زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه بررسی میزان اعتقادات مذهبی بر هوش هیجانی

اختصاصی از زد فایل پایان نامه بررسی میزان اعتقادات مذهبی بر هوش هیجانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی میزان اعتقادات مذهبی بر هوش هیجانی


پایان نامه بررسی میزان اعتقادات مذهبی بر هوش هیجانی

 این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 250 صفحه می باشد.

 

در این محصول منابع ذکر نشده است.

 

فهرست مطالب

فصل ا ول ۱
۱- مقدمه ۲
۲- بیان مسئله ۷
۳- سوال ۷
۴- اهمیت و ضرورت تحقیق ۷
۵- اهداف پژوهش ۱۰
۶- فرضیه های تحقیق ۱۰
۷- تعریف متغیرها ۱۱
فصل دوم ۱۳
۱- تار یخچه مذهب و سیر تحولات مذهبی ۱۴
۲- تعاریف مذ هب و دینداری ۱۶
۳- مفهوم پرورش مذهب ۱۸
۴- مذهب و درک عاطفی ۱۹
۵- انگیزش مذهبی ۲۱
۶- صفات مذهبی ۲۲
۷- اعتقادات مذهبی ۲۳
۸- مذهب عاملی برای حرکت عملی ۲۴
۹- مذهب یک عاملی برای تغذیه عواطف انسانی ۲۶
مذهب یک عامل ثبات در برابر شوائد ۲۸
مذهب عاملی برای احیای روح وظیفه شناسی ۲۹
آثار ایمان به خدا ۲۹
عومل دلهره ۳۰
شخصیت مذهبی ۳۱
نشانه هایی از انسان دارای مذهب ۳۳
مذهب حس چهارم روح انسان ۳۵
ارزش دین ۳۶
انگیزه های گرایش مذهب ۳۷
دین از نظر علمای اسلام و تشیع ۳۸
نظریه شهید استاد مطهری ۴۳
نظر روان شناسان در مورد دین ۴۵
نظریه اریکسون ۴۷
نظریه کلبرگ ۴۹
تاریخچه هوش هیجانی ۵۰
مولفه های هوش هیجانی ۵۲
الگوی هوش هیجانی ۵۳
فیزیولوژی هیجانی ۵۶
عوامل تشکیل دهنده هوش هیجانی ۵۸
آموزش هوش هیجانی ۶۰
هفت ویژگی مهم هوش هیجانی ۶۴
مفاهیم توانایی ذهنی هوش هیجانی ۶۵
الگوی ترکیبی هوش هیجانی ۶۶
الف )الگوی پنج شخصیتی هوش هیجانی بار- آن ۶۷
ب ) مفاهیم ترکیبی هوش هیجانی بار-آن ۶۹
۳۳- مفاهیم ترکیبی هوش هیجانی گلمن ۷۳
۳۴- مدیریت هیجان ها ۷۴
۳۵- الگوی ژنج قسمتی بار-آن ۷۶
۳۶- نتایج یادگیری اجتماعی و هیجانی ۷۷
۳۷- اهمیت هوش هیجانی در فرایند تفکر و یادگیری ۷۸
۳۸- هوش هیجانی در سلامت جسمانی ۷۹
۳۹- اهمیت هوش هیجانی در سلامت جسمانی ۸۰
۴۰- اهمیت هوش هیجانی در کنترل جسمانی ۸۰
۴۱- اهمیت هوش هیجانی در در روابط اجتماعی ۸۱
۴۲- نضریه جیمز لانگه ۸۷
۴۳- نظریه کنون بارد ۸۸
۴۴- نظریه ارزیابی شناختی در هیجان ۸۹
۴۵- نظریه ساکتر سینگر ۹۰
۴۶- نظریه ژیوند هوش هیجانی ۹۱
۴۷- نظریه ثیراندارک ۹۲
۴۹- تحقیقات انجام شده در مورد هوش هیجانی و گرایشات مذهبی در داخل کشور ۹۷
۵۰- در داخل کشور ۱۰۰
فصل سوم ۱۰۲
۱- جامعه آماری ۱۰۳
۲- نمونه آماری ۱۰۳
۳- روش نمونه گیری ۱۰۳
۴- روش اجرا و جمع آوری اطلاعات ۱۰۴
۵- طرح های پژوهشی ۱۰۵
۶- روایی و اعتبار آزمون ۱۰۶
۷- روش گردآوری داده ها ۱۱۰
۸- پیش فرض های پژوهش ۱۱۱
فصل چهارم ۱۱۲
تجزیه و تحلیل آماری ۱۱۳
فصل پنجم ۱۱۹
محدودیت های تحقیق ۱۲۲
پیشنهادات ۱۲۳
بحث و تفسیر نتایج ۱۲۴
ضمائم ۱۲۶
منابع ۱۳۴

 


مقدمه
وجه تمایز بشر با موجودات دیگر دین است یعنی تنها انسان ها هستند که در این کره ی خاکی می تواند قابلیت دریافت دین را داشته باشد و در سرتاسر عالم فقط انسان موجودی است دینی. در تاریخ چندین هزار ساله ای بشر هرگز حتی قبیله ای وجود نداشته است که نوعی از گرایشات بر دین را نداشته باشد.حتی بوترنشینان استرالیای مرکزی و سرخپوستان که دارای پست ترین صور موجود زندگی هستند. نیز نوعی از گرایشات دینی را داشته اند. آنها به عالم ارواح معتقد بوده اند. به پرستش آنها مشغول اند این امر از قدیمی ترین آثار باستان تمدن بشری است که بدست آمده و کاملا آشکار و واضح می باشد. دین خصیصه ای است واقعا برجسته که سرآمد تاریخ بشر می باشد. بشر واقعا معتقد است که در برابر گونه ای روابط خاص فوق بشری قرار دارد. که این روابط خارج از دسترس و تجربه بشر می باشد اما این روابط ناشناخته کمک های فوق بشری لازم را دریافت نموده و از این واقعا خرسند می باشد. دین بر انسان چیزی را می دهد که از هیچ منبع دیگری قابل دریافت نیست. یعنی اعتماد به حاصل کوشش های بشری از طریق اتصال شخصی بر قدرت متعالی جهان از منظر روانشناختی دین تاحدی عقلی، تا حدی عاطفی و نیز تاحدی عملی می باشد. اما دین مسلماً چیزی بیش از یک تجربه ی صرفا درونی است و همواره اشاره به یک موضوع مورد پرستش اشاره دارد(ا.هیوم، ۱۹۴۸).
در مجموع می توان گفت که دین امری فطری است که در نهاد تمام انسانها بر ودیعه گذاشته شده است. که از پرستش ابتدایی ترین اشیایی که در دسترس بشر بوده است شروع شده و ادامه یافته است. که به دین اسلام که آخرین و کاملترین ادیان الهی بوده است. پایان یافته دین اسلام که بنیان گذار آن حضرت محمد(ص) بوده است دینی است برای همه جا و همه وقت و قابل دریافت برای هر بشری می باشد و دقیقاً مطابق با خواسته ها و نیازهای او تنظیم شده است. دینی است که برای سلامت و بهبود در روابط آنها در بعد جسمانی، روحی، روانی برنامه های منظم و بدون نقصی را ارائه می دهد . همیشه پیام آور آرامش و سلامت و بهزیستی بوده است. قطعاً اگر فردی اعتقاد کامل به دستورات دین را داشته باشد و به آنها عمل نماید، حاصل این اطاعت ها و سرسیردگی ها آرامش و آسایش در دنیا وآخرت می باشد. گرایش مذهبی آن اعتقاد و ایمان قلبی است که هر فردی می تواند نسبت به حقیقت و واقعیات تعلیمات دینی در خود ایجاد نماید که آثار این امر هم در بعد جسمانی و هم در بعد روانی قابل مشاهده خواهد بود. این گرایشات هم در رفتار و افکار فرد به طور مستقیم تأثیرات دارد و هم در هیجاناتی چون عشق و محبت، کینه و نفرت، غم و شادی و خشم و ترس که این هیجانات در زندگی فرد نقش مهم و بسزایی دارد و نه تنها در خوشبختی افراد موثرند بلکه بر سلامت حافظه و نیروی عقل و ادراک نیز تأثیر دارند بر تجربه های افراد معنا می بخشد و درباره ی داوری فرد در مورد هر مسئله ای دخالت دارد و در نحوه ی عملکرد فرد نیز نفوذ انکار ناپذیری دارد.(ریو، ۱۹۹۵، ترجمه ی سید محمدی، ۱۳۷۸).
هیجاناتی که فرد احساس می کند می تواند ناشی از ارزیابی اطلاعات دانست که این ارزیابی شامل شناخت یا پردازش اطلاعات رسیده از محیط، بدن، و حافظه فرد و تمایل در پاسخگویی به شیوه ی خاص و ملاحظه ی نتایج اعمالی است که ممکن است از حالات هیجاناتی که فرد تجربه کرده باشد به دست آمده باشد. (شاکتر، سیتگر، ۱۹۹۲/ ترجمه محمد الدین بناب، ۱۳۷۵).در واقع هیجانات انرژی انگیزه ها را فراهم می کند(تام وکینز، ۱۹۸۱، ترجمه محی الدین بنات، ۱۳۷۵) زمانیکه هیجانات با شناخت تعامل یابند سبب افزایش آگاهی شخص می شوند. (باورا، ۱۹۸۱، ترجمه قاسم زاده، ۱۳۷۹) چگونگی تعامل انگیزش با هیجانات و تعامل با شناخت موضوع هوش هیجانی را مطرح می سازد. (مایرو سالودی، ۱۹۹۰/ ترجمه تهامی منفرد، ۱۳۸۰) افرادی که توانایی استفاده ی درست از هیجانات خود را دارند می توانند از دلهره و نگرانی و اضطراب که هر فردی در طول زندگی خود تجربه می کند بهتر و در زمان کمتری فائق آیند.(گلمن، ۱۹۹۵/ ترجمه پارسا،۱۳۸۱)وکسلر می گوید: هوش به عنوان ظرفیت کلی هر فرد برای رفتار هدفمند است تا بتواند منطقی فکر کند و به گونه ای موثر با محیط و اطرافیان خود رابطه ی مثبت و هدفمندی را برقرار نماید(افروز و هومن، ۱۳۷۹).
با توضیحاتی که راجع به گرایشات مذهبی و هوش هیجانی ارائه شد بر خوبی واضح است که هوش هیجانی یکی از مسائلی است که خواه یا ناخواه با کشیده شدن افراد به سوی گرایشات مذهبی همراه است زیرا مذهب معتقد است که با اطاعت از دستورات دینی می توان به نحو مطلوب با محیط رابطه برقرار کرد و همچنین به گفته ی وکسلر هوش هیجانی نیز به دنبال این رابطه می باشد. چگونه ممکن است تعالیمی که برای رساندن انسان به حقیقت عالم و کمال انسان وضع شده است. با هوش هیجانی که یکی از مهم ترین شروط رسیدن به کمال است غافل باشد قرآن امنیت و آرامش و آسودگی را که فرد مومن تجربه می کند چنین توصیف می کند: آری آنها که ایمان آورده و ایمان خود را با شرکت نیامیختواند امنیت برای آنها باشد و آنها هدایت یافته اند(سوره ی مبارکه ی انعام، آیه ی ۸۲). با توجه به مطالب ذکر شده می توان چنین استنباط نمود که اعتقادات مذهبی ریسمان محکم و مطمئنی جهت رهایی از تنش های فرد و زندگی شاد برای او هستند.
بیان مسئله:
در این تحقیق بر آئیم تا تعریفی کامل از هوش هیجانی از نظر روانشناسان و همچنین نظر پیشوایان دینی را در مورد گرایشات مذهبی را ارائه داده و با مقایسه این دو مبحث تصویر روشن و شفافی از یک فرد که بر گرایشات مذهبی و هوشی هیجانی خود آگاه است بدهیم و این مطلب را بیان نماییم که میزانی که یک فرد هوش هیجانی دارد یا نمره ای که از هوش هیجانی دریافت می کند درگرایش او به سمت مذهب تاثیر دارد. یقینا تعلیمات دینی برخود آگاهی فرد که از مباحث هوش هیجانی است. موثر می باشد هوش هیجانی یعنی توانایی حفظ انگیزه در مقابل ناملایمت های زندگی و استقامت داشتن در شرایط بحرانی و حفظ خونسردی و تنظیم حالات روحی و روانی به گونه ای که پریشانی خاطر تفکر فرد را خدشه ساز نکند. و امیداور باشد بهترین تصمیم را انتخاب می کنید به طور خلاصه مذهب برای سعادت انسانها آمده است. و ابزاری در جهت نیل به آرامش و سعادت و هوش هیجانی مجموعه ای از مهارتها و صفاتی است که در سرنوشت افراد اهمیت بسزایی دارد(شریفی، ۱۳۸۵).
در آخر بیان مسئله باید گفت: خصیصه ی جامع وهمه گیر یک شخصیت مذهبی عبارت است از ارتباط وآرامش او و برقراری رابطه ای دوستانه و مداراگرایانه او با دیگران و حل مسائل موجود در زندگی به نحوی مطلوب و تسلط کامل او بر حالات درونی و بیرونی خود. که این ویژگی ها از مباحث هوش هیجانی نیز به حساب می آید(محبتی، ۱۳۷۳).
سوال:
آیا بین هوش هیجانی و گرایشات مذهبی رابطه ای وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق:
هوش هیجانی یکی از مباحث مورد تحقیق در این پژوهش می باشد. هوش هیجانی با توانایی درک خود و دیگران (خودشناسی و دگرشناسی) ارتباط با مردم و سازگاری فردی یا محیط پیرامون خویش پیوند دارد. به عبارت دیگر هوش غیر شناختی پیشرفتها و موفقیتهای فرد را میسر می کند. و سنجش و اندازه گیری آن به منزله ی اندازه گیری و سنجش توانایی های شخصی برای سازگاری با شرایط زندگی و ادامه حیات در جهان است(جلالی، ۱۳۸۱) می خواهیم در این پژوهش از مزایای هوش هیجانی و استفاده آن برای پیشرفت در عرصه های زندگی و افزایش ارتباطات و بالاخص ارتباط آن را با گرایش به مذهب نشان دهیم که آیا در صورت بالا بودن هوش هیجانی میزان گرایش به مذهب نیز بالا می رود؟
مذهب قدرت تحمل، آلام، رنجها و صدمات را می افزاید. و بدین ترتیب به بهبود ارتباطات فرد و سازگاری او با محیط اطرافش می انجامد امروزه در سطح جهانی با فرضیات و تئوریهای گوناگون ضد مذهبی مواجه هستیم. که شاهد حملات همه جانبه به مذهب می باشد که باید به آنها آگاهی پیدا کرده و آگاهانه برخورد شود(حکمت، سعید، ۱۳۸۰، ص۳۳).
امروزه هوش هیجانی و گرایش به مذهب به عنوان یکی از مفاهیم مورد توجه سازمان بهداشت جهانی است. که نقش آن ایجاد تحرک و هماهنگی در تحقیقات در مورد این دو موضوع در سطح جهانی است و سعی در آن دارد تا میزان تأثیر انگیزش و اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی را مشخص نماید تا به این اثبات برسد که با ارتباط دادن انسان به منبع و سرچشمه مبتنی و استمداد قلبی از او بر قدرت وحی و روانی خود افزوده و نه تنها بر مشکلات کنونی غلبه کرد بلکه در گامی فراتر از پرتو ایمان به درگاه باری تعالی به پیشرفتهای شگرفی برسد که به راستی یاد خدا زیور قلبها است(آل یاسین، سید علی، ۱۳۷۴، ص ۳۲).
اهداف پژوهش:
هدف از تحقیق پیدا نمودن رابطه بین اعتقادات مذهبی و میزان هوش هیجانی می باشد که در این تحقیق فرض بر این است که بین اعتقادات مذهبی و هوش هیجانی رابطه وجود دارد که اگر فرض تحقیق به اثبات برسد می توان ادعا نمود که افرادی که دارای گرایش به مذهب هستند هوش هیجانی بالاتری نسبت به افرادی که این گرایش را ندارند هستند بنابراین این افراد موفق تر هستند و در این تحقیق سعی بر آشنا نمودن افراد با این حقیقت است که بهترین و مطمئن ترین و شاید کوتاهترین راه رسیدن به ارتباط موثر بهره گرفتن از توانایی ها و استعدادهای خود داشتن ایمان و اعتقاد به خدا و پیامبر و دین گرایشات مذهبی واقعی است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی میزان اعتقادات مذهبی بر هوش هیجانی

