زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آموزش مدیریت

اختصاصی از زد فایل آموزش مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

جهان و محیط اطرافمان در حال تغییر است و در چنین شرایطی هیچ چیز خطرناک‌تر از دل بستن به کامیابی‌های دیروز نیست. تافلر
- خلاقیت یعنی یک درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ریختن. ادیسون
نوشته شده در پنجشنبه 14 مهر1384ساعت 11 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
درس های تام پیترز
به نام خدا
درس های تام پیترز
تام پیترز را «شاهزاده بی نظمی» و «قهرمان شکست های جسورانه» لقب داده اند. مجله «نیویورکر»نوشته است:

 

درجه ای که شرکتهای بزرگ آمریکایی کسب کرده اند، همان است که «تام پیترز» آنها را به آن تشویق کرده است. چه او را دوست بداریم، یا از او متنفر باشیم، همه باید به او توجه کنیم.

 

«تام پیترز» درجه کارشناسی ارشد مدیریت مهندسی از دانشگاه «کورنل» و دکتری خود را از دانشگاه استنفورد گرفت. او یک همکار نیروی دریایی، مشاور مواد مخدر در دولت و یکی از شرکای شرکت «مکنزی» است. اما آنچه که واقعاً او را عضو خانواده ها کرده است کتابی است به نام «در جستجوی بهترین ها» که در سال 1982 در تالیف آن همکاری داشته است.

 

این کتاب به تنهایی بازار کتابهای تجاری را که در حال رکود بودند دگرگون ساخت و تشویق کرد و تمام افراد علاقه مند به حوزه مدیریت را به خواندن آن تشویق کرد.
آنچه در زیر می آید مصاحبه ای کوتاه با تام پیترز است که پاسخ های او می تواند برای دست اندرکاران حوزه مدیریت سودمند باشد.
امروزه چگونه می توان کمبود نیروی کار شایسته را جبران کرد؟
– ابتدا باید محیط آرامی برای کار ایجاد کنید. این مطلب بسیار مهمی در تمام دنیا است. در برخی از رستوران ها، افراد حاضرند برای گرفتن سرویس در صف انتظار بنشینند تا نوبتشان برسد اما در سایر رستوران ها به هیچ وجه چنین نیست.

 

شرکت مایکروسافت از جمله این شرکتهاست. این شرکت بیش از سالهای پیش هزینه می کند اما 6 یا 7 سال قبل جایگاه بسیار مناسب تری داشت. در آن زمان از دیدگاه مردم، این شرکت در حال ایجاد انقلابی عظیم بود، بنابراین هرکس که دارای روحیه ابتکار بود مایل بود در فهرست حقوق بگیران مایکروسافت باشد.

 

آیا می توان محیطی آرام در شرکت ایجاد کرد؟
– اگر خوب حقوق بدهید و مزایای فراوان در اختیار کارکنان باشد، یا سالن ورزشی خوب یا مهدکودک مناسبی برای آنها فراهم سازید، مطمئن باشید که ضرر نمی کنید. چنانچه قادر به جذب استعدادهای درخشان نباشد به این معنی است که شرکت شما «فشل» است و باید تغییراتی در آن صورت گیرد.
در مرکز شرکتهای رایانه ای آمریکا (SILICON VALLY) کمبود استعدادهای درخشان وجود دارد و به دنبال استعدادها می گردد. اما در مقابل شرکت سیسکو (CISCO) عده زیادی در صف ایستاده اند که در این شرکت استخدام شوند. این صف طولانی تنها به دلیل قیمت بالای سهام آن نیست. نکته این است که آنها می توانند با آزادی تمام استعداد خود را در این شرکت شکوفا سازند.

 

نقش واحد منابع انسانی شرکتها با توجه به کمبود استعدادها چیست؟
– اگر ما در عصر بروز استعدادها هستیم چنانکه خیلی ها می گویند پس «منابع انسانی» باید شیک پوش ترین فرد شهر باشد. اما آیا مدیران سازمان این را قبول دارند؟ هنوز خیر.

 

اینجاست که کارکنان منابع انسانی مطرح می شوند. اما چگونه؟ به جای حمایت از سازمان، در واقع مرکزی برای بوروکراسی اداری می شوند. راستی چرا ستاره درخشان دوران استعدادها نباشیم؟

 

شما اکنون مرکز توجه بیش از 50 هزار مدیر منابع انسانی هستید. مطلب کلیدی شما برای آنان چیست؟
- سه مطلب را مطرح می کنم که سومی نباید در هیچ مجله مدیریت منابع انسانی چاپ شود
موضوع اول اینکه شما در ذهن روسای خود یک مکانیک تلقی می شوید تا یک بینش مند دورنگر. حتی در ذهن خودتان نیز چنین هستید. شما در واقع اکثر وقت خود را به جای کارهای سازنده صرف جلوگیری از ورود راهزنان و مزاحمان، احقاق حق و دفع شر و امثال آن می کنید. بخش عمده زندگی شما صرف حل وفصل معضلات ناشی از بوروکراسی می شود که در واقع بینش مند بودن شما را از آن باز می دارد.
موضوع دوم که تعبیر دیگری از موضوع اول است، این است که وقتی مسائل در مسیر غلط قرار می گیرند واحدهای منابع انسانی به دردسر افتاده مورد انتقاد قرار می گیرند. ولی هنگامی که کارها خوب پیش می روند هیچ تشویقی نمی شوند. آنان نقشی مشابه دفتر حقوقی را ایفا می کنند. چرا تمام وکلا فقط کلمه «نه» را به کار می برند؟ به این جهت که اگر کارها خوب پیش نرود، به دردسر می افتند و اگـــر همه چیز خوب باشد کسی متوجه نمی شود.
منبع:وبلاگ به اندیش http://behandish.blogfa.com
نوشته شده در یکشنبه 27 شهریور1384ساعت 11 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی

 

چگونه اندیشیدن
به نام خدا
چگونه اندیشیدن
کتاب " بابای دارا، بابای ندار" یکی از پرفروشترین کتابهای مدیریتی چند سال اخیر است .اجمال داستان به شرح ذیل است:
من دو بابا داشتم، یکی دارا و دیگری ندار. یکی بسیار درس خوانده و زیرک بود، مدرک دکترا داشت و دوره چهار ساله کارشناسی را دو ساله گذرانده بود. بابای دیگر هرگز نتوانسته بود کلاس هشتم را هم به پایان برساند.
هر دو مرد سختکوش و در کار و زندگی خود پیروز بودند. درآمد هر دو نفر رضایتبخش بود، ولی یکی از آنان در زمینه مالی پیوسته مشکل داشت. بابای دیگر از خانواده و دیگران به ارث گذاشت. از دیگری تنها صورتحسابهایی به جا ماند که می بایست پرداخت شوند.
هر دو به من اندرزهایی دادند، ولی اندرزهای آنها متفاوت بود. هر دو به درس خواندن سخت عقیده داشتند، ولی موضوعات یکسانی را توصیه نمی کردند.
از آنجا که من دو پدر اثر گذار داشته ام، از هر دو نفر چیز آموختم. ناچار بودم تا درباره اندرزهای هر کدام بیندیشم و از بررسی تاثیر اندیشه هر کدام بر زندگیش، بینش ارزشمندی پیدا کنم: برای مثال یکی عادت داشت که بگوید" از عهده من بر نمی آید" . دیگری از بکار بردن این واژه ها پرهیز
می کرد. بجای آن می گفت : " چگونه می توانم از عهده این کار برآیم؟ " عبارت نخست حالت خبری داشت و عبارت دوم جنبه پرسشی. از عهده من بر نمی آید مغز را از کار می اندازد و عبارت چگونه می توانم از عهده این کار برآیم، مغز را به حرکت و جستجو وا می دارد.
هر دو آنها بینش مخالفی در اندیشیدن داشتند. یکی فکر می کرد که ثروتمندان باید مالیات بیشتری بپردازند تا هزینه کسانی شود که از امکانات زندگی بهره کمتری نصیبشان گردیده است. دیگری
می گفت: مالیات ابزار تنبیه کسانی است که بیشتر تولید می کنند و پاداش به آنانی است که تولید نمی کنند.
یکی از آنان توصیه می کرد خوب درس بخوان تا در شرکت معتبری استخدام شوی. دیگری توصیه می کرد، خوب درس بخوان تا بتوانی شرکت ارزشمندی برای خود داشته باشی.
یکی از انان می گفت دلیل اینکه ثروتمند نشده ام شما بچه ها هستید و دیگری می گفت دلیل اینکه باید ثروتمند شوم، شما بچه ها هستید.
یکی عقیده داشت خانه ما بزرگترین دارایی خانواده می باشد به عقیده دیگری خانه بزرگترین بدهکاری است و هر کس بیشترین درآمدش را در خرید خانه سرمایه گذاری کند دچار دردسر می شود.
به عقیده یکی دولت یا کارفرما می بایست نیازهای انسانها را برآورده سازد. او همواره دل نگران اضافه حقوق، طرح بازنشستگی، مزایای بهداشتی و درمانی ، مرخصی و دیگر مزایای استخدامی بود و چنین می نمود که تضمین شغلی برای تمام عمر و مزایای ناشی از آن، از خود شغل با اهمیت تر است. اما دیگری به خوداتکائی مالی فراگیر عقیده داشت و من را از استخدام رسمی مدام العمر در شرکتها منع می کرد.
یکی به من آموخت که چگونه شرح معرفی خود را بنویسم تا شغلهای بهتری بیابم، دیگری چگونگی نوشتن برنامه های پرتوان مالی و کسب کار را یادم داد تا شغل آفرینی کنم.
دست پرورده دو بابا بودن به من فرصت داد تا تاثیر اندیشه های هر کدام را در زندگی خودشان ببینم. دریافتم که براستی انسانها با اندیشه هایشان زندگی خود را شکل می دهند.
برای مثال بابای ندار پیوسته می گفت : من هرگز ثروتمند نخواهم شد. این پیش بینی هم به حقیقت پیوسته بود. از سوی دیگر، بابای دارا همواره خود را ثروتمند می دید. می گفت: من یک مرد ثروتمندم. حتی هنگامی که به شکستهای مالی بزرگ دچار شده و نزدیک به نابودی بود، خود را همچنان ثروتمند می پنداشت. خود را این چنین دلگرمی می داد " شکست خورده و ندارمتفاوتند. شکست گذرا و نداری همبستگی است. "
بابای ندارمی گفت : من به پول علاقه مند نیستم. پول چه اهمیتی دارد. بابای دارا پیوسته می گفت : پول قدرت است.
شاید هرگز نتوان قدرت فکر را اندازه گیری کرده یا ستود، ولی برای من از همان زمان جوانی روشن شد که باید در چگونگی معرفی و عرضه خود هوشیار باشم.
دریافتم که بابای ندارم به دلیل مقدار پولی که بدست می آورد ندار نبود، بلکه اندیشه ها و عمل او چنین نتیجه ای را بار آورده بود. به عنوان یک نوجوان، آگاهانه تصمیم گرفتم تا پیوسته متوجه برگزیدن اندیشه ها باشم. اندرز کدام را آویزه گوش کنم بابای دارا، بابای ندار؟
هر چند که دو مرد سخت بر لزوم آموزش و یادگیری تاکید داشتند، ولی دیدگاهشان در اینکه چه باید آموخت متفاوت بود یکی از من می خواست تا خوب درس بخوانم، به درجات تحصیلی بالا برسم و برای پول در آوردن کار کنم. و دیگری مرا تشویق می کرد تا برای ثروتمند شدن درس بخوانم. دریابم که پول چگونه کار می کند و چگونه می توان آنرا به خدمت خود بگیرم. پیوسته می گفت:
" من برای پول کار نمی کنم ، پول برای من کار می کند. "
منبع: اینترنت
نوشته شده در جمعه 11 شهریور1384ساعت 6 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
جهانی شدن یا جهانی سازی؟
جهانی شدن پدیده نوظهوری نیست بلکه فرایندی است که همگام با افزایش آگاهی انسان نسبت به خود و محیط طبیعی و اجتماعی، از آغاز تاریخ وجود داشته است. از جنگ جهانی دوم به بعد با رشد تجارت جهانی، افزایش تحرک سرمایه در سطح بین المللی، مهاجرت نیروی کار و کــاهش موانع تجاری براساس قراردادهای بین المللی، شکل دیگر و سرعت بیشتر پیدا کرد. در سالهای اخیر هم با سرعت فزاینده دانش و فناوری و فروپاشی ابرقدرت شرق و پایان دوران جنگ سرد، شتاب بی سابقه ای گرفته است.

