زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله اوضاع اجتماعی ایران در زمان تیموریان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله اوضاع اجتماعی ایران در زمان تیموریان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

خش اول :
اوضاع اجتماعی :
هجوم مغول و به دنبال آن یورشهای تیمور که از سال 784 آغاز شده بود و در سال 808 با مرگ وی به پایان رسید تزلزل بنیان های اقتصادی و مصائب روزافزون اجتماعی را برای مردم ایران به بار آورد در سختکوشی و بیرحمی های تیمور برای مدتی وحدت امپراطوری را تضمین کرد. چنانکه اندکی بعد از مرگ وی نیروهای قبایل سربر آوردند و جانشینان وی به جان هم افتادند و امپراطوری در مدت کوتاهی تکه پاره شد و شاهرخ در این میان توانست به مدت بیش از چهار دهه در بخشی از امپراطوری ثبات و آرامش برقرار سازد ولی بعد از مرگ شاهرخ ایران بار دیگر صحنه تاخت و تاز قرار گرفت. مردم ایران که به شدت سرخورده شده بودند به گوشه و کنار خزیدند و انزوا و گوشه نشینی اختیار نمودند و میدان را به اشراف نظامی ترک و تاتار واگذار کردند؛ بیشتر مردم در این دوره، دوره سختی داشتند و روزگار به سختی می گذراندند. سنگینی بار مالیات ها و عوارض بر دوش دهقانان و صنعتگران و تجار و مردم زیردست بود که همواره مورد آزار و اذیت مأمورین وصول مالیاتی قرار می گرفتند یکی از خصوصیات دوره تیموری وفور جنگهای داخلی بین شاهزادگان تیموری بعد از مرگ تیمور بود و همین مسئله موجب ضعف حکومت مرکزی می گشت. جدای از اینها خطرات طبیعی هم مردم را تهدید می کرد چنانکه حافظ ابرو در ذیل وقایع سال 581 از وقوع وبا و طاعونی در اصفهان یاد می کند که جان هزاران نفر را گرفت یک بار هم قحطی شدیدی در خراسان مخصوصاً هرات رخ داد که شاهرخ ناچار شد انبارهای دولتی را گشوده و گندم به مردم بفروشد. با مرگ شاهرخ و شروع جنگهای جانشینی شهرها به دست گردنکشان و شاهزادگان که تعدادشان زیاد بود دست به دست می شد و مردم به شدت آسیب می دیدند.
با اینکه تیمور خود مسلمان متعصبی بود اما نظر به احترامی که به خاندان چنگیز داشت حکومت خود را دنباله حکومت مغولان قلمداد می کرد و قسمتی از یاسای چنگیزی را با اصول اسلامی تلفیق کرد و قواعدی را که به «تزوک تیموری» معروف است، ترتیب داد.
نکته قابل ذکر اینکه تنها در امور لشکری و نظامی بود که قواعد و رسوم مغولی اعتبار داشت و امور لشکری همان اصولی اسلامی و ایرانی معتبر بود به نوشته ابن عربشاه تیمور قواعد چنگیزی «یاسا» را در طریقه شرع محمدی به کار می بست و همچنین شاهرخ یاسای چنگیز را به کار نبست و فرمود که سیاست ملک را براساس قواعد اسلامی گذراند .
ساختار اجتماعی جامعه عصر تیموری همانند ادوار پیشین برمبنای تقسیم طبقات بود. چهل طایفه مغول در اوایل قرن پانزده وجود داشتند که دوازده تای آنها قبیله نخبه را تشکیل می دادند این طوایف عبارت بودند از : برلاس، ترخان، ارغون، جلایر، مغول، تغا، قبچاق، ارلات، تاتار، دولدی، تولکاچی، سلدوز و رؤسای بیست و هشت قبیله کار از درجات محروم نبودند ایمان نامیده می شدند.
تیمور اطرافیان خود را دوازده طبقه تقسیم کرده بود که از جمله سادات یا اولاد پیغمبر، زاهدان، رؤسای نظامی، وزراء و مستوفیان، اطبا و منجمین و وقایع نگاران و کارگران ماهر بودند امیر علیشیر نیز فهرست بلندی از طبقات مردم را در اواخر سلطنت تیموری ارائه نموده است .
در میان این طایفه ها کسانی که بیش از همه برای تیمور اهمیت داشتند افراد ایل جغتایی بودند. ایشان برای او سربازانی مطیع و وفادار بودند و به محض احضار به سرعت در اردو حضور پیدا می کردند.
زنان در دوره تیموری از جایگاه مهمی برخوردار بودند چنانکه در زمان تیمور و جانشینانش اغلب نفوذی عظیم در سیاست داشتند فرمانروایان تیموری زنان متعددی داشتند بنا بر رسوم قبیله ای یکی از زنان سمت برتری نسبت به دیگران داشتند، زنان در دوران تیمور نیز مانند ادوار پیشین پایبند و فرمانبردار مردان بودند .
با وجود این اهمیت و اعتبار زنان در هر مرتبه و طبقه ای از طبقات جامعه در نزد مغولان و تیموریان قابل مقایسه با هیچ یک از ادوار دیگر نیست. این بطوطه که در فاصله انقراض ایلخانان و روی کار آمدن تیموریان از جوامع آنان دیده کرده است می نویسید : « مقام زن پیش ترکان و مغولان خیلی بلند و محترم است» . این نکته وی را به شگفتی و اعجاب وا داشته در جای دیگر می نویسد : «چیزی که در این بلاد مایه تعجب فراوان بود، احترامی است که درباره زنان خود داشتند، مقام زن در میان این مردم بیشتر از مقام مرد است» زنان تیمور در تمام جشنها و مراسم پذیرایی دربار شرکت کرده و گاه خود میهمانی ها ترتیب می دادند که در آن بزرگان مملکت سفرای کشورهای بیگانه و بانوان درباری شرکت می کردند .
در زمان تیمور و جانشینانش زنان اغلب نفوذی عظیم در سیاست داشتند و فرمانروایان تیموری زنان متعددی داشتند بنابر رسوم قبیله ای یکی از زنان سمت برتری نسبت به دیگران داشت برجسته ترین زن این دوران مهد اولیاء گوهرشاد آغا همسر شاهرخ است که زنی متنفذ و صاحب تأثیر بود، وی زنی ادب دوست و حامی فضلا بود و به عمران و آبادی نیز علاقه داشت مسجد گوهرشاد مشهد از جمله آثار اوست. زنان در دوره تیموریان نقش بسیار مهمی در امر ترتبیت شاهزادگان تیموری ایفا می کردند.
یکی از خصوصیات دوره تیموری میل به گوشه گیری و توجه به مشرب تصوف بود، این خود طبیعی ناملایماتی بود که در نتیجه حمله مغول و تیمور عارض جامعه ایران شد، قتل و شکنجه مخالفین در این عهد امری معمولی بود اغلب شاهزادگان تیمور در صورت پیروزی بر رقیب حتی اگر برادرش بود او را می کشت و یا کور می کرد چنانکه عبداللطیف بعد از پیروزی پدر و برادرش را کشت در بین عامه مردم نیز همین وضعیت حاکم بود اگر کسی توان پرداخت مالیات نداشت مورد آزار و شکنجه قرار می گرفت و به بیگاری کشیده می شد مخالفین حکومت به شدت مجازات می شدند آنها را می کشتند و یا می سوزاندند چنانکه در موری فضل اله حروفی به دست میرانشاه بن تیمور انجام گرفت او را بعد از دستگری کشتند و جسدش را سوزاندند مراسم سوگواری در دوره تفضیل برگزار می شد چنانکه بعد از مرگ بایسنقر به دستور شاهرخ چهل روز برای وی عزاداری شد. بعد از مرگ امیر علیشیر نوایی به دستور سلطان حسین سه روز برای وی عزای عمومی اعلام شد .
به جرائم در دوره تیموریان به دو نحو رسیدگی می شد یا در محاکم شرع طبق قوانین و قواعد شرع اسلام یا در محاکم عرفی که طبق تزوکات تیموری بود. به اصول وراثت در دوره تیموریان عمل نشد چنانکه بعد از مرگ تیمور فرزندان و نوادگان وی برای رسیدن به قدرت به رقابت با هم پرداختند و در عمل ولیعهد تیمور از رسیدن به قدرت بازماند.
به هر حال مفسد اجتماعی دوره مغول در دوره تیموریان در تمامی ارکان جامعه تداوم یافت و عادات و آداب اسلامی، ایرانی، مغولی در هم تنیده شد در کل عصر تیموری دوروی یک سکه بود در یک سوی آن قتل، غارت، احجاف و در روی دیگر آن توجه به فرهنگ، هنر و علم بود، دوره حکومت شاهرخ و سلطان حسین دوره آرامش و رفاه نسبی و رونق اقتصادی بود. وجود این دوران نه تنها از مصیبتها می کاست، بلکه آسایش و مسرت هایی نیز به بار می آورد .
