مدیریت کیفیت جامع یک روش مدیریتی بر پایه ایجاد خدمات با کیفیت از نظر مشتری می باشد. این روش به عنوان روشی کیفیت محور، مشتری محور، برپایه حقایق و کار گروهی می باشد که مدیران ارشد روند کار را به سمت دستیابی به اصول استراتژیک ضروری در خلال یک توسعه مداوم، خدمات رسانی نهایی و مدیریت کیفیت نهایی پیش می برند.
کلمه «جامع» در مدیریت کیفیت نهایی بدین معناست که هر کسی در سازمان باید در تلاش جهت توسعه مداوم سازمان شرکت کند. کلمه «کیفیت» نشانگر اهمیت دادن به زضایت مشتری می باشد و کلمه مدیریت به افراد و روندی اطلاق می شود که لازم است به کیفیت دست یابند.
مدیریت کیفیت نهایی یک برنامه نیست: بلکه یک روش سیستماتیک و تکمیل شده سازمان یافته در مسیر توسعه مداوم یک سازمان است. در عین حال یک روش زودگذر مدیریتی نیست، بلکه یک روش اثبات شده مدیریتی است که برای چندین دهه در سازمانهای سراسر دنیا بطور موفقیت آمیزی استفاده شده است. کیفیت جامع به خودی خود یک هدف نیست، بلکه وسیله ای است در راستای اهداف سازمانی، مدیریت کیفیت جامع نباید بدواً متمرکز بر خود سازمان باشد، بلکه عنوان ابزاری جهت دستیابی به اهداف سازمانی باشد.
مدیریت کیفیت نهایی با دیگر روش های مدیریتی فرق دارد. از این نظر که بیشتر با کیفیت در طول تولید سر و کار دارد تا اینکه با کیفیت در مرحله نهایی تولید دیگر روش های مدیریتی هر کدام مشکلات دیگری دارند . برخی روشهای عمده به صورت زیر با مدیریت کیفیت نهایی مقایسه می شوند. (Biech -1994)
مدیریت هدف محور، (MBO) بر دستیابی به یک سری اهداف خاص زیر نظر و کنترل مدیران شخصی تاکید می کند این رویکرد انجام پروسه ها به صورت چند عملکردیاست و با کار گروهی و کیفیت در تعارض می باشد. TQM هدف محور نیست ، ولی هدف آن، دستیابی به توسعه کیفیت مداوم است.
مدیریت نتیجه محور (MBR) ، مدیریتی با در نظر گرفتن نتایج گذشته به عنوان شاخص نتایج آینده می باشد و با راندن یک اتومبیل در مسیری رو به جلو مقایسه می شود در حالی که نظر مداوم در آینه عقب می باشد. در محیط سریع و در حال تغییر دنیای امروز، و مدیران نمی توانند بر نتایج گذشته به عنوان شاخص اجرای آینده تاکید داشته باشند بلکه بر نتایج جاری و روشهای دستیابی به آن تاکید دارد.
مدیریت استثناء محور، مدیریتی است که وظیفه آن شناسایی اهداف خاص برای عملکرد مدیریتی است. اما نتایج کوتاه مدت با واکنش نسبت به مشکلات فوری بدست می آید اما تحلیلی در مورد روندهایی که برنامه ها را تولید می کند ارائه نمی کند بنابراین منافع بلند مدت نادیده گرفته می شوند . از سوی دیگر مدیریت کیفیت نهایی به تصحیح روندهایی مربوط است که مشکل ایجاد می کنند نه آنکه مربوط به مشکلات فردی باشد.
