دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
ًَلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه75
فهرست مطالب
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه:
بررسی دیوان صائب از نظر جلوههای متناقضنما نشان میدهد که این شاعر نکتهسنج و مضمونیاب بیش از همة شاعران معاصر خود در جستجوی معنی بیگانه برای آشناییزدایی و غرابت بخشیدن به کلام تلاش میکند و در این راه از هیچ نکته و مضمونی فروگذار نمیکند. در کنار استفاده از صنعت ادبی نظیر استعاره، تشبیه، کنایه، مبالغه و ایهام، برای آشناییزدایی و شکستن هنجارهای عادی زبان و تصویرهای معتاد هنری، بیان متناقضنما را چنان با آن صنعت میآمیزد که زبان شعر را از حالت تکراری و عادی خارج کرده، به کلامی شگفتانگیز و غریب بدل میکند. صائب بسیاری از مباحث مجرد و فراعقلی و مضامین بلند عرفانی را که بیان آنها با زبان هنری معتاد ممکن نیست، با استفاده از زبان تصاویر و مفاهیم متناقضنما ممکن میسازد. صائب در کنار استفادة ابزاری از زبان پارادوکسی، برای بیان افکار و اندیشههای خود از جنبة زیباییآفرینی آن غافل نمانده است. به خصوص پارادوکسهای لفظی را که بهترین وسیلة زیباییآفرینی بوده، بیشتر مورد توجه قرار میدهد. فرجام سخن این که متناقضنما صائب در خدمت ابداع زیباییهاست و زیبایی حاصل از پارادوکس تأثیری دو چندان بر اذهان مخاطبان میگذارد. روی این اصل صائب در آفریدن صور و معانی بدیع به این شیوة زیبایی شناختی متوسل میگردد و آن را درون مایة شعر خویش قرار میدهد.
بیان مساله:
صائب تبریزی را به عنوان یکی از شعرای موفق در به کاربردن صنعت ادبی تلقی می کنند. سبک شعر صائب هندی است و در اشعار وی تمثیل و لطافت اندیشه فراوان دیده میشود. در شعر صائب تبریزی ، زیبایی های زیادی به چشم می خورد . این زیبایی شناسی ناشی از نوع و نگاه خاص صائب تبریزی به شمار می رود. در شعر صائب نوعی پارادوکس وجود دارد که از منظر زیبایی شناسی قابل طرح و مطالعه است. صائب این نوع پارادوکس ها را به قصد زیبایی آفرینی ساخته است. چون در صناعت شعر، ایجاد غرابت از امور لازم شمرده شده است و شعر تا زمانی که غرابت و تازگی نداشته باشد، ارزش هنری پیدا نمی کند. در معنی پارادوکس های لفظی، تتاقض وجود ندارد اما در آن الفاظی هست که در یک معنی با هم تناقض دارند و در معنی دیگر متناقض نیستند. پارادوکس های لفظی موجود در شعر صائب تبریزی صرفاً یکی از شیوه های آشنایی زدایی و زیبایی آفرینی هستند و ارتباطی با مفاهیم متناقض ندارند. پارادوکس های لفظی اغلب بر مبنای تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه و غلو به وجود می آیند. لذا در این تحقیق ، پژوهشگر بر ان است که به موضوع زیبایی شناسی شعر صائب تبریزی بپردازد.
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
باتوجه به اهمیت شعرصائب در ادبیات ایران، به نظر میرسد انجام پژوهش و تحقیقاتی که بتواند از زوایای مختلف به شناسایی و معرفی صائب کمک نماید اهمیت داشته و ضروری است.
همچنین اهمیت این تحقیق از آنجا ناشی میشود که با بررسیهای به عمل آمده مشخص گردید که تاکنون تحقیقات معدودی پیرامون شعر صائب بویژه در زمینه صنعت ادبی و زیبایی شناسی در شعر صائب انجام شده است لذا با انجام این پژوهش میتوان به شناسایی مهمترین صنعت ادبی که مورد استفاده صائب بودهاند پرداخت و چرایی استفاده از صنعت ادبی را متوجه گردید.
همچنین اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق از آنجا ناشی میشود که نتایج و یافتههای آن میتواند مورد استفاده محققان و پژوهشگران علاقمند به مطالعه در صنعت ادبی و شعر ایران قرار گیرد.
