زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد سیستم خود دفاعی مورچه کشف معجزه ای جدید در قرآن کریم 11 ص

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد سیستم خود دفاعی مورچه کشف معجزه ای جدید در قرآن کریم 11 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

سیستم خود دفاعی مورچه کشف معجزه ای جدید در قرآن کریم

در کنار معجزات کلامی قرآن، که محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشرکان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست که یک آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن کریم دربرگیرنده معجزات علمی زیادی است که خداوند برای محمد آن ها را بیش از هزار سال پیش آشکار کرد.این معجزات امروزه کشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن کریم است. خانم Wadea Omranyکشف جدیدی علمی در قرآن کرده است. ایشان می گویند که ما در سوره نمل آیه 18کشف جدید علمی کرده ایم. این معجزه جدید چیزی است که مورچه در آیه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یکدیگر را کشف کرد خصوصا زمانی که یک خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می کند.

ما تلاش می کنیم جملاتی که مورچه در قرآن کریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می کنیم آنچه را که او گفت با کشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرک پیشی گرفتن قرآن کریم به علم امروزی را رو می کنیم که این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان کرد.خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید:} حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ{ "تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی که در کمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:1- "ای مورچه ها" این اولین اعلام خطری است که توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب کند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می کنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت کنند.2- "به لانه ایتان وارد شوید‌" در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگر پیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می کوید که چه کار باید بکنند. ما این رابطه را که توسط علم امروزی کشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( که در ارتباطات بین مورچه ها است.)3- " مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند" در این جمله مورچه دلیل این خطر را به مخاطب خود می گوید و این آن چیزی است که ما امروزه توسط بررسی علمی اثبات می کنیم. 4- "و خود آگاه نباشند" مورچه ها، به عنوان عکس العملی در مقابل خطر قبلی، یک نوع دفاع مشخصی از خود بروز می دهند. در این چند جمله آخری،مورچه به مخاطبان خود می گوید که به منبع خطر حمله نکنید زیرا خطر از یک دشمن واقعی نیست- زیرا سلیمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبر ندارند و قصد حمله به آن را نیز ندارند بنابراین مورچه ها آن ها


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سیستم خود دفاعی مورچه کشف معجزه ای جدید در قرآن کریم 11 ص

مقاله نظریات درباب معجزه

اختصاصی از زد فایل مقاله نظریات درباب معجزه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله نظریات درباب معجزه