تحقیق در مورد هوش مصنوعی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد هوش مصنوعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد هوش مصنوعی


تحقیق در مورد هوش مصنوعی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:70

 

 

 

 فهرست مطالب

 

مقدمه  ......................................................................................................................................    3

 

تاریخچه   ...............................................................................................................................    3

 

تعریف و طبیعت هوش مصنوعی .......................................................................................     4

 

فلسفۀ هوش مصنوعی.... .....................................................................................................     5

 

مدیریّت پیچیدگی  .................................................................................................................     6

 

چند سئوال و جواب  ............................................................................................................     9

 

سیستم های خبره...............................................................................................................     13

 

مزایای‌ سیستم‌های‌ خبره  .................................................................................................     17

 

 انسان متخصص در مقایسه با سیستم های خبره      ................................................     19

 

مثالی برای درک کار سیستم های خبره..................... 21

 

سیستم های خبره چه هستند ؟     .......................................................................................  22

 

 تکنیک های جستجو ..........................................................................................................     24

 

جستجو کورکورانه    ....... .............................................................................................     24

 

نمایش دانش   ...................................................................................................................     25

 

قوانین تولید  .......................................................................................................................     25 

 

مزایای قوانین  ....................................................................................................................     26

 

قوانین هیوریستیک..............................................................................................................    27

 

قوانین محدوده ( دامنه )  ....................................................................................................    27

 

دانش رویه ای  ....................................................................................................................    28

 

معایب سیستم های تولید قانون  ......................................................................................    28

 

 شبکه های معنایی ..........................................................................................................    29

 

مزایای توارث ....................................................................................................................     29

 

قاب ها    ..........................................................................................................................     30

 

نمونه هایی از اشیا قاب   ..................................................................................................     32

 

منطق   ................................................................................................................................     33

 

منطق گزاره ای  ...............................................................................................................      34

 

منطق محصولات  ...... .....................................................................................................       36

 

استنتاج    .........................................................................................................................      37

 

عملکرد موتور استنتاج .................................................................................................... .     37

 

استراتژی های استنتاج ....................................................................................................     40

 

استنتاج قیاسی   ...............................................................................................................     40 

 

استنتاج استقرایی   ...........................................................................................................      41

 

استنتاج انتزاعی   ............................................................................................................       41

 

کاربرد سیستم های خبره   .............................................................................................      43

 

واسط های هوشمند .......................................................................................................        46

 

دلایل بدبینی نسبت به سیستم های خبره ....................................................................        48

 

آینده سیستم های خبره ................................................................................................        50

 

ابزار های توسعه سیستم های خبره ............................................................................       52

 

زبان های برنامه نویسی ..............................................................................................         52

 

پوسته های سیستم خبره...............................................................................................        54

 

ابزار های هوش مصنوعی ...........................................................................................         55

 

ارزیابی پوسته های سیستم خبره  ...............................................................................       59

 

 

 

 

 

مقدمه

 

هوش مصنوعی (artificial intelligence) را باید عرصهٔ پهناور تلاقی و ملاقات بسیاری از دانش‌ها، علوم، و فنون قدیم و جدید دانست. ریشه‌ها و ایده‌های اصلی آن را باید در فلسفه، زبان‌شناسی، ریاضیات، روان‌شناسی، نورولوژی، و فیزیولوژی نشان گرفت و شاخه‌ها، فروع، و کاربردهای گونا‌گون و فراوان آن را در علوم رایانه، علوم مهندسی، علوم زیست‌شناسی و پزشکی، علوم ارتباطات و زمینه‌های بسیار دیگر.

 

هدف هوش مصنوعی بطور کلی ساخت ماشینی است که بتواند «فکر» کند. اما برای دسته بندی و تعریف ماشینهای متفکر، می‌بایست به تعریف «هوش» پرداخت. همچنین به تعاریفی برای «آگاهی» و «درک» نیز نیازمندیم و در نهایت به معیاری برای سنجش هوش یک ماشین نیازمندیم.

 

با وجودی که برآورده سازی نیازهای صنایع نظامی، مهم‌ترین عامل توسعه و رشد هوش مصنوعی بوده‌است، هم اکنون از فراورده‌های این شاخه از علوم در صنایع پزشکی، رباتیک، پیش بینی وضع هوا، نقشه‌برداری و شناسایی عوارض، تشخیص صدا، تشخیص گفتار و دست خط و بازی‌ها و نرم افزارهای رایانه‌ای استفاده می‌شود.

 

تاریخچه

 

مباحث هوش مصنوعی پیش از بوجود آمدن علوم الکترونیک، توسط فلاسفه و ریاضی دانانی نظیر بول (Boole) که اقدام به ارائه قوانین و نظریه‌هایی در باب منطق نمودند، مطرح شده بود. در سال ۱۹۴۳، با اختراع رایانه‌های الکترونیکی، هوش مصنوعی، دانشمندان را به چالشی بزرگ فراخواند. بنظر می‌رسید، فناوری در نهایت قادر به شبیه سازی رفتارهای هوشمندانه خواهد بود.

 

با وجود مخالفت گروهی از متفکرین با هوش مصنوعی که با دیده تردید به کارآمدی آن می‌نگریستند تنها پس از چهار دهه، شاهد تولد ماشینهای شطرنج باز و دیگر سامانه‌های هوشمند در صنایع گوناگون هستیم.

 

نام هوش مصنوعی در سال ۱۹۶۵ میلادی به عنوان یک دانش جدید ابداع گردید. البته فعالیت درزمینه این علم از سال ۱۹۶۰ میلادی شروع شده بود.

 

بیشتر کارهای پژوهشی اولیه در هوش مصنوعی بر روی انجام ماشینی بازی‌ها و نیز اثبات قضیه‌های ریاضی با کمک رایانه‌ها بود. در آغاز چنین به نظر می‌آمد که رایانه‌ها قادر خواهند بود چنین اموری را تنها با بهره گرفتن از تعداد بسیار زیادی کشف و جستجو برای مسیرهای حل مسئله و سپس انتخاب بهترین آن‌ها به انجام رسانند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد هوش مصنوعی

دانلودمقاله هوش

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله هوش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

تعریف هوش

 

بطور کلی تعاریف متعددی را که توسط روان شناسان برای هوش ارائه شده است، می‌توان به سه گروه تربیتی (تحصیلی) ، تحلیلی و کاربردی تفسیم کرد.

 

تعریف تربیتی هوش
به اعتقاد روانشناسان تربیتی ، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می‌شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می‌رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می‌کنند که کودکان باهوش نمره‌های بهتری در دروس خود می‌گیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی‌توان به نمره‌ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد.

 

تعریف تحلیلی هوش
بنابه اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی ، هوش توانایی استفاده از پدیده‌های رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله « دیوید وکسلر » ، روان شناس امریکایی ، پیشنهاد شده باشد که بیان می‌کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه ، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط.

 

 

 


تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی ، هوش پدیده‌ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می‌شود و شاید عملی‌ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد.

 

تاریخچه مطالعات مربوط به هوش
مساله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسانها موجب می‌شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف می‌توان مشاهده کرد. برای مثال زیست شناسان ، هوش را به عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار داده‌اند. فلاسفه بر اندیشه‌های مجرد به عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت ، بر توانایی یادگیری تاکید داشته‌اند.

 

در مقاله‌ای معتبر که در سال 1904 منتشر شد، « چارلز اسپیرمن » ، روان شناس بریتانیایی ، نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوشی بینه سیمون ، در سال 1905 و به دنبال آن تهیه و استاندارد شدن مقیاس استنفرد _ بینه ، در سال 1916 در امریکا ، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال 1838 « اسکیرول » به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی ، روشهای مختلفی را آزمود و به این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آن که بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروز نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل می‌دهد.

 

ترستون ، ثرندایک ، سیریل برت ، گیلفورد ، فیلیپ ورنون ، از دیگر افرادی بودند که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند.

 


عوامل موثر بر هوش
از عوامل مهم موثر بر هوش ، تغذیه و دیگر شرایط دوران بارداری است. تغذیه مناسب در این دوران و رعایت بهداشت جسمی و روحی مادر ، تاثیر مهمی در هوش نوزاد خواهد داشت. سطح هوشی والدین ، تغذیه دوران کودکی و نوزادی ، شرایط و امکانات محیطی ، نوع ارتباط والدین با کودک از دیگر عوامل موثر در رشد و شکوفایی هوش به شمار می‌روند. عوامل محیطی مثل وجود محرکات مناسب در محیط پرورش کودک که او را به کنجکاوی و کنکاش وا می‌دارد، در بروز و ظهور و شکوفایی هوش وی نقش اساسی دارد.

 

انواع آزمونهای هوش
تست بینه به عنوان قدیمی‌ترین آزمون برای سنجش هوش شناخته می‌شود که آزمون استنفرد _ بینه شکل تجدید نظر شده است که به فارسی نیز برگردانده شده است. تست ریون از دیگر آزمونهای هوش است که به لحاظ سهولت اجرا معروف است. آزمون وکسلر که آزمونی پیشرفته برای سنجش ابعاد مختلف هوش است، آزمون دقیقی است که برای گروههای سنی خردسالان و کودکان و بزرگسالان فرمهای مجزایی دارد.

