انشاء در مورد تصور خود در فضاپیما روی کره ماه و طنز همسایه خوب و بد
2 صفحه
مقاله انشاء در مورد تصور خود در فضاپیمای کره ماه و طنز همسایه خوب و بد
انشاء در مورد تصور خود در فضاپیما روی کره ماه و طنز همسایه خوب و بد
2 صفحه
اقدام پژوهی چگونه در درس انشاء و نگارش دوره راهنمایی تحول ایجاد کردم .
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد.
فرمت فایل: ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 16
فهرست مطالب
«چکیده»
مقدمه:توصیف وضعیت موجود
«گردآوری اطلاعات (شواهد1)»
بعدازاین جلسه :
«تجزیه وتحلیل اطلاعات»
«خلاصه ی یافته های اولیه»
«چند نکته درباره ی نگارش»
«اصول ومبانی انشا»
«انواع انشا»
«معیارهای ارزشیابی»
«راههای پیشنهادی برای انشا نویسی»
«چگونگی اجرای راه جدید»
«گردآوری اطلاعات (شواهد2)»
نتایج کار به شرح ذیل است:
«تجدیدنظر درروشهای انجام گرفته واعتبار بخشی به آن»
«نتایج»
«نتیجه گیری»
«فهرست منابع»
«چکیده»
ضعف وکم کاری که دانش آموزان درساعت انشا ونگارش ازخود نشان می دادند مرابرآنداشت که این مسئله رابه صورت موشکافانه ای ،مورد کنکاش و وبررسی قرار دهم واین کلاس ها رااز یک نواختی خارج سازم.
همین امر باعث شده دست به تحقیق وتنحص دامنه داری بزنم به همین خاطر برای شروع به صاحبان اصلی این درس که همان فراگیران می باشند ؛رجوع نمودم که با جوابهای خود کلید خیلی ازسوالهای من شدند،سعی کردم که ازنظرات دیگر همکارانم نیز بهره بگیرم.که بامساعدت مدیرآموزشگاه مقدور شد.
همچنین طرح خودرا درانجمن اولیا ومربیان آموزشگاه ودرگروههای آموزشی منطقه نیز مطرح نمودم.که درآن جا چندتن ازهمکاران همراه وهم گام من شدند وقبول نمودند که مرایاریدهند تاشیوه های مختلف تدریس انشا رابه اجرا درآوردیم.
نتایج حاصله بسیار مطلوب وحتی دربرخی موارد فراتر ازانتظار من بود وبعداز اجرا تاثیر شگرفی درکلاس های انشا به جا گذاشت.
فرمت فایل: ورد و قابل ویرایش
تعداد صفحات: 17 صفحه
چگونه توانستم با ارائه راهکار مناسب، دانش آموزان را درنگارش انشا تقویت نمایم؟
هدف از درس انشا، آشنایی با شیوه های تحقیق، انبساط ذهن، تبادل اندیشه ها، آموزش سخنوری
وخطابه نویسی،پرورش ذوق وتقویت تخیل، برداشت از محیط اطراف، محل عرضه اندیشه ها و
تجارب، راه برقراری ارتباط وتمرین واظهار درجمع است وبه عنوان یک درس مستقل در برنامه درسی
گنجانده شده است.
درس تربیت بدنی به منظور پرورش جسم واحراز تندرستی ودفع کاهلی و تن پروری ویاددهی بازیهای
دسته جمعی ودر نهایت به دست آوردن روحیه ورزشکاری وجوان مردی است. درس انشا نیز برای
پرورش روان و سلامت سخن وخردورزی و ابراز دیدگاه ها و اندیشه پروری است و در نهایت راهی
است به سوی نویسندگی.بنابراین انشانویسی یک نوع خلاقیت است که باید آن را در دانش آموزان
رشدداد.هرگاه دانش آموز بتواند اندیشه ها وآن چه که در روانش می گذرد را در طی زمان معینی به
شکل کلمات،عقاید،شکل ها و نمادها بیان کند، این دانش آموز قدرت بلاغت پیدا کرده است. داشتن
اطلاعات عمومی و قدرت بحث و بیان نظرات وپیشنهادها و قوه ی تجزیه وتحلیل، مساله ی مهمی است
که یا در دانش آموزان دیده نمی شود و یا اگر هم باشد به صورت بسیار کم است.ما دانش آموزان
ساعی ومستعد زیادی داریم که در بیان مطالب درسی وپاسخ گویی به پرسش های معلم توانا هستند
وحداکثرنمرات را کسب می کنند ولی هرگز قادر به سخن گفتن وبیان اندیشه ونظرات خود نیستند و
همچنین توان شرکت در بحث های گروهی واجتماعی را نداشته نسبت به مسائل مطرح شده در کلاس
نگرش نقادانه ندارند.انشا پرورش دهنده ی فکر وعقل است.زیرا قوه ی ابتکار وخلاقیت آدمی را به
تحرک واداشته وآن را به کار می اندازد.به این جهت اگر اندکی دقت نماییم متوجه می شویم که اهل
قلم ونوشتار، نسبت به افرادی که از ضعف در این خصیصه رنج می برند،از قوه ی تخیل واستنباط
بالایی برخوردار هستند.
