زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخ تشیع در مکه و مدینه

اختصاصی از زد فایل دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخ تشیع در مکه و مدینه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخ تشیع در مکه و مدینه


دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخ تشیع در مکه و مدینه

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :35

 

بخشی از متن مقاله

حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال 7 ـ 1516، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال  1534) و بصره (به سال 1536) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمین های کهن اسلامی حضور یابد.

در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.

اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه می کرد. موقعیت به دست آمده جدید، دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانه ای بود که از ممالیک خلع شده به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفة المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ وحدت مؤمنان بود.

در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازه ای رخ نداده بود. تنها پس از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.1

روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از روی کار آمدنش درک می کرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری عثمانی شناخته می شود.2 او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن، حمایت های دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروه های شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود، همچنان حفظ شد.

این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانه رو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشه داری را داشتند که در سراسر سرزمین های عربی امپراطوری پراکنده بودند.

یک نگاه سریع به نقشه مذهبی ِ امپراطوری ِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیرة العرب، یمن، حجاز، لبنان، سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.

این مقاله تحقیقی ِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید آن، تنها مشارکت در بررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسی پنج مورداست که اولا نمونه برخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایش های جوامع شیعی است که تحت سیطره حکومت سنی ها زندگی می کنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و دمشق.

تشیع در مکه و مدینه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد.

مسأله ای که برای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایش های شیعی سه سلسله از شرفا است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفری ها، هواشم و بنو قتاده; مسأله ای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار گرفته  است.3

وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت می کرده اند. سنی ها به طور غالب، شرفایِ مکّی ِ حامی ِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه می یافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش می کردند. به دیده آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!

مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازه ای به دلیل فشار ممالیک، شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه مذهبی شرفای مکه می باشد.4 به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا ما از منابع شیعی در می یابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت می داشته اند; گرچه همین منابع تغییر مذهب شرفا را یادآور می شوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.5

افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجق بیک و اهمیت جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانی ها به شهر نیز کوشش های واکنش گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دوره ای و نوبتی راه بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سال های 1555 تا 1591 شد.6

این وضعیت در سال های 1047 / 1638 به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد.7  گرچه وقایع بعدی نشان می دهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج می آمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه، داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخشش هایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با این وصف، حضور حسن بن عجلان حسنی به عنوان یکی از شرفای مکه در دربار شاه عباس، تعجب انگیز نخواهد بود.8 به هر روی، ما باید به خاطر بسپاریم که حج، نقش مهمی را در اقتصاد حساس مکه در زمینه تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ایرانی، بر روی درآمد کسان زیادی که در این موقعیت به تجارت مشغول بودند، تأثیر می گذاشت.

     به هر حال تشیع در مکه فعال بود، حتّی به نظر می رسد که گاه در پوشش تسنن به فعالیت می پرداختند. به عنوان مثال می توان به خاندان طبری اشاره کرد که اینان از سادات حسینی بودند و در میان آنها، فقیه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن دوازدهم از طبرستان به مکه آمده و در این دیار اقامت گزیدند. همین طور آنها در قرن سیزدهم توانستند با حمایت شرفای مکه، نظارت بر پست مذهبی مهمی; مانند امامت مقام ابراهیم و در نتیجه منصب مفتی شافعی را به دست آورند.9 این درست است که اعضای این خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنی اصیل یاد و معرفی شده اند،10 اما گفته شده که یکی از آنها با نام سید عبدالله بن محمد طبری (م بعد از 1044 / 1635) نسخه ای از یک کتاب برقی (م بعد از 183 / 799) دانشمند شیعی را که در باره احادیث اهل بیت(علیهم السلام)بوده کتابت کرده که این خود پرسش ها و تردیدهایی را در باره مذهب واقعی آنها مطرح  می کند.11

مورد مشابه وضعیت احمدبن فضل بن محمد باکثیر مکی (م 1047 / 38ـ1637) شاعر و منجم است. او در حمایت شریف مکه درآمد تا آنجا که کتاب «وسیلة المآل فی مناقب الال»* را به او اهدا کرد. وی در مقدمه کتابش خاطر نشان می کند که از خدا به سبب اعطای محبت اهل بیت، که شایسته آن هستند، سپاسگزار است. این چیزی است که در منابع شیعه برادر به حساب آوردن او به عنوان یک پیرو مخلص علی(علیه السلام)، علی رغم وابستگی ظاهریش به مذهب شافعی، کافی است.12

* ـ شرح حال وی در سلافة العصر ص 204 آمده است. وی این کتاب را در سال 1027 تألیف کرده که عنوان کتاب ماده تاریخ آن است.

