زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله وصایا امام

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله وصایا امام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی؛ فانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض .
الحمدلله و سبحانک؛ اللهم صل علی محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزائن اسرار کتابک الذی تجلی فیه الاحدیه بجمیع اسمائک حتی المستاثر منها الذی لایعلمه غیرک؛ و اللعن علی ظالمیهم اصل الشجره الخبیثه .
و بعد، اینجانب مناسب می دانم که شمه ای کوتاه و قاصر در باب "ثقلین" تذکر دهم؛ نه از حیث مقامات غیبی و معنوی و عرفانی، که قلم مثل منی عاجز است از جسارت در مرتبه ای که عرفان آن بر تمام دایره وجود، از ملک تا ملکوت اعلی و از آنجا تا لاهوت و آنچه در فهم من و تو ناید، سنگین و تحمل آن فوق طاقت، اگر نگویم ممتنع است؛ و نه از آنچه بر بشریت گذشته است، از مهجور بودن از حقایق مقام والای "ثقل اکبر" و "ثقل کبیر" که از هر چیز اکبر است جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است؛ و نه از آنچه گذشته است بر این دو ثقل از دشمنان خدا و طاغوتیان بازیگر که شمارش آن برای مثل منی میسر نیست با قصور اطلاع و وقت محدود؛ بلکه مناسب دیدم اشاره ای گذرا و بسیار کوتاه از آنچه بر این دو ثقل گذشته است بنمایم .
شاید جمله لن یفترقا حتی یردا علی الحوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجودمقدس رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - هرچه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است ، تاآنگاه که این دو مهجور بر رسول خدا در "حوض " وارد شوند. و آیا این "حوض " مقام اتصال کثرت به وحدت است و اضمحلال قطرات در دریااست ، یا چیز دیگر که به عقل و عرفان بشر راهی ندارد. و باید گفت آن ستمی که از طاغوتیان بر این دو ودیعه رسول اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - گذشته ،بر امت مسلمان بلکه بر بشریت گذشته است که قلم از آن عاجز است .
و ذکر این نکته لازم است که حدیث "ثقلین " متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت از "صحاح ششگانه " تا کتب دیگر آنان ، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - به طور متواترنقل شده است . و این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر بویژه مسلمانان مذاهب مختلف ؛ و باید همه مسلمانان که حجت بر آنان تمام است جوابگوی آن باشند؛ و اگر عذری برای جاهلان بیخبر باشد برای علمای مذاهب نیست .
اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبراسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - مسائل اسف انگیزی که باید برای آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی "ع " شروع شد. خودخواهان و طاغوتیان ،قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی ؛ و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم - صلی الله علیه وآله و سلم - دریافت کرده بودند و ندای انی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده ، آنان را عقب زده و باقرآن ، در حقیقت قرآن را - که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است - از صحنه خارج کردند؛ و بر حکومت عدل الهی - که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست - خط بطلان کشیدندو انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند، تا کار به جایی رسید که قلم از شرح آن شرمسار است .
و هرچه این بنیان کج به جلو آمد کجیها و انحرافها افزون شد تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشری ، ازمقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی "ص " تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند برساند و این ولیده "علم الاسما" را از شر شیاطین و طاغوتهارها سازد و جهان را به قسط و عدل رساند و حکومت را به دست اولیاالله ،معصومین - علیهم صلوات الاولین و الاخرین - بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند - چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد و کار به جایی رسید که نقش قرآن به دست حکومتهای جائر وآخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد. و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر ودوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد،که دیدیم اگر کسی دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست ، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار - صلی الله علیه و آله و سلم - و قرآن و سنت مشحون آن است ، سخن می گفت گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده ؛ وکلمه "آخوند سیاسی " موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست .
و اخیرا قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرف خارج ازتعلیمات اسلامی ، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند
و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی راکه محمدرضا خان پهلوی طبع کرد و عده ای را اغفال کرد و بعض آخوندهای بیخبر از مقاصد اسلامی هم مداح او بودند. و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محال تبلیغات مذهب ضد قرآنی می کند و وهابیت ، این مذهب سراپا بی اساس و خرافاتی راترویج می کند؛ و مردم و ملتهای غافل را سوق به سوی ابرقدرتها می دهد و ازاسلام عزیز و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می کند.
ما مفتخریم و ملت عزیز سرتاپا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرومذهبی است که می خواهد حقایق قرآنی ، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می زند، از مقبره ها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل اوپیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می کشاندنجات دهد.
و ما مفتخریم که پیرو مذهبی هستیم که رسول خدا موسس آن به امر خداوندتعالی بوده ، و امیرالمومنین علی بن ابیطالب ، این بنده رها شده از تمام قیود،مامور رها کردن بشر از تمام اغلال و بردگیها است .
ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی وحکومتی آن بالاترین راه نجات است ، از امام معصوم ما است.
ما مفتخریم که ائمه معصومین ، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشرحضرت مهدی صاحب زمان - علیهم آلاف التحیات والسلام - که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است ائمه ما هستند.
ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را "قرآن صاعد" می خوانند از ائمه معصومین ما است . ما به "مناجات شعبانیه " امامان و "دعای عرفات "حسین بن علی - علیهما السلام - و "صحیفه سجادیه " این زبور آل محمد و"صحیفه فاطمیه " که کتاب الهام شده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است از ما است .
ما مفتخریم که "باقرالعلوم " بالاترین شخصیت تاریخ است و کسی جزخدای تعالی و رسول - صلی الله علیه و آله - و ائمه معصومین - علیهم السلام -مقام او را درک نکرده و نتوانند درک کرد، از ما است .
و ما مفتخریم که مذهب ما "جعفری " است که فقه ما که دریای بی پایان است ،یکی از آثار اوست . و ما مفتخریم به همه ائمه معصومین - علیهم صلوات الله - ومتعهد به پیروی آنانیم .
ما مفتخریم که ائمه معصومین ما - صلوات الله و سلامه علیهم - در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی ازابعاد آن است ، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومتهای جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلفه ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت ساز سر از پا نشناخته ، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدامی کنند.
ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر، و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند؛ و آنان که توان جنگ دارند، درآموزش نظامی که برای دفاع از اسلام و کشور اسلامی از واجبات مهم است شرکت ، و از محرومیتهایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آنها بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند؛ و آنان که توان جنگ ندارند، در خدمت پشت جبهه به نحوارزشمندی که دل ملت را از شوق و شعف به لرزه درمی آورد و دل دشمنان وجاهلان بدتر از دشمنان را از خشم و غضب می لرزاند، اشتغال دارند. و ما مکرردیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه - علیها سلام الله - فریاد می زنند که فرزندان خود را از دست داده و در راه خدای تعالی و اسلام عزیز از همه چیز خودگذشته و مفتخرند به این امر؛ و می دانند آنچه به دست آورده اند بالاتر از جنات نعیم است ، چه رسد به متاع ناچیز دنیا.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   84 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله وصایا امام

دانلودمقاله هجرت پیامبر

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله هجرت پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 



 

خدای بزرگ که از گفتار و نقشه های شوم کفار آگاه بود مکر آنان را بر پیامبر خویش آشکار ساخت و نقشه ی شومشان را افشا کرد. او به پیامبرش خبر داد که مشرکان کمر به قتل تو بسته اند بنابر این باید کاملا مخفیانه از این شهر هجرت کنی و به سوی یثرب رهسپار شوی که این هجرت استواری بنیان اسلام و رهایی محرومان از چنگال مستکبران ستمگر خواهد شد.
پیامبر به امر خدا به انجام این هجرت مقدس اما خطرناک تصمیم گرفت. پیامبر و خانه ی او سخت تحت نظر بود کوچک ترین علامت و نشانی در رفت و آمدها و کم ترین تغییری در وضع خانه تصمیم پیامبر را آشکار می ساخت و برنامه ی هجرتش را به خطر می افکند . کفار خانه و محل نشستن و خفتن پیامبر را کاملا شناسایی کرده بودند تا هنگام حمله ی دسته جمعی – که نقشه و زمان اجرایش را پیش بینی کرده بودند- مشکلی پیش نیاید . آن ها شب ها حتی از روزنه ی در و بالای دیوار به محل خواب پیامبر نگاه می کردند و روزها از رفت و آمدهای پیامبر به خانه و بیرون خانه کاملا خبر داشتند تا این که شب حمله فرا رسید . پیامبر موضوع هجرت خود را با علی بن ابی طالب – که در نخستین روزهای بعثت با او پیمان یاری بسته بود – در میان نهاد و گفت :یا علی آیا می توانی مرا در اجرای این امر الهی یاری کنی؟
- یا رسول الله چگونه باید شما را یاری کنم؟
- کار بسیار خطرناکی است. نزدیک به چهل نفر از مشرکان می خواهند یک باره به من حمله کنند و مرا شبانه در بستر قطعه قطعه نمایند . خدا مرا از این تصمیم سری آنان آگاه ساخته و به من فرمان هجرت داده است اما اگر بسترم در این شب خالی بماند انان متوجه خواهند شد و مرا تعقیب خواهند نمود و در هر جا که مرا پیدا کنند نقشه ی خود را اجرا خواهند کرد . به ناچار باید کسی در بستر من بخوابد تا وقتی که از روزنه ی در می نگرد در روشنایی کم رنگ خانه کسی را در بستر ببینند و تصور کنند که من در بسترم . آیا حاضری در بستر من بخوابی؟ کار بسیارخطرناکی است ، زیرا چهل نفر با شمشیرهای کشیده در نیمه های شب به خانه هجوم می آورند و ممکن است تو را به جای من در بستر قطعه قطعه کنند.
- در این صورت آیا شما به سلامت خواهید بود؟
- آری به سلامت خواهم بود . اگر بدین گونه یاری ام کنی در این هجرت به یاری خدا موفق خواهم شد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هجرت پیامبر

دانلودمقاله حضرت مهدی

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله حضرت مهدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

ولادت

 

ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه، نیمه شعبان سال 255یا 256 هجری بوده است .
پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود .

 

در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع )، معتصم عباسی، هشتمین خلیفه عباسی، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد.

این اندیشه، که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می کند، باید از تولد نوزادان جلوگیری کردو حتی مادران بیگناه را کشت و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند، در تاریخ نظایری دارد در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند، غافل ازاینکه، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند، اگر چه کافران و
ستمگران نخواهند .
در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد .

 

امام دهم بیست سال در شهر سامرا تحت نظر و مراقبت بود و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد .
به هنگامی که ولادت این اختر تابناک، حضرت مهدی ( ع ) نزدیک شد و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد، او را از میان بردارند .

 

بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم مخفی نگه داشته شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاهی می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی .
غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری

 

مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نینجامید ( از سال 260ه. تا سال 329ه. ) که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدی ( عج ) می رسیدند و پاسخ نامه ها و سؤالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام را داشته اند ، چهار تن بودند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروفند .
نخستین نایب خاص مهدی ( ع ) عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش
یافته بود .

 

دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید .
سومین سفیر ، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد .
چهارمین سفیر و نایب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است .
همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی ( ع ج) بودند .