سالهای سال است که می شنویم دانش آموخته های ما از نوشتن چند سطر نامه یا گزارش یا تقاضا
و...عاجزند واین نقص را بیسوادی آنان می دانند.آیا به راستی دانش آموخته ها مقصرند یا برنامه ریزان
ومدرسان؟هیچ از خود پرسیده ایم که دانش آموزان اطلاعات انشاآموزی را از کجا کسب کنند
ومعلمان چه روشی را برای یاددهی به کار ببرند؟
اگر به اهمیت درس انشا در مدارس متوجه باشیم وکاربرد آن را در زندگی روزانه تا پایان عمر دانش
آموخته ها بدانیم،این چنین آن را خوار وخفیف نمی کنیم.اگر این حقیقت را مد نظر داشته باشیم که
یک نویسنده توانا،یک گزارشگر موفق و یک روزنامه نگار کاردان، روزگاری انشا نویس خوبی بوده
است.ساعت انشا زنگ تفریح برنامه های آموزشی مدارس نمی شود واین چنین به ادبیات اهانت
نمی شود.
عبادت به معنای اظهار ذلّت، عالیترین نوع تذلّل و کرنش در برابر خداوند است. در اهمیّت آن، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران (عالم تکوین و تشریح) برای عبادت است. خداوند میفرماید:
»و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»
هدف آفرینش هستی و جن و انس، عبادت خداوند است.
کارنامه همه انبیاء و رسالت آنان نیز، دعوت مردم به پرستش خداوند بوده است:
«و لقد بعثنا فی کلّ امّة رسولاً أن اعبدوا اللّه و اجتنبوا الطّاغوت»
پس هدف از خلقت جهان و بعثت پیامبران، عبادت خدا بوده است.
روشن است که خدای متعال، نیازی به عبادت ما ندارد، «فانّ اللّه غنیٌّ عنکم» و سود عبادت، به خود پرستندگان بر میگردد، همچنانکه درس خواندن شاگردان به نفع خود آنان است و سودی برای معلّم ندارد.
آنچه انسان را به پرستش و بندگی خدا وا میدارد (یا باید وادار کند) اموری است، از جمله:
1ـ عظمت خدا
انسان وقتی خود را در برابر عظمت و جلال خدایی میبیند، نا خود آگاه در برابر او احساس خضوع و فرو تنی میکند. آن سان که در برابر یک دانشمند و شخصیت مهم، انسان خویشتن را کوچک و ناچیز شمرده، او را تعظیم و تکریم میکند.
2ـ احساس فقر و وابستگی
طبیعت انسان چنین است که وقتی خود را نیازمند و وابسته به کسی دید، در برابرش خضوع میکند.
وجود ما بسته به اراده خداست و در همه چیز، نیازمند به اوییم. این احساس عجز و نیاز، انسان را به پرستش خدا وا میدارد. خدایی که در نهایت کمال و بی نیازی است. در بعضی احادیث است که اگر فقر و بیماری و مرگ نبود، هرگز گردن بعضی نزد خدا خم نمیشد.
3ـ توجّه به نعمتها
انسان، همواره در برابر برخورداری از نعمتها، زبان ستایش و بندگی دارد. یاد آوری نعمتهای بیشمار خداوند، میتواند قویترین انگیزه برای توجه به خدا و عبادت او باشد. در مناجاتهای امامان معصوم، معمولاً ابتدا نعمتهای خداوند، حتی قبل از تولّد انسان، به یاد آورده میشود و از این راه، محبت انسان به خدا را زنده میسازد آنگاه در خواست نیاز از او میکند. خداوند هم میفرماید:
»فلیعبدوا ربَّ هذا البیت، الّذی أطعمهم من جوعٍ و ءامنهم من خوفٍ»
مردم پروردگار این کعبه را بپرستند، او را که از گرسنگی سیر شان کرد و از ترس، ایمنشان نمود.
در آیهای دیگر است که پروردگارتان را بندگی کنید، چون شما را آفرید.
4ـ فطرت
پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. این روح پرستش، که در انسان فطری است، گاهی در مسیر صحیح قرار گرفته و انسان به «خدا پرستی» میرسد، و گاهی انسان در سایه جهل یا انحراف، به پرستش سنگ و چوب و خورشید و گاو و پول و ماشین و همسر و پرستش طاغوتها کشیده میشود.
انبیاء برای ایجاد حسّ پرستش نیامدهاند، بلکه بعثت آنان، برای هدایت این غریزه فطری به مسیر درست است.