مقاله نظریات درباب معجزه

دانلود مقاله نظریات درباب معجزه
نوع فایل : WORD
تعداد صفحات : 30
پیشگفتار

نظریه تأویل
یک نظریه نظریه اى است که قبول کرده اند ولى تأویل کرده اند , که این هم در واقع انکار است اما یک انکار محترمانه اى است , انکارى است که نمى خواهیم بگویم آن کسى که منکر شده است خواسته اسلام را انکار بکند , ولى اینجور فکر مى کند . مثل مرحوم سید احمد خان هندى . اگرچه من کتابش را نخوانده ام ولى در کتابهاى دیگران دیده ام که از او نقل کرده اند و در شرح حالش هم خوانده ام , که در خود هندوستان هم خیلى سر و صدا راه انداخت و سبب شد که علماى اسلامى هند او را طرد کردند , و حتى صبغه سیاسى هم به او زدند چون او از نظر سیاست هندوستان - آنطور که در بعضى کتابهایى که من خواندم آمده است - طرفدار همزیستى و سازش با انگلستان بود از نظر سیاست هند , و بعضى اساسا او را در سیاستش هم متهم به خیانت مى کردند و در این افکارش هم او را متهم به خیانت به اسلام مى کردند . ایشان تفسیرى نوشته است که مرحوم فخر داعى , همه یا قسمتى از آن را به فارسى ترجمه کرده , من در کتابفروشیها دیده ام ولى نخوانده ام . یک مرد مؤمن و مسلمانى است , یکى از علماى اسلامى است ولى فکر مى کند که اینجور توجیه و تفسیرى که درباب معجزات شده است که به اینها جنبه خرق عادت داده اند اینها همه خرافه ها و پیرایه هایى است که بعد به اسلام بسته اند . تمام معجزاتى را که در قرآن آمده است ایشان کوشش مى کند که یک توجیه عادى و طبیعى بکند . حتى مثلا عبور کردن موسى از دریا را مى خواهد یک توجیه عادى و طبیعى بکند که نه , این یک جریان غیر عادى نبوده , یک جریان عادى بوده که واقع شده است , و همچنین اژدها شدن عصاى موسى . همه اینها را یک توجیه و تأویل هاى خیلى دورى مى کند که البته به نظر ما که نمى شود اصلا احتمال این تأویلها را هم داد . ایشان روى یک طرز فکرى این احتمال را مى داده .
امثال سید احمد خان دو دلیل هم از خود قرآن بر این مطلب مىآورند : یکى اینکه مى گویند ما در قرآن یک سلسله آیات داریم که مردم از پیغمبران همین کارهاى خارق العاده را مى خواستند و پیغمبران مى گفتند ما جز بشرى نیستیم , ما هم بشرى هستیم مانند بشرهاى دیگر , و امتناع مى کردند , که بعضى از این آیات را - این فهرست را عرض بکنم - برایتان مى خوانم .
دیگر یک سلسله آیات دیگرى است در خود قرآن که نظام خلقت را به عنوان ( سنن الهى) مى نامد و تصریح مى کند که سنن الهى تغییر ناپذیر نیست . اینجور آیات هم زیاد داریم . یک وقتى من خودم جمع کرده بودم تقریبا ده آیه به این تعبیر داریم که از همه صریح تر این آیه است : ( & سنة الله ... و لن تجد لسنة الله تبدیلا) & ( 1 ) ( چون این آیات را هم بعد باید به تفصیل بخوانیم حالا شرح نمى دهم ) . قبلا موضوعى را ذکر مى کند , بعد مى گوید : سنت خداست , بعد به صورت یک قانون کلى : ( & ولن تجد لسنة الله تبدیلا) & و در آیه دیگر : ( & فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا ( 2 ) ( & ( لن , هم مى گوید که براى نفى ابد است ) هرگز تو نخواهى یافت سنت الهى را که عوض بشود , تبدیل پیدا بکند . مى گویند به این دلیل پس معجزه به معنى اینکه خرق عادت بشود , تبدیل سنت الهى است , تحویل سنت الهى است و نمى شود . سنت الهى مثلا این است که یک انسان اگر مى خواهد متولد بشود باید از یک زن و مرد به شکل خاصى - که نطفه هاشان با یکدیگر تلاقى پیدا مى کنند و در ظرف خاصى بزرگ مى شوند , مدت معینى هم لازم دارد - متولد بشود . این سنت الهى است , دیگر این سنت تغییر پذیر نیست به نص قرآن . این یک نظریه که البته آن را به عنوان ( نظریه اسلامى) هم عرض مى کنم چون بعضى از علماى اسلامى اینجور گفته اند و من هم عرض کردم که این را دلیل بر مغرض بودن آن گوینده هم نمى گیرم چو ن واقعا ممکن است طرز تفکرش اینجور بوده.
نظریه اشاعره
نظریه دوم درست نقطه مقابل این نظریه است یعنى اساسا کوچکترین تفاوتى میان معجزه و غیر معجزه قائل نیستند از نظر اهمیتى که ما بخواهیم توجیه و تفسیر بکنیم . این نظریه ریشه اش از علماى اشعرى است ولى بعضى از فضلا و اکابر خودمان هم آن را قبول کرده اند و آن این است که مى گویند معجزه یک پیغمبر یعنى آیتى که از طرف خداوند به وسیله آن پیغمبر و به دست او پیدا مى شود . شما مى گویید پیغمبرى مرده اى را زنده مى کند یعنى خداوند براى اینکه ثابت کند بر مردم که گفته این پیغمبر بر حق است مرده اى را زنده مى کند . یعنى خداوند براى اینکه ثابت کند بر مردم که گفته این پیغمبر بر حق است مرده اى را زنده مى کند . اینجا این کار کار پیغمبر نیست کار خداست و هرچه در عالم هست معجزه است و آیت خداست , آنچه که معجزه نیست آن را