
دانلود مقاله مدیریت پیامبر برای پس از رحلت 9 ص با فرمت word
مقاله مدیریت پیامبر برای پس از رحلت
دانلود مقاله مدیریت پیامبر برای پس از رحلت 9 ص با فرمت word
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت
تعداد صفحه:27
فهرست مطالب:وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (ص)
2- احترام پیامبر (ص)
الف: دعوت به تکریم و احترام
ب: متانت در سخن گفتن
3- مجادله با پیامبر ممنوع است
4- رعایت وقت پیامبر (ص)
5- ایذاء و آزار پیامبر حرام است
2- وظیفه مسلمانان نسبت به فرزندان او
8- درود بر پیامبر (ص)
9- خیانت بر پیامبر (ص) حرام است
10- درخواست استغفار از پیامبر (ص)
از مسائلى که قرآن به آن اهمیت خاصى داده است، وظیفه جامعه اسلامى نسبت به پیامبر گرامى است، ما در این بخش به وظائف دهگانهاى که قرآن از آنها یاد مىکند، اشاره مىنمائیم و تشریح خصوصیات این وظائف از قلمرو بحث ما بیرون است .
1- اطاعت از پیامبر (ص)
پیامبر گرامى را از آن نظر که وحى الهى را از مقام ربوبى دریافت مىکند، نبى (آگاه از اخبار غیبى) و از آن نظر که مأمور به ابلاغ پیامى از جانب خدا به مردم است، رسول مىنامند، پیامبر در این دو مقام، فاقد امر و نهى و اطاعت و عصیان است و وظیفهاى جز پیامگیرى و پیام رسانى ندارد و لذا قرآن درباره او مىفرماید:
«ما على الرسول الا البلاغ و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون (مائده /99): براى رسول وظیفهاى جز ابلاغ نیست و خدا از آنچه که آشکار مىسازید و یا پنهان مىدارید، آگاه است».
اگر قرآن در قلمرو رسالت، براى رسول حق اطاعت قائل مىشود و مىفرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله (نساء /64): هیچ رسولى را اعزام نکردیم مگر اینکه به فرمان خدا، از او اطاعت شود»، مقصود اطاعت طریقى است نه موضوعى، یعنى به پیامهاى او گوش فرا دهند و به گفتههاى او مانند انجام نماز و پرداخت زکات جامعه عمل بپوشانند، انجام چنین وظائفى در حقیقت، اطاعت فرمان خدا است، نه اطاعت پیامبر، هر چند به صورت ظاهر اطاعت پیامبر نیز به شمار مىرود و قرآن ماهیت این نوع اطاعتها را در آیه دیگر به صورت روشن بیان مىکند و مىفرماید: «من یطع الرسول فقد اطاع الله (نساء /80): هر کس رسول را فرمان برد، خدا را فرمان برده است».
بنابراین، در بعضى از موارد که قرآن براى رسول به عنوان رسالت حق اطاعت قائل شده است، اطاعت حقیقى او نیست، بلکه اطاعت خدا است و به گونهاى به او نیز نسبت داده مىشود از این جهت قرآن شخصیت رسول را از «مقام رسالت» چنین ترسیم مىکند:
«انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر (غاشیه /1-22): یادآورى کن تو تذکر دهندهاى، نه مسلط بر آنها».
در قلمرو اطاعت: در حالى که رسول گرامى یادآور و آموزنده و پیام رسانى بیش نیست، گاهى از جانب خدا داراى مقام امامت شده و «مفترض الطاعه» مىگردد که با توجه به آن، خود شخصاً داراى مقام امر و نهى مىشود.
در این قلمرو، پیامبر فقط گزارشگر وحى، و پیام رسان الهى نیست، بلکه رئیس دولت اسلامى است که براى تنظیم امور امت، باید به نصب و عزل فرماندهان و قاضیان و اعزام سپاه و عقد معاهدات بپردازد.
رسول گرامى آنگاه حقیقتاً داراى امر و نهى مىگردد که از طرف خدا به عنوان زمامدار مسلمانان، قاضى و داور آنان، و مدیر کلیه شؤون اجتماعى و سیاسى واقتصادى و دینى معرفى گردد؛ در این هنگام است که او علاوه بر اطاعت طریقى، داراى حق اطاعت موضوعى مىگردد که فرمانبر از دستورات او مایه پاداش، و نافرمانى موجب کیفر مىگردد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات100
پیامبر اعظم (ص) درجامعه ای به رسالت برانگیخته شد که مردم به لحاظ فرهنگی و تمدنی ، بسیار ابتدایی ، بسیط ، غریزه محور ، خودبنیاد ، مردسالار ، متعصب و خرافه پرست و به لحاظ اجتماعی دارای ساختاری از هم گسیخته بودند که هیچ گونه همگرایی اجتماعی میانشان به چشم نمی خورد . اداره جامعه به صورت عشیره ای و قبیله ای بود ، و هر قبیله متناسب با خلق و خو و آداب رئیس عشیره ، دارای فهم ، رفتار و منش خاصی می توانست باشد . در جامعه ای که خصلتهای غریزه محور و خرافه پرستی وجه غالب آن بود ، و مردمی که اگر گاو ماده آب
نمی خورد ، گاو نر را می زدند ؛ و شتر سالم را داغ می زدند تا شتر بیمار معالجه شود و اگر بزرگی فوت می کرد ، شتری در کنار قبرش در میان گودالی حبس می کردند و آب و علف به آن نمی دادند تا بمیرد و متوفا در روز رستاخیز بر آن سوار شود و پیاده محشور نگردد ! و در طبابت و معالجه بیمار از روشهای خاصی بهره می جستند ... در این شرایط فرهنگی ـ اجتماعی و اعتقادی ، پیامبری برگزیده شد که هدف او پیریزی جامعه ای متمدن ، و تکامل بینش ، دانش و اخلاق مردم بود : « انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق » .
برای این جامعه شب زده و عقب مانده ، پیامبری برانگیخته شده بود که آموزههایش بسیار
عمیق تر از بینش و رفتار آن عصر بود ؛ جامعه ای که آستانه تحمل و ظرفیت پذیرش آن بسیار اندک و حقیر بود و این مبانی ، هاضمه فرهنگیاش را به شدت به هم می ریخت . در این شرایط سخت و نفسگیر ، پیامبر (ص) مبعوث شد و به ابلاغ رسالت خویش پرداخت و گرانبارترین معانی را با ظریف ترین شکل طرح نمود .
در این فرآیند که با فراز و فرودهای پرشماری همراه بود و رنجها ، دردها و مصیبتهای بی شماری را بر پیامبر (ص) و همراهان آن بزرگوار تحمیل کرد ، جامعه ای تولید و تولد یافت که پایهگذار تمدنی جهانگستر شد .
جامعه سازی پیامبر (ص) شکل گرفت و ساختار اجتماعی مورد نظر به سرعت فراگیر شد و فضای عشیره ای و قومی و تعارضها ، تضادها و خشونتها ، جای خود را به رهبری واحد داد و همگرایی ، مهرورزی ، عزت مداری و کرامت مندی ، فضای جامعه را در بر گرفت .
جامعه به سمت عقلانی شدن حرکت کرد و رفتارها و مناسبات مبتنی بر اصول عقلی قابل دفاع و منطقی ، پیریزی شد .
عدالت در شؤون و ساحتهای مختلف آن ـ اعم از عدالت سیاسی ، عدالت اقتصادی ، عدالت
توزیعی ، عدالت اجتماعی و ... نضج گرفت و جامعهی قائم بالقسط پایهگذاری شد .
در مهندسی اجتماعی پیامبر (ص) احقاق حق ، حقوق شهروندی ، حقوق اقلیتها و ... به شایستگی نهادینه شد .
و در این مسیر ، « خانواده » به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی ، مکانت ویژه ای یافت و شخصیت و شأنیت « زن » به عنوان مؤثرترین عضو خانواده احیا شد .
نسبت حاکمیت و مدیریت جامعه با مردم بر پایهای بسیار پیشرو بنیان نهاده شد . در این ساختار آنچه بسیار حایز اهمیت است و تبیین شایسته ای از آن صورت نگرفته ، این است که پیامبر (ص) بر ارتقای ذهنی و بینشی جامعه بسیار تأکید داشتند .
نگاه و اهتمام پیامبر (ص) در تربیت عقلانی جامعه و انسان رشید ، کمال یافته که نگاه او به مسایل و هستی دارای عمق و ژرفای بیشتری باشد ، از مسایلی است که باید از سوی اندیشمندان مورد بازکاوی قرار گیرد.
آنچه مهم می نماید آن است که ما نیاز داریم تا به بازخوانی جامعه مطلوب پیامبر (ص) بپردازیم ؛ جامعه ای که زیرساختهای فکری و معرفتی آن بر محوریت اندیشه و رفتار پیامبر (ص) باشد و در این میان نخبگان دینی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سازمان روحانیت ، نهادهای فرهنگی ، مطبوعات ، صدا و سیما ، هنرمندان ، نهاد سیاست و حکومت ، و گروههای مرجع که می توانند بر بخش و یا بخشهایی از جامعه اثرگذار باشند ، نقش ویژه ای را بر عهده خواهند داشت .
ضروری است در سالی که از سوی رهبر فرزانه انقلاب به نام « پیامبر اعظم (ص) » نامگذاری شده است ، تلاش ویژه ای در بازخوانی و ارایه شایسته سیره و رفتار رسول اکرم (ص) در عرصه ها و قلمروهای مختلف زندگی آن بزرگوار به عمل آید .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 10
فهرست و توضیحات:
بعثت پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم)
نزول اولین وحی
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نزول اولین وحی
بازگشت از کوه حرا
نزول سوره مدثر
نخستین مسلمانان
بعد از بعثت
بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یا برانگیخته شدن آن حضرت به مقام رسالت، مهمترین فراز از تاریخ اسلام بوده و نزول قرآن کریم نیز از این زمان آغاز میگردد. کلمه بعثت به معنای «برانگیخته شدن» بوده و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران میباشد.
همانطور که از روایات اسلامی و مطالعات تاریخی برمیآید، مسأله بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در ادیان الهی با برخی از خصوصیات و نشانهها، قبل از ظهور آن حضرت، مطرح بوده و بسیاری از اهل کتاب و پارهای از اعراب مشرک نیز با آن آشنایی قبلی داشتهاند. نوید و بشارت ظهور پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم)، به تصریح قرآن در تورات و انجیل ذکر گردیده و حضرت عیسی (علیه السلام) نیز پس از تصدیق توراتی که به حضرت موسی (علیه السلام) نازل شده بود، به برانگیخته شدن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بشارت داده است. همچنین در این کتب، حتی به خصوصیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و یارانشان نیز اشاره شده است.
بنابراین (و همانگونه که قرآن نیز ذکر مینماید) دانشمندان اهل کتاب، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را همچون نزدیکترین کسان خود میشناخته اند. با مراجعه به تاریخ میتوان افراد زیادی را یافت که در انتظار ظهور و بعثت پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودهاند و افرادی از میان آنها، حتی به امید دیدار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به محل سکونت، مکان هجرت و یا حتی گذرگاه عبور و مرور آینده پیامبر هجرت کرده بودند که به عنوان نمونه، میتوان به "بحیرای راهب" اشاره نمود.
بنابر این بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، حادثهای بس بزرگ در سرنوشت هدایت بشری بوده و عظمت این امر سبب میشد که خداوند متعال به عنوان مقدمه این امر بزرگ، تربیت و پرورش آن حضرت را به عهده داشته و ایشان را برای آینده دشواری که در پیش رو داشتند، آماده سازد. به دنبال همین تربیت الهی بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سالهای قبل از بعثت نیز حالات فوق العاده معنوی و مشاهدات روحانی داشته و نتیجتاً ایشان تمام این دوران را با پاکی و طهارت و معنویت سپری کردهاند. حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: "خداوند بزرگترین فرشته خود را از خردسالی پیامبر، همدم و همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راههای بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری میکرد."
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات45
اخلاق از دیدگاه قرآن پیامبر و عترت
مقدمه کتاب
فلسفه اخلاق
فلسفه اخلاق از علل پیدایش اخلاق بحث مینماید و اینکه اساسا مبناء و منشااخلاق چیست و از کجا نشاءت گرفته و علت به وجود آمدن قوانین و قواعد آن چه مى باشد؟ و چرا باید به آن گردن نهاد و سر پیچى از آن چه عواقبى را به دنبال مى آورد؟ بحث و مورد گفتگو قرار مى دهد.
حوزه بحث پیرامون فلسفه اخلاق
1- اخلاق نظرى 2- اخلاق عملى 3- اخلاق مکتبى 4- اخلاق فلسفى
1- اخلاق نظرى
اخلاق نظرى از کیفیت پیدایش علمى اخلاق بحث مینماید و از شناخت اخلاق در محور خوبیها و بدیها و معیارهاى ارزشى اخلاق سخن میگوید.
2- اخلاق علمى
اخلاق عملى از کیفیت پیاده کردن و عمل نمودن و به کار بستن اوصاف اخلاقى بحث مینماید.
3- اخلاق مکتبى
اخلاق مکتبى دیدگاههاى اخلاقى هر مکتبى را مطرح میکند و نظریات جهان بینى مختلف اخلاقى را پیرامون مسئله اخلاق به میان میآورد مثلا دیدگاه مکتب رواقیون چیست ؟ و دیدگاه مکتب الهیون کدام است ؟
4- اخلاق فلسفى
از نظریات و دیدگاههاى فلاسفه در اخلاق از نظر فلسفى بحث مینماید مثلا کانت چه میگوید؟ مارکس چه گفته است ؟ و دیدگاه ارسطو و فارابى در زمینه اخلاق چه میباشد؟
اخلاق از دیدگاه مذاهب و مکاتب
به دلیل اهمیت و وسیع بودن بحث فلسفه اخلاق در میان مذاهب فقط مذاهب اسلامى خاصه شیعى را مورد بررسى قرار مى دهیم
1- اخلاق از دیدگاه مذاهب اسلامى : گروهى از امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح (خوب و بد)عقلى اعمال مى باشد و براى اثبات مدعاى خویش دلائل و شواهدى را اقامه مینماید همچنین گروهى نیز به حسن و قبح شرعى اعمال معتقدند، و میگویند عقل را قدرت و کشش بر درک محاسن اخلاقى و قبایح نیست ، و فقط شارع میتواند حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد این گروه همان اشاعره هستند که عقل را کوچکتر و نارساتر از آن میدانند که بتواند همه مسائل اخلاقى را بفهمند و حسن و قبح آنرا را انتزاع نمایند.
حسن قبح عقلى
همانطورى که بیان شد امامیه و معتزله معتقد به حسن و قبح عقلى اعمال هستند؛ این گروه از دانشمندان علم اخلاق مى گویند: عقل همه بایدها و نبایدها و محاسن و شرور را تشخیص میدهد مثلا صدق عدل خوب و شایسته است و دروغ و ظلم ، بد و ناروا میباشد.