 

رشد تجارت جهانی در سالهای 1950 تا 1994 و فزونی چشمگیر آن بر رشد تولید جهانی، واحدهای تولیدی کشورها را به بخشی از شبکه جهانی تولید وتجارت تبدیل کرده است. در چنین اقتصادی نظام سرمایه داری برای تضمین فروش مازاد تولید خود به بازاری نیازمند است که پیـــوسته درحال گسترش باشد و درنهایت گستره ای به وسعت تمام گیتی پیدا کند. دراین جریان، کشورهای توسعه یافته از برتری فناوری و از نفوذ خود در سازمانهای مالی بین المللی و شرکتهای عظیم فراملیتی سودجسته و شیوه تولید، مناسبات تولیدی، چگونگی بهره برداری از امکانات و منابع در کشورهای جهان سوم را به سود خود سازمان دهی و جریان امور را به بستر منافع و مطامع خود هدایت می کنند. در این مقاله، بخشی از این ترفندها و بازیگریها موردبررسی قرار گرفته است.

 

مقدمه
واژه GLOBALIZATION را گاهی به جهانی شدن و زمانی به جهانی سازی ترجمه می کنند. با نگرشی سطحی ممکن است این دو اصطلاح مترادف به نظر آیند، اما این دو ترجمه به لحاظ بار معنائی و واقعیت کاربردی و ابزاری که منعکس می کنند با هم تفاوت دارند. در بـرگردان اول یعنی جهانی شدن، القای نوعی اراده و اختیــار مورد نظر است و می خواهد این پیام را به خواننده منتقل کند که جهانی شدن، واقعیتی است ملموس و ضرورتی است گریزناپذیر که هر جامعه اگر خواهان رفاه شهروندانش باشد، چاره ندارد جز اینکه خود را با این جریان نیرومند، ضروری و مفید به حال کشورها و به حال جامعه بشری، سازگار کند و باراحتی خاطر و اراده آزاد به مقتضیات آن گردن نهد.

 

در برگردان دوم یعنی جهانی سازی، سعی بر این است که به واقعیت دیگری اشاره شود و آن اینکه: جهانی سازی طرحی است که توسط کشورهای ثروتمند و قدرتمند دنیا و در راس آنها آمریکا، تدوین شده و منظور از آن ادامه سلطه اقتصادی، سیاسی و نظامی بر دیگر کشورهای عالم است. آمریکا از مدتها قبل از فروپاشی شوروی، سودای رهبری دنیا و دستیابی بیشتر به منابع کشورهای دیگر به ویژه کشورهای جهان سوم را در سر داشته است.

 

ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق آمریکا در پی رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شد. نیکسون پس از این حادثه مدتی انزوا پیشه کرد. در دوران انزوا و پس از آن حدود 10 جلد کتاب نوشت و تجارب سالیان دراز تصدی پست های گوناگونش از جمله پست ریاست جمهوری را در اختیار هموطنانش و در معرض قضاوت و تفسیر جهانیان قرار داد. در یکی از این کتابها تحت عنوان فراسوی صلح یا برتر از صلح که برخی صاحب نظران آن را وصیت نامه سیاسی نیکسون می نامند، دیدگاههای خود را در مورد اینکه آمریکا چگونه می تواند رهبری خود را بر جهان تحمیل کند آورده است.

 

طبیعت سرمایه داری
سرمایه داری نظامی است گسترش طلب که همه شیوه های تولید پیش از خود را نابود می کند. این سخن تکرار فشرده ای است از تاریخ بشر در دو سه قرن اخیر. اما واقعیت این است که طی 30 سال گذشته، کارکرد نظام سرمایه داری دستخوش تحولات بنیادی بوده است. از جمله این تحولات؛ تحمیل نیازهای کاذب بر شهروندان جوامع و گرفتارشدن آنها در گرداب مخوف مصارف لوکس و غیرضروری است. آلودگی محیط زیست و معضلات اجتماعی و اقتصادی فراوان دیگر از پیامدهای ظرفیت مازاد تولید و عدم تعادل طبیعی در بازار عرضه و تقاضای واقعی است.

 

رقابت در اقتصاد امروز موجب کاهش سود بنگاههای تولیدی شده و این موسسات برای برگشت سرمایه اولیه شان دچار مشکل هستند. نجات سرمایه این بنگاهها از خطر نابودی مستلـزم این است که بـــــازار فروش فرآورده های شان از رشد کافی برخوردار باشد تا از طریق بهره گیری از حداکثر ظرفیت تولید، فرآورده های بیشتری روانه بازار و آن را به پول تبدیل کنند، بازار فروشی که رشد چشمگیر داشته و به گونه ای مناسب جهانی شده باشد. در چنین بازاری اگرچه سود حاصل از قیمت فروش هر واحد تولید نسبتاً ناچیز است اما با فروش بیشتر، سود حاصل می تواند قابل توجه باشد. در این بازارها نه فقط رقابت بر سر قیمت اهمیت بیشتـری پیدا کرده بلکـه گونه های تـازه تری از رقابت پدید آمده است.

 

آمارهایی که توسط موسسات پژوهشی صاحب نام منتشر می شود حکایت از آن دارد که نه تنها در کشورهای جهان سوم،فقر و نداری روزافزون زندگی شهروندان را دچار مشکل کرده است بلکه در تمام کشورهای سرمایه داری صنعتی نیز، رشد نابرابری در توزیع درآمد و ثروت و گسترش فقر، زندگی اکثریت عظیمی از مردم را روز به روز سخت تر می کند. در چنین شرایطی شرکتهای موفق و سازمانهای تولیدی که بااستفاده از فناوری پیشرفته توانایی تولید قابل ملاحظه دارند، با محدودیت بازار فروش روبرو می شوند. این محدودیت را کاهش درآمد افراد طبقه متوسط از یک سو و حضور رقبای بسیار در بازار تولید از سوی دیگر، شدت می بخشد. رقابت در کاستن از هزینه تولید و کاهش قیمت، تولیدکنندگان را ناگزیر می کند تا هم در افزایش کیفیت و هم در کاهش قیمت، اقدامات موثر به عمل آورند تا بتوانند باکسب توان رقابتی و گسترش بازار فروش فرآورده ها و خدمات، موجبات ادامه فعالیت خود را فراهم آورند. با کاهش سودآوری، بازار سهام موسسات تولیدی مختل می شود و قیمت سهام تنزل می کند. قیمت سهام شرکتها در اقتصاد امروز، یکی از عوامل ایجاد ثروت در اقتصاد سرمایه داری است. برخی بر این باورند که میزان سود بنگاههای تولیدی به منزله خون است که باید در رگهای نظام سرمایه داری جریان داشته باشد. به این آمارها توجه کنید:

 

در انگلستان پیش از سال 1979 ، از هر 10 نفر یک نفر زیرخط فقر زندگی می کرده ولی بعد از پایان دوره نخست وزیری خانم مارگارت تاچر از هر 4 نفر یک نفر و از هر 3 کودک یک کودک با فقر دست به گریبان بوده است.

 

در آمریکا در طول حکومت رونالدریگان، درآمد یک درصد جمعیت که از غنی ترین خانواده ها بودند 50 درصد بیشتر شد اما درآمد واقعی 80 درصد جمعیت کاهش یافت. 10 درصد از فقیرترین خانواده های آمریکایی هم درآمدشان به میزان 15 درصد کاهش پیدا کرد و از 4113 دلار در سال به 3504 دلار تنزل یافت. در فاصله 1987 و 1993 شمار کسانی که درآمد روزانه شان از یک دلار کمتر بود در جهان 100 میلیون نفر افزایش یافت و به یک میلیون و 300 هزار نفر رسید. به طور کلی در 100 کشور جهان، درآمد سرانه امروز کمتر از آن است که 15 سال پیش بوده است، به سخن دیگر، زندگی اقتصادی یک میلیون و 600 هزار نفر در اوایل دهه 1980 میلادی از زندگی شان در سالهای پایانی قرن بیستم بهتر بوده است.

 

پس از تغییر شیوه تولید اقتصادی و دگرگونی نظام تولید از کشاورزی به نظام کارخانه ای و تولید صنعتی، مسئولیت گذران زندگی مردم به دولت محول شد و دولتها برای ایفای این مسئولیت از قدرت کافی برخوردار بودند. به همین انگیزه در این مرحله از تاریخ تحول سرمایه داری، دولت به دولت رفاه معروف شد. یکی از هدفهـای طراحان برنامـــه های جهانی سازی این است که دولتها را در عرصه اقتصادی از قدرتی که لازمه سامان دادن به زندگی مردم و توسعه رفاه است محروم کنند و فضا را برای فعالیت شرکتهای فراملیتی هرچه بیشتر آماده سازند.

 

با پرکردن خلاء قدرت دولتها توسط شرکتهای فراملیتی، راه دسترسی به منابع کشورهای پیرامونی (جهـــان سومی) هموار می شود و این شرکتها با سرمایه عظیمی که در اختیار دارند هر محدودیتی را که بخواهند بر نیروی کار این کشورها تحمیل می کنند بدون اینکه در زمینه هایی مانند اشتغال، رفاه اجتماعی، بهداشت محیط زیست، بهره وری از منابع و تلفیق مطلوب آن و اموری از این قبیل مسئولیتی برگردن بگیرند. در دنیای اقتصاد سرمایه داری، حتی یک نمونه نمی توان یافت که کشوری بدون مسئولیت پذیری و قدرت دولت یعنی بر پایه رهنمودها و الگوهای نئولیبرالیستی کنونی، در نقطه ای از جهان توسعه یافته باشد.

