زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بهداشت روانی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله بهداشت روانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه :
امروزه در نقش و وظایف مدارس بسیاری از کشورهای جهان دگرگونی های عظیمی رخ داده است. این تحولات باعث شده تا علاوه بر نقش سنتی مدرسه یعنی آموزش صرف و رشد مهارت هایی مانند خواندن و نوشتن و اکتساب دانش نقش پرورش روان و تکامل انسان نیز مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر در بسیاری از کشورها فعالیت های پرورشی و بهداشتی وسیعی به عهده مدارس گذاشته شده است که مطالعات حکایت از نتایج و پیامدهای مثبت آن می کند.
در کشور ما نیز با توجه به خیل عظیم دانش آموزان و همچنین نقش سلامت روان و پرورش کودکان و نوجوانان توجه بیشتر به نقش پرورشی مدارس ضرورت تام دارد. حال زمان آن است که باید با ایجاد زمینه های مناسب به ارتقای بهداشت روانی و سطح سلامت در مدارس پرداخته و شرایطی فراهم شود تا مسئولان مدارس برنامه ریزان مشاوران روان شناسان و دیگر دست اندرکاران آموزش و پرورش از طریق آشنایی با موضوعات بهداشت روانی نونهالان این آب و خاک را برای دستیابی به روان سالم یاری دهند. بهداشت روانی صرفا در محیط سالم فیزیکی به دست نمی آید بلکه محیط سالم روانی نیز یک اصل مهم است. چه بسا که محیط فیزیکی کودکان سالم و آرام باشد اما محیط روانی آنها از درون ناامن و مضطرب باشد.
طبق تعریف سازمان جهانی بهداشت “بهداشت روانی” عبارت است از “توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی روانی و جسمی”. این سازمان معتقد است که بهداشت روانی فقط نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست بنابراین کسی که احساس ناراحتی نکند از نظر روانی سالم محسوب می شود.
بهداشت روانی کودکان
بهداشت و سلامت روان کودکان موضوعی است که به توجه جدی نیاز دارد. امروزه با استفاده از برنامه های مختلف مانند آموزش مهارت های زندگی آموزش بهداشت روانی مداخلات بهداشتی مبتنی بر مدرسه و نیز درمان های تخصصی می توان به کودکان کمک کرد تا زندگی مفیدتر و رضایتمندانه تری داشته باشند.
همه کودکان در زندگی خود با استرس های شدیدی روبه رو می شوند که بخشی از آنها ناشی از تغییرات رشد بهنجار کودکان است مانند رشد و تغییرات هورمونی و همچنین تغییراتی که در ارتباط با والدین و اجتماع رخ می دهد. استرس های دیگر فردی تر بوده و شامل فشار برای پیشرفت در مدرسه نقل و انتقال خانواده تغییر مدرسه نزاع والدین طلاق یا فشار برای سواستفاده از مواد است.
بسیاری از کودکان بدون این که دچار مشکلات رفتاری یا تحصیلی جدی شوند این دوره را پشت سر می گذارند و این امر به علت ترکیب عواملی چون مهارت های مقابله ای موفقیت آمیز میزان حمایت های قابل دسترس و میزان استرس های محیطی (که با آن روبه رو شده اند) است. متاسفانه تعیین کودکانی که مشکلات بهداشتی دارند تا پیش از بروز مشکل امکان پذیر نیست بنابراین در برنامه ریزی های بهداشتی همه کودکان و نوجوانان باید مدنظر قرار گیرند و دامنه گسترده ای از مداخلات از آموزش مهارت هایی برای سلامت روان تا مداخلات اختصاصی بهداشت روان به کار گرفته شود.
تقریبا یک پنجم کودکان بدون در نظر گرفتن این که کجا و چگونه زندگی می کنند در دوران کودکی دچار اختلالات رفتاری هیجانی می شوند. حتی با محافظه کارانه ترین برآورد هم می توان ادعا کرد که 10 درصد کل کودکان زمانی در طول این دوره دچار آشفتگی های روانی می شوند که با آسیب های جدی همراه است و مدرسه در زندگی بسیاری از کودکان نقش اساسی دارد و در رشد بالقوه آنان موثر است بویژه هنگامی که خانواده از ایفای نقش های اساسی خود ناتوان باشد. بنابراین مدارس برای بسیاری از کودکان حساس ترین و مناسب ترین نقطه مداخلات بهداشت روانی است. از آنجا که همه کودکان بخصوص کودکان در معرض خطر وارد مدرسه نمی شوند یا مدرسه را ترک می کنند برای ماندن این کودکان در مدرسه یا دسترسی به کودکانی که مدرسه نمی روند باید به فکر استراتژی های دیگر بود. در جهت تامین نیازهای کودکان و نوجوانان باید بین نهادهای جامعه نگر نهادهای جوانان و سازمان های ورزشی نهادهای مذهبی موزه ها پارک ها و کتابخانه ها و... از یک سو و خانواده مدرسه سازمان های بهداشتی رسانه های گروهی و دولت از سوی دیگر همکاری و فعالیت مشترک ایجاد شود.

 

نقش مدارس در ارتقای بهداشت روان
مدرسه برای بهبود زندگی بسیاری از کودکان و نوجوانان فرصت بسیار مناسبی فراهم می کند. به موازات حرکت ملت ها در جهت آموزش همگانی نقش مدارس در ارائه خدماتی مانند خدمات بهداشت روانی در امور تحصیل اهمیت روزافزون یافته است. در حال حاضر مدارس با حمایت کامل خانواده و اجتماع بهترین محل برای برنامه های جامع بهداشت روانی به شمار می رود زیرا: تقریبا تمام کودکان در دوره ای از زندگی خود به مدرسه می روند.مدارس قوی ترین سازمان اجتماعی و آموزشی قابل دسترسی برای مداخله هستند.مدارس اثر عمیقی بر کودکان خانواده ها و اجتماع می گذارند.مدارس مانند شبکه ای امن از کودکان در برابر خطراتی که بر یادگیری رشد و سلامت روانی اجتماعی تاثیر می گذارد محافظت می کنند.مدرسه همگام با خانواده نقش تعیین کننده ای در ایجاد یا تخریب عزت نفس کودک و احساس شایستگی آنان دارد.توانایی و انگیزه کودکان برای ماندن در مدرسه یادگیری و استفاده از آموزه هایشان متاثر از سلامت روان آنان است.محیط موسسه آموزشی در سطوح مختلف کودکستان دبستان دبیرستان و دانشگاه از عواملی هستند که تاثیر اساسی در بهداشت روانی افراد دارند. کار آموزش و پرورش در آموزشگاه ها در واقع دنباله کار پرورش شخصیت افراد در محیط خانواده است. کودکان در محیط آموزشگاه ها یاد می گیرند که چگونه رفتار اجتماعی داشته باشند و نقش خود را در اجتماع ایفا کنند. آنان می آموزند در چه محدوده ای بیندیشند و حس مکاری داشته باشند. این محیط می تواند ارتباط درستی با کودک برقرار کند. او را آماده پذیرش مسئولیت تصمیم گیری و حل مسائل زندگی سازد.کودکانی که تازه به محیط آموزشگاه پا می گذارند مسلما مشکلاتی مانند پیوستگی اخلاقی دارند یعنی هریک از کودکان در محیط خانوادگی خاص خود تربیت شده اند و والدین آنها سلیقه های تربیتی متفاوتی دارند. مربیان و آموزگاران باید با درایت خود این مسائل را درک کنند و کودکان را با محیط جدید تطبیق دهند.آموزشگاه محیطی نیست که فقط مسائل و مطالبی به کودک القا شود; بلکه در این محیط اخلاق و رفتار کودک نیز تکوین می یابد. مهم ترین تمایلات بنیادی کودکان بنا به تعلق داشتن و احساس امنیت ناشی از نیاز به ارزشمند بودن است. کودکی که به مدرسه می رود به دنبال احساس تعلق مشابه آنچه در خانه تجربه کرده است می گردد و در صورتی که در خانواده به این احساس دست نیافته باشد در پی جبران آن در مدرسه است.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بهداشت روانی