شما به ما نشان بدهید . هرچه در عالم واقع مى شود معجزه است یعنى کار خداست و خداوند هم هر چه را که در عالم واقع است آیت مى داند , منتها نشانه اى مى داند براى قدرت و حکمت پروردگار . ولى معجزه هاى پیغمبران که به صورت استثنایى صورت مى گیرند اینها هم آیت خدا هستند ولى آیتى است از طرف خداوند براى صدق نبوت پیغمبران . مشیت خداوند قرار گرفته است که نظام عالم را اینطور قرار بدهد که داده . عالم یک جریان منظمى دارد که ما مى بینیم و این جریان منظم را که ما مى بینیم روزى پى شب و شبى پى روز پیدا مى شود و هیچ وقفه اى در حرکت شبانه روز پیدا نمى شود یا اگر سنگى بالا باشد بیفتد به زمین , یا اگر گیاهى بخواهد موجود بشود به این شکل موجود بشود , یا اگر جسمى مى خواهد برود بالا باید نیرویى ضد نیروى جاذبه وجود داشته باشد که آن را ببرد بالا , اینها قانونهایى است که خدا خودش وضع کرده براى عالم . از نظر ما انجام دادن برخلاف اینها یک امر ناممکن است , یعنى اگر ما بخواهیم پرواز کنیم برویم بالا , بدون وسیله نمى شود , چرا ؟ زیرا خدا قانون عالم را اینجور وضع کرده . عمل ما برخلاف قانونى است که خدا وضع کرده . ولى از نظر خود خداوند که واضع این قانون است و قانون بودن این قانون بستگى دارد به مشیت و اراده او , خواسته اینجور باشد , همان لحظه اى که خداوند مى خواهد اینجور نباشد دیگر اینجور نیست . پس درباب معجزه دیگر صحبتى نیست که ما بحث بکنیم . مگر یک انسان مى خواهد معجزه بکند که بگویید : ( یک انسان چطور مى تواند از بحر احمر اینجور عبور بکند و برود ؟ ! این خلاف قانون عالم است) ! خلاف قانون عالم است براى من و تو که قانون را خدا وضع کرده و من و تو محکوم قانون خدا هستیم , اما براى وضع قانون که قانون بودن این قانون تابع اراده اوست فقط و فقط , تابع مشیت اوست فقط و فقط , هر لحظه که مشیت او بخواهد برخلاف آن عمل کند فورا قانون عوض مى شود , این دیگر چه بحثى است که ما بیاییم بحث کنیم که آیا این امر محال است یا محال نیست ؟ اصلا صحبت محال بودن و محال نبودن و این حرفها معنى ندارد .
در میان متکلمین اسلامى اشاعره اینجور فکر مى کردند و بعد هم بسیارى دیگر از علماء و فضلاى اسلامى همین نظریه را پذیرفته و گفته اند مطلب همین است , اصلا در باب معجزه نباید بحثى کرد , صحبت از سر معجزه و راز معجزه صحیح نیست , اساسا معجزه رازى ندارد , خواست خداوند است . اگر به آنها بگویید پس ما با علم چه بکنیم ؟ علوم یک سنتى را در جهان به ما نشان مى دهند که هر حادثه اى دنبال یک حادثه دیگر واقع مى شود و نظام معینى هست , مى گویند شما سراغ علوم هم که بروید علوم چه مى گویند ؟ علوم مى گویند هرچه ما تاکنون مطالعه کرده ایم نظام را به این کیفیت یافته ایم . علوم جز توالى قضایا چیز دیگرى نشان نمى دهند , که حالا یک مطلب هم من به کمک این اشخاص اضافه مى کنم و آن این است که فرق است میان قوانین طبیعى و قوانین عقلى که در ریاضیات یا فلسفه جریان دارد . قوانین ریاضى قوانینى است که عقل ضرورت آنها را کشف مى کند و خلاف آن محال است , مثل اینکه شما مى گویید دو شیئى که مساوى با شىء سوم باشند خودشان با یکدیگر مساوى هستند . این یک امرى است که فرض ذهن ماست یعنى اصلا موضوع را ذهن خود ما فرض مى کند و ضرورت آن را هم درک مى کند یعنى عقل مى گوید خلافش محال است . اگر کسى معجزه اش این گونه است که دو کمیت متساوى را پیدا کرده است که این دو کمیت متساوى با یک شىء سوم مساوى هستند و از همان جهت که ایندو با شىء سوم مساوى هستند خودشان با یکدیگر نامساوى هستند , مى گوییم قبول نیست , این خلاف ضرورت عقل است . یا مثل بدیهیاتى از قبیل ( کل و جزء) . اگر یک کلى داشته باشیم و یک شىء دیگر ( در اجسام ) , حجمى داشته باشیم که جزء حجم دیگر باشد , ضرورت عقل حکم مى کند که کل از جزء بزرگتر است چون کل همان جزء است بعلاوه حجم دیگر . امکان ندارد که جزء مساوى کل باشد و یا جزء از کل بزرگتر باشد . این ضرورت عقلى است . اگر پیغمبرى آمد امرى را ادعا کرد برخلاف قانون ریاضى یا برخلاف ضرورت عقلى فلسفى , ما نمى پذیریم و مى گوییم عقل این را نمى پذیرد . ولى قوانینى که ما الان مى گوییم که معجزه برخلاف آن قوانین است قوانین طبیعى است . هرگز عقل ضرورت قوانین طبیعى را کشف نمى کند , عقل فقط وجود آنها را کشف مى کند , فقط مى بیند که این جریان به این شکل وجود دارد , اما عقل نمى داند که آیا ضرورت دارد که حتما باید همین جور وجود داشته باشد یا ضرورتى ندارد , اینجور وجود دارد ؟ مثل این است که در یک اجتماعى که آن اجتماع را خود افراد اجتماع ساخته اند و قانون برایش وضع کرده اند , وقتى خودشان قانون را وضع کرده اند اجتماع به آن شکل وجود پیدا مى کند ...