تشکیلات اداری و نظام کشورداری تیموریان :
تیمور تقریباً تمام دوران نسبتاً طولانی فرمانروایی خود را در لشکرکشی گذراند و کوشش جدی برای ایجاد یک ساختار حکومتی جدید انجام نداد حکومت تیمور یک حکومت فردی بود و در همه امور زیر دستانش دخالت می کردند. او وفاداری مستقیم و کامل و تمام عیار رعایای خویش را نسبت به مقام و منصب حکومتش انتظار داشت. در واقع حکومت تیمور کاملاً قائم به شخص بود وی حتی به فرزندان خود به طور کامل اعتماد نداشت این روش در زمان خود تیمور جواب می داد ولی پس از مرگ او باعث تضعیف بنیانهای حکومت تیموری شد در صورتیکه چنگیز تقریباً قدرت خود را با فرزندانش تقسیم کرده بود و در لشکرکشی ها به آنها استقلال و اختیار کامل می داد. طرح کلی دیوان سالاری تیموری همانند حکومتهای چادرنشینی پیش و پس از او وارث نظام های پیشرفته حکومتی سلجوقیان و سپس ایلخانان بود.
« او از منشیان ودیوان سالاری مناطق یکجانشین تحت سلطه خود برای اداره مناطق متصرفی استفاده کرد اما در عین حال دیوان سالاری سازمان یافته ای براساس سنت های ترکی – مغولی را بر آن تحمیل نمود و اعضای طبقه نخبه جغتای را سرآمد آن نمود .»
دیوان سالاری تیمور منظم ودارای اساس مشخصی نبود بدین صورت که در مناصب گاهی تداخل وظایف صورت می گرفت مثلاً وظایفی که معمولاً بر عهده مقامی ویژه در ولایتی بود گاهی کسانی که کاملاً بی ارتباط با آن بودند انجام می دادند با وجود این حکومت تیموری حکومتی آشفته نبود. تیمور از انعطاف پذیری دیوان سالاری خویش برای افزایش قدرت شخصی خود استفاده می کرد، در حقیقت دیوان سالاری تیمور بیشتر وسیله ای بود برای نظارت بر اعمال خود و حفظ تمام قدرت به دست وی. به عبارت دیگر دیوان سالاری تیموری بیشتر وسیله ای برای تمرکز قدرت در دست فرمانروا برای اداره امور کشور بود نه پی ریزی حکومتی بر شالوده ای استوار در بعد از وی.
تیمور یک رشته مناصب برای دیوان سالاری ایرانی درنظر گرفته بود و مناصبی نیز برای هواداران ترکی – مغولی خود تعیین کرده بود . اداره امور مالیاتی و مالی به ایرانیان سپرده می شد و امور نظارتی و سرپرستی امور جغتائیان به قلمرو ترکان تعلق داشت. دیوان اعلی و دیوان جغتای تیمور مهمترین بخشهای قلمرو امپراطوری را به فرزندان و احفاد خود واگذار نمود و در اغلب جنگها آنها را همانند چنگیزخان پیشرو می ساخت.
این نوع عملکرد در تقسیم و تخصیص قلمرو در بین فرزندان ملهم از تفکر سنتی و قبیله ای است که سهم الارث هر یک از وارثان را در دوران حیات خود به آنان واگذار کرد.
وی در مقابل خطای فرزندان خود اغماض می کرد و خطای بزرگ و کوچک آنها را با چوب یاسا می کرد، در یک تقسیم بندی تشکیلات، مناصب و نحوه اداره امپراطوری و ایالات را می توان به صورت زیر توصیف کرد.
سلطان یا پادشاه در رأس ساختار قدرت :
در تاریخ ایران در بررسی ساختار قدرت سلسله های ایرانی و ترک، سلطان به عنوان ناظر بر کلیه ساختارهای جامعه برای همیشه مقام و موقعیت خود را حفظ کرد. در مبنای نظری حکومت در ایران شاه یا سلطان مشروعیش را نه از مردم بلکه از خداوند می گرفت و آنرا موهبتی الهی می پنداشت.
این امتیاز را نه تنها پادشاهانی که از بطن جامعه ایران برخاستند برای نشان دادن مشروعیت خود حفظ کردند بیکه حتی مهاجمین بیگانه ای که بعد از ورود اسلام به ایران بر این سرزمین مسلط شدند به عنوان بهترین گزینه و راه حل مناسب برای ایجاد مشروعیت برای خود اخذ نمودند. در دوره تیموریان سلطان با لقب خاقان در رأس هرم قدرت قرار می گرفت. او با القابی نظیر سلطان، خاقان صاحبقران، حضرت سلطنت شعاری در منابع آمده است، بابر نخستین کسی بود که خود را بعد از رسیدن به تخت سلطنت هند پادشاه خواند . سلطان مالک جان و مال و رعیت و فرمانده کل قوا بود، تیمور خود شخصاً میل شدید به قدرت مطلقه خویش داشت و اگر هم مجلس کنکاش یا مشاوره ای تشکیل می داد باز در نهایت تصمیم خود را عملی می ساخت. در واقع او مصدر تمام اوامر و نواهی و بخشنده کلیه امتیازات و افتخارات و رئیس کل تشکیلات کشوری و لشکری بود و همه اجرای فرامین اورابو خود واجب می دانستند ولی دوره خودکامگی وی با مرگش و به سلطنت رسیدن شاهرخ تا حدود زیادی تعدیل شد زیرا شاهرخ در طول سلطنت خود فردی معتدل، خویشتن دار و نسبت به پدرش فروتن بود، در سلسله مراتب قدرت بعد از سلطان شاهزادگان قرار داشتند و لقب آنها میرزا بود و این کلمه معرف اعضای خاندان سلطنتی در دوره تیموریان به شمار می رفت، بعد از مرگ تیمور انتخاب و نصب ولیعهد در مورد ولایتعهدی پیر محمد بود این مسئله باعث بروز جنگهای جانشینی بین شاهزادگان بعد از مرگ سلاطین گردید که در سقوط تیموریان نقش مهمی داشت، این خود ناشی از تفکر سنتی ترکان بود که معتقد بودند بعد از مرگ پدر میراث وی به همه فرزندان حتی نوادگان تعلق دارد نه فقط به یک نفر، حتی اگر فرزند دار شد باشد. شاهرخ نیز مانند پدر در طول، حکومت قلمرو خود را بین فرزندان تقسیم کرد این روند بعدها نیز همچنان ادامه یافت. شاهزادگان درجه اول را معمولاً از امرای نظامی و دیوانی همراهی می کردند.
یکی از مختصات بارز دوره تیموری فزون خواهی های شاهزادگان است که اغلب آنها به قلمرو تخت حکومت خود بسنده نمی کردند و به محض احساس قدرت به جنگ عمو یا عموزادگان و حتی برادران خود می شتافتند. معمولاً شاهزادگان شورشگر در صورت شکست دربار اول بخشوده می شد. سنت انتصاب اتابک برای شاهزاده که از دوره سلجوقیان به ارث رسیده بود در این دوره همچنان ادامه یافت ولی این کلمه به لله تغییر نام داد. در این دوره خاتونان دربار نیز نقش مهمی در ساختار قدرت سیاسی داشتند یکی از نمونه های برجسته آن گوهرشاد همسر شاهرخ است وی بعد از مرگ شاهرخ به دلیل نفوذ زیادش نقش مهمی در عزل و نصب ها و رسیدن شاهزادگان موردنظر به قدرت ایفا کرد.
او در اکثر اوقات واسطه صلح بین شاهزادگان نیز می گردید و عاقبت نیز جان بر سر این راه گذاشت . خاتونان دربار و سوگلی های سلطان حوزه فعالیت خود را از مسائل اجتماعی و اقتصادی به مسائل سیاسی و دیپلماتیک نیز گسترش دادند. به عبارت دیگر زنان درباری مخصوصاً ملکه برخلاف بسیاری از زنان حرمسرا به ایفای نقش به عنوان عناصر پشت پرده اکتفا نکردند بلکه کارکرد خود را به مسائل سیاسی علنی نیز کشاندند چنانکه حتی گاهی واسطه صلح نیز می شدند. مادر ابوسعید به عنوان سفیر صلح نزد اوزون حسن رفت . اغلب شاهزادگان دارای مربیانی بودند که به آنها فنون تیراندازی، شمشیر زنی، شعر و احکام شرعی آموزش می دادند سلطان به شاهزاده تیولی می بخشید که شامل یک ایالت یا قسمتی از آن یا شهری بوده است که شاهزادگان در آنجا برای خود دستگاه حکومتی دایر می کرد و حکومت تقریباً مستقلی را بر خود تشکیل می داد . شاهزادگان هنگام جنگ سلطان به یک قدرت خارجی موظف بودند برای پدر یا کمک نظامی بفرستند و یا خود در رکاب پدر حاضر باشند.
امرای اعظم و رؤسای قبایل :