 

غیبت دراز مدت یا غیبت کبری و نیابت عامه

 

این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد و تاکنون ادامه دارد . این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است .
در زمان نیابت عامه ، امام ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده در همه ابعاد بر او صدق کند، نایب عام امام ( ع ) باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا .

 

در هیچ دوره ای پیوند امام ( ع ) با مردم گسیخته نشده و نبوده است . اکنون نیزکه دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد ، در رأس جامعه قرار می گیرد و
مردم به او مراجعه می کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی ( ع ) .
گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان، حضرت مهدی ( عج ) بسیار درد آور است، ولی بهر حال در این دوره آزمایش اعتقاد ما اینست که حضرت مهدی ( عج ) به قدرت خدا و حفظ او زنده است و نهان از مردم جهان زندگی می کند،
روزی که " اقتضای تام " حاصل شود، ظاهر خواهد شد و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی خونین و پردامنه ، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد و رسم توحید و آیین اسلامی را عزت دوباره خواهد بخشید .
ضرورت غیبت آخرین امام

 

بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و مأموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان .

 

پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش است.
ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد .

 

پروفسور هانری کربن ، مستشرق فرانسوی در ملاقاتی با علامه طباطبایی آورده است: به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق، برای همیشه، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابرجا
می دارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد (ص) ختم شده می داند، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل است، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد (ص) و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید ... آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی با اعتقاد به امام حی غایب .

 

طول عمر امام زمان (عج)

 

درازی عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن بدانها گواهی می دهد و در کتابهای تاریخی نیز افراد معمر ( دارای عمر دراز ) زیاد بوده اند و در گذشته و حال نیز چنین کسانی بوده و هستند ، عمر زیاد حضرت مهدی ( ع ) به هیچ دلیلی محال نیست ، بلکه از نظر عقلی و دید وسیع علمی و امکان واقع شدن بهیچ صورت بعید نیست .

 

و البته اگر از نظر قدرت الهی ، بدان نظر کنیم ، امری ناممکن نیست . در برابر قدرت خدا، که بر هر چیز تواناست ، عمرهایی مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بیشتر از آن حضرت و یا کمتر از آن کاملا امکان دارد. برای خدای قدیر و حکیم ،
کوچک و بزرگ ، کم و بسیار، همه و همه مساوی است . بنابراین حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهایت سلامت زنده نگاه می دارد .

 

پس طبق حکمت الهی ، امام دوازدهم ، مهدی موعود ( عج ) باید از انظار غایب باشد و سالها زنده بماند و رازدار جهان و واسطه فیض برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند . برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .
انتظار ظهور قائم ( عج )

 

بر خلاف آنان که تصور می کنند انتظار ظهور یعنی دست روی دست گذاشتن و از حرکتهای اصلاحی جامعه کنار رفتن و فقط " گلیم " خود را از آب بیرون بردن و به جریانات اسلام دینی و اجتماعی بی تفاوت ماندن ، هرگز چنین پنداری درست نیست ، بلکه بر عکس، انتظار یعنی در طلب عدالت و آزادگی و آزادی فعالیت کردن و در نپذیرفتن ظلم و باطل و بردگی و ذلت و خواری ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقی و ستمی و ستمگری ایستادن است .

 

شیعه در حوزه " انتظار " یعنی ، انتظار غلبه حق بر باطل ، غلبه داد بر بیداد، غلبه علم بر جهل و غلبه تقوا بر گناه ، این گروه همواره آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجدید می کنند و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشیع ، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل می کند .
اینکه به شیعه دستور داده اند که به عنوان " منتظر " همیشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با یاد کردن نام " قائم آل محمد ( ص ) " قیام کند ناشی از همین آمادگی است .
رای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .

 

(اعتقاد به مهدویت در ایین های مختلف )

 

روزگاران کهن داستان ظهور مصلح ، در آخر الزمان، اصلی اساسی بوده است. پیشینیان بشر ، پیوسته به یادها می آورده اند. اکنون نیز پس از گذشت قرنها ، در خلال یادگارهای انسانهای قدیم آثاری هست که ما را به گفته بالا رهنمون می کند.
اصولا فتوریسم یعنی اعتقاد به دوره اخر الزمان و انتظار ظهور منجی عقیده ای است که در کیشهای آسمانی، یهودیت (جودائیسم) ، زردتشتی(زوراستریانیسم) ، مسیحیت( در عمده شاخه های آن : کاتولیک، پرو تستان و ارتدوکس) ، مدعیان نبوت عموما و دین مقدس اسلام خصوصا به مثابه یک اصل مسلم قبول شده است و در باره ان در مباحث تئرریک مذاهب آسمانی، رشته تئولوﮊی بیبلیکان ، کاملا شرح و بسط داده شده است.
بشارتها و پیشگوییهایی که در باره مهدی (ع) و ظهور مهدی (ع) ، در کتابهای مقدس و دیگر اثار پیشین و در سخنان حکمای قدیم، رسیده است، فراوان می باشد

 

اعتقاد به مهدویت درآیین هندی
در ایینهای هندوان و کتابهای آنان نیز ، سخن از نجات دهنده و موعود امده است. از جمله در کتاب مهابهاراتا و کتاب پورانه ها در این باره گفته اند.
همه ادیان معتقدند که در پایان هر دوره ای از تاریخ بشر از لحاظ معنوی و اخلاقی رو به انحطاط می رود. و چون طبعا و فطرة در حال هبوط و دوری از مبدا است و مانند احجار به سوی پایین حرکت می کند. نمی تواند به خودی خود به این سیر نزولی و انحطاط معنوی و اخلاقی خاتمه دهد. پس ناچار روزی یک شخصیت معنوی بلند پایه که از مبدا وحی و اهام سرچشمه می گیرد ظهور خواهد کرد و جهان را از تاریکی و جهل غفلت و ظلم و ستم نجات خواهد داد. در این مورد در تعالیم هر دینی به صورت رمز به حقایقی اشاره شده است. که با معتقدات آیین های دیگر توافق و هماهنگی کامل دارد...مثلا در کیش هندو در کتب پورانا(purana) شرح مفصلی در باره دوران اخر عصرکالی(Kali) یعنی اخرین دوره قبل از ظهور دهمین آواتارای ویشنو درج گردیده است.2((مقصود از عصر کالی آخر الزٌمان است. اکنون عصر کالی است.))
اعتقاد به مهدویت درایین بودایی
چنانچه درپاره ای از کتب و ماخذ امده است. در دین بودایی نیز مسئله انتظلر مطرح است. گفته اند که در این آیین نیز انتظار هست.و شخص مورد انتظار این آیین بودای پنجم است.
اعتقاد به مهدویت دردرآیین زردتشتی
در کتابها و اثار زردتشت و زردتشتی درباره آخر الزٌمان و ظهور موعود مطالب بسیاری امده است. از جمله در کتابهای اوستا ، زند ، جاماسب نامه ، داتستان دینیک و زراتشت نامه
در دین زردتشت موعودهایی معرفی شده اند که انان را سرشیانت می نامند. این موعودها سه تن بوده اند که مهمترین آنها اخرین ایشان است. و او (( سوشیانت پیروزگر)) خوانده شده است. و این سو شیانت همان موعود است چناچه که گفته اند:
سوشیانت مزدیسنان به منزله کریشنای برهمنان ، بودای پنجم بودانیان ، مسیح یهودیان ، فارقلیط عیسویان و مهدی مسلمانان است.

 

 

 

اعتقاد به مهدویت درآیین یهودیت
یهودیان که خود را پیروان حضرت موسی کلیم (ع) می دانند نیز منتظر موعودند. در اثار دینی یهود ، اسفار تورات و دیگر کتابهای انبیای انان،ا همواره به موعود اشاره شده است. به پاره ای از این کتابها اشاره خواهیم کرد. اگر به مطالب کتاب (( نُبوئِتْ هَّلیدْ ، وحی کودک)) استناد کنیم، به مطلب بسیاری درباره ظهور پیامبر اکرم (ص) و به قسمتهایی از تاریخ و احوال پیامبر و حوادث مربوط به بعثت، و پاره ای از علائم آخر الزٌمان، رجعتو اشاراتی به شخص حضرت حجّت بن الحسن المهدی (ع) و حتی اشاراتی درباره واقعه عاشورا، دست خواهیم یافت. به هر حال چون یهودیان به مسیح ایمان نیاوردند، بطبع موعود انان هنوز ظهور نکرده است. اگر در مجموع آنچه در آثار مقدس یهودی آمده است تامل شود چهره سه موعود، در انها ترسیم می شود.
حضرت مسیح (ع) ، حضرت محمد (ع) و حضرت مهدی (ع).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله حضرت مهدی

دانلود مقاله کلیات علم اقتصاد

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله کلیات علم اقتصاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

علم اقتصاد که از قرن 16 میلادی در کشورهای اروپایی تکوین یافت از یک طرف در اثر

 

محدود بودن عوامل تولید ، رشد روزافزون جمعیت و افزایش نیازهای نا محدود و متنوع به

 

محصولات مختلف واز طرف دیگر در اثر پیشرفت تکنیکهای تولید وگسترش فعالیتهای

 

اقتصادی ، بیش ازپیش تکامل یافته است .اصولاً ارائه تعریفی از یک کار ساده ای نیست .علم

 

اقتصاد که امروز دارای قلمرو بسیار وسیعی است ازاین قاعده مستثنی نیست ولیکن بسیاری

 

از اقتصاد دانان در تعریف آن به مسئله کمیابی نهاده های تولید واختصاص آنها بین یک سری

 

فعالیتهای رقیب اشاره کرده اند (1-ص 17)

 

تولید بیشتر ، توزیع عادلانه تر ثروت ، به دست آوردن سطح معیشت بالاتر وتأمین زندگی

 

آسوده تر هدف عمومی جوامع امروز جهانند . قوایمادی ومعنوی افراد بشر ومنابع کره زمین

 

که خداوند آنها را برای استفاده بشر خلق فرموده ،برای رسیدن به اهداف اقتصادی واجتماعی

 

واجرای برنامه های رفاهی وانسانی باحداکثر سرعت ممکن تجهیز شده اند

 

هدف بشر در قرن بیستم بیشتر تأمین حداکثر نتیجه در حداقل مدت ممکن است (2- ص1)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1
اقتصاد کشاورزی شا خه ای از علم اقتصاد

 

ازآنجا که کشاورزی تأ مین کننده ضروری ترین ما یحتاج انسان یعنی مواد غذایی است وبا

 

توجه به اینکه مسئله کمیابی و نیازهاروز افزون به محصولات کشاورزی در این بخش نیز

 

وجود دارد لذا بایستی علم اقتصاد در کشاورزی نیز بکار گرفته شود به عبارت دیگر کار

 

اقتصاد در این بخش این است عوامل تولید ، مثل زمین و آب و... را به نحو مطلوبی بین

 

فعالیتهای مختلف زراعی ودامی اختصاص می دهد و بنابراین می توان گفت گفت اقتصاد

 

کشاورزی شاخه ای از علم اقتصاد است که از آن عوامل تولید کمیاب کشاورزی بین

 

محصولات مختلف آن تخصیص می یابد

 

بخش عمده ای اقتصاد کشاورزی درباره سیستم قیمتهاست از یک طرف تعیین قیمت عوامل

 