مدیریت کیفیت نهایی نیازمند یک تغییر متفاوت و جدید در تفکر و رفتار است. این تغییر به سادگی صورت نمی گیرد و انجام آن برای افراد ضعیف و آموزش ندیده امکان پذیر نمی باشد. و در نگاه اول بسیاری از روشهای مدیریت کیفیت نهایی ساده و حسی به نظر می رسد. اما آنها باید بدانند از مدیریت کیفیت نهایی جهت عملکرد بهتر استفاده کنند آگاهی از تاریخ مدیریت کیفیت نهایی احتمال دارد که در درک روشها موثر باشد. (saylor-1996)
تاریخ مدیریت کیفیت جامع
مدیریت کنترل نهایی در اواسط دهه چهل توسط دکتر ادوارد دمینگ که مشاور در زمینه نمونه گیری و اداره سرشماری بود و پس از آن استاد آمار در دانشگاه نیویورک و فارغ التحصیل موسسه تجاری گردید، گسترش یافت. وی در قانع کردن تجار آمریکایی جهت بکار گیری مدیریت کیفیت نهایی موفقیت اندکی کسب کرد اما روشهای مدیریتی وی در ژاپن با موفقیت مواجه شد. پس از جنگ جهانی دوم ژنرال مک آرتور دویست دانشمند و متخصص به انضمام دکتر دمینگ را جهت کمک برای ساختن کشور اعزام کرد. دکتر دمینگ در حال انجام سرشماری در ژاپن بوسیله اتحادیه دانشمندان و مهندسان جهت ایراد سخنرانی در مورد روشهای کیفیت نهایی دعوت شد. یکی از حضار استاد سابق بسیاری از مدیر عاملان ژاپن بود. پس از حضور در جلسه استاد دانشگاه به مدیر عاملان و دانشجویان سابق خود اعلام کرد: اگر آنها بخواهند اقتصاد ژاپن را در طول پنج سال متحول کنند باید در سخنرانی های دکتر مینگ در مورد استفاده آماری جهت دستیابی به کیفیت بالا با هزینه کمتر شرکت کنند. بسیاری از مدیر عاملان اندرز پروفسور را پذیرفتند و در سخنرانی ها حضور یافتند . در نهایت بسیاری از شرکتهای تولیدی ژاپن نظریات دکتر دمینگ را پذیرفتند و توانستند تا محصولات با کیفیت را با هزینه کم تولید کنند. در حالی که تجارت ژاپن بر تولید محصولات با کیفیت تولید بالا تمرکز دارد، شرکتهای آمریکایی محصولات با کیفیت تولید می کنند . تاکید شرکتهای ژاپن بر تولید محصولات با کیفیت بالا و قیمت پایین، جایگاه مناسبی در بازارهای آمریکایی کسب کردند.
در دهه هفتاد و هشتاد بسیاری از شرکتهای آمریکایی به انظمام Ford,IBM,Xerox اصول دکتر دمینگ درمورد کیفیت نهایی را به کار گرفتند و این موضوع به تدریج موجب در اختیار گرفتن بازار توسط آنها شد. پیش از این شرکتهای ژاپنی بازار را در اختیار خود داشتند . اگر چه مدیریت نهایی اهمیت خود را در بخش خصوصی نشان داده است با این وجود د ر سالهای اخیر توسط بسیاری از سازمانهای عمومی نیز بکار گرفته شده است. بنابراین در این فصل مدیریت کیفیت نهایی و ریشه آن توضیح داده می شود. که بر کیفیت در حین تولید تاکید دارد. از آنجا که کیفیت در بحث مدیریت کیفیت اهمیت شایانی دارد این موضوع را به تفصیل تشریح خواهیم کرد. (warcup-1992)
عملکرد مدیریت کیفیت جامع
هر گونه بحث در مورد کیفیت جامع باید با چهارده نکته جهانی دمینگ در مورد مدیریت کیفیت آغاز گردد.
چهارده اصل کلی:
این چهارده نکته برای مدیریت کیفیت به عنوان پایه و اساس TQM آن می باشد که در ذیل شرح داده میشود.
1- ایجاد هدف هماهنگ در راستای کیفیت خدمات :
رهبری ارشد باید اهداف شرکت را برای کلیه کارمندان مشخص کند و آنها باید به طور پیوسته به آن متعهد باشند.
2- پذیرش فلسفه جدید کیفیت :
هر شخصی از مقامات ارشد مدیریتی تا پایین ترین کارمند باید چالش کیفیت را بپذیرد و مسئولیت های خود را یاد بگیرد و مدیریتی را که برای تغییر در راستای فلسفه جدید نیاز است گزینش کند . کالا نباید با کیفیت پایین به دست مشتری برسد سازمان باید بپذیرد که ممکن است نقایصی در کیفیت پیش آید اما باید اطمینان داشت که کالای دارای نقص بدست مشتری نرسد.
3-اتکا نداشتن به بازرسی مداوم و گسترده جهت دستیابی به کیفیت:
هدف این نظارتها توسعه روندها و کاهش هزینه ها و یافتن نقایص است.
با بکار گیری کیفیت نیاز به بازرسی گسترده نیز از بین می رود.
4- انتخاب بر اساس قیمت:
سازمانها باید از عقد قرارداد بر اساس پایین ترین قیمت خودداری کنند و در عوض آنها باید هزینه کلی خود را کاهش دهند.
