زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

زد فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله شیوه های مناسب برقراری انظباط در آموزشگاه

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله شیوه های مناسب برقراری انظباط در آموزشگاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله شیوه های مناسب برقراری انظباط در آموزشگاه


دانلود مقاله  شیوه های مناسب برقراری انظباط در آموزشگاه

لینک و پرداخت دانلود * پایین مطلب *

 

فرمت فایل : word ( قابل ویرایش )

 

تعداد صفحه :1

 

 

 

فهرست:

شرح

تجریه

الگوی مناسب مدیریتی

 

مقدمه :

دبستان شهید کریمی ( 2 ) واقع در سرقنات می باشد که به صورت استیجاری بوده و دارای پنج پایه و فضای محدود که برای طرح مورد نظر ما مناسب می باشد .

دانش آموزان در نظر درسی در وضعیت متوسطی قرار دارند چون اغلب از خانواده های کم درآمد جامعه که دارای پدر و مادر بی سواد ، مهاجر از روستا ، اجاره نشین که شغل بیشتر آنها کارگری می باشد


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شیوه های مناسب برقراری انظباط در آموزشگاه

تحقیق در مورد شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی

اختصاصی از زد فایل تحقیق در مورد شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی


تحقیق در مورد شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه42

 

فهرست مطالب

 

(شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی)

1- «رئالیست»[1] چیست؟

یک مکتب عینی و غیرشخصی[2]

قهرمانها و موضوع اثر رئالیستی[3]

صحنه سازی در رئالیسم و رومانتیسم[4]

گام اول (آشنایی با نقش از طریق خواندن نمایشنامه)

* اولین جلسة روخوانی نمایشنامه از دیدگاه استانیسلاوسکی

تأثیرات اولیه همانند بذر هستند.

نام رئالیسم[5] و قواعد مکتب آن را نخست «شانفلوری» در اولین نوشته های خود بتاریخ 1843 به میان آورد. در «مانیفست رئالیسم» چنین نوشت: «عنوان «رئالیست» به من نسبت داده میشود، همانطور که عنوان «رومانتیک» را به نویسندگان و شاعران سال1830 اطلاق می کنند.»

رئالیست و برون گرایی:

رئالیسم در درجة اول بصورت مشف و بیان واقعیتی می شود که رومانتیسم[6] یا توجهی به آن نداشت و یا آن را مسخ می کرد. در این دوران سلطة علم و فلسفه اثباتی[7] رمان نمی تواند وجود خود ار توجیه کند مگر با کنار گذاشتن وهم و خیال و توسل به مشاهده. فلوبر می گوید: «رمان باید همان روش علم را برای خود برگزیند.» و تن می گوید: «امروز از زرمان انتقاد و از انتقاد تا رمان فاصلة زیادی نیست. هر دو تحقیق و مطالعه ای در بارة انسان هستند.» همة آن چیزهایی که در رومانتیسم، چیزی غیرواقعی را جایگزین واقعیت می کرد: (از قبیل ماوراءالطبیعه، فانتزی، رؤیا، افسانه، جهان فرشتگان، جادو و اشباح) حق ورود به قلمرو رئالیسم ندارند.

البته توجه به سرزمین های دیگر و به زمان های دیگر (سفر در مکان و سفر در زمان) که از مشخصات رومانتیسم بود، هیچکدام از ادبیات رئالیستی حذف نشده اند. اما جای خیالبافی در بارة سرزمین های دوردست را سفر واقعی و مشاهدة آن سرزمین ها گرفته است: فلوبر پیش از نوشتن «سالامبو» به «تونس» سفر می کند و طبعاً چون سفر در داخل هر کشور آسانتر از سفر به کشورهای دوردست است


[1] - مکتبهای ادبی – رضا سید حسینی – ج 1- انتشارات نگاه صفحة 267

[2] - مکتبهای ادبی – رضا سید حسینی – ج 1 – انتشارات آگاه – صفحه 287

 

[3] - مکتبهای ادبی – رضا سید حسینی – ج 1- انتشارات نگاه – صفحة 288

[4] - مکتبهای ادبی – رضا سید حسینی – جلد 1 – انتشارات نگاه – صفحه 289

[5] - Realisme

[6] -Romantisme

[7] - Positivisme


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شیوه بازیگری با توجه به سیستم استانیسلاوسکی

طرح درس روزانه چندپایه شیوه محوری (6 پایه)

اختصاصی از زد فایل طرح درس روزانه چندپایه شیوه محوری (6 پایه) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طرح درس روزانه چندپایه شیوه محوری (6 پایه)


طرح درس روزانه چندپایه شیوه محوری (6 پایه) 100% تایید شده

این طرح درس بصورت روزانه و برای 6 پایه ابتدایی طراحی شده است و به تائید اساتید مجرب رسیده است و کاملا صحیح و به روز می باشد. به شیوه محوری است و قابل ویرایش.کاملا مورد تایید اساتید گرامی دانشگاه.

امیدوارم از دانلود و استفاده آن لذت ببرید.


دانلود با لینک مستقیم


طرح درس روزانه چندپایه شیوه محوری (6 پایه)

دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

این پژوهش به منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران صورت گرفته است که در این تحقیق فرضیه های مبنی بر شیوه فرزندپروری والدین و کمرویی دختران، ترتیب تولد ، با میزان کمرویی دختران بررسی شده است.
جهت بررسی فرضیه های مذکور با روش انتخاب تصادفی 42 دانش آموز مشغول به تحصیل در کلاس دوم دبیرستان از شهر تهران مورد آزمون قرار گرفته اند.
ابزارهای مورد استفاده در تحقیق شامل: 1- آزمون کمرویی است که جهت تشخیص کمرویی توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی تهیه شده است. این آزمون دارای 44 سئوال 5 گزینه ای است که بر اساس اطلاعات بدست آمده از سایتهای اینترنتی تنظیم گردیده است. 2- پرسشنامه محیط خانوادگی که روشهای تربیتی والدین را مورد ارزیابی قرار می دهد،‌ توسط نقاشیان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است. این پرسشنامه دارای 77 سئوال است که ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و "گرمی – سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.
روش های آماری بکارگرفته شده نیز شامل آمار توصیفی و استنباطی می باشد. نتایج بدست آمده نشان داد که:

 


بین شیوه های فرزندپروری والدین مبتنی بر شیوه کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر شیوه ی آزادی با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد . بین شیوه های فرزندپروری مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران نیز رابطه معناداری مشاهده شد. بین شیوه های فرزند پروری والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود ندارد و بین شیوه های فزند پروری والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین و میزان کم رویی آنها رابطه معنادار وجود دارد و نیز بین ترتیب تولد فرزندان و میزان کمرویی آنها رابطه معناداری مشاهده شد.

 

 

 


در این فصل ابتدا مقدمه، سپس بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف پژوهش، سئوالها یا فرضیه های پژوهش، متغیر های مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر ارائه شده است.

 

مقدمه
از روزی که افراد بشر زندگی فردی را رها کرده و گرد هم جمع شدند تا در پرتو زندگی اجتماعی از امنیت و آسایش بیشتری برخوردار شوند همواره در راه ایجاد روابط بین فرد و سازگاری اجتماعی با مشکلاتی مواجه بوده اند. چه بسا کسانی که بدلیل ناتوانی در ایجاد روابط اجتماعی با سرخوردگی و یأس از پیوندهای عاطفی به انزوا و تنهایی روی می آورند.
"بدون تردید، در دنیای پیچیده امروز، فراوانی ناراحتیها و رنجشهای ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی، به مراتب بیشتر از بیماریهای قلبی است! در واقع بسیاری از موارد ناراحتیهای قلبی، خود نتیجه فشارهای روانی- عاطفی و روابط ناسالم و ناموفق بین فرد است." (افروز، 1376، ص-119)
یکی از مسائل و معضلات موجود در ایجاد روابط عاطفی و بین فردی که در سالهای اخیر مورد توجه متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مشاوران خانواه قرار گرفته است، پدیده کمرویی است. در گذشته پدیده کمرویی یک صفت پسندیده مرزی بود که معمولاً آن را با صفت پسندیده ای چون شرم و حیا اشتباه می گرفتند. اما امروزه کمرویی و داشتن احساس ناخوشایند در موقعیتهای بین فردی مشکلی است که می توان از آن به عنوان یک معلولیت اجتماعی نام برد.(افروز،1376، ص-143)
"معمولاً در هرجامعه ای درصد قابل توجهی از افراد، با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری از مواقع، کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها و خلاقیتها و ایفای مسؤلیتها است."(افروز،1376،ص-11)
در جامعه ما نیز کمرویی یکی از مشکلاتی است که بسیاری از افراد بویژه نوجوانان دچار آن آسیب هستند. در بررسی هایی که از تنوع مشکلات رفتاری گزارش شده است، در افرادی که به هسته های مشاوره مراجعه کرده اند روشن می گردد که مشکل رفتاری انزواطلبی و کمرویی، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، درحالیکه در سنین نوجوانی، تمایلات اجتماعی در نوجوانان رشد بیشتری پیدا می کند و آنها دوست دارند که با جمع بجوشند.(رضا غریب، 1372)
جذب گروهی و پذیرفته شدن در جمع دوستان، برای نوجوانان اهمیت فراوانی دارد لذا هرگونه انزوا و کناره گیری در دوره نوجوانی مخصوصاً زمانی که در این حالات طولانی گردد باید به دقت مورد بررسی قرارگرفته و ریشه یابی گردد. کمرویی رفتاری است که معمولاً در نوجوانی فراوان است. نوجوان جرأت نمی کند که با یک ناشناس صحبت کند، در مقابل گروهی از افراد سخن بگوید، در یک فعالیت فرهنگی و یا ورزشی مورد علاقه اش شرکت کند و یا تلفن کند و گاهی این کمرویی جنبه انتخابی دارد، مثلاً نوجوان فقط در مقابل نوجوان جنس مخالف، در چهارچوب آموزشگاهی یا در مقابل بزرگسالان دچار کمرویی می شود، در زیر بنای این کمرویی معمولاً می توان یک زندگی خیال پردازانه غنی را مشاهده کرد. ترس وافر نوجوان این است که خیالبافی هایش توسط شخص دیگر کشف یا حدس زده شود، بخصوص هنگامی که شخص کار موضوع اصلی خیال پردازی هایش باشد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
کمرویی نوجوانان بیشتر به احساس گنهکاری یا شرمساری توأم است. گنهکاری معمولاً از امیال جنسی پرخاشگرانه ای که بسوی یکی از اطرافیان جهت دارند ناشی می شود و شرمساری از ترسهایی برمی خیزد که با شخص نوجوانان مرتبطند. به عنوان مثال "بدشکلی هراسی" با کمرویی همراه است و این "بدشکلی هراسی"ها از نظر نوجوان، توجیه کننده کمرویی وی هستند.(مثلاً بدلیل جوشهای صورت با دیگری حرف نمی زنند.)
در اغلب موارد کمرویی در خلال نوجوانی باقی می ماند و بنظر می رسد که با ورود به زندگی فعال دوره بزرگسالی، خود به خود کاهش می یابد.(مارسلی و براکونید، 1984، به نقل از دادستان، 1376، ص-402)
اما گاهی نیز کمرویی فرد شدید می شود و در نهایت باید گفت که هر چند همه کودکان منزوی به بیماری روانی دچار نمی شوند این حقیقت که عده ای از نوجوانان کمرو به بزرگسالانی افسرده و بی کفایت از نظر اجتماعی تبدیل خواهند شد، دلیل کافی برای توجیه مسئله است. خانواده اولین و مهمترین محیطی است که کودک در آن از کیفیت روابط انسانی آگاهی پیدا می کند. طبق تحقیقات بیشتر روانشناسان و جامعه شناسان تجارب سالهای اول کودکی که معمولاً در خانواده ایجاد می گردد، سازنده زیر بنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک است.(احدی و بنی جمالی، 1371)
با توجه به اینکه خانواده اولین محیطی است که کانون رشد فرزندان می باشد، پس شیوه های مختلف فرزند پروری و روشهای تربیتی والدین می تواند با افزایش و یا کاهش کمرویی فرزندان رابطه داشته باشد.