به هر روی، چنین به نظر می رسد که تشیع از بیرون وارد مکه شده است. اگر شیعیان ایرانی، در مواقعی، در ورود به مکه مشکل داشتند، شیعیان ساکن مناطق عربی چنین مشکلی را نداشتند. دلایل آنها برای آمدن به مکه عبارت بود از انجام فریضه حج، تجارت، زندگی در کنار خانه خدا در پرهیز از مسائل دنیوی، و یا به عکس برخورداری از بذل و بخشش شرفا، بسیاری از افراد یا خاندان های شیعه مذهب در طی قرن شانزدهم و هفدهم در مکه اقامت گزیدند. آنها به عنوان شاعر، مورخ و محدث شهرتی به دست آورده و با دانشمندان سنی درآمیختند، از آنها حدیث شنیدند و اجازه روایتی دریافت کردند. برخی از آنها نیز به کار تألیف کتاب های رجال یا حدیث مشغول شدند. همین شهرت بود که کسان دیگری را وا می داشت تا برای تحصیل نزد آنها بیایند.

آنها مدت زمانی در مکه می ماندند و برخی مواقع همانجا ازدواج می کردند و بعدها مکّه را به قصد مناطق دیگر; از جمله وطن خود، عراق، ایران یا هند، ترک می کردند.

در اینجا به بیان چند نمونه قابل توجه می پردازم.

داود الحکیم انطاکی (م 1008 / 1600 یا 1011 / 1603) یک طبیب مشهور با گرایش های صوفیانه، نزد یک دانشمند ایرانی و چند شیخ جبل عامل تحصیل کرد. او گفته است که مراسم حج را با شهید ثانی انجام داده و سپس در قاهره سکونت گزیده است. شهرت وی به عنوان طبیب سبب رنجش علمای محلی از وی شد که او را به روافضی گری متهم کردند. وی به مکه گریخت و از حمایت شریف حسن بن ابی نُمَیّ برخوردار شد. 13

سید عبدالرحیم بن عبدالله بن پادشاه الحسینی (متولد نیمه نخست قرن هفدهم) به مکه آمد و با تألیف کتاب «تحفة النجباء فی مناقب آل العباء» محبتِ شریف مکه را به خود جلب کرد، کتابی که وی در آن با زیرکی خاص، بسیاری از احادیث سنی و شیعی، در فضائل اهل بیت را فراهم  آورد.14

میرزا محمد بن علی استرآبادی (م 1028 / 1619) دانشمند برجسته شیعی، که نامش در منابع سنی هم آمده، بیشتر سال های عمر خویش را در مکه گذراند و در همانجا سه کتاب مشهورش را در رجال [رجال کبیر، متوسط و صغیر] به نگارش درآورد. 15 یکی از شاگردان وی، عالم شیعی دیگری است از استرآباد، با نام محمد امین بن محمد شریف (م1033 / 1424) که در مکه زندگی می کرد و در همانجا بود که حمله سخت خود را نسبت به مکتب اصولی آغاز کرد، مکتبی که اکثریت علما و فقهای امامی از آن حمایت می کردند.16

     آموزه های وی مورد حمله شدید نورالدین علی بن علی بن ابوالحسن شامی (م1068 / 1658) قرار گرفت. وی در اصل از ساکنان جبل عامل و مادرش همسر شهید ثانی بود. وی پیش از آن که به مکه برود، روزگار درازی را در دمشق به تحصیل نزد دو عالم سنی گذراند. یکی مورخ دمشقی حسن بورینی (م 1024 / 1614) و دیگری مفتی شافعی حلب عمر العرضی (م 1024 / 1614). 17 از پنج فرزند وی، زین العابدین (م 1073 / 1662) و علی (م  1119 / 1717) در مکه سکونت گزیدند و از احترام و محبت شریف مکه برخوردار بودند. جمال الدین (م 1098 / 1687) به هند رفت، حیدر به اصفهان، و ابوالحسن به دمشق. برخی از نوادگان آنها را تا قرن هیجدهم در مکه می شناسیم.18

     به هر روی، احساسات خصمانه ای در آنجا بود که گاه خود را نشان می داد. سید زین العابدین بن نورالدین بن امیرمراد حسینی کاشانی، زمانی دراز در مکه اقامت داشت. او از شاگردان محمد امین استرآبادی بود و میانه سال های 1041 / 1632 تا 1050 / 1641) کشته شد، گرچه جزئیات مرگ وی در ابهام ماند.19 زمانی که سیل سال 1039 / 1630 سبب خرابی مکه شد، و او نقشی اساسی در بازسازی آن عهده دار گردید، آن گونه که فخرکنان لقب مؤسس بیت الله الحرام را به خود مى دهد، گرفتار شهرت بدی شده بود.*

* ـ او این داستان را در کتاب مفرحة الانام خود بیان کرده است. نکـ : اعیان الشیعه، ج 7، صص 168 و 169 (محسن امین از این ادعای او که خود را مؤسس نامیده، سخت انتقاد می کند.) الامینی، شهداءالفضیله، بیروت، 1983، صص205ـ 186

