زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله تنبیه بدنی

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله تنبیه بدنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


تنبیه بدنی عبارت‌است از وارد کردن درد بر شخص برای تغییر دادن رفتار شخص و یا مجازات کردن او. تنبیه بدنی از آغاز تا کنون نقش تعیین کننده‌ای در نظام‌های قضایی داشته، و نیز برای حفظ انضباط کودکان در خانه و مدرسه استفاده می‌شده‌است. پس از عصر روشنگری در اروپا، ژان ژاک روسو شیوه‌های جدیدی برای حفظ انضباط در خانه و مدرسه مطرح کرد و روش تنبیه بدنی را ناکارآمد دانست. نظام‌های قضایی جدید نیز معمولاٌ تعیین جریمه نقدی یا حبس را بر تنبیه بدنی ترجیح می‌دهند. از مهم ترین ابزارهای تنبیه بدنی می‌توان ترکه، چوب فلک، شلاق، تسمه را نام برد.
مساله تنبیه در نظر بسیاری از جامعه‌شناسان و روان‌شناسان جنبه‌های متفاوتی دارد. بسیاری این مساله را تا حدودی مثبت می‌شمارند، عده‌ای نیز با توجه به پیشرفت تحصیلی کودکان و نوجوانان و وارد شدن به اجتماع، آن را منفی ارزیابی می‌کنند، اما دانش‌آموزان با توجه به فرهنگ، آداب و رسوم و شرایط خاص محیطی و خانوادگی رشد و نمو پیدا می‌کنند و باید بازتاب این مساله را در آیینه جامعه بررسی و تحلیل کرد. بسیاری عقیده دارند آموزش و پرورش دستگاه بسیار عظیمی است که مولد افرادی است که علاوه بر آموزش، تربیت و پرورش آنان را نیز برعهده دارد بنابراین با نگاه تحول‌گرایانه و خلاقانه نسبت به سیستم پرورشی و تربیتی و معیشت و مشکلات معلمان، ارزشیابی خانوادگی و تحصیلی دانش‌آموزان، بررسی معلمان از نظر بهداشت روانی، تربیت مشاوران کارآمد و خلاق برای کلیه مقاطع تحصیلی و حذف نیروهای سالخورده و خسته از سیستم آموزشی و برپایی کلاس‌های ضمن‌خدمت با دید صرفا آموزشی، آموزش و پرورش می‌تواند در یک پروسه طولانی‌مدت، این مساله را در لابه‌لای فرهنگ جدیدی که زاده این تحول است محو کند تا دیگر اتفاقاتی هر چند به صورت نادر در مدارس کشور همانند صدمه دیدن دانش‌آموز اهوازی به واسطه تنبیه تکرار نشود. ناصر قاسم‌زاده روان‌شناس و استاد دانشگاه در رابطه با مساله تنبیه معتقد است: واژه تنبیه به معنای علمی کلمه، یک نوع هشدار و آگاهی در نزد مخاطب به منظور پیروی از قواعد و قوانین جاری است.قاسم‌زاده با بیان اینکه هدف از تنبیه در مدارس دادن آگاهی و هشدار به دانش‌آموزان است گفت: به غلط در جامعه آموزشی، بحث تنبیه جسمی و روانی حاکم است به‌طور مثال مدارس شهرهای بزرگی مثل تهران که فرهنگ و نگاه مردم نسبت به آموزش و پرورش تغییر کرده است و والدین نسبت به این مساله آگاه و هشدار هستند، تنبیه روانی که عواقب خطرناک‌تری نسبت به تنبیه جسمی دارد توسط کادر آموزشی و تربیتی در مدارس نسبت به دانش‌آموزان اعمال می‌شود.قاسم‌زاده در ادامه گفت: به عبارتی کودک و دانش‌آموز با تنبیه روانی دچار تعارضاتی می‌شوند که در آینده منشأ بروز اضطراب و ناسازگاری در نزد آنان می‌شود و زمینه را برای بروز کجروی، بزهکاری و ابتلا به اختلالات عاطفی و روانی مهیا می‌کند.قاسم‌زاده در رابطه با تنبیه جسمی در شهرهای کوچک معتقد است که تنبیه جسمی در محلات پایین شهر و شهرهای کوچک یا در مکان‌هایی که فقر فرهنگی و اقتصادی با یکدیگر دیده می‌شوند وجود دارد. در واقع رفتار عامدانه، عجز و ناتوانی معلم را در مقوله برخورد با ویژگی‌های طبیعی و انرژی فزاینده کودکان و نوجوانان نشان می‌دهد که گاهی این‌گونه تنبیه‌های عمدی از جانب کادر آموزشی علل دیگری همچون نبود رضایتمندی شغلی کادر آموزشی، باورهای کهن سنتی در امر آموزش و پرورش و نبود نظارت بر امور پرورشی و تربیتی مدارس دارد.
معلم باید عاشق باشد
قاسم‌زاده با بیان اینکه شهید رجایی گفتند که معلم اگر عاشق کار خود باشد تمامی مسائل و مشکلات این مسیر را طی می‌کند گفت: افرادی که شغل شریف معلمی را برعهده می‌گیرند باید از سلامت جسم و روان، بهداشت روانی، خلاقیت، شادابی و پویایی برخوردار باشند.
وی معتقد است: معلمان باید از نظر تجهیزات رفاهی، حقوق و مسکن از سطوح بالای جامعه باشند و امنیت شغلی کافی داشته باشند تا معلمی دیگر دو شغله یا سه شغله نباشد و تمام افکار خود را صرف آموزش و تربیت دانش‌آموزان کند. قاسم‌زاده می‌گوید: باید هر روز روز معلم باشد و از آنها تقدیر شود. زمانی که معلم خوشحال باشد این شادی به دانش‌آموز نیز منتقل می‌شود. در مدارس جایگاه مشاور باید ارتقا پیدا کند متاسفانه در بسیاری از مدارس منفعل‌ترین نیروهای آموزشی، مشاوران هستند در واقع مشاوران با توجه به رشته خاص تحصیلی پرورشی در رابطه با روان‌شناسی دانش‌آموزان و ارتباط با آنان انتخاب نمی‌شوند و قشر کمی از آنان تحصیلات کاربردی و عملی در شغل خود دارند مشاورین باید دوره‌های بازآموزی داشته باشند تا از اطلاعات‌شان به صورت حرفه‌ای استفاده شود.
تنبیه به معنای یک عمل دموکراتیک
همافر یکی دیگر از روان‌شناسان آموزشی در این رابطه معتقد است: باید یک روش دموکراتیک در برخورد با دانش‌آموزان ابداع کنیم. در واقع تاکید بیشتر بر پاداش و تشویق و تقویت رفتارهای خوب و نگاه به تنبیه به عنوان محروم کردن دانش‌آموزان از بعضی از امکانات و امتیازات می‌تواند نتایج بهتری را در بر داشته باشد.
همافر می‌گوید: با توجه به هجوم فرهنگ غرب و نداشتن الگو در داخل، دانش‌آموزان دچار بلوغ زودرس، بی‌هویتی، اختلالات شخصیتی و جنسیتی می‌شوند و اگر در آموزش و پرورش درباره این مساله سرمایه‌گذاری نشود و اگر نگاه تحول‌گرایانه‌ای وجود نداشته باشد در آینده نه‌چندان دور با یک نوع چالش در زمینه تربیتی و پرورش جوانان روبه‌رو می‌شویم.

 