دانلود مقاله نانو ساختارها

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نانو ساختارها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
مقدمه
مواد نانوساختار، مواد توده ای پلی کریستالی هستند که اندازة دانه آن ها بین 1 تا 100 نانومتر است. به نوعی می توان گفت نانوذرات، اجزای تشکیل دهندة برخی از مواد نانوساختار هستند. همانطور که اشاره شد، به علت نسبت سطح به حجم زیاد نانوذرات، تمایل این مواد به آگلومره یا کلوخه شدن و واکنش با محیط اطراف بسیار زیاد است. بسیاری از خواص منحصر به فرد مواد نانو که در ادامه بحث خواهد شد، بخاطر نسبت سطح به حجم زیاد نانوذرات و یا مقدار زیاد مرز دانه ها در مواد نانوساختار نسبت به مواد معمولی است. در یک ماده نانوساختار تعداد زیادی از اتم ها (بیش از 49% اتم ها)، در مرز دانه ها قرار دارند.
همانگونه که در شکل (1) ملاحظه می شود، اتم های درون دانه های ماده، آرایش ساختاری و منظمی دارند حال آنکه اتم های موجود در مرز دانه ها دارای فواصل اتمی متفاوتی بوده و بی نظم هستند. بنابراین در مواد نانوساختار درصد حجمی مرز دانة بالایی وجود دارد که ساختار غیر تعادلی و ناپایدار دارند. در این جا به بررسی خواص، تولید و کاربرد فلزات و سرامیک های نانوساختار پرداخته شده است، منظور از مواد نانوساختار در این فصل همان فلزات و آلیاژها و سرامیک های نانوساختار می باشد.
خواص مواد نانوساختار
در بررسی خواص مواد نانوساختار مشکلات زیادی از جمله عدم امکان تهیه نمونة مطلوب، وجود تخلخل و میکروترک، تنش های داخلی شدید، وجود ناخالصی ها و گازهای حبس شده و نیز عدم امکان ارزیابی برخی کمیت ها نظیر اندازه گیری کرنش به دلیل کوچک بودن نمونه ها وجود دارد. وجود چنین مشکلاتی باعث شده تا داده های آزمایشگاهی برای این گروه از مواد محدود باشد.
نفوذ در مواد نانوساختار
همانگونه که ذکر شد، مواد نانوساختار دارای درصد حجمی بالائی از مرز دانه هستند. این امر باعث می شود که انتقال اتمی و نفوذ در مواد نانوساختار از آنچه در مواد تک کریستال و یا مواد با دانه های بزرگ تر اتفاق می افتد، سریع تر باشد چرا که در جامدات نانوساختار، فصل مشترک دانه ها مسیرهای بیشتری برای نفوذ اتم ها فراهم می کنند. به عبارت دیگر وجود این فصل مشترک های بین دانه ای باعث می شود که تقریباً در همة دماها نفوذ از طریق مرز دانه ها، مکانیزم غالب باشد. این در حالی است که در مواد پلی کریستال معمولی در دماهای بیش از نصف نقطه ذوب، نفوذ از داخل دانه ها (نفوذ حجمی)، مکانیزم غالب در نفوذ است.
افزایش ضریب نفوذ در مواد نانوساختار سبب تغییر برخی خواص مواد به شرح زیر می شود:
افزایش حد حلالیت در حالت جامد؛ به عنوان مثال حد حلالیت بیسموت در مس معممولی حدود 4-10 درصد اتمی است، در حالی که این مقدار برای مس نانوساختار حدود 4 درصد اتمی است.
تشکیل ترکیبات بین فلزی در دماهای بسیار کمتر. د واقع چون سرعت نفوذ عناصر درهم افزایش یافته، تشکیل چنین ترکیبات بین فلزی سریع تر و در دماهای کمتری نسبت به حالت معمولی رخ خواهد داد.
افزایش قابلیت سینتر شدن پودرهای نانو. به دلیل افزایش نسبت سطح به حجم ذرات، قابلیت نفوذ و سینتر شدن پودرها افزایش می یابد.
لازم به ذکر است اگر مواد نانوساختار از طریق سینترینگ یا تف جوشی نانوذرات تولید شده باشند، دارای تخلخل هایی با ابعاد نانومتر نیز هستند. بنابراین در این دسته از مواد، تخلخل و حرکت مرز دانه ها از دیگر پدیده های مهم نفوذی هستند. در واقع تخلخل های احتمالی موجود در مواد نانوساختار اندازه ای در حد نانومتر دارند. بنابراین حضور این عوامل در مواد نانوساختار باعث افزایش فصل مشترک ساختارها شده و در نهایت منجر به افزایش میزان نفوذ در این مواد خواهد شد.
الف- نفوذ در فصل مشترک ساختارها
معمولاً بررسی رفتار نفوذی مواد نانوساختار در دماهای پایین انجام می گیرد. در این دماها نفوذ درون داده ها بسیار کند صورت می گیرد و عمدتاً نفوذ در حضور تخلخل های نانومتری به همراه مهاجرت فصل مشترک ساختارها اتفاق می افتد. در واقع به علت درصد حجمی بالای مرز دانه ها، انرژی داخلی این مواد بالاست که این امر منجر به رشد دانه ها در این مواد خواهد شد. این پدیده به وسیله مهاجرت فصل مشترک دانه ها اتفاق می افتد. در اثر مهاجرت فصل مشترک دانه ها، اتم های نفوذ کننده در فصل مشترک، از مسیرهای نفوذ خارج شده و درون دانه ها ثابت نگه داشته می شوند (نفوذ در حجم دانه ها ناچیز است). بنابراین معادلات نفوذی در مواد نانوساختار (معادله 2) با معادلات مشابه در مواد معمولی (معادله 1) متفاوت خواهد بود.
(1)
در این معادله C میزان غلظت است که معمولاً برحسب تعداد اتم ها در واحد حجم بیان می شود. t , x عمق و زمان نفوذ هستند و DB ضریب نفوذ در فصل مشترک ساختارهاست.
(2)
در این معادله V سرعت حرکت فصل مشترک ساختارهاست که ثابت فرض می شود و زمان نفوذ است.
ب- نفوذ در فلزات نانوساختار
در این قسمت نفوذ در فلزات نانوساختار با متراکم (بدون حضور تخلخل) مورد بحث قرار می گیرد. تحقیقات انجام گرفته در مورد پالادیم نانوساختار نشان می دهد که چگالی تئوری به وسیله فشردن نانوذرات پالادیم با فشاری معادل 4 گیگاپاسکال و در دمای 380 درجة سانتیگراد تحت شرایط خلأ به دست می آید. در این ماده تقریباً تخلخلی وجود ندارد.
برای مطالعة نفوذ در پالادیم نانوساختار بدون تخلخل، از آهن به عنوان عنصر ردیاب استفاده شده است. نتایج بررسی ها نشان می دهد که در دماهای کمی بالاتر از دمای اتاق، آهن خیلی سریع در پالادیم نفوذ می کند. بنابراین انتقال اتمی و نفوذ آهن بیشتر در فصل مشترک دانه های پالادیم رخ می دهد.
ادامه فرایند نفوذ و رشد دانه ها باعث مهاجرت و حرکت فصل مشترک دانه ها شده که با گذشت زمان از میزان فعل و انفعالات فصل مشترک کاسته شده و در نهایت منجر به کاهش سرعت نفوذ عنصر ردیاب می شود. علت مهاجرت فصل مشترک دانه ها در پالادیم نانوساختار به خاطر این است که طی این عمل فصل مشترک های با ساختار غیرتعادلی به ساختار تعادلی نزدیک می شوند. به بیان دیگر، همانگونه که قبلاً ذکر شد، فصل مشترک دانه ها با مهاجرت خودشان باعث رشد دانه ها و کاهش مساحت مرز دانه ها در ماده و نهایتاً کاهش انرژی داخلی آن می شوند. بنابراین در اثر مهاجرت فصل مشترک دانه ها، میزان فضاهای خالی موجود در مرز دانه ها و همچنین کرنش داخلی مادة نانوساختار کاهش خواهد یافت. البته لازم به ذکر است که نفوذ شیمیایی و تشکیل ترکیبات بین فلزی و همچنین تشکیل اکسیدهای فلزی در مرز دانه ها می تواند عمل نفوذ را مختل نماید. به عنوان نمونه، رفتار نفوذی بیسموت در مس بسیار جالب است. بیسموت در مس نانوساختار نامحلول است. بنابراین تمایل زیادی به تجمع در فصل مشترک دانه ها دارد. بنابراین افزایش مقدار بیسموت در مس نانوساختار می تواند منجر به کاهش انرژی مرز دانه های مس نانوساختار شود. با کمی دقت در این مثال در می یابیم که می توان با اضافه کردن برخی عناصر، جلوی رشد ساختاری مواد نانوساختار را گرفت، و این مواد را به حالت پایدار رساند. چنین پایدارسازی در مورد سرب حاوی زیرکنیم نیز قابل مشاهده است.
نفوذ در سرامیک های نانوساختار
در مورد سرامیک های نانوساختار نفوذ بین فازی بسیار مهم است چرا که این امر در افزایش نرخ سینترینگ و بهبود خواص شکل پذیری سرامیک ها اثرات چشم گیری دارد. به عبارت دیگر با افزایش میزان نفوذ فازهای موجود در سرامیک های نانوساختار، سرعت تف جوشی این مواد افزایش یافته و همچنین با افزایش ضریب نفوذ در این مواد، تبدیل فازها به یکدیگر تسهیل یافته و بنابراین شکل پذیری آن ها بهبود خواهد یافت چرا که شکل پذیری سرامیک ها به میزان تبدیل فازهای درون سرامیک ها وابسته است. بیشتر مطالعات نفوذی در مورد سرامیک های نانوساختار، روی اکسیدهای فلزات انتقالی ZrO2 و TiO2 انجام گرفته است.
سرامیک های دارای ترکیب استوکیومتری، انرژی فعال سازی زیادی برای نفوذ درهم دارند که ناشی از پیوند قوی بین اجزای تشکیل دهنده آن هاست. انحراف از ترکیب استوکیومتری باعث افزایش انرژی داخلی ماده و کاهش میزان انرژی فعال سازی مورد نیاز برای نفوذ در این مواد می گردد. بنابراین استوکیومتری نقش بسیار مهمی در رفتار نفوذی سرامیک های نانوساختار دارد.
برای درک بیشتر نقش فصل مشترک ساختارها در رفتار نفوذی مثالی را مرور می کنیم. در این مثال از اکسیژن به عنوان ردیاب استفاده شده و طیف سنجی جرم یونی ثانویه برای اندازه گیری خواص نفوذی مورد استفاده قرار گرفته است. اکسید زیرکونیم نانوساختار دارای چگالی نسبی حود 97% و متوسط اندازه دانه 80 نانومتر است که توسط فشردن نانوذرات اکسید زیرکنیم در دمای سینترینگ 950 تا 970 درجه سانتیگراد به مدت 2 تا 3 ساعت به دست آمده است. نمودار نفوذ اکسیژن (شکل 2) دو فرایند نفوذی همزمان را نشان می دهد؛ نفوذ حجمی در دانه ها (Dv) و نفوذ در فصل مشترک دانه ها (DB) . آنالیز نمودارها و داده های نفوذ این ماده نشان می دهد که نفوذ در گسترة دمایی 450 تا 950 درجة سانتیگراد در فصل مشترک یا مرز دانه ها، 3 تا 4 برابر بیشتر از نفوذ حجمی است. افزایش عمق نفوذ اکسیژن (شکل 2) منتج از افزایش دمای آنیل نفوذی است.
در مقایسه با نتایج به دست آمده برای اکسید زیر کنیم، اکسید تیتانیم نیز مورد بررسی قرار گرفته است. اکسید تیتانیم مورد بررسی دارای چگالی نسبی 95% و اندازه دانه حدود 30 نانومتر است که با سینترینگ نانوپودر اکسید تیتانیوم در دمای 750 درجه سانتیگراد در فشار ** گیگاپاسکال ************ اکسید تیتانیم نانوساختار، نفوذ اکسیژن بسیار سریع تر از اکسید تیتانیم معمولی است و انرژی فعال سازی نفوذ بسیار کمتری از اکسید تیتانیم معمولی دارد. نفوذ اکسیژن از فصل مشترک در اکسید تیتانیم بسیار سریع تر از اکسید زیر کنیم است.
بنابراین به طور کلی می توان گفت مکانیزم غالب نفوذ در مواد نانوساختار به خاطر درصد حجمی بالای مرز دانه ها در این مواد، نفوذ از طریق مرز دانه هاست و بسیار سریع تر و بیشتر از مواد معمولی و مرسوم است.
خواص مکانیکی مواد نانوساختار
تولید فلزات و آلیاژهای با اندازه دانه در حد 50 تا 100 نانومتر باعث دستیابی به موادی با استحکام فوق العاده زیاد خواهد شد. در واقع کوچک کردن دانه ها در مواد، ابزار قدرتمندی برای تولید میکروساختارهای با خواص مکانیکی عالی شناخته شده است.
نکته مهم این است که مکانیزم تغییر شکل و خواص مکانیکی مواد نانوساختار فقط به متوسط اندازة دانه ها بستگی ندارد، بلکه شدیداً به توزیع اندازه دانه ها و ساختار مرز دانه ها وابسته است.
در رابطه با استحکام و سختی مواد، رابطه تجربی هال- پچ (معادله 3) نشان می دهد که با کاهش اندازه دانه ها، استحکام و سختی ماده افزایش می یابد.
(3)
در این معادله استحکام تسلیم ماده، تنش اصطکاکی لازم برای به حرکت درآوردن نابجایی ها، K ثابت معادله و d اندازه دانه است. رابطه متشابهی نیز برای سختی مواد بر اساس رابطه هال- پچ به صورت معادله (4) وجود دارد:
(4)
در این معادله H سختی ماده، Kh ثابت هال- پچ، ثابت معادله و d اندازه دانه است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 25   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نانو ساختارها

دانلودمقاله استان خراسان

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله استان خراسان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

