زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق عاشورا و بیداری ملت ها

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق عاشورا و بیداری ملت ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق عاشورا و بیداری ملت ها


دانلود تحقیق عاشورا و بیداری ملت ها

 

مشخصات این فایل
عنوان: عاشورا و بیداری ملت ها
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 39

این مقاله درمورد عاشورا و بیداری ملت ها می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله عاشورا و بیداری ملت ها می خوانید :

مقایسه
آنتیگونه، حسین بن علی (ع)، تامس مور، جان پروکتور  در چهار زمان و چهار مکان و چهار تمدن و فرهنگ مختلف زندگی می‌کنند و با این همه سرنوشت مشترکی دارند، چون انتخاب مشترکی دارند — نه‌ی مقدّس.
آنتیگونه اطاعت فرمان خدا را بر اطاعت فرمان خداوند قدرت در این جهان ترجیح می‌دهد، اما این کار را فروتنانه می کند. او نمی‌خواهد اراده‌ی خود را فوق دیگران قرار دهد یا به عنوان فردی شورشی برای خود نام و آوازه‌ای دست و پا کند. از همین رو قانون‌شکنی  خود را مخفیانه انجام می‌دهد و هنگامی که راز او افشا می‌شود، مسئولیت آن را می‌پذیرد. مرگ تاوان قانون‌شکنی اوست.
حسین بن علی (ع) بیعت نمی‌کند، چون بیعت، آن هم به قید سوگند، برای اطاعت بی‌چون و چرا و ابراز نکردن هرگونه مخالفت چیزی نیست که فرموده‌ی خدا یا رسول او یا حتی رسمی پذیرفته در میان ابنای بشر باشد. اساس هر اجتماع بشری بر پیمان است، اما پیمانها چگونه می‌توانند بسته شوند و پایدار بمانند اگر افراد در ایجاد این پیمانها رضا و رغبت و حقوقی را که باید ادای آنها را بر گردن بگیرند شرط نکنند؟  با این همه، امام شورشی نیست. او با همراه کردن خویشاوندان خود (و نه مردان جنگی) نشان می‌دهد که بر سر جنگ نیست و با پذیرفتن دعوت مردم کوفه (ولو آنان بر بیعت خود پایداری نورزند) نشان می‌دهد که تنها اساس هر حرکتی در جامعه خواست مردم است و وقتی نه مردم و نه حکومت نمی‌خواهند کسی را که حاضر به سکوت است تحمل کنند، آن وقت تنها مرگ است که برترین ارزش زندگی محسوب می‌شود. چون آخرین انتخاب است (این حق را دیگر هیچ کس نمی‌تواند از انسان سلب کند).
تامس مور سالها به حکومت خدمت می‌کند، اما همواره سعی می‌کند درستکردار باشد و اجازه ندهد قانون به ابزار تبدیل شود. با این همه مواقعی هست که او ناگزیر از سکوت می‌شود تا اینکه زمانی  می‌رسد که به او اجازه‌ی سکوت نیز نمی‌دهند. اعلام وفاداری به پادشاه و پذیرفتن ریاست عالیه‌ی او بر کلیسا به قید سوگند چیزی است که او را به پای مرگ می‌برد. چون او نمی‌تواند سوگند دروغ بخورد، پس مرگ را برمی‌گزیند.
جان پروکتور با آن سه فرد پیشین متفاوت است، چون شاید او به هیچ متعالی در زندگی معتقد نباشد. برای وی زندگی از هرچیزی مهمتر است و لذا تا آخرین لحظه سعی می‌کند به هر قیمتی زندگیش را نجات بخشد. او کشاورزی است با همسر و فرزند، چه چیزی بیش از آنها برایش می‌تواند ارزش داشته باشد؟ اعترافنامه را امضا می‌کند، اما پیش خود نگه می‌دارد. اگر اعتراف برای خداست، او اعتراف کرده است و در حضور شاهدان آن را امضا کرده است. چرا همین نباید کافی باشد؟ پاسخ را خود می‌یابد. چون می‌خواهند به آیندگان بگویند که او نیز «خود» را فروخت. اما او «خود» را نمی‌فروشد. نام ما «خود» ماست. غیر از نام چه چیز دیگری، در این دنیا، از آدم باقی می‌ماند.