 

شرکتهای فراملیتی
شرکتهای فراملیتی از پیشتازان جهانی کردن اقتصاد هستند. مدتها قبل از آنکه بحث جهانی سازی، رونق امروزی را کسب کند فعالیت این شرکتها جنبه فراملیتی به خود گرفت وحاکمیت ملی کشورها را با چالشهای جدی روبرو کرد. یکی از دلایل رغبت این شرکتها به سرمایه گذاری در کشورهای جهان سوم، بالابردن قدرت خرید شهروندان در کشور میزبان و ایجاد بازارهای مصرف است. قدرت تولیدی فراوان این شرکتها و تلاش آنها برای فراهم آوردن بازار فروش، ایجاد نیازهای کــــاذب در مصرف کنندگان را از طریق رسانه های تبلیغاتی، سبب گردیده است. انبوه فرآورده های لوکس و غیرلوکس مصرفی از یک سو و تبلیغات بی وقفه رسانه های جمعی از دیگرسو، روز به روز کشورهای فقیر را در ورطه مصرف زدگی و بی هویتی اقتصادی و فرهنگی، بیشتر فرو می برد. آنچه برای شرکتهای فراملیتی مهم است یکسان شدن مقررات گمرکی در کشورهای جهان سوم است تا این شرکتها، مختصر موانع قانونی ناشی از حق حاکمیت ملی کشورهای جهان سوم را هم در پیش روی نداشته باشند و با سرعت و سهولت به هرگونه فعالیت آشکار یا پنهان سیاسی و اقتصادی مبادرت ورزند و سیطره خود را بر منابع کشورهای جهان بیشتر کنند.

 

بنابراین، تصادفی نبوده و نیست که در همه کشورهای سرمایه داری صنعتی، دولت رفاه که از دستاوردهای اقتصاد »کینزی« در سالهای جنگ جهانی دوم بوده، زیر فشار قرار گرفته است. بخشی از پروژه جهانی کردن، معطوف است به گسترش تهیدستی، زیادکردن فاصله فقر و غنا از طریق شعله ورکـــــــردن آتش بی عدالتی در توزیع ثروت و امکانات جامعه.

 

امروزه، بازیگران عرصه سرمایه داری جهانی و بی مرز، با فشار چند دکمه و با سرعتی شگفت انگیز، سرمایه مالی شان را به بازارهای دیگر در هر نقطه جهان منتقل می کنند. اگر گاهی در چارچوب مرزهای کشوری خاص درگیر سیاست می شوند انگیزه شان ایجاد اشتغال یا رفاه برای کشور میزبان نیست بلکه هدف محدودکردن حمایتهای قانونی دولت، از کارگران است. این محدودیت از طریق تضعیف دولت صورت می گیرد. چنین دولتی نه یارای تاسیس و استقرار نهادهای کارآمد دولتی را خواهد داشت و نه توان برپایی نهادهای غیردولتی دموکراتیک جامعه مدنی در حوزه عمومی را. شکل گیری این نهادها و فعال شدن سازوکار حمایت از منافع ملی و مصالح جامعه، حاصل تلاش رهبران خردمند و مدیران برخوردار از دانش، تجربه، تعهد و اخلاص است.مشارکت عمومی در اجرای برنامه ها و حمایت مردمی از اقدامات مدیران و دولتمردان جامعه، موانع جدی و چالشهای ارزش محور و خرد بنیاد در راه تحقق منافع شرکتهای فراملیتی و حامیان قدرتمند و ثروتمند آنها ایجاد می کند.

 

یکی دیگر از ویژگیهای عصر جهانـــــــی سازی، پیشرفت فناوری اطلاعات است. از این طریق، ناظر تحولی دیگر در شیوه انتقال ثروت هستیم.
در این مرحله از تحول، انتقال منابع بیش از تولیدات صنعتی، از طریق معاملات نامشروع، بازارهای مالی صورت می گیرد، یعنی از طریق خرید و فروش پول برای به دست آوردن پول بیشتر و سهام و اوراق بهادار مالی بیشتر. دکتر احمد سیف، در مقاله ای تحت عنوان جهانی کردن: واپسین مرحله ی امپریالیسم؟ یکی دیگر از علل جهانی کردن را، یافتن راههای مناسب برای تامین مالی کسری تراز پرداختهای اقتصاد آمریکا بیان کرده است. آمریکا از سالهای 1960 میلادی به گونه ای مزمن بااین کسری تراز پرداختها روبه رو بوده است. نویسنده مقاله در تایید گفته های خود به اطلاعات آماری جالبی استناد کرده است که برخی از آن عیناً نقل می شود:
طی سالهایی که آمریکا با مشکل کسری تراز پرداختها روبه رو بود، بدهی خارجی این کشور به تنهایی تقریباً معادل کل بدهی کشورهای جهان سوم شد و از مرز 2200 میلیارد دلار گذشت. یعنی بدهی خارجی سرانه در کشورهای جهان سوم نزدیک به 500 دلار است ولی بدیهی سرانه خارجی آمریکا معادل 7333 دلار یعنی اندکی کمتر از 15 برابر است. بااین همه، برخلاف وعده های دروغین مدافعان جهانی سازی، کشورهای فقیر بابت بدهی خارجی خود به طور متوسط سالی 300 میلیارد دلار بهره می پردازند در حالی که، کل پرداختی آمریکا بابت بدهی خارجی خود که به همان میزان است، از 20 میلیارد دلار در سال فراتر نمی رود.

 

کسری تراز پرداختهای آمریکا که در دوره بوش پدر 4/4 میلیارد دلار بود. اکنون در زمان بوش پسر به 445 میلیارد دلار سیده است. صاحب نظران پیش بینی کرده اند که با بلندپروازی های بوش، کسری تراز پرداختهای آمریکا در آینده بیشتر خواهد شد تا جایی که این کشور ناگزیر خواهد شد روزی 4 میلیارد دلار از بازارهای جهانی قرض بگیرد.

 

مدافعان جهانی سازی درباره پیامدهای مثبت نقل و انتقال سرمایه های مالی و دیگر تغییراتی که در مناسبات کار و سرمایه صورت گرفته مبالغه کــرده و از بررسی جنبه های ویران گر و غیرقابل پذیرش این تحولات شانه خالی می کنند. به عنوان نمونه، برای کفشهای ورزشی »نایک« که بیشتر در اندونزی تولیــد می شود به دختران جوانی که در کارخانه کار می کنند روزی 82 سنت می پردازند. برآورد هزینه تولید یک جفت از این کفشها 5/6 دلار است که در بازارهای غربی از 75 تا 135 دلار به فروش می رسد. مایکل جردن ورزشکار آمریکایی که در آگهی تلویزیونی کفش نایک ظاهر می شود سالی 20 میلیون دلار از این کمپانی دستمزد می گیرد در حالی که درآمد سالانه کارگران اندونزیایی برای تولید کفش نایک سالی 5 میلیون دلار است.

 

درآمد 500 شرکت بزرگ آمریکایی به گونه ای غیرقابل کنترل سقوط کرده و در طول یک سال 44 درصد کمتر شده است. همه سودهای به دست آمده در بیش از 4000 شرکتی که در بازار سهام ثبت شده اند، از اواسط سال 1994 تاکنون ناپدید شده است.

 

ناتوانی در پرداخت بدهی، در سال 2003 به نسبت سال پیش، که 42/3 میلیارد دلار بود، 150 درصد افزایش یافته است. انرون هفتمین شرکت بزرگ آمریکا از نظر درآمد، از میان رفته است، قیمت سهامش از 90 دلار به 25 سنت رسیده و به این ترتیب 65 میلیارد دلار از سرمایه اش یعنی همه آنچه 58 هزار و 920 نفر سهامدارانش در آن سرمایه گذاری کرده اند، نابود شده است.
230 شرکت سهامی عام با بیش از 182 میلیارد دلار دارایی، اعلام ورشکستگی کرده اند که نسبت به یک سال پیش 100 درصد افزایش نشان می دهد. این رقم شامل شرکت انرون نمی شود.

 

تاثیر کارکرد سازمانهای بین المللی بر اقتصاد کشورهای پیرامونی سیاستهای سازمانهای بین المللی مانند بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی و شیوه اجرای این سیاستها بدهکاری همیشگی کشورهای جهان سوم را سبب شده و با وجود اینکه هرساله بخشی از بودجه این کشورها صرف بازپرداخت بدهی ها و بهره آن می شود. از استهلاک بدهی خبری نیست که هیچ، بلکه روز به روز بر میزان آن افزوده می شود.

 

کشورهای آرژانتین، برزیل، موزامبیک و... از این نمونه ها هستند. بخشی از سیاست این سازمانها تحت عنوان استراتژی مساعدت به کشورهاطراحی شده و سیاستهای تعدیل ساختاری قسمتی از این استراتژی است.
قراردادهای تعدیل ساختاری، معمولا توسط دولتهای کشورهای جهان سوم (پیرامونی) به اجرا در می آید. از آنجا که اجرای این قراردادها در راستای منافع کشورهای صنعتی و سردمداران سرمایه داری جهانی است، معمولاً با مقاومت شهروندان کشورهای مزبور روبرو می شود. این مقاومت ها توسط دولت که معمولاً مورد حمایت نظام ســــرمایه داری جهانی است با خشونت و به ضرب گلوله سرکوب می شود. دستاورد اقتصادی این ناآرامیها، فرار بیشتر سرمایه و ورشکستگی دولت است که به نوبه خود موجب تشدید و تعمیق رکود می شود. ادامه این وضع موجب خواهد شد که همه ساله مبالغ هنگفتی به عنوان بهره وامهای دریافتی به جیب جوامع صنعتی ثروتمند یعنی اربابان صندوق بین المللی پول و سازمانهای مشابه بین المللی دیگر، سرازیر شود.

 

برخی از تدابیری که صندوق بین المللی پول تحت عنوان سیاست تعدیل به دیگر کشورها تحمیل می کند، عبارتند از:
1 - خصوصی کردن اموال دولتی: سیاست مدارانی که طرف قرارداد تعدیل هستند، براموال دولتی چوب حراج می زنند. در این تدبیر، هیچ چیز غیرقابل فروش وجود ندارد. همه چیز را می توان فروخت از صنایع مادر گرفته تا صنایع نوزاد، آب، برق، تلفن و حتی بهداشت و آموزش را. ادعای توجیه کننده، حذف کسری بودجه دولت است نه کسب درآمد، اما در عمل صنـایع سودآور به فروش می رود و شاخه های زیانده اقتصادی، وبال گردن دولت مقروض باقی می ماند. نتیجه اینکه کسری بودجه به جای کاهش، اغلب افزایش می یابد. طبیعی است که پس از خصوصــــــی سازی، بهای کالاها و خدمات موسساتی که خریداری شده اند، توسط خریداران خصوصی از راه رسیده به نحوی چشمگیر افزایش می یابد. این خریداران تازه از راه رسیده، هرچه از اموال دولتی کشور طرف قرارداد تعدیل را که نقدشدنی باشد به پول نقد تبدیل می کنند و این باعث می شود که برخلاف وعده های داده شده توان اقتصادی به جای افزایش کاهش یابد.