مطالعات زمین شناختی
استان خراسان، در گذر دوران های زمین شناختی، دستخوش دگرگونی های بسیار بوده است. از سنگهای بسیار کهن تا جدید ترین آنها، در تشکیل این سرزمین شرکت دارند. حرکت های کوه زا و زمین زا و عوارض ناشی از آنها، بارها خشکی ها، از جمله خراسان را تغییر شکل داده، آنها را از زیر آب در آورده یا در زیر دریاها مدفون ساخته اند. همزمان با این دگرگونی ها، عوامل فرسایش به نوبه خود، خشکی ها را مورد حمله قرار داده و دگرگونی های زیادی در آنها ایجاد کرده اند.
در دوران چهارم زمین شناختی، بیشتر نواحی ایران از آب خارج شد. از دریاهای گذشته، حوضه های بسته و دریاچه هایی بر جای ماند، که بخش زیادی از آنها در اثر شدت تبخیر و کمی بارندگی، خشک شده اند.
دشت کویر و کویرلوت که بخشی از آنها در استان خراسان قرار دارد، یادگاری از آن دریاچه هاست. عامل اصلی تغییر چهره زمین در دوران چهارم، فرسایش است.
در دوران چهارم با شکل گرفتن نامهمواری ها و بیرون آمدن بخش هایی از زمین، فرسایش، دست اندرکار سایش بلندی ها و تراکم فرآورده های خود، در نواحی پست شده است.
عمل فرسایش در دوره های یخچالی، به گونه فرسایش همچووار یخچالی ، و در دوره های بین یخچالی ، به گونه فرسایش آب های روان و باد، شکل امروزی را به نامهمواری های خراسان داده است و جز کوهزایی آلپی، فعالیت کوه زایی دیگری دیده نشده است تنها حرکت های زمین زا، به گونه گسل و زلزله وجود داشته است. فلات ایران، از لحاظ فعالیت تکتونیکی، جوان و به شدت فعال است، کشور ایران روی کمربند زلزله هیمالیا – آلپ قرار گرفته و کمتر نقطه ای می توان یافت که در معرض زلزله های شدید نباشد و همین فعالیت تکتونیکی سبب شده است تا سرزمین ایران به گونه یکی از نا امن ترین مناطق جهان در آید.
در 13 کیلومتری جنوب خاوری طبق و 9 کیلومتری خاور گسله لرزه زای طبس، پهنه ای به نام «شکسته هزار» در پای باختری تپه های نئوژن با گسلش زمین لرزه ای وجود دارد. پهنه شکسته هزار در زمین لرزه 1357 ه ش، طبق، به شدت شکسته شده و گسله های بسیاری در آن جنبش دوباره یافت.
از آن جا که ایران در نیمه زلزله خیز مدیترانه قرار گرفته و استان خراسان یکی از مناطق زلزله خیز است گهگاه زلزله های شدید در آن روی می دهد. چنان که در اثر زلزله های اخیر خراسان، شهرستان فردوس و روستاهای دشت بیاض و کاخک ویران شده اند، تپه های ماسه ای پیرامون طبق، قاین، سبزوار، بجستان و بشرویه، که در حال حرکت هستند آبادی ها و کاریزها را در معرض ویرانی قرار می دهند از ویژگی های دوران چهارم می باشند.
در روزهای 16 و 11 بهمن 1375 ه ش ، سه زمین لرزه بزرگ، شما خراسان و جنوب جمهوری ترکمنستان را لرزاند. زمان رویداد این زمین لرزه ها به وقت بین المللی (زمان گرینویچ) به شرح زیر است.
زمین لرزه اول، که در واقع پیش لرزه زمین لرزه دوم بود در چهارم فوریه سال 1997 م، ساعت 9 و 53 دقیقه و 58 ثانیه GMT (ساعت 14و17 دقیقه و 49 ثانیه به وقت محلی).
زمین لرزه دوم، که لرزه اصلی و سبب ویرانی ها بوده است، در روز چهارم فوریه 1997 م ، در ساعت 10و37 دقیقه و 29 ثانیه GMT (ساعت 14و7 دقیقه و 49 ثانیه به وقت محلی ).
زمین لرزه سوم (در جنوب ترکمنستان) ر روز پنجم فوریه 1997 م، ساعت 7 و 54 دقیقه GMT.
رو مرکز پیش لرزه توسط موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، در محدوده جاجرم به مختصات 9/36 درجه پهنای شمالی و 5/56 درجه درازای خاوری و بزرگی آن 4/5 = m b تعیین شده است. رو مرکز زمین لرزه اصلی نیز توسط موسسه بالا در محدوده بجنورد به مختصات 3/37 درجه پهنای شمالی و 4/57 درجه درازای خاوری تعیین شده و بزرگی آن 1/6 = M گزارش شده است.
رو مرکز زمین لرزه سوم در جنوب ترکمنستان بوده و به شدت در شمال خراسان احساس شده است.
بررسی های مهلرزه ای نشان می دهد که مرکز دو زمین لرزه شمال خراسان به یکدگیر نزدیک بوده و نمی تواند یکی در جاجرم و دیگری در بجنورد روی داده باشد. در واقع ناحیه بیشترین شدت زمین لرزه در فاصله حدود 20 تا 25 کیلومتری شمال بجنورد، یعنی بخش گرمخان بوده و مرکز مهلرزه ای آن به مختصات 63/37 درجه پهنای شمالی و 46/57 درجه درازای خاوری در جنوب خاوری قزل قان مکان یابی می شود. پیش لرزه شدید سبب گردیده است که مردم از خانه های خود بیرون رفته و در هنگام رویداد زمین لرزه اصلی در فضای آزاد باشند. همین مساله باعث شده است که خوشبختانه شمار کشته ها و زخمی ها از حد انتظار کمتر باشد. آمار رسمی کشته ها کمتر از 100 نفر است. در ساعت 7و57 دقیقه و 29 ثانیه به وقت گرینویچ برابر با ساعت 12 و 27 دقیقه و 29 ثانیه به وقت محلی روز شنبه 20 اردیبهشت 1376 ه ش ، زلززله ای به بزرگی 1/7 در مقیاس ریشتر بنا به گزارش موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران و به بزرگی 3/7 بنا به گزارش پایگاه لرزه نگاری سازمان زمین شناسی آمریکا USGS ، منطقه پهناوری از شهرستانهای قاینات و بیرجند را در جنوب خراسان به شدت به لرزه در آورد. این زلزله در بیشتر شهرستانهای استان خراسان، از جمله مشهد به خوبی احساس شده است.
بنا به بررسی های موسسه ژئوفیزیک، مرکز مهلرزه ای زلزله در حد فاصل روستاهای اردکولو و حاجی آباد، نزدیک به اردکول، در بخش زیرکوه شهرستان قاینات بوده و شدت این زلزله در نزدیکترین آبادی به مرکز مهلرزه ای زلزله (اردکول) 10 درجه مرکالی اصلاح شده تعیین شده است در اثر زلزله مذکور حدود 100 روستا به کلی تخریب شده و بیش از 50 روستا دچار آسیب و خساراتی شده اند.
بنا به گزارش ستاد حوادث غیر مترقبه استان خراسان، این زلزله حدود 1560 نفر کشته و حدود 4000 نفر مصدوم به جای نهاده است. مهمترین روستاهای آسیب دیده در بخش زیرکوه قاینات که بر اثر زلزله بالا دچار آسیب و خسارات عمده ای شده اند عبارتند از :
اردکول، حاجی آباد، بیدخت، گزخت، زهان، بهمن آباد، اسفاد، پیش بر، اسفدن، آبیز، فندخت، عمرود، همت آباد، آهنگران، ساوند، سورند، دزک، دارج و ...
مهمترین روستاهای آسیب دیده شهرستان بیرجند در این زلزله، عبارتند از :
درخش، سراب، اسد آباد،(بخش)، تخته جان، گزیک، طبق، در میان، فورگ، محمد آباد، زیدان، ...
مطالعات خاک
خاکهای خراسان از تخریب مکانیکی و تجزیه شیمیایی رسوب های چین خورده دوران های گوناگون به وجود آمده اند، به دلیل پهنه زیاد و گوناگون بودن جنس نامهواری ها و سرزمین گونه های خاک خراسان بر پایه طبقه بندی جدید، که در حال حاضر بیشتر در کار پژوهش ها کار برد دارد، به سه بخش کلی تقسیم می شوود که در زیر بر اساس بیشترین درصد پراکندگی در استان خراسان، به ترتیب شرح داده می شود:
خاکهای نواحی گرم و خشک
این خاکها به دلیل تبخیر بیش از اندازه بارندگی، دارای افق های مشخصه زیراند:
افق کلسیک، افق ژیپسیک، افق سالیک(شوری). در نواحی گرم و خشک خراسان، خاکها به دلیل شست و شوی کم (آبشوی اندک) بیش از 90 روز پشت سر هم در ژرفای 50 سانتی متری خشک هستند. روی دشت، بیشتر سیلاب ها و آبرفتها قرار گرفته اند، خاکهای روی تپه ها همراه با سنگریزه بوده و بیشتر کم ژرفا هستند. این خاک ها بیش از 5 درصد و به شکل لایه محدود کننده یا سخت کفه در افق های زیرین هستند. خاک هایی که دارای افق سالیک یا شوری هستند، دراای شوری بیش از اندازه معمول بوده و در بعضی از نوواحی Best اراضی می باشند، یعنی اراضی در سطح پایین داررای شوری بیش از 100 میلی بار است.
بعضی از خاک های نواحی گرم و خشک، دارای افق های ارجلیک یا رس و دارای بیش از 40 درصد کراس هستند. خاک های نواحی گرم و خشک، خاک های حاصلخیزی هستند، ولی به دلیل کمبود آب که دارای آبهای زیر زمینی نزدیک به سطح خاک تا حدود 75 تا 100 سانتیمرتری از نمک و بدون پوشش گیاهی هستند.
خاکهای نواحی معتدل
این خاک ها به دلیل اندازه بارندگی بیش از 250 میلیمتر دارای شست و شوی بیش از نواحی گرم و خشک هستند و افق های مشخصه ژرف تر از خاک های آنتی سویل(بیابانی) هستند. خاک های این نواحی دارای افق کلسیک، ژیپسیک، آرجلیک و کامبیک با افق سطحی و چریک یا آنتروبیک و گاه دارای افق سطحی از گونه مالیک هستند. بیشتر این خاکها از گونه آسپتلی سویل ها، یعنی خاک های تازه تکامل یافته می باشند. گنجایش تبادلی کاتیونی این خاک ها کمتر از نواحی گرم و خشک است، زیرا اندازه بارندگی بیشتر است و به دلیل پوشش گیاهی خوب افق سطحی آن، دراای مواد آلی بیش از 6/0 درصد می باشند. خاکهای آنتی سویل در این نواوحی کم ژرفا بوده همراه با سنگریزه و مواد آهکی هستند و بیشتر روی بلندی ها و آبرفتهای تازه قرار گرفته اند. خاک های ژرف تکامیل یافته به افق کلسیک روی نواحی فلات ها یا تراسهای بالایی قرار گرفته اند.
خاک های نواحی استپی
این خاکها به دلیل باران زیاد، بیش از 40 میلیمتر همراه با پوشش گیاهی از گونه علف های استپی یا جنگل هستند. دارای افق سطحی مالیک و مواد آلی بیشتر بوده که گاه به بیش از 4 درصد می رسد و در افق های زیرین دارای افق کلسیک تکامل یافته یا افق کامبیک هستند و شوری و قلیایی نداشته و گنجایش تبادلی کاتیونی آنها کمتر است. این خاک ها از حاصلخیزترین خاک های استان خراسان به شمار می روند و بشتر زیر پوشش جنگلی و دست نخورده هستند. شمال شیروان، بجنورد، مراوه تپه و نواحی مرزی شمال خراسان را در بر می گیرند.
مشکلات خاکها
مشکل بزرگ کشاورزی ایران در مورد خاک ها، کمبود رطوبت و شور و قلیایی بودن آنهاست. این مشکل به همراه چند مشکل دیگر در استان خراسان، سبب ایجاد محدودیت هایی برای خاک های این منطقه شده است، که عبارتند از : فرسایش خاک ها، شوری خاکها، لایه های محدود کننده در سطح و ژرفای خاک کها، بالا بودن سطح آب های زیر زمینی در نواحی کویری و کناره کویر، بافت سنگین خاکها.
جایگاه جغرافیایی
استان خراسان با پهنه ای حدود 302766 کیلومتر مربع، در شمال و خاور ایران، در 30 درجه و 31 دقیقه تا 38 درجه و 17 دقیقه پهنای شمالی و 55 درجه و 23 دقیقه تا 61 درجه و 17 دقیقه درازای خاوری نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد.
این استان از سوی شمال و شمال خاوری به جمهوری ترکمنستان، از خاور به جمهوری اسلامی افغانستان، از جنوب به استان های سیستان و بلوچستان و کرمان، از باختر به استان های یزد، اصفهان، سمنان و مازندران محدود است.
بلندی مرکز خراسان (شهر مشهد) از سطح دریا 970 متر فاصله هوایی آن تا تهران 750 کیلومتر است.
میانگین درازی استان خراسان به خط مستقیم، در جهت شمالی جنوبی حدود 750 کیلومتر و میانگین پهنای آن در جهت خاوری -= باختری حدود 420 کیلومتر است.
درازای مرزهای خراسن با جمهوری ترکمنستان 1206 کیلومتر است، که 798 کیلومتر آن خشکی و 408 کیلومتر آبی (رودخانه ای) است. درازای مرزهای خراسان با افغانستان حدود 663 کیلومتر است، که 157 کیلومتر آن آبی (هری رود) و 506 کیلومتر خشکی است.

 


آب و هوا
سرزمین خراسان به دلیل پهناور بودن و وجود نواحی پست و بلند دارای آب و هوا و نواحی گوناگون اقلیمی است. اندازه دما در سراسر خراسان نابرابر است. در نقاط کوهستانی کوه های بلند، درجه حرارت را کاهش می دهند ولی در نواحی جنوب و جنوب باختری که به کویر نزدیک می شوند. درجه حرارت افزایش می یابد. در مشهد میانگین بیشترین درجه حرارت سالانه 5/21 و کمترین آن 4/8 درجه سانتیگراد، و در سبزوار بیشترین آن 9/24 و کمترین آن 4/11 درجه و در بیرجند بیشترین 7/24 و کمترین آن 6/7 درجه سانتیگراد است.
خراسان در زمستان دزیر تاثیرجریان هوای سرد سیری و جریان هوای گرم اقیانوس اطلس قرار می گیرد. شاخه ای از جریان هوای سیبری به نام باد سورتوک از سوی خاور و افغانستان به سوی خراسان می وزد. این باد در مشهد به قیس، در گناباد به هرات و در شهرهای فردوس و طبس به زور باد سرشناس است.
دو دیگر جریان های باختری است، که از اقیانوس اطلب به سوی ایران می وزند و بخش بیشتر بارندگی این سرزمین، نتیجه وزش این بادها است.
نم نسبی یا اندازه رطوبت موجود در بهمن ماه به بیشترین و در تیر و مردارد ماه به کمترین اندازه می رسد.
باران سالانه در کوه های هزار مسجد، بینالود و کپه داغ 500 تا 700 میلیمتر و در نواحی قوچان، بجنورد و نیشابور 30 تا 500 میلیمتر است اما در دشتهای جنوبی خراسان تا 270 میلیمتر کاهش می یابد، و در ناحیه سرخس 100 تا 200 میلیمتر می رسند.بارش نواحی طبس بخش بزرگی از جنبو باختری خراسان تا مرز افغانستان کمتر از 100 میلیمتر است.
به هر حال در استان خراسان میانگین بارندگی سالانه بین 180 تا 200 میلیمتر گزارش شده است. به همین دلیل کمبود و نبود آب ، همواره به عنوان یکی از عوامل محدود کننده مهم در اجرای طرح های عمرانی، شناخته شده است.
2- نام و پیشینه تاریخی استان خراسان
نام خراسان
خراسان، که منطقه پهناوری از خاور و شمال خاوری ایران را در بر می گیرد، در گذشته از اینکه امروز است، پهناورتر بوده و نواحی بسیار دیگری را نیز شامل می شده است.
واژه خراسان در فارسی باستان نیامده ولی نام شهرها و آبادی هایی که هر کدام جزئی از خراسن گذشته یا کنونی بوده و هستند بارها در کتبیه های آمده است :
اوستا، زمین را شامل هفت کشور دانسته که SAVAHI کشور خاوری و arzahi کشور باختری است. در آثار فارسی میانه ، خراسان یکی از چهار مرز یا منطقه ایران و همان مرز خاوری است. این چهار مرز، عبارتند از :
1) xwarasan : خراسان، خاور.
2) Xwarabaran : خوروران، باختر.
3) Nemroz : نیمروز، جنوب.
4) Abaxtar : باختر، شمال.
سپاهبدی هر یک از این چهار ناحیه ، با یکی از اختران است. ستاره تشتر، سپاهبد خراسان. سادویس، سپاهبد نیمروز، ونند، سپاهبد خورران. هفتورنگ، سپاهبد اپاختر و میخ گاه، که میخ میان آسمان گفته می شود، بر همه اینان سپاهبد است( = شپاهبدان سپاهبد) مانند همین گزارش، در فارسی میانه تورفانی نیز دیده می شود در این آثار چهار جهت اصلی، عبارتند از :
Xwarasan : خاور.
Xwarnavar یا xwarparan : باختر.
Erag : جنوب.
Abarag : شمال.
و در جای دیگر نیز از مرز خراسان بدین گونه نام برده شده است:
« ... و زمانی که به دیده بانی کوشان رسیدند، پس شبح خراسان به شکل کنیزی پیدا شد. پس مرا پرسید: چه نام داری؟ گفتم بغ ارد نام دارد، مرزبان خراسان».
در کتاب شهرستان های ایران، نخستنی ناحیه ای که نام برده می شود، خراسان است و شهرهای آن، سمرقند، سغذ، بلخ، خوارزم، مرو رود، مرو، هرات، توس ، پوشنگ، نیشابور، قاین، گرگان، دهستان، کومس، پنج برج، پنج خسور / شاد خسرو، مست آباد خسرو، ویسپ شاد خسرو، هوبوی خسرو / شاد فرخ خسرو هستند.
در آثار سعدی نیز واژه خراسان به همان معنی خاور به کار رفته است و گونه های نوشتاری آن :
Xwrsnqyrn / xuiwarsane / : xursan Riran : xwrsan, xwyrsny , xoyr: xursngyrs,n است. در جغرافیای موسی خورنی نیز خراسان، ناحیه خاوری ایرانشهر، (ایران) است، که دارای 26 استان، به شرح زیر است:
اهمدان، کمش، ورکان، اپراشهر، مرو، مروت، اندراپ، وست، هروم(من سن = من سان) گچک، اسن، (اسان)، بهل – بامبک، هرو، کتاشان، نسای – میانک ، بژن (بژین) ، تالکان (طالقان) ، گوزکان، زمپ(زم) پیروز – نخجیر، دزین – اوزک (آوازک) ورچان، درمت، چرمنکان، شیر – بامیکان، دزروئین (دز – رویان).
با توجه به گفتار بالا تردیدی نیست ، که واژه خراسان امرزی بازمانده گونه کهن واژه و به همان معنی خاور، یعنی سویی است که از آن خورشید بر می آید. شکافتن واژگانی واژه، ترکیبی است از xwar (اوستایی – hvar فارسی میانه xwar فارسی نو خور، هور) به معنی خورشید و – asan – صفت علی از ریشه پارتی as (اوستایی – as) به معنی آمدن و مجموعه ترکیب به معنی «جایی است که از آن - خورشید بر می آید» و فخرالدین اسعد گرگانی در ویس ورامین، آن را درست توضیح داده است آن جا که می گوید:
زبان پهلوی هر کاو شناسد
خراسان آن بود کز وی خورآسد
خورآسد، پهلوی باشد خور آید
عراق و پارس را خورزو بر آید
خراسان را بود معنی خودآیان
کجا از وی خور آید سوی ایران
به هر حال خراسان در فارسی پیشین، بهه معنی خاور زمین است و از دو واژه خور یعنی آفتاب و آسان یعنی طلوع کننده به وجود آمده و به معنی محل بر آمدن خورشید است.
شماری از نویسندگان در نامیدن آن به خراسان نگاشته اند:
«خورسان، یعنی آفتاب مانند و منسوب بدان را خرسی و خراسانی گفته اند»
محمد حسن خان اعتماد السلطنه ، نویسنده کتاب تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران نام پیشین خراسان را «کورومیترن» یا «خورومیثرن» که از واژه خور و مهر تشکیل یافته نگاشته است.
میتر یا میترن، در پهولی به معنی مهر است، و نام های بسیاری از مکان ها و اشخاص با این واژه که ایمان محبت و خورشید، معنی می دهد ساخته شده است. از سویی هندوها، واژه میت یا میث را که ریشه مهر است به جایی پیوستن یا فرود آمدن معنی کرده اند.
بنابر این بایستی مفهوم واژه خراسان را چنان که گفته شد در زبان پهلوی جست و جو کرد در این صورت مفهومی برابر خور آیان یعنی خورشید در حال آمدن می یابد.
الف – پیش از اسلام
خراسن جزء ساتراپی پهناور پرثوه بوده است، که در کتیبه داریوش بزرگ در بیستون و در کتبیه های دیگر هخامنشی، آمده است. این ایالت پهناور، که سر انجام قرار گاه و کشور نیرومند اشکانیان شد در آغاز تاریخ ایران باستان مادها را به سوی خود کشانید.
استرابون جغرافیا نگار یونانی می نگرد که چون تنگدستی عمومی و عوامل نا مطلوب طبیعی این استان با جایگاه شاهانه و زندگی پر تجمل پادشاهان هخامنشی ناسازگار بود، هرگاه که گذرشان به خراسان می افتد می کوشیدند تا هر چه زودتر سرمزین پارت ها را پشت سر گذارند، اما همین عوامل نامساعد طبیعی اشکانیان یعنی ان شاخه از مردمان هند و اروپایی را مردمی سخت کوش، بردبار، و دلیر گردانید و این ویژگی های اخلاقی نام آنان را بلند آوازه ساخت.
به هنگام ناتوانی هخامنشیان، از این منطقه اشک نامی، که بنیانگذار خاندان اشکانی شناخته شده است، حکومت سلوکیان را از میان برداشت و حکومت نوینی را بنیاد نهاد.
در دوران ساسانی، که ملوک الطوایفی برچیده شد، خراسان باستانی یا ساتراپی پارت به شکل یکی از استان های مهم ایرانشهر در آمد و توسط سپاهبدی اداره می شد، در 1924م / 1303 ه ق، که ادوارد توماس ترجمه درست سنگ نبشته های پایکولی را منتشر ساخت، حدود خراسان باستانی به خوبی روشن شد. حدود چهار مرزبان نشین خراسان در روزگار ساسانیان، از دروازه های دریای مازندران، نزدیک ری آغاز می شد، از کوه های البرز و دره اترک گذشته، تا درگز ادامه می یافت. سپس از بیابان تجن و مرو به جیحون و پامیر می رسید، و از آنجا در ادامه رود جیحون تا ستیغ هندوکش و از آن نقطه به سوی باختر در امتداد رشته هندوکش به جنبو متوجه شده از ناحیه هرات و کاشمر امروزی و خواف می گذشت و ناحیه کهستان / قهستان را بریده دوباره به دروازه های دریای مازندران می پیوست.
ب – دوره اسلامی