در سال 1050 / 1648 برخی از مردم در حال طواف، حسین بن ابراهیم گیلانی تنکابنی، فیلسوف و عارف مکتب اشراقی را متهم کردند که شکم خود را به چهار رکن کعبه مالیده است. آنان به تصور آن که وی با مالیدن آلت تناسلی خود، قصد هتک حرمت کعبه را داشته، وی را به سختی کتک زدند. پس از آن وی مصمم شد تا مکه را به سوی مدینه ترک کند، اما هنوز به مدینه نرسیده بود که درگذشت و در نزدیکی قبر ابوذر غفاری مدفون شد. 20

بار دیگر در سال 1088 / 1678 گروهی از شیعیان ایرانی، توسط گروهیمردم خشمگین که به وسیله شریف برکات سوم و قاضی محمد میرزا تحریک شده بودند، به بهانه آن که کعبه را آلوده کرده اند، کشته شدند. در میان مقتولان، یکی هم سید محمد مؤمن بن دوست استرآبادی حسینی، شاگرد دیگر محمدامین استرآبادی بود که به خاطر پاکی و زندگی زاهدانه اش شهرت داشت. 21 خبر این واقعه به سرعت پخش شد و هر کسی که به عنوان شیعه شناخته می شد، در پناه شریف مکه در آمد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تاریخ تشیع در مکه و مدینه

دانلود مقاله کامل درباره ظهور اسلام در مکه

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله کامل درباره ظهور اسلام در مکه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره ظهور اسلام در مکه


دانلود مقاله کامل درباره ظهور اسلام در مکه

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :31

 

بخشی از متن مقاله

تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت

حجاز قلمرو ظهور اسلام

شبه جزیره عربستان واقع در جنوب غربى آسیا شامل بادیه شام، سرزمین عراق، سواحل خلیج فارس، نجد، یمامه، حجاز و یمن، بزرگترین شبه جزیره دنیا است. حجاز که قلمرو ظهور پیغمبر خاتم (صلى الله علیه و آله) و دین مبین اسلام است، در سمت‏شمال و غرب، صحراى نجد در شرق، و یمن در جنوب شبه جزیره عربستان قرار دارد.

سراسر مرز غربى حجاز را بحر احمر یا دریاى سرخ احاطه کرده است. مساحت کل شبه جزیره تقریبا دو برابر مساحت ایران کنونى یعنى بیش از سه میلیون کیلومتر مربع مى‏باشد. این شبه جزیره از شمال به فلسطین و بادیه شام (سوریه و اردن فعلى) و در شرق به عراق (قلمرو حیره) و خلیج فارس و در جنوب به اقیانوس هند و خلیج عمان محدود است.

هنگام ظهور اسلام، در حجاز و دشتهاى پهناور و بیابانهاى بى‏کران و بى آب و علف و لم یزرع آن، تقریبا اثرى از تمدن وجود نداشت، و در صدها فرسخ آن نشانه‏اى از حیات دیده نمى‏شد. قسمت عمده آن را دریائى از شن‏هاى روان و ریگ‏هاى تفتیده و سوزان تشکیل مى‏داد. نقاط مسکونى این اراضى پهناور بسیار محدود بود و از چند شهر بى اهمیت تجاوز نمى‏کرد. بقیه ساکنان آن صحراهاى مخوف و دهشت‏زا، قبایل پراکنده و چادر نشینان خانه به دوش بودند که در نواحى مختلف صحرا یا در فواصل کوه‏ها به سر مى‏بردند، و پیوسته در راه یافتن آب و گیاه یا براى گریز از جنگ و خون ریزیها در حال نقل و انتقال بودند.

جنوب شبه جزیره یعنى یمن داراى آب و هواى مساعد بود و آثارى از تمدن داشت که آن هم به وسیله رومى‏ها و حبشى‏ها و در آخر ایرانیان، آخرین فروغ خود را از دست داده بود.

ناحیه شمال و شمال غربى شبه جزیره، یعنى حجاز و نجد که دین مبین اسلام در آن طلوع نمود، چنان فاقد اهمیت بود که مورد توجه کشورگشایان واقع نمى‏شد. به طورى که هیچ کشورگشائى زحمت لشکر کشى به آنجا را به خود نمى‏داد. زیرا نه قابل کشت و زرع و تولید بود، و نه صنایع و فراورده و محصولات تجارتى داشت، و نه چندان داراى نقاط مسکونى و خوش آب و هوا بود که طمع گردنکشان و جهان گشایان را برانگیزد تا به آنجا لشکر بکشند، یا مردمى به این امیدها به آن نواحى کوچ کنند، و در آنجا سکونت ورزند.