معلمان و مدیریت بر رفتار
سعید مدنی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه نیز در این رابطه معتقد است: تنبیه کودک نه‌تنها وضع او را بهبود نمی‌بخشد بلکه شرایط بدتری را نیز در برابر معلمین و والدین قرار می‌دهد و باعث بروز عکس‌العمل‌های صنفی و بروز رفتارهای پرخاشگرایانه می‌شود.مدنی می‌گوید: در بسیاری از موارد انجام تنبیه بدنی برای بهبود وضع کودک نیست بلکه برای تخلیه بزرگسالانی است که اطراف دانش‌آموزان‌ هستند.مدنی با بیان اینکه معلم‌ها باید مدیریت بر رفتار خود را یاد بگیرند گفت: زمانی که مدیریت بر رفتار وجود نداشته باشد رفتار تحت‌الشعاع عوامل اقتصادی و اجتماعی روزمره قرار می‌گیرد و شرایط پیرامون معلمین، آنها را تحت‌تاثیر رویکردهای روانی قرار می‌دهد.مدنی در ادامه با بیان این مطلب گفت: کودکی که مورد آزار قرار می‌گیرد نقطه‌ای منفی به نقطه ضعف‌های قبلی‌اش اضافه می‌شود و نه تنها بهبود وضعیت دانش‌آموز ایجاد نمی‌شود بلکه ممکن است موجب تشدید وضعیت روحی او نیز شود، درست مثل زمانی که کودکان به دلیل ضعف تحصیلی مورد سرزنش و تنبیه جسمی معلمین و والدین قرار می‌گیرند و تمامی افکارشان تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد.
تنبیه و کاهش اعتماد به ‌نفس
«گلچین» یکی دیگر از جامعه‌شناسان در این رابطه معتقد است: اگر تنبیه را معادل یک نوع آزار کودکان و نوجوانان بدانیم باید تاکید شود هیچ‌گاه مثبت نبوده و تاثیرات خوبی نخواهد داشت. گلچین در ادامه گفت: کودکی که در آینده به عنوان یک شهروند وارد اجتماع می‌شود با توجه به تنبیه و آزار جسمی، روحی و روانی که در دوران کودکی بر اعتمادبه‌نفس آن شدیدا اثر گذاشته به صورت یک فرد نابهنجار اجتماعی جلوه می‌کند و کل زندگی آن را در آینده تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.چند تن از معلمین مدارس در رابطه با اولویت تنبیه یا تشویق معتقد هستند دانش‌آموزان از لحاظ خانوادگی و روانی با یکدیگر متفاوتند در نتیجه باید با هر کدام با توجه به رفتار خاص خودشان عمل کرد بسیاری از دانش‌آموزان حتی از سیستم تشویقی نیز سوءاستفاده می‌کنند و بهتر است با استفاده از تنبیهات کلامی و رفتاری با آنان برخورد شود.این معلمان در ادامه گفتند: حد استانداردی در این زمینه وجود ندارد اما ایجاد یک تعادل از طریق افزایش یا کاهش پاداش و تشویق و تنبیه به معنای ایجاد آگاهی دانش‌آموز به خطای خود، می‌تواند تاثیر بیشتری داشته باشد.
تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان و ناآگاهی معلمان
فاطمه رشیدی‌مهرآبادی مشاور مدرسه که سال‌ها در این سمت بوده است، در این رابطه معتقد است: تنبیه از دیدگاه مشاور و معلم متفاوت است، بسیاری از معلمان در سیستم آموزش و پرورش دارای سوابق طولانی هستند و از تفاوت‌های فردی بین دانش‌آموزان آگاه نیستند و نمی‌دانند از چه راه‌هایی برای برخورد با دانش‌آموز وارد شوند. وی می‌گوید: دانش‌اموزان با یکدیگر متفاوت هستند و از ظرفیت‌های یکسان برخوردار نیستند. یک عده از دانش‌آموزان باید تنبیه شوند و عده‌ای دیگر ظرفیت تشویق زیاد را ندارند.
وی در ادامه گفت: به طور مثال دبیری که از سیستم تشویقی در کلاس خود استفاده کرده بود مورد تمسخر دانش‌آموزان قرار گرفت به دلیل اینکه از نظر آنان توانایی مقاومت در برابر رفتارهای آنان را نداشته است.رشیدی در رابطه با راه‌های تنبیه گفت: بسیاری از دانش‌آموزان به تنبیه‌های کلامی از راه‌های غیرمستقیم همانند استفاده از ضرب‌المثل‌ها و کنایه‌ها پاسخ مثبت می‌دهند و در بسیاری موارد عده‌ای دیگر نسبت به تشویق عکس‌العمل خوبی دارند و این دو امر به دلیل رفتارها و کنش‌های متفاوت دانش‌آموزان به وجود می‌آید.وی معتقد است: اگر یک دانش‌آموز خطایی را چندین بار تکرار می‌کند باید ریشه این خطا در خانواده و مشکلات این فرد جست‌وجو شود و یکی از مشکلاتی که در آموزش و پرورش وجود دارد این است که مشاوره فقط از دوران دبیرستان شروع می‌شود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تنبیه بدنی

دانلودمقاله بیمه

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله بیمه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
بیمه یکی از پوششهای مورد نیاز بخش بازرگانی است که به عنوان وسیله افزایش آرامش و آسودگی خیال نقش ویژه ای در جامعه امروز ایفا می کند.
از دیدگاه نظری رشته های مختلف بیمه ای خسارت های وارده به اموال و یا افراد را در صورت وقوع حادثه جبران می نماید. امروزه در اکثر کشورهای جهان ، شرکت هایی که هب صورت عمومی و یا کاملاً تخصصی فعالیت های بیمه ای دارند. این پوشش ها را به جامعه ارائه می کنند. در ایران نی هم اکنون خدمات بیمه ای را چهار شرکت دولتی و چند شرکت خصوصی فعال در این زمینه ارائه می کنند.
صنعت بیمه در ایران با سابقه چند ده ساله هنوز نتوانسته خود را با نیازهای جامعه هماهنگ نماید. اتکا به تجارت عملی وقتی گذشته ، اگر چه می تواند در پیشبرد اهداف هر شرکت و یا هر صنعتی مفید باشد ، اما نمی تواند به عوان شرط و کافی مورد قبول واقع گردد. فرآیند گرا بودن سازماندهی شرکت و تنوآوری در عملکردها ، توسعه ارتباط با مشتریان و برآورده نمودن انتخابات آنها ، به حداقل رساندن هزینه و زمان تلف شده مشتریان در مدت اعتبار بیمه نامه و بعد از آن از نتایجی است که مهندسی مجدد می تواند به ارمغان آورد.
مهندسی جدد در دهه گذشته یکی از غالب ترین نگرش ها به ایجاد تحول در سازمان های تجاری و غیر تجاری بوده است. افزایش بهر وری ، انعطاف در مقابل تغییرات محیطی ، برآورده نمودن انتظارات مشتریان ، کسب مزیت رقابتی پایدار و ... از عوامل پیدایش این نگرش بوده است.
مهندسی مجدد ، اصول کسب و کار سازمان های گذشته را مناسب سازمان های امروزی نمی داند ، ایجاد تغییرات اساسی در فرآیندهای کسب و کار را مورد توجه قرار می دهد و به کنار گذاشتن بخش بزرگی از دانش و یافته های گذشته اعتقاد دارد. نکته مهمی که در این نگرش وجود دارد این است که با یاری گرفتن از نیازهای امروز بازار و فناوری های نوین چگونه کار سازمان را سامان دهیم. به همین دلیل مهندسی مجدد نگاه جدیدی به سازمان های امروزی داشته و تاکید زیادی بر نقش مشتریان در آرایش فرآیندهای سازمان ها دارد.
در این مقاله سعی می شود ، پس از تعریف اجمالی BPR بیمه ، به معضلات صنعت بیمه کشور پرداخته و پس از بررسی فرآیندهای موجود در بیمه های اتومبیل و مشکلات آن ، در مورد آرایش جدید این فرآیندها و چگونگی اجرای برنامه مهندسی مجدد در شرکت های بیمه بحث گردد.
2- مفهوم BPR
مایکل همر در کتاب معروف خود ، مهندسی دوباره شرکتها ، منشور انقلاب سازمانی» مهندسی مجدد را تعریف کرده و مزایای بکارگیری آنرا بر شمرده است و راهکارهایی را نیز برای اجرای موفق ان بیان می دارد. همراز نیروهای سه گانه نام می برد که سازمان ها را ملزم به قدم نهادن در این وادی می کند. این نیروها عبارت اند از : مشتریان ، رقبا و تغییرات پیوسته
