زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نظریه روانشناسی در مدیریت

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نظریه روانشناسی در مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
روح و روان انسان ها سرچشمه ای است از انرژی که انگیزه، اشتیاق، پیشرفت و افتخارات از آن برمی خیزد و افراد را قادر می سازد کارهای ارزنده ای به ثمر برسانند. این آرزوی هرمدیر است که با ایجاد انگیزه در کارکنان، نیروی درونی و نهفته آنان را از قوه به فعل درآورد و محیطی پرتحرک و بانشاط برای تجلی بهترین استعدادها فراهم کند. از همین جا نقش فرد و ویژگی های شخصیتی و رفتاری او به عنوان یک انسان در سازمان، مورد توجه خاص و ویژه ای قرار گرفت و برای توفیق در این زمینه، علم روانشناسی با تمام ظرافت و توانمندی خود به یاری حوزه مدیریت آمد.
ورود روانشناسی به عرصه پرفراز و نشیب مدیریت سبب شد تا با استفاده از نظریه ها و مکتب های گوناگون روانشناسی و با استناد و برقراری روابط انسانی به تبیین شخصیت و رفتار فرد در سازمان پرداخته شود و مفاهیمی مانند انگیزش و رفتار سازمانی مورد تاکید و دقت قرار گیرد. انسان گرامی ترین گوهر آفرینش و ناشناخته ترین آن است. رفتار آدمی تابع اندیشه ها، احساسات، انگیزه ها، خواست های درونی و عوامل عاطفی و پرورشی اوست که در موقعیت های مختلف به صورت های گوناگون ظاهر می شود. برای آشنایی با ابعاد مختلف وجود آدمی و ایجاد یک ارتباط بهتر و ایجاد انگیزش و حفظ و تامین بهداشت روانی در افراد، آشنایی با علم روانشناسی و علوم رفتاری امری لازم و ضروری است. خوشبختانه در قرون جدید، علم روانشناسی در حیطه کار مدیریت به فعالیت های چشمگیری پرداخته است و از اواسط دهه 1920 با ظهور نهضت، روابط انسانی به صورت یکی از ارکان و راهبردهای مهم کاری در مدیریت تبدیل شده است.
در مدیریت، راهبردهای روانشناسی از قبیل: شناخت تفاوت های فردی، استعدادها، عوامل انگیزشی، برقراری روابط انسانی، چگونگی تشویق و تنبیه و... مدیران را در پیوند بیشتر با کارمندان و همتایان آنان یاری می دهد و پی بردن به شیوه های نفوذ و برقراری ارتباط سازنده و سبک های رهبری آنان را از حالت خشک و بی روح مدیریت به سمت مدیریت بانشاط و پرتحرک و شور و اشتیاق، انگیزش، آرامش، پویایی، نوآفرینی و تغییر و تحول در کل سازمان تحت پوشش خود و در نهایت بالابردن کیفیت و بهره وری سوق می دهد. از روانشناسی دو تعریف متفاوت می توان بیان کرد که هر یک جنبه ویژه ای را نمایان می کند: روانشناسی علم رفتار است. این تعریف که از سوی روانشناسان رفتارگرا ارائه شده است، انسان و سایر جانداران را از دیدگاه رفتاری آنان مورد مطالعه قرار می دهد. علوم رفتاری که به این جنبه روانشناسی بستگی دارد، رفتار را بیشتر مطالعه می کند تا ذهن و اندیشه و یا احساسات را، زیرا رفتار قابل مشاهده، ثبت کردنی و درخور مطالعه است. در این نوع روانشناسی در واقع به فراگرد ذهنی فرد توجه می شود، ولی اندیشه ها، احساس ها و درک افراد را از راه مطالعه رویدادهایی که به صورت رفتار آشکار می شوند، مورد قضاوت قرار می دهد. تعریف دیگری که از روانشناسی شده است، موضوع علم روانشناسی را مطالعه درباره ماهیت رفتار، استعدادها، عواطف و محصولات ذهنی می داند یا در واقع روانشناسی را مطالعه ذهنیت ها و احساس ها و عواطف و حالت های روانی تعریف می کند و مکتب آنان به نام روانکاوی شناخته شده است.
برای چنین مطالعه ای تنها دیدن رفتار کافی نیست، زیرا هنگامی که دو نفر با یکدیگر دعوا می کنند و یا یک بیمار روانی رفتاری را از خود نشان می دهد، در پشت آن رفتار انگیزه ها و دلیل هایی در کار است که ما از آن آگاه نیستیم. آنچه قابل مشاهده است رفتار است، نه انگیزه های رفتار و از این رو برای شناخت انسان نیاز به شناخت جنبه های ذهنی و احساسی او وجود دارد. امروزه در مدیریت از هر دو تعریف استفاده می شود و برای شناخت روانی کارکنان یک سازمان، عواطف، انگیزه ها، استعدادها، شخصیت و ذهنیت های افراد مورد توجه و بررسی قرار می گیرد.
مدیریت را هم به گونه های متفاوت تعریف کرده اند. <کنزوکان> مدیریت را افزایش نفوذ در پذیرش عملی دستورات با راهنمایی های مشخص سازمانی می داند. <جورج تری> رهبری و مدیریت را کوشش برای نفوذ در مردم که با علاقه و مشتاقانه برای رسیدن به اهداف گروه کوشش می کنند، می داند. <شهید مطهری> مدیریت را مجهزکردن نیروها، تحرک نیروها، آزادکردن نیروها و در عین حال کنترل نیروها و در مجاری صحیح انداختن آنها، سامان دادن، سازمان بخشیدن و حرارت بخشیدن به آنها ذکر می کند. بنابراین مدیریت فرآیندی است اجتماعی که با به کارگیری مهارت های علمی، فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ کرده و با استفاده از راهبردهای روانشناسی و برقراری روابط انسانی و فراهم آوردن زمینه های انگیزش و رشد از طریق نیازهای منطقی فردی و گروهی به اهداف سازمان کمک می کند. موضوعات روانشناسی و به ویژه رفتار سازمانی و تاثیر آن در سال های اخیر بیش از پیش مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. شاید یکی از دلایل آن میزان دشواری هایی است که مدیران سازمان ها در رده های مختلف کاری خود با آن مواجه هستند.
امروزه بروز مشکلات و فشارهای روحی و روانی ناشی از زندگی ماشینی روابط همه افراد را تحت الشعاع خود قرار داده است که برای کاهش اینگونه فشارها و اضطراب ها، تکنیک های علوم رفتاری در روانشناسی می تواند مددرسان و یاری دهنده همه افراد در سازمان ها و خصوصا مدیران باشد. هر سازمانی علاوه بر لزوم در دست داشتن منابع مادی و مالی نیاز به نیروی انسانی ماهر، بااستعداد، توانمند، توانا، باانگیزه و با علاقه و... دارد. به نظر دانشمندان، مدیریت (کنز و کان) مدیران نباید فقط در پی جذب نیروی انسانی برای سازمان ها باشند، بلکه باید در حفظ و نگاهداری این منابع نیز کوشش فراوان به کار برند و باید کاری کنند تا کارکنان در حالی که کار و وظیفه خود را انجام می دهند، نوعی وابستگی و دلبستگی نیز به کار و سازمان پیدا کنند و به عبارت دیگر سازمان را همچون خانه خود دوست بدارند و در آن احساس امنیت و آسایش که از نیازهای اساسی هر انسانی به شمار می آید، داشته باشند، بنابراین برای آنکه سازمانی اثربخش باشد، مدیر باید جنبه های انگیزشی کار، مشارکت در کار و استفاده از عوامل روانی و رفتاری را در مناسب ترین بخش های برنامه کاری خود جای دهد. شناخت و تامین درست نیاز کارکنان یکی از مهارت های ارزنده مدیریت به شمار می آید.
روابط انسانی به معنای برقراری رابطه مثبت، هدف دار و سازنده با پذیرش شخصیت، تفاوت های فردی و نیازهای افراد سازمان و علاقه مندبودن به نیازها، علایق، استعدادها و توانایی های آنان است که توجه به این موارد استفاده از تکنیک های مهم در علم روانشناسی است. رابطه انسانی با دلسوزی و احساس مسوولیت نسبت به کارکنان درون سازمان و ایجاد جو اجتماعی در شرایط مطبوع و خوشایند و همراه با محیط تفاهم و درک متقابل به وجود می آید. روابط انسانی در دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از نظر دیدگاه جامعه شناسی، ارتباط های انسانی و شیوه مشترک زندگی و آگاهی از هدف، سه عامل سازنده جامعه به حساب می آید.
ازدیدگاه روانشناسی اجتماعی مساله عمده انسان، بقا نیست؛ بلکه یادگرفتن نحوه زیستن باخودش است، انسان حاصل روابط و پیوندهایش با دیگران است و اگر قرار باشد شناختی از وی به دست آوریم، باید او را در این چارچوب بشناسیم. در تاریخ تحول مدیریت، نظریه روابط انسانی جایگاه ویژه ای دارد. این نظریه در دهه 30 میلادی نضج گرفت و در دهه بعد تکامل یافت. در نظریه روابط انسانی، موثرترین عامل در ارتقای تولید و کارایی سازمان، نحوه تشکل افراد در قالب گروه ها و نوع روابط بین آنها است. از دیدگاه مدیریت، روابط انسانی عبارت است از برانگیختن افراد در سازمان به منظور ایجاد همکاری از نوعی که نیازمندی های افراد را برطرف سازد و موجبات تحقق هدف های سازمان را فراهم آورد. در مدیریت آموزشی نیز روابط انسانی یعنی، توان برقراری ارتباط انسانی با معلمان و کارکنان از طریق پذیرفتن وجوه شخصیت، ویژگی های فردی و همه تفاوت هایی که احتمالابا شخص مدیر دارند. نقش روابط انسانی در مدیریت و خصوصا در مدیریت آموزشی بسیار جدی و اساسی است، به طوری که روابط انسانی در این نوع مدیریت، عاملی اثرگذار محسوب می شود که از دو بعد بر کیفیت عملکردهای مدیر موثر خواهد بود.
از یک سو عوامل تولید سیستمی در نظام های آموزشی نیازمند برقراری، حفظ و تکوین رفتارهای مناسب انسانی است و معلمان، مشاوران، سرپرستان، کارکنان دفتری و اداری و نیروهای ستاد و پشتیبانی جزو این دسته از عوامل قرار می گیرند. از سوی دیگر درون داده ها یا مواد خام که تولید روی آنان صورت می پذیرد نیز مترصد دریافت و جذب انسانی ترین و اصیل ترین رفتارهایی است که مدیریت اعمال می کند. رفتار سازمانی مناسب برگرفته از روانشناسی روابط انسانی مدیریت آموزشی، نه تنها موجد آثار آنی خواهد بود، بلکه به دلیل خاصیت فوق العاده پذیرندگی درون داده ها، تاثیر عمیق و پایداری در درازمدت برجای خواهد گذاشت. به نظر روانشناسان احتیاجات روانی افراد به اندازه احتیاجات جسمی در بهداشت روحی و جسمی آنان تاثیر دارند و به همان اندازه اساسی و ضروری هستند. موضوع بهداشت روانی به سالم و متعادل بارآوردن شخصیت انسان ها از طریق فراهم آوردن محیط مناسب برای تامین نیازها و شکوفایی استعدادها برمی گردد. به همین دلیل، در تعریف بهداشت روانی آمده است که بهداشت روانی عبارت است از پیشگیری از پیدایش بیماری روانی و سالم سازی محیط روانی تا افراد جامعه (سازمان) بتوانند با برخورداری از شخصیت و روان متعادل با عوامل محیط خود رابطه برقرار کرده و در راه تامین نیازها، شکوفایی استعدادها و رسیدن به هدف های متعالی فردی و اجتماعی خود بکوشند. چنانچه سازمانی بتواند زمینه های تامین بهداشت روانی را فراهم آورد، شخصیت و روان افراد متعادل می شود و می توانند با یکدیگر و همچنین با عوامل محیطی، روابطی مطلوب برقرار سازند. بدین ترتیب اگر مدیر در درون سازمان خود مانند مدرسه، بهداشت روانی را تامین کند دانش آموزان، معلمان و کارکنان اداری روابطی مطلوب و منطقی و بر پایه روابط انسانی سازنده با هم خواهند داشت. این سبب بهبود کیفیت در آموزش و پرورش و فضایی آکنده از شور و نشاط، تحرک و پویایی و امنیت، عشق و علاقه به حضور در محیط سازمان که در نتیجه منجر به سلامت روحی و روانی کلیه درون داده ها می شود و مسلما فرآیند بهداشت و سلامت روان درون سازمان تفکری خلاق و پیشرفت و توسعه را به همراه خواهد داشت.