بیان مسأله
انسان ذاتاً با طبیعت اجتماعی و گرایش به جمع آفریده شده است. به همین دلیل بدون ارتباط متقابل با دیگران رهندگی برایش مشکل است، هر چند که ممکن است برخی از نیازهای انسان بدون ارتباط با دیگران برآورده شود، در عین حال بسیاری از نیازها هستند که فقط از طریق تعامل با دیگران ارضا می شوند. "در دنیای پیچیده امروزه یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماعی، ضرورت هر چه بیشتر تعاون همکاری های ملی و همفکری های عملی، حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژی برتر، بدون تردید پدیده کمرویی یک معلولیت اجتماعی است."(افروز، 1376، ص-11)
کمرویی از جمله پدیده هایی است که در هر جامعه ای در بین افراد به چشم می خورد و معمولاً میزان قابل توجهی از کودکان، نوجوانان، بزرگسالان به رغم میل خویش، ناخواسته، خودشان را در حصاری از کمرویی محبوس می کنند و به همین دلیل قادر به شکوفا کردن استعدادها و خلاقیتهای خویش و سود بردن از ظرفیت ها و قابلیت های ارزشمند خویش نیستند.
دانش آموزی که در مدرسه حالت پرخاشگری دارد، معمولاً زودتر شناسایی گشته و معلمان و اولیاء و مربیان در صدد رفع و درمان وی برمی آیند. ولی دانش آموزی که در مدرسه حالت انزوا و گوشه گیری دارد و کمرو است، به علت اینکه برای دیگران مزاحمتی ایجاد نمی کند، کمتر اولیاء به فکر رفع و درمان رفتار اینگونه دانش آموزان هستند. از طرفی چون اینگونه دانش آموزان کمرو هستند، نمی توانند مشکل خود را با کس دیگری درمیان بگذارند و افراد ذیصلاح را از مشکلی که دارند آگاه سازند و لذا رنجش و ناراحتی های آنها همیشه پنهان می ماند. فرد کمرو به رغم توانایی هایی که دارد، به سبب کمرویی کمتر می تواند توانائی های خود را نشان دهد و در نتیجه نمی تواند پاداشهای مثبت از اطرافیان دریافت نمایند، لذا در یک دوره معیوب کناره گیری از جمع می گیرد که منجر به تشدید اینگونه اختلال در آنان می گردد.
با توجه به این نکته که کمرویی می تواند بر سازگاری اجتماعی و ارتباطات بین فردی، افراد تأثیر منفی بگذارد و بر اساس پژوهشهای بعمل آمده مشخص می کند که میزان کمرویی در زنان بالاتر است، با توجه به این مهم که در عصر امروز مشارکت زنان در فعالیتهای اجتماعی امری ضروری است، لازم است که هرچه سریعتر گامهای موثرتری در راه پیشگیری و درمان آن برداشته شود، اما ابتدا لازم است که عوامل مرتبط با کمرویی تشخیص داده شود و فرد کمرو را شناخت. از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در ایران مشخص می شود که تحقیقات چندان گسترده ای در رابطه با مسأله کمرویی صورت نگرفته و این مسأله توجه پژوهشگران را آنچنانکه باید، به خود جلب نکرده است. این پژوهش در نظر دارد تا ارتباط مسأله کمرویی را در دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان با شیوه های فرزندپروی مورد بررسی قرار دهند.

اهمیت و ضرورت مسأله
پرداختن به پدیده کمرویی و مبانی روان شناختی آن از این رو حائز اهمیت است که همه ما بگونه ای تجاربی از کمرویی را در موقعیت های مختلف داشته ایم. اما نکته مهمتر این است که بعضی ها در همه شرایط و موقعیت های اجتماعی، به کمرویی قابل توجهی دچار می شوند و چنانچه که کمرویی این افراد به موقع تشخیص داده نشود و درمان نگردد ممکن است آثار نامطلوبی به همراه داشته باشد و رشد شناختی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را بطور جدی متأثر کند. پس باید کمرویی هرچه زودتر شناسایی شده و مورد پیشگیری و درمان واقع شود، چون در غیر اینصورت کمرویی می تواند بصورت نوعی بیماری روانی (روان نژندی) درآید.
یکی از راههای بررسی کمرویی این است که میزان شیوع و عوامل مرتبط با آن را مطالعه کنیم، لذا تحقیق حاضر در نظر دارد مسأله کمرویی را در دانش آموزان سال دوم دبیرستان بر اساس شیوه های فرزندپروری آنها مورد مقایسه قرار داده تا مشخص شود که کمرویی در بین کدام گروه از شیوه های فرزندپروری دیده می شود.
در مورد ضرورت و اهمیت نظری این تحقیق می توان گفت که با توجه به اینکه در رابطه با مسأله کمرویی در ایران تحقیقات گسترده ای صورت نگرفته است و راجع به افرادی که دچار چنین مشکلی هستند اطلاعات اندکی در دست است، لذا انتظار آن می رود که نتایج تحقیق حاضر بتواند به دانش و آگاهی ما در این زمینه افزوده و پیشینه ای باشد برای پژوهش هایی که در آینده در این خصوص انجام می پذیرد و از طرفی نقطه آغازی باشد برای پژوهشگرانی که قصد دارند در زمینه مسائل روان شناختی به تحقیق و مطالعه بپردازند تا با پژوهشهای گسترده در رابطه با ابعاد دیگر این مسأله، نتایج علمی و نظری پرباری بدست آورند.

 

اهداف پژوهش
هدف اصلی:
- پژهش حاضر این است که به بررسی ارتباط شیوه های فرزند پروری با مسأله کمروئی بپردازد.
هدف فرعی:
- تعیین رابطه کمرویی با ترتیب تولد فرزندان

 

فرضیه های پژوهش
1- بین روش های تربیتی والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
2- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر روش کنترل والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
3- بین شیوه های تربیتی والدین مبتنی بر روش آزادی با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
4- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر سردی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
5- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر گرمی روابط خانواده با کمرویی دختران رابطه وجود دارد .
6- بین شیوه تربیتی والدین مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین با کمرویی دختران رابطه وجود دارد.
7- بین ترتیب تولد فرزندان با کمرویی دختران ارتباط وجود دارد.

 

پرسش های پژوهش
1- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر روش کنترل - آزادی، با کمرویی دختران رابطه معناداری مشاهده می شود یا خیر؟
2- آیا بین شیوه فرزند پروری مبتنی بر سردی- گرمی روابط ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
3- آیا بین شیوه فرزندپروری مبتنی بر رفتار محبت آمیز والدین ، با کمرویی دختران رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟
4- آیا بین تربیب تولد فرزندان با کمرویی آنها رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟

 


متغیرهای مورد مطالعه و تعریف عملیاتی متغیر
1-متغیر مستقل:
شیوه فرزند پروری والدین بعنوان متغیر مستقل مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف شیوه فرزند پروری:
شعاری نژاد(1373) شیوه فرزندپروری را عبارت از روش هایی می داند که والدین در برخورد با موقعیت های خود اعمال می کنند و در شکل گیری رشد و تکامل دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیتی و رفتاری آنان تأثیر قراوان دارد.

 

تعریف عملیاتی شیوه فرزندپروری :
بطور دقیق منظور از شیوه فرزندپروری نمره ای است که فرد براساس پاسخهایش به عبارات پرسشنامه 77 ماده ای "محیط خانوادگی" که توسط نقاشان (1358) بر مبنای کارهای شیفر (1965) تدوین شده است، در هر یک از ابعاد مختلف می دهد. پرسشنامه مذکور ابعاد مختلف "کنترل – آزادی" و گرمی- سردی روابط خانوادگی" را مورد سنجش قرار می دهد.

 

 

 

2-متغیر وابسته:
در این تحقیق کمرویی بعنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار می گیرد.

 

تعریف کمرویی:
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)

 

 

 

تعریف عملیاتی کمرویی:
در این پژوهش کمرویی یک ویژگی رفتاری است که با آزمون کمرویی تهیه شده توسط راحله سموعی کارشناس ارشد روانشناسی، سنجیده می شود.

 

3- متغیر تعدیل کننده:
در این تحقیق جنسیت است که دختر می باشد.

 

4- متغیر کنترل:
در این پژوهش پایه تحصیلی است که دوم دبیرستان می باشد.

 


در این فصل ابتدا ضمن تعریف اختلال روانی و انواع آن و همچنین اختلال شخصیت، به ذکر ویژگی های اختلال شخصیت اجتنابی و کمرویی و کناره گیری پرداخته شده است. همچنین به ارائه علل کمروئی و روشهای درمانی کمروئی، جایگاه خانواده، تأثیر آن بر رفتار فرزندان، انواع خانواده پرداخته و در بخش دوم نیز به تبیین مبانی نظری کمروئی و تحقیقات انجام شده در مورد شیوه های فرزندپروی و با تأکید بر تحقیقاتی که در رابطه با کمروئی و شیوه های فرزندپروی اند اشاره شده است.

 

پیشینه ادبیات مربوط به کمرویی
اختلال روانی
اختلال روانی؛ یعنی عدم توانایی روان شناختی فرد در مقابله واقع بینانه و موثر با سختیهای معمولی زندگی. کسانی که اختلال روانی دارند هنجارهای اجتماعی را نقض می کنند، زیرا رفتار آنان می تواند از افسردگی غیرمنطقی تا خوش خیالی ها، خیالات باطل و نارسایی های تفکر و بیان را دربرگیرد. رفتار این نوع مردم ممکن ایت غیر قابل پیش بینی، غیر قابل درک و یا حتی در تضاد با دیگران باشد. این امر موجب می شود تا روابط متقابل اجتماعی فرد دشوار گردد یا حتی غیر ممکن شود. اختلالات روانی را به چهار طبقه تقسیم می کنند:
1- روان نژندی
2- روان پریشی
3- اختلالات روان – عضوی
4- اختلالات شخصیتی

 

اختلالات شخصیت
راه های ویژه پاسخ دادن یک شخص اغلب به عنوان شخصیت وی تلقی می گردد. شخصیت می تواند سازگار یا ناسازگار باشد. زمانی سبک های شخصیتی ناسازگار است که افراد قادر نباشند رفتار خود را بر اساس تغییرات معنی دار محیط که مستلزم رویکردهای متفاوتی است، تعدیل کنند. انعطاف پذیری یک عامل واقعی در انطباق با موقعیت های بسیار متفاوتی است که افراد در دوران زندگی با آن مواجه می شوند. اگر خصیصه های شخصیت به قدر کافی انعطاف پذیر نباشد که به فرد اجازه دهد دست کم به یکی از موقعیت های مختلف عادی پاسخ سازگارانه دهد ممکن است اختلال شخصیت ظاهر گردد.
بنابراین اختلالات شخصیت عبارت است از راههای طولانی مدت، ناسازگار و انعطاف پذیر نسبت به محیط.
وقتی که سبک های شخصیت مرضی شوند،‌ می توانند به چگونگی رفتار ما در موقعیت های مهم آسیب رساند، منتهی به اظطراب و احساس پریشانی و ناخشنودی شوند. اختلالات شخصیت معمولاً می توانند در کودکی یا لااقل اوایل نوجوانی جلب توجه نمایند و ممکن است در سراسر زندگی بزرگسالی ادامه یابند. هر اختلال شخصیت بطور شدید رویکرد شخص نسبت به موقعیت های استرس زا را محدود می سازد، زیرا سبکهای مخصوص تفکر و رفتار وی فقط اجازه پاسخ های خشک و محدودی را می دهد و رفتار سازشی او تحت این اوضاع و احوال مشکل می گردد.
اختلالات شخصیت در D.S.M.III-R به طبقات و دسته های مختلفی تقسیم شده که یکی از این طبقات، اختلال شخصیت اجتنابی است.

