دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :67
بخشی از متن مقاله
خلاصه
اختلالات خلق دربرگیرنده گروه بزرگی از اختلالات روانی هستند که حالات خلقی پاتولوژیک ( خلق بالاتر و پایین تر از حد طبیعی)، اعمال نباتی وابسته به آنها و دیگر اختلالات روان حرکتی تصویر بالینی اصلی آنها را تشکیل می دهد. در این بین انواع افسردگی اختلالات خلق، خصوصا افسردگی اساسی، گروه بزرگی را شامل می شوند که ممکن است به صورت اپیزودهای منفرد و یا اپیزودهای راجعه متظاهر شوند. بیمارانی که خلق افسرده دارند با کاهش انرژی و علاقه به کار، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی، احساس بی ارزشی یا گناه و افکار مرگ و خودکشی مواجه می شوند که این امر باعث اضمحلال بخش عمده ای از قوای فکری و نیروی کارآمد جامعه می گردد.
بررسی دانش آموزان به لحاظ اهمیت آن از نظر بنیادی و کاربردی مورد توجه بسیاری از روانشناسان، مشاوران و علمای تعلیم و تربیت و متخصصان بهداشت روانی و سایر افرادی که به نحوی با دانش آموزان سروکار دارند قرار گرفته است. با توجه به اینکه وضعیت روحی- روانی دانش آموزان امر مهمی در وضعیت تحصیلی آنان به شمار می آید به غایت یافته های این تحقیق می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات وابسته به تحصیل درمراکز آموزشی واقع گردد.
هدف از اجرای این تحقیق تعیین میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان سال سوم دبیرستانهای تیزهوشان یزد و مقایسه آن با دانش آموزان سایر دبیرستانها می باشد. در این تحقیق 131
دانش آموز سال سوم دبیرستان دخترانه و پسرانه تیزهوشان( گروه مورد) و 143 دانش آموز سال سوم دبیرستانهای دخترانه فاطمه مشکاه و پسرانه کیخسروی ( گروه شاهد) انتخاب شدند. در مجموع 274 دانش آموز به وسیله آزمون Beck مورد ارزیابی قرار گرفتند.
از میان 131 نفر گروه مورد 75 نفر(3/57%) و از میان 143 نفر گروه شاهد 77 نفر (9/53%) دچار افسردگی متوسط و شدید بودند که این اختلاف به وسیله chi-square آزمون گردید و با p-value = 0.932 این ارتباط معنی دار نشد یعنی از نظر شیوع افسردگی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد. با بررسی میزان افسردگی بر حسب جنس، بعد خانوار، وضعیت مالی، شغل مادر و وضعیت زندگی با والدین نیز رابطه آماری معنی داری بین دو گروه بدست نیامد. این بدان معنی است که ما با این تعداد نمونه نتوانستیم ارتباطی از این حیث بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده کنیم و دو گروه از نظر شیوع افسردگی تفاوتی ندارند.
مقدمه :
افسردگی یک سندرم و شامل مجموعه علایمی است که یک علت خاص را نمی توان برای آن پیدا کرد علایم این بیماری عبارتند از: افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، کاهش آشکار علاقه و میل به هر نوع فعالیتی در زندگی، کاهش وزن، بی خوابی، خستگی و کاهش انرژی، احساس بی ارزشی و گناهکار بودن و کاهش تمرکز و تصمیم گیری و اندیشیدن به مرگ و خودکشی بدون داشتن طرحی برای آن.
این بیماری شایعترین بیماری روانی بعد از اضطراب می باشد با توجه به مواردی نظیر شیوع بالای ابتلا در دوره جوانی و ضربه های روحی عظیمی که به اطرافیان بیمار افسرده و جامعه وارد
می شود، غیرفعال شدن و کاهش کارآیی قشر عظیمی از نیروی فعال جامعه و تاثیر منفی بر دیگران و زیان اقتصادی و اجتماعی آن، نیاز به تحقیق در این مورد اهمیتی دوچندان دارد.
عامل دیگر اهمیت این تحقیق را می توان در این دانست که اکثر آمار و اطلاعات ما در مورد میزان شیوع افسردگی برگرفته از اطلاعات و تحقیقات در جوامع دیگر خصوصا جوامع غربی است با توجه به اینکه عوامل موثر بر افسردگی در هر جامعه متفاوت است بنابراین نیازمند به اطلاعات در مورد این بیماری در جامعه خودمان هستیم تا هم عوامل و علل آن را در جامعه خودمان بشناسیم و هم در رفع آن کوشاتر باشیم.
