دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
بررسی موانع اجرایی سامانه هزینه یابی بر مبنای هدف در شرکت روغن نباتی نازگل کرمانشاه
چکیده پژوهش:
هدف پژوهش حاضر معرفی و تشریح کاربرد هزینه یابی بر مبنای هدف به عنوان فنی نوین برای کاهش هزینه های محصول جدید، بررسی اصول کلیدی و شرایط لازم برای اجرای کارا و مؤثر هزینه یابی بر مبنای هدف و بررسی موانع اجرایی این فن می باشد. از بین شرکتهای تولید کننده روغن نباتی، شرکت روغن نباتی نازگل کرمانشاه انتخاب گردید و پرسشنامه بین بخش امور مالی شرکت مزبور توزیع گردید، که در ابتدا فرضیات پژوهش با توجه به اصول کلیدی هزینه یابی بر مبنای هدف بیان و سپس برای آزمون فرضیات از نرم افزار آماری SPSS14 با 95% اطمینان استفاده گردید. پژوهشگر به دنبال آنست تا وجود یا عدم وجود این اصول را در صنعت روغن نباتی مورد بررسی قرار دهد و در صورت عدم وجود اصول مطرح شده، دلایل آنرا مورد بحث و بررسی قرار دهد. نتایج پژوهش بیانگر آنست، با آنکه ضرورت استفاده از این فن هزینه یابی برای کاهش و کنترل هزینه های محصول نوین کاملا احساس می شود اما به دلایلی از قبیل عدم رقابت کامل در بازار داخلی روغن نباتی، عدم توجه به نیازهای مشتری در مرحله طراحی، نبود شناخت کافی مدیران و کارکنان نسبت به این روش هزینه یابی و نبود کار تیمی و انجام وظایف به صورت تداخلی به منظور پیاده سازی و اجرای این فن هزینه یابی، نیاز به مطالعه و پژوهش های بیشتر در این زمینه احساس می شود. لازم به ذکر است شرکت مزبور از هیچگونه یارانه ای استفاده نمی نماید و دارای شرایط رقابتی می باشد و به عنوان نمونه از بین صنایع مواد غذایی انتخاب شده است.
واژگان کلیدی:
هزینه یابی برمبنای هدف( Target costing)، قاعده اصلی( Cardinal rule)،راهکار مقابله ای ( Confrotion strategy)،پیشرو بودن هزینه( Cost leadership)، طراحی برای ساخت و مونتاژ (Design for manufacture & assembly)،بهبود کیفی و عملکردها ( Quality function deployment)، منطقه بقا ( Survival zone)، حاشیه سود هدف ( Target profit margin)، بهای فروش هدف ( Target selling price)، کاهش هزینه چرخه عمر محصول ( life cycle oriented)
دیباچه
بررسی و مطالعه روند تغییر در بازار محصولات و پیشرفت فن آوری و تغییر در انتظارات مشتریان میتواند لزوم استفاده از ابزارها و روشهای نوین حسابداری را برای کنترل هزینهها به منظور بقا پیرامون رقابتی، تشریح نماید.
تغییر در اهداف شرکت و فنون حسابداری مدیریت را میتوان به سه دوره تقسیم نمود که عبارتند از؛ (Michiharu Sakurai, 1996, Pg3-67)
سال 1950 و ماقبل آن؛ هدف اصلی شرکتها در این دوره، بهبود کارایی و همزمان با آن بهبود کیفیت بود. مدیران ژاپنی تلاش مینمودند که از منابع ورودی به وسیله استفاده از هزینهیابی استاندارد و سایر فنون حسابداری مدیریت، بصورت کارا استفاده نمایند. به هر ترتیب بهترین ابزار برای دستیابی به کارایی مورد نظر استفاده از هزینهیابی استاندارد در طی فرآیند تولید بود.
سال 1960 تا 1991؛این دوره زمانی را میتوان به دو دوره تقسیم نمود، از سال 1960 تا 1973 که در طی دوره زمانی مزبور، اقتصاد ژاپن رشد زیادی داشت. بدین ترتیب که شرکتها از راه تولید انبوه که در نتیجه کاهش هزینه بود، سهم بازار جدیدی را برای خود، کسب نمودند که در این راستا هزینههای متغیر بیش از سایر موارد مورد توجه قرار میگرفت.