قیمت تولید واز طرف دیگر تعیین قیمت محصولات مختلفی مثل گندم ، ذرت ، جو

 

...وگوشت و تخم مرغ و... از جمله مهمترین وظایف اقتصاد کشاورزی تلقی می گردد

 


اقتصاد تولیدمحصولات کشاورزی

 

هر عاملی که در پروسه تولید بکار گرفته می شود به نهاده یا عامل تولید موسوم است که مهمترین آنها در فعالیتهای کشاورزی عبارتند از :

 

1-زمین یا سطح زیر کشت

 

2- نیروی کار اعم از خانوادگی ومزدبگیر

 

3- سرمایه در اشکال مختلف وبویژه ماشین الات مثل تراکتور و کمباین

 

4- آب

 

5- بذر

 

6- کود و سم
- نور خورشید
2

 

می توانیم منابع تولید را به چند دسته تقسیم کنیم

 

1- منابع ثابت و متغیر

 

2- منابع قابل ذخیره و غیر قابل ذخیره

 

عوامل تولید ثابت :

 

آن دسته از منابع است که مقدار مصرف آن بستگی به مقدار تولید ندارد مثل زمین زراعی

 

وساختمانهای احداث شده جهت پرورش دام

 

عوامل تولید متغیر

 

برخلاف عوامل تولید ثابت دسته ای از منابع تولید است که با سطح تولید رابطه مستقیم دارند

 

یعنی هرچه عوامل تولید بیشتر باشد تولید هم بیشتر می شود . مثل بذر در جریان تولید

 

محصولات کشاورزی که هرچه میزان بذر در یک قطعه زمین بیشتر باشد تولید هم افزایش می یابد(1- ص32)

 

منابع تولید قابل ذخیره

 

بعضی از عوامل تولید وجود دارند که می توان قسمتی از آنها را برای فصلهای کشت بعدی

 

ذخیره نمود . مثل سم وکود

 

منابع تولید غیر قابل ذخبره

 

بعضی از عوامل تولید اگر در یک دوره معین بدون استفاده نگهداری گردد ارزش تولیدی که

 

می توانست از آن قسمت بدست آورد از بین می رود

 

تأثیر تکنولوژی بر سطح تولید

 

تکنولوژی دانشی است که بوسیله انسان در جهت افزایش تولید بکار می رود . تبلور

 

تکنولوژی بذر اصلاح شده ، سموم برای آفات ، کود شیمیایی ، ماشین آلات کشاورزی و

 

 

 

3

 

شیوه های بهتر شخم و آبیاری و مانند آن است . هدف از به کار بردن آن ، بدست آوردن

 

محصول بیشتر از مقدار معین زمین ،کار وسرمایه است .

 

البته تکنولوی مسائلی چون پایین آمدن قیمت محصول کشاورزی ویا بیکاری نیز ممکن است

 

ایجاد کند ، به موازات بکاربردن یک تکنیک جدید هزینه تولید کاهش یافته ومقدار محصول

 

بیشتر وبا کیفیتی بهتر تولید می شود اگر تغییردر تقاضا روی ندهد قیمت محصول کاهش

 

خواهد یافت بدین گونه بخشی از فواید تکنولوژی از طریق کاهش قیمت ویا افزایش کیفیت

 

محصول عاید مصرف کننده می شود .(2- ص 136- 128)

 

به طورکلی کاربرد تکنولوژی مناسب درکلیه فعالیتها ازجمله فعالیتهای کشاورزی می تواند

 

باعث افزایش کارایی اقتصادی شود کاربرد تکنولوژی تولید به گونه ای بیشتر می کند که

 

بااستفاده ازهرسطح معین از عوامل تولید محصول بیشتری بد ست آید وهمچنین تولید با

سطح کمتری از عوامل تولید یا نهاده مقدار مشخصی محصول بد ست آید (1- ص50-49)

 

تکنولوژی جدید سبب افزایش بهره ورِ زمین می شود پیشرفت تکنولوژی در کشاورزی سبب

 

شده که خاک بعنوان یک ماده حیاتی به نحوی در جهت ارضاء نیاز های غذایی نسل کنونی

 

مورد بهره برداری قرارمی گیرد ودر عین حال ،منافع نسلهای آینده نیز در نظر گرفته شود
(2- ص 137)

 

تنوع وتخصص در کشت

 

با توجه به اینکه بخش کشاورزی در محیط متغیر اقتصادی وجوی قرار دارد مدیر کشاورزِ

 

باید به تخصص در کشت وتنوع در محصولات توجه نماید . تخصص در کشت زمانی

 

مطرح می شود که یک یا دو محصول اصلی در مزرعه کاشته شود ولی تنوع در کشت

 

زمانی است که چندین محصول اصلی در مزرعه کاشته شود

 

تخصص در کشاورزی همراه با پذیرش ریسک است بویژه آنکه شرایط بازار نامطمئن است
4

 

از سوی دیگر تنوع در کشت دارای یک سری مزایا ومعایبی است . اغلب این اظهار نظر

 

راباید درنظرگرفت که بسیاری از روستاها اشتغال به جزء در امر کشاورزی وجودندارند

 

وهمچنین مسئله بیکاری پنهان وفعلی نیز وجوددارد به همین دلیل وپرهیز از مسئله ریسک

 

،زارعین به تنوع در کشت اقدام می نمایند .

 

بطور خلاصه دلایل انتخاب تنوع در کشت محصولات کشاورزی عبارتست از:

 

1- کاهش یا اجتناب از ریسک

 

2- بکارگیری هرچه بیشتر عوامل تولید در مزرعه بخصوص نیروی کار موجود در سالهاِ

 

اخیر گرایش زارعین به سوی تخصص در کشت وهمراه با آن به سوی تنوع در منابع کسب

 

در آمد بوده است به بیان دیگر با استفاده از تکنولوژی بهتر وکاراتر به کشت محصولات

 

خاصی روی آورده ، منابع آزاد شده تولید رادر امور غیر زراعی بکار می روبرند در واقع

 

به راه های کسب درآمد بیشتری دست می یابند در ارتباط با مسئله تخصص وتنوع در کشت

 

اصل مزیت نسبی مطرح می شود که با استفاده از این اصل مسئله فوق بیشتر توضیح داده

 

می شود

 

کشاورزی پایدار

 

هنوز قشر عظیمی از مردم جهان بویژه در کشورهای در حال توسعه از فقر وگرسنگی رنج

 

می برند از این رو تأ کید دولتها وسازمانهای بین المللی روی توسعه پایدار وکشاورزی

 

پایدار است توسعه پایدار به زبان ساده توسعه ای است که در طول زمان ادامه داشته باشد

 

ونه تنها نیازهای نسل حاضر بلکه خواسته های نسل های بعدی رانیز در نظر داشته باشد از

 

آنجا که بخش کشاورزی بعنوان یکی از اساسی ترین بخشهای اقتصادی بسیاری از

 

کشورهاست وبدلیل نقش حیاتی این بخش در زندگی انسانها پایداری کشاورزی از جایگاه
ویژهای در توسعه پایدار برخوردار است وضع موجود منابع کشاورزی وتخریب منابع آن
5

 

که دراثر رشد روز افزون جمعیت وبکارگی تکنولوزیهای مدرن دراین بخش حاصل شده

 

حاکی از میزان اهمیت توسعه پایدار دراین بخش است (1-ص278)

 

کاربرد بهینه عوامل طبیعی تولید، مثل آب وخاک که از دیرباز مورد توجه اقتصاددانان

 

کشاورزی بوده بایستی با در نظر گرفتن منافع همه نسلها صورت گیرد (1- ص 279)

 

ازانواع مطلوب سیستمهای تولیدی وتکنولوژی مناسب باشرایط محیطی همچنین نوع ومقدار

 

سموم وکودهای شیمیایی بنحوی که به شرایط طبیعی آسیبی نرساند ازاهم موضوعات است

 

هرچند که استفاده از چنین تکنولوژی اینیز قادر به تأمین مواد غذایی تمام مردم نخواهند بود (1-ص 280)

 

شاخص های پایداری

 

در صورتیکه هدف دستیابی به کشاورزی پایدار باشد باید شاخص هایی در دست باشد که

 

براساس آنها بتوان میزان میزان دستیابی رااندازه گیری نمود این شاخص عبارت

 

استازمعیاری برای اندازه گیری جنبه های خاصی از استفاده از محیط زیست یاجامعه است

 

نقش شاخص در واقع قابل فهم کردن سیستمهای پیچیده است (1- ص 281)

 

بااستفاده از شاخص های کشاورزی پایدار بایستی نحوه قابل زیست بودن فعالیتها کشاورزی

 

، سطح رفاه زارعین ومصرف کنندگانوهمچنین رفاه حیوانات اندازه گیری شود

 

درمجموع این شاخص ها در بر گیرنده سه مقوله است که عبارتند از :

 

1- نهاده ها : شامل زمین وسایر عوامل تولید ، تکنولوژی مزرعه وامور مدیریتی

 

2- ستاده ها : تأ ثیرمحصولات کشاورزی برروی کیفیت محیطی آب وخاک ، آب وهوا وسایر عوامل محیطی

 

3- سیاستها : سیاستهای کشاورزی ومحیطی که ممکن است با اثر گذاشتن روی فعالیتهای

 

4- کشاورزی نهایتاً محیط زیست راتحت تأ ثیر قرار دهند

 


6
تقاضا

 

رابطه بین قیمت یک کالا اعم از نهاده یا محصول ومقادیر تقاضاشده از آن کالا تحت عنوان

 

قانون تقاضا اید می شود گرچه بجز قیمت محصول مورد نظر عوامل دیگری نیز بر

 

تقاضای محصول موثرند ولِی اقتصادانان قیمت محصول رامهمترین عامل مؤثر می دانند

 

قانون تقاضا بیان می کند که بین قیمت ومقدار تقاضاشده یک رابطه معکوس وجود دارد .