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نظریات درباب معجزه

مقاله قرآن معجزه ی جاویدان

اختصاصی از زد فایل مقاله قرآن معجزه ی جاویدان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله قرآن معجزه ی جاویدان


مقاله قرآن معجزه ی جاویدان

 دانلود مقاله قرآن معجزه ی جاویدان

نوع فایل : WORD
تعداد صفحات : 69

فهرست مطالب :

ردیف عنوان صفحه
1 مقدمه 2
2 مفهوم معجزه 2
3 آنچه لازم است درباره ی وجوه اعجاز قران بدانیم . 4
4 موادی که به اعجازقرآن اشاره دارند و در این پژوهش بررسی می شوند. 11
5 ادعای اعجاز در قرآن 12
6 مخاطب آیات تحدی کیست ؟ 13
7 فصاحت و بلاغت قرآن 15
8 آیا الفاظ تکراری مانع ازفصاحت و بلاغت قرآن است ؟ 21
9 جلوه‌های ادبی در قرآن ( داستان ) 41
10 خبرهای غیبی قرآن 56
11 قرآن و مسئله ی قانون گذاری 58
12 قاطعیت و مصونیت از اشتباه 59
13 اتقان و یکنواختی قرآن 59
14 کتابی عظیم از زبان مردی درس ناخوانده 60
15 معجزات علمی قرآن 64
16 نتیجه گیری 67

 

مقدمه :
در اینکه ادیان زیادی وجود دارد شکی نیست . پیروان هر دینی بر ای حقانیت آیینشان دلایلی اظهار می کنند که رسیدگی به همه ی آن ها برای تشخیص حق از باطل کار مشکلی به نظر می رسد ؛ چرا که اثری از معجزات پیامبران آنان تا کنون باقی نمانده است. فقط مسلمانان هستند که مدعی هستند یکی از معجزات پیامبرشان به نام قرآن تا کنون باقی مانده و تحریف نیز نشده است. بنابر این اگر کسی یقین کند این کتاب معجزه است ؛ آن هم معجزه ای که کسی مانند مانند آن را نمی تواند بیاورد تکلیفش روشن است و طبق دستورات آن می تواند عمل کند.
مفهوم معجزه :
خلیل بن احمد (م 170 ق ) صاحب کهن‌ترین کتاب لغت عرب،‌العین، « عجز» را به معنای ضعف و ناتوانی دانسته است . لسان العرب نیز بر همین پایه،‌صورت‌های دیگر ساخته شده از این واژه را توضیح می‌دهد و می نویسد: « عَجَّزَ الرجلُ و عاجَزَ ؛ رفت و به او نرسید» پس استمرا در ناتوانی در معنای این لغت نهفته است و در همین معناست این آیه‌ی شریفه:
« وَ الَّذِینَ سَعَوْا فِی آیَاتِنَا مُعَاجِزِینَ » [حج (22)،‌ (53) ]
آنان که عاجزانه در ابطال آیات ما تلاش می‌کنند. [ یا این که در فکر معاجزه هستند و معاجزه به مفهوم کوشش هر یک از دو طرف در عاجز کردن طرف مقابل است]‌
إعْجاز به معنای عاجز و ناتوان و درمانده ساختن دیگری است و از همین باب است:
« وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعجِزَاللهَ فِی الأَرْضِ» [ جن‌(72) ، 12]
و ما دانستیم که هرگز خدا را عاجز نتوانیم کرد. ..


دانلود با لینک مستقیم


مقاله قرآن معجزه ی جاویدان

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی قرآن معجزه ی محمد(ص)

اختصاصی از زد فایل تحقیق درباره بررسی و ارزیابی قرآن معجزه ی محمد(ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی قرآن معجزه ی محمد(ص)


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی قرآن معجزه ی محمد(ص)

فرمت فایل :       word( قابل ویرایش)    تعداد صفحات:    17صفحه

 

 

 

 

 

 

 

ایا پاسخ منفی محمد(ص) به درخواست معجزه ی مشرکین موضوعیت داشت؟( شواهدی از کتاب مقدس)

 

 

 

چرا محمد(ص) به در خواست معجزه ی چند تن از مسیحیان نجران پاسخ مثبت داد؟

ایا کتابی همچون قرآن تاکنون نگارش یافته است؟

ایا کتاب مقدس کتابی جاودان و قابل استفاده برای تمام زمانهاست؟

تفاوت معجزات محمد(ص) با معجزات سایر انبیاء(ع) در چیست؟

...........................................................................................................................

