این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد شهر و روستا در دوران معاصر و در 12 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
از آنجا که هدف نوشته حاضر کوششی جهت طرح مسائل کلان شهر تهران است . آنچه قبلاً بصورت مقدمه مطرح گردید ، پیش فرضها و مبانی نظری میباشند که این نوشته با استناد به آنها ، ویژگیهای مربوطه را جستجو ، مینماید .
با پوزش مجدد از تکرار بعضی مطالب ، ارتباط شهر و روستا و نحوه آرایش فضائی آن دو در فضای جغرافیائی ملی را مورد توجه قرار میدهیم .
در گذشتههای دور، استقرار یک روستا و یا آبادی در فلات ایران ، در مکان مشخصی ، بعلت «بسته» و «خودمصرف» بودن ساختار اقتصادی- ا جتماعیاش ، کمتر تحت تاثیر عوامل خارج از روستا یا فرضاً تأثیر شهر و یا بازار بوده است . روستاهای ایران غالباً استقرارشان تابع امکانات زیستی در هر منطقه : مانند وجود آب ، زمین زراعی و مانند آن میباشد . اکثر قریب به اتفاق روستاهای ایران بعلت «خودمصرفی» و بنابراین ، وابستگی غالب آنها به امکانات طبیعی با روستاهای دیگر و همچنین با شهرها ، ارتباط ضروری چندانی (ارتباطی که برای موجودیت یک جمع روستائی و ادامه بقا آنها تعیین کننده باشد ، مانند وجود بازاری مطمئن برای عرضه محصولات و غیره) نداشتهاند .
بعلت ضعف ارتباط میان روستاها و همینطور میان شهر و روستا ، استقرار فضائی روستاها در ایران را نمیتوان بصورت یک ساختار فضائی که دارای اجزای بهم پیوستهای باشند مطرح نمود . شهر و روستای سرزمین ایران و یا مناطق مشابه آن ساختار فضائی بودهاند با اجزائی کم ارتباط و مجزا از یکدیگر . یعنی اگر بخش روستائی را بصورت یک « ساختار فضائی » موردنظر قرار دهیم که اجزای آن با یکدیگر دارای ارتباط عملکردی و پیوند مداوم و متقابل باشند . این ارتباط میبایست در هر محل و منطقه از طریق شهرهائی که روستاها تابع آنند شکل میگرفت . سابق بر این اصولاً" چنین پیوند « عملکردی » وجود چندانی نداشته است . ارتباط شهر و روستا به نیازهای بسیار محدود زیستی روستائیان و ارتبا ط های دیگری در رابطه با اخذ مالیات ، سهم ارباب ، توسط عمال حکومتی و یا مالکین، در روستاهای غیر خرده مالکی ، محدود میگردید .
در یکصد سال گذشته هرچند ارتباط شهر و روستا افزایش یافته ، ولی این ارتباط بیشتر به تغییر در حوزه مصرف روستا مربوط بوده ، تا حوزه تولید آن ؛ اگر در ساختار تولید برخی روستاها تغییرات جزئی بوقوع پیوسته ، محدود به روستاهائی میشده که در جوار شهرهای بزرگ قرار داشتهاند .
هرچند در حوزه تولید روستا ، تحول عمدهای بوقوع نپیوست . ولی تحت تأثیر تحولات بخش شهری ، مناسبات بازار به آن وارد گردید . ازآن جمله کار مزدی شد . بخشی از تولیدات غیرکشاورزی نظیر پوشاک ، سوخت ، ابزار که قبلاً" در روستا تولید میشدند رفته رفته تولیدشان منسوخ گردید . ولی با ادامه کم و بیش « نامنظم » مبادله روستا با شهر و بقای ساختار سنتی تولید (عمدتاً خود مصرف) ، انباشت سرمایه در حوزه تولید روستا بحدی نرسید که ارتباط آن با بازار (شهر) را «مداوم» و «منظم» گرداند . بدین ترتیب ارتباط شهر و روستا در همه زمینهها ضعیف ، محدود و بطور کلی «عقب مانده » و « توسعه نیافته » باقی ماند . ارتباط موردنظر بصورتی توسعه نیافت که موجب گسترش سیستم و شبکه شهرها و زیرساختهای مربوطه شان گردد .
بنابراین ، ساده اندیشی است اگر در چنین وضعیتی ، بپندازیم با ایجاد این یا آن زیرساخت ، همچون راههای ارتباطی و نظیر آن ، روستاها توسعه مییابند . چون کمبود زیرساختها خود معلول بقای عقب ماندگی و توسعه نیافتن حوزه تولید بخش روستائی است . یعنی با تحقق توسعه و از میان رفتن موانع آن است که زیرساختهای فیزیکی و غیره بوجود میآیند . بهمین خاطر در ایران ، کم و بیش شاهد این واقعیت هستیم که بسیاری از زیرساختهای احداث شده ، آن چنان که انتظار میرفته ، توسعهای را موجب نشدهاند .
