زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله معجزه

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله معجزه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

معجزه
تعریف معجزه:
معجزه کاری مافوق بشری است که به هدف اثبات صدق مدعی نبوت تحقق مییابد.
آن را معجزه نامیدهاند چون غیر از پیامبران از انجام آن عاجز میباشند. از این رو باید دارای ویژگیهایی باشد که جمیع شبهات هر عصر و زمان مانند ساحر بودن، نابغه بودن و ... را پاسخگو باشد و هیچگونه اشکال عقلانی بر آن وارد نباشد. در هر حال معجزه باید بتواند مردم عصر خود را کاملا قانع کند.
میتوان گفت این ویژگیها هر روز با دقت در معجزه انبیاء روشنتر میشود. تاکنون ویژگیهای زیر را برای معجزه نام برده شده است:
1. غیر عادی باشد: در این ویژگی به این نکته اشاره شده که معجزه امری غیر عادی است نه غیر عقلانی به عنوان مثال معجزه بدون دلیل و علت نمیباشد بلکه علت آن امری ماوراء طبیعی است.
2. همراه با ادعای نبوت باشد: کارهای غیر عادی اولیاء الله را کرامت گویند نه معجزه چرا که ادعای نبوت نمیکنند و دنباله رو انبیاء سابق میباشند.
3. معجزه همراه با مبارزه طلبی است: این مهمترین ویژگی معجزه است و آن را از سحر، جادو، نبوغ و... جدا میکند.
4. معجزه باید تایید کننده مدعی نبوت باشد نه تکذیب کننده او: برای روشن شدن مطلب توجه شما را به این قطعه از تاریخ جلب میکنم که :
فردی به نام مسیلمه کذّاب ادعای نبوت نمود نقل شده است وقتی از او خواستند که آب چاهی را که کم شده بود زیاد کند او آب دهان خود را در چاه انداخت و چاه خشک شد و با این حادثه رسوا شد.
5. غیر قابل تعلیم بودن: در این ویژگی بیان شده که معجزه با نبوغ و سحر و ... که در آنها تمرین و آموزش بکار رفته فرق میکند.
6. هدف متعالی: آورنده معجزه باید دارای هدف متعالی باشد و نه برای مقاصد دنیوی از معجزه استفاده کند. چنانچه کسی دارای هدف متعالی نباشد عقلا نمیتواند پیامبر باشد چرا که پیامبران برای رشد و کمال بشر آمدهاند نه برای تمایلات دنیوی
7. دارای گستردگی: این ویژگی نیز بسیار مهم است چرا که بسیاری از ساحران تنها در چند مورد مهارت دارند و یا فقط در زمین تصرف میکنند نه در آسمان ولی پیامبران هر معجزهای را که مردم بخواهند باید بتوانند انجام دهند مگر آنکه هدف درخواست کنندگان تمسخر و یا اغراضی از این نوع باشد.
8. آورنده معجزه انسانی متعالی باشد: این ویژگی اشاره به این مطلب دارد که پیامبران راستین نباید دارای صفات ناپسند باشند چرا که در غیر این صورت خداوند متعال به هدف خود که رساندن انسان به هدایت و کمال است نمیرسد.
پرسشها و پاسخها
1- تفاوت معجزه با کارهای غیر عادی دیگر:
چه تفاوتی میان اعجاز و کارهای غیر عادی دیگر مانند سحر و کارهای شگفت انگیز مرتاضان میباشد؟
پاسخ: معجزه دارای ویژگیهایی میباشد که نسبت دادن سحر و امثال آن را به او محال می شمارد و چون غیر از معجزه هیچ چیز این ویژگیها را ندارد پس براحتی میتوان پیامبران راستین را از غیر آنان تشخیص داد. این ویژگیها عبارتند از:
1. نبود یاد گیری: در اعجاز برخلاف انواع کارهای غیر عادی هیچگونه تمرین و آموزشی نبوده و با توجه به ابتدایی بودن محیط زندگی پیامبر اگر آموزشی و تمرینی در کار بود کاملا مشخص میشد.
2. مبارزه طلبی معجزه: اعجاز پیامبران همواره همراه با مبارزه طلبی بوده است و هیچ کس را توان مقابله نبوده است اما سحرها و نبوغ ها معمولا مشابه دارند.
3. تنوع گسترده: سحر و مشابه آن قلمرو محدودی دارند ولی صاحب معجزه هر معجزهای را میتواند انجام دهد.
4. اغراض الهی: صاحبان سحر و امثال آن بدنبال شهرت و مقام و ثروت میباشند ولی آورنده معجزه آن را به هدف رضای خدا و اهداف متعالی ارائه میدهد.
5. روحیات انسانی متعالی در پیامبر نیز از جمله تفاوتهای صاحبان معجزه با سحر و جادو میباشد.
در هر حال بر خدای حکیم واجب است که پیامبران راستین را به مردم بشناساند و مدعیان دروغین را رسوا کند والا به هدف خود که هدایت انسانها میباشد نمیرسد.

 


2- تلازم میان معجزه و ارتباط با خدا
با توجه به آنکه اعجاز امری تکوینی است و امری خارجی است چه ربطی با نبوت که امری تشریعی است دارد مثلا کسی که در علم طب ماهر است چگونه میتوان گفت که باید در علم نجوم نیز وارد باشد.
پاسخ1: تلازم از راه حکمت پروردگار:
معجزه یک نوع قدرت مافوق بشری برای تصرف در عالم تکوین است ووجود این قدرت در هر انسانی به اعطای الهی صورت میپذیرد یعنی خدا آن را به مدعی نبوت نمی دهد. حال با توجه به این امر اگر کسی دارای معجزه باشد و نبی نباشد و کاذب باشد دادن این قدرت مافوق بشری خلاف حکمت اوست زیرا موجب گمراهی می شود به عنوان مثال اگر کسی در حضور رئیس جمهور ادعا کند که من نماینده او هستم و چون از او بپرسند دلیل تو چیست پاسخ دهد دلیل من برخاستن رئیس جمهور میباشد و ایشان نیز برخیزد قطعا او را تایید کرده است حال اگر آن شخص دروغگو باشد این کار رئیس جمهور موجب گمراهی است و خلاف حکمت اوست در بحث اعجاز نیز همین گونه است دادن چنین قدرتی به انسان دروغگو مثل برخاستن رئیس جمهور میباشد و خلاف حکمت خداوند خواهد بود.
پاسخ2: اثبات تلازم از راه مشابهت:
وحی و نبوت یک نوع ادراک مخفی از ملکوت عالم میباشد و ارتباط با غیب است . معجزه نیز کاری مخفی و ارتباط با غیب است و تصرف در ملکوت عالم میباشد پس هر دو هم معجزه و هم نبوت ارتباط با ملکوت و امری تکوینی میباشند پس در واقع هر دو از یک نوع میباشند و جایی برای این سوال باقی نمیماند به عنوان مثال پیامبر اکرم (صلی الله عیه واله وسلم) با ارتباط با خدا ماه را از وسط نصف کرد وحی نیز همان ارتباط با خدا است و به وسیله او به قلب پیامبر نازل میشود.

3- رابطه معجزه با نوبت روانشناختی یا منطقی
آیا رابطه میان معجزه و صدق مدعی نبوت رابطه منطقی وجود دارد به تعبیر دیگر با توجه به دلایل زیر معجزه صاحبان علم و اندیشه را قانع میکند یا نه فقط اقناعی و روانشناختی میباشد دلایل عبارت است از:
1. معجزه میتواند مستند به ملائکه یا جنیان باشد پس ارتباطی با خدا ندارد تا لازم باشد خداوند جلوی چنین مدعیان دروغین را بگیرد
2. گمراهی توسط خداوند اشکالی ندارد مگر نه آنست که خود خدا در قرآن میفرماید (یهدی من یشاء و یضل من یشاء)
3. لازمه وجود رابطه منطقی آن است که خدا به پیامبران دروغین توانایی معجزه نداده باشد و حال آنکه واقعیت خلاف آن است و آنها نیز کارهای غیر عادی نیز داشتهاند.
4. حب شدید طرفداران یک پیامبر و مسائلی از این نوع مثل چشم بندی و خطای حس باعث شده است که آنها خیال کنند واقعا معجزهای در کار بوده است در حالی که چنین چیزی وجود نداشته است.
پاسخ: نسبت به مطالب اول باید گفت در هر حال چون قدرت ملائکه و جنیان را خدا به آنها داده پس باز هم گمراه کردن آنها منسوب به خدا محسوب میشود.
نسبت به مطلب دوم میتوان گفت که گمراهی کاری ناپسند میباشد و خداوند نیز نباید آن را انجام دهد و در آیه شریفه ضلالت بالعرض به خدا نسبت داده شده است یعنی خداوند ابتدائا کسی را گمراه نمیکند بلکه کارهای خود افراد باعث میشود که اسباب گمراهی فراهم شود و اضلال که مجازات و عقوبت الهی است شامل حال آنها گردد اما دادن توان کار غیر عادی به مدعیان دورغین دلیل نمیشود که معجزه دلیل منطقی بر اثبات نبوت نباشد چرا که اولا معجزه ویژگیهایی دارد که آن را از سایر امور متمایز میکند، ثانیا با توجه به معجزه داشتن پیامبر اسلام و خاتمیت او کارهای غیر عادی مدعیان دروغین دلیلی بر نبوت آنها نخواهد بود.
و اما ناتوانی مخالفان پیامبر در رد او و تسلیم قدرت او شدن و اعتراف به عجز آنها ولو با وجود عدم ایمان و همچنین وجود انسانهای بی طرفی که بعدا مومن شدهاند جواب خوبی خواهد بود که حب شدید طرفداران آنقدر شدید و موثر نبوده که آنها را به اشتباه بیاندازد.
علاوه بر اینکه وجود خطای حسی و تأثیر چنین محبتی در اکثر مردم باعث گمراهی انها خواهد بود و این نیز با حکمت خداوند سازگار نخواهد بود پس بین معجزه و نبوت رابطه منطقی وجود دارد و اگر معجزه به این روشنی اقناعی است باید گفت تمام باورها و علوم اقناعی است و بطلان این سخن بسیار روشن میباشد.
4- تناقی معجزه با برهان نظم
آیا اعجاز که قوانین پدیدههای طبیعی را برهم میزند و نظم عمومی عالم را زیر سوال میبرد با برهان نظم تنافی پیدا نمیکند؟ کدام را باید پذیرفت اعجاز و یا وجود نظم را؟
پاسخ1- از آنجا که اعجاز خود تابع برنامههای حکمت آمیز پروردگار میباشد و بر اساس مصالح خاص خود تحقق مییابد خود مصداق نظم میباشد زیرا اگر چه روال نظم مادی جهان برهم میخورد ولی این به جهت نظمی برتر است و آن هدایت انسانها میباشد مانند آنکه در یک کشور تعطیلی عمومی اعلام شود و نظم موجود در بازار بر هم بخورد ولی خود این تعطیلی تابع نظم دیگر است که بر مصالح عمومی ملی و عمومی متکی است معجزه نیز همین گونه میباشد.
پاسخ2- نظم موجود در جهان یک حقیقت واحد نمیباشد که با از بین رفتن قسمتی از آن بگوییم کل نظم در جهان از بین رفته بلکه حتی با از بین رفتن قسمتی از نظم هزاران مجموعه منظم دیگر باقی میماند و میتوان با آنها خدا را اثبات کرد. پاسخ فوق جهت بیان این مطلب بود که اعجاز با برهان نظم تنافی ندارد ولی در جای خود اثبات شده است که تمام مجموعههای عالم به هم مرتبط و منظم هستند.