 

اختلال شخصیت اجتنابی
اختلال شخصیت اجتنابی طبقه جدیدی است که در D.S.M.III-R اضافه شده است. دوصفت برجسته شخصیت اجتنابی عبارت است از؛ حساسیت فوق العاده نسبت به طرد و تحقیر و عزت نفس پائین. افراد دارای این اختلال شخصیت خود را از وابستگیهای شخصی دور نگه می دارند و به روابط شخص با شخص وارد نمی شوند مگر هنگامی که تضمین های قوی درباره پذیرش غیرانتقادی توسط دیگران داده شده باشد.
انزوای شخصیت های اجتنابی از انزوای افراد دارای شخصیت اسکیزوئیدی متفاوت است. زیرا افراد اجتنابی بر خلاف افراد اسکیزوئیدی خواهان ورود به روابط نیستند. تعارضی که آنان احساس می کنند، این است که خواهان محبت و توجه بوده و در همان حال از نظر پذیرش توسط دیگران دچار تردیدند. آنان به نظر می رسد که نمی توانند خود را از این باور که هر پیشنهاد دوستی با درد و سرخوردگی پایان خواهد یافت،‌ رها سازند. قسمتی از این احساسات ناشی از تردیدهای آنان درباره شایستگی شان است. هدف اصلی این گروه حفظ خودشان از رنج است. آنان بین خواهندگی تماس انسان و وحشت از‌ آن گرفتارند.
یک مکانیزم سازشی که شخصیت های اجتنابی به احتمال زیاد به کار می بندند عبارت است از؛‌ مراقبت افراطی (میلان، 1981). آنان همواره مشغول ارزیابی تمام تماس های انسانی خود از نظر نشانه های فریب، تحقیر و زبونی هستند. آنان به دلیل این تمرکز و توجه به محیط هایشان قادر به کشف نشانه های دقیق بی تفاوتی یا ناراحتی هستند. آنان اساساً از کاهی کوهی می سازند. این تکنیک تقطیع محیط یک خودشکست دهندگی است، زیرا این احتمال را که آنها فقط پاسخ های منفی را که انتظار می رود جدا سازند افزایش می دهد. علاوه بر آن این که حساسیت آنها می تواند منتهی به ناراحتی معاشران و صدمه بیشتر به کیفیت روابط آنان با یکدیگر گردد.
خصیصه دیگری که شخصیت های اجتنابی به کار می بندند عبارت از محدود ساختن میدان فعالیت ها به منظور فرار از محرک های ناراحت کننده است. یک نتیجه نامطلوب این رفتار از دست داردن محرک های تازه نیز است. این موضوع مجال بیشتری به آنها برای اشتغال ذهنی درباره افکار و احیای تجارب دردناک قبلی می دهد،‌ که موجب یک دور باطل شده، تماس های جدید را سخت تر ساخته و به اشتغالات ذهنی بیشتری منجر می گردد.

 

کناره گیری
ویژگی اصلی کناره گیری بازداری اجتماعی،‌ احساس عدم کفایت و حساسیت زیاد به ارزیابی منفی است. (لطفی کاشانی 1378)
رابین و اساندروف (1993؛ به نقل از مألوف 1998) می گوید کمرویی شکلی از کناره گیری اجتماعی است که بوسیله ارزیابی اجتماعی در موقعیت جدید رخ می دهد، افراد کناره گیر با علاقه به عزلت و احساس عدم اطمینان، مظطرب بودن با حساسیت بیش از حد برای عدم پذیرش اجتماع و عزت نفس پائین، کناره گیری اجتماعی و کم حرفی را ترجیح می دهند.

 

کمرویی
کمرویی یعنی توجه بیش از حد به خود، اعمال، گفتار و یا حتی رفتار خود ترس از روبرو شدن با دیگران، ترس از ایجاد ارتباط و برخورد با دیگران، ترس و نگرانی از مورد تأیید قرار نگرفتن و یا نگرانی از مورد استهزاء قرار گرفتن، جرأت اظهار نظر و بیان احساسات نداشتن، زیاد به قضاوت دیگران اهمیت دادن و مرور افکار غیر منطقی و اتوماتیک منفی هنگام مواجه شدن با یک موقعیت تازه و یا افراد ناآشنا و صرف نظر کردن از پرسش، صحبت و یا حتی پاسخ گفتن به سؤالات مطرح شده البته گاهی هم افراد کمرو هول و هراس خود را زیر پوشش نوعی استهزاء و تمسخر مخفی می کند.(زیمباردو1996)
کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است و در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان و نوجوانان با این اختلال رفتاری و عامل بازدارنده رشد شخصیت اجتماعی مواجه هستند. در بسیاری مواقع کمرویی اصلی ترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیت ها و ایفای مسئولیت ها است.(افروز، 1374)
عوامل کمروئی
کمروئی یک پدیده روانی- اجتماعی پیچیده است که بر اثر روابط نادرست بین فردی و سازش نایافتگی های اجتماعی در مراحل اولین رشد، درخانه و مدرسه پدیدار می گردد.(افروز1376)
مجید رشید پور علل کمروئی را به شرح زیر بیان کرده است:
1-کودکانی که در محیط خانه از امنیت خاطر برخوردار نمی باشند و دائماً بین پدر و مادرشان جنگ و جدال وجود دارد، تعادل روحی خود را از دست داده و به انزوا و کمروئی روی خواهند آورد و از اعتماد و صلابت کودکان سالم محروم خواهند ماند.
2-کودکانی که بر اثر ضعف هوشی توسط پدران و مادران تحقیر و کوبیده می گردند به تدریج دچار دلسردی و ناامیدی می شوند. دچار افسردگی شده، نمی توانند از نیروهای درونی و روحی خود بخوبی استفاده نمایند چنین کودکانی در برخورد با واقعیت های زندگی در خود احساس خجالت و شرمندگی می نمایند و نمی توانند همانند دیگران به پویایی و تحرک بپردازند..
3-یکی از عواملی که شدیداً روحیه کمرویی را در انسان بوجود می آورد توبیخ و ملامت کردن درحضور دیگران است. بدیهی است کسی که شخصیتش لطمه دیده باشد جرأت و شهامت طبیعی را از دست می دهد و دچار کمروئی می گردد و در انجام کارها همیشه دچار شک و تردید خواهد بود.
4-استهزاء و مسخره کردن کودکان موجب می گردد که طرف مقابل دچار خودباختگی شود. بدیهی است شخص خودباخته قادر نخواهد بود از ذخائر وجودی خود بهره بگیرد در نتیجه راه انزوا در پیش گرفته شهامت و شجاعت در زندگی کردن را از دست خواهد داد.
5-در مواردی برخی از پدران و مادران تمامی هدف خود را روی درس خواندن فرزندان خود معطوف داشته، آنان را از شرکت در بسیاری از امور باز می دارند. در نتیجه، چنین کودکانی پس از گذشت زمان افرادی کمرو و کم جرأت بار خواهند آمد.(مجید رشیدپور، 1370، ص-221)

 

علل اجتماعی کمروئی:
کمرویی یک واکنش ناشی از ترس نسبت به وقایع اجتماعی است که محصول یکی از موارد زیر می باشد:
- دارا بودن تجربه منفی در گذشته از برخورد با مردم در موقعیت های شخصی، خواه از طریق تماس مستقیم یا مشاهده بلائی که بر سر دیگران آمده است.
- عدم فراگیری مهارتهای اجتماعی
- انتظار عملکرد ناشایست داشتن، از این رو مداوماً نگران عملکرد خود بودن به جهت ارزیابی منفی از طرف دیگران
- همچنین مهاجرت و عوامل نژادی و فرهنگی و از دست دادن هویت.(زیمباردو 1977، ترجمه پارسا 1380)
علل زیستی کمروئی:
نیمرخ اولیه ترس و کمرویی به تحریک پذیری بادام مغز مربوط می شود و همچنین در بازداری، فعالیت خودبخودی ماهیچه ها،‌ قلب، سرخرگ، احشاء پوست و ..... از بدن به مدولا منتقل می شود که از بادام مغز برای فرونتال جلویی کرتکس منتقل شده اند. این اطلاعات حسی در هوشیاری نفوذ می کنند و افراد را برای تفسیر و تعبیر در حالت عمومی بدن بر می انگیزند. (کاگان 1994 به نقل از کروزیر2000)

 

روش های درمانی کمرویی:
کمرویی یک پدیده پیچیده و مرکب ذهنی – روانی و اجتماعی است که به دلیل عدیده در طول دوران رشد به تدریج پدیدار می شود.‌ برای کمرویی یک درمان فوری وجود ندارد، همچنین با دارو برطرف نمی شود. اساساً درمان کمرویی تغییر در حوزه شناختی ( شناخت درمانی) و تحول در رویه زندگی و حیات اجتماعی فرد است؛
- تغییر در شیوه تفکر
- یافتن نگرش های تازه نسبت به خود
- تغییر در باورها و نظام ارزشهایی که کمرویی را تقویت می کند و سرانجام دستیابی به کانون اصلی اظطراب در فرد کمرو
- تقویت انگیزه و افزایش مهارت ها و توانایی های تحصیلی- شغلی و حرفه ای اصلی ترین روش درمان کمرویی است.
1- تقویت خودپنداری مثبت و خودباوری دوباره
2- خانواده و تربیت اجتماعی
3- هنر درمانی: تشویق کودک یا نوجوان برای شرکت در برنامه های نمایشی (در مراکز پیش دبستانی و مدارس و دانشگاه ها) و ایفای نقش مؤثر به گونه ای که فشار روانی چندانی متوجه او نباشد، روش مناسبی برای کاهش اظطراب اجتماعی و درمان کمرویی خواهد بود.
4- فعالیت های اجتماعی و بازیهای گروهی: تربیت کودکان و نوجوان کمرو برای مشارکت در فعالیت های مختلف دسته جمعی و بازیهای گروهی می تواند تأثیر بسیار زیادی در کاهش اظطراب و افزایش مهارتهای اجتماعی ایشان داشته باشد.
5- افزایش خودآگاهی: تقویت خودپنداری مثبت و کاهش کمرویی و تقویت اعتماد بنفس و غلبه بر کمرویی
6- تقویت اعتماد و غلبه بر کمرویی: با دقت تمام و بطور واقع بینانه و منصفانه نقاط ضعف و قوت خود را بازشناسی کنید و اهداف معمولی را برای زندگی پرتحرک–پویا و مولد خودتان در نظر بگیرید. احساسات آزاردهنده و بازدارنده را از خودتان دور کنید، مثل احساس خجالت، شرمندگی، حقارت،‌ بی کفایتی،‌ اجتماع گریزی،‌ تعارض، ستیز و خصومت و .... که آفات رشد مطلوب عاطفی و تعالی شخصیت هستند. (نوابی نژاد، شکوه 1369- کمرویی و انزواطلبی- انتشارات ابتکار)
زیمباردو و هندرسون (1996) اثر کمرویی را بر چهار بعد فیزولوژیک، عاطفی، شناختی و رفتاری بیان می دارند که عبارتند از؛
- در سطح فیزیولوژیک: بصورت تپش قلب، خشکی دهان،‌ لرزیدن، عرق کردن،‌ احساس ضعف،‌ سرگیجه و دل پیچه
- در سطح رفتاری: بازداری و رخوت، نگاه خیره،‌ بازداری از موقعیت های ترس آور، صحبت با صدای کوتاه،‌ حرکت زیاد سر و لبخند زدن، عدم بلاغت کلام و نگرانی
- در سطح عاطفی: دستپاچگی و خودآگاهی رنج آور،‌ خجالت، عزت نفس پائین،‌ نگرانی، افسردگی،‌ اظطراب و تنهایی
- در سطح شناختی: افکار منفی در مورد خود و دیگران،‌ ترس از ارزیابی منفی، ترس از دست دادن کنترل (زیمباردو و هندرسون 1996- ص 10)