علی ـ علیه السلام ـ میفرماید: «فبعث اللّه محمّدا بالحقّ لیخرج عباده من عبادة الأوثان الی عبادته» خداوند، محمّد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ را به حق فرستاد، تا بندگانش را از بتپرستی، به خدا پرستی دعوت کند.
بیشتر آیات مربوط به عبادت در قرآن، دعوت به توحید در عبادت میکند، نه اصل عبادت. زیرا روح عبادت در انسان وجود دارد. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، به جای غذا، خاک میخورد و لذّت هم میبرد!
اگر رهبری انبیاء نباشد، مسیر این میل فطری منحرف میشود و به جای خدا، معبودهای دروغین و پوچ پرستیده میشود. آنگونه که در نبود حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و غیبت چهل روزهاش، مردم با اغوای سامری، به پرستش گوسالهی طلایی سامری روی آوردند.
فلسفه عبادات
احکام و برنامههای عبادی اسلام، همه حکمت و فلسفه دارد:
اولاً: به دلیل صدها آیه و حدیث، که مردم را به تعقّل و تفکر فرا میخواند و هیچ مکتبی به اندازه اسلام به اندیشیدن دعوت نکرده است.
ثانیاً: یکی از انتقادهای شدید قرآن بر مشرکان و بت پرستان، تقلید کور کورانه و بی دلیل از نیاکان است.
ثالثاً: خود قرآن، بارها در کنار بیان احکام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره کرده است. امامان معصوم نیز در روایات، به بیان این حکمتها پرداختهاند و دانشمندان اسلام، گاهی به تألیف کتاب هایی پیرامون این موضوع اقدام کردهاند.
به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز به روز پرده از اسرار احکام الهی و دستورهای دینی برداشته میشود و هر چه از عمر اسلام میگذرد، بر عظمت و جلوهی آن افزوده میگردد.
با توجه به همهی نکات فوق، یاد آور میشود که:
1ـ لازم نیست دلیل همه احکام را، همه مردم در همه زمانها بدانند. گاهی دلیل برخی از آنها الآن روشن نیست ولی گذشت زمان، آنرا روشن میسازد.
2ـ در فلسفه احکام، تنها نباید نظر به فواید و آثار مادّی آنها داشت و تنها به بعد اقتصادی و بهداشتی و... توجه کرد و از آثار روحی و معنوی آخرتی آن غافل بود.
3ـ کسی که خدا را حکیم و دستورهایش را بر اساس حکمت میداند، نباید بخاطر اینکه امروز دلیل حکمی را نمیداند از انجام آن تخلّف کند. مریض، اگر بگوید: تا از خواص دارو آگاه نشوم مصرف نمیکنم، از درد خواهد مرد. البته باید دارو را مصرف کند و در صدد شناخت هم باشد.
4ـ در هر جا که از قرآن و حدیث، دلیل محکمی بر فلسفه حکمی نداریم، بهتر است ساکت باشیم و با یک سری توجیهات و حدسیّات دلیل تراشی نکنیم.
5ـ اگر از بعضی اسرار جهان هستی آگاه شدیم، مغرور نشویم و توقع نداشته باشیم که دلیل همه چیز را بدانیم.
6ـ از مدار عادی خارج نشویم و به دامن وسوسهها نیفتیم، همچنانکه مردم در مراجعه به پزشک، خود را در اختیار او قرار میدهند یا برای تعمیر اتومبیل خود، مکانیک را سؤال پیچ نمیکنند (چون به آگاهی پزشک و مکانیک، اعتقاد و باور دارند) در مسائل دینی هم که به قانون خدا گردن مینهند، باید بپذیرند و عمل کنند. چرا که خداوند، هم مهربانتر است، هم داناتر و حکیمتر. هم آینده را میداند، و هم آثار ظاهری و باطنی و نهان و آشکار را.
7ـ اگر گوشهای از اسرار حکم خدا را دانستیم، نباید خیال کنیم بر همهی اسرار واقف گشتهایم. آنکه دست خود را در دریا فرو میبرد، حق ندارد پس از بیرون آوردن دستش، به مردم بگوید: این همهی آب دریاست، بلکه باید بگوید: از آب دریا، این مقدار به سر انگشت من رسیده است. آنکه فلسفهی حکمی را بفهمد، نمیتواند خیال کند که آنچه فهمیده، تمام است و دیگر جز آن چیزی نیست. مگر با عقل و فکر محدود انسانی، میتوان به عمق احکامی که از علم بی انتهای خدا سر چشمه گرفته، پی برد؟
8 ـ همان عقلی که ما را به فهمیدن فلسفهی احکام دعوت میکند، همان میگوید: اگر جایی ندانستی، از آگاهانِ با تقوا بپرس. این همان تعبّد در مقابل اولیاء دین است.
اینک، پس از این مقدّمات، نمونه هایی را از قرآن و حدیث نقل میکنیم که اشاره به فلسفهی احکام دارد.