5- تنافی معجزه با قانون علیت
آیا با توجه به اینکه طبق قانون علیت هر معلولی نیاز به علت دارد و در معجزه علتهای لازم برای معجزه وجود ندارد بین اعجاز انبیاء و قانون علیت تنافی بوجود نمیآید مثلا چطور ممکن است بدون هیچ علتی یک چوب معمولی تبدیل به اژدها شود؟
پاسخ - اعجاز هیچگاه بدون علت نیست و علتها دوگونه میباشند: علل مادی و علل غیر مادی.
علت معجزهها امور غیر مادی میباشد و روشن است که بشر همهی علتها را کشف نکرده و بسیاری از امور ناشناخته ماندهاند.
6- تنافی معجزه با قوانین علمی
آیا معجزه سبب نمیشود که همه علوم بشری و اطلاعاتی که دارد مورد تردید واقع شود و باید منتظر بود که هر لحظه هر اتفاقی بیافتد؟
پاسخ
اولا: معجزه یک امر تصادفی نیست بلکه دلایلی دارد و قوانین دارد که ما نمیدانیم علاوه بر این تعداد آنها اندک است و حداقل شخص انجام دهنده معجزات کاملا مشخص میباشد و آن پیامبر است.درنتیجه قوانین علمی به جای خود صحیح می باشد
ثانیا: بعضی از امور را علم نمیفهمد و بی نظر است نه آنکه با آن مخالف باشد.درمعجزه نیز به همین شکل است فقط علت انرا نمی شناسیم .
7- بی معنا شدن معجزه در سایه پیشرفت علوم
با توجه به پیشرفت علوم آیا باز هم آنچه را که زمانی معجزه بود بعد از کشف علل آن باز هم میتوان معجزه نامید؟ به عبارت دیگر آیا میتوان پیامبران را نابغههایی معرفی کرد که از زمان خود جلوتر بودهاند؟
پاسخ
اولا: دلیل نداریم که علل معجزات در زمانهای بعد کشف شود.
ثانیا: مبارزه طلبی یکی از ویژگیهای معجزه است که راه را برای مشابه آوردن و تبیین پذیری در تمام عصرها میبندد.
ثالثا: همین که مردم یک عصر نتوانند با معجزه مبارزه کنند و ویژگیهای دیگر اعجاز هم باشد برای اثبات صدق مدعی نبوت کافی است چرا که خود اینکار که مردم آن عصر نمیتوانند آن را انجام دهند و شخص هزاران سال از زمان خود جلوتر است و سایر ویژگیهای معجزه مثل عدم تمرین و تعلیم را دارا است خود معجزهای بزرگ است.

 


رابطه معجزه پیامبر و اعتماد مخاطبان
جند مقدمه کوتاه در باره رابطه اعتماد و معجزه ای که پیامبر می آورد
۱_ ملاحظه قرائن مختلف پیرامون مدعی نبوت که عبارت است از سوابق، حالات و کسانی که به وی گرویده اند. نیز وسائلی که برای نشر و دعوت خود به کار می گیرد. این طریق، به گونه زیر قابل توضیح و بررسی است. الف) یکی از اصولی که در زندگی انسانها جریان دارد و بر آن اساس اجتماع و تمام هستی دنیوی خود را بنا نهاده اند. « اصل اعتماد » است. اگر چه این اصل، نیاز به توضیح ندارد. اما برای یادآوری هم که شده به نکاتی چند پیرامون آن بسنده می کنیم. می دانیم که به « خود اعتماد » داریم. چرا که اگر اعتمادی به خود نداشتیم، سامان حیاتمان از هم می پاشید. به بعضی از نیروهای موجود در خود نیز اعتماد داریم

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معجزه

دانلود مقاله پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
چکیده:
میزان مطالعه و گرایش به کتاب از مهم ترین شاخص های رشد و توسعه محسوب می شود. این پژوهش با استفاده از تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی به بررسی میزان،نوع و عوامل مؤثر بر مطالعه غیر درسی دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان آران و بیدگل در سال تحصیلی 85-1384 پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که دانش آموزان پسر به طور معناداری ، مطالعه غیردرسی کمتری نسبت به دختران دارند؛ ارتباط معناداری بین میزان اوقات شبانه روز جهت مطالعه غیر درسی با پایه تحصیلی وجود ندارد، اما با جنسیت ارتباط مععناداری وجود دارد.
از نظر موضوع مورد مطالعه ،دانش آموزان دختر و پسر ،بیشترین انتخاب نسبت به کتب ادبی داشته اند و در سایر زمینه ها تفاوت معناداری مشاهده می شود.
در مورد رفتارهای توجه آمیز والدین والدین و معلمان نتایج نشان می دهد که رفتارهای توجه آمیز والدین و معلمان به کتاب و مطالعه غیر درسی با پایه تحصیلی و جنسیت ارتباط معناداری ندارد.در پایان مقاله، پیشنهاد هایی برای توسعه و ترویج مطالعه غیر درسی دانش آموزان دوره متوسطه ارائه شده است.
کلید واژه : مطالعه غیر درسی ، دانش آموزان دوره متوسطه ،آ ران و بیدگل

 

مقدمه :
میزان مطالعه و گرایش به خواندن از مهم ترین شاخص های رشد و توسعه است. مطالعه یکی از عوامل موثر برای شکوفایی استعدادهای بالقوه ی انسانی برای رسیدن به کمال است در پرتو مطالعه، انسان می تواند با عقاید و افکار گذشتگان آشنا شود و راه خیر و صلاح را از راه فساد تشخیص دهد. مطالعه عامل موثری برای جلوگیری از تک بعدی فکر کردن است و زمینه پرورش استعدادهای بشر را درابعاد مختلف فراهم می کند.
اهمیت کتاب و فرهنگ کتابخوانی و جایگاه والای کتاب بر کسی پوشیده نیست. کتاب از دیر باز یکی از مهم ترین ابزار آگاهی و بصیرت به شمار آمده است. یکی از معیار های سنجش رشد فرهنگی و فکری هر ملت و کشوری در تعداد کتابخانه ها، کتاب فروشی ها ، کتاب های چاپ شده و کتاب خوان های آن جامعه است.کتابخوانی و بالا بودن میزان مطالعه در جهان یکی از شاخص های توسعه یافتگی و رشد شناخته شده است.
مقایسه آمار و هم بیانات رسمی مسئولان فرهنگی کشور از میزان مطالعه ، نشان می دهد که جایگاه مطالعه در کشو ما نسبت به سایر ممالک توسعه یافته وضعیت مطلوبی ندارد و باید اقداماتی برای ایجاد راه های مناسب ترویج مطالعه و فرهنگ کتابخوانی در کشور فراهم آورد. با در نظر گرفتن سابقه درخشان تاریخی و دینی کشورمان ، میزان رویکرد افراد به کتاب در مقایسه با سایر جوامع در سطح پایینی قرار دارد.
با نگاهی اجمالی به پیشرفت کشور های توسعه یافته در می یابیم که تحولات عظیم فرهنگی، اقتصادی و صنعتی آنان مرهون توجه خانواده و نظام آموزشی به مطالعه و پژوهش، توسعه و تجهیز کتابخانه ها ، ایجاد فرهنگ مطالعه و ... می باشد. اما در کشور ما هنوز به مطالعه به عنوان یک نیاز مطرح دائمی نگاه نمی شود.
از آن جایی که دوره متوسطه نیز یکی از دوره های حساس و اثر بخش در امر توسعه اقتصادی، اجتماعی و ... کشورها می باشد ، توجه به مسائل این دوره مخصوصاََ میزان مطالعه و عوامل موثر بر آن برای گام نهادن به سوی توسعه و پیشرفت ضروری به نظر می رسد.
عادت به مطالعه مستمر و مفید بخصوص برای جوانان یک نیاز اساسی در آموزش و پرورش کشور است.و لازم است اولیاء دانش آموزان و مسئولان دبیرستان ها و دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت با هدف به هنگام کردن اطلاعات خود و آشنایی با یافته های پژوهشی محققان و متخصصان در این امر مهم اقدام نمایند. یافتن راهی مناسب برای آموزش اولیاء با شیوه های تخصصی و ترغیب و تشویق دانش آموزان به مطالعه کتب غیر درسی امری ضروری به نظر می رسد.
لذا تحقیق حاضر سعی در شناسایی میزان و نوع گرایش های مطالعه دانش آموزان دوره متوسطه و عوامل موثر بر آنها را از دیدگاه دانش آموزان دارد. امید است نتایج تحقیق مورد استفاده مسئولان و برنامه ریزان در راه ترویج فرهنگ مطالعه و کتابخوانی قرار گیرد.

 

اهمیت و ضرورت پژوهش:
با توجه به تأ کید آیات قرآن مجید و سیره پیشوایان دینی، ترویج فرهنگ مطالعه از ارزش های دینی و ملی محسوب می شود. هم وجود برخی مسائل از قبیل تهاجم فرهنگی و تاثیر آموزش متوسطه در پیشرفت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور،ضرورت تحقیق فعلی را آشکار می کند.همان طور که قبلا ذکر شد،
شنا سایی میزان و نوع مطالعه غیر درسی و عوامل مؤثر برآن به منزله گام اصلی توسعه اقتصادی، به برنامه ریزان فرهنگی در سطح ملی کمک می کند تا با شنا سایی علایق،گرایش ها و نیازهای مطالعاتی دانش آموزان در جهت ترویج فرهنگ مطالعه گام بر دارد.

 

نگاهی اجمالی به پیشینه پژوهش:
گاتری و سفرت(1983) ضمن بررسی میزان مطالعه گروهی از شهروندان زلاندنو، مشاهده کردند که میانگین مدت مطالعه روزنامه 29 دقیقه ، کتاب 24 دقیقه،و مجلات 8 دقیقه در روز می باشد.یافته های تحقیقی شارون(74-1973) در امریکا نشان می دهد، مردم روزانه به طور متوسط 105 دقیقه مطالعه می کنند. هم کودکان در انگلستان به طور متوسط هر ماه 3 کتاب می خوانند. در ایرلند نیز میزان مطالعه نوجوانان دبیرستانی 90 دقیقه در روز گزارش شده است. نتایج این تحقیقات به دلیل تنوع نمونه های مورد تحقیق به سادگی قابل مقایسه نیست . اما با مقایسه کلی از مجموع یافته ها ، می توان به این واقعیت پی برد که میزان کتابخوانی و مطالعه آزاد در جامعه توسعه یافته در حد مطلوبی است.
آقای عباسی در تحقیقی تحت عنوان " بررسی عوامل مؤثر و بازدارنده مطالعات غیر درسی دانش آموزان سال های اول تاچهارم دبیرستان های شهرتهران در سال 1372" ، مشخص کرد که 46 تا 38 درصد از دانش آموزان رشته ریاضی، فیزیک و 33 تا 25 درصد از دانش آموزان رشته علوم تجربی و 23 تا 17 درصد از دانش آموزان رشته علوم انسانی مطالعه غیر درسی دارند. در این تحقیق آمده که میان مدت زمان مطالعه غیر درسی دانش آموزان سه رشته تحصیلی در طول یک هفته ، میانگین مدت زمان مطالعه پسران و دختران و میانگین مدت زمان مطالعه غیر درسی درفصل تابستان و سایر فصول سال تفاوت معنا داری وجود دارد.(فاضل، 1383 ، 48 )
در تحقیقی که در سال 1379 توسط ابراهیم زال زاده باعنوان " مطالعه غیر د رسی و میزان استفاده دانش آموزان دبیرستان ها از کتابخانه های عمومی شیراز " انجام شد مشخص گردید که بیش از 75 درصد از دانش آموزان دبیرستان ها از کتابخا نه های عمومی استفاده نمی کنند و کمبود وقت ، مهم ترین دلیل عدم استفاده از کتابخانه اعلام شده است .(زال زاده،1379)
جمیاری در تحقیق خود به نام " بررسی ارتباط مطالعه منابع غیردرسی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم رشته های نظری نظام جدید آموزش متوسطه شهر تهران در سال 1375 ،" اظهار می دارد که مطالعه منابع غیر درسی در مقایسه با عزت نفس ،ارتباط کمتری با پیشرفت تحصیلی دارد . مقایسه 2 گروه کتاب خوان نیز نشان داد که از نظر پیشرفت تحصیلی بین این 2 گروه اختلاف معنا داری وجود ندارد. در این رابطه نقش پایگاه اجتماعی برای پیش بینی پیشر فت تحصیلی در دختران بیشتر از پسران است . یا فته های این پژوهش بر خلاف پژوهش های قبلی نشان داد که مطالعه منابع غیر درسی سهم ناچیزی در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد . نتایج این تحقیق نشان می دهد که برای ایجاد روحیه مطالعه و تحقیق در دانش آموزان باید تغییراتی بنیادی در شیوه های تدریس معلمان، تألیف کتب درسی ، نظام ارزشیابی تحصیلی و نگرش به کتابخانه های آموزشگاهی بوجود آید.(جمیاری،1379)
اهداف پ‍ژوهش:
در پژوهش حاضر سه هدف کلی مورد توجه می باشد:
الف) بررسی و مقایسه میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان دختر و پسر در دوره متوسطه.
ب) بررسی و مقایسه نوع گرایش موضوعی مطالعه غیر درسی دانش آموزان دختر و پسر در دوره متوسطه.
ج) بررسی عوامل موثر در مطالعه غیر درسی دانش آموزان متوسطه از نظر دانش آموزان در شهرستان آران و بیدگل.