 

اگر قیمت یک کالا افزایش یابد مقدار تقاضاشده کاهش خواهد یافت وبالعکس (1-ص179)

 

بطور کلی قانون تقاضا برمبنای دو واقعیت استوار شده :

 

1- وقتی قیمت یک کالا افزایش می یابد مقدار تقاضا شده ازآن کاهش می یابد که این

 

کاهش تحت تأثیر دو اثر متفاوت که در اقتصاد به نام های «اثر درامدی »

 

2- و«اثرجانشینی » موسومند ، است

 

3- ودیگری که قانون تقاضا راتحت تأثیر قرار می دهد قانونی به نام « نزولی بودن مطلوبیت نهایی » است (1- ص 180)

 

اثر جانشینی :

 

وقتی قیمت یک محصول افزایش می یابد کالای دیگری را مصرف کننده جانشین این محصول

 

می کند که به آن در اقتصاد « اثر مارشال » می گویند گر چه مهمترین عامل درتابع ،تقاضا

 

قیمت محصول مورد نظر است ولی عوامل دیگری نیز وجود دارند که تقاضا راتحت تأثیر

 

خود قرار می دهند که مهمترین این عوامل1-سلیقه مصرف کننده 2- تعداد مصرف کنندگان

 

1- درآمد نقدی 4- قیمت سایرکالاها 5- انتظار مصرف کننده از سطح قیمت محصول ونیز درآمدش در آینده (1-ص190-189)

 

در تقاضا به خواست مصرف کننده وهم به مقدار محصولی که فرد می خرد وهم قیمت

 

آن توجه می شود . در مورد تقاضا هر قدر سطح قیمت کالا پایین باشد مقدار تقاضای

 

مصرف کننده به همان اندازه بالا خواهد بود (2 – ص 27)
7

 

کشش«حساسیت » تقاضا :

 

حساسیت تقاضا عبارت از در صد تغییر درمقدار تقاضاشده از یک محصول در اثر

 

درصد تغییر معینی درقیمت همان محصول است البته سایرشرایط ثابت فرض می شود (1- ص 216-215)

 

همچنین درقیمت می توان گفت نسبت عکس العمل یاتغییرات مقدار تقاضا به تغییرات

 

سطح قیمت (2- ص31)

 

تقاضای غیرحساس «کشش ناپذیر» : اگر در صدکاهش در قیمت محصول همراه

 

بادرصد افزایش کمتری در مقدار تقاضا شده از همان محصول باشد بنحوی که درآمد کل

 

کاهش یابد در این صورت تقاضا راکشش نا پذیر گویند (1- ص 216-215)

 

کشش نا پذیری مطلق : یعنی تقاضا نسبت به تغییرات قیمت حساسیتی نشان ندهد
(2- ص26)

 

عوامل موثر برکشش تقاضا

 

1- هر چه کالایی دارای جانشین های بیشتری باشد حساسیت تقاضای آن بیشتر خواهد

 

بود به عبارت دیگر اگرزارعین سعی نمایند قیمت بالاتری راپیشنهاد دهند خریدارن

 

به طرف کالاهای فروشندگان دیگر می روند

 

2- حساسیت قیمتی تقاضا برای برای محصولات کشاورزی درسطح خرده فروشی بزرگتر

 

از سطح مزرعه است این امر عمدتاً به خاطر تفاوت در قیمت های نسبی بین دو بازار

 

یابه عبارت دیگر به دلیل ارزش افزوده به محصول بین دو بازار است

 

3- هر چه کالا یا خدمتی سهم کمتری از بودجه خانواده را به خود اختصاص می دهد

 

تقاضا برای آن نیز دارای حساسیت کمتری خواهد بود ، مثل نمک

 

4- تقاضا برای کالاهای ضروری نسبت به کالاهای لوکس کشش پذیر است
(1- ص224)
8

 

با استفاده ازنمودار ذیل کشش تقاضا در هر نقطه به دو عامل بستگی دارد

 

1- عکس شیب منحنی تقاضا در آن نقطه 2- موقعیت نقطه انتخاب شده برروی

 

منحنی مربوط

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1- رابطه شیب منحنی تقاضا با کشش آن :

 

کشش تقاضا رابطه عکس با شیب منحنی تقاضا دارد وبر طبق این اصل شیب منحنی

 

های تقاضا برای محصولات کشش پذیر ملایمتر از محصولات کشش نا پذیر است

 

والبته این زمانی صادق است که واحدهای انتخاب شده بر روی محورهای منحنی تقاضا

 

که باهم مقایسه می شوند یکسان باشد

 

الف) اگر منحنی تقاضا برای محصول کاملاً کشش پذیر باشد در این صورت منحنی موازی

 

محور های افقی است

 

مثلا تقاضا برای چوب را در نظر می گیریم

 

 اگر قیمت چوب زیاد باشد از آن فقط در ساختن اشیاء تجملی مثل منبت کاری و ...
استفاده می شود

 

اگر قیمت چوب اندکی پایین بیاید از آن علاوه بر اشیاء قیمتی در ساختن مبل و
صندلِی ومیز تحریر استفاده می شود

 

 اگر قیمت آن باز هم پایین بیاید در ساختن اشیاء عادی مثل درب وپنجره استفاده
میشود
9

 


 اگر باز هم قیمت چوب تنزل پیدا کند از آن به عنوان هیزم استفاده می گردد

 

در نتیجه منحنی تقاضا برای محصول (چوب)دارای شیب ملایمی خواهد بود

 

ب) اگر تقاضا برای محصول مطلقاً کشش ناپذیر عمود بر آن خواهد بود

 

مثلاً تقاضا برای تریاک رادرنظر بگیرید تریاک فقط یک مصرف دارد ودر نتیجه منحنی تقاضا

 

برای محصول (تریاک) دارای شیب کاملاً عمود بر محور افقی است (3- ص29- پ1و2 )

2- رابطه موقعیت نقطه انتخاب شده برروی منحنی تقاضا باکشش آن :

 

کشش تقاضا باموقعیت نقطه انتخاب شده برروی منحنی رابطه مستقیم دارد

 

مثال: اگر فرض کنیم واسطه ها نسبت ثابتی به قیمت محصولات می افزاید منحنی تقاضا برای

 

محصول در مزرعه ومغازه موازی هم هستند ولی منحنی تقاضا در مزرعه پایین تر است

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کلیات علم اقتصاد

دانلود مقاله تفکر از دیدگاه ایات و روایات

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تفکر از دیدگاه ایات و روایات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
مدتی بود دو روایت در ذهنم می چرخید: تفکر از یک سال عبادت، شصت سال عبادت، هزار سال عبادت و … برتر است و اکثر عبادت ابوذر رحمه ا.. علیه تفکر و عبرت گرفتن بود، در ابتدا با عرض معذرت از محضر مبارک اهل بیت علیهم السلام فکر کردم شاید فقط منظور بالا بردن مرتبه تفکر است ولی عملاً تفکر نمی تواند از عبادت بالاتر باشد، ولی نمی توانستم خودم را قانع کنم چون می دانستم عقل من قاصرتر از این است که بخواهد تفسیر روایت کند به هر صورت تصمیم گرفتم عملاً این کار را انجام دهم. عزم خویش را جزم کردم تا یک شب بجای نماز شب تفکر کنم، به اندازه یک رکعت یا دو رکعت نماز، وقتم بیهوده تلف شد، چون راستش نمی دانستم باید چه کنم، آنروزها هم در درس تلخیص المنطق به بحث و تفکر وارد شده بودیم.
این را یاد گرفته بودم که تفکر یعنی تبدیل مجهولات به معلومات از طریق مرتب کردن سرمایه های ذهنی و اطلاعات. به نظر می آمد مجهول ذهنم تفکر باشد، فلذا نمی‌توانستم معلومات را درست کنار هم بچینم، در واقع معلومات من عبارت بودند از انواع عبادت … و بطور ساده تر می گفتم: « یعنی فکر کردن از نماز شب بالاتر است؟ چرا؟! … »
یک جای محاسبه ام غلط بود، کجا؟ نمی دانم! «باید فکر می کردم تا مسئله فکرکردن را که مجهول ذهنم بود به معلومات تبدیل کنم» و این خود جرقه ذهنم بود که باید از دست نمی دادم. پس فکر کردن خودش جزء‌معلومات و سرمایه های ذهنی ام بود که باید برای حل مجهول بکار می بردم حالا بیشتر مساله برایم حل شده بود. این تفکر نبود که مجهول ذهنم بود بلکه باید مسئله عبادت خود را خودم می یافتم حالا دیگر فهمیده بودم که مشکل من در کلمه عبادت است، من عبادت را فقط شکل ظاهری آن در نظر می‌گرفتم وگرنه اصل عبادت که همان بندگی بود در تفکر بیشتر به دست می آمد تا در امور دیگر و اصلاً جان عبادت همان تفکر بود.
احساس خجالت عجیبی به من دست داد. این نماز شب هایی که خوانده‌ام … این روزه ها، این نمازها و این عبادت ها را چگونه بدون تفکر انجام داده ام در حالی که حقیقتاً حرارت خجالت را در صورت و پیشانی و پشت گردن و حتی بازوها و کف دستهایم احساس می کردم، جزیره چشمانم را اشک فرا گرفت، آرام چشمهایم را بستم و بالاخره زمزمه کردم:
«استغفرالله ربی و اتوب علیه». صدای اذان صبح از پشت بلندگوی خوابگاه گوش دلم را نوازش می داد و این در حالی بود که شیرین ترین و مفیدترین نماز شب یا عبادتم را به لطف خدا و توام با تفکر به پایان رسانده بودم.
الهی! العوف!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کلیات تحقیق
1. تبیین موضوع
2. پیشینه تحقیق
3. ضرورت و اهمیت تحقیق
4. روش تحقیق
5. پرسشهای تحقیق
6. مراحل تحقیق
7. محدودیتها و مشکلات

 

تبیین موضوع
انسان به دلیل وجود نیروی مرموز و فیر قابل لمس از سایر موجودات طبیعی برتری یافته و در هاله ای از زیبایی قرار گرفته که این نیرو نیروی تفکر و اندیشه اوست.
طبیعت، زیبایی غیر قابل انکار خودش را دارد و هیچ کس منکر چنین چیزی نیست، ولی در بین تمام پدیده های طبیعی، انسان گل سرسبد موجودات است که این جز مرهون اندیشه او نیست.
انسان بوسیله تفکر و تدبر از سایر حیوانات دیگر برتری یافته و این فقط به خاطر اندیشه اوست.
بسیاری از ما به شنیدن نکته هایی مانند: باید فکرمان را بکار بیاندازیم، باید چشمهای خود را باز نگه داریم و کورکورانه از دیگران پیروی نکنیم، عادت کرده ایم. ما در فرهنگی آزاد متولد شده ایم. ما با مردمی زندگی کرده ایم که به ارزش فرد ایمان دارند، ما نمی خواهیم تحت فشار واقع شویم یا مسیر زندگی ما را دیگران انتخاب کنند.
محور اساسی تربیت و تفکر، پرورش فکری در افراد تلقی می شود و وسیله اصلی تربیت و تفکر، آموزش است. کار فکری و فعالیت فرهنگی در هر حرکتی از خود جای بخصوص و مقام و منزلتی ویژه دارد، بخصوص در حرکت و قیام اسلامی که هدف آن اعتلای کلمه خدا، و پخش و نشر دین مقدس اسلام در پهنه گیتی بوده و اسلام می خواهد عالم بشریت را به راه فلاح و رستگاری دنیا و آخرت راهنمایی و هدایت کند.
اسلام، دینی است مقدس که پیروانش را به تفکر صحیح دعوت می کند برای اصلاح آنان در امر دینشان به تربیت صحیح دینی. مسلماًَ در دنیای معاصر هر جامعه ای می خواهد برای اندیشه و باورهای اعتقادی خویش کار و فعالیتی را انجام دهد و در این مسیر سرمایه گذاری می کند.
حال که تمامی ملل اینگونه برای رشد فکری تلاش می کنند، پس ما نمی توانیم کار تفکر و رشد فکری را در جهت تربیت صحیح اسلامی، بخصوص در نسل جوان در کشورهای اسلامی منکر شویم. در صورتیکه امروزه مسلمانان در شرایطی قرار دارند که هجوم فرهنگ بیگانگان در کشورهای اسلامی از هر زمانی بارزتر و روشن تر به چشم خورده و احساس می شود و ارزش مبارزه فکری و اعتقادی و بالا بردن آن برای تربیت هر چه بهتر، کمتر از جنگ نظامی نیست.
تفکر در عالم آفاق و زیبایی کائنات و طبیعت و نیز اندیشه در عالم انسان و ابعاد وجود آن و … می تواند انسان را به طریق هدایت رهنمون گردد، لذا سعی ما دراین تحقیق بر آن بوده است که ابتدا معنای درستی از تفکر ارائه داده و فضیلت و جایگاه آن را در اسلام بیان کنیم و بعد به بیان مجاری و آثار تفکر پرداخته و موانعی که ممکن است در این مسیر باشد اشاره نموده ایم. انشاء ا… که مقبول درگاه الهی واقع شود.