دگرگونی مشتریان باعث شده است تولید انبوه و اعتبار خود را از دست بدهد. مشتریان در حال حاضر به حق انتخاب خود آگاه شده اند و اهمیت زیادی نیز برای آن قائل هستند. دسترسی این افراد اطلاعات مختلف در مورد محصولات ، نحوه ساخت ، رقبا ، قیمت و کیفیت محصولات و ... اهمیت مشتریان را نزد شرکت های ارائه دهنده کالا یا خدمات به شدت افزایش داده است. به طوری که امروزه از مشتری به عنوان دیکتاتور دنیای تجارت یاد می شود.
رقابت تنگاتنگ نیز عامل دیگری جهت سوق پیدا کردن سازمان ها به سوی مهندسی مجدد است. بسیاری از شرکت ها سعی دارند با مهندسی مجدد فرآیندهای خود و تزریق صحیح فناوری اطلاعات و فناوری های نوین دیگر مزیت رقابتی برای خود ایجاد کنند و از فنا شدن بنگاه خود در دنیای جدید جلوگیری نمایند.
تحولات سریع محیطی و تکنولوژیک نی زه بعنوان عاملی جهت ایجاد تغییرات اساسی در سازمانها مطرح شده است. جهانی شدن اقتصاد و برداشته شدن مرزهای تجاری از عوامل عمده ایجاد تغییرات در دنیای امروز بوده است.
«همر» و «شامپی» مهندسی مجدد را اینگونه تعریف می کنند:
بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه ای فرآیندها برای دستیابی به بهبود و پیشرفت شگفت انگیز در معیارهای حساس امروزی مانند کیفیت ، قیمت ، خدمات و سرعت.
واژگان کلیدی در این تعریف عبارتند از:
الف- بنیادین: شیوه اصلی کار شرکت چیست. فراموشی عبارت «چه بوده است» و به کار بردن عبارت «چگونه باید باشد».
ب- ریشه ای: طراحی ریشه ای یعنی کاری را از بن طراحی کردن تغییرات سطحی مفید نبوده و بایستی ریشه ای باشد.
پ- شگفت انگیز: تغییرات چشمگیر و خارق العاده مورد نظر است نه تغییرات جزیی و اندک.
ت- فرآیند: طراحی مجدد بایستی بر فرآیند متمرکز باشد نه بر وظایف و شغل ها.
3- تعریف بیمه و تشریح وضعیت صنعت بیمه در ایران
ماده اول قانون بیمه ایران ، مصوب سال 1316 ، بیمه را این گونه تعریف می کنند:
«بیمه عقدی است که بموجب آن یک طرف تعهد می کند در ازاء پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر در صورت بروز حادثه ، خسارت وارد بر او را جبران نموده یا وجه معینی بپردازد. متعهد را بیمه گر ، طرف تعهد را بیمه گذار ، وجهی را که بیمه گذار به بیمه گرامی می پردازد حق بیمه و آنچه را که بیمه می شود موضوع بیمه می نامند»
بیمه اشخاصی را که متحمل لطمه ، زبان و یا حادثه ناخواسته ای شده اند قادر می سازد که پیامدهای این وقایع ناگوار را جبران کنند. خسارت هایی که این افراد پرداخت میشود از وجوهی تامین می شود که گروه مشتریان برای خرید بیمه نامه می پردازند و با پرداخت آن در جبران خسارت همدیگر مشارکت می کنند.
بیمه ها را با توجه به ماهیت آنها به سه گروه تامین اجتماعی ، بازرگانی و تعاونی تقسیم بندی می کنند. در بیمه های بازرگانی هدف کسب سود توسط متصدیان این امور می باشد. در حال حاضر چهار شرکت بیمه دولتی ایران ، آسیا ، البرز و همچنین چندین شرکت بیمه خصوصی در کشور فعالیت می کنند. در کشورهای بیمه بازرگانی معمولاً بیمه ها را به پنج گروه فنی تقسیم می کنند: بیمه های اتومبیل ، اشخاص ، مهندسی و مسئولیت ، حمل و نقل کالا و آتش سوزی.
1-3- وضعیت صنعت بیمه در ایران و معضلات موجود:
امروزی در بسیاری از کشورهای جهان حق بیمه های پرداختی توسط افراد و سازمان ها درصد قابل توجهی از هزینه های افراد و سازمان ها را تشکیل می دهد. برای مقایسه عملکرد صنعت بیمه در ایران از دو شاخص «سرانه حق بیمه» و «نسبت حق بیمه به تولید ناخالص داخلی» استفاده می شود.
الف) سرانه حق بیمه: این شاخص در کشور ما در سال های اخیر رشد صعودی داشته و از 25.309 ریال در سال 1376 به 256.540 ریال در سال 1383 رسیده است. اما با وجود رشد محسوس ، هنوز فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته وجود دارد. متوسط سرانه حق بیمه در دنیا معادل 3/393 دلار است که بیش از 13 برابر سرانه حق بیمه ایران است.
ب) نسبت حق بیمه به تولید ناخالص داخلی : افزایش یا (کاهش) این نسبت بیابانگر حرکت سریع تر (یا آهسته تر) صنعت بیمه در مقایسه با مجموع اقتصاد کشور است. بالاترین درصد این نسبت در سال 1383 به دست آمده است که به رقمی در حدود 25/1 درصد رسیده است.
البته بر اساس برنامه چهارم توسعه ، هدف صنعت بیمه دستیابی به رقمی بالاتر از 2 درصد است. در مقایسه با میانگین این شاخص در دنیا که 8/7 درصد است در می یابیم که صنعت بیمه اگر چه داخل کشور با روندی افزایشی در حال رشد است و لیکن عقب ماندگی زیادی نسبت به کشورهای دیگر دارد. (نمودار 1و2)
2-3) علل توسعه نیافتگی صنعت بیمه در ایران
شاخص های فوق نشاندهنده فاصله زیاد صنعت بیمه ایران با جهان می باشد. عوامل عمده ای که در عدم رشد و توسعه صنعت بیمه در ایران سهیم بوده اند را می توان به صورت ذیل دسته بندی کرد:
دولتی و انحصاری بودن بخش عمده صنعت بیمه و به تبع آن سرویس دهی ضعیف شرکت های بیمه
- ساختار سازمانی نامناسب و غیر کارآمد شرکتهای بیمه کشور و عدم توجه به مشتری در پروسه های کاری
-ترکیب نامناسب حق بیمه دریافتی (بیشترین سهم ترکیب پرتفوی شرکتهای بیمه ، مربوط به بیمه شخص ثالث است که طبق قانون اجباری است)
- غلط بودن سرمایه گذاری ها (بخش اعظمی از سرمایه گذاری های شرکتهای بیمه دولتی بر خلاف کشورهای توسعه یافته به صورت سپرده های بانکی نگهداری می شود).
- پایین بودن سطح فرهنگ بیمه ای در کشور
- عدم تناسب نرخ بیمه در ایران با معیارهای جهانی (به عنوان مثال نرخ بیمه باربری چند برابر نرخهای بین المللی است)
- نامناسب بودن جهت دهی تبلیغات (تبلیغاتهای شرکتهای بیمه در جهت فرهنگ سازی سوق پیدا نکرده است.)
- فرسودگی مهارتی منابع انسانی در شرکتهای بیمه و کافی نبودن آموزشهای صحیح در جهت تربیت بازاریابان حرفه ای.
برخی از دلایل فوق مستقیماً ناشی از ناکارایی و ضعف عملکرد شرکت های بیمه است و برخی موارد هم به طور غیر مستقیم چنین ریشه ای دارد. یزرا به عنوان مثال در مورد پایین بودن سطح فرهنگ بیمه ای ، در صورت عملکرد مثبت این شرکت ها در جهت رضایت مشتریان به عنوان عاملی در جهت تبلیغ و توسعه فرهنگ بیمه در کشور عمل نموده و باعث ارتقای آن می گردیدند.
با توجه به دلایل عقب ماندگی صنعت بیمه در ایران ، می توان با تدوین استراتژی های اثر بخش و دیدن مشتری در فرآیندهای سازمان ، گام های موثری را در افزایش کمی و کیفی خدمات ارائه شده به مشتریان و جذب آنان و نیز مدیریت موثر این شرکت ها برداشت. اهمیت این مسئله در حال افزایش است. زیرا با ورود شرکتهای خصوصی به بازار طی چند سال گذشته و به احتمال زیاد واگذاری برخی از شرکت های دولتی به بخش خصوصی ، بازار بیمه از حالت شبه انحصاری کنونی به سوی بازار رقابتی حرکت خواهد کرد. در صورت وقوع چنین اتفاقی ، شرکت های بیمه دولتی بدون ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار و فرآیندهای موجود و همچنین استفاده از فناوری های جدید اطلاعاتی و ایجاد مزیت رقابتی برای خود ، شانس زیادی برای بقا یا حضوری موثر در بازار نخواهند داشت.
اهمیت بیمه های اتومبیل در شرکت های بیمه دولتی فعال در ایران:
جدول شماره 1 آمار عملکرد و سهم بازار هر یک از شرکت های بیمه را در سال 1383 نشان می دهد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  32  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بیمه

