زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

آزمایش شماره (1):
آشنایی با دستگاه شبیه ساز فرآیند:
1-1)Set value:
خروجی set value را به نمایشگر سمت چپ داده و با تغییر آن ملاحظه می‌شود که LED ها با توجه به مقدار ولتاژ در بالا یا پائین مبدا قرار می‌گیرند که مبین ولتاژ DC می‌باشد. که از 10 تا 10- ولت قابل تغییر است.
2-1)Disturbance:
این قسمت قابلیت تولید موج مربعی و سینوسی با دامنه و فرکانس متغییر دارد. خروجی سینوسی را به نمایشگر سمت چپ داده ملاحضه می‌شود که LEDها به طور پیوسته از مینیمم به ماکزیمم و برعکس روشن می‌شوند. حال اگر خروجی مربعی باشد LEDها فقط در نقاط ماکزیمم و مینیمم پیک‌ روشن می‌شود.

 


3-1) انتگرال گیر:
در این مرحله ازآزمایش ابتدا یک موج مربعی به ورودی انتگرالگیر میدهیم و از خروجی یک موج مثلثی میگیریم ؛ وبه کمک رابطه مربوطه Ti را محاسبه میکنیم.از آنجا که انتگرال یک سیکل کامل صفر میشود(سطح زیر منحنی ) بنابراین انتگرال را در نیم سیکل محاسبه می کنیم .حال خروجی که با فرکانس 100 هرتز و ولتاژ 2 ولت پیک تا پیک تنظیم شده است را به ورودی انتگرال‌گیر می‌دهیم و ورودی و خروجی را به طور همزمان در اسکوپ مشاهده می‌کنیم. چون در این حالت انتگرالگیر به اشباع می‌رود توسط set value مقدار DC به آن اضافه می‌کنیم تا از اشباع خارج شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



بعد از انجام آزمایش به نتایج زیر می رسیم :

 

4-1) مشتق‌گیر:
در حالتیکه است خروجی انتگرال گیر را به ورودی مشتق‌گیر می‌دهیم و خروجی انتگرال‌گیر و مشتق‌گیر را همزمان روی اسکوپ مشاهده می‌کنیم ( ). مشاهده می‌شود که خروجی همان ورودی انتگرال‌گیر است با این تفاوت که مقدار DC دارد که در مرحله قبل برای جلوگیری از اشباع شدن ازانتگرال‌گیر استفاده شده بود.

 

 

 

 

 

 

 

5-1)آزمایش : Gain
در این قسمت با دادن یک ولتاژ ثابت 0.5 ولت از خروجیSet value ، ماکزیمم و مینیمم مقدار بهره را بدست می‌آوریم:

 

 

 

 

 

6-1)آزمایش PSEUDO :
در این آزمایش به ورودی مشتق گیر یک ولتاژ دلخواه مثلا 9v را از قسمت Set value می دهیم و خروجی پیزو را اندازه گیری می کنیم :

 

 

 

7-1)بررسی پاسخ فرکانسی :
در این مرحله ابتداولوم Tz1 را برابر یک و Tp1 را بر روی مقدار 10 قرار می دهیم ؛ حال یک موج سینوسی به ورودی بلوک مربوطه می دهیم و خروجی را دریافت می کنیم و به کمک اسکوپ گین و اختلاف فاز موج خروجی را به ازای فرکانسهای مختلف بدست آورده و جدول زیر را تکمیل میکنیم و نهایتا با توجه به نتایج بدست آمده نمودار گین و فاز را نیز رسم می کنیم .

 

 

 

 

 


1kHz 800Hz 300Hz 150Hz
Frequency
0.08
0.17 0.22
0.55
1.1
1.1 Gain
-21.93 -15.39 -13.15 -5.19 0.82 0.82 Gain(db)
93.6 93.6 99.7 190.59 247.16 248.8

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آزمایش شماره (2):
آشنایی با قسمت Process دستگاه شبیه ساز فرآیند:
یک ورودی مربعی با دامنه v2را به کمک سیگنال ژنراتوربه ورودی انتگرال گیر در قسمت Process داده وخروجی مثلثی را به کمک اسکوپ مشاهده می کنیم و مشخصات آن را رسم می کنیم .
(سوئیچ را در وضعیت Integral قرار می دهیم .)

 

 

 


در همین حالت سوئیچ را به وضعیت Lag می بریم و منحنی خروجی جدید را مشاهده می کنیم؛ و به کمک ان ثابت زمانی τ را محاسبه می کنیم .

 

 

 


طریقه بدست آوردن τ:
برای یافتن مقدار τ ابتدا مقدار ولتاژ نهایی پیک تا پیک را می یابیم ، سپس آن را در عدد 0.63 ضرب می کنیم؛ و نهایتا حاصل بدست آمده را به طور عمودی روی محور عمودی جدا کرده و سپس از مبدا تا آن مقدار τ را جدا کرده و مقدار ان را محاسبه می کنیم .

 


4.2*0.63=2.64 4.2 = مقدار نهایی پیک تا پیک

 

 

 

τ = 0.5*2ms = 1m

 

 

 

حال یک خازن 10nfرا به قسمت EXT.C متصل کرده . اثر آن را در خروجی مشاهده می کنیم و τ را دوباره محاسبه می کنیم:

 

= 105 (10-8+ EXT.C) τ

 


مشاهده می شود که τ تقریبا دو برابرمی شود و در نتیجه شکل موج بازتر می شود. مقدار τ را به صورت زیر بدست می آ وریم :
Vpp=3.4
= 3.4*0.63=2.14 مقدار نهایی
0.9*2ms=1.8ms = τ

 


آشنایی با سیستم مرتبه اول :
در این قسمت از آزمایش به ورودی سیستم با تابع انتقال 1 - G(s)=(s+1) یک پالس مربعی داده و پاسخ زمانی آن را رسم می کنیم .و سپس پاسخ فرکانسی سیستم مرتبه اول فوق را به ازای فرکانسهای مختلف رسم می کنیم ؛ ( با دادن ورودی سینوس و اندازه گیری بهره و فاز ) . و نهایتا نمودارهای قطبی و بود آنرا نیز رسم خواهیم کرد.
ضمنا برای رسم پاسخ فرکانسی بایستی ابتدا نقاط شکست تابع انتقال را بدست آوریم و سپس برای فرکانسهای بین 0.1 و 10 برابر آن پاسخ فرکانسی را بدست آورده و رسم می کنیم .

 

 

 

محاسبه نقطه شکست یا فرکانس شکست مرکزی :


حال پاسخ فرکانسی را به ازای فرکانسهای زیر بدست می آوریم و در یک جدول گرد آوری میکنیم :

f= 16HZ 60 160 500 800 1200

 

 

 


1600HZ
800HZ 500HZ 160HZ 60HZ
Frequency
1 1 3.1 4.75 7.5 8.75 10.8 Gain
0 0 9.82 13.53 17.5 18.84 40.66 Gain(db)
270.1 249.2 234 205.7 180 169.4 158.4

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سیستم مرتبه اول: به ورودی سیستم با تابع انتقال پالس مربعی داده و پاسخ زمانی آنرا را رسم می‌کنیم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سپس با دادن ورودی سینوسی و اندازه‌گیری بهره و فاز پاسخ فرکانسی آنرا اندازه‌گیری می‌کنیم. نمودارهای قطبی و بود آنرا نیز رسم می‌کنیم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نمودار مکان هندسی سیستم فوق برابر است با:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ونمودار قطبی آن چنین می‌باشد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


آزمایش شماره(3):
آشنایی با سیستم های مرتبه دوم :
پاسخ گذرا:
مشخصه های مهم پاسخ زمانی:

 

-ویژگی عملکرد سیستم های کنترل را معمولا بر مبنای پاسخ گذرای آنها به ورودی پله ای واحد مشخص می کنند .زیرا این ورودی به آسانی در دسترس است و معیار خوبی برای مقایسه و بدست آوردن پاسخ این سیستم به هر ورودی دیگری با استفاده از محاسبات ریاضی می باشد.

 

1- زمان تاخیر Delay Time)):
زمان لازم تا اولین لحظه ای که پاسخ سیستم به مقدار نصف مقدار نهایی خود برسد ،زمان تاخیر نامیده می شود .
2- زمان صعود(Rise Time):
زمان لازم برای اینکه سیستم از 10%تا 90% یا از 20% تا 100% مقدار نهایی خود برسدرا گویند.

3- زمان اوج (Peak Time):
زمان لازم برای اینکه سیستم به اولین مقدار اوج خود برسد.در این زمان و لذا داریم :

 



4- زمان نشست یا استقرار(Setting Time):
مدت زمانی که لازم است تاجواب سیستم پس از آن ، در محدوده معینی از انحراف از مقدار نهایی باقی بماند.

 


- هر چه تولرانس کمتر باشد ،دقت سیستم در رسیدن به مقدار نهایی بهتر است و نوسان کمتری نسبت به مقدار نهایی خواهد داشت .
- هر چه زمان نشست بزرگتر باشد، احتمال رسیدن به تولرانس کمتر ودر نتیجه دقت بالاتر ، بیشتر است
5- جهش نسبی(Mp):
حد اکثر افزایش مقدار خروجی از مقدار واحد را بیشینه جهش گویند.
یا
-در این حالت پاسخ زمانی و فرکانسی سیستم با تابع انتقال مدار باز را در حالت مدار بسته و به ازای K =0.5, 5, 15 بدست می‌آوریم:

 


پاسخ زمانی سیستم مرتبه دوم حلقه بسته با (k=0.5):

 


پاسخ زمانی سیستم مرتبه دوم حلقه بسته با (k=5):

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پاسخ زمانی سیستم مرتبه دوم حلقه بسته با (k=15):

 

 

 

 

 

 

 

 

 


پاسخ فرکانسی:
پاسخ فرکانسی سیستم مرتبه دوم حلقه بسته با (k=0.5):

 

f= 16HZ 60 160 500 800 1200

 

 

 


1600HZ
800HZ 500HZ 160HZ 60HZ
Frequency
0.04 0.5 1 1 Gain
-63.3 -12.8 0 0 Gain(db)
171.4 116.5 10.9 5.45

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


حال دیاگرام Bode سیستم فوق را رسم میکنیم وبا مقادیر بدست آمده در جدول فوق مقایسه میکنیم:

 


پاسخ فرکانسی سیستم مرتبه دوم حلقه بسته با (k=5):

 

 

 


f= 16HZ 60 160 500 800 1200

 

 

 


1600HZ
800HZ 500HZ 160HZ 60HZ
Frequency
0.11 0.23 1.23 1 1 Gain
-19.1 -12.7 1.8 0 0 Gain(db)
144 162 135 0 0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حال دیاگرام Bode سیستم فوق را رسم میکنیم وبا مقادیر بدست آمده در جدول فوق مقایسه میکنیم:

 


پاسخ فرکانسی سیستم مرتبه دوم حلقه بسته با (k=15):

 


f= 16HZ 60 160 500 800 1200

 

 

 


1600HZ
800HZ 500HZ 160HZ 60HZ
Frequency
0.054 0.1 0.9 1.15 1 1 Gain
-59.9 -46 -2.1 1.2 0 0 Gain(db)
202.5 180.4 169 17 0 0

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


حال دیاگرام Bode سیستم فوق را رسم میکنیم وبا مقادیر بدست آمده در جدول فوق مقایسه میکنیم:

 


بررسی تاثیر افزایش k بر روی پایداری سیستم مرتبه دوم :
مطابق شکل های زیر مشاهده می شود که با افزایش k قطب های سیستم به سمت راست محور jw نزدیک می شوند ؛یعنی با افزایش k سیستم رو به ناپایداری میرود.

 

 

 

 

 

 

 


نمودار نایکوئیست سیستم درجه دوم به ازای k=0.5

 

 

 

 

 

نمودار نایکوئیست سیستم درجه دوم به ازای k=15

 

 

 

آزمایش شماره (4):
آشنایی با سیستم های مرتبه سوم :
1- سیستم حلقه بسته:
1-1) پاسخ فرکانسی: با اعمال یک موج سینوسی با دامنه 5 ولت رفتار سیستم که شامل سهLag می‌باشد را در بازه فرکانسی از 16 تا 1600 هرتز بررسی می‌کنیم:

که پاسخ فرکانسی سیستم با تابع تبدیل حلقه بسته چنین می‌باشد:

 

 

 

 

 

مشاهده می‌شود که سیستم به ازا که ما در آزمایشگاه مقدار آنرا برابر اندازه‌گیری کرده بودیم نوسانی شده و ناپایدار خواهد بود. زیرا با افزایش K قطبها به سمت محور حرکت می‌کنند و به ازا دو قطب مزدوج مختلط روی محور موجب ناپایداری سیستم می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حال مقدار گین را افزایش می‌دهیم تا سیستم ناپایدار شود به ازا مقدار گینی که سیستم ناپایدار شد فیدبک را قطع کرده و با اعمال یک موج سینوسی، فرکانسی را اختلاف فاز 180 درجه ایجاد می‌کند را اندازه‌گیری می‌کنیم:
مشاهده می‌شود که در فرکانس 260 هرتز اختلاف فاز 180درجه حاصل شد که ولتاژ خروجی در این فرکانس برابر 5 ولت می‌باشد.

 

2-1) پاسخ زمانی:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2- سیستم حلقه باز :
1-2) پاسخ زمانی:

 

2-2 ) پاسخ فرکانسی :

 

برای تعیین پاسخ فرکانسی ابتدا فرکانس شکست را به روش زیر محاسبه میکنیم سپس 0.1و10 برابر فرکانس بدست آمده را می یابیم وبا توجه به آنها پاسخ فرکانسی را در این بازه فرکانسی بدست می آوریم:

 



f= f= 60 500 800 1200

 


1600HZ
800HZ 500HZ 160HZ 60HZ
Frequency
0.004 0.22 0.47 0.65 Gain
-47.9 -13 -6.44 -3.65 Gain(db)

 

214.2 135 60 15.42

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آزمایش شماره (5):
بررسی اثر افزودن صفروقطب به سیستم مرتبه دوم :
الف – افزودن قطب به سیستم مرتبه دوم مدار باز

 


اثر افزودن قطب :
1- افزایش درصد جهش
2- افزایش زمان صعود
لازم به ذکر است که افزایش درصد جهش و افزایش زمان صعود نا مطلوب است .

 


ب – افزودن قطب به سیستم مرتبه دوم مداربسته:

 

اثر افزودن قطب :
1- کاهش درصد جهش
2- افزایش زمان صعود
لازم به ذکر است که کاهش درصد جهش امری مطلوب است اما افزایش زمان صعود نا مطلوب است .
حال به ازای tz های مختلف این اثر را بررسی میکنیم :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ج– افزودن صفر به سیستم مرتبه دوم مدار باز

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله63    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله

دانلود مقاله باقلا

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله باقلا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چکیده
اطلاعات اندکی در مورد کمی کردن واکنش مراحل مختلف نمو باقلا به دما و طول روز وجود دارد. این مطالعه برای بررسی ویژگی های نموی چهار رقم باقلا (برکت، سرازیری، عراقی و گاوی) در 12 تاریخ کاشت طی سال های 1385- 1384 و در شرایط محیطی گرگان انجام شد. برای کمی کردن واکنش سرعت سبز شدن و سرعت گلدهی به دما و طول روز از توابع متعددی استفاده شد که در بین آنها تابع دوتکه ای برای سرعت سبز شدن و توابع بتا- دوتکه ای (برای ارقام برکت، سرازیری و ‌عراقی) و بتا- نمایی منفی (برای رقم گاوی) برای سرعت گلدهی به عنوان مدل برتر انتخاب شدند. با استفاده از این توابع دما های کاردینال (پایه، مطلوب و سقف) برای مرحله سبز شدن و گلدهی و طول روز بحرانی (طول روزی که در پایین تر از آن سرعت گلدهی شروع به کاهش می‌کند) و ضریب حساسیت به طول روز (شیب معادله واکنش سرعت نمو به طول روز) برای مرحله گلدهی تعیین شدند. برآورد دماهای کاردینال توسط تابع دوتکه ای برای سبز شدن نشان داد که دمای پایه از 1 تا 6/1 درجه سانتیگراد و دمای مطلوب از25 تا 9/28 درجه سانتیگراد برای ارقام مختلف باقلا در نوسان بود، اما دمای سقف برای همه ارقام، 35 درجه سانتیگراد برآورد گردید. در مرحله گلدهی مدل برتر برای ارقام برکت، سرازیری و عراقی یعنی مدل بتا- دو تکه‌ای دمای پایه گلدهی را مانند مدل برتر رقم گاوی (یعنی مدل بتا ـ نمایی منفی) 1- درجه سانتیگراد برآورد کرد. دمای مطلوب برای گلدهی ارقام برکت، سرازیری و عراقی توسط مدل بتا ـ دو تکه‌ای به ترتیب 3/28، 7/27 و 6/20 درجه سانتیگراد و دمای مطلوب برای گلدهی رقم گاوی توسط مدل بتاـ نمایی منفی 6/24 درجه سانتیگراد برآورد گردید. دمای سقف در این مطالعه به علت فراوانی اندک دماهای بالاتر از 30 درجه سانتیگراد به طور ثابت 35 درجه سانتیگراد فرض شد. با بررسی واکنش ارقام به طول روز مشخص شد که ارقام برکت، سرازیری،‌عراقی دارای واکنش از نوع روز بلند کیفی هستند که در طول روز کمتر از 10 ساعت، سرعت پیشرفت به سوی گلدهی در آنها صفر است. و رقم گاوی دارای واکنش از نوع روز بلند کمی می‌باشد. طول روز بحرانی برای ارقام برکت، سرازیری و عراقی به ترتیب 8/15، 1/16 و 5/14 ساعت توسط مدل بتا ـ دو تکه‌ای برآورد گردید. و برای رقم گاوی توسط مدل بتا ـ نمایی منفی 3/15 ساعت برآورد شد. ضریب حساسیت به طول روز برای ارقام برکت، سرازیری و عراقی با مدل بتا ـ دو تکه‌ای به ترتیب 17/0-، 17/0- و20/0- و برای رقم گاوی با مدل بتا ـ‌ نمایی منفی، 56/0 برآورد گردید. همچنین از نظر تعداد روز بیولوژیک برای سبز شدن تا گلدهی اختلاف معنی‌داری بین ارقام باقلا مشاهده شد، به طوری که رقم عراقی با 1/32 روز بالاترین و ارقام برکت، سرازی و عراقی با 3/21 تا9/24 روز پایین‌ترین مقدار را داشتند. بیشترین روز بیولوژیک از گلدهی تا غلاف‌دهی با 2/15 روز مربوط به رقم عراقی و کمترین آن با 5/9-7/7 روز مربوط به ارقام گاوی و سرازیری بود. تعداد روز بیولوژیک از غلاف‌دهی تا پر شدن دانه در ارقام مختلف بین 9/9 تا 1/15 روز متغیر بود. بیشترین روز بیولوژیک از پر شدن دانه تا رسیدگی فیزیولوژیک با 7/23 تا 2/24 روز متعلق به ارقام برکت، سرازیری و عراقی و کمترین آن با 6/15 روز مربوط به رقم گاوی بود. تعداد روز بیولوژیک بین رسیدگی فیزیولوژیکی تا رسیدگی کامل گیاه بین 9/5 تا 1/7 روز برای همه ارقام برآورد شد. از یافته‌های این تحقیق می‌توان در مدل‌های شبیه‌سازی باقلا استفاده نمود.

