فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 22 اسلاید
خروج محصولات حاملگی پیش از اینکه قابلیت حیات داشته باشد
پاورپوینت درباره سقط جنین درتاریخ مذهب و باورهاو در قانون
فرمت فایل :power point( قابل ویرایش) تعداد اسلاید: 22 اسلاید
خروج محصولات حاملگی پیش از اینکه قابلیت حیات داشته باشد
وضو و غسل در مذهب شیعه و اهل سنت
فرمت فایل: ورد
تعداد صفحات: 22
بخشی از متن
اختلاف شیعه و اهل سنت در این مسائل به اختلاف در مبانی استنباط احکام دینی بر می گردد.
هر یک از مذاهب فقهى اسلامى براى استنباط احکام دین، از یکسرى اصول و مبانى بهره می گیرند. طبیعى است که اگر در اصول، مبانى و منابع استنباط با هم اختلاف داشته باشند، نتیجه و ره آورد استنباط ها متفاوت خواهد شد. بسیارى از اختلافات فقهى شیعه و سنی، ریشه در تفاوت دیدگاه ها در اصول و مبانى استنباط دارد، مثلاً اهل سنت افزون بر قرآن و سنت پیامبر(ص) به سنت صحابه و گاهى به سنت تابعین ارزش مى دهند، ولى شیعه افزون بر قرآن و سنت پیامبر (ص)، به سنت اهل بیت پیامبر(ص) بها مى دهند و سنت صحابه را اگر مستند به سنّت پیامبر نباشد، به عنوان منبع شرعى نمى پذیرند.
برخى از اختلافات فقهى ریشه در همین نکته دارد. اختلاف در وضو هم از همین نوع است. شیعیان با تمسک به حدیث ثقلین، به اهل بیت و امامان معصوم(ع) مراجعه مى کنند و احکام شرعى خویش را فرا مى گیرند، امّا اهل سنّت این چنین عمل نمی کنند.
در زمان خلفا به ویژه خلیفة دوم (عمر) سیاست جلوگیرى از نشر حدیث رواج داشت و خلفاى بعدى تا زمان عمر بن عبدالعزیز، همین سیاست را در پیش گرفتند که سرانجام بسیارى از روایت هاى پیامبر اسلام(ص) و حوادث صدر اسلام به فراموشى سپرده شد و نسل هاى بعدى نسبت به آن بیگانه شدند. زین پس شیعیان با مراجعه به امامان معصوم(ع) توانستند سنت فراموش شده پیامبر(ص) را دریابند و آن را سرمشق زندگى خویش قرار دهند؛ به عنوان مثالدر مورد وضو: امام باقر(ع) در این راستا ظرف آبى برداشت و به وضو پرداخت و فرمود: پیامبر (ص) چنین وضو مى ساخت.
کیفیت وضوى اهل سنت به جهت تفسیرى است که ایشان از آیه "فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الى المرافق" دارند.
ظاهر معناى آیه چنین است که صورت و دستها را تا آرنج بشویید. اهل سنت از کلمه "الى" خیال مىکنند که آیه مىگوید دستها را از سرانگشتان به طرف آرنج بشویید، ولى با اندکى دقّت روشن مىشود که کلمه "الى" تنها براى بیان حدّ شستن است، نه کیفیّت شستن.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه5
معضلات زیست محیطی با روند کند ولی تهدیدآمیزی که دارند، آینده ای تاریک را رقم زده اند. نویسنده این متن، مذهب و علمای مذهبی را برای مبارزه با این معضلات به مدد می طلبد و خواهان استفاده از مفاهیم مذهبی و توان دین برای رفع و جلوگیری از این معضلات رو به تزاید است. او خواهان همکاری علمای مذاهب جهانی با دانشمندان و فعالان محیط زیست برای مقابله با معضلات زیست محیطی است.
آیا آنچه تیروش ساموئل سان در مورد یهودیت می گوید، در مورد همه مذاهب صادق است؟ او می نویسد: «مذهب یهود تا همین اواخر، توجه به مسائل زیست محیطی را امری کاملاً جانبی و غیرجدی تلقی می کرد.» البته این بدان معنی نیست که مذاهب به جهان طبیعت توجهی نداشته و آن را نادیده انگاشته اند. در حقیقت اگر از کتاب دعای مسیحیان، سرودهای مذهبی ای را که حضور خدا را از طریق تندر، چرخه فصول و شبنم متذکر می شود حذف کنیم، بخش زیادی از آن باقی نمی ماند. اما برای چندین قرن برخی از این مذاهب باستانی، جهان طبیعت را موهبتی تضمین شده تصور می کردند که صرفاً زمینه و پشت صحنه ای است برای روابط مختلفی که انسان ها و خدایان با یکدیگر برقرار می-کنند.
