زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مولوی

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله مولوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
مولد مولانا شهر بلخ است و ولادتش در ششم ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری اتفاق افتاده و علت شهرت او به رومی و مولاناءروم همان طول اقامت وی در شهر قونیه که اقامتگاه اکثر عمر و مدفن اوست بوده لیکن خود وی همواره خویش را از مردم خراسان شمرده و اهل شهر خود را دوست می داشته و از یاد آنان فارغ نبوده است.
نسبتش بگفته ی بعضی از جانب پدر به ابوبکر صدیق می پیوندد و اینکه مولانا در حق فرزند معنوی خود حسام الدین چلپی گوید:(صدیق ابن الصدیق رضی الله عنه وعنهم الارموی الاصل المنتسب الی الشیخ المکرم بما قال امسیت کرد یا و اصبحت عربیا ) دلیل این عقیده توان گرفت چه مسلم است که صدیق در اصطلاح اهل اسلام لقب ابوبکر است و ذیل آن بصراحت می رساند که نسبت حسام الدین با بو بکر با لاصاله نیست بلکه از جهت انحلال وجود اوست در شخصیت و وجود مولوی که مربی و مرشد او وزاده ی ابوبکر صدیق است و صرف نظر از این معنی هیچ فائده بر ذکر انتساب اصلی حسام الدین به ارومیه و نسبت او از طریق انحلال و قلب عنصر بشیخ مکرم یعنی ابوبکر مترتب نمی گردد.
نام مولانا بنا به قول اغلب تذکره نویسان محمد ولقب او را جلال الدین است وتمامی مورخان او را بدین نام ولقب نام برده اند . احمد افلاکی از بها ولد نقل می کند که ( خداوندگار من از نسل بزرگ است ) و اطلاق خداوندگار با عقیده ی الوهیت بشر که این دسته از صوفیه معتقد ند و سلطنت و حکومت ظاهری و باطنی اقطاب نسبت بمریدان خود در اعتقاد همه ی صوفیان تناسب تمام دارد از همین نظر است وبهمین مناسبت بعضی اقطاب بآخر و اول اسم خود لفظ شاه اضافه کرده اند .
لقب مولوی نیز که از دیر زمان میان صوفیه و دیگران بدین استاد حقیقت بین اختصاص دارد در زمان خود وی و حتی تا قرن نهم نیز شهرت نداشته و ممکن است این لقب از روی عنوان دیگر یعنی مولا روم گرفته شده باشد.
در منشا قرن ششم القاب را بمناسبت ذکر جناب و امثال آن پیش از آنها با یا نسبت استعمال کرده اند مثل جناب اوحدی . فاضلی . اجلی . ومیتوان گفت که اطلاق مولوی هم از این قبیل بوده و بتدریج بدین صورت یعنی با حذف موصوف به مولاناء روم اختصاص یافته باشد و موید این احتمال آنست که در نفحات الانس این لقب بدین صورت (خدمت مولوی ) بکرات در طی ترجمه ی حال او بکار رفته است نه در اینجا و نه در کتب ومنابع قدیمی مانند گزیده و مناقب العارفین کلمه ی مولوی نیامده است .
شهرت مولوی (بمولاناءروم ) مسلم است و بصراحت از گفته ی حمد الله مستوفی و قول اغلب تذکره نویسان مستفاد می گردد و در مناقب العارفین هر کجا لفظ مولانا ذکر می شود مراد همان جلال الدین محمد است.
احمد افلاکی در عنوان او لفظ (سر الله الاعظم ) آورده ولی در ضمن کتاب بهیچوجه بدین نام اشاره نکرده و در ضمن کتب دیگر هم دیده نشده است .
بشنو این نی چون حکایت می کند
مولانا و جهان ما
١۷ دسامبر (٢٦ آذرماه) برای تمام جهان روز بزرگی است، این روز، روز وصال مولانا با مرگ در سال ١٢۷٣میلادی است.
روز جهانی "مولوی" بزرگداشت سٿر ?بزرگترین صوٿی ایرانی قرن سیزدهم میلادی از دیار ما است.
چرا صدای مولوی پس از ۷٠٠ سال همچنان در گوش جهانیان پیچیده است؟
مولانا می گوید: «من نه مسیحی و نه یهودی ام، نه هندو، نه بودایی و نه ذن. من از شرق یا غرب نیامده ام، من به معشوقم تعلق دارم.»
تیمی ام ز ترکستان، نیمی ام ز ٿرغانه
نیمی ام ز آب و گل، نیمی ام ز جان و دل "مولوی" بیش از هر شاعر دیگری ، "نادیده ها" را دیده و به توصیٿ غیر قابل وصٿ ها پرداخته است. او عرش را در هر چیزی جست و جو کرده است؛ در آواز، در سماع، در طبیعت و در دوستی و خدا برای او در حکم "معشوق" بوده است.
به همین دلیل است که در بیست سال گذشته، ترجمه های انگلیسی آثار مولوی در ٿروش، آثار شکسپیر را پشت سر گذاشته است.
***
مجله "تایمز" در شماره سی و یک دسامبر چهار سال پیش"مولانا" را
صوٿی قرن" نامیده است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   7 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مولوی

دانلودمقاله رمان به عنوان ادبیات غیردینی

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله رمان به عنوان ادبیات غیردینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
مقدمه:
رمان نوعی هنر ادبی است که دین را به ندرت مضمون اصلی و آشکار خود قرار می دهد.
برخی از کتابها که شبیه رمان اند چنین می کنند ولی بهتر این است که آنها را از آثار ارشادی خواند، زیرا گرچه شاید از لطف اسلوب یا قوت ترغین بهره مند باشند، خاستگاهشان هنری نیست تبلیغی است.
رمان اصیل،حتی در ساده ترین گونه های آن می کوشد انسان را در جامعه نمایش دهد؛ هر آموزشی که محتملاً ملازم آن است ، یا هر نتیجه اخلاقی که محتملاً بدان اشارات دارد در مرتبتی فروتر ازاین سائقه هنری جای دارد.
رمان نویسان بزرگ چه بسا مضمون هایی اختیار می کنند که واجد مفاهیم ضمنی دینی اند، ولی این مفاهیم ضمنی پوشیده بیان می شوند و در عمل و تفکر «شخصیت های داستان» بروز می یابند نه در پند و اندرز مستقیم.
برای آنکه درک درستی از پیوند رمان ودین پیدا کنیم می بایست پیوست اثر هنری را بشکافیمو به مغز آن بنگریم، و نمی بایست انتظار همرأییِ تام و تمام رمان با هیچ صورتی از مذهب رسمی باشیم. نمی خواهیم که بگوییم که آب رمان و دین به یک جوی نمی رود.، اگر واژه دین را به این معنای آن بگیریم که مستلزم رعایت دقیق نیروها، قوانین، اندیشه ها و آرمانهایی است که چندان نیرومندند که حرمت و ایمان بر می انگیزند.
رمان می کوشد که نشان دهد که انسان، گیج و خطاکار، با پیچیدگی های زندگی روبرو می شود که در میان آنها شاید عناصری باشد که بتوان آنها را الهی خواند . اگر بپذیریم که انسان فطرتاً دینی است، رمان نمی تواند دین را نادیده بگیرد گرچه مضمون اصلی آن همچنان انسان باشد.
تاریخچه رمان
رمان به تقریب 400سال پیش پدید آمد. این شکل داستانی را می توان خلف حماسه (epic) دانست که با انسان به مثابه وجودی قهرمانی سروکار داشت و خلف رمانس(romance) که فارغ از این بایستگی بوده که شخصیت هایش از قوانین احتمالات متابعت کنند یا علل معین پیامدهای معمولشان را سبب گردند.
رمان،که در نتیجه رنسانس به عالم ادبیات پا نهاد و از نهضت اصلاح دین (REFORMATION) قویاً تأثیر پذیرفت ، اقتضا می کند که داستان به طور کلی محتمل باشد و شخصیت هایش بر حسب تجربه متعارف باورکردنی جلوه کنند.
از رمان انتظار می رود که داستانی باشد درباره آنچه بیشتر خوانندگان زندگی واقعیش به حساب می آورند و چون اندیشه های مربوط به زندگی واقعی به نحو جدایی ناپذیری همبسته با چیزس است که بشر در هر دوره ای از تاریخ، معمولاً آن را بدون چندان تفکری می پذیرد.
رمان آیینه جامعه شد و به همین دلیل آیینه سرشت دورانی که رمان ناظر به آن بود گرچه رمان نمی کوشد از موضوع هایی که کاملاً دینی است دوری جوید ، کارمایه اصلی آن را در این قلمرو بهتر است اخلاقی خواند.