امّا قرآن:
دربارهی نماز میگوید: نماز، انسان را از فحشاء و منکر باز میدارد.
در جای دیگر میگوید: نماز را برای یاد و توجّه به من بپا دار.
و در جای دیگر: با یاد خدا، دلها آرام میگیرد.
درباره روزه میگوید: روزه بر شما واجب شد، تا آنکه اهل تقوا شوید. چون بیشتر گناهان، از فوران غریزهی غضب و شهوت است.
روزه، جلوی طغیان آنها را میگیرد و تقوا پدید میآورد. و به همین جهت، آمار جنایات و جرایم در ماه رمضان کاهش مییابد.
دربارهی حج میگوید: به زیارت حج بروند، تا منافعی فراوان بدست آورند. فوائد و آثار اجتماعی و سیاسی حج، چیزی نیست که جای شک و شبهه باشد.
درباره زکات میگوید: از مردم و اموالشان زکات بگیر، تا آنان را (از روح بخل و دنیا پرستی) پاک کنی.
درباره قمار و شراب میگوید: شیطان توسّط آنها میان شما دشمنی و کینه برقرار میکند و شما را از یاد خدا دور میسازد.
و قصاص را، مایه حیات اجتماع میداند چرا که در جامعه، اگر جنایتکار، به کیفر نرسد، آن جامعه مرده و جنایت پرور و مظلوم کوب میشود و امنیّت (که حیات اجتماعی است) از میان میرود.
اینها نمونه هایی از آیات قرآن بود که به آثار و حکمتهای احکام الهی اشاره داشت.
امّا حدیث:
از میان انبوه احادیث دربارهی این موضوع، تنها به چند جمله از یکی از سخنان امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ در نهج البلاغه اشاره میکنیم:
»فرض اللّه الایمان تطهیرا من الشرک و الصلوةَ تنزیهاً عن الکِبر و الزکوة تسبیباً للرّزق...»
خداوند، ایمان را برای پاکسازی از شرک، واجب ساخت و نماز را برای پاک ساختن از تکبر، و زکات را بعنوان سبب سازی برای رزق و روزی و...
ایمان به خدا، انسان را از افکار شرک آلود و عشقهای پوچ و تکیهگاههای ناتوان نجات میبخشد.
نماز، که توجه به سرچشمهی همهی بزرگیها و استمداد از کانون قدرت و عظمت است، کبر را از انسان میزداید.
زکات، مهرههای از کار افتادهی جامعه را به کار میاندازد و محرومان و ورشکستگان را به نوا و قدرت میرساند و مهر و عطوفت نسبت به مردم را در دلها زنده میسازد و محبّت مال و دنیا، از دل زکات دهنده بیرون میرود.
شرط دوم ـ آنکه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جائى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جائى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و همان روز یا شب آن یا روز دیگر به وطنش یا به جائى که مى خواهد ده روز بماند برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.
...
71 ص فایل Word
دانلود گزارش تخصصی معلمان چگونگی برطرف نمودن مشکل انشاء دانش آموزان در کلاس بافرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 25
دانلود گزارش تخصصی,راهکارها و پیشنهادادت,گزارش تخصصی فرهنگیان
این گزارش تخصصی جهت ارائه برای ارزشیابی و کسب امتیاز کامل و همچنین جهت ارائه به عنوان تحقیق ارتقاء شغلی بسیار کامل میباشد
مقدمه کوتاه :
ارائه موضوع های پیشنهادی از سوی دانش آموزان در کلاس انشا ذوق نوشتن را در دانش آموزان تقویت می کند. آرایه های ادبی باعث زیبایی نوشته شده و کاربرد آن قوه ی تخیل دانش آموز را فعال می سازد. تشویق دانش آموزان به مطالعه ی کتاب ضمن ترویج فرهنگ کتاب خوانی، مهارت آنها را در نوشتن افزایش داده و دانش آموز را در ارائه ی مطالب ارزشمند یاری می دهد. انشاء به معنی ایجاد کردن، پرورش دادن، ابداع و خلق کردن است.در اصطلاح ادبیات انشاء عبارت از نگارش جملات و عباراتی است که افکار نویسنده را به صورتی روشن و زیبا بیان کند که خواننده آنها را به سهولت بفهمد و برایش خوشایندو مطلوب باشد.کلاس درس انشا باید تمرین خوبی برای خوب نوشتن، خوب اندیشیدن و خوب سخن گفتن باشد. نوشتن انشا در کلاس، اعتماد به نفس، قدرت و تفکر و خلاقیت و استقلال را در دانش آموزان تقویت می کند.نوشتن داستان های کوتاه در زنگ انشا برای تقویت خلاقیت و قوه ی تخیل دانش آموزان مفید می باشد. با رعایت این موارد می توانیم در درس انشا شوق و علاقه ایجاد نمود و کلاس انشا را جذاب تر و متنوع تر نماییم.