یادداشتها:
۲۳)    عنوان این نمایشنامه در انگلیسی The Crucible ( بوته‌ی آزمایش یا کوره‌ی امتحان) است. «فتنه» ( ترجمه‌ی من) به معنای آزمودن، گداختن سیم و زر در آتش از برای امتحان، محنت، جنگ داخلی، جادوگری و معشوقی که موجب فتنه و آشوب شود، ترجمه‌ای دقیق (هرمنوتیکی) برای عنوان این نمایشنامه است. برای ترجمه‌ی فارسی، رجوع شود به: آرتور میلر، حادثه در ویشی و جادوگران شهر سالم، ترجمه‌ی رحیم اصغرزاده و محمد امین مؤید ( ترجمه از فرانسه)، انتشارات صائب، ۱۳۴۵؛ ترجمه‌ای دیگر از همین نمایشنامه، ساحره‌‌سوزان، ترجمه‌ی فریدون فاطمی، نشر مرکز، ۱۳۶۸.
 ۲۴)    رجوع شود به: محمد حسین مشایخ فریدنی ، « بیعت»، دایرةالمعارف تشیع، ج ۳، تهران، ۱۳۷۱، ص ۸۷–۵۸۱. آنچه درباره‌ی بیعت آمد، با برخی تصرفات در عبارات، برگرفته از این منبع بود. مفهوم «بیعت» از جمله مفاهیمی است که چنانکه باید قدر آن در سنّت سیاسی اسلامی شناخته نشده است، در حالی که شاید مهمترین مفهوم در فلسفه‌ی سیاسی اسلام باشد؛ مفهومی به ارث رسیده از قبل از اسلام که بسیار پرمایه و اساسی است. پیامبر (ص) از مسلمانان برای قبول اسلام و یا هنگامی که کاری خطیر مانند جنگ در پیش بود، یا در امور سیاسی بیعت می‌گرفت. چرا؟ چرا پیامبر (ص) مسلمانان را مکلف به انجام دادن کاری نمی‌کرد، مگر اطاعت از او واجب نبود؟ بیعت بدان معناست که شخص مختار است بیعت نکند و اگر بیعت را نیز شکست، اگر این بیعت شرط یا شرایطی نداشته باشد، هیچ مجازاتی برای او نمی‌توان در نظر گرفت. پس فایده‌ی آن چه بود؟ به گمان من این دلایل را برای توسل پیامبر (ص) به بیعت می‌توان اقامه کرد: نخست آنکه، هنگامی که پیامبر (ص) تازه‌مسلمانان را به دین تازه‌شان دعوت می‌کرد، هیچ ضمانتی نداشت برای اینکه این افراد بر سر اعتقادات خود بمانند. او نمی‌توانست با ارزشهای دین تازه، هنگامی که این دین هنوز پایگاه محکمی نداشت، آنان را بر سر پیمان نگاه دارد. بنابراین باید ارزشهایی را به کار می‌گرفت که در این جامعه، و حتی هر جامعه‌ای در آینده، صرف نظر از هر دین و آیین، محترم بود (ارزشهای انسان‌گرایانه). بیعت چنین مفهومی بود. افراد در ساده‌ترین شکل زندگی اجتماعی نیز می‌دانند که زندگی با دیگران بدون پیمان و حفظ آن ممکن نیست و شخصی که به پیمان‌شکنی  بدنام شود، در زندگی اجتماعی هیچ مقام و منزلتی ندارد و خوار و رانده از جامعه محسوب می‌شود. از همین‌جاست که «شرف» و «حیثیت» فرد، در