پیشینه ادبیات مربوط به شیوه های فرزندپروری
جایگاه خانواده
مهمترین عامل اجتماعی شدن در زندگی هر انسان، تجارب دوران کودکی وی در محیط خانواده است. فضای خانواده آکنده از مهر و محبت،‌ فداکاری و گذشت، صمیمیت و گرمی و در عین حال گاهی توأم با حسادت و رشک، دشمنی، کینه توزی، نفرت و خشم است. کودکان در جریان اجتماعی شدن اینگونه عواطف را در کنار والدین و خواهران و برادران خود تجربه می کنند. اعضای خانواده آن قدر به هم وابسته اند که هر نوع مشکل یا مسئله یک عضو خانواده به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر زندگی سایر اعضا تأثیر می گذارد.
روانشناسان سال هاست با ابداع روش هایی ویژه کوشیده اند تأثیر خانواده را بر چگونگی رشد شخصیت روشن کنند، اما در مسیر این بررسی ها با مشکلات متعددی مواجه بوده اند. یکی از این مشکلات، نادیده گرفتن تأثیری است که کودکان بر رفتار والدین دارند. اکثر محققان در گذشته تأثیر رابطه میان والدین و فرزندان را نوعی رابطه یک طرفه تلقی می کردند و تنها تأثیر رفتار والدین را بر شخصیت فرزندان در نظر می گرفتند، یعنی به اثرهایی که کودکان کل رفتار والدین داشتند، توجه چندانی نمی شد. در چند سال اخیر پژوهشگران دریافته اند که هر کودک کم و بیش با خلق و خویی خاص متولد می شود این خلق و خو، گاهی برای سال ها تدام دارد. مثلاً برخی نوزادان فعال تر و هوشیارترند و عملاً در خواب و خوراک نظم بیشتری نشان می دهند. درحالی که درصدی از کودکان که روانشناسان گاهی آنان را نوزادان دشوار نامیده اند،‌ بی قرار و تحریک پذیرند. خلق و خوی اولیه نوزادان احتمالاّ زمینه موروثی دارد. بررسی های جدید بر روی دوقلوهای یک تخمکی و مقایسه آنان با دوقلوهای دو تخمکی، نشان می دهد که دوقلوهای یک تخمکی از لحاظ خلق و خو به مراتب شباهت بیشتری به یکدیگر دارند.( ویتن، وین. 1989، ص 444)
با توجه به واقعیت فوق این سئوال مطرح می شود که تا چه اندازه اطفال از همان ابتدای زندگی، بر رفتار و نگرش والدین اثر می گذارند؟ در مجموع کودکانی که خلق مثبت دارند، ‌با رفتارهای خاص خود در والدین،‌ رفتارهای مطلوبتری را بر می انگیزند و به همین ترتیب، اطفال کژخلق، واکنش های دیگری فرامی خوانند. روانشناسان تأثیر متقابل والدین و اطفال بر یکدیگر را،‌ اصل دوسویه نامیده اند.
مشکل دوم در مطالعه خانواده به تغییراتی مربوط است که هرچند در نگرش و رفتار مردم نسبت به فرزندپروری به وجود می آید. تا نیم قرن پیش‌» بسیاری از والدین انتظار داشتند که فرزندان آن ها بی چون و چرا از اوامر آن ها پیروی کنند،‌ ولی در حال حاضر بسیاری از والدین واقع بین دیگر چنین انتظاراتی ندارند. با توجه به گسترش اطلاعات، در مورد شیوه های فرزندپروری نگرش والدین نیز در بسیاری از زمینه ها دستخوش تغییر شده است.
به نظر می رسد که در قرن معاصر، والدین نسبت به نیازهای فرزندان خود آگاه تر،‌ هوشیارتر و احتمالاً به مراتب انعطاف پذیرترند. با توجه به تغییری که در نگرش کلی والدین صورت می گیرد، یافته های تحقیق درباره اثرهای خانواده بر شخصیت کودکان صرفاً برای مدت خاصی اعتبار دارد و نمی توان همیشه به این یافته ها متکی بود.
سومین مشکل مطالعه خانواده،‌ تعیین ارزش ها و سنت های فرهنگی بر شیوه های فرزند پروری است. در هر فرهنگ، ارزش های غالب، الگوهای خاصی از شیوه فرزندپروری را در برمی گیرد. در فرهنگ ژاپن شخصیت آرمانی فردی به نسبت مطیع است که به آداب و رسوم اجتماعی احترام فراوان می گذارد. در آمریکا،‌ کودک آرمانی رقابت طلب و مستقل است. در پاره ای از قبایل سرخپوست کودک مطلوب،‌ کسی است که شجاع و نترس باشد. به هر حال والدین ارزش های موجود در فرهنگ خود را به فرزندان منتقل می کنند،‌ و با توجه به این واقعیت، بحث از تأثیر والدین، بدون توجه به عوامل فرهنگی از اعتبار لازم برخوردار نخواهد بود. هر فرهنگ نیز متشکل از چندین خرده فرهنگ است که وابستگان به آن از نظام های ارزشی متفاوتی پیروی می کنند. این واقعیت چهارمین مشکل مطالعه تأثیر والدین بر رفتار فرزندان است.
سرانجام مشکل دیگری که روانشناسان در مطالعه خانواده با آن مواجهند، انواع متعدد خانواده است. امروزه با شنیدن کلمه خانواه صرفاً ترکیب خاصی از والدین و فرزندان القا نمی شود، بلکه به علت افزایش طلاق، ازدواج های مجدد،‌ وجود برادران و خواهران ناتنی، وجود نامادری و ناپدری و نیز خانواده های تک والدی برای شکل های متنوعی از خانواده تداعی می شود. افزون بر آن، در قرن حاضر خانواده های گسترده به تدریج جای خود را به خانواده های هسته ای داده اند. ولی خانواده های هسته ای نیز خود شکل های گوناگونی دارند. بنابراین وقتی این سئوال مطرح می شود که چگونه خانواده بر رفتار کودک تأثیر می گذارد، باید بپرسیم چه نوع خانواده ای؟ به زعم مشکلات یاد شده،‌ روانشناسان با استفاده از راهبردهای مختلف انواع خانواده ها را بررسی کرده و نتایج مفیدی به دست آورده اند. (سیگلمن، کارول،‌ک و همکاران. 1992، ص 41- 439)

 

تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک
روانشناسان جهت انجام تحقیق در زمینه تأثیر خانواده بر رشد شخصیت کودک، بطور معمول روابط خانوادگی را به چهار نوع تقسیم می کنند:
1- خانواده استبدادی: در خانواده استبدادی به قدرت و احترام والدین بیش از اندازه تآکید می شود.
2- خانواده دموکراتیک: هر یک از اعضا خانواده در اجرای امور زندگی دارای حقوق و امتیازات نسبتاً یکسان و شناخته شده ای می باشند.
3- خانواده پذیرنده: خانواده ای که از وجود کودک خود شدیداً استقبال می کنند.
4- خانواده طرد کننده: خانواده ای که از وجود فرزندان خود به دلایلی استقبال نکرده و قلباً از وجود آنها ناراضی است. (احدی و بنی جمالی، 1368)
با توجه به مطالعات انجام شده در زمینه خانواده یکی از متداول ترین دسته بندی های خانواده از نظر عاطفی و ارتباط اعضا با یکدیگر تقسیم آن به سه نوع 1- دیکتاتوری 2- آزاد 3- دموکراتیک ( موریس و بس 1362)
1- والدین دارای شیوه های فرزند پروری دیکتاتوری،‌ کنترل بالایی را بر کودکانشان اعمال می کنند و رشد کودکان را محدود کرده و استقلال را در آنها تشویق نیم کنند. در این خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است و عقیده دارند که کودکان را بایستی آنچه را که والدین می گویند، عمل کنند. بعلاوه آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پذیرنده و پاسخگو نیستند. ) (کریستینیا جکسون» لیزا هنریکسن 1998)
یک از آثار جانبی چنین جو خانوادگی دارا بودن حالت خصومت در برابر دیگران و رنج بردن از ضعف و بی کفایتی در کارهای مختلف و تحصیل است.(برنت 1977)
2- والدین آزاد گذارنده محدودیت های خیلی کمی را برای رفتارهای فرزندانشان در نظر می گیرند. در تأکید بر قوانین و معیارهای رفتاری فرزندانشان سست هستند،‌ به ندرت از کودکانشان انتظار دارند که در کارهای روزمره خانواده شرکت کنند و به ندرت رفتارهای فرزندانشان را هدایت می کنند. با وجود این آنها نسبت به فرزندان خود گرم و پاسخگو هستند. (گلس گو و همکاران 1991)
دراین نوع خانواده ها هیچ یک از اعضای خانواده در کار دیگری دخالت نمی کنند و معمولاً هر فردی مطابق میل دلخواه خود عمل می کند. در بیشتر موارد تمایلات افراد خانواده با یکدیگر برخورد دارند، در نتیجه هرج و مرج و بی نظمی بر روابط اعضاء خانواده حاکم می شود. زندگی برای آنها مشکل خواهد بود. افرادی که از تمایلات خود پیروی می کنند، غالباً در عالم خیال به سر می برند و از برخورد با واقعیت های زندگی خودداری می کنند.
این نوع خانواده معمولاً متزلزل است و آثار تزلزل در رفتار کودکان مشاهده می شود. افراد خانواده افرادی بی بند و بار، لاابالی، سهل انگار»‌ خودخواه و بی هدف هستند و میزانی بر اعمال و رفتار آنها حاکم نیست و احساس مسئولیت نمی کنند و قادر به زندگی اجتماعی نیستند و نمی توانند با دیگران بسر برند.
3- خانواده دموکراسی: در این نوع خانواده عدم بروز اشکالات عاطفی در ایجاد رابطه با دیگران و پیشرفت تحصیلی را می توان دید. (مجیدزاده»‌ 1375، به نقل از موریس و بس 1362)

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   130 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله منظور بررسی ارتباط شیوه فرزندپروری والدین با کمرویی دختران

