهای کل از یک روش و در سطح حسابهای معین از دیگر روشهای طبقه بندی هزینه ها استفاده کرد.
مراکز هزینه :
عملیات ساخت محصول در یک موسسه تولیدی ممکن است توسط قسمتهای مختلفی صورت گیرد در این حالت هر قسمت،مسئولیت بخشی از فرآیند تولید را بعهده داشته و محصول با عبور از این قسمتها بتدریج تکمیل شده ونهایتا بصورت محصول آماده برای فروش در می آید. بمنظور کنترل هزینه های تولید ومحاسبه بهای تمام شده محصولات به شکلی که بتوان مشخص کردکه هر یک از قسمتهای تولید چه مبلغی از عوامل تشکیل دهنده بهای تمام شده را به خود اختصاص داده اند،می بایست این قسمتها به دقت شناسایی شوند. در حسابداری صنعتی هر یک از این قسمتها را مرکز هزینه می نامند. تعیین مراکز هزینه باید بنحوی صورت گیرد که تخصیص هزینه ها به آنها امکان پذیر بوده و حوزه مسئولیت سرپرستان این مراکز مشخص باشد. در حسابداری بهای تمام شده اصطلاح مرکز هزینه به هر یک از واحدها و قسمتها اعم از تولیدی، پشتیبانی، اداری و فروش اطلاق می شود. مراکز پشتیبانی، خدماتی- سرویس دهنده مانند مراکز تهیه آب و برق و گاز، تعمیرگاهها و انبارها. این مراکز با خدمت خود عملیات تولید را تسهیل می کنند و بدون وجود آنها اصولا عمل تولید امکان نخواهد داشت .
منظور از حسابداری (بهای تمام شده) چیست؟
حسابداری بهای تمام شده شاخه‌ای از علم و فن حسابداری است که وظیفه جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل هزینه و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات را بر عهده داشته با و تجزیه و تحلیل گزارش‌ها و بررسی‌ راههای تولید روشهای تقلیل بهای تمام شده تولیدات را بیان می‌کند.
اهمیت حسابداری بهای تمام شده برای چیست ؟
در واقع حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده یک ابزار بسیار مهم در اختیار مدیریت می‌باشند تا مدیران با استفاده از حسابداری صنعتی، بهای تمام شده تولیدات را محاسبه می‌کند و کنترل خود را بر روی هزینه‌های مواد، دستمزد و سایر هزینه‌های تولید اعمال می‌کند.
مدیران اگر گزارشات دقیق و صحیحی از عوامل هزینه نداشته باشند در تصمیم گیری خود در جهت افزایش تولید یا سایر تصمیم گیری‌ها و راه انجام تصمیمات خود با مشکل مواجه خواهند شد.
کاربرد حسابداری بهای تمام شده چیست ؟
گاهی تصور می‌شود کاربرد حسابداری صنعتی و بهای تمام شده محدود به کارخانجات و صنایع تولیدی می‌باشد هرچند شاید مشهورترین کاربرد آن در این جهت باشد ولی سایر مؤسسات نیز از حسابداری بهای تمام شده بهره برده و از روشهای حسابداری بهای تمام شده در بانکها، شرکتهای بیمه عمده فروشی‌ها ، شرکتهای حمل و نقل ، شرکتهای هواپیمایی ، دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها در جهت کارایی بیشتر استفاده می‌گردد.
اهمیت حسابداری بهای تمام شده در بخش دولتی
حسابداری بهای تمام شده یا حسابداری صنعتی به شاخه ای از حسابداری اطلاق می شود که وظیفه آن شناخت،جمع آوری ،پردازش وگزارشگری اطلاعات مربوط به عوامل بهای تمام شده و محاسبه بهای تمام شده خدمات ومحصولات و همچنین ارائه روشهای تقلیل بهای تمام شده خدمات وتولید از طریق تجزیه و تحلیل گزارشها می باشد.حسابداری بهای تمام شده جدا از حسابداری مالی و حسابداری دولتی نیست وبا بکارگیری این شاخه از حسابداری،در واقع قسمتی از وظایف حسابداری به حسابداری بهای تمام شده واگذار شده تا برخی از اهداف حسابداری مالی در بخش خصوصی و حسابداری دولتی در بخش عمومی تامین شود.
حال اهمیت حسابداری بهای تمام شده در بخش دولتی رااز دو منظر زیر به اختصار مورد بحث قرار می دهیم.
الف-نظام بودجه ریزی عملیاتی
ب-قانون مدیریت خدمات کشوری

 

الف-نظام بودجه ریزی عملیاتی:
در بودجه ریزی عملیاتی (PERFORMANCE BUDGETING) علاوه بر تفکیک اعتبارات به وظایف، برنامه ها، فعالیتها و طرحها، حجم عملیات و هزینه های اجرای عملیات دولت و دستگاههای ذیربط براساس روشهای حسابداری بهای تمام شده، محاسبه و تعیین می گردد.