کارگزاران تیمور و جانشینان وی به دو دسته تقسیم می شدند : جانشینان و دیوان سالاری ایرانی، هم چنگیز هم تیمور پیروزی های خویش را مرهون ملازمان خویش بودند این ملازمان معمولاً ستاد رده بالای فرماندهی سپاه و دیوان سالاری به شمار می رفتند. بی شک تیمور به کمک اولوس جغتای پیروزی های اولیه خود را شروع کرد به همین دلیل بعد از قدرت یابی اکثر امرای درجه اول خود را از بین رؤسای وفادار به خود انتخاب کرد. این امر شدیداً به تیمور وفادار بودند ولی بعد از مرگ وی در مورد جانشینانش این وفاداری را حس نمی کردند به همین دلیل بعد از مرگ تیمور آنها بارها شویدند ولی اغلب یا کشته شدند و یا به شاهزادگان پیوستند. امیر اعظم عنوانی بود که رؤسای قبایل بزرگ به نسبت شجاعت نظامی در جنگها یا بزرگی و توانمندی های اقتصادی و وفاداری به سلطان از سوی شاه دریافت می کردند آنها دارای امتیازات زیادی بودند و براساس میزان خدمت و وفاداری به سلطان پاداش های مناسبی دریافت می مردند و اغلب از زمین داران بزرگ به شمار می رفتند.
فرماندهی سپاهان اغلب به امرای اعظم واگذار می شد، شاه ملک در جنگهای شاهرخ با دشمانش به سبب نقش مؤثری که در پیروزی های وی به رقبایش داشت از نزدیکان درجه اول شاهرخ بود شاهرخ به لحاظ اعتمادش به وی اکثر مأموریت های حساس سیاسی – نظامی را به وی واگذار می کرد. اکثر اوقات امرای نظامی سمت للگی شاهزادگان را نیز برعهده داشتند حاکمیت ولایات مرزی نیز به امرای وفادار داده می شد. بعد از مرگ شاهرخ و در دوران جنگهای جانشینی امرای اعظم و رؤسای قابل سریعاً تغییر موضع داده و به نفع یکی از شاهزادگان بر علیه دیگری می جنگیدند، وفاداری آنها اغلب محل تردید بود در نتیجه شکست یا پیروزی شاهزادگان به وفاداری آنها بسته بود.
مجلس مشاوره (کنکاش) :
این مجلس مرکب از کلیه مقامات عالی لشکری و کشوری بود که با حضور سلطان تشکیل می شد در مورد وظایف این مجلس چنین آمده است : ملک گیری، جهان داری، لشکرکشی، دشمن را به دام آوردن، و دوست ساختن مخالفان و درآمدن و برآمدن به میان دوستان و دشمنان . این مجلس در مورد رخدادهای مهم به دستور سلطان تشکیل می شد و سلطان به آنها مشورت می کرد و سپس تصمیم می گرفت، ولی با وجود این در نهایت تصمیمات نهایی را شخص سلطان اتخاذ می کرد. در این بین گروهی نیز به نام نوکران خالص الاخلاص که تعدادشان به سیصد و سیزده نفر می رسید سلطان را همراهی می کردند آنها به امارت و حکمرانی مناطق هم منصوب می شدند .
وزارت :
وزارت یکی از مقدمات عالی دیوانی جامعه ایران بود. اما کارکرد و میزان قدرت وی با توجه به شرایط زمانی و ماهیت حکومتی و شخصیت خود وزیر دستخوش تغییر و تحول بود. وزارت در وزارت در دوره تیمور موقعیتی رده بالا محسوب نمی شد. خود تیمور چندان به دیوان سالاری ایرانی متکی نبود. البته دلیل آن نیز مشخص است چون تیمور هم دیکتاتور قهاری بود و هم بیشتر اوقات در جنگ و لشکرکشی سپری کرد بنابراین او بیشتر به امراء خود نیز داشت تا وزراء. تیمور به دلیل مشغولیت مداوم فرصتی برای پی ریزی یک دیوان سالاری مدرن نداشت.
حتی این روند در دوره جانشینان وی نیز ادامه یافت چنانکه خواند میر نیز در دستور الوزراء به این نکته اشاره کرده و می گوید :
«سلاطین تیموری زود زود به نصب و عزل وزراء می پرداختند و اغلب مردمی فرومایه با توانایی اندک را به این منصب می گماردند.»
اغلب تیموریان در یک زمان دو یا سه وزیر داشتند. اصولاً تیمور و هواداران نظامی وی به ایرانیان و دیوانسالاران ایرانی به چشم حقارت می نگریسند. در عهد تیموری وزرای قدرتمندی نظیر خواجه نظام الملک، خواجه رشید الدین فضل اله در عرصه دیوانسالاری ظاهر نشدند، به نظر می آید کارگزاران دیوان اعلی که همراه تیمور حرکت می کردند همیشه در دیدرس وی بودند و از قدرت کمی برخوردار بودند. شواهدی وجود ندارد که نشان دهد وزیران یا صاحب دیوان بر خط و مشی تیمور درباره یکجانشینان نفوذی داشته اند. آن دسته از سران دیوان اعلی که درباره آنها آگاهی داریم تقریباً و منحصراً افرادی بودند که کارشان گردآوری پول نقد یا ثبت کردن ثروتی بود که از خزانه ها و شهرهای تسخیر شده به دست آمده بود. تیمور چهار وزیر برای دیوان خانه تعیین کرده بود :
1 ) وزیر مملکت و رعیت که اهم وظایف او حل و فصل امور کشوری و مردم، رسیدگی به امور ولایات و مالیات و مخارج کشوری بود.
2 ) وزیر سپاه، که علوفه سپاهیان و تنخواه ایشان را به اطلاع سلطان برساند و وضعیت سپاه را اطلاع دهد.
3 ) وزیر اموال، که در واقع اموال غایبی و فوتی و فراری و زکات و باج و خراج را نگهداری می کرد.
4 ) وزیر امور سلطنتی، که بررسی مخارج و مدخل و کلیه هزینه های خزانه سلطنتی را برعهده داشت.
این افراد به همراه سه وزیر ایالتی و سرحدات به امور رسیدگی می کردند. کلیه این افراد تحت نظر دیوان بیگی انجام وظیفه می نمودند . در زمان تیموریان هرچند که نظرا سعی می شد تا اصول حکومت شرعی مورد تائید قرار گیرد و قوالب سنتی زنده گردد، ولی عملاً تمایز بین شعب کشوری و لشکری دیوانسالاری که بیشتر با انشقاق بین ترک و تاجیک (ایرانی) تطبیق داده شده بود کاملاً آشکار بود . در واقع دستورات صادره از جانب وزیر امیر یا حاکم ابلاغ می شد و توسط بیگلر بیگیان در نواحی مختلف کشور اجرا می شد و در ضرب سکه و خطبه (نماز) فقط نام فرمانروا می آمد. معذلک سلطان حسین بایقرا که قدرتش محدود بود به وزیرش اجازه داد که اسم خود را روی مهر و سکه ها ضرب کنند.
دایره اختیارات وزیر در حکومت تیموریان نه تنها به وسیله امرای نظامی محدود می شد گاهی نیز با مقامات روحانی تنش هایی پیدا می کرد که در نهایت به کاهش هرچه بیشتر اختیارات وزیر منجر می شد. تیموریان گاهی از دیوان سالاران ایرانی برای وارد کردن فشار هرچه بیشتر بر رعایا به منظور اخذ مالیات و وجوهات استفاده می کردند. در این حالت دیوانیان ایرانی بیشتر از امرای جغتای به مردم ظلم روا می داشتند. گاهی نیز تیمور دیوانیان خاصی را به شدت کیفر می کرد.
از مناصب دیگر دوره تیموری صاحب توجیه بود او در رأس دفترخانه توجیه قرار می گرفت وظیفه وی نظارت بر حفظ و ثبت درآمد شاه و درآمد املاک و هزینه های شاه و عایدات املاک موروثی بود .
دیوان انشاء از مهمترین دو اوین مملکتی ایران عهد تیموری بود. تمامی فرامین، اسناد سیاسی و اداری و نامه های سلاطین و وزراء به سایر شخصیت های مهم را تدوین و گردآوری می کرد. نوشتن این نامه ها و فرامین و فن خاصی داشت که تنها منشیان کارآزموده می توانستند آن را انجام دهند این منصب در سراسر تاریخ ایران بعد از اسلام و نیز دوره تیموریان اختصاص به ایرانیان داشت. در رأس دیوان انشاء منشی الممالک قرار داشت زیردست وی منشیان و کاتبان متعددی کار می کردند. منشی الممالک پیوسته در حضور سلطان بود و محرم راز وی به شمار می رفت. واقعه نویس نیز از جمله ملازمان درگاه پادشاه بود که احکام و دستورات پادشاه را می نوشت. دیوان اشراف از جمله دیوان های مهم به شمار می رفت. مشرفان یعنی بازرسان در تمام مسائل ایالات مختلف دخالت داشتند و در تمامی کارها نظارت می کردند، در رأس این تشکیلات مشرف الممالک قرار داشته است وی از جانب سلطان انتخاب می گردید.