 

2 - آزادسازی بازار سرمایه : کارشناسان صندوق بین المللی پول، مدعی هستند که رهایی سرمایه از مداخلات زیان بخش دولت باعث سرازیرشدن آن به کشورهایی خواهد شد که اقتصاد آنها از دخالتهای دولت، آزاد باشد. اما آنچه باعث فرار سرمایه می شود. بی ثباتی سیاسی، سیاست پردازی اقتصادی و نبود امنیت جان و مال و قانون گریزی و قانون ستیزی است. وقتی به فراهم آوردن این وجوه اصلی که باعث رونق بازار سرمایه است توجه نمی شود و فقط درصدد حذف کنترل دولت از بازار سرمایه برمی آیند، نتیجه فرار سرمایه است و متاسفانه این رفتن سرمایه، برگشتی در پی نخواهد داشت.

 

3 - عملکرد بازار آزاد: شفافیت قیمتها و میدان دادن به عرضه و تقاضا برای تعیین قیمت واقعی، نوید دیگری است که به شهروندان جامعه طرف قرارداد تعدیل داده می شود. اما همه این ادعاها بی اساس است و چیزی نیست جز ترفندهایی برای افزودن به قیمت نیازمندیهای عمومی مانند مواد خوراکی، آب، برق، تلفن، روغن، بنزین، مسکن و بسیاری دیگر از کالاهای اساسی مورد نیاز مردم. تثبیت قیمت و جلوگیری از افزایش بهای فرآورده ها و خدمات، چیزی نیست که با وعده و وعید یا با تهدید و ارعاب تحقق پیدا کند. وقتی معیار تعیین قیمتهـا پولهای قوی مثل دلار باشد و بـــه اصطلاح قیمتها دلاری شود و درآمدها به پول ضعیف محلی باشد، نتیجه بالارفتـــــن بی رویه قیمتها و عدم توانایی توده مردم در تهیه نیازمندیهای ضروری زندگی است.
4 - تجارت آزاد: این نوع تجارت یعنی حذف موانع قانونی و حقوق گمرکی و دیگر محدودیتهای ناشی از حق حاکمیت دولتها و رفع هرنوع عامل بازدارنده در سرراه ورود و خروج آزادانه کالاها و خدمات. مبنای نظری این تدبیر این است که بازارهای جهانی به روی کالاها و خدمات جامعه باز می شود و در نتیجه درآمد ارزی بیشتری به خزانه کشور جریان پیدا می کند.

 

در صورتی که امکان تحقق آن وجود ندارد چرا که اکثریت نزدیک به تمام این قبیل کشورها (پیرامونی) دارای اقتصاد ضعیف و توان تولیدی ناچیز هستند که از کمبودهای فراوان رنج می برند. بافرض اینکه تقاضا برای کالاها و خدمات وجود داشته باشد، مشکلی از مشکلات این کشورها را حل نمی کند چون اینها توان تولید اقتصادی ندارند تا عرضه کافی به منظور پاسخ به تقاضاهای موجود باشد.

 

ممکن است حامیان تجارت آزاد بگویند با کاستن از مصرف داخلی می توان از طریق صادرات برخی فرآورده ها به درآمدهایی دسترسی پیدا کرد. در این صورت تورم داخلی که پیامد ازدیاد درآمد ناشی از صادرات خواهد بود چگونه مهار می شود و ادامه تولید مازاد برای تداوم صادرات، به چه ترتیب میسر خواهد بود.

 

درگیرودار اجرای سیاستهای تجارت آزاد، برای کشورهای پیرامونی یک چیز به واقعیت نزدیک تر است و آن اینکه جریان سیل آسای واردات، هم باقی مانده تولیدکنندگان داخلی را ورشکست می کند و هم کسری تراز پرداختها بیشتر می شود. بدیهی است که پیامد چنین وضعی، افزایش بدهی های خارجی است که قرار بود بااتخاذ این تدابیر حذف شود یا دست کم به حداقل ممکن کاهش یابد.

 

شبکه ها بازار مالی و پولی
عدم توانایی کشورهای بدهکار در بازپرداخت بدهی ها موجب می شود تا این بدهی ها به عنوان بدهی غیرقابل وصول در بازارهای مالی و پولی دست به دست شود. خریداران این بدهی ها آن را بــه قیمت ارزان می خرند و با کمک موسسات بــــــه ظاهر بی طرف بین المللی از جمله صنــــــدوق بین المللی پول و بانک جهانی براساس مبلغ اسمی بدهی های مزبور، بهره دریافت می کنند.

 

ازدیاد شتابان وحیرت انگیز ثروت بازیگران عرصه جهانی سازی، نیازمند شبکه ها یا زیرساخت هایی است تا به حساب این ثروتها و چگونگی گردش آن رسیدگی کنند. دو شبکه یا زیرساخت مهم فعال در این زمینه از این قرار است:

 

1 - سیستم پرداخت بین بانکها، این شبکه در مالکیت بانک نیویورک است و به 142 بانک بین المللی پوشش می دهد. برای داشتن تصویری از حجم فعالیتهای این شبکه بدنیست اشاره شود که در چارچوب آن در هر دقیقـــه 2 میلیارد دلار و روزانه 1000 میلیارد دلار پول دست به دست می شود.

 

2 - شبکه یا زیرساخت دیگری که همان ماموریت را با کمک ابزارهای مخابراتی دوربردالکترونیک در ســـراسر جهان انجام می دهد. این شبکه 1000 بانک بین المللی را به هم وصل کرده است. این شبکه در مالکیت بلژیک قرار دارد.

 

میانگین خرید و فروش پول در بازار جهانی، روزی 1300 میلیارد دلار بــــرآورد می شود. که نزدیک به 60 برابر ارزش تجارت محصولات صنعتی در جهان است. واقعیتی تلخ که این روزها بر زندگی جوامع گیتی سایه گسترده این است که هرچند کره زمین هرگز این قدر ثروتمند نبوده است، فقر و فلاکت و نداری و بیچارگی نیز هیچ گاه گستره ای چنین عالم گیر و ژرفائی چنین تاسف بار نداشته است.

 

تعریف، مفاهیم و مصادیق
با وجود رونق بسیار مباحث جهانی شدن یا جهانی سازی و ابعاد گوناگون و فرایندهای متنوع آن، هنوز برسر این ابعاد و فرایندها چه از نظر تعریف و چه به لحاظ عوامل تاثیرگذار و پیامدهای آن، توافقی حاصل نشده است. از جهانی سازی، تعاریف بسیار ارایه شده است. شاید بتوان فشرده ای از مجموعه تعاریف مزبور را این طور بیان کرد: فرایندی که در آن، عرصه های گوناگون زندگی، برد و گستره جهانی پیدا می کنند. در این فرایند، اقتصاد جهانی، نیروهای سیاسی و فرهنگی به سرعت کره زمین را زیرنفوذ قرار می دهند و به ایجاد یک بازار تازه جهانی، سازمانهای سیاسی فراملی و فرهنگ جهانی تازه دست می زنند.

 

از دیدگاه این دسته از صاحب نظران، گسترش بازار جهانی سرمایه داری، زوال دولت ملی، گردش پرشتاب و بی امان کالا، سرمایه، اطلاعات و قالبهای فرهنگی، مولفه هایی هستند که چشم انداز جهانی شدن یا جهانی سازی را پیش روی بشر قرار داده است.

 

نبود تعریف جامع و مورد توافق از جهانی شدن و ابهام در درک مفاهیم و مصادیق آن، موجب شده است تا این پدیده قدیمی اما پررونق دنیای معاصر، از دیدگاه های گوناگون مورد بررسی قرار گیرد:

 

الف - جریانی خودجوش و ضرورتی تاریخی: دیدگاه نخست براین باور است که دگرگونیهای کنونی دنباله تحولات کلان تاریخ بشری است. دگرگونی انقلاب کشاورزی به انقلاب صنعتی و بعد از آن به انقلاب اطلاعاتی، گسترده تر و نیرومندتر از آن بود که به تلاشهای یک گروه یا یک طبقه خاص نسبت داده شود. از این دیدگاه، جهانی شدن نیز چنین خصلت و ماهیتی دارد: پس از طی مسیر ارزشهای خود را بر همه جوامع تحمیل می کند. بنابراین، جهانی شدن برنامه ای از پیش تعیین شده نیست بلکه جریانی است خودجوش و سازگار با مقتضیات زمان. به زعم طرفداران این دیدگاه، غرب از آنجا که ارزشهایش در جهان مقبولیت عام پیدا کرده واز پشتوانه ابزارهای نیرومند مادی و تکنولوژیک هم برخوردار است بهتر از دیگر جوامع قادر به بهره برداری از فرصتهایی است که از بطن جهانی شدن زاده می شود. در رهگذر بهره مندی از فرصتها و در شیوه به کارگیری امکانات و توانمندیها است که غرب نقش استراتژیک و بنیادین را در هدایت کشورها به توسعه اقتصادی و دموکراسی، از آن خود می داند.

 

ب - فرایندی برنامه ریزی شده و تحمیلی: از دیدگاه دوم، جهانی سازی طرحی است برای بازسازی اجتماعی جوامع در سطح کلان. سیستمی است که ایدئولوژی نئولیبرالیستی سرمایه داری غربی را تبلیغ و تحمیل می کند.

 

حرکتی است که درصدد است تا الگوی زندگی غربی به ویژه زندگی آمریکایی را ترویج و با تبلیغ فرهنگ مصرف زدگی افراطی، ذهن و شخصیت انسانها را آماده سازد تا به سادگی، هویت فرهنگی و تاریخی خود را فراموش کرده و تمام توان و منابع جامعه خود را به مروجین فرهنگ مصرف و اصالت سرمایه تقدیم کنند. بنابراین، جهانی سازی پدیده ای است که مخلوق ذهن و اراده عده ای خاص است و تـــــوسط آنها طراحی شده و کنترل می شود. قدرت کنترل این پدیده جهان معاصر، در اختیار نظام سرمایه داری جهانی است.

 

برخی، جهانی سازی را مرحله تازه ای از امپریالیسم می دانند که به اقتضای ضرورت سازگاری با شرایط تازه جهانی، سیمائی متفاوت از گذشته، برای خود آراسته است.

 

شون هیلی (SEAN HEALY) که از مخالفان جهانی شدن است در کتاب خود زیر عنوان آیا جهانی شدن اجتناب ناپذیر است؟ آن را فرایند برنامه ریزی شده و پروژه ای تحمیلی می داند و براین باور است که در عرصه فعالیتهای بشری، تنها حوزه های بخصوصی جهانی شده است؛ از جمله اینکه در خلال دهه 90 و از آن پس تاکنون نه تنها ثروت جهانی نشده بلکه در دست اقلیتی متمرکز گردیده است. فناوری هم باوجود اینکه بسیار تواناتر و متنوع تر از گذشته است جنبه جهانی پیدا نکرده و رشد اقتصادی نیز که پایه برتری تاریخی سرمایه داری است جهانی نشده است. هیلی بر این باور است که آنچه جهانی شده بسیار مشخص است و اغلب به حال جامعه بشری خطرناک است و آن سرمایه پولی است. سرمایه پولی، جهانی شده است و هم اکنون در بازارهای پولی دنیا به کمک وسایل ارتباطی الکترونیک می تواند در کوتاه ترین زمان ممکن به هرنقطه گیتی انتقال یابد و جریان پیدا کند.