تحقیق در مورد شیوع افسردگی در دانش آموزان دبیرستانهای تیزهوشان از نیازهای جامعه ماست زیرا چنین دانش آموزانی در آینده عهده دار مسئولیت های خطیر جامعه می شوند و مردم نیز از این دانش آموزان انتظار بیشتری دارند. بنابراین می بایست از هر نظر، چه روحی و چه جسمی در سطح بالایی قرار داشته باشند که بتوانند آینده سازان خوبی برای کشور باشند و مسئولین و جامعه، باید حداکثر تلاش را برای کاهش و رفع این بیماری در دانش آموزان انجام دهند. عدم شناخت مدیران، معلمان و والدین از ویژگیهای شخصیتی و وضعیت روحی دانش آموزان، بخصوص دانش آموزانی که از توانایی خاصی برخوردارند. همچنین کمبود امکانات در فراهم آوردن فرصتهایی برای شکوفا سازی قابلیتهای آنان و در نهایت فقدان کمکهای ویژه در این راستا همگی از عواملی به شمار می روند که مانع تجلی این قابلیتها خواهد شد.
به یقین عده زیادی در طی این روند قربانی این عدم شناخت ها می شوند که برای آنان ارمغانی جز ابتلا به اختلالات جسمی و روانی در پی نخواهد داشت. بنابراین هر جامعه ای که به بقا و پیشرفت خودش می اندیشد باید استعدادهای درخشان خود را در کانون توجه قرار دهد.
نکات فوق لزوم اهمیت بررسیهای دقیق و موشکافانه در مورد نیازهای فردی، ویژگیهای شخصیتی و بیماریهای روحی و روانی این افراد را آشکار می سازد. تا با توجه به نتیجه حاصل از این بررسی ها، پیشنهادهایی در جهت توجه هر چه بیشتر نسبت به آنان ارائه دهیم.
کلیات
حدود 2500 سال است که اختلالات خلق خصوصا فرمهای افسردگی آنها زندگی بشر را متاثر ساخته است. تا آنجا که نه تنها در مدارک طبی قدیم بلکه در آثار هنری همچون داستانها، افسانه ها و نقاشیها می توان ردی از آنها را باز یافت. به عنوان مثال داستان شاه سائول (king saul) و داستان خودکشی آژاکس در الیاد هومر هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده اند.
بسیاری از آنچه را که امروزه در مورد اختلالات خلق می دانیم توسط رومیان و یونانیان قدیم شرح داده شده است. اولین بار افلاطون 450 سال قبل از میلاد اصطلاح ملانوکولی را برای توصیف اختلالات افسردگی و مانیا به کار برد. در سال 1954 میلادی ژول با یاژه فرانسوی جنون دوشکلی(folic double form) را که در آن بیمار دچار افسردگی عمیق به حالت بهت زده می شود تعریف کرد.
در حدود 100 سال قبل از میلاد، کورنلیوس در کتاب De Medicina افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله ارسطو(120 تا 180 بعد از میلاد) و جالینوس(129 تا 199 بعد از میلاد) و الکساندر ترالز در قرن هشتم نیز بکار بردند.
در سال 1854 ژول فالره جنون ادواری را توصیف نمود. چنین بیمارانی متناوباحالات خلقی مانی و افسردگی را تجربه می کنند.
در سال 1882 کارل کالبام روانپزشک آلمانی با استفاده از اصطلاح «سایکلوتایمی» مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نمود. امیل کرپلین در سال 1899 مفهوم بیماری مانیک- دپرسیو را شرح داد که شامل اکثر ملاکهای تشخیصی است و امروزه روانپزشکان برای تشخیص این بیماری از آنها استفاده می کنند همچنین کرپلین افسردگی رجعتی (Involutional melancholia) را شرح داد که پس از یائسگی در زنها و اواخر بزرگسالی در مردها شروع می شود و از آن به بعد یکی از معادلهای اختلالات خلقی با شروع دیررس شمرده می شود.(5)
اختلالات خلقی شامل اختلالات افسردگی، اختلالات دوقطبی و افسردگی همراه با بیماریهای طبی یا سوء استفاده از الکل و سایر مواد می باشد.(18)
خلق آدمی ممکن است طبیعی، بالا یا پایین باشد افسردگی، فروریختن ممتد در خلق پایین است که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهایی و افکار خودکشی نمایان می شود و محدود به زمان و مکان خاصی نیست و واکنشی در برابر استرس است.