 


دیوان جغتای :
این دیوان از جمله دیوان های دوره تیموری است. گویا این دیوان به مثابه یک محکمه حقوقی امیران جغتای و شاهزادگان تیموری عمل می کرده است. مثلاً هنگامی که در سال 773 هـ ق چند تن از امیران قبیله ای و یکجانشین در پی توطئه ای بر ضد تیمور گرفتار شدند، برای داوری درباره آنها آنان را به دیوان بزرگ بردند و در تاریخی دیگر در سال 803 هـ ق دیوان بزرگ که با حضور شاهرخ و چند تن از امیران (که نامشان ذکر نشده) تشکیل شده بود. به کار چند تن از امیران امیرانشاه که از برابر گرجیان در دژالنجق گریخته بودند و آنها را مجازات نمود .
دونفر از شاهزادگان پیرمحمد ابن عمر شیخ در سال 802 – 803 هـ ق و اسکندر ابن عمر شیخ در سال 804 هـ ق به دیوان بزرگ احضار شدند. دیوان هر دو را به شلاق محکوم کرد مقررات و قوانین حاکم بر این دیوان بر مبنای سنت ترکی – مغولی بوده است ظاهراً این دیوان به تقلید از یارغوی مغولی بود که برای رسیدگی به امور جغتاییان که خود را نسبت به یکجانشینان برتر می دانستند تأسیس شده بود . به نظر می رسد این دیوان یک نهاد ثابت و پابرجایی نبوده است و به هنگام رخدادهای مهم مربوط به شاهزادگان، رؤسای قبایل و امرای جغتای تشکیل جلسه می داده است.

 

اداره ایالت :
تیمور درباره ملل مفتوحه سیاست مسالمت آمیز داشت وی حکام را در کار خود باقی می گذاشت و ایالاتی را که می خواستند روش مالیاتی خود را حفظ کنند مجاز می داشت و به بازرگانان ورشکسته کمک می کرد و به کشاورزان افزار و آلات لازم را می داد. نظامیان را در لشکر خود وارد می کرد و به نسبت لیاقت آنان درجه می داد. امپراطوری به دو نوع ایالت تقسیم می شد، قسمت های مهمتر ولایت و دیگری تومان نامیده می شد نحوه اداری آنها نوع کوچکی از حکوکت مرکزی بود سه وزیر او را یاری می کردند : وزیر عامه، وزیر سپاه و وزیر املاک بی صاحب و بلا وارث .
داروغه :
یکی از مناصب مهم ایالاتی داروغه بود وی حاکم یک شهر یا ناحیه بود که گاهی اوقات همراه با حاکم محلی حکومت می کرد، داروغه معمولاً نخستین کارگزار جغتایی بود که در یک منطقه تازه تسخیر شده به کار گمارده می شود و مسئولیت های گوناگون برعهده داشت . او علاوه بر حفظ نظم در ایالت عهده دار امر بازسازی کشاورزی و زندگانی شهری در منطقه تحت الاختیار خود بود منصب دیگر کوتوال بود که رئیس محافظین قلعه بوده است گرچه کوتوال مقام مهمی نبود ولی گاهی نقش مهمی در شکست یا پیروزی شاهزادگان داشت چنانکه بعد از مرگ تیمور امیر ارغوانشاه که کوتوال سمرقند بود با باز کردن دروازه سمرقند بر روی خلیل میرزا و جلوگیری از ورود شاه ملک و امیر شیخ نورالدین به شهر نقش مهمی در پیروزی سلطان خلیل بازی کرد . یا مخالفت میرانشاه قوچین کوتوال ارگ سمرقند باعث شکست الغ بیگ و پیروزی عبداللطیف بر وی شد. از مناصب دیگر ولایات محصل مالیاتی بود که وظیفه تحصیل مالیات را در شهرها برعهده داشت او و مباشرین زیردست وی عامل همه نوع ظلم بر رعیت می شدند و در شورش رعایا اولین کسانی بودند که کشته می شدند در کنار محصلین مالیاتی تمغاچی ها بودند که وظیفه اخذ مالیاتی بازرگانی را برعهده داشتند. ابوسعید تیموری به توصیه عبیداله احراز تمغا را در شهرهای ماوراء النهر حذف کرد و به همین دلیل مدتی تمغاچی در این منطقه وجود نداشت.

 

 

 

 

 

 

 