 

 

 

مقدمه ای بر نظریه آشوب در مدیریت کیفیت
درطی سالهای اخیر که کیفیت به یکی از مهمترین فاکتورهای تولید محصول تبدیل شده است ، سازمانها برای بقای خود ملزم به استفاده ازابزارهای ارتقای کیفیت هستند. یکی از این ابزارها تئوری نظم غایی است.
این نظریه به قولی پس از نظریات کوانتوم و نسبیت سومین انقلاب علمی این عصر به شمار می رود. انگاره اصلی و کلیدی تئوری آشوب این است که در هر بی نظمی ، نظمی نهفته است. به این معنا که نباید نظم را تنها در یک مقیاس جستجو کرد. پدیده ای که در مقیاس محلی، کاملا تصادفی و غیرقابل پیش بینی به نظر می رسد، چه بسا در مقیاس بزرگتر، کاملا پایا و قابل پیش بینی باشد.
معمولا درمحاورات روزمره، آشوب وآشفتگی نشانه بی نظمی وسازمان نیافتگی تلقی می شود وآثارمنفی آن درذهن جلوه مینماید. اما در واقع با پیدایش نگرش جدید وروشن شدن ابعاد علمی ونظری آن امروزه دیگر بی نظمی وآشوب به مفهوم سازمان نیافتگی ، ناکارایی ودرهم ریختگی تلقی نمیشود، بلکه بی نظمی وجود جنبه های غیرقابل پیش بینی واتفاقی درپدیده های پویاست . در این مقاله سعی شده است با استفاده از نقش خلاقانه بی نظمی وآشوب به حل مسائل پیچیده درمحیطهای پرآشوب پرداخته شود تا با استفاده از خواص این فرضیه به بهبود در کیفیت تولیدات برسیم.
● تئوری آشوب و مدیریت
▪ مدیریت سنتی علمی با اصول:
- نقش مدیران راهبردی؛
- توجه به فرهنگ سازمانی مشترک؛
- تمرکز و توجه به وضعیت سود و زیان، بازگشت سرمایه و ریسک (مدیریت ترازهای مالی)؛
- مشخص نمودن محدوده کار و فعالیت اصلی سازمان و برنامه ریزی جهت ایجاد ثبات سازمانی.
دیگر پاسخگوی شرایط بازار نیست. برای مسیر جدید دیگر نقشه قدیمی فایده ندارد. هیچکس از مقصد یک سازمان نوآور در آینده آگاهی ندارد.البته مسیر قابل پیشبینی است، ولی آگاهی از مقصد باید در حین عمل به دست آید.
مدیران سازمان همچنانکه به پیش میروند باید بیافرینند،خلق کنند ومقصد راکشف کنند. دیگر مسئول وفرمانده واحدهم وجودندارد. باید شرایطی فراهم شود که از یک طرف رفتار صحیح سازمانی در آن به صورت خودکار فعال شود ونظارت برساختارهای سلسله مراتبی ،تخصیص بودجه ، تمرکز قدرت در رده بالای سازمانی و از طرف دیگر آزادی افراد برای ابراز نظریات موجب تناقض وتضاد در سطوح سازمان نشود.
چارچوب جدید مدیریت الگو گرفته شده از تئوری آشوب که همه سطوح زیرین خود را نیز دربرمی گیرد، درسازمانهای پویای امروزی به جای درنظر داشتن الگوی خاصی ازعملیات (راهبرد)، تعامل موثری رادرنظرمی گیردکه امکان پدید آوردن یک الگوی جدید رافراهم می آورد. به همین دلیل برای توانایی درانجام طرحها یا کنترل آینده به مدیران اصرار می شودکه درهمه سطوح سازمانی خود، شرایطی مناسب راگسترش دهند تابرای واکنش نسبت به وقایع وحوادث غیرمنتظره وپیش بینی نشده آمادگی کامل داشته باشند.
شرایط آشفته وخلاق، نمایانگرخلق غیرارادی نظم ازدرون آشفتگی است. دروهله اول به نظرمی رسد آشفتگی حادثه سازاست، به همین دلیل خیلی ها حالت پایداررادوست دارند. اما این خاصیت سیستم های آشوبی است که در این شرایط سیستم را به یک نظم خود سازمان داده شده میل می دهند. پس فعالیتهای آشوبناک را دریابید و با بهره گیری از آنها سازمان خود را در یک روند صعودی بهبود دهید.
ضربان قلب، حرکت پاندولی ساعت، نوسانات اقتصادی و میزان خطای رخ داده در یک سیستم همه به نوعی یک رفتار غیر خطی پویا به حساب می آیند. فرایند آشوب نیز در سیستم های غیر خطی پویا، مورد بررسی قرار می گیرد.
سیستم دارای فرایند آشوبناک نوساناتی را ایجاد می کند که دوره آن اساسا بی نهایت است. به عبارت دیگر چرخه های یک سیستم آشوبناک هرگز تکرار نمی شوند. چرخههای غیر تکراری در یک سیستم آشوبی به این علت به وجود میآیند که مرزهای غیر خطیاش باعث می شوند، حرکت آن به سمت جلو و عقب کشیده شود. به طوری که بر روی مسیرهای قبلی اش منطبق نباشد.این حرکتها و جلو و عقب رفتن ها در واقع باعث می شود تا یک سیستم آشوبی، به شرایط اولیه اش بسیار حساس باشد.اگر یک یا تعدادی از شرایط اولیه تغییر بسیارکمی کند، مسیر زمانی جدید سیستم از مسیر قبلی اش جدا خواهد شد.بنابراین در تعریف آشوب می توان گفت:
آشوب یک فرایند خطی غیر معین است که تصادفی نیست، ولی تصادفی به نظر میرسد. دلیل اصلی نوسانات خروجی، مکانیزم های درونی متعلق به سیستم غیرخطی مولد دادههاست و نه وقوع شوکهای خارجی.
پس در ابتدا باید غیر خطی بودن سیستم به کمک آزمونهای مورد نیاز (سری های زمانی مثل سری آزمونهای نمایی لیاپانوف، آزمون شبکه های عصبی وایت و یا آزمون مستقیم همبستگی) کشف شود تا مشخص شود که فرایند مولد داده ها یک فرایند غیر خطی و معین است یا خیر.
بنابراین باید از مدل های غیر خطی در این زمینه یاری جست. نظریه آشوب که از توسعه نظریه عمومی سیستم ها حاصل میشود، بیان می کند که یک سیستم پیچیده، سیستمی است که شامل تعداد زیادی از عاملان و واسطه ها باشد که از طرق مختلف بر یکدیگر اثرگذار باشند. اگر این عاملان ، اعمالشان را در اثر حوادث در فرایند تاثیر گذاری تغییر دهند، چنین سیستمی آشوبی نامیده می شود.
با بررسی مقالات و کتب مربوط به نظریه آشوب براحتی می توان دریافت که تمامی محققان در این زمینه همقول هستند که برنامهریزی بلند مدت و استراتژیک در محیط بی نظم و آشوبناک کاری بیهوده و عبث است. اگر کسی این قضیه را بپذیرد که محرک موفقیت بی نظمی است پس تمامی شکلهای برنامه ریزی بلند مدت کاملا غیر موثر است.
● تئوری آشوب در کنترل کیفیت
مدل های آشوبناک از جمله مدل های غیر خطی معینی هستند که قادرند با فرضهای خاصی رفتارهای بسیار پیچیده ای به وجود آورند. بر این اساس می توان از این تئوری برای بهبود کنترل کیفیت در خطوط تولید استفاده کرد.
سوال اساسی این است که آیا مدلی به طور دقیق و کامل که تبیین کننده رفتار خطا در خط تولید باشد وجود دارد؟ یا اینکه رفتار اقلام معیوب تولید شده در یک خط تولید تصادفی است؟ حال اگر وقوع خطا تصادفی باشد، مدلی که بتواند پاسخ دقیقتری را نسبت به مدل های مرسوم پیش رو بگذارد، مورد استفاده قرار می گیرد.
با استفاده از این نظریه می توان گفت با تغییرات جزئی در بالا بردن سطوح کیفیت محصول می توان به تغییرات مطلوب و بسیار موثری در محصول نهایی رسید. میتوان بی نظمیها و خرابیها راتک تک مشاهده کرد وبا بررسی کلی آنها به یک نظم درعلت این خرابیها رسید تا نقص مورد نظر رفع شود. شاید در ابتدا، این مشکلات بی نظم و آشوبناک به نظر آیند، اما در درازمدت و با تکرار، الگوی منظمی از خود نشان خواهند داد.
تئوری آشوب درصدد جستجوی نظم در رفتار به ظاهر تصادفی پدیده ها ست. نظریه آشوب این فرض را مطرح میکند که رخداد یک عیب در خط تولید از یک رابطه ریاضی غیر خطی تبعیت می کند و در نتیجه در صورت آگاهی دقیقتر از شرایط اولیه اش، قابل پیش بینی است. اگر این فرض اثبات شود ، می توان این تئوری را در مدلهای دینامیکی غیر خطی پیچیده برای کنترل کیفیت به کار گرفت.
با بکار گیری تئوری آشوب در کنترل کیفیت می توان به این سوال پاسخ داد که آیا دلیل اصلی وجود قطعات یا کالای معیوب در خط تولید ، مکانیزم های درونی خود سیستم است و یا وقوع شوک های خارجی و کاملا تصادفی؟ ممکن است جمع آوری غلط داده ها و یا خطاهای احتمالی در هنگام محاسبات، موجب کاهش کیفیت و کارایی خط تولید شده باشد. زیرا بر اساس اثر پروانهای ( BUTTERFLY EFFECT) تئوری آشوب، حتی یک داده غلط هم ممکن است منجر به یک اشتباه بزرگ شود .
بر اساس مفروضات این تئوری می توان چنین نتیجه گرفت که روشهای نمونه گیری به طورکلی رد می شوند و درمقابل، تصادفی بودن نمونه گیری، صحت داده ها را اثبات می کند.همچنین باید الگوها را بشناسیم.ابتدا باید ببینیم کوچکترین جزء سیستم که رفتارش در بخشهای بالایی به طور مشابه تکرار می شود، چیست. برای بررسی خطاها باید به سراغ کوچکترین واحد جزء پذیری که می توان روی آن بحث کرد، رفت. زیرا اگر سیستم کنترل کیفیت ما جوابگوی خط تولید نباشد و نتواند میزان سطح قطعات معیوب آن را کاهش دهد، باید در ریزترین قطعه یک محصول و یا کوچکترین واحد کاری که در خط تولید، برای به دست آوردن یک محصول کار انجام می شود(چه تولیدی و چه مونتاژ) بررسی موشکافانه صورت پذیرد تا بتوان علت نقص را در محصول پیدا کرد. دراین صورت عملکرد ناصحیح کوچکترین جزء است که این عیب را تا بالاترین سطح کار که تولید محصول نهایی است، پیش میبرد و بی نظمی و آشوب پیش بینی نشدهای را در سیستم به وجود می آورد.
● نتیجه گیری
پیدا کردن فرایند آشوبی در ادبیات کنترل کیفیت و روشهای محاسباتی، دشوارترین قسمت کار است و در مورد آن نمیتوان ادعا کرد روشهای مورد نظر بخوبی قادر به تشخیص یک فرایند خطی یا اختلالات تصادفی از یک فرایند غیر خطی معین(آشوب) باشند. اما با وجود این کاستیها می توان به طور کلی نتیجه گرفت که با توجه به احتمال وجود فرایند آشوبی استفاده از معادلات خطی و پیش بینی آنها در برخی از موارد نتایج گمراه کننده ای به همراه داشته است.از لحاظ تصمیمات اتخاذ شده در مورد سیاستهای کنترل کیفیتی نیز میتوان گفت که باید دقت عمل بیشتری شود تا در صورت وجود فرایند های آشوبی، تصمیماتمان منجر به ایجاد بی نظمی در روند متغیرها نشود و شرایط پیچیده حاکم بر آنها را به مراتب پیچیده تر و در نتیجه غیر قابل کنترل نکند.
سعی این مقاله برآن است که مهندسان صنایع را با این واقعیت رودررو سازد که آینده بلندمدت هر مجموعه تولیدی غیرقابل شناخت و تشخیص است وآنها باید بدانند که نوآوری مستمر و مداوم و نه ثبات و پایداری ، تنها رمز موفقیت دردنیای امروز است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریه روانشناسی در مدیریت