اینجانب لیلا زمانی آموزگار پایه ششم آموزشگاه قرآنی طه تصمیم گرفتم در طرح به اجرا درآمده به از بین بردن مشکل نگارش (انشا) دانش آموزانم بپردازم.
بیان وضعیت موجود
اینجانب ..... است که در آموزش و پرورش در حال خدمت می باشم. کلاسی که طرح فوق را مبتنی بر آن انجام می دهم پایه ششم این آموزشگاه می باشد که 25 نفر جمعیت دارد. پس از چند جلسه تدریس در درس انشا به این نتیجه رسیدم که دانش آموزان به آسانی نمی توانستند بنویسند و افکار خود را بیان نمایند و درس انشا برای آنها جذابیتی نداشت . نارسایی حتی بر نحوه ی پاسخ دادن آنها در دروس کتبی نیز اثر گذاشته بود. این مسئله فکر مرا به خود مشغول ساخته بود که به راستی چگونه می توانم دانش آموزان را به درس انشا علاقه مندکنم ؟ و شیوه های اندیشیدن را پیرامون یک موضوع فراهم آورم؟ و کلاس انشا را از حالت خشک و سرد بیرون بیاورم؟ و با استفاده از روش های مختلف، تجربیات اولیا همکاران و مشاوران و متخصصین تعلیم و تربیت دانش آموزان را از منزلگاه مراحل تفکر تحلیل، ترکیب، نقادی و نوآوری و ابداع بگذرانم؟ و به پرورش قدرت تفکر و تحلیل آنها بپردازم.
در این طرح سعی خواهد شدعلل بی علاقه گی و بی انگیزی را بررسی کرده و راه کار هایی را برای این مورد ارائه دهم .
شناسایی مسئله
هرفردی درجامعه نیاز به آموزش دارد تا مراحل رشد وتکامل را طی کند به قول کانت «بشر تنها با تعلیم وتربیت تواند شد وآدمی چیزی جز آنچه تربیت از او می سازد نیست ». بنابر این نیاز به آموزش وپرورش از حقوق اسلامی افراذ بشمار می رود وهر گونه ایجاد تحول ورشد وپیشرفت فردی واجتماعی حاصل تربیت وآموزش است .راجع به تعلیم وتربیت وآثار مترتب برآن از دیر باز سخن بسیار گفته اند وگفته فوق در حقیقت مشت نمونه خروار است و...
انشا در لغت به معنی سخن آفریدن و نشو نما دادن و بزرگ گردانیدن است. و در اصطلاح ادبیات عبارت از نگارش جمله ها و عبارتهایی است که افکار و اندیشه نویسنده را به صورتی روشن و زیبا بیان کند تا خواننده آنها را به آسانی بفهمد و برای او خوشایند باشد.
یکی از عوامل متعدد ناموفق بودن درس انشا نداشتن روش مناسب است. لزوم به کارگیری روش مطلوب در تدریس به اندازه ای است که بعضی از دست اندرکاران علوم تربیتی بهره گیری از روش های مناسب را مهم تر از دانش آن درس دانسته اند. تلاش برای تدریس انشا امری ضروری و لازم است. در سر کلاس های ما تدریس به همان شیوه های سنتی تکرار مطالب گذشته است. و از دیدگاه علوم تربیتی هر کاری که مکانیکی انجام شود کاری آموزشی نیست. زیرا خلاقیت در آن وجود ندارد و تا خلاقیت نباشد مسائل اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، و سیاسی حل نمی شود و باید کاری کنیم که کلاس انشا تبدیل به کارگاه نوشتن شود.
جمله نویسی ویا موضوع انشاء در کلاس درس ، باید طوری باشد که خاطره ای در ذهن دانش آموز تداعی کند یا چیزی را ببیند وبشناسد تا بتواند در مورد آن مطلب بنویسد.دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در بسیاری از جنبه های بیان نوشتاری از همکلاسی های فاقد اختلال یادگیری،عقب ترند.این تفاوتها همیشه پایدار نیست وتا حدود زیادی برطرف می شود. دانش آموزان دارای اختلال یادگیری احتمالاَ در زمینه جمله نویسی و انشاء نویسی ،یعنی دستور زبان ومحتوا ضعیف اند.هر چند دانش آموزان بزرگتر،اصول نحوی وواژگان پیچیده تری را نسبت به دانش آموزان خردسال به کار می برند .
چرا باید انشاء و جمله نویسی در ما تقویت شود؟
1-جهت انتقال دانسته های خود به دیگران .
2-جهت تقویت استعداد و قوه تخیل خود.
3- جهت پرورش تفکر ،دقت،ادراک و استدلال خود.
انشا در لغت به معنی سخن آفریدن و نشو نما دادن و بزرگ گردانیدن است. و در اصطلاح ادبیات عبارت از نگارش جمله ها و عبارتهایی است که افکار و اندیشه نویسنده را به صورتی روشن و زیبا بیان کند تا خواننده آنها را به آسانی بفهمد و برای او خوشایند باشد.