بخش دوم :
تشکیلات و مراتب نظامی تیموریان :
حکوکت تیموریان علیرغم اینکه تشکیلات اداری منسجم و گسترده ای مانند سلجوقیان و ایلخانان نداشت ولی با توجه به ماهیت قبیله ای و نظامی گری حکومت آنها مخصوصاً در دوره تیمور تشکیلات نظامی بیش از تشکیلات دیوانی اهمیت یافت اینان از تشکیلات نظامی اسلاف ترک نژاد خود با دگرگونی ها و تغییراتی استفاده نمودند. اطلاعات نظامی ما به توجه به وجود برخی منابع این دوره خصوصاً تزوکات تیموری و گفته های ابن عربشاه و حافظ ابرو و شامی یزدی نسبتاً زیاد است سپاهیان در دوره تیموری معمولاً اقوام و قبایلی بودند که تحت ریاست خان قبیله قرار داشتند و سلطان را در فتح ممالک و سرزمین ها یاری می دادند. محرک آنان در این امر کسب غنایم و جمع مال و ثروت بوده است بدین وسیله اشراف ترک و مغول دست از جنگهای داخلی کشیده و از خودکشی به دیگر کشی پرداختند. اطاعت افراد قبیله از رئیس خود و نه از پادشاه برای مملکت اشکالات فراوانی ایجاد می کرد چرا که اگر رئیس قبیله ای از سلطان روی بر می گرداند و در جنگها او را یاری نمی کرد تمام افراد تحت ریاست او (قبیله) نیز میدان جنگ را ترک می کردند و باعث شکست سلطان در جنگ می شدند یا در بعضی مواقع خود رؤسای قبایل بر علیه سلطان شورش می کردند و سبب ایجاد مشکل و حتی در مواقعی باعث سقوط سلطنت سلطان می شدند. تیمور شخصاً به سپاهیان خود بیش از هر چیز دیگری توجه داشت. او به هر یک از سپاهیان خود مخصوصاً سواره نظام مقرری می داد و در هنگامی که جایی را با قوه قهریه فتح می کرد آنها را در غارت آزاد می گذاشت سپاهیان به شخص تیمور وفادار بودند. آنها در هنگام صلح در مساکن خود استراحت می کردند ولی در مواقع جنگ با احضار سلطان در موقع و مکانی معین جمع می شدند. تیمور به نظم سپاهیان اهمیت می داد کسی بدون اجازه وی حق دست درازی به اموال رعیت را نداشت. توجه تیمور به سپاه کاملاً طبیعی بود چرا که وی بیشتر عمر خود را در لشکرکشی و جنگ سپری کرد و سرزمینهای بسیاری را فتح کرد. بعد از مرگ تیمور سپاهیان و نیروهای جغتاییکه بدنه اصلی سپاه را تشکیل می دادند وفاداری کمتری به جانشینان وی داشتند و به صورت گروههای متعددی درآمده و هرکدام از فرماندهان با گروههای زیر دست خود به شاهزادگان پیوستند و در خدمت آمال و امیال آنها در رسیدن به قدرت درآمدند.
امارت الوس :
فرماندهان سپاه ایالتی را در دوره تیموریان امیر الوس می نامیدند و کلیه امور نظامی تحت نظر آنها حل و فصل می شد. آنها در قبال سلطان مسئولیت مستقیم داشتند. مشاغل نظامی را معمولاً به افراد مهم یعنی بزرگان و رؤسای قبایل ترک و مغول واگذار می کرد سپاهیان در دوره تیموریان به دسته جان ده هزار نفری تقسیم می شدند که هر دسته را تومان می گفتند. آنها تحت امیر فرماندهی امیر تومان به وظایف خود عمل می کردند بعد از تومان هزاره بود که تحت فرماندهی مین باشی انجام وظیفه می کردند. هر گروه برای خود خیمه و اسب و سلاح مخصوصی داشت. تحت نظارت مین باشی امیرانی به نام امیر اول و دوم و سوم و چهارم خدمت می نمودند .
بعد از مین باشی باید از یوزباشی که فرمانده گروههای صدنفری سپاه بود نام برد و پس از او اون باشی فرمانده گروههای ده نفری بود تعداد فرماندهان سپاه تیموری در هر یک از دسته جات فوق الذکر صدنفر بود . هر یک از فرماندهان میزان علوفه فرمانده مادون خود را تعیین می کرد . سرپیچی از دستور فرمانده بسیار نادر و مجازات آن مرگ بود. هر یک از سرداران موظف بودند دستور مافوق را بی کم و کاست اطاعت کنند چنانکه هر کدام واحد خود را ترک می کردند و یا از میدان نبرد می گریختند نیز مستوجب مرگ بودند. زنان نیز در میان سپاهیان تیموری وجود داشتند که ابن عربشاه نیز به وجود آنان در میان سپاه اشاره کرده است.
«در لشکریان وی بسیاری از زنان بودند که به غوغای میدان نبرد و با تک هیاهوی جنگاوران رغبت بسیار داشتند. با مردان جنگی برابری می کردند و به سخت ترین کشتارها دست می زدند ...»

 

دیوان امارت :
در رأس تشکیلات سلسله تیموری دیوان امارت قرار داشت. عالیترین منصب نظامی یعنی امیرالامراء دیوان در رأس این دیوان بود. وی اغلب در زمان فرمانروایی سلطانی ضعیف قدرت فوق العاده می یافت.
در دوره تیمور به جای واژه ترکی بیگ «رئیس» یا «فرمانده» بکار رفته است این لقب در سطوح مختلف به کار برده شده است حاکم الوس جغتای از جمله خود تیمور لقب امیر داشت نیز بسیاری از مردانی که از اشرافیت قبیله ای یا ملازمان تیمور بودند و نیز بعضی از فرماندهان دسته های کوچک در سپاه تیمور لقب امیر داشتند . مرتبه امیر موروثی بود بهادر نیز از القابی بود که همپای امیر کاربرد داشت چنانکه شاهرخ و ابوسعید هر دو به بهادر معروف شدند . یکی از امرای تیمور جهانشاه برلاس بود که کلاویخو او را فرمانده کل سپاه امپراطوری معرفی نموده است . امرای بزرگ تیمور اغلب از الوس جغتای مخصوصاً از قبیله برلاس که وفادارترین قبایل به تیمور بودند انتخاب می شدند. چکوبرلاس و فرزندش جهانشاه برلاس هر دو از امیرالامراهای بسیار نزدیک تیمور بودند.
برخی از امیران تیموری به حکومت شهرها نیز منصوب می شدند. آنها در موقع جنگ باید در رکاب سلطان بودند. بعد از مرگ شاهرخ امیرالامراها بر شاهزادگان ضعیف تیموری مسلط شدند و اغلب نیز قابل اعتماد نبودند.
تعدادی از امیران بزرگ تیموری پس از مرگ وی دست به تکاپوهایی برای قبضه قدرت زدند که اولین آنها امیر جهانشاه بن چاکو مذکور بود که به دست لشکریان امیر میرزا کشته شد . امیر سعید خواجه و خدادیداد نیز در زمان شاهرخ دست به شورش زدند که عاقبت هر دو کشته شدند . غیر از امیر دیوان مرکزی امیران دیوانی نیز در ایالات بودند. امیر دیوان مواجب خود را به صورت نقدی از خزانه دولتی می گرفت. گاهی نیز به جای مواجب سیورغال دریافت می کرد. امیرالامرا بعد از سلطان شخص دوم مملکت بود.
دیوان تواچی :
در سلسله مراتب نظامی تواچیان جایگاهی در خور توجه داشتند که زیرنظر امیران دیوان تواچی انجام وظیفه می کردند تواچیان در واقع بازرسان سپاه بودند و رسیدگی به وضعیت، تعداد و تجهیز سپاه را برعهده داشتند. این منصب با کارکردهای آن دارای نفوذ زیادی در سپاه بود. امیر دیوان تواچی گر چه از نظر موقعیت از امیرالامراء پایین تر بود ولی او نیز همانند امیرالامراء از سوی سلطان انتخاب می شد امیر دیوان تواچی اغلب از بین عناصر قبایل انتخاب می شد و وظایفی همچون جمع آوری سپاه، آماده کردن سپاه برای عرض (سان) شمارش سپاه، تجهیز آن، تقسیم غنایم، سازماندهی محل اردوی لشکر، زدن پلها، نقبها و محاصره قلاع و ... بود تواچی گری نیاز به کاردانی و توان بالا و نفوذ داشت .
بوکاولی لشکر :
معاون لشکر را بوکاول می خواندند او شخصی است که بعد از امراء بزرگترین مقام نظامی را دارا بود و به تدبیر و مصالح امارت لشکریان و ترتیب وظایف و مراسم قیام می کرد و غنایم و فتوحات را میان سپاهیان تقسیم می کرد . به طور کلی امورات و کارهای مالی و حقوق لشکریان در اختیار وی بود. و پرداخت حقوق و مواجب سپاهیان را نیز بر عهده داشت. یساولی اردوها نیز از جمله مشاغل نظامی در دوره تیموریان به شمار می رفت و یاول کسی بود که در موقع اردو زدن و نیز راهپیمایی چه در هنگام جنگ و چه در هنگام سفر و غیره هر یک از دسته جات سپاه و امراء و فرماندهان را به ترتیب شغل و مراتب نظامی شان انتخاب می کرد . کلیه امراء و فرماندهان سپاهیان تیموری از طرف سلاطین تیموری به طور رسمی انتخاب می شدند و اگر خدمت شایسته ای انجام می دادند شغل در خانواده آنها ارثی می شد. تیمور افرادی را برای جاسوسی به ممالک دیگر می فرستاد و آنان معمولاً یا از میان فرماندهان نظامی بودند مانند اطلامیش یا از فقها و درویشان بود نظیر مسعود کحسجانی .
جاسوسان وی حوادث اطراف و خبرهای ممالک را بدو می رساندند . در جنگها فرماندهی سپاه با شخص سلطان بود خصوصاً در دوره امیر تیمور که خود وی در بیشتر جنگها حضور داشته است گاهی شاهزادگان را به فرماندهی و جانشینی خود بر می گزید. در آرایش های جنگی همیشه سلطان در قالب و شاهزادگان اغلب در میمینه و میسره قرار می گرفتند. تیمور بارها در تزوکات خود از سیصد و سیزده امیر و فرمانده وفادار و شایسته سخن به میان آورده است :
« و این سیصد و سیزده امیر من از صاحبان عقل و هوش و بزم و صف آرایی و لشکرکشی بودند.»
اینان مأمور تنظیم اردو بودند آنها برای یافتن ییلاق و قشلاق اردو اعظام می شدند اگر مسئله کمبود علوفه برای سپاه پیش می یامد در پی یافتن علوفه و مرتع جدید برای این کار به حرکت در می آمدند .