اکنون در پاسخ به اعلام خطرهای شدید دانشمندان، خداشناسان و تاریخ دانان مذاهب، متون قدیمی و سنت ها را برای یافتن منابعی برای اخلاق زیست محیطی جدید زیرورو می کنند؛ چراکه ناگهان متوجه شدیم، رابطه انسانی ما با زیستگاه طبیعی مان از حیطه روابط ما انسان ها خارج شده است. شاهکار این تاریخ دانان، در یک سلسله کتب منتشر شده از سوی «هاروارد» که در مورد مذهب و محیط زیست است، ارائه شده است. این مقالات مشخص می کند که سنت های ما در بطن خود حاوی هزاران پیشنهاد و دستور ضمنی در مورد شیوه صحیح زندگی در این سیاره است. علاوه بر این، در این کتاب ها مثال هایی از برنامه های زیست محیطی ارائه می شود که از دستورات مذهبی الهام گرفته اند و در جای جای جهان در حال اجرا هستند.
در این کنفرانس ها، فعالان محیط زیست و دانشمندان مشارکت فعالی داشته اند؛ اما نقش رهبران مذهبی و افراد عادی نیز چشمگیر بود. در حال حاضر به جز چند استثنای مهم از جمله پاتریارک بارتولومه رهبر ارتدوکس های یونان و دالایی لاما، رهبر بودائیان تبتی و اسمار شوروش صدر اعظم مذهبی یهودیان، رهبران مذهبی اندکی موضوع محیط زیست را در مرکزیت فعالیت ها و آثار مذهبی خود قرار داده اند. فرقه های مذهبی ای که عدالت اجتماعی و حقوق مدنی را مورد توجه قرار داده اند، نگاه برابری به اخلاق زیست محیطی نداشته اند. آن ها آلوده سازی محیط زیست و یا گرم شدن تدریجی زمین را تنها به عنوان موضوعاتی تأسف برانگیز صرفاً به صورتی گذرا و سطحی مورد توجه قرار داده اند. بنابراین لازم به نظر می رسد که برخی راه های ممکن برای پیشرفت در زمینه استفاده از متون و سنت های مذهبی برای ایجاد آگاهی و استفاده از آگاهی برای ایجاد عمل معرفی گردد تا به زودی به نیازهای ضروری موجود در این زمینه پاسخ داده شود. ما نیازمند تداوم کار آغاز شده توسط این پروژه ها هستیم تا از علم و عمل در کنار هم استفاده کنیم
ارتباط بین دانش و مذهب
39 صفحه
روشهای علمی و مذهبی شناخت و آگاهی.
بصورت کلی در صحبت از مذهب و دانش از روشهای گوناگونی در اقدامات مربوط به آنها استفاده میشود تا بتوان حقیقت را اثبات کرد. روشهای مذهبی عموماً ذهنی هستند این روشها با متن مقدس، شهودگرایی و با تجربه مرجع صلاحیتداری نظیر پیامبر مرتبط هستند. روشهای علمی عموماً بدنبال یک هدف هستند تنها برپایه مشاهده و تفسیر و توضیح پدیدهها استوار هستند. هر دو روش علمی و مذهبی تلاش میکنند تا به سؤالات زیر پاسخ دهند، سؤالاتی مربوط به پدیدههای باور نکردنی و رخدادهایی که از لحاظ توانایی عقل بشر غیرقابل انجام هستند و از لحاظ فیزیکی عموماً غیرقابل توجیه هستند. مردم 2 روش را برای پاسخگوئی به این سوالات بکار میبرند. در مورد تمامی سوالات غیرقابل تصور و قابل تصور و مشاهده، روشهای مذهبی توانایی پاسخگوئی دارند. برخلاف روشهای مذهبی که برای اکثر سؤالات بکار میروند، روشهای علمی برای تعدادی از سؤالات توانایی پاسخگوئی دارند.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 39
ارتباط بین دانش و مذهب
روشهای علمی و مذهبی شناخت و آگاهی.