 

طبقات هوش
با توجه به نمرات حاصل از اجزای آزمونهای هوشی و تعیین بهره هوشی ، افراد در طبقات مختلفی قرار می‌گیرند. در طبقه بندیهای گذشته افراد دارای هوش پایین در طبقات کودن ، کانا و کامیو قرار می‌گرفتند. امروزه دیگر این طبقه بندی رایج نیست و از طبقه بندی عقب مانده ذهنی ، بهره هوشی پایین ، متوسط و بالا استفاده می‌شود.

 

 

 

 

 


هوش و استعداد

 

کاربرد هوش و استعداد
موفقیت افراد در تمامی فعالیتها و رفتارهای او تا درجاتی به میزان هوش و استعداد او بستگی دارد. هرچند برخی فعالیتها نیاز چندانی به سطح هوشی بالا و یا استعداد خاص در آن زمینه ندارند و همه افراد تا حدودی از عهده انجام آن فعالیتها برمی‌آیند، مثل امور روزمره و شخصی زندگی. اما برخی فعالیتها نیز وجود دارند که لازمه آنها و موفقیت در انجام آنها سطح معینی از هوش و استعداد فرد در آن زمینه است. به عنوان مثال در هنر موسیقی علاوه برداشتن سطح معینی از هوش ، داشتن استعداد از عوامل بسیار ضروریست. بنابراین کاربرد سطح هوشی و استعداد عمدتا در زمینه انتخاب مشاغل و رشته‌های تحصیلی مورد توجه است.

 

رابطه هوش و استعداد
در گذشته از بهره هوشی برای تعیین اینکه یک فرد در یک زمینه خاص می‌تواند کارایی لازم را از خود نشان دهد یا نه استفاده می‌کردند. به عبارتی آزمونهای هوشی برای تعیین میزان استعداد فرد در آن زمینه بکار می رفت و اولین بار چنین روشی در جنگ جهانی اول و دوم برای گزینش افراد برای تخصصهای مختلف استفاده شد. در جنگ جهانی دوم فقط داوطلبانی را که نمره آنها در آزمون هوشی از حد خاصی بالاتر بود برای آموزش خلبانی انتخاب می‌کردند. در تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود برای حقوقدان شدن بهره هوشی 95 - 157 ، مهندس شدن 100 -151 ، مکانیک شدن 60 - 155 و ... تعیین شده بود.

 

امروزه علاوه بر تأکید اساسی که بر بهره هوشی در یادگیری مهارتها و حرفه‌ها می‌شود مسأله استعداد نیز در کنار آن اهمیت ویژه‌ای دارد و آزمونهای هوشی نمی‌توانند تعیین کننده صرف میزان موفقیت فرد در یک زمینه باشند. به عنوان مثال فردی که از لحاظ سطح هوشی در حد بالایی قرار دارد لزوما مهندس یا پزشک خوبی نخواهد شد. موفقیت آن وابسته به بهره هوشی او در کنار استعدادهایی که در آن زمینه دارد می‌باشد. افرادی با بهره هوشی یکسان ممکن است استعدادهای مختلفی در زمینه‌های مختلف از خود نشان دهند. فردی ممکن است در زمینه موسیقی مهارت و شایستگی نشان دهد، دیگری در مکانیک و دیگری در علوم پزشکی.

 

سنجش هوش و استعداد
برای سنجش استعداد افراد در زمینه‌های گوناگون معمولا از آزمونهای ویژه سنجش استعداد استفاده می‌شود. برخی از این آزمونها کلی بوده و تواناییها و استعدادها فردی را به صورت کلی می‌سنجند. مثلا ابزارها و آزمایشاتی وجود دارد که توانایی فرد را در زمینه انجام فعالیتهای ظریف مورد سنجش قرار می‌دهند برخی از این افراد در این زمینه نمرات بالایی می‌گیرند که نشان دهنده استعداد آنها در کارهای ظریف مثل ساعت سازی ، طلاسازی و ... است. افرادی که در این زمینه نمره پایین می‌گیرند در یادگیری و انجام این فعالیتها دچار مشکل می‌شوند یا حداقل باید زمان بیشتری برای کسب مهارت در آنها صرف کنند.

 

برای سنجش هوش نیز از آزمونهای جداگانه‌ای استفاده می‌شود. یک آزمون استعداد بیانگر سطح هوشی فرد نخواهد بود و یک آزمون هوش میزان استعداد فرد را در یک زمینه بطور کلی مشخص نمی‌کنند. البته برخی از آزمونهای هوشی با تعیین هوش و عملی تا حدودی توانایی فرد را در زمینه‌های مختلف کلامی و عملی را برآورد کنند و به صورت یک راهنمایی کلی می‌توانند مفید باشند. به این ترتیب روشن می‌شود با توجه به مجزا بودن بحث هوش و استعداد آزمونهای جداگانه نیز برای برآورد دقیق ویژگیهای فرد مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 

نابغه‌های کودن
در روانشناسی عقب ماندگی ذهنی با افرادی هر چند نادر مواجه می‌شویم که با وجود پایین بودن بهره هوشی حتی در سطحی که به عنوان یک عقب مانده ذهنی معرفی می‌شوند، استعدادهای فوق‌العاده‌ای از خود در یک زمینه خاص نشان می‌دهند. بطوری که استعداد آنها دائما چشمگیر و قابل توجه باشد. یکی از این نابغه‌های کودن با بهره هوشی مربوط به طبقه عقب ماندگی ذهنی متوسط قادر بود با یک قیچی و یک طلق اشکالی را با ظرافت و دقت تمام برش دهد. بدون اینکه از الگو یا مواد و ... استفاده می‌کند. این اشکال معمولا اشکال پیچیده مثل یک اسب در حال رسیدن ، یک گوزن با گردنی افراشته بر روی یک صخره و مواردی از این قبیل را شامل می‌شود که با تمام ظرافت هنری برش داده می‌شد.

 

توصیه‌هایی به والدین و مربیان در زمینه رابطه هوش و استعداد
والدین باید توجه داشته باشند که لزوما داشتن بهره هوشی بالا به منزله دارا بودن استعداد در تمامی زمینه‌ها نیست. افرادی که بهره هوشی بالا دارند ممکن است در زمینه‌های مختلف استعدادهای مختلف داشته باشند. از اینرو بهره هوشی به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده رشته تحصیلی یا شغلی فرد در آینده باشد. بر این اساس والدینی که اصرار دارند فرزند باهوش آنها حتما در رشته‌های ریاضی فیزیک یا مهندسی تحصیل کند ممکن است با در نظر نگرفتن استعداد فرزند خود در زمینه هنر استعدادهای او را سرکوب سازند.

 

مربیان در مدارس بویژه در مدارس دوره متوسطه باید تمام تلاش خود را در جهت راهنمایی دانش آموزان برای کشف استعدادهای خود به عمل آورند، یکی از این روشها می‌تواند اجرای آزمونهای معتبر استعداد سنج باشد.

 


هوش هیجانی و هوش عمومی
نظریه‌پردازان هوش هیجانی معتقدند که IQ به ما می‌گوید که چه کار می‌توانیم انجام دهیم در حالیکه هوش هیجانی به ما می‌گوید که چه کاری باید انجام دهیم . IQ شامل توانایی ما برای یادگیری ، تفکر منطقی و انتزاعی می‌شود ، در حالی که هوش هیجانی به ما می‌گوید که چگونه از IQ در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم . هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خودآگاهی هیجانی و اجتماعی ما می‌شود و مهارت‌های لازم در این حوزه‌‌ها را اندازه می‌گیرد . همچنین شامل مهارت‌های ما در شناخت احساسات خود و دیگران و مهارت‌های کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران و حس مسئولیت‌پذیری در مقابل وظایف می‌باشد .

 

هوش عمومی و هوش هیجانی توانائی‌های متفاوتی نیستند بلکه بهتر است که چنین بیان نمود که از یکدیگر متفاوت هستند . همه ما ترکیبی از هوش و هیجان داریم ، در واقع بین هوش عمومی و برخی از جنبه‌‌های هوش هیجانی همبستگی پایینی وجود دارد و باید گفت این دو قلمرو اساساً مستقل‌اند. براساس مطالعات دانیل گلمن در بهترین شرایط همبستگی اندکی (07/0) بین هوش عمومی و برخی از ابعاد هوش هیجانی وجود دارد بطوریکه می‌توان ادعاد کرد آنها عمدتاً ماهیت مستقل دارند . وقتی افراد دارای هوش عمومی بالا در زندگی تقلا می‌کنند و افراد دارای هوش متوسط به طور شگفت‌انگیزی پیشرفت می‌کنند ، شاید بتوان آن را به هوش هیجانی بالای آنان نسبت داد (گلمن ، 1995).

 

روون بار ـ آن (1999) در پی یافتن پاسخی برای این سؤال که چرا برخی از افراد نسبت به برخی دیگر در ابعاد مختلف زندگی موفق‌ترند ، به تحقیقات بسیاری دست زده است . این سؤال لزوم مرور کامل عواملی که تصور می‌شود موقعیت کلی را رقم می‌زنند و سلامت هیجانی را موجب می‌شوند ، ایجاب می‌کند . بار ـ آن دریافت که‌ تنها کلید موفقیت و تنها عامل پیش‌بینی کننده موفقیت آنها هوش کلی نیست، بلکه باید در جستجوی عوامل دیگری بود (بار ـ آن ، 1999) .

 

دیدگاه‌های هوش هیجانی
با نگاه به تعاریف متعدد هوش هیجانی می‌توان دو راهبرد نظری کلی را در این زمینه مشخص نمـود :

 

1ـ دیدگاه اولیه از هوش هیجانی که آن را به عنوان نوعی از هوش تعریف می‌کند که در برگیرنده عاطفه و هیجان می‌باشد .
2ـ دیدگاه دوم که به دیدگاه مختلط مشهور است و هوش هیجانی را با دیگر توانمندی‌ها و ویژگی‌های شخصیتی مانند انگیزش ترکیب می‌کند .

 

دیدگاه توانمندی (پردازش اطلاعات)
اصطلاح هوش هیجانی ، برای اولین بار از سوی سالوی و مایر در سال 1990 ، به عنوان شکلی از هوش اجتماعی مطرح شد . الگوی اولیه آنها از هوش هیجانی شامل سه حیطه یا گستره از توانایی‌‌ها می‌شد :
1ـ ارزیابی و ابراز هیجان : ارزیابی و بیان هیجان در خود توسط دو بعد کلامی و غیرکلامی همچنین ارزیابی هیجان در دیگران توسط ابعاد فرعی ادراک غیرکلامی و همدلی مشخص می‌شود .
2ـ تنظیم هیجان در خود و دیگران : تنظیم هیجان در خود به این معناست که فرد تجربه فراخلقی ، کنترل ، ارزیابی و عمل به خلق خویش را دارد و تنظیم هیجان در دیگران به این معناست که فرد تعامل مؤثر با سایرین (برای مثال آرام کردن هیجاناتی که در دیگران درمانده کننده هستند) می‌باشد.
3ـ استفاده از هیجان : استفاده از اطلاعات هیجانی در تفکر ، عمل و مسأله گشایی است (سالوی و مایر ، 1990) .

 

شاخه بندی هوش
مایر ، سالوی و کاروسو (1997) مدل اصلاح شده‌ای از هوش هیجانی را تدوین کردند که این مدل هوش هیجانی را به صورت عملیاتی در دو سیستم شناختی و هیجانی بررسی می‌کند . این مدل در یک الگوی کاملاً یکپارچه عمل می‌کند اما با این وجود مدل مورد نظر از چهار شاخه یا مؤلفه تشکیل می‌شود. (مایر و سالوی ، 1997) که هر یک طبقه‌ای از توانمندی‌ها را که براساس پیچیدگی و به صورت سلسله مراتبی ، منظم شده‌اند ، نشان می‌دهد . این چهار شاخه عبارتند از :
1ـ ادراک هیجانی که در برگیرنده شناسایی و درون‌دهی اطلاعات از سیستم هیجانی است .
2ـ تسهیل‌سازی هیجانی از افکار
به طور کلی تسهیل هیجانی شاخه تفکری در برگیرنده استفاده هیجان برای بهبودی فرآیندهای شناختی است حال آنکه شاخه فهم هیجانی در برگیرنده پردازش شناختی هیجان است .
3ـ فهم هیجانی که در برگیرنده پردازش آتی و جلوتر اطلاعات هیجانی با نگاهی به حل مسأله .
4ـ مدیریت هیجان در رابطه با خود و دیگران

 

شاخه اول
اولین شاخه از هوش هیجانی با گنجایش ادراک و اظهار احساسات آغاز می‌شود . هوش هیجانی نمی‌تواند بدون اولین شاخه آغاز شود . اگر زمانی که احساس بدی در فرد ظهور پیدا کند فرد توجه‌اش را از آن برگرداند تقریباً هیچ چیز از احساس خودش یاد نمی‌گیرد . ادراک هیجان در برگیرنده ثبت ، توجه و رمزگشایی کردن پیام‌های هیجانی است ، همانگونه که در اظهارات و بیانات صورتی ، تون صدا ، اشیاء هنری و دیگر دستاوردهای هنری فرهنگی اظهار شده‌اند (بار ـ آن و پارکر ، 2000) .