با این وصف ناحیه شمال غربى شبه جزیره یعنى «حجاز» نظر به اینکه مرکز طلوع آفتاب جهانتاب اسلام و محل نزول وحى الهى بر حضرت ختمى مرتبت محمد بن عبد الله (صلى الله علیه و آله) است، براى مسلمانان از اهمیت و احترام خاصى برخوردار مى‏باشد. به این دو بیت‏شعر زیبا نگاه کنید:

سفرى به کوى جانان ز ره حجاز باشد سفر حقیقت آرى ز ره مجاز باشد

همه خارهاى صحرا بکشم به دیده چون گل اگر این ره بیابان طرف حجاز باشد

مواردى چند را مى‏توان در این خصوص یادآور شد که منطقه حجاز توجه اقوام دیگر را به خود جلب کرده است: نخست هجرت گروهى از یهود مى‏باشد که در حمله رومى‏ها به فلسطین از تیر رس آنها گریختند و براى حفظ جان خود به یمن و سرزمین یثرب یعنى مدینه کنونى و خیبر واقع در سر راه مکه و شام روى آوردند که بعدها به نام یهودان حمیرى در یمن، و بنى نضیر و بنى قینقاع و بنى قریضه و خیبرى و غیره در مدینه و نواحى آن معروف گشتند.

یهود با اعراب بت پرست آمیزش پیدا کردند، به آنها زن دادند و از آنها زن گرفتند، و حتى بسیارى از آنها را به دین خود در آوردند. به همین جهت بیشتر یهودان یمن و حجاز به موازات ظهور اسلام اصل عربى داشتند و به همین علت نیز با وجودى که یهودى شده بودند، زبان و خلق و خوى عربى خود را حفظ کرده بودند.

مورد دیگر آمدن یکى از ملوک یمن به یثرب است که به نام «تبع‏» خوانده مى‏شود. تبع لقب عده‏اى از سلاطین یمن بود. تبع اول هم عصر بلقیس ملکه سبا است. ماجراى آمدن او به مدینه هم این بود که عرب «یثرب‏» از ورود قوم یهود به قلمرو خود به تبع شکایت نمودند. تبع نیز به آنجا لشکر کشید و دست به کشتار زد. سپس یکى از فرزندان خود را در آنجا به جاى خویش منصوب داشت و به یمن بازگشت. در غیاب او مردم مدینه پسرش را غافلگیر نمودند و به قتل رساندند. چون این خبر به تبع رسید بار دیگر به مدینه آمد و با قاتلان فرزند پیکار نمود.

در آن میان دو نفر از علماى یهود بنى قریضه تبع را ملاقات کردند و از وى خواستند که از ادامه جنگ خوددارى کند. وقتى تبع سبب پرسید، گفتند: پیغمبرى از عرب بر انگیخته مى‏شود و به این شهر مى‏آید و سکونت مى‏ورزد. ما نیز به امید درک محضر او به این شهر مهاجرت کرده‏ایم. چون تبع این مطلب را شنید دست از جنگ کشید و به یمن بازگشت.

تبع در سر راه خود به یمن از مکه گذشت و به تعمیر خانه خدا «کعبه‏» پرداخت. درى براى خانه خدا (کعبه) قرار داد و کعبه را با پرده‏اى پوشانید، و به نقلى او نخستین کسى است که خانه کعبه را با پرده پوشش داد.(مروج الذهب مسعودى - جلد 2 صفحه 76 و کامل ابن اثیر - جلد 1 صفحه 244.)

روایات اسلامى مى‏گوید تبع همان موقع به پیغمبر اسلام که هنوز متولد نشده بود ایمان آورد.

مورد دیگرى که مى‏بینیم به حجاز لشکرکشى شده است، ماجراى مشهور قوم فیل و آمدن «ابرهه‏» فرمانده حبشى قواى اشغالگر یمن به مکه براى تخریب خانه خداست. داستان قوم فیل چنان که مى‏دانیم در قرآن مجید آمده است و یک سوره قرآن را تشکیل مى‏دهد.

خدا در سوره فیل مى‏فرماید: «ما قوم فیل را مانند برگ جویده شده نابود ساختیم‏» داستان آن به هنگام خود ذکر مى‏شود.

نه تنها عرب حجاز در طول تاریخ مورد هجوم و استثمار کشور گشایان و امپراتوران عصر واقع نشده است، بلکه اصولا عرب چه در یمن و چه در حجاز، و عراق و شام و فلسطین همیشه آزاد زیسته‏اند، و آداب و رسوم خاص خود را حفظ کرده و هرگز باج گذار نبوده‏اند. فقط یمن مدتى مورد توجه رومیان واقع شد و بعد هم مدتى دیگر حبشى‏ها به آن جا لشکر کشیدند، و به موازات ظهور اسلام جزو متصرفات ایران ساسانى بود و نماینده‏اى از ایران در آنجا به سر مى‏برد. تازه این حوادث هم مربوط به شهر «صنعا» پایتخت معروف یمن و چند شهر ساحلى آن بود و سایر نقاط یمن و عرب‏نشین آنجا که کوهستانى است تقریبا از این پیشامدها محفوظ مانده بود.