از سال 1973 تا 1980، طی این دوره زمانی روند رشد اقتصادی ضعیف بود. بنابراین افزایش حجم نمیتوانست به تنهایی هدف مناسبی برای آینده باشد. از این رو کارایی منابع به جای افزایش حجم تولید باید مورد توجه قرار میگرفت. یعنی به جای تولید در حجم زیاد باید محصولاتی با حجم تولید کم و تنوع زیاد تولید نمود.
سال 1991 به بعد؛ اقتصاد ژاپن از سال 1991 به بعد به صورت متناوب دچار چالشهای اقتصادی زیادی شده است. امروزه شرکتهای ژاپنی با رقبای زیادی روبرو میباشند. در نتیجه شرکتهای ژاپنی نمیتوانند از بقا خود در محیط رقابتی آینده مطمئن باشند، مگر آنکه همراه بازار پیش روند.
نگاره 1) روند تغییرات در اهداف شرکتهای ژاپنی
1991 و مابعد آن 1991- 1960 1950 و ماقبل آن سال
مدیریت بهرهوری افزایش حجم تولیدات بهبود کارایی اهداف اصلی
به طور خلاصه میتوان روند تغییرات در حسابداری مدیریت از سال 1960 تا 1990 را در نگاره زیر خلاصه نمود.
نگاره 2) ویژگیهای حسابداری مدیریت درسالهای 1960 و 1990
شرح سال 1960 سال 1990
مشخصات محیط تجاری تولید انبوه (تنوع کم-حجم زیاد)/ توسعه صادرات جهانیشدن/ تولید انعطافپذیر (تنوع زیاد/حجم کم) مکانیزه شدن سامانهها
عامل برتر محیط تجاری سود بقا/رشد/توسعه و تکامل
هدف اصلی شرکت سودآوری بهرهوری
روشهای متداول شرکت کنترل و تصمیمگیری کنترل و تصمیمگیری/ نوآوری (خلاقیت)/ بهبود مستمر
ساختار سازمانی تک مسئولیتی کار گروهی و تیمی
سطوح اصلی که حسابداری مدیریت در آن لحاظ شده است
تولید و بازاریابی پژوهش و توسعه/ طراحی/ بازاریابی/ تولید
فنون اصلی مورد استفاده حسابداری مدیریت - هزینهیابی استاندارد
- بودجهبندی
- هزینهیابی متغیر
- پژوهش در عملیات
- مهندسی صنایع و ... - کلیه فنون سال 1960
- هزینهیابی بر مبنای هدف
- هزینهیابی بر مبنای فعالیت
- هزینهیابی کیفیت
- مدیریت چرخه عمر محصول
- موجودی به هنگام
- مدیریت کیفیت جامع
- مهندسی ارزش و ...
بر گرفته از: کرباسی یزدی، حسین ، سال 1385، ص 525.
توضیح مختصری درباره فنون مدیریت هزینه:
1- فنونی که بر مدیریت هزینه محصصولات آتی متمرکز است؛
نمایه 1) مدیریت هزینه بر محصولات آتی
1-1) هزینهیابی بر مبنای هدف:
هزینهیابی بر مبنای هدف یک روش سازمان یافته است که اطمینان میدهد محصولات جدید، زمانیکه تولید میشوند، سودآور خواهند بود. این روش دارای سه مرحله (گام) اساسی میباشد؛
1- تعیین بهای فروش هدف و حاشیه سود هدف محصول جدید و به دنبال آن پیش بینی هزینه مجاز .
2- تعیین هزینه هدف قابل دستیابی در سطح محصول.
3- تجزیه هزینه هدف سطح محصول به سطح اجزاء محصول برای تعیین بهای خرید اجزاء.
به منظور تعیین بهای فروش هدف محصول جدید، شرکت به بررسی و تجزیه و تحلیل وضعیت بازار میپردازد، همچنین پیش بینی حاشیه سود هدف بر اساس برنامه ریزی سود شرکت، تجربیات تاریخی (گذشته شرکت) و تجزیه و تحلیل وضعیت رقابتی انجام میپذیرد. وجه تمایز هزینهیابی برمبنای هدف از سایر روشهای مدیریت هزینه آنست که با توجه به اصل اساسی (Cardinal rule) هزینه هدف هیچگاه نمیتواند افزایش یابد؛ بدون به کارگیری این اصل، سامانه هزینهیابی بر مبنای هدف معمولاً دارای کمترین کارایی میباشد.
