زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه ی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متأهل. doc

اختصاصی از زد فایل پایان نامه ی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متأهل. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متأهل. doc


پایان نامه ی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متأهل. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 90 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

 

چکیده:

هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر که فرضیه های عنوان شده عبارت بودند از :

1-         بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی دانشجویان متاهل رابطه معنا داری وجود دارد .

2-         بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی دانشجویان متاهل زن رابطه وجود دارد .

3-         بین هوش هیجانی و رضای زناشویی دانشجویان متاهل مرد رابطه معنی دار وجود دارد.

جامعه مورد مطالعه عبارت بودند از دانشجویان متاهل که 80 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیده و آزمون هوش هیجانی بار و رضایت زناشویی اینریچ بر روی آنها اجرا گردیده که جهت آزمون فرضیه های تحقیق از روش همبستگی پیرسون استفاده گردیده که نتایج نشان داد که بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی دانشجویان رابطه معنی داری وجود دارد .

 

مقدمه:

رضایت مندی زناشویی تا حدودی به شرایط زندگی زن و شوهر ها بستگی دارد در مجموع هنگامی که با شرایط تنش زای زندگی مواجه شوند ، خطر بیشتری آنها را تهدید می کند اما اگر این خانواده پیش از مواجه با فشار روانی خانواده ای با ثبات و استوار باشد ، کمتر در معرض خطر خواهد بود برخی از یافته های اختصاصی تر در زیر خواهد آمد ، درآمد کم و ناامنی شغلی با رضایت مندی زناشویی پائین همراه است ( چرلین 1979) ( یلینت 1977) هنگامی که زوجین دائما درباره پول نگرانی داشته باشند رضایت مندی زناشویی پائین خواهد بود به ویژه برای شوهرها ، رضایت مندی شغلی با خشنودی زناشویی رابطه دارد اما موفقیت شغلی نیز ممکن است مسائل و مشکلات خاص خود را داشته باشد معلوم شده است که اگر شوهران پردرآمد مجبور باشند قسمت عمده ای از زمان را بیرون از خانه به سر ببرند ، رضایت مندی زناشویی کاهش می یابد                 ( دیزارد 1968) شاید این نکته درست باشد که عشق می تواند به هر چیزی غلبه کند ، اما غالبا چنین نیست زوجهای غیر رمانتیک ، همانگونه که از اسم آن بر می آید پیش از آنکه خود را متعهد به ازدواج کنند بررسی دیزارد درباره اثرات زمان صرف شده برای کار به جای بدون در خانه ظاهرا می تواند حاکی از آن باشد که اگر زنان در خارج از خانه کار بکنند ازدواجها به خطر می افتد که اگر چنین چیزی درست باشد آگاهی از این نکته نسبت به زنان شاغل و متاهل در بیرون از خانه از 1950 تا 1974 دو برابر شده است یعنی 43 درصد در سال 1974 موضوعی نگران کننده خواهد بود ، امروزه این نسبت افزایش یافته است خوشبختانه لاسکی هیچ گونه مدرکی دال بر اینکه سازگاری زناشویی با اشتغال این زنان رابطه دارد پیدا نکرد در حقیقت برک وویر 1976 دریافتند هنگامی که زن در بیرون ازخانه کار می کند گاهی اوقات از لحاظ هوش هیجانی دچار تغییراتی می شود که می تواند تاثیر بسزایی در زندگی و روابط زناشویی آنها داشته باشد یک منبع بسیار با اهمیت رضایت مندی در ازدواج را عبارت است از یاداشتهایی که طرفین به یکدیگر می دهند ( را سالت ) 1980 دریافت که بسیاری از عوامل باعث استحکام ازدواج می شوند این عوامل عبارتند از هزینه های ترک خانواده ( آیا می توانیم هر خانواده را حمایت کنیم ؟ والدین ما چه خواهند گفت و مطالب دیگر که تمام اینها از لحاظ هیجان و هیجان طلبی و حتی هوش هیجانی می تواند تاثیر گذار باشد گاهی اوقات در زندگی متاهلی مشکلاتی به وجود می آید که هم رضایت زناشویی را کاهش می دهد و هم اینکه هوش هیجانی زنان و یا مردان را دچار مشکل می کنند ( اند روا ساپینگتون به نقل از حمید رضا شاهی برواتی 1385)

 

بیان مسئله:

شادکامی کلی زناشویی با رضایت مندی جنسی رابطه دارد زوجهای شادکام نسبت به زن و شوهر ناشاد از زندگی جنسی خود خشنود ترند که اثبات شده است که ناشادی از زندگی جنسی می تواند در هوش هیجانی تاثیر بسزایی داشته باشد پتول و ویرنیگ (‌1985) دریافتند که صمیمیت جنسی در ازدواج با صمیمیت عاطفی رابطه دارد اما علت این همبستگی ها روشن نیست شاید رضایت مندی جنسی به این خاطر منجر به یک ازدواج شادتر می گردد که بر پاداشهای مرتبط با زوجین می افزاید اما این احتمال نیز وجود دارد که در یک ازدواج خوب به ویژه ازدواجی که در آن ارتباط و تبادل نظر خوبی نیز به چشم می خورد ، آگاهی از این نکته که برای هر کدام از طرفین چه چیزی از لحاظ جنسی لذت بخش است آسانتر می باشد ممترز و جانسون معتقدند که مشکلات هیجانی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است قسمتی از درمان آنها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوجها برای بهبود رابطه کلی خود با طرف مقابل که می تواند در هوش هیجانی تاثیر بسزایی داشته باشد ( ناتن وجوانینگ 1985) متوجه شدند برنامه ای که به طورخاص برای بهبودکارکردهیجانی زن وشوهرها طراحی شده است گاهی اوقات موجب خشنودی زناشویی نیز می شود و به نظر می رسد که احتمالادر برخی موارد ، رفتار جنسی ضعیف هم می تواند در هیجانات تاثیر بسزایی داشته باشد واضح است که عشق برای افراد مختلف معنایی متفاوت دارد در کل ، عشق به مجموعه ای از احساسات مثبت و عمیق اشاره می کند که معطوف به فردی دیگر است برای اینکه زندگی زناشویی به خشنودی بینجامد باید احساسات عمیق اعلام شود و پاسخی مناسب از طرف مقابل دریافت کند بدیهی است که ازدواج اولین تعهد عاطفی و حقوقی است که ما در بزرگسالی قبول می کنیم به علاوه انتخاب همسر و انعقاد پیمان زناشویی نقطه ی عطفی در پیشرفت شخصی تلقی می شود و بی تردید یکی از مهمترین تصمیم هایی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب یک شریک زندگی است که این مقوله می تواند با هوش هیجانی و هیجانات آدمی بخصوص زوجین نقش بسزایی داشته باشد و به نظر       می رسد در جامعه امروزی سه دلیل اصلی برای رضایت و همگام آن با خصوصیات فردی دیگر عشق و هم نشینی و تحقیق انتظار ما باشد . (ناتن و جوانینگ 1985)