حسابداری بهای تمام شده به عنوان بازوی مدیریت جهت برنامه ریزی،تصمیم گیری وکنترل عوامل بهای تمام شده تلقی می گردد وبا بررسی اطلاعات جمع آوری شده و ارایه آن به مدیران امکان کنترل عوامل بهای تمام شده خدمات وتولید ومراکز مختلف هزینه را فراهم نموده وبا مقایسه بین هزینه های بودجه شده وهزینه های واقعی،به تجزیه وتحلیل انحرافات بین این هزینه ها می پردازد، لذا ارقام پیش بینی شده در بودجه عملیاتی متکی به تجزیه و تحلیل تفصیلی برنامه ها، فعالیتها، عملیات و قیمت تمام شده آنان برپایه اهداف و مقاصد دولت است، که در آن بخشی از هزینه های عمومی و استهلاک دارائیهای سرمایه ای به واحدهای عملیاتی برنامه ها و فعالیتها تخصیص می یابد.
تدوین و اجرای بودجه عملیاتی در دستگاههای دولتی مستلزم کاربرد حسابداری تعهدی، به منظور تعیین هزینه های واقعی برنامه ها و فعالیتهاست. هماهنگی و یکنواختی طبقه بندیهای بودجه ای و حسابداری و تطبیق آنها با ترکیب سازمانی دستگاههای دولتی از یک طرف و ارتباط وظایف برنامه ریزی، بودجه ریزی و حسابداری دولتی از طرف دیگر نیز از ضروریات بودجه عملیاتی و ایجاد اطلاعات کافی برای مدیریت منابع و وجوه عمومی است.
در بودجه عملیاتی از طبقه بندی عملیاتی جهت اعتبارات استفاده می شود. در طبقه بندی عملیاتی کالا و خدمات خریداری شده، به جای طبقه بندی برحسب نوع و ماهیت به عنوان عوامل و اجــــزای فعالیتها تلقی و طبق بندی می گردند. برای نمونه مواد و مصالح ساختمانی مصرف شده توسط سازمان دولتی، بخشی از بهای تمام شده، جاده، پل یا ساختمان ساخته شده محسوب و طبقه بندی می گردد. زیرا مواد و مصالح مذکور در ترکیب با سایر تجهیزات و خدمات استفاده شده حاصل نهایی خاصی را که جزئی از وظایف و اهداف و برنامه های سازمان دولتی است، ایجاد می کند. به عبارت دیگر، مواد، کالا و خدمات خریداری شده با محصول و تولید نهایی (END-PRODUCT) ارتباط داده می شود. طبقه بندی عملیاتی مدارک و اسناد قابل قبول و واقعی را که ممکن است در تشخیص کارایی&، سطوح مختلف مدیریت مفید باشــــد، ایجاد می کند و بیان می دارد که علت افزایش هزینه های بهای تمام شده برنامه ها، افزایش حجم عملیات است یا افزایش هزینه ها برای حجم ثابت است. شکل شماره یک طبقه بندی در بودجه عملیاتی را نشان می دهد.
گرچه طبقه بندی عملیاتی برحسب فعالیتها توجه مدیریت را به برنامه ها و هزینه های تمام شده آنها جلب می کند ولی باید توجه داشت که هزینه های تمام شده همه فعالیتها به خودی خود، ارزش واقعی آنها را نشان نمی دهد. لذا در اکثر برنامه های دولت، فعالیتها به عنوان واحــــــدهای اندازه گیری عملیات به کار می روند، زیرا، دارای قابلیت انعطاف و متناسب با ساختارهای سازمانی موجود هستند. دوران گذار از بودجـــه بندی برنامه ای به سوی بودجه بندی عملیاتی سرآغازی است برای: عبور از حسابداری نقدی به طرف حسابداری تعهدی؛ گامی موثر و مفید درجهت شفافیت سازی هرچه بیشتر هزینه ها؛ زمینه ای برای انجام اصلاحات ساختاری و عقلانی تر کردن نقش دولت در فعالیتهای اقتصادی.

ب-قانون مدیریت خدمات کشوری:
ماده 16 قانون مدیریت خدمات کشوری بیان می داردکهبه منظور افزایش بهره وری واستقرار نظام کنترل نتیجه ومحصول ( ستانده ) وکنترل مراحل انجام کار ویا هر دو ، جلوگیری از تمرکز تصمیم گیری و اعطاء اختیارات لازم به مدیران برای اداره واحدهای تحت سرپرستی خود بر اساس آئین نامه ای که توسط سازمان تهیه و به تصویب هیات وزیران میرسد دستگاههای اجرائی موظفند اقدامات ذیل رابه عمل آورند.
الف- تعیین قیمت تمام شده فعالیتها و خدمات و محصولات واحدهای مجری از قبیل واحدهای آموزشی، پژوهشی، بهداشتی، درمانی، خدماتی، تولیدی و اداری ، متناسب باکیفیت و محل جغرافیایی ارائه فعالیتها و خدمات ، در چهارچوب متوسط قیمت تمام شده فعالیتها و خدمات مذکور در بودجه مصوبه سالانه ملی و استانی با تایید سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور یا استان.