 

همانطور که اطلاع دارید قرآن تنها معجزه ی پیامبر نبود بلکه ایشان معجزات فراوانی داشتند که هر کدام را در شرایط خاصی به ظهور می رساندند از جمله ی آنها بیست و سه معجزه را بیان خواهم نمود که به تواتر در کتب شیعی و سنی و

 

در کتاب سلیم بن قیس و حفص بن عبدالله( کسانی که هم دوره با علی بن ابیطالب(ع) و صحابه(ع)  بودند) ذکر شده است.

قرآن کریم در موارد عدیده ای اشاره بدین دارد که محمد برای جویندگان حق و یا در بعضی موارد انکارورزان معجزاتی آورده است از جمله در سوره ی الصافات آیه ی 15:« و چون معجزه ی تو را می بینند استهزا می کنند و می گویند این نیست مگر سحری آشکار» در تفسیر صافی نوشته ی مرحوم فیض کاشانی و تفسیر کبیر امام فخر رازی و تفسیر جلالین و بیضاوی شان نزول این آیه شکافتن ماه توسط محمد(ص) ذکر شده است.

پس معلوم گشت چون کفار معجزه ی پیامبر را می دیدند استهزاء می کردند و آنرا سحری آشکار می خواندند و در سوره ی القمر می قرماید:« چون برهانی ببینند اعراض می کنند و می گویند سحر جاودان و ادامه داری است!» در سوره ی آل عمران آیه ی 86 به صراحت لفظ بینات یعنی معجزات را به محمد(ص) نسبت می دهد. لفظ بینات هرگاه موصوف آن مقدر باشد به معنای معجزه است که نظیر آن در قرآن فراوان است مانند: و اتینا عیسی بن مریم البینات( بقره 87) ثم اتخذوا العجل من بعد ما جاء تهم البینات( اشاره به معجزه ی موسی/ انسان 153) اذ جئتهم بالبینات( یونس 13) لن نوثرک علی ما جاءنا

بالبینات( طه 72) و قد جاءکم بالبینات(مومن 28) و در آیه ی 31 سورهی نساء به صراحت حال کسانی آمده است که آیات و معجزات محمد را انکار می کنند. و در تفسیر بیضاوی و کشاف  و فخر رازی ایات به معنای معجزات به همراه قرآن بیان شده است. و باز در سوره ی نسا آیه 24 به صراحت بیان می کند که:« چون برای قریش معجزات از برای نبوت آوردیم از وجه حسد و عناد ایمان نمی آورند» پس معلوم گشت که قرآن صراحت تمام دارد بر اینکه محمد(ص) معجزاتی داشته است. و اما معجزاتی از آن حضرت:

  1. پیوسته نور از چهره ی نورانیشان ساطع بود و بعضی هنگام انگشت خود را بالا می برد و همچون شمعی فروزان می گشت. 2. بوی بسیار نافع و خوش آن حضرت به حدی که هر گاه از مکانی می گذشت ساعتها آن بو در فضا بود. 3. چون در آفتاب راه می رفت سایه از برای وی نبود 4. هر کس با آن حضرت راه می رفت هر چه از ایشان بلند تر بود ولی در نظر دیگران قامت حضرت بلند تر جلوه می کرد. 5. آنکه هیچگاه پرنده یا حشره ای از بالا ی سر ایشان رد نشد و هیچ حشره و جانوری بر ایشان ننشست 6. از عقب می دید همانطور که از جلو می دید 7. علم غیب داشت و سخنان افراد را از چهره ی آنها بدون کم کاست می فهمید 8. آنکه خواب و بیداری حضرت یکسان بوذ و چه در خواب و چه در

بیداری سخن ملائکه و خودشان را می دید و هر چه در خاطر مبارک خطور می کرد حفظ می کرد. 9. هرگز بوی بد از ایشان به مشام کسی نرسید 10. آب دهان بر هر چاهی می انداخت پر آب م یگشت و به هر صاحب مرضی میزد شفا می یافت بر هر طعامی دعا می فرمود کثیر می شد( مانند طعام عشیره ی اقربین و مهمانی معروف جابر بن عبدالله انصاری) 11. گاهی زبانهای دیگر را می فهمیدو تکلم می نمود 12. بر روی کمرش مهر نبوت جای گرفته بود( که باعث ایمان عده ای از یهودیان شد) 13. انکه آب از میان انگشتانشان جاری می شد و بعضی از اصحاب از آن آب خوردند 14. آنکه با اشاره دست ماه را به دو نیم کرد 15. آنکه سنگریزه در دست مبارکش به ذکر خدا پرداخت( و باعث ایمان بیست تن از مسیحیان نجران شد) 16. ناف بریده و ختنه شده به دنیا آمد 17. هرگز  محتلم نشد و خواب شیطانی ندید 18. هر چارپایی که حضرت سوار می شود راهوار می گشت و پیر نمی شد. 19. در محاسن شریفش هفده تار موی سپید بود که همچون خورشید می درخشید. 20 در زورآزمایی هیچ فردی حریف ایشان نشد 21. آنکه بعضی هنگام به اشراه حضرت سنگها و درختان به ایشان سلام می دادند 22. بر زمین نرم راه می رفت و جای پایش نمی ماند ولی بر زمین سخت و سنگ راه می رفت جای پایش ظاهر می گشت 23. مهابت و