آیا بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متاهل رابطه معنی دار وجود دارد ؟

 

فهرست مطالب:

فصل اول – کلیات تحقیق

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت تحقیق

هدف کلی تحقیق

اهداف جزئی

فرضیه های تحقیق

واژه ها و متغیرهای تحقیق

تعاریف عملیاتی و نظری

فصل دوم پیشینه و ادبیات تحقیق

پیشینه نظری – رضایت زناشویی 

ناخشنودی و طلاق در خانواده و علل آن

دوازده باور و انتظار مخرب

تاریخچه هوش هیجانی

ظهور و مفهوم هوش هیجانی  

دو رویکرد در تعریف هوش هیجانی

هوش غیر شناختی

دانستنیهای هوش هیجانی

مولفه های هوش هیجانی

عوامل هوش هیجانی

سنجش برای هوش هیجانی

جایگاه هیجانات

مقیاسهای مبتنی بر روشها و رویکردهای اندازه گیری

نقش هوش عاطفی در تفکر و رفتار انسان

نظری گلمن

نظریه باران

نظریه کامپوس و گرمویان

الگوی رابطه ای هیجان در خارج و داخل کشور

تحقیقات انجام شده در خارج و داخل کشور

فصل سوم – روش شناسی پژوهش

روش تحقیق

جامعه مورد مطالعه

نمونه و روش نمونه گیری

ابزار و اندازه گیری

اعتبار و رواتی

روش اجرای تحقیق

روش آماری و تجربه و عامل داده ها

فصل چهارم – یافته ها وتجربه و تحلیل داده ها 

جدول 1

تحلیل داده ها

جدول 2

جدول 3

جدول 4

جدول 5

جدول 6

فصل پنجم – بحث و نتیجه گیری

خلاصه یافته ها و نتیجه گیری 

محدودیت ها

پیشنهادات

فهرست منابع و سایت ها

آزمون هوش هیجانی (  سئوالی )

پرسشنامه رضایت زناشویی ENRICH

پاسخنامه

 

منابع و مأخذ:

ـ آقایار ، سیروس ، . (1386) . کاربرد هوش در قلمرو هیجان ، انتشارات سپاهان ، تهران

ـ پارسا ، محمد ، (1383) . زناشویی و رضایت آن ، انتشارات نی ، تهران

ـ دلاور ، علی ، . (1385) . آمار استنباطی ، انتشارات رشد ، تهران

ـ دلاور ، علی ، . (1385) . روش تحقیق در علوم تربیتی ، انتشارات رشد ، تهران

ـ رسولی ، علی اصغر ، . (1382 ) . تفاهم یا طلاق ، انتشارات بیان ، تهران

ـ گنجی ، حمزه ، . (1384) . روان شناسی رشد ، انتشارات رشد ، تهران

ـ لطف آبادی ، حسین ، . (1382) . روان شناسی رشد ، انتشارات سمت ، تهران

ـ سید محمدی ، یحیی ، . (1385) . روان شناسی رشد ، انتشارات رشد ، تهران

ـ سید محمدی ، یحیی ، . (1385) . انگیزش و هیجان ، انتشارات بهار ، تهران

ـ مهرآبادی ، علی ، . (1383) . نظریه ها و رویکردهای شخصیتی ، انتشارات نور ، تهران

ـ معینی ، احمد ، . (1383) . برقراری ارتباط زوجین ، انتشارات روان ، تهران

 

سایت ها :

  1. baran.com
  2. nashreravan.com

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در بین دانشجویان متأهل. doc

دانلود مقاله ریشه های تاریخی هوش هیجانی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله ریشه های تاریخی هوش هیجانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