مرور در ادبیات وسوابق تحقیق:
سیده معصومه سپهرنوش اسماعیلی (1388) به بررسی تطبیقی حکمت در شعر متنبّی و صائب تبریزی پرداخته است. در این رساله وی اعتقاد دارد که ارتباط آشکار اعراب با سایر ملل، به ظهور اسلام باز میگردد. به گواهی تاریخ از همان عصور اولیّهی گسترش این دین، ارتباط زبان عربی و فارسی عمیق بوده و در عرصه ی ادبیات، شاعران و افکار آنان را به یکدیگر پیوند داده است. در این تحقیق در قالب ادبیات تطبیقی و با پشتوانه ی قوانین آن که همان یافتن ویژگی مشترکِ آشکار و پنهان بین دو زبان و پدیده ی تأثیر و تأثر است، اشعار حِکَمی متنبّی عربزبان و صائب فارسیزبان با بررسی دیوان ایشان و مطالعهی کتب مربوط، مورد تطبیق و مقایسه قرار گرفته است. آن چه که بیش از همه جالب توجه می باشد، اثرپذیری شعر هر دو شاعر از محیط است که باعث القای تجربهای ویژه به آن دو و متبلور شدن آن در حکمتی خاص است. همین طور تشابه فرهنگی عمیق و کهن دو زبان از گذشتههای دور، و اندیشهی دینی هر دو شاعر، باعث تشابه حِکَم آنها گردیده است.
محمد مشهدی (1388) به بررسی جلوه معشوق در سبک هندی با بررسی صائب تبریزی و بیدل دهلوی پرداخته است. در این رساله نگارنده معتقد است که اصلیترین موضوع شعر غنایی عشق و مهمترین رکن مضامین عاشقانه معشوق است. معشوقی که در ادوار مختلف شعر فارسی تحول یافته است. این تغییر و تحول زاییدة شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعة عصر شاعر است. بر این اساس، معشوق گاهی در اختیار عاشق بوده است یعنی جزوی از داراییهای عاشق به شمار میآمده است. گاهی نیز لباس رزم به تن کرده و در میدان جنگ حضور مییابد و گاهی نیز در کوی و محله ظاهر گشته و عاشقان را به دنبال خود میکشاند. گذشته از آن باید توجه داشت که در هیچ دورهای یک نوع معشوق خاص در توصیفات شاعران مدّ نظر نبوده است، بلکه گاهی چند معشوق حضور داشتهاند ولی بسامد توصیفات آنان با یکدیگر متفاوت میباشد. شاعران سبک خراسانی معشوقی را توصیف میکردند که قابل درک و در محدودة نگاه آنان بود. در سبک عراقی با ظهور معشوق عرفانی و گسترش آن توصیفات شاعران رنگ انتزاعی به خود گرفت. در این دوره معشوق اساطیری و آرمانی سایة خود را بر غزل شاعران گستراند. به علت گسترش مکتب وقوع در دورة تیموری معشوق در یک نگاه متأثر از وقوعگویی به توصیف درآمد و ویژگیهای شعر این دوره در توصیفات معشوق به کار گرفته شد. اما اصطلاحات ادبی شاعران چندان در این توصیفات نقش ندارد. از جمله این ویژگیها گسترش تشبیه و استعاره و نو کردن وجوه تشبیهات آنهاست که در توصیف اعضا و جوارح و خصوصیات اخلاقی معشوق به کار گرفته میشود.
فاطمه سیاه چین (1389) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود به بررسی انسانگرایی در غزلیات صائب تبریزی پرداخته است. به اعتقاد وی انسان گرایی (اومانیسم) یکی از دستاورد های رنسانس در مغرب زمین است که پیروان این مکتب هدف خود را اصالت بخشیدن به انسان و احترام به او عنوان کرده اند و ادعا می کنند که برای اولین بار این مکتب به انسان اصالت بخشید. اگر انسان گرایی را به معنای رایج آن یعنی بشر دوستی بپذیریم، باید قبول کنیم که مهد این نظریه اروپا نیست؛ بلکه شرق و مذاهب شرقی و به ویژه دین مبین اسلام که از انسان دوست ترین ادیان و مذاهب است، از پایه گذاران این نظریه اند. در آثار شعراء و نویسندگان ایران اسلامی به تبعیت از دین اسلام، انسان ارزش خاص خود را دارد. صائب تبریزی از جمله ی این شاعران انسان گراست. در غزلیات او روح دینی و اسلامی به طرز زیبایی با مفهوم انسان گرایی گره خورده است. نگارنده در این پژوهش با دقّت در اشعار صائب به ترتیب، رابطه انسان با خدا، مبحث انسان گرایی و موانع آن را مورد تحلیل و تبین قرار داه است. در بحث رابطه انسان با خدا، اشعار صائب در زمینه اهمیّت دین، ارتباط انسان با خدا و الطاف خداوند به انسان قابل ملاحظه است. در مبحث انسان گرایی جوانب مختلف روابط ناب انسانی، از جمله کمک به همنوع، مهمان-نوازی، احسان و دستگیری از نیازمندان و غیره نمود پیدا کرده است. مضامین و مفاهیمی مانند حسد، حرص، بخل و دیگر صفات ناپسند، تحت عنوان موانع انسان گرایی آورده شده است. نگاه تحلیلی نگارنده به مفاهیم اشعار صائب نشان می دهد او شاعری مردمی است که سعی دارد با بیان اهمیّت دین و دینداری و با درس های اخلاقی و نکته های انسان گرایانه، انسان ها را به مدینه ی فاضله ای که در ذهن خود ساخته وارد کند. در اشعار او صفات ناپسند مانعی می شوند بر سر راه انسان گرایی؛ چرا که سبب می شوند افراد مقام و مرتبه عالی خود و دیگران را مد نظر قرار ندهند و به دیده تحقیر به آن ها بنگرند.
غزاله صادق زاده (1389) به بررسی مقابله ای صور خیال در اشعار صائب تبریزی و اسیر شهرستانی پرداخته است.
رساله وی با عنوان"بررسی مقلبه ای صور خیال در اشعار صائب تبریزی و اسیر شهرستانی" کوشیده است ضمن معرفی دو شاعر نامبرده به کاربرد صنایع بیانی در شعر ایشان بپردازد و وجوه اشتراک و افتراق شعر این دو شاعر را به عنوان نمونه های والایی از سبک هندی نشان دهد.
علیرضا یاوری (1389) به بررسی عناصر اربعه در دیوان غزلیات صائب تبریزی پرداخته است. وی در این پایان نامه معتقد است که برای تحلیل و بررسی دقیق و همه جانبهی اندیشه های هر شاعر و نویسنده ای، بررسی آماری و بسامدی عناصر گوناگون به کار رفته در شعر و نوشته آن شاعر و نویسنده، گاهی اساسی و مهم به شمار می آید. از جمله این عناصر، عنصرهای چهارگانه ای است که بشر کهن، مبنای آفرینش را بر اساس آنها تبیین می کرد. در این پایان نامه بسامد عناصر اربعه؛ یعنی آب، آتش، باد و خاک در 7015 غزل صائب (تمام غزلهای فارسی) بررسی و در قالب سیزده هزار برگه (فیش) استخراج شده است سپس این عناصر به ترتیب الفبایی در قالب فصلهای جداگانه بررسی و با توجه به کاربرد آنها در شبکهی تداعی ها، ترکیبات فعلی، اسمی و وصفی به شکل جدولهایی عرضه گردیده است با توجه به بهره وری صائب از تمام مظاهر طبیعت و آفرینش، بویژه عناصر اربعه که بیانگر اندیشهی خلّاق و مضمون آفرین و ذوق بدیهه سُرا و استعداد و قدرتِ طبع همیشه آمادهی وی است ؛ نویسنده کوشیده است در این پژوهش تا با یافتن تمام شواهد بر این بحث تمرکز کرده و فتح باب و مدخلی برای پژوهش های تکمیلی و تحلیلی درباره اندیشه صائب مهیا سازد . صائب که بزرگترین شاعر واقعی عصر صفوی و نماینده تمام عیار سبک هندی در ایران است . شخصیت و آثار و اشعار وی آنگونه که سزاوار اوست مورد مطالعه دقیق و تحقیق و پژوهش قرار نگرفته است. و نیاز به شناخت دقیق ، عمیق و همه جانبه دارد.
موتیف یکی از اصطلاحات جدید نقد ادبی است که در تحلیل آثار ادبی می تواند یکی از عوامل مهم نقد و بررسی محسوب شود. درتعریفی اجمالی موتیف به معنایِ موضوع، مضمون، الگوی صرفی، نحوی، موسیقایی ویا کلماتی است که در اثر شاعر تکرار می شود و ذهنیت و سمت و سامان خیال آفرینی او را نشان می دهد. یکی از عناصرخیال آفرینی واژه ها هستند که شاعر از رهگذر ظرفیت های نهفته در واژگان، با قرینه سازی و ایجاد تناسب و پیوندهای چندگانه ی معنایی-تصویری درشعر، به این امر دست می یابد. بخشی از جریان سبک هندی که خلاقیّت ادبی اش بر این بنیان واقع است، التذاذ ادبی متن را نیز در کشف و ادراک این فضای خیالین تازه و معمولاً غافلگیر کننده می جوید. صائب که یکی از بزرگترین شاعران معتدل و تناسب گرای این جریان شعری است، گرانیگاه خلاقیّت های شعری اش نیز کشف و خلق امکانات همین واژگانی است که سنّت های ادبی، ظرفیت های معنایی، گستره ی تلمیحی و ویژگی های طبیعی مدلول های زبانی در اختیار شاعر می گذارد؛ واژگانی با بسامد بالا که ذهن را به خوانشی تأمّل برانگیز حول خویش فرا می خواند. دراین مقال موتیف واژگانی در اشعارصائب تبریزی مورد نظر ما است. موتیف در شعر هر شاعری م