دانلودمقاله صنعت نساجی

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله صنعت نساجی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


فصل اول:
تاریخچه ایجاد شغل این شغل در جهان و ایران
نوع شغل
نگاهی به عمده یا خرده فروشی بودن شغل
لیست انواع تولیدات صنایع نساجی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تاریخچه ایجاد شغل این شغل در جهان و ایران
مهم ترین و اساسی ترین نیاز جامعه بشری صنعت پوشاک است که با مطالعه علوم نساجی و شناخت الیاف شروع و به تولید پارچه ختم شده و از پیشینه ی تاریخی گسترده ای برخوردار است علم صنایع نساجی نیز در ایران یک سنت قدیمی بوده و همیشه در حال رشد و توسعه است .
امروزه با توجه به رشد جمعیت و نیاز مبرم به منسوجات نساجی این رشته از ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار گردیده و فارغ التحصیلان این رشته می توانند با استفاده از دانش فنی و بکارگیری ذوق و استعداد هنری خویش نسبت به طراحی، رنگ، بافت و چاپ پارچه اهتمام ورزند .
این صنعت بنا به نیاز جامعه بشری می تواند یکی از منابع مهم اشتغال زا در کشور برای جوانان باشد . دروس این رشته با توجه به زمینه های شغلی و در چارچوب برنامه ی پیشنهادی آموزش فنی و حرفه ای تدوین شده است که در ادامه به اختصار به هر یک اشاره می شود .
از آغاز پیدایش انسان ، همواره چگونگی پوشش و نجات او از سرما مطرح بوده است. مصریها نزدیک به 5500 سال پیش هنر ریسندگی و بافندگی پنبه را آموختند و چینیها با پرورش کرم ابریشم در حدود 3600 سال پیش مشکلات پوشش خود را حل کردند. در سده هفدهم دانشمند انگلیسی به نام رابرت هوک "Robert- Hooke" پیشنهاد کرد که می‌توان الیاف را با توجه به شیوه‌ای که کرم ابریشم عمل می‌کند تولید نمود.
پس از آن ، یک بافنده انگلیسی به نام لویزشواب Lois- Schwabe توانست الیاف بسیار ظریف شیشه را با عبور شیشه مذاب از منافذ بسیار ریز تهیه نماید. پس از چندی ، سایر دانشمندان موفق به استخراج سلولز چوب و در نتیجه تولید الیاف شدند در سده‌های هجده و نوزدهم، همراه با انقلاب صنعتی ، رسیدگی و بافندگی مبدل به تکنولوژِی تهیه پارچه از الیاف گوناگون طبیعی و مصنوعی شد.
صنعت شربافی قدیم(نساجی جدید) در ایران
صنعت نساجی یکی از هنر صنعتهای اصیل ایرانی است اما شاید نامدارترین شهر در زمینه صنعت نساجی در ایران شهر یزد باشد . چرا که از گذشته های دور ترمه ها و پارچه های فاخر و دستمالهای زیبای این شهر از جاده ابریشم به تمام جهان فرستاده می شده. جایگاه این بافته های زیبا در یاد و خاطره نوستالژیک ما و شاید تمام ایران غیر قابل انکار است .
شعربافی یا شربافی (‪ ( SHERBAFI‬از جمله هنرها و صنایعی است که حدود ‪۳۵۰‬ سال پیش به وسیله دستگاهی بانام"ماکوپران" انجام می‌شد و در هر کوی و برزن ایران مردم به این شغل مشغول بودند و امرار معاش می‌کردند. اما این هنر زیبا که برگرفته از روح و جان کویرنشینان است، خود میراثی ماندگاراز گذشته‌های دوراست و شاید بدون اغراق ، پیشرفت صنعت نساجی فعلی اینران به نوعی مرهون زحمات و رنج‌های نیاکان این سرزمین گرم و خشک است.
این هنر را در ابتدا بانوان با دستگاههای بسیار ساده در خانه انجام می‌دادند اما به دلیل رشد و توسعه این هنر و رونق اقتصادی آن مورد توجه مردان نیز قرار گرفت و موجب ایجاد کارگاهای شعربافی شد.
بر همین اساس، شاید قدیمی‌ترین اطلاعی که از این صنعت در ایران وجود دارد مربوط به عصر ساسانی است که در این دوره به رغم محدودیت‌هایی که دولت در امر تجارت اعمال می‌کرد، حوزه نفوذ تجاری ایران با روم شرقی در غرب و از شرق تا هندوستان و چین امتداد داشت.
ابریشم در این زمان نخستین مقام را در داد و ستد چین و بیزانس احراز کرده بود و نامگذاری راهی که از خشکی به چین می‌رفت، راه ترازیتی تجارت ابریشم بود که از آن به عنوان "جاده ابریشم" یاد می‌کنند.
شاید در اینجاآوردن پاره‌ای از تاریخ سرزمین قنات ، قنوت و قناعت و شهر بادگیرها یعنی یزد ، خالی از لطف نباشد.
نام اصلی شهر یزد بنا به روایتی ایساتیس است که یکی از شهرهای دولت مادها بود.
در گذشته‌ها نیز روستایی که اکنون به "فرافر" و یا به قول عوام "هرفته" خوانده می‌شود و آثار تمدن باستانی همچون گورهای قدیمی و ظروف شکسته نیز در آن دیده شده است، یزد فعلی را تشکیل می‌داد و مورخان بنای کنونی یزد را به یزدگرد اول یا دوم ساسانی نسبت می‌دهند. برخی دیگر از پژوهشگران عقیده دارند،اردشیر بابکان موسس سلسله ساسانیان شهر را یزد بنا نهاده و یزدگرد اول و دوم آن را به آبادی رساندند. تاریخ جعفری نیز که به عنوان اولین کتاب مستقل تاریخی که در مورد یزد تالیف شده است، احداث یزد را به زمان اسکندر مقدونی و پس از تصرف ایران توسط او نسبت داده است.
ابن بلخی در قرن ششم هجری در کتاب فارسنامه خود نام اصلی یزد را "کثه" ذکر می‌کند. کثه یا یزد فعلی از جمله مناطقی است که در مسیر فرعی جاده ابریشم قرار داشت و اگر بنای اولیه این شهر را به یزدگرد اول نسبت دهیم می‌توان احتمال داد که نخستین هسته تجاری شهر یزد مربوط به همین دوره بوده‌است.
مطالعات کارشناسان در مورد تجارت دوره ساسانیان نشان می‌دهد که یزد در این دوره از جمله شهرهایی بود که نه تنها در تجارت و داد و ستد ابریشم فعالیت داشت،بلکه در بافت پارچه‌های ظریف و زیبا به ویژه پارچه‌های ابریشمی مشهور بوده‌است.
از عهد ساسانیان، قطعات پارچه‌های ابریشمی به نام‌های تراز یا نگار جامه، پارچه‌های دیبق ، منیر و حریرسندس به جای مانده است که تکنیک بافت آنها دو پودی است و آن را به یزد نسبت داده‌اند.
مارکوپولو، سیاح معروف ونیزی که در قرن هفتم هجری به یزد سفر کرده است در سفر نامه‌اش نوشته که‌یزدشهر بزرگی است که از لحاظ تجارت و رفت و آمد، نقطه مهمی به شمار می‌رود.یک نوع پارچه ابریشمی و طلایی در آنجابافته می‌شود که موسوم است به پارچه یزدی که به همه جای دنیا صادر می‌شود.
اما دوران طلایی دستباف ایران و یزد به دوران صفویه برمی‌گردد، در این دوران، پارچه‌های ابریشمی ساده، زربافت و مخمل‌های ابریشمی در کارگاههای یزد، کرمان و کاشان بافته می‌شود.
این نوع پارچه‌ها معمولا برای جامه شاهزادگان و پرده و روپوش بزرگان به کار برده می‌شدوبه‌علت زیبایی و ارزشی که داشت اغلب ازطرف امرا و پادشاهان صفوی به عنوان خلعت و هدیه برای بزرگان کشورهای دیگر فرستاده می‌شد.
ظهور هنرمند نامی این دوران به نام "غیاث‌الدین" که بدون تردید وی را می‌توان از بزرگترین هنرمندانی دانست که با تمام وجود به هنر عشق می‌ورزید و چنان در نقاشی بر روی مقوا برای تهیه نقوش پارچه مهارت داشت که او را "غیاث نقشبند" می‌نامیدند.
غیاث‌الدین که اصالتی یزدی داشت، تاثیر بسزایی در توسعه هنر دستبافان در یزد داشت و چندی نیز در دربار صفویان در اصفهان فعالیت داشت.
دستگاههای شعربافی به طور عموم چوبی و دارای اندازه‌های متفاوت بودند که از قسمت‌های مختلفی مانند پدال، نورد(غلتک پارچه پیچ)، میخ طویله پهلوکش، موم مال، شانه، ورد، ماسوره، میل میلک، ساز، ماکو، میتیز، دفه یا دفتین، گرت ، چرخ سوره پیچی، کیسه شن و دستگاه چله‌دوانی تشکیل می‌شدند.
برای تهیه منسوجات دستباف، صنعتگران پس از تهیه و رنگرزی نخ مورد نیاز ابتدا آن را چله دوانی کرده و هشت تار از بوبین‌های مختلف را گرفته و آن را به گرد چرخی استوانه‌ای پیچیده و از آن عمامه ایجاد می‌کنند و همزمان با این کارعمل ماسوره‌پیچی به وسیله چرخ‌هایی که با دست به حرکت درمی‌آید انجام و پس از آن چله کشی و طراحی آغاز می‌شود.
در این مرحله طبق نقشه، تارهای لازم از سوراخ میل میلک دستگاه به روش خاصی عبور داده می‌شود و عمامه‌های چله به وسیله وردنه‌هایی درانتهای دستگاه مستقر می‌شود و به نسبت پیشرفت تولید، با خارج کردن قلمبک، مقداری از نخ عمامه باز شده و تولید ادامه می‌یابد.
در زیر پای بافنده، پدال وردهای دستگاه قرار داد که در ارتباط با طرح پارچه‌ها، دو به دو به بالا و پایین رفته و دو دسته تار را از هم باز می‌کند که به اصطلاح دهنه ایجاد می‌شودو در این حال با عبور ماکو از وسط دهنه، پود گذاشته می‌شود و با عوض کردن پاها، دو ورد دیگر را به حرکت درآورده و بافت را مانند آنچه گفته شد ادامه می‌دهند.
در صورتی که پود پارچه از چند رنگ باشد، به موقع از ماسوره‌های رنگارنگ استفاده می‌شود.
اما در میان دست بافته‌های یزدی که به آنها شعربافی نیز اطلاق می‌شود ترمه از شکوه و جذابیت فراوانی برخوردار است.
ترمه یا تیرمه واژه‌ای است هندی به معنی درخت سروی که خمیده باشد، این پارچه هفت رنگ که فقط در یزد ایران تولید می‌شود، زادگاه اولیه‌آن را کشمیر می‌دانند و برخی دیگر معتقدند که این هنر از ایران به کشمیر راه یافته و در آنجا کامل شده است.
از پیشینه ترمه تا قبل از سال ‪ ۹۰۰‬هجری قمری اطلاع چندانی در دست نیست و نشانه‌های این هنر و صنعت را از دوره صفویه به بعد شاهد هستیم.
این هنر در بدو ورود به ایران در انحصار زرتشتیان قرار داشت و از آن تنها برای دوخت شلوار گبری که نوعی تن‌پوش مخصوص مجالس جشن و سرور بود استفاده می‌کردند، اما سایر مردم یزد و پاره‌ای از سکنه کرمان نیز با این هنر آشنایی یافته و سبب بالندگی آن شدند.
ترمه در گذشته توسط انگشتان دست بافته می‌شود که به آن "انگشت باف" می‌گفتند که کار بسیار سخت و طافت فرسایی بود و ترمه باف برای بافتن یک تکه کوچک از این پارچه مدتها وقت صرف می‌کرد.
به گفته کارشناسان پایگاه میراث فرهنگی یزد، در اوایل قرن سیزدهم میلادی در جهت پیشرفت و بازدهی بیشتر،تحولاتی در این کار صورت گرفته و ترمه انگشت باف توسط شخصی به‌نام رضا ترک منسوخ شد وبافت ترمه با دستگاههای سنتی توسط این شخص عملی شد. بافت ترمه در بین سایر دست‌بافته‌های شعربافی بسیار سخت و دقیق‌تر است.
دستگاه ترمه بافی از چهار ورودی تشکیل شده و در گذشته بافت ترمه توسط دو نفر استادکار و گوشواره‌کش انجام می‌شد به طوری که استاد کار در پایین و پشت دستگاه و گوشواره کش در بالای دستگاه بودند و این کار موجب ایجاد نقوش زیبابرروی پارچه‌های ترمه می‌شد ولی نقش اصلی را "نقش بند"برعهده داشت.
نوع شغل:
شغل نساجی شغلی کاملا تولیدی است.شغلی که از دیرباز مورد توجه بوده و به آن بهای زیادی می داده اند و هم اکنون نیز جزء شغلهای پردرآمد محسوب می شود چرا که بشر همواره احتیاج به محصولات نساجی داشته و خواهد داشت.
عمده فروشی یا خرده فروشی
قبل از پرداختن به این موضوع بهتر است تعریفی از صنعت نساجی در ایران و تولیدات این صنعت داشته باشیم چرا که با پرداختن به این مهم به راحتی در می یابیم که این صنعت در چه زمینه هایی خرده فروشی و در چه زمینه هایی عمده فروشی میکند:
به مجموع مشاغل شعربافی سنتی از قبیل دارایی بافی ـ احرامی بافی ـ‌ ترمه بافی بافت دستمالهای سنتی و شال و غیره را که به وسیله دستگاه سنتی بافندگی بافته می شود نساجی قدیم اطلاق می شود .مثلأ شهر یزد در این صنعت پیش قدم ترین و قدیمیترین شهر ایران بوده است و اگر ما امروز شهر یزد را به خاطر خانه های گلی و بادگیرهای زیبایش می شناسیم قطعاً در گذشته این شهر را به خاطر پارچه های زیبا و فاخرش می شناختند . شهری که از شرق تا غرب همه آوازه این را داشتند از هند گرفته تا شمالی ترین شهرهای دریای کاسپین از ترمه هایی بسیار زیبایی که برای مردم کشمیربافته می شده تا کارخانه هایی نساجی که در شمال ایران ساخته شدند همه وامدار هنر صنعتگران یزدیند . شعر بافی سنتی که با دستگاه سنتی پارچه بافی صورت می گیرد همکنون در یزد منسوخ شده واکثر صنعتگران با ماشین صنعتی مشغول کار می باشند. بر طبق کتیبه و سنگ نوشته قدیمی موجود در دهلیز درب اهلی مسجدجامع در گذشته شغل اکثر مردم یزد یا شعربافی بوده است و یا مشاغلی در رابطه با آن مثل نخ ریسی و رنگرزی و تهیه ابریشم و غیره . در مورد انواع پارچه های تولیدی توسط این شعربافان اطلاعات ما بسیار کم است و احتمالاً در گذشته تعداد زیادی از انواع تولیدات شعربافی وجود داشته است که هم اکنون فراموش شده و غبار روزگار نام و یاد آنها را از اذهان زدوده است .
در زمانهای نه چندان دور قبل از مکانیزه شدن نساجی این محصولات که شرح آنها بطور کامل ارائه شد بطور دستی توسط تاجران خریداری می شده بطور عمده و سپس بارهای تجاری توسط نمایندگان فروشتاجران در اقصی نقاط دنیا اقدام به خرده فروشی و گاهژد عمده فروشی به مردم و یا اصناف خاصی همچون مریض خانه ها می نمودند اما با گذر زمان و از شروع دوره قاجار کم کم انگلیسی ها دستگاه های نساجی و چاپ پارچه را به ایران وارد کرده و این صنعت دچار تولید انبوه شد و کمک کم شرکت های نساجی شکل گرفت.
این شرکت ها اقدام به تولید در سطح انبوه کرده و محصولات خود را بطور عمده به بازار وارد می کنند.سپس این محصولات توسط بازاریان بطور خرده به مردم فروخته می شود.
لیست انواع تولیدات صنایع نساجی
زری بافی ، مخمل ، پارچه قلمکار ، دارایی، احرامی، پتو، ترمه، روتختی، رویه‌لحاف، شال،پلاس،سفره، شمد، جیم، کرباس، قناویز، روفرشی، دندانی، بقچه، لنگ،کیسه‌حمام، پرده،اومک،چادرشب، دستمال یزدی و دستمال مرسریزه از محصولات شعربافی در صنعت نساجی است است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  87  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله صنعت نساجی

دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


یکی از مواردیکه منکرین عصمت انبیاء در قرآن کریم بدان استناد می کنند، آیات مربوط به داستان عصیان حضرت آدم در بهشت است. خداوند متعال در این زمینه در جایی از قرآن کریم چنین می‌فرماید: و عصی آدم ربه فغوی ثم اجتبیه ربه فتاب علیه و هدی (و حضرت آدمعلیه‌السلام از آن جا که در برابر پروردگار خویش عصیان کرد لذا بی بهره ماند، سپس پروردگار او را برگزید و توبه‌اش پذیرفت و او را هدایت نمود.» طه/122و121 چنان که ملاحظه می شود، در این آیات صریحاً به حضرت آدمعلیه‌السلام نسبت عصیان داده شده است و این خود به خوبی حاکی از عدم عصمت و امکان ارتکاب گناه در مورد انبیاء آسمانی است؟! پاسخ در حل اشکال مذکور 2 پاسخ گفته شده است که اینکه ما به آن 2 اشاره می‌کنیم: الف- باید دانست آنچه لازمه‌ی عصمت است انجام اوامر و نواهی الهی است. از طرفی باید دانست که نهی دو گونه است: 1- نهی تحریمی 2- نهی تنزیهی و ارشادی. نهی تحریمی آن است که اگر کسی با آن مخالفت کند و علی رغم نهی الهی مرتکب آن فعل شود گرفتار عقاب و عذاب خواهد شد. نهی تنزیهی و ارشادی آن است که تنها جنبه‌ی راهنمایی و ارشاد دارد و مخالفت و یا اطاعت آن، خود بخود و مستقیماً سبب عقاب و یا ثوابی نمی‌گردد. از این دو قسم «نهی» تنها قسم اول است که دال بر حرمت بوده و مخالفت با آن منافات با عصمت دارد یا هیچ دلیل روشن و قاطعی نداریم که «نهی» ای که در مورد خوردن از «شجره‌ی ممنوعه» خطاب به حضرت آدمعلیه‌السلام رسیده بوده، نهی تحریمی بوده است، بلکه با توجه به آیات قبل، به خوبی روشن است که این نهی جنبه‌ی تنزیهی و ارشادی داشته چرا که تعلیل این «نهی» هرگز ناظر به عقاب و عذاب نیست. ب- پاسخ دیگری که در این زمینه بیان گردیده این است که جایگاهی که حضرت آدمعلیه‌السلام قبل از هبوط به «دنیا» در آن قرارداشته است. (بهشت) اصولاً جای تکلیف نبوده، بلکه این دنیای ماست که محل تکلیف و ظرف اوامر و نواهی خداوندی است بنابراین قبل از آن به این دنیا، حضرت آدمعلیه‌السلام تکلیفی را زیر پا ننهاده و هرگز مرتکب عصیان و سرکشی در مقابل خداوند نشده است. به هر حال، همین احتمال که ممکن است «نهی» مذکور، تحریمی نباشد، دلالت آیات فوق را بر عصیان و گناه حضرت آدمعلیه‌السلام که منافی با عصمت باشد از بین می‌برد و در نتیجه، این گونه ظواهر آیات نمی‌تواند دلیل محکم و مبتنی در برابر ادلة قاطع و صریح عصمت باشد.
شبهه انکار عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)
شیاطین شبهه افکن مى گویند: تمام کلام مسلمانان این است که افرادى مثل پیامبر(صلى الله علیه وآله)و امام از ویژگى فوق انسانى به نام عصمت برخوردار هستند. به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله)در شنیدن و تلقى وحى معصوم بوده و اشتباه نمى کند; در ابلاغ آن به مردم نیز اشتباه نمى کند; در تبیین و تفسیر آن براى مردم هم مرتکب خطا نمى شود. چون همچنان که مى دانید، یکى از وظایف پیامبر(صلى الله علیه وآله) علاوه بر تلاوت قرآن، تعلیم آن به مردم و تبیین و تفسیر آن نیز مى باشد. پیامبر(صلى الله علیه وآله) اولین مفسر قرآن است و تفسیر او معتبرترین تفسیر و پذیرفتن آن هم بر مردم واجب است. بر همین اساس، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در تفسیر قرآن نیز باید معصوم باشد. علاوه بر تمام این موارد، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در رفتار و عمل هم معصوم است و مرتکب خطا و اشتباه نمى شود. البته در مورد محدوده عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مقام عمل بحثهایى در علم کلام مطرح است; از قبیل اینکه پیامبر(صلى الله علیه وآله) از چه زمانى و در مورد چه اعمالى معصوم است آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله) تنها در مورد کبائر معصوم است یا محدوده عصمت او شامل صغائرنیز مى شود؟ پاسخ این گونه سؤالات در علم کلام ارائه مى شود. به هر حال، پیامبر(صلى الله علیه وآله) ویژگى خاصى دارد که سایر مردم از آن برخوردار نیستند. این خصوصیت موجب مى شود پیامبر(صلى الله علیه وآله) در گرفتن آیات قرآن از فرشته وحى، ابلاغ آن به مردم و تفسیر و تبیین آن براى آنها مرتکب اشتباه و خطا نشود. به عبارت دیگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در فهم قرآن اشتباه نمى کند. چون لازمه تفسیر قرآن، فهم صحیح از معانى آیات است. ما شیعیان چنین خصوصیتى را براى ائمه اثنى عشر(علیهم السلام) و صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(علیها السلام)نیز قائل هستیم و بر این اعتقاد هستیم که آن بزرگواران نیز در تمام مراحل معصوم هستند. البته ائمه(علیهم السلام) به طور مستقیم وحى را از فرشته وحى دریافت نمى کردند، بلکه آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله)اخذ مى کردند.
آخرین شبهه اى که مادر تمام شبهه ها است، در اینجا مطرح مى شود. براساس این شبهه، مسأله عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) پایه و اساسى ندارد و آنها هم مثل سایر مردم هستند و نمى توان چنین ویژگى خاصى را براى ایشان ثابت کرد. آنها هم مثل سایر انسانها در معرض خطا و اشتباه قرار دارند. این شبهه به معنى انکار عصمت انبیاء و ائمه(علیهم السلام)است.
اوایل انقلاب، ما با بعضى از اشخاصى که اصرار زیادى بر القاى این شبهه داشتند، مواجه مى شدیم. اما آن موقع متوجه نبودیم که چرا آنها بحث خود را از چنین مسأله اى شروع کرده اند. موضوعات فراوانى براى بحث وجود دارد; اما چرا باید کسى که از ایران به دانشگاهى در خارج از کشور مى رود، درباره این موضوع سخنرانى کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله)معصوم نبوده است؟ استادى از دانشگاه که عنوان نمایندگى امام(ره) در ستاد انقلاب فرهنگى را با خود یدک مى کشید، از ایران به کانادا رفت و در دانشگاه مک گیل سخنرانى کرد و این موضوع را مطرح کرد که پیغمبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) معصوم نبودند! این مسأله براى ما مبهم بود که این مطلب چه خصوصیتى دارد و چرا آن آقا چنین موضوعى را انتخاب کرده است؟ بعد از مدتها متوجه شدیم که این بحث ریشه همه مباحث و شبهات است. بازگشت شبهاتى مانند عدم اعتبار قرآن و حدیث و در نتیجه بى اساس بودن گفته هاى علما به همین مسأله است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در گرفتن، ابلاغ و یا فهم آیات قرآن مرتکب خطا شده است. اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مورد مطلبى فرمود که کلام خداست، این شبهه مطرح مى شود که هر چند ممکن است خداوند چنین کلامى را گفته باشد، اما این احتمال نیز وجود دارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در دریافت یا فهم آن اشتباه کرده باشد.
اگر این شبهه فراگیر شود، به راحتى مى توان تمام دین را زیر سؤال برد و در همه احکام و اعتقادات خدشه وارد کرد. چون تمام آنچه ما از دین داریم، به ابلاغ پیام وحى و یا تفسیر آنها توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) و یا ائمه(علیهم السلام) باز مى گردد. اگر اعتبار گفته هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام)مخدوش شود و احتمال خطا و اشتباه توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) ثابت شود، در این صورت است که شیاطین مى توانند هر چه خواستند به دین نسبت دهند و تمام مسائل اعتقادى و احکام دین را به میل خود تفسیر کنند. بنابراین، دلیل اصرار و تکیه شیاطین فتنه گر بر مخدوش کردن اصل عصمت این است که با ایجاد خدشه در این اصل، تمام دین مخدوش مى شود و چیزى از آن باقى نمى ماند. در این صورت، تنها مطلبى که از دین براى ما مى ماند اصل وجود خداست. این تنها مسأله اى است که ما آن را از پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام) نمى گیریم; بلکه به کمک ادله عقلى آن را اثبات مى کنیم و پس از اثبات اصل وجود خداوند، وجود معاد و روز قیامت و پس از آن ضرورت نیاز بشر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) را نیز به کمک دلایل عقلى ثابت مى کنیم. پس از آن، با مشاهده معجزه پیامبر، نبوت او ثابت مى شود و به این وسیله کلمات او اعتبار مى یابد. بنابراین، ما به جز قرآن و حدیث منبع دیگرى نیز براى اثبات برخى از مسائل اعتقادى داریم که عقل است. ما با کمک دلیل عقلى وجود خداوند، معاد و نبوت را ثابت مى کنیم. اما فتنه گران اساس عقل را نیز زیر سؤال برده و گفتند: اولا، عقل وجود خارجى ندارد و ما چیزى به نام عقل نداریم; ثانیاً، ادله اى که به عنوان ادله عقلى براى اثبات وجود خدا، معاد و نبوت اقامه شده است، صحیح نیست. همان کسانى که باید در دانشکده الهیات درباره مسایل مربوط به اثبات وجود خداوند و مسایل اعتقادى بحث کرده و آنها را اثبات کنند، در کلاس درس خود گفتند: تمام دلایلى که براى اثبات وجود خدا اقامه شده، ناتمام است و هیچ دلیلى براى این مطلب وجود ندارد! همین روشنفکرانِ باصطلاح مذهبى (بخوانید: لامذهب) همین کسانى که مدافع اسلام نوین هستند، گفتند: ما هیچ دلیلى بر وجود خدا نداریم و اصلا عقل نمى تواند چنین مطلبى را اثبات کند.
بنابراین، بعد از رد کردن اعتبار کلام پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام)، تنها منبعى که براى اثبات مسایل اعتقادى براى ما باقى مى ماند، عقل است که شبهه افکنان آن را هم از اعتبار ساقط مى کنند. در این صورت تنها دلیل معتبر، ادله حسى و تجربى خواهد بود; چون بر اساس گفته ایشان، دلایل متافیزیکى و فلسفى اعتبارى ندارد. وحى نیز از اعتبار ساقط است; چون در نهایت وحى کلامى است که پیامبر آن را دریافت کرده است. اگر پیامبر هم مانند سایر مردم باشد، معرفت او هم معرفتى بشرى است که خطا و اشتباه در آن راه دارد. پس وحى هم اعتبار ندارد. بنابراین، آخرین تیر ترکش شیاطین شبهه افکن، این است که از سویى عصمت پیامبر را زیرسؤال ببرند و از سوى دیگر اعتبار عقل را ساقط کنند. اگر این دو مسأله ثابت شد، هیچ امرى در دین قابل اثبات نیست و باید فاتحه خدا، پیغمبر و اعتبار قرآن و حدیث را خواند و این کارى است که خدمتگزاران اسلام نوین انجام مى دهند! کسانى که خود را از اسلام طلبکار مى دانند و بر اسلام منت مى گذارند که این دین را به صورتى معرفى کرده اند که دنیا آن را بپذیرد! ان شاءالله ارباب دنیوى آنها، آمریکا، و ارباب غیبى آنها، شیطان، پاداش آنها را خواهد داد. البته آمریکا به عهد خود وفا کرده و جوایز آنها را اعطا کرده است; ان شاء الله ابلیس هم در جهنم اجر آنها را خواهد داد!
به هر حال، شیاطین این شبهه را مطرح کرده و در عصمت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امام(علیه السلام)خدشه وارد کرده اند. در اینجا شبهه دیگرى هم به این صورت مطرح است که برفرض قبول وجود خدا و صدور قرآن از جانب او، چگونه مى توان ثابت کرد که خدا راست گفته و در گفتار خود صادق بوده است. البته بحثهاى فراوانى در این زمینه انجام شده و کتابهاى متعددى هم در این زمینه نوشته شده است و طبیعى است که نمى توان محتواى آنها را در فرصتى محدود بازگو کرد. در این جلسه قصد دارم با بیانى ساده و مختصر پاسخ این شبهه ها را ارائه کنم.