 


پیشینه تحقیق
می توان گفت تفکر پیشینه ای مقارن با خلقت انسان دارد و از همان زمان پیشرفت هر قوم و قبیله ای به میزان تفکر و تعقل آنها بستگی داشته و دارد. هر پیامبری که مبعوث می‌شد مردم را به توحید و خداپرستی از طریق تفکر دعوت می نمود، خاتم پیامبران حضرت محمد مصطفی (صلی ا.. علیه و آله) نیز این شیوه را با تاکید بیشتری دنبال کردند و یکی از ارکان رسالت خویش را دعوت به تفکر قرار دادند. لذا از آن زمان تقریباً همه اساتید اخلاق در کتب اخلاقی خود بخشی را به تفکر اختصاص داده درباره اهمیت و فضیلت آن توضیح می دادند.
روانشناسان نیز همواره به تفکر به عنوان یکی از راههای رشد عقلانی و حل مشکلات اهمیت خاصی می دادند. در عصر حاضر نیز علاوه بر کتب اخلاقی و روانشناسی، کتبی به طور اختصاصی راجع به تفکر نوشته شده است که از آن جمله می توان به کتبی مانند: تفکر از دیدگاه اسلام تالیف عباس محمود عقاد، تفکر و اندیشه در پرتو ایمان تالیف سیدمحمد خیرخواه، جایگاه تعقل و تفکر در اسلام از نظر روایات، قرآن تالیف سیدمحمود محفوظی موسوی، مبارزه با گناه از راه تفکر و خودشناسی تالیف سید هاشم رسولی محلاتی و پژوهشی پیرامون تدبر در قرآن تالیف ولی ا.. نقی پور اشاره کرد.

 

اهمیت و ضرورت تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق درباره تفکر آنجا روشن می وشود که وقتی سراغ کتاب هدایت و سعادت، قرآن کریم می رویم با تلاوت چند آیه متوجه می شویم که خداوند در هر صفحه چندین بار تذکر داده که این کتاب مفید هدایت برای متدبران، متفکران و تعقل‌کنندگان است و وقتی سراغ روایات اهل بیت علیهم السلام می رویم، می بینیم که یک ساعت تفکر را از سالها عبادت بهتر دانسته اند، بگونه ای که امیرمومنان علی‌علیه‌السلام می فرمایند:
« لا عباده کالتَّفکیر» ‹هیچ عبادتی مانند فکر و اندیشه نیست›
و می بینیم که از زمان ظهور اسلام مردم تشویق به تفکر شده اند به همین دلیل انگیزه پیدا می‌شود که ببینیم تفکر چیست؟ و مجاری آن چه می باشد و چه نتایجی را به دنبال دارد؟

 

پرسش های تحقیق
پرسش اصلی در این تحقیق عبارتند از: جایگاه تفکر در کتاب و سنت چیست؟
پرسشهای فرعی آن عبارتند از:
1. مفهوم تفکر چیست؟
2. اهمیت و فضیلت تفکر چیست؟
3. زمینه ها و محورهای تفکر چیست؟
4. آثار تفکر کدامند؟
5. چه اموری آفات تفکرند؟

 

مراحل تحقیق
مراحل نگارش این تحقیق به این نحو می باشد که بعد از تصویب موضوع از طرف امور پایان نامه طرح آن را نوشته، شروع به جمع آوری مطالب کردم.
درآغاز آیات مربوط را به تفکر و تفاسیر آنها را از کتب تفسیر یادداشت نموده و بعد روایات مربوط به تفکر را جمع آوری کردم و بعد به کتب اخلاقی و روانشناسی و سایر کتبی که درباره تفکر بخثی داشتند رجوع کرده و مطالب لازم را یادداشت نمودم. بعد از اتمام یادداشت برداری ها، به تنظیم مطالب پرداخته و پیش نویس تحقیق را نوشتم البته بیشتر مطالب جمع آوری شده به علت تنظیم سریع مطالب در تحقیق آورده نشده است.

 

روش تحقیق
روشی که برای نگارش این تحقیق بکار رفته، روش کتابخانه ای می باشد، زیرا موضوع این تحقیق، این روش را اقتضاء می کند.

 

محدودیتها و مشکلات:
مسلماً هر کاری برای خودش مشکلاتی را در پی دارد که کارهای تحقیقاتی از این امور مستثنی نبوده بلکه بیشتر هم می باشد و اصولاً جذابیت کار به رفع همین مشکلات می‌باشد. بنده نیز در نوشتن این تحقیق مشکلاتی داشتم که از آنجمله:
نبودن کتابهای منبع بود که محبور به تهیه آن کتابها از کتابفروشی ها و منازل اساتید شدم.
مشکل دیگر خانه داری و نگهداری از فرزند کوچکم بود که بیش از همه نیاز به رسیدگی داشت و مشکلاتی دیگر که دیگر نیاز به بیان آن نیست.

 

 

 

 

 


فصل اول

 

 

 

مفهوم شناسی
مفهوم لغوی تفکر
تدبر و رابطه آن با تفکر
تعقل و رابطه آن با تفکر
تفکر در مجرای صحیح

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مفهوم لغوی تفکر
‹ تفکر› در لغت تامل و اندیشه و از ریشه فَکَرَ می باشد و نیز قوتی است در شخص که برای طلب معنی، در امری دقیق و باریک می گردد، تفکر جولان این قوه است به حسب نظر عقل و گفته نمی شود جز آنچه صورت آن در قلب حاصل گردد .
بعبارت دیگر فکر اعمال نظر و تدبر است برای بدست آوردن واقعیات و عبرتها .
بطور کلی تفکر به معنای اندیشه و بررسی و تامل می باشد.

 

معنی اصطلاحی تفکر
در نگاه اهل معرفت تفکر اعمال فکر است و آن عبارت است از ترتیب امور معلومه برای بدست آوردن نتایج مجهوله و آن اعم است از تفکری که از مقامات سالکین است، زیرا که آن را خواجه عبدا.. انصاری چنین تعریف فرموده:
اِِعْلَمْ اَنْ التَفَکُّرَ تَلْمِسُ البَصیرَه لاستِدْراکِ البُغَْیِه » یعنی ‹ بدان که تفکر عبارت است از جستجو نمودن بصیرت قلب و چشم ملکوت خود را برای ادراک آن › و معلوم است مطلوبات قلوب معارف است .
از نظر اهل منطق تفکر عبارت است از ‹ حرکت عقل بین معلوم و مجهول › یعنی هنگامی که مشکلی برای انسان پیش آید می تواند از طریق معلومات ذهن خود به مجهولات برسد و مشکل خود (مجهول) را حل کند .
در روانشناسی نیز تفکر چنین تعریف شده است:
‹ ارتباط درونی با دنیای خارج و به عبارتی تفکر در روانشناسی عبارت است از رهبری و توجیه فعالیتهای ذهنی به حل مساله یا مشکلی که شخص با آن برخورد می کند و صاحبان این نظر معتقدند که وجود مشکل شخص را به تفکر وامی دارد .

 

تدبر و رایطه آن با تفکر
راغب در مفردات درباره معنای تدبر می گوید: التدبُّر: التفکر فی دبر الامور. یعنی: اندیشیدن در پشت امور.
در فرق ‹ تدبر و تفکر › ابی هلال عسگری در فروق اللغویه می گوید: تدبر، تصرف در قلب با در نظر کردن در عواقب امور می باشد، اما تفکر، تصرف در قلب با نظر کردن در دلائل امور می باشد .
پس تدبر به معنی تفکر و اندیشیدن در ورای ظواهر می باشد تا چهره باطن امور جلوه گر شده عاقبتش برملا گردد. کاوش در باطن و توجه به نتایج و عواقب امر دو خصوصیت اساسی تدبر می باشد، اما تفکر اعم از بررسی ظواهر و بواطن امر و اعم از بررسی علل و اسباب امور و نتایج و عاقبت آن می باشد چرا که تفکر به راهیابی و کشف مجهولها را بطور مطلق نظر دارد .

 

تعقل و رابطه آن با تفکر
تعقل یعنی عقل و خرد را به کار انداختن و دقت بیشتر کردن که می توان گفت تعقل مقدم بر تفکر می باشد یعنی ابتدا باید عقل را بکار انداخت و بعد به تامل و اندیشه پرداخت.
تفکر در مجرای صحیح
خداوند بزرگ و اولیاء دین برای راهنمایی انسان به سوی رشد و کمال و خیر و سعادت ابدی، از او می خواهند که در واقعیاتی چون: آسمان، زمین، شب و روز، خلقت انسان، قرآن، حیات پاکان، زندگی پاکان و عاقبت آنان و کلاً هر واقعیتی که اثر تربیتی دارد اندیشه و تفکر کنند تا به فهم و درک واقعیات برسند و پس از آن به سعادت جاوید برسند و از راه این اندیشه صحیح خود را اصلاح کرده و سپس به اصلاح دیگران بپردازند تا از این طریق به راههای مادی و معنوی دست پیدا کنند .
البته هر تفکری آن چنان نیست که انسان را به سعادت رهبری کند بلکه آن تفکری موجب سعادت است که در مجرا و راه صحیح قرار گیرد و انسان را به مبداء و معاد راهنمایی کند، زیرا منشاء تمام نقشه های ضد انسانی و حیله های استعمارگران همان تفکر است، چنانچه ریشه تمام سعادتها همان تفکر صحیح و تعقل است. پس تفکری صحیح است که انسان را به ترس از خدا و عذاب روز جزا تسویق کند و انسان را به اجتناب از اعمال زشت راهبر باشد؛ و آن تفکری که شخص گنه کار را به توبه و آگاهی و جبران آن عمل زشت بکشاند و تفکر در سرانجام خود و اینکه از کجا آمده و بازگشتش به کجاست و کلاً هر تفکری که موجب پند و عبرت گردد، از اینرو امیر المومنین علی علیه السلام می‌فرمایند:
« الفکرُ فی غیر الحکمه هَوَس » ‹ تفکر در غیر حکمت، هوای نفس است.›
غزالی می گوید: اندیشه نیک و صحیح آن موجب روشنایی دل و آزاد شدن از غفلت است و می توان گفت اندیشه اصل و ریشه تمام نیکی هاست .
و باید به این نکته توجه داشت که دل انسان نمی تواند در آن واحد به دو چیز مشغول باشد، وقتی آدمی به اندیشیدن و تفکر پسندیده و نیک مشغول باشد، دیگر جایی برای وسوسه ها و افکار مذموم باقی نمی ماند. اگر انسان مشغول تفکر سودمند نباشد مورد حملات وسوسه های غلط و افکار مسموم واقع می شود که رهایی از آنها به این راحتی امکان پذیر نیست.
با اندیشه نیک، انسان به ذکر قلبی ( یاد خدا ) یا به تامل در علوم و معارف و تفکر در صنع آفرینش خدا و شگفتیهای او وتدبر در آنچه بنده را به خدای سبحان نزدیک می‌سازد، مشغول می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم

 

 

 


اهمیت و فضیلت تفکر
الف: در آیات
ب : در روایات
ج : در آیینه اعمال و کلام بزرگان

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اهمیت و فضیلت تفکر
1. در آیات:
قرآن کریم سراسر تفکر یا دعوت به تفکر است و خداوند در آیات بسیاری امر به تفکر و تدبر کرده است، به گونه ای که همه قرآن یا به طور مستقیم دعوت به تفکر نموده است و یا به طور غیر مستقیم مطالب آن به گونه ای عنوان شده که باید در آن تفکر کرد و اینکه صلاح و سداد حیات وابسته به تفکر و درستی آن است. این امر در قرآن کریم به راههای مختلف و روشهای گوناگون تذکر داده شده است، گاه انسان متفکر راه یافته و واجد نور با انسان غیر متفکر و فرورفته در ظلمات مقایسه شده و برتری مسلم اهل تفکر و علم و نور گوشزد گردیده است، چنانچه در آیات ذیل مشاهده می شود:
«‌ قُلْ‌ هَلْ یَسْتَوی الْاَعمی و البَصیرُ اَفَلا تَتَفَکَّرونَ »
‹ بگو: آیا نابینا و بینا یکسان است؟ آیا تفکر نمی کنید ›
« هَلْ یَسْتوی الَّذینَ یَعْلَمونَ و الَّذینَ لایَعْلمونَ إنَّما یَتَذَکَّرُ اولو الالْبابِ »
‹‌ آیا کسانی که می دانند و کسانی که نمی دانند یکسانند؟ تنها خردمندانند که پند پذیرند›
و مسلم است که دانایی ثمره تفکر است و علم نورانی نتیجه تفکر حقیقی؛ و می‌فرماید:
« یَرفَعُ ا.. الَّذینَ امنوا منکم والذین اتوالعلم درجات »
‹ تا خدا رتبه کسانی از شما را که گرویده و کسانی را که دانشمندند بر حسب درجات بلند گرداند›
و در روایتی،‌ امام صادق علیه السلام ‹ اولوالالباب › را اهل تفکر معرفی کرده می‌فرماید:
« ان اولی الالباب الذین عملوا بالفکره »
چنانچه در قرآن کریم تفحص کامل گردد و درآیاتش دقت شود، ملاحظه می شود که در بیش از سیصد آیه مردم به تفکر و تذکر و تعقل دعوت شده‌اند و یا به پیامبر (صلی‌ا…علیه و آله) استدلالی را برای اثبات حق و یا از بین بردن باطلی می آموزد. خداوند در قرآن خود حتی در یک آیه نیز بندگانش را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست ایمان آورند و یا راهی را کورکورانه پیمایند و یا از کسانی تبعیت کورکورانه کنند بلکه به عکس این امور را تاکید نموده است. چنانکه فرمود:
« اَفَلا یَتَدَبرونَ الْقرآنَ امْ‌علی قُلوبٍِ أقْفالُها » ‹ آیا به آیات قرآن نمی اندیشید؟ یا مگر بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟ ›
«اَوَلَم یَتَفَکَّروا فی اَنْفُسِهِمْ‌ما خَلَقَ اللهُ‌السَّمواتِ و الارْضَِ و ما بَیْنَهما الّا بالحَقِّ و اَجَلٍ مُسمیً »
‹ آیا در خودشان به تفکر نپرداخته اند خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و تا هنگامی معین، نیافریده است. ›
« اَوَلَم یَتَفَکروا ما بِصاحِبِهِمْ مِن جِنَّهٍ إن هُوَ اِلا نَذیرٌ مُبینٌ »
‹ آیا نیندیشیده اند که همنشین آنان هیچ جنونی ندارد؟ او جز هشدار دهنده‌ای آشکار نیست ›
« و اَنْزَلْنا اِلَیْک الذِّکْر لِیُبَیٍِّنََ للناسِ ما نُزِّلَ اِلَیْهِم و لَعَلَهُمْ یَتَفَکَّرون »
‹‌و این قرآن را به سوی تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده توضیح دهی و امید که آنان بیندیشند›
«‌فاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ‌یَتَفَکَّرونَ »
‹ پس این داستان را برای آنان حکایت کن شاید آنان بیندیشند.›
« یَسْئلونَکَ عَنْ الخَمْرِ و الْمَیْسِرِِ قُلْ‌ فیهِما إثْمٌ کبیرٌ و منفِعُ للنّاس و إثْمُهُما أکْبرُ مِنْ‌ نَفْعِهِما و یَسْئَلونَکَ ماذا یُنْفِقونَ قُلْ العَفْوَ کذلکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمْ الْآیاتِ لَعَلَّکُم تَتَفَکرونَ »
‹ درباره شراب و قمار از تو می پرسند بگو: در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم است، ولی گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو می پرسند: چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: مازاد ]بر نیازمندی خود[ را. این گونه خداوند آیات خود را برای شما روشن می گرداند. باشد که در کار دنیا و آخرت بیندیشید.›
قرآن کریم صریحاً در چندین آیه اعلام می کند که تنها متفکران از آیات الهی الهام می گیرند، چنانکه فرمود:
« وَ سَخَّرَ لکُمْ ما فی السَمواتِ و ما فی الارضِ جَمیعاً مِنهُ إنَّ فی ذلک لاَیاتٍ لِِقَومٍ یَتَفَکَّرون »
« و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما رام کردیم؛ همه از اوست، قطعاً در این امر برای مردمی که می اندیشند نشانه هایی است.»
« ثُمَّ کُلِی مِن کُلِّ الثَمراتِ فَاسْلکِی سُبُلَ رَبِّکَ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتُلِفٌ الْوانُهُ فیهِ شفاءٌُ لِلناسِ إنَّ‌ فی ذلکَ لاَیَه‌ لِقومٍ یَتَفَکَّرونَ »
‹ پس از همه میوه ها بخور و راههای پروردگارت را فرمانبردارانه بپوی، آنگاه از درون شکم آن شهدی که به رنگهای گوناگون است بیرون می آید در آن، برای مردم درمانی است. راستی در این ]زندگی زنبوران[ برای مردمی که تفکر می کنند نشانه ]قدرت الهی[ است.›
« وَ مِنْ‌آیاتهِ أن خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أنفُسِکُمْ‌ أزواجاً لِتَسْکُنوا إٍلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً و رَحْمَهً‌ إنَّ فی ذلک لایات لقَومٍ یَتَفَکرونَ. و من آیاتهِ خَلْقُ السَّمواتِ وَ الارْضِ و اختلافِ ألسِنَتِکُمْ و ألْوانکُمْ‌ اٍنَّ فی ذلکَ لایاتٍ لِلْعالَمینَ. »
‹ و از نشانه های او اینکه از نوع خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری در این نعمت برای مردمی که می اندیشند قطعاً نشانه هایی است و از نشانه های قدرت او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و رنگهای شماست. قطعاً در این امر نیز برای دانشوران نشانه هایی است.›
در این دو آیه نخست سخن از تفکر به میان آمده و سپس از علم، چرا که تفکر پایه و زمینه ساز علم است .
بنابراین در قرآن کریم هم صلاح حیات وابسته به تفکر صحیح معرفی شده و هم مکرر دعوت به تفکر گردیده و هم پرهیز از تبعیت کور و بدون تفکر داده است .
قرآن کریم بر تفکر و استدلال تاکید می کند و راه فکر صحیح را مورد عنایت قرار می دهد.

 


« ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الّلیل و النّهار لایات لاولی الالباب، الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلاً سبحانک فقنا عذاب النار »
‹ مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی ] قانع کننده [ است. همانان که خدا را ]در همه احوال[ ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می کنند و در آفرینش آسمانها و زمین می اندیشند ] که: [ پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده ای؛ منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان دار.
عبدبن حمید، ابن ابی الدنیا، ابن المنذر، ابن حیان، ابن مردویه، اصفهانی و ابن عساکر خبری را از عایشه نقل کرده اند که شبی پیامبر به عبادت برخاست و مشغول نماز شد و تا صبح سخت گریست تا آنکه بلال اذان نماز صبح را گفت و متوجه حال پیامبر شد، از آن جویا گردید؛ پیامبر فرمود: این آیه شریفه بر من نازل شده ]آیات فوق[ و بدا بحال کسی که این آیات را بخواند و در آن تفکر نکند؛ «ویل لمن قراها و لم یتفکر فیها »
به گفته مرحوم شیخ طوسی آیه شریفه دلالت بر وجوب دقت و تفکر و کسب عبرت و اندرز بر اثر مشاهده خلقت و پی بردن به حضرت حق و استدلال بر آن می کند و این آیه کسانی را که چنین صفتی دارند مورد مدح و تمجید قرار داده است .
و آنان که بر خلاف این مسیر حرکت می کنند اهل تفکر و تدبر و تعقل نیستند. سخت مورد انکارند. از این روست که خداوند انسانهایی را که اهل تفکر و تامل و تعقل نیستند با تندترین عبارات نام می برد:

 

« إنَّ شّر الدّوابّ عندالله الصّم البکم الذّین لا یعقلون »
‹ قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالان هستند که نمی اندیشند.›
زبان دارند، درست به کار نمی گیرند، چشم دارند،‌استفاده صحیح نمی کنند، گوش دارند، بهره درست نمی جویند، چرا؟ زیرا: «لایعقلون » و نه تنها نمی توانند از هیچ چیز درست استفاده کنند، بلکه هر کاری انجام دهند عاقبتش خراب است.؛ چرا که «الانسان بعقله » (انسان به عقلش است.) و « دعامه الانسان العقل » (ستون وجود آدمی عقل است). و از همین روست که پیامبر (ص) فرمود: ‹ همه نیکیها به وسیله عقل یافته می شود و آنکه عقل ندارد دین ندارد. › و تفاوتی با چهارپایان ندارد، بلکه اضّل از آنهاست.
امتیاز آدمی از گاو و خر هم به فکر و عبرت آمد ای پسر
چون شدی بی بهره از فکر ای دغل دان که کالانعام باشی بل اضل
فکر یک ساعت تو را درامر دین افضل آمد از عبادات سنین
ای خوشا نفسی که عبرت گیر شد در علاج نفس با تدبیر شد
با توجه به آیه هجده سوره زمر ، خداوند میان انسانهایی که از عقل خود بهره می‌جویند و پیرامون مسائل اندیشه می‌کنند، با سایر افراد تفاوت قائل شده و آنها را تایید و تمجید کرده است زیرا که آنها اهل تفکّر و تدبّر در آیات الهی اند و با این ملاک بر تمام موجودات ترجیح دارند.
قرآن کریم افراد شایسته و پیروز مند را اندیشمندان دانسته و بندگان «الله» را چنین توصیف می کند:
«الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم یتفکرون فی خلق السموات و الارض. »
و از طرفی بی خردان و کورفکران و کج اندیشان را توبیخ کرده می فرماید:
« هل یستوی الاعمی و البصیر افلا تتفکرون » ‹ آیا نابینا و بینا یکسان است؟ آیا تفکر نمی کنید› «و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون » ‹ و خدا بر کسانی که نمی اندیشند، پلیدی را قرار می دهد.›
آری با تفکر سودمند است که انسانهای شایسته توانسته اند به ظرافت طبیعت و به قدرت لایزال الهی برسند و قدرت او را تحسین « تبارک الله احسن الخالقین » کرده و قلبشان در سایه این تفکر تسکین و مطمئن می گردد.
قرآن یکی از صفات دوزخیان را نداشتن تفکر و تعقل ذکر کرده است.
« و قالوُا لَوُکُنّا نَسمَعُ او نعقِلُ ماکنا فی أصحَبِ السَّعیر. » ‹ و گویند اگر شنیده ] و پذیرفته[ بودیم یا تعقل کرده بودیم در میان دوزخیان نبودیم.›