دانلود مقاله شیوه های درمانگری اضطراب

اختصاصی از زد فایل دانلود مقاله شیوه های درمانگری اضطراب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
فصل اول
اضطراب انواه درمانگیرهای رفتاری و خود نظم جویانه
1-1 نکته های قابل توجه
اضطراب چیست ؟ سطو ح آن کدامست ؟ چه نشانه و انواعی دارد ؟ چگونه رفتارها را تحت تاثیر خود قرار میدهد و چگونه میتوان آن را ارزیابی کرد ؟
سوالهای فوق از محورهایی است که درمانگر باید اطلاعاتی را درباره آنها به مراجع انتقال دهد تا مراجع و درمانگر قبل از شروع شیوه های مداخله در آنها با یکدیگر همسو شوند و مفاهیم آنها یکسان گردد این یکسانی و تفاهم میتواند زمینه تاثیر روشها را گسترش داده دقت کاربرد آنها را کاملا ً تحت تاثیر قرار دهد و انتظارات همسانی در طرفین شکل گیرد
اضطراب مفهومی است چند بعدی و دارای سطوح مختلف که به عنوان پدیده ای بدنی ، شناختی ، عاطفی وبین فردی جلوه گر میشود اضطراب یک علامت هشدار دهنده است و باید خاطر نشان ساخت که اندکی اضطراب برای ادامه بقا و حفظ فرد از خطرات تهدید کننده و حراست از خود لازم است اما با وجود اینکه نوعی عامل انگیزشی محسوب میشود وقتی از حد میگذرد عامل اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارها میگردد بنابراین اضطراب ممکن است ما را از مسیر زندگی خارج کند به نحوی که مهار زندگی را از دست بدهیم براساس یافته های جدید میتوان چنین نتیجه گرفت که تمامی هیجانهای منفی از جمله اضطراب سطوح مختلف و چرخه ای را طی میکنند که میتواند معیوب و آسیب زا باشد
روان درمانگری تعاملی انسان بین درمانگر و مراجع یا مراجعین است هدف این تعامل کمک به مراجعی است که مشکل دارد اختلال رفتاری ، اختلال هاطفی اختلال تفکر و غیره یا مجموعه ای ازآنها حوزه هایی هستند که ممکن است مشکل افراد در آنهاباشد درمانگر بر اساس شناخت خود از شخصیت آدمی حوزه های تخصصی و فرایند روان درمانگری به فرد کمک میکند تا کنش وری خود را بهبود بخشد در هر حال روی آورد درمانگر برای کمک به مراجعین باید از نظر علمی ، اخلاقی و منطقی متناسب باشد .
شیوه های درمانگری اضطراب نیز بسیار متنوعند روی آوردهای روانشناختی مانند آموزش تنش زدایی و شناخت درمانگری به صورت فرایندهای همراه با درمانگریهای پزشکی سنتی در قلمرو اختلالهای جسمانی به کار بسته میشود در حد خطوط کلی میتوان روشهای درمانگری را به رغم تفاوتهای بنیادی آنها به دو گروه عمده تقسیم کرد روشهای درمانگری کلی و درمانگریهای متمرکز بر یک مشکل واختلال . روی آوردهای کلی یعنی دیدگاههایی که یک روش مشخص را در درمان همه اختلالها به کار می بندند ( مانند روی آوردهای روان تحلیل گری ) وروی آوردهایی که مشکل اصلی و ضوابط نشانه شناختی هر اختلال را در نظر میگرند و در مورد هر یک از اختلالها به گونه ای متفاوت عمل میکنند نتایج تحقیقات ، بخصوص در دو دهه اخیر نشان داده اند که درمانگری رفتاری ، شناختی و زیستی یعنی شیوه هایی که در چارچوب روی آوردهای دوم قرار میگیرند در درمان اختلالهای اضطرابی موثرتربوده اند روشهای روان پویشی و درمانگریهای انسانی نگر ـ هستی نگر ) در قلمرو روشهایی قرار میگرند که میتوان آنها را « روشهای درمانگری کلی » نامید .
اضطرای ، تنیدگی ، و سطوح آن
رابطه اضطراب و تنیدگی
تنیدگی و اضطراب مفاهیمی جدا از هم نیستند طیف تنیدگی از حیطه زیست شناختی تا حیطه روانی ـ اجتماعی گسترده است به تنیدگی به عنوان یک وضع بیرونی که خواسته های غیر معمول یا فوق العاده را بر شخص تحمیل میکند توجه کرده است سیل ، توفان ، ناتوانی در یک امتحان مهم ، جدایی از همسر و یا مبارزه از نمونه های بارز تنیدگی اند . همچنین تنیدگی میتواند به عنوان پاسخهای شخص به یک رویداد تنیدگی از اطلاق میشود که موارد زیر را در بر میگیرد
- پاسخهای هیجانی مانند ترس ، اضطراب و یا خشم
- پاسخهای حرکتی مانند اختلالات کلامی ، لرزش و یا تعریق زیاد
- پاسخهای شناختی مانند ناتوانی در تمرکز ، اختلالات ادراکی ومانند آن
- تغییرات جسمانی در ضربان قلب و تنفس
برخی از محققین ترجیح میدهند تنیدگی را با دنیای درون ذهن شخص مرتبط بدانند بدین معنی که حوادث و رویدادها فقط زمانی به تنیدگی منتهی میشوند که یک تهدید به حساب آیند برخی از عوامل تنیدگی زا مانند مصیبتهای طبیعی ، جنگ هسته ای ، توفانهای شدید و زلزله ، صرفنظر از میزان آمادگی شخص ، تهدیدی هستند که فرد رابه وحشت می اندازند البته درجات تنیدگی برای افراد مختلف یکسان نیست این تعامل بین فرد و موقعیت ، لازاروس و فالکمن ( 1984) را بر آن داشت تا تنیدگی را بعنوان «یک ارتباط خاص بین شخص و محیط تعریف کنند ، محیطی که برای فرد به منزله عاملی که به وی تحمیل میگردد و منافع وی را در معرض خطر قرار میدهد ، ارزیابی میگردد » .و ارزیابیهای شخصی از وقایع تنیدگی زا بیش از پیش ذهنی وفاعلی هستند .
پاره ای دیگر از مولفان عوامل تهدید کننده وحدت جسمانی و همچنین عوامل تهدید کننده حرمت خود در شخص رانیز جزء عوامل تسریع کننده احساس اضطراب و تنیدگی دانسته اند .
این نکته را نیز متذکر میشویم که جداکردن اضطراب از تنیدگی به نظر مشکل است و در ادبیات روانشناختی این مشکل در سالهای اخیر بیشتر جلوه گر شده است ه رچند به نظر می آید که تنیدگی بیشتر در ارتباط با عوامل بیرونی به وجود می آید و از اضطراب تا حدی برای فرد هشیارتر است اما به دلیل همین مشابهت شیوه های درمانگری اضطراب را در مورد تنیدگی نیز به کار می برند
سطوح اضطراب
اضطراب را میتوان از لحاظ درجه شدت وبا توجه به اثرات آن در رابطه با محیط به چهار سطح تقسیم کرد 1) اضطراب خفیف 2) اضطراب متوسط 3) اضطراب شدید 4) وحشت زدگی
در اولین سطح اضطراب با تنشهای روزانه زندگی همراه است دراین مرحله فرد هوشیار است و حوزه ادراکی او ( شنیدن ، دیدن و دریافت ) به طور فزاینده ای گسترش می یابد این نوع اضطراب باعث برانگیختگی یادگیری و خلاقیت در فرد میشود.
در سطح دوم تا حدودی حوزه ادراکی فرد محدود میگردد تجربه ها بدون توجه انتخاب میشوند وبر رابطه های فوری و محدود کردن محیط پیرامون خود تمرکز می یابند اما اگر فرد مستقیماً مشغول انجام کاری بادش ممکن است تمرکز و توجه او در این زمینه افزایش یاید .
در سطح سوم حوزه ادراکی شدیداً کاهش می یابد فرد جزئیات امور توجه دارد و واکنشهای او متناسب با محرکهای بیرونی نیست در این سطح او به فکر کسب آرامش و تخفیف اضطراب است سرانجام در سطح چهارم که با حیرت ، رعب و وحشت همراه است ، فرد کنترل خود را بر رفتار خویش از دست میدهد و ممکن است به از هم پاشیدگی ‍‍ « سازمان یافتگی روانی » منجر شود .
سطوح اضطراب را همچنین میتوان بر حسب حرکت و تاثیر آن بر دستگاه جسمی و سیستم اعصاب مشخص کرد به این ترتیب میتوان سه سطح به شرح زیر برای اضطراب همانند سایر هیجانها بر شمرد : 1) سطح عصبی ـ غددی 2) سطح حرکتی ـ عضلانی ـ احشایی 3) سطح هشیاری ـ شناختی . وقتی اضطراب در انسان بر انگیخته میشود ابتدا غدد و اعصاب را دگیر میکند ، برانگیختگی عصبی و غددی سبب درگیر شدن نظام حرکتی ـ عضلانی ـ احشایی میشود و چنانچه اضطراب وتنیدگی ادامه یابد سطح شناختی ـ هشیاری فرد را درگیر میکند ارزیابی اضطراب در این سه سطح به خوبی امکان پذیر است حرکت هیجانها در این سه سطح خود حالتی پسخوراندی دارد یعنی وقتی سطح عصبی ـ غددی بر انگیخته میشود به دلیل عمل یکپارچه سیستم اعصابسمپاتیک ، سطح حرکتی ـ عضلانی ـ احشایی را نیز بر می انگیزد این برانگیختگی باعث افزایش سطح برانگیختگی عصبی ـ غددی شده و آن نیز در یک حرکت دورانی \ سطح دوم را برانگیخته تر می کند به همین ترتیب سطح سوم نیز تحریک میشود و به گفته جاکوبسون حرکتی حلزونی به خود میگیرد بنابراین سطح اضطراب و برانگیختگی سبب برانگیختگی سطوح یاد شده و برانگیختگی سطوح یاد شده سبب برانگیختگی بیشتر تنیدگی و اضطراب میگردد .
در درمانگری اضطراب در سطح اول با مداخله های شیمیایی و دارویی ( غدد ـ اعصاب ) وارد میشوند در سطح دوم با مداخله ه ای بدنی ـ رفتاری به مهار اضطراب میپردازند و با مداخله های شناختی در سطح سوم حرکت دوچرخه را تغییر میدهندبنابراین انواع درمانگریهای ارائه شئه دراین کتاب با توجه به الگوی فوق جایگاه خاص خود را می یابند
که این شیوه درمانگری مبتنی بر عادت دهی نظام دار ، قلمرو گسترده ای از حالتهای روانزاد گوناگون را چه با نشانه های بدنی و چه با نشانه های روانی به خود اختصاص میدهد این ممکن است به عنوان عامل مهمی چه در جریان درمان و چه پس از آن در بسیاری از روان درمانگریها اعم از تلفینی یا ترغیبی استفاده شود در حالی که میتوان از آن به عنوان یک درمان مستقل برای بیمارانی که مشکل چندان عمیقی ندارند استفاده کرد دراین شیوه تلاش میشد بتدریج مواجه بیمار با نشانه ه ای بیماری را بیشتر و شدید تر کنند روش آموزش در این مورد بیشتر مبتنی بر متقاعد سازی دوستانه است ناانضباطی دیکتاتور مآبانه .
هوارد و پاتری بر لزوم آموزش عادت صحیح تاکید داشتند که بویچه برای درمان اختلالات بدنی لازم است و موجب بازشناسی و تشخیص نقاط آسیب دیده یا عقیده ها و خاطرات ، تداعیها و واکنشها میشود که با جایگزینی رفتارها و عواطف لذت بخش تر حساسیت زدایی میشود.
ولبرگ به موضوع از زاویه روان تحلیل گری نگریسته مینویسد «حساسیت زدایی عبارت است از فرایندی که فرد بتدریج قادر میگردد با جنبه های دردناک شخصیت خود رو به رو شود و آن را بپذیرد » به نظر او بسیاری از ارزشهایی که از اعتراف به گناه و برون ریزی حاصل میشوند مبتنی بر این حقیقت اند که مراجع را نسبت به موقعیتها و تعارضهایی که در او اختلال ایجاد کرده اند حساسیت زدایی کنند حساسیت زدایی یکی از کاربردی ترین راهبردهای رفتاری برای درمان اضطراب و هراس است که تحولش را مدیون سالتر ( 1949) و و لپی ( 1958) است . ولپی مفهوم عصب شناختی شرینگتون ( 1947) از بازداری تقابلی را برای رفتار درمانگری به کار برد که اصل بنیادی آن چنین بیان شده است اگر یک پاسخ بازدارنده اضطراب بتواند در حضور محرکهای اضطراب انگیز اتفاق افتد قادر خواهد بود پیوند بین آن محرکها و اضطراب را ضعیف کند » دراین هراس یک واکنش آموخته شده نسبت به محرکه میباشد که اساساً خنثی است این واکنش به نسبت درجه ای که محرک توسط آزمودنی ( حتی به صورت تجسمی ) پیش بینی میشود قوی میگردد حساسیت زدایی میکوشد پاسخ متغایری با نشانه های اختصاصی هراس پیوند دهد پاسخی بازداری کننده که بتواند پ اسخ مربوط به هراس را برطرف نماید از اهداف حساسیت زدایی میتوان به برقراری شیوه یادگیری تداعی پاسخ ضد هراس و اضطراب با استفاده از روش شرطی سازی تقابلی اشاره کرد حساسیت زدایی با کمک آموزش تنش زدایی یا دیگر پاسخهای که مانع ترس و اضطراب میشوند مراجع را با محرکهای که وی نسبت به آنها شرطی شده است رو به رو میکند .