ذهن انسان از سه طریق شناخت ، احساس و انگیزش عمل می کند. حوزه شناخت شامل اعمالی از قبیل: حافظه فرد، استدلال، قضاوت و به طور کلی اعمال فکری انسان می شود. حوزه احساس شامل: عواطف، حالات روحی، ارزشیابی ها و دیگر حالات احساسی می شود. حوزه انگیزش که می توان گفت همان حوزه شخصیت می باشد و شامل انگیزه زیستی یا رفتار هدف گرا که قابل یادگیری است، می باشد. دو حوزه اول که شامل شناخت و احساس می باشد در واقع تشکیل دهنده هوش هیجانی هستند یعنی می توان گفت که هوش عاطفی همان استفاده آگاهانه از عواطف و احساسات می باشد. (پون- 2002)
در اغلب مواقع روانشناسان هنگام مطالعه هوش بر جنبه های شناختی آن از قبیل حافظه و قدرت حل مشکل توجه می کنند. این در حالی است که در گذشته محققان زیادی به نسبت جنبه های شناختی انسان بر اهمیت جنبه های غیرشناختی نیز تاکید کرده اند. اگر به مطالعات رهبری اوهایو (در دهه 1940) توجه کنیم می توان ملاحظه کرد که در نتیجه این مطالعات توجه به افراد (در مقابل توجه به وظیفه) به عنوان یکی از عوامل اصلی رهبری اثربخش معرفی شد که با الهام از این مطالعات بعدها رهبران اثربخش به عنوان کسانی معرفی شدند که بتوانند اعتماد و احترام متقابل با زیردستان خود داشته و با آنها روابط دوستانه برقرار کنند. با توجه به نتایج این مطالعات می توان دید که جنبه های غیرشناختی رفتار انسان به عنوان عاملی مهم در موفقیت رهبران به شمار می آید. (چرمیس- 2002)
در سال 1940 دیوید وچلر در کنار توجه به عوامل عقلانی به عوامل غیرعقلانی از قبیل عوامل اجتماعی، فردی و احساسی نیز توجه نشان داد و در سال 1943 وی اظهار داشت که توانایی های غیرعقلانی از عوامل ضروری موفقیت در زندگی می باشند. وی در سال 1958 هوش را به صورت ظرفیت کلی فرد برای عمل هدفدار، فکر منطقی و برقراری ارتباط مؤثر با محیط تعریف کرد. ولی او تنها کسی نبود که به اهمیت جنبه های غیرشناختی هوش در موفقیت و سازگاری انسانها با محیط پی ببرد. (چرمیس- 2002)
رابرت ثرندایک در سال 1920 مفهوم هوش اجتماعی را مطرح کرد و آنرا به عنوان توانایی درک دیگران و توانایی برای برقراری ارتباط با آنها تعریف کرد. ولی متاسفانه کارهای وی تا سال 1983 فراموش شده و یا نادیده گرفته شدند. (پون- 2002)
تا اینکه در سال 1983 گاردنر از نظریات او استفاده کرد و به انتشار مطالبی درباره هوش چندجانبه پرداخت. وی بیان داشت که هوش درون فردی و هوش بین فردی نیز به اندازه بهره هوشی افراد (IQ) که با تستهای خاصی اندازه گرفته می شود، اهمیت دارند. (چرمیس- 2002)
اصلاح هوش عاطفی همانند چتری است که مجموعه ای از مهارتها و خصایص فرد را در زیر خود جمع کرده است و بعضی دانشمندان این مهارتها را در دو گروه عمده مهارتهای بین فردی و مهارتهای درون فردی تقسیم بندی می کنند. این مهارتها به گونه ای هستند که با حوزه های سنتی مهارت و تخصص از قبیل دانش مشخص، هوش عمومی و مهارتهای فنی و حرفه ای ارتباط چندانی ندارند و از آنها جدا می باشند. اغلب دانشمندان هوش عاطفی عقیده دارند که به منظور تعادل در رفتار، برخورداری از عملکرد بهتر در جامعه و یا در یک سازمان یا حتی در درون خانواده و زندگی زناشویی باید انسانها دارای بهره هوشی (IQ) و بهره عاطفی (EQ) بوده و استفاده مناسبی از هر دو اینها ببرند. هوش عاطفی شامل آگاهی داشتن نسبت به عواطف و چگونگی تعامل این عواطف با IQ می باشد یعنی فردی که می خواهد در زندگی خود موفق باشد و جزء بهترین افراد باشد باید از عواطف و احساسات خود و دیگران آگاه بوده و از عواطف استفاده منطقی ببرد. (کرستید – 1999)
در سال 1985 یک دانشجوی مقطع دکتری در رشته هنر در یکی از دانشگاههای آمریکا پایان نامه ای را به اتمام رساند که در عنوان آن از واژه هوش عاطفی استفاده شده بود. این چنین به نظر می رسید که این اولین استفاده علمی و آکادمیک از واژه هوش عاطفی باشد. (هین، 2004). در سال 1990 سالوی و می‌یر با آگاهی از کارهای انجام شده در زمینه جنبه های غیرشناختی هوش داشتند، اصطلاح هوش عاطفی را به کار بردند. (چرمیس- 2002) این دو دانشمند بیان داشتند که هوش عاطفی این امکان را برای ما فراهم می کنند که به صورت خلاقانه تری بیاندیشیم و از عواطف و احساسات خود در حل مسائل و مشکلات استفاده کنیم. این دو دانشمند تحقیقات خود را در زمینه اندازه گیری و سنجش هوش عاطفی ادامه دادند و در سال 1988 بیان داشتند که هوش عاطفی تا حدی باهوش عمومی همپوشانی دارد و شخصی که دارای هوش عاطفی باشد، باید چهار مهارت زیر را داشته باشد:
1- تشخیص عواطف
2- استفاده از احساسات و عواطف
3- فهم عواطف
4- تنظیم و کنترل عواطف

 

به جای کسانی که برای اولین بار اصطلاح هوش عاطفی را به کار بردند،‌دانیل گلمن کسی است که بیشتر از همه نامش با عنوان هوش عاطفی گره خورده است. وی که خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز بود، رشته روانشناسی را در هاروارد به پایان رساند و مدتی نیز با دیوید مک کلی لند و دیگران کار کرد. گروه مک کلی لند می خواستند بدانند که چرا تستهای هوش نمی توانند مشخص کنند که افراد در زندگی خود موفق می شوند یا نه. گلمن در سال 1995 کتابی تحت عنوان هوش عاطفی منتشر کرد که این کتاب پرفروشترین کتاب سال شد و تلویزیون امریکا با مصاحبه های گسترده ای که با وی در زمینه هوش عاطفی داشت موجب معروف شدن وی در سطح جهان گردید. گلمن در کتاب خود اطلاعات جالبی در ارتباط با مغز، عواطف و رفتارهای آدمی ارائه می دهد. تعریف گلمن از هوش عاطفی بدین صورت است: «ظرفیت یا توانایی سازماندهی احساسات و عواطف خود و دیگران، برای برانگیختن خود و کنترل موثر احساسات خود و استفاده از آنها در روابط بادیگران». به عقیده وی هوش عاطفی در محیط کار از سازه ای چند بعدی تشکیل شده که شامل پنج جزء زیر می باشد:‌( کرستید، 2000)
1- خودآگاهی
2- خودکنترلی
3- انگیزش
4- همدلی
5- مهارتهای اجتماعی (راحیم، 2003)

 