اخلاق از نظر رمان نویسان
اخلاقی را که رمان نویسان مطرح می سازند می توان در چند اصل اخلاقی کلی (یاموضوع کلی)خلاصه کرد:«خدا را نمی توان فریفت، زیرا هر کسی آن می درود که می کاردٍ»(عهد جدید،رساله پولس رسول به غلاطیان ، باب6، آیه7)؛«خداوند می گوید انتقام از آن من است، من مکافات خواهم داد»(همان،رساله به عبرانیان، باب10، آیه30)؛«سگ دیگر بار به قی خود باز گشته است و خنزیر شسته شده به کار غلطیدنش در گل»(همان، رساله دوم پولس رسول، باب2، آیه23)؛ «انسان هیچ است، و اگر گمان کند که چیزی است خود را فریب داده است»(همان، رساله پولس به غلاطیان،باب6،آیه3).
اینها برخی از اصول اخلاقی متنبه ساز کتاب مقدس است که خمیر مایه دهها رمان بوده است.
این واقعیت که مجری بودن این قوانین عام را در زندگی روزمره می توان به چشم دید، و نیز این امر که قوانین عام مزبور حقایق روان شناختی اند ، آنها را راهنمای رمان نویسان می سازد که لازم است، مثل هر هنرمند دیگری مشاهده تیزبین باشد. او ممکن است این حقایق تلخ را با شوخ طبعی بیان کند، و بعضی از رمان های به حق دینی به چشم جهانیان کتابهای با مزه ای جلوه کرده است ولی اخلاق موجود در زیر ساخت آنها فراتر از بامزگی و خنده است.
دون کیشوت
در این مقاله مجال بررسی تاریخی رمان نیست با وجود این بی فایده نیست به دون کیشت (1605) اثر میگوئل دِ سروانتس اشاره کنیم که غالباً آن را نخستین رمان اصیل دانسته اند.
داستان این رمان سرگذشت مردم محترمی است که مطالعه کتابهای قدیمی رمانس و سلحشوری عقل او را زایل کرده است؛ او ابلهانه لباس شوالیه ها بر تن می کند و به دنبال ماجرا پیش می تازد. او در قصه ای پریشان و گاه خشن وسرسری به مسخره گرفته می شود، کتک می خورد و تحقیر می شود، تا سرانجام در بستر مرگ بلاهت آمیز بودن پندار واهی اش را در می یابد.
بسیاری از مردم این کتاب را از طریق اقتباس های تئاتری و سینمایی و اپرایی و همچنین از طریق واژه quixotic که «برانگیخته از آمارهای افتخار آمیز به دست نیامدنی» معنی می دهد و رواج عام دارد، می شناسند و ان را به طور سطحی می خوانند یا اصلاً نمی خوانند .ولی مطالع دقیق رمان دلیل اصلی قدرت فوق العاده آن را آشکار می سازد.
دون کیشت نخستین نمونه ادبیات عامه پسند است که مضمون عمیقاً دینی آن عبارت است پیروز شدن در عین شکست ـ مفهومی که ریشه محکمی در مسیحیت دارد دون کیشت که در برابر کسانی که با او بد رفتاری می کنند مؤدب و بزرگمنش است و آماده است به هر قیمتی که هست به یاری درماندگان بشتابد و بر ظلم و جور بتازد، به وضوح از روستائیان کودن و اشراف بی رحمی که او را می آزارند و از او نفرت دارندوالاتر است.
ما او را دوست می داریم زیرا دیوانگی او مسیح وار استو پیروزی او اینجهانی نیست.
نامه های پیکویک
این مضمون در رمان های بیشماری تکرار شده است یکی از بزرگترین این رمان ها نامه های پیکویک اثر چارلز دیکنز است که در آن آقای پیکویک که در ابتدا شخصیتی ابله و تقریباً لوده جلوه می کند به سبب حبس نا عادلانه ای چنان ژرف نگر می شود که از شقاوتی که بخشی از جامعه اوست کاملاً آگاهی می یابد.
این نکته از لحاظ مضمون مورد بحث ما واجد اهمیت است که آقای پیکویک به یمن وجود نوکرش ، سام ولر، همچنان که دون کیشت به یمن وجود ندیم روستایی اش سانچو پانزا ، به آن حد از فهم عادی و خرد عملی دست می یابد که از بلا نجات می یابد.
سروران مظهر ایمان و امید و خیرخواهی و عدالت و شجاعتند ولی آنان بدون تدبیر و میانه روی نوکران به گمراهی دچار می شدند. شخصیتی که همه هفت فضیلت بزرگ1 را داراست مقامی فراتر از قهرمان رمان دارد، ولی هرگاه قهرمانی که بیشتر آن فضایل را داراست به یمن وجود یاور یا خادمی کامل گردد که دارای فضایلی است که او فاقد آنهاست شاید داستان بزرگ و سحر آمیزی پدی آید.
همچنان که فضیلت های بزرگ در رمان های بزرگ به صورت های بیشمار، گرچه غالباً در لفافه ظاهر می شوند گناهان کبیره نیز چنینند.
ذکر یک نمونه برای هر یک از این گناهان فهرستی فراهم می آورد که به ناچار فاقد بسیاری دیگری از آثاری است که همپایه آن نمونه اند. با وجود این هرگاه غرور را مد نظر قرارمی دهیم به یاد می آوریم که با چه درخششی در دامبی و پسر (1880) اثر فئودور داستایوسکی و موبی دیک(1851)اثر هرمن ملویل است؛ حسد خمیرمایه دختر عمو بت(1846) اثر اونوره دوبالزاک است؛ شهرت نمونه های فراوانی دارد که برخی از آنها این رذیلت را به صورتی ظریف عرضه کرده اند، از جمله کلاریسا هارلو اثر ساموئل ریچاردسون و برخی دیگر با صراحت ، از جمله فانی هیل اثر جان کله لند، شکم بارگی مضمونی است کمتر متداول، گرچه شرابخواری که می توان آن را یکی از وجوه شکمبارگی دانست بسیار متداول است در آسوموار (1877)اثر امیل زولا کاویده شده است، آز مضمونی است متداول و پسر عمو پونس (1847) اثر بالزاک آن را در لفافه جنون جمع آوری اشیاء عتیقه نشان می دهد. این جنون در سیلون پونس با آزی مرتبط است که شکمبارگی را در زرورق خوش خوراکی می پوشاند تا از زشتی آن بکاهد تنبلی او بلمف اثر ایوان گنچارف را به یاد می آورد که در آن این گناه تا بطنش کاویده شده است بی تردید این فهرست کامل نیست ، چه مثلاً بی رحمی که دیکنز نمونه های بسیاری از آن به دست داده است. جزو هفت گناه کبیره1. نیست؛ و حماقت هم که گوستار و فلوبر با ظرافت در مادام بوواری به نمایش گذاشته است جزو آن نیست؛ فخر فرشی هم نیست .
این گناه اگر چه بزرگ نیست، در عالم بورژواها دلمشغولی رایجی است و در هیچ اثر دیگری به اندازه در جستجوی زمان گمشده اثر مارسل پروست موشکافانه تشریح نشده است. به واقع هر فضیلتی که به افراط کشیده شود به رذیلت بدل می شود و گاه نیز رذیلت ممکن است رنگ رنگ فضیلت به خود گیرد.
این امر عالِم اخلاق را با وضع دشواری روبرو می سازد ولی رمان نویس را خوش می آید زیرا کامیابی او منوط است به تمایزهای ظریف و به حرکت در جهت مخالف (enantiodromia) ، یا گرایش صفات و عواطف به اینکه به ضد خود تبدیل شوند که حقیقتی شناخته شده در روان شناسی است.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 30   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رمان به عنوان ادبیات غیردینی