2-1) مهندسی ارزش :
مهندسی ارزش یک تلاش سازمان یافته برای تجزیه و تحلیل کارکردهای کالا و خدمات ارائه شده میباشد. ( کرباسی یزدی، حسین، سال 1385، ص 532 ) مهندسی ارزش در گام طراحی و تکامل و توسعه محصول جدید به کار گرفته میشود و اجرای آن مستلزم کار گروهی در لایههای مختلف شامل مهندسی طراحی، مهندسی عملیاتی، تولید، خرید ، فروش، تأمین کنندگان قطعات و ... میباشند.
مهندسی ارزش مستلزم تعیین هم کارکردهای نخستین و هم کارکردهای دومین محصول میباشد. منظور از کارکردهای نخستین در حقیقت همان دلایل اصلی و اساسی به وجود آمدن محصول میباشد، مانند کارکرد حرکت در اتومبیل. کارکرد دومین در حقیقت همان نتایج به دست آمده از راه حل انتخابی طراح برای دستیابی به کارکرد اولیه میباشد، مانند آلودگی و حرارت ناشی از موتور اتومبیل که برای حرکت اتومبیل ضروری است.
یک جنبه با اهمیت از برنامههای مهندسی ارزش آنست که هدف این برنامه ها کم نمودن هزینه محصولات نیست، بلکه دستیابی به سطح معینی از کاهش هزینه (هزینه هدف محصول) میباشد.
3-1) سامانههای مدیریت هزینه درون سازمانی :
فشار شدید برای کارایی بیشتر باعث میشود بسیاری از شرکتها برای افزایش کارایی با تأمین کنندگان مواد خام و قطعات خود به وسیله سامانههای مدیریت هزینه درون سازمانی در ارتباط باشند. این سامانهها با ایجاد زنجیره ارتباطی بین تأمین کنندگان قطعات و تولیدکنندگان سبب افزایش کارایی و مؤثرتر شدن ارتباط بین گروه طراحی و تأمین کنندگان قطعات محصول میگردند. از این راه محصولی که بسیار نزدیک به انتظارات مشتریان است طراحی و سپس ساخته میشود.
2- فنونی که بر مدیریت هزینه محصولات موجود تمرکز دارد:
نمایه 2) مدیریت هزینه بر محصولات موجود
1-2) هزینهیابی محصول :
برای آنکه شرکت، مشتریان محصول خود را از دست ندهد، باید همواره برای تأمین نیازهای مشتریان کوشا باشد. این روش به بررسی ابعاد متفاوت محصول و اینکه چقدر میتواند به این ویژگیها دست یابند، میپردازد.
2-2) کنترل عملیاتی :
کنترل عملیاتی نیازمند تعیین مسئولیت افراد برای کنترل هزینه هاست، یعنی هزینهها چگونه مدیریت شوند، بهتر است. دو فن اساسی در این مورد تعین مراکز مسئولیت (حسابداری سنجش مسئولیت) و تجزیه و تحلیل انحرافات میباشد. در مورد تجزیه و تحلیل انحرافات، هدف شرکت، دستیابی به بودجه تعیین شده میباشد. بنابراین هر انحراف از بودجه پیش بینی شده باید به عنوان انحراف معین شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
3-2) هزینهیابی بهبود مستمر :
هزینهیابی بهبود مستمر همانطور که از عنوانش پیدا است، بر بهبود مستمر متمرکز است، یعنی کاهش هزینههای محصولات و اجزاء محصولات به طور مستمر، تمایز اساسی بین هزینهیابی بهبود مستمر و هزینهیابی بر مبنای هدف، نقطه تمرکز این دو روش در چرخه عمر محصول میباشد.هزینهیابی بر مبنای هدف در گام طراحی محصول از چرخه عمر آن مورد استفاده قرار میگیرد و هدفش کاهش هزینهها از راه بهبود طراحی محصول است، در حالیکه هزینهیابی بهبود مستمر در مرحله ساخت محصول به کار گرفته میشود و هدفش کاهش هزینهها از راه افزایش کارایی فرآیند تولید میباشد.