ب- تعیین شاخصهای هدفمند و نتیجه گرا و استانداردهای کیفی خدمات و پیش بینی ساز و کارهای نظارتی برای کنترل کمیت و کیفیت خدمات ارائه شده.
ج- انعقاد تفاهمنامه با مدیران واحدهای مجری براساس حجم فعالیتها و خدمات و قیمت تمام شده آن و تعیین تعهدات طرفین.
د- اعطاء اختیارات لازم برای پیشنهاد جابه جایی فصول و برنامه‌های اعتبارات مذکور به شورای برنامه‌ریزی استان در چهارچوب احکام قانون بودجه سالانه جابجایی اعتبارات ملی براساس احکام قانون بودجه سالانه خواهد بود.
هـ- برای اجراء نظام قیمت تمام شده، اختیارات لازم اداری و مالی به مدیران به موجب آئین نامه‌ای که با پیشنهاد سازمان به تصویب هیات وزیران می‌رسد تعیین می‌گردد.
و- اعتباراتی که براساس قیمت تمام شده در اختیار واحدها قرار می‌گیرد، به عنوان کمک تلقی شده و پس از پرداخت به حساب بانکی واحدهای ذیربط به هزینه قطعی منظور می‌گردد. مدیران دستگاههای اجرائی نسبت به تحقق اهداف و نتایج پیش بینی شده در تفاهمنامه در مدت مدیریت خود مسوول و به نهادهای نظارتی پاسخگو خواهند بود و موظفند گزارش اقدامات مربوطه را هر شش ماه یک باربه سازمان ارائه نمایند و سازمان نیز مکلف است گزارش عملکرد این ماده را یک ماه قبل از ارسال لوایح بودجه سالیانه به مجلس تقدیم نماید.
تبصره1- دستگاههایی که با پیشنهاد سازمان و تصویب هیات وزیران امکان محاسبه قیمت تمام شده محصولات و خدمات خود را نداشته باشند از طریق محاسبه هزینه تمام شده اقدام خواهند نمود.
تبصره 2- احکام این ماده می‌باید ظرف یک سال توسط سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور اجراء شده و از سال 1387 بودجه دستگاههای موضوع این قانون فقط با رعایت مفاد این ماده قابل تنظیم و ارائه می باشد.
در اصطلاحات حسابداری بهای تمام شده داریم:
بهای تمام شده:به معنی منابع از دست رفته برای تحصیل کالا و خدمات مورد نیاز است.
منابع از دست رفته با ارقام ریالی اندازه گیری وبه صورت کاهش منابع یا افزایش مصارف نشان داده می شود.صرف این منابع و وقوع بهای تمام شده به قصد دستیابی و استفاده از منافعی در حال وآینده است.
هزینه تمام شده:بهای تمام شده ای است که منفعت مورد نظر برای آن حاصل شده است.به عبارت دیگر،هزینه،بهای تمام شده ای است که در برابر منابع یک دوره مالی قرار می گیرد و برای کسب آن منابع از دست رفته است.
پس می توان گفت بهای تمام شده دارای منافع آتی است،در حالی که هزینه منافع آتی ندارد.به عبارت دیگر منافع بهای تمام شده منقضی نشده است،در حالی که منافع حاصل ار تحمل هزینه منقضی شده است.
روش محاسبه صحیح بهای تمام شده
وقوع رویدادهایی نظیر توسعه رقابت جهانی، پیشرفت فن آوری اطلاعات و ارتباطات و دسترسی به سیستم های اطلاعاتی ارزان طی دو دهه گذشته و تلاش واحدهای اقتصادی جهت احراز رتبه جهانی و ورود به بازارهای بین المللی، لزوم داشتن نگرشهایی همچون رضایت مشتریان و مدیریت بر مبنای فعالیت را اجتناب ناپذیر کرده است.
همچنین با افزایش سهم فن آوری و سایر اجزای هزینه های سربار در تولید کالاها و خدمات ، روشهای هزینه یابی سنتی، اطلاعات صحیح در مورد هزینه سر بار و تسهیم آن فراهم نمی آورد در حالیکه اطلاعات بهای تمام شده محصولات، خدمات و مشتریان از مهمترین اطلاعات مالی است که برای تصمیمات مدیریت مورد نیاز است. برآورده نشدن اطلاعات مورد نیاز مدیریت توسط سیستم های هزینه یابی سنتی، واحدهای اقتصادی را به سمت استفاده از سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC) متمایل کرده است.
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستم های نوین هزینه یابی محصولات و خدمات است که نیازهایی از قبیل محاسبه صحیح بهای تمام شده محصول، بهبود فرایند تولید، حذف فعالیت های زائد، شناخت محرک های هزینه، برنامه ریزی عملیات و تعیین راهبردهای تجاری را برای واحد اقتصادی برآورده می سازد. این سیستم به جای پرداختن به نشانه و معلول ، علت ایجاد هزینه و تولید را کالبدشکافی می کند و اگر فعالیتی دارای فلسفه توجیهی، متقاضی و حتی ارزش افزوده نباشد، زمینه حذف، تعدیل یا بهبود آن را فراهم می کند.