دانلود مقاله نوسانات قیمت نقت

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله نوسانات قیمت نقت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 نوسانات قیمت نفت مهمترین خبر اقتصادی هفته گذشته بود. قیمت نفت که از ده روز گذشته با یک رکورد بی سابقه در 21 سال گذشته از مرز 45 دلار گذشت و با کمی نوسان به 46 دلار رسید، کارشناسان درگیری ها در عراق و به خصوص نجف و قطع مجدد صادرات نفت این کشور، موضوع همه پرسی در ونوزوئلا، پرونده هسته ای ایران ممنوعیت صادرات شرکت روسی بوکاس را عامل این افزایش قیمت بی سابقه می دانند.
در سفر آقای خاتمی جمهوری آذربایجان 10 سند همکاری و یادداشت تفاهم بین دو کشور امضا شد از جمله اعتبار 75 و 40 میلیون دلاری بانک توسعه صادرات ایران برای توسعه پست های برق منطقه ای و جاده باکو- آستارا بود.
عبدا... پوری حسینی که پیشتر از واگذاری تعداد زیادی از شرکت های دولتی خبر داده بود 222 شرکت دولتی با ارزش 20 هزار میلیارد ریال را جهت واگذاری معرفی کرد بنا به گفته او 47 شرکت بین 50 تا 100 درصد سهامشان و 123 شرکت کمتر از 50 درصد سهامشان را به صورت مزایده می فروشند و سهام 51 شرکت هم به صورت بلوکی در بورس واگذار می شود.با توجه به اینکه پور محمدی معاونت وزارت اقتصاد مجموع دارایی دولت را 400 هزار میلیارد تومان اعلام کرد دولت قصد دارد فقط نیم درصد از دارایی های خود را به بخش خصوصی واگذار کند.
بحث درباره اصل 44 قانون اساسی در هفته گذشته ادامه داشت و سخنگوی دولت از بازخوانی اصل 44 در مجمع تشخیص حمایت کرد و تعداد زیادی از نمایندگان نیز از تغییر برداشت از این اصل استقبال کردند.
کشمکش برسر تغییر مکان نمایشگاه بین المللی هم ادامه یافت و حتی آقای خاتمی هم ضمن اذعان به خیر خواهی شورای شهر از آنان خواست که نسبت به تعهدات ملی کشور توجه داشته باشند.
شهرداری کارگاه سابق شرکت سیما چوب را برای برگزاری نمایشگاه از جمله نمایشگاه فرش در یک سال آینده معرفی کرد. اما سخنگوی دولت اعلام کرد که یک کارگاه چوب بری برای برگزاری نمایشگاه فرش مناسب نیست، گویا طبق توافقات با عدم فروش خانگی نمایشگاه فرش در محل نمایشگاه بین المللی برگزار خواهد شد.
وزیر نفت برای توضیح در مورد پرونده استات اویل به مجلس رفت و اعلام کرد هیچ مدرکی علیه طرف ایرانی در مورد رشوه به طرف نروژی کشف نشده است. او همچنین به تلاش وزارت نفت برای در نظر گرفتن جایگزینی برای بهره مالکانه خبر داد.
با پایان خریدهای مربوط به روز مادر قیمت سکه در بازار تا 40 هزار ریال کاهش داشت و با کاهش تعرفه های وارداتی از 46 درصد به 21 درصد قیمت مرغ نیز پایین آمد. خبرهای داخلی از حاد شدن موضوع پرونده هسته ای ایران در آژانس انرژی اتمی حکایت دارد اما رییس جمهور اعلام کرد ملت برای استفاده از حق خود در بهره برداری صلح آمیز انرژی هسته آماده پذیرش هزینه هم است.
اخبار مجلس در هفته گذشته حکایت از بررسی لایحه برنامه چهارم در حصن علنی در هفته جاری را دارد تا بررسی برنامه پیش از آغاز شهریور به پایان برسد و دولت مشکلی جهت بودجه ریزی سال 84 نداشته باشد.
طبق گفته رییس جمهور موضوع بازگشایی فرودگاه امام به شورای عالی امنیت ملی واگذار شده است همچنین در اخبار آمده بود که بعضی از ساختمان های فرودگاه نشست کرده است.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   4 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نوسانات قیمت نقت

دانلود مقاله اکوسیستم جنگل های دریایی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله اکوسیستم جنگل های دریایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

«جنگل های مانگرو» در جهان

چکیده
جنگ های دریایی جنگل هایی هستند که در سواحل مناطق استوایی و نیمه استوایی قرار دارند و اکوسیستمی جذاب را پدید می آورند. این جنگلها در جهان به نام عمومی «مانگرو» و به نام علمی «اوسینا مارینا»شناخته می شود و در ایران به «جنگلهای حرا» معروف است. مانگرو به اکوسیستمی اطلاق می شود که از زمین های مرطوب حد واسط مناطق جزر و مدی دریا همراه با مجموعه هایی از گیاهان بی نظیر و جانوران خاص که در مناطق ساحلی و کنار تالابی اکوسیستم تکثیر پیدا می کنند تشکیل شده است. از آنجا که جنگل حرا در جزیره قشم و سواحل جنوبی استان هرمزگان از وسیع ترین نمونه های آن در دنیاست از اهمیت خاصی برای ایرانیان و دانشمندان سایر ملتها برخوردار است.
در این مقاله در قسمت اول به معرفی اکوسیستم جنگل های دریازی و ویژگی های جنگلهای مانگرو در جهان و در قسمت دوم به معرفی خصوصیات جنگلهای حرا، نواحی پراکنش آنها و چگونگی رشد و تکثیر و سازگاری با شوری آب دریا و موارد استفاده و اهمیت و اثرات زیست محیطی این جنگلها پرداخته شده است.
واژه های کلیدی: اکوسیستم، جنگل های دریایی حاره، مانگرو، اوسینا مارینا، خور، تالاب.