هوش عاطفی و بهره هوشی (IQ & EQ)
سالها بود که IQ‌به عنوان مهمترین پیش‌بینی کننده موفقیت آتی افراد در زندگی مطرح بود و تصور براین بود که افرادی که دارای میزان ضریب هوشی بالاتری باشند، نسبت به دیگران موفق تر خواهندبود. در نتیجه این گونه تصورات حتی در مدارس نیز سعی براین بود که آگاهی و دانش بچه‌ها را تا حد ممکن افزایش دهند و به آموزش بهای زیادی داده می شد. اما تحقیقات اخیر نشان می دهند که IQ‌به تنهایی نمی تواند بیان کننده علل موفقیت افراد در سر کار یا زندگی باشد. چرا که ما می توانیم افرادی را ببینیم که دارای ضریب هوشی بالایی هستند و در تحصیل موفق بوده اند اما در زندگی به عنوان یک فرد موفق مطرح نمی باشند. (پون، 2002)
در ارتباط با این که IQ به تنهایی نمی تواند پیش بینی کننده عملکرد شغلی افراد باشد، در سال 1984 تحقیقات جی‌هانتر و آرهانتر نشان داد که در بهترین وضعیت IQ مسئول 25 درصد تغییرات می باشد. درس ال 1996 نیز استرنبرگ با بررسیهای مختلفی که در زمینه هوش انجام داد به این نتیجه رسید که IQ‌ می تواند حداکثر 10 درصد و حداقل 4 درصد مسئول موفقیتهای افراد باشد که البته 10 درصد واقعی تر به نظر می رسد. محققان زیادی نیز اظهار می دارند که هوش عاطفی یک جزء لازم برای رهبری اثربخش می باشد. یک فرد بدون هوش عاطفی حتی اگر بهترین آموزشها را در جهان دیده باشد و دارای ذهنی تحلیلی و دقیق باشد و بهترین ایده ها را هم در سر داشته باشد،‌باز هم نمی تواند یک رهبر بزرگ باشد.
در حقیقت 80 درصد موفقیتهای افراد در سرکار به هوش عاطفی وابسته است و تنها 20 درصد آن به IQ بستگی دارد و اغلب کسانی که دارای عملکرد بهتری می باشند هوش عاطفی بالایی دارند. این در حالی است که اکثر افرادی که عملکرد پایین تری دارند به این علت نیست که مهارتهای فنی کمتری نسبت به دیگران دارند بلکه اکثرا این گونه افراد مهارتهای بین فردی کمتری دارند. ارتباطات کاری شان ضعیف است، اقتدارطلب و یا جاه طلب می باشند یا این که با مدیریت سطح بالا اختلاف دارند. تعجب آور نیست،‌اگر گفته شود تاثیر هوش عاطفی همزمان با بالارفتن مدیران در سلسله مراتب سازمانی افزایش می یابد چرا که اهمیت ارتباطات سازمانی زیاد می باشد. (جانسون- 1999)
گلمن در طی تحقیقات خود به عنوان مشاور سازمانها دریافت که در تمام سطوح سازمانی EQ‌ دوبرابر مممتر از داشتن مهارتهای فنی و IQ‌ می باشد. تحقیقات دیگر نشان دهنده این است که هوش عاطفی نقش مهمتر و بیشتری در سطوح بالای سازمانی بازی می کند، زمانی که گلمن این موضوع را مورد بررسی قرارداد به این نتیجه رسید که در سطوح بالای سازمانی کسانی که عملکرد بهتری نسبت به افراد متوسط دارند،‌تقریبا 90 درصد تفاوت در ویژگیهایشان قابل استناد به هوش عاطفی است تا تواناییهای شناختی. (راحیم، 2003)
در مطالعه ای در دانشگاه برکلی از 80 دانشجوی دکتری در هنگام فارغ‌التحصیلی، تستهای شخصیت، تستهای هوش و مصاحبه های دیگری به عمل آمد. چهل سال بعد زمانی که آنها در اوایل هفتادسالگی قرارداشتند، دوباره مورد مطالعه قرارگرفتند و میزان موفقیت آنها در زمینه تخصصی خود سنجیده شد. نتیجه این تحقیق نشان داد که در مورد موفقیت حرفه‌ای و پرستیژ و شهرت فردی، تواناییهای عاطفی و اجتماعی 4 برابر مهمتر از IQ می باشند. (کرستید- 2000)
در طی سالهای 1998 گلمن در طی بررسی 200 شرکت و سازمان در سرتاسر جهان به این نتیجه رسید که تفاوت در بین افراد به علت تواناییهای شناختی و مهارتهای فنی می باشد و بقیه به علت تفاوت در شایستگی های عاطفی می باشد و حتی در موقعیتهای رهبری در سطوح بالای سازمانی بیش از تفاوتهای بین فردی به علت شایستگیهای عاطفی می باشد. (پون- 2002)
البته احمقانه است که بگوییم مهارتهای شناختی برای موفقیت افراد مهم نمی باشند، بلکه این مهارتها در صورتی که به همراه مهارتهای عاطفی باشند، موثرتر و اثربخش‌تر خواهدبود. برای نمونه مهارتهای شناختی جزء مهمترین عوامل برای موفقیت در تحصیل می باشند. چنانچه شمال مایل به ادامه تحصیل در دانشگاهی همچون برکلی باشید به میزان زیاد به چنین مهارتهایی نیاز دارید تا در این دانشگاه پذیرفته شوید اما چنانچه بعد از فارغ التحصیلی و ورود به جامعه، خودتان را با همکلاسیهای دیگر خود که دارای هوش عاطفی بالاتر و مهارتهای اجتماعی بیشتری نسبت به شما بودند ولی بهره هوشی آنها تا حدی از شما کمتر بود، مقایسه کنید خواهید دید که درست است برای دانشمند یا دکترشدن به بهره هوشی در حدود 120 نیاز است اما برای مقاومت در مقابل مشکلات زندگی و کاری و داشتن همکاری بهینه با دیگران به مهارتهای عاطفی نیاز است. می توان گفت کسانی که هوش عاطفی آنها نسبت به دیگران زیاد است ولی 10 تا 15 امتیاز بهره هوشی (IQ) کمتر دارند، در همکاری با زیردستان خود و برقراری روابط اجتماعی و در نتیجه در زندگی و کار خود موفق تر خواهندبود. (کرستید، 2000)