گوستاولوبون مورخ محقق فرانسوى در اینجا سخنى دارد که باید آن را نگاشت. مى‏گوید: اسکندر مقدونى در صدد حمله به مناطق عرب‏نشین شام و فلسطین بود که از دنیا رفت. پس از وى متصرفاتش میان سردارانش تقسیم شد. آنتى گون یکى از سرداران وى پسر خود دمتریوس DEMETRIUS را به جنگ عرب شام و فلسطین مامور ساخت.

دیودور مى‏نویسد: «وقتى دمتریوس وارد پترا (از شهرهاى فلسطین) شد، اعراب به او چنین گفتند: اى دمتریوس پادشاه! چرا با ما جنگ مى‏کنى؟ ما در ریگستانى به سر مى‏بریم که فاقد کلیه وسایل زندگى و محروم از تمام نعماتى است که اهالى شهرها و قصبات از آن متمتع و بهره‏مندند. ما سکونت در یک چنین صحراى خشک را بدین جهت اختیار نموده‏ایم که نمى‏خواهیم بنده کسى باشیم. بنا بر این تحف و هدایائى را که تقدیم مى‏نمائیم از ما قبول نموده، لشکریان خود را از اینجا کوچ داده، مراجعت کن و بدان که نبطى از حال به بعد دوست صمیمى تو خواهد بود، و اگر مى‏خواهى که این محاصره را ادامه دهى، صریحا به تو مى‏گوئیم طولى نخواهد کشید که دچار هزاران مشکلات و مصائب خواهى شد، و هیچ وقت هم نمى‏توانى ما را مجبور سازى معیشتى را که از طفولیت به آن مانوس و عادى شده‏ایم تغییر دهیم، و اگر بالفرض از میان ما اشخاصى را بتوانى اسیر کنى و با خود ببرى، آنها غلامانى خواهند بود بد اندیش و هیچ وقت هم نمى‏توانند طرز زندگى خود را از دست داده رویه دیگر را اختیار کنند.

«دمتریوس‏» این پیغام صلح را مغتنم شمرده هدایا را قبول نمود و یک چنین جنگى را که مى‏دانست مشکلات آن زیاد است، خاتمه داده و برگشت .

نام و نژاد عرب

در این که لفظ عرب از چه گرفته شده است، اختلاف نظر بسیار وجود دارد. گروهى از دانشمندان آنرا از نام «یعرب بن قحطان‏» مى‏دانند که در یمن مى‏زیستند و اعراب نخستین بودند، ولى جمعى دیگر از اهل تحقیق به این نظریه ایراد گرفته و مى‏گویند به خود «یعرب‏» و پدرش «قحطان‏» چه مى‏گفتند؟ بنا بر این در اطلاق کلمه عرب بر شاخه‏اى از نژاد سامى، قول درستى در دست نیست.

«یشحب‏» پسر «یعرب‏» و «سبا» پسر «یشحب‏» بود. سبا پدر کلیه قبائل عرب قحطانى است. او ده پسر داشت. شش تن از نیکان بودند و اینان: ازد، کنده، مذحج، اشعرون، انمار، حمیر، و چهار تن آنها افرادى نادرست به شمار مى‏رفتند و آنها: عامله، جزام، لخم، و غسان بودند. قبائل عرب قحطانى به نام اینان موسوم شدند، و از آنها نیز تیره‏هائى پدید آمدند که قرنها پس از ظهور اسلام باقى بودند.

اعراب نژاد سامى بازماندگان «سام‏» پسر حضرت نوح پیغمبر بودند و لذا زبان آنها را شاخه‏اى از زبان سامى مى‏دانند که بهترین زبان نژاد سامى است.

مورخان، قوم عرب را به دو دسته تقسیم کرده‏اند: عرب خالص که گفتیم ساکن یمن بوده‏اند و به عرب قحطانى شهرت داشتند، و تیره دیگر، عرب عدنانى بودند که در سرزمین تهامه، نجد، یمامه، حجاز، شام و عراق پراکنده شدند.

عدنان نیاى اعلاى اینان که جد بیستم پیغمبر اسلام است، نواده حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم خلیل است. علت‏سکونت آنها در سرزمین حجاز این بود که بواسطه مصالحى، خداوند به ابراهیم وحى نمود که فرزند خردسالش «اسماعیل‏» و مادرش «هاجر» را بوسیله «براق‏» از فلسطین به نقطه‏اى در حجاز که بعدها شهر مقدس مکه در آنجا بنا شد، بیاورد و در آنجا ساکن گرداند، و ابراهیم نیز چنین کرد».