 

جلالت و عظمتی در صورت داشت و هیچکس نمی توانست مدتی در چشم ایشان خیره شود ...  بیش از سی و اندی معجزه از ایشان صادر گشته است که ذکر تمامی باعث تفصیل کلام می شود.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی قرآن معجزه ی محمد(ص)

دانلود مقاله کامل درباره بررسی دلالت معجزه بر نبوت

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله کامل درباره بررسی دلالت معجزه بر نبوت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره بررسی دلالت معجزه بر نبوت


دانلود مقاله کامل درباره بررسی دلالت معجزه بر نبوت

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :42

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

در حوزه مسائل اعتقادی، مبحث راهنماشناسی از اهمیتی ویژه و جایگاهی والا برخوردار است. از فروع مبحث راهنماشناسی، بحث طرق اثبات نبوت خاصه یا راه‌های تشخیص مصادیق راستین پیامبری از مدعیان دروغین است.

پس از قبول لزوم نبوت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر، از جمله مسائلی که به طور جدی در برابر یک انسان جویای حقیقت در این مسیر مطرح می‌باشد، این است که اثبات صدق دعوی نبوت چگونه و از چه راهی ممکن و میسر است. به عبارت دیگر، آیا می‌توان بدون داشتن سخنی قاطع و دلیلی متقن، به دنبال هر کس که مدعی سفارت از سوی خداست، روان شد و فرامینش را به کار بست یا اینکه باید طریقی مطمئن و دلیل محکم برای این کار وجود داشته باشد تا بر اساس آن، انسان دچار اشتباه و انحراف نشود و به حقیقت رهنمون گردد؟ بحث از مساله اعجاز به عنوان یک راه شناخت یا اثبات آن در همین راستا اهمیت می‌یابد و شکل می‌گیرد؛ زیرا از جمله اموری که به عنوان راه اثبات نبوت، و به نظر برخی، تنها راه اثبات آن(1) مطرح گردیده و به طور جدی مورد بحث و نظر واقع شده مساله معجزه است. (2)

در این مقاله، کوشش شده است که دلالت معجزه به عنوان یک وسیله و راه برای اثبات صدق مدعای آورنده‌اش مبنی بر نبوت او، بررسی و ارزیابی شود. به دیگر سخن، در این نوشتار سعی ما آن است تا روشن گردد که آیا اساساً معجزه می‌تواند گذار به صدق دعوی نبوت را برای کسی که در جست‌جوی یافتن مصداق حقیقی منصب نبوت است، هموار کند تا دچار حیرت نشود یا در دام افراد شیاد کذابی که نقاب پیامبری بر چهره‌ زده‌اند، نیفتد و به بیراهه نرود، یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است چرا و چگونه؟

پیش از ورود به بحث بررسی دلالت معجزه، تذکر دو نکته بجاست:

1- برخی از مسائل برای این بحث، جنبه مقدمه دارند و در این‌جا، به عنوان اصل موضوع پذیرفته شده‌اند؛ از جمله: اثبات وجود خدا و صفات او، لزوم بعثت انبیا u و ارسال رسل، تحقق ادعای پیام‌آوری از سوی خدا در میان بشر و ارائه معجزه از سوی پیامبران u.

2- مقصود از معجزه در این‌جا، معجزه به مفهوم عام و تمام اقسام آن نیست، بلکه مراد آن دسته از اعمال و اموری است که مدعیان نبوت برای صدق ادعای خود به عنوان دلیل و حجت ارائه داده‌اند، با ویژگی‌هایی که آن‌ها را از سایر اعمال مشابه امتیاز می‌بخشد؛ از جمله:

- خارج از توان بشری بودن و در نتیجه، مغلوب واقع نشدن و قابل تعلیم و تعلم نبودن؛

- با ادعای آورنده مطابقت داشتن؛

- برای اثبات نبوت و اتمام حجت صادر شدن؛ بنابراین کرامات اولیا و اعمال خارق‌العاده مرتاضان و ساحران وامثال آنان (هر چند از لحاظ ماهیت با معجزه متفاوت است) و نیز معجزاتی که به منظور عذاب قومی یا برای ارهاب معاندان و تعظیم و تکریم مومنان صورت گرفته باشد، از دایره این بحث خارج است.