 

 

 

 

 

رد شبهاتی حول عصمت پیامبران
پیامبران علیهم الصلاة و السلام در بین مخلوقات از همه شرافتمندتر و پاکتر بودند و بیشتر از همه تقوای خداوند را داشته و دارند و از او می ترسند و برگزیدگانی هستند که مردم باید به آنها تأسی جویند و اقتدا نمایند.
بر ما واجب است که این مقام را برای آنها محفوظ داریم و زبان خویش را از سخن چرانی حول آنها بصورت انتقاد و یا اتهام دور گردانیم. اما نفسهایی که فسق و فجور بر آنها غالب است زبان خویش را بر علیه آنها بصورت تهمت و عیب جویی دراز کرده و جز به صورت نادر پیامبری را باقی نگذاشته اند مگر اینکه او را متهم به ارتکاب گناه و یا از او عیب جویی کرده باشند؛ با این کار در صدد از بین بردن اقتدار آنها و متهم کردنشان به نقص و در کل ایراد گرفتن از قرآن که احوال آنها را بیان می دارد، می باشد.
ممانعت از این کار در جهت دفع تهمت از انبیاء به خاطر حفاظت از دین و رعایت حق آنها می باشد. قبل از اینکه به تفصیل اقدام به رد اتهامات علیه انبیاء نماییم دوست داریم که یک نکته اساسی را بیان داریم و آن اینکه سلف صالح اتفاق دارند که در مقام وحی و تبلیغ خطا و اشتباه در حق پیامبران غیر قابل تصور می باشد اما در مقام و موقعیت غیر از تبلیغ، گناهان صغیره ای که در انجامش پستی و بی ارزشی موجود نیست در صورتی که پیامبری مرتکب آن شود و بر انجام آن پافشاری ننماید و به دنبال آن توبه و انابه می کنند، وجود دارد.

 