اخیرا اختلالات خلقی در کودکان و نوجوانان بیشتر شناسایی و درمان می شوند. بچه های کوپک افسرده اغلب نشانهایی بروز می دهند که در سنین بالاتر شیوع کمتری دارد. این نشانه ها عبارتند از: توهمات شنوایی هماهنگ با خلق، شکایات بدنی، ظاهر غمگین و کناره گیر و عزت نفس پایین. نشانه هایی هم هستند که بدون توجه به سن و وضعیت رشدی به صورت یکسان در بیماران ظاهر می شود و شامل: افکار خودکشی، خلق افسرده یا تحریک پذیر، بی خوابی و کاهش توانایی تمرکز می شود.
با این حال مسائل رشد بر تظاهر تمام نشانه ها تاثیر می گذارد. برای مثال، نوجوانان غمگین که به طور مکرر افکار خودکشی را بروز می دهند، عموما قادر به طرح نقشه ای واقعی برای خودکشی یا تبدیل افکارشان به عمل نیستند. خلق نوجوانان مخصوصا در مقابل چندین عامل استرس زای اجتماعی نظیر اختلاف خانوادگی مزمن، سوء رفتار و مسامحه و شکستهای تحصیلی آسیب پذیر است. اکثر نوجوانان و جوانان مبتلا به اختلال افسردگی عمده قبلا قربانی سوء رفتار یا مسامحه بوده اند. جوانان دچار اختلالات افسردگی در محیطهای مسموم ممکن است با کاهش استرس یا بیرون آمدن از آن محیط نشانه های افسردگیشان بهبود یابد. وقتی نوجوان عزیزی را از دست بدهد، داغدیدگی نیز حتی در غیاب اختلال افسردگی غالبا کانون درمان روانپزشکی قرار می گیرد.(5)
این پژوهش سعی دارد شیوع افسردگی را در سطح دبیرستانهای تیزهوشان استان یزد مورد بررسی قرار دهد و شیوع افسردگی را در این دانش آموزان با دانش آموزان مدارس عادی مقایسه نماید.
اختلالات خلقی
مشخصه اختلالات خلقی عبارت است از وجود اختلالی در تنظیم خلق، رفتار و عاطفه. همانطور که گفته شد اختلالات خلقی تقسیم می شوند به:
- اختلالات افسردگی
- اختلالات دوقطبی
- افسردگی همراه با بیماری طبی یا سوء استفاده الکل یا سایر مواد.
اختلالات افسردگی با فقدان اپیزود مانیا یا هیپومانیا از اختلال دو قطبی افتراق می یابند. (18)
افسردگی(Depression)
افسردگی به صورت خلق افسرده به طور روزمره به مدت لااقل دو هفته توصیف می شود( جدول الف) مشخصه های یک اپیزود بیماری عبارتند از غمگینی(sadness) بی تفاوتی یا بی احساسی (آپاتی)، یا برافروختگی (irritability) که معمولا با تغییر در تعدادی از کارکردهای عصبی- نباتی همراه است از جمله الگوهای خوابیدن، اشتها، وزن، کندی یا سراسیمگی حرکتی، خستگی، اشکال در تمرکز و تصمیم گیری، احساس شوم یا گناه و افکار مرگ یا مردن. بیماران مبتلا به افسردگ درون زاد در تمام فعالیتهای لذت بخش عمیقا احساس عدم لذت می کنند، سحرخیز هستند، احساس می کنند کیفیت حالت خلقی ملالت انگیزشان با غمگینی متفاوت است و اغلب متوجه تغییرات روزانه در خلق خود می شوند( صبحها بدتر است). در عین حال این خصایص شدید به طور متناقضی پیشگویی کننده پاسخ بهتر به درمان ضدافسردگی است. تقریبا 15% از کل جمعیت زمانی در طول زندگی خود یک اپیزود افسردگی عمده را تجربه می کنند، و 8%-6% از تمام بیماران سرپایی درمانگاههای عمومی معیارهای تشخیصی این اختلال را دارند. معهذا اغلب افسردگی تشخیص داده نمی شود و حتی در موارد بیشتری به طور مناسب درمان نمی شود.