 

نقل و انتقال سرمایه پولی به این شیوه به تجارت الکترونیک شهرت دارد و نام دیگری که بر آن نهاده اند معاملات قماری است. این نوع معاملات، دنیا را به قمارخانه ی بزرگی تبدیل کرده که همواره طرف برنده آن از پیش مشخص است و سیستم ها و سازوکارهای آن به گونه ای طراحی و تنظیم شده که جریان عظیم و نیرومند سرمایه و ثروت را به خزانه کشورهای پیشرفته صنعتی تسهیل کند و سرعت آن را شتابی بیشتر ببخشد. در این قمارخانه یا به قول برخی، در این تجارت خانه الکترونیک، آنچه اصالت دارد و کانون همه تلاشها و توجه های دنیای امروز خواهد بود سود است نه فایده رسانی به بشریت یا به قول گردانندگان و مجریان سیاست جهانی سازی، تلاش در راه تحقق استراتژی مساعدت به کشورها.

 

نتیجه گیری
جهانی شدن چه ضرورتی تاریخی و خودجوش باشد و چه پروژه ای برنامه ریزی شده و تحمیلی، واقعیتی است که پیش روی جهانیان قرار دارد و فرصت بازیگری در این میدان برروی همه جوامع باز است. در این میدان هم فرصت فراوان است هم خطر. هر جامعه که توانایی به خدمت گرفتن ابزارهای موجود و استعدادهای بالقوه خود را در چارچـوب مرزهای ملی داشتـه باشد و شیوه بـه کارگیری آن را در رابطه با دیگر کشــورها به گونه ای سازگار با شرایط و مقتضیات جهان قرن بیست و یکم بداند، قابلیت بازیگری موفقیت آمیز در این میدان را خواهد داشت.

 

برخی، براین باورند که جهانی شدن باتوجه به نقش سازمانهای بین المللی در جهت تقویت آن، واقعیتی است برگشت ناپذیر که ایستادگی در برابر آن نه عملی است و نه منطقی. رویارویی موفقیت آمیز بااین واقعیت، مستلزم حضور فعال و مشارکت مبتنی بر منافع و مصالح ملی است. با بهره گیری از اندیشه جمعی و پای بندی همگانی به پاسداری از منابع جامعه، موجبات این مشارکت باید به گونه ای فراهم آید تا هم از شتاب زدگیهای غیرقابل توجیه و اقدامات غیرکارشناسانه پرهیز شود و هم درگیرودار برخوردها و چالشهای هیجانی در عرصه تنازع افراد و گروهها بر سر احراز مواضع قدرت، فرصتها از دست نرود و قابلیتها نیز از قوه به فعل درآید.
منابع و ماخذ
1 - افراخته، حسن. تاثیر جهانی شدن بر بخش روستایی (نمونه فیلیپین)، اطلاعات سیاسی - اقتصادی (مهر و آبان 1382). شماره 194-193، ص ص 167-160.
2 - رشنو، نبی اله. (1382). ژئوپلتیک نخبگان، چاپ اول، تهران، نشر کویر. ص ص 192-177.
3 - چامسکی، نوام. (1382)، بهره کشی از مردم - نئولیبرالیسم و نظم جهانی، مترجم حسن مرتضوی، چاپ دوم، تهران، نشر دیگر، تاریخ انتشار به زبان اصلی 1999.
4 - سوئیزی، پل و دیگران (1380). جهانی شدن با کدام هدف؟ مترجم ناصر زرافشان، چاپ اول، تهران، نشر آگه.
5 - سیف، احمد. جهانی کردن: واپسین مرحله امپریالیسم، اطلاعات سیاسی - اقتصادی. (مهر و آبان 1382) شماره 194-193، ص ص 21-8.
6 - سیف، احمد. جهانی کردن و فرضیه چارلز داروین، اطلاعات سیاسی - اقتصادی، شماره 202-201 (خرداد و تیر 1383). ص ص 157 - 155.
7 - قطمیری، محمدعلی. جهانی شدن اقتصاد عوامل، اثرات، واکنشهای بین المللی و راه حلها، اطلاعات سیاسی - اقتصادی (مهر وآبان 1382) شماره 194 -193. ص ص 159 -154.
8 - کاظمی، علی اصغر. (1380). جهانی شدن فرهنگ و سیاست، چاپ اول، تهران، نشر قومس، ص ص، 80 -61.
نوشته شده در شنبه 31 اردیبهشت1384ساعت 12 بعد از ظهر توسط رمضان زاده رستمی
کلید طلایی مدیریت تاثیرگذار ارتباط مناسب

 

به نام خداوند بخشنده مهربان
کلید طلایی مدیریت تاثیرگذار
ارتباط مناسب

 

طبق یافته های روانشناسی حدود 57 درصد از اوقات روزانه ما صرف ارتباطات انسانی می شود و بر همین مبنا دور از ذهن نخواهد بود اگر ادعا شودکه کیفیت زندگی هر کس بستگی به کیفیت ارتباطات او با دیگران دارد. بهترین مثال رامی توان در محیط کار مشاهده کرد. در محیط کار همه کم و بیش فرصتهای یکسانی را دراختیار دارند، اما کسی از فرصتها به بهترین نحو استفاده می کند که قدرت ارتباطی قویتر ومهارت ارتباط برقرار کردن بالاتری داشته باشد.

 

سازمان و ارتباطات انسانی
فعالیتهای انسانها در سازمان ، شامل عمل و عکس العمل هایی است که عبارتند از ردوبدل کردن دانسته ها، ایده و اندیشه ها،تصمیمها، دستورات ، قوانین و توافقات . این کنش و واکنش را می توان ارتباطات انسانی درون سازمانی نام نهاد. تحقیقات متعدد نشان داده که اکثر خطاها در هر سازمان ناشی ازارتباطات ضعیف و یا کمبود مهارتهای ارتباطی در افراد است . تحقیقات نوین ارتباطات ضعیف در سازمان را از بزرگترین هزینه سازان سازمانهای امروزی می داند که درصدچشمگیری از آن به صورت هزینه های غیرمستقیم و پنهان است .

 

ارتباط به زبان ساده روند ارسال و دریافت اطلاعات به صورت گویشی و غیرگویشی است . ارتباط زمانی موثر است که عکس العمل مطلوبی را درگیرنده ایجاد کند. پس ارتباط یک سیستم دوطرفه ردوبدل کردن اطلاعات است .

 

ویژگیهای یک ارتباط موثر
عوامل یک ارتباط موثر چه می تواند باشد؟ این عوامل را به قرار زیر می توان پیشنهادکرد:
1( کامل بودن 2( به اندازه بودن 3( توجه به نیاز ارتباطی 4( استحکام داشتن 5(روشنی و شفافیت 6( احترام و نزاکت 7( صحیح بودن

 

به عوامل فوق می توان مواردی مانند آمادگی پذیرش ارتباط را د

دانلود با لینک مستقیم


آموزش مدیریت

گزارش کاراموزی حسابدای در سازمان جهاد کشاورزی سنندج

اختصاصی از زد فایل گزارش کاراموزی حسابدای در سازمان جهاد کشاورزی سنندج دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

مقدمه:

 

جهاد کشاورزی یکی ازمهمترین بخشهای اقتصادی است بنابراین انسجام فعالیتهای این بخش می تواند در برنامه های توسعه واثرگذاری آن برسایربخشهای اقتصادی موثرباشد0 متمرکزکردن امکانات ونیروی انسانی ماهردراین بخش موجبات تسهیل درخدمات رسانی به بهره برداران را فراهم می نماید0 باتوجه به این مهم فراهم ساختن بسترمناسب ، مستلزم تحولات اساسی درساختارکشاورزی ، بهره برداری مطلوب از منابع تولید و ساماندهی وبرنامه ریزی علمی می باشد0
تشکیل وزارت جهادکشاورزی درسال 1379، شرایط مناسبی را برای هماهنگی زیربخشهای کشاورزی و عمران روستایی فراهم ساخت تابامدیریت واحدومنسجم بتوان سرمایه گذاری، اشتغال وتولید راهدایت ورهبری نمود0 نگاهی به آمارهای استان کردستان نشان می دهد که استان باداشتن بیش از یک میلیون هکتار (1103500 هکتار اراضی مزروعی) ، 5(پنچ) حوزة مهم آبخیز با 4/7 میلیارد مترمکعب آب سطحی 5/3 میلیون واحد دامی حدود 320000 هکتارجنگل و 1400000 هکتار مرتع و 000 دارای منابع خدادادی مناسب برای سرمایه گذاری تولید واشتغال می باشد 0
هدف از حسابداری در این سازمان آشنایی بیشتر نسبت به تعاونی بخش کشاورزی و آشنایی بیشتر به وظایف حرفه ای این سازمان می باشد . حدود عملیات آن تهیه و تدارک مواد و وسایل مورد احتیاج حرفه ای اعضاء می باشد . دوم انجام عملیات جمع آوری نگهداری ، تبدیل ، طبقه بندی ، بستر بندی ، حمل ونقل ، یا فروش محصول اعضاء ، سوم انجام خدمات بر منظور بهبود امور حرفه ای اعضاء با توجه به نوع درست تر فعالیت شرکت چهارم ایجاد مجتمع های کشاورزی ، دامداری و دامپروری و … جهت بهره برداری جمعی و مشترک اعضاء می باشد که مزایاهای دیگری دارد .
مال در لغت عبارتست از آنچه در ملک شخصی باشد . در اصطلاح حقوقی چیزی است که ارزش اقتصادی داشته و قابل تقویم به پول باشد . کلمه مال در اصل از واژه میل یعنی خواستن گرفته شده و به همین دلیل در فارسی به مال خواسته می گویند. جمع مال اموال است .
انواع مال : قانون مدنی ایران اموال را بر دو قسم دانسته است . اموال منقول و اموال غیر منقول
الف : اموال منقول اموالی است که قابل نقل و انتقال از جائی به جای دیگر باشد . مانندمیز،صندلی ، اتومبیل ، مبل و دراین رابطه ماده 19 قانون مدنی در تعریف اموال منقول مقرر داشته است ((اشیائی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدون اینکه به خود یا محل آن خرابی وارد آید منقول است ))
ب : اموال غیر منقول : اموال غیر منقول ، اموالی است که امکان نقل و انتقال آن از محلی به محل دیگر وجود نداشته باشد. در قانون مدنی ماده 12 در باره اموال غیر منقول مقررداشته : ((غیر منقول آنست که از محلی به محل دیگر نتوان نقل نمود اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا بواسطه عمل انسان به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص مال یا محل آن شود.))
اموال بر اساس دارنده مال به سه گروه عمده به شرح زیر تقسیم می شوند.
-اموال شخصی
-اموال دولتی
-اموال عمومی
که نظر اینجانب بیشتر در خصوص اموال دولتی می باشد.
اموال دولتی به اموالی اطاق می شود که طبق قوانین و مقررات در اختیار دولت قرار دارد و به جهت انجام وظایف و یا اعمال حاکمیت و تصدی از آنها استفاده می نماید.
اموال دولتی : اموالی است که توسط وزارت خانه ها، مؤسسات دولتی خریداری می شود و یا به هر طریق قانونی دیگر به تملک دولت درآمده یا درمی آید.
اموال منقول دولت شامل انواع لوازم وابزارکار(ملزومات اداری ) مانند: میز،صندلی ،ماشین حساب ،ساعت دیواری ،کامپیوترو فرش و وسائل سمعی وبصری و وسائل دقیق آزمایشگاهی و راه سازی و غیره و انواع وسائل حمل ونقل مانند: خودروهای سواری و باری و سایر وسائل زمینی ، هوائی ، دریائی ، ونیز موتور سیکلت و دوچرخه و انواع کتب خطی ،چاپی و انواع نوارنوارو فیلم و دیسک .
و اموال غیر منقول دولت : اموال غیر منقول دولت در شمول تعریف کلی اموال غیر منقول قراردارد. در مجموع به محل کار اختصاص داده شده امّا در برخی از موارد به عنوان دارائی دولت نیز محسوب می شود .