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  201  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله استان خراسان

دانلود مقاله آتشفشان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله آتشفشان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه

 

آتشفشان یک ساختمان زمین شناسی است که به وسیله آن مواد آتشفشانی (به صورت مذاب ، گاز ، قطعات جامد یاهر 3)از درون زمین به سطح آن راه می یابند. انباشتگی این مواد در محل خروج، برجستگی هایی به نام کوه آتشفشان ایجاد می نماید.
آتشفشان یکی از پدیده های طبیعی و دائمی زمین شناسی است که در طول تاریخ زمین شناسی نسبتا بدون تغییر باقی مانده و در ایجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمین نقش اساسی داشته و دارد.
تولید مواد آتش فشانی و پدیده های مؤثر در ایجاد آتشفشان از دوره پرکامبرین تا عهد حاضر تغییر چندانی نداشته است و آنچه در این راستا تغییر کرده است، نوع دانسته ها، چگونگی اندیشیدن و نحوه بهره گیری از آنهاست.آتشفشانها پدیده های جهانی هستند و در سایر کرات منظومه شمسی به ویژه سیارات مشابه زمین یک پدیده عادی محسوب می شود و آتشفشان بی شک در کیهان نیز رخ می دهد.
همچنین پوشش سطحی ماه اغلب با سنگ های آتشفشانی پوشیده شده است و بارزترین ارتفاعات مریخ توسط آتش فشانها ساخته شده است.
فوران های فومرولی در برخی کرات مانند قمر آیو در سیاره مشتری یک پدیده عادی می باشد. زبانه های آتش و لکه های خورشیدی را جدا از ماهیتشان، می توان نوعی فوران آتش فشانی در خورشید تلقی نمود.
علم آتشفشان شناسی به مباحث نحوه تشکیل و تحول ماگما، چگونگی جابجایی و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نیز تحولات آنها در اتاقک های ماگمایی، چگونگی فعالیت آتش فشان ها و گسترش مواد آتشفشانی در سطح زمین، چگونگی تحول مواد آتشفشانی و ... اشاره می کند. علم آتشفشان شناسی از برخی علوم زمین چون پترولوژی ، تکتونیک جهانی، ژئوشیمی، چینه شناسی ، رسوب شناسی ، ژئوفیزیک ، کیهان شناسی و برخی دیگر از علوم تجربی مانند شیمی، فیزیک ، آمار و ریاضی کمک می گیرند.
(2)
آتشفشان
آتشفشان یکی از پدیده های طبیعی و دائمی زمین شناسی است که در طول تاریخ زمین شناسی نسبتا بدون تغییر باقی مانده و در ایجاد، تحول و تکامل پوسته و گوشته زمین نقش اساسی داشته و دارد.
تولید مواد آتش فشانی و پدیده های مؤثر در ایجاد آتشفشان از پرکامبرین تا عهد حاضر تغییر چندانی نداشته است و آنچه در این راستا تغییر کرده است، نوع دانسته ها، چگونگی اندیشیدن و نحوه بهره گیری از آنهاست. آتشفشانها پدیده های جهانی هستند و در سایر کرات منظومه شمسی به ویژه سیارات مشابه زمین یک پدیده عادی محسوب می شود و آتشفشان بی شک در کیهان نیز رخ می دهد.
همچنین پوشش سطحی ماه اغلب با سنگ های آتشفشانی پوشیده شده است و بارزترین ارتفاعات مریخ توسط آتش فشانها ساخته شده است.
فوران های فومرولی در برخی کرات مانند قمر آیو در سیاره مشتری یک پدیده عادی می باشد.
زبانه های آتش و لکه های خورشیدی را جدا از ماهیتشان، می توان نوعی فوران آتش فشانی در خورشید تلقی نمود.
علم آتشفشان شناسی به مباحثی نحوه تشکیل و تحول ماگما، چگونگی جابجایی و حرکت انواع مواد، گدازه ها و ماگماها و نیز تحولات آنها در اتاقک های ماگمایی، چگونگی فعالیت آتش فشان ها و گسترش مواد آتشفشانی در سطح زمین، چگونگی تحول مواد آتشفشانی و ... اشاره می کند. علم آتشفشان شناسی از برخی علوم زمین چون پترولوژی، تکتونیک جهانی، ژئوشیمی، چینه شناسی، رسوب شناسی، ژئوفیزیک، کیهان شناسی و برخی دیگر از علوم تجربی مانند شیمی، فیزیک، آمار و ریاضی کمک می گیرند
آگاهی از علم آتشفشان شناسی و شناخت آتشفشان ها در بسیاری از موارد نظری و کاربردی اهمیت شایان توجهی دارد که از آن جمله:
1- با کمک علم آتشفشان شناسی می توان تا حدودی از ساختمان و ترکیب داخلی زمین (حداقل پوسته و گوشته فوقانی) اطلاعاتی را کسب نمود.
2- هر چند مواد آتشفشانی که به سطح زمین می رسند، نماینده واقعی قسمت ذوب شده آن نیستند (به دلیل ذوب درصدی، تفریق، آلایش و...) ولی بخشی از انکلا وهای موجود در آنها که قطعاتی از سنگ های ذوب نشده قسمت های ژرف هستند و توسط آتشفشان ها به سطح زمین می رسند، می توانند نماینده قسمت ذوب شده باشند.
بررسی این سنگهای بیگانه Olistolite و مواد آتشفشانی ما را در شناخت درون زمین یاری می دهد.
3- امروز استفاده از انرژی ژئوترمال در بسیاری از کشورها مرسوم است و جزء انرژی های ارزان محسوب می شود.
سرزمین های نزدیک به آتشفشان های فعال، نیمه فعال و جوان که به تازگی آرامش یافته اند، دارای منابع
(3)
انرژی خوبی هستند. این انرژی همچنین بعنوان یک منبع تجدیدپذیر و بدون آلودگی زیست محیطی در واقع یکی از امیدهای بشری است. در کشور ما نیز منابع زمین گرمایی غیرعادی بسیاری وجود دارد که توجه به شناخت و چگونگی استفاده از انرژی آنها راهی است که به تازگی آغاز شده است و با کمی حفاری و ایجاد تاسیسات نسبتا ارزان می توان به منابع انرژی ارزشمندی دست یافت.
4- با عنایت به علم آتشفشان شناسی درباره فعالیت مجدد آتشفشان ها و خطرات احتمالی آنها آگاهی کافی در اختیار مجامع قرار می گیرد.
5- شناخت مسائل وابسته به آتشفشان هاو سنگ های آتشفشانی نظیر تفریق ماگمایی در آشیانه ماگمایی و محلول های گرمابی وابسته، جایگاه سنگ های آتشفشانی و خاستگاه آنها بسیاری از مسائل ژنتیکی کانه ها را حل می کند زیرا بسیاری از کانسارهای فلزی و غیر فلزی بطور مستقیم یا غیرمستقیم حاصل آتشفشان ها هستند.
از طرف دیگر برای پیش بینی هر گونه فعالیت مجدد آتشفشانی در کشور می بایست برای هر یک از آتشفشانهای خاموش با سن کواترنر، یک شناسنامه تهیه شود تا تمامی ویژگی ها و رفتارهای گذشته آتشفشانی را داشته باشد تا بتوانیم با هر گونه تغییر در رفتار آنها، هشدارهای لازم را به جامعه داده و اطلاعات مفیدی را در اختیار مردم قرار دهیم.
در کشور ما فعالیت ها و پدیده های وابسته به آتشفشان بسیار چشمگیر می باشند. شناخت آتشفشانها و پدیده های وابسته و نقشی که آتشفشان ها در زمین شناسی ایران، کانسار سازی و تامین انرژی دارند، قابل تعمق است.
آتشفشان یک ساختمان زمین شناسی است که به وسیله آن مواد آتشفشانی (به صورت مذاب، گاز، قطعات جامد یاهر از درون زمین به سطح آن راه می یابند. انباشتگی این مواد در محل خروج، برجستگی هایی به نام کوه آتشفشان ایجاد می نماید. ساختمان آتشفشان شامل 3 بخش است:
1- دودکش آتشفشانی مجرایی است که به وسیله آن مواد آتشفشانی از درون زمین به سطح آن راه می یابند. نک (Neck) مجرای آتشفشانی قدیمی است که اکنون از گدازه های قدیمی پرشده است و چون از سنگ های پیرامون خود مقاوم تر است، به صورت برجستگی ستون مانند باقی مانده و سنگهای اطراف آن که مقاومت کمتری دارند، فرسایش یافته اند.
2- دهانه آتشفشان: پایانه بالایی مجرای آتشفشان که اغلب از قسمتهای دیگر مجرا وسیع تر است، دهانه آتشفشان گفته می شود که شامل انواع مختلف ذیل می باشد:
الف – دیاترم (Diatreme) عبارت است از دهانه های انفجاری که براثر انفجار ناشی از وجود گازهای آتشفشانی تشکیل گردیده است. این گازها خاستگاه ماگمایی و غیر ماگمایی دارند. ب – مآر (Maar) دهانه های نسبتا وسیع آتشفشانی که اغلب به وسیله بخار آب حاصل از گرمای ایجاد می شوند. مآرها اغلب در مناطق مرطوب و دریایی رخ می دهند.
ج – کالدرا (Caldera) دهانه های خیلی وسیع آتشفشانی که قطر آنها به چندین کیلومتر می رسد و شامل انواع ذیل می باشد:
کالدرای انفجاری:این نوع کالدرا بر اثر انفجار حجم عظیم از مواد آتشفشانی و پی سنگ در اثر گازهای تحت فشار حاصل می شود و دهانه های وسیعی را تشکیل می دهد بالتدکالدرای آتشفشانی باندائی سان در ژاپن (فوران در سال 1888).
به طور نمونه وابستگی کانسارهای ذیل با پدیده ها و سنگ های آتشفشانی ذکر شده است:
- اغلب کانسارهای مس در ایران به طور مستقیم یا غیرمستقیم با سنگ های آتشفشانی مرتبط می باشند.
- تمام کانسارهای Mn ایران با سن ترشیاری با سنگ های اتشفشانی و محلول های گرمابی وابسته به آنها ارتباط دارند. مانند کانسارهای منگنز ایالت قم – نائین و آذربایجان
- تمامی کانسارهای آنتیموان – آرسنیک، جیوه و طلای اپی ترمال وابسته به سنگ های آتشفشانی و محلول های گرمابی آنها هستند مانند کانسارهای زرشوران – آق دره – شوراب – داشکستن
- تقریبا تمامی کانسارهای بنتونیت – کائولن (ترشیاری) و زئولیت های ایران با توف های اسیدی آتشفشانی در ارتباط می باشند
- برخی از کانسارهای سرب و روی نیز با سنگ های آتشفشانی ارتباط دارند.چ
یک کوه آتشفشان دارای مراحل تولد، کودکی – جوانی (فعال)، پیری و مرگ (غیرفعال – نیمه فعال) است که می تواند با ایجاد کانسارها و منابع انرژی و با فعالیت های انفجاری، ساختار اقتصادی و اجتماعی یک کشور را تحت الشعاع قرار دهد. فعالیت آتشفشانی در عصر حاضر مانند زلزله در گروه بالایای طبیعی و ناگهانی محسوب می شود.
بهترین راه برای مقابله با چنین پدیده های طبیعی شناخت هر چه بیشتر آنها می باشد.
خوشبختانه در کشور ما در چند هزار سال اخیر آتشفشانی رخ نداده است.
اما این واقعیت را نباید فراموش کنیم که سرزمین ایران در گذشته نه چندان دور (از نظر زمین شناسی)، پدیده های آتشفشانی بسیار فعالی را پشت سر گذاشته است که شواهد آنها به صورت صدها آتشفشان خاموش و نیمه خاموش نمایان است. البته این احتمال وجود دارد که فعالیت آتشفشانی دیگری در ایران رخ ندهد اما به هر حال با قاطعیت نمی توان گفت که تمام فعالیت های آتشفشانی در این سرزمین برای همیشه به خاموشی گرائیده است.
کالدرای ریزشی: متداولترین نوع کالدرا می باشد می باشد که عمل فرونشست و یا ریزش1، 1- Collap se در اثر انفجار و خارج شدن حجم زیادی از مواد ماگمایی و نیز سنگینی بخشهای بالایی آتشفشان اتفاق می افتد که با ایجاد شکستگی های همراه است. ممکن است این شکستگی ها توسط مواد مذاب به صورت دایک پرشود و یا از طریق آنها مواد فرار یابد احتمالا مواد گدازه ای جدید به سطح کالدرا برسد.
اگر دایک ها به صورت حلقوی پیرامون مخروط آتشفشان ظاهر شوند به آنها دایک های حلقوی می گویند. در حالی که اگر دایک ها به سمت درون زمین به صورت همگرا یا متقارب باشند و یک نوع شکل مخروطی مانند ایجاد نمایند که راس آنها به طرف درون زمین باشد به آنها صفحات مخروطی گفته می شود.
در مواردی نیز دایک ها نسبت به مخروط آتشفشان آرایش شعاعی دارند که به آنها دایک های شعاعی گفنه می شود.
? – کالدراهای فرسایشی بر اثر فرسایش دهانه آتشفشان قدیمی و گسترش آنها به وسیله عوامل جوی، یخچالی و بادی حاصل می شوند. کراترهالکا کالا در جزیره ماوی هاوایی است.
3- مخروط آتشفشانی: برجستگی های مخروطی شکل که از انباشتگی مواد آتشفشانی در پیرامون دهانه آتشفشان حاصل می شود و بر حسب این که کدام مواد آتشفشانی تشکیل شده است تحت نام های مختلفی است:
? – مخروط های تغرایی که فقط از مواد آذرآواری تشکیل شده است.
? – مخروط های گدازه ای که فقط از گدازه تشکیل شده است.
? – مخروط های چینه ای که تناوبی از گدازه و مواد آذر آواری (پیروکلاستیک است)
تعاریف
? ماگما Magma: ماده طبیعی، داغ و سیال که عمدتا سیلیکاته بوده و ماده اصلی سازنده سنگ ها به شمار می رود
? گدازه Lava: ماگمایی است که به سطح زمین راه یافته است. گدازه می تواند در سطح زمین مانند رودخانه جریان یابد یا تشکیل دریاچه را بدهد.
? گرانروی ماگما ( ویسکوزیته (Viscosity :
هر چه میزان Sio2 در ماگما بیشتر باشد، گرانروی ماگما بیشتر شده و سیالیت کاهش می یابد.
گرانروی ماگما، میزان مقاومت ماگما در مقابل جریان یافتن است یا میزان اصطحکاک داخلی ماگما که به ترکیب شیمیایی، دما و فشار حاکم بر ماگما بستگی دارد. واحد گرانروی NS/m2 که به آن پواز می گویند و با u نشان داده می شود.
? آشیانه های ماگمایی:
شواهد ژئوشیمیایی، ژئوفیزیکی و پترولوژیکی نشان دهنده آن است که در زیر اغلب آتشفشانها آشیانه های ماگمایی وجود دارد. اشیانه های ماگمایی دارای اشکال و اندازه های متعددی می باشد (از 001/0 تا 1000 کیلومتر مکعب یا بیشتر) و به صورت منفرد تا شبکه ای پیچیده که توسط دایک ها و سیل ها برهم مرتبط می شوند. زرفای آشیانه های ماگمایی متغیر می باشد ولی به طور کلی آشیانه های ماگمایی در ژرفای کم، بهتر تشکیل می شوند.
آشیانه های ماگمایی در اعماق بیشتر از نظر حرارتی گرم تر و از نظر شیمیایی مافیک تر و دارای بلورهای درشت تری می باشند.
?دیاپیر Diapirs: وازه دیاپیر از دو کلمه Dia به معنی ( از ئسط یا از میان ) و Peiro به معنی ( سوراخ کردن یا رخنه کردن ) اقتباس شده است. تصور بر این است که معمولا ماگماها از گوشته ( اغلب استنوسفر منشاء می گیرد و به صورت دیاپیر حرکت می کند.
دیاپیرها توده های سنگی یا ماگمایی شناوری هستند که ضمن حرکت به سمت بالا، سنگ بالائی را سوراخ می کنند.
در زون زاکرس، به ویژه در جنوب ایران و در مناطق بندرعباس – داراب و شهرکرد گنبدهای نمکی با چگالی و گرانروی کمتر به سن کامبرین زیرین وجود دارند که سنگ های رسوبی بالایی خود را با چگالی و گرانروی بیشتر قطع کرده اند و از میان آنها خود را به سطح زمین رسانده اند. به نظر می رسد که سنگ هایی که توسط این گنبدها قطع شده اند، اغلب بیش از 15 کیلومتر ضخامت دارند.
توده های نفوذی شکل توده های نفوذی با توجه به سنگ های دربرگیرنده (میزبان) به 2 دسته تقسیم می شوند:
الف – توده های نفوذی که سنگ میزبان و سنگ های مجامد را قطع می کنند مانند باتولیت – ایتوک و دایک
ب – توده های نفوذی که با سنگ میزبان حالت موازی مانند سیل – لاکولیت و فاکولیت
? – دایک: توده های آذرین نفوذی تخته ای یا دیواره مانند که شیب تندی داشته و لایه بندی یا فولیاسیون سنگ های دربرگیرنده را قطع می کند.
? – سیل: توده های آذرین نفوذی تخته ای که به موازات ساختمان های صفحه ای سنگ در برگیرنده نفوذ می نماید.
? – باتولیت: توده های نفوذی بزرگ و معمولا متقاطع با سنگ های درونی که وسعت بیرون زدگی های آنها بیش از 100 کیلومتر مربع می باشد.
4-استوک : توده های کوچک و متقاطع سنگ های درونی، با بیرون زدگی کمتر از 100 کیلومتر مربع.
5-لاکولیت: مجموعه وسیعی از سنگ های آذرین در بین لایه های رسوبی را لاکولیت گویند که به صورت عدسی شکل می باشد. لاکولیت ها معمولا از سیل ها ستبرتر ولی در ازای آن کمتر است. که لویولیت، فاکولیت و بیسمالیت حالات خاصی از آن می باشند.
6-بیسمالیت: لاکولیتی است که قسمتی از سقف آن بر اثر شکستگی ها به طرف بالا رانده شده است.
7- فاکولیت: اشکالی از مواد گداخته که به صورت هم شیب باتاق تاقدیس یا ناو ناودیس لایه های رسوبی، انجماد می یابد. فاکولیت می تواند بی ریشه باشد و از ذوب موضعی سنگ های رسوبی به هنگام چین خوردن به وجود آید.
8- لوپولیت: توده های بزرگ و معمولا هم شیب با سنگ های درونی بوده و به شکل عدسی شکل یا با سطح محدب می باشد.
مواد پیروکلاستیک I-
پیروکلاست: به صورت تک بلور یا دارای قطعات بلورین – شیشه و قطعات سنگی است که در نتیجه انفجار ایجاد می شود و مستقیما مرتبط با فعالیت های آتشفشانی است.
9-آگلومرا: به صورت سنگ های پیروکلاستیک که متوسط اندازه پیروکلاست های آن ها بیش از 64 میلی متر بوده و قطعات پیروکلاست مزبور اغلب مدورند.
10-خاکستر (غبار): به صورت پیروکلاست های با قطر میانگین کمتر از 0625/0 میلی متر است.
11-بلوک یا قطعه سنگ: پیروکلاست های با قطر بیش از 64 میلی متر که عموما زاویه دار یا تقریبا زاویه دار است.
12-بمب: پیروکلاست هایی که قطر آنها معمولا بیش از 64 میلی متر بوده و شکل یا بافت سطحی آنها نشان گر فوران در حالت مذاب یا نیمه مذاب می باشد.
13-تفرآ: نام کلی برای نهشته های ناپیوسته ای از پیروکلاست ها بکار می رود.
14-اپی کلاست: بلورها، قطعات بلورین و قطعات سنگی که بر اثر هوازدگی یا فرسایش و انتقال تحت اثر نیروی ثقل، باد، آب یا یخ از یک سنگ اولیه با منشاء پیروکلاستیک جدا شده اند.
15--توف: سنگ پیروکلاستیکی که اندازه میانگین پیروکلاست های آن، کمتر از 2 میلی متر باشد.
16-لاپیلی: پیروکلاست هایی با شکل دوکی که میانگین اندازه آنها بین 2 تا 64 میلی متر است.
90 % آتشفشان های فعال دنیا، در مرز بین ورقه های لیتوسفری قرار دارد.
علاوه بر آتشفشان هایی که در مرز بین صفحات واقع شده اند، نوعی دیگر از آتشفشان ها نیز درداخل صفحات قرار می گیرد. دراز گودال های اقیانوسی و حواشی قاره ها مانند نواحی ژاپن، اندونزی، فیلیپین، زلاندنو، آلاسکا، غرب ایلات متحده امریکا، مکزیک، اکوادور، پرو، شیلی، ایتالیا، یونان و... محل آتشفشانهای فعال و انفجاری می باشد (کمربندهای زمین لرزه نیز بر همین نواحی منطبق است).
اختصاصات انفجاری این آتشفشانها و جایگاه جغرافیایی آنها باعث شده است که جزء گروه آتشفشان های حادثه ساز و مرگبار قرار گیرند مانند کوه اتشفشان وزدو، سوفریورگوادلوپ، کوه سنت هلفف سانتورین ژاپن، جاوه و مکزیک.
رشته کوه های میانه اقیانوسی محل وقوع اتشفشانهای فعال آرام وتقریبا دائمی هستند و در اعماق 1000 تا 2000 متری زیر اب دریا اتفاق می افتند.
اگر خروج ماگما در محل های پشته میان اقیانوسی بیشتر از مناطق دیگر باشد، ممکن است این مناطق از آب خارج شده و جزیره ای را تشکیل دهند مانند ایسلند.
10% دیگر آتشفشانهای فعال دنیا مانند جزایر هاوایی، اسور (Azores)، رئونیون (Reunion)، تاهیتی (Tahiti) و آتشفشان های ماسیف سانترال فرانسه Massive Central که اکنون خاموشند در خارج از مرز ورقه ها قرار دارند.
پراکندگی آتشفشان های جهان براساس موقعیت و نوع مخروط آنها شامل:
1-نواحی آتشفشانی اروپا تا قفقاز
2-نواحی آتشفشانی آفریقا و دریای سرخ
3-نواحی آتشفشانی خاور میانه و اقیانوس هند
4-نواحی آتشفشانی زلاندنو تا فیجی
5-نواحی آتشفشانی مالزی و استرالیا
6-نواحی آتشفشانی اندونزی و جزایر آندامان
7-نواحی آتشفشانی فیلیپین و آسیای جنوب شرقی
8- نواحی آتشفشانی ژاپن، تایوان و جزایر ماریان
9- نواحی آتشفشانی کوریل، کامچاتکا و سرزمین اصلی آسیا
10-نواحی آتشفشانی آلاسکا
11- نواحی آتشفشانی کانادا و آمریکای غربی
12- نواحی آتشفشانی هاوایی و اقیانوس آرام
13- نواحی آتشفشانی امریکای مرکزی و مکزیک
14- نواحی آتشفشانی امریکای جنوبی
15- نواحی آتشفشانی دریای کارائیب یا هند غربی
16- نواحی آتشفشانی ایسلند و اقیانوس منجمد شمالی
17- نواحی آتشفشانی اقیانوس اطلس
فوران آتش فشان:
فورانهای آتشفشانی معمولا براساسی شکل دهانه ای که از آن فوران صورت می گیرد، محل قرار گیری دهانه در کوه آتشفشان، شکل و نوع مخروط آتشفشانی و بالاخره خصوصیات عمومی فوران (آرام یا شدید – انفجاری یا غیر انفجاری) طبقه بندی می شوند.
گدازه های اسیدی به علت درصد Sio2 بالایی و درجه حرارت نسبتا پایین دارای گرانروی (ویسکوزیته) بالا و سیالیت پائین و در نتیجه به صورت انفجاری همراه با مواد پرتابی می باشد.
اما در گدازه های بازیک به علت درصد Sio2 پائین و درجه حرارت نسبتا بالا، گرانروی پائین بوده و سیالیت افزایش می یابد و در نتیجه مواد پرتابی با مقدار کم و فوران آرام انجام می شود
3- نوع پله:
در آتشفشان نوع پله که در جزیره مارتینیک قرار دارد، مجرای آتشفشانی به وسیله گدازه بسیار لزج و خمیری شکلی مسدود می شود و در نتیجه گازها و بخارات برای خود سوراخ و راهی در دامنه و پهلوی کوه پیدا می کنند.
ابرهای سوزان در این نوع آتشفشان تقریبا شبیه نوع وولکانو می باشند ولی شدت خروج آنها از دهانه زیادتر است. به علاوه، حرکت آنها موازی با سطح زمین و گاهی مایل با آن است، در حالی که در نوع وولکانو این حرکت به صورت قائم می باشد.
در این نوع آتشفشان نوع پله، اغلب مواد مذابی که خیلی غلیظ و خمیری شکل هستند که با فشار زیاد از دهانه خارج می شوند و به شکل سوزنی در دهانه کوه منجمد می شوند که به این مواد منجمد شده در دهانه کوه، سوزن پله می گویند.
4- نوع کومولوولکان یا کوپول:
این نوع آتشفشان فاقد بوده و مخروط آن به شکل گنبد است که به یک طرف بیشتر متمایل است. این نوع آتشفشان در شرایطی تقریبا مشابه نوع پله ایجاد می شود.
قطعات بزرگی از سنگ، که از دهانه این نوع آتشفشان خارج می شود، ممکن است دارای سطوح صیقلی یا مخطط باشند
? سنگ های آتشفشان سنگهایی هستند که به صورت ماگمای گداخته در سطح زمین به سرعت سرد می شوند و به علت سرد شدن سریع دارای شیشه می باشند و یا آن قدر ریز دانه اند که نمی توان مود آن هارا تعیین نمود.
? بافت سنگ های آتشفشانی عمدتا به صورت: ? – پورفیریک: بلورهای درشت منوکریست در متن ریز بلور یا شیشه ای.
? – بافت اینترسرتال: در بین کانی های سنگ فضاهای خالی دیده می شود که این فضاها با شیشه یا محصول دگرسانی آن پر می شود
? – بافت تراکیتی: نوعی بافت پورفیریک با خمیره میکرولیتی یا میکرولیتی –شیشه ای که حد آن میکرولیت های فلدسپار، حالت جریانی دارند.
- بافت اسفرولیتی: بافتی که در آن شیشه ای فلدسپاری و سیلیسی به صورت شعاعی متبلور شده اند
6-بافت شیشه ای: قسمت اعظم سنگ از شیشه تشکیل شده و گاهی حالت جریانی دارد که بافت شیشه ای جریانی می گویند.
7- بافت دم چلچله ای: بلورهای سنگ و شیشه به حالت دم پرستویی و حاصل سرد شدن یا تبلور سریع می باشند
8-بافت اسپینیفکیس: بافتی که در سنگ های اولترامافیک خروجی ( گدازه کوماتی ایت ) دیده می شود. در این بافت الیوین ها و پیروکسن ها به صورت اسکلتی، داربستی یا زنجیره ای دیده می شوند.
? انواع سنگ های آتشفشانی
1-سنگ داسیتی – ریولیتی: دارای فنوکریست های کوارتز همراه با اسکانی فلدسپار و پلاژیوکلاز در یک زمینه دانه ریز فلدسپار و کوارتز. این سنگ ها معادل آتشفشانی سنگ های گرانیتی می باشند.
2-سنگ تراکیتی: حجم اصلی این سنگ ها را فلدسپار به ویژه فلدسپات الکالن تشکیل می دهد که به صورت فنوکریست و خمیره سنگ یافت می شود.
3-سنگ آندزیت و بازالت: فراوانترین سنگ های آتشفشانی که دارای کانی های رنگین زیادی است. مانند تراکیت ها، فنوکرسیت کوارتز وجود ندارد ولی فنوکرسیت پلاژیوکلاز و کانی های رنگین زیاد است. در خمیره نوع سنگ فلدسپار آلکالن وجود ندارد و خمیره عمدتا از پلاژیوکلاز و پیروکسن می باشد.
4-سنگ های فنولیتی، تفریتی و بازانیت:
تشخیص صحرایی این سنگ ها بسیار مشگل است، مگر اینکه سنگ دارای مقدار زیادی فنوکریست های فلدسپاتوئید مانند لوسیت، نفلین و آنالیسم باشد. این سنگ ها در ایالت های بازالت آلکالن و مناطق ریفت قاره ای وجود دارد.
5-سنگ لاتیت: معادل آتشفشانی سنگ مونزونیتی که در مقایسه بازالت و آندزیت، دارای فلدسپار غنی از پتاسیم می باشد.
سری ماگمایی آتشفشانی نیز شامل سری تولئیتی، کالکوآلکالن، آلکالن یا شولقرنیتی می باشد.
- سری تولئیتی شامل بازالت تولئیتی، سنگ های حدواسط و اسیدی می باشد. لری تولئیتی از نظر سدیم و پتاسیم و دیگر عناصر آلکالن و همچنین عناصر خاکی نادر و سیلیس غنی می باشد که در مناطق سازنده و در داخل صفحات و گاهی در مناطق در حال فرورانش یافت می شوند.
- سری کالکوالکالن یا سری هیپرستن که مانند سری تولئیتی غنی از سیلیس است و درصد Al2O3 آن بیش از 17% است و در مناطق فرورانش دیده می شود.
- سری آلکالن: فقیر از سیلیس، عناصر آلکالن، عناصر خاکی نادر، مواد فرار، ارتوپیروکسن و پیژونیت و حاوی الیوین پایدار و بدون حاشیه واکنشی و دارای فلدسپاتوئید ( نفلین – آنالیسم، لوسیت ) می باشد و در داخل صفحات قاره ای و اقیانوسی دیده می شوند.
- سری شوشونیتی: دارای پتاسیم زیاد م نسبت 1= Kzo/ NazO می باشد.
و در مناطق در حال فرورانش فراوان است ولی مانند کالکوآلکالن نمی تواند شاخص خوبی برای این مناطق باشد، زیرا سری شوشونیتی در داخل صفحات قاره ای نیز دیده می شود.
فعالیت های آتشفشانی کواترنر در حقیقت ادامه فعالیت های ترشیاری در ایران است و در مناطقی که آتشفشانهای کواترنر فعالیت داشته اند، عموما آتشفشانهای ترشیاری نیز با شدت بیشتری فعال بوده اند.