رابطه معجزه و نبوت

آیا معجزه می‌تواند به گونه‌ای دال بر چیزی خارج از خود باشد؟ بر فرض دلالت، آن چیز خارج از معجزه چیست و چه رابطه‌ای بین معجزه و صدق ادعای آورنده‌اش وجود دارد؟ آیا معجزه با نبوت پیوند منطقی دارد و به صورت برهانی، بر آن دلالت می‌کند یا خیر؟

آراء و نظرات

1- گروهی از اندیشمندان اعتقاد دارند که بین معجزه و صدق ادعای آورنده‌اش رابطه‌ای منطقی وجود دارد. (3) اینان مدعی تلازم بین آن دو هستند و می‌گویند: معجزه بر نبوت دلالت برهانی دارد. به نظر این گروه، رابطه مذکور هرگز اعتباری و قراردادی نیست؛ زیرا معجزه در سایه عنایت ویژه خدا و اعطای قدرت از سوی او به افراد خاصی، تحقق می‌یابد، به گونه‌ای که صدور عمل مذکور از غیر او اصلاً ممکن نیست. (4) به عبارت دیگر، صدور معجزه تخصیص فعلی خدا بر نبی بودن آورنده‌اش می‌باشد. (5)

2- برخی دیگر گفته‌اند: بین معجزه و نبوت ارتباطی نیست و معجزه دلالتی بر صدق ادعای آورنده‌اش ندارد. این نظر از سوی بعضی از دانشمندان مسلمان و برخی از غریبان ابراز شده است. به عنوان مثال، شبلی نعمانی، از دانشمندان مسلمان، می‌گوید: بین معجزه و نبوت هیچ ارتباطی نیست. اگر کسی ادعا کند و بگوید من هندسه می‌دانم و دلیلی که می‌آورد این باشد که بیست روز متوالی می‌توانم گرسنه بمانم، هر چند این کار عجیب و خارق عادت باشد، ولی از این عمل هندسه‌دانی او اثبات نمی‌شود. به همین صورت، شخصی که اظهار می‌کند من پیغمبرم، معنایش این است که من رهبر و راهنمای سعادت دو جهانم، و دلیلی که برای اثبات دعوای خود اقامه می‌کند این است که عصا را به اژدها تبدیل می‌کند … او هر چند از عهده آن کار عجیب برآید، اما پیامبری او از کار ثابت نمی‌شود. (6) براد (Ch. D.Broad)، فیلسوف معاصر انگلیسی، نیز گفته است: بر فرض قبول وقوع معجزات، این‌ها فقط می‌توانند دلیل بر قدرت فوق‌العاده و بی‌نظیر آورندگانشان باشند، نه دلیل صدق ادعای آنها. علاوه بر آن، در زمان ما کسانی یافت می‌شوند که معجزه دارند، در حالی که اصلاً وجود خدا را قبول ندارند. (7) پس چه تلازمی بین این دو مطلب می‌توان ادعا کرد؟

3- بعضی دیگر از ارباب دانش برآنند که معجزه، خود دلالتی تام و قطعی بر چیزی ندارد؛ یعنی، به صرف دیدن معجزه از کسی، نمی‌توان به صدق ادعای آورنده‌اش یقین نمود، بلکه دلالتش اقتضایی است؛ یعنی، قابلیت آن را دارد که با ضمیمه شدن قراین و مقدمات دیگر به آن، بتواند در طریق دلالت بر نبوت به کار آید. (8)

نحوه نگرش به معجزه

پیش از آنکه هرگونه قضاوتی درباره صحت و سقم آراء یاد شده به عمل آید، بهتر است بحث به این شکل مطرح شود که معجزه را به دو صورت می‌توان نگریست که هر یک از این دو نگرش، نتایج مخصوص به خود را همراه دارد و نباید بین آن‌ها خلط شود:

الف- گاهی به معجزه به عنوان یک پدیده خارق‌العاده، که از سوی فردی خاص ارائه می‌شود، بدون هرگونه مشخصات، پیش فرض‌ها و اصول دیگر نگاه می‌کنیم و می‌خواهیم با قطع نظر از هر اصل و حقیقت دیگری، به بررسی دلالت آن بر چیزی خارج از آن بپردازیم. در این صورت، معجزه تنها بر وجود نیرویی عظیم و شگرف درآورنده آن و یا خارج از او دلالت دارد و از اثبات نبوت و صدق ادعاهای آورنده آن ناتوان است. در این نگاه، حتی نمی‌توان با مشاهده معجزه، به وجود موجودی ماورای عالم طبیعت پی برد، مگر آنکه با شواهد و دلایلی، دخالت عوامل طبیعی در پیدایش آن کار خارق‌العاده را نفی کنیم.