بصورت کلی در صحبت از مذهب و دانش از روشهای گوناگونی در اقدامات مربوط به آنها استفاده میشود تا بتوان حقیقت را اثبات کرد. روشهای مذهبی عموماً ذهنی هستند این روشها با متن مقدس، شهودگرایی و با تجربه مرجع صلاحیتداری نظیر پیامبر مرتبط هستند. روشهای علمی عموماً بدنبال یک هدف هستند تنها برپایه مشاهده و تفسیر و توضیح پدیدهها استوار هستند. هر دو روش علمی و مذهبی تلاش میکنند تا به سؤالات زیر پاسخ دهند، سؤالاتی مربوط به پدیدههای باور نکردنی و رخدادهایی که از لحاظ توانایی عقل بشر غیرقابل انجام هستند و از لحاظ فیزیکی عموماً غیرقابل توجیه هستند. مردم 2 روش را برای پاسخگوئی به این سوالات بکار میبرند. در مورد تمامی سوالات غیرقابل تصور و قابل تصور و مشاهده، روشهای مذهبی توانایی پاسخگوئی دارند. برخلاف روشهای مذهبی که برای اکثر سؤالات بکار میروند، روشهای علمی برای تعدادی از سؤالات توانایی پاسخگوئی دارند. برای مثال برای این سؤال که آیا زمین مرکز جهان است یا نه هم پاسخهای علمی مطرح شد و هم پاسخهای مذهبی. پاسخهای علمی در حالی بیان شدند که وابسته به قوانین طبیعی و قوانین فیزیکی بودند. روشهای علمی تنها در مواردی که موضوع سؤال قابل مشاهده باشد پاسخهای معتبر و ارزشمندی را ارائه میکنند. بر پاین قوانین و اصول مذهبی است که میتوان بیان کرد خداوند ماوراءالطبیعه بوده و درک چگونگی ذات اقدس او برای ما امکانپذیر نیست و اوست که بوجود آورنده تمام پدیدههاست.
مشکران با تکیه بر اینکه خداوند قابل مشاهده مستقیم نیست، وجود خداوند را انکار میکنند. البته برخی از روشهای علمی هم در مورد موارد قابل مشاهده و هم غیرقابل مشاهده پاسخهایی را ارائه کردهاند. در این زمینه عدهای وجود دارند بنام پوچگراها که هیچ یک از دلایل مذهبی و نظریات اخلاقی را قبول ندارند. عدهای دیگر بنام هادیگراها تنها براین او را استدلال میکنند که هر چیزی که از نظر علمی قابل توجیه نباشد، دلایل بر عدم وجود آن نیست، این او از نظر فلسفی قابل توضیح است، بخشی از این مشکل بدلیل ناتوانی علم در توضیح و تشریح پدیدهای خاص است. آئین هندو هم به عقاید مذهبی و فلسفی و هم به تجربیات فرهنگی معتقد میباشد و خود را تنها به اصول علمی محصور نکرده است. دین بودا بر این باور است که باید در دو رنج در زندگی وجود داشته باشد تا انسان بتواند عقل و تفکر و قوه ادراک خود را از بند و حصار تمایلات پست رها کند. فلسفه کنفوسیوس بر تعلیمهای عشق و انسانیت برای آدمی تاکید دارد. این فلسفه برای آموختن، ارزش و مرتبه والایی قائل است. همینطور مباحثی چون صلح، عدالت بسیار ارزشمند هستند. شیوه چینی روشی فلسفی و توسعه یافته است که بوسیله لودرزو و چوانگ مطرح شده و در آن از زندگی ساده همراه با صداقت پشتیبانی شده است.
مسیحیت از اعتقادات یکتاپرستی است که بر پایه کتاب انجیل میباشد و از تعلیمهای حضرت عیسی پیروی میشود. روش علمی را میتوان بدین صورت تعریف کرد که روشی است مبتنی بر تجربه و آزمایش است و بر پایه اصول و قواعد علمی بنیان نهاده شده است.