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 17   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هوش

پایان نامه بررسی هوش هیجان در رابطه با سلامت روانی

اختصاصی از زد فایل پایان نامه بررسی هوش هیجان در رابطه با سلامت روانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی هوش هیجان در رابطه با سلامت روانی


پایان نامه بررسی هوش هیجان در رابطه با سلامت روانی

 

 

 

 

 

 

 

فرمت فایل:word  (قابل ویرایش)

تعداد صفحات :109

فهرست مطالب :

گسترده علمی موضوع مورد پژوهش
1-موضوع پژوهش :
2- ابعاد موضوع پژوهشی :
3- هدف پژوهش :
4- امکان بررسی موضوع اهمیت آن از لحاظ علمی
و نظری :
5- سوالهای پژوهش :
6- فرضیه های تحقیق :‌
6-7-1- متغیر پیش بینی کننده :‌
7- متغیر پژوهش و تعریف عملیاتی و اطلاعاتی :
7-2- متغیر پیش بینی شونده :
7-3- هوش هیجانی :
7-4- هیجان :
7-5- سلامت روانی :
7-6- علائم جسمانی :
تعریف نظری :
تعریف عملیات :
7-7- اضطراب و اختلال در خواب :
تعریف نظری :
تعریف عملیاتی :
8-7- اختلال در کنش اجتماعی :
تعریف نظری :
تعریف عملیاتی :
9-7- افسردگی شدید یا اساسی :
تعریف نظری :
تعریف عملیاتی :
چکیده فصل :
تاریخچة هوش هیجانی :
تعریف و پیشینه هوش هیجانی :
هوش هیجان و مؤلفه های آن :
خود آگاهی :
خود انگیزی
4- مهارتهای اجتماعی :
اساس فرهنگی هوش هیجانی :
تفاوت با هوش هیجانی
زمینه های بحث هوش هیجانی
9- کالبد شکافی یک تسخیر هیجانی 1
9-1 مقدمه
9-2- سیستم ارتباط عصبی :
9-3- قراول هیجانی :
9-4- متخصص حافظه هیجانی :
9-5- هماهنگی فکر و هیجان
10- مختصری درباره بهداشت روانی :
روش تحقیق :
جامعه مورد بررسی
نمونه منتخب :
روش نمونه گیری :
ابزار و روش اجرای پژوهش
5-1- آزمون هوش هیجانی (سیبر یا شرینگ)
روش اجرای آزمون :
روش نمره گذاری :
5-2- پرسشنامه سلامت روانی( )
روایی و اعتبار 1 :
روش اجرای آزمون :
روش نمره گذاری :
روش قراردادی
5-3- روشهای آماری و منطق استفاده از آن
یافته های توصیفی :
بحث و نتایج کلی :
دانشجوی عزیز
همه چیز از یک مقدمة کوچک شروع شد و سپس بالا گفت « یان مور» دانش آموز سال آخر جفرسون در بروکلین با دوست خود خلیل سامپتر پانزده ساله اختلافی پیدا کرده بودند از پی این اختلاف به عیب جویی کردن از او و تهدید وی پرداختن در آن لحظه این نزاع به حد انفجار خود رسیده بود . خلیل از ترس اینکه یان و تامرون قصد داشتند او را کتک بزنند ، ، یک روز صبح یک اصلحة کالیبر 38 را با خود به مدرسه آورد و در پانزده قدمی محافظ مدرسه از نزدیک هر دو پسر با شکیل گلوله ای در سراسر مدره به قتل رسانید این حاثه ، که خون را در رگهای انسان منجمد می کند می‌تواند نشانه ایی دیگر از نیاز جدی به ارائه دروسی در زمینه حل مسکلات عاطفی ، خاتمه دادن به مشاجره ها به خوی صلح ، آمیز و حا آسان مسائل ، به شمار می آید .
مربیانی که سالهاست از کارکرد ملال آور محصلان مدرسه در دروس ریاضی و خواند به تنگ آمده اند اینکه دریافته اند که کاستی متفاوت و هشدار دهنده تری وجود دارد بی سوادی عاطفی و در حالی که در تلاشهای پسندیده ای برای ارتقاء سطح استانداردهای علمی صورت می پزیرد .
اما در برنامه آموزشی استاندارد مدرسه به کاستی جدید و مسئله ساز تر جهی نشده است یک معلم مدرسه در بروکلین اشاره می کند که تأکید موجود در مدارس نشان می‌دهد که ما یه میزان توانایی خواندن و نوشتن محصلان بیشتر به این نکته اهمیت می دهیم که آیا هفتة آینده زنده خواهند ماند یا نه .
نشانه های این کاستی را می توان در وقایع خشونت باری چون تیر اندازی به یان و تایرون مشاهده کرد مشکلی که در مدارس آمریکارواج یافته است این اتفاقات از وادث منجر افراد ترند افزایش بحران در میان نوجوانان و مشکلات دوران کودکی در آمریکا که سازننده بمبهای جهانی است را می توان در خلال آمارهایی از این دست ملاحظه کرد .
در سال 1990 در مقایسه با دو دهه قبل از آن ایالات متحده آمریکا با پیشرفت میزان دستگیری جوانان بزهکار به خاطر دست زدن به جنایت های خشونت بار مواجه بوده است .
دستگیری نوجوانان به دلیل تجاوز همراه با زور دو برابر شده است .
میزان قتل نوجوانان چهار برابر شده است رایجترین دلیل منف نوجوانان در مقابل این نجایع ابتلای آنها به بیماریهای ذهنی است اثرات افسردگی اعم از خفیف یا شدید ، در یک سوم نوجوانان مشهور است و دختر ها وقوع حالت افسردگی در زمان بلوغ دو برابر می شود . ( دانیل گامن ، 1380 ص 313 )
کلاً می توان نغمه های سکوت را به فهرست خطرات عاطفی ای که برای سلامتی زیان بارند اضافه کنید و پیوندهای نزدیک عاطفی را به فهرست عوامل حمایت کننده بیفزائید تحقیقاتی که در دو دهه انجام شده و بیش از سی و هفت هزار نفر را شامل می شود نشان می دهد که انزولی اجتماعی – یعنی این احساس را که مسی را ندارید تا احساسات خصوصی خود را با او در میان بگذارید یا تماس نزدیکی داشته باشید احتمال ابتلا به بیماری یا مرگ را دو برابر می کند گزارش در سال 1987 در مجله چاپ شد چنین نتیجه می گیرد که انزوا به خودی خود همانقدر در میزان مرگ و میر تأثیردارد که سیگار کشیدن ،‌فشار خون بالا ، چاقی مفرط و انجام ندادن تمرینات جسمانی در این مؤثرند . ( دانیل گامن ، 1380 ص 243 )
و با توجه به تحقیقات و پژوهش ها روز به روز به اهمیت اینکه افراد و در کل نوجوانان کاوارد دوران جدیدی از زندگیشان می باشند باید یتوانند احساس خود را بشناسند و احساسی را که در طرف مقابل خود بوجود می آورند پی ببردند و پس از شناخت آن به رابطه متقابل دست یابند.
در اینجا این سؤال مطرح می شود که اصولاً چرا برخی از هوش هیجانی بالایی برخوردارند عده ای هوش پایین و در کل در این حیطه سؤالات برشماری می تواند ایجاد شود .
2- ابعاد موضوع پژوهشی :
با نگاهی به موضوع مورد بررسی و با توجه به پژوهشها و بررسیهایی تا به امیرو انجام گرفته و به ثبت رسیده است احتمالاً ممکن است تفاوت میان افراد از لحاظ هوش هیجانی با سلاما روانی آنها به بساری از مسائل که در اینجا گنجانیده . نمی شود پرداخته شده باشد . در این پژهش ما به دنبال مسائلی از لین قبیلی هستیم که :
با شناخت از هوش هیجانی می توان سلامت عمومی را در افراد پیش بینی کرد .
با بررسیهای انجام شده می توان در نظر داد که کدام یک از مؤلفه های سلامت عمومی می تواند بیشتر در هوش هیجانی تأثیر داشته باشد و در جهت رفع یک تلاش نمود .
3- هدف پژوهش :
هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی با مؤلفه های جسمانی باید کارکردی اجتماعی ، افسردگی شدید ، اضطراب و در کل سلامت عمومی باشد شناساندن یک مسئله که چطور هوش هیجانی در سلامت عمومی فرد می تواند تأثیر گذار باشد و با در نظر گرفتن اینکه خانواده ها با کلامشان و عملکردشان می توانند کودک را در جهت شناخت خود و رفتارش و در عین حال شناخت دیگران نقش داشته باشند و با توجه به اینکه هوش هیجانی زیر مجموعه ای از هوش اجتماعی است و می تواند فرد را در جهت سازگاری با جامعه همراه نماید .
4- امکان بررسی موضوع اهمیت آن از لحاظ علمی و نظری :
عوامل متعددی در سازگاری و رضایت از زندگی دخیل می باشند که می توان هوش هیجانی را در اینجا نام برد که در جهت سازگاری و بهداشت روانی هر چه بیشتر افراد تأثیر گذار می باشند .
هوش هیجانی نیز مانند هوش غیر شناختی دشوار است هوش هیجانی نوع دیگری اسز هوش است که مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم های مناسب در زندگی است . توانایی مطلوب خلق و خو وضع روانی و کنترل تکانش هاست عاملی است که به شکست ناشی از دست نیافتن به هدف و شخص ایجاد انگیزه امید می کند ( دانیل گلمن 1388 ، ص 18 ) در واقع باعث می شود که فرد همدلی و هم حسی را لمس نماید .
گلمن ضمن مهم شمردن هوش غیر شناختی و هیجانی می گوید هوش بهر در بهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت های زندگی است و 80 درصد موقعیت ها به عوامل دیگر دابسته است و سرنوشت افراد در بساری از موارد در گروه مهارت هایی از هوشهایی دیگر از قبیل هوش هیجانی را تشکیل می دهد .
با توجه به اینکه سلامت عمومی در سازگارتری بهتر فرد با محیط پیرامون خود از مسائل اصلی جامعه می باشد می توان انتظار داشت که هوش هیجانی می تواند چقدر در تأثیر گذاری فرد در سازگاری هر چه بیشتر او با اجتماع خود نقش آفرین باشد و او در جهت کمال و موفقیت روز افزون یاری نماید .
تعریف عملیات :
علائم جسمانی ، نمراتی است که پرشهای هفت گانه مقیاس در فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی بدست می آید و میزان علائم که هر آزمودنی از خود نشان می دهد میزان نمره ای است که از پاسخدهی به این مقیاس گرفته است .
7-7- اضطراب و اختلال در خواب :
تعریف نظری :
اضطراب ، احساس دلواپسی ، به علامت انتظار نظری است که ممکن است درونی یا بیرونی باشد .
بی خوابی یا اختلال در خواب فقدان یا کاهش توانایی به خواب رفتن است که به سه کل بی خوابی اول شب ، وسط شب و آخر شب ظاهر می شود که غالباً با یک اختلال نظیر اضطراب و افسردگی ، یک علت عضوی معلوم یا مصرف مواد مربوط می شود . (کاپلان و سادوک ، 1994 )
تعریف عملیاتی :
اضطراب و بی خوابی نمراتی است که از پرسشنامه های هفت گانه مقیاس از فرم 28 ماده ای پرسشنامه سلامت عمومی بدست می آید . و میزان برخورد داری هر آزمودنی از آن میزان نمره ای است که آن آزمودنی از پاسخدهی به این مقیاس گرفته است .
8-7- اختلال در کنش اجتماعی :
تعریف نظری :
کنش اجتماعی در فرهنگ علوم رفتاری به صورت زیر تعریف هر عنل طبیعی یا مصنوعی که آثار اجتماعی تولید می کند این اصلاح در برنامه نحصیلی برای ااشاره به جنبه فعالیتهای عمومی مربوز به زندگی گروهی در تمام فرهنگها بکار می رود ( شعاری نژاد ، 1364 ، ص 30 )
تعریف زیر از کنش اجتماعی ، مجموعه عملیاتی است که از طریق آن پاکی از اشکال ساخته یافته اجتماعی تجلی می نماید نقش است که یک عضو و یا جزء از حیات اجتماعی در درون ساخت جزیی یا کلی ایفا می کند تمامی جلوه های عینی و قابل مشاهده که موجبات انطباق و سازگاری یک نظام خاص اجتماعی را فراهم می آورد و بر همین اساس اختلال در کنش اجتماعی یا کنش اجتماعی نا مطلوب هر جلوه عینی یا قابل مشاهده است که این سازگاری نظام را کاهش میدهد .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی هوش هیجان در رابطه با سلامت روانی