 

 

 

 

 

مقدمه و کلیات

 


1- خصوصیات گیاه باقلا
در زبان انگلیسی باقلا با اسامی مختلفی شناخته می‌شود. به انواع بذر ریز آن Tick bean و به انواع بذر متوسط آن Horse bean و به انواع بذر درشت آن Broad bean و معمولا به انواع مختلف آن Faba bean اطلاق می‌شود. منشاء احتمالی باقلا جنوب غربی آسیا گزارش شده است (مجنون حسینی، 1372). وجود 4/23درصد پروتئین در دانه خشک باقلا باعث شده است تا امروزه به عنوان یکی از حبوبات عمده در منطقه خاورمیانه، افریقا، چین و حتی نقاطی از اروپا و استرالیا در تغذیه انسان و دام توجه زیادی به آن شود (تورپین و همکاران، 2002). باقلا با سطح زیر کشت 9/2 میلیون هکتار یکی از مهمترین بقولات دانه‌ای در دنیا به شمار می‌رود (رییس و همکاران، 2000). سطح زیر کشت باقلا در ایران حدود 30000 هکتار است که عمده ترین مناطق تولید آن استان‌های گلستان، خوزستان، مازندران و گیلان به شمار می‌روند (مجنون حسینی، 1372)، تقاضا برای این گیاه باتوجه به افزایش جمعیت دنیا و کاهش دسترسی به سایر منابع پروتئینی، رو به افزایش می‌باشد (تورپین و همکاران، 2002).
گیاه باقلا با اثر تناوبی بسیار خوب خود باعث تقویت و حاصلخیزی شیمیایی و بیولوژیکی خاک می‌گردد و از این لحاظ گیاهی مناسب می‌باشد. همچنین با توجه به اینکه عمده فصل رویشی آن در زمستان بوده، امکان استفاده از نزولات آسمانی را خواهد داشت. این گیاه از ارزش غذایی بالایی برخوردار می‌باشد و می‌تواند با وارد شدن در جیره غذایی انسان، کمبود پروتئین حیوانی را تا حدودی جبران نماید. مضافاً این که خاصیت انبارداری مناسب این محصول امکان صدور آن را به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و بازارهای خارجی فراهم می‌سازد و در صورت عدم وجود بازار مناسب، امتیاز در نگهداری آن به شمار می‌رود. محصول باقلا به دو صورت تر و خشک برداشت می‌شود که نوع و شرایط بازار، نحوه برداشت آن را مشخص می‌نماید (میوه‌چی لنگرودی و همکاران، 1379).
باقلا گیاهی است یکساله که ریشه اصلی آن مستقیم تا عمق 120-100 سانتی متری در خاک فرو می‌رود و دارای انشعابات جانبی فراوانی می‌باشد. ساقه‌های آن راست با ارتفاع 180-30 سانتیمتر، نسبتا ضخیم، تو خالی و چهار گوش (شیاردار) است و نیاز به قیم ندارد. معمولا از پایین ساقه اصلی نزدیک سطح خاک ساقه‌های فرعی به وجود می‌آیند که تعداد آنها ممکن است به 1 تا 7 عدد به هم برسد و به ندرت انشعابات دیگری دارند. در روی ساقه برگ‌های مرکب به طور متناوب قرار گرفته‌اند و عاری از پیچک هستند. هر برگ شامل 6-2 برگچه بیضی شکل به طول 10-5 سانتی متر است. گل آذین کوتاه به صورت خوشه مرکب و به هم فشرده در محور برگ ها قرار دارند و هر خوشه شامل 6-1 گل به رنگ‌های سفید خالص، سفید با خال‌های سیاه، ارغوانی و بنفش می‌باشد. میوه باقلا نیام گوشتی و سبز رنگ به طول 20-10 سانتی متر و دارای 8-1 دانه در هر غلاف است. غلاف‌های سبز موقعی که 5/7-5 سانتی متر طول دارند بر داشته شده و به صورت تازه و یا پخته شده مورد استفاده قرار می‌گیرند. شکل، اندازه و رنگ دانه ها نسبت به ارقام مختلف متفاوت است (مجنون حسینی 1372). دانه خشک باقلا منبع مناسبی از نظر کالری، پروتئین، کربوهیدرات و فیبر بوده و دارای مقادیر فراوانی فسفر، آهن، پتاسیم، مس، ویتامین A، ویتامین B کمپلکس، نیاسین و ویتامین C می‌باشد، هرچند نسبت پروتئین به هیدرات کربن در آن پایین می‌باشد. در بین اسید‌های آمینه موجود در پروتئین باقلا متیونین و سیستئین محدود کننده کیفیت پروتئین آن بوده و کمبود اسید‌های آمینه سولفوردار و اسید آمینه تریپتوفان نقص پروتئین دانه باقلا محسوب می‌شوند.اگر باقلا با غلات مصرف شود جبران این کمبود ها خواهد شد(کلارک، 1970؛ ادن، 1968؛ یوسف و همکاران، 1982و مجنون حسینی، 1372).
جدول-1- درصد مواد موجود در دانه سالم باقلا (یوسف و همکاران، 1982).
دانه خشک سالم مقدار ماده (%)
رطوبت
پروتئین خام
خاکستر
لیپید
کربوهیدرات 9/9-1/10
8/24-0/28
2/3-5/3
9/0
0/66-9/70

 

دامنه کشت این گیاه بسیار وسیع بوده و از 9 درجه تا بیش از 40 درجه عرض شمالی و از نزدیک سطح دریا تا ارتفاع بیش از 2000 متر بالای سطح دریا گسترده شده است. بنابراین، باقلا در معرض رژیم‌های حرارتی و فتوپریودیک مختلف قرار دارد. کشت زمستانه آن در مناطق نیمه گرمسیر با زمستان ملایم و در شرایط آب و هوایی گرمسیر تا ارتفاع 1200 متر بالاتر از سطح دریا رایج است. در مناطق معتدله برای اجتناب از دوره یخبندان شدید به عنوان نبات زراعی بهاره کشت می‌شود. در بین ارقام باقلا طبقه بندی اکولوژیکی وسیعی وجود دارد:
- انواع مدیترانه ای آن در شرایط آب و هوایی نیمه گرمسیر از جمله مناطق کم ارتفاع مدیترانه ای سازگاری خوبی در کشت زمستانه دارد.
- اکوتیپ اروپایی باقلا با کاشت بهاره و زمستانه در نواحی معتدله سازگاری دارد.
- ارقام زمستانه در مناطق معتدلی که زمستان نسبتا ملایم؛ دمای حدود 2 درجه سانتیگراد بدون یخبندان شدید و طولانی و به دنبال آن بهار و تابستان گرم و خشکی دارند برای کاشت زمستانه مناسب هستند.
دمای کمتر از 10 درجه سانتیگراد موجب افزایش تعداد روز‌های جوانه زنی در باقلا خواهد شد. باقلا می‌تواند تا دمای 4- درجه سانتیگراد را تحمل کند و در دمای 7- درجه سانتیگراد از بین می‌رود. با افزایش درجه حرارت محیط تعداد برگ‌های بوته باقلا زیاد می‌شود و شدت نسبی افزایش برگ ها در بوته در انواع بهاره باقلا در مراحل اولیه رشد بستگی نزدیکی به حداکثر درجه حرارت روزانه دارد. مقدار مناسب درجه حرارت شبانه با مرحله رشد باقلا متغیر است. تا مرحله 4-2 برگی، افزایش طول ساقه در بالاترین دمای شبانه یعنی 20درجه سانتیگراد همراه با طول روز 12 ساعت و دمای روزانه 20 درجه سانتیگراد سریع ترخواهد شد. متناسب با ادامه رشد باقلا کاهش دمای شبانه رخ می‌دهد و بالا ترین عملکرد دانه در دمای شبانه 10 درجه سانتیگراد به دست می‌آید. ارتفاع و وزن خشک بوته در انواع بهاره باقلا با افزایش رژیم حرارتی (ترکیب دمای شبانه) به نحو نامطلوبی تحت تاثیر قرار می‌گیرد (مجنون حسینی، 1372).
باقلا خاک‌های نسبتا رسی، حاصلخیز و سنگین را بهتر می‌پسندد. باقلا قادر به تحمل شرایط ماندابی نیست و اسیدیته مناسب آن حدود 6 تا 7 می‌باشد (مجنون حسینی، 1372).

 

2- اهمیت مدل سازی گیاهان زراعی:
مدل ابزاری است که ما در تفسیر و درک دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، یاری می‌کند. دانشمندان و مهندسین، از انواع مدل‌ها به عنوان ابزاری برای درک پدیده‌های مورد مطالعه استفاده می‌کنند. مدل ریاضی، معادله یا مجموعه‌ای از معادلات است که رفتار هر سیستم را به طور کمی توصیف می‌کند. سیستم، به بخش محدودی از جهان واقعی اطلاق می‌شود که شامل اجزایی است که اثرات متقابل با هم داشته و تغییر می‌کنند (بوت و همکاران، 1996؛ سینکلر و سلیگمان، 1996).
پیش بینی دقیق فنولوژی گیاهان زراعی از ویژگی‌های ضروری مدل‌های شبیه سازی این گیاهان به شمار می‌رود. تولید و تسهیم ماده خشک در مدل‌های شبیه سازی گیاهان زراعی تا حد زیادی به وسیله زمان‌بندی مراحل نمو تنظیم می‌شود. پیش بینی دقیق فنولوژی گیاهان زراعی از ویژگی‌های ضروری مدل‌های شبیه سازی این گیاهان به شمار می‌رود. از مدل‌ها می‌توان در بهبود مدیریت تولید گیاهان زراعی برای پیش‌بینی تاریخ‌های احتمالی برداشت یا پیش‌بینی عملکرد نهایی، یا به صورت فعال‌تر، برای پیش‌بینی مطمئن زمان وقوع حوادث فنولوژی به نحوی که کود، تنظیم کننده‌های رشد، علف‌کش‌ها و کنترل بیماری‌ها در مناسب‌ترین زمان به کار گرفته شوند، استفاده نمود. بسیاری از مدل‌سازان از مدل‌های خود به عنوان وسیله‌ای برای ارزیابی خطرات موجود در تولید استفاده کرده‌اند. این امر با بررسی واکنش عملکرد (مدل) به آمار درازمدت اقلیمی یک منطقه صورت می‌گیرد و در نتیجه آن بهترین تاریخ کاشت، تراکم، فاصله ردیف، رقم زراعی و غیره تعیین می‌شود. از مدل‌ها می‌توان در بررسی کمی اثر ویژگی‌های زراعی بر روی رشد و عملکرد گیاهان در محیط‌های خاص استفاده کرد. در مورد مسائل به‌نژادی گیاهان زراعی همچون دو رگ ‌گیری، دیررسی و زودرسی، بهبود دانه بستن، مورفولوژی گل‌ها، افزایش رشد تک دانه‌ها و زمان گلدهی می‌توان از مدل‌ها استفاده کرد. تعیین پتانسیل عملکرد منطقه‌ای، کمک به مدیریت آبیاری و ارزیابی اثرات تغییر اقلیم از کاربردهای دیگر مدل‌ها می‌باشند (پری و همکاران، 1987؛ بوت و همکاران، 1996؛ سینکلر و سلیگمان، 1996) انجام آزمایش ها و تحقیقات علمی برروی محصول زراعی و یافتن شرایط مطلوب رشد آنها مستلزم هزینه‌های گزاف و صرف وقت و دقت زیاد است که این، بخصوص برای کشورهای در حال توسعه به علت کمبود امکانات و پژوهشگر دشوار است.
امروزه با استفاده از مدل‌های زراعی و امکانات گسترده‌ای که در زمینه نرم‌افزارهای کامپیوتری به وجود آمده است می‌توان، با پیدا کردن روابط مابین فرایندهای رشد و یافتن شرایط مطلوب رشد به نتایج قابل توجهی دست یافته و آن ها را برای شرایط دیگر تعمیم داد و وضع جدید را پیش‌بینی نمود. این مدل‌ها محدودیت‌های جغرافیایی و محیطی را کاهش داده و در مورد گیاهان زراعی برای ارقام مختلف قابل تعمیم می‌باشند (بوت و همکاران، 1996؛ سینکلر و سلیگمان، 1996). استفاده از این مدل‌ها بسیار سریع بوده و با درنظر گرفتن گیاه زراعی به عنوان یک سیستم پویا، امکان پیش‌بینی تغییرات این سیستم نسبت به زمان را فراهم می‌آورند. علاوه بر آن، از این مدل‌ها می‌توان برای معرفی گیاهان جدید در یک منطقه نیز استفاده کرد. پیش‌بینی برای وضعت تولید مواد غذایی در یک منطقه یا جهان و اتخاذ سیاست‌های لازم با توجه به تغییرات محیطی نیز از دیگر مزایای مدل‌سازی است (بوت و همکاران، 1996؛ سینکلر و سلیگمان، 1996).

 


فصل اول
پیشینه تحقیق

 


1-1- فنولوژی
به مطالعه نمو گیاه در رابطه با آب و هوا، فنولوژی اطلاق می‌شود (پری و همکاران، 1987). دانش نمو فنولوژیک در درک رشد محصول، پتانسیل عملکرد و پیش‌بینی فنولوژی مهم می‌باشد (همر و همکاران، 1982). اولین قدم برای به حداکثر رسانیدن عملکرد در مدیریت تولید یا اصلاح ژنتیکی گیاهی، این است که مطمئن شویم فنولوژی گیاه زراعی با منابع محیطی به خوبی تطبیق داردچراکه اگر گیاهان کشت شده از نظر تاریخ کاشت و تراکم در یک محیط معین محدودیتی نداشته باشند، در این صورت مهمترین عامل موثر بر عملکرد آنها، مدت زمان تا گلدهی می‌باشد (سامرفیلد و همکاران، 1993).
گلدهی زودهنگام یا دیرهنگام موجب قرار گرفتن دوره رشد دانه در شرایط نامناسب می‌شود که در نهایت موجب کاهش عملکرد (لاس و همکاران، 1990) و ایجاد مشکلات زراعی مثل تاخیر در کاشت محصول بعدی خواهد شد. کشت موفق به انتخاب تاریخ کاشت مناسب و استقرار خوب گیاهچه‌ها وابسته است. قدرت بذر شامل جوانه‌زدن، سبز شدن سریع، یکنواخت، کامل و تولید گیاهچه‌های قوی است که جهت استقرار گیاهان و تولید محصول ضروری می‌باشد (ایانوکسی و همکاران، 2000).