در ادبیات حسابدرای تعاریف مختلفی از هزینه یابی بر مبنای فعالیت ارائه شده است.
می هر و دیکین معتقدند : «هزینه یابی بر مبنای فعالیت یک روش هزینه یابی است که بهای تمام شده محصولات را از جمع هزینه فعالیتهایی که منجر به ساخت محصول می شوند بدست می آورد».
هیلتون می نویسد: «هزینه یابی بر مبنای فعالیت روشی است که در آن هزینه ها بر مبنای نسبت سهم فعالیتهای صرف شده بوسیله هر محصول، از یک مخزن هزینه به محصولات مختلف تخصیص داده می شود».
با توجه به تعاریف فوق می توان گفت که ABC ، بر فعالیتهایی تأکید دارند که برای تولید محصولات (خدمات) باید انجام شوند و سپس هزینه فعالیتها با توجه به میزان استفاده هر محصول از فعالیتها به محصولات تسهیم می شود.
مرروی اجمالی بر تاریخچه ABC
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، برخی نویسندگان حسابدرای به رابطه بین فعالیت و هزینه اشاره نمودند. اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسایی های سیستم های رایج حسابداری در ارائه اطلاعات دقیق هزینه، توجه جدی در محافل دانشگاهی و حرفه ای به این رابطه بیشتر جلب گردید. این توجه عمدتاً براساس پیدایش 3 سازه اصلی بود. سازه اول تغییر نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی مدرن، مکانیزم های تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه در ژاپن و ... رخ داد. سازه دوم این بود که در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکت ها دستخوش تغییرات عمده گردید و علاوه بر سود آوری، رقابت در سطح جهانی، افزایش رضایت مشتریان، تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها نیز جزو اهداف اصلی مدیران قرار گرفت. سازه سوم این بود که عده ای از نویسندگان حسابداری به تشریح فضای جدید تولید، نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند. نویسندگان مذکور ادعا کردند که سیستم های سنتی حسابداری صنعتی و مدیران نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیست بلکه استفاده از اطلاعات حاصل از آنها سبب گمراهی و تصمیم گیری های نادرست مدیران می شود. به دنبال آن، این نویسندگان اقدام به معرفی سیستم جدید تحت عنوان «هزینه یابی بر مبنای فعالیت» نمودند.
نیاز به اطلاعات عملیاتی در مورد هزینه ها، مقدمه ظهور سیستم دوبعدی ABC را فراهم آورد. این نگرش جدید مشخصاً به منظور ارائه اطلاعات مفید جهت دستیابی به اهداف اصلاحی در داخل و خارج از سازمان پدید آمد. این سیستم دارای دو دیدگاه اساسی می باشند. دیدگاه اول بیانگر تخصیص هزینه ها از منابع به فعالیت ها و از فعالیتها به اهداف (موضوع) هزینه (شامل مشتریان و محصولات) می باشد.
اطلاعات فراهم شده در این بخش پشتیبان تصمیمات کلیدی سازمان مانند قیمت گذاری، تعیین ترکیب محصول تأمین منابع و تعیین الویت هایی برای اقدامات اصلاحی است. دیدگاه دوم پاسخگوی نیاز سازمان به اطلاعاتی درباره عوامل موثر بر فعالیتهاست. به عبارت دیگر چه عواملی باعث انجام کارها می شوند و چگونه می توان این فعالیتها را به نحو مطلوب انجام داد. چنین اطلاعاتی به سازمان کمک می کند تا علاوه بر بهبود عملکرد خود، ارزش دریافتی توسط مشتریان را نیز اصلاح نماید.
فرایند محاسبه بهای تمام شده توسط سیستم های سنتی و ایرادات وارد بر آن:
پیشرفت تکنولوژی تولید و استفاده از تفکر مدیریت موجودی، نظیر jit ، و چند عامل دیگر ساختار هزینه های محصول را به شدت تغییر داده است و باعث افزایش هزینه های سربار و در عوض کاهش شدید هزینه های کار مستقیم و هزینه مواد اولیه شده است.
در سیستم های سنتی هزینه یابی، برای تخصیص هزینه سربار در غالب موارد از هزینه (ساعت) کار مستقیم به عنوان مبنای تخصیص استفاده می شود. در حالیکه امروزه هزینه کار مستقیم غالباً کمتر از 15% و در مقابل هزینه های سربار بیش از 50% از هزینه محصول را دربر می گیرد. بنابراین تخصیص هزینه های سربار بر اساس مبناهایی همچون ساعت (هزینه) کار مستقیم منجر به محاسبه نادرست بهای تمام شده محصولات می شود.