 


فصل اول : جهاد کشاورزی
1 _ تاریخچه جهاد کشاورزی :
تاریخچه تحولات جهاد سازندگی :
جهاد سازندگی در27 خرداد سال1358 با فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذرا جهموری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) جهت مبارزه با فقرو محرومیت به جا مانده از رژیم ستم شاهی، توسعه و عمران روستایی، رشد و گسترش کشاورزی و حرکت به سوی استقلال و خودکفایی کشور تشکیل گردید. در پی صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) جمعی از جوانان مسلمان و متعد و برومند ایران اسلامی به قصد قربت و در جهت خدمت به قشر مستضعف و محروم روستاها به پا ساختند و بدین سان این نهاد انقلابی از متن توده های میلیونی مردم مسلمان شکل گرفت. پس از فرمان امام ره جهاد با دو حرکت و هدف اصلی در سازندگی کشور اقدام نمود .
1_ رفع محرومیت از روستاهایی که از ساده ترین امکانات رفاهی محروم بودند .
2_ تامین درآمد کافی و ایجاد اشتغال در روستاها و نهایتا رشد و شکوفایی کشاورزی و خود کفایی کشور .
اساسنامه طرح جهاد سازندگی روستاها در تاریخ 27/3/1358 بنام نهاد جهاد سازندگی و تشکیل شورای عالی جهاد سازندگی در تاریخ 27/6/1358 تصویب شدکه هدف بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در امور تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه درکلیه ابعاد معنوی و مادی آن با توجه و تاکید بر نیازهای روستاها و نقاط دورافتاده مملکت بود .

 

در تاریخ 27/6/1358 نهاد جهاد سازندگی تبدیل به وزارت جهاد سازندگی شد و در سال 1367 قانون مقررات اداری، مالی، استخدامی و تشکیلاتی وزارت جهاد سازندگی به تصویب رسید و در مهر ماه سال 1369 قانون تفکیک وظایف میان وزارتین کشاورزی و جهاد سازندگی مصوب شد که پس از واگذاری وظایف جدید و پیوست سازمانها و موئسسات مربوط به جهاد سازندگی و تصویب تشکیلات اجمالی، تشکیلات وزارت جهاد سازندگی شامل : دفتر وزارتی، دفتر امور بین الملل، اداره کل روابط عمومی، دفتر حراست، دفتر هکاریهای اقتصادی، مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، اداره کل امور استانها و سازمانهای وابسته، مدیریت آموزش عقیدتی، معاونت اداری و مالی، معاونت طرح و برنامه ریزی، معاونت آموزش و تحقیقات، معاونت امور مجلس و حقوقی، معاونت آبخیزداری، معاونت عمران و صنایع روستایی، معاونت ترویج و مشارکت مردمی، معاونت امور دام وسازمانها و شرکتهای وابسته به آن، سازمانه جنگل ها ومراتع کشور، سازمان دامپزشکی، سازمان امور عشایر ایران، شرکت سهامی شیلات ایران، شرکت سهامی گوشت کشور، شرکت خمات پشتیبانی جهاد، شرکت تولید و توزیع علوفه، شرکت مواد و مهندسی جهاد، شرکت سهامی صنایع شیر ایران، شرکت دام و طیور ایران و صندوق معذوریت ازکار و ازکارافتادگی بود .

 

ضرورت پیدایش و علل شکل گیری جهاد سازندگی :

 

1- انقلاب اسلامی و اسقلال :
زمینه های شکل گیری جهاد سازندگی و علل و عوامل پیدایش آن را بایستی در انقلاب اسلامی جستجو کرد شعائر انقلاب اسلامی برخاسته از مکتبی بود که امام خمینی ره به عنوان یک احیاگر دینی توانست آن مکتب را در عرصه های مختلف اجتماعی به شکلی پویا نشان دهد امام خمینی استقلال کشور را مهمترین عامل رهایی از بند استشمار بشمار آورده است با توجه به تاکید امام بر استقلال کشور پس از انقلاب اسلامی لازم بود که این استقلال در همه ابعاد، زمینه ظهور و بروز پیداکند .
2- استقلال اقتصادی :
زیربنای اقتصادی کشور قبل از انقلاب مبتنی بر یک ساختار وابسته و دیکته شده از سوی کشورهای غربی در جهت نیل به اهداف خودشان بود عوامل متعددی چون فقر و محرومیت، توازن در شهریاروستا، مهاجرتهای بی رویه روستائیان به شهر و توزیع ناعادلانه درآمدها به این معضل دامن می زد، ازطرف دیگر توجه به قشر محروم جامعه و دستگیری بینوایان در طول تاریخ از یک ساختار فرهنگی عمیق برخوردار بوده، لذا ضرورتی داشت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تغییری بنیادین در امور زیربنایی کشور صورت پذیرد .

 

3- ترکیب سازمانی ادارات دولتی :
با پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیلات دولت شاهنشاهی با همه ابواب جمعی اش به دولت انقلاب به ارث رسید و این در حالی بودکه ایجاد هرگونه تغییر اساسی در تشکیلات دولت مقبول نمی افتاد. از سوی دیگر انقلاب بر حفظ همان نهادهای سنتی تاکید داشت. اگر قرار بود ترکیب ساختاری یک سازمان دگرگون شود آن سازمان تنها ارتش شاهنشاهی بود چراکه ارتش بیشترین نقش را درکمک به حفظ آن رژیم ایفا می کرد و می بایست در اولویت حذف قرارگیرد. همچنین ترکیب سازمانی دولت شاهنشاهی، توان خدمت دهی به روستائیان را نداشت و بیشتر به شهرنشینان توجه داشت افکار عمومی، بوروکراسی رایج در ادارات و موئسسات دولتی را ر نمی تابید. حذف بوروکراسی دولتی نیاز به زمان داشت و انقلاب اسلامی نمی توانست بیش از این شاهد ادامه محرومیت روستائیان باشد .
4 – اولویت سرمایه گذاری در روستاها :
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور طبیعی در مردم این انتظار ایجاد شدکه انقلاب باید توجه ای ویژه ای به محرومین بنماید. فقر و محرومیت بیشتر شامل حال اطبقات روستایی می شد. بی توجهی کامل به روستائیان در 20 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی منجر به مهاجرت بی رویه روستائیان به شهر و در نتیجه تخلیه روستاها و بی رونق شدن زندگی روستایی و افزایش فقر و محرومیت گردیده بود از طرف دیگر شعارهایی که مردم در زمان وقوع انقلاب علیه نظام شاهنشاهی می دادند باز این توقع را تشدید می کرد که انقلابیون بتوانند سایه سلطه شوم عوامل قبل از انقلاب ( خان ها،کدخدایان و..... ) را از سرآنان بردارند .
5 - بررسی جمعیت و اشتغال در مناطق روستایی کشور
6 – سهم بخش کشاورزی در تولید ملی، صادرات و اشتغال
7 – خدمات ( آموزشی، بهداشتی و سایر تاسیسات و امکانات )
8 - درآمد هزینه خانوار روستایی
9 – نتایج آمارها و ضرورت توجه به روستا
با توجه به ارقام و اعداد ارایه شده می توان ضرورت توجه به روستاها و تشکیل سازمانی که متولی امور روستاها باشد را به صورت زیر خلاصه نمود (سال 1385 ) :
1- 53% ازجمعیت کشورراجمعیت روستایی تشکیل داده است (سال 1355) .
2- نرخ بیکاری در مناطق روستایی کشور 3/14% است که بیش از مناطق شهری 1/5% می باشد (سال 1355 ) .
3- 3/29% آبادیهای کشور در سال 1355، خالی از سکنه شده بودند و 7/60% روستاها زیر 100 نفر جمعیت داشته که در حقیقت 4/6% جمعیت روستایی را در خود جای داده است .
4- از مجموع شاغلین در سال 1359 ، 34% در بخش کشاورزی مشغول به کار بوده اند و در مناطق روستایی 9/58% شاغلین در بخش کشاورزی به کار مشغول بوده اند .
5- در سال 1358 ، 8/12% تولید ناخالص ملی متعلق به بخش کشاورزی است و 3/89% صادرات غیرنفتی کشور هم مربوط به کالاهی سنتی وکشاورزی می باشد .
6- درصد بیسوادی در مناطق روستایی کشور 5/69% در مناطق شهری کشور 5/34% می باشد ( سال 1355 ) .
7- 7/6% روستاها با 9/16% خانوار روستایی و 3/16% جمعیت روستایی از برق، 4/18% روستاها با 5/24% خانوار روستایی و 6/23% جمعیت روستایی از آب آشامیدنی برخوردار بوده اند و 8000 کیلومتر راه روستایی نیز موجود بوده است ( تا سال 1357 ) .
8- خانوارهای روستایی از تسهیلات و لوازم عمده زندگی کمتری نسبت به شهرنشینان برخوردار بوده اند ( سال 1355 ) .
9- هزینه های خانوار روستایی بیش از درآمد آنها بوده و در مقایسه با نقاط شهری کشور ازپس انداز منفی بیشتری برخودارمی باشند ( سال1358 ) .
سیرتاریخی پیدایش جهاد سازندگی :
1- دانشجویان و حضرت امام خمینی(ره) :
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 اقشار وگروههای مختلف مردمی به سهم خود به نقش آفرینی در تثبیت دستاوردهای انقلاب نوپا پرداختند دانشجویان هم به عنوان بخشی از مردم دست به ایجاد یک ارتباط منسجم زدند پس از پیروزی انقلاب اسلامی جمعی از دانشجویان دانشگاههای کشور خدمت حضرت امام می روند و با ارائه فعالیتهای انجام شده و عملکردشان به محضر ایشان، درخواست ارایه طریق می نمایند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


گزارش کاراموزی حسابدای در سازمان جهاد کشاورزی سنندج

عوامل مستعد کننده اعتیاد

اختصاصی از زد فایل عوامل مستعد کننده اعتیاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عوامل مستعد کننده اعتیاد


عوامل مستعد کننده اعتیاد

اعتیاد یک بیماری زیست شناختی، روانشناختی و اجتماعی است عوامل متعددی در اتیولوژی سوء مصرف و اعتیاد موثر هستند که در تعامل با یکدیگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتیاد می شوند. عوامل موثر بر فرد، محیط فرد و کلیه علل و عوامل درهم بافته ای هستند که بر یکدیگر تاثیر می گذارند. درک کلیه علل و عوامل زمینه ای موجب می شود تا روند پیشگیری، شناسایی، درمان و پیگیری به طور هدفمند طرح ریزی شود.
بنابراین، آشنایی با عوامل زمینه ساز مستعد کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت دارد:
1- شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد و اقدامهای پیشگیرانه لازم برای آنان؛
2- انتخاب نوع درمان و اقدامهای خدماتی، حمایتی و مشاوره ای لازم برای معتادان.