در مطالبی که مطرح گردید اکثرا سعی براین بود که اهمیت مهارتهای عاطفی و داشتن هوش عاطفی بالاتر پررنگ نشان داده شود ولی نباید فراموش کرد که در واقع مهارتهای شناختی و غیرشناختی مکمل هم هستند. تحقیقات دانشمندان بیان کننده این مطلب است که مهارتهای عاطفی واجتماعی موجب بهبود عملکرد شناختی فرد خواهندشد و هیچ کدام از این مهارتها به تنهایی مثمرثمر واقع نخواهندشد.
آموزش هوش عاطفی
یک بچه زمانی که متولد می شود بطور ذاتی دارای هوش می باشد، درست است که او قادر به خواندن و نوشتن نیست و نمی توان از او آزمون هوش گرفت ولی با وجود این می توان گفت که این بچه هوشمند است. همه ما تواناییهایی داریم که ذاتی بوده و نمی توان آنها را افزایش داد و در مقابل، بعضی از تواناییهای دیگر در وجود هر فرد هستند که قابلیتهای آموزش، یادگیری و بهبود و توسعه را دارند. هوش عاطفی به طور ذاتی و فطری در درون هر فرد وجود دارد ولی می توان مهارتهای عاطفی را نیز به افراد آموزش داد و دانش و آگاهی آنها را نسبت به عواطف خود و دیگران افزایش داد که در نتیجه آن هوش عاطفی افراد نیز افزایش خواهدیافت. (هین- 2004)
بهترین خبر درباره هوش عاطفی این است که آن برخلاف IQ قابل یادگیری است. اگر انسانها درباره احساسات و تجارب خود با هم بحث و گفتگو کنند این امر به نوعی موجب یادگیری عاطفی آنها خواهدشد که البته یادگیری درباره عواطف بدین گونه نیست که چند تمرین خاص را انجام داد و نتیجه یادگیری را بلافاصله مشاهده کرد بلکه نتیجه این نوع یادگیری در تعامل با افراد و در فعالیتهای گروهی نمایان خواهدشد. آموزش هوش عاطفی بدین معنا نیست که به افراد پند و نصیحت بدهیم بلکه بدین صورت می باشد که در آنها نسبت به احساسات و عواطف، حساسیت ایجاد کرده و آگاهی و دانش آنها را نسبت به ابعاد عاطفی موجود در درون انسانها افزایش دهیم. مهارتهای عاطفی را که افراد می آموزند به آنها در زمینه برقراری ارتباط با دیگران در محیط کار واجتماع کمک خواهد کرد که در نتیجه آن همکاری بین افراد بهتر شده و عملکردشان نیز بهبود خواهدیافت. آموزش هوش عاطفی و افزایش آگاهی افراد نسبت به عواطف خوب و بدی که در درون انسانها نهفته اند به طور موثری موجب افزایش مهارت خوب گوش دادن، برقراری ارتباط با دیگران و بیان احساسات خود،‌حل تعارضات و مقابله با فشار عصبی و استرس خواهدشد.
جیمز پون در نتیجه تحقیقات خود در سنگاپور بیان می دارد که سطح هوش عاطفی افراد به طور ژنتیکی ثابت نیست و می توان آنرا بهبود داد و اگر ما آگاهی افراد را نسبت به مزایای هوش عاطفی افزایش دهیم، افراد بیشتری سعی خواهند کرد که برروی هوش عاطفی خود سرمایه گذاری کنند تا موفقیتشان در زندگی کاری افزایش یابد. انسانها همزمان با آگاه شدن نسبت به عواطف و احساسات خود سعی خواهندکرد که تاثیر عواطف و احساسات را در تعاملاتشان با دیگران نیز درک کنند که این گونه آگاهیها بر روابط اجتماعی و کار گروهی آنها تأثیر مثبت خواهندداشت. (پون-2002)
هوش عاطفی در محیط کار
در گذشته به کارکنان گفته می شد که عواطف و احساسات خود را در خانه رها کرده و به سر کار بیایند که کارکنان نیز اجبارا از این رویه تبعیت می کردند ولی این رویه زمان زیادی به طول نیانجامید. چرا که انسانها در هر سازمان یا گروهی که مشغول بوده و با انسانهای دیگری سروکار داشته باشند،‌محتاج تعاملات عاطفی با دیگران هستند. (جانسون- 1999)
احساسات و عواطف برهرچیزی که ما انجام می دهیم، تأثیر دارند. علی‌الخصوص در محیط سازمانی عواطف منجر به رفاقت و صمیمیت در بین اعضای تیم شده و بهره‌وری سازمان را افزایش می دهند. البته نباید فراموش کرد که همین عواطف چنانچه درست از آنها استفاده نشود، می توانند ویرانگر و نابودکننده نیز باشند پس می توان گفت که هوش عاطفی به روابط بین فردی شکل می دهد. البته با وجود همه این حرفها هنوز هم بسیاری از مدیران هستند که تمایل به کنارگذاری عواطف واحساسات دارند و دوست دارند فقط با منطق کار کنند ولی تحقیقات فراوانی نشان دهنده این مطلب اند که چنانچه عواطف به طور مفید و موثری اداره شوند، موجب افزایش اعتماد متقابل، وفاداری و تعهد کارکنان خواهندشد و بهره وری سازمانی افزایش خواهدیافت. از طرف دیگر، نوآوریهای سازمانی و همکاریهای کارکنان نیز بهبود خواهند یافت و عملکرد تیمی و سازمانی نیز در کل بهتر خواهدشد.‌(جانسون و همکاران 1999)
کلید عوامل غیرشناختی با عملکرد شغلی افراد در سازمانها ارتباط دارند به طوری که جای تحقیقات فراوانی در این زمینه وجود دارد. اکثر تحقیقات انجام شده به این نتیجه رسیده اند که عوامل غیرشناختی از مهمترین تعیین‌کنندگان رفتار کاری می باشند. مخصوصا در محیط‌های کاری متغیر امروزی که داشتن انعطاف پذیری و سازش با تغییرات و همگامی با آنها از ضروریات می‌باشد، تنها چیزی که هنوز جای ابهام دارد، اندازه گیری و سنجش دقیق این عوامل غیرشناختی و انتخاب کارکنان شایسته براساس آنها می باشد.
از دیدگاه گلمن استفاده از مهارتهای عاطفی در محیط کار و داشتن کارکنانی با هوش عاطفی بالا از دو جهت برای سازمانها سودمند است، بدین ترتیب که اولا افراد بر خودشان می توانند کنترل داشته و خود را اداره کنند و ثانیا روابط اجتماعی بین افراد نیز بهبود خواهدیافت که موجب برقراری ارتباط موثر در بین کارکنان خواهدشد. (کرستید 1999)