در نظام سنتی، بهای تمام شده محصول طی فرایند زیر محاسبه می شود:
1) ردیابی (اختصاص) مواد مستقیم و دستمزد مستقیم به محصولات یا خدمات
2) تخصیص هزینه های سربار به محصولات یا خدمات بر مبنای یک نرخ جذب معین.
3) محاسبه بهای تمام شده محصولات
به این شیوه محاسبه بهای تمام شده ایراداتی وارد شده است که می توان موارد زیر را بیان کرد:
1) هزینه کار مستقیم اهمیت خود را از دست داده است.
2) استفاده از یک مبنای تخصیص نمی تواند به طرز مناسبی تمام روابط بین هزینه ها را نشان دهد.
3) علی رغم بالا بودن سهم هزینه سربار در هزینه محصول، نحوه تخصیص هزینه سربار به هر اندازه که باشد فاقد اهمیت است.
4) این سیستم در جریان تولید پیچیده و غیرمعمول جوابگو نمی باشد.
5) اطلاعاتی صحیح و واقعی در مورد بهای تمام شده و سودآوری شرکت ارائه نمی کند.
بسیاری از شرکتها به منظور برطرف نمودن انتقادات مطرح شده در بخش قبل به سمت استفاده از سیستم ABC گرایش یافته اند. این سیستم جانشین هزینه یابی سفارش کار یا روش مرحله ای نیست، بلکه می تواند همراه با آنها به کار گرفته شود . سیستم ABC فلسفه نوین مدیران (جلب رضایت مشتریان) و رقابت با سایر شرکت ها را به طور کمی در هزینه یابی محصول منظور می کند. یعنی این سیستم علاوه بر هزینه های مواد مستقیم و دستمزد مستقیم ، هزینه های گوناگون مربوط به تکنولوژی، کیفیت محصول و هزینه های مربوط به تولیدات انعطاف پذیر را نیز در برمی گیرد.
چه شرکت هایی بهتر است از سیستم ABC استفاده کنند؟
استفاده از ABC برای برخی شرکت ها نامناسب بوده و برای برخی دیگر بی تأثیر می باشد. هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکتهایی مناسب است که دارای ویژگی های زیر باشند:
1) شرکتهایی که دارای تولیدات گوناگون و متنوع و یا ارائه دهنده خدمات مختلفی باشند.
2) شرکتهایی که هزینه سربارشان بالا بوده و این هزینه به محصولات مختلف با توجه به میزان تولید هر یک به نسبت یکسان قابل تخصیص نباشد.
3) شرکتهایی که از ماشین آلات پیشرفته خودکار در تولید استفاده می کنند.
4) شرکتهایی که دارای جریان تولید پیچیده و غیرمعمول می باشند.
طبقه بندی هزینه ها در روش ABC
طرفداران ABC ادعا می کنند که کلیه فعالیتهایی که در یک سازمان صورت می گیرد نهایتاً در راستای حمایت از تولید و توزیع محصولات یا خدمات می باشد. بنابراین هزینه کلیه فعالیتها باید به عنوان هزینه های محصول درنظر گرفته شوند.
در سیستم ABC ، 4 طبقه فعالیت وجود دارد که هزینه این فعالیتها نیز با توجه به میزان استفاده هر محصول (خدمت) از فعالیتها، به محصولات (خدمات) تخصیص می یابد. 4 طبقه فعالیت عبارتند از:
1) فعالیتهای سطح واحد محصول که با هر بار تولید یک واحد محصول انجام می شود (سوراخ کردن، ماشین کاری هر قطعه) هزینه این نوع فعالیتها بین واحدهایی که فعالیت برای تولید آنها انجام شده است تسهیم می شود.
2) فعالیتهای سطح دسته محصول که با هر بار تولید یک دسته از محصول انجام می شود (آماده سازی ماشین آلات یا سفارش مجموعه ای از قطعات) هزینه های سطح دسته محصول صرف نظر از تعداد واحدهای موجود در هر دسته اغلب ثابت است.
3) فعالیتهای سطح محصول که براساس نیاز پشتیبانی انواع محصولات مختلف اجرا می شود و هزینه های آن ثابت بوده و می توان آنها را به محصولات تخصیص داد. (حفظ مشخصات محصول و انجام تغییرات مهندسی).
4) فعالیتهای سطح کارخانه که فرایند عمومی تولید کارخانه را پشتیبانی می کند. 3 طبقه اول با هزینه هایی سر و کار دارد که می توان آنها را مستقیماً به محصولات تخصیص داد. اما طبقه اخیر شامل هزینه هایی است که برای انواع محصولات مشترک است و تنها بر مبنای اختیاری می توان آنها را بین محصولات تسهیم کرد (روشنایی و نظافت کارخانه)
اجرای سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت
در سیستم های هزینه یابی سنتی، عموماً از طریق ایجاد مراکز هزینه، کلیه هزینه های دوایر مختلف تولیدی و غیرتولیدی به تعداد محصولات تولید شده تقسیم می شود تا بهای تمام شده محصول تعیین شود. در این سیستم هیچ گونه ارتباط مستقیمی بین فعالیتهای لازم جهت تولید محصولات (خدمات) با هزینه ها و همچنین میزان استفاده این فعالیتها از منابع مالی شرکت وجود ندارد. در نتیجه بهای تمام شده محصول منعکس کننده مستقیم فعالیتها و ارزش منابع به کار گرفته شده شرکت نیست. سیستم ABC این نقیصه را بوسیله مرتبط نمودن مستقیم هزینه های سازمانی با هزینه های فعالیت عملیاتی مرتفع می سازد.