هنگامى که ابراهیم هاجر و اسماعیل را در نقطه کنونى شهر مکه فرود آورد و خواست به خدا بسپارد و به فلسطین باز گرداند، گفت: «خداوندا! من دودمانم را در سرزمینى بدون کشت در نزد خانه محترمت‏ساکن گردانیدم، تا نماز گزارند، پس دلهاى مردمان را به سوى آنها معطوف دار، و به آنها روزى ده، باشد که تو را شکر کنند (ربنا انى اسکنت من ذریتى بواد غیر ذى زرع عند بیتک المحرم. ربنا لیقیموا الصلوة فاجعل افئدة من الناس تهوى الیهم و ارزقهم من الثمرات لعلهم یشکرون - سوره ابراهیم آیه 37)

با پدید آمدن آب زمزم در زیر پاى اسماعیل شیرخوار که به طرز معجزه‏آسا تحقق یافت، و آگاهى قبیله جرهم از وجود آب در آن نقطه و آمدن بدانجا، اسماعیل در میان قبیله مزبور پرورش یافت، و زبان آنها یعنى عربى را فرا گرفت.

حضرت اسماعیل در جوانى، با دخترى از عرب اصیل قحطانى از قبیله «جرهم‏» ازدواج کرد. معد فرزند عدنان چهار پسر به نامهاى: نزار، قضاعه، قنص و ایاد، داشت. قبائل مضر، ربیعه، انمار، خثعم، ثقیف، بجیله، قضاعه، تمیم، مزینه، خزاعه، اسلم، هذیل، طى، کلب، کنانه، خزیمه، و تیره‏هائى که از اینان منشعب گردیدند، به آنان نسبت مى‏رساندند. به اینان عرب مستعرب یا عرب اسماعیلى مى‏گفتند. قبیله مشهور و محترم «قریش‏» نیز به آنها مى‏پیوستند.

به تقسیم دیگر به موازات ظهور اسلام، عرب سه دسته بودند. عرب شمال که در نجد و حجاز و اواسط سرزمین عرب یعنى شبه جزیره مى‏زیستند، و به زبانى که قرآن مجید بر اساس آن نازل گردید، سخن مى‏گفتند. و دیگر عرب قحطانى مقیم جنوب بودند که در یمن موطن اصلى خود و حضر موت سکونت داشتند، و زبان آنها لغت‏سباى یا حمیرى بود. عرب قحطانى به مرور ایام در حجاز پراکنده شدند که از جمله دو قبیله معروف اوس و خزرج بودند، که در سرزمین یثرب و شهر «مدینه‏» به سر مى‏بردند.

دسته دیگر عرب «نبطى‏» بود که در اصل عرب نبودند، ولى با عرب آمیزش پیدا کردند و در سرزمین آنها سکونت ورزیدند، و با آنان وصلت نمودند. از اینرو، زبان آنها عربى خالص نبود، بلکه ترکیبى از عربى و غیر عربى بود.

چون بحث ما درباره حجاز و قلمرو ظهور دین مبین اسلام است، لذا در این باره سخن مى‏گوئیم:

قرنها پیش از ظهور اسلام در نقطه شرقى و شمالى شبه جزیره عربستان، سه تیره از عرب وجود داشته‏اند; بدین شرح:

- اعراب بائده

قبل از همه در عربستان مى‏زیسته‏اند، و براى خود دوران و سرگذشتى داشته‏اند، ولى طى حوادث شومى منقرض گشتند و نابود شدند. به همین جهت نیز به آنها «بائده‏» مى‏گویند، یعنى نابود شده و از میان رفته.

گویا اینان همان قوم عاد و ثمود و غیره بوده‏اند که در سرزمین «احقاف‏» یعنى جائى که امروز کشور مسقط و عمان است، مى‏زیسته‏اند، و در نقاط دیگر شبه جزیره هم پراکنده بودند. در روزگار طلوع اسلام، الواح و قبورى باقى مانده بود که مردم آنها را به همان عرب بائده نسبت مى‏دادند.

 

پى ‏نوشت ها

1-فهرست‏سیلهاى مکه تا قرن سوم را بنگرید در اخبار مکه،فاکهى،ج 3،صص 104-112.نیز فهرست‏سیل بندها را هم در همانجا ص 112 ملاحظه فرمایید.

2-ازرقى،اخبار مکه،ملحقات،ج 2،ص 326;همچنین بنگرید مقاله‏«حوادث تاریخى مکه‏»از محمد هادى امینى،فصلنامه‏«میقات حج‏»،ش 1،صص 72-68 که درباره این سیلها و سیل بندها به تفصیل سخن گفته است.

3-این رساله به کوشش مؤلف این سطور،در فصلنامه‏«میقات حج‏»سال دوم،شماره مسلسل پنجم چاپ شده است.