 

سوالات پژوهش:
سوالات پژوهش به دو دسته "نوع و میزان مطالعه غیر درسی" و "عوامل مؤثر بر مطالعه غیر درسی "تقسیم بندی شده است. این موارد عبارتند از:
الف) سوالات مربوط به نوع و میزان مطالعه غیر درسی:
1- آیا تفاوت معناداری میان میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان پسر و دانش آموزان دختر وجود دارد؟
2- آیا تفاوت معناداری میان میزان مطالعه غیر درسی و پایه تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه وجود دارد؟
3- گرایش موضوعی مطالعه غیر درسی دانش آموزان دوره متوسطه چیست؟
4- آیا موضوع مطالعه غیر درسی دانش آموزان پسر با موضوع مطالعه دانش آموزان دختر متفاوت است؟
ب) سوالات مربوط به عوامل موثر در مطالعات غیر درسی:
5- آیا رفتار توجه آمیزوالدین نسبت به کتاب و مطالعه در میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان موثر است؟
6- آیا رفتار توجه آمیزمعلمان نسبت به کتاب و مطالعه در میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان موثر است؟
7- آیا حجم زیاد دروس و تکالیف کلاسی در میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان موثر است؟
8- آیا تجهیز و نحوه اداره کتابخانه مدارس در میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان موثر
است؟
9-آیا تبلیغات در زمینه کتابخوانی ( بازدید از نمایشگاه کتاب، برگزاری مسابقات کتابخوانی و معرفی کتاب و ...) در میزان مطالعه غیر درسی دانش آموزان موثر است؟
10-چه عواملی جهت پر کردن اوقات فراغت می تواند جایگزین کتب غیر درسی دانش آموزان شود؟
11-آیا بین عوامل مؤثر بر مطالعه غیر درسی و متغیر جنسیت رابطه معناداری وجود دارد؟
12-عوامل باز دارنده دانش آموزان در استفاده از کتابخانه های مدارس چیست؟

 

متغیر های پژوهش:
متغیر های پژوهش عبارتند از : جنسیت ، پایه های تحصیلی(اول،دوم،سوم،پیش دانشگاهی)، میزان مطالعه غیر درسی و گرایش موضوعی آن.

 

روش تحقیق:
روشی که در این پژوهش از آن بهره گرفته شده است روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی می باشد.

 

جامعه آماری ، نمونه آماری و روش نمونه گیری:
جامعه آماری این پژوهش ، همه دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان آران و بیدگل در سال تحصیلی 85-1384 می باشد. از مجموع 4349 نفر دانش آموز، 1979 نفر پسر و 2370 نفر دختر هستند که به دلیل گسترده و پراکندگی مطالعه ، پژوهش گران، از بین دانش آموزان، 350 نفر را به عنوان جامعه آماری از کل جامعه پسر و دختر با استفاده از روش تصادفی خوشه ای از دفتر آمار آموزشگاه ، با لحاظ جنسیت، دوره تحصیلی(اول، دوم، سوم، پیش دانشگاهی) و موقعیت محل تدریس( شهر و روستا) انتخاب نموده اند. ( البته قابل ذکر است که فقط 322 پرسش نامه به پزوهش گران تحویل داده شد)(دلاور، 276 )

 

ابزار جمع آوری اطلاعات و روش تجزیه و تحلیل داده ها:
ابزار های اندازه گیری پژوهش حاضر شامل پرسشنامه ای می باشد که بعد از طراحی اولیه توسط پژوهشگران تحقیق و سپس در یک نظر سنجی از سوی کارشناس ناظر ، بین دانش آموزان دختر و پسر توزیع گردید. این پرسشنامه د ارای 30 سوال می باشد که تعداد 29 سوال بسته و یک عدد سوال باز می باشد.
برای تجزیه و تحلیل اطلاعات درمرحله توصیف اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss ، از جدول های فراوانی و درصد، نمودارها و شاخص های آماری نظیر میانگین، میانگین رتبه ای، واریانس، انحراف استاندارد استفاده گردید هم در مرحله تحلیل داده ها، روش های آمار استنباطی نظیر: آزمون ناپارامتری، آزمون کروسکال والیس(kruskal-wallis test) و آزمون یومان ویتنی( mann-whitney u test) استفاده شده است.

 


تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش :
در این بخش نتایج بدست آمده از پاسخ به سوالات بررسی شده است. در بررسی سوال اول که میزان مطالعه غیر درسی پسران مقطع متوسطه را با میزان این مطالعه در بین دختران مقایسه کرده ، شاخص مطالعه غیر درسی از جنبه میزان کمی ساعات مورد توجه قرار گرفت . چنان که جدول 1 نشان می دهد ، نمره Z محاسبه شده در آزمونU من وینتی برابر 10/2- و مقدار sig برابر 035/0 است . بنابراین فرض صفر رد می شود و تفاوت معناداری بین دختران و پسران در سطح معناداری 05/0 وجود دارد. و با توجه به میانگین رتبه ای دختران و پسران در میزان مطالعه ، مقدار مطالعه دختران بیشتر است. (نمودار 1)

 



سوال دوم تفاوت معنادار میان میزان مطالعه غیر درسی و پایه تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه را جست و جو می کند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان می دهد که مقدار H محاسبه شده در آزمون کروسکال والیس برابر 098/0 و مقدار sig برابر 99/0 می باشد. بنابراین فرض صفرتایید شده و تفاوت معناداری در سطح 05/0 بین پایه های تحصیلی متفاوت وجود ندارد.

 

سوال سوم درباره گرایش موضوعی مطالعه دانش آموزان دوره متوسطه است. نوع و گرایش مطالعه غیر درسی دانش آموزان در شش موضوع ارزیابی شد:1- مطالب علمی - آموزشی ،2- دینی- اخلاقی ،3- ادبی ( شعر و داستان) ، 4-فرهنگی - هنری ، 5-سیاسی - اجتماعی - تاریخی ،6- روانشناسی. ( جدول 1)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیشرفت تحصیلی دانش آموزان

دانلود مقاله مدیریت استعدادها

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله مدیریت استعدادها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مدیریت استعدادها

 