اسلام، مذهب یکتاپرستی است در قرن هفتم و بر پایه تعلیمات حضرت محمد حدود 1000 سال پیش از دوران مدرن بنیان نهاده شده است. تاریخنگاران علمی، به دین اسلام به همکار هستند اینلور بدلیل کتب و متونی است که از چنین تا آفریقا و از lberia تا هندوستان را در برگرفتهاند. در دوران قرون وسطی تعدادی از متفکرات طرحی را بصورت ترکیبی از اسلام، مسیحیت، کلیمیت و کبرسچیانیتی را مطرح کردند این اور پروژهای بین علوم طبیعی و مذهب محسوب میشد. برای مثال فیلسوف یهودی بنام کوئیک در این رابطه حقایقی را بیان کرده است. برخی از فیلسوفان طبق گفته او علاقمند بودند که بررسی کنند آیا در مورد جهان طبیعی تناقضی وجود دارد و این طور الزامی بود بر اینکه متون مذهبی مورد تفسیر مجدد قرار بگیرند. در این مورد میتوان بوضوح مشاهده کرد که تعلیمات سفت و این تحت تاثیر فشارهای تحصیلی «در برخی موارد» قرار گرفتهاند. بعنوان مثال مواردی از خود مختاری خانقاهها و رقابت دانشگاهها و کاسیا و تحریم برخی دیدگاهها مشاهده شده است. پیشرفتهها و تحولات مشابه در مذاهب دیگر نیز دیده شده است. هرزمان که فلسفه نوعی سازش با علوم را «بصورت نامعقول» پذیرفته است، دین و مبانی آن دستخوش تحریف شدهاند. در این بین دین اسلام بعنوان نمونهای برجسته مطرح میشود که در کنار رشد و ترقی علم، از تحریف حفظ شده است و بصورت دیده در قرون 17 و 16 فراگیر شده است. البته دوران نیز «خصوصاً در اروپا» وجود داشت که در آن دین متغیری و تلاش برای تحریف آن به اوج خود رسید. اصول دین پروتستان در ایالات متحده مسلط شد و در این دوران، عامه افراد پیرو فلسفه بدبینی شده بودند روشهای علمی و افزایش سرمایهگذاری برای انجام تحقیقات علمی مرتبط، محسوس بود. با این حال علم تکیه اصلی خود را بر نشانهها و اشارات مذهبی قرار داده بود و از دین نه بصورت مطلق، در مواردی پیروی میشد.
اغلب بنیادگراها به موضوعاتی از قبیل روانشناسی، تغذیه، علم پیدایش، فیزیک و مسافرت فضائی تکیه دارند. بصورت رویهم رفته میتوان گفت که عده بسیاری از افراد در نهایت مذهب را ترک کردند و در واقع در عین خداشناسی، خدا را انکار میکردند. فرد خداشناس هرگز در مورد حقیقت وجود خداوند شک نمیکنند. در این زمینه انسان رایی فردی بود رک قابلیتهای خویش و ظرفیت هر فرد و توانمندیهای او تاکید دارد. سازمانهای غیرمذهبی نیز در جامعه نقشهایی بر عهده دارند که از نظر اهمیت همانند سازمانهای مذهبی هستند. تکیه اصلی سازمانهای مذهبی، بر ایمان است.
تعالیمی که از سوی مراجع صلاحدید به مردم داده میشود در دیندادری و پایبندی آنها به نسبت بسیار مهم و تعیینکننده بوده و این تعالیم از نظر مردم غیرقابل تردید هستند. عدهای از معتقدان مذهبی از تمایلهای ادبی و تاریخی متون مذهبی استفاده میکنند و در مییابند چگونه مواردی که سالیان در این متون مطرح شده، هماکنون جنبه واقعیت به خود گرفتهاند. یهودیت محافظهکار در ضمن حفظ برخی موارد و ملزومات قانون حضرت موسی، توافقاتی را در برخی موضوعات انجام دادهاند و کلیمیت مدرن را بنیان نهادهاند. روثارها و حرکات از دیدگاه علمی و دانشمندان آن بسیار متفاوت با دیدگاه مذهبی است. مذهب بصورت محکم و راسخ بر نیرویی ماوراءالطبیعه اعتقاد دارد. اعتقادات علمی و دینی مذهبی کاملاً مستقل و متمایز از یکدیگر هستند. منکران خداوند و اسرار عالم، ادعاها و گفتارهای مربوط به عاقبت انسان را نیز انکار میکنند. با این حال مثبتگرایی منطقی شکل خاصی از تجربه ادراکی است و این دیدگاه عامهپسند میباشد، بر طبق آن بوسیله روشهای علمی تلاش میشود قضاوت منصفانهای در مورد مطالب مذهبی و موضوعات مرتبط با این دو دیدگاه صورت بگیرد. در میان نظرسنجی که در بین برخی دانشمندان آکادمی ملی علوم آمریکا صورت گرفته، %93 ب’اعتقادی به خداوند و یا برخی شک و شبهات در مورد آن مطرح شده است. اکثراً در رابطه با ارائه تعریف یا توضیح در مورد خداوند دچار تردید و مشکل هستند. در این میان مثبتگرایی از استقبال خوبی برخوردار است. واقعگرایی علمی نتوانسته است بصورت کامل توضیحی برای حقیقتبینی و یافتن اشتراکات موفق باشد. بنابر فلسفه اسماتز هیچ موضوعی وجود ندارد که از لحاظ مذهبی علمی و تعاریف مطرح شده از سوی آنها کاملاً با هم یکسان باشند و دارای هماهنگی و انطباق بانشد اینطور حتی در صورت وجود اطلاعات کامل وجود دارد و همواره تناقض و اختلاف در تفاسیر دیده میشود.