یکی از عوامل متعدد ناموفق بودن درس انشا نداشتن روش مناسب است. لزوم به کارگیری روش مطلوب در تدریس به اندازه ای است که بعضی از دست اندرکاران علوم تربیتی بهره گیری از روش های مناسب را مهم تر از دانش آن درس دانسته اند.تلاش برای تدریس انشا امری ضروری و لازم است. در سر کلاس های ما تدریس به همان شیوه های سنتی تکرار مطالب گذشته است. و از دیدگاه علوم تربیتی هر کاری که مکانیکی انجام شود کاری آموزشی نیست. زیرا خلاقیت در آن وجود ندارد و تا خلاقیت نباشد مسائل اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، و سیاسی حل نمی شود و باید کاری کنیم که کلاس انشا تبدیل به کارگاه نوشتن شود.
مفاهیم و واژگان
دانش آموز: شاگرد مدرسه،طالب علم،آموزنده علم در اصطلاح مدارج تحصیلی (لغت نامه دهخدا جلد اول ص 2240)
کلاس :هریک از شعبه های مدرسه که شاگردان آن هم قوه و هم درس دریک اطاق درس می خوانند.(جلد دوم لغت نامه دهخدا ص 2299)
علاقه:بدل دوست داشتن دوست داشتن و خواهش آن نمودن . دوستی لازم قلبی ،بستگی و ارتباط دوستی قلبی و حقیقی-(لغت نامه دهخدا) .
بی علاقه :(از: بی + علاقه ) که دل بستگی به چیزی نداشته باشد. بی مهر. بی میل . || مرد مجرد. بی زن و خانمان . (ناظم الاطباء). و رجوع به علاقه شود.
انگیزه
انگیزه حالت مشخصی است که سبب ایجاد رفتاری معین می شود. انگیزه های روانی به طور عمده تحت تأثیر اجتماع خاصی قرار دارند که شخص در آن رشد کرده است.
انشا یا مقاله نوشته ای است که یک نگارنده با توجه به نقطه نظراتش می نویسد. یک مقاله ممکن است شامل عناصر مختلفی نظیر نقد ادبی، بیانیه سیاسی، مباحثات آموزشی و زندگی روزمره باشد. (از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد)
جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات
برای حل این مشکل ابتدا به جمع آوری تجربیات اولیا دانش آموزان در ارتباط با درس انشا پرداختم و در جلسه ا ی که در آبان ماه برگزارشد مسئله را مطرح نمودم و از تجربیات همکاران محترم استفاده نمودم.و در این رابطه به مطالعه ی کتابهای مختلف از جمله: آیین نگارش، ره یافت های آموزشی و تربیتی در درس انشا خودآموز روش تدریس مهارت نوشتن در دوره ی ابتدایی، خودآموز روش تدریس زبان فارسی، شیوه های خلاق آموزش انشا، آموزش خاطره نویسی پرداختم. در یک تقسیم بندی کاری در مرحله اول , نحوه تدریس زنگ انشای چند نفر از همکاران را جویا شدم که آیا نگارش ها باید در منزل یا در کلاس باید صورت بگیرد , نظر اولیای دانش آموزان که در مدرسه حاضر می شدند پرس و جو کرده و یادداشت می کردیم که نظرات متفاوتی ایراد می شد در یک نمونه آماری که بدست آوردیم معلوم شد که اکثر انشاها در منزل نوشته می شود که این روش با توجه به تحقیقات و نظر اکثر علمای تعلیم و تربیت کاملاً منسوخ است و اکثر اولیا از این امر ناراضی بودند و دانش آموزان نیز در کلاس تمایل به شنیدن نوشته های هم کلاسی خود نشان نمی دادند.
برای اکثر آموزگاران نیز ساعت انشا کسل کننده و خسته کننده می باشد , در یک نظر سنجی از بچه ها , آنها نیز بیان کردند که نمی دانند چگونه انشا بنویسند , موضوعات برای آن ها قابل فهم نیست , مورد علاقه آنها نیست.
در نوشته هایی که در خصوص نگارش و مخصوصاً نگارش خلاق , مقطع ابتدایی لازم بود جمع آوری کردیم که در پایان به طور مختصر گوشه هایی از مطالب یادداشت می گردد . در ساعت انشا می توان با ایفای نقش , قصه گویی و نمایش خلاق به عالی ترین اهداف زبان آموزی دست یافت که نوشتن نیز یکی از این اهداف است ایجاد برقراری ارتباط انسانی و عاطفی , نظم بخشی به افکار گفتار پرورش قوه تفکر استدلال , استنتاج و به طور کلی رشد و شکوفایی خلاقیت و استعدادهای زبانی در دانش آموزان می انجامد.