فهرست مطالب :

عوامل مخاطره آمیز
عوامل مخاطره آمیز فردی
دوره نوجوانی       
ژنتیک
صفات ضد اجتماعی   
پرخاشگری
اعتماد به نفس پایین    
اختلالهای روانی
افسردگی اساسی      
فوبی
نگرش مثبت به مواد
موقعیتهای مخاطره آمیز فردی
تاثیر مواد بر فرد
عوامل مخاطره آمیز بین فردی و محیطی
ترک تحصیل     
بی سرپرستی
عوامل مربوط به خانواده
تاثیر دوستان
عوامل مربوط به مدرسه
عوامل مربوط به محل سکونت
عوامل مخاطره آمیز اجتماعی
قوانین
بازار مواد
مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی
کمبود امکانات فرهنگی، ورزشی، تفریحی
انواع مواد مخدر
انواع قرص روانگردان
اشکال رایج داروئی
ترکیب شیمیائی  
اپیدمیولوژی
نحوۀ اثر در مغز
فرضیه تاثیر MDMA (اکستاسی) بر مغز
عوارض پس از مصرف اکستاسی
موارد منع مصرف
نتایج آخرین تحقیقات
درمان اعتیاد

این مقاله کامل در قالب فایل WORD  قابل ویرایش و در 46 صفحه ارائه شده است


دانلود با لینک مستقیم


عوامل مستعد کننده اعتیاد

مقاله مفاهیم مکانیک کوانتم به روایت مدل های ریاضی

اختصاصی از زد فایل مقاله مفاهیم مکانیک کوانتم به روایت مدل های ریاضی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مفاهیم مکانیک کوانتم به روایت مدل های ریاضی


مقاله مفاهیم مکانیک کوانتم به روایت مدل های ریاضی

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 21 صفحه می باشد.

 

مکانیک کوانتم سرانجام در سال 1926 توسط دو مدل ریاضی به طور کامل در قالب فرمول آمد (غالبا این نقطه را شروع دوره ی کوانتم جدید می دانند). این دو مدل که در ابتدا مستقل می نمودند حاصل ارائه ی دو فیزیک دان آلمانی اروین شرودینگر و ورنر هایزنبرگ بودند. ولی چند سالی طول کشید تا مفاهیم عمیق و انقلابی مکانیک کوانتم در قالب ریاضیات بیان شوند و همه ی پیچیدگی های آزمایش های کوانتم به تفاسیری از مدل های ساده ی ریاضی تبدیل شوند. این اتفاق به همت کسانی چون پل دیراک، شرودینگر، جردن، لانده امکان پذیر شد و دست آخر کتاب ماندگار جان فون نویمان در مبانی ریاضی کوانتم تقریبا همه ی آن چیزی که می توانست در آزمایش های کوانتم قدیم مشاهده شود را در بیان ریاضی می آورد.
با ارائه ی دو مدل هایزنبرگ و شرودینگر در سال 1926 هر آن چه موضوع مکانیک کوانتم بود قابل محاسبه شد ولی چیزی که در این متن عمدتا به آن خواهم پرداخت نه این دو مدل ریاضی بلکه توصیفات دقیق تئوری ریاضی کوانتم از واقعیت و انتزاع مفاهیم انحصاری کوانتم است که در نتیجه ی کوشش های دیراک، ... و نویمان به دست آمد. اهمیت این مفاهیم انتزاع شده در این حد است که بتوانیم آن را یک طرح schema بنامیم در حالی که دو مدل مذکور صرفا مدلی ریاضی برای واقعیت طبیعی هستند و البته این جا تفاوت مدل و طرح مشخص می شود.  
قبل از هر چیز مطلبی را از مکانیک کلاسیک یادآوری می کنم. در مکانیک کلاسیک مکان یا در حالت کلی موقعیت (که وابستگی به زمان ندارد) هر سیستم توسط تعدادی متغیر که مختصات آن سیستم گفته می شوند تعیین می شوند. به تعداد این مختصات درجه ی آزادی آن سیستم می گوییم. ولی از آن جایی که به تجربه دریافته ایم که هر سیستم مکانیکی کلاسیک به ازای هر درجه ی آزادی خود یک معادله ی دیفرانسیل مرتبه ی دو دارد، برای مشخص شدن آینده و گذشته ی یک سیستم کلاسیک باید علاوه بر مختصات سیستم در یک لحظه سرعت تغییرات هر متخصه را نیز اندازه گیری کنیم. به مجموعه ی این اعداد که تمام اطلاعات رفتاری سیستم را برای همه ی لحظات در اختیار می گذارد حالت سیستم می گوییم. بدیهی است که متغیرهای حالت دو برابر متغیرهای مختصات هستند.
اولین مفهومی که در مکانیک کوانتم با آن رو به رو خواهیم شد مفهوم مشاهده پذیر observable است؛ از آن جایی که در این تئوری بسیاری اعداد در معادلات و عبارات ظاهر می شوند ولی همه ی آن ها قابل اندازه گیری نیستند. در مکانیک کوانتم به هر پدیده ای که قابل اندازه گیری باشد یک مشاهده پذیر می گوییم. پدیده ای قابل اندازه گیری است که مکانیسمی برای به دست آوردن یک عدد حقیقی دقیق از آن موجود باشد. دومین مفهوم مکانیک کوانتم همین مکانیسم اندازه گیر است؛ به مکانیسمی که یک مشاهده پذیر را اندازه می گیرد دستگاه (اندازه گیر) apparatus آن مشاهده پذیر می گوییم.    
پس هر مشاهده پذیر دستگاه ویژه ی خود را دارد که به ازای هر اندازه گیری درست یک عدد حقیقی دقیق از آن گزارش می دهد. مجموعه ی اعدادی که از اعمال دستگاه بر روی مشاهده پذیر آن حاصل می شود را طیف ویژه مقدارهای spectrum of eigenvalues آن مشاهده پذیر می گوییم و هر عدد را یک ویژه مقدار eigenvalue از آن مشاهده پذیر می گوییم.  



دانلود با لینک مستقیم


مقاله مفاهیم مکانیک کوانتم به روایت مدل های ریاضی

مقاله تاریخچه ریاضیات و رابطه آن با هنر

اختصاصی از زد فایل مقاله تاریخچه ریاضیات و رابطه آن با هنر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تاریخچه ریاضیات و رابطه آن با هنر


مقاله تاریخچه ریاضیات و رابطه آن با هنر

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 100 صفحه می باشد.

 

فهـرست مطالب :
شــــرح    شمــاره صفحه
سرگذشت ریاضیات     1
علم ریاضیات    21
عدد و شمارش    22
دستگاه شمارش رمزی یا الفبایی یونانی    22
ریاضیات بابلی و مصری    25
ریاضیات یونان باستان      27
ریاضیات چین وهند     32
 ریاضیات دوره اسلامی      33
ریاضیات اروپایی- قرن ششم تا آخر قرن شانزدهم    36
ریاضیات در قرن ۱۷ میلادی     38
ریاضیدانان : ( به ترتیب حروف الفبا )    38
شرح مختصری درباره زندگی حکیم عمر خیام     43
شرح مختصری درباره زندگی ارسطو    46
شرح مختصری درباره زندگی گالیله    47
شرح مختصری درباره زندگی ارشمیدس     50
شرح مختصری درباره زندگی خوارزمی    53
شرح مختصری درباره زندگی نپر     55
شرح مختصری درباره زندگی پاسکال    55
شرح مختصری درباره زندگی دکارت    56
شرح مختصری درباره زندگی فرما    57
شرح مختصری درباره زندگی نیوتن      58
شرح مختصری درباره زندگی لایبنیتز    59
ریاضیات در قرن ۱۸ میلادی     60
جدول علائم ریاضی به ترتیب تاریخ اختراع    66
اعداد فیبوناچی    70
اصل لانه کبوتری    73
حدس کولاتز    74
ارتباط هنر و ریاضی    87
ریاضیات و رابطه آن با هنر    87
جایگاه هنر در درس ریاضی     88
زیبایی شناسی در درس ریاضی    90

تاریخچه ریاضی :

 

 

سرگذشت ریاضیات 1 :

 

 

انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیاء اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجه‌هایش را می‌داند انجام می‌داد. اما بزودی مجبور شد وسیلة شمارش دقیقتری بوجود آورد. لذا، به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده می‌باشد قدیمی‌ترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهن‌ترین مدارک موجود یعنی نوشته‌های سومری مشاهده می‌شود.

سومریها که تمدنشان مربوط به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بین‌النهرین، یعنی ناحیه بین دو رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری سامی عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند.

در این موقع مصریها نیز در سواحل سفلای رود نیل تمدنی درخشان پدید آورده بودند. طغیان رود نیل هر سال حدود و ثغور زمینهای زراعتی این قوم را محو می‌کرد. احتیاج به تقسیم مجدد این اراضی موجب رهبری آنها به اولین احکام سادة هندسی گردید. همچنین مبادلات تجارتی و تعیین مقدار باج و خراج سالیانه آنها را وادار به توسعه علم حساب نمود این اطلاعات همگی از روی پاپیروسها و الواحی است که در نتیجه حفاریها بدست آمده و به خط هیروگلیفی می‌باشد. قدیمی‌ترین آنها که مربوط به 1800 سال قبل از میلاد است شامل چند رساله دربارة علم حساب و مسائل حساب مقدماتی می‌باشد، از آن جمله رسالة پاپیروس آهس است که درسال 1868 توسط ایسنلر مصرشناس مشهور ترجمه شد. سایر تمدنهای شرقی نظیر چینی و هندی در ترویج دانش نقش مؤثری نداشته‌اند و جز برخی نتایج پراکنده که در زیر فشار مفاهیم ماوراءالطبیعه خرد شده است چیزی از آنان در دست نیست.