درمانگری حساسیت زدایی دارای سه مرحله آموزش تنش زدایی تهیه سلسله مراتب اضطراب و حساسیت زدایی متناسب با سلسله مراتب است شایان ذکر است که تنظیم ایم مراحل بخصوص تهیه سلسله مراتب از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود شیوه های تنش زدایی مورد استفاده بیشتر بر تنش زدایی عمیق عضلات بر اساس روش جاکوبسون مبتنی اند اگر چه از شیوه های دیگر مثل تنش زدایی از طریق هیپنوتیزم ،‌آموزش خودزاد تنش زدایی با استفاده از دارو تمرینهای تنفس پسخوراند زیستی و مراقبه نیز استفاده میشود .
تهیه سلسله مراتب اضطراب عبارت است از مشخص کردن همه وقایع هراس انگیز واقعی در زندگی بیمار که سطوح مختلفی از اضطراب رادر وی به راه می اندازد . متخصص بالینی ابتدا موقعیت های اضطراب انگیز را مشخص کرده ، از بیمار میخواهد فهرست سلسله مراتبی از 10 تا 20 صحنه را به ترتیب افزایش اضطراب ایجاد کند در هر صحنه تنها یک موقعیت اضطراب انگیز مد نظر قرار میگیرد سپس در مرحله بعد به حساسیت زدایی متناسب محرکها در خلال سلسله مراتب موجود می پردازد در حالی که مراجع در عمیق ترین حالات تنش زدایی قرار گرفته است از او میخواهد صحنه ای که کمترین اضطراب را در وی برانگیزد تجسم کند یعنی ابتدا بیمار تنش زدایی میشود سپس وادار به تجسم صحنه ای میگردد که کمترین اضطراب رادر وی بر می انگیزد ، طوری که خود واقعاً در آن صحنه ببیند و تا وقتی که بر اساس نظریه بازداری تقابلی پیوند با پاسخ جدید ( آرامش ) مستحکم تر از پاسخ و اضطراب انگیز نشده است درمانگر بیمار را در حالتی آرام نگه میدارد وقتی که بیمار بتواند هرصحنه را بدون ناراحتی و اضطراب تجسم کند تنش زدایی مرحله بعدی مطابق سلسله مراتب آغاز میگردد کل تعداد مراتبی که نیاز به درمان دارد بستگی به شدت هراس و اضطراب تعداد هراسهایی که نیاز به درمان دارند توانایی بیمار برای رشد مهارت تنش زدایی و تجربه صحنه ها دارد
ولپی ( 1973، 1990) موردی استثنایی را معرفی کرد که د ر آن دو هزار صحنه به عنوان سلسله مراتب اضطراب از نظر حداکثر مراتب ردیف شده بود از طرفی سوین ( 1970) موفقیت در موردی را گزارش کرد که تحت شرایط ویژه ای تنها در طول سه ساعت درمان شد .
در هر حال میزان پیشرفت بیمار در طول فهرست سلسله مراتب ، با توجه به پاسخهای بیمار نسبت به محرکه مشخص میشود اگر فرد بتواند اضطراب انگیزترین صحنه از سلسله مراتب را با آرامش تصویر پردازی کند ، در موقعیتهای واقعی مشابه با آن در زندگی اضطراب بسیار کمی را تجربه خواهد کرد .
گاهی برای تسریع فرایند درمانگری حساسیت زدایی ، از داروهای مختلفی نیز استفاده میشود بیشترین تجربه ها دراین زمینه با باربیتوراتهای سدیم که واکنشهای سریعی را بر می انگیزند صورت گرفته است این دارو به طور وریدی در میزان و وعده های مختلف مصرف میشود معمولاً تا حدود شصت میلی گرم از این دارو با میزان وعده ها ی متفاوت در یک جلسه تجویز میشود دیازپام وریدی ( والیوم ) نیز میتوانید مورد استفاده قرار گیرد اگر این روش با جزئیاتش به دقت دنبال شود تقریباً‌تمام بیماران آن را مطبوع خواهند یافت امتیاز حساسیت زدایی با دارو این است که آموزش تنش زدایی مقدماتی حذف و همه بیماران تقریباً آرام میشوند و درمان ظاهراً سریعتر پیش میرود .
حساسیت زدایی انواع مختلفی دارد و به اشکال مختلف مورد استفاده قرار میگیرد از جمله میتوان به حساسیت زدایی تجسمی حساسیت زدایی واقعی و خ ود حساسیت زدایی اشاره کرد برای کودکان نیز از حساسیت زدایی استفاده میشود ولی توصیه شده است به جای استفاده از تنش زدایی به شکل نافعال بزرگسالی ، از تنش زدایی ویژه کودکان استفاده شود که بیشتر بر فعالیت عضلانی و تصویر پردازیها مثبت شامل غرور و شهامت تأکید دارند .
شیوه آموزش غلبه بر اضطراب ( AMT) به منظور جبران بعضی از نقایص حساسیت زدایی و دیگر درمانگریهای غلبه بر اضطراب ایجاد و تحل یافته است .
آموزش غلبه بر اضطراب ( سوین 77-1970) ابتدا برای مهار اضطراب کلی یا اضطراب فراگیر ( تعمیم یافته ) و سپس برای انواع هراسها نیز مورد استفاده قرار گرفته است .چهارچوب کلی AMT عبارت از آموزش خود مهار گری نظامدار برای پاسخهای تنش زا ست زیر بنای نظری این شیوه این است که پاسخهای اضطرابی خود میتوانند برای فرد کامیاب کننده باشند آموزش غلبه بر اضطراب به مراجع درک چگونگی یا طرق خاص تجربه تنیدگی را یاد میدهد و ضمن شناساندن نشانه های تنیدگی و تجربه آنها( به طور هشیار ) توانایی هشیارانه تقلیل اضطراب را پیدا میکند و اضطراب را پیش از بروز عقیم میگذارد .
اهداف یاددهی غلبه بر اضطراب عبارتند از :
1. مهار همه جانبه مولفه های خود مختار ناشی از تنیدگی
2. یاددهی در جهت و با هدف خودمهارگری .
3. یاددهی چگونگی تعمیم مهارتهای خود غلبه یابی به موقعیتهای متعدد زندگی واقعی .
گامهای واقعی در یاددهی غلبه بر اضطراب چند مرحله است :
1. ارزیابی و آموزش تنش زدایی
2. آموزش تصویر سازی برای هدایت تمرینها
3. هدایت تمرینها از طریق تجسم صحنه های اضطراب انگیز و به دنبال آن کاهش اضطراب از طریق تنش زدایی
4. آموزش فزاینده در جهت خود ابتکاری به جای درمانگرابتکاری به منظور کاهش اضطراب تحت تنیدگی
5. تاکید فزایند در انتقال آموزشها به موقعیتهای واقعی زندگی .
منطق سازوکارها وکاربردها
اضطراب را میتوان با استفاده از اصضول یادگیری مشاهده ای یا جانشینی تقلیل داد روشی که بند ورا و دیگر محققان معرفی و گسترش داده اند در روش تقلید از الگو مراجعی که نگرانی و کنش وری اجتنابی از خود نشان میدهد در معرض الگویی قرار میگیرد که با آرامش رفتار میکند و شیوه مقابله و چگونگی تسلط بر شرایط اضطراب بر انگیز را به درستی میداند البته رفتار الگو باید به نتایج مثبت منتهی گردد نه پیامدهای متغایر .
دلایل اضطراب عبارتند از ندانستن ، نتوانستن ، بازداری از موقعیتهای اضطراب زا و نداشتن استانداردهای واقع گرانه رفتاری . انسان در برابر موقعیتهای نا آشنا اضطراب دارد اگر فرد کسی را در موقعیتهای اضطراب زا با تواناییهای فوق ملاحظه کند و خود را باو همسان کند میتواند بر اضطراب خود غلبه نماید .
الگوگیری پیامدهای مشخصی دارد که اولین آنها تحصیل پاسخ است با مشاهده یک الگو مراجع مممکن است شیوه های رفتاری یا مقابله ای جدیدی را یاد بگیرد که قبلاً نمی دانسته یا در فهرست رفتار او نبوده است .
دومین نتیجه بنیادی الگو گیری عبارت است از تسهیل پاسخ . در اینجا این فرض نهفته ا ست که افراد خود آمادگی انجام رفتار مناسب را دارند اما نمی دانند چگونه آن را به کار گیرند .
سومین نتیجه یادگیری مشاهده ای بازداری زدایی پاسخ است اگر مارجع الگویی را ببیند که وقتی به پاسخ خاص نزدیک میشود ، پیامدهای مغایر به دنبال نداشته باشد بلکه به پیامدهای مثبت نیز منجر شود به خاموشی جانشینی دراو منتهی خواهدشد .
چهارمین نتیجه عبارت است از فراگیری معیارهای واقع نگرانه برای خود نظم جویی . کسانی که اضطراب زیادی را تجربه میکنند خود و رفتارشان با بدون داشتن معیار متغیر در معرض ارزشیابی انتقادی سختی قرار میدهند چنین فردی اگر در معرض الگویی که معیارهای کنش وری او واقع نگرانه و منطقی است و خود مقید به آن معیارهاست قرار گیرد ممکن است به طور قابل ملاحظه ای میزان انتقادات خود ساخته او کم شده و در نتیجه اضطرابش تقلیل یابد.
انواع الگو گیری
شیوه الگو گیری مشارکتی ( بندورا 1969) یا حسیاسیت زدایی مبتنی بر تماس گامی فراتر از الگو گیری تدریجی است به این ترتیب که نه تنها مراجع را در معرض درمانگر ـ الگو قرار میدهد بلکه در عین حال که مراجع فعالانه در هر گام درگیر رفتار مورد نظر میشود از وی حمایت کلامی یا فیزیکی نیز بعمل آید .
در واقع بعضی از محققین عقیده دارند که در حال حاضر شیوه الگو گیری مشارکتی موثرترین شیوه کاهش اضطراب است و از شیوه های الگو گیری به تنهایی حساسیت زدایی یا الگو گیری شناختی موثرتر است ( روزنتال و بند ورا 1978) تحقیقات نشان میدهد که این شیوه درمانگری در انواع اضطراب و مشکلات وابسته به اضطراب موثر و مفید است .
یکی دیگر از انواع الگو گیری ، الگو گیری غیر مستقیم یا نا آشکار است (کاتلا فلانری هنلی 1974) در الگو گیری نا آشکار به جای اینکه فرد مستقیماً با الگو مواجه شود از طریق ویدئو یا فیلم افراد را تجسم میکند فرض بر این است که الگوگیری از طریق تجسم پیامدهای رفتار افراد با الگوگیری مستقیم در حضور افراد اثر مشابهی دارد این شیوه الگوگیری نیز در تحقیقات مختلف اثر مشابهی با شیوه هایی که بیشتر به آنها اشاره شد دارد .
بی فایدگی آشکار داروها ، درمانگران را بر آن داشته است که برای کنترل اضطراب و تنیدگی به تحقیق درباره ابزارهایی بپردازند که پاسخهایی متغایر با پاسخهای اضطراب وتنیدگی در فرد به وجود می آورند .در اینجا حداقل ما به چهار شیوه دراین زمینه اشاره میکنیم که خصوضاً در مهار اضطراب و تنیدگی موثرند هر فرد به طور نظامدار یاد میگیرد که چگونه واکنشهای تنیدگی خود را بروز داده آنها را از طریق تنش زدایی خود نشم جویانه مهار کند یعنی فرد به جای پاسخ خود به خودی همراه با مکانیزم نارسای قدیمی جنگ گریز می آموزد که چگونه آرامش داشته باشد .
این چهار شیوه خود نظم جویی عبارتند از تنش زدایی ، آموزش خود زاد ، مراقبه متعالی و آموزش پسخوراند زیستی . هر چند شیوه های دیگری نیز تا به حال عرضه شده اند ولی این چهار شیوه بیشترین مطالعات رابه خود اختصاص داده اند .
الگوی هم افزایی ( سیبر نتیک ) مهمترین الگو برای تبیین پسخوراند زیستی است هم افزایی دانشی است که نظامهای خود نظم جویی را بررسی میکند فرایندهای دریافت ، نگهداری ، تصحیح و ا نتقال اخبار که مرکز مهار هر نظامی است مورد بررسی هم افزایی قرار میگیرد پسخوراند زیستی دادن اطلاعات از کنش وریهای زیست شناختی به افراد است .
میلر نشان داد نظام اعصاب خود مختار را میتوان با استفاده از پسخوراند مناسب به طور عامل شرطی نمود و بنابراین نظام اعصاب خود مختار بر خلاف نام آن چندان هم خود مختار نیست .
به طور کلی دریافت پسخوراند چه از محیط و چه از خود بدن برای سازگاری زیستی انسان ، امری بنیادی است همچنین دوام تعادل حیاتی و رفتار عصب مزاجی از طریق حلقه های پسخوراند یا نظامهای مهار خود مختار تنظیم میگردد پسخو راند زیستی نوعی خاصی از پسخوراند است که اطلاعات مربوط به فرایندهای زیر آستانهای بیولوژیکی ( زیستی ) یا فیزیولوژیکی ) بهنجار را به صورت اطلاعات برونی و محسوس در اختیار فرد قرار میدهد .
روشهای پسخوراند زیستی : با استفاده از ابزارهای مختلف مراجع اطلاعاتی درباره وضعیت کارکردهای زیستی به ظاهر غیر ارادی خود مانند حرارت پوست قابلیت هدایت الکتریکی پوست ، تنش عضلانی ، فشار خون ، ضربان قلب و فعالیت امواج مغز دریافت میکند سپس به مراجع یاد میدهند یک یا چند پسخوراند ازاین حالتهای زیستی را که در نشانه های بیماری او موثرند تنظیم کند مثلاً ممکن است با استفاده از توانایی بالا بردن حرارت دستهای فرد بتوان فراوانی سر دردهای میگرنی ، تپش قلب یا آنژین قفسه سینه را تقلیل داد سازو کار فرضی این فرایند کاهش فعالیت سمپاتیک و افزایش خود نظم جویی ارادی عروقی و اشخاص مستعد است .
نوع ابزار مورد استفاده در پسخوراند زیستی به نوع مراجع و نوع بیماری خاص او بستگی دارد موثر ترین ابزارها عبارتند از موج نگار عضلانی ( EMG) که پتانسیلهای الکتریکی الیاف عضلانی را اندازه گیری میکند موج نگار مغزی ( EEG) که امواج القایی را که در حالت آرامش به وجود می آیند می سنجد و پاسخ گالوانیک پوست ( GSR) که قابلیت هدایت الکتریکی پوست را در مدت تنش (به دلیل انقباض عروقی پیرامونی حاصل ) اندازه گیری میکند .
پسخوراند زیستی و درمان ترس و اضطراب : روش پسخوراند زیستی به وفور برای درمان تر س و اضطراب مورد استفاده قرار گرفته است . برای این کار ابتدا باید اضطراب و ترس برای مراجع توصیف و سپس دقیقاً‌مورد سنجش و اندازه گیری قرار گیرد .
مطالعات زیادی نشان میدهند که مثلاً‌وقتی بالا بودن ضربان قلب اصلی تری مولفه پاسخ اضطرابی است درمان با پسخوراند زیستی در کنترل آن موثر است همچنین وقتی این مولفه راتنش عضلانی به خود اختصاص میدهد درمان با پسخوراند ( EMG)‌مفید است (گاچل و پرایس ، 1979) درمان با پسخوراند ( EMG) برای مهار اضطراب ابتدا توسط بادزینسکی در سال 1967 به کار رفته است بادزینکسی بیان میدارد که ما ابتدا کار رابا مراجعی شروع کردیم که نمی توانست با روش آموزش مختصر ولپی ـ جاکوبسون که در مانگران به کار میگرفتند به تنش زدایی برسد در طول دوازده سال ما با انواع مراجعینی که به طور مزمن مضطرب بودند کار کردیم نتیجه کلی این بود که در اثر کسانی که از اضطراب تعمیم یافته رنج میبردند پسخوراند زیستی ، افراد را به سطوح قابل قبولی از آرامش میرساند اما بعداً دریافتیم که ترکیب پسخوراند ( EMG) تعیین دستورالعمل تمرین خانگی روزانه به طور متوسط و کاهش اضطراب مزمن مفید و موثر خواهد بود .
مراقبه متعالی (TM)
ایجاد تغییر در حالت هشیاری به وسیله روشهایی مثل یوگا و ذن به وسیله یک راهب ارزش درمانگر ی آنها را از طریق یادگیری این فنون مطرح کرده است مراقبه متعالی ( تی ام ) یک فن تنش زدایی است که بر تکرار مرتب یک کلام مقدس ( مانترا) مبتنی است این شیوه به شکل کنونی را فردی به نام ماهاراشی ماهیش یوجی به دنیای غرب معرفی کرده است این فن بسیار ساده است فرد در یک مکان راحت و با چشمان بسته ، به مدت بیست دقیقه دو بار در روز درباره یک لغت سانسکریت ویژه یا مانترایی که توسط یک مراقبه گر که معلم این فن است به فرد داده میشود فکر میکند
مراقبه انواع مختلفی دارد بعضی از آنها تنها یک قسم مانترا و بعضی انواع مختلفی مانترا را به کار میگرند مراقبه متعالی در ایالات متحده و اروپا عمومیت خاصی یافته است موفقیت این شیوه در بعضی موارد به خاطر ساده بودن آن و گاهی به دلیل ویژگی معنوی و حالت روحانی خود ماهاراشی بوده است همچنین برخی فنون مراقبه فعال مستلزم این است که شخص تلاش جدی برای تمرکز روی یک چیز مشخص داشته باشد و در برخی دیگر شخص غیر فعال است و ذهن او درگیر با یک موضوع یا با هیچ موضوعی نمیگردد و هدف تنها رسیدن به یک حالت آرام درونی است
در جریان تی ام تغییرات نسبتاً با دوام و ثابتی به سرعت در مقایسه با دیگر شیوه ها و تمرینها در مراقبه کننده به وجود می آید .
بطور کلی مراقبه منظم و مداوم حتی اگر تنها چند دقیقه در هر روز انجام شود از نظر کاهش تنیدگی چهار نتیجه اساسی و حیاتی دارد ( فونتانا 1990)
1. فرایند توجه کردن را بهبود میبخشد و تمرکز را افزایش میدهد
2. مهار انسان را در پردازش افکار خود افزایش میدهد
3. توانایی دستکاری هیجانات را افزایش میدهد
4. به تنش زدایی بدن کمک می کند
روی آورد روان ـ پویشی
کمک به مراجعان به منظور درک و حل رویداد ها ی گذشته ، محور اصلی این شیوه درمانگری را تشکیل میدهد این درمانگران با استفاده از روشهایی مانند همخوانی آزاد و تفسیر های کم و بیش القا کننده کوشش میکنند تا مراجعان را در بازشناسی کشاننده های عمقی ، نیازهای و تعارضهایی که زیر بنای هیجانها و رفتارهایشان قرار دارند یاری دهند و انتظار دارند که این هشیاری به بهبود آنها منجر شود
روان تحلیل گری سنتی
در روان تحلیل گری سنتی سعی میشود تا ترس مراجعان از کشاننده های بن کاهش یابد و توانایی مهار کردن موفقیت آمیز این کشاننده ها در آنها ایجاد گردد در خلال تحلیل بزرگسالان تعارضها و مسایلی که در نخستین روابط موضوعی دوره کودکی وجود داشته اند به چهار چوب رابطه با درمانگر انتقال می یابند (روان آزردگی انتقال)گسترش روان آزردگی انتقال بر اساس موضع فعل پذیرانه درمانگر تسهیل میشود و وی براساس تحلیل محتوای این انتقال به بیمار کمک میکند تا به بینش دست یابد و به حل مسائل خود نایل شود .
روان تحلیل گران کودک کوشش کرده اند تا از اصول حاکم بر روان تحلیل گری بزرگسالان به منظور درمان کودکان سودجویند اما از آنجا که ظرفیت کودکان در قلمرو تفکر و تحلیل احساسات و انگیزه هایشان محدود است ، و طراز عقلی ، زبانشناختی و عاطفی آنها نیز کاملاً متفاوت است ، عمه روان تحلیل گران دراین باره اتفاق نظر دارند که در تحلیل کودکان باید از فنون متفاوتی استفاده شود ضمن آنکه درمانگر باید از موضع فعل پذیر خود صرف نظر کند و به گونه ای فعالتر در فرایند درمانگری مداخله نماید بدین ترتیب تحلیل گران کودک به جای آنکه از کودکان بخواهند تا به بیان مسائل خود بر اساس همخوانی آزاد بپردازند با استفاده از روشهایی مانند بازی ، ترسیم ، نقل قصه ها یا ایفای نقشها ، کودک را به بیان تعارضها و احساسات خود به گونه ای غیر مستقیم وادار میکنند .
تحلیل سنتی در کودکان
بازی درمانگری : گرچه بین روان تحلیل گران درباره تفاوت سطح وشیوه بیان کودکان ، اتفاق نظر وجود دارد با این حال در مورد چگونگی رابطه بین بازی و همخوانی آزاد ، روش تفسیر تعارضها وو جود یک روان آزردگی انتقال در خلال کودکی ، تضاد عقیده مشاهده میشود تضادی که انعکاس آن در آثار ملانی کلاین و آنا فروید آشکارا قابل مشاهده است .
کلاین اصطلاح بازی درمانگری را به منظور توصیف یک فرایند درمانگری که بازی کودک را معادل همخوانی ازاد تلقی میکند به کار برده است و عقیده دارد که کودک خیالپردازیها ، امیال و تجربه های کنونی خود را به گونه ای رمزی در بازیهای خویشتن بیان میکند چرا که بازی مهمترین شیوه بیان اوست و عناصری که درآن آشکار میشوند مشابه عناصری هستند که در خوابدیده های بزرگسالان مشاهده میگردند و بنابراین میتوان در خلال فرایند تحلیل گری کئدکان خردسال به تفسیر این داده ها پرداخت همچنین کلاین وجود روان آزردگی انتقال را در خلال تحلیل گری کودکان میپذیرد .
آنا فروید بازی کودک را معادل تداعی آزاد در روان تحلیل گری بزرگسالان نمیداند و گرچه براین باور است که کودک افکار ، احساسات و هیجانهای خود را به وسیله بازی بیان میکند اما عقیده دارد که رفتار کودک در خلال بازی همواره به منزله بیان رمزی تعارضهای او نیست و میتواند دلمشغولیهای کنونی وی را نیز بیان کند و از اینجاست که تفسیر آن به عنوان تعارضهای هیجانی خاص یا سازش نایافتگیهای وی دارای ارزش اندگی ا ست در حالی که به منزله شیوه اصلی بیان کودک دارای ارزش عاطفی غیر قابل انکاری است و میتواند اضطراب عینی و نورزی را در وی کاهش دهد .
اضطراب عینی مولود ترس از جهان برونی است جهانی که کودک خود را در برابرآن ناتوان می بیند بازی با ایجاد تصور قدرت و توانایی مهار کردن دنیای برونی اضطراب عینی را کاهش میدهد کودک در خلال بازی دنیای گسترده و فراتر از حد ظرفیت خود را به جهانی کاهش میدهد که توانایی دستکاری آن را دارد وبدین ترتیب تصور سلطه بر دنیای برونی به طور موقت در وی ایجاد میشود .
باید گفت که موضع آنا فروید درباره همخوانی آزاد تفسیر و روان آزردگی انتقال در حد گسترده ای توسط روان تحلیل گران معاصر ، پذیرفته شده است هدف اصلی تحلیل کودک مانند تحلیل بزرگسالان ، ایجاد تغییر در شیوه ارتباطی و ساختهای بنیادی شخصیت ( بن من فرامن ) است تا بتوانند به گونه ای موزون عمل کنند در تحلیل کودک ، عواملی مانند (من ) رشد نایافته بیمار ناتوانی وی در به کاربردن درون بینی به منزله تداعی آزاد و گرایش وی به مواجه به تعارض ازراه عمل بیش از فکر ، غالباً موجب میشوند که عناصر دیگر رابطه تحلیلی ، نقشی گسترده تر ایفا کنند این عناصر شامل به لفظ درآوری و توصیف افکار سرکوب نشده گسترده تر ایفا کنند این عناصر شامل به لفظ درآوری و توصیف افکار سرکوب نشده ، تلقین مستقیم تحلیل گر ، تصحیح تجربه های هیجانی ناشی از رابطه کودک با تحلیل گر به عنوان یک بزرگسال اهل تفاهم و دستکاری محیط کودک بر اساس توصیه های تحلیل گر بخ والدین هستند .
درمانگری روابط موضوعی
از دیدگاه نظریه پردازان روابط موضوعی تعامل کودک با مادر مهمترین تعیین کننده تحول روانشناختی محسوب میشود .
درمانگران روابط موضوعی که اختلالهای اضطرابی را ناشی از نابسامانیهای این روابط میدانند به بیماران مضطرب کمک میکنند تا به درک و حل اضطرابی که ناشی از مسائل ارتباطی دوره کودکی است نایل شوند .
درمانگریهای انسانی نگر و هستی نگر
درمانگران انسانی نگر و هستی نگر نیز مانند درمانگران روان پویشی در قلمرو و درمان همه اختلالها از روشهای مشابهی سود میجویند
انسانی نگرهایی که مراجع را محور کار خود قرار میدهند کوشش میکند تا توجه مثبت بی قید و شرط و هم احساسی خود را نسبت به او نشان دهند و انتظار دارند که چنین جو توام با توجه و پذیرش کامل بتواند ایمنی لازم را برای بازشناسی نیازهای ذاتی افکار و هیجاناتش در وی ایجاد کند هدف اصلی این درمانگران کمک به مراجع به منظور آزمودن خویش است تا بدین وسیله بتواند به گرایشهای فطری خود اعتماد کند و در مواجه با خویشتن ، آسوده خاطر وصدیق باشد این متخصصان بر این باورند که بدین ترتیب ، اضطراب یا دیگر نشانه های نارسا کنش وری روانشناختی وی کاهش خواهند یافت .
درمانگری هستی نگر به بیمار به منزله مجموعه ای از کشاننده ها ، مکانیزمهای دفاعی و خیالپردازیها نمی نگرد بلکه وی را شخصی میداند که معنای وجودی خود را جستجو میکند بنابراین بیش از آنکه سرکوب گری یا ناهشیاری را مبنی استدلال خود قرار دهد بر نیرو های بالقوه فرد آدمی تاکید دارد و بیش از آنکه به تبیین و تفسیر بپردازد برای احساس فرد و هم احساسی با وی مزیت قائل است بنابراین روانشناسی هستی نگر به صورت یک فن درمانگری نیست بلکه روش را در سطح دوم قرار میدهد و بر کیفیت حضور درمانگر و توجه وی نسبت به شیوه های بیان ارتباطی ( حالتهای چهره ، حرکات ، لحن صدا ... ) در بیمار ، تاکید می ورزد پس اگر نمی توان از یک درمانگری هستی نگر سخن به میان آورد میتوان به وجود نوعی نگرش خاص نسبت به مراجع اشاره کرد :
نخستین نکته این است که روانشاسی هستی نگر ، روان آزردگی را به عنوان یک روش سازش برای حفظ انسجام درونی در نظر گرفته و براین باور است که در فرد روان آزرده به موازات نیاز به حفظ خویشتن ،‌تایید خود و تمایل به تعاون نیازهای دیگری وجود دارند که قربانی نیاز آمرانه به احساس ایمنی میشوند .
نکته دوم اهمیتی است که این دیدگاه برای هشیاری فرد نسبت به خود قائل است چرا که یکی ازعوامل تعیین کننده زندگی فردی ظرفیت فراتر رفتن از موقعیتهای کنونی و نظر افکندن به خود به منزله عنصری در جهان است و درمانگر باید این هشیاری نسبت به خود را در مراجع گسترش دهد .
بدین ترتیب درمانگری هستی نگر یک تجریه پالایشی است که در آن فرد با تعارضهای درونی خود مواجه میشود ، گرایشهای مخرب ونیروهای خلاق خویشتن را کشف میکند احساس میکند که موجودیت و نیروهای بالقو وی مورد تایید قرار گرفته اند و میتواند به عنوان یک انسان آزاد مستقل و توانا مسیر خود را انتخاب کند و به گونه ای که هست جلوه گر شود
درمانگری تعقلی ـ هیجانی (‌الیس )
این روش غالباً در مورد مبتلایان به اضطراب به کار رفته است درمانگرانی که از این روش سود می جویند به مراجعان کمک میکنند تا باورهایی که چنین اضطراب را در آنها ایجاد کرده تغییر دهند گرچه پژوهشهای تجربی معدودی در این قلمرو انجام شده اند اما توانسته اند اثر بخشی محدود این روش درمانگری را در کاهش اضطراب برجسته سازند .
روش شناختی دیگری برای درمان اختلالهی اضطرابی توسط بک فراهم شده است بک بر این باور است که تصور خطرهای قریب الوقوع در زیر بنای معتقدات مبتلایان به اضطراب قراردارد و در صورتی که این افراد بخواهند خود را از احساسات اضطرابی رها سازند باید این معتقدات تغییر داده شوند .
با استفاده از این روش که تا اندازه ای نظامدار تر از روی آورد الیس است درمانگر به مراجع کمک میکند تا افکار خودکار یعنی تصاویر یا افکاری را که بر انگیزاننده اضطراب هستند بازشناسد منطق و باورهای غلطی را که در زیر بنای این افکار قرار دارند مشاهده کند واعتبار آنها را به آزمون بگذارد وقتی بیمار بتدریج به نادرست بودن افکار وباورهای خود پی میبرد ، انتظار میرود که کمتر مستعد دیدن خطر در جایی باشد که وجود ندارد .
روشهای مهار تنیدگی
پاره ای از متخصصان بالینی بر این باورند که افراد مبتلا به اختلال اضطراب تعمیم یافته هرگز نیاموخته ا ند که چگونه اضطراب خود را در موقعیتهای تنیدگی زا مهار کنند ، بنابراین مهارتهایی را به مراجعان می آموزند تا با استفاده از آنها در موقعیتهای تنیدگی مانعی در راه تجلی اضطراب مهار نشده خود ایجاد کنند متداولترین روش های مهار یا اداره تنیدگی ، روشهای خود آموزش دهی ، تنش زدایی و پسخوراند زیستی هستند .
درمانگری رفتاری ـ شناختی مایشن بام
اهداف و مراحل تنیدگی زدایی
به طور اختصاصس ترین آموزش تنیدگی زدایی برای رسیدن به هدفهای زیر طراحی شده است .
1. آموزش به مراجعین درباره ماهیت تعاملی تنیدگی . مقابله با آن .
2. آموزش به مراجعین برای خود نظارتگری افکار سازش نایافته ، تصورات ، احساسات و رفتارها به منظور تسهیل ارزیابیهای سازش یافته .
3. آموزش حل مشکل به مراجعین به معنی تعریف مشکل پیامد پیش بینی ، تصمیم گیری و ارزشیابی
4. سرمشق دادن و تمرین کنش مستقیم مهار هیجان و تمرین مهارتهای مقابله ای و خود مهارگری
5. آموزش مراجعین به منظور استفاده از پاسخهای سازش نایافته وبه عنوان نشانه هایی برای به کارگیری خزانه های مقابله ای
6. ارائه فزاینده شیوه های عملی تصویر سازی آزمایشگاهی وتمرین رفتاری و تکالیف تدریجی به طور واقعی به منظور پرورش و تقویت مراجعین واستفاده از خزانه های مقابله ای آنها .
7. کمک به مراجعین برای کسب دانش کافی ، خود فهمی و مهارتهای مقابله ای برای تسهیل راههای دستکاری موقعیتهای پرتنیدگی مورد انتظار .
برنامه آموزش تنیدگی زدایی به منظور درمان و پیشگیری در گروههای وسیع و متنوعی از جمعیتهای بالینی و غیر بالینی به کار رفته است آموزش تنیدگی زدایی با توجه به مشکلات افراد زوجها و گروهها از نظر زمان متنوع است یعنی طیف آن از آموزش کوتاه یک ساعتی برای بیمارانی که تحت عمل جراحی قرار میگیرند تا چهل جلسه یک ساعتی برای بیماران روان پزشکی ویا بیماران دارای مشکلات بالینی مزمن همانند کمر درد گسترده است در اغلب موارد آموزش تنیدگی زدایی شامل 12-15 جلسه است که جلسات تقویت مثبت وپیگیری در طول یک دوره شش ماهه پس از اتمام دوره آموزشی را در پی دارد .
بدیهی است شیوه مدیریت سه مرحله آموزش تنیدگی زدایی ) مفهوم سازی ، اکتساب مهارتها و تمرین کاربرد و پیگیری مستمر ) بستگی به طول مدت درمان و ماهیت گروه دارد محتوای مرحله مفهوم سازی مهارتهای ویژه ای است که باید آموزش داده شود و ماهیت مرحله کاربرد با توجه به مشکلات جمعیت آماج آماده میگردد در حقیقت در اشکال آموزشی همپوشی کافی برای گروههای مختلف وجود دارد .
آموزش تنیدگی زدایی شامل سه مرحله است که با نامهای گوناگونی مشخص شده اند در ابتدا این سه مرحله را تعلیم ، تمرین و کاربرد نامگذاری کردند ولی دیری نپایید که آشکار شد کل روش آموزش تنیدگی زدایی ماهیت تعلیمی دارد و بنابراین نامگذاری فوق موجب سوء تفاهم میشود بعدها مرحله ابتدایی را مرحله مفهوم سازی نامیدند زیرا این مرحله بر ایجاد یک رابطه همکارانه با مراجعین کمک به آنها برای بهتر فهمیدن ماهیت تنیدگی و تاثیر آن بر هیجانها و عملکرد وسپس مفهوم سازی مجدد آن متمرکز است مرحله دوم را مرحله اکتساب مهارتها نامیدند که طی آن مراجعین با انواه مهارتهای مقابله ای آشنا میگردند و سپس آنها را ابتدا در کلینیک و بعد بتدریج در محیط واقعی تمرین میکنند البته این نکته را نباید نادیده گرفت که برخی از مراجعین مهارتهای مقابله ای خاص در خزانه رفتاری خود دارند ولی عوامل بین فردی یا درون فردی مانع اجرای این مهارتها میشوند گاهی اوقات وظیفه درمانگر این است که با همکاری مراجعین به شناسایی ، درک ورفع عوامل بازدارنده این مهارتها بپردازد مرحله سوم را مرحله کاربرد و پیگیری مستمر نامیدند که نشان دهنده اهمین نقش جلسات تقویتی و پیگیری به منظور پیشگیری از عود مجدد است این مرحله شامل دو قسمت است یعنی هم کار در آزمایشگاه و هم رویارویی تدریجی باواقعیت .
انعطاف پذیری و انتقال پذیری یکی دیگر از نقاط قوت آموزش تنیدگی زدایی محسوب میگردد هدفهای آموزش ممکن است با گذشت زمان تغییر کنند به عنوان مثال در اموزش تنیدگی زدایی برای بیماران جسمانی در ابتدا ممکن است هدف درمان کاهش نشانه باشد ولی با گذشت زمان هدفهای درمان هم برای بیمار و هم برای اعضاء خانواده اش تغییر کنند یعنی به صورت حل تعارضهای زناشویی ویا سازگاری مجدد حرفه ای درآیند در خلال این تغییرات مجدداً سه مرحله آموزش باید از سر گرفته شوند شایان ذکر است که سه مرحله مذکور بتدریج و در پی هم اراوه نمیشوند چرا که این مراحل غالباً با یکدیگر همپوشانی دارند .
درمانگر تمامی تلاش خود را بر یک فن خاص متمرکز نمیکند بلکه از میان فنون مختلف یکی را کخ مناسب بیشتری دادر انتخاب میکند در خلال آموزش ارزشیابی مجدد و تجدید نظر در اهداف همزمان صورت پذیرد .
درمانگری شناختی ـ رفتاری
1. رفتار به طور دو جانبه توسط افکار و احساسات فرایندهای فیزیولوژیک و پیامدهای حاصل از آن در مراجع تعیین میشود .
2. شناختها به وجود آورنده مشکلات هیجانی نیستند بلکه بیشتر بخش از یک فرایند درون فعال ساز پیچیده اند
3. وظیفه اصلی درمانگر شناختی رفتاری کمک به مراجعین است تا دریابند که چگونه واقعیتهای زندگی را خود میسازند و تفسیر میکنند .
4. درمانگری شناختی ـ رفتاری به مساله از دیدگاه خاص خود می نگرد دیدگاهی که با واقعیت نگری یا عینیت نگری منطبق است .
5. یک وجه برجسته درمانگری شناختی ـ رفتاری تاکید بر همکاری و فرایندهای اکتشافی است .
6. پیشگیری از عود بعد اصلی درمانگری شناختی ـ رفتاری را تشکیل میدهد .
7. درمانگری شناختی ـ رفتاری ارتباط شاخص بین درمانگر و مراجع به منظور دستیابی به فرایند تغییر را گسترش میدهد ابعاد ارتباطی مهمی که راجرز مورد تاکید قرارداده است همانند مهارت همدلی و گوش دادن اهمیت ویژه ای دارد .
8. هیجانها نقش مشخصی در درمانگری شناختی ـ رفتاری ایفا میکنند .
9. امروزه درمانگران شناختی ـ رفتاری بر فرایند درمانگری این روش در جهت هدایت زوجهت و خانواده ها تاکید دارند .
10. درمانگری شناختی ـ رفتاری میتواند در قلمرو و پیشگیری و درمان به کار بسته شود.
به طور کلی شیوه تنیدگی زدایی فن سودمندی است که به مراجعین می آموزد چگونه به طور موثر با تنیدگی مقابله کنند ( مایشن بام 1985) این برنامه آموزشی شامل موارد زیر است :
1. کمک به مراجعین به منظو

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  48  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شیوه های درمانگری اضطراب