![تحقیق در مورد موقعیت زبان فارسی و موقعیت فارسیزبانان](../prod-images/666326.jpg)
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه48
موقعیت زبان فارسی و موقعیت فارسیزبانان
زبان را از یک منظر در زمره مولفههای اصلی فرهنگ و از عوامل شناسنده و تمییزبخش هر فرهنگ نسبت به دیگری میدانند. زبان از سویی خود مولود فرهنگ نیز هست؛ فرهنگی که بسته به قدمت و فرازوفرودهای آن دستخوش تغییرات درونی و برونی شده و در سیر تطور خود شکلهای گوناگون گرفته و بعضا تغییر شکل داده است. اینکه زبان، فرهنگساز است یا فرهنگ، زبانپرور و کدام خاستگاه دیگری است و کدام زاییده دیگری در این مقال نمیگنجد. پرداختن به مفهوم زبان به مثابه دستگاه واژگانی یک ملت احتیاج به شناخت پیشزمینههایی دارد که بر تولید و تطور آن تاثیر مستقیم میگذارد. بررسی زبان یک ملت بدون ارائه تعریف از ملت و ملیت میسر نیست لذا اگر میخواهیم به زبانی چون فارسی و کارآمدی یا ویژگیهای آن بپردازیم باید سراغ عناصری بیرونی را هم بگیریم زیرا بر شاکله هویتی و ملیتی فارسیزبانان اثرگذار است.
اینکه زبان فارسی در برخورد با جهان جدید و تحولات فرهنگی و اطلاعاتی از چه جایگاهی برخوردار است نیازمند شناخت موقعیت فارسیزبانان، شرایط زیستی و قدرت و ضعف فارسیزبانان نیز هست. زبان یک ملت را فرهنگسازان و نخبگان میپرورند، مردم آن را محافظت کرده و گسترش میدهند و در این راه، شرایطی که این طبقات با وظایف خاص خود ایفای نقش میکنند یا از ایفای نقش باز میمانند، بر اوج و فرود زبان و تغییر موقعیت آن در جهان موثر میافتد. رکود فرهنگی، کاهش تولیدات ادبی، فقدان کارهای پژوهشی، مهاجرت عینی و ذهنی نخبگان و فروماندن از تولید فکر عواملی نیستند که صرفا اجتماعی و گذرا بخوانیمشان و از دایره وسیعتری به نام زبانورزی و فرهنگسازی خارجشان کنیم. فرهنگ یک ملت در همین دیروز و امروز پدید نیامده و از دل سالها و قرنها - پیوسته یا ناپیوسته - زیست آن ملت برآمده است. همانگونه که عوامل تاریخی چون هجوم بیگانگان، اشغال کشور، نابودسازی کتابخانهها و مکتبها، قتل ادبا و حکما، تغییر حکومتها، ظهور حاکمان میانهرو یا بهعکس مستبد و... در رشد یا افول فرهنگی زمان خود تاثیرگذار بوده، در درازمدت نیز شکافها و گسستگیهایی را بروز داده و موجب پرسشهای فکری و فرهنگی و ورود ناپیوسته به دورانهای جدید شده است. زبان بیشک متاثر از عوامل بیرونی است و پیشرفت همگام آن با دیگر زبانها و فرهنگها ارتباط مستقیم با قدرت سیاسی و جغرافیایی آن ملت دارد. زبان فارسی در دورههایی که درخشش و کشورگشایی و رسوخ به دیگر فرهنگها را آزموده و هنوز نیز از میوههای آن زمان میچیند، متعلق به جغرافیایی قدرتمند و دارای برتریهای سیاسی بوده است. زمانی که یک کشور به پشتوانه قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگیاش مرزها را درمینوردد، با خود زبان و فرهنگی را حمل میکند که برجا میماند و چونان قلمه یک گیاه رشد و نموی تازه مییابد. ورود اعراب به ایران، ایرانیان به هند و انگلیسیها به دایره مستعمرات گویای این تاثیر است و نمونه معاصر آن نیز استیلای بیگفتوگوی غرب - در مفهوم جغرافیایی فرهنگی - است که سوای هدایت جریان جهانی شدن و پیش از پیوستگی جهانیان به الگوهای اقتصادی و سیاسی آن، خود را وارد خانهها در شهرها و روستاها کرده است. به عنوان مثال دنیای جدید با رشد فناوریهای اطلاعاتی ابزار نفوذ و سلطه را نرم و نرمتر کرده است. تکنولوژی با خود قدرت میآورد همانگونه که رسانهها ابزار اصلی قدرتنمایی و اثرگذاری شناخته میشوند.
تحقیق در مورد موقعیت زبان فارسی و موقعیت فارسیزبانان