قریب هزار سال پس از نابودی فرهنگ قدیم مصر و محو تمدن آَشور، یونانیان از روی مقدمات پراکنده و بی‌شکل آنها علمی پدید آوردند که در واقع به عالیترین وجه مرتب و منظم گردیده و عقل و منطق را کاملاً اقناع می‌نمود.

نخستین دانشمند معروف یونانی طالس ملطلی (639_548ق.م) است که در پیدایش علوم نقش مهمی بعهده داشته و می‌توان ویرا موجد علوم فیزیک ، نجوم و هندسه «تشابه» به او کاملاً بی‌اساس است.
در اوایل قرن ششم ق.م. فیثاغورث 572_500) قبل از میلاد) از اهالی ساموس یونان کم‌کم ریاضیات را بر پایه و اساسی قرار داد و به ایجاد مکتب فلسفی خویش همت گماشت. فیثاغورثیان عدد را بخاطر هم‌آهنگی و نظمی که دارد اساس ومبدأ همه چیز می‌پنداشتند و بر این عقیده بودند که تمام مفاهیم را به کمک آن می‌توان بیان نمود.

 

پس از فیثاغورث باید از زنون فیلسوف و ریاضیدان یونانی که در 490ق.م در ایلیا متولد شده است نام ببریم.

در اوایل نیمه دوم قرن پنجم بقراط از اهالی کیوس فضاهایی متفرق آن زمان را گردآوری کرد و در حقیقت همین قضایا است که مبانی هندسة جدید ما را تشکیل می‌دهند.

در قرن چهارم قبل از میلاد افلاطون در باغ آکادموس در آتن مکتبی ایجاد کرد که نه قرن بعداز او نیز همچنان برپا ماند. وی ریاضیات مخصوصاً هندسه را بسیار عزیز می‌داشت، تا جائی که بر سردر مکتب خود این جمله را حک کرده بود: «هرکس هندسه نمی‌داند به اینجا قدم نگذارد». این فیلسوف بزرگ به تکمیل منطق که رکن اساسی ریاضیات است همت گماشت و چندی بعد منجم و ریاضیدان معاصر وی ادوکس با ایجاد تئوری نسبت‌ها نشان داد که کمیات اندازه نگرفتنی که تا آن زمان در مسیر علوم ریاضی گودالی حفر کرده بود هیچ چیز غیر عادی ندارد و می‌توان مانند سایر اعداد قواعد حساب را در مورد آنها بکار برد.

 

در این احوال اسکندر کشورها را یکی پس از دیگری فتح می‌کرد و هرجا را که بر روی آن انگشت می‌نهاد مرکزی از برای پیشرفت تمدن یونانی می‌شد.

پس از مرگ این فاتح مقتدر در 323ق.م و تقسیم امپراطوری عظیم او، مصر بدست بطلیموس افتاد و امپراطوری بطالسه را تشکیل داد. بطالسه که اسکندریه را به پایتختی برگزیده بودند تمام دانشمندان را بدانجا پذیرفتند و همین دانشمندان در صدد ایجادکتابخانة بزرگی در این شهر ساحلی برآمدند و به توسعه و تکمیل آن همت گماشتند.

اکنون به زمانی رسیده‌ایم که بایستی آنرا عصر طلائی ریاضیات یونان نامید. اهمیت فوق‌العاده این دوره به سبب ظهور سه عالم بزرگ ریاضی یعنی اقلیدس ، ارشمیدس و آپولونیوس است که هم در دوران خود و هم برای قرون بعد از خویش شهرتی عالمگیر کسب نمودند.

در قرن دوم ق.م نام تنها ریاضیدانی که بیش از همه تجلی داشت ابرخس یا هیپارک بود. این ریاضیدان و منجم بزرگ که بین سالهای 161تا 126ق.م در رودس متولد شد گامهای بلند و استادانه‌ای در علم نجوم برداشت و مثلثات را نیز اختراع کرد.

هیپارک نخستین کسی بود که تقسیم‌بندی معمولی بابلی‌ها را برای پیرامون دایره پذیرفت. به این معنی که دایره را به 360 درجه و درجه را به 60 دقیقه و دقیقه را نیز به 60 قسمت برابر تقسیم نمود و جدولی تابع شعاع دایره بدست آورد که وترهای بعضی از قوسها را می‌داد و این قدیمی‌ترین جدول مثلثاتی است که تاکنون شناخته شده است.

 

 

 

 

 

سرگذشت ریاضیات 2 :

 

 

در سال 47ق.م که ژول سزار نیروی دریایی مصررا آتش زد، در کتابخانه بزرگ اسکندریه نیز حریقی ایجاد شد که قسمت اعظم آنرا نابود ساخت. بالاخره در سال 30ق.م به هنگام امپراطوری ملکه کلئوپاترا کشور مصریکی از ایالات امپراطوری روم شد.

در این دوره کوتاه از کشفیات جدید خبری نبود و دانشمندان متوسطی نظیر بطلیموس، منلائوس و باپوس نیز که ظهور کردند تنها به تعلیم و انتشار آثار قدما اکتفا نمودند.

بطلیموس که به احتمال قوی با امپراطوران بطالسه هیچگونه ارتباطی ندارددر تعقیب افکار هیپارک کوشش بسیار کرد.

کتاب مشهور او به نام اصلی«ترکیب ریاضی» شامل یک دستگاه هیأت بیان حرکت دورانی اجسام سماوی و یکدورة کامل مثلثاتکروی و مستقیم‌الخط و توضیح و محاسبة نمودهای حرکت بومی است. این کتاب را درسال 827 از یونانی به عربی ترجمه کردند ونام آنرا مجسطی یعنی «بسیار بزرگ» نهادند و از آن پس به همین نام باقی ماند.

 

منلائوس که در اواخر قرن اول میلادی در اسکندریه می‌زیست به امر امپراطور دومی سین کتابی تألیف کرد که قضیه معروف منلائوس دربارة چهارضلعی محاطی در آن ذکر شده است.
پاپوس که دورة زندگانیش در حدود 350 میلادی بوده است دارای کتابی است به نام «مجموعة ریاضیات». هدف وی از تدوین این کتاب آن بوده است که به اختصار نتایجی را که از بدو پیدایش علم هندسه تا آن زمان حاصل شده بود برای خود بیان نماید. با این حال در موارد بسیار احکام جدید و جالبی که از اکتشافات خودش می‌بود و بر آن افزود. مسألة معروف پاپوس که در همه کتابهای هندسة ما وجود دارد و قضیه بسیار مهم تعیین مرکز نقل سطوح و احجام که برخلاف واقع آنرا به گولدن نسبت داده‌اند.

 

در این احوال هندوستان به منزلة یک مرکز جدید روشنفکری توسعه می‌یافت و چنین به نظر می‌رسید که علم بدانجا فرار کرده و یا به عبارت بهتر فقط آنجا را مقام خود ساخته است. زیرا سابق براین در زمان یونانی‌ها نیز در آنجا وجود داشته است. علوم هندی بیش از علوم تمام ممالک دیگر که تاکنون از ایشان سخن گفتیم در خدمت مذهب بود وشامل بعضی مقدمات علم طب یعنی همانقدر که برای ساختن مشروبات مقدس کفایت می‌کردو مختصری از علوم نجومیعنی درست همان اندازه که برای تشکیل تقاویم مذهبی مورد نیاز است و اندکی هندسه، مرکب از بعضی طرق عملی که برای ساختن مسجد و محراب لازم است بیش نبود.

در نخستین قرون تاریخ چهار ریاضی‌دان مشهور در این کشور وجود داشت که عبارت بودند از:

آپاستامبا(قرن پنجم)، آریاب هاتا (قرن ششم)، براهماگوپتا (قرن هفتم) و بهاسکارا (قرن نهم) که در کتب ایشان بخصوص قواعد تناسب ساده و ربح مرکب مشاهده می‌شود. محاسبات در این کتابها جنبه شاعرانه داشت و حتی نام علم حسابرا «لیلاواتی» گذارده بودندکه معنی دلبری و افسونگری دارد! با شروع قرن دهم پیشرفت کشفیات ریاضی در هندوستاننیز متوقف گردید و مشعل فروزان علم بدست اعراب افتاد.

در سال 622م که حضرت محمدصلی الله علیه و آله وسلماز مکه هجرت فرمود در واقع آغاز شگفتی تمدن اسلام بود. اعراب که جنبش شدید خود را از سدة هفتم آغاز کرده بودند پس از رحلت پیغمبر اسلام در 632 به توسعه سرزمینهای خود پرداختند و بزودی تمام ممالک آفریقائی ساحل مدیترانه را متصرف شدند و این توسعه‌طلبی ایشان را در اروپاتا اسپانیاو در آسیاتا هندوستانکشانید و در نتیجه تماس با کشورهای مغلوب که مردم آنها غالباً دارای تمدن عالی بودند ذوق شدیدی به آموختن در ایشان بوجود آمد. لذا با سهولت و چالاکی فرهنگ ممالک دست نشانده را پذیرفتند.
در زمان مامون خلیفه عباسی تمدن اسلام بحد اعتلای خود رسید بطوری که از اواسط قرن هشتم تا اواخر قرن یازدهم زبان عربی علمی بین‌المللی گردید.


از ریاضی‌دانان بزرگ اسلامی یکی خوارزمیمی‌باشد که در سال 820 به هنگام خلافت مأمون در بغدادکتاب مشهورالجبر و المقابله را نگاشت.

وی در این کتاب بدون آنکه از حروف و علامات استفاده کند، حل معادلة درجه اولرا بدو طریقی که ما امروزه جمع جبری جمل و نقل آنها از یکطرف بطرف دیگر می‌نامیم، انجام داده است.

دیگر ابوالوفا (998_ 938) است که جداول مثلثاتی ذیقیمتی پدید آورده و بالاخره محمدبن هیثم(1039_ 965)  معروف به الحسن را باید نام بردکه صاحب تألیفات بسیاری در ریاضیات و نجوماست.


قرون وسطی از قرن پنجم تا قرن دوازدهم یکی از دردناکترین ادوار تاریخی اروپاست. عامة مردم در منتهای فلاکت و بدبختی بسر می‌بردند. جنگهای متوالی و قتل و غارت و از طرف دیگر نفوذ کلیسا آنچنان فکر مردم را به خود مشغول داشته بود که هیچ کس فرصت آنرا نمی‌یافت که در فکر علم باشد، آری مدت هفت قرن تمام اروپا محکوم به این بود که بار گران جهل و نادانی را بر دوش کشد. در اواخر قرن دهم ژربر فرانسوی کوشید تا به کمک مطالبی که در چند مدرسه از کلیساهای بزرگ اروپا آموخته بود پیشرفت جدیدی به علوم مقدماتی بدهد. وی دستگاه مخصوص را که برای محاسبه بکار می‌رفت اصلاح کرد. این دستگاه همان چرتکه بود.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تاریخچه ریاضیات و رابطه آن با هنر