مقدمه
جنگل های دریایی چهره ای از سیمای طبیعی استوایی و نزدیک استوا هستند که از چند دهه گذشته مورد توجه مجامع زیست محیطی جهان قرار گرفته اند.
جنگل های دریایی که جنگلهای مانگرو ( Mangrove ) نامیده می شوند، اکوسیستم کاملا ویژه ای هستند که اجتماعات گیاهی و جانوری آنها در ارتباط با شرایط خاص شکل می گیرد. این اکوسیستم در زمره غنی ترین و حاصلخیزترین اکوسیستم های دنیا به حساب می آید، چرا که از اکسیژن مناسب که از رودخانه ها به آن وارد می شود و از مواد معدنی غنی که در دریاها به وفور یافت می شود برخوردارند. اما مسئله اصلی شوری بالای آب و خاک در این مناطق است که این اکوسیستم به طور اعجاب انگیزی با آن تطابق یافته است.
در سال های اخیر، با تخریب جهانی «جنگلهای استوایی» توجه فزاینده ای به «اکوسیستم درخت زارهای دریایی» که در معرض تهدید یا نابودی هستند صورت پذیرفت. بطوری که این اکوسیستم را بسیاری از متخصصین به عنوان زیست گاهی برای شمار مختلفی از گونه دهای آبزی و حیوانات وابسته به آن دانسته اند. بسیاری از این گونه ها ارزش تجاری دارند. همچنین این اکوسیستم را عامل تعیین کننده ای در پایداری سواحل در مقابل فرسایش امواج سهمگین دریایی می دانند و نقش بارز آن را در تامین چوب و علوفه انکار نمی کنند و نیز وجود آن را در سیستم کاهش انیدریک کربنیک کره زمین بی تاثیر نمی دانند.
مانگرو به اکوسیستمی اطلاق می شود که از زمین های مرطوب حدواسط مناطق جزر و مدی دریا همراه به مجموعه هایی از گیاهان بی نظیر و جانوران خاص که در مناطق ساحلی و کنار تالابی اکوسیستم تکثیر پیدا می کنند تشکیل شده است.
مجموعۀ درخت زارهای دریایی را در نوار باریکی از پناهگاههای ساحلی، بین کمترین و بیشترین حد از سطح آب دریا که با تغییرات جزر و مد سواحل مناطق گرم و حاره ای در میان «خورها» و « تالاب های ساحلی» و زوایای مناسب در مصب رودخانه ها رویش دارند می توان دید. این جنگل های «غرق آبی» با موقعیت ویژه خود به جنگل های جزر و مدی یا جنگل های باتلاقی نیز موسوم هستند که نام عمومی دیگر آن « جنگلهای مانگرو» است.
در گذشته محیط های جنگلی مانگرو به عنوان سرزمین های خشن و بی فایده در نظر می آمد و به شیوه های مختلف تخریب می شد به طوری که گسترۀ جهان به میزان 80 درصد از جنگل های دریازی به دلیل راه سازی، دفن غیر بهداشتی ضایعات یا استفاده بیش از حد از سرشاخه های درختان و قطع یکپارچه آن برای استخراج هیزم و تهیه ذغال و ایجاد سیستم های کشت آبی تخریب شد و رو به نابودی نهاد.
به کمک استقرار یک سیستم مدیریت زیست محیطی موثر می توان شرایط متنوع طبیعی این اکوسیستم جذاب را با ملحوظ داشتن شرایط حفاظتی به استنادارزش های ژنتیکی بسیارش سامان داده و از آن حفاظت نمود. برای اطمینان از چگونگی حفاظت، شناخت ارزش های این سیستم در مقیاس جهانی و محلی امری مهم است. این شناخت برای طیف وسیعی از مناطق ساحلی که از ذخایر طبیعی ویژه ای برخوردارند صادق است. به هر حال در این نگرش می بایست علایق مردم محلی به حساب آید تا با برنامه ریزی کاشت گونه های جنگلی و سیستم مناسب بهره برداری در هم آمیخته شود. به علاوه، ترویج بیشتر پژوهش های پایه در ارتباط با این اکوسیستم ضروری است زیرا مسئولیت حفظ میراث های طبیعی بر دوش نسل کونی است تا سهمی برای نسل آینده باقی بماند.
ویژگی های جنگل های مانگرو
وجه تسمیه: مانگرو واژه ای از هند غربی و مشتق شده از لغت پرتغالی Mango به معنای انبه و لغت انگلیسی Rove به معنای بیشه است که به درختان و درختچه هایی اطلاق می شود که در سواحل دریاها و اقیانوسها قرار دارند و در آبهای مناطق استوایی و نیمه استوایی اجتماعاتی را شامل می شوند که پراکندگی آنها محدود به مناطق جزر و مدی می شود.
ویژگی های گیاهی:
مانگروها از هالوفیتهای نهاندانه باتلاقی 2 هستند. شامل گیاهانی تک لپه و دولپه اند واز نظر طبقه بندی دارای شباهت یکسان نیستند. مانگروها شامل 8 تیره و 12 جنس و حدودا 80 گونه مختلف اند و پراکندگی آنها محدود به جنوب شرقی اسیاست (حدود 65 گونه).

عوامل موثر در پراکنش مانگروها

عواملی از قبیل شرایط آب و هوایی و جزر و مد و بافت و ساختمان خاک و شوری آب فاکتورهایی هستند که رویشگاه و پراکنش مانگروها را محدود و مشخص می سازند.
1- درجه حرارت: این گیاهان محدود به نواحی گرم که میانگین درجه حرارت هوا از 19 درجه سانتیگراد بیسشتر است هستند. مناطقی که میانگین حرارت ماهانه آنها کمتر از 19 درجه سانتیگراد باشد در خارج از محدوده اکولوژیکی قرار می گیرند. این گیاهان تحمل نوسانات زیاد حرارت تا (10 درجه) را حتی در رویشگاههای طبیعی خود ندارندو در این شرایط رشد و توسعه آنها رضایت بخش نیست. به طور کلی در مکانی که مانگرو می روید آب همیشه گرم است.
2- موجهای شدید کرانه و فعالیتهای جزر و مدی: چون مانگرو به مکانهای آرام مثل خورها و دلتاها نیاز دارد، موجهای شدید باعث محدود شدن توسعه مانگروها می شوند. امواج شدید نهالها را از بین می برند و رسوبات نرم را فرسوده می کنند. به علت فرآیندهایی که در خاک و بستر رویشگاه رخ می دهد بهترین پراکنش مانگروها را مربوط به مناطقی با بالاترین مد و پایین ترین جزر دانسته اند.
3- رسوبات دانه ریز: نهالهای این گیاهان در خاکهایی که دارای بافت نرم شامل سیلت، رس و مواد آلی باشد به خوبی رشد می کند و خاکهای آتشفشانی محل رویش مانگرو را حاصلخیز می سازد ( اگرچه رسوبات کوارتزی و گرانیتی خاکهای فقیری هستند) به هرحال اجتماع گیاهان مانگرو سبب تشکیل خاکهایی با عناصر بسیار ظریف و ریز با بافت سنگین می شود که با مواد الی و ترکیبات بسیار غنی سولفوره همراه است. منشا ترکیبات سولفوره را می توان نتایج فرایندهای زیر دانست.

 


الف) احیای کربنات کلسیم آب در یا در مجاورت ماده آلی
ب) تحت تاثیر تثبیت انتخابی این سولفات در ریشه گیاهان و احیای آن در بافت گیاه در اثر متابولیسم درختان
به نظر می رسد مادامی که خاکها در مرحله هوازی قرار دارند سولفوره و یقینا شور هستند چه این خاکها در محل لب شور خلیج های دهانه با کولابهای ساحلی تشکیل می شوند. وقتی این خاکها به مرحله هوازی می رسند سولفوره ها اکسیده می شود و سولفاتهای اسیدی مختلف که بیشتر از جنس آهن و همچنین آلومینیم و منگنز هستند ایجاد می کنند و قسمتی از شوری آن هم در خاک باقی می ماند.