4-روزهایى که مشغول تجدید تدوین این کتاب بودم،خبر رسید که در مسجد الحرام اطراف کعبه را با پرده‏اى پوشانده و مشغول تعمیر آن هستند.هنوز گزارشى از نوع تعمیرى که قرار است در آن انجام شود به دست ما نرسیده تا آن را ثبت کنیم.

 

منابع

  1. http://www.google.com
  2. http://www.payab.com
  3. http://www.tebyan.com
  4. http://www.hawzah.net
  5. http://www.historylib.com

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره ظهور اسلام در مکه

دانلود پاورپوینت محمد در مکه

اختصاصی از زد فایل دانلود پاورپوینت محمد در مکه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت محمد در مکه


دانلود پاورپوینت محمد در مکه

محمد در مکه از مادری بنام آمنه به دنیا آمد. پدر او «عبدالله» و همچنین مادرش از خاندان بنی هاشم از قبیله قریش بودند. بنی هاشم یکی از خاندان‌های برجسته مکه بشمار می‌آمد، هر چند به نظر می‌آید که در دوران کودکی محمد، اعضای این قبیله از نظر اقتصادی شکوفا نبودند.شش ماه پیش از تولد محمد، عبدالله پدرش درگذشت.

 پس از تولد، سرپرستی کودک را پدربزرگش عبدالمطلب، که بزرگ خاندان قریش بود، به عهده گرفت و عبدالمطلب او را طبق عادت مرسوم، به دایه ای به نام حلیمه بنی سعد سپرد زیرا محیط صحرا برای رشد نوزادها مفیدتر در نظر گرفته می‌شد. هر چند محمد تحت سرپرستی عبدالمطلب، که شخصی بانفوذ و عهده‌دار رهبری جامعه مکه بود، قرار داشت اما دوران یتیمی و بدون پدر را با سختی‌های فراوان سپری نمود.

 آمنه برای زیارت قبر شوهر و دیدار از خویشاوندانش راهی یثرب شد و محمد شش ساله را نیز همراه برد اما هنگام بازگشت در محلی به نام «ابواء» از دنیا رفت.دو سال پس از آن عبدالمطلب پدربزرگش نیز درگذشت و او از آن پس در خانه عمویش ابوطالب سُکنی گزید.

آنچه از نوجوانی محمد در دست است، یکی اینست که او همراه عموهای خود در چهارمین جنگ از جنگ های فجار شرکت کرد.دیگر آنکه، محمد بیست ساله بوده که در خانه عبدالله بن جدعان در پیمان حلف الفضول شرکت جسته‌است. این پیمان بین طایفه‌هایی از قریش بسته شد که بر اساس آن می‌بایست برای یاری هر مظلومی در مکه و بازگرفتن حق او از ستمکار، متحد شوند و اجازه ندهند در مکه بر کسی ستم رود. سال‌ها پس از هجرت در زمان بسط اسلام درباره آن گفت: «در سرای عبدالله بن جدعان در پیمانی شرکت کردم که اگر در اسلام هم به مانند آن دعوت می‌شدم اجابت می‌کردم و اسلام جز استحکام، چیزی بر آن نیفزوده‌است.»

وقتی محمد هنوز در دوران نوجوانی اش بود، جهت کسب تجربه، شروع به همراهی عمویش در مسافرت‌های به شام کرد؛ تجارت تنها شغلی بود که به روی محمد که یک یتیم بود باز بود.بر اساس روایت اسلامی، وقتی محمد نه یا دوازده سالش بود در یکی از سفرهای تجاری به شام، یک راهب یا زاهد مسیحی به نام بحیرا را دید که گفته شده نشانه‌های پیامبری را در محمد دیده‌است

دلیل شهرت محمد به درستکاری، به او لقب الامین داده شده بود و به دنبال او به عنوان یک داور بیطرف می‌فرستادند.شهرت او باعث شد که در ۲۵ سالگی پیشنهاد ازدواجی از خدیجه ، یک بیوه پنجاه ساله، دریافت کند. محمد با ازدواج موافقت کرد که بر اساس تمامی گزارش‌ها ازدواج موفقی بود.

شامل 8 اسلاید powerpoint


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت محمد در مکه

تحقیق در مورد امام حسین ورهبری بحران از مکه تا کربلا

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد امام حسین ورهبری بحران از مکه تا کربلا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امام حسین ورهبری بحران از مکه تا کربلا


تحقیق در مورد امام حسین ورهبری بحران از مکه تا کربلا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:92

فهرست و توضیحات:

 

مقدمه

زمینه بحران

تعریف بحران

بحران در زمان حکومت یزید



  1. تهدید هدف‏هاى عالى و حیاتى[18]

 محدودیت زمانى

محدودیت شرایط مکانى

حرکت امام به سمت عراق

عواملى که رهبر را با بروز ناگهانى خود غافلگیر مى‏کند.