 

1-2- رشد و نمو
رشد را می‌‌توان بر حسب مفاهیم ساده‌ای نظیر افزایش غیر قابل برگشت وزن، سطح، حجم یا ارتفاع، تعریف کرد که همه آن ها، متغیرهایی کمّی و قابل اندازه‌گیری هستند (نصیری محلاتی، 1379).
«نمو، هرگونه تغییر غیرقابل برگشت در وضعیت ارگانیسم است که معمولاً طبق الگوی کم و بیش ثابتی انجام می‌گیرد و این الگو، به گونه گیاهی بستگی دارد» و به عبارت دیگر خروج از یک مرحله و ورود به مرحله جدید می‌باشد. در واقع نمو تغییرات کیفی در گیاه می‌باشد. بسیاری از مراحل نمو، نظیر تولید تارهای ابریشمی در ذرت، مرحله خمیری شدن در گندم، مرحله ظهور اولین برگ حقیقی در لوبیا و یا مرحله تشکیل غده در سیب‌زمینی، از ویژگی‌های یک گونه خاص محسوب می‌شوند. گلدهی، مرحله نموی بارزی در کلیه گیاهان است، زیرا در این مرحله، کارکرد گیاه از تمرکز بر رشد رویشی به سوی تولید بذر تغییر می‌یابد. این جابه جایی بر حسب نوعی تغییر در تخصیص مواد فتوسنتزی تعریف می‌شود، بدین صورت که چنان چه در ابتدا بخش عمده مواد فتوسنتزی به برگ تخصیص یافته باشد، بعد از مرحله گلدهی، این تخصیص به سوی اندام‌های زایشی و به ویژه بذر جابه جا خواهد شد (نصیری محلاتی، 1379).
رشد و نمو فرآیندهایی کاملاً متفاوت می‌باشند، زیرا ممکن است رشد، بدون هیچ‌گونه تغییری در مرحله نمو، تا مدت‌ها ادامه یابد. برای مثال، در دمای 20 درجه سانتیگراد، چغندر را می‌توان تا چندین سال در مرحله رویشی حفظ کرد (نصیری محلاتی، 1379). باید توجه داشت که تاثیر عوامل خارجی بر روی نمو و سرعت آن با تغییر مرحله نمو تغییر می‌یابد. برای مثال،‌ طول روز معمولاً برای القای گلدهی لازم است، ولی برای رسیدگی، هیچ‌گونه اهمیتی ندارد. بسته به مرحله نمو، حساسیت گیاه به درجه حرارت نیز ممکن است به طور قابل توجهی تغییر کند (نصیری محلاتی، 1379).
مبنای اصلی در تعیین مقیاس‌های نمو، گلدهی است. قبل از گلدهی مرحله نمو، بر اساس خصوصیاتی نظیر شروع طویل شدن ساقه و یا تعداد برگ‌های ظاهر شده در گیاه تعیین می‌شود. القای گلدهی، فرآیند کاملاً شناخته شده و تعریف شده‌ای است، ولی این پدیده مدتها قبل از این که گل‌ها قابل رویت شوند،‌ انجام می‌گیرد. تقریباً در تمام مقیاس‌های نمو،‌ از حوادث قابل رویت فنولوژیکی که در مزرعه قابل تشخیص می‌باشند، استفاده می‌شود. این روش، جهت کمی کردن اثرات مرحله نمو بر روی الگوهای تخصیص مواد دقیق‌تر عمل می‌کند، زیرا الگوهای تخصیص، بین اندام‌های رویشی و زایشی، عمدتاً به خصوصیات مزرعه‌ای وابسته است و نه به تعریف آناتومیکی مراحل تولید مثلی. در واقع، تنها بعد از اینکه تعداد کافی از گل‌ها ظاهر شدند، بخش قابل توجهی از مواد فتوسنتزی را دریافت خواهند کرد (نصیری محلاتی، 1379).
آغاز نمو زایشی قطعاً به وسیله عوامل داخلی،‌ نظیر سن گیاه و چندین عامل محیطی کنترل می‌شود. مهمترین پیام‌های محیطی، طول روز و درجه حرارت کم می‌باشند. سایر پیام‌ها نظیر تشعشع کل و تنش آب، تنها می‌توانند واکنش به طول روز و دمای کم را اصلاح کنند (کافی و همکاران، 1379).
یاهان در مراحل اولیه رشد رویشی اصطلاحاً جوان نامیده می‌شوند. هنگامی که این گیاهان توانایی تولید گل را به دست می‌آورند، بالغ شده‌اند. در بسیاری از گیاهان گلدهی بدون واکنش به هرگونه شرایط خاص محیطی صورت می‌گیرد، این پدیده «القای خودمختاری» گلدهی نامیده می‌شود. در سایر موارد، عوامل مقتضی محیطی مورد نیاز می‌باشد. گیاهانی که دوران جوانی خود را سپری کرده، ولی هنوز شرایط مناسب برای گلدهی را تجربه نکرده‌اند، اصطلاحاً مستعد گلدهی هستند (کافی و همکاران، 1379).
گذار از مرحله جوانی به بلوغ، اغلب با تغییر ویژگی‌های رویشی نظیر مورفولوژی برگ،‌ آرایش برگ روی ساقه، خارداری، ظرفیت ریشه‌دهی و نگهداری برگ در گیاهان خزان کننده همراه است. چنین تغییراتی به ویژه در گونه‌های چوبی رخ می‌دهد، هرچند که در گونه‌های علفی نیز تفاوت‌های مورفولوژیکی بین مرحله جوانی و بلوغ وجود دارد. فقدان گل به تنهایی دلیل قاطعی بر جوانی نیست، زیرا تمامی درختان اگر چه در حال رشد شدید باشند، ممکن است گل ندهند. بی‌نظمی گلدهی، نظیر سال‌آوری درختان میوه نیز معمول است. به دلیل وجود این موارد، درک کامل اثر سن بر گلدهی مستلزم وضوح مبانی بیوشیمیایی آن است (کافی و همکاران، 1379).
تشعشع، آب، مواد غذایی، دما و طول روز از مهمترین عوامل محیطی هستند که بر رشد و نمو گیاهان تاثیر می‌گذارند؛ کمی کردن اثرات این عوامل بر روی گیاهان، اساس مدل‌های شبیه‌سازی تولید محصولات می‌باشند (آتکینسون و پرتر، 1996؛ استوارت و همکاران، 1998). اثر این عوامل به طور مشخصی بین فرایندهای نموی و رشدی متفاوت است. رشد به عنوان افزایش غیرقابل برگشت در ماده خشک، حجم، طول و یا سطح قسمتی یا همه گیاه است. مهمترین عامل موثر بر رشد، تشعشع می‌باشد. فرآیند نمو، عبارت است از عبور از مراحل فنولوژی مختلف بدون توجه به میزان رشد. بنابراین نمو مستلزم انجام تمایز در بافت‌ها می‌باشد. تغییرات متوالی از یک مرحله فنولوژیک به مرحله بعد به وسیله پدیده‌هایی نظیر جوانه‌زنی، رشد رویشی، تشکیل جوانه گل، گلدهی، تشکیل دانه و... مشخص می‌گردد (آتکینسون و پرتر، 1996؛ الیویر و آناندال، 1998؛ کوچکی و نصیری محلاتی، 1375). مهمترین عوامل محیطی موثر بر نمو فنولوژیک در شرایط عدم محدودیت آب، دما و طول روز می‌باشد (الیس و همکاران، 1990؛ چایوهان و همکاران، ‌2002).

 

1-2-1- واکنش رشد و نمو گیاهان به درجه حرارت
به طور کلی، درجه حرارت، بیشترین تاثیر را بر سرعت نمو دارد. مشکل موجود در کمی کردن این تاثیر، ‌این است که امکان اندازه‌گیری مستقیم سرعت نمو وجود ندارد و به جای آن در واقع مدت زمان سپری شده بین دو مرحله اندازه‌گیری می‌شود و به عنوان متوسط سرعت نمو قلمداد می‌شود. برای محاسبه دقیق سرعت نمو، باید آزمایشهایی را تحت شرایط ثابت انجام داد. در این صورت، مدت زمان سپری شده بین دو مرحله نمو را می‌توان معکوس کرد و سرعت نمو در فاصله آن دو مرحله را بدست آورد.
مطالعات مختلف نشان داده است که رابطه سرعت نمو و درجه حرارت تقریباً خطی است و این رابطه، در محدوده وسیعی از دما برقرار می‌باشد. البته در منحنی واکنش سرعت نمو، معمولاً حداکثری وجود دارد که بعد از آن، سرعت نمو مجدداً کاهش می‌یابد. این درجه حرارت (که معمولاً بیش از 25 درجه سانتیگراد است) در اقلیم‌های معتدله به ندرت روی می‌دهد، ولی در سایر اقلیم‌ها نمی‌توان از آن صرف‌نظر کرد (نصیری محلاتی، 1379).
در میان عوامل محیطی، دما یکی از مهمترین عواملی است که اثر آن بر رشد و نمو گیاهان به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است. در بسیاری از گونه‌های گیاهی، وقوع پدیده‌های مختلف نموی از قبیل سبز شدن و گلدهی تحت تاثیر دما قرار می‌گیرد. سرعت نمو گیاه و همچنین گذر از مرحله رویشی به زایشی به شدت تحت تاثیر دما قرار می‌گیرد. دما به طور عمده به سه طریق نمو را تحت تاثیر قرار می‌دهد:
(1) قرار گرفتن گیاه در دمای پایین در مراحل اولیه نمو که پیشرفت به سوی گلدهی را در بسیاری از گونه‌ها و ارقام گیاهی مناطق معتدله تسریع می‌کند که بهاره‌سازی نام دارد (سامرفیلد و همکاران، 1991؛ آتکینسون و پرتر، 1996). بهاره‌سازی در دماهای پایین بین 5- تا 16 درجه سانتیگراد صورت می‌گیرد، ولی به طور کلی دمای صفر تا 8 درجه سانتیگراد بیشترین تاثیر را دارند و در این دامنه بهاره‌سازی با سرعت بیشتری انجام می‌شود. طول دوره بهاره‌سازی بسته به میزان نیاز بهاره‌سازی و دمای آن دوره متفاوت می‌باشد. برای مثال، بهاره‌سازی یک رقم جو تحت دمای 1 درجه سانتیگراد طی 34 روز و تحت دمای 9 درجه سانتیگراد طی 47 روز تکمیل شد (الیس و همکاران، 1990).
(2) صرف‌نظر از بهاره‌سازی، پیشرفت نموی به طور معمول با افزایش دما بین دمای پایه (که در آن و پایین‌تر از آن سرعت نمو صفر است) و دمای مطلوب (که در آن گیاه بیشترین سرعت نمو را دارد) که دماهای زیرمطلوب نامیده می‌شود، تسریع می‌شود. واکنش به دما در محدوده این دامنه می‌تواند به وسیله طول روز یا بهاره‌سازی تحت تاثیر قرار گیرد (سامرفیلد و همکاران، 1991؛ آتکینسون و پرتر، 1996).
(3) دماهای بین دمای مطلوب و دمای سقف (که در آن و بالاتر از آن سرعت نمو صفر است) که دماهای فوق مطلوب نامیده می‌شود. با افزایش دما در این محدوده دمایی، سرعت نمو کاهش می‌یابد. واکنش به دماهای فوق مطلوب نسبت به دماهای زیرمطلوب کمتر شناخته شده‌اند. در واقع دماهایی که به دمای سقف نزدیک می‌شوند، ممکن است سبب خسارت غیرقابل برگشت شوند و یا حتی ممکن است برای گیاه کشنده باشند (سامرفیلد و همکاران، 1991؛ آتکینسون و پرتر، 1996).

 

1-2-2- واکنش رشد و نمو گیاهان به طول روز
حساسیت به طول روز، گیاهان را قادر می‌سازد تا نمو خود را با میانگین اقلیمی الگوهای آب و هوایی انطباق دهند و در نتیجه، از نابودی آن ها در شرایط آب و هوایی نامناسب، جلوگیری شود. به همین دلیل، از نظر حساسیت به طول روز، تنوع زیادی بین گونه‌های زراعی و نیز بین واریته‌های هر گونه وجود دارد. توجه به این حساسیت در اصلاح نباتات، اهمیت به سزایی دارد، زیرا فراهم آمدن امکان کشت واریته‌های گیاهی از شمال تا جنوب، مستلزم خنثی بودن واکنش آن ها به طول روز است. فان بودن (1968)، یکی از نخستین محققینی بود که به این حقیقت پی برد. در افزایش دامنه سازگاری واریته‌های زراعی، اصلاح واریته‌های روز خنثی، سهم مهمی داشته است و یکی از عوامل موثر در موفقیت انقلاب سبز به شمار می‌آید.
حساسیت به طول روز و تاثیر آن بر سرعت نمو، در دوره بین سبز شدن تا القای گلدهی (در عمل شروع طویل شدن ساقه) حائز اهمیت است. این واکنش در گیاهان روز بلند نظیر کلزا (و نیز در غلات ذمستانه)، مثبت و قوی است و در گیاهان روز کوتاه (نظیر Chrysanthemum وChenopodium album) منفی می‌باشد. به نظر می‌رسد که ورنالیزاسیون حساسیتی به طول روز ندارد (نصیری محلاتی، 1379).
سه گروه اصلی واکنش به طول روز در گیاهان شناخته شده است: گیاهان غیرحساس به طول روز یا روز خنثی ، گیاهان روز بلند و گیاهان روز کوتاه . در دو گروه حساس به طول روز (گیاهان روز کوتاه و روز بلند) گونه‌ها و ژنوتیپ‌هایی با واکنش‌های اجباری یا کیفی و اختیاری یا کمی وجود دارند. در گیاهان روز بلند کیفی با کاهش طول روز از یک مقدار معین (طول روز بحرانی، Pc) سرعت گلدهی کاهش می‌یابد، به طوری که با کاهش بیشتر طول روز به نقطه‌ای می‌رسیم (طول روز سقف، Pce) که در آن سرعت گلدهی به صفر می‌رسد. در واکنش از نوع روز بلند کیفی گیاهان در طول روز سقف و یا پایین‌تر از آن هیچ گاه به گل نمی‌روند. در گیاهان روز بلند کمی نیز همانند گیاهان روز بلند کیفی با کاهش طول روز از یک مقدار معین (طول روز بحرانی) سرعت گلدهی کاهش می‌یابد، ولی در این گیاهان در طول روز سقف و یا پایین‌تر از آن گیاهان با حداقل سرعت به سوی مرحله گلدهی پیش می‌روند و هیچ‌گاه سرعت گلدهی به صفر نمی‌رسد. در این نوع واکنش به طول روز اگر گیاهان در معرض طول روز سقف یا پایین‌تر از آن قرار گیرند، طولانی‌ترین زمان ممکن برای رسیدن به مرحله گلدهی را طی می‌کنند.
در گیاهان روز کوتاه کیفی با افزایش طول روز از یک مقدار معین (طول روز بحرانی) سرعت گلدهی کاهش می‌یابد، به طوری که با افزایش بیشتر طول روز به نقطه‌ای می‌رسیم (طول روز سقف) که در آن سرعت گلدهی به صفر می‌رسد. در این نوع واکنش به طول روز اگر گیاهان در معرض طول روز سقف یا بالاتر از آن قرار گیرند، هیچ‌گاه به گل نمی‌روند. در گیاهان روز کوتاه کمی نیز همانند گیاهان روز کوتاه کیفی با کاهش طول روز از یک مقدار معین (طول روز بحرانی) سرعت گلدهی کاهش می‌یابد، ولی در این گیاهان در طول روز سقف و یا بالاتر از آن گیاهان با حداقل سرعت به سوی مرحله گل‌دهی پیش می‌روند و هیچ‌گاه سرعت گلدهی به صفر نمی‌رسد. در این گیاهان در طول روز سقف یا بالاتر از آن بیشترین مدت زمان لازم برای رسیدن به مرحله گلدهی طی می‌شود (والتر و همکاران، 1980؛ سامرفیلد و همکاران، 1991).