2. در روایات
رسول خدا (صل الله علیه و آله) اخلاقش قرآن بود، تجلّی تمام عیار آیات الهی بود و سیره و منطق عملی آن حضرت، بر تفکر و تدبر استوار بود:
« کان رسول الله (ص) متواصل الاحزان دائم الفکره و لایتکلم فی غیر حاجه طویل السکوت. »
پیامبر (ص) پیوسته اندوهگین بود و مدام می اندیشید و جز به نیاز سخن نمی گفت و بسیار سکوت می کرد. آن حضرت دائم در تفکر بود و هیچ کاری را بدون تفکر انجام نمی داد. در همه امور تدبر و تامل داشت و قبل از بعثت نیز چنین بود.
روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام درباره تفکر وارد شده است. در اینجا به تعدادی از این روایات اشاره می کنیم:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) می فرماید: « افضلکم منزله عندالله تعالی یومَ القیامَهِ اطولُکُمْ جوعاً و تفکّراً و أبغَضُکُمْ الی اللهِ کُلُّ یومٍ اکولٌ شروبٌ . »
‹ افضل شما از حیث منزلت نزد خدای تعالی، در روز قیامت کسی است که طولانی باشد گرسنگی او و تفکر او و دشمن ترین شما نزد خدا، بسیار خواب کننده و بسیار خورنده می باشد.›
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: « رَحِمَ الله امْراً تفَکَّرَ فاعتَبَرَ و اعْتَبَرَ فَاَبْصَرَ » ‹بیامرزد خدا مردی را که فکر کند پس عبرت بگیرد و بعد از آن بینا گردد.›
و نیز می فرمایند: « اَصْلُ العَقْلِ الْفِکرُ و ثَمَرَتُهُ السَّلامَه » ‹‌ اصل عقل فکر کردن است و میوه آن سلامتی است.›
« الفِکرُ یُنیرُ‌اللُّب » ‹ فکر و تامّل روشن گرداند عقل را و نورانی سازد آن را.›
« رأسُ الاسْتِبْصارِ القِکرَه » ‹ سر بینایی فکرت و تامل است.›
« بالفِکْرِ تَصْلُحُ الرویَّه » ‹ به فکر به صلاح می آید رویت رای و اندیشه.›
« نِنَکَرُّرِ الْفِکْرِِ یَنْجابُ الشَّکُ »‹ به مکرر شدن فکر بریده شود شک.›
« طوبی لِمَنْ شَغَلَ قَلْبَهُ بالفِکْرِ و لِسانِهُ بالذِّ کْرِ »‹ خوشا بحال کسی که مشغول سازد دل خود را به فکر و زبان خود را به ذکر.›
حضرت علی علیه السلام تفکر را عبادت مخلصین معرفی کرده و آن را از نشانه های مردان خدا می داند:
« التَّفَکُّرُ فی ملکوتِ السَّمواتِ و الارضِ عِبادَهُ المُخلِصینَ » ‹ فکر کردن در پادشاهی آسمانها و زمین پرستش مخلصان است.›
« العاقِلُ اذا سَکَتَ فَکَرَ و اذا نَطَقَ ذَکَرَ وإذا نَظَرَ اعْتَبَرَ » ‹ عاقل هرگاه خاموش شود فکر کند و هرگاه گویا شود ذکر خدا و هرگاه نگاه کند عبرت گیرد.›
« المومِنْ دائِمُ الذِّکْرِ کَثیرُ الفِکْرِ، علی النَّعماءِ شاکِرٌ و فی البلاء صابرٌ » ‹ مومن دائم الذکر است، کثیر الفکر است؟ بر نعمت شکر کننده و در بلاء صبر کننده است.›
« انَّما البصیرُ مَنْ سَمِعَ فَفَکَّرَ و نَظَرَ فَاَبْصَرَ وانْتَفَعَ بِالعِبَرِ » ‹ بدرستی که نیست بینا مگر کسی که بشنود پس تفکر کند و نگاه کند پس ببیند و نفع یابد به عبرتها ›
«الا وانَّ الَّلبیبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الآراء بِفِکْرِ صائبٍ و نظَرَ فی العواقِبِ » ‹ بدانید و به درستی که خردمند کسی است که روآورد به جانب رویهای اندیشه ها به فکری درست و تفکری در عاقبت آنها.›
انسانی که اهل تفکر باشد، اهل سخنان بی فایده نیست پیامبر چنین بود؛ و البته لازمه تفکر سکوت است. چنانکه در حدیث موسی بن جعفر (ع) به هشام بن حکم آمده است:
« انَّ لکل شیءٍ دلیلاً التفکر الصّمت » ‹ هر چیز نشانه راهبر و راهنمایی دارد که نشانه و راهبر عقل تفکر و نشانه و راهبر تفکر سکوت است.›
اساساً تفکر با سکوت تمام و تکمیل می شود و پیامبر سکوتهای طولانی داشت. امام علی علیه السلام می فرمایند:
« الصَّمْتُ روْضَهُ الْفِکر » ‹ خاموشی باغ فکر است.› امام حسین علیه السلام می‌فرماید از پدرم امیرالمومنین علیه السلام پیرامون سکوت رسول خدا(ص) سوال کردم، فرمود: سکوت آن حضرت بر چهار چیز بود: بردباری، دوراندیشی، اندازه نگاهداری و تفکر.
سکوتش در اندازه نگاهداری از آن باب بود که همه مردم را به یک چشم ببیند و به گفتار همه به یک نحو گوش دهد، اما سکوتش در تفکر آن بود که در چیزهای باقی و فانی فکر می کرد‌ و بردباری و شکیبایی برای او با هم جمع شده بود به همین جهت هیچ چیز او را به خشم نمی آورد و بر نمی انگیخت و دوراندیشی برای او در چهار چیز فراهم آمده بود: به کارهای نیک چنگ می زد تا دیگران به او اقتدا کنند، ازکارهای زشت دوری می کرد تا مردم از آن بپرهیزند، در انتخاب رأی صحیح برای اصلاح کارهای امّت جدیّت و تلاش می کرد و به آنچه خیر دنیا و آخرت در آن بود قیام می کرد .
این الگوی تمام و کمال چنین بود،‌سکوتش پربار و ثمره‌ی تفکرش هدایت و اصلاح بود، نه تنها خود اینگونه بود، بلکه مردم را نیز دعوت به تفکّر و توصیه به تدبّر می نمود.
امام باقر علیه السلام نقل می فرماید که مردی خدمت پیامبر (ص) رسید و تقاضای آموختن چیزی نمود. حضرت او را به قطع امید از آنچه در دست مردم است نصیحت کرد. مرد تقاضا کرد تا حضرت افزون بر آن مطلبی به او بیاموزد. حضرت او را به پرهیز از طمع که فقر نقد است توصیه کرد. مرد چیزی بالاتر تقاضا کرد و حضرت فرمود: هر زمان که تصمیم به انجام کاری گرفتی، در عاقبت آن بیاندیش، پس اگر خیر و شر بود آن را دنبال کن و اگر گمراهی و تباهی بود از آن اجتناب ورز! این شأن، شأن مومن است و نظام تربیتی دین چنین جهت گیری تربیتی دارد و در حدیث امام صادق (ع) آمده است که مرد دیندارمی اندیشد و … پایان کار را می نگرد، پس از پشیمانی و ندامت در امان می‌ماند .
دست پروردگان این مکتب نیز چنان اهل تفکر و تدبر بودند که زندگی شان با آن آمیخته شده بود. نقل است که مردی از اهل بصره از همسر ابوذر درباره عبادت او پرسش کرد و پاسخ شنید که ابوذر (ره) روزها در گوشه ای از خانه به تفکر می پرداخت. در این باره از امام صادق (ع) نقل شده است:
« کان أکثر عباده أبی ذر رحمه الله علیه التفکّر و الاعتبار » ‹ بیشترین عبادت ابوذر (ره) تفکر و کسب عبرت بود›
این چنین تفکر راهگشا و هدایتگری است که اهّم عبادات است و در وصیت پیامبر(ص) به علی (ع) آمده است: « لا عباده مثل التفکّر » ‹‌ عبادتی چون تفکّر نیست.›
نقل است که حواریّون به عیسی بن مریم (ع) عرض کردند آیا در روی زمین امروز شخصیتی مانند شما پید ا می شود؟ فرمود که: بله هر کس که منطق و سخنش ذکر خدا و یاد حق باشد و سکوتش فکر کردن، نظر و نگاه کردنش به مسائل عبرت گیری باشد مثل من است. « من کان منطقه ذکراً و صحبه فکراً و نظره عبره فانه مثلی »
پیروان انبیاء چنین بوده اند و توضیفهای بلندی که در باب تفکر شده است همه مربوط به همین تفکر هدایتگر است که موجب عبرت و بصیرت می باشد.
اذا المرء کانت له فکره ففی کل شی له عبَره
چنانچه انسان اهل تفکر باشد در هر مساله ای برای او عبرتی است.
اما اینکه چرا بسیاری عبرت نمی گیرند، اصلاح نمی شوند و تفکر موجب هدایت آنها نمی شود باید توجه داشت که آنها تفکر نمی کنند، بلکه خیال پردازند یا تفکرشان صوری است و از حقیقت بی بهره است والا:
« الفکر مرآه صافیه » ‹ فکر آیینه ای صاف است.›
« الفکر یهدی » ‹ فکر راهنماست.› و « الفکر نزهه المتّقین » ‹‌فکر نزهت و سیرگاه پرهیزگاران است.›
در این بستر است که رشد حاصل می شود: « الفکر رشد » و عقل و مغز وجود آدمی روشن و نورانی می گردد: « الفکر ینیر اللب » و عقل آدمی صیقل خورده و جلا می یابد: « الفکر جلاء العقول » و بدانجا می رسدد که شایسته هدایتهای الهی شود و خداوند در ذات عقلش با وی سخن گوید: « و ما برح الله – عزت آلاوه – فی البراهه و فی ازمان الفترات، عبادنا جاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم. » خداوند -که نعمتهایش بزرگ باد- در هر عصر و زمانی همواره بندگانی داشته که به فکر آنها الهام می کرده و در وادی عقل و اندیشه با آنان سخن می گفته است.
3. تفکر در آیینه اعمال و کلام بزرگان
مساله تفکر در تدبر از اموری است که در سیره نبوی درخشش خاصی دارد و تجلی این درخشش برکسی پوشیده نیست تفکر کلید روشنایی ها و مبداء کسب بصیرت و دام علوم و وسیله‌ی کسب معارف و حقایق است .
و در هیچ نظام فکری و عملی چون اسلام بر تفکر تاکید نشده است، چرا که نیروهای باطنی انسان و حیات حقیقی او با تفکر فعال می شود و با گشودن دریچه‌ی فکر، درهای حکمت و راهیابی به حقیقت بر او گشوده می شود، از این رو در اسلام اندیشیدن، زندگی، دل و حیات قلب عنوان شده است .
بیان علامه طباطبائی
و به تعبیر علامه طباطبائی (ره) که می فرمایند: ‹ بی تردید زندگی انسان یک زندگی فکری بوده و جز با ادراک که فکر می نامیم قوام نمی یابد و از لوازم بناء زندگی بر فکر این است که فکر هر چه صحیحتر و تمامتر باشد زندگی بهتر و محکمتر خواهد بود، بنابراین پابرجا مربوط به فکر صحیح و قیم بوده، مبتنی بر آن است و به هر اندازه که فکر صحیح باشد از آن بهره گرفته شود زندگی هم قوام و استقامت خواهد داشت .
لذا زندگی هایی که استقامت و قوام ندارند و فاقد ارزشهایی هستند که باید دارا باشند نتیجه عدم تفکر و نیز بی توجهی و یا عدم استفاده صحیح از این امر مهم است. البته اکثر مردم فضیلت تفکر و اهمیت آن را می دانند اما نسبت به حقیقت فکر، ثمره فکر، چگونگی داخل شدن در آن، چگونه خارج شدن از آن، مجرا و مسیر حرکت و شیوه تفکر و کیفیت آن و … جاهلند، مردم نمی دانند چگونه فکر کنند، در چه چیزی تفکر نمایند و اصلاً برای چه فکر کنند !
لذا با جواب دادن به این سوالات می توان به نتیجه خوبی رسید و به اهمیت و فضیلت آن پی برد. امام خیمنی(ره) درباره فضیلت تفکر می فرمایند: ‹ بدان که از برای تفکر فضیلت بسیار است و تفکر مفتاح ابواب معارف و کلید خزائن کمالات و علوم است و مقدمه لازمه حتمیه سلوک انسانیت است. در قرآن شریف و احادیث کریمه تعظیم بلیغ و تمجید کامل از آن گردیده و از تارک آن تعبیر و تکذیب شده و در کافی شریف سند به حضرت صادق علیه السلام رساند که فرمود:
« اَفْضَلُ العِبادَهِ إِدْمانُ التَّفَکُّرِ فی الله و فی قُدْرَتِهِ .» و پس از این ذکری از این حدیث پیش می‌آید و در حدیث دیگر یک ساعت تفکر را از عبادت یک شب بهتر دانسته و در حدیث نبوی ‹صلی الله علیه و آله› است که تفکر یک ساعت از عبادت یک سال بهتر است و در حدیث دیگر است که تفکر یک ساعت بهتر از عبادت شصت سال و در حدیث دیگر هفتادسال؛ و از بعضی علمای فقه و حدیث هزار سال هم حدیث شده است .
تفکر و رهایی اباذر از بت پرستی
در احوالات حضرت ابی ذر می خوانیم که آن صحابی بزرگ پیامبر اکرم ‹صلی الله علیه و آله› بت پرستی را قبل از آنکه پیامبر اسلام را دریابد به تفکر خویش ترک گفته بود و راه باطل را به قدرت اندیشه رها کرده بود و راه حق را بطور شایسته در نیافته بود و در روایتی از امام صادق علیه السلام درباره ابی ذر اینگونه آمده است: «کان اکثُر عبادهِ ابی‌ذر التفکر و الاعتبار. »
بیشترین عبادت ابی ذر اندیشیدن و عبرت گرفتن بود.
آری او در قبیله ای به دنیا آمد و تربیت یافت که مرکز یکی از بت های بزرگ قریش بود، او هنگامی که با اقوام خویش در اوقات عبادت به حضور بت بزرگ می رفت و خضوع و کرنش و احترام و گریه و ناله های اقوام خویش را در مقابل سنگی که به دست خود آنها تراشیده شده بود، مشاهده می کرد و دعا و ثنا و قربانیهای گوناگون قبیله خود را در پیشگاه یک جماد بیجان رویت می کرد، وجدان پاکش را پیوسته رنج میداد و صفای دل گاهی او را به تعجب و گاهی به تفکر و گاهی به انکار درونی وامی داشت و به همین منوال مدتی در شک و تردید بود که آیا این همه اظهار محبت مردم را این موجود جماد درک می کند؟
و اگر در حقیقت عاری از شعور و ادراک و قداست است، چگونه این همه انسانهای ذی شعور به دورش می چرخند؟
بالاخره شبی در فضای مهتاب، سنگی در دست گرفت و به سینه وی (بت سنگی) کوفت، و با تزلزلی به خانه خویش برگشت که مورد غضب معبود قبیله اش قرار نگیرد!
مدتی گذشت، خبری نشد و عکس العملی ندید تا آنجا که یک تفکر صحیح او را از ملتش جدا کرد و با یک تفکرو یک تامل درونی بیدار شد و از همان جا رفت و بار سفر بربست و به مکه روانه شد که بت را اثری نیست و باید به سوی خدا رفت.
او را تفکر به راه انداخت و به مکه آورد و بالاخره به مطلوب اصلی خویش رسید و روزی خود را در مقابل قیافه ای دید که عالم در مقابلش کوچک بود، آنچنان مجذوب گشت و دل داد که شاید در قلبش چنین گذشت که اگر بناست در مقابل موجودی سجده کنیم، این موجود از همه آنها والاتر است.
آری او پیامبر ‹ صلی الله علیه و آله و سلم › بود‌، اما اباذر دید که او برمی‌خیزد و رو به معبود می کند و چنان خاضعانه سر به سجده می نهد که گویی روح از قالب تن بیرون می‌رود.
اباذر در تفکر خویش دریافت که مساله بالاتر از اینهاست، جهان را معبودی است که باید از آدم و نوح تا محمد عظیم ‹ صلی الله علیه و آله و سلم › در پیشگاهش جبین بر زمین سایند و اوامرش را آویزه گوش کنند و بالاخره متفکر شد تا ابی ذر گردید: « اذا قَدَّمت الفکر فی جمیع افعالک حَسُنَت عواقبک. » ‹ هنگامی که فکر و خرد را به جمیع افعالت مقدم کنی عاقبتت نیکو می گردد. ›
علامه مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) نیز می فرمایند: چونانکه قوام بخش زندگی تن، روح است حیات بخش جان و زندگی و روان نیز تعقل و تفکر است و باید به این مطلب نیز توجه داشت که در میان جانداران روی زمین، انسان تنها موجودی است که به او عقل داده شده و می تواند به کمک عقل مسائل و موضوعات را تحلیل کند و به نتایج لازم برسد و با بکارگیری همین دستگاه خرد و اندیشه است که انسان می تواند از مجهولات خود بکاهد و به کسب معلومات جدید موفق شود، لذا با تفکر انسان از حد حیوانی خارج شده و به درجه رفیع انسانیت می رسد و به بیان دیگر ارزش انسان به اندازه اندیشه صحیح اوست.
ای برادر تو همین اندیشه ای ما بقی خود استخوان و ریشه ای