درختان جنگلهای مانگرو چگونه در آب رشد می کنند؟
شناور بودن میوه و دانه گیاهان مانگرو بهترین مکانیسم تولید مثل و انتشار در شرایط خاص ساحلی است. دانه های بارور شده از همان ابتدا از گیاه اصلی نمی افتد، بلکه از قاعده میوه شروع به جوانه زدن می کند و روی گیاه ریشه و ساقه های نیزه مانند رشد می کنند. این مرحله یک تا سه سال طول می کشد و گیاهی با حدود یک متر طول، از گیاه مادری جدا می شود، داخل آب می افتد و زندگی را مستقلا ادامه می دهد. گیاهان جدید روی آب دریاها به حالت افقی قرار می گیرند و به سرعت حرکت می کنند و بعد از رسیدن به آبهای تازه مثل تالاب ها به حالت عمودی در می ایند تا ریشه ها به سمت پایین قرار بگیرند و بتوانند در گل و لای، ریشه بدوانند. بعضی از گونه حتی می توانند به مدت یک سال روی آب دریا معلق بمانند.
در گونه Avicenna marinaکه گونه بومی استان هرمزگان است نحوۀ تکثیر به شکل دیگری است. در این گونه و گونه های نظیر آن، جوانه های بذر وقتی از گیاه مادری می افتد، هنوز داخل یک پوسته قرار دارند و در این حالت روی آب شناور می مانند که گاهی 3 یا 4 روز طول می کشد و پس از تثبیت در خاک شروع به رشد و نمو می کنند.
درختان جنگل های مانگرو چگونه آب شور دریا را به آب شیرین تبدیل می کنند؟

از خصوصیات منحصر به فرد گیاهان مانگرو (حرا) که آنها را از سایر اکوسیستم ها مجزا می کند، قابلیت مقاومت به غلظت بالای نمک در آب اطراف ریشه هاست. اولین خط دفاعی بسیاری از گیاهان مانگرو ممانعت از ورود نمک به داخل گیاه به وسیله خاصیت نیمه تراوایی ریشه و جذب انتخابی و فیلتر کردن املاح است.
روش دیگر سازگاری، ترشح سریع نمکی است که وارد سیستم گیاه شده است. برگهای بسیاری از گونه های مانگرو غدد نمکی ویژه ای دارد. به جرأت می توان گفت این سیستم، یکی از فعالترین سیستم های ترشح کننده نمک است که تا کنون شناخته شده است تا جایی که در گونه هایی از این گیاهان، می توان نمک را بر روی یرگهای آن دید، ولی در برخی گونه ها که به واسطه مکانیسم اول از خشکی اجتناب می کنند با ظاهری متفاوت جلوه گری کرده نمک به اندام های آنها نمی رسد و برگها شور نیستند.
جمع آوری نمک و تغلیظ آن در برگهای پیر در حال ریزش پوسته مرده گیاه، راهکار دیگری است که گیاهان مانگرو برای رهایی از شوری به کار می برند، علاوه بر این فعل و انفعالات، وجود کوتیکول های پوسته موجود روی برگ درختان، واکسی بسیار ضخیم با پرزها و زایده های مو مانند متراکم برای کاهش فراتراوش آب و تعرق، از دیگر شاخص های درختان جنگل های مانگرو است.این خصوصیات باعث کاهش جذب آب و کاهش ورود نمک ها که همراه با جذب آب به گیاه وارد می شوند می گردد. در این گیاهان روزنه های برگ در زیر برگ واقع شده اند که منجر به تعرق کمتر آب می شوند.
بسیاری از این درختان در مقایسه با سایر گیاهان سیستم ریشه گسترده تری در زیر زمین دارند. البته ریشه های اصلی این گیاهان از عمق دومتری پایین تر نمی روند، که دلیل آن کمبود اکسیژن در اعماق بیشتر زمین است.
شکل

از درختان جنگلهای مانگرو در جهان چه استفاده هایی می شود؟
تقریبا در اکثر نقاط دنیا از گونه های مانگرو به عنوان هیزم استفاده می شود و در برخی مناطق، حتی به عنوان منبع اصلی درآمد مردم به شمار می رود. در بنگلادش از چوب این درختان برای تهیه چوب کبریت و کاغذ روزنامه استفاده می شود. در اندونزی که از بزرگترین کشورهای تولید کننده خمیر کاغذ در دنیاست، 20 درصد مواد خام این خمیر از گیاهان مانگرو به دست می آید. در فیلیپین و سوماترای اندونزی نیز این درختان نهایتا به کاغذ تبدیل می شوند.
بعضی گونه ها نوعی مواد خام بسیار مقاوم تولید می کنند که علاوه بر استفاده ی آنها در صنایع چوب به شکل سنتی برای تهیه قند و الکل هم استفاده می شود.
مناطقی که حد واسط رودخانه و دریا قرار دارند، در تمام دنیا از لحاظ اکولوژیکی و زیست محیطی، فوق العاده و به شدت حاصلخیزند. جنگل های حرا هم از این قاعده مستثنی نیستند و با توجه به ویژگی خاصشان، جایگاه خوبی برای رشد ماهی ها و صنعت شیلات هستند. بعضی از ماهیها باید بخشی از چرخه زندگی خود را در جنگل های مانگرو سپری کنند. از این میان می توان به رشد بعضی صدفها اشاره کرد که به ریشه گیاهان حرا متصل شده و قابلیت رشد و پرورش در تالاب ها و مرداب های این جنگل ها را دارند.
بعضی از حلزون ها و میگوها هم زندگی خود را مدیون جنگل های حرا هستند. اما امروز به دلیل آلودگی هایی که در سطح جنگل های حرا اتفاق افتاده است صید آبزیان با کاهش چشمگیری مواجه شده است، چرا که بسیاری از ماهی هایی که لابلای شاخه ها و ریشه های درختان حرا تخم ریزی کرده اند حالا پناهگاهی ندارند.

 

 

 

جنگل های مانگرو

 