دانلود مقاله بررسی مقایسه هوش هیجانی زنان ومردان کارمند

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله بررسی مقایسه هوش هیجانی زنان ومردان کارمند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
هیجان ما بسیار پیچیده تر از آن هستند که ابتدا به چشم می خوردند . در هنگام اول همگی هیجان ما را به عنوان احساس می شناسیم ما شادی وترس را می شناسیم زیرا جنبه ی احساسی آنها طبق تجربه ی ما خیلی با ند هستند وقتی با تهدیدیمواجه می شویمترس یا به سمت هدفی پیشرفت می کنیم (شادی )تقزیباًغیر ممکن است که متوجه جنبه ی احساسی هیجان نشویم . اما به همان صورتی که بینی بخشی از صورت است ،احساس نیز فقط جزئی از هیجان است ،هیجان ما چند بُعدی هستند . آنها به صورت پدیده های ذهنی ،زیستی ،هدفمند واجتماعی وجود دارند ،هیجان ها تا اندازه ای احساس های ذهنی هستند به این صورت که باعث می شوند به شیوه خاصی ،مثل عصبانی یا خوشحال ،احساس کنیم امّا هیجان ها واکنش های زیستی هستند زندگی پر از چالش ها ،استرس ها ومشکلاتی است که باید حل شوند وهوش هیجانی به عنوان راه حلهایی برای این چالش ها ،استرس ها ومشکلات وجود دارند ،هیجان ما با هماهنگ کردن احساسات ،بر انگیختگی ،هدف وبیانگری فر‌آیندهای هیجان وضعیت ما در ارتباط با محیط امان تثبیت می کنند دلیونیسون (1999 ) وما را به پاسخهای اختصاصی وکار آمدی مجهز می کند که با مسایل بقای جسمانی واجتماعی متناسب هستند بر خی اعتقاد دارند که هوش هیجانی هیچ هدف مفیدی ندارد به نظر آنها هیجانها فعالیت جاری را مختل می کند ،رفتا را آشفته می کنند وعقل ومنطق را از ما می گیرند هَپ (1948).مندله (1984)این پژوهشگران هیجان وهوش هیجانی معتقدند که هیجانها هزاران سال قبل وظایف تکاملی سهمی داشتند اما در دنیای مدرن امروزه دیگر این وظیفه را ندارند این موضوع با این اظهار نظر که هیجان قبل از رفتار واقع می شوند تا به سازگاری با شرایطی که مواجه می شویم کلک کنند در تضادهای آشکار قرار دارند . وهمه قبول دارند که هیجانها به نحوی که فکر ،احساس ورفتار می کنیم تأثیر دارند ،بنابراین مسئله این است که آیا هیجانها سازگارند وکار کردی هستند یا ناسازگارند وغیرکارکردی علت اینکه مرد وجناح مسئله (کارکردی در برابر غیر کارکردی )معنی دارند این است که هر درست هستند ،هیجانها هم شاهکار طرح تکاملی هستند به هوش هیجانی انسان در غالب طرح دو سیستمی عمل می کند ،جنبه ی زیستی سیستم هیجان جنبه ای است که انسانها با سایر حیوانات در آن سهیم اند وآن بخشی از سیستم هیجان است که برای حل کردن تکالیف اساسی زندگی تکامل یافته است چون تعداد کمی از تکالیف را تعاءاساسی هستند وسیستم هیجان وهوش هیجانی به صورت قالبی پاسخ می دهد که پاسخها محدود ،اما بسیار مناسبی را بیدج وهماهنگ می کند واین شیوههای قالبی پاسخ دهی به تکالیف اساسی زندگی همانهایی هستند که در اول مطالب بیان کردیم .
(جان مارشال ریو به تألیف یحیی سید محمدی .ص338.سال 1385)
بیان مسئله
همان گونه که ارزیابی به آگاهی شناختی از هیجان کمک می کند ،تعادل اجتماعی به آگاهی اجتماعی از هوش هیجانی کمک می نماید ،علاوه بر این موقعیت اجتماعی –فرهنگی ای که فرد در آن زندگی می کند به آگاهی فرهنگی از هیجان کمک می نماید وروانشناسان اجتماعی ،جامعه شناسان و...دیگران معتقدند که هیجان لزوماًپدیده ای خصوصی زیستی ودرون روانی نیست .در عوض آنها باور دارند که بسیاری از هیجانها واستفاده از هوش هیجانی از تعامل اجتماعی وبستر فرهنگی سرچشمه می گیرد وکسانی که ساختار فرهنگی هیجانی را بررسی می کنند خاطر نشان می سازند که اگر فرهنگی را که در آن زندگی می کنند تغییر دهید ،خزانه ی هیجانی شما نیز تغییر خواهد کرد برای مثال هوش هیجانی افرادی که در مناطق مختلف زندگی می کنند ممکن است با هم فرق کند وتأثیر بسزا در تحصیل وپیشرفت آنها در تحصیلشان هم داشته باشد معمولاً مهمترین منبع هیجان روزمره ما افراد دیگر هستند وحل وفصل مشکلات خودمان ودیگران وقتی با دیگران تعامل می کنیم در مقایسه با زمانی که تنها هستیم یعنی از هوش هیجانی بیشتر استفاده می کنیم اگر رویدادها وتجربیاتی را دنبال کنیم که باعث شوند واکنش هیجانی داشته باشیم باعث می شود که به فکر بیفتیم که هوش هیجانی به هیجان ما به کار افتاده است . ما در مقابل دیگران به این نتیجه می رسیم که دیگران نه تنها باعث می شوند که هیجانها را درما ایجاد شوند بلکه به طور غیر مستقیم از طریق اشاعه ی هیجان نیز بر ما تأثیر می گذارد وباعث می شود ما از طریق هوشی وارد عمل می شویم (بهادری .1384.ص98).
اهمیت وضرورت تحقیق
اهمیت مسأله
هنگامی که تعامل اجتماعی نه تنها خود را در معرض تأثیر هوش هیجانی قرار می دهیم بلکه در موقت گفتگویی قرار می گیریم که فرصتی را برای تجربه کردن در باره ی تجربیات هیجانی گذشته فراهم می آورد فرآیندی که به آن سهیم شدن اجتماعی در هیجان می گویند ،سهیم شدن اجتماعی در گفتگوهای هیجانی معمولاًزمانی که همراه افراد صمیمی هستیم صورت می گیرد وقتی افراد در هیجان هم سهیم می شوند معمولاًاین کار را با گزارش کامل آنچه در طول رویداد هیجانی اتفاق افتاده است معنی آن واحساسی که فرد در حین ان داشته باشد را انجام می دهند شنونده همدل ،هنگام سهیم شدن اجتماعی در هیجانها می تواند حمایت با کمک فراهم کند پاسخ ها به کنار آمدن را تقویت نماید به تجربه ی هیجان مهنی دهد وخود پنداره را تأیید کند ما از طریق همین سهم شدن هیجانات ،روابطی را برای زندگیمان حیاطی هستند ،مثل پیشرفت تحصیلی ویا هرچه چیز دیگر بر قرار می کنیم وآن را نگه می داریم وتأثیر هوش هیجانی وهیجانهایی ایجاد شده در آدمی می تواند در رسیدن به موفقیت تأثیری داشته باشد وبا استفاده از آزمون وبررسی آن بر روی کارمندان زن ومرد شهر قزوین پرداخته ایم .(مهدوی رادمندی .سال 1387.ص96)
اهداف تحقیق :
هدف از تحقیق حاضر مقایسه هوش هیجانی در بین زنان ومردان کارمند شهر قزوین می باشد .
فرضیه تحقیق :
بین هوش هیجانی زنان کارمند ومردان کارمند تفاوت معنی داری وجود دارد .
متغییر های تحقیق :
هوش هیجانی :متغییر وابسته
جنسیت :متغییر مستقل
تعاریف عملیاتی ونظری در رابطه با واژ ه ها ومفاهیم
تعریف نظری :
هوش هیجانی :عبارتند از یک کیفیت ذهنی وپدیدار شناختی بی همتا است که جهت تکمیل سیستم انگیزشی انسان است که می تواند نشأت گرفته از تجربه ها وابعاد هیجانی دیگر جهت رسیدن به هدف اصلی وکلی در زندگی (سید یحیی محمدی .سال 1385.ص92)
تعریف عملیاتی :
در پژوهش حاضر هوش هیجانی با استفاده از آزمون بار اِن اندازه گیزی می شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
پیشینه ی ادبیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 


هیجان چیست ؟
هیجانها بسیار پیچیده تر از آن هستند که ابتدا به چشم می خورند .در نگاه اول ،همگی هیجان ها را به عنوان احساس ،می شناسیم . ما شادی وترس را می شناسیم زیرا جنبه ی احساسی آنها طبق تجربه ی ما خیلی بارز هستند .وقتی با تهدیدی مواجه می شویم (ترس )یا به سمت هدفی پیشرفت می کنیم (شادی )،تقریباًغیر ممکن است که متوجه جنبه احساسی هیجان نشویم . اما به همان صورتی که بینی بخشی از صورت است ،احساس ها نیز فقط جزئی از هیجان هستند .
هیجان ها چند بُعدی هستند . آنها به صورت پدیده های ذهنی ،زیستی ،هدفمندواجتماعی وجود دارند (ایزارد،1993).هیجانها تا اندازه ای احساس های ذهنی هستند ،به این صورت که باعث می شوند به شیوه ی خاصی ،مثل عصبانی یا خوشحال ،احساس کنیم . اما هیجان ها واکنش های زیستی نیز هستند ،یعنی ،پاسخ های بسیج کننده ی انرژی که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده ،آماده می کنند . هیجانها هدفمند هم هستند ،خیلی شبیه گرسنگی که هدف دارد . برای مثال ،خشم ،میل انگیزشی برای انجام دادن کاری ،مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض کردن به بی عدالتی درما ایجاد می کند که در غیر این صورت چنین نمی کردیم . هیجانها پدیده های اجتماعی نیز هستند . وقتی هیجان زده می شویم ،علایم قابل تشخیص چهره ای ،ژستی وکلامی می فرستیم که دیگران را از کیفیت وشدت هیجان پذیری ما با خبر می کنند (مثل حرکت ابروها ،لحن صدا ).
با توجه به این چهار ویژگی هیجان معلوم می شود که هیجان را نمی توان به روشنی تعریف کرد . مشکل تعریف کردن هیجان شاید در ابتدا شما را متحیر کند ،زیرا هیجانها در تجربیات روزمره ،خیلی سریع به نظر می رسند . هر کسی می داند که تجربه ی شادی وخشم چگونه است بنابراین شاید بپرسید ،«واقعاًمشکل تعریف کردن هیجان چیست؟»مشکل این است :«تا وقتی از کسی خواسته نشده باشد هیجان را تعریف کند ،می داند که هیجان چیست »(فروراسل ،سال 1984).
هیچ یک از این ابعاد مجزای ذهنی ،زیستی ،اجتماعی ،هیجان را به نحو شایسته ای تعریف نمی کند هریک از این چهار بُعد فقط بر ویژگی متفاوت هیجان تأکید دارد . برای شناختن وتعریف کردن هیجان ،بررسی هریک از چهار بُعد هیجان ونحوه ای که بر یکدیگر اثر متقابل می گذارند ،ضرورت دارد . چهار بُعد (یا عنصر ) هیجان در شکل 1-11نشان داده شده است . این شکل چهار مستطیل را نشان می دهد که هر کدام با جنبه ی مجزا ی هیجان مطابقت دارد . عنصر احساسی ،به هیجان تجربه ذهنی می دهد که معنی واهمیت شخصی دارد . هیجانهم از نظر شدت وهم از نظر کیفیت ،در سطح ذهنی (یا «پدیدار شناختی »)احساس وتجربه می شود . جنبه ی احساسی در فر آیندهای شناختی وذهنی ریشه دارد عنصر انگیختگی بدن ،فعال سازی ذهنی وفیزیولوژیکی ،از جمله فعالیت سیستم های خود مختار وهورمونی را شامل می شود که رفتار مقابله کردن بدن را هنگام هیجان ،آماده وتنظیم می کند انگیختگی بدن وفعال سازی فیزیولوژیکی به قدری با هیجان آمیخته است که اصلاًنمی توان فرد عصبانی یا متنفر را که بر انگیخته نباشد تصور کرد . وقتی هیجان زده می شویم ،بدنمان برای عمل آماده می شود واین آمادگی به صورت فیزیولوژیکی (ضربان قلب ،اپی نفری در جریان خون )ونظام عضلانی (حالت هوشیار بدن ،مشت گره کرده )می باشد عنصر هدفمند ،حالت انگیزشی هدفمند به هیجان می دهد تا برای مقابله کردن با شرایط هیجان آوری که شخص مواجه شده ،اقدام لازم را انجام دهد . جنبه ی هدفمند توضیح می دهد چرا افراد از هیجانشان بهره مند می شوند کسی که هیجان ندارد در مقایسه با سایر افراد در وضعیت اجتماعی وتکاملی نا مطلوبی قرار دارد . برای مثال ،تصور کنید کسی که توانایی ترس ،علاقه ،یا عشق ندارد از لحاظ بقای اجتماعی وجسمانی چقدر معلول است . عنصر اجتماعی –بیانگر ،جنبه ی ارتباطی هیجان است . تجربیات خصوصی حالتهای بدن ژستها