5- تشخیص مشکلات و اقدامات پیوسته جهت توسعه سیستم:
سازمانها باید به طور مداوم همیشگی کیفیت خدمات سرویس رسانی خود را بهبود بخشند. بسیاری از مدیران اینگونه می اندیشند که هر برنامه یک آغاز، میان و انتهایی دارد. TQM هیچ پایانی ندارد، بلکه یک روند مداوم است. عبارت «توسعه پایدار» باید در سازمانها جا بیفتد.
6- آموزش سازمانی :
سازمان باید روش های جدید آموزشی را خصوصاً برای افراد تازه استخدام شده تنظیم کنند . آموزش در حین خدمت ، در حالیکه افراد تازه استخدام شده احتمالاً روشهای قدیمی را از اسبق آموخته اند و در مقابل تغییرات TQM مقاومت می کنند، قابل قبول نمی باشد. آموزش شامل بالا بردن سطح مشتریان خارجی با عنوان دست یابی به اهداف سازمان نیز میشود و این امر هنگامی کمک کننده است که سازمان بدنبال ورودی کیفیت از مشتریان خارجی باشد.
7- آموزش و نهادینه کردن رهبری :
هدف رهبری نباید تنها این باشد که به افراد بگوید چگونه کارشان را انجام دهند، بلکه باید به آنها کمک کنند کارشان را بهتر انجام دهند. رهبری یک مهارت آموزشی است، بنابراین سازمانها باید مدیرانشان را آموزش دهند تا راهنمایان خوبی باشند.
8- دور کردن ترس از محیط کار:
سازمانها باید جوی مبنی بر اعتماد و خلاقیت برای تمامی کارکنانی که ممکن است تأثیر مهمی در توسعه سازمانی داشته باشند بوجود آورند. اغلب هراس های محیط کار مربوط به برآوردهای اجرایی است که سهمیه های رقمی دارند، میشود. کارکنان مایل به انجام کاری می باشند که از لحاظ مادی برایشان سودآورد باشد نه آنچه مستلزم کیفیت می باشد. کارکنان نباید از ارائه ایده های جدید واهمه داشته باشند و سازمان باید شکست های ناشی از آزمودن ایده های جدید کارکنان را تحمل کند .
9- شکستن موانع میان بخش ها:
مدیران عالی رتبه باید میان بخش ها تیم های کاری قرار بدهند نه اینکه یک حالت مسابقه پیش بیاید، آنها باید تلاش تیم ها را به سمت اهداف سارمان به بالاترین حد برسانند نه اینکه میان بخش ها حالت رقابت و مسابقه را ترویج کنند.
10- حذف پند و اندرز از محیط کار:
مدیران باید از شعار دادن بپرهیزند و هدفشان را کاهش نواقص و توسعه تولید قرار دهند. چنین پند و اندرزی به صورت عکس جواب می دهد . اغلب دلایل کیفیت پایین تولید در یک سازمان مربوطه به سیستم و بنابراین نیروی پشت پرده محیط کار باید عوض شود.
11- هدف قرار ندادن استانداردهای کاری و سهمه های رقمی برای تولید:
مدیریت عالی باید بر دستیابی به کیفیت خدمات تاکید کند تا بر کمیت و نیز جریمه های فردی و سیستم کنترل پاداش را به نوعی عوض کند تا کارکنان انگیزه لازم را داشته باشند. همان حذف مدیریت هدف محور به جای تکیه بر اهداف ، جهت رسیدن به هدف، مدیران باید روش های سازمانی را برای توسعه و کاربرد مدیریتی جهت کمک به کارکنان در دستیابی به اهداف شخصی بنا نهند.
12- حذف موانع مرتبط با غرور کارکنان :
سازمانها باید سیستم ارزش گذاری طبقاتی را لغو کنند و هیچ فردی را به دلیل شکست سیستم مورد سرزنش قرار ندهند.
13- ایجاد و تشویق برنامه های قدرتمند آموزشی، بازآموزی و خودباوری:
استفاده از استادان ماهر جهت آموزش نیروی کار. آغاز آموزش با دیدگاهی آماری در سازمان و سپس گسترش آن در سطوح مختلف آموزشی . یک آموزش گسترده باید در نهایت به هدف اصلی سازمان برگردد.