ب- نگاه دوم به معجزه آن است که آن را به عنوان پدیده‌ای که در شرایط خاص و پس از اثبات برخی اصول دیگر رخ می‌دهد، در نظر بگیریم. در این نگاه، پس از اثبات خداوند حکیم و لزوم نبوت عامه، معجزه را به عنوان پدیده‌ای که برای رهنمون ساختن بشر به پیامبران راستین ارائه می‌شود، مورد توجه قرار می‌دهیم. در این نگاه، پذیرفته‌ایم که خداوند حکیم برای هدایت انسان‌ها لزوماً پیامبرانی فرستاده است و با توجه به اینکه مردم با دیدن معجزات، تسلیم آورنده آن می‌شوند، اگر آورنده معجزه پیامبر نباشد، مردم دچار گمراهی می‌شوند و این بار حکمت خداوند سازگار نیست. توضیح نگاه دوم را در ادامه بحث پی می‌گیریم و در اینجا تنها در صددیم که این دو نوع نگاه را از یکدیگر متمایز سازیم و متذکر شویم که شاید بتوان بین آراء دانشمندان مسلمان در این باره وجه جامعی پیدا کرد، به این شکل که آن‌ها که دلالت قطعی معجزه بر نبوت را مدعی هستند، در واقع، معجزه را طبق دید دوم ملاحظه کرده‌اند و کسانی که منکر دلالت آن شده و یا دلالتش را کافی ندانسته‌اند، مطابق نگاه اول، به معجزه نگریسته‌اند. بر این اساس، دلالت معجزه بر نبوت دلالتی برهانی و عقلی است. (9)

دو تقریر از دلالت عقلی

در نحوه دلالت عقلی معجزه بر صدق ادعای آورنده‌اش، دو تقریر وجود دارد:

1- تقریر متکلمان: دلالت معجزه نوعی دلالت عقلی است، به نحو عملی؛ به این صورت که عقل آدمی از کار دیگری یا سکوت او کشف رضایت می‌نماید. پس کسی که ادعای پیامبری دارد و این ادعایش در محضر خدا انجام می‌گیرد و بعد برای اثبات ادعای خود، کار خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهد که دیگران از مقابله با آن عاجزند، مسلماً این کار او دلیل بر صدق گفتارش می‌باشد؛ زیرا جاری کردن معجزه به دست کسی، به معنای تایید کار اوست و اگر مدعی نبوت دروغ‌گو باشد، خداوند نباید به دست او، آن کار خارق‌العاده را جاری کند، وگرنه دروغ‌گو را عملاً تایید کرده که در نتیجه، موجب گمراهی مردم است. (11)

2- تقریر بعضی از دانشمندان: به اعتقاد اینان، متکلمان حقیقت معجزه را درک نکرده‌اند که چنان حرفی زده‌اند؛ زیرا گمان برده‌اند معجزه کاری است که خدا مستقیماً به دست بشر انجام می‌دهد، بی‌آنکه پیامبر در آن نقش و دخالتی داشته باشد، در حالی که بین پیامبر و معجزه رابطه‌ای واقعی برقرار است، به طوری که صدور این عمل خاص از غیر او ممکن نیست. هنگام اعجاز، خداوند به ولی خود اراده، قدرت و نیرویی ماورای بشری عنایت می‌کند که می‌تواند بر طبیعت غلبه کند و آن عمل فوق طاقت بشری (معجزه) را انجام دهد. پس وقتی انبیا u معجزه می‌آورند، در واقع، خود آن کار را انجام می‌دهند، اما با یک توانایی فوق بشری که از کمال روحی و معنوی آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و به نیروی الهی متصل است. بنابراین، دلالت معجزه بر صدق نبوت دلالت عقلی صد درصد است، نه آنکه متکلمان می‌گویند (یعنی، دلالت عقلی به نحو عملی.) (12)

بعضی از بزرگان در تایید قول دوم گفته‌اند که پیوند بین معجزه و قداست روح تکوینی است. همان‌گونه هر موجود ممکنی آیت وجود واجب تعالی و نشانه و آیت نیز امری تکوینی است، هر موجود غیر عادی شکست ناپذیر نیز آیت و نشانه قداست روح ولی‌الله می‌باشد و نشانه‌ای تکوینی است. همچنین پیوند بین معجزات، رسالت و امامت، واقعیتی تکوینی و قابل استدلال عقلی است. (13)

اشاعره دلالت معجزه را نه دلالت عقلی محض و نه دلالت نقلی، بلکه دلالت عادی و از باب جاری شدن عاده الله بر ایجاد علم به صدق در بیننده به دنبال ظهور معجزه می‌دانند.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بررسی دلالت معجزه بر نبوت