جایی که زندگی مدنی  هنوز شکل نگرفته است بسیار اهمیت می‌یابد، چون هیچ قانونی  یا نهادی برای الزام فرد به رعایت پیمان وجود ندارد، مگر آنکه او خودش به چیزی پایبند باشد. دوم آنکه، پیامبر (ص) با این کار هرگونه شائبه‌ی «اکراه» را می‌زدود و به افراد امت خود «عزت نفس» می‌بخشید. پیامبر (ص) برای ابلاغ احکام خداوند، مثلاً نماز و روزه با مسلمانان مشورت و رایزنی  نمی‌کرد یا موافقت آنان را خواستار نمی‌شد، اما هنگامی که شخصی اسلام می‌آورد و با پیامبر (ص) بیعت می‌کرد، پیامبر (ص) از آن شخص تعهد (بیعت) می‌گرفت که به احکام اسلام پایبند باشد. و بالاخره، چرا پیامبر (ص) در غدیر خم از مسلمانان برای علی (ع) بیعت گرفت؟ چرا شرعاً، بدون توسل به بیعت آنان را ملزم به اطاعت از علی (ع) نکرد، تا این همه اختلاف و خونریزی و کشت و کشتار پیش نیاید؟ نظریه‌پردازان سنّتی شیعه، متأسفانه، آن‌قدر بر جنبه‌ی الهی حکومت تأکید کرده‌اند که بسیاری از واقعیات مسلم تاریخی و حتی گواهی خود امامان را از قلم انداخته‌اند. بازنگری در این نظریه و رفع نقصهای آن برای آینده از دو جهت لازم است: ۱) تقریب بین مذاهب اسلامی، ۲) درکی صحیح از فلسفه‌ی سیاسی اسلام و اساس مشروعیت حکومت از نظر اسلام. ابتدا به خود نحوه‌ی بیعت گرفتن پیامبر (ص) برای امام علی (ع) توجه کنیم. پیامبر (ص) می‌گوید: «آیا من نزد مؤمنان از جانهایشان به ایشان نزدیک تر نیستم؟» (به «محبت» مؤمنان نسبت به خود متوسل می‌شود) و سپس می‌فرماید: «هرکه را من مولی و سرورم علی مولای اوست. خدایا دوست بدار هرکه علی را دوست دارد و بغض بورز با هرکس که با علی بغض می‌ورزد. نصرت بده هرکس را که به علی نصرت دهد و خوارساز هرکه او را خوار بگذارد و حق را با علی بگردان هرجا او می‌‌گردد». به‌طوری که می‌بینیم در اینجا پیامبر (ص) به «محبت» مؤمنان نسبت به خود، و نه اطاعت آنان از خود، متوسل می‌شود (بهترین شیوه و مشروعترین شیوه برای جلب آرای دیگران در همه‌ی جوامع) و لذا «ولایت» علی بن ابی طالب چه برای شیعه و چه برای اهل سنت بر اساس «محبت» محرز و عاری از هر شک و شبهه‌ای است، مگر برای کسانی  که با علی بن ابی طالب بغض دارند. به همین دلیل «ولایت» بدون «محبت» راست نمی‌آید و البته «محبت» به «اطاعت» نیز می‌انجامد، اما مسلم است که «اطاعت» هیچ‌گاه به «محبت» نمی انجامد. و فرق ولایت و امامت (به تعبیر صحیح) با خلافت یا هرگونه حکومت در واقعیت امر (de facto) همین است.
   