و با این توضیح، علتی که طعنه زنندگان به آن استناد می کنند و می گویند چگونه خطا نمودن بر پیامبران جایز است در حالیکه آنها مورد تأسی و اقتدای مردمند، باطل می گردد. ما در جواب آنها می گوییم ترس از حاصل شدن اشتباه در تأسی به پیامبران در صورت ارتکاب خطا وقتی متحمل و قابل تصور بود که آنها خطا کنند و بر آن بمانند و دیگران را نسبت به انجام آن هوشیار و آگاه نگردانند؛ در آن صورت اقتدا کننده دچار اشتباه می شد چون پیروی از پیامبر بر او واجب است ولی در صورت اطلاع دادن از آن، اشتباهی صورت نخواهد گرفت بلکه از طریق دیگری میدان اطاعت و فرمانبری به روی او باز می گردد که آن تبعیت و بازگشت نیکو به سوی خداوند متعال با توبه کردن است و با این حال مقام اقتدا و الگو بودن برای پیامبران باقی مانده و شرافت عبادت پروردگار با انجام توبه و بازگشت به سوی او برایشان حاصل می گردد.
در خلال بحث معلوم شد آنچه که ایراد گیرندگان و طعنه زنندگان در حق انبیاء بیان می دارند علاوه بر افتراء و تهمتهایی که زده اند از چند حالت خارج نیست.
1. یا اینکه ناشی از بدفهمی مسئله می باشد.
2. یا اینکه موردی است که قبل از نبوت اتفاق افتاده است.
3. و یا کاری است که خلاف اولی از او سرزده است یا اینکه خطا و اشتباهی بوده که از آنها توبه کرده و خداوند نیز آنها را عفو کرده و بخشیده است.
بنابراین برای هیچ فردی جایز نیست آن را وسیله نقص و یا اثبات گناه برای آنها قرار دهد.
در آنچه که خواهد آمد این صورتها را با مثالهایی توضیح می دهیم تا برای خوانندگان گرامی روشن شود که شبهات مخالفان هرگز نمی تواند به صلاحیت اسلام خدشه وارد کند و طعنه و ایراد آنها باعث ثبات و موفقیت حق خواهد شد.
صورت اول: چیزهایی که به پیامبران نسبت داده اند بر اساس بد فهمی بوده است.
از آن جمله چیزی است که در مورد ابراهیم علیه السلام مدعی هستند که گویا ایشان به خاطر اعلان ربوبیت ستارگان دچار شرک شده است و در این کار به فرموده خداوند متعال استناد می کنند{ وَکَذَلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ*فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ*فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ*فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ*إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ}«و همچنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نمایاندیم تا او از یقین کنندگان باشد چون شب رسید و تاریک شد ستاره ای را دید؛ گفت: این پروردگار من است. و آنگاه که از دیده ها پنهان شد گفت: من افول کنندگان را دوست ندارم و هنگامی که ماه را دید که طلوع نموده گفت: این پروردگار من است و هنگامی که فرو رفت گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند البته از گروه گمراهان خواهم شد و وقتی که طلوع خورشید را دید گفت: این پروردگار من است این بزرگتر است ولی آنگاه که غایب شد گفت: ای قوم من از آنچه شریک خداوند قرار می دهید بیزارم و من روی خود را متوجه کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده در حالیکه خواهان حق هستم و من از مشرکان نمی باشم.»
جواب این است که ابراهیم علیه السلام همان چیزی را گفت که در مقام و موقعیت مناظره و گفتگو از آن بحث می شود. ایشان ستارگان، خورشید و ماه را که قومش مدعی ربوبیت آنها بودند بر آنها عرضه داشت و با دلیل عقلی ربوبیت را از آنها منتفی کرد آنگاه با یک نتیجه گیری منطقی بر باطل بودن معبودانشان آنها را مورد خطاب قرار داد و گفت:{یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ*إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ} «ای قوم من از آنچه شریک خداوند قرار می دهید بیزارم و من روی خود را متوجه کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده در حالیکه خواهان حق هستم و من از مشرکان نمی باشم.»
اگر بگویند چطور ابراهیم با قومش در مورد نفی ربوبیت ستارگان بحث کرد در حالیکه آنها بت می پرستیدند چیزی که از سنگ ساخته شده بود؟ خواهیم گفت: ابراهیم در باره نفی ربوبیت ستارگان با آنها بحث کرد تا برایشان روشن نماید که منتفی بودن ربوبیت خداهایی که آنها می پرستیدند به طریق اولی می باشد چون هرگاه ربوبیت ستارگانی که هم بزرگتر و هم دارای منفعت بیشتری برای مردمند ثابت شود این امر دلیل محکمی برای نفی شدن ربوبیت از بتها و چیزهای دیگری که در مرتبه پایین تری از آنها هستند و مردم مشغول عبادتشان هستند می باشند چون فرق بسیار زیادی در بین ستارگان و بتهایی که آنها بدون کوچکترین منفعتی از جانبشان مشغول عبادت کردن آنها بودند وجود داشت.
و باز از جمله ایراداتشان چیزی است که در حق ابراهیم مدعی آن هستند و آن اینکه گویند: ایشان هنگامی که در مورد چگونگی زنده کردن مردگان سؤال می کند دچار شک در قدرت پروردگار شده است و تردید و شک در قدرت خداوند کفر است و برای این ادعا به آیه زیر استناد می کنند:{ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ} «آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگارا به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی؟ خداوند فرمود: آیا به آن ایمان نداری؟ گفت: بلی ولی می خواهم قلبم آرام گیرد. گفت: چهار عدد پرنده را بگیر و پیش خود آنها را به هم زن و قطعه قطعه نما بعد بر سر هر کوهی قسمتی را قرار بده و آنگاه آنها را فرا خوان می بینی که با عجله به سویت می شتابند و بدان پروردگارت قدرتمند و حکیم است.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عصمت پیامبران و شبهات پیرامون آن

دانلودمقاله هوش

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله هوش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

تعریف هوش

 

بطور کلی تعاریف متعددی را که توسط روان شناسان برای هوش ارائه شده است، می‌توان به سه گروه تربیتی (تحصیلی) ، تحلیلی و کاربردی تفسیم کرد.

 

تعریف تربیتی هوش
به اعتقاد روانشناسان تربیتی ، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می‌شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می‌رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می‌کنند که کودکان باهوش نمره‌های بهتری در دروس خود می‌گیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی‌توان به نمره‌ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد.

 

تعریف تحلیلی هوش
بنابه اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی ، هوش توانایی استفاده از پدیده‌های رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله « دیوید وکسلر » ، روان شناس امریکایی ، پیشنهاد شده باشد که بیان می‌کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه ، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط.

 

 

 


تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی ، هوش پدیده‌ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می‌شود و شاید عملی‌ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد.

 

تاریخچه مطالعات مربوط به هوش
مساله هوش به عنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسانها موجب می‌شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. زمینه توجه به عامل هوش را در علوم مختلف می‌توان مشاهده کرد. برای مثال زیست شناسان ، هوش را به عنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرار داده‌اند. فلاسفه بر اندیشه‌های مجرد به عنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت ، بر توانایی یادگیری تاکید داشته‌اند.

 

در مقاله‌ای معتبر که در سال 1904 منتشر شد، « چارلز اسپیرمن » ، روان شناس بریتانیایی ، نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوشی بینه سیمون ، در سال 1905 و به دنبال آن تهیه و استاندارد شدن مقیاس استنفرد _ بینه ، در سال 1916 در امریکا ، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال 1838 « اسکیرول » به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی ، روشهای مختلفی را آزمود و به این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آن که بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروز نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل می‌دهد.

 

ترستون ، ثرندایک ، سیریل برت ، گیلفورد ، فیلیپ ورنون ، از دیگر افرادی بودند که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند.

 


عوامل موثر بر هوش
از عوامل مهم موثر بر هوش ، تغذیه و دیگر شرایط دوران بارداری است. تغذیه مناسب در این دوران و رعایت بهداشت جسمی و روحی مادر ، تاثیر مهمی در هوش نوزاد خواهد داشت. سطح هوشی والدین ، تغذیه دوران کودکی و نوزادی ، شرایط و امکانات محیطی ، نوع ارتباط والدین با کودک از دیگر عوامل موثر در رشد و شکوفایی هوش به شمار می‌روند. عوامل محیطی مثل وجود محرکات مناسب در محیط پرورش کودک که او را به کنجکاوی و کنکاش وا می‌دارد، در بروز و ظهور و شکوفایی هوش وی نقش اساسی دارد.

 

انواع آزمونهای هوش
تست بینه به عنوان قدیمی‌ترین آزمون برای سنجش هوش شناخته می‌شود که آزمون استنفرد _ بینه شکل تجدید نظر شده است که به فارسی نیز برگردانده شده است. تست ریون از دیگر آزمونهای هوش است که به لحاظ سهولت اجرا معروف است. آزمون وکسلر که آزمونی پیشرفته برای سنجش ابعاد مختلف هوش است، آزمون دقیقی است که برای گروههای سنی خردسالان و کودکان و بزرگسالان فرمهای مجزایی دارد.

 

طبقات هوش
با توجه به نمرات حاصل از اجزای آزمونهای هوشی و تعیین بهره هوشی ، افراد در طبقات مختلفی قرار می‌گیرند. در طبقه بندیهای گذشته افراد دارای هوش پایین در طبقات کودن ، کانا و کامیو قرار می‌گرفتند. امروزه دیگر این طبقه بندی رایج نیست و از طبقه بندی عقب مانده ذهنی ، بهره هوشی پایین ، متوسط و بالا استفاده می‌شود.

 

 

 

 

 


هوش و استعداد

 

کاربرد هوش و استعداد
موفقیت افراد در تمامی فعالیتها و رفتارهای او تا درجاتی به میزان هوش و استعداد او بستگی دارد. هرچند برخی فعالیتها نیاز چندانی به سطح هوشی بالا و یا استعداد خاص در آن زمینه ندارند و همه افراد تا حدودی از عهده انجام آن فعالیتها برمی‌آیند، مثل امور روزمره و شخصی زندگی. اما برخی فعالیتها نیز وجود دارند که لازمه آنها و موفقیت در انجام آنها سطح معینی از هوش و استعداد فرد در آن زمینه است. به عنوان مثال در هنر موسیقی علاوه برداشتن سطح معینی از هوش ، داشتن استعداد از عوامل بسیار ضروریست. بنابراین کاربرد سطح هوشی و استعداد عمدتا در زمینه انتخاب مشاغل و رشته‌های تحصیلی مورد توجه است.

 

رابطه هوش و استعداد
در گذشته از بهره هوشی برای تعیین اینکه یک فرد در یک زمینه خاص می‌تواند کارایی لازم را از خود نشان دهد یا نه استفاده می‌کردند. به عبارتی آزمونهای هوشی برای تعیین میزان استعداد فرد در آن زمینه بکار می رفت و اولین بار چنین روشی در جنگ جهانی اول و دوم برای گزینش افراد برای تخصصهای مختلف استفاده شد. در جنگ جهانی دوم فقط داوطلبانی را که نمره آنها در آزمون هوشی از حد خاصی بالاتر بود برای آموزش خلبانی انتخاب می‌کردند. در تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود برای حقوقدان شدن بهره هوشی 95 - 157 ، مهندس شدن 100 -151 ، مکانیک شدن 60 - 155 و ... تعیین شده بود.

 

امروزه علاوه بر تأکید اساسی که بر بهره هوشی در یادگیری مهارتها و حرفه‌ها می‌شود مسأله استعداد نیز در کنار آن اهمیت ویژه‌ای دارد و آزمونهای هوشی نمی‌توانند تعیین کننده صرف میزان موفقیت فرد در یک زمینه باشند. به عنوان مثال فردی که از لحاظ سطح هوشی در حد بالایی قرار دارد لزوما مهندس یا پزشک خوبی نخواهد شد. موفقیت آن وابسته به بهره هوشی او در کنار استعدادهایی که در آن زمینه دارد می‌باشد. افرادی با بهره هوشی یکسان ممکن است استعدادهای مختلفی در زمینه‌های مختلف از خود نشان دهند. فردی ممکن است در زمینه موسیقی مهارت و شایستگی نشان دهد، دیگری در مکانیک و دیگری در علوم پزشکی.