آریانینژاد
«تدوین و گردآوری ارتباطی جامع و وسیع بین دانش و مذهب»: دید و نگرش اسلامی ایجاد اصول و قواعد بین دین و دانش بدلیلی وجود ظلم و ستم و نابرابریها دشوار است همینطور درک و تعریف نادرستی که از آنها صورت گرفته، کار را دشوارتر میکند.
کدام اسلام؟ کدام علم؟
اگر هدف ما این است که علم را از طریق مفاهیم و تعلیمات اسلامی تعریف کنیم باید گفت که علم مفهومی نظری بوده و از 4 جزء تشکیل شده است. بدنه علم مبتنی بر خصوصیات اساسی و روشهای مطالعه و اهداف مرتبط با آن میباشد و در این راستا، تمامی این موارد باید پیرو تعلیمات و قوانین ایمانی و یکتاپرستی باشند. این مقاله، چهارچوبی فلسفی را برای ایجاد هماهنگی بین ابعاد مربوط به معرفتشناسی ایجاد کرده و جایگاه اسلام را از نظر ابعاد اجتماعی، اخلاقی بیان میکند.
واژههای کلیدی
اسلام، علم، محتوی و مفهوم، تعلیمهای اصولی، ساختار نظری، ارزشهای روحانی، اهداف تصوری، معرفتشناختی، اخلاق، کاربرد علمی، کلگرا.
مقدمه
این مقاله در پاسخ به این سؤال ویژه در دو لایه و سطح نوشته شده است، بهترین شیوه برای ایجاد ارتباطی وسیع و جامع بین اسلام و علم کدام است،
اسلوبشناسی، چگونه اینطور را تحمیل میکند و بحث و گفتگوی مربوط به آن را از چه دیدگاه اسلامی باید مطرح کرد؟
پاسخ به این سؤال نسبتاً گسترده و جامع است اما باید به این نکته توجه داشت که در مواردی که علم دچار آشفتگی و درماندگی شده است، اسلام همواره پاسخی کامل و مناسب را مطرح کرده است. بخشی از درماندگی و گیج شدن از دیدگاه علمی مربوط به تعاریف متفاوتی است که از یک موضوع صورت میگیرد بوضوح روشن است که اسلام و علم قطعاً دارای نقاط مشترکی هستند و گفتگو باید حول این نقاط مرکزی صورت گیرد. بنابراین با این شیوه میتوان به تعریفی دقیق و مناسب در هر زمینه دست یافت.
برخی مواقع شده تفاهمات و عدم درک صحیح سبب میشود تضادهایی دیده شود، اما باید به این نکته توجه داشت که اسلام همواره روش و مسیر صحیح را پیش روی ما قرار میدهد.