آتشفشان های جوان فعالیت خود را از میوسن به ویژه میوسن بالایی و یا میوپلیوسن شروع کرده اند و تا کواترنر ادامه یافته اند. مهمترین مناطق آتشفشانی نئوژن – کواترنر در ایران به صورت ذیل می باشد
1- آتشفشان دماوند:
مخروط آتشفشانی دماوند در شرق تهران و 60 کیلومتری ( فاصله هوایی ) آن با مختصات “24 ‘06 520 طول شرقی و “05 ‘57 350 عرض شمالی واقع شده است.
نزدیکترین شهرها به این آتشفشان به ترتیب عبارتند از: رینه (در دامنه جنوبی) ، پلور، دماوند و فیروزکوه ( در شرق )
گسترش گدازه ها و مواد آذر آواری در دماوند در حدود 400 کیلومتر مربع و در محدوده ای به طول ‘18 520 تا ‘59 510 و عرض “30 ‘04 360 تا “38 ‘48 350 را شامل می شود.
ارتفاع قله آتشفشانی دماوند از سطح دریا 5610 متر می باشد. 2 مسیر برای صعود به قله وجود دارد:
مسیر اول جنوب شرق که مسیر نسبتا آسانی است و مسیر دیگری مسیر شمالی که صعود از طریق آن بسیار مشکل و خطرناک است.
زمستان های منطقه دماوند بسیار سرد همراه با یخبندان و تابستانهای آن معتدل می باشد.
در بیشتر ماه های سال قله آتشفشانی دماوند پوشیده از برف است و مناسبترین ماه برای صعود به قله، مرداد ماه می باشد.
بخشی از سنیدی قله دماوند که در مرداد ماه قابل مشاهده است، متعلق به گوگردهای متصاعد شده از دهانه مخروط می باشد. مخروط آتشفشانی دماوند در شرق البرز مرکزی قرار دارد. اگر البرز غربی و شرقی را امتداد دهیم، در محل دماوند این دو امتداد از هم دور می شوند.
آتشفشان البرز مربوط به ولکانیسمی است که در کواترنر در البرز مرکزی رخ داده است.
تمامی ساختمانهای تکتونیکی از جمله: گسل ها، تراست ها، چین های البرز مرکزی که در منطقه دماوند وجود دارند، زمانی که به محدوده گدازه ها می رسند، محو می شوند.
آتشفشان دماوند به صورت مخروط نامتقارنی است که در قسمت جنوب غرب آن گدازه ها گسترش بیشتری دارند.
ریفت مخروط آتشفشانی بیان در این موضوع است که فعالیت این آتشفشان محضر به دهانه مرکزی نبوده است بلکه دهانه های جانبی نیز در ایجاد مخروط نقش داشته اند. تعدادی دهانه جانبی در ارتفاعات بالای مخروط در سمت جنوب غرب و شمال شرق قرار دارند اما فعالیت اصلی این آتشفشان از دهانه مرکزی آن صورت می گیرد.
در ترکیب سنگ شناسی آتشفشان دماوند بر اساس میزان Sio2 و ترکیب کانی شناختی آن 3 گروه سنگی قابل تفکیک هستند:
الف – سنگ های بازیک که این سنگ ها در محدوده پلور و رینه و پل ورکوه دیده می شوند. این سنگ ها نسبت به دیگر سنگ های دماوند قدیمی تر می باشند. زیرا بر روی سنگ های بازیک منطقه پلور مقدار کمی گدازه های حدواسط (تراکی آندزیت) مشاهده می شود. این گدازه ها تنها در دامنه های کم شیب دماوند مشاهده می شوند و مقدار آنها از سایر سنگ ها کمتر است.
این گدازه ها به علت درصد Sio2 پائین و سیالیت بالا دارای وسعت بیشتری است.
ب – سنگ های حدواسط که حجم اصلی سنگ های آتشفشانی منطقه را دارا است شامل گدازه ها و سنگ های آذرآواری می باشد و ترکیب کانی شناختی تراکی آندزیت و تراکیت دارند
تغییرات سنگ شناسی و ژئوشیمیایی تراکی آندزیت ها و تراکیت ها تدریجی بوده و انواع حدواسط بین این دو فراوانند.
ج – سنگ های اسیدی که مرز بین سنگ های اسیدی و حدواسط در سنگ های آتشفشانی دماوند تدریجی است. این سنگ ها در دامنه قله شمالی کوه هاره و با ضخامت حدود 100 متر بر روی آهک های لار قرار گرفته اند.
این گدازه ها به طور متناوب همراه با مواد توفی به شدت دگرسان شده می باشند.
این گدازه ها متراکم و قرمز رنگ بوده و فنوکریست های پلاژیوکلاز و هورنبلند در آنها قابل تشخیص است.
د- سنگ های ولکانی کلاستیک که در بخشهای جنوبی، شرقی و غربی دماوند بیشتر دیده می شود و در بخشهای شمالی کاهش می یابد.
سنگ های ولکانو کلاستیک به 2 دسته پیروکلاستیک و اپی کلاستیک تقسیم می شوند:
نهشته های پیروکلاستیک شامل انواع توف های آتشفشانی دماوند شامل:
1-توف های شیشه ای دره هزار، توف تراکیتی جنوب قله دماوند، توف شیشه ای شمال دماوند و توف شیشه ای پومیسی رینه.
2- برش آتشفشانی دماوند.
3-نهشته های ریزشی پومیسی
4- نهشته های جریانی پیروکلاستیک غرب دماوند و بالای روستای آبگرم
-5- نهشته های جریانی بلوک و خاکستر.
-6-نهشته های اپی کلاستیک که در بخشهای جنوبی و شرقی دماوند قابل مشاهده است.
در ارتباط با نحوه تشکیل آتشفشان دماوند نظریات مختلفی ارائه شده است که در ذیل به آنها اشاره خواهد شد:
- اوسینیکو ( 1930 ) معتقد است که منطقه گسل دار اسک و آبگرم باعث بالا زدن گدازه ها شده است
- کریستا ( 1940 )، یک خمش در کمان البرز را مسبب تشکیل آتشفشان دماوند دانسته است.
- آلن باخ ( 1966 )، معتقد است که گسل های تشکیلات رسوبی موجب صعود گدازه ها به سطح زمین گشته اند.
- جانگ و همکاران ( 1975 )، با اعتقاد بر برخورد صفحات عربستان و اورازیا، فرورانش صفحه عربستان در امتداد سطح بینوف و ذوب این صفحه در اعماق و ایجاد ماگمای آتشفشانی، علت پیدایش نمونه های کالکوآلسکالن ایران مرکزی را مربوط به عمق زیاد این منطقه ذوب می دانند که در نتیجه دور بودن از تراست و عمق زیاد ذوب، سنگ های آتشفشانی آلکالن آشکار شده اند.
- بروس و همکاران ( 1977 ) با توجه به ترکیب شیمیایی گدازه های دماوند آن را آتشفشان ویروس و دور
از زاگرس در نظر گرفته و تشکیل آن را مرتبط با برخورد صفحه عربستان و اورازیا و فرورانش نوع خاص و ذوب پوسته اقیانوسی می دانند.
1. a. Ovcinnikow (1930)
2. E. christa (1940)
3. Allen – bach
- علی درویش زاده (1364) عقیده دارد که آخرین حرکت کمپرسیونی (فشارشی) که فلات ایران را تحت الشعاع قرار داده و سبب چین خوردگی، بالا زدگی و جمع شدن پوسته قاره ای ایران گردیده، محل تاشدگی البرز را هم تحت فشار قرار داده است و این فشار موجب فعال شدن شکستگی های عمیق و خروج مواد مذاب گردیده است.
- نوگل سادات (1985) معتقد بود که حرکت گسل هایی که دارای خمیدگی هستند، باعث ایجاد یک منطقه کشش در محل خمیدگی گشته و آتشفشان دماوند نیز اثر چنین پدیده ای است.
- ایران نژاد (1370) معتقد است که گسل های عمیق منطقه می توانند شرایطی را ایجاد کنند که از طریق آن ماگمای آلکاسن به سطح زمین برسد.
گسل های اسک، بایجان، نوا، سفیدآب، شاهان دشت و ورارود در منطقه شناخته شده و تا زیر دماوند ادامه دارند.
2- آتشفشان سهند:
این آتشفشان در 40 کیلومتری جنوب تبریز با ارتفاع حداکثر 3710 متر واقع شده است.
یعقین سن مطلق گدازه های مختلف آن سن 12 تا 140 هزار سال را نشان می دهد (1356(.
سن به عقیده معین وزیری فعالیت های آتشفشانی سهند در چندین مرحله صورت گرفته اند و در بین این مراحل آرامش نسبی وجود داشته است. وفور خاکستر به همراه قطعات یومیسی تا فواصل دور پراکنده شده اند که نشان گر انفجارات شدید آتشفشان سهند است.
بلندترین قله، مجموعه متناوبی از برش، پیروکلاستیک ها و آهک سیلیسی است که طی دو مرحله فعالیت به وجود آمده اند. مرحله اول به صورت انتشار روانه های برشی و مرحله دوم شامل خروج گدازه های داسیتی است. ترکیب سنگ شناختی سهند شامل آندزیت، داسیت، ریوداسیت و ریولیت به همراه مواد آذرآواری فراوان می باشند. ماگمای تشکیل دهنده این سنگ ها اشیاع از سیلیس بوده و دارای آلومینیوم زیادی است.
مطالعه این آتشفشان نشان می دهد که ولکانیسم در آب صورت گرفته و آثار انواع ماهی در مناطق اطراف توده سهند بیان گر آن است که سهند را دریایی کم عمق فرا گرفته است. با آغاز فعالیت این آتشفشان در اواسط میوسن و ایجاد شرایط نامطلوب، گروهی از پستانداران به صورت دسته جمعی از بین رفته اند که آثار این جانوران در حوضه های رسوبی اطراف مشهود است.
توده آتشفشانی سهند در واقع یک استراتوولکان شامل پیروکلاست ایگنمبریت و گدازه است که توسط دودکش های مختلف و پراکنده در یک منطقه وسیع بیرون ریخته شده اند.
در فاصله دوره های آتشفشانی سهند، رسوبات سیلابی – رودخانه ای و یخچالی تشکیل شده اند که غالبا تا شعاع چندین ده کیلومتری اطراف مراکز آتشفشان گسترش یافته اند.
توده آتشفشانی سهند به وسعت بیش از 3000 کیلومتر مربع، رسوبات دوره میوسن و قدیمی تر را پوشانده است.
تشکیلات ولکانو سدیمنت آن به شعاع چند ده کیلومتر از دامنه های سهند به طرف جلگه های اطراف گسترش یافته اند.
3- آتشفشان سبلان:
این آتشفشان در باختر شهر اردبیل به ارتفاع 4811 متر قرار دارد که در واقع خط تقسیم حوضه های آبریز ارومیه و رودخانه ارس به شمار می رود.
رشته کوه آتشفشانی خاموش سبلان از دره قره سو در شمال غرب اردبیل شروع و در جهت شرقی – غربی به طول 60 کیلومتر و عرض تقریبی 48 کیلومتر تا کوه قوشاداغ در جنوب اهر ادامه می یابد.
مخروط آتشفشانی سبلان از نوع چینه ای است که گدازه های آن سطحی معادل 1200 کیلومتر مربع را اشغال کرده اند.
مخروط سبلان ساختمان مرکزی عظیمی است که بر روی یک سیستم هورست با روند شرقی – غربی قرار گرفته است.
دیدون و ژرمن ( 1976) سن این آتشفشان را پلیوکواترنر می دانند
اما باباخانی، سکویه و ریو (1369) اظهار می دارند که نخستین جریان گدازه سبلان بر روی توف ها و کنگلومرا های الوار ق رار دارند که از نهشته های کواترنر پیشین حوضه مشکین شهر هستند.
دیدون و ژرمن فعالیت آتشفشانی سبلان را به 3 بخش تقسیم می کنند:
الف – جریانات گدازه ای سبلان کهن که بیشترین بخش کوه سبلان را در بر میگیرد و شامل آندزیت های زیرین و میانی و جریان گدازه داسیتی است.
ب – فرونشست که بخش مرکزی ساختمان پیشین گسیخته شده که نتیجه آن ایجاد یک فرورفتگی دایره ای به قطر 20 کیلومتر است و همزمان با فرونشست کالدار، فوران های انفجاری نیز روی داده است و از مواد آذرآواری تشکیل شده است.
ج – گنبدها و جریانات گدازه ای سبلان جوان که پس از فروریزش کالدار، فوران مواد آتشفشانی صورت گرفته که بلندترین بخش های مرکزی آتشفشان را تشکیل می دهند.
لازم به ذکر است که فعالیت های آتشفشانی سبلان از نوع آلکالن سریک است.
5-آتشفشان بزمان:
سنگ های آتشفشانی – نفوذی شمال گودال جازموریان مجموعه سنگ های ماگمایی بزمان را شکل می دهند. این کمپلکس ماگمایی جزء زون ماگمایی ارومیه – دختر محسوب می شوند.
سنگ های نفوذی منطقه بزمان از گرانیت آلکالن پورفیری با فلدسپات های پتاسیم دانه درشت، گرانیت های دورنیلنددار، گرانودیوریت تا کوارتز دیوریت تشکیل شده اند که دارای 64 تا 74 میلیون سال سن می باشند
سنگ های خروجی این منطقه شامل سنگ های داسیتی، آندزیت – داسیتی و بندرت ریولیت، ایگنمبریت و توف های شیشه ای متبلور تشکیل می دهند که در جنوب شرق آتشفشان بزمان رخنمون دارند.
سنگ های آتشفشانی بزمان عمدتا آندزیت، بازالت و کمی الیوسن بازالت می باشند.
آتشفشان دارای ساختمان استراتوولکان پیچده ای می باشد و انواع گدازه های آندزیتی، داسیتی و ریوداسیتی در دامنه شرقی آن زیادتر است
مخروط اصلی این آتشفشان از اجتماع برش های ایگنمبریتی، پرمیس و گدازه تشکیل شده که به طور متناوب قرار گرفته اند
6-آتشفشان آرارات
آرارات یک آتشفشان استراتوولکان است که وسعتی در حدود یک هزار کیلومتر مربع را اشغال کرده است.
این آتشفشان در محل تلاقی شکستگی های بزرگ با جهت شرقی – غربی و غربی – جنوب شرقی قرار گرفته است.
در منطقه آرارات، بر روی رسوباتن کواترنر، توف های قرمز تحتانی و سپس گدازه های آندزیتی، داسیتی و ریوداسیتی ریخته شده اند و در پایان نیز روانه های بازالتی منطقه را می پوشانند.
سنگ های آتشفشانی آرارات (به غیر از بازالت ها) به دو سری غنی از ایتریم و فقیر از ایتریم تقسیم می شوند که هر دو سری شامل آندزیت، داسیت و ریوداسیت است اما بازالت ها به طوور کلی فقیر از ایتریم می باشند.
نسبت استرانسیم رادیوپنیک در داسیت ها و آندزیت ها بین 0.7042 +ـ 0.7055 است که نشان منشاء گوشته ای آنهاست.
لامبر و همکاران ولکانیسم آرارات را در نتیجه شکستگی های بزرگ لیتوسفری و حرکات میکروبلوک ها می داند و نظریه فرورانش را در مورد آرارات صادق نمی داند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله29    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آتشفشان