 

 

 

آواگری ها ،و جلوه های صورت ،علنی می شوند . وقتی هیجان خود را ابراز می کنیم به صورت غیر کلامی به دیگران می رسانیم چه احساسی داریم وچگونه موقیت موجود را تعبیر می کنیم .برای مثال،وقتی کسی نامه ای خصوصی را باز می کند ،به صورت او نگاه می کنیم وبه لحن صدایش گوش می کنیم تا از هیجان او سردر آوریم .بنابراین ،هیجانها کل وجود ما یعنی ،احساسها ،انگیختگی بدن ،احساس هدفمندی وارتباطهای غیر کلامی را فعال می کنند . باتوجه به این مقدمه درباره چهار عنصر هیجان ،اکنون می توانیم هیجان را به صورت مقدماتی تعریف کنیم . هیجانها پدیده های احساسی –انگیختگی –هدفمند – بیانگر کم دوام هستند .که به ما کمک می کنند که با فرصتها وچالشهایی که هنگام رویدادهای مهم زندگی مواجه می شویم ،سازگار شویم .چونهیجانها در پاسخ به رویدادهای مهم زندگی ایجاد می شوند ،شکل 1-11مسیری از «رویداد مهم زندگی »به «هیجان »را در بر دارد . تعریف کردن هیجان خیلی پیچیده تر از تعریف «مجموع اجزای آن »است .هیجان نوعی ساختار روان شناختی است که این چهار جنبه ی تجربه را در یک الگوی همزمان هماهنگ می کند . به همین علت است که اصطلاح «هیجان »در شکل 1-11 به صورت ساختاری مجزا از عناصر مفرد آن ،نشان داده شده است .

هیجان همان چیزی است که عناصر احساس ،انگیختگی ،هدفمندی ،وبیانگری را در واکنشی منسجم به رویداد فراخوان تنظیم می کند . برای مثال ،در مورد ترس ،رویداد فراخوان می تواند شیبهای تند اسکی باشد ،در حالی که در این واکنش ،احساس ها ،انگیختگی بدن ،امیال هدفمند ،وارتباط های غیر کلامی علنی را در بر دارد .بنابراین ،اسکی باز تهدید شده ،احساس وحشت می کند (جنبه ی احساسی )،قلبش به تپش می افتد (جنبه ی انگیختگی بدن )،شدیداًمیل دارد از خودش محافظت کند (جنبه ی هدفمند )،وچشمان پر تنش وگوشه های دهان به عقب کشیده شده نشان می دهد (جنبه ی بیانگر ). این عناصر هماهنگ ومتقابلاًحمایت کننده ،حالت واکنش پذیری به خطر محیطی را که هیجان ترس است تشکیل می دهند .
این توصیف هیجان نشان می دهد که جنبه های مختلف تجربه ،مکمل وهماهنگ کننده ی یکدیگر هستند (آوریل 1990؛لدوکس ،1989)برای مثال ،آنچه افراد احساس می کنند با نحوه ای که عضلات صورتشان را حرکت می دهند ،ارتباط دارد . برای مثال ،وقتی غذای گندیده ای را می بینید ،نحوه ای که بینی خود را چروک می اندازید ولب بالای خود را منقبض می کنید ،به صورت یک سیستم احساسی – بیانگری منسجم ،هماهنگ شده اند . همین طور ،نحوه ای که صورت خودتان را حرکت می دهید ،با واکنش پذیری فیزیولوژیکی شما ،مانند پایین بردن ابرو وفشردن محکم لبها به هم ،با افزایش ضربان قلب وبالا رفتن دمای پوست ،هماهنگ است (دیوید سون وهمکاران 1990).
این روابط متقابل وهماهنگی بین چهار عنصر متفاوت هیجان در شکل 1-11با خطوطی که هر جنبه ی هیجان را به سه جنبه ی دیگر مرتبط می کند نشان داده شده اند . فلش های دو طرفه نشان می دهند که برای مثال ،تغییرات در احساسها ،برانگیختگی بدن تأثیر می گذارد وهمان گونه که تغییرات در انگیختگی بدن ،بر احساسهاتأثیر می گذارد . شکل 2-1از اصل انتزاعی که در شکل 1-11نشان داده شده است ،مثالی عینی در اختیار می گذارد . غم نوعی واکنش هیجانی به مواجه شدن با رویداد مهمی چون جدایی یا شکست است . این احساس ناخوشایند برانگیختگی خموده ی بدن ،احساس هدفمندی برای دگرگون کردن جدایی وجلوه ی صورت مشخص غم ،تأثیر می گذارد تا ما را برای سازگار شدن با شرایط محیطی ،آماده کنند .«هیجان »واژه ای است که روانشناسان برای نامیدن این فرآیند هماهنگ شده وهمزمان به کار می برند .

 

رابطه ی هیجان با انگیزش :
هیجانها به دو صورت با انگیزش ارتباط دارند . اولاًهیجانها یک نوع انگیزه هستند . هیجانها مانند همه انگیزه های دیگر (مثل نیازها ،شناختها )رفتار را نیرومند وهدایت می کنند . برای مثال ،خشم منابع ذهنی ،فیزیولوژیکی ،هورمونی ،عضلانی را بسیج می کند (یعنی رفتار را نیرومند می کند )تا به هدف خاصی ،مانند غلبه کردن بر موانع یا رفع بی عدالتی ،برسد (یعنی رفتار را هدایت می کند ). ثانیاً،هیجانها به عنوان یک سیستم «نمایش »عمل می کنند تا نشان دهد سازگاری فرد چقدر خوب یا بد پیش می رود . برای مثال ،شادی از پیش روی به سمت هدفمان ،در حالی که پریشانی از شکست خبر می دهد .
هیجان به عنوان انگیزش :
اغلب پژوهشگران هیجان قبول دارند که هیجانها به صورت نوعی انگیزه عمل می کنند . اما برخی پژوهشگران از این فراتر می روند ومی گویند هیجانها سیستم انگیزشی نخستین را تشکیل می دهند (تامکیتز ،1962،1963،1984؛ایزارد 1991). در طول 100سال تاریخ روان شناسی ،سایق های فیزیولوژیکی (گرسنگی ،تشنگی ،خواب ،میل جنسی ،درد )بر انگیزاننده های نخستین محسوب می شدند (هان ،1943،1952). محرومیت از هوا نمونه ای از آن است . محروم شدن از هوا ،سابق فیزیولوژیکی ایجاد می کند که می تواند توجه کامل فرد را جلب کرده ،عمل او را نیرومند کند ،ورفتار را به سمت هدف خاصی هدایت نماید .بنابراین ،منطقی به نظر می رسد که نتیجه بگیریم ،محرومیت از هوا،انگیزه ای قوی را برای اقدامات لازم جهت بدست آوردن هوا برای برگرداندن تعادل حیاتی ،به بار می آورد (به فصل 4 مراجعه کنید ).
اما سیلوان تامکینز،پژوهشگر هیجان ،این استدلال ،این حقیقت ظاهری را «خطای اساسی »نامید . تامکینز،فقدان هوا ،واکنش هیجانی نیرومندی را به وجود می آورد –واکنش ترس یا وحشت . همین وحشت است که انگیزش عمل کردن را تأمین می کند ،بنابراین وحشت ،نه محرومیت از هوا یا به خطر افتادن تعادل حیاتی بدن ،علت اصلی رفتار با انگیزه ی دست وپا زدن وحشت زده است . بنابراین ،اگر هیجان را حذف کنیم انگیزش را حذف کرده ایم .
هیجان به عنوان سیستم نمایش:
هیجان همچنین ،وضعیت حالتهای نگیزشی دائماًدر حال تغییر فرد ووضعیت سازگاری او را نمایش می دهند (باک ،1988).هیجانهای مثبت ،مشغولیت وخشنودی حالتهای انگیزشی ما را منعکس می کنند ،در حالی که هیجانهای منفی ،بی اعتنایی وناکامی حالتهای انگیزشی ما را نشان می دهند .هیجانهای مثبت همچنین سازگاری موفقیت آمیز را با شرایطی که مواجه می شویم نشان می دهند ،در حالی که هیجانهای منفی ،سازگاری ناموفق را منعکس می کنند . هیجانها از این نقطه نظر ،لزوماًمانند نیازها وشناختها ،انگیزه نیستند ،بلکه در عوض ،وضعیت ارضاءشده یا ناکام شده ی انگیزه ها را منعکس می کنند . برای مثال انگیزش جنسی ونحوه ای که هیجان پیشرفت جاری را گزارش می دهد (« نمایش می دهد »)واز این طریق به برخی از رفتارها کمک می کند واز رفتارهای دیگر جلوگیری می نماید ،در نظر بگیرید .هنگام آمیزش جنسی ،هیجانهای مثبتی چون علاقه وشادی علامت می دهند که همه چیز رو به راه است وبه رفتار جنسی کمک می کنند . هیجانهای منفی مانند نفرت ،خشم وگناه ،علامت می دهند که هیچ چیز رو به راه نیست واز رفتار جنسی جلوگیری می کنند . هیجانهای مثبت ،هنگام فعال کردن وارضاءکردن انگیزه های فرد (یعنی علاقه ،شادی )،به صورت استعاره ،چراغ سبزی را برای ادامه دادن رفتار روشن می کنند . از سوی دیگر هیجانهای منفی هنگام فعال کردن وارضاءکردن انگیزه های فرد (یعنی ،نفرت ،گناه )،چراغ قرمزی را برای متوقف کردن رفتار روشن می کنند .
چه چیزی موجب هیجان می شود ؟
وقتی با واقعه ی مهمی روبرو می شویم ،به طوری که شکل 3-11نشان می دهد ،هیجان وارد کار می شود . به طوری که در این شکل نشان داده شده اس ،ذهن (فرآیندهای شناختی )وبدن افراد (فرایندهای فیزیولوژیکی )به شیوه ی سازگارانه ای به این واقع واکنش نشان می دهد . یعنی ،مواجه شدن با رویدادهای مهم فرآیندهای شناختی وزیستی را فعال می کند که جمعاًعناصر مهم هیجان از جمله احساسها ،انگیختگی بدن ،رفتار هدفمند ،وبیانگری را فعال می سازند .