روستا
از آنجا که هدف نوشته حاضر کوششی جهت طرح مسائل کلان شهر تهران است . آنچه قبلاً بصورت مقدمه مطرح گردید ، پیش فرضها و مبانی نظری میباشند که این نوشته با استناد به آنها ، ویژگیهای مربوطه را جستجو ، مینماید .
با پوزش مجدد از تکرار بعضی مطالب ، ارتباط شهر و روستا و نحوه آرایش فضائی آن دو در فضای جغرافیائی ملی را مورد توجه قرار میدهیم .
در گذشتههای دور، استقرار یک روستا و یا آبادی در فلات ایران ، در مکان مشخصی ، بعلت «بسته» و «خودمصرف» بودن ساختار اقتصادی- ا جتماعیاش ، کمتر تحت تاثیر عوامل خارج از روستا یا فرضاً تأثیر شهر و یا بازار بوده است . روستاهای ایران غالباً استقرارشان تابع امکانات زیستی در هر منطقه : مانند وجود آب ، زمین زراعی و مانند آن میباشد . اکثر قریب به اتفاق روستاهای ایران بعلت «خودمصرفی» و بنابراین ، وابستگی غالب آنها به امکانات طبیعی با روستاهای دیگر و همچنین با شهرها ، ارتباط ضروری چندانی (ارتباطی که برای موجودیت یک جمع روستائی و ادامه بقا آنها تعیین کننده باشد ، مانند وجود بازاری مطمئن برای عرضه محصولات و غیره) نداشتهاند .
بعلت ضعف ارتباط میان روستاها و همینطور میان شهر و روستا ، استقرار فضائی روستاها در ایران را نمیتوان بصورت یک ساختار فضائی که دارای اجزای بهم پیوستهای باشند مطرح نمود . شهر و روستای سرزمین ایران و یا مناطق مشابه آن ساختار فضائی بودهاند با اجزائی کم ارتباط و مجزا از یکدیگر . یعنی اگر بخش روستائی را بصورت یک « ساختار فضائی » موردنظر قرار دهیم که اجزای آن با یکدیگر دارای ارتباط عملکردی و پیوند مداوم و متقابل باشند . این ارتباط میبایست در هر محل و منطقه از طریق شهرهائی که روستاها تابع آنند شکل میگرفت . سابق بر این اصولاً" چنین پیوند « عملکردی » وجود چندانی نداشته است . ارتباط شهر و روستا به نیازهای بسیار محدود زیستی روستائیان و ارتبا ط های دیگری در رابطه با اخذ مالیات ، سهم ارباب ، توسط عمال حکومتی و یا مالکین، در روستاهای غیر خرده مالکی ، محدود میگردید .
در یکصد سال گذشته هرچند ارتباط شهر و روستا افزایش یافته ، ولی این ارتباط بیشتر به تغییر در حوزه مصرف روستا مربوط بوده ، تا حوزه تولید آن ؛ اگر در ساختار تولید برخی روستاها تغییرات جزئی بوقوع پیوسته ، محدود به روستاهائی میشده که در جوار شهرهای بزرگ قرار داشتهاند .
هرچند در حوزه تولید روستا ، تحول عمدهای بوقوع نپیوست . ولی تحت تأثیر تحولات بخش شهری ، مناسبات بازار به آن وارد گردید . ازآن جمله کار مزدی شد . بخشی از تولیدات غیرکشاورزی نظیر پوشاک ، سوخت ، ابزار که قبلاً" در روستا تولید میشدند رفته رفته تولیدشان منسوخ گردید . ولی با ادامه کم و بیش « نامنظم » مبادله روستا با شهر و بقای ساختار سنتی تولید (عمدتاً خود مصرف) ، انباشت سرمایه در حوزه تولید روستا بحدی نرسید که ارتباط آن با بازار (شهر) را «مداوم» و «منظم» گرداند . بدین ترتیب ارتباط شهر و روستا در همه زمینهها ضعیف ، محدود و بطور کلی «عقب مانده » و « توسعه نیافته » باقی ماند . ارتباط موردنظر بصورتی توسعه نیافت که موجب گسترش سیستم و شبکه شهرها و زیرساختهای مربوطه شان گردد .
بنابراین ، ساده اندیشی است اگر در چنین وضعیتی ، بپندازیم با ایجاد این یا آن زیرساخت ، همچون راههای ارتباطی و نظیر آن ، روستاها توسعه مییابند . چون کمبود زیرساختها خود معلول بقای عقب ماندگی و توسعه نیافتن حوزه تولید بخش روستائی است . یعنی با تحقق توسعه و از میان رفتن موانع آن است که زیرساختهای فیزیکی و غیره بوجود میآیند . بهمین خاطر در ایران ، کم و بیش شاهد این واقعیت هستیم که بسیاری از زیرساختهای احداث شده ، آن چنان که انتظار میرفته ، توسعهای را موجب نشدهاند .
روستا
شهر و روستا در دوران معاصر