 


مقررات و آرایش سپاه :
در مواقع جنگ و معارک رزم کلیه امرای دوازده گانه، فرماندهان دسته های ده، صد و هزار نفری می بایست با کلیه تجهیزات در گروههای دوازده هزار نفری در پاتش حضور می یافتند. این دسته دوازده هزار نفری به چهار فوج تقسیم می شدند که هر فوجی می بایست یکی در برانغار، دیگری در جوانغار، سومی در پیش اردو و چهارمی در عقب هر کدام به فاصله نیم فرسنگ موضع بگیرند و آماده حمله باشند. هر یک از فوجها دارای فرماندهی به نام هراول بود. قراول هایی متعدد تعیین می شد تا اخبار سپاه را به موقع به اطلاح برساند. برای هر فوجی نیز شخصی به نام چپقون چی تعیین می شد که وظیفه نظم سپاه تا محدوده چهار فرسنگی لشکر را برعهده داشت .
سپاه تیموری به دو قسمت نظام و سواره نظام تقسیم می شد سواره نظام اکثراً از الوس جغتای و از ترکان و مغولان بودند اینان دارای مواجب و مقرری ثابت بودند حتی برای خود نوکران و خدمتکارانی داشتند که در طول جنگ حتی در هنگام صلح در خدمت آنها بودند. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  54  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اوضاع اجتماعی ایران در زمان تیموریان

تحقیق در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی


تحقیق در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه27

 

فهرست مطالب

2- الف) شرح حال قائم مقام و خانواده وی

 

3- اصلاحات نظامی قائم مقام

 

ب) میرزا ابوالقاسم قائم مقام در زمان حیات

 

فتحعلی شاه

 

صدارت قائم مقام

 

مقدمه

 

بر ما ایرانیان پوشیده نیست که زندگی در این مرز و بوم کهن و عزیز حاصل تلاشها، مجاهدتها، جان نثاری های عزیزانی است که زندگی شریف خود را وقف این وطن نموده اند. افرادی چون قائم مقام فراهانی، امیرکبیر، جلال الدین خوارزمشاه و آریو برزن ها و رئیسعلی ها و... .

 

آبرو و زندگی خویش را در گرو سربلندی ایران نهاده اند. و در انقلاب اسلامی نیز شهیدان سربلند بی شماری از جمله شهید بهشتی، شهید چمران، شهید همت، شهید باکری و شهید رجایی و... خلاصه

 

ز مستی بر سر هر قطعه زین خاک     خدا داند چه افسرها که رفته

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1- اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

 

فتحلی شاه در سال 1250 هـ.ق به منظور سرکشی و جمع آوری مالیات معوقه شیراز عازم اصفهان گردید و در تاریخ 19 جمادی الاخر سال 1250 هـ.ق در سن 68 سالگی و پس از 37 سال سلطنت در اصفهان درگذشت. جنازه وی به قم منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.

 

از خصوصیات بارز وی علاقه مفرط به زن و مال و زراندوزی بود. وی بیشتر علاقه مند به عیش و عشرت بوده تا جنگجویی. پیشرفتهایی هم که در کارهای کشوری و لشکری نصیب او گردید به طور عمده از وجود برخی از فرزندان او، از قبیل

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی

دانلود پایان نامه اوضاع سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ،‌تاریخی بنی حماد در الجزایر

اختصاصی از زد فایل دانلود پایان نامه اوضاع سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ،‌تاریخی بنی حماد در الجزایر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه اوضاع سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ،‌تاریخی بنی حماد در الجزایر


دانلود پایان نامه اوضاع سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ،‌تاریخی بنی حماد در  الجزایر

حکومت حمادی ها بر مغرب از سال 405 تا 547 و 135 م. نزدیک به یک قرن و نیم دوام داشت طی این مدت آنان توانستند به بسط و گسترش مسائل سیاسی و نظامی بپردازند حاکمان این دولت نه نفر بودند اولین آنها حماد بن بلکین الذیری و آخرینشان یحیی بن عزیز بود که عبدالمؤمن بن علی اولین خلیفه موحدین در سال 547 هـ. او را سرنگون ساخت .
دولت حمادی اولین دولت بربری مستقلی بودند که توسط مغربی‌های اصیل برالجزایر حاکم شدند قبل از آن مغرب شاهد حکومت بنی رستم اباضی بود که شهر تاهرت رابعنوان پایتخت برگزیدند و توسط فاطمیون سرنگون شدند. این دولت در دوران حکومت مغرب نقشی مهم در گسترش اسلام و زبان عربی داشت حماد توانست در استقلال و ایجاد دولتی واحد بر بادیس بن مغر پیشی گیرد پس از آن سعی و تلاش فراوانی از خود نشان داد تا این دولت را تشکیل داده و آنرا سامان دهی و بر آن حکومت کند.
می توان این دوره را دورة استقلال بر برها یا دورة ملوک الطوایفی نامید در تصور ما بر خلاف حکومت معاصر آن در اندلس این حکومت به مثابة دوره چهارم حیات سیاسی در مغرب است زیرا سه دوره سیاسی قبل از آن وجود داشت که عبارت است از : 1ـ دوره والیان (فتوح)‌، 2ـ عصر ممالیک عربی مستقل مانند ادریسی ها ، رستمی ها، آل اغلب ،‌3ـ دوره وحدت فاطمی ها .
دولت حمادی دولیت قبیله ای بود که تحت امر باقی حکام نبود لیکن از لحاظ پیشرفت علمی و تاریخی به دولت قاهره ،‌بغداد ،‌قرطبه ، پالومو، فاس و غیره که از متمدن ترین شهرهای آن زمان اسلام بودند نمی‌رسید دولت حمادی دولیت بود که عده ای به زور مغرب اسلامی را میان خود قسمت کرده بودند.
حقیقتاً بنی حماد از بهترین حاکمانی بودند که بر سرزمین هایشان در جهان اسلام حکومت کردند و علی رغم اختلافات داخلی همیشه به فکر راحتی و ارتقاء سطح زندگی مردم عادی و مصالح کشور بودند با وجود همه این شورشها و انقلابات که درون خانواده حمادی بود هیچ گاه شکل حکومت که استبداد موروثی بود تغییر نکرد. دوران حکومت حمادی ها به کرات شاهد تغییر پایتخت بود در ابتدا شهر اشیر ، سپس قلعه؛ و در آخر بجا یه شاهد حکومت پنج تن بود که اولین آنها ناصربن علناس و آخرین آنان یحیی بن عزیر بود.