سیستم ABC تخصیص هزینه های عمومی و مشترک را در دو مرحله انجام می دهد. در مرحله اول هزینه فعالیتهایی که منجر به پیداش محصولات یا خدمات گشته اند تعیین می شود . این مرحله شامل موارد زیر است :
1) بررسی هزینه های تولیدی و غیر تولیدی.
2) تعیین فعالیتهای مربوط به تولید یا توزیع محصولات یا خدمات.
3) تعیین تعداد مراکز فعالیت جهت جمع آوری هزینه ها و
4) تعیین هزینه های مربوط هر فعالیت
مرحله دوم مربوط به جذب هزینه مراکز فعالیت به محصولات یا خدمات جداگانه است.این مرحله شامل موارد زیر است:
1- تعیین مبناهای متعدد تولید و غیر تولیدی جهت تخصیص هزینه ها
2- تقسیم هزینه مراکز فعالیت به منباهای مختلف و تعیین نرخ سربار
3- جذب نرخ سربار محصولات یا خدمات گوناگون
برخی از مباحث کلیدی ABC
الف) محرکهای هزینه : محرکهای هزینه مشخصه یک رویداد یا فعالیت است که منجر به وقوع هزینه می شود در انتخاب محرک های هزینه مناسب 3 عامل حائز اهمیت وجود دارد:
1) میزان همبستگی
2) هزینه اندازه گیری
3) آثار رفتاری
ب) همگن بودن فعالیت ها: یعنی اینکه اقلامی از هزینه سربار در یک گروه گردآوری شوند که تقریباً به نسبتی یکسان توسط هر یک از محصولات به مصرف برسند.
ج) تعیین زمان طراحی و اجرای سیستم ABC
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت پدیده نوینی است که تفکر هزینه یابی سنتی حسابداری مدیریت را به شدت دگرگون ساخته است و توجه واحدهای اقتصادی بسیاری را به خود جلب نموده است برخی از مزایای این سیستم عبارتند از:
1) بهبود سیستم هزینه یابی و تخصیص هزینه های شرکت به طور مطلوب تر
2) تعیین بهای تمام شده و قیمت گذاری به صورت منطقی و دقیق تر
3) کنترل عملیات شرکت و برنامه ریزی و تصمیم گیری کار
4) ارزیابی صحیح تری از عملیات مالی مدیران
5) حذف فعالیتهای بدون ارزش افزوده
علی رغم این مزیت ها، امروزه فقط در جوامع علمی برای توسعه تئوری و نظری ABC کار شده است و در صنایع و کارخانجات تولیدی کمتر به آن پرداخته شده است. دلیل عمده آن عدم آشنایی مدیران، صاحبان صنایع مختلف و پرسنل مربوط و ترس و واهمه از هزینه بری اجرای سیستم است

حسابداری قیمت تمام شده یا حسابداری صنعتی ، بازوی توانمند مدیریت در راستای برنامه ریزی، ارزیابی و کنترل فعالیت های مالی- تولیدی هر سازمان اقتصادی می باشد. گزارشهای استخراجی با تعمیق تحلیلها، فرآیند مدیریت را در توسعه امکانات بالقوه و بهره گیری از فرصتهای موجود بازار یاری می دهد . این نرم افزار در تسهیل امور فوق به روشی آسان و دقیق عمل می نماید. قیمت تمام شده با بهره گیری از دستاوردهای صنعت نرم‌افزار در محیط سیستم عامل ویندوز، با رابط کاربر قوی و در عین حال دوستانه، گزینه صحیح برای یاری مدیران دربرنامه ریزی و تصمیم گیری می باشد.

 

امکانات
1 - ثبت اطلاعات کالاها با امکان طبقه‌بندی درختی
2 - ثبت اطلاعات مراکز هزینه با امکان طبقه‌بندی درختی
3 - تعیین نوع حسابهای معین (مواد،دستمزد،سربار)
4 - ثبت موجودی کالای در جریان ابتدای دوره
5 - ثبت آمار تولید مراکز هزینه با امکان انتقال اطلاعات از سیستم آمار تولید
6 - ثبت نرخ میانگین مصرف مواد و امکان محاسبه نرخ میانگین با استفاده از اطلاعات سیستم حسابداری انبار
7 - ثبت عملکرد مراکز هزینه و محاسبه عملکرد با استفاده از اطلاعات سیستم حسابداری مالی
8 - ثبت نقل و انتقال کالا بین مراکز هزینه
9 - تسهیم هزینه های مراکز خدماتی
10 - محاسبه بهای مواد مصرفی هر مرحله از تولید کالا
11 - محاسبه نرخ جذب کار،مواد و سربار هر مرحله از تولید کالا
12 - محاسبه قیمت تمام شده قطعه
گزارشات
1 - گزارش عملکرد مراکز هزینه
2 - گزارش مبانی تسهیم
3 - گزارش نرخ جذب کار،مواد و سربار.