 

1-3- سبز شدن
یکی از مهمترین عوامل موثر بر عملکرد گیاهان زراعی، انتخاب تاریخ کاشت مناسب و استقرار خوب گیاهچه‌ها است. بنیه زیاد بذر شامل جوانه‌زدن و سبز شدن سریع، یکنواخت و کامل و همچنین تولید گیاهچه‌های قوی به منظور استقرار بهتر گیاهان جهت تولید محصول بیشتر ضروری می‌باشد (ایانوکسی و همکاران،‌2000). این ویژگی‌ها به شدت تحت تاثیر عوامل محیطی مثل دما و رطوبت خاک قرار می‌گیرند (استراند و فرایبورگ، 1973؛ راگوس و همکاران، 1970؛ الیوت و فرنچ، 1959؛ جاکوبسن و باخ، 1998؛ ایانوکسی و همکاران، 2000؛ آندا و پینتر، 1994). احتمالا سبز شدن مهمترین عامل موثر در موفقیت تولید یک گیاه یکساله است. سبز شدن سریع، یکنواخت و کامل بذور سبب ایجاد پتانسیل عملکرد بالا به وسیله کوتاه شدن زمان بین کاشت تا پوشش کامل زمین می‌گردد. وجود استقرار مناسب و یکنواخت کانوپی سبب به حداقل رساندن رقابت بین بوته ها با ایجاد شرایط مکانی و زمانی مناسب جهت رقابت با علف‌های هرز و در نتیجه عملکرد دانه حداکثر می‌گردد (سلطانی و همکاران، 2001).
دما، آب خاک و عمق کاشت عوامل اصلی موثر بر طول دوره کاشت تا سبز شدن بذور باقلا هستند. از آنجایی که در ایران رطوبت خاک به دلیل وجود بارندگی‌های پاییز، زمستان و اوایل بهار محدود کننده نیست، لذا دما عامل اصلی در طول این دوره می‌باشد. دانستن دماهای کاردینال و روز بیولوژیک (روز حرارتی) مورد نیاز جهت سبز شدن نخود برای تصمیم گیری‌های مدیریتی در انتخاب تاریخ کاشت مناسب مورد نیاز است (سلطانی و همکاران، 2006الف).
اثر آب و هوای نامطلوب در طول مراحل جوانه‌زنی و نمو گیاهچه از مراحل دیگر رشد مهمتر می‌باشد (برار و همکاران، 1991). بررسی واکنش جوانه‌زنی و سبز شدن نسبت به دما و شناخت دماهای کاردینال (پایه، مطلوب و سقف) در جهت ایجاد مدل‌های پیش‌بینی کننده جوانه‌زنی و سبز شدن،‌ انتخاب تاریخ کاشت مناسب، غربال کردن گونه‌ها و ژنوتیپ‌ها برای تحمل به دماهای پایین یا بالا و تعیین نواحی جغرافیایی که در آن جا گونه‌ها یا ژنوتیپ‌ها بتوانند با موفقیت جوانه بزنند و استقرار یابند، مفید است (ماول و همکاران، 1994؛ رامین، 1997؛ جاکوبسن و باخ، 1998؛ سلطانی وهمکاران، 2006 الف). تحقیقات زیادی در زمینه تعیین دماهای کاردینال و بررسی مولفه‌های جوانه‌زنی در واکنش به دما برای گونه‌ها و ژنوتیپ‌های مختلف گیاهان زراعی صورت گرفته است.
فرایند جوانه زنی نیازمند رطوبت، اکسیژن و دامنه‌ای از درجه حرارت می‌باشد که این دامنه دمایی برای هر گیاه زراعی متفاوت است. جوانه زنی بذر حاصل یک سری اتفاقات پیچیده است که تعداد زیادی از واکنش‌های شیمیایی آن توسط درجه حرارت کنترل می‌شود. دما‌های حداقل، مطلوب و حداکثر برای جوانه زنی بذر گیاهان زراعی زمستانه به ترتیب 4-0، 20-10، 40-35 درجه سانتیگراد می‌باشد، و دما‌های حداقل، بهینه و حداکثر برای جوانه زنی بذور گیاهان زراعی تابستانه به ترتیب 16-10، 30-20، 45-40 درجه سانتیگراد می‌باشد (بالکایا، 2004).
الیس و همکاران (1988ب)گزارش نمودند که درجه حرارت بهینه برای سبز شدن و گلدهی باقلا متفاوت است چراکه دمای مطلوب برای سبز شدن باقلا بین 4/25-9/19 درجه سانتیگراد بود. اما، از این نظر بین 6 رقم باقلا تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. بین سرعت سبز شدن بذور باقلا با دمادر دما های کمتر از مطلوب و بیشتر از مطلوب به ترتیب رابطه خطی مثبت و منفی مشاهده شد.
دامر و همکاران (1990) گزارش کردند هرچه دمای ثابتی که جهت جوانه زنی بذر باقلا در نظر گرفته شده از دمای بهینه 5/25 درجه سانتیگراد دورتر باشد (کمتر یا بیشتر) جوانه زنی و سبز شدن بذر با تاخیر بیشتری همراه می‌شود. حداکثر درصد جوانه زنی بذور باقلا در دمای حدود 10 و 28 درجه سانتیگراد مشاهده گردید. از طرف دیگر دمای 39 درجه سانتیگراد مانع از جوانه زنی بذر باقلا گردید
در مطالعه کویی و همکاران (1999) فتوپریود بر روی سرعت سبز شدن بذر باقلا موثر نبود. بالکایا (2004) گزارش نمود دمای حداقل، مطلوب و حداکثر برای جوانه زنی بذر باقلا به ترتیب 3، 25-20، 35-30 درجه سانتیگراد می‌باشد. تاخیر در تاریخ کاشت باقلا، زمان استقرار بوته ها را افزایش داد (مک دونالد و همکاران، 1995).
کاول و همکاران (1986) دماهای کاردینال را برای دهک‌های مختلف جوانه‌زنی چهار نوع لگوم برآورد نمودند. آنها برای نخود دمای پایه را صفر، دمای مطلوب را 8/31 تا 32 و دمای سقف را 48 تا 8/61 درجه سانتیگراد گزارش نمودند.
کوکوباس و همکاران (1999) اثر دماهای مختلف را بر روی جوانه‌زنی Ninga subterranean مورد بررسی قرار دادند. نتایج ایشان نشان داد که سرعت جوانه‌زنی در دمای 9/9 درجه سانتیگراد صفر بوده و در دمای 3/32 درجه سانتیگراد به حداکثر می‌رسد. در این آزمایش درصد جوانه‌زنی نهایی در دمای بین 7/16 تا 9/30 درجه افزایش و بعد از آن به شدت و به طور معنی‌داری کاهش یافت، به طوری که کمترین درصد جوانه‌زنی در گرمترین رژیم دمایی یعنی 4/43 درجه سانتیگراد مشاهده شد.
ایانوکسی و همکاران (2000) واکنش جوانه‌زنی چهار نوع شبدر برسیم را در دماهای
مختلف بررسی کردند. آنها دمای پایه جوانه‌زنی شبدر برسیم (Trifolium alexanderium L.)، کریسمون
(Trifolium incarnatum L.)، پرشن (Trifolium risupinatum L.) و اسکوراسوم
(Trifolium squarrosum L.) را به ترتیب 8/0، 4/0، 5/1 و 2/0 درجه سانتیگراد گزارش کردند.
ماداکادز و همکاران (2001)، تغییرات در دمای پایه برای جوانه‌زنی ارقام مختلف
گراس‌های گرمادوست را مقایسه کردند. آنها دمای پایه برای جوانه‌زنی دهک‌های مختلف در چهار رقم Panicum virgatum را بین 5/5 تا 9/10 در سه رقم Andropogon geradii را بین 3/7 تا 7/8، در دو رقم Sorgastrum nutans را بین 5/7 تا 6/9 و در دو رقم Calamovilfa longifolia را بین 5/4 تا 9/7 درجه سانتیگراد گزارش نمودند. آنها نشان دادند که دمای پایه و درصد جوانه‌زنی در بین و درون گونه متفاوت است، ولی بین دهک‌های مختلف در هر رقم از نظر دمای پایه اختلافی وجود ندارد.
کاماها و مگویر (1992) اثر 6 دمای ثابت را بر جوانه‌‌زنی شش نوع گندم زمستانه بررسی کردند. آنها دریافتند که درصد جوانه‌زنی از 0 تا 100 درصد متغیر بوده و بیشترین درصد جوانه‌زنی بین 17 تا 25 درجه سانتیگراد (در طول دوره 14 روزه جوانه‌زنی) اتفاق افتاد و جوانه‌زنی در دماهای زیر 13 درجه سانتیگراد کاهش یافت و حتی برای بیشتر ارقام در دمای 5 درجه سانتیگراد به صفر رسید. آنها گزارش کردند که سرعت جوانه‌زنی با افزایش دما، افزایش یافته و بالاترین مقدار آن در دماهای 21 تا 25 درجه سانتیگراد مشاهده شد.
ماول و همکاران (1994) اثر دماهای ثابت را بر جوانه‌‌زنی شش واریته آفتابگردان مورد بررسی قرار دادند. آنها اظهار داشتند که در این ارقام، دمای پایه بین 1 تا 1/5، دمای مطلوب بین 4/33 تا 7/36 و دمای سقف بین 5/45 تا 8/47 درجه سانتیگراد متغیر بود. در بین شش واریته مورد مطالعه، سرعت جوانه‌زنی واریته فلوراسل در دماهای زیر مطلوب نسبت به واریته‌ها به طور معنی‌داری کمتر بود. همچنین نتایج نشان داد زمان حرارتی مورد نیاز برای جوانه‌زدن در این شش واریته در دماهای مطلوب و بالای مطلوب به ترتیب بین 8/37 تا 4/74 و 7/12 تا 21 درجه سانتیگراد ـ روز می‌باشد.
گارسیا و همکاران (1995) اثر دما را بر جوانه‌زنی بذرهای هفت نوع کرفس مورد ارزیابی قرار دهند. آنها دریافتند که بالاترین درصد جوانه‌زنی در دمای ثابت و متناوب 15 و 15/25 (شب/روز) سانتیگراد رخ دارد.
ویژیل و همکاران (1997) دمای پایه و درجه ـ ساعت مورد نیاز برای سبز شدن کانولا را برآورد کردند. آنها گزارش کردند دمای پایه برای سه رقم بهاره بین 4/0 تا 2/1 درجه سانتیگراد و برای دو رقم زمستانه بین 71/0 تا 96/0 درجه سانتیگراد می‌باشد. آنها همچنین بیان کردند درجه ـ ساعت لازم برای شروع سبز شدن ارقام بهاره 1560 تا 1940 درجه ـ ساعت و برای ارقام زمستانه 1600 تا 2800 درجه ـ ساعت می‌باشد.
لطیفی و همکاران (1383) اثر دماهای مختلف را بر جوانه‌زنی نه رقم کانولا مورد بررسی قرار دادند. آنها دمای پایه برای جوانه‌زنی در این نه رقم را بین صفر تا 4 درجه سانتیگراد و دمای مطلوب را بین 16 تا 30 درجه سانتیگراد گزارش نمودند. آنها گزارش کردند دماهای کمتر از 15 درجه سانتیگراد باعث کاهش درصد جوانه‌زنی شدند، در حالی که کاهش دما به کمتر از 20 درجه سانتیگراد موجب تاخیر فزآینده در شروع جوانه‌زنی شد، به ویژه کاهش دما از 10 تا 5/4 درجه سانتیگراد تا 3 برابر باعث تاخیر در شروع جوانه‌زنی شد.
رامین (1997) اثر دماهای مختلف را بر روی جوانه‌زنی دو رقم تره ایرانی (اصفهانی و شادگانی) بررسی کرد. ایشان رابطه قوی بین دما و سرعت جوانه‌زنی را برای هر دو رقم به دست آورد. نتایج نشان داد دماهای زیاد مطلوب و سقف برای رقم شادگانی 82/0 4/19 و 43/40 درجه سانتیگراد و برای رقم اصفهانی به ترتیب 5/0 52/19 و 52/40 درجه سانتیگراد می‌باشد. زمان حرارتی مورد نیاز برای 50 درصد جوانه‌زنی این دو رقم حدود 62 درجه ـ روز بود.
ویلاگر (1995) اثر دماهای مختلف را بر روی جوانه‌زنی بذرهای P. alpataco و P. argentina مورد بررسی قرار داد. برای هر دو گونه دمای پایه، مطلوب و سقف 15، 35 و 40 درجه سانتیگراد بدست آمد. آنها نشان دادند سرعت جوانه‌زنی در دماهای مختلف در هر دو گونه اختلاف معنی‌داری دارد به طوری که P. argentina بالاترین سرعت را در 35 درجه سانتیگراد و P. alpataco در دماهای بین 20 و 40 درجه سانتیگراد داشتند. همچنین در دمای 15 درجه سانتیگراد درصد جوانه‌زنی نهایی گونه P. alpataco نسبت به P. argentina بیشتر بود.
جاکوبسن و باچ (1998) روابط بین جوانه‌زنی و دماهای ثابت بین 8 تا 35 درجه سانتیگراد را در جنوب امریکا بر روی گونه Chenopodium quaina مورد ارزیابی قرار دادند. آنها بیان کردند که یک رابطه خطی مثبت بین دما و سرعت جوانه‌زنی برای نسبت های مختلف جوانه‌زنی از دمای پایه تا دمای مطلوب وجود دارد. در دماهای بالاتر از دمای مطلوب یک رابطه منفی بین دما و سرعت جوانه‌زنی نشان داد. دمای پایه به طور ثابت برای نسبت‌های مختلف بذرهای جوانه زده 3 درجه سانتیگراد تخمین زده شد. دمای مطلوب بین این نسبت‌ها متفاوت بود و مقدار آن برای جوانه‌زنی 80 درصد جمعیت بین 30 تا 35 درجه سانتیگراد قرار داشت. دمای سقف 50 درجه سانتیگراد تخمین زده شد. نتایج نشان داد که دمای مطلوب برای حداکثر درصد جوانه‌زنی بین 15 تا 25 درجه سانتیگراد قرار دارد. زمان حرارتی مورد نیاز برای جوانه‌زنی 30 درجه ـ روز برآورد شد.
پیمپینی و همکاران (1993) اثر یازده دمای ثابت را بر جوانه‌زنی ارقام Cichorium intybus بررسی کرد. نتایج نشان داد دمای بین 15 تا 35 درجه سانتیگراد به طور کلی درصد بالای جوانه‌زنی را تضمین می‌کند، اما بسیاری از ارقام حداکثر درصد جوانه‌زنی را در دمای 10 تا 5/12 درجه سانتیگراد نشان دادند. در دمای پایین‌تر ظرفیت جوانه‌زنی کاهش یافت و در دمای 40 درجه سانتیگراد جوانه‌زنی با شکست مواجه شد. نتایج نشان داد که در دمای بین 27 تا 33 درجه سانتیگراد جوانه‌زنی زودتر شروع شد. دماهای تحتانی یا فوقانی بهینه منجر به تاخیر در شروع جوانه‌زنی شدند. زمانی که اولین بذر جوانه زده بود، دماهای بین 15 تا 35 درجه سانتیگراد به طور مشابهی در افزایش سرعت جوانه‌زنی موثر بودند.
بر اساس نتایج سلطانی و همکاران (2006الف)، واکنش سرعت سبز شدن نخود از کاشت تا سبز شدن به دما مطابق با یک تابع دندان مانند تعیین می‌شود که در آن چهار پارامتر (دماهای پایه، مطلوب پایینی، مطلوب بالایی و سقف) نقاط بحرانی تعریف می‌شوند. بر اساس این تابع، سرعت نمو گیاه در دماهای کمتر از دمای پایه یا بیشتر از دمای سقف صفر می‌باشد. بین دمای پایه و دمای مطلوب پایینی، سرعت نمو به صورت خطی افزایش یافته و از صفر به مقدار حداکثر می‌رسد. بین دماهای مطلوب پایینی و بالایی سرعت نمو ثابت و حداکثر می‌باشد. به بیان دیگر، در این دامنه حرارتی، منحنی واکنش به صورت مسطح دیده می‌شود. در دامنه بین دمای مطلوب بالایی و دمای سقف، با افزایش دما سرعت نمو به صورت خطی کاهش یافته و در دمای سقف، دوباره به صفر می‌رسد. در مطالعه آن ها دماهای کاردینال به دست آمده برای سبز شدن عبارت بودند از: دمای پایه 5/4درجه سانتی گراد، دمای مطلوب پایینی2/20 درجه سانتی‌گراد، دمای مطلوب بالایی 29 درجه سانتیگراد و دمای سقف 40 درجه سانتی گراد. نتایج آن‌ها نشان داد که برای طی شدن فاصله کاشت تا سبز شدن نخود به زمانی معادل 6 روز فیزیو لوژیک (حداقل تعداد روز در شرایط مطلوب حرارتی) نیاز میباشد.

 

1-4- گلدهی
مهمترین مرحله فنولوژیک، مرحله گلدهی یعنی عبور گیاه از مرحله رویشی به زایشی است. نظر به این که بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیک و مورفولوژیک با نمو گیاه تغییر پیدا می‌کند، کمی کردن دقیق نمو فنولوژیک در کلیه مدل‌های شبیه‌سازی گیاهان زراعی لازم است. پارامترهای موثر بر فنولوژی هر رقم می‌تواند ویژه و منحصر به فرد می‌باشد (فاره و همکاران، 2002).
توانایی پیش‌بینی مراحل نمو زایشی و رویشی به عنوان تابعی از متغیرهای محیطی خاص یک نیاز اساسی برای مدل‌های گیاهان زراعی می‌باشد (گریم و همکاران، 1994). مدل‌های پیش‌بینی نمو فنولوژیک بر اساس توصیف ریاضی واکنش ها به عوامل محیطی استوار است (همر و همکاران، 1982). برای به کار گیری مدل در دامنه وسیع تری از تاریخ‌های کاشت و عرض‌های جغرافیایی، اثر فتوپریود نیز علاوه بر اثر زمان حرارتی بایستی دخالت داده شود.
کاربرد و توسعه این مدل‌ها به توصیف دقیق واکنش نمو فنولوژیک به دما و طول روز تحت شرایط مزرعه است (برچ و همکاران، 1998). مدل‌های متعددی برای کمی کردن این واکنش‌ها وجود دارد، ولی در اکثر مواقع در مکان‌هایی با شرایط محیطی مختلف این مدل‌ها پیش‌بینی‌های ناموفقی را نشان می‌دهند. یکی از دلایل برای چنین رفتارهایی می‌تواند این باشد که پارامترهای استفاده شده در مدل از یک سری داده‌های محدود برآورد شده باشند. برای بدست آوردن برآوردهای دقیقتر پارامترها برای پیش‌بینی مراحل فنولوژیک، داده‌های مورد استفاده باید دامنه وسیعی از محل‌ها و یا تاریخ‌های کاشت را دربر گیرد (گریم و همکاران، 1993؛ سلطانی و همکاران، 2006 ب). یکی از پیشرفت‌های مهم در تجزیه و تحلیل مراحل نمو گیاهان، زراعی استفاده از سرعت نمو یا معکوس طول مدت از کاشت یا سبز شدن تا گلدهی جهت توصیف پیشرفت نمو بوده است.
کلارکسون و راسل (1979) از مدل چندگانه برای بیان ریاضی سرعت نمو ارقام یونجه تحت رژیم‌های ثابت حرارتی 5/12 11/18 17/24 و 23/30 (شب/روز) درجه سانتیگراد استفاده نمودند:
1/f=f(T).f(PP) [1-1]
که در آن 1/f سرعت نمو روزانه f(PP), f(T) به ترتیب توابع دما و طول روز می‌باشند. در مواردی که طول روز ثابت است (مثل آزمایش‌های گلخانه‌ای)، یا در مواردی که طول روز بر نمو اثر ندارد، مدل [1-1] به صورت زیر تقلیل می‌یابد:
1/f=f(T) [2-1]
از آنجایی که مطالعه کلارکسون و راسل (1979) تحت طول روز ثابت اجرا شده بود، ایشان از توابع درجه دوم برای توصیف سرعت نمو یونجه استفاده نمودند:
1/f=f(T)=a1(T-a0)+a2(T-a0)2 [3-1]
که در مدل فوق ao دمای پایه، a2, a1 ضرایب رگرسیون، f تعداد روز بین دو مرحله نمو و T میانگین حرارت روزانه می‌باشد. مقدار تابع فوق مقدار نمو روزانه را نشان می‌دهد.
همر و همکاران (1982) از مدل [1-1] برای محاسبه سرعت نمو مراحل سبز شدن تا رویت طبق و از رویت طبق تا گرده‌افشانی دو رقم آفتابگردان (سان فولا 2-68‌ و هیسان 30 ) استفاده کردند. تابع دما رابطه بین دما و سرعت نمو را به صورت زیر توصیف کرد:
f(T)=C1(T-Tb)-C2(T-Ta)2 [4-1]
که در آن Tb, T متوسط دمای هوا و دمای پایه، C2, C1 به ترتیب ضرایب ثابت معادله و بزرگتر از صفر هستند. تابع مورد استفاده ایشان در مدل [1-1] برای توصیف سرعت نمو در ارتباط با طول روز به سرعت زیر بود:
[5-1]
که در آن C5, C4, C3 ضرایب ثابت معادله و بزرگتر از صفر، CULT فاکتور حساس برای رقم می‌باشد که به صورت نسبت کاهش در سرعت نمو در طول روزهای کوتاه تعریف شد. TSI یک تابع تغییر دماست که انتقال بین واکنش‌های دمای پایین و بالا را تعیین می‌کند. TSI برای اثرات متقابل بین دما و طول روز در طول روزهای کمتر از 14 ساعت محاسبه می‌شود. شکل کلی آن به صورت زیر است:
[6-1]
که در آن C6, C7 ضرایب ثابت معادله و بزرگتر از صفر هستند. آنها اساس پیش‌بینی مراحل مختلف نموی (مثلاً از S1 تا S2) را به صورت زیر توصیف کردند:
[7-2]
آنها با استفاده از مدل نشان دادند دو رقم در حساسیت به دما اختلاف ندارند و دمای پایه برای نمو با پیشرفت چرخه زندگی گیاه کاهش می‌یابد. آنها همچنین نشان دادند در طول روزهای کوتاهتر (14-12 ساعت در روز) اختلاف دو رقم در مدت زمان تا گلدهی افز

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله باقلا

دانلود مقاله پدیده ی وندالیسم

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله پدیده ی وندالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخچه در جهان
وندالیسم مشتق از واژه ی وندال است.وندال نام قومی از اقوام ژرمن- اسلاو به شمار می رفت که در قرن پنجم میلادی در سرزمین های واقع در میان دو رودخانه او در ویستول زندگی می کردند.آنان مردمانی جنگجو، خون خوار و مهاجم بودند که به کرات به نواحی و سرزمین های اطراف قلمرو خود تخطی و تجاوز کرده به تخریب و تاراج مناطق و آبادی های متصرفه می پرداختند.روحیه ی ویرانگرانه ی قوم وندال سبب گردیده است که در مباحث آسیب شناسی کلیه ی رفتارهای بزهکارانه ای که به منظور تخریب آگاهانه ی اموال ، اشیاء و متعلقات عمومی و نیز تخریب و نابودی آثار هندی و دشمنی با علم و صنعت و آثار تمدن صورت می گیرد به گونه ای به وندالیسم منتسب می گردد.
پاتریس ژانورن در وجه تسمیه واژه و تاریخچه وندالیسم می نویسد :
روزگاری در سرزمین های واقع در میان دو رودخانه بزرگ او در ویستول قومی به نام وندال زندگی می کرد.در عهد سلطنت یکی از پادشاهان این قوم به نام ژانسریک یا گنسریک که از 428 تا 477 میلادی سلطنت می کرده است.وندال ها که پیش تر سرزمین های گل (فرانسه امروز) و اسپانیا را به تصرف خود آورده بودند به متصرفات روم در آفریقا حمله کرده ، کارتاژ را گرفته و بر مدیترانه مستولی گردیدند.آنان بر سر راه خود از آبادی و آبادانی هرچه دیدند نابود و تاراج کرده چیزی بر جای باقی ننهاده همین شهرت تاریخی سبب شده است که امروز ، وندالیسم را به معنی ویرانگری ، وحشیگری و خرابکاری به کار برند.
هر ساله در سراسر جهان ، میلیون ها دلار صرف تعمیر و جایگزینی چیزی می شود که وندال ها کمر به نابودی آنها بسته اند.در روسیه گزارش شده است که اعمال عمومی وندال ها ، شامل شکستن لامپ ها و شیشه ها ، پرتاب سنگ به قطارهای در حال تردد و خراب کردن تلفن های عمومی و نابود کردن سنگ قبرها در قبرستان های روسیه می باشد.یادبودهای درهم شکسته ی روی قبرها.یک منظره ی عمومی است.در آلمان غربی و سوئد ، آسیب رساندن و تخریب علائم جاده ها و خیابان ها ، صندلی اتوبوس ها و وسایل حمل و نقل و کیوسک های تلفن شایع است.

 


تاریخچه در ایران
سابقه برگزاری دیدارهای باشگاهی فوتبال در ایران به اوایل دهه 1350 شمسی باز می گردد که مسابقات قهرمانی باشگاه های کشور تحت عنوان «جام جمشید» آغاز گردید.پس از شروع این مسابقات ، رقابتهای قهرمانی باشگاه های تهران و همراه با آن مسابقات قهرمانی باشگاه های شهرستانها و استانهای کشور نیز به راه افتاد و ورزش فوتبال که پیش از آن و از دهه 1330 به صورت رسمی در ایران دارای فدراسیون و تیم ملی شده بود ، از رونق و رواج بیشتری برخوردار شد اما ، آغاز خشونت و پرخاشگری در ورزش فوتبال به سال 1352 باز می گردد که در جریان بازیهای باشگاهی بین برخی از ورزشکاران و نه تماشاگران در گیریهایی رخ داد.پس از آن گاه و بیگاه در جریان برخی از بازیها بین بازیکنان تیم رقیب ، یا بین بازیکنان و مربیان با داوران برخوردهایی بعضاً خشونت آمیز رخ داد.اما این برخوردها هیچ گاه به تماشاگران سرایت نکرد و تماشاگران و طرفداران تیمها جز در چارچوب هنجارهای مربوط به خود در داخل ورزشگاه ها ، که در نهایت به شعارهای توهین آمیز ختم می شد ، با یکدیگر به شکل فیزیکی درگیر نمی شدند.افزون بر این ، موارد مربوط به خرابکاری و آشوبگری به میزانی تقریباً طبیعی و در حد قابل اغماض رخ داد.
نخستین دیگری جدی بین تماشاگران مسابقات فوتبال به آبان ماه 1358 مربوط می گردد.
اهداف تحقیق
در جهت فهم علت روی آوردن به پدیده ی وندالیسم بررسی انجام می دهیم.
از جمله اهداف پژوهشی عبارتند از :
1) شناخت نظری پدیده ی وندالیسم از دیدگاه صاحب نظران.
2) شناخت زمینه ها و عوامل گرایش جوانان به اعمال وندالیسمی.
3) شناخت علل روانی و اجتماعی رفتارهای وندالیسمی.
4) پیدا کردن راه حلی مناسب برای رفع یا کم کردن این معضل.

 



متغیرهای مورد مطالعه
متغیرهایی برای بررسی پدیده وندالیسم مطرح است که عبارتند از :
سن بلوغ ، کمبود محبت ، خود نمایی ، نشان دادن اعتراض ، مشکلات اقتصادی ، افت تحصیلی ، مشکلات خانوادگی ، احساس بی عدالتی و اجحاف ، پرخاشگری ، پذیرفته نشدن در گروه دوستان ، کمبود امکانات تفریحی.

 



چارچوب نظری
از جمله نظریه هایی که در سالهای اخیر ، توجه جامعه شناسان را در تبیین و تحلیل مسائل اجتماعی موجود در عرصه ی خشونت و پرخاشگری به خود معطوف کرده است ، دیدگاه کارکرد گرایی ساختی است.
دیدگاه کارکرد گرایی ساختی ، به نقش نظامهای اجتماعی یا جوامع ، اجزا ، ساختار ها ، یا نهادهای متعددی در یکپارچگی ، هماهنگی ، ناسازگاری و سلامت کل نظام یا جامعه توجه دارد.بنابراین ، الگوی نظری مذکور مبتنی بر این اصل است که نهادهای اجتماعی بر حسب کارکردهای ضروریشان قابل فهم هستند.
در این دیدگاه ، بر خلاف کارکرد گرایی که نقش پدیده های نهادی و اجتماعی را در ارتباط با نیازهای فردی انسان مورد توجه قرار می دهد ، نهادها بر این اساس نقش و سهمشان در ارتباط با سایر بخشها یا جنبه های یک نظام تبیین
می شوند.بر اساس دیدگاه کارکرد گرایی ساختی ، نیروی محرکه موجود در تمام جنبه های زندگی اجتماعی ، تمایل هر نظام اجتماعی به حفظ خود در وضعیتی متعادل است که امکان استمرار عملکرد موثر آن را ممکن می سازد.
این تعادل به منظور گسترش و شکل گیری وفاق ، ارزشهای مشترک و عملکرد هماهنگ در عرصه های اصلی زندگی اجتماعی به طور طبیعی به دست می آید.چارچوب نظری تحقیق حاضر با الهام از رویکرد کارکرد گرایی ساختی ، به تفسیر و تبیین پدیده ی خشونت و پرخاشگری می پردازد.افزودن بر الهام گیری از دیدگاه کارکرد گرایی ساختی ، الگوی نظری تحقیق حاضر از مدل «علی- توصیفی» آر.کلارک در مورد سبب شناسی وندالیسم و شناخت عاملهای موثر در بروز آن نیز بهره جسته است.

مطالعات نظری پژوهش
• نظریه آنومی دورکهایم
تعریفی که دورکهایم از بزهکاری و نابهنجاری بدست می دهد اولاً کلی است و دربرگیرنده همه صور و اشکال بی هنجاری از جمله وندالیسم است ثانیاً با آنچه که بسیاری از جرم شناسان و جامعه شناسان در تفسیر آرای وی گفته¬اند تفاوت بسیار دارد. به نظر دورکهایم کژرفتاری و بزهکاری یک واقعیت اجتماعی است و از این رو بهنجار است و نه نابهنجار. اما این مراد در هر وضعیت اجتماعی درست نیست. جنایت در واقع تعیین کننده مرزهای وجدان اجتماعی و اخلاق جمعی است بدینگونه جنایت با وجدان جمعی بستگی دارد. اگر وجدان جمعی دگرگون شود و تحول باید مفهوم جنایت و بزهکاری نیز دگرگون می شود. بدین ترتیب بزهکاری با دگرگونی اجتماعی بستگی دارد و در مواردی دارای پیامدهای مناسب برای تحولات اجتماعی است. چه بسا که جنایتکاران امروز نوآوران و پیامبران فردا باشند. (اشرف).
بدینگونه به نظر دورکهایم بزهکاری همیشه و در هر شرایطی آسیب شناسانه نیست بلکه در مواردی پیامدهای مناسب برای تحولات اجتماعی در بردارد و آن در صورتی است که نظام اجتماعی و وجدان جمعی آسیب شناسانه بوده و دگرگونی در آن ضروری باشد.
در تعریف دورکهایم آنومی اشاره به نوعی بی سازمانی، اختلال، اغتشاش، گسستگی، بی هنجاری در نظام جمعی دارد. او بی هنجاری را به مفهوم فقدان اجماع درباره اهداف اجتماعی و انتظارات جمعی و آنچه جامعه بعنوان قواعد و الگوهای عمل برای اعضای خود متصور شده است بکار می برد. به نظر او روان و رفتار آدمی عمدتاً به وسیله مغز یا ذهن گروهی هدایت و کنترل می شد. کنش فرد بر واقعیتی بنام هنجار قرار داد.
«هنجارها» اشاره به سیستم پاداش ها مجازاتهایی می کند که اجرای اصول و قواعد رفتاری جامعه را تضمین می نماید. زیرا زندگی اجتماعی در صورت وجود نظمی خاص امکان پذیر است. در روابط متقابل، انسانها لازم می دانند که رفتار طرف مقابل و به طور کلی پیش بینی کنند تا به موازات این اعمال خود را تنظیم نمایند. در حقیقت آنها هنجارهایی را شناخته و بر پایشه آن فرض می کنند که دیگران هم آنان را مراعات خواهند کرد.
به عقیده دورکهایم حدود خواسته های فرد در جامعه تاریخ هنجارهای خاصی است و از طریق این ضوابط است که شخص می تواند تمایلات، خواهشها و خواسته های خود را محدود و در حدی معتدل و عملی تنظیم کند. در صورتی که هنجارهای جامعه دچار شکستگی و گسستگی (آنومی) شوند و وضع نابسامانی پیش آید، فرد دیگر قادر نیست رابطه منطقی بین خود و جامعه برقرار و در متابعت از قوانین، هدفها و رفتار خود را تنظیم کند. در چنین شرایطی است که فرد ضوابطی برای رفتار خود ندارد و در حالت نابسامانی بسر می برد. این نابسامانی در رفتار و کنش او متجلی و منعکس است و احتمال اینکه فرد در چنین شرایطی دست به رفتاری بزند که از نظر اجتماعی هنجارشکنی و انحراف شناخته شود زیاد است. بنابراین بر اساس این تئوری، عدم وفاق در مورد هنجارهای اجتماعی و عدم یگانگی و یا همبستگی اجتماعی عامل بروز انحراف است. در واقع انحراف پاسخ و واکنشی به لجام گسیختگی اجتماعی است و هر چه میزان بی هنجاری و عدم وفاق در مورد هنجارها بیشتر شود انحراف و کجروی نیز افزایش می یابد.
دورکهایم مفهوم آنومی و بی هنجاری اجتماعی را در دو سطح فردی و اجتماعی بکار برده است. آنومی در سطح فردی، نوعی نابسامانی فردی است که منجر به گسستگی و شکستگی انسان و معیار رفتار وی می شود. و به تعبیری: نوعی احساس فردی از بی هنجاری است و نشانگر حالتی فکری که در آن احساسات فرد نسبت به خود وی سنجیده می شود. چنین حالتی همراه با اختلالات و نابسامانی هایی در سطح فردی بوده، و فرد نوعی احساس بی هنجاری، پوچی و بی قراری را تجربه می کند. آنومی در سطح اجتماعی نشانگر نوعی اختلال، اغتشاش و بی هنجاری در نظام جمعی است که در آن احساسات فرد با توجه به سیستم اجتماعی سنجیده می شود. زمانی که توازان اجتماعی وجود ندارد فرد فاقد وسیله لازم جهت تنظیم رفتار خود و تطبیق آن با معیارهای مقرره و همچنین فاقد احساس حمایت جمعی و پشتیبانی اجتماعی است. در چنین حالتی فرد ممکن است دست به رفتاری نابهنجار زده و در نهایت خود را از عضویت جامعه خلع کند.
بطور کلی سه نوع کجروی در آثار دورکهایم می توان یافت:
1- کژرفتاری زیستی و روانی: که تنها نوع کژرفتاری در اجتماع کامل و بی عیب و نقص است. این نوع کژرفتاری نمونه کردار فرد بیمار در جامعه سالم است (جامعه سالم – فرد بیمار)
2- کژرفتاری انقلابی: که برای دگرگونی وضع نابسامان اجتماعی پدید می آید و چنانکه اشاره شد بهترین نمونه آن سقراط است که برای دگرگونی اخلاق آتنی به پاخاست و سرانجام به اتهام جنایت و کجروی محکوم به مرگ شد و جام شوکران نوشید (جامعه بیمار – فرد سالم).
3 – کژرفتاری چوله: که نمایانگر کردار افرادی است که هم تربیت اجتماعی مناسب نیافته¬اند و هم در جامعه بیمار زندگی می کنند (جامعه بیمار – فرد بیمار) . این نوع کژرفتاری یا از خودپرستی یا از بی هنجاری سرچشمه می گیرد و از این کژرفتاری خودخواهانه و کج رفتار بی هنجار نامیده می شود.
بدین ترتیب اگر جامعه سالم باشد دو نوع رفتار در آن دیده می شود:
1- رفتار عادی که همان همرنگی با اخلاق جمعی است.
2- کژرفتاری که ناشی از عیبهای زیستی و یا اختلالات روانی است.
در مقابل اگر جامعه بیمار باشد دو نوع کژرفتاری نیز در آن مشاهده
می شود:
1- کژرفتاری انقلابی
2- کژرفتاری ناشی از خودپرستی
• نظریه آنومی و اغراق مرتن
به نظر مرتن احساس واقعی سرخوردگی، درماندگی، بیعدالتی، به تنهایی از هیچ یک از این عوامل برنمی خیزد بلکه از روابط خاص میان آنها پدید می آید. برغم مرتن بریدگی میان اهداف، قواعد و وسایل نهادی شده ممکن است به دو صورت پدید آید:
1- به خاطر وسعت یافتن شتابان هدفها
2- بواسطه محدود شدن تعریف راههای مشروع برای دست یافتن به آنها
لکن برای گسیختگی میان اهداف و وسایل هیچکدام از این جنبه های فرهنگی و اجتماعی لازم نیست دگرگون شوند.
اگر توزیع واقعی امکانات و فرصتها دگرگون شود (همچون زمان رکود اقتصادی) رفتارهای همساز با قواعد اجتماعی که زمانی موجب نیل به اهداف می شده است دیگر فرد را به پاداشهایی که در انتظار آنهاست رهنمون نمی شود. بدین ترتیب کنش متقابل میان این متغیرها که ساخته و پرداخته شرایط اجتماعی است موجب ناراحتی و فشار بر فرد می شود (همان، ص 171).
بدین ترتیب مرتن انحراف و کژرفتاری را ناشی از گسستگی و انفصال بنیادی بین هدفهای فرهنگی و وسایل نهادی شده جهت نیل بدانها می داند. از این رو انحراف از شخصیتهای مرضی ناشی نمی شود و لذا نه یک مسأله خاص فردی بلکه بعنوان امری اجتماعی و برخاسته از ساخت اجتماعی است.
توجه ویژه مرتن به فرهنگها و جوامعی است که تأکید زایدالوصفی بر ارزشها و اهداف فرهنگی داشته و در مقابل اسباب و وصول به آن اهداف کمتر تأکید و مشخص شده است. از این رو، به واسطه عدم تناسب بین هدف و وسیله، تشکل و یکپارچگی فرهنگی بوجود نیامده حالتی از احساس بی هنجاری یا آنومی در جامعه حاکم است (محسنی تبریزی، 1370: 60).
مرتن تأکید خاصی نیز بر روی توزیع فرصتها بین افراد مختلف یک جامعه دارد و عدم توزیع مساوی فرصتها در دسترسی به اهداف و وسایل را عامل مهمی در انحراف می داند. بدین گونه که معتقد است تمام اعضای یک جامعه در ارزشهای مشترک اجتماعی سهیم¬اند، اما از آنجایی که اعضای جامعه از نظر ساختارهای اجتماعی در شرایط گوناگونی قرار دارند و برای فهم ارزشهای مختلف از فرصتهای مساوی برخوردار نیستند، چنین وضعی ممکن است موجب انحراف گردد.

 


• دوروتی لاونولت و نظریه فضای عاطفی خانواده
لاونولت می کوشد با ربط رفتارهای می کوشد با ربط رفتارهای آسیب زای خانواده به شکل گیری رفتارهای نابهنجار اعضاء، تعیین کننده های ساختاری رفتار نابهنجار در خانواده را توضیح دهد.
لاونولت در خصوص نقش رفتارهای آسیب زای خانواده در شکل گیری رفتار نابهنجار متذکر می شود که تجربیات اولیه زندگی در تعیین چگونگی رفتار مؤثر بوده و خانواده اولین گروه و نهادی است که زمینه و شرایط چنین تجربیاتی را فراهم می نماید. لذا توجه به روابط میان اعضای خانواده و تأثیرات متقابل این کنشها در رفتار کودک و جوان امری مهم و قابل توجه می باشد.
لاونولت ضمن مشخص کردن مهمترین عوامل رفتاری آسیب زای خانواده، آنها را در پیدایی و شکل گیری رفتار نابهنجار اعضاء دخیل می داند. این عوامل عبارتند از:
1- تنبیه، شدت عمل بیش از حد و سخت گیری افراطی:
تنبیه، شدت عمل و سخت گیری های افراطی که از سوی والدین در خصوص فرزندان اعمال می شود سبب می گردد کودکان از والدین خود طرد شده، نیازهای اساسی آنان نادیده گرفته شود و به احساسات و عواطف آنها توجه نشود.

 

2- زیاده روی در ابراز مهر و حبت و مراقبت و محافظت بیش از اندازه:
مهر و محبت بیش از اندازه که معمولاً از سوی مادران اعمال می شود منجر به عدم رشد طبیعی کودک شده باعث عدم اعتماد به نفس شخص و اتکاء به والدین و دیگران می گردد. از این رو فرد به علت اینکه محرومیتی را نچشیده است توان مقابله با مشکلات زندگی را در خود نمی یابد. این خود می تواند منشأ انواع ناراحتی روحی و روانی و اجتماعی شود.
3 – توقعات نامعقول و انتظارات نابجا از فرزندان:
انتظارات والدین باید متناسب با توانایی های کودکان باشد. اگر والدین توقعات بیش از حد معقول از کودک و نوجوان خود داشته باشند موجب خواهد شد فرزندان آنها از نظر رشد در زمینه های مختلف تحصیلی و غیره و نیز عزت نفس در حد پایینی قرار گیرند.
4 – نظم و انضباط نامقبول و افراطی:
نظم و انضباط همچنانکه لازمه پیشرفت هر جامعه¬ای است برای هر خانواده نیز همین حکم را دارا می باشد منتها هنگامی که از حد متعادل خود خارج می شود آثار زیانباری به بار خواهد آورد و مانع رشد و تعالی خواهد شد. انضباط خشکی که گاهی از سوی والدین نسبت به فرزندان وارد می شود منجر به ایجاد محرومیت ها و ناکامیها غیر اصولی برای کودک شده، کانون خانواده را سرد و از هم گسیخته می نماید. فضای تهدید و ارعاب امنیت کودک را سلب و به لحاظ عاطفی وضعیت ناهنجاری برای او بوجود می آورد.
در مقابل در خانواده هایی نیز که هیچگونه نظم و انضباطی حاکم نیست و فرزند خود را در آزادی و بی قیدی می بیند ناهنجاری های دیگری بوجود
می آید، در این حالت شخص ضمن پیدایش خصوصیت خودمداری و خیره سری به خود اجازه می دهد دیگران را مورد تعرض و آزار خود قرار دهد.
• نظریه پاره گروه بزهکار آلبرت کوهن
آلبرت کوهن در کتاب خود تحت عنوان «پسران بزهکار» آشکارا ضمن انتقاداتی از نظریات بزهکاری و انحراف انتقال فرهنگی و بی هنجاری مرتون تلفیقی بوجود آورده و نظر خود را پیرامون پاره فرهنگ بزهکاران و کجروان ارائه نموده است.
کوهن در انتقاد به نظریه انتقال فرهنگی که برای فرد نقش کمتری قائل شده و به نقش عوامل محیطی در پیدایش بزهکاری و انحرا توجه بیشتری دارد.
همچنین کوهن ضمن تعدیل و بسط نظریه مرتون و اینکه در این دیدگاه تبیین تبهکاری حرفه¬ای، مفید و قابل تحسین است دو انتقاد عمده بر وی وارد ساخته است.
در نخستین انتقاد، وی استدلال می کند که بزهکاری یک واکنش جمعی است تا فردی و به پیوستن افراد به یکدیگر در یک واکنش جمعی اعتقاد دارد. در حالی که مرتون واکنش فرد نسبت به پایگاه اجتماعی خود در ساختار طبقاتی را مورد ملاحظه قرار می دهد. دومین انتقاد کوهن این است که عقیده دارد مرتون تبهکاری غیر سودجویانه، از قبیل ویرانگری و الواطی نوجوانان را که پاداش مالی در بر ندارد به حساب نمی آورد (هارالامبوس، 1370: 24).
فرض اصلی کوهن بر این است که افراد منحرف و بزهکار آرمان ها و اهداف مقبول اجتماعی فرهنگ جامعه را پذیرفته¬اند ولی بعلت شکست و یا عدم فرصت مناسب و کافی برای دست یابی به اهداف مقبول و پسندیده اجتماعی، دچار محرومیت شده و لذا آرمانهای موفقیت و اهداف مقبول و متداول در جامعه را با ارزشها و هنجارهای دیگری برای بدست آوردن منزلت و وجهه جایگزین می سازند، و در نتیجه پاره فرهنگ بزهکاری بوجود می آید و بدینوسیله افراد تلاش می نمایند بر مشکلات خود فایق آیند. در واقع فرهنگ فرعی بوجود آمده (که از فرهنگ کلی جامعه اخذ شده است). در خلاف جهت قرار می گیرد و ارزش زیادی برای اعمال بزهکارانه همچون سرقت، ولگردی و فحشاء و ... قائل می شوند.
بدین ترتیب او نیز چون مرتن محرومیت فرهنگی را عامل تعیین کننده در شکت و ناکامی فرزندان طبقه کارگر در امر تحصیلی می داند. بزعم او پسران طبقه پایین کارگر از کمبود و فقدان موقعیت و منزلت اجتماعی رنج برده و از فرودستی موقعیت و پایگاه اجتماعی خود ناراضی و خشمگین¬اند. از این رو آنان حرمان، ناکامی و محرومیت خود را با گرایش به تبهکاری یا بزهکاری از میان نمی برند، بلکه با امتناع از اهداف فرهنگی و الگوها و آرمانهای موفقیت اجتماعی می کوشند آنها را با اهداف، ارزشها و هنجارهای دیگری که آنان را به کامیابی و موفقیت رهنمون است جایگزین سازند.
بدین ترتیب آنان عملاً به ایجاد و توسعه یک خرده فرهنگ بزهکار اهتمام
می کنند.
فرهنگ فرعی بزهکاری نه تنها فرهنگ جامعه را نمی پذیرد بلکه بر ضد آن عمل می کند. به بیان کوهن فرهنگ فرعی بزهکاری هنجارهای خود را از فرهنگ کلی که بر اصل موفقیت تکیه دارد دریافت می کند. اما آنها را در جهت خلاف تغییر می دهد و بدین ترتیب برای اعمال جنایی نظیر سرقت، ویرانگری، ولگردی و اعمالی که در کل جامعه محکوم است، ارزش والا و برتری قائل می شود. کوهن فرهنگ فرعی بزهکاری را اینگونه توصیف می کند:
«این فرهنگ کلاً چهره¬ای زشت دارد، از ناراحت کردن دیگران لذت می برد و حظ خود را در بی اعتنایی به اعمال مقبول و روی آوردن به کارهای زشت و حرام می جوید».
کوهن دست زدن به اعمال بزهکارانه را نوعی حل مسأله «موقعیت پایین اجتماعی» پسران طبقه کارگر و پشت پا زدن به ارزشهای مورد قبول جامعه که به آنها شانس موفقیت نمی دهد، می داند.
کوهن با تعبیری که از بزهکاری به عمل می آورد، انگیزه اعمال بزهکارانه را کسب پاداشهای مادی نمی پندارد.
کوهن همانند مرتون به ساختار جامعه و نابرابری در دستیابی به فرصتها جهت کسب موفقیت و وارد آمدن فشار بر گروهههای معینی برای انجام اعمال انحرافی معتقد است. ولی برخلاف او بزهکاری را یک واکنش جمعی نمی داند، و معتقد است؛ فشار ناشی از ساختار اجتماعی برای انحراف به وسیله فشار فرهنگ فرعی انحراف تقویت می شود.
کوهن، در توصیف ویژگیهای فعالیت و رفتار پاره¬گروهها معتقد است رفتار این گروهها «غیرانتفاعی»، «کینه جویانه» و «نفی گرا» بوده و این اعمال از ثبات برخوردار نیستند. ویژگی خاص این اعمال لذت جویی موقتی است. منظور کوهن از اصطلاح غیرانتفاعی این است که افرا بزهکار سرقت می نمایند نه به جهت اینکه این اشیاء را نیاز دارند یا به آنها علاقه دارند، بلکه فقط بخاطر سرگرمی به این کار مبادرت می ورزند. و منظور از کینه توزی بدین معنی است که در اعمال و رفتارشان نوعی کینه مشهود است، یعنی از عدم آسایش دیگران لذت می برند.
کوهن شخصیت را عامل مهمی در عادی شدن رفتار انحرافی می داند. همچنین از نظر وی تغییر رفتار انحرافی حداقل دربرگیرنده زدودن جامعه پذیری انحرافی فرد و اجتماعی شدن مجدد وی بر حسب ارزشهای غیر انحرافی است.
در نظریه کوهن نیز وندالیسم چون دیگر صور رفتارهای نژند معلول نظام فرهنگ فرعی بزهکاری است این فرهنگ، فرهنگ جامعه را نمی پذیرد و بر ضد آن عمل می کند. بدین ترتیب اعمالی نظیر ویرانگری و وندالیسم، سرقت، کلاهبرداری و نظایر آن که از سوی فرهنگ رسمی محکوم است برای خرده فرهنگ بزهکار با ارزش و والا جلوه می کند. از این رو همانطوری که کوهن مدعی است فرهنگ فرعی بزهکاری کلاً چهره¬ای کریه و زشت دارد. این فرهنگ از آسیب زدن به اموال دیگران و ناراحت کردن مردم لذت می برد و با بی اعتنایی به هنجارها و رفتارهای مقبول و مورد انتظار جامعه و گرایش به کردارهای ناپسند و ضداجتماعی خود را حفظ و ارضائ می کند.
• نظریه مبادله اجتماعی و کژرفتاری جورج هومنز
هومنز با تکیه بر نظریه اسکینر در اصل اول خود می گوید:
«هر رفتاری که پاداش بیشتری برای فرد به دنبال داشته باشد یا آن فرد معتقد باشد که چنین پاداشی در انتظار اوست احتمال اینکه آن رفتار از فرد سر بزند، بیشتر خواهد بود». (توسلی، 1369، 382).
طبق اصل دوم نظریه مبادله هومنز چنانچه هر کوششی یا رفتاری از سوی فرد یا تشویق و پاداشی پاسخ داده شود و رفتار تقویت شده مرتبط با برخی از جنبه ها و زمینه های محیطی و بستری که در آن بستر و زمینه تقویت شده است باشد و فرد همواره به یافتن همان زمینه و بستر تمایل خواهد داشت.
طبق اصل سوم هومنز، اگر چنانچه کیفیت ارزش پاداش از دیدگاه فرد بالا باشد، میزان تلاش و مجاهدت فرد در کسب آن به همان نسبت بالاست..
طبق اصل چهارم، اگر چنانچه نیازهای فرد به سرعت و بدون مانعی ارضاء شوند، احتمال اینکه فرد کوششی مشتاقانه جهت ارضاء آن نیازهای مبذول دارد، پایین است. (محسنی تبریزی، 1371: 27).

 

موقعیت افراد نسبت به ارتکاب جرم
به طور کلی موقعیت افراد نسبت به پدیده ارتکاب جرم را می توان در سه حالت ترسیم کرد.
الف – فرد هیچگونه تمایلی به ارتکاب جرم از خود نشان نمی دهد. این عدم تمایل ممکن است، بر اثر تعالیم مذهبی، اجتماعی، عادات و رسوم و آموزه¬های تربیتی حاصل شده و در فرد درونی شده باشد. بطوری که فرد تحت هر شرایطی از ارتکاب جرم سرباز خواهد زد. به مفهومی دیگر ضررهای معنوی حاصل از ارتکاب جرم نزد افراد از هر گونه منافع مادی و معنوی احتمالی، بیشتر ارزیابی می گردد.
افراد و گروههایی دیگر به دلیل آنکه منافع حاصله از ارتکاب جرم برای آنها کم و چیزی در حد صفر است، جرمی مرتکب نمی گردند. به عنوان مثال ثروتمند هرگز دست به سرقت اشیاء کم قیمت نمی زند.
ب – گروه دوم افرادی هستند که سود و زیان ناشی از ارتکاب جرم در شرایط مختلف برای آنها تغییر می کند. بیشتر افراد جامعه جزو این دسته قرار می گیرند. اینان در شرایط طبیعی بسیاری از جرایم را مذموم می شمارند. ولی هنگامی که تحت فشارهای اجتماعی و سایر عوامل قرار می گیرند به بزه دست می زنند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  57  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پدیده ی وندالیسم

دانلود مقاله بسته بندی

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله بسته بندی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

بسته بندی

 


بسته بندی عبارت است از هنر وعلم اماده سازی مواد غذایی برای انبار کردن ،ودر نها یت فروش .
بسته بندی باید تا حد امکان ساده و ارزا ن باشد ضمن اینکه اهداف اولیه بسته بندی یعنی
خاصیت حفاظتی و جذابیت رانیز دارا باشد . با عنایت به این که مواد بسته بندی توسط ماشینهای مختلف فرایند می شوند بنابراین خواص دیگری نیز باید داشته باشند که عبارتند از : نرمش ،قابلیت پذیرش چاپ ، قابلیت استفاده در ماشین های لفاف ، قابلیت دوخته شدن در حرارت ،شکل پذیری به کمک باد یا خلا و یا فن اوریهای حرارتی . خواص مطلوب دیگری که به وﻴﮋه ازدیدگاه صنایع غذایی مهم هستند عبارتند از : شفا فیت ، نفوذپذیری یا غیر نفوذپذیری محصول نسبت به بخار اب وگازهای دی اکسید کربن ، اکﺳﻴﮋ ن و نیتروﮋن .
اگر چه تعداد زیادی از مسا ئل فن اوری مربوط به استفاده از مواد پلاستیکی در بسته بندی مواد غذا یی از جمله مشکلاتی هستند که کلا به صنعت بسته بندی مربوط می شوند ولی برخی از مسا ئل مربوط به طبیعت ماده به کار رفته در بسته بندی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند . موفقیت کاربرد پلاستیک ها در بسته بندی نیاز به همکاری تولید کنند گان مواد غذا یی ، سازند گان انواع پلاستیک ها ، طراحان ودر نها یت مصرف کنند گان دارد .ملا حظات اقتصا دی محدودیت های بیشتری را اعمال می کند ، چرا که مصرف کننند گان صرفا به دنبال کیفیت محصول هستند تا بسته بندی انها .
نیازمند یها و وﻴﮋگیهای مهم مواد بسته بندی مواد غذا یی را می توان به شرح ذیل دسته بندی کرد :
- شفا فیت ودرخشش سطح ان برای رضایت وجلب نظر مصرف کننده
- کنترل در انتقال رطوبت
- کنترل در انتقال سایر گاز ها
- تحمل تغییرات درجه حرارت به هنگام نگهداری و استفاده
- فقدان مواد سمی
- ارزان بودن
- مقاومت در مقابل ضربه
مصرف کننده دوست دارد انچه می خرد ببیند و بنابراین شفا فیت وشیش های مانند بودن
بسته های مواد غذا یی نیاز ضروری در بسته بندی انها است . مواد غیر شفاف مانند سینی
های سفید رنگ نیز در حد وسیعی مورد استفاده قرار می گیرند . این سینی ها مانع از ان
می شوند تا مصرف کننده هر دو طرف ماده غذایی راببیند که در برخی موارد مانند بسته بندی گوشت از عدم اعتماد و مقاومت خریدار می کاهد .کنترل تغییرات رطوبت موجود در ماده غذایی در طول نگهداری ان بسیار مهم است . برخی فراورده های غذا یی مانند چیپس ، پفک و بیسکویت باید در موادی بسته بندی شوند که نفوذپذیری انها به رطوبت خیلی کم باشد تا تردی انها محفوظ بماند . همچنین از تبخیر برخی مواد غذایی باید جلوگیری گردد و در این موارد نیز باید از ورقه هایی با نفوذپذیری پایین استفاده شود . در بقیه موارد از دست دادن نسبی رطوبت ماده غذا یی مطلوب است تا از عرق زدن و تراکم بخار اب در داخل پاکت بسته بندی و در نتیجه از بین رفتن شفا فیت ان وخطر رشد کپکها جلوگیری شود .
علاوه بر اتنتقال بخار اب به داخل وخارج مواد بسته بندی ، کنترل نفوذ پذیری این مواد نسبت به سایر گا ز ها مانند اکﺳﻴﮋ ن و گاز کربنیک نیز از اهمیت وﻴﮋهای برخوردار است . اغلب مواد غذا یی تازه نیاز به تنفس دارند وبنابراین مواد بسته بندی این گونه غذا ها باید امکان تنفس را از نظر تامین اکسیژن و حذف گاز کربنیک فراهم اورد . در مواقعی که مواد بسته بندی انتخاب شده نتواند به اندازه کافی گازهای تنفسی را منتقل نما یند ، از ورقه های مشبک یا سورخدار استفاده می شود .
در خصوص مواد بسته بندی گوشت تازه باید به اندازه کافی اکﺳﻴﮋن از بیرون به داخل بسته بند ی نفوذ نماید تا رنگ سطحی گوشت در حد مطلوب باقی بماند . از طرف دیگر مواد غذا یی که حاوی چربی زیادی هستند مانند لبنیات در صورتی که در معرض اکﺳﻴﮋن زیادی قرار گیرند اکسیده می شوند و به همین علت اغلب در خلا ویا جو بی اثر بسته بندی می گردند و از ورق های با نفوذپذیری خیلی پا یین استفاده می شود . در بسته بندی قهوه یا ماهی که بوی انها باید انحصا رﺃ در داخل بسته بندی باشد نیز مواد بسته بندی با نفوذپذیری پایین به کار گرفته می شود . مواد غذا یی که در معرض اکسیداسیون هوا هستند اگر چه انتقال انتی اکسیدان از مواد بسته بندی به داخل ماده غذایی ممکن است اتفاق بیفتد ولی مصرف کننده بیشتر علاقه مند است تا از غذا هایی که مقدار انتی اکسیدان کمتری دارند استفاده نمایند .
فن اوری های که می توانند برای بسته بندی مواد غذا ییفرایند شده مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از :
- ورق های خوراکی عایق برای کند کردن انتقال رطو بت بین اجزا تشکیل دهند ه یک ماده غذایی که دارای فعالیت ابی متفاوت هستند .
- گیرند های اکﺳﻴﮋن برای کند کردن اکسیداسیون چربی ها .
- گیرند های دی اکسید کربن .
- گیرند های بو های نامطبوع

 

ویژگی های بسته بندی مطلوب
بسته بندی به عنوان یکی از ابزارهای مهم بازاریابی شناخته می شود و شرکتها و دولتها برای افزایش توان رقابتی خود در بازارهای داخلی و خارجی از آن سود می برند. امروزه از بسته بندی فقط برای محافظت از کالا استفاده نمی شود، بلکه برای آن نقشها و مسؤولیت های زیادی قائلند از جمله اینکه ارزش افزوده ایجاد کند و به خریدار پرستیژ و اطلاعات دهد.باید مشتری را جلب کند، جذابیت داشته باشد، شخصیت و شأن مشتری را حفظ کند و به مصرف کننده احترام بگذارد. فرهنگ و ارزشها را در کشور هدف در نظر داشته باشد و از فرهنگی استفاده کند که برای مردم لذتبخش است. نوع و جنس مواد اولیه از نظر بهداشتی و ایمنی مناسب انتخاب شود و سلامتی در مورد مصرف را تضمین کند. گفتنی است نباید هزینه بسته بندی آنقدر زیاد باشد که بهای فروش کالا را نسبت به کالاهای مشابه غیرقابل رقابت کند. باید طوری طراحی شود که دسترسی به کالا راحت و به راحتی قابل حمل باشد، به خود کالا لطمه نزند و مطابق با استانداردها، مقررات بازار و کشور مورد نظر باشد.
مواد مصرفی، قابل بازیافت باشد، تولید آشغال نکند و به محیط زیست لطمه نزند. (در کشور آلمان مدتها است جنبشی به نام «تفکر سبز» برای کنترل بسته بندی در برابر آسیب به طبیعت به وجود آمده است) بسته بندی باید طوری باشد که قابلیت هدیه دادن را داشته و باشرایط آب وهوایی کشور مورد نظر همگون و هماهنگ باشد، اوزان کشور هدف را در نظر داشته باشد و فرهنگ و سلیقه و عادات خریداران در نظر گرفته شود و با ساختار بازار خرده فروشی سازگاری داشته و سطح درآمد و قدرت خرید مشتریان را در نظر داشته باشد. ترکیب صفات ظاهری بسته تداعی کننده مشابهت و تلقین کننده کیفیت برتر و رنگ آمیزی و اشکال و خطوط و رنگ و طرح مبین خواص کالا باشد. مواد تشکیل دهنده کالا را اعلام و مخابره و آنالیز محصول را ذکر و نحوه مصرف رابیان کند. چنانچه خطراتی درمورد مصرف وجود دارد ذکر کند و شرایط نگهداری و تاریخ مصرف و تاریخ تولید و قیمت و اندازه و حجم وزن و ارتفاع را بنویسد و براحتی و با کمترین کوششی قابل رؤیت باشد.

 

نگاهی به نقش بسته بندی در صادرات
آنچه که در طرح پیشنهادی مورد تاکید قرار گرفته است، طراحی و بسته بندی مناسب در صادرات زعفران است.
زعفران همواره به عنوان یک محصول صادراتی استراتژیک، از اهمیت ویژه ای در اقتصاد ایران برخوردار بوده است. حجم تولید این محصول در کشور حدود ۲۲۰ تن در سال است که بیش از ۹۵ درصد از تولید جهانی را به خود اختصاص داده است.
اما با وجود توانایی بالا در تولید، هنوز نتوانسته ایم جایگاه مهمی را در سطح تجارت بین المللی داشته باشیم و کشورهایی مانند اسپانیا، ایتالیا، امارات و فرانسه که درمجموع کمتر از ۵ درصد از تولید جهانی زعفران را به خود اختصاص می دهند، به عنوان فعالان اصلی صادرات این محصول در بازارهای جهانی مطرح هستد.
یکی از مهم ترین عواملی که سبب شده است ایران نتواند به نحو بهینه، محصول زعفران خود را به بازارهای جهانی معرفی و جایگاهی متناسب با تولید خود به دست آورد، بی توجهی به طراحی و بسته بندی مناسب است.
به دلیل ضعف صنعت بسته بندی کشور، کشورهای دیگر از این فرصت استفاده کرده و محصول مذکور را به صورت فله ای و نازل از ایران خریداری کرده و سپس با انجام عملیات بسته بندی در کشور خود، با نام های تجاری گوناگون و به عنوان محصولی از کشور خود، با قیمتی مضاعف، مجدداً به دیگر کشورها صادر می کنند.
متاسفانه درحال حاضر تنها ۱۵ درصد از زعفران صادراتی ایران در بسته بندی کوچک، شکیل و مناسب مصرف کننده به سایر کشورها صادر می شود و بقیه آن یعنی ۸۵ درصد زعفران به صورت فله ای و در بسته بندی های بزرگ به دیگر کشورها صادر می گردد.
به این ترتیب ضمن اینکه بخش قابل توجهی از ارزش افزوده و ثروت حاصل از این محصول به راحتی به رقبا واگذار می گردد، به طور مرتب از سهم ایران و نقش ایران به عنوان مهم ترین و تاثیرگذارترین عامل در بازار جهانی این محصول، کاسته می شود.
بسته بندی، فعالیت هایی را دربرمی گیرد که هدف از آن طراحی و تولید ظرف یا لفاف برای یک کالاست. بسته بندی به عنوان یکی از ابزارهای مهم بازاریابی شناخته می شود و شرکت ها و دولت ها برای افزایش توان رقابتی خود در بازارهای داخلی و خارجی از آن سود می برند.
امروزه از بسته بندی فقط برای محافظت از کالا استفاده نمی شود، بلکه برای آن نقش ها و مسئولیت های زیادی قایلند. مهم ترین وظیفه آن ایجاد ارزش افزوده در کشور است.
بر اساس آمار و اطلاعات موجود با وجودی که هزینه بسته بندی ۱۰ درصد قیمت تمام شده کالاهای صادراتی را تشکیل می دهد، ولی تا حدود ۹۰ درصد می تواند سبب ایجاد ارزش افزوده شود. ایجاد ارزش افزوده را می توان از دو منظر بررسی کرد.
از بعد ملی ایجاد ارزش افزوده در کشور‏، سطح درآمد ملی را افزایش می دهد. بعد بین المللی را نیز باید در افزایش ارزش صادرات دانست که این امر بر تراز بازرگانی کشور تاثیر مثبتی دارد.
همچنین آنچه که در گام نخست نگاه دقیق و حساس مصرف کننده را به سوی خود جلب می نماید‏‏ٌٌٌ‏‏َ‎ْ، بسته بندی با کیفیت و جذاب یک محصول است و هرچه این جذابیت بیشتر باشد مصرف کنندگان بیشتری تمایل به خرید آن محصول خواهند داشت بنابراین فروش کالا افزایش می یابد.
تحقیقات نشان می دهد که در مورد محصولات مشابه مصرف کنندگان محصولی را که دارای بسته بندی جذابتری باشد ترجیح می دهند به طوری که براساس یک پژوهش حدود ۴۸ درصد از مشتریان با مشاهده محصول در بسته بندی مناسب و جذاب به خرید می پردازند.

 

ضرورت صنعت بسته ‎بندی

 

یکی از مولفه های مهم و عامل تعیین کننده پیش رفت کشورهای توسعه یافته جهان و توفیق آن ها در افزایش روزافزون تولیدات و تصاحب بازارهای جهانی، بسته بندی استندرد و ارائه تولیدات در پوشش بسیار زیبا و مناسب است. فرهنگ بسته بندی محصولات و تولیدات، برای ارائه و فروش در بازارهای مختلف جهان، فرهنگی است که در سال های اخیر، جایگاه ویژه ای را کسب کرده است و به عاملی مهم در میزان فروش یک واحد تولیدی تبدیل شده است. هر چه قدر بسته بندی یک محصول زیبا، مناسب، در برگیرنده مشخصات و معرف محصول و مهم این که مطابق با جنبه ها و خصوصیات روان شناختی خریداران باشد، به همان اندازه، از بازار و فروش خوبی برخوردار خواهد بود. این امر تا آن جا اهمیت دارد که در بسیاری از موارد بسته بندی زیبا و مناسب محصول، خریداران را مجذوب خود کرده و به مقیاس زیادی مسئله کیفیت را تحت الشعاع قرار می دهد. در این صورت است که خریدار به راحتی از کالای با بسته بندی ساده و یا نامناسب می گذرد و محصولی را می خرد که از پوشش یا بسته بندی زیبا تری برخوردار باشد، هر چند که از لحاظ کیفیت پایین تر از اجناس دیگر باشد.
در یک کلام، می توان چنین گفت که عامل اساسی در جهت فروش هر چه بیش تر اجناس و کالاهای تولیدی واحدها و فابریکه ها، ایجاد و پیدایش اشکال و روش هایی خاص، جدید و جذاب در ارائه آن محصولات به مصرف کننده گان است

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   23 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بسته بندی

دانلود مقاله کشش و فشار

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله کشش و فشار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

تأثیرات درونی نیروها
در این کتاب ما به چیزی خواهیم پرداخت که می‌توان آن را تأثیرات درونی نیروهایی که بر یک جسم عمل می‌کنند، خواند. دیگر همچون استاتیک، فرض نخواهیم کرد که اجسام کاملا صلب هستند، به عکس، محاسبة تغییرات شکل اجسام مختلف تحت نیروهای متفاوت یکی از مشغله‌های اصلی ما در مطالعة استحکام مواد خواهد بود.

 

میلة تحت فشار محوری
ساده‌ترین مورد برای بررسی در ابتدا یک میلة ابتدائا صاف فلزی است که دارای مقاطع عرضی یکسان می‌باشد، و در دو سر خود تحت یک جفت نیروی همراستای در جهات مخالف است که همجهت با محور طولی میله به آن وارد می‌شوند و بر مرکز هر مقطع عرضی عمل می‌کنند. برای آنکه تعادلی استاتیک برقرار باشد، اندازة نیروها باید برابر باشند. اگر نیروها در جهت دور شدن از میله باشند، گفته می‌شود که میله در کشش قرار دارد. اگر آنها در جهت خود میله باشند، یک وضعیت فشار برقرار است. این دو وضعیت در شکل 1-1 نشان داده شده‌اند.
تحت تأثیر این جفت نیروی عمل کننده، نیروهای مقاومت درونی درون میله به کار می‌افتند و برای مطالعة خصوصیات آنها می‌توانیم فرض کنیم که یک صفحه از میله در هر جایی به صورت عرضی گذشته و بر خط محوری طولی میله عمود است.چنین صفحه‌ای را در تصویر 1-2(الف) a-a می‌نامیم به دلایلی که بعدا ذکر می‌کنیم، این صفحه نباید زیاد به دو سر میله نزدیک باشد. اگر به منظور تحلیل تصور کنیم که قسمتی از میله که در طرف راست این صفحه قرار دارد برداشته شده است، چنانچه در تصویر 1-2(ب) چنین است، آنگاه به جای آن باید هر گونه تأثیری که بر قسمت چپ صفحه دارد جایگزین شود. با این شگرد ایجاد یک صفحة قطع کننده، نیروهایی که در اصل درونی بوده‌اند، اکنون به نیروهایی بیرونی برای قسمتهای باقی مانده از میله تبدیل می‌شوند. برای حفظ تعادل قسمت دست چپی، این تأثیر باید نیرویی با بزرگی P در راستای افقی باشد. اما این نیرو که به صورت عمود بر صفحة a-a عمل می‌کند، در واقع نتیجة نیروهای توزیع شده هستند که بر این مقطع عرضی به صورت عمودی عمل می‌کنند.

 

 

 

توزیع نیروهای مقاومت
در این مرحله لازم است در مورد چگونگی تنوع این توزیعهای نیرو، فرضهایی بکنیم و از آنجا که نیروی P بر مرکز میله عمل می‌کند، معمولا فرض می‌شود که این توزیعها در طول مقطع عرضی یکنواخت هستند. چنین توزیعی احتمالا هرگز نمی‌تواند وجود واقعی داشته باشد، زیرا ذرات کریستالی میله در جهات اتفاقی هستند. مقدار دقیق نیرویی که بر یک عنصر بسیار کوچک از سطح مقطع عرضی وارد می‌شود، تابعی از طبیعت و جهت ساختار کریستالی در آن نقطه است. اما تنوع در تمامیت سطح مقطع عرضی با دقت قابل قبول مهندسی با فرض یک توزیع یکنواخت، قابل توضیح است.

 

تنش میانگین
به جای صحبت دربارة نیروهای درونی که بر یک عنصر کوچک از سطح وارد می‌شوند، بهتر است به منظور مقایسه به نیروی میانگین که بر یک واحد سطح مقطع عرضی وارد می‌شود توجه کنیم. شدت نیروی میانگین در واحد سطح، تنش میانگین نامیده می‌شود و واحد آن نیرو بر مساحت است یعنی Nm ^ -2 («پاسکال»). مجموع تنش عبارتی است که برای نام گذاری مجموع نیروی محوری حاصله استفاده می‌شود. اگر نیروهایی که بر دو سر میله وارد می‌شوندبه نحوی باشند که میله در کشش قرار دارد، آنگاه تنشهای کششی در میله ایجاد می‌شود. اگر میله در موقعیت فشار باشد، تنشهای فشاری خواهیم داشت. ضروری است که خط عمل نیروهایی که بر دو سر میله عمل می‌کنند از مرکز مقطع عرضی میله بگذرند.

 

نمونه‌های آزمایشی
وارد کردن نیروهای محوری که در شکل 1-2(الف) نشان داده شده‌اند در مسائل مربوط به طراحی ساختاری و طراحی ماشین بسیار پیش می‌آیند. برای شبیه سازی این وارد کردن نیرو در آزمایشگاه، نمونة آزمایشی در یک ماشین آزمایش دنده مانند که با نیروهای الکتریکی کار می‌کند، یا یک ماشین هیدرولیک، نگه داشته می‌شود. هر دوی این ماشینها معمولا در آزمایشگاههای تست مواد برای وارد ساختن نیروهای کششی محوری مورد استفاده قرار می‌گیرند.
در یک تلاش برای استاندارد کردن روشهای تست مواد، هیئتهای ملی مختلفی خصایصی را منتشر ساخته‌اند که در کشورهای متفاوت مورد استفاده هستند. بیش از بیست نوع مختلف از نمونه‌ها از مواد فلزی و غیر فلزی مختلف برای آزمایشهای کشش محوری و فشار محوری توصیه می‌شوند. در حال حاضر فقط به د تا از اینها اشاره خواهیم کرد، یکی صفحات آهنی ضخیم‌تر از 5 میلی متر که شکلی مانند آنچه در شکل 1-3 می‌بینید دارند و دیگری آهنهایی با ضخامت بیش از 37.5 که شمایلی را که در شکل 1-4 نشان داده شده دارند. ابعاد نشان داده شده توسط جامعة آمریکایی آزمایش مواد پیشنهاد شده‌اند، اما انتهای نمونه‌های آزمایش ممکن است هر شکلی را کهبرای گیره‌های ماشین آزمایش لازم باشد، داشته باشند. همانطور که در این تصویرها قابل ملاحظه است، قسمت مرکزی نمونه تا حدی کوچکتر از قسمتهای جانبی است تا قسمتهای داخل گیره نشکنند. مغزی‌هایی گردی که نشان داده شده‌اند، برای آن ارائه می‌شوند که هیچ تمرکز تنشی در انتقال میان دو بعد کناری صورت نگیرد. طول استاندارد محک که تغییر طول با آن اندازه گیری می‌شود، در نمونه شکل 1-3 200 میلی متر و در نمونه 1-4 50 میلی متر است.
تغییر طولها یا با ابزارهای مکانیکی یا نوری اندازه گیری می‌شوند و یا با چسباندن یک ابزار اندازه‌گیری الکتریکی که بر سطح ماده چسبانده می‌شود. مقاومت این ابزار اندازه گیری از تعداد سیمهای بسیار نازک تشکیل شده که همراستای محور میله قرار دارند. با تغییر طول میله، مقاومت الکتریکی سیمها تغییر می‌کند و این تغییر مقاومت با یک پل ویت‌استون اندازه گیری می‌شود و تغییر طول از آن محاسبه می‌شود.

 


تنش میانگین.
اجازه دهید فرض کنیم که یکی از این نمونه‌های تنش در یک ماشین تست تنشی-فشاری قرار داده شده و نیروهای کشسان به تدریج بر دو سر آن وارد می‌شوند. تغییر طول در اندازة محک ممکن است با روشهای فوق می‌تواند برای هر تغییر نیروی واردة مفروض اندازه گیری شود. از این مقادیر تغییر اندازه در واحد طول، که تنش میانگین نامیده می‌شوند و با حرف a مشخص می‌شود، می‌تواند با تقسیم کل تغییر طول بر طول محک به دست بیاید که مقداری بدون واحد است.

 

منحنی تنش-کش‌آمدگی
با افزایش تدریجی نیروی محوری به طور متناوب، مجموع تغییر اندازة طول محک اندازه گیری می‌شود و این کار تا جایی انجام می‌گیرد که نمونه ترک بر می‌دارد. با دانستن مساحت مقطع عرضی اولیة نمونة آزمایشی، تنش میانگین که با a نشان داده می‌شود، می‌تواند برای هر مقدار نیروی محوری با استفاده از رابطة ذیل به دست بیاید
که در آن P نشان دهندة نیروی محوری بر حسب نیوتن و A نشان دهندة مساحت اولیة مقطع عرضی است. با محاسبة جفتهای بسیاری از مقادیر تنش میانگین و کش‌آمدگی میانگین، داده‌های آزمایش می‌توانند در یک نمودار نشان داده شوند که مقادیر عرضی و طولی آن به ترتیب مقادیر مذکور در فوق هستند. این نمودار یا منحنی تنش- کش‌آمدگی ماده‌ در این نوع از ورود نیرو نامیده می‌شود. نمودارهای تنش- کش‌آمدگی شکلهای بسیار متفاوتی برای مواد مختلف می‌یابند. شکل 1-5 نمودار تنش-کش‌آمدگی برای یک فلز ساختاری با کربن متوسط است و شکل 1-6 برای هر فولاد آلیاژی و شکل 1-7 برای فولادهای سخت و برخی آلیاژهای غیر آهنی دیگر است. برای آلیاژهای غیر آهنی و آهن نمودار مانند شکل 1-8 خواهد بود و برای لاستیک شکل 1-9 یک شکل معمولی است.

 

مواد چکش‌خوار و شکننده
مواد فلزی مهندسی معمولا به دو دستة چکش خوار و شکننده تقسیم می‌شوند. یک مادة چکش‌خوار ماده‌ای است که تا زمان شکستن قابلیت کش‌آمدگی کشسانی زیادی دارند (برای مثال، فولاد یا آلومینیوم ساختاری) در حالی که مادة شکننده تا همین زمان قابلیت کش‌آمدن اندکی دارد. یک کش‌آمدگی 0.05 معمولا به عنوان خط جدا کنندة این دو نوع ماده در نظر گرفته می‌شود. چدن و بتون نمونه‌هایی از مواد شکننده هستند.

 


قانون هوک
برای هر ماده‌ای که نمودار تنش-کش‌آمدگی مانند شکل 1.5، 1.6 یا 1.7 داشته باشد، واضح است که دابطة میان تنش و کش‌آمدگی برای مقادیر بسیار کوچک کش آمدگی خطی است. این رابطة خطی میان تغییر طول و نیروی محوری که موجب آن شده، (با توجه به اینکه فرق این مقادیر به ترتیب با کش‌آمدگی و تنش فقط یک ضریب ثابت است) نخستین بار توسط سر رابرت هوک در 1678 کشف شد و قانون هوک نامیده می‌شود. برای توضیح این محدودة اولیة خطی رفتار ماده می‌توانیم چنین رابطه‌ای را بنویسیم.
که در آن E نشان دهندة شیب خط راست در op در هر یک از منحنی های شکلهای 1.5، 1.6 و 1.7 است.

 

ضریب کشسانی
مقدار E یعنی نسبت واحد تنش بر واحد کش‌آمدگی، ضریب کشسانی مادة تحت تنش خوانده می‌شود یا غالبا ضریب یانگ نامیده می‌شود. از آنجا که واحد کش‌آمدگی یک عدد بدون واحد است (حاصل تقسیم دو طول بر هم) واضح است که E واحدی همانند واحد تنش دارد. برای بسیاری از مواد معمول در مهندسی ضریب کشسانی در فشار بسیار نزدیک به همین ضریب در کشش است. باید با دقت به این نکته توجه کرد که رفتار موادی که تحت نیروهایی که در این کتاب مورد بحثند قرار می‌گیرند، محدود به بخشهای خطی منحنیهای تنش-کش‌آمدگی هستند (مگر آنکه چیزی غیر از این تصریح شده باشد).
مقادیر E که در این متن مورد استفاده هستند، تخمینی هستند تا از محاسبات غیر لازم اجتناب شود، اگر چه مقادیر ارائه شده بیش از 5 درصد از مقادیر واقعی فاصله ندارند. برای مواد خاص E می‌تواند از کتابهای راهنما یا به طور دقیقتر از کاتالوگهای تولید کنندگان استخراج شود. در همة موقعیتهای واقعی باید برای اطمینان از دقت داده ها هر کوشش ممکنی انجام گیرد.

 

خصوصیات مکانیکی ماده
منحنی تنش-کش‌آمدگی که در شکل 1-5 نشان داده شده است، می‌تواند برای مشخص اسختن بسیاری از خصوصیات ماده مورد استفاده قرار بگیرد. این خصوصیات ذیلا آمده‌اند:

 


محدودة تناسب
طول نقطة P به نام نقطة تناسب خوانده می‌شود. یعنی حداکثر تنشی که می‌تواند در یک آزمایش کشش ساده بر جسم وارد شود به طوری که تنش تابعی خطی از کش‌آمدگی باشد. برای یک ماده که منحنی تنش-کش‌آمدگی مانند شکل 1-8 دارد، محدودة تناسب وجود ندارد.

 

محدودة کشسانی
طول نقطه‌ای تقریبا مصادف با P محدودة کشسانی خوانده می‌شود، یعنی حد اکثر تنشی که می‌توان بر جسم در طول یک آزمایش کشش معمولی وارد کرد به طوری که هیچ تغییر شکل پایدار یا ثابتی با برداشته شدن نیرو باقی نماند. برای بسیاری از مواد مقادیر عددی محدودة کشسانی و محدودة تناسب تقریبا برابر هستند و این دو نام به عنوان مترادف به کار می‌روند. در مواردی که این دو با هم تفاوت دارند، تقریبا همیشه محدودة کشسانی از محدودة تناسب بزرگتر است.

 

 

 

بازه‌های کشسانی و شکل‌پذیری
بازه‌ای از منحنی تنش-کش‌آمدگی که از مبدأ مختصات تا محدودة تناسب ادامه می‌یابد، بازة کشسانی خوانده می‌شود. بازه‌ای از منحنی تنش-کش‌آمدگی که از مبدأ مختصات تا نقطة شکست ادامه می‌یابد، بازة شکل‌پذیری خوانده می‌شود.

 

نقطة قطع مقاومت
طول نقطة Y که با علامت نشان داده می‌شود، و در آن افزایش کش‌آمدگی بدون افزایش تنش صورت می‌گیرد، نقطة قطع مقاومت ماده نامیده می‌شود. بعد از آنکه نیرو به این حد رسیده، قطع مقاومت انجام می‌گیرد. برخی مواد دو نقطه بر منحنی تنش-کش‌آمدگی دارند که در آنها افزایش کش‌آمدگی بدون افزایش تنش انجام می‌گیرد. این نقاط، نقاط قطع مقاومت بالایی و پایینی نامیده می‌شوند.

 

مقاومت نهایی یا قدرت کشسانی
طول نقطة U یعنی طول حدکثر منحنی مقاومت نهایی یا قدرت کشسانی نامیده می‌شود.

 

قدرت شکست
طول نقطة B قدرت شکست ماده نامیده می‌شود.

 

ضریب مقاومت
کار انجام شده بر یک واحد حجم ماده، در مدت زمانی که یک نیروی کششی به تدریج از صفر تا مقدار محدودة تناسب ماده زیاد می‌شود، ضریب مقاومت ماده خوانده می‌شود. این ضریب را می‌توان با اندازه‌گیری مساحت زیر منحنی تنش-‌کش‌آمدگی از مبدء تا محدودة تناسب محاسبه کرد و به صورت قسمتهای هاشور خورده در شکل 1-5 نمایش داده شده است. واحدهای این مقدار هستند بنابراین مقاومت یک ماده توانایی آن برای دریافت انرشی در بازة کشسانی است.

 

ضریب سختی
کاری انجام شده بر یک واحد حجم از ماده در مدت زمانی که یک نیروی کششی به تدریج از صفر به مقداری می‌رسد که شکست اتفاق می‌افتد، ضریب سختی ماده خوانده می‌شود. این ضریب را می‌توان با محاسبة مساحت زیر منحنی بیش-کش‌آمدگی از مبدء تا نقطة شکست، به دست آورد. سختی یک ماده توانایی آن برای جذب انردی در بازة شکل‌پذیری آن است.

 

درصد تقلیل در مساحت
میزان تقلیل مساحت مقطع عرضی از نقط، مبدأ تا نقطة شکست تقسیم بر مساحت اولیه و ضرب در 100، درصد تقلیل در مساحت خوانده می‌شود. باید توجه داشت که وقتی نیروهایی کششی بر میله عمل می‌کنند، مساحت مقطع عرضی کم می‌شود اما محاسبات تنش میانگین معمولی بر مبنای مساحت اولیه صورت می‌گیرد. این مورد در منحنی شکل 1-5 نشان داده شده است. با افزایش کش‌آمدگی مهم است که مقادیر جدید مساحت مقطع عرضی را (که در حال تقلیل هستند) مورد توجه قرار داد و اگر این کار انجام شود منحنی واقعی تنش-کش‌آمدگی به دست می‌آید. چنین منحنی شکلی همانند شکل خط نقطه‌چین در شکل 1-5 را دارد.

 

 

 


درصد تغییر طول
میزان افزایش طول (طول محک) بعد از شکست تقسیم بر طول اولیه و ضرب در 100 درصد تغییر طول نامیده می‌شود. هم درصد تقلیل در مساحت و هم درصد تغییر طول عواملی تعیین کننده در میزان چکش‌خواری ماده هستند.

 

تنش فعال
خصوصیات استحکامی فوق الذکر می‌توانند برای انتخاب چیزی که تنش فعال نامیده می‌شود مورد استفاده قرار بگیرند. در این کتاب همة تنشهای فعال در بازة کشسانی ماده قرار خواهند داشت. چنین مقادیری معمولا با تقسیم تنش در نقطة قطع مقاومت یا تنش نهایی بر عددی که فاکتور امنیت خوانده می‌شود، به دست می‌آید. تعیین فاکتور امنیت بر مبنای قضاوت و آزمایش طراح صورت می‌گیرد. فاکتورهای امنیت خاص گاهی در کدهای ساخت مشخص می‌شوند. به سؤالهای 1.4، 1.12 و 1.13 مراجعه کنید

 

 

 

سختی کش‌آمدگی
اگر یک مادة چکش‌خوار بتواند تنش قابل ملاحظه‌ای را فراتر از نقطة قطع مقاومت بدون شکست تحمل کند، گفته می‌شود که در کش‌آمدگی سخت شده است. این مطلب در مورد بسیاری از فلزات ساختاری درست است.

 

استحکام قطع مقاومت
نقطة طولی در منحنی تنش-کش‌آمدگی که در آن ماده بعد از برداشتن نیروها به یک تغییر شکل پایدار معین یا «مشخص» می‌رسد، استحکام قطع مقاومت ماده خوانده می‌شود. مقدار مشخص تغییر پایدار معمولا کش‌آمدگی برابر 0.002 یا 0.0035 در نظر گرفته می‌شود. این مقادیر مسلما مقادیری اختیاری هستند. در شکل 1-8 یک مقدار بر محور کش‌آمدگی مشخص شده است و خط O'Y به موازات شیب اولیة منحنی رسم شده است. طول نقطة Y استحکام قطع مقاومت ماده را نشان می‌دهد.

 

 

 


ضریب تانژانت
نسبت تغییر تنش در مقایسه با کش‌آمدگی ضریب تانژانت ماده نامیده می‌شود. این ضریبی است که ضرورتا باید در هر لحظه اندازه گرفته شود و از طریق فرمول زیر به دست می‌آید:
خصایص دیگری هم برای یک ماده وجود دارند که در ملاحظات طراحی مفید هستند. آنها ذیلا معرفی شده‌اند:

 

ضریب بسط خطی
این ضریب به صورت تغییر طول هر واحد طول یک میلة مستقیم در اثر تغییر دما برابر یک واحد کلوین تعریف می‌شود. مقدار این ضریب از واحد طول مستقل است اما به واحد دما بستگی دارد. معمولا ما از واحد کالوین استفاده می‌کنیم، که در این صورت ضریب با علامت نشان داده می‌شود، برای نمونه برای فولاد برابر است. تغییرات دمایی همانند نیروهای وارده در یک ساختار مفروض تنشهای درونی را افزایش می‌دهند.

 


ضریب پویسان
وقتی یک میله تحت نیروهای سادة کششی قرار می‌گیرد، در طول آن افزایشی در جهت نیروها حاصل می‌شود، اما ابعاد جانبی عمود بر نیرو تقلیل می‌یابند. نسبت کش‌آمدگی در جهت جانبی به کش‌آمدگی در جهت محوری ضریب پویسان خوانده می‌شود. در این کتاب این ضریب با علامت یونانی نمایش داده می‌شود. برای اغلب فلزات، این ضریب بین 0.25 و 0.35 است. به سؤالات 1.16 تا 1.20 مراجعه کنید.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کشش و فشار