پیشینه پژوهش     
بیان مسئله     
پرسش های پژوهش     
اهداف پژوهش     
تحلیل منابع تحقیق    
فصل دوم : اوضاع جغرافیایی مغرب اوسط به دوران فرمانروایی بین حماد
الف) شهرهای مهم بنی حماد (از دید جغرافیایی تاریخی )‌    
1-    قلعه بنی حماد(پایتخت بنی حماد)‌    
2-     شهرأشیر    
3-     شهر بجایه     
ب) کشاورزی دولت بنی حماد    
1-    محصولات کشاورزی     
2-    دامداری و پرورش طیور و غیره     
ج)‌اقتصاد و صنایع بین حماد    
1-بازرگانی و دادو ستد (تجارت داخلی و خارجی )‌    
2- استخراج معدن     
3- صنایع دستی    
4- راه های خشکی و دریایی و غیره…    
5- ضرب سکه     
6- صادرات و واردات     
فصل سوم :‌اوضاع سیاسی ـ تاریخی دوران بنی حماد
1-اصل و نسب حمادیون     
2- مؤسس دولت بین حماد    
3- فرمانروایان حمادی     
حماد بن بلکین (405 ـ 419 ـ ه.ق)     
قائد بن حماد (419‏‏‏ـ 446)    
محسن بن قائد ( 446 ـ 447)    
بلکین دوم ابن محمد( 447ـ 454)    
ناصرابن علناس  (454 ـ 481)    
منصور ابن ناصر  (481ـ498)    
بادیس بن منصور (498ـ 515)    
یحیی بن عزیر (551ـ 547)    
غلبه موحدون     
فصل چهارم :‌اوضاع اجتماعی حمادیان
قومیت ،‌زبان ،‌دین ، مذهب حمادیان     
الف)طبقات مردم    
اشراف ، بزرگان (فرمانرواـ شاهزادگان ـ وزراء و ….)     
تجار و بازرگانان     
صاحبان حرف و صنایع     
کشاورزان و کارگران     
ب) اوضاع اداری دولت بنی حماد     
1-فرمانروایی    
2- وزارت و کتاب     
3-دادگستری    
4- شرطه     
5- حسبه     
6-دیوانهای مهم عصر‌بنی‌حماد‌(عرض ـ مظالم ـ برید ـ اشراف‌و …)‌    
7- بیت المال    
8- خراج و مالیات     
فصل پنجم :‌اوضاع فرهنگی بنی حماد
الف ) آموزش و پرورش     
1-نهادهای آموزشی (مسجد ـ مکتب خانه ـ رباط ـ خانقاه و …)    
2-علوم نقلی (قرآن ـ سنت ـ حدیث ـ تفسیرـ فقه و اصول و …)     
3-علوم ادبی (نثر و نظم و ….)    
4-علما و دانشمندان عصر حمادی    
ب) آثار و ابنیه دوران حمادیان (مساجد ـ رباط ها ـ پل ها ـ کاخ ها ، … )     
چکیده رساله به انگلیسی     
عکس ها و نقشه ها و تصاویر    
کتابشناسی پایان رساله     

 

شامل 190 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه اوضاع سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ،‌تاریخی بنی حماد در الجزایر

پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،‌ تاریخی بنی حماد در الجزایر

اختصاصی از زد فایل پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،‌ تاریخی بنی حماد در الجزایر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،‌ تاریخی بنی حماد در الجزایر


پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،‌ تاریخی بنی حماد در الجزایر

 

 

 

 

 

 

تعداد صفحات پایان نامه: 187 صفحه

دانلود متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد word

 

دانشگاه آزاد سلامی ـ واحد شهر ری

دانشکده علوم انسانی

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد (M.A)

رشته تاریخ و تمدن ملل اسلامی

عنوان :‌

اوضاع سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ،‌تاریخی بنی حماد در الجزایر

استاد راهنما :

دکتر حسین قره چانلو

استاد مشاور :

دکتر سیدمحمدرضا خضری

نگارش :

زینب اسماعیل زاده

چکیده :‌

موضوع : بررسی اوضاع سیاسی، تاریخی، اجتماعی، فرهنگی بنی حماد در الجزایر.

حکومت حمادی از سال 419 ه.تا 547 ادامه داشت و حدود یک قرن و نیم سال توسط مغربی های اصیل به قدرت رسیدند عرصه حکومت آمدند قبل از آن مغرب شاهد حکومت بنی رستم ایاضی بود که تامدت را پایتخت خویش قرار داده بودند و توسط فاطمیون سرنگون شدند دولت حمادی در دوران حکومت مغرب در الجزایر نقش مهمی در گسترش اسلام و زبان عربی داشتند حماد توانست در استقلال و ایجاد دولتی واحد بر بادیس بن مغر پیشی گیرد پس از آن سعی و تلاش فراوانی از خود نشان داد تا این دولت را تشکیل داده و آنرا سازماندهی و بر آن حکومت کند.

نظام حکومتی آنان استبدادی موروثی بود حاکمان خود را از تشکیل دولت و کابینه مشورتی برای اداره امور مملکتی و نظامی محروم نمی ساختند پس از حماد، پسرش قائد و پس از او محسن و… ، عهده‌دار امور حکومتی گشته تا به یحیی بن عزیز که سقوط حمادی ها در زمان او صورت گرفته رسید.

پیروی از ارعاب ، اجبار ، قساوت که پایه‌گذار آن حماد بود باعث عصیان گری بسیاری از قبایل گشته و آنان را با خانواده حمادی درگیر کرد، آنان به زور ارتش حکومت کرده و گاهی علیه یکدیگر اقدام به کودتا و شورش می کرند.‌

در زمان حمادی ها مغرب میانی (الجزایر) به ایالتهای بزرگ تقسیم شد که هر ایالت دارای پایتختی بود و هر ایالت، حاکمی مرکزی که در شهر بجا یه مستقر بود، داشت او موظف بود که دستورات حکومت مرکزی را اجرا کند ، مغرب میانه در آن زمان به ایالت های الجزایر ، بونه ، قستنطنیه ، مسیله ، جیجل ،‌أشیر ، قلعه ، حمزه و … تقسیم شده بود که حاکمیت اکثر آنان با یکی از افراد خانواده حمادی بود که این امر باعث ایجاد اطمینان بر تحت امر بودن آن ولایات بود.

مقدمه

حکومت حمادی ها بر مغرب از سال 405 تا 547 و 135 م. نزدیک به یک قرن و نیم دوام داشت طی این مدت آنان توانستند به بسط و گسترش مسائل سیاسی و نظامی بپردازند حاکمان این دولت نه نفر بودند اولین آنها حماد بن بلکین الذیری و آخرینشان یحیی بن عزیز بود که عبدالمؤمن بن علی اولین خلیفه موحدین در سال 547 هـ. او را سرنگون ساخت .

دولت حمادی اولین دولت بربری مستقلی بودند که توسط مغربی‌های اصیل برالجزایر حاکم شدند قبل از آن مغرب شاهد حکومت بنی رستم اباضی بود که شهر تاهرت رابعنوان پایتخت برگزیدند و توسط فاطمیون سرنگون شدند. این دولت در دوران حکومت مغرب نقشی مهم در گسترش اسلام و زبان عربی داشت حماد توانست در استقلال و ایجاد دولتی واحد بر بادیس بن مغر پیشی گیرد پس از آن سعی و تلاش فراوانی از خود نشان داد تا این دولت را تشکیل داده و آنرا سامان دهی و بر آن حکومت کند.

می توان این دوره را دوره استقلال بر برها یا دوره ملوک الطوایفی نامید در تصور ما بر خلاف حکومت معاصر آن در اندلس این حکومت به مثابه دوره چهارم حیات سیاسی در مغرب است زیرا سه دوره سیاسی قبل از آن وجود داشت که عبارت است از : 1ـ دوره والیان (فتوح)‌، 2ـ عصر ممالیک عربی مستقل مانند ادریسی ها ، رستمی ها، آل اغلب ،‌3ـ دوره وحدت فاطمی ها .

دولت حمادی دولیت قبیله ای بود که تحت امر باقی حکام نبود لیکن از لحاظ پیشرفت علمی و تاریخی به دولت قاهره ،‌بغداد ،‌قرطبه ، پالومو، فاس و غیره که از متمدن ترین شهرهای آن زمان اسلام بودند نمی‌رسید دولت حمادی دولیت بود که عده ای به زور مغرب اسلامی را میان خود قسمت کرده بودند.