4 - گزارش بهای مواد مصرفی قطعات
5 - گزارش قیمت تمام شده واقعی
6 - نمودار کارکرد کاربران
7 - نمودار روند کارکرد کاربران
ارتباط با دیگر نرم افزارها
1 - نرم افزار آمار تولید
2 - نرم افزار مهندسی
3 - نرم افزار حسابداری مالی
4 - نرم افزار حسابداری انبار
5 - نرم افزار انبار جنسی
امکانات عمومی نرم‌افزارهای توسعه یافته در محیط .NetFramework 2
1 - امکان تعریف گروه‌های کاری در سازمان
2 - تعریف مجوزهای مورد نظر برای هر گروه کاری
3 - تعریف اعضاء هر گروه کاری با امکان عضویت کاربران در چند گروه به صورت همزمان
4 - استفاده از یک رمز در کل مجموعه سیستم‌ها
5 - امکان تغییر آن توسط خود کاربر
6 - تخصیص مجوزهای دسترسی(خواندن)، ایجاد، اصلاح و حذف و مجوزهای ویژه هر یک از فرمان‌های سیستم به کاربران.
7 - امکان تخصیص مجوز امضاء الکترونیکی به کاربران.
8 - ثبت سوابق عملیات ویرایشی انجام شده توسط کاربران و گزارش‌گیری از آن.
9 - قالب بندی کلیه فهرست‌ها (تعیین رنگ، قلم و سایر مشخصات سطرها یا سلول‌های داده) توسط شروط تعیین شده توسط کاربر.
10 - فیلتر کردن یا جستجوی کلیه فهرست‌ها توسط شروط تعیین شده توسط کاربر.
11 - امکان تعیین ستونهای نمایش داده شده در فهرست‌ها و ترتیب نمایش آنها توسط کاربر.
12 - ارسال اطلاعات کلیه فهرست‌ها به نرم‌افزارهای بیرونی (Microsoft Excel، Microsoft Word، Adobe Acrobat، Internet Browsers).
13 - امکان علامت گذاری سطرهای کلیه فهرست‌ها توسط کدهای رنگی و انجام عملیات به صورت گروهی (Batch).
14 - چاپ کلیه فهرست‌ها.
15 - پیاده‌سازی شده در محیط Microsoft.Net Framework 2.0
حسابداری شاخه‌ای از علم و فن است که وظیفه جمع آوری اطلاعات مربوط به عوامل هزینه و محاسبه بهای تمام شده محصولات و خدمات را بر عهده داشته با و تجزیه و تحلیل گزارش‌ها و بررسی‌ راههای تولید روشهای تقلیل بهای تمام شده تولیدات را بیان می‌کند. در واقع حسابداری صنعتی یا حسابداری بهای تمام شده یک ابزار بسیار مهم در اختیار مدیریت می‌باشند تا مدیران با استفاده از حسابداری صنعتی، بهای تمام شده تولیدات را محاسبه می‌کند و کنترل خود را بر روی هزینه‌های مواد، دستمزد و سایر هزینه‌های تولید اعمال می‌کند.
مدیران اگر گزارشات دقیق و صحیحی از عوامل هزینه نداشته باشند در تصمیم گیری خود در جهت افزایش تولید یا سایر تصمیم گیری‌ها و راه انجام تصمیمات خود با مشکل مواجه خواهند شد.
گاهی تصور می‌شود کاربرد حسابداری صنعتی و بهای تمام شده محدود به کارخانجات و صنایع تولیدی می‌باشد هرچند شاید مشهورترین کاربرد آن در این جهت باشد ولی سایر مؤسسات نیز از حسابداری بهای تمام شده بهره برده و از روشهای حسابداری بهای تمام شده در بانکها، شرکتهای بیمه عمده فروشی‌ها ، شرکتهای حمل و نقل ، شرکتهای هواپیمایی ، دانشگاه‌ها و بیمارستان‌ها در جهت کارایی بیشتر استفاده می‌گردد. حسابداری صنعتی حوزه‌ای از حسابداری که به چگونگی محاسبه قیمت تمام شده محصول جهت اندازه گیری موجودیتها و تعیین سود دوره و کنترل هزینه‌ها و سایر موارد تأکید دارد.
حسابداری صنعتی طی یک فرآیند هزینه‌ها را شناسایی ، اندازه گیری، طبقه بندی، تلخیص و جمع آوری نموده که اصطلاحاً به این فرآیند هزینه یابی اطلاق می‌شود.