 

 

 


فرآیندهای شناختی

 

رویداد موقعیتی مهم
فرآیندهای زیستی

 

یکی از سؤال های اساسی در بررسی هیجان این است که چه چیزی موجب هیجان می شود؟ دیدگاه های متعددی نظیر آنهایی که زیستی ،روانی – تکاملی ،شناختی ،رشدی ،روان کاوی ،اجتماعی ،جامعه شناختی ،فرهنگی ،وانسان شناختی هستند ،وارد این بررسی علیتی می شوند . به رغم این تنوع ،آگاهی از اینکه چه چیزی موجب هیجان می شود بریک مجادله اساسی استوار است : زیست شناسی در برابر شناخت در واقع ،این مجادله می پرسد آیا هیجان ها عمدتا" پدیده های زیستی هستند یا شناختی . اگر هیجان ها عمدتا" زیستی باشند ،پس باید از یک منبع زیستی مانند مدارهای مغزی و نحوه ای که بدن به رویدادهای مهم واکنش نشان می دهد ،سر چشمه بگیرند . اما اگر هیجان ها عمدتا" شناختی باشند .در این صورت باید از رویدادهای ذهنی علیتی،مانندارزیابی های ذهنی از معنی موقعیت برای سلامتی فردسرچشمه
بگیرند
زیست شناسی و شناخت
دیدگاههای شناختی و زیستی باهم تصویر جامعی از فرایندهیجان در اختیار می گذارند . بااین حال ،قبول کردن این نکته که جنبه های شناختی و زیستی هردو بنای هیجان هستنداین سؤال را پیش می کشد که کدام یک اصلی است : عوامل زیستی یا شناختی . آنهایی که طرفدار برتری شناخت هستند معتقدند تا وقتی افراد معنی و اهمیت شخصی یک رویداد را به صورت شناختی ارزیابی نکرده باشند ،نمی توانند به صورت هیجانی پاسخ دهند :آیا این رویداد به سلامتی ربطی دارد ؟آیا با سلامتی فردی عزیز ارتباط دارد ؟ اهمیت دارد ؟ فایده دارد ؟ زیانبار است ؟ ابتدا معنی برقرار می شود وبعد هیجان مطابق باآن روی می دهد . ارزیابی معنی ،موجب هیجان می شود . آنهایی که طرفدار برتری عوامل زیستی هستند ،معتقدند واکنش های هیجانی لزوما" به ارزیابی های شناختی نیازی ندارند . رویدادهای متفاوت ،مانند فعالیت عصبی زیر قشری یا جلوه های صورت خودانگیخته ،هیجان را فعال می کنند . از دید نظریه پرداز زیستی ،هیجان ها می توانند بدون رویدادشناختی قبل ازآن ،روی دهند ،ولی نمی توانند بدون رویداد زیستی قبل ازآن روی دهند . بنابراین ،عوامل زیستی ،نه شناختی ،برتراند .
دیدگاه زیستی
کارول ایزارد (1989، 1991)،پل اکمن (1992)،وجک پنکسپ(1982، 1994)سه نماینده دیدگاه زیستی هستند . ایزارد اعلام می دارد که اطفال به رغم کمبودهای شناختی ،(مثل وازگان محدود ،گنجایش حافظه محدود )به برخی رویدادها ،به صورت هیجانی پاسخ می دهند . برای مثال ،یک بچه 20 روزه ،در پاسخ به صدای تیز انسان ،لبخند می زند (ولف ،1969)ویک بچه دو ماهه در پاسخ به درد ،خشم نشان می دهد (ایزارد و همکاران ،1983). بعد از اینکه کودک زبان را فرامی گیرد و استفاده از توانایی های حافظه بلند مدت را آغاز می کند ،بسیاری از رویدادهای هیجانی ،مقدار زیادی پردازش شناختی رادر بر دارند . با این حال به رغم پرمایگی فعالیت شناختی در فرایند هیجان ،ایزارد (1989 )تاکید دارد که بیشتر پردازش هیجانی رویدادهای زندگی ،غیر شناختی هستند ،یعنی خودکار و ناهشیارند و ساختارهای زیر قشری میانجی آنها می شود . چون کودکان از لحاظ زیستی پیشرفته ولی از لحاظ شناختی ضعیف هستند ،برتری عوامل
زیستی در هیجان را بهتر به اثبات می رسانند.
اکمن (1992)خاطر نشان می سازد که هیجان ها بسیار سریع شروع می شوند ،کوتاه مدت اند ،و می توانند به صورت خودکار / غیر اردای ،روی دهند . بنابراین ،وقتی به صورت هیجانی عمل می کنیم ،حتی قبل از اینکه از این هیجان پذیری آگاه باشیم ،هیجان ها درما روی می دهند . هیجان ها به این علت زیستی هستند که از طریق ارزش سازگاری شان برای پرداختن به تکالیف اساسی زندگی ،تکامل یافته اند . اکمن نیز مانند ایزارد ،دخالت عوامل شناختی ،اجتماعی ،وفرهنگی رادر تجربه هیجان قبول دارد ،اما نتیجه می گیرد که علت اصلی هیجان ،عوامل زیستی است نه یادگیری ،تعامل اجتماعی ،یا تاریخچه جامعه پذیری .
از نظر پنکسپ (1982 ،1994)،هیجان ها از مدارهای عصبی که فعالیت مغز را تنظیم می کنند ناشی می شوند (مثل رویدادهای زیست شیمی و عصب – هورمونی ).پنکسپ قبول دارد که بررسی اعماق مدارهای مغزی از بررسی احساس هایی که بر چسب کلامی به آنها زده ایم ،دشوارتر است . اما او تاکید دارد که مدارهای مغزی شالوده زیستی تجربه هیجان هستند . برای مثال ،ما (وسایر حیوانات )مدار مغزی خشم ،مدار مغزی ترس ،مدار مغزی غم ،وچند مدار دیگر را به ارث می بریم . دلیل منطقی برای حمایت کردن از دیدگاه زیستی
پنکسپ از سه یافته حاصل می شود:
1- چون معمولا" بر زبان آوردن حالت های هیجانی دشوار است ،پس آنها باید علت های غیر شناختی (نه زبانی )داشته باشند .
2- تجربه هیجان را می توان با روش های غیر شناختی ،مانند تحریک برقی مغز یا فعالیت نظام عضلانی صورت ایجاد کرد .
3- هیجان ها در اطفال و حیوانات روی می دهند .
دیدگاه شناختی
سه نماینده دیدگاه شناختی ،ریچارد لازاروس (1984 ،1991 )،کلاس شرر (1994،1994 ،1997)،وبرناردوینر (1986)هستند . به نظر هریک از این نظریه پردازان ،فعالیت شناختی شرط لازم هیجان است . اگر پردازش شناختی حذف
شود . هیجان ناپدید خواهد شد .
لازاروس معتقد است که بدون آگاهی از ارتباط شخصی یک رویداد با سلامتی فرد ،دلیلی برای پاسخ دادن به صورت هیجانی وجود ندارد . محرک هایی که نامربوط ارزیابی می شوند ،واکنش های هیجانی را ایجاد نمی کنند . از نظر لازاروس ،ارزیابی شناختی فرد از معنی یک رویداد (نه آن رویداد به تنهایی )،زمینه را برای تجربه هیجان آماده می سازد . یعنی اتومبیلی که به سمت شما می آید موجب ترس نمی شود مگر اینکه نحوه نزدیک شدن آن طوری باشد که تصور کنید سلامتی شما به گونه ای در معرض خطر قرار دارد فرایند هیجان انگیز با خود رویداد وواکنش زیستی فرد به آن ،شروع نمیشود
بلکه با ارزیابی شناختی معنی آن ،شروع می شود .
شرر(1994،1997)با لازاروس موافق است که برخی از تجربیات زندگی موجب هیجان می شوند در حالی که تجربیات دیگر موجب آن نمی شوند . او چند ارزیابی شناختی خاص را که موجب تجربیات هیجانی می شوند ،مشخص کرده است ،از جمله اینکه :آیا این رویداد خوب است یا بد ؟آیا می توانم یا این موقعیت به طرز موفقیت آمیزی مقابله کنم ؟وآیا این رویداد از نظر اخلاقی مانعی ندارد ؟پاسخ به این سؤال های چگونه موقعیتی را که باآن مواجه می شویم ارزیابی می کنیم ،نوع پردازش شناختی را که موجب هیجان
ها می شود تشکیل می دهد .
وینر (1986) در تحلیل انتسابی هیجان ،روی پردازش اطلاعاتی که بعد از وقوع پیامدهای زندگی صورت می گیرند تمرکز می کند . یعنی ،نظریه انتساب روی تفکر و تامل بعد از موفقیت ها و شکست ها ،تاکید دارد . بعد از موفقیت ،اگر معتقد باشیم که خودمان آن را به بار آورده ایم ،یک هیجان به وجود می آید (غرور )،در حالی که اگر باور داشته باشیم که دوستمان آن را به بارآورده است ،هیجان متفاوتی به وجود می آید (تشکر). توجه کنید که پیامد و رویداد زندگی ممکن است یکسان باشند ،اما اگر انتساب متفاوت باشد ،دراین صورت تجربه هیجان نیز متفاوت خواهد بود . بنابراین ،انتساب ،نه
رویداد یا پیامد ،هیجان را به بار می آورد .
فایده ای که از مجادله شناخت در برابر زیست شناسی حاصل می شود این است که هردو طرف به روشنی دیدگاه خودشان را بیان می کنند . وقتی به هردو دیدگاه فکر می کنیم این سؤال ها مطرح می شوند :کدام یک درست است؟یا کدام یک درست تر است ؟روان شناسان هیجان تلاش کرده اند به این
سؤال پاسخ دهند ودو پاسخ پدیدار شده است .
دیدگاه دو سیستمی
یک پاسخ به سؤال "چه چیزی موجب هیجان می شود؟"این است که شناخت و عوامل زیستی هردو موجب هیجان می شوند . طبق دیدگاه باک (1984)،انسان هادو سیستم همزمان دارند که هیجان را فعال وتنظیم می کنند . یک سیتم ،سیستم فطری،خودانگیخته ،وفیزلوژیکی است که به صورت غیرارادی به محرک های هیجانی واکنش نشان می دهد . سیستم دیگر ،سیستم شناختی مبتنی بر تجربه است که به صورت تعبیری و اجتماعی واکنش نشان می دهد . سیستم فیزیولوژیکی هیجان در تاریخ تکامل انسان ابتدا به وجود آمده است (یعنی ،سیستم لیمبیک )،در حالی که سیستم شناختی هیجان بعدا"که انسان ها به طور فزاینده ای متفکر و اجتماعی شدند به وجود آمده است (یعنی قشر تازه مخ ). سیستم زیستی ابتدایی و سیستم شناختی جدید با هم ترکیب می شوند ومکانیزم هیجان دو سیستمی بسیار انطباق را به
وجود می آورند .
دیدگاه دو سیستمی در شکل 4-11 نشان داده شده است (باک ،1984).سیستم اول ،زیستی است منشاءآن به تاریخ تکامل باستانی گونه برمیگردد. اطلاعات حسی به سرعت ،خودکار ،وبه صورت ناهشیار توسط ساختارها وگذرگاه های زی قشری (یعنی لیمبیک )پردازش می شود . سیستم دوم ،شناختی است وبه تاریخچه اجتماعی و فرهنگی منحصر به فرد انسان بستگی دارد . اطلاعات حسی به صورت ارزیابی ،تعبیری وهشیار توسط گذرگاه های مغزی پردازش می شود . این دو سیستم هیجان مکمل هم هستند (نه رقیب هم )وبرای فعال
کردن و تنظیم کردن تجربه هیجان باهم کارمیکنند .
رابرت لیونسون (1994)با فرض کردن اینکه چگونه سیستم های هیجان زیستی و شناختی تعامل می کنند ،نظریه دو سیستمی را قدری جلوتر می برد .این دو سیستم به جای اینکه موازی هم باشند ،بر یکدیگر تاثیر می گذارند .پنکسپ اضافه می کند که برخی هیجان ها عمدتا"از سیستم زیستی به وجودمیآیند در حالی که هیجان های دیگر عمدتا"از سیستم شناختی ناشی می شوند . هیجان هایی مانند ترس وخشم عمدتا"از مدارهای عصبی زیر قشری ناشی می شوند (به قول باک از ساختار ها وگذرگاه های زیر قشری ).اما هیجان های دیگررا نمی توان بخوبی با مدارهای عصبی زیر قشری توجیه کرد . در عوض ،آنها عمدتا"از تجربه شخصی ،سرمشق گیری اجتماعی و بسترهای فرهنگی ناشی می شوند . این طبقه بندی هیجان ها عمدتا"از ارزیابی ،انتظارات و انتسابها به وجود می آیند (به قول باک از
ساختارها وگذرگاه های مغزی ).چند تا هیجان وجود دارد ؟
مجادله شناخت – زیست شناسی به طور مستقیم سؤال مهم دیگری را پیش می کشد :چند تا هیجان وجوددارد ؟ دیدگاه زیستی بر هیجان ها ی اصلی تاکید می کند (مثل خشم ،ترس )وبه هیجان های ثانوی یا اکتسابی کم بها می دهد . دیدگاه شناختی ،به اهمیت هیجان های اصلی واقف است ولی تاکید دارد که جالب بودن تجربه هیجانی به خاطر تجربیات فردی ،اجتماعی و فرهنگی است . بنابراین ماجرای مهم و جالب در هیجان ،به هیجان های پیچیده (ثانوی اکتسابی )مربوط می شود . در نهایت هر پاسخی به سؤال "چند تا هیجان وجود دارد ؟"بستگی دارد به اینکه فرد طرفدار دیدگاه زیستی باشد یا دیدگاه