دانلود مقاله برق قدرت

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله برق قدرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


بسته به مقدار جریان اثرهای آن به میزان متفاوت بروز می کنند. بنابر این برای اندازه گیری جریان می توان از هر یک از اثرهای شیمیای ، گرمایی یا مغناطیسی آن استفاده کرد وسایلی که برای اندازه گیری جریان به کار می روند، گالوانومتر نامیده می شود.

 

گالوانومتر ساده :

 

ساده ترین نوع گالوانومتر با استفاده از اثر گرمایی جریان ساخته شده است. این گالوانومتر دارای دو سیم نازک است که یکی از سیم ها در دو انتهایش ثابتند. و جریان گذرنده از آن اندازه گیری می شود. سیم نازک و محکم دوم دور محور عقربه پیچیده شده است. وسط سیم کشیده اول را به فنر کشیده ای وصل می کنند که سر دیگرش به بدنه گالوانومتر متصل است.

 

بر اثر جریان ، سیم اول گرم و دراز می شود. رشته سیم که توسط فنر کشیده می شود عقربه گالوانومتر را به اندازه زاویه معینی می چرخاند که بستگی به دراز شدن سیم یعنی شدت جریان الکتریکی دارد. صفحه گالوانومتر برای جریان بر حسب آمپر ، میلی آمپر مدرج می شود. در این صورت گالوانومتر آمپرسنج یا میلی آمپر سنج نامیده می شود.

 

آمپرسنج برای اندازه گیری جریان:

 

برای اندازه گیری جریان گالوانومتر یا آمپرسنج باید طوری اتصال داده شود که جریان کل مدار بتواند از آن عبور کند. برای این منظور باید در نقطه ای مدار را قطع و دو انتهایش را به قطب آمپر سنج وصل کرد. به عبارت دیگر آمپرسنج را باید به طوری متوالی در مدار قرار داد. چون جریان حالت ثابت را اندازه می گیریم. اینکه وسیله را به کدام قسمت از مدار وصل کنیم اهمیتی ندارد در صورتیکه در جریانهای متغییر چنین نیست.

 

ولت سنج برای اندازه گیری ولتاژ :

 

با استفاده از گالوانومتر نه فقط جریان بلکه ولتاژ را نیز می توان اندازه گرفت. زیرا بنابر قانون اهم این کمیت ها متناسبند. اگر دو کمیت با یکدیگر متناسب باشند با وسیله ای که به طور مناسب مندرج شده باشد می توان هر دو کمیت را اندازه گرفت. مثلاً تاکسی متر که فاصله طی شده را اندازه می گیرد، می توان برحسب کیلومتر مدرج کرد. ولی چون کرایه با فاصله متناسب است، درجات شمارنده را بطور مستقیم به پول پرداختی مدرج می کنند. به طوری که مستقیماً کرایه را نشان می دهد.

 

به همین ترتیب صفحه گالوانومتر را می توان طوری مدرج کرد که بتواند بطور مستقیم هم جریان برحسب آمپر عبور کرده از وسیله و هم ولتاژ دو سر آن را برحسب ولت اندازه بگیرد. بنابر این گالوانومتری که برای جریان مدرج می شود آمپرسنج ، در حالی که وسیله ای که برای ولتاژ مدرج می شود و لت سنج نام دارد .

 

دستگاه ها ی مرکب :

 

در حالت کلی اگر جریان I از گالوانومتر عبور کند، باید بین قطب های ورودی و خروجی آن ولتاژ معین U وجود داشته باشد. فرض کنید که مقاومت داخلی گالوانومتر یعنی مقاومت قسمت هایی از آن که جریان از آنها عبور می کند، R باشد (برای گالوانومتر ها با مغناطیس دائمی R مجموع تاب و سیم های رابط است، در حالی که برای گالوانومترهای با سیم افروزشی R مجموع مقاومت سیم گرم شده و رابط هاست).

 

بنابر قانون اهم U=IR می باشد. پس برای یک گالوانومتر معین ، هر مقدار از جریان با مقدار معینی از ولتاژ در دو سر قطب های آن متناظر است. بنابر این جای قرار گرفتن عقربه می تواند هم جریان و هم ولتاژ را نشان دهد. یعنی دستگاه را می توان هم به عنوان آمپرسنج و هم به عنوان ولت سنج مدرج کرد.

 

چگونگی قراردادن ولت سنج در مدار :

 


با استفاده از یک ولت سنج مدرج می توان اختلاف پتاسیل الکتریکی بین هر دو نقطه از مدار را اندازه گرفت. مثلا اگر اختلاف پتاسیل دو سر یک لامپ رشته ای را که از چشمه جریانی تغذیه می کند بخواهید اندازه گیری کنید. باید دو سر ولت سنج را به دو سر لامپ ببندید. به عبارتی ولت سنج جهت سنجش اختلاف پتاسیل (ولتاژ) دو نقطه از مدار یا یک عنصری از مدار بصورت موازی در مداز گذاشته می شود.

 

به عبارتی ولتاژ گذرنده از ولت سنج همان ولتاژ تمامی قسمت هایی از مدار است که آرایش موازی با ولت سنج دارد. در صورتیکه در مورد آمپر سنج قرارگیری در مدار بصورت متوالی است. و با اندازه گیری جریان گذرنده از یک تکه از مدار جریان کل مدار را می دهد، که باید با جریان المان مداری اندازه گیری شده ، برابر باشد.

 

مقاومت درونی ولت سنج:

 

ولت سنج را به جزئی از مدار که ولتاژ دو سر آن باید اندازه گیری شود به طور موازی می بندند. و از این رو جریان معینی ازمدار اصلی از آن می گذرد. پس ازاینکه ولت سنج وصل شد، جریان و ولتاژ درمدار اصلی قدری تغییر می کند. به طوری که حالا مداری متفاوت از رساناها داریم، که شامل رساناهای قبلی و ولت سنج است. مثلا با اتصال ولت سنج با مقاومت Rv به طوری موازی با لامپی که مقاومتش Rb است مقاومت کل مدار بصورت

 

(R= Rb/(1+Rb/Rv خواهد بود. هر چه مقاومت ولت سنج در مقایسه با مقاومت لامپ بزرگتر باشد، اختلاف بین مقاومت ولت سنج باید تا حد امکان بزرگ اختیار شود. برای این منظور یک مقاومت اضافی را که ممکن است مقاومتش به چند هزار اهم برسد، گاهی به طور متوالی به قسمت اندازه گیر ولت سنج می بندند.

 

مقاومت درونی آمپرسنج :

 


برخلاف ولت سنج، آمپرسنج همیشه در مدار به طور متوالی بسته می شود اگر مقاومت آمپرسنج Ra و مقاومت مدار Rc باشد، مقاومت کل مدار با آمپرسنج برابر می شود با :
(R=Rc(1+Ra/Rc
بنابر این در صورتیکه مقاومت وسیله در مقایسه با مقاومت مدار کوچک باشد بر طبق رابطه اخیر وسیله مقاومت کل مدار را زیاد تغییر نمی دهند. بنابر این مقاومت آمپرسنج ها را خیلی کوچک انتخاب می کنند (چنددهم یاچندصدم اهم) .
سیگنالهای DC , AC

 

AC به معنی جریان متناوب و DC به معنی جریان مستقیم می باشد . این دو مولفه گاهی به سیگنالهای الکتریکی ( مثلاً ولتاژ ) هم که جریان نیستند اطلاق می شود . بنابراین سیگنالهای الکتریکی جریان یا ولتاژی هستند که منتقل کننده اطلاعات ( که معمولا ولتاژ میباشد ) هستند .

جریان متناوب
AC
سیگنالهای متناوب در یک مسیر منتشر میشوند و سپس تغییر مسیر می دهند و این عمل دائماً تکرار می شود . یعنی ابتدا یک سیکل مثبت و بعد یک سیکل منفی و به همین ترتیب تکرار می شوند .

 

یک ولتاژ متناوب دائماً بین مثبت و منفی تغییر میکند و بصورت موجی تکرار میشود .

 

به هر تغییرات بین مثبت و منفی ، یک سیکل گفته می شود و واحد آن هرتز می باشد . در ایران وسائل الکتریکی با فرکانس 50 هرتز کار می کنند .

 

شکل بالا شکل موج یک منبع تغذیه متناوب است که به آن موج سینوسی اطلاق می شود و به شکل پائین از آنجا که مستقیماً بین مثبت و منفی تغییر می کند ، شکل موج مثلثی اطلاق می شود .

 

سیگنالهای متناوب برای راه اندازی وسائلی از قبیل لامپ ها و گرم کننده ها بکار می روند ولی اکثر مدارهای الکتریکی برای کار نیاز به یک ولتاژ مستقیم دارند که در زیر به آن اشاره شده است .