در نتیجه تحقیق جانسون و ایندوک مشخص شد که مدیران و کارکنان هر دو باید در درون سازمان مورد مطالعه قرارگیرند. کارکنان به منظور برقراری ارتباطات اثربخش با سایرین به هوش عاطفی نیاز دارند و مدیران نیز چنانچه دارای مهارتهای عاطفی بالایی باشند می توانند موجب عملکرد فراتر از انتظار کارکنان شوند. هوش عاطفی و داشتن مهارتهای عاطفی در درون سازمانها هم برای مدیران و هم برای کارکنان مفید است چرا که مدیران دارای کارکنانی هستند که دارای شور و اشتیاق فراوان برای کار هستند و کارکنان نیز مدیرانی خواهندداشت که آنها را درک می کنند و به مشکلات و نیازهایشان رسیدگی می کنند. (جانسون و همکاران 1999)
کای خاطرنشان می کند که هوش عاطفی موجب انطباق فردی و کاهش مقاومت آنها در مقابل تغییرات خواهدشد. از طرف دیگر مطالعات اسکات و همکارانش نشان می دهد که هوش عاطفی رابطه مستقیم با تمایلاتی از قبیل خوش بینی، گرایش به شادزیستن، و تمایل به کاهش اعمال غیرارادی دارد. همچنین تحقیقات مارتینز پونز نیز بیانگر این مطلبند که افزایش هوش عاطفی موجب رضایت از محیط کاری و زندگی اجتماعی افراد خواهدشد و علائم افسردگی را نیز کاهش خواهدداد. خلاصه این که با مروری بر تحقیقات انجام شده در زمینه هوش عاطفی به این نتیجه می رسیم که هوش عاطفی موجب نتایج مثبتی برای سازمانها خواهدشد و بر رفتار و نگرش کارکنان تاثیر خواهدگذاشت. (راحیم، 2003)
هوش هیجانی نماینده توانایی تشخیص، ارزیابی و بیان هیجان و آگاهی از هیجانها، توانائی دستیابی به / و یا ایجاد احساسات تسهیل فعالیتهای شناختی و عمل سازگارانه و توانایی تنظیم هیجانها در شخص و دیگران می باشد (مایر و سالوی 1997) . به عبارت دیگر، هوش هیجانی عبارت از پردازش مناسب اطلاعاتی می باشد که بار هیجانی دارند و استفاده از آن برای هدایت فعالیتهای شناختی مانند حل مساله و تمرکز انرژی برروی رفتارهای لازم. اصطلاح مذکور این فکر را انتقال می دهد که راههای دیگری برای باهوش‌بودن وجود دارد که غیر از تاکید بر تستهای استاندارد بهره هوشی می باشد. اینکه فراد می تواند این توانائیها را پرورش دهد و اینکه هوش هیجانی می تواند پیش‌بینی‌کنندة مهمی برای موفقیت در روابط شخصی، خانوادگی و محل کار باشد. هوش هیجانی در مقایسه با مفاهیم سنتی هوش متبلور، اصطلاح امیدوارکننده‌ای بنظر می رسد. به همین دلایل هوش هیجانی به روانشناسی مثبت تعلق دارد.
اولین شاخه هوش هیجانی با ظرفیت ملاحظه و بیان احساسات شروع می گردد. هوش هیجانی بدون قابلیتهائی که در این شاخه اول وجود دارند غیرممکن می باشد (در این مورد سارنی 1990 و 1999 نیز همین موضوع را عنوان می کند. اگر هر بار که احساسات ناخوشایند به وجود می آید مردم به آن توجه ننمایند، در مورد احساسات، معلومات بسیار کمی بدست می آورند. احساس هیجانی شامل ثبت، توجه و معنی سازی پیامهای هیجانی می باشد، به آن صورتی که در حالات صورت، تُن صدا ،‌یا محصولات هنری فرهنگی بیان گردیده اند. شخصی که حالت ترس را در صورت دیگری می بیند، خیلی بیشتر در مورد هیجان و افکار آن شخص می فهمد تا کسیکه این عملات را از دست داده و به آن توجه ننموده است. شاخه دوم هوش هیجانی در مورد سهولت در فعالیتهای شناختی می باشد. هیجانها ترکیبی از سازمانهای مختلف روانی، فیزیولوژیکی، تجربی، شناختی وانگیزشی می باشند. هیجانها از دو طریق وارد سیستم شناختی می گردند: به عنوان احساسات شناخته شده،‌مانند مورد کسی که فکر می کند «حالا من کمی غمگین هستم» و به عنوان شناختهای تغییریافته، مانند وقتی یک شخص غمگین فکر می کند «من خوب نیستم». تسهیل هیجانی تفکر – شاخه دوم- متمرکز براین موضوع است که چگونه هیجان برروی سیستم شناختی اثر می نماید و به این ترتیب چگونه می تواند برای حل مساله بنحو موثر، استدلال، تصمیم گیری و کارهای خلاق بکاررود. البته شناخت می تواند بوسیله هیجان هائی از قبیل اضطراب و ترس مختل گردد. از طرف دیگر هیجانها می توانند در سیستم شناختی الویت ایجاد کنند که به چه چیز مهمی توجه کند و به آن بپردازد (ایستربروک ، 1959 ،‌ماندلر 1975، سیمون 1982)؛ و حتی در مورد چیزی که در یک خُلق معین بهتر انجام می‌شود تمرکز نماید.
همچنین هیجانها شناختها را تغییر می دهند، هنگامی که شخص خوشحال است آنها مثبت، و وقتی غمگین می باشد، منفی می شوند (مثال :‌فورگاس 1995، مایر، گاشک ، براورمن و اوانز 1992، سالوی و بیربنوم 1995، سینگر و سالوی 1988). این تغییرات سیستم شناختی را وادار می نماید که چیزها را از دیدگاههای مختلف ببیند. مثلا تناوب بین شک نمودن و قبول کردن. مزیت این تناوب برای تفکر تقریبا واضح می باشد. هنگامی که نقطه نظر یکنفر بین شک کردن و قبول نمودن تغییر می نماید، فرد می تواند نقاط متعدد مثبت و مزایا را در نظر گیرد،‌و در نتیجه در مورد یک مساله عمیق تر و خلاقانه تر بیندیشد (مایر، 1986، مایر وهانسن 1995).