 

سنجش هوش و استعداد
برای سنجش استعداد افراد در زمینه‌های گوناگون معمولا از آزمونهای ویژه سنجش استعداد استفاده می‌شود. برخی از این آزمونها کلی بوده و تواناییها و استعدادها فردی را به صورت کلی می‌سنجند. مثلا ابزارها و آزمایشاتی وجود دارد که توانایی فرد را در زمینه انجام فعالیتهای ظریف مورد سنجش قرار می‌دهند برخی از این افراد در این زمینه نمرات بالایی می‌گیرند که نشان دهنده استعداد آنها در کارهای ظریف مثل ساعت سازی ، طلاسازی و ... است. افرادی که در این زمینه نمره پایین می‌گیرند در یادگیری و انجام این فعالیتها دچار مشکل می‌شوند یا حداقل باید زمان بیشتری برای کسب مهارت در آنها صرف کنند.

 

برای سنجش هوش نیز از آزمونهای جداگانه‌ای استفاده می‌شود. یک آزمون استعداد بیانگر سطح هوشی فرد نخواهد بود و یک آزمون هوش میزان استعداد فرد را در یک زمینه بطور کلی مشخص نمی‌کنند. البته برخی از آزمونهای هوشی با تعیین هوش و عملی تا حدودی توانایی فرد را در زمینه‌های مختلف کلامی و عملی را برآورد کنند و به صورت یک راهنمایی کلی می‌توانند مفید باشند. به این ترتیب روشن می‌شود با توجه به مجزا بودن بحث هوش و استعداد آزمونهای جداگانه نیز برای برآورد دقیق ویژگیهای فرد مورد استفاده قرار می‌گیرند.

 

نابغه‌های کودن
در روانشناسی عقب ماندگی ذهنی با افرادی هر چند نادر مواجه می‌شویم که با وجود پایین بودن بهره هوشی حتی در سطحی که به عنوان یک عقب مانده ذهنی معرفی می‌شوند، استعدادهای فوق‌العاده‌ای از خود در یک زمینه خاص نشان می‌دهند. بطوری که استعداد آنها دائما چشمگیر و قابل توجه باشد. یکی از این نابغه‌های کودن با بهره هوشی مربوط به طبقه عقب ماندگی ذهنی متوسط قادر بود با یک قیچی و یک طلق اشکالی را با ظرافت و دقت تمام برش دهد. بدون اینکه از الگو یا مواد و ... استفاده می‌کند. این اشکال معمولا اشکال پیچیده مثل یک اسب در حال رسیدن ، یک گوزن با گردنی افراشته بر روی یک صخره و مواردی از این قبیل را شامل می‌شود که با تمام ظرافت هنری برش داده می‌شد.

 

توصیه‌هایی به والدین و مربیان در زمینه رابطه هوش و استعداد
والدین باید توجه داشته باشند که لزوما داشتن بهره هوشی بالا به منزله دارا بودن استعداد در تمامی زمینه‌ها نیست. افرادی که بهره هوشی بالا دارند ممکن است در زمینه‌های مختلف استعدادهای مختلف داشته باشند. از اینرو بهره هوشی به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده رشته تحصیلی یا شغلی فرد در آینده باشد. بر این اساس والدینی که اصرار دارند فرزند باهوش آنها حتما در رشته‌های ریاضی فیزیک یا مهندسی تحصیل کند ممکن است با در نظر نگرفتن استعداد فرزند خود در زمینه هنر استعدادهای او را سرکوب سازند.

 

مربیان در مدارس بویژه در مدارس دوره متوسطه باید تمام تلاش خود را در جهت راهنمایی دانش آموزان برای کشف استعدادهای خود به عمل آورند، یکی از این روشها می‌تواند اجرای آزمونهای معتبر استعداد سنج باشد.

 


هوش هیجانی و هوش عمومی
نظریه‌پردازان هوش هیجانی معتقدند که IQ به ما می‌گوید که چه کار می‌توانیم انجام دهیم در حالیکه هوش هیجانی به ما می‌گوید که چه کاری باید انجام دهیم . IQ شامل توانایی ما برای یادگیری ، تفکر منطقی و انتزاعی می‌شود ، در حالی که هوش هیجانی به ما می‌گوید که چگونه از IQ در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم . هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خودآگاهی هیجانی و اجتماعی ما می‌شود و مهارت‌های لازم در این حوزه‌‌ها را اندازه می‌گیرد . همچنین شامل مهارت‌های ما در شناخت احساسات خود و دیگران و مهارت‌های کافی در ایجاد روابط سالم با دیگران و حس مسئولیت‌پذیری در مقابل وظایف می‌باشد .

 

هوش عمومی و هوش هیجانی توانائی‌های متفاوتی نیستند بلکه بهتر است که چنین بیان نمود که از یکدیگر متفاوت هستند . همه ما ترکیبی از هوش و هیجان داریم ، در واقع بین هوش عمومی و برخی از جنبه‌‌های هوش هیجانی همبستگی پایینی وجود دارد و باید گفت این دو قلمرو اساساً مستقل‌اند. براساس مطالعات دانیل گلمن در بهترین شرایط همبستگی اندکی (07/0) بین هوش عمومی و برخی از ابعاد هوش هیجانی وجود دارد بطوریکه می‌توان ادعاد کرد آنها عمدتاً ماهیت مستقل دارند . وقتی افراد دارای هوش عمومی بالا در زندگی تقلا می‌کنند و افراد دارای هوش متوسط به طور شگفت‌انگیزی پیشرفت می‌کنند ، شاید بتوان آن را به هوش هیجانی بالای آنان نسبت داد (گلمن ، 1995).

 

روون بار ـ آن (1999) در پی یافتن پاسخی برای این سؤال که چرا برخی از افراد نسبت به برخی دیگر در ابعاد مختلف زندگی موفق‌ترند ، به تحقیقات بسیاری دست زده است . این سؤال لزوم مرور کامل عواملی که تصور می‌شود موقعیت کلی را رقم می‌زنند و سلامت هیجانی را موجب می‌شوند ، ایجاب می‌کند . بار ـ آن دریافت که‌ تنها کلید موفقیت و تنها عامل پیش‌بینی کننده موفقیت آنها هوش کلی نیست، بلکه باید در جستجوی عوامل دیگری بود (بار ـ آن ، 1999) .

 

دیدگاه‌های هوش هیجانی
با نگاه به تعاریف متعدد هوش هیجانی می‌توان دو راهبرد نظری کلی را در این زمینه مشخص نمـود :

 

1ـ دیدگاه اولیه از هوش هیجانی که آن را به عنوان نوعی از هوش تعریف می‌کند که در برگیرنده عاطفه و هیجان می‌باشد .
2ـ دیدگاه دوم که به دیدگاه مختلط مشهور است و هوش هیجانی را با دیگر توانمندی‌ها و ویژگی‌های شخصیتی مانند انگیزش ترکیب می‌کند .

 

دیدگاه توانمندی (پردازش اطلاعات)
اصطلاح هوش هیجانی ، برای اولین بار از سوی سالوی و مایر در سال 1990 ، به عنوان شکلی از هوش اجتماعی مطرح شد . الگوی اولیه آنها از هوش هیجانی شامل سه حیطه یا گستره از توانایی‌‌ها می‌شد :
1ـ ارزیابی و ابراز هیجان : ارزیابی و بیان هیجان در خود توسط دو بعد کلامی و غیرکلامی همچنین ارزیابی هیجان در دیگران توسط ابعاد فرعی ادراک غیرکلامی و همدلی مشخص می‌شود .
2ـ تنظیم هیجان در خود و دیگران : تنظیم هیجان در خود به این معناست که فرد تجربه فراخلقی ، کنترل ، ارزیابی و عمل به خلق خویش را دارد و تنظیم هیجان در دیگران به این معناست که فرد تعامل مؤثر با سایرین (برای مثال آرام کردن هیجاناتی که در دیگران درمانده کننده هستند) می‌باشد.
3ـ استفاده از هیجان : استفاده از اطلاعات هیجانی در تفکر ، عمل و مسأله گشایی است (سالوی و مایر ، 1990) .

 

شاخه بندی هوش
مایر ، سالوی و کاروسو (1997) مدل اصلاح شده‌ای از هوش هیجانی را تدوین کردند که این مدل هوش هیجانی را به صورت عملیاتی در دو سیستم شناختی و هیجانی بررسی می‌کند . این مدل در یک الگوی کاملاً یکپارچه عمل می‌کند اما با این وجود مدل مورد نظر از چهار شاخه یا مؤلفه تشکیل می‌شود. (مایر و سالوی ، 1997) که هر یک طبقه‌ای از توانمندی‌ها را که براساس پیچیدگی و به صورت سلسله مراتبی ، منظم شده‌اند ، نشان می‌دهد . این چهار شاخه عبارتند از :
1ـ ادراک هیجانی که در برگیرنده شناسایی و درون‌دهی اطلاعات از سیستم هیجانی است .
2ـ تسهیل‌سازی هیجانی از افکار
به طور کلی تسهیل هیجانی شاخه تفکری در برگیرنده استفاده هیجان برای بهبودی فرآیندهای شناختی است حال آنکه شاخه فهم هیجانی در برگیرنده پردازش شناختی هیجان است .
3ـ فهم هیجانی که در برگیرنده پردازش آتی و جلوتر اطلاعات هیجانی با نگاهی به حل مسأله .
4ـ مدیریت هیجان در رابطه با خود و دیگران

 

شاخه اول
اولین شاخه از هوش هیجانی با گنجایش ادراک و اظهار احساسات آغاز می‌شود . هوش هیجانی نمی‌تواند بدون اولین شاخه آغاز شود . اگر زمانی که احساس بدی در فرد ظهور پیدا کند فرد توجه‌اش را از آن برگرداند تقریباً هیچ چیز از احساس خودش یاد نمی‌گیرد . ادراک هیجان در برگیرنده ثبت ، توجه و رمزگشایی کردن پیام‌های هیجانی است ، همانگونه که در اظهارات و بیانات صورتی ، تون صدا ، اشیاء هنری و دیگر دستاوردهای هنری فرهنگی اظهار شده‌اند (بار ـ آن و پارکر ، 2000) .

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 17   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هوش