همچنین حسابداری صنعتی سیستمی است که اطلاعات به وجود آمده تواماً در سیستم‌ حسابداری مالی و حسابداری مدیریت مورد استفاده قرار می‌گیرد در حسابداری مالی هنگام تهیه صورتهای مالی اطلاعات حسابداری صنعتی تحت عنوان موجودی کالای پایان دوره مورد استفاده قرار می‌گیرد همچنین در سیستم مدیریت این اطلاعات در برنامه ریزی، کنترل و تصمیم گیری‌ها مورد بهره برداری قرار می‌گیرد.
از آنجایی که بخشی از فرآیند سیستم حسابداری صنعتی به شناسایی هزینه‌ها می‌انجامد لذا در این بخش ابتدا تعریفی از هزینه ادامة سیستمی به طبقه بندی هزینه‌ها اشاره می‌شود :
حسابداری مالی تعریف ویر را از هزینه را از هزینه ارائمه نموده است:
هزینه به معنی خروج وجه نقد از یک واحد انتفاعی یا مصرف یا استهلاک دارائی‌های موجود و یا افزایش بدهی‌ها و یک واحد ترکیبی از آنها که در نتیجه اجرای فعالیتهای اصلی یا جانبی واحد تجاری، واقع و به کاهش حقوق صاحبان سهام منجر می‌شود اطلاق می‌گردد.
در حسابداری صنعتی هزینه به عنوان منابع فدا شده برای رسیدن به یک هدف خاص ، معرفی می‌نماید همچنین حسابداری صنعتی علاوه بر هزینه‌های اضافی گذشته با هزینه‌های برآوری و آتی . (منابعی که قرار است در آینده مصرف یا فدا شوند) نیز سر و کار دارند.
هزینه‌ها را میتوان به شکل‌های مختلف طبقه بندی کرد که به برخی از این طبقه بندی به شرح زیر اشاره می‌شود :
الف) طبقه بندی هزینه‌های به تفکیک هزینه‌های مستقیم و غیر مسقتیم
هزینه‌های مستقیم :
به هزینه‌هایی اطلاق می‌شود که می‌توان آنها را به یک موضوع مشخص ارتباط دارد مانند مواد اولیه مصرف شده در یک واحد محصول .
هزینه‌های غیر مستقیم :
به هزینه‌هایی اطلاق می‌شود که نمی‌توان آنها را به یک موضوع مشخص ارتباط داد مانند هزینه‌های برق مصرفی در تولید محصولات .
هزینه‌های غیر مستقیم به علت اینکه قابلیت تخصیص به یک موضوع مشخص را ندارد. نمی‌توان آنها را مشخصاً به یک موضوع ارتباط داد بلکه این هزینه‌ها به طور عمومی و مشترک بین چندین موضوع هزینه می‌باشد.
هزینه های غیر مستقیم بر مبنای روشهای مختلف تسهیم به موضوعات مختلف هزینه مانند محصولات تخصیص داده می‌شود.
بطور خلاصه می‌توان بیان نمود که هزینه‌های مستقیم هزینه‌های هستند که به راحتی قابل ردیابی و تخصیص به یک محصول اندازه گیری نمود ولی هزینه‌های غیر مستقیم هزینه‌هایی است که به راحتی قابل ردیابی و تخصیص یک محصول نبوده بلکه این هزینه‌ها باید بین محصولات یا به عبارتی موضوعات مختلف هزینه‌ تخصیص داده شوند فرآیند تخصیص هزینه‌های غیر مستقیم به محصولات را غیر مستقیم و یا تخصیص هزینه اطلاق می‌کنند مانند هزینه برق، هزینه تعمیرات و نگهداری ماشین آلات، هزینه تأمین ماشین آلات و ... به محصولات تولید شده .
ب) طبقه بندی هزینه‌ها براساس عناصر تشکیل دهنده محصول
1ـ هزینه‌های مواد مستقیم :
هزینه‌های مواد مستقیم به موادی اطلاق می‌گردد که به سهولت قابل ردیابی و تخصیص به یک واحد محصول تولید شده می‌باشد این مواد شکل ظاهری محصول را تشکیل داده و بدون مصرف این مواد تولید محصول غیر ممکن است، مانند هزینه چرم مصرفی در تلوید کفش و یا پارچه مصرفی در تولید پوشاک .
2ـ هزینه کار مستقیم :
حقوق و دستمزد افرادی که مستقیماً در تولید محصول نقش داشته‌اند که به سهولت قابل ردیابی و تخصیص به یک واحد محصول است . مانند هزینه حقوق و دستمزد کارگران تولید.
هر نوع هزینه مستقیم دیگری نیز اگر دارای خصوصیات و ویژگی‌های مواد مستقیم و کار مستقیم باشد را می‌توان به آسانی به یک واحد محصول تخصیص داده مانند لوازم بسته بندی مصرفی در بسته بندی‌های محصول
3ـ هزینه‌های سربار ساخت / هزینه‌های غیر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی سیستم حسابداری بهای تمام شده