شناختی .
دیدگاه زیستی
دیدگاه زیستی معمولا" روی چند هیجان اصلی تاکید می کند که حداقل دویاسه وحداکثر ده تا هستند . هر نظریه پرداز زیستی دلیل بسیار خوبی برای مطرح کردن تعداد خاصی هیجان دارد ،گو اینکه روی هر طرح تاکید متفاوتی می شود . هشت سبک پژوهش در بررسی زیستی هیجان ها ،در شکل 6-11 نشان داده شده است . این شکل ،تعداد هیجان هایی را که یافته های تجربی هر سبک پیشنهاد کرده اند ،نشان می دهد ،دلیل منطقی نظریه پردازی را که آن توصیه کرده توضیح می دهد ،وبرای مطالعه بیشتر منابعی
را ارایه می دهد .
ریچارد سولومون (1980)دو سیستم مغزی لذتی ،ناهشیار را مشخص می کند . این سیستم ها طوری عمل می کنند که تجربه ناخوشایندی به طور خودکار وبازتابی با هرگونه تجربه لذت بخش مقابله می کند ،به همان صورت که تجربه لذت بخش به طور خودکار وبازتابی با هرگونه تجربه ناخوشایندی مقابله می نماید (مثلا" "فرایند متضاد " سرخوشی ،هنگام اسکی بازی ،با ترس مقابله می کند و جایگزین آن می شود ")جفری گری (1994) سه هیجان را معرفی می کند که در مدارهای مغزی مجزا ریشه دارند : سیستم رویکرد رفتاری (شادی )،سیستم جنگ یا گریز (خشم / ترس )و سیستم بازداری رفتاری (اضطراب )جک پنکسپ (1982) براساس چهار گذرگاه هیجان آور درون سیستم لیمبیک که از لحاظ نوروآناتومی مجزا هستند. چهار هیجان شادی ،غم ،خشم وترس تاکید دارند ،زیرا این هیجان ها واکنش به فعالیت های اساسی را منعکس می کنند :موفقیت (شادی )،شکست (غم )،ممانعت (خشم )وبلا تکلیفی (ترس ).سیلوان تامکینز (1970) شش هیجان علاقه ،ترس،تعجب ،خشم ،اندوه وشادی را مشخص کرد زیرا از نظر او شش حالت مجزای شلیک عصبی ،این هیجان های متفاوت را به وجود می آورند (مثلا" افزایش سریع در سرعت شلیک عصبی ،تعجب را به بار می آورد )پل اکمن (1992 ،1994) شش هیجان ها با جلوه صورت همگانی (میان فرهنگی )مطابق باآن ،ارتباط دارد . رابرت پلاچیک (1980) از هشت هیجان خشم ،نفرت ،غم ،تعجب ،ترس ،تایید ،شادی و انتظار نام می برد ،زیرا هریک با نشانگان هیجان – رفتار مشترک در تمام ارگانیزمهای جاندار مطابقت دارد (مثلا" ترس با محافظت مطابقت دارد )سرانجام اینکه کارول ایزارد (1991) ده هیجان را براساس نظریه هیجان های متمایز خود معرفی می کند: خشم ،ترس ،اندوه ،شادی
،نفرت ،تعجب ،شرم ،گناه ،علاقه ،حقارت .
هریک از این هشت سبک پژوهش قبول دارد که (1) تعداد کمی هیجان اصلی وجوددارد (2) هیجان های اصلی در تمام انسانها (وحیوانات )مشترک هستند ،و(3) هیجان های اصلی ثمره زیست شناسی و تکامل هستند .آنچه این هشت سبک پژوهش را متمایز می کند این است که هریک علت زیستی متفاوتی را
برای تجربه هیجانی مشخص می کند .
دیدگاه شناختی
دیدگاه شناختی قاطعانه تاکید دارد که انسان ها خیلی بیشتر از 2تا10 هیجانی را که دیدگاه زیستی مشخص کرده است ،تجربه می کنند . نظریه پردازان شناختی می گویند البته درست است که تعداد محدودی مدار عصبی ،جلوه های صورت ،وواکنش های بدنی (مثل واکنش جنگ یا گریز )وجوددارد ،اما چند هیجان مختلف می توانند از یک واکنش زیستی ایجاد شوند . برای مثال یک پاسخ فیزیولوژیکی ،مانند بالا رفتن فشار خون ،می تواند مبنای زیستی خشم ،حسادت ،یا رشک باشد . فشار خون بالا و ارزیابی بی عدالتی ،موجب خشم می شود ؛فشار خون بالا واین ارزیابی که دیگری در جایگاه مطلوب تری از خود قرار دارد ،موجب رشک می شود . از دید نظریه پردازان شناختی ،زبان ،دانش شخصی ،تاریخچه جامعه پذیری و انتظارات فرهنگی به وجود
می آید . انسان ها تعداد زیادی هیجان را تجربه می کنند .
درشکل 7-11 نه سبک پژوهش در بررسی شناختی هیجان ها نشان داده شده است . این شکل دلیل منطقی ای که هر نظریه پرداز هیجان ها را براساس آن مطرح کرده است و منابعی رابرای مطالعه بیشتر ،ارایه می دهد . این شکل نشان می دهد که همه نظریه پردازان شناختی به سؤال "چند تا هیجان وجوددارد ؟"با پاسخ مشابهی جواب می دهند ،یعنی تقریبا"تعداد بی نهایتی هیجان وجوددارد . علت آن این است که نظریه پردازان شناختی دراین فرض مشترک هستند که " هیجان ها در پاسخ به ساختارهای معنی موقعیت های خاص به وجود می آیند ؛هیجان های مختلف در پاسخ به ساختارهای معنی متفاوت به وجود می آیند "(فریجدا ؟،1988). اینکه نظریه های شناختی چه تفاوتی دارند بستگی دارد به اینکه چگونه نحوه ای که افراد معنی یک موقعیت را تعبیر می کنند ،توصیف می نمایند . موقعیت می تواند زمینه ای را برای تعبیر کردن حالت انگیختگی فرد تامین کند ،فرد می تواند حالت انگیختگی خودش را تعبیر کند وافراد را می توان برای تعبیر کردن حالت انگیختگی خودشان اجتماعی کرد . علاوه براین افراد رابطه خود با محیط و تاثیر آن برسلامتی ،معنی و خاطراتی که از موقعیت های مختلف دارند و انتسابهای خود رادرباره اینکه چرا پیامدهای خوب وبد روی دادند ارزیابی می کنند وتجربیات هیجانی عمیقا"با زبان ،روش های رفتار کردن به شیوه مورد نظر
جامعه و نقش های اجتماعی افراد ارتباط دارند .
وظایف اجتماعی
هیجان ها علاوه بر وظایف کنارآمدن ،وظایف اجتماعی هم دارند (ایزارد
،1989 ؛کلتنروهایت ،1999، منستید ،1991 )هیجان ها :
1- احساسات مارا به دیگران منتقل می کنند .
2- برنحوه ای که دیگران با ماتعامل می کنند تاثیر می گذارند
3- به تعامل اجتماعی کمک می کنند .
4- روابط را ایجاد ،حفظو قطع می کنند .
جلوه های هیجانی ،پیام های نیرومند وغیر کلامی هستندکه احساسات مارابه دیگران انتقال می دهند .کودکان از طریق جلوه های هیجانی ،آنچه راکه نمی توانند به صورت کلامی منتقل کنند،به صورت غیر کلامی ازطریق صورت ،صداورفتارهیجانی درکل ،انتقال می دهند .کودکان بعداز تولد می توانند شادی ،علاقه ونفرت را ابراز کنند؛دردوماهگی می توانند غم وخشم را نیز ابراز کنند ؛ودر شش ماهگی می توانند ترس را ابراز کنند (ایزارد ،1989 ).درطول دوران طفولیت ،علاقه ،شادی ،غم ،نفرت و خشم تقریبا" 100درصد جلوه های صورت مبتنی بر هیجان را نشان می دهند (ایزارد وهمکاران ،1995) . مراقبت کنندگان ،این جلوه های صورت را با اطمینان تشخیص می دهند وبه دقت تعبیر می کنند (ایزارد و همکاران 1980 ).بنابراین جلوه های صورت کودکان مراقبت مخصوص هیجان مراقبت کنندگان را هدایت می کنند .
جلوه های هیجانی بر نحوه تعامل افراد تاثیر می گذارند به طوری که جلوه هیجانی یک نفر می تواند موجب واکنش های رفتاری گزینشی در نفر دوم شود . برای مثال ،وقتی کودکان برسر اسباب بازی دعوا می کنند کودکی که خشم یا غم نشان می دهد در مقایسه با کودکی که این هیجان را نشان نمی دهد به احتمال بیشتر آن اسباب بازی را تصاحب می کند (کامراس 1977 ؛رینولدز1982) . جلوه هیجانی به صورت غیر کلامی به دیگران می رساند که رفتار قریب الوقوع احتمالی فرد چه خواهد بود . اگر اسباب بازی گرفته شود کودکی که خشم نشان می دهد از احتمال حمله قریب الوقوع خبر می دهد در حالی که کودکی که ابراز غم می کند ،از احتمال گریه کردن خبر می دهد . این علامت که فرد احتمالا" حمله یا گریه خواهد کرد اغلب باعث تصاحب دوباره اسباب بازی از دست رفته می شود (یا جلوگیری از گرفته شدن اسباب بازی از همان ابتدا ).بنابراین هیجان ها در رابطه با تغامل اجتماعی ،چندین وظیفه دارند که وظایف اطلاع رسانی (من این طوری احساس می کنم )هشدار دهنده (این کاری است که می خواهم انجام دهم )ودستور دهنده (این کاری است که از شما می خواهم انجام دهید )ازآن جمله هستند .جلوه های هیجانی به این طریق مشوق های اجتماعی (لبخند شادی )بازدارنده های اجتماعی (چهره خشمگین )وپیام های غیر کلامی (چهره شرمنده )را منتقل می کنند که تعامل های اجتماعی را آسان و هماهنگ می کنند (فرنالد 1992؛کلتنروباسول
1997،ترونیک 1989).
بسیاری از جلوه های هیجانی به صورت اجتماعی ،نه زیستی برانگیخته می شوند این ادعا عجیب به نظر می رسد زیرا عموما" فرض براین است که وقتی افراد شادهستند لبخند می زنند ووقتی غمگین هستند اخم می کنند .بااین حال زمانی که افراد احساس شادی نمی کنند نیز بارها لبخند می زنند . افراد گاهی
برای اینکه به تمایل اجتماعی کمک کنند لبخند می زنند .
کردار شناسایی که لبخند زدن رادر نخستی ها بررسی کرده اند دریافته اند که شمپانزه ها گاهی برای منحرف کردن رفتار بالقوه خصمانه حیوانات سلطه جو ودر مواقع دیگر برای حفظ کردن یا افزایش دادن تمایل دوستانه از لبخند ارادی استفاده می کنند (ون هوف ،1962،1972). همان گونه که نخستی ها برای آرام کردن حیوانات سلطه جو لبخند می زنند (دندان نشان می دهند ). کودکان خردسال وقتی با غریبه ای برخورد می کنند ،لبخند می زنند و کودکان احتمالا" به غریبه ای که لبخند می زند بیشتر از غریبه ای که لبخند نمی زند نزدیک می شوند (کونولی و اسمیت ،1979 ). بزرگسالانی که از لحاظ اجتماعی خجالت زده می شوند نیز لبخند می زنند (کرات و جانستون ،1979) . علاوه براین لبخند نوعی خوشامدگویی همگانی است که به نظر می رسد به صورت غیر کلامی می گوید من صمیمی هستم ،دوست دارم با هم صمیمی باشیم . در هر یک از این موارد لبخند زدن به صورت اجتماعی نه هیجانی
برانگیخته شده است .
چرا هیجان داریم ؟
زندگی پر از چالش ها ،استرس ها ،و مشکلاتی است که باید حل شوند هیجان ها به عنوان راه حلهایی برای این چالش ها ،استرس ها ،و مشکلات وجوددارند (اکمن ،1992 ؛فریجدا1986،1988؛لازاروس ،1991،شرر1994). هیجان ها با هماهنگ کردن احساسات ،انگیختگی ،هدف و بیانگری (فرایندهای هیجان در شکل 1-11)وضعیت مارادرارتباط با محیط مان تثبیت می کنند (لیونسون 1999) ومارا به پاسخ های اختصاصی وکارآمدی مجهز می کنند که با مسایل بقای جسمانی و اجتماعی متناسب هستند .(کلتنر وگراس 1999).
برخی اعتقاد دارند که هیجان ها هیچ هدف مفیدی ندارند به نظر آنها هیجانها فعالیت جاری را مختل می کنند رفتار را آشفته می کنند و عقل و منطق را از ما می گیرند (هب،1949؛مندلر1984) . این پژوهشگران هیجان معتقدند که هیجان ها هزاران سال قبل وظایف تکاملی مهمی داشتند اما در دنیای مدرن امروی ،دیگر این وظیفه را ندارند . این موضع با این اظهار نظر که هیجان ها قبل ازرفتار واقع می شوند تا به سازگاری با شرایطی که مواجه می شویم
کمک کنند در تضادی آشکار قراردارد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   70 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی مقایسه هوش هیجانی زنان ومردان کارمند