برای حل این مشکل ابتدا به جمع آوری تجربیات اولیا دانش آموزان در ارتباط با درس انشا پرداختم و در جلسه ی ارتقا کیفیت آموزگاران در آبان ماه مسئله را مطرح نمودم
پیشینه ی تحقیق در مورد درس انشا:
نتایج تحقیق سیر تاریخی درس انشا در کتاب های درسی مدارس ایران از سال 1300 تا 1373 کاری از سید حسین محمدی حسینی نژاد به شرح ذیل است.
1- به دلیل این که در کار تالیف کتاب های درسی به ویژه انشا هیات های علمی، تخصصی نظارت نداشته اند، توجه جدی و پیگیر به این درس نشده است.
2- کتابهای راهنمای انشا عملا فاقد یک برنامه عملی و هدف دار برای درس انشا می باشد.
3- دانش آموزان در تمام مقاطع این درس را دوست دارند و آن را جدی تلقی می کنند.
پس از بررسی نظرات اولیا و همکاران به این نتیجه رسیدم در درس انشا موانع زیادی وجود دارد که برخی از آنها عبارتست از:
1- ضعف فرهنگ مطالعه
2- جایگاه نداشتن فرهنگ انتقاد و رواج فرهنگ تملق
3- فرهنگ جرأت نداشتن واتکا به خانواده برای ابراز ایده ها و آرام و هجوم به مسائل و برآورد راه حل و ارائه آن ها
4- عدم وجود تشویق کارساز و مناسب
5- ارزش نگذاشتن به نوشته های ابتدایی
6- ملموس نبودن موضوعات و مسائل مورد بحث و تکراری بودن آنها
7- همکاری نامناسب خانواده ها
8- عدم وجود ارزیابی دقیق از درس انشا
9- ذاتی و ارثی پنداشتن امر خلاقیت و ابداع
10-مشخص نبودن جایگاه درس انشا در برنامه ی درسی به صورت اعتقادی و سهل الوصول بودن و در اختیار گرفتن آموزش آن و نیز زمان آن برای تکمیل دروس دیگر.
دانشآموزان بی انگیزه در مدرسه و راهبردهای افزایش انگیزش
همهی ما از اهمیت انگیزه در زندگی آگاهی کامل داریم، با این حال بیشتر ما احساس میکنیم در زندگی به اندازهی کافی دارای انگیزه نیستیم. انگیزه به ما کمک میکند تا احساس رضایتخاطر کنیم، دربارهی خودمان احساس مسئولیت نماییم و بر زندگی خود تسلط داشته باشیم.. بیانگیزگی در بین دانشآموزان این نگرانی را در والدین و آموزگاران بهوجود میآورد که شاید آنها نتوانند در مورد خود به درستی عمل کنند، به بیراهه بروند یا حتی زندگی خود را تلف کنند. موقعیت و شرایط محیط آموزشی از جمله عواملی است که با بیانگیزگی دانشآموزان ارتباط نزدیک دارد. آموزگار مهمترین نقش را در مدرسه ایفا میکند و چگونگی عملکرد دانشآموز به رفتار آموزگار بستگی دارد. برای آموزگار انگیزهی دانشآموز هم بهعنوان هدف و هم بهعنوان وسیلهی پیشرفت در سایر زمینهها اهمیت بسیار بالایی دارد. لذا در این بحث بهطور مختصر ابتدا با علائم دانشآموزان بیانگیزه و سپس به سببشناسی و راهکارهای مناسب جهت بالا بردن انگیزهی لازم در دانشآموزان خواهیم پرداخت. پس از تجزیه و بررسی و تحقیق و مطالعه منابع موجود خلاصه یافته های حاصل از این تجزیه و تحلیل ( علل ناتوانی دانش آموزان در نگارش انشا بدین شرح می باشد)
1- عدم آشنایی دانش آموزان با طرز و چگونگی انشا که دلایل آن در وضعیت موجود نوشته شد , که در دوم ابتدایی آشنایی دانش آموزان فقط با جمله بندی بوده است.
2- دانش آموزان نمی دانند که در مورد چه بنویسند , کدام موضوعات و مطالب در نوشتن آنها کمک خواهد کرد.
3- انشا در سر کلاس نوشته نمی شود , محول کردن نگارش به محوطه خارج از کلاس که لاجرم دانش آموزان از اولیای دانش آموزان استفاده نماید.
4- عدم علاقه و رغبت آموزگاران و همچنین عدم آشنایی با قواعد موضوعات مناسب هر پایه مطابق با اصول روان شناسی , و توانایی ذهنی
5- تقویت نکردن مهارت گوش دادن دانش آموزان به انشاهای خوانده شده در کلاس درس.
6- عـدم فضـای آزاد , و فضـای پـرسـش و پـاسـخ و نقـد و بـررسـی نوشته های دانش آموزان در کلاس .
7- مناسب نبودن موضوعات انتخاب شده با توجه به گروه سنی و همچنین تکراری بودن موضوعات.
