ولایت فقیه از همان ابتدا که پیامبر (ص ) حکومت اسلامی را بنا نهاد آغاز شده است، به فرموده حضرت علی (ع) امیر مومنان که توصیه کرده اند : قبل از انجام هر کاری از میان خود رهبری را انتخاب نمایید سپس عمل کنید ...
در زمان نبود و دسترسی به یک امام معصوم حکومت به دست فقیهی عالم و آگاه و متعهد که با احکام و متعهد که با احکام الهی آشنایی دقیق دارد اداره می شود بنابراین وجود شخصی به عنوان رهبر در حکومت اسلامی که احکام و قوانین الهی را به درستی اجرا نماید ضروری است و نمی توان گفت هر کس خودش احکام و قوانین را اجرا می کند و نیازی به رهبر نیست لذا طبق آنچه گفته شد ولایت فقیه امری ضروری و انکار ناپذیر است.
اکنون به شرح و بسط بیشتر این موضوع در صفحات بعدی می پردازیم.
واژه ولی :
ولا ، ولایت ( به فتح واو) ولایت ( به کسر واو) ولی ، مولی. اولی و امسال اینها همه از ماده « ولی » - و، ل، ی- اشتقاق یافته اند. این واژه از پر استعمال ترین واژه های قرآن کریم است که به صورت های مختلفی به کار رفته است، می گویند در 24 مورد به صورت « اسم » و 112 مورد در قالب « فعل » در قرآن کریم آمده است. معنای اصلی این کلمه هم چنان که راغب در مفردات القرآن گفته است، قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگری است ، به نحوی که فاصله ای در کار نباشد، یعنی اگر دو چیز آنچنان بهم متصل باشد که هیچ چیز دیگری در میان آنها نباشد ماده « ولی » استعمال می شود. مثلا اگر چند نفر پهلوی هم نشسته باشند و ما بخواهیم وضع و ترتیب نشستن آنها را بیان کنیم و می گوییم : زیر در صدر مجلس نشسته است.
این کلمه در مورد قرب و نزدیکی به کار می رود ، اعم از قرب مکانه و قرب معنوی ، و همچنین در مورد دوستی، یاری ، تصدی امر ، تسلط و معانی دیگر از این قبیل استفاده شده است. چون در همه اینها نوعی اتصال وجود دارد. برای این ماده و مشتقات آن معانی بسیاری ذکر کرده اند مثلا برای لفظ «مولی » 27 معنی ذکر کرده اند ، اما بدیهی است که این لفظ برای 27 معنی جداگانه وضع شده است. یک معنی اصله بیشتر ندارد. در سایر موارد به عنایت همان معنی استعمال شده است معانی متعدد و به تعبیر بهتر موارد استعمال متعدد را از روی قرائن لفظی و حالی باید بدست آورد.
این لفظ هم در مورد امور مادی و جسمانی استعمال شده است و هم در امور معنوی و مجرد، ولی مسلما در ابتدا در مورد امور مادی استعمال شده است.
« ولایت » به کسر واو به معنی نصرت است و اما « ولایت » به فتح واو به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است، و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و معنی آن هم تصدی و صاحب اختیاری است.
در مورد کلمه « ولی و کلمه مولی » باید بگوئیم : این دو کلمه نیز به همین معنی است چیزی که هست گاهی مفهوم اسم مفاعله دارد و گاهی مفهوم اسم مفعولی .
دو نوع ولا
در قرآن سخن از « ولا » و موالات و توفی زیاد رفته است . در این کتاب بزرگ آسمان مسائلی تحت این عناوین مطرح است . آنچه مجموعا از تدبر در این کتاب مقدس بدست می آید این است که از نظر اسلام دو نوع ولاء وجود دارد : منفی و مثبت . یعنی از طرفی مسلمانان ، ماموریت دارند که نوعی ولاء را بپذیرند و ترک کنند و از طرف دیگر دعوت شده اند که ولاء دیگری را دارا باشند و به آن اهتمام ورزند.
