چکیده:
حسابداری سنتی عمدتا" قادر به اندازه گیری و گزارشگری دارایی های نا ملموس نبوده و لذا با توجه به افزایش قابل توجه سازمانهای دانش محور و وقوع انقلاب تکنولوژی اطلاعات ، امروزه حرفه حسابداری با مشکلات زیادی در فرایند ارزشگذاری سرمایه فکری و افشاء مناسب آن مواجه می باشد بنا براین در راستای ایفای مسئولیت پاسخگویی و شفاف سازی ، این دارایی ها باید به شیوه ای قابل قبول اندازه گیری و گزارش شوند . در این مقاله سعی شده است ابتدا اهمیت و ضرورت مفهوم سرمایه فکری و سیر تکاملی رشته مورد بحث قرار گیرد سپس یک چارچوب نظری جهت اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری هم در سطح اجزاء تشکیل دهنده و هم در سطح سازمانی آن ، ارائه شود در نهایت تلاش خواهد کرد که بینشی کل نگر جهت مدیریت استراتژیک سرمایه فکری ، در سازمان های دانش محور ایجاد نماید .
واژه های کلیدی: سرمایه فکری ، چارچوب مفهومی ، اندازه گیری و گزارش دهی
مقدمه :
تا چند سال قبل، سازمانها به اهمیت سرمایه فکری به عنوان یک عامل تاثیر گذار در فرایند تداوم فعالیت و سود آوری پی نبرده و لذا آن را همانند سایر داراییها (تحت عنوان دارایی نا مشهود) به حساب می آوردند. اما پس از رقابتی شدن بازارهای جهانی، اهمیت سرمایه فکری برای سازمانهای امروزی دو چندان گردید. پس از مشخص شدن نقش موثر سرمایه فکری در فرایند تداوم فعالیت و سود آوری، اهمیت شناسایی، اندازه گیری، و گزارشگری آن نیز برای سازمانهای امروزی دو چندان گردید. به عبارت دیگر، سرمایه فکری مهمترین منبع ایجاد ارزش و مزیت رقابتی برای سازمانهای امروزی بوده، و لذا مدیریت صحیح آن بدون شناسایی، اندازه گیری و گزارشگری امکان پذیر نمی باشد.
مدیریت سرمایه فکری (به طور استراتژیک) ضرورت سازمانهای امروزی محسوب شده، زیرا از طریق آن سازمانها می توانند علاوه بر تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی های مرتبط با سرمایه فکری، یک نوع هماهنگی بین استراتژیهای سرمایه فکری و استراتژیهای کلان سازمانی با هدف کسب مزیت رقابتی در بازار های به شدت رقابتی امروزی ایجاد نمایند. مدیریت استراتژیک سرمایه فکری همانند سایر داراییها نیازمند اندازه گیری و گزارشگری بوده و لذا طراحی یک سیستم اندازه گیری و گزارشگری مناسب برای سرمایه فکری از ضرورتهای مهم حرفه حسابداری به حساب می آید. در عصر اطلاعات[1]، سازمانها در محیط های پویایی فعالیت می کنند که کسب مزیت رقابتی پایدار یکی از الزامات اولیه آن بشمار می آید. مزیت رقابتی پایدار می تواند از طریق کاهش هزینه ها و همچنین ارائه ارزش بیشتر به مشتریان حاصل گردد.
عصر کنونی که به عصر اطلاعات (فراصنعتی) معروف است، جایگزین عصر صنعتی گشته بطوریکه در این عصر، عمده توجه سازمان ها معطوف به دارایی های دانشی و سرمایه فکری بوده و این در حالی است که عمده تمرکز سازمانها در عصر صنعتی بر دارایی های ملموسی همچون ماشین آلات و تجهیزات قرار داشت. سازمان های امروزی دریافته اند که دارایی های ناملموسی همچون : سرمایه فکری، تجربیات، دانش سازمانی و اطلاعات موجب موفقیت و بقای آنها می شود. لذا امروزه شرکت ها به این نتیجه رسیده اند که باید به آنچه می دانند (سرمایه فکری) بیش از آنچه که دارند (سرمایه مادی) اهمیت بدهند.
در مباحث مدیریتی اعتقاد بر این است هر چزی را که نتوان اندازه گیری و گزارش کرد پس نمی توان آن را مدیریت کرد. البته تا کنون تلاش های زیادی در زمینه اندازه گیری و گزارشگری سرمایه فکری به عمل آمده ولی اینگونه تلاش ها در ابتدای راه بوده و برای دستیابی به یک موقعیت مناسب در این زمینه هنوز راه طولانی در پیش است.