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   61 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ریشه های تاریخی هوش هیجانی

مقاله هوش هیجانی عاملی موثر در رهبری موفق

اختصاصی از زد فایل مقاله هوش هیجانی عاملی موثر در رهبری موفق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه : 1

هوش منطقی –هوش هیجانی بین زنان ومردان

3 نقش هوش هیجانی در زندگی

4 رهبری عاطفی

5 ویژگی های رهبری با شعور عاطفی بالا

7 هوش هیجانی در سازمان چگونه عمل می کند

11 هوش هیجانی وعملکرد اثر بخش

12 نمودهای هوش عاطفی در محیط کاری

13 آموزش و یادگیری هوش هیجانی در سازمان

18 هوش هیجانی ابزاری نوین در مدیریت بازار

22 نتیجه گیری :  

 

مقدمه :

هوش هیجانی به طور فزاینده ای تبدیل به یک عامل اندازه گیری رهبران اثر بخش بالقوه شده است . با داشتن استعداد وهوش بالا امکان دارد یک تحلیل گر مالی عالی و یا یک محقق منطقی شد اما با توسعه هوش هیجانی می توان کاندیدایی برای CEO و یا یک وکیل برجسته شد. هدف از نگارش این مقاله بررسی وآشنایی با مفهوم هوش هیجانی و نقش آن در رهبری می باشد . امید است با مطالعه این مقاله به نقش هوش هیجانی در زندگی خود بیشتر توجه نمایید زیرا بسیاری از موفقیت ها در زندگی از این هوش ناشی می شود.مقاله حاضر مبتنی بر تحقیقی از نوع توصیفی است وابزارجمع آوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای است . نتایج حاصل از بررسی های صورت گرفته حاکی از نقش قابل ملاحظه هوش هیجانی در زندگی و به خصوص در رهبری سازمانها دارد تا حدی که برخی پژوهشگران نقش هوش عاطفی را تا هشتاد درصد و نقش هوش منطقی راتنها بیست درصد این امر می دانند.مطالعاتی که در زمینه شعور عاطفی انجام شده حاکی از آن است که باهوش ترین افراد از نظر عقلانی ، اغلب در تجارت وزندگی خصوصی موفق نیستند .تحقیقات نشان می دهد که مدیر یا متخصصینی که از EQ(ضریب عاطفی) بالایی برخوردارو از نظرفنی نیز با تجربه هستند با آمادگی و مهارت بیشتر وسریع تر از دیگران به رفع تعارض های نوپا ، ضعف های گروهی و سازمانی و خلأ های موجود ، ارتباطات پنهانی دراز مدت و رفع تیرگی های متقابل که ارزشمندو سودمند جلوه می نماید خواهد پرداخت . همچنین گزارشهای انجام شده توسط مدیران در زمینه رشد تصاعدی علوم شعور عاطفی به ما می آموزد که چطور قدرت استدلال خود را افزایش دهیم و از انرژی عواطف ، خرد شهودی و قدرت استدلال خود را افزایش دهیم و از انرژی عواطف ، خرد شهودی وقدرت ارتباط با خود و اطرافیان بهره بیشتری کسب نماییم. علوم جدید ثابت کرده اند که زیر بنای بسیاری از تصمیمات مهم ، فعالترین و سودمند ترین سازمان ها و رضایت بخش ترین و موفق ترین زندگی ها ، شعور عاطفی است نه IQیا قدرت مغزی.

تعداد 20 صفحه  فرمت ورد  قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


مقاله هوش هیجانی عاملی موثر در رهبری موفق

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی

اختصاصی از زد فایل بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی


بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی

 

 

 

 

 

بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

تعداد صفحه:150

قیمت:2000 تومان

دانلود و خرید به صورت انلاین

فهرست مطالب

عنوان                                                                                                صفحه

 

فصل اول : کلیات پژوهش

مقدمه................................................................................................................................ 1

بیان مسأله ........................................................................................................................... 4

اهمیت نظری و عملی پژوهش .................................................................................................... 8

پیشینة تحقیق .......................................................................................................................... 9

اهداف پژوهش ...................................................................................................................... 10

فرضیه های پژوهش ................................................................................................................ 10

تعاریف مفاهیم ...................................................................................................................... 11

تعاریف نظری ........................................................................................................................ 11

تعاریف عملیاتی...................................................................................................................... 12

 

فصل دوم : مبانی نظری و پیشینة پژوهش

تعاریف هوش هیجانی............................................................................................................... 13

ویژگیهای هوش هیجانی ........................................................................................................... 14

سیر مطالعه‌ی هوش هیجانی ...................................................................................................... 18

اندازه گیری هوش هیجانی ......................................................................................................... 21

پرسشنامه هوش هیجانی پتراید زوفارنهام ......................................................................................... 24

هوش هیجانی و بیماریهای روانی ................................................................................................ 28

ابراز هیجان و پیامدهای آن در قلمرو سلامت...................................................................................... 31

افزایش هوش هیجانی .............................................................................................................. 34

تعاریف سلامت روانی................................................................................................................ 53

اهداف و مقاصد بهداشت روانی ................................................................................................. 55

بهداشت روانی ...................................................................................................................... 57

معیارهای بهداشت روانی در مکتب اسلام......................................................................................... 60

تعریف بهداشت روانی و سه سطح پیشگیری ....................................................................................... 62

اصول بهداشت روانی .............................................................................................................. 66

پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی یا سلامت روانی ...................................................... 70

 

فصل سوم : روش تحقیق

جامعه آماری ................................................................................................................. 87

روش نمونه گیری .......................................................................................................... 87

روش اجرای پژوهش .................................................................................................... 94

تجزیه و تحلیل اطلاعات ................................................................................................. 94

 

فصل چهارم : تحلیل داده‌ها

مقدمه ............................................................................................................................. 95

فرضیه‌های SPSS ............................................................................................................... 96

آمار توصیفی ........................................................................................................................ 97

آمار استنباطی ....................................................................................................................... 113

 

فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری

مقدمه ............................................................................................................................... 122

ارائة فرضیه‌ها ....................................................................................................................... 124

بحث و نتیجه گیری ................................................................................................................... 133

پیشنهادات ........................................................................................................................... 135