14-اقدام به تکمیل دگرگونی و تعبیر : قرار دادن هر فرد در سازمان جهت تکمیل تغییر و دگرگونی به سوی TQM تغییر نه تنها در مدیریت بلکه باید در هر فردی از کارکنان صورت بگیرد. ایجاد مراکز اطلاعاتی فراوان جهت نگهداری کل سازمان در موقعیتی که از تمامی روندهای پیشرفت و تغییر آگاهی داشته باشند . این چهارده نکته از اصول مدیریت کیفیت نهایی میباشد و درمانی جهت پنج بیماری مهلک می باشد که می تواند به یک شارمان آسیب برساند وجود دارد که باید قبل از تحقیق و به موفقیت رسیدن طرح TQM حذف ودرمان شوند . در غیر اینصورت نه تنها از انتقالات TQM جلوگیری به عمل می آورند ، بلکه به تدریج به تخریب سازمان * مد نظر داشته باشد که در برگیرنده کیفیت می باشد.
15- جابه جایی نیروی کار: هنگامی که کارکنان به طور مداوم سازمان را ترک می کنند نشانگر مشکل جدی در سازمان می باشد. درمان بیماری های مهلک دیگر ممکن است به حذف این بیماری کمک کند . مدیریت باید اقداماتی انجام دهد تا تمام کارکنان احساس کنند در یک سازمان واحد و متحد قرار دارند . گرچه همگی موضوعات تحقیق مدیریت کیفیت نهایی ، تحقیق 14 نکته جهانی و حذف 5 بیماری مهلک همه مهم می باشند. اما اینها تنها بخشی از دگرگونی و تغییر به سمت TQM میباشد. دیگر موضوعات مهم به شرح زیر میباشد:
ساختار کیفیت : سه عامل کیفیت در یک سازمان باید برای موفقیت مدیریت کیفیت جامع وجود داشته باشد . اول اینکه سازمان باید یک سطج پایه برای خدمات رسانی داشته باشد و دوم اینکه باید تعاملات و رابطه مستقیمی با عامه مردم داشته باشد. سوم باید خدمات جانبی مناسبی نظیر کیفیت ساختمانها وسائل و تجهیزات مناسبی داشته باشد. اگر ساختار کفی به خوبی بنا نهاده شود، یک سازمان می تواند بر اهدافش متمر کز شود.(garvin-1984)
تمرکز رسانی : قبل از تحقیق مدیریت کیفیت جامع، مدیران ارشد باید اهداف یا نقاط تمرکز مشترک سازمان را تعیین کنند و این تمرکز بر یک سری مراحل جهت تحقق روند کار می باشد. تمرکز شامل این سه عامل است: چشم انداز و دیدگاه ماموریت و ارزش سازمان و دیدگاه مربوط به آنچه سازمان میخواهد در آینده بشود، است. و انعکاسی از جستجوی مداوم سازمان برای بهتر شدن و برآوردن انتظارات کیفی کشتری می باشد. مدیر ارشد دیدگاه را بوجود می آورد اما کل سازمان باید از آن استقبال کنند تا معنای درستی داشته باشد. ماموریت به توصیف اهداف پایه سازمانی و نتایج مورد نظر می پردازد. ارزش ها رهبری سازمان را هدایت می کنند. آنها به توضیح راههایی جهت برقراری ارتباط سازمان، هدایت روابط با مشتری و به طور کلی بنا نهادن قوانین اصولی جهت چگونگی عملکرد سازمان می پردازند همین که سازمانی نقاط تمرکزش را تعیین کرد. باید به کارکنانش صلاحیت مسئولیت و اختیار عمل بدهد.
اختیار کارکنان :
اختیار عمل دادن به نیروی کار شامل کنترل نسبی کارکنان بر عملکرد سازمان می باشد. در این حالت کارکنان احساس می کنند که فعال بوده و بخشی از سازمان هستند. که در روند تصمیم گیری دخیل بوده و به نوعی حس می کنند که در یک خانواده هستند و در این صورت احساس غرور و مالکیت درشغل خود می کنند که به توسعه عملی شغلی شان می انجامد که در کل کیفیت سازمان را بالا می برد. هر چه کارکنان بیشتر در سازمان مشغول می شوند، بیشتر خودجوش میشوند و دیگر نیازی به کنترل مستقیم از سمت مدیران ندارند. به عنوان بخشی از روند اختیار دهی به کارکنان آنها در قسمت های بیشتری از مقوله مدیریت مشارکت می کنند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 53 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله تعریف و مفاهیم TQM