در این مقاله تلاش بر آن است که از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای، چارچوبی مفهومی جهت اندازه گیری و گزارشگری سرمایه فکری در سازمانهای امروزی ارائه گردد.
سرمایه فکری :
برای اولین بار در سال 1969 واژه سرمایه فکری توسط جان کنت گالبرایث اقتصادان، به منظور توضیح و تبیین شکاف مابین ارزش دفتری و ارزش بازار موسسات بکار رفت. پس از وی، کارل اریک اسویبی حسابدارسوئدی عدم انعکاس داراییهای فکری در تراز نامه های سنتی را مورد توجه قرار داد. در اقتصاد دانش محور امروزی، سرمایه فکری مهمترین سرمایه هر سازمانی به حساب آمده و می تواند از تمامی جهات بر عملکرد یک سازمان تاثیر گذار باشد (ریاحی بلکویی، 2003). هر چند روشهای حسابداری سنتی نقش قابل توجهی در فرایند اندازه گیری و گزارشگری دارایی های ملموس بر عهده دارند، اما در یک سازمان دانش محور که دانش سهم عمده ای از داراییها را تشکیل می دهد، روشهای حسابداری سنتی قادر به اندازه گیری و گزارشگری دانش موجود در سازمان نبوده و لذا روشهای حسابداری سنتی نیازمند اصلاحات و تغییرات عمده ای می باشند (آنتونی رجاس، 2007).
در ادبیات مرتبط با سرمایه فکری تعاریف مختلفی از این واژه به عمل آمده و لذا یک تعریف واحد یکسانی از آن وجود ندارد. برخی از تعاریف مهم در ارتباط با سرمایه فکری عبارتند از : سرمایه فکری عبارت از دانش، اطلاعات، دارایی فکری و تجربه می باشد، که می تواند در ایجاد ارزش مورد استفاده قرار گیرد (استیوارت،1999). سرمایه فکری به مجموع دارایی های دانشی موجود در یک سازمان اطلاق می گردد، که از طریق آن سازمان می تواند علاوه بر دستیابی به یک مزیت رقابتی، تداوم فعالیت خود را نیز تضمین نماید (آندرسن، 2004). به طور کلی اکثر صاحب نظران سرمایه فکری بر سه جنبه ی: سرمایه انسانی[2]، سرمایه ساختاری[3] و سرمایه ارتباطی[4] اتفاق نظر دارند. هر کدام از آنها به طور مختصر در زیر تشریح می گردند.
سرمایه انسانی:
سرمایه انسانی بیانگر موجودی دانش کارکنان یک سازمان است (بنتیس و دیگران، 2002). سرمایه انسانی شالوده سرمایه فکری را تشکیل داده و بدون آن سرمایه فکری قابلیت اجرائی نمی یابد (چن و دیگران، 2004). بدون سرمایه انسانی هیچگونه نوآوری در محصولات، خدمات و فرایندهای تجاری به عمل نمی آید (ریاحی بلکویی، 2003). به عبارت دیگر، سرمایه انسانی شامل دانش، مهارت ها و توانایی های کارکنان سازمان بوده که می تواند در فرایند حل مشکلات سازمانی مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به متعلق بودن سرمایه انسانی به کارکنان یک سازمان، می توان ادعا نمود که آن تحت تملک یک سازمان نبوده و لذا با خروج کارکنان از سازمان این سرمایه نیز از سازمان خارج خواهد شد. بنابراین، سازمان ها در تلاش هستند که با تبدیل این نوع سرمایه به اشکال دیگری از سرمایه فکری، از خروج آسان آن از سازمان جلوگیری نمایند (روس ودیگران، 1997).
سرمایه ساختاری (سازمانی):
سرمایه سازمانی دانش نهادینه شده ائی است که متعلق به یک سازمان بوده و در موارد همچون: پایگاه های داده، دستورالعمل ها ذخیره می شود. روس و همکاران 1997 معتقدند که سرمایه ساختاری «به هر آنچه که پس از رفتن کارکنان به منازلشان در شرکت باقی می ماند» اطلاق می شود. به عقیده آنان سرمایه ساختاری در برگیرنده سرمایه سازمانی همچون دارایی فکری، دارایی فرهنگی، نوآوری، فرایندها و همچنین شامل سرمایه نوسازی و توسعه همچون: حق ثبت محصولات و تلاش های آموزشی می شود. این سرمایه تحت تملک سازمان بوده و می تواند از طریق پشتیبانی سرمایه انسانی، بستر لازم برای انجام درست وظایف از سوی کارکنان را فراهم سازد.