 

تفکر و رهایی فضیل بن عیاض از انحراف
گاه یک لحظه تفکر زندگی انسان را دگرگون می کند و حرکت در نفوس عاصیان و مجرمان پدید می آورد که نقطه عطفی در زندگی آنها می شود چنانکه فضیل بن عیاض در آغاز کار مردی بدکار و تبه روزگار بود و تنها یاد و نام او دیگران را به وحشت می‌انداخت، راهزنی می کرد و اموال مردم کاروانیان را می ربود، روزی نگاهش به دختری جوان و زیبا افتاد و آهنگ تجاوز به او کرد. همینکه از دیوار خانه او بالا می رفت آوائی دلپذیر، این آیه را تلاوت می کرد:
« الم یان لللذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذکرالله. » ‹آیا برای کسانی که ایمان آورده‌اند هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده نرم و ]فروتن[ گردد.›
با شنیدن این آیه لختی اندیشید و آنگاه با خود این سخن را تکرار کرد: پروردگارا! آری وقتش رسید! پس از دیوار فرود آمد و راه مسجد را گرفت .
نتیجه‌ای که از مطالب بیان شده می توان گرفت این است که: بهترین معلمان افرادی هستند که بجای انباشته کردن ذهن دانش آموزان افکار آنان را به فعالیت واداشته روش اندیشیدن و فکر کردن را به آنان بیاموزند. شاگردی که فکر کردن را بیاموزد در حقیقت مانند منبع سرشاری است که با اتکاء به ذخائر درونی به تحرک و فعالیت خواهد پرداخت. چنین فردی همانند موتوری سرشار از انرژی فعال و کوشا خواهد بود.
انسانهایی که از آغاز کودکی به فکر کردن و اندیشیدن نپردازند در بزرگسالی از نظر فکری افرادی علیل و ناتوان بوده در برخورد با مشکلات توانائی مبارزه با مشکلات را نداشته در مبارزه زندگی شکست خواهند خورد.
برخی دانشمندان عقیده دارند بالاترین عبادتها فکرکردن است، زیرا چکیده و خلاصه عبادت، تفکر کردن است. این عده این چنین استدلال می کنند که فکر کردن کار قلب است و عبادت عمل جوارح است و کار قلب اشرف و برتر از کارهای سایر اعضاست .
پیامبران نیز به عنوان بزرگ معلمان تاریخ برای نجات مردم از بت پرستی آنان را به تفکر در سنگ و چوب بودن بت ها و اینکه آنها هیج اختیار و حرکتی از خود ندارند دعوت می کردند و از این طریق فطرت توحیدی آنها را بیدار می کردند و اسلام نیز پرچمدار دعوت به تفکر است و اساساً یکی از مختصات دین مبین اسلام این است که پیروان خود را به اندیشیدن و تفکر کردن وامی دارد و در مواردی فکر کردن را از عبادتهای یک ساله برتر و بالاتر دانسته است، زیرا عقل بیدار می تواند راهنمای انسان باشد نه عبادت.
از این گذشته اساساً ارزش عبادتها در پرتو میزان عقلی انسانها مورد سنجش قرار می‌گیرد. نکته حساس اینکه عبادت اگر پشتوانه اش عقل و تفکر نباشد ممکن است در فرصت کوتاهی با یک بی عقلی همه عبادتهای فراوانی که در طول سالیان درازی انجام گرفته یکباره به باد داده شود. در قرآن اشاره های ظریفی صورت گرفته که افرادی مانند عابد برصیصا همه تلاش و کوششهای عبادی خود را در یک چشم به هم زدن به باد داد. لذا یکی از دستورات قرآن پناهندگی انسان به عقل و فکر است لذا در قرآن از اولوالالباب تحسین و تمجید شده است. یعنی افرادی که از خرد و عقل فراوان برخوردارند در مقابل کلمه ای مشابه اواوالوالعباده وجود ندارد یعنی قرآن بر زیادی عبادت تکیه نکرده است .

 

 

 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تفکر از دیدگاه ایات و روایات