8- عدم مطالب کتاب های قصه و داستان پروری ذهن های دانش آموزان در مدرسه و بیرون از مدرسه.
9- آموزگاران معیارهای مشخص در ارزشیابی انشا در دست ندارند.
نشانه های بی انگیزگی در دانش آموزان
- ناتمام گذاشتن کارها
- خودداری از انجام تکالیف
- عدم تلاش برای حل مشکل خود
- مشکل در تصمیمگیری
- انتظار کمک از دیگران
- بیتوجهی و بیدقتی
- تمایل نداشتن به فعالیت های بدنی
- آوردن بهانههای متعدد برای انجام ندادن کارها
- داوطلب نشدن برای انجام کارها
- عاجز بودن در تنظیم فعالیت حال و آینده
- میل دائمی به قرار داشتن در حالت استراحت
- به سر بردن دائمی در رویا
- قدرت تمرکز فکری پایین
-تنبلی نمودن و از زیر باز مسئولیت، شانه خالی کردن
عوامل مختلفی که منجر به کاهش انگیزه در دانشآموزان میشود:
- عدم هماهنگی بین میزان تکالیف مدرسه با تواناییهای دانشآموزان
- یکنواخت بودن محیط آموزشی با توجه به پیشرفتهای عصر حاضر که میتوان از وسایل کمک آموزشی مثل نوار ویدیو، سیدی، اینترنت و... استفاده کرد.
- عدم کنترل والدین نسبت به وضعیت تحصیلی فرزندانشان
- بیارتباط بودن تکالیف با نیازهای روزمره
- مشکلات خانوادگی نظیر محول نمودن کارهای منزل به فرزندان از طرف والدین
- انجام کاری برای دریافت حقوق و ساعات غیر مدرسه برای کمک به وضعیت اقتصادی خانواده.
- تشویق نشدن برای انجام تکالیف منظم
- افسردگیهای خفیف
- داشتن تجربیات و شکستهای تلخ متعدد
- عدم برخورداری از تجربیات موفق
- در معرض شماتت و تنبیه بودن
- نقایص فیزیولوژیکی و بدنی
- وجود نابسامانی، مشاجرات لفظی و درگیری در خانواده
- طلاق در خانواده
- وابسته بودن به والدین و انجام کارهای دانش آموز بهوسیلهی آنها
- محرومیت از امکانات اولیه
راهبردهای افزایش انگیزه در دانشآموزان
- اطمینان از وضیعت جسمانی دانشآموز از نظر معاینهی شنوایی و بینایی:
- ایجاد هماهنگی بین تکالیف مدرسه با توانایی دانشآموزان
- متنوع کردن محیط آموزشی با استفاده از وسایل کمک آموزشی مثل فیلم، عکس، ماکت و...
- دادن تکالیف مرتبط با نیازهای دانشآموزان
- توجه به حاصل فرایند کار و تلاش دانشآموز (عدم نمره محوری در کلاس)
- استفاده درست از کلمات و جملات توسط والدین و آموزگاران.
والدین و آموزگاران گاهی از اوقات با سخنان به ظاهر ملایم و بیضرر، موجب کاهش انگیزه در دانشآموز میشوند. آنان به دانشآموزی که در آستانهی مردود شدن است میگویند: « ما میدانیم تو یک نابغه نیستی، توقع هم نداریم معجزهای از تو ببینیم. فقط میخواهیم در حد تواناییات درس بخوانی، اگر نمرهی قبولی بگیری ما راضی خواهیم بود.» این نوع گفتار، دیگر به دانشآموز این امکان را نمیدهد که برای رسیدن به درجات عالی آموزش تلاش کند؛ اگر هم نهایت کوشش خودش را هم به خرج بدهد، بیش از یک « قبولی» انتظاری دیگر از خود ندارد. پیامی که میتواند منجر به ایجاد انگیزه در فرد شود این است:
» ما انتظار داریم درس یاد بگیری و آدم تحصیل کردهای بشوی. یادگیری یک امر تصادفی نیست، یادگیری مستلزم تلاش و عزمی راسخ است. ما چنین چیزی را از تو توقع داریم.«
- دادن خودمختاری و استقلال به دانشآموز در جاهایی که امکانش وجود دارد.
- تشویقهای کلامی به شکل توصیفی
- نشاندن دانشآموز در جلوی کلاس یا در کنار همکلاسیهایی که میتوانند الگوی نقش مثبت برای او باشند، صدا زدن دانشآموز در کلاس در موارد متعدد، ارائهی بازخورد در موارد متعدد، تقسیم تکالیف حجیم به بخشهای کوچکتر
- کمک به والدین در درک واقعبینانه از توان یادگیری دانشآموز.
- دادن فرصت به دانشآموزان در بیان معلومات خود و آنچه خارج از کلاس از خانواده و دیگران آموختهاند.