سرمایه مشتری (ارتباطی):
سرمایه مشتری به معنای استفاده مناسب از اطلاعات بازار جهت جذب و حفظ مشتریان می باشد. در حقیقت شمول این نوع سرمایه محیط داخلی و خارجی یک سازمان، و همچنین روابطی است که سازمان با مشتریان، رقبا، تامین کنندگان، انجمن های تجاری، و دولت دارد، می باشد. (بنتیس، 2004) مواردی همچون رضایت مشتریان، وفاداری آنان، قابلیت بازاریابی، شدت بازار، سهولت تامین اعتبار و غیره را می توان در زمره سرمایه ارتباطی به حساب آورد. بنابراین، رشد سرمایه مشتری به نحوه حمایت سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری از آن بستگی دارد (چن و دیگران، 2004).
اهمیت اندازه گیری و گزارش دهی سرمایه فکری:
اگرچه، روشهای سنتی حسابداری به طور قابل ملاحظه ای به درک ارزش کسب و کار کمک می کنند، اما با این وجود در یک سازمان دانش محور، که در آن دانش بخش بزرگی از ارزش یک محصول و همچنین ثروت یک سازمان را تشکیل می دهد، روشهای سنتی حسابداری، که مبتنی بر دارائیهای ملموس[5] و نیز اطلاعات مربوط به عملیات گذشته سازمان هستند، برای ارزش گذاری سرمایه فکری، که بزرگترین و ارزشمندترین دارائی برای بسیاری از سازمانها است، ناکافی هستند (سولیوان و سولیوان، 2000). دیدگاه اندازه گیری سرمایه فکری بر چگونگی ایجاد مکانیزم های اندازه گیری جدید برای گزارش دهی متغیرهای غیر مالی یا کیفی سرمایه فکری در کنار داده های سنتی، کمی یا مالی تمرکز دارد (جانسن و همکاران، 1999). در مقایسه با حسابداری مالی سنتی، اندازه گیری سرمایه فکری موضوعات مهم غیر مالی، مثل سرمایه انسانی، رضایت مشتری و نوآوری را در بر می گیرد. بنابراین رویکرد سرمایه فکری برای سازمانهایی که می خواهند از ارزش عملکردشان به خوبی آگاهی داشته باشند، جامع تر است. تفاوت های بین این دو رویکرد معنی دار هستند: در حالیکه حسابداری مالی به گذشته گرایش دارد، اندازه گیری سرمایه فکری آینده نگر است. اندازه گیری سرمایه فکری واقعیت های نرم (کیفیت ها)[6] را در بر می گیرد در حالیکه حسابداری مالی واقعیت های سخت (کمیت ها)[7] را اندازه گیری می کند. اندازه گیری سرمایه فکری بر ایجاد ارزش تمرکز دارد، در حالیکه حسابداری مالی[8] بازدهی عملیات گذشته و جریان نقدینگی را منعکس می سازد. به تدریج مشخص شده است که اندازه گیری مالی سنتی در هدایت تصمیم گیرهای استراتژیک ناکافی بوده (واترهاوس واسوندسن، 1998) و لذا آن باید با اندازه گیری سرمایه فکری تکمیل یا حتی جایگزین شود. در این صورت مدیران به خوبی می توانند از وضعیت موجود (نقاط قوت وضعف) مدیریت سرمایه فکری شان مطلع گردند. به طور مشخص، اندازه گیری سرمایه فکری در تصدیق توانایی سازمان برای تحقق اهداف استراتژیک، نمایش تحقیق و توسعه، فراهم ساختن اطلاعات پشتیبانی برای بهبود پروژه ها و تایید اهمیت برنامه های تحصیلی و آموزشی اش مفید است. اندازه گیری سرمایه فکری به عنوان یک روش مهم مدیریت بازاریابی و کسب و کار استراتژیک نیز، بیش از اینکه یک ابزار ارتباطی با سهامداران یا سرمایه گذاران باشد، به عنوان یک ابزار مدیریت درون سازمانی مفیدتر خواهد بود (بنتیس، 2000). بنابراین، چون شناسایی سرمایه فکری یک مساله استراتژیک کلیدی است، لذا گزارش منظم وضعیت موجود آن به هیات مدیره ضروری بنظر می رسد. در یک جمله می توان گفت که اندازه گیری سرمایه فکری برای مدیریت سرمایه فکری مهم است؛ بدین معنی که مدیریت موثر سرمایه فکری به اندازه گیری موثر آن بستگی دارد. بر اساس گزارشات ارائه شده، یک تعداد از شرکت ها شروع به پی گیری، ارزش گذاری و ایجاد ابزارهایی برای حمایت از سرمایه فکری شان کرده اند (هاروی ولوسک، 1999).