یکی از جوامع و چهره های جالب گیاهی ایران جنگل های مانگرو هستند که نواحی ساحلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته اند. جنگل های مانگرو ایران در گستره جذر ومد،مصب هاو جزایر بین خورها در طول سواحل کشیده شدهاند که به صورت جوامع کوچک و بزرگ گسسته یا پیوسته دیده می شوند .
یکی از جوامع و چهره های جالب گیاهی ایران جنگل های مانگرو هستند که نواحی ساحلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته اند. جنگل های مانگرو ایران در گستره جذر ومد،مصب هاو جزایر بین خورها در طول سواحل کشیده شدهاند که به صورت جوامع کوچک و بزرگ گسسته یا پیوسته دیده می شوند .جنگلهای مانگرو ایران آخرین حد پراکنش جنگل ها در آسیای جنوب غربی به شمار می آید پراکنش جنگل ها در ایران از شرقی ترین بخش دریای عمان در ایران ،در خلیج گواتر شروع می شود و با حرکت به غرب خلیج فارس و زیاد شدن عرض جغرافیای در رویشگاه نایبند در استان بوشهر پایان می یابد جنگل های مانکرو در ایران شامل دو گونه اند:
– Avicennia marina
– Rhizophora mucronta
جنگل های مانگرو با سایر اکوسیستم ها ی جنگلی تفاوت اساسی دارند این جنگل ها نه به خشکی تعلق دارند نه به دریا بلکه مشترک بین آب و خشکی اند.جنگل های مانگرو ایران ،جنگل های یکدست هستند که از گونه حرا تشکیل شده اند در بخش کوچکی ار سواحل جنوبی ایران در خور بندر جاسک گونه چندل نیز در وسعت کم دیده میشود.بخش عمده جنگل ها در نواحی مرکزی خلیج فارس واقع شده اند. بزرگترین جامعه متحد جنگلی در جزیره قشم و محدوده خمیر واقع شده اند که با مسافتی حدود ده هزار هکتار جنگل هایی مترکم،نیمه متراکم،کم تراکم و پراکنده وسیع ترین و مرغوب ترین اراضی جنگلی مانگرو ایران را تشکبل می دهند .این جنگل ها به طور عام ساحلی هستند و در حاشیه رود خانه ها دیده می شوند.
گونه های مانگرو در ایران صفات مشترکی دارند و جهت بقائ از از ویژگی های خاصی برای استقرار پیروی می کنند مهمترین آنها عبارتنند از:
۱) در عرض های جغرافیایی خاص زندگی میکنند (در عرض جغرافیایی ۲۵ تا۲۷ درجه شمالی وطول شرقی۵۵ تا ۶۵ گسترش یافته اند ودر عرض جغرافیایی بیش از ۲۸ درجه اراضی مانگرو قطع می شوند).
۲) محل استقرار آنها در منطقه جذر مدی است واز ساحل شروع و تا آخرین حد اثر جزر ومد ادامه دارند.
۳) مانگرو های ایران ساحلی هستند ودر حاشیه خورها و مصب رودخانه ها مستقراند.
۴) خاک مورد نیازآنها از نوع خاک گل آلود، لجنی ،شور و اشباع از آب هستند.
۵) جهت تطابق با محیط اقدام به بروز ویژگی های خاصی نموده اند که باعث استقرار آنها می شود مهمترین آنها عبارتنند از:
ـ تولید ریشه های هوایی تنفس کننده به نام pneumatophores
ـ خاصیت زنده زایی بذر
ریشه های تنفس کننده به اشکال مختلف در گونه های مختلف تشگیل می شوند که علاوه برنقش تنفس در محیط بی هوازی موجب استقرار گیاه در محیط بی ثبات بستر می گردند همچنین بذر در گونه های حرا و چندل زنده زا است ،زنده زایی در اصل اهرم سازوکار تولید مثل است
۶) به طور عام به صورت درختچه ودرخت با تاج گسترده هستند
۷) در محیط زندگی خود حاکم مطلق بوده و سایر گونه ها قادر به رقابت با آنه نیستند.
۸) در هنگام مد تنها تاج درختان بالاتر از سطح آب قرار میگیرد و بقیه اندام گیاه در زیر آب قرار دارد
۹) دارای خصوصیات خاصی هستند این جنگل ها در حد فاطل خشکی و در زندگی می کنند نه به خشکی مطلق دارند ونه به دریا بلکه بین هر دو اکوسیستم قرار دارند.
۱۰ ) جزر ومد در شکل گیری مانگرو ها نقش اساسی دارد.
۱۱) مانگرو ها نسبت به شرایط محیطی ،آب و هواو شوری مقاومت زیادی دارند که تحمل گونه حرا نسبت به شرایط مذکور بیشتر از گونه چندل است.
● گونه های تشکیل دهنده مانگرو در ایران :
▪ گونه حرا
گونه حرا به نام علمی Avicennia marina از جنس Avicennia واز خاانواده AVICENNIACEAE که به افتخار ابوعلی سینا که اولین بار آن را تشخیص داده نامگذاری گردیده است.حرا بردباری زیادی نسبت به شرایط مختلف اکولوژی دارد و نسبت به تغییرات آب و هوا و شوری از مقاومت زیادی بر خوردار است به گونه ای که در بارندگی های۲۵۰۰ میلیمتر در شرق آسیا تا حداکثر ۲۰۰ میلیمتر در ایران از کیفیت مناسب و یکسان بر خوردار است و دامنه شوری وسیعی از ۳۵ تا ۵۰PPT را تحمل می کند .
خاک مناطق استقرار آن خاکی است غرقابی شور ،ریز دانه و قهوهای تا سیاهرنگ و بد بو .در هنگام مد بخش بیشتر اندام های هوایی در داخل آب قرار میگیرد و فقط تاج درخت مشخص است به همین دلیل به صورت شناور نمایان امی گرددولی در هنگام جزر کلیه اندام های هوای و ریشه های هوایی قابل تشخیص هستند .
اهمیت اقتصاد گونه حرا در ارزشهای مستقیم و غیر مستقیم آن است بخش عمده کاربرد آن به دلیل استفاده از سر شاخه هاست که به مقدار زیاد قطع و مورد تغذیه دام قرار می گیرد ، ارزش های غیر مستقیم حرا عبارتند از جلو گیر از فرسایش سواحل ، حفظ محیط زیست ،تنوع زیستی ، کاهش انرژی امواج و قدرت تخریبی طوفان و مناطق آبزی پروری هستند.
۱) ویژگی های اختصاصی :
گونه حرا جهت سازگاری با محیط ویژگی های خاصی به شرح زیر دارد که باعث بقائ و استقرار در شرایط زیستی دشوار شده است:
ـ ریشه ها
حرا دارای دو ریشه است ریشه اصلی وکم عمق که در زیر خاک قرار گرفته است . ریشه های هوایی تنفس کننده که از ریشه اصلی تشکیل ودر روی خاک قرار می گیرد و با عث تنفس گیاه در محیط بی هوازی اطراف خود میشوند ریشه اصلی به دلیل غلظت زیاد نمک در خاک اشباع از آب پیرامون ریشه و بالا بودن سطح سفره آب های زیر زمینی قادر نیست اعمال فیزیولوژیکی لازم را به تنهایی وبه صورت کامل برای گیاه انجام دهداز این رو اقدام به تولید ریشه های هوایی در سطح انبوه نموده است که به تعداد زیاد و در شعاع گسترده ای دور هر درخت را فرا گرفته است
اهمیت ریشه های هوایی در محیط زیست گونه حرا به شرح زیر است :
الف)تنفس کننده هستند و در واقع به صورت یک سیستم تهویه عمل می کنند، عملکرد ریشه های تنفس کننده بدین گونه است که برای لحظه ای باز می شوند و عدسک آنها تنها اجازه ورود هوا را می دهند ، وقتی که ریشه های تنفس کننده به طور کامل زیر آب می روند اکسیزن بین سلول آن مصرف می گردد و فشار در آن منفی شده و CO۲ تشکیل می شود وقتی ریشه ها از آب خارج می شوند فشار منفی ایجاد شده به دلیل اکسیزن کم شده و عمل تهویه انجام می شود
ب) باعث استقرار گیاه در خاک گل آلود و غرقابی می شود
ج)سیستم استقرار و ریشه دوانی خاص حرا باعث کاهش اماوج شده و حرکات ملایم موجی ایجاد می نماید که علاوه بر تاثیر گذاری در استقرار و بقائ جامعه گیاهی مزبور محل امنی را برای انواع جانوران آبزی فراهم می آورد
ـ بذر