 

زندگى امام در برهه‏اى از زمان که با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زیادى رو به رو
شده و تمامى وقایع گواه آنند که او مردى پولادین بود و با تکیه بر نیروى غیبى الهى هیچ‏گاه
تسلیم نشد. روح بزرگ او بسان دریاى ژرفى بود که همه ناگوارى‏ها را در خود جاى مى‏داد و
آنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت که هیچ قدرتى نتوانست در او خللى
ایجاد کند.پیروان راستین اسلام هر کدام به نوبه خود و به مقتضاى شرایط زمان و مکان، در
طول تاریخ، در راه عمل به تکلیف و انجام وظیفه الهى حماسه‏ها آفریده‏اند و ثمرات
گرانبهایى را براى اسلام و مسلمین از خود به یادگار گذاشته‏اند.بررسى تاریخ انبیاى الهى و
پیشوایان معصوم ،این امر را روشن مى‏سازد که سراسر حیات پربرکت آنان، تلاش و
استقامت در راه اداى وظیفه تبلیغ رسالت الهى بوده است. و در این راه، هیچ چیز مانع انجام
وظیفه آنان نگردیده است.

یک بحران ضمن آن‏که حامل جنبه‏هاى مخرب و منفى است ولى از جهات دیگرى
مى‏تواند منشأ اثرات سازنده‏اى باشد و خلاقیت و نوآورى و تلاش‏ها و چالش‏هاى جدید را
ایجاد کند.
[3] با مرگ معاویه و روى کارآمدن یزید بحران به‏وجود آمد،اثبات فسق و فجور و....


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امام حسین ورهبری بحران از مکه تا کربلا

مقاله در مورد موقعیت مکه و نقش آن در رشد اسلام

اختصاصی از زد فایل مقاله در مورد موقعیت مکه و نقش آن در رشد اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد موقعیت مکه و نقش آن در رشد اسلام


مقاله در مورد موقعیت مکه و نقش آن در رشد اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:5

 

  

 فهرست مطالب

 

 

موقعیت مکه و نقش آن در رشد اسلام

 

رسالت پیامبر(ص)در شهر مکه آغاز شد،شهر مکه،براى ابلاغ و گسترش اسلام از زمینه‏اى برخوردار بود که مناطق دیگر جهان از آن بى‏بهره یا کم‏بهره بودند.ویژگیهاى این منطقه از جهات مختلفى مى‏توانست در تکامل و رشد اسلام در میان مردم مؤثر باشد.

 

نخستین مسأله،تقدس کعبه نزد اعراب بود.کعبه‏اى که حضرت ابراهیم(ع)بنا کرد،از قرنها قبل از بعثت،به عنوان خانه و معبدى محترم مورد توجه همگان قرار داشته و تقدس خاصى به مکه مى‏بخشید،این تقدس تا جایى بود که در پناه و پرتو کعبه،مکه شهر امن و امان تلقى مى‏شد .از کتب تاریخى به دست مى‏آید که کعبه نزد اکثر ملل جهان از قدیم الایام مورد احترام بوده است،ایرانیان صائبى مذهب و آشوریان،کعبه را یکى از خانه‏هاى هفتگانه و معظم جهان مى‏پنداشتند و چون کعبه بسیار قدیمى بود برخى آن را خانه«زحل»مى‏دانستند.

 

ایرانیان معتقد بودند روح«هرمز»در کعبه حلول کرده و گاه برخى به زیارت آن مى‏آمدند.یهودیان براى کعبه احترام قائل بودند و خداى را در آنجا بر اساس دین ابراهیم عبادت مى‏کردند .در کعبه تصویر ابراهیم و اسماعیل(ع)وجود داشت در حالى که در دست آنها تیرهایى(ازلام)دیده مى‏شد،همچنین تصویر مریم و حضرت مسیح(ع)در آنجا بوده‏و این نشان دهنده آن است که مسیحیان نیز همچون یهودیان به کعبه احترام مى‏گذاشتند.زمخشرى حکایتى در باب نامگذارى زمزم نقل کرده که ضمن آن از آمدن بابک بن ساسان به مکه یاد شده است.حکایت مزبور را با اندکى تفاوت مسعودى و حموى نیز نقل کرده‏اند. (1) اعراب نیز که کعبه را خانه خدا و ساخته دست حضرت ابراهیم(ع)مى‏دانستند،براى آن احترام خاصى قائل بودند و از هر سو براى حج به مکه مى‏آمدند.این سنت از دین ابراهیم(ع)در میان آنان باقى مانده بود.احترام هندیان نسبت به کعبه،بویژه«حجر الاسود»نیز نقل شده است. (2)

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد موقعیت مکه و نقش آن در رشد اسلام