محدودیت‌ها .......................................................................................................................... 135

منابع و ماخذ ........................................................................................................................ 136

پرسشنامه و آزمون


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطة میان هوش هیجانی و سلامت روانی

پایان نامه ی رابطه ی بین هوش هیجانی و شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه پیام نور شبستر. doc

اختصاصی از زد فایل پایان نامه ی رابطه ی بین هوش هیجانی و شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه پیام نور شبستر. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی رابطه ی بین هوش هیجانی و شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه پیام نور شبستر. doc


پایان نامه ی رابطه ی بین هوش هیجانی و شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه پیام نور. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 60 صفحه

 

جهت دریافت درجه ی کارشناسی در رشته ی روان شناسی

پایان نامه تحصیلی کارشناسی روانشناسی عمومی

 

چکیده:

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه‌ی بین هوش هیجانی و مؤلفه‌های آن (خودآگاهی هیجانی، خودابرازی، حرمت نفس، خودشکوفایی، استقلال، همدلی، مسئولیت‌پذیری اجتماعی، روابط بین فردی، واقع‌گرایی، انعطاف‌پذیری، حل مسئله، تحمل فشار روانی، کنترل تکانش، خوش‌بینی و شادمانی) با شوخ‌طبعی در بین دانشجویان دانشگاه شبستر بود. برای دست‌یابی به اهـداف پژوهش 320 دانشجو با روش تصادفی خوشه‌ای چند مرحله‌ای به‌عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. پرسش‌نامه‌های هوش هیجانی بار-آن و شوخ‌طبعی در مورد آن‌ها اجراء گردید. در تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که بین هوش هیجانی و کلیه‌ی مؤلفه‌های آن با شوخ‌طبعی رابطه‌ی مثبت معنی‌دار وجود دارد. همچنین، از بین مؤلفه‌های هوش هیجانی، سه مؤلفه‌ی خوش‌بینی، خودشکوفایی و شادمانی قادر به پیش‌بینی شوخ‌طبعی هستند.                                       

 

واژه‌های کلیدی: هوش هیجانی، شوخ‌طبعی

 

مقدمه:

با وجود آن‌که مفهوم هوش از جمله مفاهیمی است که از گذشته تا به امروز مورد توجه بوده است، اما نکته‌ی مهم این است که در واقع از آغازِ مطالعه‌ی هوش غالباً بر جنبه‌های شناختی آن نظیر حافظه، حل مسئله و تفکر تأکید شده است؛ در حالی‌که امروزه نه‌تنها جنبه‌های غیرشناختی هوش یعنی توانایی‌های عاطفی، هیجانی، شخصی و اجتماعی نیز مورد توجه قرار می‌گیرند، بلکـه در پیش‌بینی توانایی فرد برای موفقیت و سازگاری در زندگی نیـز مورد اهمیـت واقـع شده‌اند. در همین رابطه، یکی از مهم‌ترین مفاهیم تلفیق دهنده‌ی جنبه‌های شناختی (مانند تفکر) و غیرشناختی (مانند هیجان)، هوش هیجانی  است

 

پیشینه:

سال های زیادی بر روان شناسان حاکم بود که مهمترین استعداد افراد را بهره هوشی یا هوش بهر(IQ)می نامیدند و با همین استعداد،پذیرش و گزینش کارمندان را انجام می دادند که افراد یا باهوش هستند یا نیستند و به هر حال،چنین زاده شده اند و کار زیادی برای آنها نمی توان انجام داد.این طرز تفکر در جامعه آن زمان که گاردنر آن را "دوران تفکر هوشبهری"می نامد نیز نفوذ کرده بود.کتاب "قالب های ذهن"اثر مهم گاردنر در سال ۱۹۸۳ بیانیه ای در دیدگاه هوش بهری بود به گفته این کتاب،هوش واحد و یکپارچه ای وجود ندارد که موفقیت در زندگی را تضمین کند بلکه طیف گسترده ای از هوش وجود دارند.

 

فهرست مطالب:

فصل اول                                                                                                      

چکیده

مقدمه              

پیشینه            

تاریخچه                                                

فرضیه                           

بیان مساله                                                                                                                                           

تعاریف عملیاتی                                        

اهداف تحقیق                                            

اهمیت موضوع                                             

متغیرها و مقیاس سنجش آنها                                                                                

فصل دوم

هوش وا نواع آن

انواع هوش از دیدگاه ثرندایک

انواع هوش از دیدگاه تورستون

انواع هوش از دیدگاه اشترن برگ

انواع هوش از دیدگاه گاردنر 

هوش هیجانی

اندازه گیری هوش هیجانی

انواع مهارتها

مولفه های هوش هیجانی وشرح کامل آنها

فصل سوم

وراثت یامحیط کام موثرند؟

تقسیم بندی افراد براساس IQ  و  EQ 

الگوی رفتاری وا لدین وهوش هیجانی

فصل چهارم

روش پژوهش

جامعه ی  آماری نمونه روش هاری آ مارگیری                                 

ابزار وروش جمع آوری اطاعات

یافته های پژوهشی

فصل پنجم

فهرست جداول

نتیجه گیری 

محدودیت ها

پیشنهادها

فهرست منابع

پیوستها

 

منابع و مأخذ:

خشوعی، م. س. (1386). روان شناسی شوخ طبعی. اصفهان: انتشارات کنکاش.

دهشیری، غلامرضا (1382). هنجاریابی و بررسی ساختار عاملی پرسشنامه هوش هیجانی بار- اون بر روی  دانشجویان دانشگاه تهران. پایان نامه‌ی تحصیلی کارشناسی ارشد، تهران:دانشگاه علامه طباطبایی.

گل پرور، محسن؛ آقایی، اصغر و  خاکسار، فخری (1384). رابطه هوش هیجانی و مؤلفه‌های آن با پیشرفت‌گرایی شغلی در بین کارگران کارخانجات و صنایع. دانش و پژوهش در روانشناسی، سال هفتم، شماره‌ی 25، 106- 75.

مزلو، ابراهام اچ. (1375).  انگیزش و شخصیت. ترجمه‌ی احمد رضوانی. مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی رابطه ی بین هوش هیجانی و شوخ طبعی دانشجویان دانشگاه پیام نور شبستر. doc