مقدمه:
در سازمانهای هزاره جدید تاکیدهای فراوانی بر دارایی های ناملموس نظیر نام تجاری، نوآوری، خلاقیت،‌ کارآفرینی و سرمایه های دانشی می‌شود. این منابع کلیدی قادر هستند سازمان را صرفنظر از صنعت مربوطه، به عنوان یک سازمان ایده‌ال مطرح کنند. چنین سازمان‌هایی بر افراد متمرکز هستند و صرفاً پس از آنکه افراد مناسب را در جایگاه‌های مناسب قرار دادند در جهت پیش گرفتن از رقبای خود گام بر می‌دارند. تحقیقات موشکافنه تر مطرح می کنند که برای دستیابی به موفقیت، نه تنها باید افراد را در پست های مناسب قرار داد، بلکه می‌بایست عملگران برتر برای هر پستی را شناسایی کرد(Brandt & Kull,2007:1). ایت تحقیقات مدعی هستند افرادی که متعاقباً سازمان را به سمت آینده پیش می رانند حتی نسبت به چشم‌انداز و استراتژی سازمان از اهمیت بیشتری برخوردارند(Collins,2001).
در برخی از کشورها، بازارهای کاری در حال ورود به دوره‌ای هستند که از ویژگی‌های برجسته آن کمبود نیروهای کارآمد است. از آنجا که پیدا کردن جایگزین برای کارکنان رفته رفته سخت تر شده(Cheese, Thomas & Craig,2007:2)، سازمان‌ها ترجیح می دهند کارمندان ارزشمند خود را حفظ کنند. بر اساس پیمایش صورت گرفته توسط مشاوره Deloitte در سال 2007 بزرگترین دغدغه سازمان‌ها در آمریکا، جدا از مساله بقا و سودآوری، چگونگی جذب و حفظ کردن استعدادها بوده است. همین گروه مشاوره پیشتر نیز گزارش داده بود که مساله حفظ بهترین استعدادها، الویت شماره 87 درصد مدیران منابع انسانی سازمان‌های تحت مطالعه بوده است(Deloitte, 2002 in Ashton & Morton,2005:28).
مساله دیگری که فراروی کسب و کارهای موفق قرار دارد این است که چگونه می توان از منابع موجود جهت ارضای خواسته‌ها و انتظارات فراوان سهامداران و ذینفعان، به بهترین وجه بهره برد. در اسخ به این سئوال، محققین مطرح کرده‌اند که از طریق سرمایه گذاری روی منابع انسانی و یکپارچه کردن آن با استراتژی کسب و کار می توان بطور همزمان به رضایت کارکنان و مزیت رقابتی دست یافت. سازمان‌ها می توانند از طریق یافتن و توسعه دادن استعدادها، رقبای خود را شکست دهند.(Brandt & Kull, 2007:1-2)
صاحبنظران منابع انسانی معتقدند که نظام مدیریت استعدادها عامل کلیدی بقا و پایداری هر سازمانی است. این نظام در برگیرنده فرآیندهای جذب، شناسایی و نگهداری کارکنانی است که بدنه شایستگی‌های اصلی سازمان را تشکیل می دهند، به برترین رده‌ها می رسند، از همکاران خود پیشی می گیرند و به طور همزمان به عنوان انگیزه ای برای همکاران خود عمل می کنند(Berger,2004:4).
سازمان های امروزی با چالش های زیادی در رابطه با منابع انسانی خود مواجهند . موچا (2004) برآورد کرده است که 17% کل شاغلین ، در حال ترک شغل فعلی خود هستند . این رقم در مورد مدیران جوان ، 60% بیشتر از همین احتمال در باسابقه ترها است. ضمن اینکه برون‌سپاری فرآیندهای مهم در سازمان ها، وفاداری و اعتماد میان کارفرما و کارمند را به شدت کاهش داده است ؛به طوری که از این کاهش وفاداری با تعبیر « امواج کوبنده سونامی ناشی از خروج کارمندان » یاد می شود ( Yarnall , 2008 : 9-10 ) .
جالب است که در چنین اوضاعی افراد مستعد انتخاب های شغلی بیشتری در پیش رو دارند . این امر تا حدی ناشی از تغییرات زیادی است که در ارزش های نیروی کار و خصوصاً استعدادها به وجود آمده است . نگرش کارکنان نسبت به شغلشان در معرض چالش قرار گرفته و آنها بیش از پیش به هدف خود از کار کردن و ایجاد توازن بین کار و زندگی شخصی توجه دارند . افرادی که از توانایی های بالقوه بیشتری برخوردارند ، در صدد چانه زنی با کارفرمایان برای عقد قراردادهای بهتر برمی آیند و به محض اینکه انتظارتشان برآورده نشود ، اقدام به تغییر شغل می کنند .
تحت این شرایط لازم است که برنامه ریزی صحیحی را برای مدیریت موفقیت آمیز منابع انسانی ارزشمند و استعدادهای سازمان به اجرا درآورد .
پژوهش های متعدد نشان داده اند که علی رغم ضرورت ورود افکار جدید مدیریتی به سازمان ها ،سازمان های موفق به میزان قابل توجهی بر درون زایی تأکید دارند و تلاش می کنند تا با شناسایی و پرورش استعدادهای مدیریتی درون سازمان ، از تأمین نیازهای آتی خود به مدیرانی شایسته و اثربخش اطمینان حاصل نمایند ( ابوالعلایی وغفاری ، 1384 : 8 ) . لذا ، یکی از وظایف اصلی مدیریت منابع انسانی در سطوح مدیریتی سازمان ها ، یافتن افراد واحد شرایط برای رشد و جانشینی رهبران فعلی است . از آنجا که سازمان ها نمی توانند همه افرادشان را برای چنین امری پرورش داده و روی آنها سرمایه گذاری کنند ، بهتر است منابع خود را صرف پرورش محدودی افراد مستعد کنند که تحقق اهداف استراتژیک سازمان را ممکن می سازند .
در سازمان های پیشرو جهان ، مدیریت کشف و پرورش افرادی که از شایستگی های محوری برخورداند و منجر به عملکرد برتر سازمان می‌شوند ، از طریق فرآیندی انجام می پذیرد که اصطلاحاً « مدیریت استعدادها » نامیده می شود . از طریق فرآیند مدیریت استعدادها ، استعدادهای انسانی سازمان برای تصدی مشاغل و مناصب کلیدی در سال های آینده شناسایی شده و بوسیله برنامه های متنوع آموزشی و توسعه ای به تدریج برای بر عهده گرفتن مشاغل و مسئولیت ها آماده می شوند .
در این سازمان ها فرض بر این است که کارکنان دارای استعدادها و شایستگی هایی هستند ؛ اما به دلیل وجود برخی اط محدودیت ها ، سازمان فقط می تواند روی آن گروه از کارکنان خود سرمایه گذاری کند که دارای استعدادهای برتر و مرتبط با جهت گیری استراتژیک سازمان هستند . این نوع کارکنان را در سازمان « کارکنان بالقوه سرآمد » یا « استعداد » می نامند .
استعداد به مفهوم دارا بودن مهارت فوق العاده در به کارگیری دانش و توانایی هایی است که به صورتی نظام مند در حداقل یکی از شاخه های فعالیت های انسانی کسب شده اند و در حدی هستند که فرد را در ردیف 10% برتر در میان گره همگنان در همان فعالیت قرار می دهند . در برنامه های مدیریت استعداد ، کارکنان براساس قابلیت هایشان به چهار دسته کلی تقسیم می شوند ( ابوالعلایی و غفاری ، 1384 : 12-10 ) :
کسانی که ظرفیت رشد و ارتقا دارند و به صورت بالقوه می توانند مسئولیت های بالاتری را بپذیرند . برای این افراد باید فرصت های شغلی و مسئولیت های مهمتر و حساس تری در رده های بالاتر سازمان ایجاد کرد .
کسانی که ظرفیت ارتقا ندارند ، اما می توانند در سطح فعلی مسئولیت های بیشتری را بپذیرند . برای این افراد نیز باید مشاغل و مسئولیت های غنی تر اما در سطح فعلی فراهم نمود .
کسانی که شغل فعلی را خوب انجام می دهند . اما به حداکثر بهره وری خودرسیده اند . این افراد را باید به عنوان استاد یا مربی به کار گرفت تا مهارت ها و تجارب خود را به شاغلین جدید انتقال دهند .
کسانی که شغل فعلی را به خوبی و در حد انتظارات و استانداردها انجام نمی دهند . این افراد را باید حمایت کرد تا در شغل فعلی کارآتر و کارآمدتر شوند .
برنامه های مدیریت استعداد مختص گروه اول است که پیشتر از آنها با عنوان « کارکنان بالقوه سرآمد » یاد شد . مدیران منابع انسانی در تلاش هستند تا با اجرای سیستم مدیریت استعدادها به اهداف زیر نائل شوند ( Smilansky , 2007 : 69 – 70 ) :
 تشکیل بهترین تیم ها که بتوانند در شرایط رقابتی سرآمد باشند ؛
 پرورش افرادی که حداقل به خوبی متصدیان فعلی پست های کلیدی سازمان باشند و بتوانند جای آنها را بگیرند ؛
 باور کردن و پرورش مدیران اجرایی از ابعاد مختلف ، برای بروز نمودن زمینه های خلاقیت در ایشان ، در راستای حداکثر بهره برداری از منابع داخلی موجود ؛
 ایجاد فرصت های شغلی واقعی یا بالقوه که باعث ایجاد و حفظ بهترین مدیران اجرایی شود ؛
 ایجاد فرهنگ ساطمانی که بهترین مدیران اجرایی را به مرزهای توانایی شان هدایت کند ؛
 ایجاد فرصت رشد سریع برای مستعدترین کارمندان و حتی تازه واردها تا بتوانند از سطوح پائین تا بالای سازمان را در مدت کوتاهی طی کنند ؛
 کوشش برای ایجاد فرصت های شغلی مدیریتی برای طیف وسیعی از افراد ، بدون توجه به تفاوت های آنها از نظر جنسیت ، قومیت ، سن و غیره ؛
 نهادینه کردن فرآیندهای مرتبط با ارزیابی پتانسیل هایی که اغلب از دید مدیران مغفول می مانند .
با اجرای این برنامه ها و با به کارگیری این سیستم می توان مهارت های کارمندان مستعد را به طرز صحیحی گسترش داد . این احتمال وجود دارد که مدیران ، با افراد مستعد زیادی برخورد کنند که در سازمان مشغول به کارند ، ولی نمی توانند نتایج قابل توجهی ایجاد نمایند . این امر به دلیل فقدان سیستم مدیریت استعداد مناسب روی مید هد . چرا که اگر همان شخص در سازمانی کار کند که از سیستم مدیریت استعدادها استفاده میکند ، نتایج مطلوبی حاصل خواهد شد .
در حال حاضر ، مدیریت استعدادها ، راهبرد برنامه های مدیریت منابع انسانی در سازمان های پیشرو است . پیمایش مربوط به شناسایی موضوعات حساس حوزه منابع انسانی در سال 2006 ، « مدیریت استعدادها » را به عنوان مهمترین مقوله از نظر 75% پاسخگویان معرفی کرده است . (Sandler , 2006 : 13)
مقوله کمبود استعدادها در کشورهای درحال توسعه ، علاوه بر پیامدهای فوق الذکر ، عارضه « فرار مغزها » را نیز به دنبال دارد . در ایران ، بسیاری از دانشجویان دانشگاههای خوب ، مدت زمان کوتاهی پس از فارغ التحصیلی از کشور مهاجرت می کنند و گروه زیادی از این فارغ التحصیلان هرگز به کشور برنمی گردند . این پدیده مهاجرت بین الملل مغزها از دهه 30 در کشور آغاز شده ، به گونه ای که سال 1998 میلادی 249 نفر از دانشجویان کشور که معدل کل آنها بالاتر از 17 بود برای کانادا درخواست ویزا کردند ؛ این رقم در سال 2001 به 360 نفر رسید . براساس آمار وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی 80 درصد برگزیدگان المپیادهای علمی در بهترین دانشگاههای خارج از کشور جذب شده و از 175 دارنده مدال المپیاد در کشور طی دو دهه اخیر حدود 92 درصد به خارج از کشور مهاجرت کرده اند . قابل ذکر است که از هر هفت متقاضی خروج از کشور ، تنها یک نفر به کشور بازگشته است .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  135  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت استعدادها

دانلود مقاله نقش دعا در زندگی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نقش دعا در زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

نقش دعا در زندگی

 

 

 

 

 


فهرست

 

معنی دین و دینداری 3
دعا؛ گذر از غربت به اُنس 5
خصوصیات ادعیة اسلامی 7
آثار دعا بر روح انسان 8
زیارت و آثار تربیتی آن 11
آموزش‌های دعا 13
آموزش‌های اجتماعی در دعا 15
آموزش‌های عرفانی در دعا 16
آموزش‌های اقتصادی 17
آداب و شرایط دعا و نیایش 18
شروط تأثیر دعا 20
چگونگی بهره‌گیری از دعا در تعلیم وتربیت 24
زیارت 29
آداب زیارت امام رضا 39

 


بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
«اَللّهُمَّ اَخْرِجْنی مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْم، وَ اَکْرِمْنی بِنُورِ الْفَهْم، اَللَّهُمَّ اَفْتِحْ عَلَیْنا اَبْوابَ رَحْمَتِک وَ انْشُرْ عَلَیْنَا خَزائِنَ عُلُومِک، بِرَحْمَتِک یا اَرْحَم الراحمین»
پروردگارا! مرا از تاریکی‌های وَهْم (باطل را به جای حق پنداشتن) خارج گردان، و به نور فهم و بصیرت بزرگم بدار. پروردگارا! درهای رحمت خودت را برمن بگشای، و درهای خزینه‌های علومِ خودت را برمن باز فرما، به رحمت خودت ای بالاترین رحمت‌کنندگان.
در واقع ما در دعای قبل از مطالعه، جهت علم خود را روشن می‏کنیم، که علمی می‏خواهیم تا الهی باشد و موجب بصیرت ما گردد.
معنی دین و دینداری
اول باید انسان متوجه معنی خودش روی این زمین بشود تا کارهایش واقعاً بی‌نتیجه نگردد و از انجام کارهای با معنی برای خود غافل نباشد و در این راستا وقتی انسان متوجه شد که تماماً و بالذّات مخلوق است و هر مخلوقی تمام وجودش از خالقش است و این واقعیت را به عمق قلب خود رساند، و نیز وقتی متوجه شد در تمام واقعیتش بنده خدا است، و اصل انسان بندگی است، و هرچه از بندگی خودش فاصله بگیرد، از اصل خود فاصله گرفته، معنی دین و دینداری برای او معلوم می‏شود، و متوجه می‏شود دین یک هدیه الهی است به بندگان، تا بندگان از اصل خود غافل نشوند و در متن دین راه ارتباط با خدا از طریق دعا، اوج برگشتن به اصل ‌خود است و در متن دینِ خداوند است که به همه ابعاد انسان توجه شده و «انسان به وسیله راز و نیاز با خداوند خویش، خواستار پیوند روح و جان و فطرت با مبدء و منشاءِ جدا گشته از آن است» و خداوند از طریق دین و در متن دین از طریق دعا تربیت واقعی انسان را محقق می‏سازد، تا انسانِ سرگشته و سرگردان در بیابان زندگی چون قطره آبی تبخیر نگردد و از اصل خود جدا بماند.
همچنان‌که جوجه میل به دانه خوردن دارد و در ضمن این دانه خوردن به مرغ شدن می‌رسد، انسان فطرتاً میل به پرستیدنِ کمال مطلق دارد و ضمن عملِ پرستیدن، به مقصد اصلی خود که معرفت بیشتر به خداوند، واتصال به عالم الهی است، می‌رسد.
فطرت توحیدی داشتن انسان‌ها، یعنی روح انسان با خدا آشنا است، و خدا مطلوب جان همة انسان‌ها است، و میل به حق، عمیق ترین و پایدارترین بُعد انسان است، چون ریشه در فطرت او دارد و نه در غریزه. و نیایش، نگهداشتن این میلِ پایدار است تا انسان در اصالت انسانی خود بماند و از فطرت خود به سوی غریزه سقوط نکند.
دعا؛ گذر از غربت به اُنس
بنا به گفته علامه‌محمدتقی‌جعفری«رحمة‌الله‌علیه»:
«انسان در دنیا یک احساس غربت دارد و با نیایش با خدای جاودان، آن غربت را به اُنس مبدل می‏کند و از هراسِ اضمحلال در این دنیای بی‌حد و مرز می‏رهد.»
انسان موجود ضعیفی است و لذا خداوند در وصف او می‌فرماید: «خُلِقَ الانْسانُ ضَعیفاً» و از طرفی هیچ انسانی این نقص خود را نمی‌خواهد و به دنبال کمال است، و از طرفی خداوند کمال مطلق است، لذا هر انسانی ذاتاً طالب خداوند است، یعنی میل به کمال در وجود انسان او را اولاً؛ به سوی خداوند راهنمایی می‏کند. ثانیاً؛ او را از نقص خود به سوی کمال خود می‏کشاند. و این خشوع و خضوع در مقابل کمال مطلق در «نیایش» محقق می‏شود، و به گفته شهید‌مطهری«رحمة‌الله‌علیه» «شرافت گوهر انسانیت در دعا واقع می‏شود».
قرآن می‏فرماید: «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلاَّ لِیَعْبُدون» یعنی؛ ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای این‌که عبادت کنند. پس با عبادتِ خداوند خلقت انسان برای انسان معنی‌دار می‏شود و طبق این آیه، چون انسان برای تربیتی خاص خلق شده است و هم او باید ابعاد مختلف خود یعنی، «فطرت» و «عقل» و «عواطف» خود را در جهت همین تربیت، تجهیز و تهییج کند، دعا جهت دهنده این عواطف، و پیوند دهنده وجود ناقص انسان، به ذات مقدس احدیت است، و آیا تربیت واقعی انسان جز این است که انسان را به خداوند متصل کند و آیا مقصد خلقت که عبادت است، مقصد عبادت به غیر از این اتصال باید باشد؟
دعا و نیایش یکی از راههای رسیدن به رستگاری، و رهاننده انسان از ورطه تنگ مادی به سوی وادی بیکران خزائن الهی است. دعا؛ موجب رسوخ حبّ الهی در دل و زدایندة زنگ غفلت از روح و قلب انسان است.
غفلتی که از جانب عده‏ای از مسلمانان نسبت به دعا شده این‌ است‌که دعا را تنها محملی برای دریافت حوائج می‏دانستند، و به جنبه‌های سلوکی و تربیتی آن کمتر توجه کرده، و آن را صرفاً به یک امر ثواب و مستحب تبدیل نموده‏اند، در حالی که باید اثر واقعی دعا را در تأثیر جنبه‌های معنوی که در شخصیت فردِ دعا کننده می‌گذارد، جستجو کرد به طوری انسان خاکی را به همسایگی افلاک سیر می‌دهد و دل او را از کدورت دنیا به صفای عالم غیب نزدیک می‌کند.
وظیفة متفکران جامعه است که نقش واقعی دعا را برای جوانان روشن نمایند، تا متوجه شوند که دعاهای اسلامی‏و به‌خصوص دعاهای ائمه درس بزرگ زندگی است آن هم یک زندگی واقعی که باید هر انسانی از آن بهره‌مند شود. در اسلام به ما آموزش داده‏اند دعا کنیم و حاجات خود را با خدا در میان بگذاریم و نقص‌های روحی خود را به محضر حضرت حق ارائه دهیم و از او در جهت رفع آن‌ها کمک بخواهیم. فرموده‏اند: «الدُّعاءُ سِلاحُ الْمؤمن، و عمودُالدّین، وَ نُورُالسَّماواتِ وَ الْاَرْضِ» یعنی؛ دعا اسلحة مومن، و موجب استواری دین او، و نور آسمان‌ها و زمین است، چون از طریق دعا با وسوسه‌های شیطان مقابله می‌کند و دین خود را که عامل ایجاد رابطة او با حق است، حفظ می‌کند و می‏تواند در زمین و آسمان درست ببیند و عمل کند.
امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» می‌فرمایند:
«آیا دیده‏اید اهل دعا، و کسانی که مداومت به دعا داشته باشند، این کارهای ناپسند که بعضی‌ها انجام می‏دهند، آن‌ها هم انجام دهند؟ بیشتر کسانی که محکومیت یافته و در زندان‌ها محبوس می‏باشند، افرادی هستند که با دعا سرو کار ندارند.».
خصوصیات ادعیة اسلامی
این دعاها ‏اولاً؛ با الفاظی بلیغ و رسا ادا شده که در تهذیب نفس، تأثیر ویژه خواهد داشت. ثانیاً: دارای تعالیم لطیف و روحانیِ دگرگون کننده است چون عمیق‌ترین لایة وجودی انسان را به حرکت می‌آورد. ثالثاً؛ با توجه به حالت خاصی که بین بنده و مولایش ایجاد می‌کند و قلب انسان را به طرف قطب هستی سوق می‌دهد، اثر تربیتی بی‌نظیری خواهد داشت.
اگر به دعا درست توجه شود می‏توان ادعا کرد دعا بذری است در زمین معرفت که نتیجة آن تهذیب نفس و قرب به حق است، چرا که تنها از طریق ناله و مناجات می‏توان به حریم حرم حضرت حق راه یافت. در دعا انسان از «دین‌دانی» وارد مرحلة «دین‌داری» می‏شود و در واقع انسان از طریق نیایش با حق، خود را از تماشاگری در دین، به بازی‌گری در دین می‏رساند. پس دعا عبارت است از مذهبی که جنبة عمل به خود گرفته است.
آلکیس‌کارل در کتاب مشهور نیایش می‌گوید: «نیایش؛ مثل خوردن و آشامیدن، نیازِ جان و روح انسان است تا جان به شکفتگی لازم خود دست یابد».
آثار دعا بر روح انسان
موارد زیر به طور فهرست‌وار به عرض عزیزان رسانده می‌شود، چرا که اصل موضوع را در خود ادعیه می‌توانید ملاحظه کنید.
الف- اطمینان و آرامش قلبی: روح موجودی است آسمانی و مجرد که از طریق ارتباط با خدا، در واقع به اصل خود برمی‏گردد، به همین جهت خدا در قرآن می‏فرماید: «اَلا بِذِکْر‌اللهِ تَطْمَئِنُ‌‌الْقُلُوب» یعنی؛ آی انسان‌ها! با یاد خدا آرامش قلب‌ها را به دست آورید و از پوچی برهید. چرا که از آن طریق خواسته‌های شما آسمانی می‏شود و اسیر دیوارهای تنگ مادی نخواهید شد.
کسی که اهل دعاست علاوه بر اسباب طبیعی، متوجه اسباب‌های معنوی شده و لذا وقتی اسباب ظاهری از کار ایستاد راه امید به خدا برایش باز است و از یأسِ بی‌جا می‏رهد.
ابن‌سینا می‏گوید: گاهی نفس در شرایط خاص می‏تواند از طریق ارتباط با عالم غیب نقش‌هایی را بپذیرد که در راه علاجش به او کمک کند. یعنی روح راه صلاح خود را می‌شناسد و با ارتباط با عالم غیب آن راه را به دست می‌آورد و دعا زمینة پیداکردن راه اصلاح نفس از طریق ارتباط با عالم غیب است.
آلکیس‌کارل می‏گوید: البته درباره بیمارانی که با دارو و یا خود به خود درمان پذیرند، شناختن اثر واقعی دعا دشوار است، فقط در مورد بیمارانی که تمام تلاش‌های درمانی بی‌نتیجه مانده می‏توان درباره اثر درمانی دعا قضاوت کرد و اثر آن غیرقابل انکار است، چه خود بیمار دعا کند و چه اطرافیان برای او دعا کنند.
امام خمینی«رحمة‌الله‌علیه» می‏فرمایند:
وقتی راهِ چاره‌جویی از اسباب ظاهری کوتاه شود، آنگاه خدا یک راه امیدی به روی بندگانش باز کرده که یکسره از خدا و اسباب غیبی مأیوس نشوند و دل را یکسره به طبیعت نبندند و از خدای عالَم غافل نشوند.
ب- ایجاد معنویت و عرفان: پیامبر و ائمه در موقع بیان احکام شرعی در حد فهم شنوندگان سخن می‏گفتند، اما هنگامی‏که با پروردگارشان به مناجات و دعا می‏پرداختند گنجینه‌های عظیمی از معارف بود که از قلّة وجود آن عزیزان سرازیر می‏شد و لذا است که ادعیه خزینه‌های گرانقدری از معارف هستند که باید به آنها توجه خاص شود، نمونة چنین خصوصیاتی را در مناجات‌های خمسه‌عشر یا دعای ابوحمزة ‌ثمالی یا مناجات شعبانیه می‌توان یافت. به امید روزی که دعاهای شیعه ابتدا به‌عنوان متون درسی آموزش داده شود تا محتوای عمیق آن‌ها معلوم گردد و سپس از طریق آن ادعیه با خدا به راز و نیاز بپردازیم.
ج- پرورش عواطف: علاوه بر قوه عاقله و قدرت استدلال که باید در انسان پرورش یابد، عواطف انسان که ریشه آنها قلب است، نیز باید رشد کند، و ادعیه‌ای که از قلب مبارک امام معصوم صادر شده، در ایجاد عواطف الهی و محبت و عشق به خداوند و اولیاء او و ایجاد بغض نسبت به دشمنان حق، تأثیر اساسی دارد تا از آن طریق عواطف او متعادل گردد.
د- ایجاد احساس قرب الهی و اعتلاء: انسان عابد و ذاکر با مداومت بر ذکر و نیایش، موجبات تقویت ایمان و زنده شدن نیروی فطری خود را فراهم می‏آورد و از آن طریق نظر جانش از مادیات به سوی معنویات گردانده می‏شود و لذا دل با محبت به حق از حاکمیت وجه حیوانی خود آزاد می‏گردد و میل گناه در او می‏میرد.
ه- انس و پیوند اجتماعی: با توجه به این‌که انسان موجود اجتماعی است، از طریق تزکیه و دعا وجه محبت به مردم و روح خدمت به خلق در او تقویت می‌شود و در یکی از ابعاد دعا انسان از خدا می‏خواهد که اُنس بین انسان‌ها و ایجاد نیکی بین آنها به دست او انجام گیرد، چون چنین کارهایی را وسیلة قرب الهی برای خود می‌شناسد.
و- کسب فضائل اخلاقی و مسیر صحیح زندگی: وقتی عابد آرزوها و خواسته‌های خود را از زبان انبیاء و اولیاء - که بهترین لحظات خود و دقیق‌ترین سخنان خود را با مناجات بیان کرده‏اند- بخواهد، نه در محدودة تنگ مادی می‏ماند، و نه از تعادل انسانی پای را بیرون می‏نهد، یعنی نیایشی که از طریق معصومین انجام می‌شود، با ترسیم تابلوئی از زشتی‌ها و خوبی‌ها، راه‌های رسیدن به رستگاری واقعی را به انسان می‏نمایاند و افق‌های بلند وجود را در منظر انسان قرار می‌دهد.
زیارت و آثار تربیتی آن
زیارت امام معصوم و یا امام‌زادگان، زیارت روح‌های آزادی است که قدرت تصرف در قلب زائر خود دارند و زائر را به بهره‌هایی از مقام عالی خود میهمان می‌کنند، چرا که زائر به میهمانی آن‌ها رفته است.
وقتی زیارت را در فرهنگ مخصوص به خودش بشناسیم که با سیاحت و سیر و سفر فرق اساسی دارد و زائر امام به صرف دل دادگی به امام پای در راه زیات می‏گذارد، متوجه می‏شویم که چگونه زائر از این طریق؛ مِس وجود خود را به طلا تبدیل می‏کند. لذا امام صادق می‏فرمایند: «هرکس به عنوان زیارت به سویم آمد روز قیامت شفیع او خواهم شد». همچنان‌که در روایات داریم؛ زیارت امام‌حسین ثوابی برابر بخشودگی گناهان گذشته و آینده دارد.
اولاً: زیارتْ تجسم جهـان‌بینــی یک مسلمــان است که متوجه است می‌تــوان با امام - هرچند رحلت کرده باشد- ارتباط پیدا کرد و رمز و راز بندگی را به نور آن حضرت در جان خود شعله‌ور نمود. ثانیاً: موجب تحکیم مبانی ولایت و امامت ائمه، و نفی ولایت طاغوت است تا هرچه بیشتر برای شخص زائر روشن شود چقدر پر برکت است وقتی این ذوات مقدس بر قلب افراد و نظام اجتماع حاکم باشند. ثالثاً: با توجه به متون زیارات؛ زیارتِ امام، سیر در عالم برزخ و قیامت از یک طرف و انابه و استغفارِ زائر در محضر حق از طرف دیگر و مفتخرشدن به شفاعت ائمه از طرف ثالث است. رابعاً: توجه به مظلومیت ائمه که چگونه انسان‌های بزرگی‌ را از حاکمیت و هدایت جامعه محروم نمودند و زمینة نمایش عظمت‌های آن‌ها را از آن‌ها ربودند و این توجه به مقام الهی آنهاست آنگاه که می‏گوئی:
«السَّلامُ عَلَیکم یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّة، وَ مَوْضِعَ الرِّسالة، وَ مُخْتَلَفَ الْملائکةِ و مَهْبِطَ الْوَحْی، و مَعْدِنَ الرحمةِ، و خُزّانَ العلمِ، و مُنْتهی الْحلمِ، و اُصولَ الکَرَمِ، و قادةَ الْاُمَمِ...» یعنی؛ سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت و محل رسالت و جایگاه رفت و آمد ملائکه و محل نزول وحی و معدن رحمت و خزینه علم و نهایت حلم و پایه‌های کرم و پیشوای امت‌ها...».
خامساً: زیارت‌نامه‌ها در عین مباحث قبل، در نگه‌داشتن نام و یاد امامان و بیان حقایق، مانند اعلامیة دفاعیه از آن بزرگواران عمل می‏کند. و هزاران هزار برکت دیگر که در زیارت ائمه معصومین نصیب زائر می‌گردد، از استقبال ملائکه گرفته تا تصرفات معنوی امام و بدرقة ملائکه تا آن‌جا که زائر از همة گناهان پاک شود و به وطن خود برگردد.
آموزش‌های دعا
همچنان‌که قبلاً عرض شد علاوه بر آثار مثبت روحی و قلبی که دعا به بار می‌آورد، دعا را باید تبلیغ و تعلیم معارف اسلامی‏دانست که با مضامین عالی و فصاحت و بلاغتی بی‌نظیر از زبان معصومین برای مردم بیان گردیده است. از جمله:
در عقاید، آنجا که امام‌هفتم در دعای سریع‌الاجابه می‏فرمایند: «اَللّهُمَّ اِنّی اَطَعْتُکَ فی اَحَبِّ‌‌الْاَشْیاءِ اِلَیْکَ وَ هُوالتّوحید» خدایا: من در محبوب‌ترین امور که آن اعتقاد به یگانگی تو است، تو را اطاعت می‏کنم. در واقع توجه به یگانگی خداوند را اصل قرار می‏دهد، یا در متون ادعیه مکرراً توجه به نبوت پیامبر و این‌که قلب از طریق دعا به راحتی می‏تواند متوجه نبوت و معاد شود، مطرح است.
در رابطه با مقام ائمه شخص دعاکننده اعتقاد دارد و اقرار می‏کند «یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَها وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَها، اَلْمُتُقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ و الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَ اللاَّزم لَهُمْ لاحِق» یعنی؛ آن‌کس که سوار بر کشتی اهل‌البیت شد و به آن سفینه‌های نجات پناه برد، از غرق شدن در دنیا و از گرفتارشدن در اخلاق رذیله، نجات می‏یابد، و هرکس آنها را ترک کرد غرق می‏شود، هرکس از آنها پیشی گرفت مارق و از هدف گریخته شد و هرکس از آنها فاصله گرفت از دست رفت، و هرکس با آنها همراه شد، به مقصد رسید. لذا است که متوجه می‏شویم حیات و زندگی ایده‌آلی که متناسب عالم انسانی است، زندگی‌ای شبیه اهل‌البیت است و لذا از خداوند تقاضا می‌کنیم: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیای مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
در دعا پایه اعتقاد به معاد را تثبیت می‏کنیم آنگاه که مثلاً در دعای عدیله می‏گوییم: «.. وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ مُسَاءَلَةَ الْقَبْرِ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌّ وَ النُّشُورَ حَقٌّ وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِیزَانَ حَقٌّ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْکِتَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیهَا وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ...» و یا به همین منظور در دعا می‏گوییم: «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ اِسْتِعداداً لِلْمَوتِ قَبلَ حُلولِ الْفَوْتِ، وَ الْاِنابَةَ مِن دار الغُرور اِلی دار السُّرور». یعنی؛ خدایا! از تو تقاضا می‌کنم آمادگی برای مرگ را قبل از آن‌که فرصت‌ها از دست برود و توجه به عالم نشاط ابدی را با انصراف از عالم مجازی دنیا.
در دعا؛ ذاکر و مناجات کننده گاهی آنچنان مرغ جانش را اوج می‏دهد که از خدا می‏خواهد از همه چیز دلش کنده شود و چشم دل او فقط به نور حق منوّر شود و جانش به معدن عظمت حق وصل گردد تا آنجا که در حالت فنا قرار گیرد و روحش در عزّ قدس حق، معلّق و پیوسته گردد و از خود هیچ نداشته باشد، الاّ تعلق به حق. می‌گویی: «اِلهی هَبْ لی‏ کَمالَ الْاِنْقَطاعِ اِلَیْکَ، وَ اَنِرْ ابصارَ قُلوبِنَا بِضِیاءِ نَظَرِها اِلَیْکَ، حَتَّی تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النّورِ، فَتَصِلَ اِلی مَعْدِنِ الْعَظَمَة فَتَصِیرَ اَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک».
آموزش‌های اجتماعی در دعا
در دعا از خداوند می‏خواهیم نسبت به اجتماع بی‌تفاوت نباشیم و بتوانیم به آنها خیر برسانیم. مثلاً در دعای مکارم‌الاخلاق مطرح شده‌است و نیز در دعا از خدا می‏خواهیم که در پرورش فرزندانم موفقم گردان، «... وَ اَعِنّی عَلی تَرْبِیَتِهِم وَ تَأدیبِهِم وَ بِرِّهِم». یعنی؛ خدایا! در تربیت و تأدیب و نیکی‌کردن به فرزندانم مرا یاری فرما. که نشان می‌دهد اولاً: دعاهای اسلامی چگونه نسبت به سرنوشت افراد جامعه و تعالی آن‌ها توجه خاص دارد. ثانیاً: متوجه است که در این کار علاوه بر برنامه‌ریزی‌های لازم باید با نور و مدد الهی این امر مهم عملی گردد. که گفت:
دعای گوشه‌نشینی که عافیت طلبداگر هزار نماید یکی اثر نکند
آموزش سیاسی در دعا
با توجه به این‌که زندگانی پیامبران و ائمه از سیاست جدا نبوده، در دعاهایشان به بقیه به نحوی آموزش سیاسی می‏داده‏اند، و در همین رابطه ما در دعا خود را متوجه همین سیاست‌مداری واقعی ائمه می‏کنیم. آنگاه که در زیارت جامعه می‏گوئیم: اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَة، ... وَ اَوْلیاءَ النِّعَمِ، وَ عَناصِرَ الْاَبْرارِ وَ دَعائِمَ الْاَخْیارِ، وَ ساسَةَ الْعِبادِ، وَ اَرْکانَ الْبِلادِ...» یعنی؛ سلام بر شما ای اهل‌بیت نبوت، و ای صاحبان نعمت واقعی و ای اصل و اساس نیکان عالم، و ستون برگزیدگان و رهبران سیاسی بندگان و اساس شهرها و کشورها. در واقع شما در این فراز از زیارت اقرار می‌کنید که ائمه معصومین در سیاست و کشورداری باید اصل و اساس جامعه باشند، و به واقع همة حرکات ائمه در عین عبادی‌بودن، سیاسی و اجتماعی است. حال چه سکوت حضرت‌علی و چه صلح امام‌حسن و چه قیام امام‌حسین و چه نیایش‌های امام‌سجاد، و این روحیه در ادعیة آن بزرگواران نمایان است. امام سجاد در دعای به مرز داران حساسیت خودشان نسبت به امور اجتماع را به خوبی نشان داده‏اند. چرا که اسلام دین جامع و کامل است و لذا هم انسان را از عالم غیب و قیامت محروم نمی‌کند و هم از اجتماع و سرنوشت اجتماع غافل نمی‌نماید.
آموزش‌های عرفانی در دعا
در ادعیه گوناگون داعی ضمن تقاضای قرب و رضوان الهی، با چشم دل به تماشای جلوه‌های حق موفق می‏گردد و ندا سر می‏دهد که: «اِلهی لا تُغْلِقْ عَلی مُوَحِّدیکَ اَبْوابَ رَحْمَتِکَ، وَ لا تَحْجُبْ مُشْتاقیکَ عَنِ النَّظَرِ اِلی‏ جَمیلِ رُؤْیَتِکَ» پروردگارا درهای رحمتت را بر روی موحدان درگاهت مبند، و از مشتاقان نظر به جمیل توجه و نگاهت، محجوب مباش. و بدین شکل اسراری عرفانی به دعاکننده آموزش داده می‏شود و جهت روح و قلب او را تا اوج لقاء حق سوق می‌دهد.
آموزش‌های اقتصادی
داعی متوجه است رعایت اصول اقتصادی و میانه‌روی در مصرف، در سرنوشت خود و جامعه‌اش بسیار مؤثر است، و جامعه در شرایط اقتصادی صحیح، بستری جهت صعود معنوی انسان، می‏شود. لذا تقاضا می‏کند: «اَللّهُمَّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَ احْجُبْنی عَنِ السَّرْفِ وَ الْاِزْدِیادِ، وَ قَوِّنی بِالْعَدْلِ وَ الْاِقْتِصاد، وَ عَلِّمْنی حُسْنَ التَّقدیر، وَ اَقْبِضْنی بِلُطْفِکَ عَنِ التَّبذیر، وَ اَجِرْ مِنْ اَسْبابِ الحلالِ اَرزاقی» یعنی؛ الهی! درود فرست بر پیامبر و آل او، و مرا از زیاده روی باز دار، و به بخشیدن و میانه روی توانایم ساز و قوامم بخش، حسن تقدیر و برنامه ریزی در معاش را به من بیاموز، و از بی‌جا خرج‌کردن بازم بدار، و روزی‌های مرا در وسایل حلال جاری و ممکن بگردان که از طریق حلال رزق خود را به دست آورم.
علت این‌که دعاکننده تقاضای رزق حلال می‌نماید چون متوجه است رزق حلال چه برکاتی در روح خود او و در تعادل جامعه خواهد داشت.
آداب و شرایط دعا و نیایش
امام صادق می‏فرمایند: «آداب و شرایط دعا را حفظ کن و بدان که چه کسی را می‏خوانی و برای چه می‏خوانی». که آداب آن عبارت است از:
الف: ابتداءِ دعا به بسم الله و حمد خداوند و صلوات بر پیامبر و آل او چرا که آن حضرت فرمودند: «کُلُّ امرٍ ذِی‏ بالٍ لَمْ یُبْدَأ بِبِسْمِ الله فَهُوَ اَبْتَر» یعنی؛ هر امری که با بسم‌الله شروع نشود، بی‌نتیجه خواهد ماند. امام صادق می‌فرمایند: «هر کس حاجتی نزد خدای عزّوجلّ دارد، پیش از آن‌که نیاز خود را بر زبان آرد، لازم است نخست بر پیامبر و آل او صلوات بفرستد و در پایان آن را تکرار کند، همانا خداوند عزّوجل بزرگ‌تر از آن است که اول و آخر دعا را قبول کند و وسط دعا را مورد توجه قرار ندهد. زیرا صلوات بر محمد و آل او هیچ‌گاه رد نخواهد شد». .
خواندن خداوند به اسماء حُسنی موجب جلب رحمت الهی خواهد شد، همچنان‌که نام مقدس پیامبر و ائمه چنین نقشی را دارد.
ب: آرام ‏و پنهان یادکردن؛ خداوند می‌فرماید: اُدْعُوا رَبِّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً یعنی؛ پروردگار خود را در حال تضرع و بی سرو صدا بخوانید.
امام صادق می‌فرمایند: «هرکس خدای عزّوجلّ را در نهان یاد کند ذکر خدا بسیار کرده است».
ج: طهارت و استعمال بوی خوش؛ امام صادق می‌فرمایند: «پدرم هرگاه حاجتی داشت به هنگام زوال خورشید از خدا می‏طلبید، چون آماده نیایش می‏شد چیزی پیش روی خود می‏نهاد، سپس آن را صدقه می‏داد و سپس بوی خوش استعمال می‏کرد» در ضمن استفاده از انگشتر عقیق در حال دعا توصیه شده، همچنان که از وضو و بوی خوش در استجابت دعا کمک می‏گرفتند.
د: انتخاب زمان و مکان مناسب: از جمله زمان‌ها و مکان‌های مناسب که جهت دعا توصیه شده عبارتست از: شب قدر، ماه رجب و شعبان، عید فطر و قربان، دهه اول ذی‌حجه، روز عرفه، روز جمعه، هنگام ریزش باران، بین اذان و اقامه، هنگام سجده، موقع سحر و افطار، بعد از تلاوت قرآن، هنگام طلوع فجر، محل خانه کعبه، صحرای عرفات و مشعر، مساجد، حرم ائمه، قبور شهدا و...
ه - دعا کردن دسته جمعی: امام صادق می‏فرمایند: « پدرم هرگاه حاجتی داشت زنان و اطفال را جمع می‏کرد و دعا می‏نمود و آنها آمین می‏گفتند» تا در واقع حاجت را همه بخواهند، و نیز فرموده‏اند، دعا را عمومیت دهید و همه را دعا کنید که به اجابت نزدیک‌تر است.
و- مداومت بر دعا و انجام فرائض و نوافل: یاد خدا را در دل زنده نگه‌داشتن و استمداد از او در رفاه و آسایش موجب پذیرش دعا در حالت گرفتاری است. امام ششم می‏فرمایند: «اگر شما خدا را در آنچه امر فرموده اطاعت می‏کردید هر آینه شما را اجابت می‏کرد، لکن معصیت او می‏نمائید، پس شما را اجابت نمی کند».
از جمله آداب دعا: 1- اعتراف به گناه، 2- خواندن دو رکعت نماز، 3- حسن ظن و امید به اجابت، 4- بلندکردن دست موقع دعا 5- کشیدن دست به صورت پس از دعا 6- صحیح خواندن و کم و زیاد نکردن 7- یارب گفتن 8- اداء کردن حق الناس قبل از دعا 9- خودداری از پرخوری و فحاشی 10- روبه قبله نشستن 11- ذکر حاجات به طور کامل 12- بلندهمتی و خواسته های بزرگ و اساسی از خدا خواستن.
شروط تأثیر دعا
الف- معرفت: از حضرت صادق سؤال شد «چه علتی دارد که دعا می‏کنیم و مستجاب نمی‌شود؟» فرمودند: «زیرا کسی را می‏خوانید که او را نمی شناسید» پس هر قدر داعی بیشتر متوجه وسعت رحمت و نظام متقن پروردگار شود و به‌واقع او را منجی در همه مهالک بداند خود را به اجابت نزدیک کرده است.
ب- آمادگی قلبی واخلاص فرد: امیرالمؤمنین فرمود: « خدای عزّوجلّ دعای کسی را که دل او مشغول به غیر حق باشد قبول نمی‌کند». لذا باید قلب از اندیشه‌های باطل و کینه و حسد و اشتغالات دنیایی پاک باشد و آماده جلب غفران ربوبی گردد، علی بهترین دعا را دعائی دانسته است که از سینه پاک و دلی پرهیزکار برآید. «انقطاع الی‌الله» که دل از همه چیز و همه کس بریده باشد، همراه با سوز دل، اتصال را ممکن می‏نماید به طوری که پیامبر فرمودند: «خداوند به من خبر داده که به عزت و جلالم سوگند که آنچه را که اهل گریه درک کردند عبادت کنندگان درک نکردند».

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 41   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش دعا در زندگی

دانلود مقاله مراحل رشد زبان کودکان

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله مراحل رشد زبان کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مراحل رشد زبان کودکان

 

کودکان به سرعت حیرت آوری زبان می آموزند . بخصوص پس از گفتن اولین کلمات و معمولاً اولین کلمات را در اواخر نخستین سال زندگی به زبان می آورند .
غان و غون کردن کودک از سن 4 ماهگی تا 8 ماهگی آغاز می شود . کلمات قابل فهم کودک در سن حدوداً 12 ماهگی دیده می شود .در 18 ماهگی کودک منظور خود را با ترکیب کردن کلمات می رساند ، در این ترکیب دو کلمه ای گهگاه از فعل نیز استفاده می شود مثلاً گاهی کودک می گوید (( مامان سوپ ) ) و گاهی از (( سوپ بده )) استفاده می کند . در24 تا 30 ماهگی بیان جملات طولانی تر و پیچیده تر می گردد یعنی کودک توضیحات بیشتری را وارد جملاتش می کند . مثلاً من سوپ داغ دوست ندارم . در سنین حدود 3 سالگی ، کودکان با هم گفتگو می کنند و پاسخهای ساده ای رد و بدل می کنند اما معمولاًبه یکدیگر به طور مستقیم پاسخ نمی دهند در سن 4 سالگی گفتگوهای کودکان با هم طولانی تر و پیچیده تر می شود و پاسخهایی که به یکدیگر می دهند مربوط تر است و بیشتر شبیه مکالمه بزرگسالان با هم می شود . برای برقراری ارتباط تنها رعایت قواعد دستوری و دانستن کلمات کافی نیست . کودکان می آموزند که چگونه از طریق زبان مقاصد خود را روشن سازند و به اهدافشان برسند .
PRAG MATICS یعنی مطالعه جنبه های ذیل : قواعد مکالمه ، مخاطب قرار دادن مودبانه ی افراد طوریکه متناسب با مقام اجتماعی آن فرد باشد .زبان مناسب برای همسالان و بزرگسالان ، یعنی در هر طبقه اجتماعی از قواعدی استفاده شود که بر آن طبقه حاکم است مثلاً کودک در سن 4 تا 5 سالگی به خوبی در می یابد که به هنگام حرف زدن با کودکان کوچکتر از خود جملات ساده تری به کار برند..
کودکان یک یا دو ماهه می توانند تفاوت آواهای شبیه ، مثل ((ت)) و (( د )) و ((پ)) و((ب ))را تشخیص دهند و تمایز قایل شوند ( ایماس 1975 ) . و نیز بین کلمات و سایر صداهای محیط تمایز قائل شوند . کودک در 3 ماهگی می تواند صدای مادرش را از صدای زنهای دیگر تمیز دهد . کودکان از همان بدو تولد با صداهای مختلفی گریه میکنند طوریکه گاهی والدین از گریه فرزند خود می توانند دریابند که گرسنه است یا دردی دارد و یا آنکه خسته است این نوع تفاوت در گریه ، در 7 یا 8 ماهگی به اوج خود می رسد طوریکه والدین به راحتی تفاوت آنرا تشخیص می دهند . ( ریکز ،1975 ) .
در اواخر ماه دوم تولد ، کودکان خندیدن را آغاز می کنند و به کلام دیگران با اصوات نرم پاسخ می دهند ، این واکنش کودک در واقع آغاز (( رعایت نوبت )) در محاورات می باشد .(تروارتن ، 1974) .
غان و غون کودک از 4 ماهگی شروع و تا یک سالگی یعنی زمانی که ادای کلمات شروع می شود ادامه دارد نمی توان از مقدار غان و غون کودک پیش بینی کرد که از نظر کلامی در چه سطحی خواهد بود . یعنی هیچ گونه همبستگی بین اینها مشاهده نشده است . تعیین کننده زمان غان و غون رسش است نه یادگیری . شاهد بر این مدعا اینست که کودکان ناشنوا نیز در همان سن غان و غون کردن را اغاز می کنند . ادامه غان و غون کودک منوط به دریافت باز خورد ( یعنی کودک صدای خود را بشنود ) و انگیزه اجتماعی ( یعنی بشنود که دیگران به صدای آنها پاسخ می دهند ) است لذا غان و غون در کودک ناشنوا با افزایش سن کمتر می شود و در کودکان شنوا یالعکس . کودک خیلی قبل تر از آنکه بتواند کلمات را ادا کند یعنی حدوداً از شش ماهگی تا 12 ماهگی ارتباط برقرار کردن ورساندن مقصود خود به دیگران را آغاز می کند مثلاً از طریق اشاره می فهماند که آب می خواهد.طی این مدت که کودک ارتباط با اطرافیان را آغاز کرده است تدریجاً کلمات برای وی نماد رویدادها می شود و صداهای تصادفی جای خود را به کلماتی می دهند که بیانگر رویداد و یا حالت خاص می باشند .(بیتز ، کاماییونی،والترا ، 1975 ). کودکان قبل از اینکه بتوانند از کلمات استفاده کنند مفاهیم را می دانند و درک می کنند بعبارت دیگر درک کلام زودتر و سریع تر از تولید کلام رشد می کند (هاتی لوکر ، 1974 ؛ ساکی و تراسول ، 1978). طبق تحقیق بندیکت در 1979 کودکان 5 برابر واژگان تولیدی خویش واژگان درکی دارند . سطح درک کودک ارتباط چندانی با رسش تولید گفتار ندارد بعبارت دیگر محتمل است کودکی که چندان حرفی نمی زند ممکن است به مراتب بیش از کودکی بفهمد که کلمات زیادی می گوید و جملات پیچیده ای می سازد ( بندیکت 1979 ، کیگان ، 1982 ) . به طور متوسط کودک تا 28 ماهگی 50 کلمه به کار می برد و بیشتر چیزهایی را که حرکت
می کنند ، تغییر میکنند و می شود با آنها کارهایی انجام داد نام می برند (کلارک 1979 ، گرین فیلد و اسمیت ، 1976 ؛ نلسون 1973 ) .
کودک برای یادگیری نام اشیاء مفهوم کلمات را یاد می گیرد مثلاً به کاج ، افراد ، چنار ، سپیدار و ... درخت می گوید ، به این دلیل مفهوم درخت را به همه اینها اطلاق می کند که نشانگر حد معینی از کلی سازی نام اشیاء است مثلا به همه انواع درخت نمی گوید گیاه و از طرف دیگر نام هر درخت را به طور جداگانه هم بکار نمی برد و نام درخت برای همه انواع درخت برمیگزیند . این گونه نام بردن اشیاء عملی تر است زیرا لازم نسیت کودک فرق بین اعضاء یک گونه را بداند ، تا جایی که به او مربوط می شود هر دو مثل هم هستند ( انجلین ، 1977 ؛ براون 1958 ) .
وقتی کودکان کلمه جدید را می شنوند ، در مورد معنای آن حدسیاتی می زنند و بعد ضمن بکار بردن آن کلمه امتحان می کنند ببینند حدسشان درست بوده یا نه .اگر لازم باشد کم کم استنباط خود را از معنای کلمه اصلاح می کنند تا با معنایی که بزرگسالان در ذهن دارند منطبق شود مثلاً ممکن است کودک یک کلمه را هم به یک شیء و هم به یک عمل اطلاق نماید مثل (( در )) که هم برای (( در )) به کار می برند و هم به (( باز کردن )) و (( بستن )) اطلاق می کنند .(کلارک 1979).
بیش گستری :
کودکان معنای کلمات را از سر نخهایی که با بزرگسالان به دستشان می دهد و آنچه از آنان درباره دنیای اطرافشان آموخته اند حدس می زنند . مثلاً مادری که با کودکش قدم می زند و می گوید (( چه بعد از ظهر قشنگی )) ، کودک در مورد اینکه منظور از بعد از ظهر چیست حدسهایی می زند ، مثلاً آیا منظور آسمان است ، یا پارک محله ، یا پیاده رو و... . این حدس کودک در موارد استفاده بعدی این کلمه مورد تایید یا رد واقع می شود و تصحیح می شود ( دو ویلیه ، دو ویلیه 1978 ).

کودک بر اساس شباهتهای بین اشیا ، در انداره ، شکل ، صدا ، جنس و یا حرکات ، لغات آموخته شده را تعمیم می دهند مثلاً به هر چیز گردی توپ را اطلاق نمایند . ( باورمن 1976 ، کلارک 1973 ) .
برخی تعمیمها بر اساس شباهتهای بین واکنشهای ذهنی است . مثلاً یک کودک یکساله هر وقت کار سختی را انجام می دهد ممکن است از کلمه (( تمام )) استفاده کند مثلاً وقتی اگر از تختش پایین بیاید ، یا چند پله بالا برود و یا وقتی که مادرش کار لباس پوشاندنش را تمام کند بگوید تمام.(باورمن ، 1982 ) .
کم گستری :
در کودکان علاوه بر بیش گستری ممکن است کم گستری نیز دیده شود مثلاً یک کودک نه ماهه ممکن است فقط به ماشینهایی که در خیابان حرکت می کنند بگوید ماشین و یا فقط به گربه خانگی خودش بگوید گربه اما بعدها از بیش گستری استفاده می کند . ( کلارک ، 1973 ؛ کسل ، 1970 ، بلوم 1973 ) .
بیش گستری و کم گستری در واقع فرضیه هایی هستند که کودک می سازد و سپس آنقدر تغییر می دهد تا با معنای کلمه نزد بزرگسالان منطبق می شود .
بیش گستری به هنگام تولید گفتار بیشتر معمول است تا به هنگام درک کلمه مثلاً اگر از کودکی که به میوه های گرد می گوید توپ بخواهیم سیب را نشان دهد به راحتی پاسخ درست می دهد . (گرواندل ، 1976، تاپسون و چپمن 1975 ) .
کلمات تعمیم یافته به محض اینکه کودک لغات جدید را آموخت از ذهن خارج می شوند .(کلارک 1973 ) .
کودک قادر است که معرفترین و گویا ترین کلمه برای یک جنس از اشیاء را انتخاب کند و آنرا برای تمام آن گونه از اشیاء به کار برد . به این کلمات پیش نمونه یا بهترین نمونه می گویند مثل کلمه گنجشک جهت بکار بردن برای تمام پرندگان ، یا توپ برای تمام اشیاء کروی ، یا گاو برای تمام چهار پایان و ...(باورمن 1982 ).
پس از 18 ماهگی یعنی بعد از اینکه 50 کلمه را یاد گرفت جملات دو کلمه ای ایجاد می شود .استفاده از جملات دو کلمه ای به صورت جهشی افزایش می یابد طوریکه تعداد این عبارات طی 6 ماه برای هر ماه به ترتیب 24 ، 54 ، 89 ، 250 ،1400 ،2500 بود .(برین 1983 ) .
در جملات کودکان هر چند بعضی از کلمات حذف شده است اما قواعد ساده دستور زبان و تربیت فاعل مفعول و فعل رعایت شده است . ( براون 1973 ) .طبق مطالعات در زمانها و فرهنگهای مختلف محتوی گفته های دو کلمه ای کودکان در زبانهای مختلف به هم شبیه است این شباهتها حاکی از همگانی بودن تغییرات رشد شناختی و چارچوب افکار و اعمال و کنشهای متقابل اجتماعی کودکان است . گفتار از تجربه با افراد دیگر حاصل می شود که در بسیاری از فرهنگها مشترک است (اسلوین ، 1971) .اولین قسمت از جمله که کودکان معمولاً بکار می برند گزاره است ( مثل کلمه بشین در جمله پارسا بشین روی صندلی )وقتی این گفته گسترده می شود نهاد به آن اضافه می شود ( مثل کلمه پارسا در جمله قبل ) و بعد قید صندلی اضافه می شود ( به جای روی صندلی از صندلی استفاده می کند ) و سپس کلمه روی صندلی کامل می شود ( براون 1973 ).
این توالی در تمام کودکان با زبانهای مختلف یکسان است .(براون 1973 ).
یکی از مسائل که رشد دانش کودک از قواعد دستوری را می رساند، بیش تعمیمی قواعد است یعنی افعال بی قاعده و اسامی جمع بی قاعده را بکار نمی برند و بالعکس از همان افعال و اسامی به شکل با قاعده استفاده می کنند . مثلاً کودکی که از فعل خوردن فعل امر بخور را یاد گرفته وقتی می خواهد بگوید بمیر می گوید بمور. یا به جای سوخت می گوید سوزید (اسلوبین 1971 ) . کودک در سال سوم اولین کلمه ربط را که (( و )) می باشد بکار می برد و بعد از آن از کلمات چونکه ، چه ، وقتیکه را استفاده می کنند و کمتر از کلمات ( بعد ، اما ، اگر و پس ) استفاده میکنند . ( بلوم ، لهی ، هود ، لیفتر ، وفیس 1980 ) .
در دو سالگی کودکان سوالات بله و نه و سوالاتی که با چه ، کی ، کجا آغاز می شود را می فهمند و در سن 3 سالگی به سوالاتی که با چرا شروع می شود جواب مناسب می دهد ( اروین ، گریپ ، 1997). سوالات چه ، کی و کجا که مربوط به آدمها و اشیا و مکانهاست و مورد علاقه کودک می باشد زودتر از سو الات مربوط به چرایی یاد گرفته و پاسخ داده می شوند .تنها در یک مورد است که تولید کلمات قبل از درک کامل آن صورت می گیرد و آن در درک کامل کلمات ، اینجا و آنجا و این و آن است که کودک در دو سالگی به خوبی آنها را بکار می برد اما درک کامل آن مدتها بعد نصیبش میگردد یعنی سن حدود 7 سالگی ( دوویلیه و دوویلیه 1977 ) .
آگاهی فرا زبانی
آگاهی فرا زبانی یعنی اینکه کودک در مورد زبان فکر کند و در پی فهم آن باشد و در مورد آن حرف بزند .
کودک پیش دبستانی اسامی اشیاء را تعریف کننده ی ویژگیهای آن شیء می داند یعنی معتقد است که مثلاً گاو یعنی چهار پایی که شیر می دهد و ... این مطلب را که کلمه گاو لغتی بی معنی و سمبلیک و قراردادی برای این حیوان انتخاب شده را درک نمی کند . (ویگوتسکی 1962 ) .
نظریه در مورد فراگیری زبان
این نظریه مکانیزمهای دخیل در یادگیری زبان را ، مشاهده و تقلید سرمشق و تقویت می داند . به همین دلیل که تربیت را عامل موثر در یادگیری زبان می داند بیشتر به عملکرد زبان و تولید گفتار می پردازد تا به مسائل درک کلام .ازتحقیقات انجام شده می توان نتیجه گرفت که مشاهده و تقلید در تولید زبان موثر است . ولی برای توجیه یادگیری زبان کافی نیست ( بلوم ، هودو ، لایت بلون 1974 ) .
نظریه نهاد گرایی ( نوام چامسکی )
این نظریه بر عوامل فطری و زیست شناختی زبان تاکید دارد . به همین دلیل بیشتر بر درک زبان تاکید دارد تا تولید تولید زبان چامسکی معتقد است که در انسان مکانیزم مغزی ذاتی ای وجود دارد که به فراگیری زبان اختصاص دارد چامسکی نام این مکانیزم language Acquisition Device یا LAD ( دستگاه فراگیری زبان )نامیده است ( چامسکی 1957و1959 ) . تمام کودکان برای رشد زبان توالی یکسانی را طی می کنند و تولید آوا در کودکان نظم یکسانی دارد . برای فراگیری زبان دوره احساس وجود دارد و آن دوره بین 18 ماهگی و بلوغ میباشد . و خارج از این دوره یادگیری زبان بسیار دشوار است ( الیوت 1981).
نظریه شناختی
طبق این نظریه رشد زبان بستگی دارد به استعدادهای شناختی خاص ، استعداد پردازش اطلاعات و نیز استعداد های انگیزش که همگی اینها فطری هستند . این نظریه پردارن کودک را ذاتاً فعال می دانند . درک زبان از یک سری اصول عملیاتی ذهنی تبعیت می کند که در تمام فرهنگها یکسان است .
کودکان گفتار را بعنوان روشی برای تحلیل و تفسیر پدیده های دنیای اطرافشان بر می گزینند . پیاژه معتقد است که این رشد شناختی است که منجر به فراگیری زبان می شود یعنی شناخت است که یادگیری زبان را هدایت میکند و رشد زبان بستگی به رشد تفکر دارد .( پیاژه 1967 ). و در تایید گفته خود ازهوشی حسی – حرکتی مثال میزنند که قبل از تکلم وجود دارد . (سینکلر 1971) . طبق این دیدگاه رشد زبانی یعنی آنکه بیاموزید که چگونه آنچه را می دانید به زبان بومی خود بیان کنید .(فلاول 1977) .
زبان و شناخت
کلمات وجملات می توانند در حل مساله و رمزگردانی و کسب دانش موثر باشد . همان طور که رشد شناختی در کودک توسعه می یابد مهارتهای کلامی کودک نیز به طور چشمگیری افزایش می یابد اما اینکه اولویت با کدام است و کدام یک پیش نیاز دیگری است و کدام یک در رشد دیگری دخیل است بحثهای زیادی را ایجاد کرده است . در این زمینه طرفدارن پیاژه معتقدند که مهارتهای زبانی هیچ تاثیری در رشد شناختی نمی گذارند ( سینکر 1975 ). محققان طرفدار پیاژه نتیجه گرفتند که زبان در رشد ذهنی به نحو مستقیم ، عمومی و یا تعیین کننده تاثیر نمی گذارد ( فرت ،1966 ) چراکه کودکان ناشنوا هم مثل کودکان شنوا بسیاری از اعمال شناختی را انجام می دهند و بسیاری از مسائل را حل میکنند هر چند که از لحاظ زبانی رشد ندارند ( فرت 1966 ) .از طرف دیگریشرفتهای شناختی بر رشد زبان اثر گذار است ( رایس 1983 ).
زبان در برخی از مهارتهای شناختی می تواند اثر گذار باشد . روانشناسان زبان عموماً معتقدند که زبان در درک مفاهیم اجتماعی ای که نماینگر مقام و نقش افراد است مثل دوست ، معلم ، عمه ، عمو ، پزشک و کارمند اهمیت زیادی دارد . آموختن مفاهیم اجتماعی دشوار تر از رده بندی اشیا است . زبانی که در تعامل و محاوره با دیگران به کار می رود نمایانگر موقعیت اجتماعی آنانست .در حرف زدن نشانه هایی وجود دارد که در موقیتهای اجتماعی مختلف متفاوت است و کودک می تواند با کمک این نشانه های کلامی درباره مفاهیم اجتماعی کسب دانش نماید . مثلاً آوردن عنوان های مختلف ،مخاطب قرادادن فرد مقابل با افعال و ضمایر جمع یا مفرد ، امری یا سوالی حرف زدن و... (باوردن 1981 ؛ اروین – تریپ 1976 ،رایس 1983 ).
- میانجی های کلامی
تقریباً شکی نیست که زبان به روشن کردن گسترش دانش کودک از جهان ، اکتساب اطلاعات تازه ، حافظه و حل مشکلات کمک می کند کلمات می توانند به صورت میانجی عمل کرده و باعث بروز پاسخ درست در قبال محرکهای جدید شوند مثلاً کودک شیئ را که تاکنون ندیده و از مادر شنیده که آب نبات است ، با شی همان رفتاری را نشان میدهد که با آب نباتهای قبلی عمل می کرده است . میانجی های کلامی معمولاً پاسخهای سازگارانه و انطباقی را به محر کهای جدید گسترش میدهد . و در واقع نوعی تقلید از رفتار سرمشق می باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 15   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مراحل رشد زبان کودکان