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اکوسیستم جنگل های دریایی

دانلودمقاله "فارس" در لغت

اختصاصی از زد فایل دانلودمقاله "فارس" در لغت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چند سالی ست که واژه و مفهوم «فارس» در بازار اهل سیاست و نظریه پردازان بخشی از طیف «چپ» دگماتیک (۱) و نیزبسیاری از نژادپرستان و قبیله گرایان ایرانی رونق یافته و در کوشش های «فکر» سازی و نظریهء پردازی آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار گشته و به نغمهء ناسازِپرطنین وهیاهویی بدل شده است. تا آنجا که بسیاری از آنان بنیاد تئوری های ایران گریزو تفرقه افکن خود را بر ِتفسیرهای مجعول و مقلوبی از این مفهوم استوار می دارند که بنا بر انگیزه های سیاسی خاص و درجهت منافع و اغراض و امیالِ قدرت های خارجی و برخی دول همسایه طی سالیان دراز ، بیرون از مرزهای ایران تدارک دیده شده و در سرزمین ما پراکنده و ترویج می شود!
مرد با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی خوشتر است
جلال الدین محمد مولوی بلخی رومی
این تفسیر از واژه و مفهوم «فارس» می کوشد تا نخست زبان فراقومی ، فرانژادی وفراملی فارسی را به فارسی زبانان ایران امروزی منتسب و منحصر کند و نقش و اهمیت ، فرهنگی و هویت ساز و پیوند بخش ِِاین زبان رادر تاریخ درازدامن کشور ما ، درمیان اقوام وتیره های گوناگونِ ایرانی نادیده انگاشته و آن را هم عرض با دیگر زبان ها و گویش ها و خرده زبان های رایج درایران فرا نماید. و بدین گونه فارسی گویان ایران را «ملت» یا «قوم» ویژه ای به نام «قوم فارس» یا «ملت فارس» بنامد، تا از این طریق بتواند، تئوری های دشمن ساخته و زنگار زده ای که ایران را کشوری «کثیرالملّه» می خوانند و مدعی وجود «ستم ملی» ازسوی «ملت ستمگر فارس» برضد «ملت های ستم دیده و متعدد ساکن ایران» هستند، اعتبار بخشید ه ودر جهت تحقق اهداف آشکار و پنهان و صدساله برخی همسایگان طمعکاربه کار اندازد و برای مطالبات هذیان آلود ِبرخی خردباختگان، یا مزدبگیران سیاسی دستگاه نظری فراهم سازد وهم عنان با برنامه ها و امیال قدرتهای بدسگال جهانی و تحریکات بین الملی ، برای اقداماتِ تفرقه افکن و فتنه انگیزداخلی مشروعیت حقوقی و انسانی تدارک بیند!
از این رو توضیح و تشریح ِحقیقت این مفهوم و بسیاری ازمفاهیم ِقلب شده و تحریف گشتهء دیگر،از نظرگاه تاریخی و فرهنگی ، بیش تر ازهمیشه به ضرورتی فوری بدل شده است . خاصه در این زمانهء غوغا و در این ایام ِسیاه ، که «حکومت ابلیسی فقهای شیعه» (۲) ، ایرانیت و هویت و فرهنگ و میراثِ گذشته تاریخ درازدامن ِکشور ما را بی شرمانه درحلقهء هجوم ِانواع گرگ ها «به امانِ خدا» رها کرده است.
امیدوارم که دانشوران و محققان اهل فن، چنان که شایسته است دراین زمینه بکوشند ، باشد تا به مدد آگاهی ، خورشیدِ حقیقت از نگاه جوانان این مرز و بوم رخ نپوشد و در میان لای و لجنی که استبداد دینی حاکم در فضای ذهنی و فرهنگی ایرانیان پراکنده است مدفون نماند و دروغ و دغلی که با هزار تأسف به مذهب مختار ومسلط جامعهء ما مبدل شده است ، به برادری ها و همبستگی های هزاران سالهء اقوام ِایرانی گزند نرساند!
این اصطلاح ِ«فارس» که به مُسامحه یا به عمد به جای «فارسی زبان» به کار می رود، بسیار مورد توجه وعنایت خاص برخی نظریه پردازان بوده و ستون فقرات نظریه ایست که می کوشد تا همهء کسانی را که به فارسی سخن می گویند، زیر پرچم ِ ِ«قوم» یا «ملّتِ» ویژه ای گرد آورد و آنان را« قوم فارس » یا«ملتِ فارس» بنامد تا بر اساس ِآن بتواند گویندگان زبان ها ومتکلمین به دیگر گویش های رایج در سرزمین ایران را در برابر وی قرار داده و وجود «ملت های ستم دیده» را در این کشور به اثبات برساند! حال آنکه کلمه «فارس»، در تاریخ و در ادبیاتِ فارسیِ۱۱۰۰ سالهء ایران ، هرگز به معنای «فارسی زبانان» به کار نرفته است!
در طول قرن ها، سرزمین های ایران و هند و آسیای مرکزی و آسیایِ صغیرــ از مرزِ چین گرفته تا کرانه های شرقی اروپا ــ گاهواره و میزبان و پناهگاهِ زبان فارسی بوده و طیّ دوران های متمادی و مُستمرّمردم ِبیشماری ازاقوام و نژادهای گوناگون به زبان ِفارسی یا دری متکلّم بوده اند و رفتار و روحیات و فرهنگشان با این زبان گره خورده و در این زبان تبلور یافته است .
همواره و در همهء این سرزمین ها سخن گویان ِبه زبانِ فارسی را نه «فارس» ، بلکه «فارسی زبان» یا «پارسی گو» نامیده اند! (۳)
کلمهء «فارس» در مفهوم ِسیاسی اش وهمراه با بارتبلیغاتی خاصی که برآن تعبیه شده و رایج کرده اند ، پدیده ای ست نو ظهور که عمری کمتر از صد سال دارد و ار دستگاه های تئوری سازی و دفاترِ ایدئولوزیکِ حزب کمونیستِ شوروی یا ازسوی تاریخ سازانِ و ملت تراشانِ نژاد پرست ِترکیهء آتاتورکی و نیز پان عربیست های بعثی یا ناصری به منظور ایجادِ تفرقه درمیانِ ملتِ ایران ایجاد شده و طی چندین دههء گذشته بی وقفه بر ضدّ منافع ِملی ِمردم ایران به کار برده می شود !
این اصطلاح را خصوصاً در مقابلِ اصطلاح ِ« ترک» قرار می دهند و از «ترک» هم نه ترک زبان، بلکه «قوم ِترک» و «ملّت ِترک» مراد می کنند، حال آنکه واژهء «ترک» در ایران به معنای ترک زبان و متکلّم به زبانِ ترکی ست و نه ترک نژاد یا «ملیّت» یا «ملّتِ» ترک (۴). بنا بر این، می باید به کاربرد دقیق ِاین واژه توجه کرد و همواره در نظر داشت که کلمهء «فارس» درطول ِتاریخ ِایران ، به دو مفهوم به کار رفته است ، نخست در مفهوم ِ تاریخی اش و آن اشاره به یکی از اقوامِ ایرانِی ساکنِ جنوبِ ایران یعنی قومِ «پارس» است که معرّبِ آن می شود «فارس» و از این قوم ، دو خاندانِ بزرگ ، در ایران ِپیش از اسلام به شاهنشاهی رسیده اند ، یکی هخامنشیان و دیگری ساسانیان. (۵)
مفهوم ِمصطلح ِدوم ، کاربُردِ جغرافیائی ِاین واژه است و آن : منطقهء وسیعی ست که قسمتی ازجنوب و جنوبِ باختریِ کشورِ ایران را شامل است و تقریباً از یازده قرن پیش از میلادِ مسیح محل سکنای رشید ترین طوایفِ آریایی به نامِ «پارس» بوده و به همین مناسبت به «پارس» یا «فارس» موسوم گردیده است(۶) این واژه گاهی به سراسرِ خاکِ ایران نیزاطلاق می شده است. صورتی از این کلمه را که در زبانِ انگلیسی از اصل ِیونانی گرفته اند ، به جای لغتِ ایران به کار می برند والبته کاربرد رسمی این وازه به جای کلمهِ «ایران» از سوی کشورهای بیگانه ، به درخواستِ دولتِ ایران در زمانِ حکومت رضا شاهِ پهلوی از رواج افتاده است.
پس «فارس» یا «پارس» ، نه نام یک « ملت» یا یک « قوم» ، بلکه تنها ، نام یکی از استانهای جنوبی ایران است و نیز نام ِخلیجی است که سرزمین های جنوبی ایران را به دریای عمّان و اقیانوس ِهند پیوند می دهد. کلمهء «فارس»، هیچگاه به گویندگان و متکلمین ِبه زبان ِدری اطلاق نشده و هیچ سندِ تاریخی و ادبی ِمعتبری در جهتِ اثباتِ چنین ادعایی نمی توان یافت!