حقیقتاً بنی حماد از بهترین حاکمانی بودند که بر سرزمین هایشان در جهان اسلام حکومت کردند و علی رغم اختلافات داخلی همیشه به فکر راحتی و ارتقاء سطح زندگی مردم عادی و مصالح کشور بودند با وجود همه این شورشها و انقلابات که درون خانواده حمادی بود هیچ گاه شکل حکومت که استبداد موروثی بود تغییر نکرد. دوران حکومت حمادی ها به کرات شاهد تغییر پایتخت بود در ابتدا شهر اشیر ، سپس قلعه؛ و در آخر بجا یه شاهد حکومت پنج تن بود که اولین آنها ناصربن علناس و آخرین آنان یحیی بن عزیر بود.

 

پرسش های پژوهش

موضوع: اوضاع سیاسی، تاریخی،‌اجتماعی ، فرهنگی بنی حماد در الجزایر

سؤال اصلی که مطرح است این است دلیل پدید آمدن این قوم در الجزایر چه بوده است ؟ و چرا بعد از مدت مدیدی دچار انقراض و سقوط شد؟

فرضیه اول این است که ما می بینیم قبیله ای دروادی های مختلف آن بین تمامی شهرهای مغرب پخش شده است . مانند زنانه و صنهاجه چه در مغرب یا مغرب میانه و آفریقا یا امتداد یافتند . همچنانکه قیام دولتها با وحدت سیاسی حقیقی بخش های فراوانی از شهر های مغرب رادر بر می گیرد خود مؤید این اصل است . مانند آن دولت ،‌فاطمیون و مرابطین می باشند، و دولت حمادی از بدو تأسیس تا زمان سقوط دارای جایگاهی بزرگ و مهم در تاریخ .غرب میانی بوده و ساکنان الجزایر به توقی دادن دولت حمادی همت گماشتند و سعی در گسترش نفوذ دولت حمادی در مغرب اقصی داشتند اما این دولت چند سالی بیشتر بطول نانجامید که باعث سقوط شد و نتوانست براقصی نقاط آن تسلط داشت باشد همچنانکه با مشکل بزرگی مواجه بود که در رأس آنها هجوم قبایل عربی در (642 هـ) بود که یکی از دلایل مهم انقراض دولت در سال 547 گردیده است .

سئوال دیگری که مطرح است این است که تأثیرات حکومت حمادی در مغرب میانی چه بوده‌ است؟ حقیقتاً حمادی‌ها از بهترین حاکمانی بودند که بر سرزمین هایشان در جهان اسلام حکومت کردند علی رغم اختلاف داخلی همیشه به فکر راحتی و ارتقاء سطح زندگی مردم عادی و مصالح کشور بودند . خصوصاً در زمان حکومت ناصر و منصور که به بالاترین حد مجد و ابهت دست یافتند ایجاد کاخ ها، ‌بنا های فراوان ،‌جذب دانشمندان ممتاز در علوم فقهی و دینی ، بحث و مناظره با علما خصوصاً رجال فقه ، کلام ، علوم طبیعی مانند کیمیا و….. سازش و روابط با دول اروپایی و قبایل عربی هلالی که حالت ثبات سیاسی ، اقتصادی ، مالی و امنیتی را برای دولت حمادی به ارمغان آورد.

هدف و اهمیت تحقیق

کارکرد صحیح و درست اقوام و قبائل متعدد در طول تاریخ از لوازم واجب و اجتناب ناپذیر آنان برای برپایی و دوام شان بوده و بازگو کردن عوامل مهم شکوفایی و رشد شان سبب تجربه اندوزی و درس گرفتن از آنان می شود در قرون 5 و 6 قدرتهای سه گانه بزرگی مثل زنانه ، بنی زیری ، بنی حماد در مغرب عربی سربر آورند، از میان این دول بزرگ ، دولت حمادی حکومتی محلی و قبیله ای تشکیل داد. درست است به جایگاه دولتهای بزرگ مثل مراطبین ، موحدین نمی رسیدو پایتخت آنان ننیز از نظر ارزش و اعتبار به پای شهرهای فاس و مراکش یا قیروان نمی رسید اما در طول یک قرن و نیم توانستند دست به فعالیت های عمرانی ، کشاورزی ، فرهنگی ، معماری و … بزنند. تا آنجا که مردم دیگر شهرها به هجرت به سوی قلعه و بجایه دو پایتخت مهم آنان ترغیب شدند . به گفته این خطیب شهر قلعه شاهد پیشرفت‌های معماری و فرهنگی بسیاری از جمله قصرهای زیبا، برج‌های مرتفع ، مساجد زیبا و وسیع بوده است و به راستی قلعه، قلعه علم و مذهب شد.

مؤسس دولت (حماد ) نگهبان مرزهای دولت حمادی بوده تا جائیکه حکومت الجزایر شرقی و حفظ و صیانت ان از هجوم قبایل زنانی بر عهده او بوده، از رودخانه شلف تا رودخانه موبویه یعنی بر تمام مغرب تسلط پیدا کرد و جانشینان او نیز رویه او را ادامه داده و به مجدو عظمت وصف ناپذیری دست یافتند و از بزرگترین شهرهای آفریقا و یشرفته ترین آنها شد.

اما با تمام این مزایا عوامل زیادی باعث زوالشان شد حمله دشمنان خارجی مثل نورمان‌ها ،‌بنی هلال، مراطبین و موحدین ، بنی زیری ، فساد و رفاه طلبی و بی کفایتی یحیی بن العزیز ، خیانت وزیرش میون میمون بن حمدون و همکارانش با موحدین و عوامل دیگر خصوصاً اختلاف و انقلابات داخلی سبب ستوطشان شد، این دولت نتوانست شرایط سازگاری و هماهنگی را برای ماندگاری بیشتر قبل از انحطاط فراهم کند ، و زمانی که رو به انقراض می‌رفت عوامل بسیاری در سقوطش او را یاری کردند.

و هدف ما نیز شناخت پیچ و خم های دولت ، عوامل ضعف و قدرت او ، و چگونگی بوجود آمدن دول بزرگ در عرصه سیاست خارجی ، تأثیر دولت از جهات مختلف فرهنگی ، علمی و …. بر شهرهای هم جوار بوده است.

تحلیل منابع تحقیق

روش تحقیق کتابخانه ای ، توصیفی ،‌مقایسه ای است، بدین منظور که با بررسی کتب و نشریات متعدد که از دوران این قوم بر جای مانده و با تحقیقاتی که بعداً انجام گرفته است توانسته ام بررسی جامع و کاملی از این دولت داشته باشم ،‌منابع فراوانی ما را در این زمینه یاری داده اند، خصوصاً منابع جامع و کاملی که به فارسی نوشته شده مثل العبرومقدمه این خلدون، کامل ابن اثیر و کتب عربی که ترجمه نشده اند مثل موسوعه تاریخ العالم ج 2 که براستی منبع عظیم و جامعی بوده است . اگر منابع بزرگ و عظیم تاریخ حمادی را کنار گذاریم بقیه منابع شرح مختصری از دولت در اختیار محقق می‌گذارند مثل نظم الجمان ، قاموس الاسلامی ، مسالک الممالک ، نجوم الذاهره و… ، خصوصاً زمانی که این حکومت محلی از دل دولت بزرگتری مثل بنی زیری در تونس برخاسته باشد. منابع بسیاری در مورد بنی زیری اطلاع مختصری می دهند امادر مورد بنی حماد مطلبی در کتاب خویش نمی‌‌آورند حال شاید روش حکومتی و مملکت داری این دو قوم شبیه هم بوده البته در مواردی مثل عقاید و مذاهب و شیوه و مسلک حکومتی و مدارا با دول خارجی ، با دولت همسایه (بنی زیری) اختلاف داشته‌اند‌.

منابع تاریخی بیشتر به بررسی وقایع تاریخی ، سیاسی دولت حمادی می پردازند و کمتر از مسائل دیگر مثل فرهنگی ، مذهبی . روش حکومتی و … سخنی به میان آورده اند و اگر محقق بخواهد اطلاع کاملی در اختیار دیگران بگذارد باید این دولت را توأماً با دولت بنی زیری مطالعه نماید زیرا در حقیقت قالب و شکل منحصر به فرد و واحدی داشته اند .

 متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)

ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه

همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه اوضاع سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،‌ تاریخی بنی حماد در الجزایر