دانلودمقاله فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
پژوهشگر: محسن فرهادی نژاد
از سلسله مقالات دریافتی در دومین همایش علمی و پژوهشی نظارت و بازرسی در مردادماه 80

چکیده مقاله
در این تحقیق، فساد اداری در مفهوم کلان خود به مجموعة رفتارهای آن دسته از کارکنان بخش عمومی اطلاق می‌شود که در جهت تامین خواسته‌های فردی خود، عرف و قوانین پذیرفته شده را نادیده می‌گیرند. بنابراین فساد اداری طیف گسترده‌ای از رفتارها را شامل می‌شود. بدنة اصلی این تحقیق حاصل بررسی گستردة منابع موجود در این زمینه بوده و نیز نتایج تحقیقات میدانی نگارنده که در سال جاری انجام پذیرفته در زمینة مهم‌ترین علل و مؤثرترین روشهای کنترل فساد اداری ارائه شده است. در پایان نیز براساس مدل عرضه و تقاضای فساد، روشهایی به منظور کنترل این پدیده ارائه شده است.

واژه‌های کلیدی
فساد اداری، آناتومی فساد، انواع فساد اداری، علل ظهور و گسترش فساد اداری، شرایط اساسی برای ظهور فساد اداری، ریشه‌های اصلی فساد اداری، عوامل تسهیل کننده فساد اداری، پیامدهای فساد اداری، روشهای کنترل فساد اداری و جغرافیایی فساد اداری.

مقدمه:
فساد مسأله‌ای است که در تمام ادوار گریبانگر دستگاه‌ها و سازمانها بوده و هستة ندیشه بسیاری از دانشمندان و متفکران سیاسی را تشکیل می‌داده است. فساد اداری نیز به عنوان یکی از عمومی‌ترین اشکال فساد پدیده‌ای است که مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و با این ویژگی نه به زمان خاصی تعلق دارد و نه مربوط به جامعة خاصی می‌شود.
در واقع می‌توان گفت فساد اداری پدیده‌ای همزاد حکومتا ست. یعنی از زمانی که فعالیتهای بشر شکل سازمان یافته ومنسجمی به خود گرفت از همان زمان فساد اداری نیز همچون جزء لاینفکی از متن سازمان ظهور کرده است.بنابراین می‌توان فساد را فرزند ناخواستة سازمان تلقی کرد که درنتیجه تعاملات گوناگون در درون سازمان و نیز به مناسب تعامل میان سازمان و محیط آن به وجود آمده است.
فساد اداری بخش از مجموعه مسایلی است که سازمانها در دورة عمر خود به ناگزیر آن را تجربه می‌کنند. این مجموعه مسایل به معظلاتی اشاره دار دکه به طور عمده ریشه‌های آن در خارج از سازمان قرار داشته ولی آثار آن سازمانها را متأثر می‌سازد. این معضلات به عنوان چالشهایی که همواره پیش‌ روی مدیران هستند تلقی می‌شوند که به دلیل عدم کنترل سازمان بر علل پیدایی آنها، طبیعتاً کنترل آنها نیز بسیار دشوار است؛ به عنوان مثال فساد اداری تا حد زیادی از نظامهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تأثیر می‌پذیرد؛برای مثال بالا بودن نرخ بیکاری، میزان سلطة روابط غیر رسمی و سنتی بر ارتباطات میان افراد، میزان بلوغ نظام سیاسی و... برحجم فساد اداری یک جامعه تاثیر مستقیم می‌گذارد از طرفی فساد اداری به طور مستقیم بر کارایی نظام اداری، مشروعیت نظام سیاسی و مطلوبیت نظام فرهنگی واجتماعی اثرات نابهنجاری خواهد گذارد که این تعامل باعث ایجاد دوری باطل ومارپیچی نزولی می‌شود که در نهایت جامعه رابه افول خواهد کشاند؛ از این رو باید با پدیده‌هایی از جنس فساد اداری که ریشه در زمینه‌های گوناگونی دارند، بان گرشی سیستمی روبه‌رو شد و به تدوین راه‌حلهای جامع اندیشید. در این تحقیق نیز سعی شده است با چنین نگرشی به موضوع نگریسته شود و این رویکرد در تمامی مراحل تحقیق رعایت شده است.
آناتومی فساد:
فساد تا جایی که به سازمان و فرآیندهای سازمانی مربوط می‌شود، به اجزای سه‌گانة سیاسی، قانونی و اداری قابل تقسیم است.
1 ـ فساد سیاسی: بنا به تعریفی کلی، فساد سیاسی عبارتست از سوء استفاده از قدرت سیاسی در جهتا هداف شخصی و نامشروع (آقا بخشی، 1496، ص 199.) اصولاً فساد سیاسی و قدرت همزاد یکدیگرند، یعنی تا زمانی که قدرت وجود نداشته باشد از فساد سیاسی هم اثری نخواهد بود. همانگونه که روسو اعلام می‌دارد: فساد سیاسی نتیجة حتمی کشمکش و تلاش بر سر کسب قدرت است.( زاهدی، دورة اول، شمارة دوم، ص 237)
2 ـ فساد قانونی: منظور از فساد قانونی، وضع قوانین تبعیض‌آمیز به نفع سیاستمداران قدرتمند و طبقات مورد لطف حکومتا ست. این نوع رفتار که دراصطلاح به آن فساد قانونی اطلاق می‌شود این باور عمومی را که فساد فقط شامل اعمالی می‌شود که مغیر با قانون باش درا رد می‌کند. برای مثال قوانینی که بدون هیچگونه توجیه اقتصادی و یا اجتماعی انحصار خرید، فروش یا تولید یک محصول را به یک فرد یا گروه از افراد اختصاص می‌دهند، نمونه‌هایی از این نوع فساد است. (حبیبی، 1375، ص 14)
3 ـ فساد اداری: صاحبنظران به مقتضای زاویه‌ای که برای نگریستن به این پدیده انتخاب کرده‌اند تعریف مختلف و بعضاً مشابهی از فساد اداری ارائه نموده‌اند؛ به عنوان نمونه جیمز اسکات معتقد است فساد اداری به رفتاری اطلاق می‌شود که ضمن آن فرد به دلیل تحقق منافع خصوصی خود و دستیابی به رفاه بیشتر و یا موقعیت بهتر خارج از چارچوب رسمی وظایف یک نقش دولتی عمل می‌کند. (P.4,1972,C.ssott) تعریفی که نسبت به سایرتعاریف ترجیح داده می‌شود تعریفی استکه از سوی ساموئل هانتینگتن ارائه شده است که در اینجا با اندکی اصلاح و بهبود آورده می‌شود وی معتقد است: فساد اداری به مجموعه‌ی رفتارهای آن دسته از کارکنان بخش عمومی اطلاق می‌شود که در جهت منافع غیر سازمانی، ضوابط و عرف پذیرفته شده رانادیده می‌گیرند (هانتینگتون، 1370، ص ص 91 ـ 90) (کلیتگارد، 1375، ص 35). به عبارت دیگر فساد ابزاری نامشروع برای برآوردن تقاضاهای نامشروع از نظام اداری است. چنانچه بخواهیم فساد را در قالب یک معادله ارائه دهیم این معادله بدین صورت خواهد بود:
فساد= انحصار+ قدرت پنهانکار ـ پاسخگویی و شفافیت.
انواع فساد اداری:
فساد اداری به وضعیتی در نظام اداری گفته می‌شود که در اثر تخلفات مکرر و مستمر کارکنان به وجود می‌آید و جنبه‌ای فراگیر دارد که در نهایت آن را از کارایی و اثربخشی مورد انتظار باز می‌دارد. این تخلفات که مجموعاً به فساد اداری منجر می‌شود انواع گوناگونی دارند که رایج‌ترین آنها عبارتند از:
1 ـ فساد مالی که خود به چندین نوع تقسیم می‌شود:
ـ ارتشاء؛
ـ اختلاش؛
ـ فساد در خریدهای دولتی از بخش خصوصی؛
ـ فساد در قراردادهای مقاطعه کاری دولت با پیمانکاران؛
ـ فساد مالیاتی؛
2 ـ استفاده شخصی از اموال دولتی؛
3 ـ کم‌کاری، گزارش مأموریت کاذب، صرف وقت در اداره برای انجام کارهایی به غیر از وظیفه اصلی،
4 ـ سرقت اموال عمومی از سوی کارکنان؛
5 ـ اسراف و تبذیر؛
6 ـ ترجیح روابط بر ضوابط؛
7 ـ فساد در شناسایی و مبارزه با قانون شکنی؛ (تساهل و تسامح نسبت به فساد)
8 ـ فساد در ارایة کالا و خدمات دولتی؛
9 ـ فساد در صدور مجوز برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی؛
10 ـ فساد استخدامی: (عدم رعایت ضوابط و معیارهای شایستگی در گزینش، انتخاب و ارتقای افراد در سازمان.)
علل ظهور و گسترش فساد اداری:
ظهور فساد اداری مستلزم وجود شرایط خاصی است و علاوه ریشه‌ها و عوامل تسهیل کننده‌ای دار دکه به‌طور خلاصه در زیر بررسی می‌شوند.
1 ـ شرایط اساسی برای ظهور فساد اداری:
الف) تمایل: تمایل به ارتکاب تخلف در ذهن عامل آن قرار دارد. تمایل می‌تواند ناشی از عوامل متعددی باشد که درادامة بحث به آنها خواهیم پرداخت؛ اینکه این عوامل از درون فرد نشأت بگیرد یا از محیط، چندان تفاوتی در نتیجه به‌وجود نمی‌آورد.
ب) فرصت: برای مبادرت به فساد اداری باید علاوه برتمایل، فرصت مناسب نیز وجود داشته باشد. چنین فرصتی ممکن است در پی طراحی و تدابیر بلندمدت پیش بیاید و یا ناشی از تصادف باشد. چنانچه تمایل و فرصت اقدام به فساد وجود داشته باشد فساد متولد خواهد شد و در صورت مهیا بودن سایر شرایط رشد خواهد کرد. (PP.1 ـ 20,1993, jones)
2 ـ ریشه‌های اصلی فساد اداری:
الف) ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی: شاید مهمترین عوامل فساد، مسایل فرهنگی و عقیدتی باشد. فرهنگ عمومی جامعه،‌ارزشها و هنجارهای حاکم بر افراد و اجتماع و عقاید و باورهای مردم نقش محوری در این زمینه دارد. مادی‌گرایی، فردی گرایی، مصرف‌زدگی، کاهش قبح تخلفات در سازمان و جامعه و مهمتر از همه ضعف ایمان ووجدان کاری از مهمترین ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی فساد اداری هستند.
ب) ریشه‌های اقتصادی: عدم ثبات اقتصادی، تورم لجام گسیخته، رکود، کاهش درآمدها و قدرت خرید مردم، عدم عدالت اقتصادی و اجتماعی، توزیع نامناسب امکانات و تسهیلات در جامعه و امثال این موارد از عمده‌ترین ریشه‌های اقتصادی فساد اداری به شمار می‌آیند.
3 ـ عوامل تسهیل کننده:
الف) عوامل سیاسی: عدم استقلال کامل قوة قضائیه، نفوذ قوة مجریه بر آن و بر دستگاههای نظارت و بازرسی، فشار گروه‌های ذی‌نفوذ درداخل و خارج سازمان، فساد مدیران عالی‌رتبه، جوسازی و غوغاسالاری، توصیه برای در امان ماندن مدیران مختلف از مجازاتها و تساهل و تسامح نسبت به موارد مشاهده شده از عوامل سیاسی تسهیل کننده جریان فساد تلقی می‌شوند.
ب) عوامل ادرای: تشکیلات و ساختار اداری غیرکارآمد، حجیم و نامتناسب با اهداف و وظایف، پیچیدگی قوانین و مقررات و تعداد بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌های اداری، مدیران غیر مؤثر، فقدان نظام شایسته سالاری، وجود تبعیضات در استخدام، انتصاب و ارتقای افراد،نارسایی درنظام حقوق و دستمزد، نظام پاداش و تنبیه و بویژه نظام نظارت و ارزشیابی، ترجیح اهداف گروهی به اهداف سازمانی و ناآگاهی ارباب رجوع به فرایندهای اداری و حقوق خود از عوامل اداری تسهیل کننده فساد اداری هستند. (نجاری، 1378) با توضیحی که دربارة ریشه‌ها، شرایط و عوامل تسهیل کننده فساد اداری ارائه شد اینک می‌توان از عمده‌ترین علل متداول در پیدایش و گسترش فساد اداری نام برد.
1 ـ اختلاف فاحش میان میزان درآمد کارکنان وحجم هزینه‌های آنان:
شاید یکی از شایع‌ترین علل ارتکاب تخلفات اداری عدم تکافوی درآمد کارکنان با هزینه‌های آنان باشد. در تحقیقی که در سال 1371 در سه وزارتخانه انجام شد، شکاف بین درآمدها و هزینه‌ها مورد سنجش قرار گرفت و در نتیجه مشخص شد که درآمد کارکنان به طور میانگین 3/50% کمتر از مخارج آنهاست. یعنی درآمد آنان فقط کفاف نیمی از مخارج آنها را می‌داد. (رفیع‌پور، 1377، ص ص . 268 ـ 267)
«تفاوت بین درآمد و هزینه‌کارکنان در 3 وزارتخانه در سال 1371»

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  26  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن

دانلودمقاله زبان شناسی و گفتگو

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله زبان شناسی و گفتگو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ساختار گفتار و اولویت
بخش قبل، بر جنبه های آگاهی اجتماعی که می‌تواند بر آنچه از طریق گفته‌ها و در طول یک فعل و انفعال رابطه ایجاد کند. تاثیر داشته باشد تمرکز کرد. اصطلاح اثر متقابل (فعل و انفعال) در واقع می‌توانست شامل تعداد زیادی از زد و خوردهای کاملاً متفاوت اجتماعی شود.
برای مثال یک معلم که در کلاس در حال صحبت کردن با دانش آموزان است نوعی از اثر متقابل را نشان می‌دهد. مثالهای دیگر شامل پزشکی است که در یک کلینیک، بیماری صحبت می‌کند یا افرادی که در مذاکرات یک دادگاه شرکت می‌کنند. افرادی که در جلسه کمیته یا هیئت شرکت دارند یا افرادی که در اداره پست در حال خرید تمبر هستند و هزاران تجربه مختلفی که مردم دارند در آن یک تبادل گفتار میان افراد وجود دارد. احتمال می‌رود نوع مذاکره بر اساس موقعیتهای مختلف تعامل متفاوت باشد. به هر حال ساختار و مذاکره یعنی الگوی بنیادی من می‌گویم ... تو می‌گویی ... من می‌گویم ... تو می‌گویی از آن نوع تعامل بنیادی که ما در ابتدا آن را بدست می‌آوریم و اغلب مورد استفاده قرار می‌دهیم ناشی می‌شود. این، ساختار مذاکره و گفت و گو است. ساختار گفت و گو چیزی است که ما با آن در طول بیشتر مذاکره آشنا هستیم. اکنون زمان آن رسیده که به این ساختار به عنوان یک منظر حساس و دشوار کاربرد آشنای دقیق تر بنگریم.

تجزیه و تحلیل و گفتگو
استعاره‌های زیادی برای توضیح و شرح ساختار مذاکره به کار رفته‌اند برای بعضی گفت و گو و مذاکره مثل یک رقص است ، با شرکای مذاکره که به آرامی حرکاتشان را با هم هماهنگ می‌کنند. برای دیگران گفت و گو مثل عبور یک ترافیک از یک تقاطع می‌باشد که شامل حرکات متناوب بسیار و بدون هیچ برخوردی است.
به هر حال گسترده ترین روش تحلیلی مورد استفاده نه بر اساس رقصیدن (موسیقی وجود ندارد) و نه بر اساس جریان ترافیک و علائم ترافیکی موجود نیست) است. بلکه بر اساس قیاسی با کارکردهای اقتصادی یک فروشگاه می‌باشد.
در این فروشگاه یک جنس کمیاب وجود دارد که بستر کلام و حق صحبت نام دارد و می توان آن را تحت عنوان حق سخن گفتن تعریف کرد. در هر موقعیتی که کنترل به خوبی ثابت نشده باشد هر کس می‌تواند برای بدست آوردن آن سعی کند. این ،‌گرفتن نوبت نام دارد. از آنجا که این یک شکل فعالیت اجتماعی است، گرفتن نوبت بر اساس یک سیستم مدیریتی محلی عمل می‌کند. که به طور مذاکره‌ای توسط اعضای یک گروه اجتماعی شناخته می‌شود.
سیستم مدیریتی محلی ضرورتاً تعدادی از مذاکرات برای بدست آوردن نوبت‌ها، حفظ آنها و یا از دست دادنشان است. این سیستم بیشتر در نقاطی موردنیاز است که یک تغییر و تحول امکان پذیر در اینکه چه کسی نوبت را دارد، وجود داشته باشد.
هر نقطه تغییر نوبت امکان پذیر یک مکان تحول رابطه (TRP) نامیده می‌شود. در داخل هر گروه اجتماعی ویژگی هایی برای سخن گفتن و یا عدم سخن گفتن وجود خواهند داشت که نوعاً با یک TRP مرتبط هستند.
این نوع از استعارة تحلیلی برای ما یک منظر بنیادی تهیه می‌کند که در آن سخن گویانی که با هم در حال مذاکره و گفت و گو هستند طوری دیده می‌شوند که گویی در طی نگه داشتن و حفظ حق صحبت در حال نوبت گیری هستند.
آنها به آرامی این تغییر نوبت را انجام می دهند زیرا از سیستم مدیریت محلی برای گرفتن آن نوبت ها در یک TRP مناسب آگاهی دارند.
استعاره می تواند در آن دسته مذاکرات و گفت و گوهایی کاربرد داشته باشد که در آنها گویندگان همکاری می کنند و حق صحبت را به طور مساوی تقسیم می کنند . همچنین این می تواند آن دسته گفت و گوهایی را تشریح کند که در آنها به نظر می رسد گویندگان در رقابت هستند در حال جنگ برای حفظ حق صحبت و جلوگیری از گرفتن آن بوسیله دیگران این روشهای اثر متقابل مذاکره ای اساسا از یک گروه اجتماعی به گروه دیگر تفاوت دارند.
برای مصور کردن این سیستم در کار ، در حالتی که از فرضیه های متفاوت دیگر گروههای اجتماعی درباره معنا و مفهوم ویژگی های گوناگون آگاهی داریم ،‌بر روی گفت و گوهایی یک گروه اجتماعی تمرکز می‌کنیم (گویندگان انگلیسی زبان طبقه متوسط در یک جمع )
(مکثها ، تداخل یا همزمانی و کانالهای برگشتی)
بیشتر اوقات مذاکره و گفت و گو شامل دو یا تعداد بیشتری از شرکت کنندگان است که نوبت ها را بدست می‌آورند.
و در هر زمان تنها یکی از آنها سخن می‌گوید. گذر آرام از یک گوینده به گوینده بعدی با ارزش به نظر می رسد. گذرهایی با یک سکوت طولانی بین نوبت ها یا تداخل کلامی قابل توجه ، غیر استادانه و زشت تلقی می گردد. هنگامی که دو نفر تلاش می کنند با هم گفت و گویی داشته باشند و متوجه می‌شوند که جریان روانی (بینششان ) وجود ندارد یا ریتم ملایمی برای گذرها و انتقال (نوبت ها) وجود ندارد، بیشتر از آنچه گفته می‌‌شود. ارتباط ایجاد می‌گرد اینجا یک حس فاصله ، عدم صمیمیت و راحتی وجود دارد همانطور که در اثر متقابل بین یک دانش آموز و پدر دوستش طی اولین ملاقاتشان در (مثال) (1) نشان داده شده
مثال (1)
آقای استریت : دیو ، رشته تحصیلی تو چیست ؟
دیو: انگلیسی ... خوب هنوز واقعاً تصمیم نگرفتم.
(3 دقیقه)
آقای استریت پس می خواهی معلم بشوی؟
دیو : - نه – جداً نه – واقعاً نه اگر بتونم کاری بکنم
(5/2 دقیقه)
آقای اسمیت: - وا- // تو کجا... - ادامه بده
دیو؛- منظورم اینه که این – اه ببخشید // من ...
همانطور که در (مثال) (1) دیده می‌شود، مکثهای خیلی کوتاه با خط اریب مشخص شده ،‌به سادگی تردید هستند.
اما مکثهای طولانی تر تبدیل به سکوت می‌شوند. سکوتها در (1) به هیچ کدام از گویندگان قابل اسناد نیستند زیرا هر کدام یک نوبت را کامل کرده اند. اگر یک گوینده در واقع بستر را به گوینده دیگری بازگرداند و دیگری حرفی نزند بنابراین سکوت به گوینده دوم اسناد می‌گردد و با اهمیت می‌شود. این یک سکوت قابل اسناد است.
همانطور که در مثال (2) نشان داده شد، عدم پاسخ گویی از جانب دیو از طرف دوست دخترش طوری تلقی می‌گردد که گویی در حال ایجاد ارتباط است.
مثال (2)
جین: دیو، من دارم به مغازه می روم . (2 دقیقه) جین: دیو؟ (2 دقیقه)
جین: دیو ______ چیزی نشده ؟ دیو: چی؟ چی شده ؟ جین: ولش کن.
سکوت در TRP به اندازه تداخل و همزمانی برای سستم مدیریت محلی مشکل زا نیست اگر انتظار این است که در یک زمان فقط یک نفر حرف بزند پس این همزمانی می تواند یک مشکل جدی باشد. با برگشت به مثال اول دو سطر آخر، وجود تداخل کلام را مصور می کنند . با دو خط مورب در آغاز سخن، این تداخل کلام مشخص شده است.
نوعاً ، اولین همزمانی یا تداخل هنگامی که اتفاق می افتد که هر دو گوینده تلاش می کنند با هم سخن را آغاز کنند. بر اساس سیستم مدیریت محلی، یک گوینده متوقف می شود تا به دیگری اجازه دهد تا او بستر را داشته باشد.
به هر حال برای دو گوینده که به سختی به یک ریتم سهم بندی شده گفت و گو دست پیدا می کنند روش و الگوی توقف – شروع- تداخل – توقف، ممکن است تکرار شود. نوعی از تداخل یا هم زمانی که در مثال (1) نشان داده شده به سادگی قسمتی از اولین گفت و گوی مشکل با یک مشخص ناآشناست. انواع دیگری از این نوع تداخل وجود دارند که به سختی تعبیر می شوند. به نظر می رسد برای خیلی (اغلب جوان ترها) از گویندگان ،‌سخن همراه با تداخل یا سخت هم زمان مثل یک بیانیه اتحاد و انسجام یا نزدیکی در بیان دیدگاهها و ارزشهای مشابه ، عمل می کند.
همانطور که در مثال (3) نشان داده شده تاثیر سخن هم زمان حس دو صدا را ایجاد می‌کند که به عنوان یک صدا در هماهنگی با هم همکاری می کنند.
مثال (3)
مین آیا او را درویدیو دیدی؟ وندی: بله _ قسمتی که در ساحل است
مین : اوه خدای من او خیلی سکسی بود. وندی : او فقط خیلی وقیح بود.
مین : و همه موجها در اطرافش با هم برخورد می کردند! وندی :‌بله واقعاً وحشیانه بود.
در مثال (3) تداخل و همزمانی کلام نزدیکی را ابلاغ می‌کند. در مثال 4 تداخل رقابت را می‌رساند.
جو: وقتی اونا بودند نیرو ادامه می تونم حرفمو نموم کنم؟ جری: نوبت من می گفتم که ...
در مثال (4) ممکن است به نظر برسد که دو گوینده در حال جر و بحث با هم هستند اما آنها در حقیقت برای اجازه سخن گفتن با هم رقابت می کنند.
نقطه ی که در آن هزمانی صورت می‌گیرد مانند یک وقفه تلقی می‌شود و اولین گوینده در واقع مجبور است که در مورد سازنده نظریه‌ای بدهد تا در مورد موضوع گفت و گو با صدایی بلندتر، که با حروف بزرگ نشان داده شده ؟ در CANIFINISH‌با توجه به این انتظار که باید به او اجازه داده شود تا حرفش را به پایان برساند،‌گوینده اول در مثال (4) به بعضی از قانونهای بیان نشده ساختار گفت و گو متوسل می‌شود. انتظار می‌رود تا وقتی که گوینده رایج به یک TRP برسد، گوینده ذخیره صبر کند.
واضح ترین نشانه،های یک TRP . پایان یک قسمت ساختاری (یک عبارت یابند، و یک مکث است. توجه کنید که در (مثال4) گوینده اول در نقطه ای می‌گوید «وقتی اونا بودند» که گوینده دوم شروع به حرف زدن می‌کند. اینجا مکثی وجود ندارد واین پایان عبارت یابند نیست این یک دقیقه کاملاً روشن است. و قانونها را درهم می شکند. به طور معمول کسانی که می‌خواهند حق صحبت را به دست آورند قبل از داخل صحبت پریدن،‌برای یک TRP ممکن صبر خواهند کرد. البته کسانی که حق صحبت را در یک محیط رقابتی حفظ می کنند از آماده کردن TRP ها جلوگیری خواهند کرد.
برای انجام این کار آنها باید از یک مکث آشکار در پایان یک بخش نحوی خودداری کنند. همانطور که در مثال (5) مصور شده است. گوینده هر کدام از مکثها را پر می کنند. (آم یا آی) مکثهایی که در داخل قرار دارند نه در پایان بخشهای نحوی. و دقیقاً قبل از این نوبت، گوینده دیگر تلاش کرده بود حق صحبت را بگیرد بنابراین گوینده در (5) بنظر می رسد برای نگهداشتن نوبتش دلواپس است،
من درباره – آم کتاب اول او که – آه واقعاً شبیه یک شروع بود و بنابراین – آ نیست - واقعاً اهمیتی ندارد
تدبیر دیگر برای حفظ حق صحبت این است که بوسیله شروع با اصطلاحات نوعی که در مثال، 6 نشان داده شده یک ساختار بزرگتر را برای نوبتان نشان بدهید.
a . سه نقطه نظر وجود دارد که می‌خواهم اشاره کنم اول ...
.b برای انجام این کار بیشتر از یک راه وجود دارد – یک مثال این که ..
.c درباره ملوین نمی دونستی ؟ - اه اکتبر پیش بود ..
.d آیا در مورد ماشین جدید سنیدی شنیدی؟ - او آن را ...
اصطلاحات موجود در [b.a] و [G.b] به بحث در مورد واقعیتها با نقطه نظرها می‌پردازد در حلای که اصطلاحات در [6.c] . [6.d] مقدمه قصه گویی است.
در همه حالت آنها عادت دارند تبادل منظم نوبت را معوق بگذارند و اجازه دهند یک گوینده نوبت وسیعی داشته باشد در درون یک نوبت وسیع و گسترده به هر حال ، گویندگان هنوز از شرکای مذاکره ای خود توقع دارند که نشان دهند به آنها گوش می کنند. راههای زیادی برای انجام این کار وجود دارد . شامل اشاره سر، لبخندها و دیگر اشارات و عبارت مربوط به صورت اما رایج‌ترین اشارت شفاهی و صوتی ، علائم کانال بازگشتی نامیده می‌شوند یا به سادگی کانالهای بازگشتی بعضی از اینها در نقش ماری در مثال 7 حاضر هستند
مثال (7)
تماس گیرنده: اگر زیاد از خدمات راه دورت استفاده کنی تو ..
ماری: آها – آها تماس گیرنده : به تحقیقی که دارم در موردش حرف میزنم علاقمند می شی چونکه
ماری : آره تماس گیرنده : اون فقط می تواند پول تو را ذخیره کند تا تبدیل به یک سرویس ارزان تر بشه
ماری: م م م
این انواع علائم (آها – بله – م) برای گوینده رایج بازخوردی را ایجاد می‌کند که متوجه شود پیام در حال دریافت شدن است. آنها به طور معمول نشان می دهند که شنونده در حال دنبال کردن است و اعتراضی به آنچه گوینده می گوید ندارد. با وجود این انتظار طبیعی ، نبود و غیاب کانالهای برگشتی نوعاً پرمعنا تعبیر میشود.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  74  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله زبان شناسی و گفتگو

دانلودمقاله خلاصه کتاب شنود اشباح

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله خلاصه کتاب شنود اشباح دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 در بهمن ماه ۱۳۸۱، کتابی جنجالی با نام «شنود اشباح» منتشر شد. این کتاب که به بررسی نقش اعضای سازمان مجاهدین انقلاب در دهه ۵۰ و ۶۰ می پرداخت، واکنش‌های بسیاری را برانگیخت. یکی از این واکنش‌ها، نقد «دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران» بود بر این کتاب.
در زیر، گزیده‌ای از کتاب «شنود اشباح؛ مروری بر کارنامه‌ی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، رضا گلپور چمرکوهی، تهران: نشر کلیدر، چاپ اول، پائیز 1381، 994ص.» ارائه می‌گردد، و در انتها، نقد «دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر» بر این کتاب را می‌خوانید:
فصل نخست: هاشمی هشتم
از کتاب «کا.گ.ب در ایران» - نوشته «ولادیمیر کوزیچکین»:.. در آن موقع، درباره عاملمان که با نام رمزی «مَرد» نامیده می‌شد، چیزی نمی‌دانستم... اخذ تماس با «مرد»، به وسیله یک سیستم خط اطلاع از نزدیک، برقرار بود که هم برای دریافت اطلاعات و هم برای مخابره اخطار مورد استفاده بود... «مرد» یکی از امرای ارتش ایران به نام سرلشکر «مقربی» بود. سی سال عامل «کا.گ.ب» بود. از زمانی که افسری جوان بود، در سال 1945 به خدمت این سازمان درآمد. او بهترین عامل رزیدنسی [ایستگاه جاسوسی کا.گ.ب در سفارت شوروی] به حساب می‌آمد و اطلاعات محرمانه‌ای را که واقعاً برای اتحاد شوروی، حائز اهمیت بود، در اختیار ما می‌گذاشت. (ص11)
از کتاب «شاهد» - خاطرات «منصور رفیع‌زاده»:... تا آنجا که من می‌دانم، روسها حتی تا امروز هم نفهمیده‌اند که چه چیزی باعث شد تا سیستم جاسوسی آنها برملا شود. به دلایل امنیتی، تمامی داستان، حتی در این کتاب نیز قابل ذکر نمی‌باشد. در سال 1975 تیمسار «اویسی» به من اظهار کرد که به یک افسر سطح بالای ارتش، به دلیل جاسوسی برای شوروی، مشکوک است... «اویسی» ... جدی جواب داد: «نه. «منصور»، گوش کن. وقتی که ما، درگیر یک جنگ مرزی با عراق بودیم، هر وقت تصمیم‌ به حمله در مرز می‌گرفتیم؛ عراق در آنجا منتظر ما بود. یک نفر به طور قطع، اطلاعات قسمت مرا به روسها خبر می‌داد و آنها نیز اطلاعات را در اختیار عراقیها قرار می‌دادند. هیچ شکی در این مورد ندارم... (ص12)
وقتی که کارکنان ساواک، بعد از رفتن «شاه» از ایران به محاکمه کشیده شده بودند، گاردهای انقلابی که آمیزه‌ای از کمونیستها و مردم مذهبی بودند، مرتباً از آنها می‌پرسیدند که پرونده تیمسار «مقربی» کجاست؟ چنان پرونده‌ای در ساواک پیدا نشد. (روسها هنوز می‌خواستند بدانند که چرا جاسوس آنها گرفتار شد ؟!)... (ص17)
از کتاب «ساواک»- نوشته «کریستین دلانوا»:... منابع آمریکایی، به ویژه «سولیوان» سفیر آن کشور در تهران، معتقدند که نقش ساواک در این ماجرا، چندان غرور‌آمیز نبود. زیرا اگر ساواک توانست هویت سرلشگر «احمد مقربی» را به عنوان جاسوس اتحاد جماهیر شوروی شناسایی کند، برای آن بود که سیا قبلاً حضور یک جاسوس شوروی را در ایران، با ضبط پیامهای رادیویی میان تهران و شوروی به ساواک اطلاع داده بود. کاری که برای ساواک مانده بود، یافتن جاسوس بود... (ص18)
از کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» - خاطرات «حسین فردوست»: ... در ساواک تعدادی انگلیسی ماندند، مانند «معتضد» و سرتیپ‌ «هاشمی» (مدیر کل هشتم) و «آرشام»... می‌توان نتیجه گرفت که در دوران محمدرضا (پس از کودتا)، تعدادی طرفدار انگلیس ماندند و فی‌الواقع برای آمریکا، کار می‌کردند. تعدادی را انگلیس به طرف آمریکا سوق داد و تعدادی هم مستقیماً به آمریکا وصل شدند؛ بدون سابقه‌ کار برای انگلیسی‌ها... در ساواک، سرتیپ «هاشمی» مدیرکل هشتم (ضد جاسوسی)... به انگلیسی‌ها مربوط بود... (ص19)
از کتاب «هاشمی و انقلاب» - نوشته «سید مسعود رضوی»: ... نمونه دیگر از روشنفکران مستقل در دهه چهل که گرایشهای خاص و شاید غریب مارکسیستی داشت، «مصطفی شعاعیان» بود... او ضمن نقد کمونیسم روسی و سیاستهای شوروی، معتقد به پالایش مارکسیسم از دیدگاههای تجدیدنظرطلبانه بود... اثر دیگر وی به نام «انقلاب»، نقدی است بر تئوریهای انقلاب «لنین» و بررسی تحلیلی برخی تئوریهای کمونیستی در ایران... «شعاعیان» مدتی با چریکهای فدایی و زمانی نیز از طریق «رضا رضایی» با مجاهدین خلق در ارتباط بود. اما پس از وارد کردن انتقادهای سخت به چریکها از آنان جدا شد. وی به مسائل اعراب و فلسطین علاقه خاصی داشت و رساله‌هایی در این زمینه نگاشت. او سرانجام در بهمن 1354 در یک درگیری مسلحانه در خیابان استخر تهران به قتل رسید... (ص21)
از هفته‌نامه «شاهد» - خاطرات «بهزاد نبوی»:... مثلاً یک دایی و یک خاله من که هر دو آنها دانشگاه می‌رفتند، آن موقع با حزب «زحمتکشان» کار می‌کردند، فعالیت‌ می‌کردند و وقتی کودتای 28 مرداد شد، آن وقت همه ‌آنها فعالیت‌ مختصر مخفی داشتند... (ص22)
در دانشکده و پس از آن، به فعالیتهای جبهه ملی انتقاد داشتم. احساس می‌کردم، اینها یک مشت رهبرهایی هستند که فقط به فکر خودشان هستند. فقط فکر وزیر شدن و نخست‌وزیر شدن هستند... (ص24)
... بالأخره در سال 1343 «جبهه ملی سوم» را که در واقع، انشعابی از جبهه ملی بود، تشکیل دادیم. در کمیته دانشگاه فوق‌الذکر کسانی مانند «محمد حنیف‌نژاد» در نهضت آزادی، هواداران «بیژن جزنی»، هواداران «حزب توده»، اعضای «حزب ملت ایران» و عده‌ای عناصر مستقل نظیر خود من، حضور داشتند... عملاً بعد از 6 ماه معلوم شد که این هم تفاوتی با آن قبلی ندارد، تقریباً همه نیروهای جوان، زده شده و کنار رفتند. جبهه ‌ملی سوم خودبخود متلاشی شد... از آن به بعد، ما با یک عده از بچه‌هایی که در «پلی‌تکنیک» در جبهه ملی با هم فعالیت می‌کردیم، ارتباط سیالی داشتیم...(ص25)
در بین این همکاران، کسانی چون «مصطفی شعاعیان» و چند نفر دیگر که از نظر فکری، ماتریالیست بودند و چند نفر دیگر از برادرها که مسلمان بودند، «مصطفی شعاعیان» شناخته شده‌ترین چهره‌ این جمع، مسلمان نبود و البته مارکسیست به مفهوم امروزی کلمه نبود و بسیاری از مارکسیستها، در تحلیل‌های خود او را مرتد می‌نامند... «مصطفی شعاعیان» خصوصیات عجیبی داشت. در عین حال که خود را مارکسیست ناب می‌دانست، به خود «مارکس» هم انتقاد می‌کرد... از مجاهدین، خود من با «احمد رضایی» و «حبیب رهبری» ارتباط داشتم و برای آنها همکاری با ما مسئله‌ای نبود. آنها هم تنها به مبارزه‌، اصالت داده و با هر گروه و فردی همکاری می‌کردند. اصولاً جو روشنفکر دانشگاهی مسلمان در آن روز این چنین بود. در این رابطه، کمکهایی از طرفین به هم می‌شد. «مبادله اطلاعات» می‌شد «مبادله امکانات» می‌شد... من با نزدیک شدن به «مجاهدین خلق»، احساس کردم که «مجاهدین خلق» همانهایی هستند که یک روشنفکر مسلمان، دنبال آن می‌گردد...(ص26)
... در سوم مرداد 51، دستگیر شدم و به زندان رفتم. در رابطه با همان فعالیتی که با آن گروه داشتم... (ص27)
... من شروع کردم با مجاهدین خلق همکاری کردن که کم‌کم به صورت یکی از کادرهای فعال و آموزش دهنده آنها درآمدم... تا سال 54 و حتی اوایل 55 رابطه‌ فعال با «مجاهدین خلق» داشتم. یک مدتی رابط من با سازمان، «موسی خیابانی» و مدتی هم «پرویز یعقوبی» بود... در اوین (سال 54) خبر مارکسیست شدن «سازمان مجاهدین خلق» را شنیدیم. تقریباً از آن موقع به بعد، من رابطه‌ام با سازمان خراب شد. به دلیل اینکه تا آن موقع روی سازمان، یک حساب دیگری می‌کردم... (ص28)
... می‌فهمیدم خیلی حرفهایی که مجاهدین می‌زنند، مارکسیستی است. ولی تصور می‌کردم که آنها به اسلام مسلط هستند و آنچه می‌گویند، منطبق بر اصول اسلامیت و حتی عین مفاهیم اسلامی است. خوشحال بودیم که مثلاً «امیرالمؤمنین» هم نظرات «مارکس» را تأیید می‌کنند و یا به قول مجاهدین خلق زودتر از مارکس، آن حرفها را زده است!!... (ص29)
اول یک سری سؤال مطرح کردم، برایشان. عین همین مراحل را که برادر «رجایی» و پس از وی برادر «دوزدوزانی» که هر دوی آنها با من در یک بند بودیم و عده‌ای از برادران دیگری که شما نمی‌شناسید، طی کردند. همه، یک دوره خاصی را طی کردیم، چون اول فکر کردیم، اینها هم صداقت دارند. اگر بفهمند که تفکرشان التقاطی است [و] در آخرش به مارکسیسم می‌کشد، خب دست می‌کشند و می‌آیند با هم اصلاح می‌کنیم... من و «رجایی» و چند نفر دیگر، کم‌کم همدیگر را پیدا کردیم. شروع کردیم کار کردن و متأسفانه در آخر زندان، خیلی فرصت کار تشکیلاتی نبود. ولی به هر حال، کارهایی شد و از آن موقع به بعد، با جدیت در خط اسلام اصیل و خالص شروع به کار کردیم...(ص30)

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خلاصه کتاب شنود اشباح

دانلود مقاله تفکر خلاق

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله تفکر خلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تفکر خلاق یعنی : با ایجاد ارتباط بین چیزهای بی ارتباط یک راه تازه برای حل مسئله پیدا کردن
تقویت تفکر خلاق ما را در تصمیم گیری بهتر و حل مسئله کمک می کند و ما را از بن بستهای زندگی خارج می نماید ، تفکر خلاق نه تنها شخص را قادر می سازد که از تجربیات قبلی خود استفاده نماید و آن را با موفقیتهای تازه ارتباط دهد. بلکه قادر خواهد بود ارتباط بین چیزهایی که قبلاً با هم بی ارتباط بوده اند را پیدا کند که از نظر خود فرد تازه و معنادار می باشد همچنین می تواند از روشهای غیر سنتی برای حل مسئله استفاده کند و فراتر از اطلاعات گام بردارد.
ویژگی‎های افراد خلاق:
1 ـ افراد خلاق افرادی هستند باهوش بالاتر از متوسط
2 ـ افراد خلاق علاقمند به نوآوری، پیچیدگی و اتخاذ تصمیم مستقل هستند.
3 ـ برای افراد خلاق پدیده‎ها و اشیاء پیچیده به اشیاء و پدیده‎های ساده ارجحیت دارد.
4 ـ افراد خلاق مایل‎اند خود تصمیمی مستقل اتخاذ کرده از پیروی و اطاعت از دیگران تا حدی دوری می‎کنند.
5 ـ افراد خلاق می‎توانند میان جنبه‎های مختلف پدیده‎ها وحدت ایجاد کنند.
6 ـ میان افکار مختلف و جنبه‎های کلامی و غیرکلامی و نیز جنبه‎های عینی و ذهنی ارتباط و هماهنگی برقرار کنند.
7ـ افراد خلاق می‎توانند از یک پدیده جزئی یک قاعده استخراج کرده از یک قاعده یک راه حل جزئی و عینی استنتاج کنند.
8 ـ افراد خلاق می‎توانند میان تفکر منطقی و تفکر غیرمنطقی یا پدیده‎های خیالی و پدیده‎های عینی نیز هماهنگی ایجاد کنند.
9 ـ افراد خلاق با انگیزه‎های درونی بیشتر سروکاردارند تا با محرکهای بیرونی مثل شهرت، پول، مقام و تحسین
شرایط ابراز تفکر خلاق :
1-داشتن آزادی در ابراز عقیده : فرد باید بتواند به راحتی و بدون هیچ اضطراب و ترسی عقاید خود را بیان کند.
2-داشتن اعتماد به دانش و مهارتهای شخصی : شخص بتواند با تکیه و اعتماد به آموخته های خود چیزهای منحصر به فرد بیافریند ولی نباید انتظار کشف عجیب و بزرگ را داشته باشد.
3-داشتن فرصت و زمان کافی : محدودیت زمانی می تواند فشاری ایجاد کند که مانع از تقویت تفکر خلاق شود. چرا که زمان فقط برای یادگیری اهداف از قبل تعیین شده ، مشخص گردیده است.
4-مهم دانستن اشتباهات : خود اشتباهات نیز مهمند . چرا که تفکر را به جلو هدایت می کنند و برای پرورش فکر ، حیاتی هستند.
5-کسب موفقیت : بدست آوردن موفقیتهای جدید باعث یادگیری راههای تازه شده و به پرورش اعتماد به نفس شخص و بروز احساس توانائی (من می توانم) کمک می کند.
توصیه های عملی به والدین جهت پرورش تفکر خلاق :
تقویت تفکر خلاق برای رشد فعلی و آینده کودک و جامعه ضروری است. بنابر این آموزش و پرورش کودکان ما بایستی به نحوی باشد که روحیه خلاقیت و نوآوری را در آنها ایجاد نماید.
1-طرح سوالاتی که کودک را به حدس زدن و ایجاد تفکر در مورد علل و معلولها تشویق کند : مثلاً وقتی خورشید به گیاه نمی تابد چه اتفاقی می افتد؟
2-کمک گرفتن از کودک در یافتن پاسخ سوالات : مثلاً با کودک به جستجوی جواب در بین کتابها بپردازیم.
3-ایجاد زمینه گفتگو و نظر خواهی از کودک در خصوص بعضی تصمیمات ساده : مثلاً برای رفتن به خرید از کودک بپرسیم بهتر است با چه وسیله ای (ماشین شخصی ، پیاده یا وسیله نقلیه عمومی) به آنجا برویم ؟ و دلیل جوابش را هم بپرسیم.
4-جدی گرفتن ایده های کودکان و عمل کردن توسط خود کودک : به تمام افکار کودک گوش داده و آنها را مهم بدانیم و خود کودک را به عملی کردن افکارش تشویق کنیم.
5-همراه کردن کودک در فعالیتهای ساده و روزمره: مانند خرید رفتن ، کار در آشپزخانه و یا باغچه و ....
6-طرح بازیها معما گونه برای کودک : بین خلاقیت و بازی ارتباط بسیاری وجود دارد. چرا که در هر دو توانائی نگاه کردن به مساله از راههای مختلف ، توانائی جستجو در مفاهیم تازه ، توانائی نگاه کردن به مساله از راههای مختلف ، توانائی جستجو در مفاهیم تازه ، توانائی آفرینش و بازآفرینی ، انتخاب و گزینش بین راههای مختلف ، وجود دارد.
7-استفاده از تشویقهای کلامی : مثلاً به کودک بگوئیم : چه فکر خوبی ، تو همیشه ایده های تازه ای داری و ....
8-ایجاد فرصت کافی برای اندیشیدن و پرورش فکر کودک : مثلاً چراغ قوه ای را باز کنید و بعد با دادن فرصت کافی از کودک بخواهید که آن را دو باره به شکل اول در آورد.
9-صحبت از تجارب خود : تجارب بزرگتها برای کودکان آموزنده و مفید می باشد. آنها می توانند با کسب این تجارب مهارتها و راههای تازه ای جهت حل مسئله پیدا کنند.
10-آشنا ساختن با خصوصیات فرهنگی و مانوس ساختن کودک با محیط اجتماعی : با ایجاد علاقه و آشنائی کودک نسبت به داستانهای آموزنده و مراسم خاص و همچنین چگونگی درست کردن انواع صنایع دستی می توان ضمن آشنایی کودک با فرهنگ و محیط اجتماعی باعث باز شدن فکر و یادگیری بهتر او شد.
وزن مغز سه پوند می باشد و هر روز هزار تای آن از بین می رود. این عضو مهم کم به کار گرفته می شود و هیچ آموزش درستی درباره استفاده از آن داده نشده است .
فکر کردن یک مهارت است و بنابراین می تواند آموخته شود .متاسفانه در مدارس ،دانشگاهها و مراکز آموزشی بندرت آموزش دغاده می شود.یک مطالعه تازه در آمریکا نشان داد که همبستگی زیادی میان ضریب هوشی بالا و خلاقیت ،استقلال،حس کنجکاوی،معلومات روانی در کلام یا فعالیت وجود ندارد.
مغز دارای دو نیمه است که به وسیله رشته ای از تارهای عصبی به هم مربوط شده است .هر نیمه فعالیتی متفاوت را انجام می دهد.
طرف چپ مغز بیشتر با فعالیتهای علمی سروکار دارد مانند منطق ،استدلال ،استنتاج و تحلیل.
طرف راست با فعالیتهای هنری مربوط است مانند موسیقی ،تصور خلاق،رنگ و هنر.
بیشتر فعالیتها نیاز به آن دارد که هر دو طرف در زمانهای مختلف به کار افتد تا توازنی پدید آید.تجزیه و تحلیل مسائل کار طرف چپ است ولی یافتن راه حلی مناسب می تواند از وظایف ناحیه راست باشد.
پدید آوردن راههای مختلف تصمیم گیری کاری تصوری است و مقایسه این راه کارها با هدفهای اصلی ، فعالیتی منطقی و مربوط به طرف چپ است .هنرمندان باید دارای قرینه سازی و طراحی و نیز شناخت تناسب رنگها باشند،دانشمندان نیاز دارند که از موانع منطقی پرش نمایند تا اکتشافها ی تازه ای بکنند. گفته می شود انیشتن نوعی تفکر خیالی را شروع کرده بود و می پنداشت که برروی اشعه خورشید سفر می کند،بدین سان وی این حالت درون بینی و بصیرت را بدون ارتباط منطق ی دنبال می کرد.این دو نیمه مغز در دو طرف،دو شیوه تفکر جدا از هم را پدید می آورند.لذا انسان دارای دو نوع تفکر می باشد:
1-تفکر متقارب (به نزدیک شونده ) Convergent
2-تفکر متباعد (از هم دور شونده) Divergent
تفکر متقارب
تفکر متقارب همیشه کوشش م یکند که به سوی یک راه حل،شعاع های خود را تنگ و متمرکز کند.آن تفکری است استقرایی منطقی و دارای تطابق زمانی ،و این شیوه اندیشیدن است که مدیران آن را طبیعی ترین نوع می دانند.
تفکر متباعد
تفکر متباعد آن است که پاره کند و در هم بشکند تا از طرح موجود دور شود .دیناسور،رهبر پیشین بازار جهان حیوانات ،از سازگاری و پیشرفت سرباز زد.ناگهان تعییری در وضع بازار،گونه هایی را محو و نابود کرد.عبرتی برای ما.
قبلا بحث کردیم که خلاقیت قابلیتی ذهنی است که کمک می کند دریافتی نو از دنیای اطراف داشته باشیم. این نو بودن می تواند در عمق یا در سطح باشد. در سطح به این معنی است که بتوانیم چیز یا مفهومی را ادارک کنیم که تا به حالا درکش نکرده بودیم. و در عمق به این معنی است که آنچه که قبلا درک کرده بودیم، بتوانیم به گونه ای جدید درک کنیم.
این نکته را که گفتم به یاد داستانی از اسکار وایلد افتادم. اما قبل از داستان اجازه دهید کمی از اسطوره شناسی یونان برایتان بگویم. در اسطوره یونان "نارسیسوس" (که به معنی گل نرگس است.) مردی بود به غایت زیبا و در عین حال خود شیفته. ( و به همین خاطر در روانشناسی به کسانی که خیلی خود شیفته هستند ،می گویند نارسیسیزم دارند.) زنی به نام اکو (که در داستان دیگری مورد نفرین "هرا" قرار گرفته بوده و فقط می توانسته حرف دیگران را تکرار کند و قادر نبوده حرفی از خود بزند) شیفته نارسیسوس می شود. ولی نارسیسوس به او بی محلی می کند. اکو چنان ناراحت می شود که به ته غار می رود و تا امروز هم همانجاست. (به همین خاطر وقتی در غاری صدا می کنید صدای اکو را می شنوید.) ونوس از این عمل نارسیسوس خیلی ناراحت می شود و قول می دهد که نارسیسوس را نفرینی سخت کند. او را نفرین می کند تا عاشق کسی بشود که هر گز به او نرسد. نارسیسوس روزی بر روی رودخانه ای سر خم می کند تا آب بنوشد. و وقتی تصویر خود را در آب می بیند، چنان شیفته خود می شود که دیگر نمی تواند حرکت کند. حیوانات جنگل دلشان به حال او می سوزد و از خدایان می خواهند که او را از این حالت در اوردند. خدایان هم او را به گل نرگس تبدیل می کنند. به همین خاطر کنار رودخانه ها گل نرگس را می بینید که سر در آب خم کرده است.
اسکار وایلد این داستان را این گونه تمام می کند. روزی حیوانات به سراغ رودخانه می آیند و می گویند تو که هر روز نارسیسوس را می دیدی حتما خیلی از این موضوع لذت می بردی.
رودخانه پاسخ می دهد:"نارسیسوس؟ من اصلا متوجه او نشده بودم، من فقط در چشمان او خودم را نگاه می کردم!!!)
این چرخش در نگاه ،فکر نمی کنم احتیاج به توضیح داشته باشد. اسکار وایلد یک موضوع را از دید دیگری نگاه کرده، یعنی عمق نگاه خود را عوض کرده است و داستانی خلق کرده است.
برای تقویت این نوع نگاه ، ابزارهائی دراختیار داریم که به پرورش مهارت تفکرخلاق می پردازد. به یاد داشته باشیم که مهارت تفکر خلاق با خود خلاقیت فرق می کند. مهارت تفکر خلاق آن چیزی است که فرا می گیریم تا خلاقیت ما تقویت شود.
تمامی مهارتها برای فرا گیری نیاز به زمان دارند و هر کسی با فراگرفتن این مهارت ها، بسته به استعداد ذاتی، استفاده ای متفاوت از آن می کند. مثل مهارت شنا کردن : با خواندن در مورد شنا کردن ، نمی توان شناگر شد. باید بیاموزید، باید تمرین کنید و به مرور زمان این مهارت را فرا بگیرید. کسانی هستند که بعد از فراگرفتن مهارت با تمرین مداوم به سطح ملی می رسند. کسانی هم هستند که تا این حد یاد می گیرند که بتوانند در حد متعارف شنا کنند و از آن لذت ببرند.
مهارتهای تفکر خلاق هم همینطور هستند. باید برا فراگرفتن آنها زمان صرف کرد، تمرین کرد و بعد از تسلط بر آنها، بسته به استعداد ذاتی خلاقمان، ممکن است دستیابی بزرگ یا در سطح خودمان داشته باشند.
سازماندهی برای تشویق تفکر خلاق
مدیران باید ابتدا اجرای تفکر خلاق در فرهنگ سازمانی فعلی را مورد شناسایی قرار دهند
مدیران باید برای تشویق عناصر کلیدی تفکر خلاق و ویژگیهای افراد خلاق از توانمندی لازم برخوردار باشند
مدیران و عوامل اجرایی باید سیستم های سازمانی را در سازمان خود شکل دهند که تفکر خلاق و افراد خلاق را در سازمان ارتقاء دهند و مورد تشویق قرار دهند
چالش خلاقیت در سازمانها
تغیرات جمعیتی: وارد شدن نیروی جوان و تحصیلکرده در سازمان
تغییرات تکنولوژی : اقتصاد Hi-Tech
با توجه به دو عامل بالا نیاز سازمانها به نوآوری و خلاقیت زیاد شده است
عبور از تئوری X به تئوری Y
انسانها دیگر به گونه ای نیستند که به آنها دستور دهیم بلکه انها دوست دارند که در کارها مشارکت داشته باشند
درسازمانها برنامه ریزی می کردند تا خلاق باشند اما چون فرهنگ و ساختارش را نداشتند با شکست مواجه می شدند
مقاومت مدیران در برابر برنامه های خلاقیت
تطبیق سازمانها با چالش
سیکل یادگیری یک طرفه (یادگیری درون سازمانی)
سیکل یادگیری دو طرفه (در تعامل با محیط)
این نوع از یادگیری نیازمند تغییرات در سیاست ها مفروضات و اهداف است.
پایه های تاریخی برای برخی از تئوریهای مورد استفاده
 مهمترین و گسترده ترین تئوریهایی که مدیریت نوین را در ایالات متحده تحت تاثیر قرار داد در قرن شانزدهم بود
جان کالوین :اخلاق کار پروتستان(کار سخت منجر به ترقی و سعادت عملی می شود)
کسانی که دارای دین پروتستان بودند ثروتمند می شدند
 سایر افکار کالوین خیلی منطقی نیستند. آزار واذیت های سیاسی و اجتماعی کالونیسمها و فرهنگ مدیریتی کاپیتالیسم در اروپای شمالی
نشانه هایی از تغییر نیمه اول قرن بیستم ماری پارکر فالت فرایندی افقی را در سازمانها مورد شناسایی قرار داد و معتقد بود که نتایج به سمت سازمانهای تخت و دور از سلسله مراتب حرکت می کند
 امروزه فرهنگ کسب و کار از فرهنگ یکنواخت و معین دور شده است
افزایش اعتماد به گروه ها در سطوح عملیاتی
یک نوع تمایل و گرایش ویژه به سازمانهی مبتنی بر پروژه
نیازمندیها برای تغییر بزرگتر امروزه هم هنوز افکار و عقاید قدیمی باقی است و نوعی بی میلی و اکراه نسبت به تغییر وجود دارد زیرا سنت ها هنوز فرهنگ قدیمی را حمایت می کند
امروزه مدیران باید از مباحث خلاقیت در سازمانهایشان اگاه باشند.این اگاهی باعث می شود که چگونه تفکر خلاق را در سازمان تشخیص دهند و چگونه مورد تشویق قرار دهند
خلاقیت اغلب عامل کلیدی در حفظ و بقای سازمانی و موفقیت در وضعیتهای مدرن امروزی است
خلاقیت انسان به عنوان یکی از بزرگترین و مهم ترین منابع شرکتها محسوب میشود

 


ویژگیهای تفکر خلاق
ابتدا باید بدانیم تفکر خلاق چیست و تشخیص درستی از تفکر خلاق داشته باشیم این امر از طریق شناسایی خصیصه ها و ویژگیهای تفکر خلاق امکان پذیر میشود لازم به ذکر است که بیان ویژگیهای تفکر خلاق خیلی ساده نیست ( حس کنجکاوی“ شور و هیجان و جذبه و درگیری کارکنان در فرایند یادگیری)
بررسی عناصر و اجزای جمله فوق در سیستم مکتب امریکایی با مقاومت هایی روبرو بود
کریستوفر لش این مباحث را در کارهای انتشاراتی خودشان تنفر از نخبه و نخبه گرایی معرفی می کند
در سال 1840 سیستم اموزش اجباری امریکا در ماساچوست یکنواختی را برای زندگی ضروری کرده بود
لش فصلی از کتابش را با عنوان مدارس عمومی مطرح کرد که مدیران با حرکت در ماورا این توانستند اجزا و عناصر تفکر خلاق را شناسایی کنند

 


عواملی که به تفکر خلاق کمک می کند
آزادی
انظباط عقلانی و خردمندی
بینش و بصیرت
 انعکاس(بازتاب)
مجذوبیت و عمیق شدن
بازی ، خود به خودی و ادامه دار
بودن
آزادی
در حقیقت ایده ازادی انسان موجب تراوش احساسات و تمایل به سمت ایجاد و خلق بهروری شده است
پیکودلامیراندلا انسان شناس ایتالیایی معتقد بود که آزادی انسانها برای خلق وایجاد خلاقیت ضروری است
ایده آزادی انسان آثار اجتمایی و سیاسی و اقتصادی عمیق بر جای گذاشته است

 


انظباط عقلانی و خرد مندی
در بین دانشمندان عصر رنسانس به شدت گسترش پیدا کرده بود چرا که پایه و اساس کسب و کار بشمار می آمد و باعث ایجاد خلاقیت در کسب و کار می شد
ارسطو در نوشته ها و گزارشهای خودش اشاراتی به تمرکز ذهنی و فکری دارد
همچنین ارسطو به استعاره ها اشاره می کند که به عنوان یک عامل کلیدی در تفکر خلاق محسوب می شود
بینش و بصیرت
بصیرت و بینش اکثر جرقه های فکری در علوم مختلف
• بصیرت تالس در تشریح قضایای طبیعی
• فیثاغورث در ریاضیات
• یکی از جنبه های بینش و بصیرت: ساده بودن بهتر از پیچیده بودن

 

 

 

 

 

انعکاس یا بازتاب
 زمان در انعکاس تفکر خلاق موثر است
تفکر خلاق با میزان استرس ارتباط دارد
 مدیران اجرایی زمان کمی را برای بازتاب انعکاس خلاقیت خود اختصاص میدهند.
مجذوبیت و عمیق شدن
تفکر خلاق نیاز به درک عمیق موضوعات دارد.
 سطحی نگری منجر به تفکر خلاق نمی شود
تفکر خلاق نیاز به آموزش دارد تا روشهای سنتی تفکر تغییر کند.
بازی ، خود به خودی و ادامه دار بودن
تفکر خلاق از طریق بازی های روانشناختی تقویت می شود.
یکی از مشکلات ایجاد تفکر خلاق این است که افراد بالغ تمایلی به انجام بازی های روانشناختی از خود نشان نمیدهند
خصیصه ها و ویژگیهای افراد خلاق
استدلال گرایی و هر چیزی را به دلیلی مرتبط کردن:
با مسائل به طور سطحی برخورد نمیکنند و دنبال دلیل ان پدیده هستند
غیر متعارف و نا مرسوم بودن:
رفتارشان به صورت تکراری و روتین نیست و خطی عمل نمیکنند-سازمانهایی که از تکنولوژی برتر برخوردارند اهمیت این تفکر را بهتر درک کردند
شور و هیجان و خود به خودی بودن:
افرادی فعال هستند که محیط را فعال میکنند و حتی میتوانند مدیران مقاوم در برابر تغیرات را به سمت خلاقیت سوق دهند
معیارهایی برای تشخیص تفکر خلاق در سازمان
رسمیت و مشروعیت یافتن خلاقیت:
مدیران باید فرایند خلاقیت در سازمان را رسمی کنند ولی این خطر وجود دارد که این فرایند روتین شود و بی اثر شود.
تمرین فیزیکی و خلوت کردن:
شرکت فیداکس مرکز پیشرفته ای برای بازی تنیس ایجاد کرده و دیگر بسیاری از مدیران تلاش میکنند تا جای خلوت و ارام برای فکر کردن کارکنان خلاق فراهم نمایند.
استراحت ساختارمند:
زمانهای مشخص برای استراحت افراد خلاق
 تغیر در سبک مدیریت:
مدیریتی که بتواند فرایند خلاقیت را مدیریت کند
پرداخت بر اساس مقدار کارانجام شده به جای زمان صرف شده
رفع موانع قانونی و فشارها برای ایجاد خلاقیت

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 32   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تفکر خلاق