  ثانیاً، امام علی (ع) در نهج البلاغه (خطبه‌ی ۳، معروف به خطبه‌ی شقشقیه) ماجرای خود و خلافت را بدین گونه شرح می‌دهد: هان! به خدا سوگند جامه‌ی خلافت را در پوشید و می‌دانست خلافت جز من را نشاید، ... دامن از خلافت درچیدم و پهلو از آن پیچیدم و ژرف بیندیشیدم که چه باید، و از این دو کدام شاید؟ با دست تنها بستیزم یا صبر پیش گیرم و از ستیز بپرهیزم؟ که جهانی  تیره است ...» اما امام به دو دلیل نمی‌ستیزد: ۱) «دیدم پیش از بیعت، پیمان طاعت بر عهده دارم، و از من برای دیگری میثاق ستده‌اند — که آنچه آید بپذیرم و دم بر نیاورم» (خطبه‌ی ۳۷، امام به وصیت پیامبر (ص) به خود برای ستیزه نکردن با پایمال‌کنندگان حقش اشاره می‌کند. در اینجا تفاوت «طاعت» با «بیعت» به‌وضوح مشخص است) و ۲) «تلک الدار الاخرة یجعلها للذین لایریدون علواً فی‌الارض و لا فساداً و العاقبة للمتقین» («سرای آن جهان از آن کسانی  است که برتری نمی‌جویند و راه تبهکاری نمی‌پویند، و پایان کار ویژه‌ی پرهیزگاران است»؛ قصص، ۸۳. امام در خطبه‌ی ۳ به این آیه استناد می‌کند و فتنه‌جویان را به توجه به آن می‌خواند — «دریای خون به پا کردن» کار پرهیزگاران نیست و لذا امام از حق خود چشم می‌پوشد، اما معاویه که بحق معزول شده است، بناحق راه طغیانگری در پیش می‌گیرد و «دریای خون به پا می‌کند!») از همین رو امام در خطبه‌ی ۱۶۲ می‌فرماید: «گروهی بخیلانه به کرسی خلافت چسبیدند، و گروهی سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و داور خداست و بازگشتگاه روز جزاست». امام علی (ع) از خلافت به عنوان حق شخصی خود در مرتبه‌ی اول چشم می‌پوشد، آیا اگر خلافت تکلیف الهی او بود می‌توانست از آن چشم بپوشد؟ در صورتی که بیعت‌کنندگان بر سر بیعت باقی بودند، نه. اما در مرتبه‌ی دوم چرا ابتدا برای بیعت دست خود را پس می‌کشد (اکراه دارد) و بعد هنگامی که عده‌ای به پیمان‌شکنی  و طغیانگری برمی‌خیزند استوار باقی می‌ماند و پا عقب نمی‌گذارد: «به خدایی که دانه را کفید و جان را آفرید، اگر این بیعت‌کنندگان نبودند، و یاران، حجت بر من تمام نمی‌نمودند، و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را بر نتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشته‌ی این کار را از دست می‌گذاشتم و پایانش را چون آغازش می‌انگاشتم و چون گذشته، خود را به کناری می‌داشتم و آن‌گاه می‌دیدید که دنیای شما را به چیزی نمی‌شمارم و حکومت را پشیزی ارزش نمی‌گذارم» (خطبه‌ی ۳؛ برای متن و ترجمه‌ی سخنان حضرت، رجوع شود به: نهج البلاغه، ترجمه‌ی سید جعفر شهیدی، چ ۲، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۷۰). از مسئله‌ی ولایت و امامت و خلافت و ضعف نظریه‌ی سنتی شیعه، به خواست خداوند، در جایی دیگر به‌طور مشروح بحث می‌کنم. رجوع شود به: «ولایت حریت و ولایت رقیت»، در حس دینی: صوفیه و اسطوره‌زدایی (تأویل وجودی)، در آینده.
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله عاشورا و بیداری ملت ها

نیچه
عناصر تراژدی: فرد، موقعیت تراژیک، مرگ تراژیک
آنتیگونه و موقعیت تراژیک
مردی برای تمام فصل‌ها و موقعیت تراژیک
جادوگران شهر سالم و موقعیت تراژیک
عاشورا و موقعیت تراژیک
بیعت و بحران مشروعیت
مرگ تراژیک ، مرگ خودخواسته، شهادت: نه‌ی مقدّس
مقایسه
یادداشتها:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق عاشورا و بیداری ملت ها