پس فارس یا پارس ، نه نام ِِقومی یا زبانی ِساکنین استان ِجنوبی ایران ، بلکه تنها «نام ِجغرافیایی ِ» این منطقه است.
هیچگاه تکلم به یک زبان ، از متکلمان به آن زبان ، «ملت» نساخته است (۷). این یک قانون کلی است و نمونهء روشن و مشهور آن زبان انگلیسی است که در ۵ قارهء جهان در کشورهای گوناگون متشکل از ملت ها و اقوام و نژاد های گوناگون به آن تکلم می شود اما هیچ کس این انگلیسی زبانان را «ملتِ انگلیس» خطاب نمی کند . هندیان ( که طی چندین قرن زبان رسمی شان فارسی بود و اکنون انگلیسی زبان شده اند) ، جزو ملت هندند و هنگامی هم که به فارسی سخن می گفتند هندی بودند. و افریقای جنوبی ها از ملت آفریقای جنوبی هستند و استرالیائی ها و کانادائی ها جزء ملت استرالیا یا کانادا به حساب می آیند!
پس اگر صرفاً تکلم به یک زبان برای ملت شدن ِمتکلمین کفایت می کرد نیمی از مردم ِجهان امروز انگلیسی می بودند و بخش مهمی از مردم افریقا و کانا دا هم جزو ملتِ فرانسه محسوب می شدند!
در مورد زبان فارسی هم همین طور است . کافی نیست که شما به فارسی سخن بگوئید تا جزء به اصطلاح« ملت فارس» محسوب شوید کما اینکه همین امروزه لا اقل در سه کشورِ دیگر جهان به جز ایران ، زبان فارسی رایج است و انسان های بسیاری به این زبان تکلم می کنند ، اما کسی آنان را ملتِ فارس یا ملتِ ایران نمی نامد ! حدود ۱۵۰ سال پیش هم زبان ِفارسی از مرز چین گرفته تا سراسرشبه قارهء هند و از خلیج فارس تا نواحی مختلف بالکان را زیر سیطرهء خود داشت و نه تنها مردم این مناطق به این زبان صحبت می کردند بلکه زبان فارسی، زبانِ فرهنگ و ادب و عرفان و شعرپادشاهان ِ گورکانی (ترک ـ مغول) هند و نیزسلاطین عثمانی روم (ترک) و بیزانس بود اما کسی آنها را ملت فارس نمی نامید و ایرانی هم نمی دانست!
شکل گیری ملتِ ایران بسیار مقدّم بر وجود زبان ها و دیالکت هایی ست که در ایران رایج شده یا ناپدید شده اند. زبان ها می توانند مثل گیاهان به مناطق و سرزمین های مجاور بسط یابند و وسیلهء تکلم ساکنان مناطق قرار گیرند، اما جان و روح و آمال و گذشته وآداب و معیشت و فرهنگِ ساکنان را نفی نمی کنند و بر آن خط بطلان نمی کشند.
در همین آذربایجان ِما زمانی به زبانِ پهلوی سخن می گفتند و هنوز هم در بعضی از مناطق این خطه آثار و اسناد آن باقی ست. یعنی مردمِ ایرانی ی ایرانی زبان در این منطقه ساکن بودند و براین حقیقت دستکم رساله و دیوان ِروحی انارجانی و دوبیتی های شیخ صفی الدین اردبیلی جد شاه اسماعیل صفوی ، این نخستین شاعر ترک زبان ایران شهادت می دهند!. اما بعد ها به دلایل تاریخی وسیاسی ، زبان ترکی رواج یافت . اما این زبان مردم ِایرانی آذربایجان را از ایرانیتشان تهی نکرد و ای بسا که از ایرانیان ِدیگر ولایاتِ سرزمین ما ایرانی تر و میهن پرست تر بوده و هستند . دلیل آن هم در جانبازی ها و تلاش های عاشقانه ایست که روشنفکران و مبارزان دلیر آذربایجان در دوران مشروطیت به ظهور رسانیدند . نقش ِفرهنگسازان و روشنفکران آذربایجان در همهء زمینه های تحولاتِ اجتماعی ایران به سوی تجدد و آزادی ، نیازی به یادآوری ندارد.(۸)
خلاصه آنکه زبان ها به دلایل مختلف سیاسی و جامعه شناختی می توانند بسط یابند و گویندگان خود را در یک سرزمین یا سرزمین های مجاور توسعه دهند و تکثیر کنند. چنین پدیده ای هم اکنون در اطراف تهران، ورامین و کرج در جریان است و بسیاری از هم وطنان ما زبان خود را به نفع ِزبان تُرکی از کف نهاده یا در مسیر تَرک این زبانند.
زبان ها و گویش های دیگری همچون راجی ، تاتی ، فریزهندی یا ابیانه ای ، طالشی و… جای خود را به زبان فارسی یا ترکی می دهند و این پدیده در ارتباط مستقیم با رواج ِشهر نشینی و بسطِ شهرهای بزرگ و کوچ های پی درپی به سوی مراکز تجمع و نیز بسط تولید و سراسری شدن اقتصاد بازار وفراگیر شدن شدن وسائطِ ارتباطاتِ جمعی است که همه آنها پیامد و محصول دنیای مدرن و روابط حاکم بر آن است!
غرض آنکه بسط یا قبض، کاهش یا فراگیری یک زبان در یک جامعه نه تغییراتِ نژادی به بار می آورد و نه تغییراتِ قومی و ملی.
تُرک زبانی به معنای انیرانی یا غیر ایرانی نیست ، همچنان که فارسی زبانی به خودی خود ، معنای ایرانیت ندارد . اما «تُرک بودن» اگر در معنای appartenance یا وابستگی و انتسابِ به «ملت ترک» تلقی شود،غیر ایرانی ست.
آنها که فارسی زبانان را «فارس» می نامند ومراد آنها از این واژه وجودِ «قوم» یا «ملتی» به این نام است ، بی شک غرض ِسیاسی دارند یا نا آگاهانه به دام ِتئوری سازان ِبیگانه افتاده اند! در این تئوری غرض از اطلاق ِواژهء «فارس» به مردم ِفارسی زبانِ جهان آن است که این کلمه را در برابر واژه «ترک» یا «عرب» یا «بلوچ» یا «کُرد» قرار دهند و متکلمین به زبان های ترکی و بلوچی و عربی یا کردی را در ایران تا حد «ملت»ی جداگانه ارتقاء دهند و مطالبهء حق ویژه کنند . یعنی موقعیت و نقش ِزبان مشترک و سراسری و ملی و تاریخی و فرهنگی اقوام ِگوناگون ِایران یعنی زبان ِفارسی را تا حدِ زبان یکی از« اقوام» یا به قول خودشان «ملت» های ساکن ایران کاهش می دهند و هم عرض ِدیگر زبان ها و گویش های رایج در کشور ما قرار می دهند تا از متکلمین به این زبان به نام ِ«حق قانونی و دموکراتیک» درخواستِ مطالباتِ ملی تا حد جدایی کنند! این است جوهر و هدف فکری که با تکیه بر تنوعاتِ زبانی مردم ایران مرتکبِ «تئوری ملت سازی» می شود!
پیداست که چنانچه بتوان با تکیه بر تنوع زبانی ، تنوعاتِ ملی ساخت و گویندهء هر زبان و دیالکتی را در ایران ، ملتی جداگانه نامید، مقدمهء اقدامات بعدی که همانا ایجاد «کشور» و«دولت» جداگانه ای ست ، فراهم شده است. کافی است که با سرمایه گذاری روی این تئوری با تبلیغ یا تلقین و تزریقاتِ ایدئولوژیک و با مشوب سازی ذهن ها ، جمعی از ایرانیان را آگاهانه یا نا آگاهانه به دفاع از یک نظریه بی بنیادی کشانید و بدین وسیله از گروه هایی از مردم ایران تأییدیه گرفت. در چنین صورتی می توان به نام ایرانی ِ«مظلوم» (غیر فارسی زبان)از ایرانی «ظالم (فارسی زبان) به مراجع بین المللی نیز شکایت برد، نهاد های مربوط به سازمان ِملل و حقوق بشر و دیگر مراجع رنگارنگ طرفدار حقوق «خلق» ها و «ملیت» ها و وهواداران بین المللی اقلیت های جنسی و نژادی و طرفداران حقوق انواع اصناف و گروه های شغلی و اجتماعی و طبقات زحمتکش ِجهان را به کمک فراخواند، حتی با مأموران سازمان های امنیتی قدرت های جهانی هم پیاله شد و با آنها جلسه کرد و امداد طلبید!

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   27 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله "فارس" در لغت