فنون مدیریت هزینه محصولات آتی، زمانی که شرکت در مورد کارکردهای محصولات در وضعیت رقابتی قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرند. یعنی شرکتها باید بطور مستمر محصولات جدیدی با کارکردهایی که بسیار نزدیک با خواستههای مشتری است، تولید کنند. بدین ترتیب میتوانند بقا و تداوم حیات خود را تضمین نمایند.
بر عکس فنون مدیریت هزینه محصولات جاری، زمانیکه شرکت در مورد بها زیر فشار رقابتی قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرند. شرکتهایی که در مورد کیفیت به طور اساسی به رقابت میپردازند، باید ترکیبی از دو فن را مورد استفاده قرار دهند. بسیاری از شرکتهای امریکایی بر سامانه هزینهیابی استاندارد برای کننترل هزینههای تولید اتکا دارند، اما تمرکز هزینهیابی بهبود مستمر متفاوت از هزینهیابی استاندارد است. در حقیقت سامانههای هزینهیابی استاندارد بر کنترل هزینه برای دستیابی به استاندارد مورد نظر (تعیین شده) متمرکزند، در حالیکه هزینهیابی بهبود مستمر باور به استمرار و ادامه بهبود دارد. این بهبود همان کاهش هزینه، افزایش کارکرد و کیفیت است. یعنی در هزینهیابی استاندارد حد مورد نظر تعیین شده است، در حالیکه در هزینهیابی بهبود مستمر، حد معینی وجود ندارد و همواره میتوان بهتر از قبل بود.( Yosuhiro Homada Kazuki, 1999, Pg 41 )
تعریف هزینهیابی بر مبنای هدف:
هزینهیابی بر مبنای هدف یک روش سازمان یافته برای تعیین هزینه چرخه عمر محصول میباشد، به گونهای که محصول نهایی همراه با میزان خاصی کارکرد و کیفیت تولید شده باشد و سطح ویژهای از سود آوری را در پایان چرخه عمر محصول قسمت شرکت نماید. ( کرباسی یزدی، حسین، سال 1385، ص 527 ) باید در نظر داشت که هزینهیابی بر مبنای هدف کل چرخه عمر محصول را در نظر میگیرد.
در حقیقت اگر بخواهیم کل فرآیند هزینهیابی بر مبنای هدف را در سه سطح، طوری طبقه بندی نماییم که کلیه بخشهای مرتبط را در نظر بگیرد، آن سه سطح عبارتند از؛
هزینهیابی در سطح محرک بازار ، هزینهیابی در سطح محصول و هزینهیابی در سطح اجزاء .
نمایه 4) بررسی هزینهیابی بر مبنای هدف و ابزارهای مورد نیاز در سه لایه بازار، محصول و اجزاء وقطعات
بر گرفته از: کرباسی یزدی، حسین، سال 1385، ص 538
تعیین بهای فروش هدف:
تعیین بهای فروش هدف زمانیکه مؤسسات یک نوع محصول را با بهایی متفاوت میفروشند، اهمیت مییابد. بهای فروش هدف از راه تأثیر شرایط بازار در بهای محصول، زمانیکه محصول در مرحله طراحی میباشد، تعیین میشود. بهای فروش هدف به تعدادی عوامل داخلی شامل ویژگیهای مدل، ماتریس محصول، اهداف سودآوری مدیریت و عوامل برونی شامل دیدگاه شرکت و سطح رضایت مشتریان، سطح کیفیت مورد انتظار، عملکرد در مقایسه با مدل رقابتی، سهم سود مورد انتظار مدل و بهای مورد انتظار مدلهای رقیب بستگی دارد. ارزش درک شده هسته مرکزی فرآیند تعیین بهای هدف را تشکیل میدهد. می توان از مشتریان انتظار داشت که اگر محصول ارزش بیشتری ایجاد نماید، مبلغ بیشتری را برای محصول نسبت به مدل پیشین آن بپردازند. بهای فروش فقط میتواند وقتی اضافه شود که ارزش درک شده محصول جدید نسبت به مدل پیشین افزایش داشته باشد و همچنین نسبت به محصولات رقیب نیز افزایش در کارکرد را نشان دهد، یعنی رقبا و بازار محدوده بهای مجاز را تعیین میکنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید