شامل نیمسالهای:
نیمسال اول 89-88
نیمسال دوم 89-88
تابستان 89
نیمسال اول 90-89
نیمسال دوم 90-89 + با پاسخنامه
تابستان 90
نیمسال اول 91-90 + با پاسخنامه
نیمسال اول 92-91 + با پاسخنامه
نیمسال دوم 92-91
نیمسال اول 93-92 + با پاسخنامه
حکمت متعالیه 3
شامل نیمسالهای:
نیمسال اول 89-88
نیمسال دوم 89-88
تابستان 89
نیمسال اول 90-89
نیمسال دوم 90-89 + با پاسخنامه
تابستان 90
نیمسال اول 91-90 + با پاسخنامه
نیمسال اول 92-91 + با پاسخنامه
نیمسال دوم 92-91
نیمسال اول 93-92 + با پاسخنامه
43 ص
بازسازی روش متعالیه
محمود خاتمی
هدف کلی از این مقاله، بازسازی طرح روشی است که صدرالدین محمد شیرازی، معروف به صدرا (ت. 1640، شیراز)،(1) بهطور تلویحی، آن را در ساختن نظریه اصالت وجود ((illuminative existentialism خود بهکار برده است. ریشه این نظریه، از حیث تاریخی، به اندیشه ابنسینا در باب حکمة المشرقیین(2) بازمیگردد; ابنسینا اشاره کرده است که میخواهد فلسفهای تأسیس کند که در اصل، بهطور خالص، شرقی باشد. مفسران وی این را راهنما به فلسفهای میدانند که بر حکمت فارسی کهن بنا شده است. اما وی بهعلت فوت زودهنگام، نتوانست این فلسفه را برسازد. بعدها، این وظیفه را فیلسوف ایرانی دیگری بهنام شهابالدین سهروردی [ش. 1191](3) به انجام رساند، فیلسوفی که بر اساس مفهوم اشراق و نور، نظام فلسفی جدیدی تأسیس کرد.(4)
حکمت متعالیه صدرا ـنامی که عنوان کتاب بزرگ وی، الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة العقلیه، استـ(5) با این سوابق، از نظریه «سیر و سلوک» که بهطور گستردهای در ادبیات اشراقی عرضه شده بود، پیروی کرد تا عناصر حکمت متعالیه را از طریق «اسفار اربعه نفس» گردِ هم آورد. تعبیر «اسفار اربعه» که در عنوان کتاب وی آمده است، بهنحو نمادی برای ترسیم فرایندی عقلی بهکار رفته است; فرایندی که نفس با آن، در پی تحوّل وجودی خود، به شناخت حقیقی نایل میشود.(6) برای تفسیر این نماد، در اینجا، سعی خواهیم کرد بهطور خلاصه(7) تصویری توصیفی از آن روش متعالیه بیان کنیم که اغلب از دید محققان و شرقشناسان پوشیده مانده است.
روش متعالیه
حکمت متعالیه اهداف فلسفی، کلامی و عرفانی متفاوتی دارد. مکتب متعالیه درباره این اهداف، روشی تألیفی برگزیده است. دلیل این امر این است که در این مکتب، فلسفه، بهعنوان تحقیق و تفسیر هر نوع پدیده طبیعی، باطنیـانسانی و مابعدالطبیعی، در جستوجوی مبانی اساسی این پدیدهها است. بنابراین، همچنانکه میتوان از سنّت متعالیه، بهطور کلی، استنباط کرد، فلسفه باید با در اختیار گرفتن تمامی روشهای کسب دانش، تحقیق خود را پیش ببرد. این فعالیت فلسفی حاکی از وجود مسئله یا مسائل گوناگونی است که باید حلّ شود و از آنجا که روش عبارت از «تدبیر یا طریقی برای حل مسئله یا پاسخگویی به پرسش» است،(8) و از آنجا که مسائل یا پرسشها، نوعاً، متفاوتاند، روشهای حلّ آنها نیز متفاوت خواهد بود.