ولاء منفی
قرآن کریم از این که دوستی و محبت و سرپرستی غیر مسلمانان بوسیله مسلمان پذیرفته شود سخت بر حذر داشته است ، نه از باب این که دوست داشتن انسان های دیگر را بد بداند و طرفدار بعض مسلم نسبت به غیر مسلم در هر حال ، و خالف نیکی با آنها باشد
قرآن صریحا می گوید:
« لا ینها کم الله عن الذین یقبلوکم فی الذین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبدوهم و نفسطوا علیهم ان الله یحب المفسطین » « سوره ممتحنه آیه 8 »
« خداوند باز نمی دارد شما را از کسانی که با شما در دین مقاتله و جنگ کرده اند و شما را از خانه هایتان بیرون نرانده اند . که نیکی کنید نسبت به آنها و دادگری کنید نسبت به آنها همانا خداوند دادگران را دوست دارد.»
روابط دوستانه مسلمانان باید در حدی باشد که عضویت در یک پیکر و جزییت در یک کل ایجاب می کند . « ولاء منفی » در اسلام عبادت است از اینکه یک مسلمان همواره در مواجهه با غیر مسلمانان بداند با اعضاء یک پیکر بیگانه مواجه است و معنی اینکه نباید ولاء غیر مسلمانان را داشته باشد این است که نباید روابط مسلمانان با غیر مسلمانان در حد روابط مسلمانان با مسلمانان باشد به این معنی که مسلمانان عملا عضو پیکر غیر مسلمانان قرار گیرد، یا به این شکل در آید که عضویتش در پیکر اسلامی به هیچ وجه در نظر گرفته شود.
ولاء مثبت
اسلام خواسته است مسلمانان به صورت واحد زندگی کنند، نظامی مرتبط و اجتماعی پیوسته داشته باشند هر فردی خود را عضو یک پیکر که همان جامعه اسلامی است بداند تا جامعه اسلامی قوی و نیرومند گردد که قرآن می خواهد جامعه مسلمانان بر تر از دیگران باشد.
« ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم اعلون انا کنتم مومنین »
« سوره آل عمران آیه 129 »
سست نشوید و اندوهگین نباشید که اگر به حقیقت مومن باشید شما برترید .
ایمان ملاک برتری قرار گرفته است ، مگر ایمان چه می کند؟ ایمان ملاک وحدت و رکن شخصیت و تکیه گاه استقلال و موتور حرکت جامعه اسلامی است.
« ولا تنازعوا فتخشلوا و تذهب ریحکم»
« سوره انفال آیه 48 »
با یکدیگر نزاع نکنید و اختلاف نداشته باشید که سست و ضعیف خواهید شد و بو و خاصیت خود را از دست خواهید داد . جدال و اختلاف ، کیان و شخصیت جامعه اسلامی را منهدم می کند.
ایمان اساس دوستی و داد و ولاء مومنان است .
قرآن کریم می فرماید :
« والمومنون والمومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر »
« سوره توبه آیه 71 »
مردان و مومن و زنان مومنه بعضی ولی بعضی دیگرند به معروف امر می کنند و از منکر باز می دارند . مومنان نزدیک به یکدیگرند و به موجب این که با یکدیگر نزدیکند، حامی و دوست و ناصر یکدیگرند و به سرنوشت خود که یک واحد را تشکیل می دهند علاقه می ورزند و لذا امر به معروف و نهی از منکر می کنند و یکدیگر را از منکر و زشتی ها باز می دارند.
این دو عمل ( امر به معروف و نهی از منکر ) ناشی از دار ایمانی است و لذا این دو جمله – یامرون بالمعروف ینهون عن المنکر – بلافاصله به دنبال بیان ولاء ایمانی مسلمانان واقع شده است.
علاقه به سرنوشت اشخاص از علاقه به خود آنها سرچشمه می گیرد. پدری که به فرزندان خویش علاقه دارد، قهرا نسبت به سرنوشت و احساس علاقه می کند. اما ممکن است نسبت به فرزندان احساسی نکند . چون نسبت به خود آنها علاقه ای ندارد تا به سرنوشتشان نیز علاقه ای داشته باشد و کار نیکشان در او اثباتی بوجود آورد و کار بدشان احساس منفی .
امر به معروف در اثر همان اثباتی است و نهی از منکر در اثر احساس منفی و تا دوستی و محبت نباشد این احساسها در نهادهای انسانی جوشش نمی کند.
شامل 39 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق ولایت فقیه استمرار ولایت نبی (ص )