شرکت هایی که سرمایه فکری شان را اندازه گیری می کنند، بر مبنای نتایج حاصل از اندازه گیری ها گزارش سرمایه فکری را تهیه می کنند. تا کنون هیچ رهنمودواحدی برای گزارشگری سرمایه فکری چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی وجود ندارد. برخی از شرکت های پیشرو شروع به انتشار این گزارش ها کرده اند، بسیاری از آنها با درصدی از خطا، با ایجاد شاخص های جدید، سرمایه فکری شان را اندازه گیری می کنند. این شرکت ها گزارش های سرمایه فکری شان را، در پرتو تجربه شان در زمینه مدیریت دانش و نیز اندازه گیری سرمایه فکری یا تجربه سایرین تهیه می کنند. شرکت های اروپایی به طور مشخص در بحث اندازه گیری و گزارشگری سرمایه فکری پیشرو بوده و در ابتدا این روند در شرکت های سوئدی و دانمارکی شروع و سپس به جنوب اروپا گسترش یافت. (قلیچ لی و دیگران، 1384).
اندازه گیری سرمایه فکری:
اهداف اندازه گیری سرمایه فکری :
دلایل اندازه گیری سرمایه فکری عبارتند از:
1- به مدیران اجازه می دهد تا اطلاعات ارزشمندی در زمینه کنترل های مدیریتی منابع استراتژیک نامشهود برای بقاء و تداوم فعالیت فراهم آید. از این طریق شرکت ها قادر خواهند بود تا خط مشی های عقلانی و انتخاب های استراتژیکی بر پایه اطلاعات بدست آمده ترسیم کنند.
2- اطلاعات ارزشمندی درباره جایگاه سرمایه فکری در شرکت فراهم آورده که بدین طریق بازار می تواند ارزیابی واقعی تری از منابع شرکت (مادی و غیر مادی) بدست آورد، که قبلاً از طریق گزارش های مالی – اقتصادی قابل دسترسی نبودند(عالم تبریز و دیگران، 101:1388).
از سوی دیگر یک سیستم نظارتی که بتواند بطور مداوم در رابطه با منابع ایجاد شده توسط کارکنان شرکت اطلاعات ارائه نماید، برای برنامه ریزی و تعیین اولویت سرمایه گذاری های بیشتر بر روی منابع انسانی بسیار ارزشمند خواهد بود (لونگو، 2007). یکی از دلایل اندازه گیری دارایی های دانشی، توجیه سرمایه گذاری در زمینه سرمایه فکری بوده و دلیل دیگر برای اندازه گیری سرمایه فکری، تشخیص دارایی های پنهان و آشکاری است که امکان توسعه و دستیابی استراتژیک به هدفهای سازمانی را مهیا می سازد. در کل می توان هدفهای اندازه گیری سرمایه فکری را بشرح زیر خلاصه نمود:
- شناسایی و نقشه یابی (نقشه برداری[9]) دارائیهای نامشهود
- شناخت الگوها و جریانهای دانشی در درون سازمان
- اولویت بندی مباحث دانشی حیاتی و سرنوشت ساز
- تسریع و شتاب دادن به الگوهای یادگیری درون سازمانی
- شناسایی بهترین اقدامات (BP) و اشاعه آن در سرتاسر سازمان
- افزایش خودادراکی کارکنان از سازمان و افزایش انگیزش آنها
- ایجاد و ترویج فرهنگ عمل گرا
1- Information Age
1- Human Capital (HC)
2- Structural Capital (SC)
3- Relational Capital (RC)
1- Tangible Assets
1- Qualitative
2- Quantitative
3 - Financial Accounting
1- Mapping
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله ارائه چارچوبی مفهومی برای اندازه گیری و گزارش دهی