 

جریان مستقیم DC

 

جریان مستقیم همیشه در یک مسیر جاری می شود ( همیشه مثبت و یا همیشه منفی است ) ولی ممکن است میزان آن کاهش یا افزایش پیدا کند .

 

باتری ها و رگولاتورها ولتاژ مستقیم می دهند و این ولتاژ برای مدارهای الکترونیکی مناسب است . اکثر منابع تغذیه شامل یک تبدیل کننده ترانسفورماتوری هستند که جریان اصلی غیر مستقیم را به یک جریان غیر مستقیم کم و بی خطر تبدیل می کنند .

 

سپس این جریان کم و بی خطر توسط مدارات یکسو کننده جریان از غیر مستقیم به مستقیم تبدیل می شود . البته این ولتاژ مستقیم یک ولتاژ متغییر می باشد و برای مدارهای الکترونیکی مناسب نیست و لذا برای صاف کردن سطح ولتاژ مستقیم از یک خازن استفاده می شود تا ولتاژ مستقیم برای مدارات الکترونیکی حساس قابل استفاده شود .

 

در شکل مقابل بالا شکل موج یک ولتاژ مستقیم ثابت و یکنواخت که از طریق باتری تامین میشود نشانداده شده است .

 

شکل وسط یک ولتاژ مستقیم با صاف کننده سطح ولتاژ ( خازن ) است که مناسب بعضی از مدارهای الکترونیکی می باشد .و شکل پائین یک ولتاژ مستقیم بدون استفاده از خازن را نشان می دهد
مشخصات سیگنال های الکتریکی

 

همانطور که بیان شد ، سیگنالهای الکتریکی ولتاژ یا جریانی هستند که انتقال دهنده اطلاعات که معمولا ولتاژ است ، هستند .

 

در نمودار مقابل مشخصات مختلفی از سیگنال الکتریکی نشان داده شده است . یکی از این مشخصات فرکانس است که به تعداد سیکل ها در ثانیه اطلاق می شود .

 

Amplitude ماکزیمم ولتاژی است که سیگنال دارد و Peak voltage نام دیگری برای Amplitude است .

 

پیک تو پیک ( Peak-peak voltage ) دو برابر مقدار پیک ولتاژ می باشد .

 

دوره تناوب ( Time period ) زمانی است که برای طی شدن یک سیکل کامل نیاز است . این زمان بر حسب ثانیه اندازهگیری می شود و در زمانهای خیلی کوتاه از واحد های میکروثانیه هم استفاده می شود .

 

فرکانس ( Frequency ) به تعداد سیکل ها در هر ثانیه اطلاق می شود و واحد آن هرتز است . در اندازه گیری فرکانس های بالا از واحد های کیلوهرتز و مگاهرتز نیز استفاده می شود .

 

 

 

در ایران فرکانس شبکه برق 50 هرتز است بنابراین دوره تناوب برابر است با 20 میکروثانیه .

 

1/50 = 0.02s = 20ms.

 

هر کیلو هرتز برابر با هزار هرتز و هر مگاهرتز برابر را یک میلیون هرتز است .

 

1kHz = 1000Hz و 1MHz = 1000000Hz.

 


فرکانس =
1
و
دوره تناوب =
1

 

دوره تناوب
فرکانس

(ارزش و مقدار RMS ( ولتاژ مؤثر

 


در ولتاژ غیر مستقیم ، ولتاژ از صفر شروع و به پیک مثبت می رسد و دوباره به صفر رسیده و سپس به پیک منفی می رسد و لذا در بیشتر اوقات ، ولتاژ از مقدار پیک ولتاژ کمتر است . لذا از یک مقدار موثر استفاده می کنیم که همان RMS است . مقدار ولتاژ RMS برابر است با 0.7 ولتاژ پیک
VRMS = 0.7 × Vpeak and Vpeak = 1.4 × VRMS

 

ارزش یا معیار RMS یک ارزش موثر ولتاژ یا جریان متغییر می باشد ، بدین معنی که این ولتاژ تاثیر اصلیش در مدار معادل آن مقدار است . بعنوان مثال یک لامپ که به ولتاژ 6 ولت RMS متصل شده ، همان مقدار روشنائی را دارد که اگر به یک ولتاژ 6 ولت مستقیم متصل می شد .به هر حال نور لامپی که با ولتاژ 6 ولت RMS روشن شود ، کمتر است از نور لامپی که با 6 ولت مستقیم روشن شود . چون ولتاژ موثر 6 ولت غیر مستقیم برابر است با 2/4 ولت یعنی برابر با 2/4 ولت مستقیم نور می دهد .

 

بحث ولتاژ مؤثر این فکر را بوجود می اورد که مقدار RMS نوع دیگری از میانگین است ولی بخاطر داشته باشید که این مقدار قطعاً میانگین نیست . در واقع ولتاژ یا جریان میانگین غیر مستقیم ، صفر خواهد بود . چون بخش های مثبت و منفی سیگنال هم را خنثی می کنند و وقتی میانگین می گیریم ، میانگین براببر با صفر خواهد بود . بنابراین ولتاژ RMS قطعاً یک ولتاژ میانگین نیست .
اینک این سوال پیش می اید که یک ولتمتر AC چه مقداری را نشان می دهد ، مقدار مؤثر یا مقدار پیک ولتاژ ؟

 

پاسخ این است که ولتمترهای AC مقدار موثر ولتاژ یا جریان را نشان می دهند در ولتاژهای مستقیم هم مقدار مؤثر DC نشانداده می شود .

 

سؤال دیگری که مطرح است این است که بطور مثال 6 ولت مستقیم دقیقاً چه معنائی دارد ، مقدار مؤثر یا مقدار پیک ولتاژ معنی دارد ؟

 

در این موارد اگر منظور پیک ولتاژ باشد معمولاً قید می شود و در غیر اینصورت منظور مقدار مؤثر خواهد بود . برای مثال وقتی می گوئیم 6 ولت AC به معنی 6 ولت مؤثر است که پیک ولتاژ آن 8/6 ولت است .

 

در ایران ولتاژ 220 ولت برای مصارف عمده الکتریکی مورد استفاده قرار می گیرد ، این به معنی 220 ولت موثر بوده و پیک آن حدود 320 ولت است .
معرفی مقاومت
________________________________________
مقاومت ، یکی از المان*های الکتریکی است که برای این طراحی شده است که در مدار یک مقاومت الکتریکی ( electrical resistance ) بوجود آورد . مقاومتها به گونه*ای ساخته می*شوند که بتوانند جریان عبوری از مدار را در حد مورد نیاز محدود کنند. دو نوع مقاومت وجود دارد:مقاومت های ثابت و متغیر .

 

(مقاومت):

1. مقاومت های ثابت :
الف- کربنی

 

ب- لایه ای :

 

° لایه ی کربنی

 

° لایه ی فلزی

 

° لایه ی اکسید فلز

 

ج- سیمی
1. مقاومت های متغیر:
الف- قابل تنظیم :

 

° پتانسیومتر

 

° رئوستا

 


ب- وابسته «تابع):

 

°تابع حرارت :
1. PTC
2. NTC
° تابع نور LDR

 

° تابع ولتاژVDR

 

° تابع میدان مغناطیسی MDR
1. تشخیص مقدار اهم مقاومت ها:
الف- کد های رنگی

 

ب- رمزهای عددی

 

ج- نوشتن مقدار مقاومت
مقاومت های ثابت
مقاومت های ثابت به آن دسته از مقاومت ها گفته می شود که مقدارشان همواره ثابت است.علامت فنی مقاومت در نقشه مدارها به صورت است و آنرا با حرف R نشان می*دهند. اما خود مقاومت به شکل استوانه کوچکی است که روی آن 4 نوار رنگی دیده می*شود. و به طور معمول از *** کربن هستند . به دو سر آن نیز پایه فلزی متصل است، برای قرار دادن مقاومت در مدار ، پایه*های آن را توسط دم*باریک خم می*کنند و داخل سوراخهای بردبورد یا فیبر فرو می*برند.

 

مقدار اهم مقاومت ها به سه روش مشخص می شوند که عبارتند از:

 

1- نوارهای رنگی 2- رمزهای عددی 3- نوشتن مقدار مقاومت
مقاومت های متغیر

 

 

 

مقاومت های متغیر به مقاومت هایی اطلاق می شود که مقدارشان ثابت نبوده و قابل تغییر می باشد. در مدارهای الکترونیکی از مقاومت متغیر به عنوان کنترل حجم صدا ( ولوم) یا سایر کنترل*ها استفاده می*شود. مقاومت متغیر دارای سه پایه است که به مدار متصل می*شود. هنگامی که به عنوان تنظیم کنند ه جریان در مدار به کار می*رود فقط از پایه وسط و یکی از پایه*های طرفین استفاده می*شود. با تغییر محور مقاومت متغیر ، مقدار مقاومت تغییر می*کند. مقاومت های متغیر به صورت زیر تقسیم بندی می شوند:
1-قابل تنظیم : الف- پتانسیومتر ب- رئوستا

 

2-وابسته «تابع):
الف- تابع حرارت TDR :
1 - PTC
2- NTC
ب- تابع نور LDR
ج- تابع ولتاژVDR
د- تابع میدان مغناطیسی MDR
تشخیص مقدار مقاومت با استفاده از نوارهای رنگی

 

مقاومتهای توان کم دارای ابعاد کوچک هستند، به همین دلیل مقدار مقاومت و تولرانس را بوسیله نوارهای رنگی مشخص می*کنند که خود این روش به دو شکل صورت می*گیرد:
1. روش چهار نواری
2. روش پنج نواری
روش اول برای مقاومتهای با تولرانس 2% به بالا استفاده می*شود و روش دوم برای مقاومتهای دقیق و خیلی دقیق تولرانس کمتر از 2%) استفاده می*شود. در اینجا به روش اول که معمولتر است می*پردازیم. به جدول زیر توجه نمائید. هر کدام از این رنگها معرف یک عدد هستند:

 

 

 

0سیاه 1قهوه*ای 2قرمز 3نارنجی 4زرد 5سبز 6آبی 7بنفش 8خاکستری 9سفید
دو رنگ دیگر هم روی مقاومتها به چشم می*خورد: طلایی و نقره*ای ، که روی یک مقاومت یا فقط طلایی وجود دارد یا نقره*ای. اگر یک سر مقاومت به رنگ طلایی یا نقره*ای بود ، ما از طرف دیگر مقاومت ، شروع به خواندن رنگها می*کنیم. و عدد متناظر با رنگ اول را یادداشت می*کنیم. سپس عدد متناظر با رنگ دوم را کنار عدد اول می*نویسیم. سپس به رنگ سوم دقت می*کنیم. عدد معادل آنرا یافته و به تعداد آن عدد ، صفر می*گذاریم جلوی دو عدد قبلی( در واقع رنگ سوم معرف ضریب است ). عدد بدست آمده ، مقدار مقاومت برحسب اهم است. که آنرا می*توان به کیلواهم نیز تبدیل کرد.

 

ساخت هر مقاومت با خطا همراه است. یعنی ممکن است 5% یا 10% یا 20%خطا داشته باشیم . اگر یک طرف مقاومت به رنگ طلایی بود ، نشان دهنده مقاومتی با خطا یا تولرانس 5 % است و اگر نقره*ای بود نمایانگر مقاومتی با خطای 10% است.اما اگر مقاومتی فاقد نوار چهارم بود، بی رنگ محسوب شده و تولرانس آن را 20 %در نظر می*گیریم.

 

به مثال زیر توجه نمایید:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از سمت چپ شروع به خواندن می*کنیم. رنگ زرد معادل عدد 4 ، رنگ بنفش معادل عدد 7 ، رنگ قرمز معادل عدد 2 ، و رنگ طلایی معادل تولرانس ٪5 می*باشد. پس مقدار مقاومت بدون در نظر گرفتن تولرانس ، مساوی 4700 اهم ، یا 4.7 کیلو اهم است و برای محاسبه خطا عدد4700 را ضربدر 5 و تقسیم بر 100 می*کنیم، که بدست می*آید: 235
4935 = 235 + 4700

 

4465 = 235 - 4700

 

مقدار واقعی مقاومت چیزی بین 4465 اهم تا 4935 اهم می*باشد.

 

مولتی متر Multi Meter
این امکان را به ما می دهد که مولفه هایی چون ولتاژ و جریان و مقاومت و همچنین از آن برای تست دیود و ترانزیستور و تست خازن و اندازه گیری دما و غیره استفاده می شود
در اینجا شکل دو مولتی متر MultiMeter دیجیتالی و عقربه ای را مشاهده می کنید

در عیب یابی کیت های آموزشی موارد زیر را کنترل نمائید
کلیه قطعات کیت را از نظر نصب صحیح و مکان نصب آنها بطور دقیق کنترل کنید کنترل نوارهای رنگی مقاومتها ، قرار گرفتن صحیح خازنهای الکترولیت ، دیودهای یکسو ساز و نورانی ، نصب صحیح ترانزیستورها و آی سی بر روی فیبر و اتصال صحیح تغذیه به مدار و سیم بندی صحیح کیت ، از جمله مواردی است که لازم است مورد بررسی مجدد قرار گیرند

کلیه لحیم کاری های مدار را بررسی کنید و از اجرای صحیح لحیم کاری ها مطمئن شوید آیا تکه لحیم اضافی باعث اتصال نوارهای مسی نشده است ؟ آیا پایه کلیه قطعات بطور محکم توسط لحیم به نوار مسی متصل شده است ؟ بهتر است مجدد به شکل هایی که در قسمت آموزش لحیم کاری چاپ شده توجه و روش صحیح آن را با لحیم کاری خودتان مقایسه کنید
اگر در محلی لحیم کاری ضعیف است مجدد از لحیم به مقدار کافی استفاده شود و چنانچه در محلی لحیم اضافی انباشته شده ، مقدار اضافی آن را توسط قلع کش جمع آوری کنید . اگر قلع کش در اختیار ندارید میتوانید قلع های اضافی را ذوب و فیبر را سریعاً به میز کارتان بزنید تا قلع اضافی برداشته شود و در صورت لزوم مجدداً مقداری قلع تازه و به مقدار کافی اضافی کنید

 

توجه : قبل از اقدام به عیب یابی منبع تغذیه را از مدار جدا کنید



برد بورد :

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  49  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله برق قدرت