ـ اسلام و علم ـ کدام اسلام؟
هر چه ارتباطات بین اسلام و علم بیشتر و عمیقتر شوند میتوان در مورد بحث مربوط به معانی به نتایج بهتری رسید. کدام اسلام و یا کدام بخشی از اسلام مرتبط بع دانش و علم است؟
قطعاً اسلام را میتوان از جنبههای گوناگون درک کرد. عدهای از مردم تنها به سراغ تعلیمات مذهبی و بیانات پیامبر و سنت ایشان «که در جایگاه خود بسیار ارزشمند است». مسلمان کسی است که زمانی که در مورد ارتباط اسلام و علم صحبت میکند، سعی نکند ادبیات و متون نگاشت شده «توسط افراد» را منبع درک و شناخت خود قرار دهد. او کسی است که معبودش خداوند است و تنها ضبح بدون شبهه و کامل برای درک و شناخت را قرآن کریم میماند. اسلام از مسلمانان انتظار دارد با رفتاری خردمندانه و با کمک از دستورات الهی که در قرآن بیان شده است، مسیر درست را طی کنند و از دریچهای مناسب به موضوعات علمی نظر کنند و در مورد آنها بحث کنند. بنابراین اسلام نه تنها تعلیمات مذهبی را برای افراد دارد بلکه فرهنگ و تمدنی کامل و بدون عیب و نقص را «در صورت عمل صحیح به آنها» برای مسلمانان به ارمغان میآورد. اسلام، فرهنگی عقلانی است و همواره مسلمانان به تفکر تشویق کرده و از آنها خواسته از اجزاء صحیح و درست علم استفاده کنند. اما نباید فراموش کرد که در پرتو بحث مربوط به اسلام و علم، نبایستی محتوی و عمق دستورات و تعلیمات اسلامی نادیده گرفته شود بلکه میبایست در کنار آن به جزئیات علمی در تمدن اسلامی و روابط مفهومی آنها با مذهب نیز پرداخته شود. برخی این روش دستیابی به نتایج را در دوران معاصر ما رد کردهاند. اما تصمیم و اراده ما باید براین باشد که ارتباط بین سنت و پژوهشهای صورت گرفته و قاعدهسازیهای ناشی از آنها را بیابیم. از دیدگاه ما، ارزشمندترین قاعدهسازیها مربوط به دانشمندانی بود که بصورت علمی و کاربردی در این عرصه فعالیت کردند. خوشبختانه مطالب زیادی در گذشته از طریق درک تعالیم و مفاهیم اسلامی بدست آمده است و در زمینههای تاریخ و فلسفه از آن کمکهای قابل توجهی گرفته شده است. امروزه دو دیدگاه مهم مطرح است عدهای تنها متکی بر شناخت و درک محدود علم هستند و عدهای دیگر بر مذهب و تعلیمات آن تکیه دارند.
ـ اسلام و علم. کدام علم؟
اگر بپرسیم که اسلام منسوب به علم است باید گفت که سوال را دقیقاً برعکس پرسیدهایم.
کدام علم و یا چه بخشی از آن مربوط به اسلام است؟ علم موجودیت مستقل ندارد و این در مورد هر چیزی آشکار است. در بحث و گفتگوی کنونی و در حال حاضر، درک و شناخت متفاوت از علم وجود دارد. از جمله این موارد، قلمرو علم است و اینکه در زمینه علوم طبیعی و علوم اجتماعی تا چه محدودهای میتوان جلو رفت. اصطلاح علم در مورد تمامی حواص و امکانات بکار میرود و حال آنکه باید جستجو کرد که اسلام در کدام علوم و زمینهها رهنمودهایی داشته است. بنابراین تضاد و مخالفت در مورد محتوی علم است و زمینه فرهنگی مرتبط با آن دارای ارزش قابل توجهی است.
بعبارت دیگر دسیتبی به پتسخ تنها از یک مسیر امکانپذیر نیست، علم میتواند با توجه به انواع تمدنها و پیشرفتهای مربوط به آنها پاسخهای گوناگون داشته باشد. علم مدرن و پیشرفته کنونی تنها یکی از انواع گوناگون علم است و در این رابطه تاریخ و مطالب بیان شده در آن گواهی میدادند. علم اسلامی، علمی اتس که در نهایت منجر به بروز تمدن اسلامی میشود، آیا این علم شکل دیگری از علم است. در بحثهای مربوط به علم و اسلام به جایی میرسیم که با یافتن ارتباط و نسبت بین مذهب و علم در تمدن اسلامی مواجه میشویم. در این مقاله، قانونهای علمی را برای بررسی دقیقتر، له علوم طبیعی، ریاضی و علوم ادارکی مرتبط با روانشناسی محدود میکنیم. بحث ما تا حدود زیادی بر وجود ارتباط بین اسلام و علم و پایفتن این ارتباط و چگونگی آن متمرکز شده است. در این نباید شک کرد که هر علمی به نحوی با اسلام مرتبط است و دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فردی در هر مورد است. اما چگونگی توضیح ارتباطات و قوانین حاکم بر این دو در نهایت یافتن ارتباطات، امر سادهای نیست. از آنجائیکه علم مرتبط با طبیعت است، بنابراین محدوده و دامنه عملکرد آن به این ناحیه محدود میشود و در عین حال به همان میزان دارای گستردگی است و انواع علوم ادراکی و ریاضی و دیگر علومم و قوانین بر آن حاکم هستند.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید